باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر میکنم بحث «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین» کمک بکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال نباید بیش از نیاز غذا بخورید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بدن قیامتی عین روح است و مرتبهی بالاتری در میان نیست. در این مورد سری به جواب سؤال شمارهی ۲۵۰۴۳ بزنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد بنده این است که اقلاً تفسیر یک سوره را دنبال بفرمایید تا جوابهای خود را بگیرید. ما مامور به تدبر در قرآن هستیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد فهم نگاه شوپنهاور ابتدا باید کانت را مطالعه کرد و دوگانگی که بین نومن و فنومن و بحث مفاهیمِ استعلایی به میان میآورد و عملا اندیشهای را در مقابل ما قرار میدهد که ما هرگز نمیتوانیم به واقعیتهای خارجی دست بیابیم. در این راستا شوپنهاور معتقد است که کل جهان، همان ارادهی ما است و ارادهی ما جهان است نه آنکه جهانی در خارج محقق باشد. میماند که این اشکال بر او وارد است که اولا چه تفاوتی این نگاه با سوفسطائی گری دارد و ثانیا به هر حال این احساس بدیهی که هر کس مبتنی بر آن با عالم خارج ارتباط پیدا میکند چه میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در اینکه نسبت به چنین امر مهمی حساسیت به خرج دادهاید، کار خوبی است. ولی عنایت داشته باشید این مسئله در فطرت هر زن و مردی نهادینه شده است و باید بگذاریم به همان صورتی که خداوند در زوجین کار را جلو میبرد، کار جلو رود. وظیفهی ما رعایت دستورات الهی است، اما در همان بستر فطری و غریزیِ آن، بیش از این نباید حساس بود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر حال علم روانپزشکی بر اساس اصولی بنا شده که نمیتوان بهکلی آن را نادیده گرفت و البته مثل هر علم بشری، ضعفها و قصوراتی دارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: «صدیقین» یعنی کسانی که هیچ حجابی بین خود و خدا احساس نمیکنند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نکتهی ارزشمندی در رابطه با سخنان آیت اللّه جوادی اشاره فرمودید. ولی عنایت داشته باشید وقتی موضوع مورد بحث در آیات الهی شخصِ شیطان باشد که خداوند در موردش فرموده: «و ما یعدهم الشیطان إلا غرورا» یعنی شیطان هرچه ادعا کند جز فریب و دروغ نیست؛ پس عملاً آن نکته را متذکر شده که تأیید سخن شیطان نباشد که ادعا کرد پروردگارا تو مرا اغواء نمودی. زیرا آنچه مربوط به خودش بود و انتخاب و ارادهی خودش، به حضرت ربّ العالمین نسبت داد و مثل همیشه در اینجا نیز فریبکارانه سخن گفت. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اختیار عبارت است از انجام فعل و ترک فعل، و هرکدام را شما ترجیح دهید آن، فعلِ شما میشود هرچند انسان در مختاربودن مجبور است ولی نه در انجام فعل. بد نیست سری به جزوهی «جبر و اختیار» که بر روی سایت هست، بزنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عمده نحوهی رجوع به حق است، مخبتین با رویکردِ شیفتگی به حضرت حق اعمالشان را انجام میدهند و در این راستا، تنها به عبودیت نظر دارند و ذُلّ عبودی در میان است و نه نظر به اعمال و عبادات. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده از آن کتاب استفاده کردهام و چیز غیر قابل اعتمادی در آن ندیدم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: شما به هیچوجه اشتباه نمیکنید که چنین انتظاری از حوزهی علمیه دارید. عرض بنده آن است که اولاً: متوجه شویم در چه جایگاهی از تاریخ خود قرار داریم؟ ثانیاً: مراجع عظام را در چه جایگاهی از تاریخ اسلام بنگریم؟ شما بنا دارید از سرمایههای اساسی حوزه استفاده کنید و در تاریخی وارد شوید که از یک طرف انقلاب اسلامی به طور کاملاً شفاف و زلال متذکر حیات قدسی بشر است و از طرف دیگر نظام استکباری همهی پردههای تزویر خود را کنار زده و با خط قدسیِ انقلاب اسلامی به مقابله پرداخته. در حالیکه بسیاری از مراجع عظام آن زمان که در سنّ و موقعیت تحصیلی شما بودند و سلوک حوزوی خود را جهت حفظ اسلام انتخاب کردند و خواستند شخصیت خود را بر اساس آن تاریخ شکل دهند؛ انگیزهشان آن بود که اصل اسلام را در مقابل فرهنگ سکولارزدهی رضاخانی حفظ کنند تا اسلام از دست نرود. وقتی عمامهها را از سر برمیداشتند و روحانیت بهشدت تحقیر میشد، همین بزرگان حوزه بودند که مقاومت لازم را از خود نشان دادند و حال در ادامهی آن شخصیت، اسلام را در فقه و فقاهت مدد میرسانند. آیا بیش از این از آنها میتوان انتظار داشت؟! و بدین لحاظ است که بنده در درون خود انتقادی نسبت به آن بزرگان ندارم که البته در این مورد حرف و سخن بسیار است. ولی آنچه برای تازههای حوزههای علمیه مهم است؛ درک درست شرایط تاریخی است که شما در آن قرار دارید و اینکه امروز طلبهی انقلاب اسلامی به وسعت همهی عالم، وسعت یافته و باید از زیرساختهای تاریخ گذشتهی حوزه به بهترین نحو استفاده کنیم ولی در آن پازل، خود را محدود ننماییم. در پازلی که تلاش میشد رضاخان و دستیاران او – مثل محمدعلی فروغیها - با روحیهی سکولاریته، دین را از ما بربایند. باید به شرایطی که از طریق انقلاب اسلامی بهوجود آمده است و در عین حال، به ظاهر دیده نمیشود؛ نظر کرد. کوشش بنده برای نشاندادنِ آن شرایط است. ما در این شرایط، خودمانْ خودمان هستیم و در شرایط دیگر این «ما» ما نیستیم. هر متفکری وقتی میخواهد متعهدانه در تاریخ خود جلو رود با مشکلات خاص خود روبهرو میشود. مهم آن است که رسالت تحقق تفکری که در این دوران باید به صحنه آید را از دست ندهیم. چرا طلاب عزیز متوجهی چنین حضوری در این تاریخ نیستند تا امیدوارانه، خود را بر اساس نقطههای هدف مجهز کنند؟ و چرا متوجهی جایگاه افراد نمیباشند تا در دورهی فترتی که در آن قرار داریم، تحمل فشاری که به طور طبیعی در این دوره بر دوش طلاب قرار دارد را، تحمل کنیم؟ موفق باشید
سلام: خدا قوت. نظرتون درباره متن اخیر دکتر داوری در مورد ریاست جمهوری آقای پزشکیان چیه؟ نه از باب کنجکاوی و نه به اعتبار زیرسوار بردن دکتر داوری که از روی حیرت میپرسم. که چگونه نسبت بین زمان شناسی و توسعه نیافتگی و راهجویی و این بیانیه در باب دکتر پزشکیان رو جمع کنم؟ متن دکتر داوری: بیانیه رضا داوری اردکانی در حمایت دکتر مسعود پزشکیان: به نام خداوند جان و خرد. انتخابات روز جمعه ۱۵ تیرماه را با هیچ انتخاباتی قیاس نباید کرد. این انتخابات می تواند چیزی ورای رأی دادن به این یا آن نامزد یا به فلان رسم و شیوه سیاسی باشد؛ بلکه انتخاب میان بودن و نبودن ایران است. اکنون رأی می دهیم که آیا ایران بماند و بکوشد بعضی دردهای مهلکی را که دچارش شده است درمان کند یا به راه وخیم تر شدن آن دردها و گرفتاریها و افتادن در ورطه های خطرناک جنگ و ویرانی برود. البته به دکتر پزشکیان از این جهت باید رأی داد که او شایستگی های بسیار دارد و به آنچه می گوید عمل می کند. در دوران وزارتش نیز به کارهای مهمی چون توسعه دوره های تخصصی و فوق تخصصی پزشکی و پیشرفت حوزه رادیوداروها و توسعه بیوتکنولوژی (زیست فناوری) اهتمام موثر داشته است و اگر به ریاست جمهوری انتخاب شود می کوشد با همکاری اهل صلاح و تدبیر و مشورت با صاحبنظران و کارشناسان تا جایی که می تواند مشکلات را رفع کند و دردهای کشور را کاهش دهد. اما وجه مهمتر قضیه این است که رأی دادن به او رأی دادن به بقای ایران است. او گرفتار سوداها و اوهام بیهوده ای که ایران را به سوی ورطه های خطر و تباهی می برد، نیست. رأی ندادن در این دور انتخابات را دیگر نمی توان مقاومت منفی خواند زیرا نتیجه زودهنگام آن می تواند افتادن کشور به راه ستیزه ها و کشمکشهای خطرناک و غفلت از گرفتاریها و مشکلات و دوام پریشانی و فساد باشد. مردم ایران مسلما کم و بیش به این نکات توجه دارند و کاری نمی کنند که خدای ناکرده فردا در تاریخ بنویسند ایرانیان در سال ۱۴۰۳ چنان به دشمنی با خود و کشور خود برخاستند که گویی رسم و راه دوستی را از یاد برده و گم کرده اند. ولی چنین اتفاقی نخواهد افتاد زیرا ایرانیان در تنگناها به کشور خود پشت نمی کنند. ایران می ماند و باید بماند تا زخم هایی را که در جان و تن خویش دارد التیام بخشد. رضا داوری اردکانی ۱۲ تیر ۱۴۰۳ اگه صلاح میدونید خصوصی برام بفرستید و باز اگر مصلحت بود در کانال نشرش دهید. ممنون
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده پیام آقای دکتر داوری اتفاقاً مسئله و موضوعی است که ما را دعوت به اندیشیدن و باز اندیشیدن در این زمانه میکند. اولاً: جناب استاد امیر نجاتبخش در مواجهه با آن پیام نکته دقیقی میفرمایند که ابتدا خوب است بدان توجه شود.
«خدا را شکر که در میان ما هنوز فلسفه هست. هنوز کلامی هست که ما را تکان دهد و بار دیگر همه چیز را در مقابل ما ویران سازد تا از نو ساخته شویم.
🔹 آنان که با زبان فلسفه آشنا نیستند شاید ندانند ما با سخن فیلسوف در چه شور و شعفی حاضر میشویم.
🔸 ابن سینا در نیمههای شب در میان کتابها با سخن حکیمان و فیلسوفان آنچنان وجدی مییافت که میگفت اَینَ المُلوک وَ اَبنا المُلوک.
🔹 شاید هنوز در میان ما کسانی هستند که میگویند ابن عربی سنی است و به حقیقت راه نیافته، اما نمیدانم با سخن حضرت روح الله چه میکنند آنجا که راه آینده جهان را با درک ابن عربی میسر میدانست و سیاستمداران بزرگ را به آن دعوت کرد؟
🔸 آری مگر ما با ابن عربی سنی شدیم که با فیلسوف بزرگ عصرمان بسیجی نباشیم؟
🔹 آری امر دشواری است و آنان که عزم و همتی داشته باشند تا با سخن فلسفه روبرو شوند جز راه حضرت روح الله راه دیگری در مقابل خود نمییابند.» (حجت الاسلام نجاتبخش).
ثانیاً: باید در این مورد بحث شود که کدام داوری و کدام پزشکیان؟! آقای دکتر داوری که آنچنان برای شهید آوینی اشک میریزد و در عین حال سخت نگرانِ غلبه تحجّری است که بنا دارد خود را به آقای دکتر جلیلی تحمیل کند. که البته و صد البته تفکرِ تاریخی دکتر جلیلی ماورای میدان داریِ چنین جریانی است ولی بالاخره ما هنوز از این نوع تنگ نظری ها که در بین مان هست، عبور نکرده ایم. و کدام پزشکیان را دکتر داوری پشتیبانی میکند؟ پزشکیانِ دیروز را که شورای نگهبان نیز تأیید کرد؟ و یا پزشکیان امروز را که برای رأی آوردن، تا این اندازه از ساده ترین فهم تاریخیِ انقلاب اسلامی دور افتاده است. و البته در این موارد باید در جلساتی که پیش می آید فکر کرد، آن هم به انقلابی که بنا است در منظر شخصیت حضرت روح الله به گفته آقای نجاتبخش، ما بسیجی حضرت روح باشیم. این است معنای زندگی و این است آینده ای که در پیش است. در این رابطه نگاهی به جواب سوالات 37883 و 37884 بیندازید . موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً میدانید که این موارد گفتنی نیست. هرکس در مسیر تفکر فلسفی، خودش متوجه میشود گویا نمیتوان از آن فلسفه غفلت کرد. در سالهای اخیر آیت اللّه جوادی از آقای دکتر حمید طالبزاده خواسته بودند در رابطه با کتابشان تحت عنوان «صیرورت،دیالکتیک و ایده آلیسم در گفتگوی میان هگل و فلاسفه ی اسلامی» بحثی با همدیگر داشته باشند. همانطور که قبلاً عرض شد نظر آقای طالبزاده پس از آنکه مدتی در آلمان مشغول فلسفهی فیلسوفان غربی بودند، آن است که برای طراوت فلسفهی اسلامی خوب است که فلسفهی غرب را بشناسیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اینطور جواب داده شد. کافی بود سری به سؤالات بزنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: احتمالا دفع فتنه از قم از جنبهی فکری باشد و انشاءالله همین مشکلات موجب عزت بیشتر اسلام از طریق قم میشود. در این مورد جناب آقای محسن قنبریان نکات خوبی را مطرح فرمودند که همراه با نظر این حقیر خدمتتان ارسال مینمایم. موفق باشید. امیدی که در رفع کرونا در پیش است
با سلام: سخنان جناب آقای محسن قنبریان، که ذیلا ملاحظه می کنید. قصهی تفکرِ توحیدی است که در این روز و روزگار باید در آن مستقر شد تا نهتنها از بلیّههای دورانِ خود عبور کنیم، بلکه تاریخِ توحیدی این زمانه را به ظهور آوریم و به گفتهی ایشان: «حالا وقتش رسیده که "علم را اگر در ثریا باشد به زمین آورد" وآبروی مذهب حقش کند.» آری! تاریخ، تاریخِ فرار از طبیعت نیست، تاریخِ رجوع به طبیعت است تا با روحیهی توحیدی، خداوند راههای زندگیکردن در این زمانه را در دلِ همین علم به ما عطا کند تا نهتنها از سیطرهی استکبار که به نام علم میخواهد بشر را اسیر کند آزاد شویم؛ بلکه در دلِ عقلِ تکنیکی راههای زندگیِ جمع بین آسمان و زمین را به بشریت متذکر شویم. خدا را شاکرم که اندیشمندانی همچون جناب آقای محسن قنبریان متذکر نگاهِ توحیدیِ دقیقی که مربوط به این زمان و زمانه است، را پرورانده است. طاهرزاده
دعای انقلابی برای رفع کرونا
حتما شما هم در شبکه های مجازی این روزها با دستورالعمل های عبادی برای دفع کرونا از اساتید عرفان گذشته ومعاصر مواجه شده اید. ختم زیارت عاشورا شبیه سامراء سابق و دفع وبا؛ نماز جعفر طیار و دعای نور، حرزهایی برای آویزان در خانه و...
مٲثور از آنها قطعا خوب اند و مجرَّب.
با همین تضرعات، سابقا خداوند دفع بلاء از کشور اهل ایمان کرده و به مومنین آبرو داده؛ تا جامعه ایمانی از کفر، در انظار تفاوت کند.
اما الان زمان دیگری است، ودعای برتری لازم است.
تفاوت "کرونا امروز" با "وبای دیروز"، به قدر تفاوت "ایران انقلابی" با "سامرای مستعمره دیروز" است!
جامعه، با مسلمان شدن "صورتی نو" می پذیرد. با تشیّع، "فعلیّتی برتر" می گیرد. با اسلام ناب وتشیع راستین، "تعالی" می گیرد.
در جای خود ثابت است که هر موجود، فیوضات ربّ را با "صورت اخیر" و "فعلیت آخر" خود جذب می کند: نبات با فعلیتِ نباتی اش، چیزی جذب می کند که جماد نمی تواند آنرا جذب کند. انسان، با فعلیتِ عقل و نطقش، فیضی می گیرد که حیوان از آن بی خبر است.
حال جامعه ای که از دوگانه پرستی در آمد و مسلمان شد؛ از اسلامِ فتوحات، بالا آمد و اسلام اهلبیت (ع) را پذیرفت؛ البته چله ی زیارت عاشورایش دفع وبا می کند.
اگر از تشیع انقلابیِ علی (ع) و حسین (ع) بهره بُرد و بر یزیدها شورید، مقابل سفیانی ها ایستاد؛ البته "فعلیت برتری" یافته وفیض بالاتری باید جذب کند. آن فیض برتر چیست؟
حالا وقتش رسیده که "علم را اگر در ثریا باشد به زمین آورد" و آبروی مذهب حقش کند.
بازهم با زیارت عاشورا، نماز جعفر طیّار واستغاثه به امام عصر (ع) چنین می کند. اما نه در رویکرد عام الفیل و عبدالمطلب؛ که شترانش را طلب کند وبگوید: خانه، خود صاحب دارد!
بلکه در رویکرد محمد (ص) و وارثانش؛ که، مومنین (بأیدی المومنین) را جای ابابیل نهد. "اعجاز سجیل" را در "ما رمیت اذ رمیت" بیاورد. حالا، تیرِ کمان مومن، کار سجیل ابابیل می کند. (دقت کنید)
وقتی رئیس دانشگاه بقیة الله ازکلید خوردن سه پروژه برای درمان قطعی ویروس کرونا خبر داد؛ و وزیر بهداشت در پاسخ پیام تشکر رهبر انقلاب گفت: "بی تردید با به زانو درآوردن هرچه زودتر بیماری، جهانیان را شگفت زده می کنیم"؛این فعلیت آخر را در فرزندان خمینی دیدم.
انقلاب خمینی برای جمع دین و دنیا و علم و معنویت آمد و خود را مقدمه تمدن مهدوی خواند. پس دیگر بالاتر از اعجازِ دفع وبا "از سر مومنین"، باید طلب کند. باید فیض آسمانی علم را جذب کند و بوسیله مومنین انقلابی، کرونا را "از سر بشریت" رفع کند.
این هم دعا واستغاثه شما را می خواهد. ⬅️حالا دیگر فقط برای اعجازِ بی اثر کردن ویروس بین مومنان دعا نکن؛ برای پرچم داری ایران انقلابی در حلّ این بلیه ی جهانی دعا کن ؛ که نظرها را به حقانیت این راه و آن مذهب جلب خواهد کرد.
باسمه تعالی: سلام علیکم: بدن برزخی و قیامتی، وسعتش در حدّ آن عالَم بیکرانه است چون در آنجا بُعدی در میان نیست که بدن ما جایی باشد و جایی نباشد، بلکه در عین تشخص، هویتی بیکرانه دارد و جایی او را محدود نمیکند. مثل صورتهای ذهنی است که صورتِ ذهنی شهر اصفهان، مانعِ توجه و حضور صورت ذهنی شهر تهران نمیگردد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: کار خوبی است ۱. فکر میکنم کتاب «فرزندم؛ اینچنین باید بود» و کتاب «نامههای بلوغ» از مرحوم صفائی حائری جمعتان را پر رونق میکند ۲. خوب است که سعی کنید از قبل، صفحاتی تعیین شود تا پس از قرائت آن صفحات، چند نفری در حدّ فهم جمع؛ از تفسیر نمونه و المیزان نکاتی را نسبت به آیات قرائتشده مطرح نمایند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فراموش نکنید که دشمنان اسلام از این حرفها به زبان انسانهای ساده و یا تربیتشدگانِ انگلیسی بسیار دارد. سخن امام خمینی را متذکر میشوم که فرمودند: «امروزه عده ای با ژست تقدس مآبی چنان تیشه به ریشه دین و انقلاب و نظام می زنند که گویی وظیفه ای غیر از این ندارند. خطر تحجرگرایان و مقدس نمایان احمق در حوزه های علمیه کم نیست. طلاب عزیز لحظه ای از فکر این مارهای خوش خط و خال کوتاهی نکنند، اینها مروج اسلام امریکایی اند و دشمن رسول الله.» مهم، جایگاه و جهتگیری افراد است که احمدالحسن عیناً در جایگاه سیّدعلیمحمد باب رئیس بهائیان نشسته است. اگر سری به کتابهای سران بهائیان و بابیه بزنید حرفهای بهتر از حرفهای احمدالحسن پیدا میکنید. امثال شما چرا به جایِ توجه به جهتگیریهای کلی این افراد، گرفتار جملههایی میشوید که کلمهی حقاند ولی یرادُ بها الباطل. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً بعد از آنکه محاصرهی دارلخلافه به شکست انجامید که بحث آن مفصل است؛ که شاید در جلسهی شنبهشب در مسجد انبیاء و روز تاسوعا، در گلزار شهدای دستگرد عرایضی در این مورد بشود؛ فرماندهی اصلی یعنی جناب مسلم و اصحاب خاص بنا را بر آن گذاشتند که حرکت مخفی را پایه گذاری کنند و از این جهت هرکدام زندگی مخفی را شروع کردند و جناب مسلم نیز خواست خودش به تنهایی راهی برای مخفیشدن پیدا کند. در ضمن بد نیست سری به جواب سؤال 22700 بزنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده پیشنهاد خوبی میتواند باشد و موجب نوعی فرهنگسازیِ نرم میشود و شاید تجربهای باشد برای کارهای فرهنگی آینده. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: با نظر به روایاتی که متذکر میشود انسان باید نیازهای اولیهی زندگی خود را فراهم نماید، میتوان گفت روایت ارزشمند فوق نظر به آن دارد که روحیهی جمع مال برای آیندهی وَهمی را در ما بزداید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً همینطور است و اساساً یک پروژه بوده است تا شخصیتهای فرهنگی جامعه را بدنام کنند و ملت را از میراث فرهنگیاش جدا نمایند. فراموش نکنید که مرحوم شهید مطهری برای نشاندادنِ افق تفکر حافظ، کتابی تحت عنوان «تماشاگهِ راز» را در جواب کسانی مینویسند که شخصیت حافظ را تقلیل میدهند. موفق باشید