بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
18368
متن پرسش
سلام علیکم: ۱. چطور قائل شویم که بعضی از مفاهیم در مرحله عقل باقی می ماند و به قوه خیال نمی رسند و حال آنکه هر وجود شدیدی وجود نازل خود را ایجاد می کند؟ ۲. اگر عکس فرض بالا ثابت باشد یعنی به مرحله تخیل برسد می شود گفت هیچ تصدیقی بدون تصور ممکن نیست؟ ۳. تکلم ملائکه که در مرحله عقل اند شاهدی بر این مدعا که وجود عقلی به تخیل می رسد " استفاده از کلام" نیست؟ اگر در استفاده اصطلاحات در سوال اشتباه کرده ام تصحیح بفرمایید. سپاس گذار
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم نفس ناطقه در ذات خود همه‌ی مراحل عقل و خیال و حس را دارا می‌باشد. منتها بعضاً انسان‌ها در مرتبه‌ی خیال خود که متأثر از محسوسات بیرونی است، متوقف می‌شوند و خود را از تعلقات و محسوسات بیرونی آزاد نمی‌کنند تا نفس ناطقه با عالم عقل مرتبط شود و خیال مناسب تجلیات عقل داشته باشد. تکلم ملائکه به جهت نزول آن‌ها از مرحله‌ی عقل به مرحله‌ی قوای نفس در موطن سامعه‌ی نفس است. موفق باشید

18170
متن پرسش
سلام علیکم: راجع به اینکه یک بار خدا به موسی فرمود من مریض بودم به عیادتم نیامدی و منظور یکی از مومنین بود سوالی برام پیش آمد. مگر به خدا می شود نسبت نقص داد که خدا مریضی را به خود نسبت داده؟ جنبه وجه الخلقی با خدا چه نسبتی داره؟ خور و خواب که نقصه به چی برمیگرده؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مظاهر حضرت حق به اعتبار آن‌که همه‌ی آن‌ها «حق مخلوقٌ بِه» هستند، یک نحوه حضور حق هستند در عالم و از این جهت می‌فرماید من مریض بودم چرا به عیادتم نیامدی؟ موفق باشید

17475
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد بزرگوار: سئوال بنده در مورد جلسات تفسیر سوره حمد امام در تلویزیون است؛ چرا امام خمینی سلام الله علیه در سالهای ابتدای پیروزی انقلاب اصرار دارند این سطح از مطالب برای عموم مردم از رسانه مطرح شود؟ امام که در بیان عمومی معمولا بسیار ساده مطالب خود را بیان می فرمودند چرا در اینجا با مخاطب عمومی با زبان اصطلاحات خاص سخن می گویند؟ طرح این مباحث چه جایگاه و ضرورتی در حرکت انقلاب اسلامی و انقلابی ها دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً حضرت امام در این اواخر خواستند با جهت عرفانی‌دادن به انقلاب آن بلوغ لازم را که برای ادامه‌ی انقلاب نیاز است، به صحنه آورند زیرا انقلاب اسلامی وقتی با تمام ابعاد اسلامی به صحنه آمد، قدرت پایداری و بقاء پیدا می‌کند. موفق باشید

17456
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم. 1. سلام: برای افزایش ایمان به غیب چه باید کرد؟ با تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: رعایت احکام شرع به خودی خود، حجاب‌های فطری را برطرف می‌کند و انسان با نورانیت فطرت خود، که بر اساس توحید سرشته شده است، مأنوس می‌گردد. موفق باشید

15429

حرکت جوهریبازدید:

متن پرسش
با سلام و عرض ادب: می خواستم صمیمانه از زحماتت شما برای تعلیم و ترویج معارف ناب اسلام تشکر کنم. ان شاءالله خداوند حافظ و ناصر شما باشد. استاد بحث حرکت جوهری را از طریق سی دی گوش می کنم. بعضی مباحث را چند بار گوش می کنم ولی آنجایی که می خواهم بدون دخالت حس مطلب را دریافت کنم تصوری ندارم و مطلب گم می شود. میشه راهنمایی بفرمایید چطور می شود مطلب عقلی را بدون دخالت حس در یافت کرد؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً حرکت جوهری از بهترین مباحثی است که عقل را جهتِ نظر به موضوعِ معقولی به نام جوهری که عین حرکت است، رشد می‌دهد. سعی کنید در همین موضوع فکر کنید که چگونه واقعیتی در این عالم هست که فقط «حرکت» است نه چیزی که حرکت دارد. موفق باشید

8266
متن پرسش
سلام علیکم با اینکه همگی باید در عدم تضعیف دولت تلاش کنیم ولی احساس میشه او مثل یک بچه ی چموش به قهقرا داره میبره خودش رو. وظیفه ما تا چه حد است. نگرانی از آینده این دولت بسیار زیاد است.
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: در هر صورت باید تخریب نکرد ولی انتقاد کرد. شما در انتقاد حق را به میان می‌آورید و اظهار حق، جامعه را به کمال می‌رساند. موفق باشید
8192
متن پرسش
سلام بفرمایید ابتدائا چگونه ما ذیل شخصیت امام قرار می گیریم؟اگر ما انقلاب اسلامی را به عنوان تجلی توحیدی و عبور از ظلمات غرب قبول داشته باشیم و فرمایشات رهبری را مد نظر قرار بدهیم این همان سلوک ذیل شخصیت امام است؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: بارک اللّه! این‌همه در کتاب سلوک حرف زده‌ایم و بعد 6 جلسه هم در مدرسه‌ی معصومیه‌ی قم شرح داده‌ایم، حالا می‌خواهید در یک کلمه همه‌ی آن‌ها را بگویم؟! آری همین که می‌فرمایید است ولی هرچه بیشتر مطلب را بشناسیم در سلوک خود عمیق‌تر می‌شویم. موفق باشید
7544
متن پرسش
سلام علیکم استاد گرامی در بخشی از فایلهای صوتی شما در شرح نهج البلاغه خطبه 3 اظهار داشته اید که انسان وحشی بالطبع است ایا این نکته با فطرت الهی انسان که خدایی است قابل جمع است.
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: قرآن در مورد نفس انسان می‌فرماید: «فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها» یعنی هر نفسی یک وجه فجور دارد و یک وجه تقوا و خداوند به آن نفس هر دو را الهام کرده تا بداند در چه وضعی است و از این جهت حکما می‌فرمایند انسان از نظر طبع، جنبه‌ی حیوانی دارد و از نظر فطرت جنبه‌ی ملکوتی و در بین چنین گذرگاهی باید خود را انتخاب کند. موفق باشید
6695
متن پرسش
به نام حق و با سلام عطف به پرسش 6528 می دانم که نفس به عنوان حقیقتی ذات مشکک اگر در مرتبه‌ای از مراتب نازله‌ی وجود ظهور یابد از حقیقت خود خارج نمی‌شود و در واقع سقوط نمی کند بلکه نازل می شود. سوال این است که مرتبه ی عالیه ی عقلانی باید احکام عالم عقل را داشته باشد و وقتی نازل شد، مرتبه ی نازل شده به عالم مثال هم باید احکام عالم مثال را داشته باشد یعنی شکل و اندازه مثالی داشته باشد پس چرا نفس به عالم مثال نازل میشود اما خود نفس مثالی نمیشود ؟ البته نگویید در مثال، بدن مثالی دارد زیرا میدانیم که بدن مثالی به ایجاد نفس در خیال نفس متمثل میشود واین خیال از قوای نفس است و نازل از آن
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: باز باید بر روی وجودی‌بودن نفس دقت شود که یک عین واحدی است با ظهورات و حضورات مختلف، در معرفت نفس دارید حضور نفس بخودش است و ظهورش به قوایش می باشد، بدین معنا که در هر حالی که باشد از حقیقت خود خارج نمی‌شود و عالٍ فی دنوهِ است ،. مثل نور بی‌رنگ که هراندازه هم نازل شود از جامعیت خود خارج نمی‌گردد. موفق باشید
28649
متن پرسش
سلام علیکم استاد عزیز: جناب ملاصدرا در ابتدای برهان صدیقین، تشکیک در وجود رو مطرح و دنبال می کنند منتها در انتهای برهان وحدت شخصی وجود را مطرح می کنند. آیا از وحدت تشکیکی اعراض می کنند و یا اینکه هدف آموزشی و یا هدف دیگری وجود داشته است؟ با اثبات وحدت شخصیه وجود به نقص و غلط بودن وحدت تشکیکی یا تشکیک در وجود پی می بریم، شخصیتی مثل جناب شیخ چطور در ابتدا تشکیک در وجود و در انتها تشکیک در ظهور را مطرح می کنند سیر تاریخی مشخصی برای این اعراض نقل شده است؟ آیا درسته که در تعریف ممکن الوجود کلمه اقتضای عدم اخذ بشه همانطور که حضرتعالی در شرح کتاب برهان صدیقین ذیل برهان دوم در اثبات هویت تعلقی (صفحه ۳۱) نوشتید ممکن آن است که اقتضای وجود و اقتضای عدم دارد. سوال این است آیا می شود ممکنات اگر قائل به وجود بودن آنها شویم (که می گوییم ما سوی الله ظهورند نه وجود) می‌شود ممکنات در آنها اقتضای عدم وجود داشته باشد با توجه به این فرض اگر بپذیریم ممکنات وجود دارند نَه ظهور، حال وجودشان را از فیاض به معنای دائم الفیض به تجلی دریافت کرده‌اند حال چگونه در آنها اقتضای عدم راه خواهد داشت در حالی که آنها در وجود گرفتن از منبع فیض به نحوه دائمی با توجه به صفت مشبهه بودن این کلمه، به نوعی واجب شده اند در وجود، منتها واجبِ بالغیر در مقابل واجب به ذات که خداوند متعال باشد پس نمی‌توان در آن اقتضای عدم تصور نمود بلکه وجود است لیکن ما می گوییم وجود نیست بلکه ظهور است وجود مختص خداوند است. آیا این تقسیم و تعریف قسیم ها صحیحه؟ اصلا درسته که واجب و ممکن قسیم همدیگه باشن؟ مگه رابطشون طولی نیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. می‌شود گفت همین‌طور که می فرمایید تشکیک در وجود، جنبه‌ی تعلیمی داشته باشد و بیشتر، تشکیک در ظهور، مدّ نظر بوده است. ۲. ممکن‌الوجود در ذات خود، وجودی ندارد تا این بحث‌ها به میان آید. آری! نسبت به عدمِ مطلق، اقتضای وجود دارد ولی در هر حال، عدم است. به همین جهت اصطلاح «عدمٌ مّا» را برای آن به‌کار می‌برند. موفق باشید

28090

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
استاد عزیز سلام علیکم: به عنوان شروع مطالعات فلسفی و در قدم اول، کتاب آقای عبودیت، درآمدی بر فلسفه اسلامی ، انتخاب خوببست؟ ممنونم از راهنمایی شما
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است با جناب حاج آقا متقی به شماره‌ی 09133058445 تماس بگیرید. موفق باشید

26226
متن پرسش
سلام علیکم: حضرتعالی در برنامه اخیرتان در شبکه افق، فرمودید امام (ره) متذکر حکمت تشیع در کنار همان خرد خسروانی بود ایرانیان در سیر تاریخی است. به تعبیری امام رویکردی سهروردی گونه را در عصر خویش دنبال کرد و چنین وجهی را ایجاد نمود. اگر ممکن است کمی در این باره توضیح دهید و اینکه با مطرح شدن این صحبت حضرتعالی، ممکن است فوری ذهن ها به این سمت برود که چگونه امام متذکر حکمت تشیع و خسروانی است و در عین حال مرز گذاری پر رنگی با باستان گرایی و روندهایی به این سبک و سیاق دارد و حتی صراحت لهجه شان در این زمینه مشهود است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باستان‌گرایی، نقشه‌ی دشمن بود برای عبور از اسلام. ولی به گفته‌ی آقای شایگان در کتاب «آسیا در برابر غرب» وقتی هر کشور از کشورهای جهان اسلام خود را با غرب بسنجد و رو به غرب داشته باشد از درک درست و مشترک خود با سایر کشورهای اسلامی محروم می‌شود و عملاً موجب فلج‌شدن نیروهای خلاّق خود می‌شوند و از نقشِ برآب‌شدنِ رؤیاهای قرن نوزدهم غرب غفلت می‌گردد. در حالی‌که فاجعه‌ی جنگ جهانی دوم نه فقط آرزوهای گذشته‌ی آن‌ها را یکسره بر باد داد و ارزش‌های انسانی را نابود کرد، بلکه هیولای نفی هر نوع حقیقتی را به میان آورد، تا آن‌که ما به آن امر آگاه شدیم و به خود آمدیم که حاصل آن بنیان‌نهادنِ طرح ولایت فقیه شد و به یک معنا تقدیر ایران با توجه به رسالت تفکری که در آن هست، به عنوان حلقه‌ی رابطه میان آسیای بزرگ و تمدن اسلامی و غرب در حال رقم‌خوردن است. همان‌طور که در گذشته نیز ایران حکم کانونی را داشت که تفکر یونانی و اسلامی و اشراقی را در وحدتی تجزیه‌ناپذیر شکل داد.

یکی از صفات برجسته‌ی فرهنگ ایرانی جنبه‌ی ارتباطی و میانجیگری آن است، به همان صورتی که به دین اسلام روی آوردند و ادب فارسی و اسلام را در سراسر آسیا وسعت دادند. از یک طرف با هند و تمدن‌های بودایی مرتبط باشد - به طوری که بلخ مرکز مهم اشاعه‌ی دین بودا بود- و از طرف دیگر به غرب روی آورد و با دین مهر خود، با مسیحیت به رقابت پرداخت و از طریق "مانویت" به قلب مسیحیت رخنه کرد و آگوستین را تحت تأثیر قرار داد.

انکار اسلام توسط ناسیونالیست‌ها در این سرزمین، انکار چهارده قرن تمدن و تفکر ایرانی است که با پذیرش اسلام و محبت به آل محمد (ص)در تکمیل و تلطیف فرهنگ اسلامی از تمام امکاناتِ نبوغ قومی خود مدد گرفت، و از طرفی روح ایرانی نیز خواه و ناخواه در قالب تفکر اسلامی شکفت و هنوز هم منشاء اثر است. در حالی‌که در دوران شیفتگی نسبت به غرب، روح ایرانی گرفتار فلج فکری شد زیرا روح ایرانی فرق جوهری با روح بشر غربی دارد، در حالی‌که روح ایرانی و اسلامی مکمل یکدیگرند.

موفق باشید  

25044

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد عزیز: سوالی که می خواهم مطرح کنم نزدیک به ۱۴ سال است که آزارم می دهد یعنی دقیقا بعد از وفات پدر بزرگوارم. بعد از وفات ایشان من از انسانی شاد به انسانی محزون و گوشه گیر مبدل شدم و برای درمان مشکلاتی که به سراغم آمد کلی کتاب های روانشناسی غربی خواندم و تا الان حدود ۸۰۰ جلد کتاب روانشناسی برای درمان احساس پوچی و بی معنایی و بی هدفی زندگی که هر از چند گاهی گریبان مرا می گیرد مطالعه نمودم حتی رشته ام روانشناسی است و امسال دانشجوی ارشد روانشناسی اسلامی هستم برای درمان بی معنایی زندگی ام تمام کتابهایی که پدر معنا درمانگر جهان یعنی ویکتور فرانکل به فارسی ترجمه شده بود مطالعه کردم و بقیه روانشناسانی که فکر می کردم می تواند کمکم کند را مطالعه نمودم ولی از شما چه پنهان که نمی توانستم کاملا به آنها اعتماد کنم. مثلا مکتب ویکتور فرانکل را جزء اگزیستانسیالیست ها تقسیم بندی کردند. یادم رفت بگویم من بعد از فوت پدرم دچار اختلال دوقطبی شده ام و ریشه درمان این اختلال روحی روانی را به عقیده ناتانیل براندن روانشناس آمریکایی پدر جنبش عزت نفس کمبود عزت نفس می دانند و به نظرم در اسلام دلیل اصلی کاهش عزت نفس را نا فرمانی از خدا و انجام گناه می دانند. حدود ۲ سالی است که برای افزایش عزت نفسم با گرفتن روزه پشت سر هم تصمیم به ترک گناه گرفتم اوائل اصلا موفق نبودم ولی به مرور موفق تر شدم در ترک گناه. نتیجه مثبتش را دیدم تصمیم گرفتم کمی بیشتر راجع به روزه تحقیق کنم و مطالب اندک ولی قوی ای از کتاب معراج السعاده پیدا کردم و در کتاب احیاء العلوم مطالب بیشتری را پیدا کردم و در کتاب کشف المحجوب هم دلایل خوبی پیدا کردم و در سایر کتابهای عرفانی گذشته مطالبی پیدا کردم ولی در نویسنده های معاصر نویسنده یا سخنرانی که در زمینه روزه تحقیق فراوان کرده باشد پیدا نکردم تا اینکه کتاب روزه دریچه ای به عالم معنا ی شما را خواندم شما احادیثی که قبلا خوانده بودم را طوری دقیق شرح دادین که آدمی را به عمق مطلب پی می برد. با یک سرچ کوچک به لیست سخنرانی های شما که راجع به روزه بود دست یافتم و حدود ۴۰ جلسه از سخرانی های شما که راجع به روزه بود را گوش دادم و هم زمان روزه می گرفتم و خیلی راضی و خوشحال بودم تا اینکه تمام ۴۰ جلسه را استماع نمودم و بعد از چند روز دوباره آن پوچی سابق به سراغم آمد منی که راه نجاتم را روزه می پنداشتم ولی انگار این روش نیز برایم مناسب نبود. نمی دانم ایرادم از کجاست و چه کار کنم؟ تمام باورهای مذهبی ام انگار در حال فرو ریختن است. استاد صبور عزیز شما چه راه حلی ریشه ای را پیشنهاد می کنید برای درمان این احساس پوچی و بی معنایی زندگی که احساس رخوت و تنبلی و سستی را برایم به ارمغان می آورد؟ با تشکر فراوان از شما و عذر خواهی بابت اینکه متنم طولانی شد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم تا حال خوب جلو رفته‌اید، ولی بنا نیست که از سعه‌ی بیشتر در عالم غفلت نمایید و از معارفی که می‌تواند پشتیبان عبادات باشد، غفلت نمایید. پیشنهاد بنده دنبال‌کردنِ مباحث «معرفت نفس» و «معاد» است همراه با شرح صوتی آن‌ها، تا خود را در وسعتی بیشتر احساس کنید و در اگزیستانسِ اصیل‌تری وارد شوید. موفق باشید 

24380
متن پرسش
استاد گرامی با سلام: با چه استدلالی طبق حکمت متعالیه قائل بودن به ابداع و ساخت صورت محسوس توسط نفس یا همان ایجاد وجود ذهنی توسط نفس برای ادراک به سوفسطایی گری و آیده آلیست منتهی نمی شود؟ آیا خطر ذهن گرایی این تفکر را تهدید نمی کند؟ آیا قائلین به این عقیده و تفکر ناخواسته به دام ایده آلیست نمی افتند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی‌دانم منظور شما از سوفسطایی‌گری و ایده‌آلیست چیست؟ به هر حال انسان متوجه می‌شود معرفت او از خارج، معرفتی لغو و بیهوده نیست و به دنبال آن است که مبنای آن معرفت را بیابد. به نظر می‌رسد بهترین نگاه برای یافتن آن معرفت چیزی است که جناب صدرالمتألهین فرموده است. آیا  کسی را می شناسید که سخن دیگری در این رابطه داشته باشد تا ما را نسبت به ارتباط وجود ذهنی و وجود خارجی و ارتباط با «واهب الصور» آگاه کند؟ موفق باشید

23715
متن پرسش
سلام استاد: انس (با قرآن؛ صحیفه سجادیه و ... ) به چه معناست و تفاوت آن با عادت چیست؟ از کجا بدانیم با یک حقیقت مثلا قرآن مانوس شده ایم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اُنس با متون دینی به عنوان ذکری است که افقی از حقیقت را در مقابل ما بگشاید. باید با این رویکرد به قرآن و ادعیه رجوع کرد. موفق باشید

23496
متن پرسش
سلام: در جزوه ی پاسداشت آزادی در جمهوریت در قسمتی که نگاه ایدئولوژیک به دین که از قصور اصول گرایی در آزادی دانسته اید. منظورتون از نگاه ایدئولوژیک به دین چیست؟ اصلا ایدئولوژی یعنی چه و چرا این واژه را به کار برده اید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: منظور از ایدئولوژی در اصطلاح فلسفه‌ی امروز، نگاهِ حزبی و قومی به دین نمودن را می‌گویند که بقیه‌ی اندیشه‌ها را حق نمی‌داند. این خیلی شبیه کاری است که در علم کلام انجام می‌شود. آری! ما در علم کلام، حقانیت عقیده‌ی خود را اثبات می‌کنیم ولی نه به آن معنا که آن‌چه غیر عقیده‌ی ما است، باطل است. مثل این‌که باید معتقد باشیم هرکه مسلمان نیست، غیر مسلمان است، نه این‌که هرکه مسلمان نیست، کافر است. موفق باشید

22492
متن پرسش
سلام علیکم; استاد عزیز چند وقتی است مطالبي تحت عنوان افکار مثبت و قانون جذب در دنیای مجازی نشر داده می شود و مطرح می کند اتفاقات ناگوار زندگی محصول منفی بافی های خود انسان است و یا هر آرزويي که خدا در دل انسان قرار داده قطعا توانایی رسیدن به آن آرزو را هم داده. و به طور کل خیلی از مسائل را به افکار و حس و حالات خود انسان ربط می دهد شما چقدر قبول دارید این مطالب رو؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این مطالب، مطالبی است که تحت تأثیر اندیشه‌های شوپنهاور گفته می‌شود که معتقد است جهان چیزی جز افکار ما نیست و ما با افکار خود، جهان را می‌سازیم. در حالی‌که نمی‌توان از این نکته غفلت کرد که نظام عالم توسط خدایی حکیم خلق شده و این عالم، قواعد و سننی دارد که اگر ما آن‌ها را رعایت کنیم، عالم بستر مناسبی برای زندگی و تعالی ما خواهد بود. آری! یکی از آن قواعد و سنن، خوش‌بینی و امیدواری است که در بستر آن، زندگی معنای بهتری خواهد داشت به همان معنایی که قرآن می‌فرماید: « لَا يَيْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْكَافِرُون» یعنی از رحمت و گشایش حضرت حق مأیوس نیستند مگر گروه کافران. زندگی در این بستر، معنای بهتری خواهد داشت. موفق باشید

22376

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد محترم: یه حالات خاص و عجیبی را گرفتارش شدم که اخیرا خیلی بیشتر و واضح تر شده که نه در خوابه و نه در بیداری ولی انگار خوابم ولی فکر می کنم بیدارم و یه دفعه نشستم بعد خودم رو یه جای دیگه و مشغول یه کار دیگه حس می کنم، زیاد اخیرا برام پیش میاد مخصوصا در هنگام مطالعه و تلاوت قرآن، ولی چیزی که خیلی آزار دهنده است اینه که در اکثر این حالات اتفاقاتی که شاهدش هستم ناگهانی هست و دست خودم نیست و از همه دردناکتر چرت و پرت و اوهام و خیالات پراکنده و لغو است. بعد از تعداد زیادی از این حالات، امروز مثلا یه حال بهتر از قبل بود و دوباره بعدش چندین بار حالات پراکنده و مبهم و آشفته و الکی. هرچه تلاش کردم از طریق ده نکته و جلد اول مقالات نتونستم تحلیل درست و مطمئنی از حالاتم داشته باشم. این حالات که در خلسه رخ میده البته وقتی قبلش یه توجه و مراقبت و ذکر قبلی باشه بهتر بوده ولی باز اوهام و خیالات باطل با آنها معمولا آمیخته شده و یا فقط خیال و وهمه اکثرا. اگر امکانش هست راهنماییم می فرمایید؟ ممنونم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم بد نیست کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» را که به چنین مواردی نیز اشاره دارد، مطالعه فرمایید. کتاب بر روی سایت هست. موفق باشید

22166
متن پرسش
سلام علیکم استاد جان طاعات مقبول درگاه احدیت. شهادت امام موحدین علی علیه السلام تسلیت. استاد من با توفیق الهی تا جلسه ۹ ندای بی صدای انقلاب اسلامی را گوش کردم. خیلی سعی کردم با قلبم بفهمم و هواس حیوانی را کنار بزارم نمیدونم چقدر موفق شدم. نکاتی به ذهنم رسید. اولا: موقع شهادت حججی تو قلبم احساس کردم خیلی زیاد منم مشتاق شهادتم نه من بلکه خیلی از دوستان و آشنایان انگار آتشی بود که از قبل روشن بوده هنوزم روشنه بلکه بیشترم شده. ثانیا: تو قلب هم سن سالای من یا کوچکتر یه گرایشی به عدالت هست که اصلا نمی تونند ازش خارج بشن (من تو بزرگتر ها خیلی کم دیدم یا اصلا نیست) که این عدالت داره از ظرفش لبریز میشه و خدا بداد اینایی که ناعدالتی می کنند برسه (نمونه بارزش تکنوکرات ها و لیبرال های داخلی هستن که به امید خیر رساندن دارن کاملا شرشونو به ملت و دنیا میرسونند و این نکته را بگم که شر به خودشون میرسونند مثل کار شیطان که باعث عبور از خودشون میشه و رسیدن به خدا منجر میشه. ثالثا: یه نور خیلی قوی تو قلبم هست که میخوام برم اسراییل و با اسراییل بجنگم و اعتقاد راسخ به این دارم که دشمن ترین مردم به خدا و امام زمان (عج) همین ملعون ها هستن و فکر می کنم خدا هم همین را میخواد که ان شاءلله بزودی اتفاق می یوفته. استاد با توجه به ایکه جبهه کفر که تمام قد در حال حاضر مقابل ما ایستاده و طبق نظر شما هم خدا هم قطعا همین رو میخواد اما خیلی ها از جمله خود ما بچه های مذهبی هم احتمال داره ریزش کنیم چون واقعا وضعیت دود آلود است. پیشنهاد شما برای این طیف از دوستاداران ولایت و امامت و رهبری چیه؟ ممنون میشم. لطفا اگه امکانش هست خصوصی جواب بدین. ممنون التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر رفقای وِلایی متوجه‌ی جایگاه تاریخی انقلاب اسلامی بشوند و توجه کنند خداوند در این تاریخ با انقلاب اسلامی بنا دارد صحنه‌هایی را به‌وجود آورد که در آن صحنه‌ها استکبار با همه‌ی قدرت و ادعایش، خوار گردد سعی می‌کنند به بهترین نحو خود را در مقابل جبهه‌ی کفر قرار دهند و این نحوه حضور در جبهه‌ی انقلاب اسلامی را از آنِ خود کنند. موفق باشید  

21677
متن پرسش
سلام: در عبارت «المعروف من الموت هو عباره عن قطع تدبیر النفس عن مرتبه الحس و النمو ای المرتبه الحیوانیه و النباتیه لا عن المعدنیه» منظور از «لا عن المعدنیه» چیست؟ اینکه ارتباط روح با بدن معدنی قطع نمی شود یعنی چه؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همواره روح دارای بدن است منتها با بودن بدن عنصری، در خفاست و با عبور از بدن عنصری، ظهور می کند همچنانکه با عبور از بدن برزخیف بدن قیامتی ظهور می کند. موفق باشید

21185
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: جناب استاد مرز جهان ماده کجاست؟ چرا با آنکه ماده محدودیت دارد مرزی برای آن متصور نیست چه در ابعاد نجومی و چه در ابعاد اتمی. در پاسخ سوال 20969 مثال نفس و بدن را در این زمینه زده اید. در این مثال بدن مادی و دارای ابعاد است. آیا کل جهان ماده هم دارای ابعادی است و در یک جایی تمام می شود؟ اگر تمام می شود بعد از آن چیست؟ اگر تمام نمی شود با محدود بودن ماده تناقض دارد. ممنون می شوم این گره ذهنی را باز بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ماده در ذات خود محدودیت دارد مثل عدد که عدد 1 غیر از عدد 2 می‌باشد ولی این‌طور نیست که عدد در یک‌جایی به انتها برسد، بلکه هرچقدر جلو بروید باز امکان جلورفتن هست، برعکسز عالَم مجردات که در ذات خود چنین نیستند و به این معنا، کثرت در آن‌جا راه ندارد. موفق باشید

20197

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: استاد بنده مدتی است که به تهران آمدم و شما قبلا فرمودید که آیت الله حسن زاده در تهران هستند آیا شما آدرسی دارید از ایشان اگر نه بفرمایید چگونه پیدا کنم؟ 2. توصیه ای اگر دارید بفرمایید. ممنون. ببخشید استاد می دانم که این سایت برای ارتقای سطح عمومی است و جای آدرس دادن نیست اما استاد جان بنده از کجا بفهمم؟ حیف نیست که خودم را مشرف شدن به محضر علامه حسن زاده محروم کنم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آدم حسابی! حضرت استاد به جهت مشکلات جسمی که داشتند و نمی‌توانستند افراد را بپذیرند، به تهران رفتند. إن‌شاءاللّه خدا خودش نسیمی از نور وجود اولیاء را به قلب‌تان می‌وزاند. موفق باشید

18084
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرانقدر: لطفا بفرمایید تفسیر اینکه خداوند در آیه ی اول سوره ی همزه می فرمایند وای بر هر عیب جوی مسخره کننده و از لفظ ویل با یک تاکید خاص استفاده می شود چیستض؟ البته بنده معنای اخلاقی این آیه را متوجه هستم و بیشتر جنبه های دیگر این آیه برای بنده مسئله است که چرا خداوند شخص عیب جو و مسخره کننده را بدین گونه تهدید می کنند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی کسی زیبایی‌های وحی الهی را ننگرد و بگردد تا ضعفی در آن بیابد و به تمسخر بگیرد، چیزی برایش باقی نمی‌ماند. پس وای بر او! که همه‌چیز را از دست داده است. این آدم مشغول دنیا خواهد شد و همین زندگی زودگذرِ دنیا را جاودانه می‌پندارد و هر روز نگران پایان‌یافتنِ چیزی است که او از پایان‌یافتنش در اضطراب است. موفق باشید

17966
متن پرسش
با سلام استاد عزیز: می خواستم در مورد آیه ۱۷ سوره رعد توضیحی بفرمایید که اگر آن باران باریده شده ی از آسمان را علم و معرففت در نظر بگیریم که هر کسی به اندازه ی ظرفیت خود گنجایش پر شدن دارد، منظور از کف هایی که روی آن رود یا آهن مذاب جمع می شود چیست؟ با تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از آن جهت که در وسط آیه می‌فرماید: «يَضْرِبُ اللَّهُ الْحَقَّ وَ الْباطِل» می‌خواهد ما را متوجه کند در مسیر رسیدن به حق باید متوجه‌ی تعلقات خود باشیم تا آن‌چه برای ما می‌ماند و به ما می‌رسد، نورِ حق باشد و نه کف‌هایی که به اسم حق‌اند ولی در حقیقت باطل‌اند. موفق باشید‏

16071
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد محترم: آیا می شود گفت برزخ فقط برای کسانی است که به مرگ غیر طبیعی از دنیا رفته اند و کسی که به مرگ طبیعی مرده برزخ ندارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خیر. غیر از انسان‌های معصوم، همه برزخ دارند. به هرحال آن کسی که به مرگ طبیعی هم رحلت کرده باید مقدمات حضور در قیامت را طی کند، مگر آن‌هایی که در همین دنیا تا قیامت جلو رفته‌اند. موفق باشید

نمایش چاپی