باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر نمیکنم آن ادعیه و مناجاتهای گرانقدر بر اساس یک ترتیب سلوکی تنظیم شده باشد. هرکس بنا است بر اساس حال خود به هر کدام از مناجاتها رجوع کند. پیشنهاد بنده آن است که یک مناجات در یکسال مدّ نظر قرار دهد و از آن طریق با حضرت حق مأنوس گردد و سپس به مناجات دیگری رجوع نماید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نه. زیرا حرکت اعراض، در نسبتها ظهور میکند مثل حرکت رنگ سیب در سبزبودنش نسبت به رنگ زرد یا سرخ. ولی حرکت جوهری به ذات خودش و در ذات خودش محقق میشود. آری! ظهور آن حرکت در اعراض نمایان میگردد ولی ذات آن حرکت در خودش میباشد. باید به کمک شرح صوتی بحث «حرکت جوهری» به معنای حرکت در جوهر فکر کرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. حاکمیت مطلق، با جمهوریت منافات ندارد. آری! حکم خدا مطلق است و ولیّ فقیه متذکر آن حکم است و نه طرحِ نظر خود. و مردم در جامعهی خود برای امور زندگیشان میتوانند تصمیم بگیرند و یکی از انواع تصمیمگیری در این رابطه، جمهوریت است. ۲. حضرت از صحنه کنار نرفتند و رأی مردم نیز در آن شرایط در کار نبود. ۳. حضرت اباعبداللّه «علیهالسلام» حاکمیت یزید را نپذیرفتند و در نتیجه، مورد تهدید قرار گرفتند. لذا به این نتیجه رسیدند شاید در کوفه بشود جریانی بیرون از حاکمیتِ یزید شکل بدهند و وقتی از نظر ظاهر، این کار نیز عملی نشد به گفتهی شهید مطهری، ترور را تبدیل به شهادت کردند. در این مورد خوب است به کتاب «حماسهی حسینی» مرحوم شهید مطهری رجوع گردد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: قصه بسیار روشن است؛ غیر ممکن است کسی نسبت صحیحی با اولیاء معصوم بر قرار کند بدون آنکه در راستای رعایت احکام الهی از یک طرف تحت عنوان ورع و تلاش برای تعالی بخشیدن به روح و روان خود و از همه مهمتر زیر پا گذاشتن خودخواهیهای خود و برداشتهای شخصیاش در مقابل برادران ایمانی. آری در یک کلمه کسی به ولایت اولیاء معصوم نایل نمیشود مگر آنکه از یک طرف حق الله و حق النفس و حق الناس را جدی بگیرد. امروز متأسفانه حقوق شهروندی به بهانههای مختلف نادیده گرفتهمیشود و همین منجر میشود که نتوانیم علاقهی لازم به آن نوع زندگی که امامان معصوم در مقابل ما میگشایند داشتهباشیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید نباید از روشهایی که دنیای مدرن به جهت روبهروشدن با مسائل فرهنگ غربی ابداع کرده است، چشمپوشی کنیم. آری! باید همواره افقِ انسانشناسیِ معنوی و اسلامی را مدّ نظر داشت. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. خداوند عین وجود است و وجودِ همهی موجودات از اوست و چیزی مثل وجود خدا یعنی چیزی در کنارِ عین هستی، و این محال است. زیرا عین هستی جایی برای عین هستیِ دیگر نمیگذارد چون در آن حال هیچکدام عین هستی نخواهند بود و باید به سراغ عین هستی رفت. به همین جهت گفته میشود ارادهی خدا به محال تعلق نمیگیرد. ۲. قبل و بعد برای خدا که عین هستی است، معنا ندارد. ۳. خدا، عینِ علم است 4- توصیه میشود در این مورد «برهان صدیقین» و جزوات «معارف ۱ و ۲» که بر روی سایت هست مطالعه شود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در عرفانِ اصیل انسان با عمق بیشتری متوجهی معارف الهی میشود و با توجه به اینکه کمالِ عبادات به کمال معرفت است، عباداتِ عارف واقعی در جایگاه برتری قرار دارد و حقایق بالاتری را در مقابل جان او میگشاید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- تقسیم وقت و الأهم و فَالأهمکردن بسیار مهم است. 2- سعی کنید در کنار کسب معرفت و اولویتدادن به آنها، حفظ دعا را توفیق بدانید، و درک فهم مفاهیم قرآن از حفظ آن اولویت دارد، ولی اگر استعداد حفظ قرآن را دارید، جمع آن دو خوب است. در هرحال برنامهریزی، کار را بهخوبی جلو میبرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عقل، شرع را میپذیرد به همان معنایی که در علم کلام گفته میشود: حُسن و قبح، عقلی است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آن عزیز روشن نکردهاند که آن ذکر چه بوده است، احتمالاً ذکری بوده که مربوط به شخصیت خودشان میشده. هرچه بوده است آن ذکر، هدیهای به همهی بشریت بوده تا مردم از انوار حضرت علامه طباطبایی محروم نگردند، رضواناللّهتعالیعلیه. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: رویهمرفته وجود افرادی مثل آقای حسن عباسی لازم است ولی حکیمانهتر. موفق باشید
باسمه تعالی. سلام علیکم: شاید بتوان گفت در روایتی که میفرماید «لو لا الحجه لساخت الارض علی اهلها» به این معنا است که آنچنان نظام عالم به هم میریزد که انسانها بهرهی لازم را از زندگی زمینی خود نمیبرند و گرنه از نظر وجود اولیهی انسان کامل، که در روایت داریم که پیامبر میفرمایند «اول ما خلق الله نوری» یعنی عالم با نور پیامبر و آل پیامبر به وجود آمدهاست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی قرآن میفرماید: «يا أَيُّهَا النَّبِيُّ اتَّقِ اللَّهَ وَ لا تُطِعِ الْكافِرينَ وَ الْمُنافِقينَ إِنَّ اللَّهَ كانَ عَليماً حَكيماً . وَ اتَّبِعْ ما يُوحى إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ إِنَّ اللَّهَ كانَ بِما تَعْمَلُونَ خَبيراً . وَ تَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ وَ كَفى بِاللَّهِ وَكيلاً (آیات 1 تا 3)/ احزاب) که به پیامبر خود میفرماید در مسیر رعایت احکام الهی به هیچوجه از کافرین و منافقین پیروی نکن و تنها وحی الهی را برنامهی راه خود قرار بده و بر خدا توکل کن و او کافی است که وکیل تو در همهی صحنهها باشد؛ دیگر گوش ما هرگز بدهکارِ این تحریمهای به اصطلاح سیاهچاله نخواهد شد. آنچه میماند وعدهی الهی است برای ایجاد بستری که در آن بستر، ضعف و ناتوانی و هلاکت جبههی استکبار بیش از پیش روشن میشود. چرا که میفرماید: «وَ لَمَّا رَأَ الْمُؤْمِنُونَ الْأَحْزابَ قالُوا هذا ما وَعَدَنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ صَدَقَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ ما زادَهُمْ إِلاَّ إيماناً وَ تَسْليماً (22)/احزاب) چون مؤمنین اتحادِ کفر جهانی را در مقابل خود دیدند، متوجه شدند آن وعدهی الهی که باید در متن قدرتنماییِ کفر ظهور کند، فرا رسیده است. لذا گفتند: این است وعدهی خداوند و رسول او، و خداوند و رسولش به وعدهی خود عمل کردهاند. به آن معنا که در تقابلی سختْ جهانی چهرهی حقانیت و قدرتنماییِ جبههی توحید روشن خواهد شد و لذا «ما زادَهُمْ إِلاَّ إيماناً وَ تَسْليماً» نهتنها خود را نباختند، بلکه ایمانشان نسبت به خدا و تسلیمشان نسبت به دستورات دین بیشتر از پیش به صحنه آمد.
آری! قصهی ما مبنی بر تأکید در نفی استکبار، باید به اینجاها میکشید و بحمداللّه کشیده شد. و مطمئن باشید این بهترین شرایط است برای به ظهورآمدنِ گوهر ایمانیِ مردمی که در وفاداری به انقلاب و نفیِ استکبار، یگانهی دوران خود هستند. اینان همان فئهی قلیلهاند که بر ازدهام پشههای این دوران پیروز خواهند شد. اینان همانهایی هستند که خداوند در موردشان فرمود: « لِيَجْزِيَ اللَّهُ الصَّادِقينَ بِصِدْقِهِمْ وَ يُعَذِّبَ الْمُنافِقينَ إِنْ شاءَ أَوْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ كانَ غَفُوراً رَحيماً. وَ رَدَّ اللَّهُ الَّذينَ كَفَرُوا بِغَيْظِهِمْ لَمْ يَنالُوا خَيْراً وَ كَفَى اللَّهُ الْمُؤْمِنينَ الْقِتالَ وَ كانَ اللَّهُ قَوِيًّا عَزيزاً» (24 و (25)/ احزاب) خداوند میخواهد در این رویارویی پاداش صداقت صادقین را و عذاب منافقین را اگر توبه نکنند، بدهد و خداوند غفور و رحیم است. خداوند کافران را در حالیکه هیچ بهرهای از این تقابل بهدست نیاوردند با عصبانیت کامل برمیگرداند و خداوند برای مقابله با دشمنان حقیقت و حفظ مؤمنین بدون آنکه مقاتلهی مستقیمی آنها با کافران انجام بدهند، کافی است چرا که او قوی و شکست ناپذیر است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره اگر بخواهیم به عمق هر علمی برسیم باید رویکردمان رویکرد تعمّق در آن علم باشد و هنر علامه حسن زاده تعمّق در آن چیزی است که خواستهاند بدانند. حال هر چه شرایط آمادهتر باشد بهتر است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: تشخیص حقیقت در هر زمانی احتیاج به صفای روح دارد و این مربوط به دیروز و امروز نیست. مگر شهداء ما در دفاع مقدس همچون اصحاب کربلا عمل نکردند؟! زیرا با صفای روحانی خود، حقیقت حضرت روح اللّه«رضواناللّهتعالیعلیه» را درک کردند. صفای روح با کشیک نفسکشیدن پیش میآید که مواظب باشیم آنچه موجب تقوا است از دست ندهیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. مگر تجرد نفس به خودی خود موجب حضور در گذشته نمیشود وقتی خود را در آن مسیر حضور در گذشته قرار دهیم؟ همانطور که علی «علیهالسلام» در نامهی ۳۱ میفرمایند: گویا با گذشتگان زندگی میکردم. ۲. هیچوقت طیّ الارض به معنای حرکتی ماورای زمان با پدیدههای مادی که اسیر زمانند، ممکن نیست ولی روحها به نحوی در حوزههای حضور همدیگر حاضر میشوند. برای دوستی که نوشته بود کرونا ما را از هم دور کرد؛ نوشتم:
با سلام: به ما گفته بودند در بهشت، همه نزد یکدیگرند و ما را که گمان میکردیم قصهی این نزدیکی، قصهی نزدیکی جسمهاست، غافل از آنکه بهشت، فوقِ جسمها برای خود جهانی است که روحها آنجا حاضرند بیش از آنکه جسمها کنار هم باشند که هر اندازه هم کنار هم باشند، پیشِ هم نیستند. و امروز فهمیدیم که قصهی نزدیکیها قصهی پیشِ هم بودنهاست در جهانی واحد. گویا اگر هرکس جهانی دارد برای خود، ولی چنانچه جهانی به زیبایی جهان انقلاب اسلامی و جهان شهدا در مقابل ما گشوده شود، همه در جهان همدیگر با همدیگر و پیش همدیگر، با همدیگر یک فضا و یک هوا و یک نفحه که مربوط به نفحهی قدسی این دوران است را تنفس میکنیم. آیا در چنین جهانی مگر میتواند دوری و جدایی و دوگانگی در میان باشد؟!!
موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: تفکر کانت و دکارت در مقایسه با فلسفهی اسلامی مسلّم ضعفهایی دارد در آن حدّ که بعضاً کار را به شکاکیت میکشاند و این در نسبت با تفکری است که ما در حوزهی اندیشهورزی خود دنبال میکنیم. ولی اگر در جایگاه تاریخی خودشان و دغدغههایی که نسبت به مسائل خودشان داشتند به تفکر آنها بنگریم، به نظر بنده متفکران تاریخ خود بودهاند. زیرا آنها متوجه بودند در تاریخی که شروع شده یعنی تاریخ مدرن، اگر به کمک بشر نیایند بشر بیش از پیش گرفتار خواهد شد و امروز اگر غرب از جهتی قوامی بس مختصر در بین مردم دارد به جهت متفکران آنها میباشد که از طریق فلسفه و رُمان متذکر آسیبهای جامعهی خود شدند و دقت مقام معظم رهبری «حفظهاللّه» در دنبالکردن رمانها به جهت آن است که متوجه شوند اندیشهورزانِ آن دیار جهت رفع مشکلات جهان مدرن چه راهکارهایی را ابداع کردهاند و این در حالی است که ما نیز از تاریخ جهان مدرن بیرون نیستیم. به نظر بنده صحبت آقای دکتر حمیدطالبزاده از اساتید فلسفهی اسلامی و آشنا به فلسفهی غرب سخن خوبی است که معتقد است اگر بخواهیم فلسفهی اسلامی را به صورتی زنده و فعّال در این زمانه مطرح کنیم، لازم است که فلسفهی غرب را نیز خوب بدانیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید خود را به وسعت تاریخی که در آن هستیم، بیابیم و با موضوعات، در حدّ و اندازهی حضور تاریخی خود برخورد کنیم. مثلاً اگر به مطالعهی قرآن میپردازیم، برای آن باشد که مسائل امروز خود را از آن بگیریم، نه آنکه مشغول تفسیرهای مختلف و تجزیه و تحلیلهای کلمات شویم و از هدف اصلی خود، که گرفتنِ هدایت از قرآن است باز بمانیم و عملاً شوق ادامهی کار را از دست بدهیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده مطلب بسیار روشن است. زیرا منافق در لباس اسلام، روحِ غیر اسلامی را بر جامعه میدمد و این غیر از جریان کفر است که مقابل اسلام میایستد. موفق باشید
