باسمه تعالی: سلام علیکم: امروز هیچکس نمیگوید من پیرو فرعون هستم. ولی همهی بشریت میخواهند به دنبال پیامبران باشند. از این جهت گفته میشود پیامبران زندهاند که انسانها به دنبال راهی میباشند که پیامبران گشودهاند ولی کسی به دنبال آن راهی نیست که فرعونیان داشتند و موجب هلاکتشان شد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به اینکه در دعاهای خود از خداوند میخواهیم عزت ما را در بین جامعه حفظ کند؛ پس معلوم است علاقه به دوستداشتن خود توسط افراد که آنها به ما علاقهمند باشند، چیز مطلوبی است. مثلاً داریم: «اللهم ارزقنی ... عزاً باقیاً». به آخر دعای «عالیة المضامین» رجوع شود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم باید مدتی همهی کارهای فرعی خود را تعطیل کنید و با جدیت کامل به عنوان مجاهده با نفس، همین دروس رسمی را دنبال فرمایید، بعداً برای شخصیت علمی شما لازم و مفید است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. تأکید کامل بر دروس رسمی حوزه ۲. مطالعهی کتاب «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین» همراه با شرح صوتی آنها ۳. حدود ۱۰۰ جلسه گوشسپردن به صوت شرح سورههایی مثل زمر و آلعمران ۴. رجوع به تفسیر ارزشمند و قیّم المیزان ۵. ترجمهی مرحوم آقای موسوی همدانی خوب است ولی طلبه باید با متن عربی المیزان مرتبط باشد ۶. فعلاً با خود تفسیر المیزان مرتبط باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- به نظرم قسمت دوم کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» تحت عنوان «من کو؟» و قسمت اول کتاب «چه نیازی به نبی» را بتوان با دانشآموزان ابتدایی در میان گذاشت 2- به نظر میآید این بهتر باشد که بگوییم: فرشتگان در طول ارادهی الهی، علل حقیقی به حساب میایند و بسترهای مادی، علل مُعدّه هستند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در جلسهی قبل از جلسهی اخیر، بحثِ نظر به تابلوی اسلامی به میان آمد و اینکه ماوراء جزئیاتِ هر تابلویی، حقیقتی بر کلیت آن تابلو جاری است که انسان از طریق نظر به آن تابلو به کمک قوهی خیال به آن روحِ کلی منتقل میشود به همان معنایی که جسم را روحانی، و یا روحانیتی را جسمانی میکند. و در این جلسه سعی شد از این جهت نظری بر تواناییهای قوهی خیال بیندازیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم بد نیست سه جلسهای که تحت عنوان «همدمیِ عبد و ربّ» بر روی سایت هست را دنبال بفرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: متوجهی وجود سنتها در عالم باشید و اینکه میتوانید در مسیر دینداری در بستر سنتهای الهی قرار گیرید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید بتوان دو کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی«رضواناللّهتعالیعلیه» و «عقل و ادب ادامهی انقلاب اسلامی در این تاریخ» را در راستایِ امر فوق دانست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره وقتی استغفار بخواهد به عنوان یک امتیاز در نامهی اعمال شخص ظهور کند، استغفار از گناه ظهور میکند ولی اصالت، با استغفار است و آن گناه در شخصیت انسان جایی ندارد و اینکه میفرمایند استغفار از گناه، مثل گناهنکردن است؛ یعنی دیگر آن گناه تأثیری بر انتخابهای انسان نمیگذارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- اگر کسی خودش زمینههای تأثیر دیگران را در خود نداشته باشد، کسی نمیتواند بر او تأثیر بگذارد و بدین لحاظ تاثیر آن فرد از اذن الهی بیرون نیست که مفصل این موضوع را میتوانید در کتاب «جایگاه جنّ و شیطان و جادوگر» که بر روی سایت هست، دنبال کنید 2- هر اندازه مردم به معارف اصیل الهی آشناتر شوند، راحتتر از احساسات بیجا میتوانند عبور کنند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت در آن روایت میفرمایند: «لباس خود را نيك كنيد و لوازم خود را به اصلاح آريد چنان كه در ميان كسان مانند خالى نمودار باشيد» و به نظر بنده ترجمهی آقای ابو القاسم پاينده خوب است. البته بنده ترجمهی آقای احمدیان را ندیدهام 2- مراد از «رحال» کالا و لوازم میباشد 3- به شرایط تاریخیِ روایت توجه کنید که روحیهی صحرانشینی و زندگی در همان محلی که شتران را میخواباندند چهرهای از مسلمانان به میان آورده بود که ابداً با روحیهی تمدنسازی اسلامی سازگار نبود. حضرت میخواهند آنها را به یک نحوه زندگی شهری وارد کنند. حال در زندگی شهری است که باید مواظب بود لباسهای ما موجب تبختر یا شهرت نگردد، نه اینکه تفاوتی بین مسلمانان مجهز به زندگی شهری و زندگیِ صحرانشینی نباشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در قسمت «ما و حافظ» که بر روی صفحهی اصلی سایت هست، در مورد جناب حافظ شده است به آنجا رجوع فرمایید. در همان رابطه میتوان با فال حافظ متوجهی اشاراتِ او شد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- این سخن نمیتواند در مورد شعر سنتی به طور کلی درست باشد، منتهی شعر نو ظرفیتهایی دارد که میتوان از آن بهره جست 2- هویت ما، هویتی است که بعد از اسلام به ما برگشته است . در قبل از اسلام، مردم کارهای نبودند، شاهان و شاهزادگان همهکارهی ملت بودند در آن حدّ که کفشگرزادهای حقِ تحصیل برای زندگی دیوانی نداشت. و خسروپرویز 4000 همسر و وزیر او 3000 همسر داشت و مردم فارس مجبور بودند هر چند برادر، یک همسر داشته باشند. آیا این گذشتهی ما است که ما به آن نظر کنیم؟!!! موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی نگاه ما به عالم و آدم نگاهِ وجودی شد و تنها وجود هرچیز مدّ نظر ما قرار گرفت، دیگر اینهمه کثرات که مدرنیته بر اذهان بشر حاکم کرده همچون سرابی غیر واقعی جلوه میکند و اینجا است که عملاً رجوع به حق و حقیقت شروع میشود و همهچیز مظهر اسماء الهی میگردد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب خاصی در نظرم نیست. جزوهای تحت عنوان «سبک زندگی در تمدن نوین اسلامی» در قسمت نوشتاریِ سایت قسمتِ جزوات هست. امید است برایتان مفید باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: معلوم است که حتی در شرایط عادی هم اگر مخیّر بین این دو موضوع باشید، زیارت حضرت سیدالشهداء«علیهالسلام» افضل است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً بعضی از آن کانالها را ملاحظه نمودم که بحمدلله خواهران و برادران با شور و نشاط جوانی، فعالیتهای خوب و زیبایی داشتهاند در آن حدّ که بنده تعجب میکنم که چه اندازه خوب حرکت میشود. آن تعدادی که علاوه بر کانال «مطالب ویژه» در جریان هستند، بعضاً را خدمتتان معرفی میکنم:
1- لینک گروه جوان و انتخاب بزرگ https://eitaa.com/joinchat/1797062673C76e30f884f
2- لینک گروه زن آنگونه که باید باشد (https://eitaa.com/joinchat/2123956235Cb164227672
3- لینک گروه تدریس مجازی آنلاین کتاب ادب خیال عقل و قلب https://eitaa.com/joinchat/1752367180Cedcb453e38
البته متعاقباً کانالهای دیگر نیز خدمت عزیزان معرفی میشود. موفق باشید
سلام و عرض ادب خدمت استاد گرانقدر: راستش استاد برای برگزاری مراسم پیاده روی اربعین امسال با توجه با اینکه شرایط خاص هست و خب با همین وجود کشور عراق اجازه ورود زائرین خارجی را داده است اما در کشور خودمان این اجازه صادر نشده، دو راه وجود دارد ۱. با توجه به اینکه گفتند این بیماری سالها با ما خواهد بود و باید شیوه زندگی خودمان را تغییر دهیم نه تعطیل! و همچنین سخن گرانقدر سردار سلیمانی که باید از بحران ها فرصت بسازیم به شرط اینکه برایمان ترس معنایی نداشته باشد پس مراسم اربعین هم باید برگزار شود اما نه با شرایط سال های گذشته و لزوم ایجاد شرایط جدید! ۲. اینکه برگزار نکنیم به دلیل اینکه الان با این شرایط سخت کرونایی و مدیریت ضعیف کشور در بحران کرونا احتمال آسیب ها و هزینه های بهداشتی بعد از مراسم اربعین بالاست آیا اشتباه نیست که به نظام برای برگزاری مراسم فشار بیاوریم؟ آخه خود حضرت آقا هم از برگزاری اجتماعات در محرم و مراسماتشان جلوگیری کردند و این یک الگو برای ما میشود. آیا بهتر نیست فشار نیاوریم و به خدا توکل کنیم اگر خود آقا بخواهند مسیر باز میشود؟! استاد بنده جزو کسانی بودم ک هرساله مشرف میشدم و امسال واقعا ناراحتم و برگزاری اربعین را مثل نیازهای دیگری میدانم که همه آنها اکنون در این شرایط برقرار هستند و حتی بالاتر! و با این شرایط نمیدانم چه تصمیمی درست و غلط است. ممنونم در این مورد راهنمایی کنید. سپاس فراوان.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال همه در این فکر هستیم که در ادامهی حضور انقلاب اسلامی خداوند چه چیزی را بعد از اربعین برای ما تقدیر کرده است. گویا انقلاب اسلامی در این چندساله با حضور اربعینیِ خود راهی را گشود که ادامهی آن از طریق مردم عراق محقق خواهد شد و به همین جهت جمعیت 20 میلیونی اربعین توسط مردم عراق تعطیل نمیشود، بلکه زائر خارجی نمیپذیرند. باید به نحوهای دیگر از حضور تاریخی خود فکر کرد. نکاتی که منجر به انتظار میشود در شرح غزل شمارهی 89 عرض شده است. ذیلاً خدمتتان ارسال میشود. موفق باشید
غزل شمارهی 89
رخداد اربعینی و راهی دیگر در تاریخی دیگر
باسمه تعالی
یا ربّ سببی ساز که یارم به سلامت
باز آید و برهاندم از بند ملامت
طلب حضور محبوب و برگشتن به شعف گذشته، موجب سرزندهشدن روحانیتِ از دست رفتهی انسان است. جناب حافظ در شرایطی خود را احساس میکند که تجلیات خاص دورانی که در آن بوده، به نحوی رخ برکشیده و او را تنها گذاشته و با توجه به آن نوع شورآفرینی که نورانیتاش همه را در بر گرفته بود، طلب برگشت آن را دارد و به یاد آن دوران میگوید:
خاک رهِ آن یار سفر کرده بیارید
تا چشم جهانبین کنماش جای اقامت
آنچنان حضور آن محبوب برایش ارزشمند بود که میگوید خاک راهی که او در آن قدم گذاشته، ارزش آن را دارد که چشم خود را در جای پای او گذارم و از این طریق در هوای آن حال و احوال باقی بمانم، زیرا معنای زندگی را در آن احوالات احساس میکرده.
فریاد که از شش جهتم راه ببستند
آن خال و خط و زلف و رخ و عارض و قامت
در فریادی از سر در برگرفتگی همهی ابعاد وجود انسان، میگوید که مظاهر حضور و ظهور او آنچنان مرا در بر گرفته که اساساً ماورایی جز خال و خط و زلف و رخ و عارض و قامت او را نمیشناسم که بخواهم به ماورای آنها نظر کنم و توجه نمایم. تماماً در سیطرهی حضور او هستم، به همان معنایی که «وحدت وجود» همهی ابعاد انسان را در خود غرق میکند.
امروز که در دست توام مرحمتی کن
فردا که شوم خاک، چه سود اشک ندامت
ای محبوب من! آنچه مرا مسرور میکند و به نشاط میآورد آن است که امروز احساس کنم مرا در برگرفتهای. من امروز نیاز به چنین اُنس و مناسبتی خاص با تو دارم و در آن حالت حضور ابدی خود را احساس کنم و در فردایی که در همین امروز میتوان آن را احساس کرد، حاضر شوم، وگرنه در فردای زندگی اگر متوجه شوم چه راهی را میتوانستهام طی کنم، چه سودی برای من دارد و اشک ندامت چه فایدهای برای من خواهد داشت.
ای آنکه به تقریر و بیان دم زنی از عشق
ما با تو نداریم سخن خیر و سلامت
ای کسی که میخواهی با توصیف عشق، عشق را به صحنه آوری! چنین کاری ممکن نیست و ما را با تو کاری نمیباشد. زیرا عشق، احساسی است که جان انسان باید احساس کند و حالتی است که با سیطرهی حضور محبوب پیش میآید، شنیدنی نیست، چشیدنی است.
درویش مکن ناله ز شمشیر اَحِبا
کاین طایفه از کشته ستانند غرامت
ای درویش! جای گلایه و ناله از شمشیر دوستان نیست زیرا این دوستان از کشته هم غرامت میگیرند زیرا این نوع کشتن و از خود بیخود شدن، آنچنان حیاتبخش است که جا دارد در ازای آن غرامتها داد. زیرا اگر کسی به عنوان غرامت سر ندهد، سردارِ دلها نمیشود.
در خرقه زن آتش که خَمِ ابروی ساقی
برمیشکند گوشهی محراب امامت
ای درویش! خرقه را آتش بزن و بسوزان، زیرا خم ابروی ساقی طوری در صحنه است که گوشهی محراب امامت را میشکند. پس چه جای حفظ خرقه در منظر ساقی، وقتی خم ابروی او اینچنین امام جماعت را از امام جماعت مردم شدن سرگردان میکند تا سر بر کوی و بیابان بگذارد.
حاشا که من از جور و جفای تو بنالم
بیدادِ لطیفان، همه لطف است و کرامت
ای یار سفر کرده! ای انوار معنوی که ما را فرا گرفته بودید و در دعای کمیلِ شبهای جمعه در مسجد دارخوئین، آن غوغا را برپا میکردید، حالیا در خود آن احوالات را نمییابیم و ملامتها در میان است از عدم حضور انوارِ یار سفر کرده. آری، ای یار سفر کرده! «حاشا که من از جور و جفای تو بنالم» زیرا این حرمان در جای خود بیداد لطیفان است که سراسر لطف و کرامت میباشد و در جای خود «راهی است دیگر در تاریخی دیگر.»
کوته نکند بحثِ سر زلف تو حافظ
پیوسته شد این سلسله تا روز قیامت
آری! بحث از سر زلف یار و نظر به انواع حضور او در مراحل مختلف تاریخ، چیزی نیست که حافظ و هر انسان طالب حقیقت، بخواهد از آن دست بردارد و سخن را کوتاه کند. زیرا پیوستگی و استدام سلسلهی زلف او تا قیامت ادامه دارد و در هر تاریخی دارای ظهور خاصی است و اگر از خدا میخواهیم که یار دیروزین و محل اُنس با حقیقت همچنان باز گردد و آن احوالات دوباره ما را در برگیرد، از این نکته هم غافل نیستیم که این رُخ برکشیدنِ امروزین محبوب، بیداد و جور لطیفانهای است که بیحساب نیست و تجربهی دیگری است از درک حضور ارادهی الهی در مرحلهای دیگر از تاریخی که با انقلاب اسلامی شروع شده است و لذا «پیوسته شد این سلسله تا روز قیامت» همچنان باید در انتظار نحوهای دیگر از حضور محبوب بود برای قدمگذاردن در راهی دیگر و روبهروشدن با حضرت محبوب در شأنی جدید.
یعنی اگر سفر اربعینی مثل سالهای قبل، در میان نیست و این حقیقتاً جور و جفایی است بر جان شیفتهی ما و خداوند چنین تقدیرِ جانسوزی را بر ما روا داشته؛ میدانیم بیدادِ لطیفان همه لطف است و کرامت، و لذا دست از سر زلف یار که محل صعود به سوی اوست برنمیداریم و میدانیم سلسلهی زلف او که راههایی است به سوی او، تا قیامت گشوده است. هنرمان آن است که در این تاریخ راهی دیگر برای اُنسی دیگر بیابیم.
والسلام
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر میکنم بهتر است در این شرایط معرفت خود را به جایگاه تاریخیِ حضرت سید الشهداء عمیق و عمیق تر بفرمایید. امید است کتابهایی که در این مورد بر روی سایت هست کمک کند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در افق نگاه حضرت به عالَم، زندگی خود را معنا خواهیم کرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: از یک جهت با نظر به توسعهنیافتگیِ خود باید بر توسعهیافتگی فکر کرد و در این رابطه شرایط را برای توسعهیافتگی و عقل مربوط به توسعهیافتگی فراهم کرد که با نظر به این امر، ایدههای زیادی در مقابل شما قرار میگیرد. مثل اصالتدادن به جامعه به جای اصالتدادن به فرد و یا اصالتدادن به قانون به جای اصالتدادن به برداشتهای شخصی. که البته در این رویکرد به جریان اصلاحطلبیِ انقلاب نزدیک میشویم. ولی از جهت دیگر با نظر به عقلی که ماوراء توسعهیافتگی به نحوهای از جامعه فکر میکند که انسانها معنابخشی به خود را بیشتر در نظر دارند تا هویتبخشی بر اساس فرهنگِ غربی. معنابخشی با تذکر به فطرت انسانها برای آنها پیش میآید که اگر بر این اساس در چند دههی بعد از انقلاب برنامهریزی شده بود چیزی که دولت سازندگی و جریانهای مربوط به آن از آن غفلت داشتند، امروز شاهد چنین حرصهای به دنیا که در واقع نحوهای از بحرانِ شخصیت انسانها شده است؛ روبهرو نبودیم. در چنین نظامی مسلّم تئوری اصلاحطلبی به هیچوجه کافی نیست و حقیقتاً در دویستسالهی اخیر روشن شده است که جواب نمیدهد. باید در عین نادیدهگرفتنِ عقلِ توسعهیافتگی به آموزههای دینی به صورت کاربردی جهت معنابخشی به انسانها اقدام نمود وگرنه این میشویم که هستیم. در حالیکه انقلاب در آغازِ خود چیز دیگری بود و بازگشت به آن آغاز، راهِ آیندهی ما است. چرا در این موارد ایدهپردازی نکنیم؟ وگرنه «این» میشویم که فعلاً «هستیم». موفق باشید