بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
21925
متن پرسش
استاد عزیز سلام: بهمن ماه سوالی از حضرتتان پرسیدم که در جواب فرمودید: «چرا به اشارات رهبری انقلاب نظر نداشته باشید؟ و زندگی خود را بر اساس اشارات ایشان شکل ندهید؟» از همان روز تا الان تلاش‌های بسیاری کرده‌ام که زندگی خود را بر اساس اشارات ایشان شکل دهم و یا به عبارتی تلاش کردم برای اینکه زندگی را بر اساس اشارات ایشان شکل داد چه باید کرد؛ الان بعد از چند ماه حس می کنم تلاش‌هایم مذبوحانه بوده؛ دوباره مزاحم شما شدم که کمک بفرمایید و این موضوع را شرح دهید که (چگونه جوانِ مومن انقلابی زندگی خود را بر اساس اشارات رهبری شکل دهد؟) با اینکه دوست داشتم سوالم را کمی شخصی‌تر بپرسم ولی حیفم آمد که این فرصت برای بقیه دوستان من هم از بین برود و با توجه به درکی که از حس و حالِ امروزِ جوانِ دهه هفتادی که خود نیز از آن دسته هستم دارم و احتیاجی واقعی و ضروری همچون احتیاج تشنه‌ی در حال مرگ به آب، به علاقه به رهبری و سلوک و اشارات ایشان از شما خواهشمندم که شرح مفصلی بدهید، متاسفانه به جد می توان گفت کتبی که تا کنون در زمینه‌ی مربوط به رهبری منتشر شده همه از جنس کارهای ژورنالیستی و سطحی بوده و از جنبه‌ی تفکر کسی توجه نداشته شاید سوالاتی که جدی مطرح است اینها باشد که: چرا رهبری؟ اشارات ایشان چیست و راه دستیابی به آنها؟ مهمترین اشارات ایشان به جوانها در سلوک فردی؟ در سلوک اجتماعی؟ سلوک سیاسی؟ مقدمات مورد نیاز برای غور و تعمیق در اندیشه و اشارات رهبری؟ راهکارهای عملی برای شکل دهی زندگی بر اساس اشارات رهبری؟ چگونگی (روش عملی) مواجه و استفاده حضرتعالی با اشارات رهبری؟ در پناه حضرت حق باشید
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عموماً انسان‌ها با معارف و افکاری زندگی می‌کنند و بر اساس آن افکار، به زندگی خود می‌خواهند معنا ببخشند چه به طریقی صحیح و چه به طریقی ناصحیح. وقتی خداوند به ما کمک کرده تا ذیل قرآن و سیره‌ی اهل‌البیت «علیهم‌السلام» انسانی را متذکر وظایف ما در این تاریخ نموده است، ما می‌توانیم به کمک اشارات و رهنمودهای او در این زمان درست فکر کنیم. لذا دیگر مشکلی نمی‌ماند برای راه‌کارِ عملی. مثلاً وقتی ایشان می‌فرمایند «ما به مسائل جهانی و مسائل منطقه‌ای و از جمله مسائل کشورمان، باید نگاه کلان و جامع داشته باشیم؛ این نگاه کلان، به ما «معرفت» و «بصیرتی» را عطا می‌کند که اولاً: موقعیت خودمان را، جایگاه خودمان را، ایستگاه خودمان را در وضع کنونی بازیابی کنیم و بفهمیم در چه وضعی قرار داریم؛ بعد هم به ما تعلیم می‌دهد که برای آینده چه باید بکنیم»؛ آیا افقی در مقابل ما نمی‌گشایند تا بر اساس آن فکر کنیم و اعمال خود را تنظیم نماییم؟ موفق باشید

21923
متن پرسش
با سلام: استاد بی مقدمه میرم سر اصل مطلب. استاد گرامی به نظر میرسه اجتماع امروز دنبال شکوفایی استعدادهاست ضمن اینکه چند سال پیش در روزنامه ای مطلبی خواندم مبنی بر اینکه امروز را غرب جنگ بر سر بروز استعدادها معرفی کرده بودن که به نظرم جمله جالبی بود و قابل استفاده اما به نظرم شکوفایی استعداد برای مردم ما و در مکتب ما برای مردم جا نیافتاده ضمن اینکه خود بنده هم نیاز به مطالعه بیشتر دارم، لطفا ضمن راهنمایی بیشتر بنده فکر می کنم نکته خوبیه اگه روش انگشت گذاشته بشه. نکته دوم راجع به بحث هویت در زنان هست. اگر شما دسترسی دارید و میتونید و زحمتی نیست فکر کنم اگر نرم افزاری شبیه همون که به نام حیات طیبه در بازار اینترنت از مجموعه کتب شما ساخته شده پیرامون بحث زن کسی بتونه درست کنه و مجموعه کتب و مطالب که پیرامون زن هست از جمله کتب با عناوین کتاب شخص شما و امثال اون را یه جا جمع کنه به نظرم تو بحث زن کار جالبی بشه ممنون و متشکرم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- عموماً شرایط برای بروز استعدادها در میان بوده است. منتهی پیامبران آمدند تا شرایط بروز استعدادها را به سوی درستی جهت دهند، وگرنه از انرژی هسته‌ای، بم اتم ساخته می‌شود. 2- همین‌طور است که می‌فرمایید، إ‌نشاءاللّه رفقا باید دست به کار شوند. موفق باشید

21922
متن پرسش
سلام علیکم: امام خمینی می فرمایند وقتی حضرت ولیعصر (عج) ظهور کنند تمام بشریت را از انحطاط بیرون می آورند و در وضعیت دوره آخر الزمان هم که بسیار آمده در نهایت همه جا از عدل و داد پر می شود، فقیری نمی ماند، نعمتهای خدا سرازیر می شود، کسی به مال کسی طمع نمی کند و... حال دو سوال دارم: ۱. با وضعی که بوجود خواهد آمد آیاتی از قرآن که در رابطه با انفاق، بخشش، دزدی، قتل و.... هست در آن زمان چگونه معنا می شود در حالی که قرآن مجسم حکومت می کنند و همه دستورات اسلام عمل می شود؟ آیا آن آیات بی استفاده می ماند؟ وقتی دیگر شری نیست، فقیری نیست و... ۲. در آیه ۴۹ سوره یس می گوید در پایان دنیا ناگهان صیحه عظیمی رخ می دهد در حالی که اهل کفر مشغول دنیا هستند. مگر بعد از ظهور حضرت و حکومت طولانی و انتهای دنیا دیگر کافری روی زمین هست؟ اگر هست چرا در روایت دوران آخر الزمان جور دیگری وصف شده؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی می‌فرمایند در زمان ظهور، عدل حاکم می‌شود؛ یعنی فرهنگ استکباری و تجاوز، سیطره ندارد، نه به آن معنا است که دیگر، تجاوز و فقر و کفر از میان می‌رود. تا زمانی‌که انسان بر روی زمین هست و اختیار و انتخاب معنا می‌دهد، حق و باطل هست. آری! وقتی عدالت حاکم باشد، اگر فقیری هم به جهت مصائبی گرفتار فقر باشد، تنها نیست و با آموزه‌های دینی به او مدد می‌شود. موفق باشید

21921
متن پرسش
سلام: در اواخر دعای سمات می گوید والعن فلابن فلان. سوال بنده اینست که در تاریخ و مکانی که زندگی می کنیم خیلی کم پیش می آید که شخصی باشد که لایق گذاشتن اسمش بجای فلان بن فلان باشد. مگر اینکه دشمن به معنای واقعی یعنی دشمن اسلام مثلا ترامپ!! و یا شخصی که واقعا قصد صدمه زدن به ما راداشته باشد. حال در چنین موقعیتی که کسی نیست به جای فلابن فلان چه بگوییم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: منظور از فلان بن فلان بیش از آن‌که شخص مورد نظر باشد؛ شخصیت منظور بوده است. مثل آن‌که امروز، شما سران استکبار را لعنت کنید که به معنای لعنت به جریان استکبار است و با لعنت به آن‌ها از خدا می‌خواهید آن‌ها را رسوا کند تا مردم به آن ها امید نداشته باشند، چیزی که بحمداللّه تا اندازه‌ای در این سال‌ها پیش آمده است. موفق باشید

21920
متن پرسش
سلام استاد جان وقتتون به خیر: استاد من الان دانشجوی ترم ۴ فیزیک هستم و هدفم در زندگی بندگی الله است و اینکه به رفع ظلم از عالم و نزدیک شدن ظهور امامم فکر می کنم. در این راستا هدفم بر این است که به قدرت مند شدن کشورمون و حل بسیاری از مسائل کشورمون و جامعه اسلامی به کمک الله و توفیق الهی بپردازم. دردم این است کلیات را خوب می دانم اما به این شیوه ای که دارم با دانشگاه پیش می روم امیدی ندارم. من قبل از قبولی در دانشگاه توانایی و اعتماد به نفس بالایی داشتم و همیشه از بهترین شاگردانی که متفاوت بودن در مسائلی که به آن فکر می کردن و آدم خلاقی بودم و همیشه ارتباط برقرار کردن با دیگران برایم سخت بوده هر چند توانایی استدلال بالایی دارم و مسائل ذهنی بچه ها را می توانم حل کنم و سوالاتشان را پاسخ دهم و قانعشان کنم و توانایی فهم بالایی دارم و به شدت کنجکاو هستم و درون گرا و عمیق و نگاهم به دنیا فلسفی است اما مطالعه فلسفی زیادی نداشتم اما الان از زمانی که به دانشگاه آمده ام تفاوت زیاد فکری من با دیگر دوستان بر خلاف گذشته باعث کم شدن اعتماد به نفسم شده و این مسئله که حرف هایم برای گوششان سنگین است و استاد مرا خانم فلسفه می نامد و می خواهم از عمیق ترین مسائل سوال بپرسم و برخورد بی حوصله دیگران و اکثرا قانع کننده نبودن پاسخ اساتید باعث پس رفت من شده و احساس می کنم باید در کنار دانشگاه مطالعه فلسفه و تاریخ داشته باشم اما اصلا فرصتش را ندارم و چون آدم شدیدا پژوهشگری هستم و دوست دارم برم پی جواب سوال هایم و تحقیق را دوست دارم شرایط و قوانین دانشگاه و محیطی که آدم ها اکثرا پی علم نیستن مرا هم تحت تاثیر قرار داده. به شیوه ای که برایم دانشگاه تعیین کرده پیش رفتن سخت است و هر چه بیشتر جلو می روم احساساتم را بیشتر سرکوب می کنم و سعی می کنم تسلیم جبر دانشگاه شوم زمان ما متاسفانه تمام وقت در خدمت دانشگاه است و اجازه فکر کردن به مسائل دیگر را به ما نمی دهد دانشگاه دارد روحیه مرا تغییر می دهد و من دارم احساس غیر مفید بودن و بیهودگی و افسردگی می کنم. البته بگویم در دوران مدرسه هم از خیلی از قوانین سرپیچی می کردم و کاری که دوست داشتم را انجام می دادم چون شاگرد خوبی بودم مرا به حال خودم رها می کردن اما اینجا هر چه میدوم به کارهایی که خودم می خواهم انجام دهم نمی رسم و فقط اون مسیر خشک و بدون هیجان و با دانشجوهای ناامید و غرغرو از شرایط حاکم سر می کنم طوری که دیگر مرا از آن مسائلی که به آن ها فکر می کردم دور کرده و مسائل پیشه پا افتاده ای که دانشجویان را درگیر خودش کرده مرا شدیدا آزار می دهد و از این جهت باعث می شود باز من هم به این مسائل فکر کنم و ذهنم را به هم می ریزد. دوستانم از آرمان گرایی دور شده اند و هر روز بر ناامیدیشان از دانشگاه و توانایی خودشان بیشتر می شود و اذیت شدن دیگران همیشه در زندگی مرا به شدت آزار داده و نمی توانم به مسایلشان فکر نکنم و دارم از علاقه هایم دور می شوم و آرمان هایم را رها می کنم چون توانایی همراهی با آن را دیگر در خودم نمی بینم. قبل از دانشگاه می دیدم ولی حالا نه احساس عقب افتادن در مسیری که پیش گرفته بودم می کنم و اینکه دارم وقت خودم را تلف می کنم راهم را گم کرده ام. احتیاج به استراحت طولانی دارم و یک جای آرام و ساکت. از بس این دو سال در عجله و ناارامی زندگی کردم خسته شدم. همیشه داریم از کم بودن زمان رنج می بریم و این خیلی ناامید کننده است. و اینکه هی عقب بیفتی و همیشه سعی در جبران عقب افتادگی ها داشته باشی به جای پیشرفت باعث شده فرصت تفکر روی مطالب درس داده شده نداشته باشیم و من آدمی نیستم که مطالب رو حفظ کنم عادت دارم مسائل رو حل کنم و خودم اثبات کنم و فرمول های اصلی را فقط حفظ می کنم و عاشق تفکرم اما چون فرصتمان خیلی محدود است و زمان های هدر رفته بسیار دیگر علمی را نمی توانم بپذیرم و وجودم آن را پس می زند چون من مانند حجابی می شود برایم در برابر حقیقت دیگر نمی توانم این وضعیتی را که دچارش شده ام را تحمل کنم. و بگویم قبلا مکاشفاتی داشتم و رهایی از جسم را تجربه کرده ام من نمی توانم با این همه مادیات کنار بیایم از معنویات دور شده ام و شدیدا روی روحیه من تاثیر گذاشته است. من به عالم اسرار علاقه مندم اما زمان و توانی برای این کار ندارم و شده آرزویی در ذهنم. غفلتم زیاد شده و یاد الله مرا عصبی می کند. از خودم و راهی که در پیش گرفتم من دیگر احساس پیشرفتی با این سیستمی که خیلی در هم برایتان توصیف کردم نمی بینم هر چه تلاش می کنم نمی توانم با آن هماهنگ شوم اما نمی خواهم دانشگاه را ترک کنم تصمیم دارم یک ترم مرخصی بگیرم و به مطالعه بیشتر بپردازم. و مسئله مهمی که به آن فکر می کنم و به نتیجه ای نمی رسم ترک دانشگاه است. آیا در رشد علمی من تاثیر منفی ای می گذارد یا می شود بدون تحصیلات دانشگاهی به درجات بالای علمی رسید و این همه وقت آدم هدر نره. من به دانشگاه تا الان احساس نیاز نکردم و نمی دانم اگر تصمیم بگیرم خودم آموزش خودم را به عهده بگیرم (با مطالعه دروس پیشنهاد شده اساتید و آموزش مجازی و کمک گرفتن از راه دور از اساتید و ...) بهتر است یا گرفتن یک ترم مرخصی و دوباره آمدن برای ادامه تحصیل با سیستم دانشگاه؟ امروز دکتر گلشنی به دانشگاه ما (صنعتی اصفهان) آمدن و در مورد فلسفه علم و ... صحبت کردند. مطالب بسیار جامع و روشن کننده بود و شرایط سخت امروز جامعه مان و در بیراهه بودن فعلی دانشگاهایمان را برایمان توضیح دادند و مسائلی که مرا بسیار جذب کرد مربوط به دورانی بود که علم در دست اسلام و مسلمانان بود و چه شد که ما عقب افتادیم. می خواهم آن مسیر را دنبال کنم نمی خواهم مقلد غرب و یا این وضع فعلی جامعه باشم می خواهم جریان ساز باشم. نمی دانم الان این دانشگاه با این همه بی کیفیتی و مسائل حاشیه ای بسیار و چه کمکی به من می تواند در رشد علمی بکند و حس می کنم از دانشگاه باید بروم و خودم مطالعه ام را شروع کنم. و یک موضوع دیگه، من سوالاتم خیلی برایم مهم هستن و این کمبود وقت باعث شده نتوانم به آنها اهمیت دهم و آسیبی که به من زده نمی توانم در حقیقت سیر کنم و دچار تخیل غیر ارادی شده ام. می خواهم خوب درس بخوانم تا روح علم را به خوبی بشناسم اما این طور که دارم پیش می روم نمی شود. استاد می شود لطفا کمکم کنید؟ شدیدا به راهنمایی هاتون احتیاج دارم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده خوب است که موضوع را از همین آخر و با نظر به شخصیت جامع دکتر گلشنی شروع کنیم. ایشان هم مطمئناً همان دغدغه‌هایی را داشته‌اند که شما دارید. منتهی با وسعت و حوصله‌ای که به خرج دادند از گردنه‌های روبه‌روی خود عبور کردند. اولاّ: سعی نمودند نظام آموزشی موجود در آموزش عالی را در زمان دانشجویی خود چه در ایران و چه در آمریکا، خوب تجربه کنند ثانیاً: آینده را هم‌چنان در مقابل خود گشوده نگه داشتند و لذا در عین فهم خوبی که از فیزیک به‌دست آوردند، وارد تفکر معنوی شدند. هنر ایشان حوصله و وسعت و آرامش ایشان است. فکر می‌کنم شما هم می‌توانید با حوصله، اولاً: بدون ترک دانشگاه یا مرخصی‌گرفتن، همین دانشگاه و همین دانشجویان را تجربه کنید. ثانیاً: چندان نگران کمبود وقت نباشید. به مرور زمانِ مطالعه در امور دیگر برایتان پیش می‌آید. ثالثاً: سعی کنید دانشجویان را خوب درک نمایید که چرا گرفتار روزمرّه‌گی شده‌اند. حقیقت آن است که وقتی انسان شخصیت خود را محدود به دنیا کرد، آینده برایش تیره و تار می‌شود به همان شکلی که امروز، تمدن غربی بدان گرفتار است و لذا نمی‌تواند درست عمل کند. باید به مرور روشن شود ما با انقلاب اسلامی با آینده‌ای روبه‌رو می‌شویم که نه در آن تیرگی دنیای مدرن هست و نه تیرگی آن‌چه که امروز جامعه‌ی ما بدان گرفتار است، بلکه آینده‌ای گشوده در مقابل ما قرار دارد. موفق باشید 

21919
متن پرسش
با سلام و عرض ارادت: بنده هرچه جلوتر می روم نسبت به جایگاه شما احساس شرمندگی می کنم. استاد گرفتاریم. گرفتاری من به خاطر دنیای پوچ دو روزه نیست راه چاره چیست؟ چطور حقیقت را بیابیم و چگونه آن را حفظ کنیم؟ حاج آقا دعایمون کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقت، همانی است که خداوند از طریق پیامبرش به ما متذکر شده و راه رسیدن به آن و با آن زندگی‌کردن و حفظ آن، همان راهی است که شریعت الهی در اختیار ما گذاشته است. مهم آن است که نگاه ما به شریعت الهی، نگاه برای رسیدن به حقیقت باشد. موفق باشید

21918
متن پرسش
سلام خدمت استاد برزگوار و عزیزم جناب اصغر طاهر زاده: ازتون خواهش می کنم تمنا می کنم این کلیپ سخنان استاد عباسی در مورد نظرات حضرت امام خمینی (ع) در اواخر عمر شریفشون در مورد فلسفه و ملاصدرا رو ملاحظه بفرمایید و اگر صلاح میدونید پاسخی ارایه بدید. چون به عنوان خواننده آثار شما بعد از دیدن این کلیپ به شدت ذهنم درگیر شد. خواهش می کنم راهنماییم کنید. صمیمانه از شما تشکر می کنم و دعاتون می کنم. آدرس کلیپ در آپارات https://www.aparat.com/v/mfdG1
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سال‌ها قبل ایشان این سخنان را فرمودند و بنده و بسیاری از اهل فلسفه هم جواب ایشان را دادند. مشکل ایشان آن است که فلسفه نخوانده‌اند ولی در مورد فلسفه نظر می‌دهند. حداقل جواب ایشان همین سخنانی است که رهبر معظم انقلاب اخیراً در مورد فلسفه به علمایِ فلسفه‌دانِ قم فرموده‌اند: «اگر چنانچه فلسفه را شما از قم بردارید، کسانی در جاهای دیگر، متصدّیِ تبیین فلسفه و تدریس فلسفه می شوند که اهلیّت و صلاحیّت این کار را ندارند؛ کمااینکه الان می‌بینیم بعضی از افرادی که در غیر قم به‌عنوان فلسفه‌دان شناخته می شوند و مطرح می شوند، اطّلاعاتشان از فلسفه سطحی است؛ نه اینکه اطّلاع ندارند امّا اطّلاعاتشان عمیق نیست، سطحی است؛ یک چیزی خوانده‌اند و یک اصطلاحی را بر زبان جاری می‌کنند؛». موفق باشید

21917
متن پرسش
سلام استاد: در خواب و مرگ انسان را به یک عالم می برند یا هر کدام عالم متفاوتی دارند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قرآن در مورد خواب و مرگ می‌فرماید: «یتوفی الانفس». پس بنابراین در هر دو حال، خداوند تماماً انسان را به سوی خود برمی‌گیرد. موفق باشید

21916
متن پرسش
سلام استاد: اگر انسان در خواب حقیقت خودش را ببیند چه در برزخ و چه قیامت از نوع رویایی صادقیه و رحمانی است یا از نوع متاثر از اخلاقیات خود؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: ما هیچ‌وقت نمی‌توانیم مطمئن شویم آن‌چه در رؤیای خود می‌بینیم، حقیقت ما است تا بحث صادقه‌بودن، یا رحمانی‌بودنِ آن پیش آید. نهایتش اشاراتی است که باید خودمان با شواهد دیگری که از طریق معصوم به ما رسیده است، مطلب را بررسی کنیم. موفق باشید   

21915
متن پرسش
سلام استاد عزیز: بنده تقریبا 30 سالمه و کارشناسی ارشد دانشگاه دارم و 5 ساله که حوزه هستم، با انگیزه تولید علوم انسانی وارد شدم و به ضرورت فقه و اصول معتقدم کما اینکه رهبری می فرمایند که بی مایه فطیر است. اما به فقه و اصول زیاد علاقه ندارم گرچه علی الظاهر استعدادش را دارم، کارهای اجرایی و طرح های اجرایی الحمدلله خوب به ذهنم می رسه ولی چون مشغول درسم دنبالش را نمی گیرم. سال بعد وارد سطح می شوم و الان سوال جدی مرا درگیر کرده که آیا فقه و اصولی که علاقه ندارم ولی ضرورت دارد را در این دوران سطح بخوانم یا نه؟ از طرفی اگر بخوانم نمی دانم با این وضع علاقه می توانم آنچه باید کسب کنم کسب کنم یا اینکه خودم را بازی می دهم و وقت هدر می دهم؟ و یا اینکه وارد کارهای اجرایی شوم که هم علاقه است و هم استعداد علی الظاهر که در این صورت هم کلام رهبر مانع است که بی مایه فطیر است! به نظر شما چه کنم تا راه درست را انتخاب کنم؟ نظر شخص شما چیه؟ خدا خیرتان دهد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر بخواهید مطابق آموزش‌های دینی و در بستر اشارات دینی فعالیت کنید، عقل فقهی - اصولی یکی از پیش‌زمینه‌های لازم و مفید است. به هر حال نمی‌توان از عقل فقهی و- اصولی ساده گذشت و باز تفکر دینی را به میان آورد. موفق باشید

21914
متن پرسش
ما باید به چه فکری یا فردی یا گروهی یا .... دشمن باشیم و با چه گروهی دوست؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: دشمن واقعی انسانیت کسی است که صد عن سبیل اللّه بکند. یعنی نه‌تنها منکر حق است، بلکه مانع رسیدن حق به مردم می‌شود و بقیه را اعم از کسی که مستضعف فکری است یا مؤمن راستین، یا باید برایش دلسوزی کرد و یا باید او را دوست داشت. موفق باشید

21912
متن پرسش
سلام استاد گرامی: موضوع من این هست که: در این مورد که اعتقادی به نفرین «زبانی» داشته باشم اصلا چنین نیست. من اما باور دارم اگر خدای ناکرده از کسی ناراحت باشم این خود چیزی هست که نام دیگرش نفرین است. جناب استاد، هم اکنون بشدت دچار عذاب وجدانم که از کسی دلگیرم و به یاد پول یا وسیله ای می افتم که نیاز دارم و کسی از من ضایع کرده و در ردّ امانت کوتاهی کرده و عمدا منو اذیت می کند و هر بار دلگیری ام تازه میشه و دلم میخواد نفسم را حبس کنم تا مبادا یک نفسی از روی رنجوری کشیده باشم. ولی چه کنم، دلم با این برخوردها می شکند! در یک جایی می خواندم که مولانا می گویند: اگر در پی انتقام از دیگران باشیم دچار مکافات خواهیم شد. می بینم که در این حد نیستم که کسی عمدا آزارم بدهد، کسی که به قول خودش شعور اجتماعی دارد و دانشگاه تدریس می کند و من به زحت بیفتم و بتوانم ناراحت نشوم. آیا اینکه از دانستن عدل خدای دو عالم دلم آرام می گیره و یا اینکه با یاد طرف مقابل نفس در سینه سرد بشود، یا بغضم بشکند، این همان چیزی است که مولانا می گوید انتقام؟ چون باور دارم که اخلاقا هیچ راهی برای انتقام ظاهری نیست و بدترین انتقام این هست که در درگاه حضور الهی از کسی غصه ای در دل بیاوریم. آیا این نوع دلگیری قابل کنترل هست؟ آیا شکستن دل، همان محدود بودن ظرف من است که با صبر و گسترش بزرگواری میشه بجای آن راه حل بهتری برای اصلاح بین طرفین رسید؟ امیدوارم بتوانم از این موضوع برای رشد روحی ام بهره مند گردم و در این جایگاه که هستم توقف نکنم. با عرض پوزش از این همه صحبت مکتوب.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید بتوان گفت آن نحوه انتقام‌گیری که حضرت مولا «علیه‌السلام» به این نحوه باشد که انسان کوچک‌ترین ملکه‌ی گذشت را در خود رشد نداده باشد. ولی این‌که انسان به جهت ظلمی که به او شده است، ناراحت باشد؛ مشکلی پیش نمی‌آورد، می‌ماند تا آن‌جا که ممکن است باید با روحیه‌ی گذشت، خود را از این افکار راحت کنیم زیرا «در سینه‌ی پر کینه اسرار نمی‌گنجد». موفق باشید

21908
متن پرسش
سلام علیکم خدمت استاد عزیزم: طلبه پایه پنجم هستم. از سوال هایی که خودم و دیگر طلبه ها از محضر شما پرسیده بودیم، به این نتیجه رسیدم که شما بر این باورید که طلبه باید به درس و وظیفه ی طلبگی خود بپردازند و رزق و روزی آنها با توکل به خدا و قناعت، به آنها می رسد و خلاصه نیاز نیست در طلب مال و ثروت باشند. اما نظر این حقیر، مقداری متفاوت گشته است و می خواستم بدانم شما این نظر مرا تایید می فرمایید یا نه. با توجه به اینکه در زمانه ی کنونی، تعداد زیادی از مسلمانان و حتی غیر مسلمانان در فقر به سر می برند و با توجه به این نکته ی مهم که دشمنان اسلام در صدد مال اندوزی و تولید ثروت و سرمایه هستند تا جهان و خصوصا مسلمانان را بیشتر استثمار کنند و بیشتر زور گویی و ظلم کنند؛ چرا یک مسلمان و خصوصا یک طلبه، نباید به فکر تولید ثروت و تولید کار و سرمایه باشد؟ اصلا آیا این یک ضعف نیست که ما مسلمانان به مصرف گرایی و اسراف و بیکاری عادت کرده ایم. حرف و عقیده ی شما، زمانی عملی می باشد که این همه فقر گریبانگیر جامعه نباشد و اسلام و مسلمین، اینقدر دشمن پولدار نداشته باشند. با توجه به اینکه طلبه هستم و ان شاءالله که با دعای خیر شما، طلبه هم بمانم، آیا بهتر نیست که روحانیت به جای اینکه چشمش به دست پولی باشد که مردم می خواهند به بدهند، و یا امیدش به شهریه ی بسیااااااار زیادی باشد که به او می دهند! بهتر نیست که خودش برود دنبال تولید کار و سرمایه، تا هم خودش محتاج نباشد و هم تولید کار کرده و برای چند نفر هم شغل ایجاد کرده باشد؟ آیا بهتر نیست که روحانی در این زمانه، جمع اضداد باشد و هم درس بخواند و هم کار کند تا نه تنها محتاج کمک دیگران نباشد بلکه به دیگران هم کمک کند؛ و دیگر شکمش هم اینقدر برآمده نمی شود! نظر شما برای بنده خیلی خیلی مهم است. به نظر شما اولویت ها و کارهای زمین مانده در حوزه و روحانیت، چه کار هایی هستند؟ من در تابستان و یا روزهای تعطیل، کار کنم و پول در بیاورم بهتر است و یا اینکه به کار و تحقیق علمی و مطالعه بپردازم؟ و یا جمع هر دو تا؟ استاد عزیز، خیلی قلبم در اضطراب و ترس و پریشانی و حیرت به سر می برد. چه کار کنم که با آرامش خاطر، وظیفه تاریخی خودم را پیدا کنم و به آن عمل کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر جمع اضدادی که می‌فرمایید فراهم شود که خیلی خوب است و بعضاً برای بعضی از روحانیون پیش آمده است. ولی روی این نکته هم فکر کنید که اگر روحانیت ما از یک طرف بتواند طوری جامعه را هدایت کند که حرص ثروت‌اندوزی و داشتن ثروت زیاد نداشته باشد، و از طرف دیگر با ساده‌زیستی خود نشان دهد که زیبایی زندگی به ساده‌بودن و معنوی‌بودن آن است، اساساً ارزشی برای ثروت‌مندان اهل دنیا نمی‌ماند که مردم بخواهند آن‌ها را الگوی خود قرار دهند. و این یعنی عبور از ثروت و ثروت‌اندوزی. موفق باشید

21906
متن پرسش
سلام استاد: در خواب کنترل و اختیار خیال انسان حتی معصوم کامل از بین میره یا فقط ضعیف میشه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بستگی به ملکات ما در موقع بیداری دارد. برای معصومین «علیهم‌السلام» که در بیداری کاملاً خیالاتشان در اختیارشان هست، در خواب نیز خیالاتشان قابل کنترل است. موفق باشید

21905
متن پرسش
با سلام: به نظر شما راه حل تحمل مشکلات، بیماری ها، گرفتاری ها و ناامید نشدن از مشکلات زندگی مادی و صبر در برابر آنها و دچار نشدن به افسرگی در دنیا چیست؟ آیا علت این همه مشکلات نظر به دنیا می باشد و با نظر به قیامت می توان کاملا شاداب و سرحال در این دنیا زندگی کرد یا باید اقدامات دیگری نیز انسان انجام دهد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر اندازه امور را به خدا بسپاریم، در مشکلات، خودمان را در آغوش خدا احساس می‌کنیم. گفت: «چون‌که غم پیش‌آیدت، در حق گریز / هیچ جز حق غمگساری دیده‌ای؟». موفق باشید

21904
متن پرسش
سلام علیکم: در کتاب المراقبات ملکی تبریزی که بخش اعمال نیمه شعبان را میخوندم آن جا که به خواندن دعای کمیل سفارش می کنند نوشته که دعاها باید با حضور قلب و توجه کامل خوانده بشه و مانند کسی که فقط الفاظ را می خواند نباشیم و اگر عبارات دعا را موافق حال خود ندیدیم اصلا آن را نخوانیم و در آخر هم نوشته خطری بزرگ متوجه کسی است که هنگام دعا در خواب غفلت است. تکلیف ما که فوقش بتونیم فقط به معنی توجه کنیم چیه؟ و شاید هم بتونیم در همان لحظه خواندن دعا اگر متوجه معنی شدیم آن حالت را به خود بگیریم با اینکه در واقعیت اینگونه نیستیم. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فرمود: «گرچه بهشت‌اش نه به کوشش دهند / آن‌قدر ای دل که توانی بکوش». به رحمت واسعه‌ی خدا نظر داشته باشید و در حدّ امکان خود عمل کنید. موفق باشید

21903
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم: با عرض سلام خدمت استاد طاهر زاده: استاد در کتاب «عالم انسان دینی» در ذیل مبحث تفاوت حوزه و دانشگاه به طور کلی فرمودید که در عالم حوزه، استاد و طلبه تا زمانی که دانشگاه زده نشده اند از اضطراب به دور بوده و دارای وقار هستند و صرفا به دنبال جمع آوری اطلاعات نیستند. استاد واقعیتش من به عنوان یک فرد تحصیل کرده ی دانشگاهی از این مطلب ناراحت شدم گویا تمام دانشگاهیان را زیر سوال بردید! مگر عالم دانشگاه چه مشکلی دارد؟! مگر نگاه دینی را می توان منحصر در عالم حوزه کرد! پس این همه تلاشی که امثال شهید مطهری برای اتحاد بین حوزه و دانشگاه داشتند چه معنا دارد؟! نمی دانم چرا غالب افراد حوزوی با دانشگاهیان مشکل دارند، حتی گاهی در جهت تحقیر دانشگاهیان هم بر آمده اند و چنین نگاهی متاسفانه برخی افراد حوزوی را به سمت تکبر کشانده است، در صورتی که گاهی با دانشجویان و اساتید دانشگاهی روبرو می شویم که در خیلی جهات از برخی افراد حوزوی برترند. اگر در این زمینه توضیح بفرمایید ممنون می شوم. اجرتون با خدا. یا علی مدد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث بر سر تفاوت ساختاری نهاد دانشگاه با نهاد حوزه است، نه افرادی که در دانشگاه یا حوزه مشغول می‌باشند که البته در حال حاضر حتی حوزه‌های ما هم گرفتار ساختار پر از شتاب و عجله‌ی دانشگاه‌ها شده‌اند و دیگر آن حکمتی که در حوزه‌ها می‌توانست شکوفا شود، به حاشیه رفته است و ضعیف شده است. موفق باشید

21902
متن پرسش
سلام استاد جان: با عرض سلام و خدا قوت خدمت شما. استاد به نظر شما اگر کتاب «هدف حیات زمینی آدم» را خوب کار کنیم به غیر از هدف خلقت و دلیل هبوط، چیزی که خیلی ذهن منو درگیر کرده اینه که میتونیم بر خواطر غالب یا حداقل آن را شناسایی و راه درمان برایش پیدا کنیم. من الان فصل ۹ هستم. می خواستم ببینم درست متوجه شدم یا نه. اگر نظر یا راه حل برای مطالعه این کتاب دارید، مشتاق شنیدن هستم. با تشکر التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: موضوع حضور آدم در بهشت و نحوه‌ی هبوط آن موضوع بسیار جامعی است که می توان گفت تمام دین در دلِ این امر، معنای حقیقی خود را پیدا می‌کند. و درست تشخیص داده‌اید که تا آن‌جا این موضوع کار را جلو می‌برد که انسان می‌تواند خواطر خود را نیز مدیریت کند. موفق باشید

21901
متن پرسش
با عرض سلام: با توجه به سوال 21887 اینکه فرمودید سایر فقها حق ندارند حکم فقاهتی بدهند این حق را چه کسی تعیین می کند؟ جز اینکه آن فقیه طبق اجتهاد خودش باید به این نتیجه برسد که تبعیت از فقیه حاکم لازمست و الا اگر فقیهی قائل به ولایت آن فقیه حاکم نبود حکم فقیه حاکم چه التزامی برای او می آورد؟ اما اینکه برای مقلدین سایر مراجع حکم ولی فقیه نافذ باشد بنظر می رسد هرکس باید درین مسئله یا مجتهد باشد یا به مرجعش رجوع کند وقتی مرجع مثلا بیان می کند مالیات ندهید ما به نظر او عمل می کنیم و معذوریم. اینکه می فرمایید تعارض پیش می آید اینها ربطی به ما ندارد. اینها مسائلی است که خود ولی فقیه باید با سایر مراجع حل و فصل کند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حتی با نظر به عقیده‌ی آیت اللّه خویی که ولایت فقیه را بر مبنایِ امور حسبیّه می‌دانند و آن را واجب کفایی می‌شمارند، اگر فقیهی حاکم باشد سایر فقها نسبت به امر حکومتی، معزول خواهند بود. مثل آن‌که شما با متوفایی روبه‌رو شوید که کسی متکفل کفن و دفن او نیست، در آن لحظه بر شما واجب است که اقدام به کفن و دفن او کنید و اگر شما مشغول این کار شدید نه‌تنها از عهده‌ی سایرین این امر ساقط می‌شود، حتی دخالت هم نباید بدون اذن شما در آن امر داشته باشند. و از این جهت گفته می‌شود وقتی فقیهی بر جامعه حکومت می‌کند دخالت هر فقیه دیگری در امر حکومت بدون اذن فقیه حاکم نحوه‌ای بر بغیِ بر حاکمیت خواهد بود. و اساساً مقلّدین آن فقیه باید بدانند که آن فقیه، حوزه‌ی مقلَدبودنش در چه جایگاهی است. موفق باشید

21900
متن پرسش
سلام استاد: در خصوص سوال ۲۱۸۹۴ شما اخلاق و حسن عقلی را یکی می دانید در حالی که شهید مطهری (ره) در جلد اول اسلام و نیازهای زمان می گوید که پایه اخلاق، حسن و قبح عقلی نیست. آیا شهید مطهری (ره) در این مورد اشتباه کرده است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر مبتنی بر کلام شیعی حسن و قبح را در نظر بگیریم یعنی عقل، حُسن و خوبیِ فعل و قبح و بدی فعل را خودش می‌تواند تشخیص دهد و شرع، بر اساس همین عقل حکمِ بدی و خوبی فعلی را مطرح می‌کند که به اصطلاح می‌گویند: نه چون شرع گفته است خوب است، بلکه چون عقل خوب می‌داند، شرع گفته است. با توجه به این امر، اخلاق که عبارت است از علم به فضائل و رذائل، دیگر از نظر شیعه مبتنی بر حسن و قبح عقلی می‌شود و حکم شرع، رجوع به حکم عقل دارد. بدین معنا که عقل می‌فهمد که شرع مطابق عقل عمل کرده است وگرنه گرفتار نگاه اشعری می‌شویم که آثار سوء خود را به همراه دارد. موفق باشید 

21898
متن پرسش
سلام علیکم: می بخشید استاد! من در مطالعه خودم به یه نکته رسیدم می خواستم به شما عرضه کنم آیا چیزی که من فهمیدم درسته؟ من دنبال یه محبوبی می گشتم که خطا و اشتباه نداشته باشه. من اونو به خاطر خودش دوست داشته باشم نه به خاطر خودم. اینکه اون هم منو دوست داشته باشه و همیشه خیر خواه من باشه منو به خطا نبره. همیشه و همه جا تکیه گاهم باشه و تنهام نزاره. و... به این نتیجه رسیدم که تنها کسی که این ویژگی ها رو داره امام زمان (عج) است. و در واقع یه جورایی عشق به آقا در وجود همه هست اما گمش کردیم و از ایشان غفلت داریم؟ آیا این درسته؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که می‌فرمایید. آن حضرت در مقامِ عصمت از گناه‌اند و هر اندازه انسان از گناه فاصله بگیرد، به شخصیت آن حضرت نزدیک می‌شود. موفق باشید

21897
متن پرسش
سلام: من تازه با این سایت اشنا شدم. سوال این هست: وضیف انسان در این جهان چی هست و چرا خداوند ما را به این جهان فرستاد؟ در کل میخوام بدونم هدف ما چی هست و باید به کجا برویم؟ در اصل من دنبال آیه قرانی این سوال می گردم. وگرنه میدونم که هدف ما به کمال رسیدن و به خدا رسیدن هست، میدونم ما به این دنیا آمدیم که با این تضاد ها امتحان بشیم و به کمال برسیم، میدونم با ستایش و پرستش خدا وند به کمال باید رسید و در این مسیر باشیم. فقط آیه قرآن میخوام که این ها را گفته باشه. چون علم تفسیر هم ندارم خواستم کسی که علم تفسیر داره جواب بده. ممنونم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قرآن در سوره مبارکه البقرة آیه ۲۹ می‌فرماید: «هُوَ الَّذي خَلَقَ لَكُم ما فِي الأَرضِ جَميعًا» همه‌ی آن‌چه در زمین است برای شما خلق کردیم.  بدین معنا که شرایط زندگی زمینی به عنوان بستر عبودیت الهی فراهم است. به همان معنایی که فرمود:« يا أَيُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ وَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ»‌.(21/ بقره) اى مردم! پروردگارتان كه شما و پيشينيان شما را آفريد، پرستش كنيد تا اهل تقوا شويد. آیات زیادی در رابطه با این موضوع که می‌فرمایید در قرآن هست. خوب است با حوصله و با تدبّر در قرآن نکات ارزنده‌ای را به‌دست آورید. مثل آیه‌ی «ما خلقنا الجن و الانس الا لیعبدون». موفق باشید

21896
متن پرسش
با عرض سلام و تشکر: ۱. سوالم این است که آن سه دسته ای که در رساله الولایه علامه (ره) بیان شده است قابل تغییرند یعنی افراد می توانند از دسته اول مثلا خود را به دسته دوم برسانند؟ اگر جواب مثبت است که پس چرا فرمودید با این دسته اصلا نمی توان برخی صحبتها را کرد و برخی توقع ها را داشت پس چگونه رشد کنند؟ اگر هم قابل تغییر نیستند که پس بحث رشد جامعه و زمینه سازی برای ظهور زیر سوال می رود. (قرار گرفتن در هر دسته مربوط به عوالم گذشته هم هست؟) 2. استاد روح حیوانات بعد از کشته شدن چه سرنوشتی دارند؟ آیا بین حیوانی که برای قربانی ذبح می شود با سایر حیوانات بعد از کشته شدن فرقی هست؟ 3. استاد جمادات در عوالم گذشته در حد خودشون انتخابهایی (در پذیرش ولایت) داشته اند که کاربردشان در این عالم حاصل آن انتخاب باشد؟ با تشکر. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- تا آن افراد در آن شرایط باشند نمی‌توانند متوجه‌ی بعضی از حقایق شوند تا انسان بخواهد برای آن‌ها به آن حقایق اشاره کند. ولی اگر به خود آمدند و اصراری بر اندیشه‌ی قبلی خود نداشته باشند، موضوع فرق می‌کند. 2- روی هم رفته روح حیوانات در عالم برتر حاضر می‌شوند ولی عموماً همه‌ی انواع هر نوعی یک روح هستند مثل آن‌که همه‌ی گوسفندان، یک گوسفندند 3-  شاید بتوان این‌طور گفت. زیرا انتخاب‌های جزئی در حیوانات دیده شده است. موفق باشید

21893
متن پرسش
سلام: چرا باید پیامبری را پاس بدارم و در نمازم به او شهادت بدهم که در تاریخ طبری گفته ۹۰۰ نفر یهودی رو گردن زده یا در آیه اول سوره تحریم گفته زنی را برخود به خاطر خشنودی همسرانش حرام کرده که خدا گفته چرا به خاطر خشنودی زنانت چیزی که برتو حلال است را حرام می کنی پس چرا من باید چنین کسی را قبول کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- باید به درستی در مورد موضوع اول تحقیق کنید. جناب استاد دکتر مصطفی صادقی در کتاب «پیامبر» دلایل متقنی می‌اورند که این جریان را یهود ساخته است. مثل همین جریان هولوکاست، و متأسفانه طبری از این‌گونه روایات زیاد دارد. مثل همان اراجیفی که سلمان رشدی در کتاب خود به آن استناد کرده است 2- روحیه‌ی رسول خدا «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» بر خلاف روحیه‌ی عرب جاهلیت روحیه‌ی لطیفی است و برای زنان خود احترام قائل بودند. لذا به خاطر رعایت آن‌ها، حلال خدا را و نه واجب خدا را، بر خود حرام کرده‌اند و معلوم نیست آن چه بوده است. مثل این‌که شما به رفیق‌تان بگویید به خاطر تو این‌کار را نمی‌کنم، کاری که از نظر دین الهی، حلال بوده است ولی واجب نبوده است. حضرت حق می‌خواهند پیامبر به خودشان سخت نگیرند. موفق باشید

21892
متن پرسش
سلام علیکم: پیرو سوال شماره 21886 از جوابی که حضرت عالی دادین چیزی متوجه نشدم، عرض بنده هم همین است، می گویم در عالم خواب که فرد نابینا «نیازی به عضو بینای» ندارد بلکه باید با «قوه بینایی» ببینید. پس چرا نمی تواند خواب ببینید در خواب که نیازی به عضو بینایی ندارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرض بنده آن است که اتفاقاً افراد نابینا هم خواب می‌بینند. زیرا با حس‌های لامسه و بویایی و شنوایی خود، صورت‌هایی در ذهن خود دارند و مطابق آن صورت‌ها، خواب می‌بینند. زیرا خواب مربوط به قوه‌ی خیال است. موفق باشید

نمایش چاپی