بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
23625
متن پرسش
سلام: رهبر در دیدار مداحان گفتند: «پیامبران زنده اند و دشمنان نابود شده اند.» اگر اینطور باشد می توان گفت فرعون و فرعونیان نیز هنوز زنده اند و راهشان ادامه دارد و هنوز مقابل پیغمبران می ایستند آن را می توان در ترامپ و یارانش دید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: امروز هیچ‌کس نمی‌گوید من پیرو فرعون هستم. ولی همه‌ی بشریت می‌خواهند به دنبال پیامبران باشند. از این جهت گفته می‌شود پیامبران زنده‌اند که انسان‌ها به دنبال راهی می‌باشند که پیامبران گشوده‌اند ولی کسی به دنبال آن راهی نیست که فرعونیان داشتند و موجب هلاکت‌شان شد. موفق باشید

23180
متن پرسش
بسمه تعالی با سلام: وقت شما به خیر. مازلو در بحث نیازها، دوست داشتن و دوست داشته شدن را از مهمترین نیازهای انسان می داند. و در واقعیت هم شاهدیم که انسانها در جهت همین نیاز با دیگران روابطی برقرار می کنند و به دنبال آن انتظاراتی برای طرفین پیش می آید مثلا توقع دارند دوستشان برای حفظ این رابطه تلاش کند و نسبت به آنها بی تفاوت نباشد. آیا این نیاز و این انتظارات از دیدگاه دین و عرفان اسلامی مورد تایید است یا از آنجا که نظر داشتن به هر چیز غیر خدا صحیح نیست این گونه روابط و انتظارات به خودی خود بی ارزش است؟ توصیه شما به سالک مبتدی که گاهی از رفتار غیردوستانه و دور از انتظار دیگران ناراحت و مغموم می شود چیست؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به این‌که در دعاهای خود از خداوند می‌خواهیم عزت ما را در بین جامعه حفظ کند؛ پس معلوم است علاقه به دوست‌داشتن خود توسط افراد که آن‌ها به ما علاقه‌مند باشند، چیز مطلوبی است. مثلاً داریم: «اللهم ارزقنی ... عزاً باقیاً». به آخر دعای «عالیة المضامین» رجوع شود. موفق باشید

23128
متن پرسش
سلام علیکم استاد عزیز: دستمان به دامنتان که در چنگ قوانین آموزشی حوزه گیر افتاده ایم، به ما اجازه نمی دهند کمتر از چهار درس (که سه تای آن دروس اصلی است) برداریم، کلاس های پشت سر هم و خستگی در فهم کلاس های دیگر، عدم رعایت شرایط و استعدادها و هدف هر فرد، عجله در درس دادن و حذف تدریس بعضی قسمت ها، و ذبح مطالب به خاطر رساندن محدوده تا زمان امتحان، تغییر متون درسی و به روزرسانی ضعیف، مدرک گرایی و نمره محوری از مشکلاتیست که هر روز با آن دست و پنجه نرم می کنیم و خدا می داند وزن آموخته های شخصی مان در تعطیلاتی مثل تابستان چقدر بالاتر از سرهم بندی های این سیستم دانشگاه زده هست! کاش می شد همینطور ادامه دهیم اما مساله این است که چهار ساعت در روز نشستن سر کلاس انقدر وقتگیر هست که تمام توان ما را می گیرد و عمر می رود و حسرت گذشت زمان و کم بهره بردن با ما می ماند! واقعا چه کنیم؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم باید مدتی همه‌ی کارهای فرعی خود را تعطیل کنید و با جدیت کامل به عنوان مجاهده با نفس، همین دروس رسمی را دنبال فرمایید، بعداً برای شخصیت علمی شما لازم و مفید است. موفق باشید

22846
متن پرسش
با سلام و وقت بخیر. ۱. استاد حقیر طلبه و مشغول مطالعه کتب شما هستم. با توجه به حجم کتب درسی و معرفتی که مطالعه می کنم، متاسفانه رجوعم به قرآن کم بوده و هست. منتها الان تصمیم گرفتم مطالعه قرآن رو جدی شروع کنم و وقت بگذارم پیش از اینکه از قرآن فاصله بگیرم. با این شرایط نحوه استفاده از قرآن برایم سوال هستش. جزوه‌ی «نحوه استفاده از تفسیر المیزان» و برخی پرسش پاسخ ها رو حول این موضوع مطالعه کردم اما بازم برام سوال هست؛ از یک طرف در بحث استفاده از تفسیر المیزان موضوع پیش زمینه و مقدمات مواجهه با آن مطرح می شود برای استفاده‌ی بهتر، اون دغدغه‌ی مورد نیاز، بحث تاثیر مواجه‌ی اول و... از طرفی خودم به گونه‌ای ام که اگه با مباحث ریشه ای و محوری مراجعه نکنم و مثل سایر تفاسیر با مباحث روایی بیشتر مواجه باشم احساس می کنم چون بعد باید المیزان بخونم دارم دوباره خوانی اشتباهی انجام میدم، در واقع اون رضایت از مطالعه رو نداره برام. مورد دیگه اینکه می‌خوام مواجهه‌ی اولم با قرآن با اصول خوب و محکمی بسته بشه و اون قرابت فکری در تفسیر که در جزوه فرمودید به نظر علامه (ره) بهتره باشه شکل بگیره. از طرفی مطالعه کم کم اتفاق میوفته و شاید اون مقدمات رو هم بشه کم کم اضافه کنم. ۲. مورد دیگه بحث ترجمه استاد همدانی از تفسیر هستش؛ اینکه این تفسیر تا چه مقدار منتقل کننده روح المیزان هست؟ ۳. استاد آیا مطالعه‌ی تفسیر تسنیم ذیل پایان هر سوره از المیزان، دریافت روح کلی المیزان رو (نسبت به اینکه یک دور کامل تفسیر المیزان بخونیم و بعد تفسیر تسنیم) کاهش میده؟ استاد لطفاً بنده رو راهنمایی فرمایید. تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. تأکید کامل بر دروس رسمی حوزه ۲. مطالعه‌ی کتاب «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین» همراه با شرح صوتی آن‌ها ۳. حدود ۱۰۰ جلسه گوش‌سپردن به صوت شرح سوره‌هایی مثل زمر و آل‌عمران ۴. رجوع به تفسیر ارزشمند و قیّم المیزان  ۵. ترجمه‌ی مرحوم آقای موسوی همدانی خوب است ولی طلبه باید با متن عربی المیزان مرتبط باشد ۶. فعلاً با خود تفسیر المیزان مرتبط باشد. موفق باشید

22640
متن پرسش
سلام استاد وقتتون بخیر: ۱. بنده مربی پرورشی مدرسه ابتدایی و راهنمایی هستم. برای تربیت دانش آموزان راهنمایی دست و بالم بازتر هست مباحث شما رو هم وقتی مطرح می کنم با استقبال خوبی روبرو میشه. اما تو ابتدایی موندم چه کنم نه تفکر انتزاعیشون شکل گرفته که بشه باهاشون مباحث معرفت النفسی یا اعتقادی کار کرد و نه میدونم چکار کنم. جسارته استاد اگر شما بعد از این همه تجربه و علم الان مربی ابتدایی بودین خودتون چکار میکردین؛ با چه شیوه ای و چه مباحثی رو کار میکردین؟ ۲. سوال دیگه ای که داشتم آیا فرشتگان میتونن علت معده جسم انسان باشن یعنی اونها بنای جسم باشند و خداوند علت حقیقی؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- به نظرم قسمت دوم کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» تحت عنوان «من کو؟» و قسمت اول کتاب «چه نیازی به نبی» را بتوان با دانش‌آموزان ابتدایی در میان گذاشت 2- به نظر می‌آید این بهتر باشد که بگوییم: فرشتگان در طول اراده‌ی الهی، علل حقیقی به حساب می‌ایند و بسترهای مادی، علل مُعدّه هستند. موفق باشید

22477

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: در جلسه یکشنبه درباره موطن خیال صحبت کردید ولی بنده رابطه آن با ظهور حقیقت یعنی انقلاب اسلامی را متوجه نشدم. قرار است با تربیت خیال چه صورتی را ببینیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در جلسه‌ی قبل از جلسه‌ی اخیر، بحثِ نظر به تابلوی اسلامی به میان آمد و این‌که ماوراء جزئیاتِ هر تابلویی، حقیقتی بر کلیت آن تابلو جاری است که انسان از طریق نظر به آن تابلو به کمک قوه‌ی خیال به آن روحِ کلی منتقل می‌شود به همان معنایی که جسم را روحانی، و یا روحانیتی را جسمانی می‌کند. و در این جلسه سعی شد از این جهت نظری بر توانایی‌های قوه‌ی خیال بیندازیم. موفق باشید

22427

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد بزرگوار: استاد کتاب «جوان و انتخاب بزرگ»، «آشتی با خدا» و برخی کتب دیگر رو مطالعه کردم اما یک نکته هنوز برام قابل حل نیست. احساس می کنم بین باور به حقایق و استفاده از اونها موندم. من مدت زیادی با آتئیست ها زندگی کردم و حس می کنم مراجعه و مواجهه شدن با حقیقت برام سخته و درحد باور مونده و نگاهی که احساس می کنم هنوز مادی‌گرایانه هست. با خود می گویم اینجا همان نقطه عطفی ست که اختیار رخ می نمایاند و شخص اینجاست که باید انتخاب کنه چجوری و با چی زندگی کنه. خواستم ازتون کمک بخوام که چجوری این مرحله رو پشت سربزارم و بتونم راحت تر با حقیقت مواجه بشم و بهش رجوع کنم؟ تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم بد نیست سه جلسه‌ای که تحت عنوان «همدمیِ عبد و ربّ» بر روی سایت هست را دنبال بفرمایید. موفق باشید

22408

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و عرض خدا قوت: گاهی که دلم می خواهد دوباره شروع کنم و به سمت جلو حرکت کنم ولی باز غم خاطرات گذشته و غم های گذشته به ذهنم می آید و بار از حرمت باز میمونم و نمیدونم چطوری حرکت کنم. فکر اشتباهات در مسیر که داشتم و این شاید به دلیل اشتباهاتی در مسائل تربیتی دچار یک نفر از دین شده باشم و... کلا اجازه حرکت در این مسیر را از دست می دهم و یک حالت افسردگی و خستگی به تمام روحم مسلط میشه.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: متوجه‌ی وجود سنت‌ها در عالم باشید و این‌که می‌توانید در مسیر دینداری در بستر سنت‌های الهی قرار گیرید. موفق باشید

22004

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: استاد عزیز خواستم از خدمتتان سوال کنم که آیا اثری دارید که در آن از آن جامعه و مردمی که مد نظر خداوند است که باید برای ظهور امام زمان (عج) آنگونه مردم و جامعه ای باشند صحبت شده باشد. لطف بفرمایید معرفی کنید. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید بتوان دو کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» و «عقل و ادب ادامه‌ی انقلاب اسلامی در این تاریخ» را در راستایِ امر فوق دانست. موفق باشید

21615
متن پرسش
سلام استاد: در باب توبه و استغفار گفته شده که گناهان کاملا پاک میشه گویا که گناهی مرتکب نشده شخص، از طرفی گفته شده خوش به حال کسی که در قیامت در نامه عملش کنار هر گناهی استغفاری نوشته شده. این ها یعنی گناهان ما در نامه عملمان باقیست و فقط مجازات نمیشیم با توبه یا آنجا هم در نامه عمل گناهی نداریم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم:  بالاخره وقتی استغفار بخواهد به عنوان یک امتیاز در نامه‌ی اعمال شخص ظهور کند، استغفار از گناه ظهور می‌کند ولی اصالت، با استغفار است و آن گناه در شخصیت انسان جایی ندارد و این‌که می‌فرمایند استغفار از گناه، مثل گناه‌نکردن است؛ یعنی دیگر آن گناه تأثیری بر انتخاب‌های انسان نمی‌گذارد. موفق باشید

21230

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: دو سوال داشتم ممنون میشم راهنمایی کنید: 1. با توجه به وجود چشم‌زخم، وجود خواست و اراده خدا چه می شود؟ مثلا خدا در نظر گرفته که فلان اتفاق برای فردی بیفتد ولی شخصی با حیله و جادو و .... جلوی آن را می گیرد. در این ماجرا پس اراده خدا چه می شود؟ آیا با وجود اراده خداوند عالم ما باید نگران کید خناسان باشیم؟ 2. چرا شما در سخنرانیهایتان از کسانی که از احساسات معنوی مردم استفاده می کنند و در مسجد به گدایی می پردازند صحبت نمی کنید؟ یا علی.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- اگر کسی خودش زمینه‌های تأثیر دیگران را در خود نداشته باشد، کسی نمی‌تواند بر او تأثیر بگذارد و بدین لحاظ تاثیر آن فرد از اذن الهی بیرون نیست که مفصل این موضوع را می‌توانید در کتاب «جایگاه جنّ و شیطان و جادوگر» که بر روی سایت هست، دنبال کنید 2- هر اندازه مردم به معارف اصیل الهی آشناتر شوند، راحت‌تر از احساسات بیجا می‌توانند عبور کنند. موفق باشید

21154
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام خدمت استاد بزرگوارمان: جناب استاد همچنان که در یکی از صوتهایتان فرمودید مدتی است که کار بر روی نهج الفصاحه را شروع کرده ام و به لطف خدا خواندن روایات پیامبر عزیزمان حال و شور و شوق خوبی به من می دهد منتهی در فهم بعضی روایات و نسبتش با روایات متعارض اشکالاتی برام پیش می آید که خدمت استاد عزیز مطرح می کنم. استاد چه ترجمه هایی در بازار است و کدام دقیقتر است؟ من ترجمه ابراهیم احمدیان را دارم و با این که در عربی خیلی وارد نیستم اشکالات فاحشی در ترجمه اش وجود دارد. اما سوال در حدیث شماره 1460 حضرت رسول صلی الله علیه و آله می فرماید «حسنوالباسکم و اصلحو ارحامکم حتی تکونوا کانکم شامه فی الناس» که در ترجمه چنین آمده است: «خوب لباس بر تن کنید و به لوازم خویش برسید تا میان مردم مانند خالی زیبا باشید» 1. آیا این ترجمه دقیق و صحیح است؟ 2. مراد حضرت رسول الله صلی الله علیه و آله از رحال چیست؟ 3. مهمتر از همه این که در سخنان بزرگان آمده است لباس عادی بپوشید که خیلی زیبا و برجسته نباشد و سعی کنید ساده پوش و معمولی باشید خوب با این روایت که لغت شامه را به کار می برد که بعضی می گویند یعنی رنگ مخالف که در مجاورت رنگ دیگر قرار می گیرد معجم البلدان چگونه جمع می شود؟ پر واضح است این روایت در صدد نفی ژنده پوشی به جهت لباس شهرت بودن نیست چرا دعوت به لباس معمولی مردم نمی کند بلکه از مومنین می خواهد لباسی زیبا و برجسته بپوشند؟ آیا این روایت ما را به پوشیدن لباسهای شیک و زیبا تا حدی که لباس شهرت نباشد دعوت می کند؟ با تشکر و التماس دعا.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت در آن روایت می‌فرمایند: «لباس خود را نيك كنيد و لوازم خود را به اصلاح آريد چنان كه در ميان كسان مانند خالى نمودار باشيد» و به نظر بنده ترجمه‌ی آقای ابو القاسم پاينده‏ خوب است. البته بنده ترجمه‌ی آقای احمدیان را ندیده‌ام  2- مراد از «رحال» کالا و لوازم می‌باشد 3- به شرایط تاریخیِ روایت توجه کنید که روحیه‌ی صحرانشینی و زندگی در همان محلی که شتران را می‌خواباندند چهره‌ای از مسلمانان به میان آورده بود که ابداً با روحیه‌ی تمدن‌سازی اسلامی سازگار نبود. حضرت می‌خواهند آن‌ها را به یک نحوه زندگی شهری وارد کنند. حال در زندگی شهری است که باید مواظب بود لباس‌های ما موجب تبختر یا شهرت نگردد، نه این‌که تفاوتی بین مسلمانان مجهز به زندگی شهری و زندگیِ صحرانشینی نباشد. موفق باشید

20332

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: می خواستم نظر استاد رو در مورد شخص حافظ و اشعارشون بدونم و اینکه فال حافظ گرفتن کار درستی هست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در قسمت «ما و حافظ» که بر روی صفحه‌ی اصلی سایت هست، در مورد جناب حافظ شده است به آن‌جا رجوع فرمایید. در همان رابطه می‌توان با فال حافظ متوجه‌ی اشاراتِ او شد. موفق باشید

19822
متن پرسش
با سلام: 1. در جایی فرمودید شعر سنتی ظرفیت بیان پوچی این زمان را ندارد به همین جهت شعر نو پدید آمد آیا درست متوجه شده ام؟ 2. چرا فقط دوران پس از اسلام به عنوان تاریخ ملت ما در فرمایشات شما مطرح است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- این سخن نمی‌تواند در مورد شعر سنتی به طور کلی درست باشد، منتهی شعر نو ظرفیت‌هایی دارد که می‌توان از آن بهره جست 2- هویت ما، هویتی است که بعد از اسلام به ما برگشته است . در قبل از اسلام، مردم کاره‌ای نبودند، شاهان و شاهزادگان همه‌کاره‌ی ملت بودند در آن حدّ که کفش‌گرزاده‌ای حقِ تحصیل برای زندگی دیوانی نداشت. و خسروپرویز 4000 همسر و وزیر او 3000 همسر داشت و مردم فارس مجبور بودند هر چند برادر، یک همسر داشته باشند. آیا این گذشته‌ی ما است که ما به آن نظر کنیم؟!!! موفق باشید

18022
متن پرسش
با سلام: این جمله را لطفا بصورت مصداقی معنا کنید. اگر وجود را به معنای حقیقی آن در خارج نگاه کردید که تشکیکی و دارای مراتب است متوجه می شوید مدرنیته حجاب حقیقت است و لذا مبارزه ی شما با روح تمدن غرب شروع می شود و قیام برای خدا معنا پیدا می کند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی نگاه ما به عالم و آدم نگاهِ وجودی شد و تنها وجود هرچیز مدّ نظر ما قرار گرفت، دیگر این‌همه کثرات که مدرنیته بر اذهان بشر حاکم کرده همچون سرابی غیر واقعی جلوه می‌کند و این‌جا است که عملاً رجوع به حق و حقیقت شروع می‌شود و همه‌چیز مظهر اسماء الهی می‌گردد. موفق باشید

17004

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسمه تعالی با سلام: استاد گرامی بنده قصد مطالعه سبک زندگی و ارائه آن را دارم. مصدع اوقات شدم کتبی را که در این راستا کمک کننده است معرفی بفرمایید. با کمال تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب خاصی در نظرم نیست. جزوه‌ای تحت عنوان «سبک زندگی در تمدن نوین اسلامی» در قسمت نوشتاریِ سایت قسمتِ جزوات هست. امید است برایتان مفید باشد. موفق باشید

13627
متن پرسش
سلام عليكم استاد عزيز: نظرتون در مورد اين كه ما از عمره انصراف بديم به نيت اين كه با پولش به عتبات عاليات عراق مشرف بشيم چيه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: معلوم است که حتی در شرایط عادی هم اگر مخیّر بین این دو موضوع باشید، زیارت حضرت سیدالشهداء«علیه‌السلام» افضل است. موفق باشید

8490
متن پرسش
بسمه تعالی سلام علیکم جناب استاد مرز واقعی بین شیعه واهل تسنن چیست آیا همینکه احکام را چگونه انجام بدهیم ویا امیرالمومنین علی ع را امام اول بدانیم یا ندانیم جزو شیعه واقعی هستیم یا اگر کسی وضو را طبق اهل تسنن بگیرد ولی تفکر و روش او (باستثنای ظاهر احکام) مانند حضرت علی ع باشد و حب و محبت ایشان را در دل داشته باشد شیعه تر است ؟واقعاملاک برای وارد شدن در تشیع واقعی چیست ؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: اولاً: ائمه‌ی ما«علیهم‌السلام» به ما هنر تعامل با اهل سنت را آموخته‌اند در حدّی که می‌فرمایند به آن‌ها دختر بدهید و از آن‌ها زن بگیرید. ثانیاً: تشیع مجموعه‌ای از قلب و قالب است. قلب آن اعتقاد به حاکمیت امام معصوم است و قالب آن رعایت احکام فقه آل محمد«علیهم‌السلام» است. موفق باشید
6846
متن پرسش
باسمه تعالی. باسلام حضور استاد معزز. انشاءالله در کنف حمایت امام زمان موید باشید. استاد سوالی از حضورتان داشت: بنده فردی هستم به لطف خداوند متعال علاقمند به شریعت؛ از این رو در هر مکانی که قرار می گیرم ناخودآگاه دلم میخواهد نام خدا و ائمه معصومین علیهم السلام مطرح باشد از این رو با توجه به ظرفیت و رویکرد افراد(اینکه آیا اصلا پذیرای مباحث دینی هستند یا نه) دیدگاههای ائمه را در موارد مختلف، با توجه به موضوع بحث ذکر می کنم. استاد معمولا فضاهایی که در آن قرار می گیرم یک فضای سبک و آرامش بخش می شود و افراد به آرامش می رسند. حال مسئله ای که هست آن است که عموما دیگران بنده را یک فرد دیندار می دانند (هرچند من نمیخواستم اینگونه شود؛ (من حقیقتا دوست دارم نام و یاد ائمه تسری یابد و آنها اصل باشند و در هر موضوعی دیدگاه آنها لحاظ شود).در یکی از سخنرانیهای حضرتعالی حدیثی با این مضمون شنیدم که: وای به حال کسی که به واسطه لباسش یا دینش شناخته شود؛ استاد من چه کنم؟ یعنی دیگر نباید در جلسات و محافل یاد خدا و ائمه را زنده کرد؟واقعا گیج شده ام چه باید کرد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: شما همین کاری که می‌کنید به نور اولیاء معصوم«علیهم‌السلام» ادامه دهید، چون شما اراده نکرده‌اید که با این عناوین شناخته شوید. موفق باشید
2712
متن پرسش
سلام چرا آقا تو این وضع وخیم اقتصادی رفتند خراسان؟ خب تو تهرانم که میشد این حرفا رو بزنن؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: چه ربطی به موضوع دارد؟ رفتند در یکی از استان‌های محروم تا دستی زیر بغل آن‌ها بگیرند و در ضمن با حضور در بین اقشار مختلف سخنان خود را به گوش مردم ایران و جهان برسانند و بفهمانند حسرت پیروزی دشمن را در این شرایط جدید نیز به دل دشمن می‌گذارند. مگر رفتند استراحت کنند؟ .موفق باشید
29564
متن پرسش
سلام به استاد گرامی: کانال‌هایی به جز کانال «مطالب ویژه» که زحمات زیادی فعّالان آن کانال می‌کشند، از شاگردان شما و افرادی که مباحث شما را دنبال می‌کنند هست که می‌تواند برای بقیه کاربران نیز مفید باشد. فکر می‌کنم اگر از آن کانال ها مطلع شوند می‌توانند نکات دقیقی را دنبال کنند. لطفا چنانچه ممکن است آن کانال ها برای کاربران معرفی شود. با تشکر
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً بعضی از آن کانال‌ها را ملاحظه نمودم که بحمدلله خواهران و برادران با شور و نشاط جوانی، فعالیت‌های خوب و زیبایی داشته‌اند در آن حدّ که بنده تعجب می‌کنم که چه اندازه خوب حرکت می‌شود. آن تعدادی که علاوه بر کانال «مطالب ویژه» در جریان هستند، بعضاً را خدمتتان معرفی می‌کنم:

1- لینک گروه جوان و انتخاب بزرگ https://eitaa.com/joinchat/1797062673C76e30f884f

2- لینک گروه زن آنگونه که باید باشد (https://eitaa.com/joinchat/2123956235Cb164227672

3- لینک گروه تدریس مجازی آنلاین کتاب ادب خیال عقل و قلب https://eitaa.com/joinchat/1752367180Cedcb453e38

البته متعاقباً کانال‌های دیگر نیز خدمت عزیزان معرفی می‌شود. موفق باشید    

29001
متن پرسش

سلام و عرض ادب خدمت استاد گرانقدر: راستش استاد برای برگزاری مراسم پیاده روی اربعین امسال با توجه با اینکه شرایط خاص هست و خب با همین وجود کشور عراق اجازه ورود زائرین خارجی را داده است اما در کشور خودمان این اجازه صادر نشده، دو راه وجود دارد ۱. با توجه به اینکه گفتند این بیماری سالها با ما خواهد بود و باید شیوه زندگی خودمان را تغییر دهیم نه تعطیل! و همچنین سخن گرانقدر سردار سلیمانی که باید از بحران ها فرصت بسازیم به شرط اینکه برایمان ترس معنایی نداشته باشد پس مراسم اربعین هم باید برگزار شود اما نه با شرایط سال های گذشته و لزوم ایجاد شرایط جدید! ۲. اینکه برگزار نکنیم به دلیل اینکه الان با این شرایط سخت کرونایی و مدیریت ضعیف کشور در بحران کرونا احتمال آسیب ها و هزینه های بهداشتی بعد از مراسم اربعین بالاست آیا اشتباه نیست که به نظام برای برگزاری مراسم فشار بیاوریم؟ آخه خود حضرت آقا هم از برگزاری اجتماعات در محرم و مراسماتشان جلوگیری کردند و این یک الگو برای ما می‌شود. آیا بهتر نیست فشار نیاوریم و به خدا توکل کنیم اگر خود آقا بخواهند مسیر باز می‌شود؟! استاد بنده جزو کسانی بودم ک هرساله مشرف می‌شدم و امسال واقعا ناراحتم و برگزاری اربعین را مثل نیازهای دیگری می‌دانم که همه آنها اکنون در این شرایط برقرار هستند و حتی بالاتر! و با این شرایط نمی‌دانم چه تصمیمی درست و غلط است. ممنونم در این مورد راهنمایی کنید. سپاس فراوان.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال همه در این فکر هستیم که در ادامه‌ی حضور انقلاب اسلامی خداوند چه چیزی را بعد از اربعین برای ما تقدیر کرده است. گویا انقلاب اسلامی در این چندساله با حضور اربعینیِ خود راهی را گشود که ادامه‌ی آن از طریق مردم عراق محقق خواهد شد و به همین جهت جمعیت 20 میلیونی اربعین توسط مردم عراق تعطیل نمی‌شود، بلکه زائر خارجی نمی‌پذیرند. باید به نحوه‌ای دیگر از حضور تاریخی خود فکر کرد. نکاتی که منجر به انتظار می‌شود در شرح غزل شماره‌ی 89 عرض شده است. ذیلاً خدمتتان ارسال می‌شود. موفق باشید

غزل شماره‌ی 89

رخداد اربعینی و راهی دیگر در تاریخی دیگر

باسمه تعالی

یا ربّ سببی ساز که یارم به سلامت      

باز آید و برهاندم از بند ملامت

طلب حضور محبوب و برگشتن به شعف گذشته، موجب سرزنده‌شدن روحانیتِ از دست رفته‌ی انسان است. جناب حافظ در شرایطی خود را احساس می‌کند که تجلیات خاص دورانی که در آن بوده، به نحوی رخ‌ برکشیده و او را تنها گذاشته و با توجه به آن نوع شورآفرینی که نورانیت‌اش همه را در بر گرفته بود، طلب برگشت آن را دارد و به یاد آن دوران می‌گوید:  

خاک رهِ آن یار سفر کرده بیارید    

 تا چشم جهان‌بین کنم‌اش جای اقامت

آن‌چنان حضور آن محبوب برایش ارزشمند بود که می‌گوید خاک راهی که او در آن قدم گذاشته، ارزش آن را دارد که چشم خود را در جای پای او گذارم و از این طریق در هوای آن حال و احوال باقی بمانم، زیرا معنای زندگی را در آن احوالات احساس می‌کرده.

فریاد که از شش جهتم راه ببستند      

آن خال و خط و زلف و رخ و عارض و قامت

در فریادی از سر در برگرفتگی همه‌ی ابعاد وجود انسان، می‌گوید که مظاهر حضور و ظهور او آنچنان مرا در بر گرفته که اساساً ماورایی جز خال و خط و زلف و رخ و عارض و قامت او را نمی‌شناسم که بخواهم به ماورای آن‌ها نظر کنم و توجه نمایم. تماماً در سیطره‌ی حضور او هستم، به همان معنایی که «وحدت وجود» همه‌ی ابعاد انسان را در خود غرق می‌کند.

امروز که در دست توام مرحمتی کن      

فردا که شوم خاک، چه سود اشک ندامت

ای محبوب من! آنچه مرا مسرور می‌کند و به نشاط می‌آورد آن است که امروز احساس کنم مرا در برگرفته‌ای. من امروز نیاز به چنین اُنس و مناسبتی خاص با تو دارم و در آن حالت حضور ابدی خود را احساس کنم و در فردایی که در همین امروز می‌توان آن را احساس کرد، حاضر شوم، وگرنه در فردای زندگی اگر متوجه شوم چه راهی را می‌توانسته‌ام طی کنم، چه سودی برای من دارد و اشک ندامت چه فایده‌ای برای من خواهد داشت.

ای آن‌که به تقریر و بیان دم زنی از عشق   

ما با تو نداریم سخن خیر و سلامت

ای کسی که می‌خواهی با توصیف عشق، عشق را به صحنه آوری! چنین کاری ممکن نیست و ما را با تو کاری نمی‌باشد. زیرا عشق، احساسی است که جان انسان باید احساس کند و حالتی است که با سیطره‌ی حضور محبوب پیش می‌آید، شنیدنی نیست، چشیدنی است.  

درویش مکن ناله ز شمشیر اَحِبا       

 کاین طایفه از کشته ستانند غرامت

ای درویش! جای گلایه و ناله از شمشیر دوستان نیست زیرا این دوستان از کشته هم غرامت می‌گیرند زیرا این نوع کشتن و از خود بی‌خود شدن، آن‌چنان حیات‌بخش است که جا دارد در ازای آن غرامت‌ها داد. زیرا اگر کسی به عنوان غرامت سر ندهد، سردارِ دل‌ها نمی‌شود.

در خرقه زن آتش که خَمِ ابروی ساقی     

برمی‌شکند گوشه‌ی محراب امامت

ای درویش! خرقه را آتش بزن و بسوزان، زیرا خم ابروی ساقی طوری در صحنه است که گوشه‌ی محراب امامت را می‌شکند. پس چه جای حفظ خرقه در منظر ساقی، وقتی خم ابروی او این‌چنین امام جماعت را از امام جماعت مردم شدن سرگردان می‌کند تا سر بر کوی و بیابان بگذارد.

حاشا که من از جور و جفای تو بنالم        

 بیدادِ لطیفان، همه لطف است و کرامت

ای یار سفر کرده! ای انوار معنوی که ما را فرا گرفته بودید و در دعای کمیلِ شب‌های جمعه در مسجد دارخوئین، آن غوغا را برپا می‌کردید، حالیا در خود آن احوالات را نمی‌یابیم و ملامت‌ها در میان است از عدم حضور انوارِ یار سفر کرده. آری، ای یار سفر کرده! «حاشا که من از جور و جفای تو بنالم» زیرا این حرمان در جای خود بیداد لطیفان است که سراسر لطف و کرامت می‌باشد و در جای خود «راهی است دیگر در تاریخی دیگر.»

کوته نکند بحثِ سر زلف تو حافظ      

پیوسته شد این سلسله تا روز قیامت

آری! بحث از سر زلف یار و نظر به انواع حضور او در مراحل مختلف تاریخ، چیزی نیست که حافظ و هر انسان طالب حقیقت، بخواهد از آن دست بردارد و سخن را کوتاه کند. زیرا پیوستگی و استدام سلسله‌ی زلف او تا قیامت ادامه دارد و در هر تاریخی دارای ظهور خاصی است و اگر از خدا می‌خواهیم که یار دیروزین و محل اُنس با حقیقت همچنان باز گردد و آن احوالات دوباره ما را در برگیرد، از این نکته هم غافل نیستیم که این رُخ برکشیدنِ امروزین‌ محبوب، بیداد و جور لطیفانه‌ای است که بی‌حساب نیست و تجربه‌ی دیگری است از درک حضور اراده‌ی الهی در مرحله‌ای دیگر از تاریخی که با انقلاب اسلامی شروع شده است و لذا «پیوسته شد این سلسله تا روز قیامت» همچنان باید در انتظار نحوه‌ای دیگر از حضور محبوب بود برای قدم‌گذاردن در راهی دیگر و روبه‌روشدن با حضرت محبوب در شأنی جدید.

یعنی اگر سفر اربعینی مثل سال‌های قبل، در میان نیست و این حقیقتاً جور و جفایی است بر جان شیفته‌ی ما و خداوند چنین تقدیرِ جان‌سوزی را بر ما روا داشته؛ می‌دانیم بیدادِ لطیفان همه لطف است و کرامت، و لذا دست از سر زلف یار که محل صعود به سوی اوست برنمی‌داریم و می‌دانیم سلسله‌ی زلف او که راه‌هایی است به سوی او، تا قیامت گشوده است. هنرمان آن است که در این تاریخ راهی دیگر برای اُنسی دیگر بیابیم.

والسلام

24630

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: چند سوال مرتبط به هم داشتم. خواندن مداوم زیارت عاشورا به مدت چندین سال حتی اگر آن حضور قلب را هم نداشته باشد، باز هم باعث ارتباط با حضرت اباعبدالله می شود؟ از کجا یقین حاصل کنیم که توانستیم رضایت امام حسین را بدست بیاوریم؟ آیا راهی هست که با ایشان صحبت کنیم و جواب بشنویم؟ چطور می شود حجابها زا برداریم؟ من خیلی مرددم. نمی دانم نگاه امام نسبت به من چیست؟ جایگاهم کجاست؟ گریه هایم زیاد شده. با هر روضه ای گریه نمی کنم. خیلی کم روضه ای اشکم را دربیاورد اما نام حضرت اباعبدالله را که می آورم گریه ام می گیرد و سخت جلوی خودم را می توانم بگیرم. خیلی می ترسم خطایی کنم و کلا طرد شوم و محبتی که چند سال است در دل دارم را از دست بدهم. خیلی نگرانم. بارها با خودم فکر کردم که نکند این ارتباطها و حرف زدنها در خیال و توهم من بوده و مخاطبی نیست. نکند من واقعا امام را دوست ندارم و فقط توهمی از دوست داشتن در من شکل گرفته. مخصوصا برخی از من می خواهند که اگر واقعا این محبت وجود دارد به امام درخواست کنم که فلان کار را انجام دهد که اینجا من شک می کنم که از کجا معلوم من درخواست کنم و امام قبول کنن. موارد غیر ممکن نمی خواهند. ولی من وجودم پر از اضطراب می شود که انگار امام دارند ایمان مرا محک میزند. خیلی سپاسگزارم. لطفا برای خروج من از این دنیای تردید و شک دعا کنید و راهنمایی بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم بهتر است در این شرایط معرفت خود را به جایگاه تاریخیِ حضرت سید الشهداء عمیق و عمیق تر بفرمایید. امید است کتاب‌هایی که در این مورد بر روی سایت هست کمک کند. موفق باشید

23945

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت شما استاد بزرگوار: نتیجه اتحاد روحانی با امام زمان (عج) چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در افق نگاه حضرت به عالَم، زندگی خود را معنا خواهیم کرد. موفق باشید

22876
متن پرسش
سلام و رحمة الله: استاد چند وقتی است فکر می کنم و می بینم که وضعیت توسعه نیافتگی ما به طرز عجیبی در جزئیات مسائل فرهنگی ما رخنه کرده و راه چاره ای هم حداقل من نمی بینم. بعنوان یک کارگردان و فیلمنامه نویس می بینم که ما در یک کشور توسعه نیافته عملا چیزی که بشود آن را ایده خواند نداریم و هر چه قدر هم که ابتکار به خرج می دهیم می بینم که در نهایت یک نسخه غربی از آن وجود دارد. می دانم که این مطلب چیز عجیبی نیست و اگر این طور نبود باید متعجب می شدیم اما این مطلب فضا را برای کار کردن ما بسیار تنگ کرده و نمی دانیم چکار بکنیم. معطل شده ایم. این وضعیت رسالت هنر و کارهنری را برای ما زیر سوال برده و اگر همین طور پیش برود مجبور به جبر شرایط می شویم. در این سالهایی که از انقلاب می گذرد جز معدودی موارد ما حرفی برای گفته نداشته ایم و نمی دانم اگر همین معدود موارد هم بخواهد حفظ بشود چه باید کرد؟ لطفا یک راهنمایی عملی بفرمایید که برای شکستن این بن بست چکار کنیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از یک جهت با نظر به توسعه‌نیافتگیِ خود باید بر توسعه‌یافتگی فکر کرد و در این رابطه شرایط را برای توسعه‌یافتگی و عقل مربوط به توسعه‌یافتگی فراهم کرد که با نظر به این امر، ایده‌های زیادی در مقابل شما قرار می‌گیرد. مثل اصالت‌دادن به جامعه به جای اصالت‌دادن به فرد و یا اصالت‌دادن به قانون به جای اصالت‌دادن به برداشت‌های شخصی. که البته در این رویکرد به جریان اصلاح‌طلبیِ انقلاب نزدیک می‌شویم. ولی از جهت دیگر با نظر به عقلی که ماوراء توسعه‌یافتگی به نحوه‌ای از جامعه فکر می‌کند که انسان‌ها معنابخشی به خود را بیشتر در نظر دارند تا هویت‌بخشی بر اساس فرهنگِ غربی. معنابخشی با تذکر به فطرت انسان‌ها برای آن‌ها پیش می‌آید که اگر بر این اساس در چند دهه‌ی بعد از انقلاب برنامه‌ریزی شده بود چیزی که دولت سازندگی و جریان‌های مربوط به آن از آن غفلت داشتند، امروز شاهد چنین حرص‌های به دنیا که در واقع نحوه‌ای از بحرانِ شخصیت انسان‌ها شده است؛ روبه‌رو نبودیم. در چنین نظامی مسلّم تئوری اصلاح‌طلبی به هیچ‌وجه کافی نیست و حقیقتاً در دویست‌ساله‌ی اخیر روشن شده است که جواب نمی‌دهد. باید در عین نادیده‌گرفتنِ عقلِ توسعه‌یافتگی به آموزه‌های دینی به صورت کاربردی جهت معنابخشی به انسان‌ها اقدام نمود وگرنه این می‌شویم که هستیم. در حالی‌که انقلاب در آغازِ خود چیز دیگری بود و بازگشت به آن آغاز، راهِ آینده‌ی ما است. چرا در این موارد ایده‌پردازی نکنیم؟ وگرنه «این» می‌شویم که فعلاً «هستیم». موفق باشید

نمایش چاپی