باسمه تعالی: سلام علیکم: وظیفهی اصلی این سایت، ارتقاء فرهنگ دینی و جوابگویی به سؤالات معرفتی است. اگر خود را مشغول این چراها بکند که تا حشر هم این چراها تمام نمیشود! به گفتهی مولوی: «گر شوم مشغول اشکال و جواب / تشنگان را کی توانم داد آب». موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: زیرا این مسیر، مسیر اولیای الهی نیست و خداوند خواسته است امور، به صورت عادی جلو رود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم باید تا آنجا که ممکن است با شبکههای اجتماعیِ خودی کار کرد ولی عنایت داشته باشید که مقام معظم رهبری«حفظهاللّه» اخیراً در تاریخ 19/8/95 که با جبههی انقلاب فرهنگی داشتند؛ در جواب سؤالی که از ایشان شده بود، میفرمایند: «دربارهی استفاده و ورود به شبکههای اجتماعی و مجازیِ خارجی، ورود هوشمندانه به شبکههای اجتماعی و مجازی خارجیها – که سؤال شده است – خوب است اما به شرطی که خودمان غرق نشویم و مثال آن غلام و آب جو نشود «شد غلامی که آب جوی آرد/ آب جوی آمد و غلام ببرد» ورودِ تهاجمی لازم است و گرفتن میدان از دست دشمن. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در این مورد در کتابهای «ده نکته در معرفت نفس» و «ادب خیال و عقل و قلب» شده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: منظور از «سایه» با نظر به ظاهر آیه، همین سایهی اشیاء است که حتی سایهها در مقابل خداوند خاضعاند. و از نظر باطن، «سایه» وجهِ منفیِ مخلوقات است که آن وَجه نیز بیرون از حاکمیت حق نیست هرچند انسان تصور کند در مقابل حکم خدا عصیان کرده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا که نه! به هر حال انسانها در هر سنی زمینهی پذیرش تذکرات تربیتی را دارا هستند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! واقعیترین واقعیات این است که در توحیدِ انقلاب اسلامی خود را جای دهیم و در معرض عطایی قرار گیریم که هویت قدسی ما را به ما برمیگرداند. مطمئناً امیدواریِ شما در ادامهی انقلاب و حضور جهانیِ آن، واقعبینی کاملی است. عرایضی در مرکز «سرای هنر و اندیشه» در رابطه با شخصیت امام به مناسبت رحلت آن بزرگوار تحت عنوان «در معرض عطایی که با حضرت امام خمینی «رضواناللّهتعالیعلیه» به ظهور آمد» شد که متن مورد بحث ذیلاً خدمتتان ارسال میشود. موفق باشید
در معرض عطایی که با حضرت امام خمینی«رضواناللّهتعالیعلیه» به ظهور آمد
باسمه تعالی
۱. «تفکر»، راهي است به سوي حقيقت، بدون آنکه گمان کنيم حقيقت در دست ما قرار دارد. زيرا تفکر از جايي آغاز ميشود که ندايي ما را به سوي خود فرا خواند و آن «ندا» به عنوان ارادهي الهي در جلوهي شخصیت امام خمینی «رضواناللّهتعالیعلیه» و انقلاب اسلامي به صدا در آمده و همانطور که شهداء را به خود دعوت کرد و آنها پذيرفتند؛ ما را نيز به خود دعوت ميکند تا پس از دفاع مقدس از نقشي که بايد ايفاء کنيم، غافل نمانيم.
۲. با تفکر نسبت به شخصیت اشراقی امام خمینی «رضواناللّهتعالیعلیه» رخصت مييابيم تا وارد ساحتي شويم که انقلاب اسلامي مجال نماياندن خود را مييابد. بايد بياموزيم که چگونه به حقيقت، مجالِ به ظهورآمدن بدهيم.
۳. باید در جستجوي انديشهاي باشيم که متذکر عطاي الهي است و عطاي الهي را براي ما قابل فهم ميکند، آنچه در اين زمانه عطاي الهي را به صورتي اصيل و نه انتزاعي به ما ميدهد، تفکري است که ما را متوجهي راز تاریخی حضور امام در این زمانه مینماید.
۴. ولي به نظر ميآيد بسي اندک تفکر کردهايم زيرا آنچه خداوند براي انديشيدن به ما عطا کرده - يعني حقيقت، در مظهري به نام امام و انقلاب اسلامي- طوري است که در عين «ظهور»، به «خفا» ميرود، در نتيجه نميتوان به راحتي با آن ارتباط برقرار کرد مگر با انديشهاي که حقيقت را در تشکيکيبودنِ آن چشيده باشد.
۵. با شناخت ارادهي الهي در اين عصر با جهانی روبهرو میشویم که همهچیز در آن معنای دیگری پیدا میکند، زیرا بودن انسان معنای دیگری به خود میگیرد.
۶. نظر به شخصيت قدسي حضرت امام خميني «رضواناللّهتعاليعليه» و تفکر در بسترِ تاريخي انقلاب، آيا روحِ تازهای نخواهد بود که در مواجهه با غرب، ولي در بستر اسلام شيعي، در حال تولد است؟
۷. ميتوان گفت انقلاب اسلامي رخدادي است که ميخواهد گذشتهي توحيدي بشر را در تاريخي بين دو جهان به ظهور آورد، جهاني بين جهان توحيدي و جهان مدرن. و شخصیت حضرت امام خمینی «رضواناللّهتعالیعلیه» نیز چنین جایگاهی داشت و سبب نگهداري ما در این تاریخ شد.
در مواجهه با شخصیت امام سه نوع رویکرد پیش آمد: ۱. رویکرد استادهای اخلاق ۲. رویکرد آقای هاشمی و آقای سید حسن خمینی ۳. رویکرد رهبر معظم انقلاب که در عین توجه به دو رویکرد قبلی سبب نگه داری ما نیز خواهد بود.
۸. با حضور امام خمینی «رضواناللّهتعالیعلیه» در این تاریخ چيزي براي انديشيدن به انسان داده شده تا نسبت به زمانهي خود فکر کند و از بنبستهايي که روبهروي خود ميشناسد عبور نمايد، تنها از طريق انديشهاي که در مواجهه با شخصیت امام خمینی «رضواناللّهتعالیعلیه» پیش آمد ميتوانيم از تنگناهاي تاريخي، چه در امور اخلاقي و چه در امور اقتصادي و اجتماعي، عبور کنيم. مشکل آن است که ما هنوز به امام و انقلاب اسلامي آنطور که لازم است نميانديشيم و براي گوشسپردن به نداي تاريخي آن -که عين تفکر است- تلاش نميکنيم.
۹. تا زماني که ما نسبت به آنچه از طرف خداوند در اين تاريخ به ما روي آورده، نينديشيم؛ ياراي عبور از تنگناهاي موجود را نداريم مگر آنکه بتوانيم تعلقِ ذاتي خود را در اين زمانه متوجهي انقلاب اسلامي و حضرت امام خمینی «رضواناللّهتعالیعلیه» و اهداف اصيل آن قرار دهيم و اجازه ندهيم با انواع کاهليها، اين عطاي الهي از ما روي برگرداند، در حاليکه همهي ما متوجه هستيم ذات ما کششي دروني نسبت به آن دارد و به همين جهت راه شهدايي که براي تحقق و بقاي انقلاب اسلامي آنطور فداکاري کردند را پاس ميداريم و حاج قاسم را میفهمیم.
۱۰. ما از طريق انقلاب اسلامي در شخصیت امام خمینی «رضواناللّهتعالیعلیه» و نه در شخصیت سیاسیون طرفدار انقلاب، به حکم تقدير الهي به راهي کشيده شدهايم که هرچند آن راه چندان روشن نيست، ولي شواهد فراواني حکايت از آن دارد که آن راه، راهِ آيندهي ما است، هرچند هنوز اهداف اصيل آن از ما دور است. ولي اگر بخواهيم به خالصترين تفکر رجوع کنيم، نميتوان خود را در معرض تندبادِ آن قرار نداد، زيرا هر ملتي که بخواهد آن تقدير بلند را براي خود محقق کند گريزي ندارد که خود را در پناه تندبادهاي شديدِ دوران خود قرار دهد. گويا ما در اين تاريخ خودمان نشانهي آن تندباد هستيم.
۱۱. اين يک سؤال اساسي است که در فهم انقلاب اسلامي و شخصیت تاریخی حضرت امام، چه ابعادي از آن ناانديشيده مانده است و ما هنوز نتوانستهايم به اهدافی که آن بزرگوار مدّ نظر داشت، دست يابيم؟ جز اين است که حضرت امام «رضواناللّهتعالیعلیه»، حقيقيترين انديشه در اين تاريخ را در افق جان ما قرار داد تا ما انساني شويم که آن انديشه براي او آرامشبخش باشد؟ هرچند ممکن است در برههاي از زمان، افقِ روبهروي ما تيره و تار گردد و «وقت» گم شود. ولي در هر حال، «وقتِ» ما در اين زمانه، با حضرت امام متولد میشود که بودنِ اصیل ما است.
۱۲. زباني نیاز است تا به بودنی متذکر باشد. زبانی که از هر امر حاضر ديگري، رساتر باشد و بر انسان وارد شود.
۱۳. بگذاريم انوار الهي از طريق جمال امام خمینی «رضواناللّهتعالیعلیه» به سويمان ظاهر شود تا تفکری به ما عطا شود که بر روح حضرت امام عطا شد و آغازي شد براي تاريخ ما.
۱۴. پيام آن مردي که در وصيتنامهي خود فرمود: «با دليآرام و قلبيمطمئن و روحيشاد و ضميري اميدوار به فضل خدا از خدمت خواهران و برادران مرخص، و بهسوي جايگاه ابدي سفر ميكنم...» این پیام خبر از آن ميدهد که او راهِ آرامش در اين تاريخ را در سُکنيگزيدن در سايهي انقلاب اسلامي و صيانت از آن در مقابل ما قرار داد.
۱۵. امید است سلوک ذیل شخصیت إشراقیِ حضرت روح اللّه «رضواناللّهتعالیعلیه» راهی باشد که در آن راه بتوانیم با عطایایی روبهرو شویم که هرگز با فکر به دست نمیآید و تنها باید خود را در معرض آن قرار داد. آری! در معرض «جمالی» که «جلال» الهی را نمایان میکند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که متوجه شدید در عین احترام به عزیزانِ جوان و متدینی که خود را در انتخابات عرضه کردهاند، و با قدردانی از زحمات بزرگان شهر که سعی بر اتحاد هرچه بیشتر جبهههای متدیّن و انقلابی داشتند؛ در هر حال بنده به طور مستقیم از هیچ لیستی حمایت نکردهام. ولی از اینکه نیروهای متدین و انقلابی و ولایی در لیستهای متفاوت هست، اظهار مسرّت میکنم و بسیار امیدوارم که بحمداللّه مردم ما در این زمانه به همین عزیزان رجوع خواهند نمود. إنشاءاللّه.
البته همهی ما متوجه هستیم وقتی دشمن اسلام و حقیقت به طور مستقیم تشویق به عدم شرکت در انتخابات میکند و همراهی با دشمن، گناه کبیره میباشد، به هر دلیلی شرکت در انتخابات واجب میشود به همان معنایی که رهبر معظم انقلاب در این دوره به صراحت، شرکت در انتخابات را واجب شرعی نمودند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: زندگی را طوری شکل دهید که اهمیت نماز دیده شود و این به شرطی است که جایگاه نماز را در زندگی بشناسید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به اعتبار اهمیت عقل، فلسفه نوعی از تعقلورزیدن است و نه بیشتر. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میرسد بر همین اساس رهبر معظم انقلاب بر روی علم تأکید میفرمایند. زیرا هر ملتی میتواند علم را از آن خود کند بهخصوص که در بسیاری از موارد در تاریخ پیش آمده است که علمی از ملتی به سوی ملتی دیگر هجرت کرده. عمده آن است که ما از علم، جهتِ اهداف متعالی بشر استفاده کنیم تا آن علم از آن ما باشد. ولی اگر از علمِ پیشآمده در دنیای مدرن در جهت اهداف نفس امارّه و روحیهی استکباری استفاده کنیم، نه آن علم برای ما خواهد شد و نه برای ما میماند، مشکلی که امروز در جهان غرب بهوجود آمده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فراموش نکنید که دشمنان اسلام از این حرفها به زبان انسانهای ساده و یا تربیتشدگانِ انگلیسی بسیار دارد. سخن امام خمینی را متذکر میشوم که فرمودند: «امروزه عده ای با ژست تقدس مآبی چنان تیشه به ریشه دین و انقلاب و نظام می زنند که گویی وظیفه ای غیر از این ندارند. خطر تحجرگرایان و مقدس نمایان احمق در حوزه های علمیه کم نیست. طلاب عزیز لحظه ای از فکر این مارهای خوش خط و خال کوتاهی نکنند، اینها مروج اسلام امریکایی اند و دشمن رسول الله.» مهم، جایگاه و جهتگیری افراد است که احمدالحسن عیناً در جایگاه سیّدعلیمحمد باب رئیس بهائیان نشسته است. اگر سری به کتابهای سران بهائیان و بابیه بزنید حرفهای بهتر از حرفهای احمدالحسن پیدا میکنید. امثال شما چرا به جایِ توجه به جهتگیریهای کلی این افراد، گرفتار جملههایی میشوید که کلمهی حقاند ولی یرادُ بها الباطل. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم خوب است که ابتدا مطالعهی کتابهای «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین» و «معاد» را که بر روی سایت هست، همراه با شرح صوتی آن دنبال کنید و سپس به کتاب ارزشمند «عیون مسائل نفس» از آیت اللّه حسنزاده رجوع فرمایید. موفق باشید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «آشتی با خدا» بحثی در رابطه با «پوچی چرا؟» مطرح است، بد نیست به آن مراجعه شود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1 و 3- کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» و کتاب «چه نیازی به نبی» و کتاب «فرزندم؛ اینچنین باید بود» موضوعاتی دارد که میشود با جوانان در میان گذاشت 2- باید در ابتدایِ امر با توضیح زبانی، مباحث را برای آنها مطرح کرد، نه آنکه آنها را به کتاب ارجاع دهید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1 و 2- عدالت از آن جهت مقدمه است که دغدغههای تبعیض را از جامعه کم می کند تا انسانها به هدف اصلی خود که همان قرب است، بپردازند 3- عموماً انسانها در همان حدّی که در عدالت اقدام میکنند، در همان حدّ زمینهی قرب در مقابلشان گشوده میشود. البته عدالت بیشتر با قناعت همراه است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همه، یکی از یکی بهتر است. نرمافزارهایی مؤسسهی کامپیوتری «نور» در مورد آثار ملاصدرا و علامه به طور مجزا تهیه کرده است، میتوانید از آنها استفاده نمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در رابطه با وجود عالَم برزخ و قبر در قرآن داریم: چون انسانها از سكرات گذشتند و وارد عالم برزخ شدند و با قواعد آن عالم روبه رو گشتند و عوامل غفلتى كه در دنيا آنها را از ابديتشان غافل مى كرد، همه از مقابل انسان عقب رفت، در آن حال اگر فرد متوفى اهل ايمان نباشد با يك پشيمانى فوق العادهاى روبه رو مى شود و از خدا تقاضا مى كند خدايا مرا برگردان بلكه عمل صالحى انجام دهم. قرآن در اين رابطه مى فرمايد: «حَتَّى إِذَا جَاء أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ رَبِّ ارْجِعُونِ* لَعَلِّي أَعْمَلُ صَالِحًا فِيمَا تَرَكْتُ كَلَّا إِنَّهَا كَلِمَةٌ هُوَ قَائِلُهَا وَمِن وَرَائِهِم بَرْزَخٌ إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ».[1] چون آن كفار را مرگ فرا گرفت، تقاضا مى كنند؛ پرودگارا مرا برگردان بلكه عمل صالحى در آنچه ترك كرده ام انجام دهم. جواب مى شنود ديگر نمى شود و تا قيات مانعى پشت سر آنها هست كه نمى توانند به دنيا برگردند.
پس معلوم مى شود آنها، اولًا: پس از مرگ و قبل از قيامت در عالمى بين دنيا و قيامت قرار مى گيرند. ثانياً: در آن دنيا هوشيارى و شعور دارند و نتيجه كارهايشان را مى يابند كه پشيمان مى شوند و تقاضاى برگشت به دنيا را مى كنند. ثالثاً: اين تمنّا در شرايطى است كه فاقد نفس امّاره - كه موجب انجام گناه و غفلت است - هستند، ولى اگر به دنيا برگردند به اين جهت كه زندگى دنيايى همواره با نفس امّاره همراه است، دوباره همان كارهايى را انجام مى دهند كه در مدت عمر خود انجام دادند و اين است كه در جواب به آنها گفته مى شود: «كلّا إنّها كلمةٌ هو قائلُها» نه! راست نمى گويند، اين يك حرفى است كه اينها مى زنند و لذا خداوند مى فرمايد: «و لَو رُدُّوا لَعادوا لِما نُهُوا عَنْهُ و إنَّهُم لَكاذِبُونَ».[2] اگر آنها برگردند باز به همان كارهايى كه پيامبران در دنيا از كارها بازشان مى داشتند، برمى گردند و آنها دروغ مى گويند.
موفق باشید
[1] ( 1)- سوره مؤمنون، آيات 99 و 100.
[2] ( 1)- سوره انعام، آيه 28.
باسمه تعالی: سلام علیکم: کتابهای «جوان و انتخاب بزرگ» و «چه نیازی به نبی» و «آشتی با خدا» و تا حدی «فرزندم؛ اینچنین باید بود» إنشاءاللّه مفید هستند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر صورت وظیفهی ما است که انتقادها را تبدیل به تنفر نکنیم و إنشاءاللّه در فضای رقابتی انتخاباتی، خوبیهای رقیب را در عین فرار از دوقطبی، بیان کنیم تا سطح فکر و فرهنگ جامعهی خود را بالا ببریم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنانکه قبلاً عرض شد معنا و اشاراتِ این واژهها را با توجه به کاربرشان در جملات میتوان فهمید و لذا نمیتوان به راحتی گفت واقعیت حجاب حقیقت است، زیرا حقیقت هم واقعیت است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: زبان عرفان زبان خاص خودش است و وقتی عارف با آن زبان حرف میزند، عملاً نظر به جنبهی وجودی عالم دارد و از این جهت همه را خدا وجود داده است و همه مظهر حقاند، تفاوتها در نسبتهایی است که مخلوقات نسبت به هم دارند. موفق باشید
