بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
17467
متن پرسش
سلام علیکم: استاد بزرگوار بنده دانشجو هستم و اصلا با هم اتاقی هایم آرامش ندارم! چون دختر هستند از هر دری صحبت می کنند و نسبت به همه نظر میدند و درباره ی خیلی از حرف های بیهوده نظرخواهی می کنند و انتطار دارند من هم نظرم را درباره ی این موارد بیهوده (مواردی که اصلا ضرورت نداره انسان وقت صرف آنها کند) بگویم ساعت هایی از وقت با ارزش به همین صورت می گذره و من کاری که از دستم برنمی آید هیچ! شخصیتی که با سکوت درباره ی این موارد برای خودم ساختم را هم تخریب می کنند. بندگان خدا اهل به جا آوردن واجبات هستند اما متاسفانه من در کنار آنها برای نافله ها و نماز شب خواندن اصلا حال خوشی ندارم و یک جورایی حس می کنم دارم تطاهر به خوب بودن در کنار آنها می کنم. استاد خیلی اذیتم، لطفا راهنمایی ام کنید!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال در عین مدارا با چنین افرادی باید سعی کنید ساختار شخصیت خود را در چنین جمع‌هایی حفظ نمایید. به این معنا که در جمع باشید ولی پیش خود باشید. که گفت: «بُوَد مردِ تمامي آن‌كه از تن‌ها نشد تنها /  ولكن به تنهايي بود تن‌ها، و با تن‌ها بود تنها». موفق باشید

16021

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: بنده زمانی که می خواهم با بعضی از اخلاق رذیله مثلا پرحرفی مبارزه کنم، مثلا یک هفته سعی می کنم حرف بیهوده و لغو نزنم اما گویی بعد از فقط یک هفته، نفس چنان طغیان می کند که در روز هشتم به اندازه یک ماه حرف می زنم. دلیل این امر و چاره آن چیست؟ ممنونم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید سعی کنیم شرایط زندگی خود را مطابق اهداف معنوی خود شکل دهیم و در همین رابطه به ما توصیه می‌شود با افراد با تقوا مأنوس باشید. موفق باشید

14957

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و ارادت: استاد گرانقدر و مهربان برخی از فامیلهایم که تابعیت کشورهای اروپایی را دارند، مجذوب کشورهای اروپایی شده اند و می گویند این کشورها برخوردشان با ما عالی است و به ما کمک مالی فراوان می کنند. لطفا برای هدایت آنها مطلبی را مبسوط بفرمایید تا آن را برایشان ایمیل کنم. سپاس فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم:  کتاب «مدرنیته و توهّم» همراه با شرح صوتی آن اگر خدا بخواهد می‌تواند مفید باشد. موفق باشید 

10299

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی و عرض خدا قوت. لطفا به طور کامل توضیح بفرمایید که منظور از مشرکین در جمله «سپس به او ضربتی می زنند که اهل آسمان ها و زمین جز مشرکین می شنوند.» چیست؟ کتاب «معاد» صفحه 84. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً مشرک در این روایت بسیاری از مردم می‌باشند زیرا قرآن می‌فرماید: « وَ ما یُؤْمِنُ أَکْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلاَّ وَ هُمْ مُشْرِکُونَ ». موفق باشید
9819
متن پرسش
استاد به نظر شما علت فساد اداری در سیستم اداری غربی است یا مساله دیگری است؟ راه مقابله و مبارزه با آن و فرهنگ سازی در این زمینه چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: جمع بین نظام غربی و نفس امّاره است. برای تخقق نظام اسلامی هم باید نظام اداری به‌کلّی تغییر کند و هم انسانی مناسب اهداف الهی جهت نظام اداری تربیت شود. إن‌شاءاللّه وقتی تاریخ آن فرا رسید می‌فهمیم چگونه سازمان اداری موجود مانع تحقق اهداف انقلاب اسلامی است. موفق باشید
7733
متن پرسش
بسمه تعالی سلام علیکم.جناب استاد چه نیازی به وجود جهنم است وقتی اعمال بد انسان خودش عذاب میشوددر واقع تفاوت جهنم با باطن اعمال بد چیست
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: خداوند بعد از این دنیا شرایطی فراهم کرده که باطن انسان‌های فاسد به صورت جهنم اطراف آن‌ها را به همان صورتی که قرآن می‌فرماید احاطه می‌کند و لذا می‌فرماید: «نارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ × الَّتی‏ تَطَّلِعُ عَلَى الْأَفْئِدَة × إنَّهَا عَلَیْهِم مُّؤْصَدَةٌ × فی‏ عَمَدٍ مُمَدَّدَةٍ» جهنم آتشی است که خدا می‌افروزد و آن جهنم از درون انسان طلوع می‌کند . در ستون‌هایی که اطراف انسان را می‌گیرد. موفق باشید
7492
متن پرسش
باسلام . ظلمت که عدم نور است میشود عدم. حال آیا به عدم خلقت تعلق میگیرد؟ یا خداوند نور را آفریده و عدم آن میشود ظلمت؟ پس چرا در دعای شریف سمات فرموده : خَلَقْتَ بهَا الظُّلْمَةَ وَ جَعَلْتَهَا لَیْلا ؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به این‌که حضرت حق اراده کرده‌ است شب و روز در عالم باشد و برای تحقق شب اراده‌ای لازم است حتی اگر آن اراده، اراده به عدم حضور خورشید در قسمتی از زمین باشد و لذا از این جهت می‌فرمایند ظلمت را خلق کردی، مثل آن‌که به شما می‌گویند شما به خانه‌ی ما نیامدید. درست است که «نیامدن» فعل نیست ولی اراده به نیامدن فعل است. موفق باشید
7304
متن پرسش
با عرض سلام و ادب و احترام؛ میخواستم بدانم اینکه امروز باب شده که از جلسات خصوصی و رفتارهاو اخلاقیات فردی سیاسیون و همچنین سخنان خصوصی و مواضع سیسای آنها توسط افرادی موثق و غیر موثق اخباری منتشر میشود،از لحاظ فقهی چه حکمی دارد؟آیا با توجه به اینکه این جلسات عمومی نیست حکم غیبت یا خیانت درامانت را ندارد؟متشکرم التماس دعا...
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: رهبری عزیز امروز تکلیف الهی ما را حفظ وحدت آحاد ملت و مسئولان و نخبه‌گان و جلوگیری از مخدوش‌شدن متن به وسیله‌ی حواشی تعیین کرده‌اند. اگر آن جلسات در راستای اهدافی است که رهبری«حفظه‌اللّه» تعیین کرده‌اند خوب است، وگرنه باید احتیاط کرد به‌خصوص نباید انتقادها منجر به وَهن افراد شود چون ما با بدی بد هستیم ولی شخصیت آن‌هایی که مرتکب آن بدی‌ها می‌شوند عین آن‌ بدی‌ها نیستند که از آن‌ها مأیوس شویم. موفق باشید
5709
متن پرسش
بسمه تعالی سلام علیکم جناب استاد مذاکره با آمریکا برای فهماندن مواضع جمهوری اسلامی یا سوال وجوب مگر چه اشکالی دارد در مذاکره که قرار نیست چیزی را حتما قبول کنیم یا از قبل قرار نیست اتفاق بیافتد نهایتش این است که انسان میگوید نه و السلام.مداکره مگر معنی غیر از گفتگو دارد اتفاقا شاید با مذاکره با آمریکا همه بفهمند حقانیت ما را و بطلان عقاید و نظرات مقابل را.چرا باید اینهمه مذاکره با آمریکا حساسیت برانگیز باشد که عده ای بگویند مذاکره نکنیم و عده ای بگویند مذاکره کنیم مگر مذاکره چه گناهی دارد.
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: اتفاقاً سیاست نظام اسلام همین است ،آمریکائی‌ها هستند که ادعا می‌کنند ولی در عمل پیش‌شرط قرار می‌دهند و هم‌اکنون هم دولت برنامه‌ی مذاکره‌ی بدون پیش‌شرط را دارد
25258
متن پرسش
سلام استاد عزیز و بزرگوار: چند سوال پیرامون مبحث حرکت جوهری داشتم: ۱. به نظرم عبارت قرآنی «کل شی هالک الا وجهه» با عبارت قرآنی «کل یوم هو فی شان» در تضاد است. منظور از عبارت قرآنی اول یعنی کل شی هالک الا وجهه این است که تنها وجود حاضر در صحنه، حضرت حق است (بقیه هر چه می بینیم، ظهورات حضرت حق است). منظور از عبارت دوم یعنی کل یوم هو فی شان، این است که حضرت حق همواره در حال ایجاد و خلق (افاضه فیض یا همان هستی بخشی) است. به بیان دیگر، عبارت قرآنی اول ناظر بر قبول وحدت شخصی وجود و تشکیک ظهور است، در حالی که عبارت قرآنی دوم، ناظر بر قبول تشکیک وجود است. نظر شما چیه استاد؟ ۲. یکی از نتایج حرکت جوهری، ذات قیوم خداوند و فیض دهندگی دائمی او اثبات می شود (و اینکه خداوند بواسطه فیض بخشی خود، همواره عالم جدیدی را ایجاد می کند)، شبیه این مثال است که یک لامپ در اتاق باشد و من دستم را روی کلید مربوط به لامپ بگذارم و مکررا خاموش و روشن کنم. البته مثال را برای تقریب ذهن عرض کردم چون مثال بهتری سراغ نداشتم. ولی با این حال، می توان گفت که هر لحظه که نور لامپ خاموش می شود، آن پرتوهای نوری (وجودهای بالغیری) که تا قبل از خاموش شدن لامپ بودند، بواسطه خاموش شدن لامپ، از هستی ساقط می شوند، و وقتی لامپ را دوباره روشن کنم، پرتوهای نوری جدیدی در اتاق خواهیم داشت که عین پرتوهای قبلی نیستند (وجودهای جدیدی که بعد از ساقط شدن وجودهای قبلی ایجاد می شوند، دیگر وجودهای سابق نیستند). در نتیجه، ذات یا جوهر ما کاملا تغییر می کند، به عبارت دیگر، نمی توان گفت که منِ من جدید، همان منِ من جدید است. این تناقض چطور قابل رفع است؟ پیشاپیش از توجه و پاسخگویی تان متشکرم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در آیه‌ی «کلّ یوم هو فی شأن» حضرت حق نظر به قسمت قبل دارند که می‌فرماید: «یسئله‌ من فی السموات و الارض» و با تجلیات خود جواب طلب مخلوقات را می‌دهد تا آن‌ها را از قوه به فعل در آورد و در این رابطه، جای وحدت شخصیه وجود محفوظ است به اعتبار آن‌که در صقع ربوبی و در مقام عین ثابته‌ی مخلوق، حضرت حق با مخلوقات مرتبط است.۲. همچنان که در «حرکت جوهری» بحث شد آن‌چه موجب ربط مرتبه‌ی قبل حرکت به مرتبه‌ی بعد از آن است، ذات خود حرکت است که همواره در صحنه می‌باشد. موفق باشید

25209

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: در کتاب جایگاه جن شیطان و جادوگر در مورد فردی که خیالاتش قوت گرفته و مثلا در تنهایی دزد را تصور می‌کند که آمده و کتکش زده آیا می‌توان این مطلب را به حرفهایی که اساتید موفقیت دنیا برای بدست آوردن موفقیت دنیایی با عنوان تجسم خلاق و قانون جذب مطرح می‌کنند بسط داد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: دقیقاً همین‌طور است که متوجه شده‌اید. ولی در هر حال، واقعیاتْ ماورای توهّمات است. موفق باشید

24612

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: می دانم وقت شما گرانبهاست در این چند سال همیشه راهنماییهای شما در خصوص سوالات متداول هم برای من هم دیگران واقعا مفید بوده از این رو این آخرین سوال است در خصوص سوال ۲۴۵۴۰ که می پرسم. با توجه به سوال ۲۴۵۴۰ دو تا جواب در دو نوبت لطف کردید بدین صورت: باسمه تعالی: سلام علیکم: در ماندن یا به شهر رفتن به هر صورت جمع‌بندی به صورت جمعی باشد یعنی خودتان به تنهایی تصمیم نگیرید. ولی به نظر می‌آید تجربه‌ی خوبی بوده است که اولاً زندگی در شهرستان را تجربه کرده‌اید و ثانیاً با اُنس با ارحام، عواطفی را برای خود شکل داده‌اید که نیاز است تا آخر آن را حفظ کنید حال چه در شهرستان بمانید و چه در شهر. موفق باشید باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم نمی‌توان گرایش فرزندان و همسرتان را نادیده بگیرید. موفق باشید حالا آخرین سوال من با توجه به اینکه هم خانواده پدری خودم هم خانواده پدری همسرم همگی دوست دارن ما بمانیم و با توجه به اینکه با خانواده خودم که مشورت کردم متوجه شدم همسرم میلی به ماندن در آنجا ندارد و شهر رو به دلایلی چون امکانات بیشتر و وجود مکانهای مذهبی مثل گلستان شهدا از لحاظ دعا برای حفظ دینداری و وجود کلاسها و جلسات دینی بیشتر و مستقل بودن زندگی بیشتر تمایل دارد و فرزندانم بخاطر انس با دوستانشان شهر رو بیشتر دوست دارند حالا با توجه به دو جواب قبلی شما یکی راجع به ارحام و اقوام که اگر برگردم شهر رفت و آمد قطع نمیشه ولی کمتر میشه یکی هم راجع گرایش زن و فرزند که فرمودید نادیده گرفته نشه یعنی الان من با توجه به شرح کلی سوال که قبلا گفتم خواسته خانواده رو انتخاب کنم و برگردم چون گرایش دارند و دلایل خودشان که گفتم یا راه پیدا کردن خواست و اراده خدا که هم خودم هم خانومم دوست داریم خدا راه رو برایمان انتخاب کنه تو این شرایط دودلی که نمیتونیم تصمیم بگیریم رو به استخاره با قرآن بیارم و هر چه آمد عمل کنم؟ آیا پیشنهادی دارید؟ واقعا از گرفته شدن وقت شما در خصوص این سوالات پوزش می طلبم گفتم شاید اراده خدا را در جواب شما پیدا کنم چون واقعا هم آرامش و نشاط خانواده برام مهمه هم آینده بچه ها، نگرانی من فقط بخاطر آینده بچه هاست دوست دارم متدین و دیندار تربیت بشن و شوهران حلال خور و پاک و در مسیر اهل بیت و خدا نصیبشان بشه و خدای ناکرده محیط و تفکر مدرن رویشان اثر بد نگزاره که آینده آنها تغییر کنه فکر کنم جیمیلم مشکل داره جواب قبلیها در جیمیل نیومد لطفا در سایت پاسخ دهید. بازم ببخشید. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تمایل ارحام، جای خود دارد ولی آن‌هایی که می‌خواهند زندگی کنند همسر و فرزندان شما می‌باشند. در این مورد استخاره جایی ندارد. در ضمن سری به جواب سؤال شماره‌ی ۲۴۶۰۴ بزنید. موفق باشید

24025

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: استاد آیا ذکر «لااله الا الله» یا زیارت عاشورا و ذکر یونسیه گفتنش بلا میاره؟ چه تعداد بگیم؟ آیا خنثی کننده دارد ذکری که باعث بشه بلا نیاد با گفتنش؟ بدون استاد هم میشه؟ به خاطر حضرت زهرا (س) کامل راهنماییم کنید. به محض اینکه نیت می کنم به توحید برسم و ذکر «لا اله الا الله» بگم بلا میات برام چه کار کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اذکاری که می‌فرمایید هیچ‌کدام ذکر خاص نیست و از نظر تعداد محدودیت ندارد. شاید موانعی که پیش می‌آید برای آن باشد تا بیشتر به معارف الهی خود، عمق ببخشید و با ارتباط با مؤمنین، سجایای اخلاقی مثل تواضع و ایثار را در خود رشد دهید. موفق باشید

23827
متن پرسش
سلام علیکم: استاد صمدی در یکی از سخنرانیهاشون در توضیح تنزل روح گفته اند روح در نهایت تنزلاتش می شود جسم. نظر شما چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بر مبنای برهان صدیقین می‌توان گفت که عالم ماده نازل شده‌ی عالم مجردات است. موفق باشید

23704
متن پرسش
سلام: «قال یا قوم ارایتم ان کنت علی بینه من ربی و اتینی رحمه من عنده فعمیت علیکم انلزمکموها و انتم لها کارهون» چرا تعدادی انسانها فکر می کنند بعضی آیات قرآن برای انذار آنها نیامده و شأن آنها أجل از آن است؟ اتفاقا بنا بر سياق دیگر آیات مشخص می شود آن بینه الهی که از چشم قوم نوح پنهان شده بود از چشم بزرگان و علمای شان بوده، نه انسانهای عادی و کم سواد که اراذل نامیده می شدند! «فَقَالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِن قَوْمِهِ مَا نَرَاكَ إِلَّا بَشَرًا مِّثْلَنَا وَمَا نَرَاكَ اتَّبَعَكَ إِلَّا الَّذِينَ هُمْ أَرَاذِلُنَا بَادِيَ الرَّأْيِ وَمَا نَرَىٰ لَكُمْ عَلَيْنَا مِن فَضْلٍ بَلْ نَظُنُّكُمْ كَاذِبِينَ» چرا بزرگان و «ملأ» قوم و معلمان قرآن و نهج البلاغه احتمال نمی دهند که روزی در برخورد با رسول الهی، مصداق این آیات قرار گیرند و بینات فرستاده الهی از چشم آنها «عميت علیکم» شود و ایمان آورندگان را «اراذل» و عمرسعد خطاب کنند؟ رسول و حجت الهی فرق دارد با آنکه ما خودمان برای خودمان سرپرست قرار می دهیم و بعد از آن مخالفانش را از دم تیغ می‌گذرانیم. شعار یمانی آل محمد اینست که بخوانید، تدبر کنید، توسل کنید و بیعت را فقط برای خدا قرار دهید، ولی عمل آن کسی که بزرگان قوم ما او را ولی و سرپرست قرار داده اند بگیر و ببند و زندان و انفرادی است! اطلاع ندارد؟! از این اقدامات ناراضی است؟! این چه ولی ایست که نمی داند در حوزه ولایت اش ظلم می شود؟! یا می داند و بالغ بر سی سال است این روال بدتر شده؟ بگذریم، به آیات قرآن برگردیم که سالهاست معلمان قرآن در محضر آنند، چرا بعضی ها نمی ترسند که عالم بی عمل شوند؟ آیات قرآن بر تعلیم دهندگانش صدق نمی کنند؟ «وليس فيها من راية اهدى من راية اليماني، لأنّه يدعو إلى الحقّ ...و إذا خرج اليماني فانهض إليه فإن رأيته راية هدى و لا يحل لمسلم أن يلتوي عليه فمن فعل ذلك فهو من أهل النار لأنه يدعو إلى الحق و إلى طريق مستقيم»
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با انقلاب اسلامی به اراده‌ی الهی و برای نجات بشریت، تاریخی به ظهور آمده که مسیر همه‌ی بشریت و رستگاری آن، امروزه با ورود در این نهضت محقق می‌شود. وظیفه‌ی ما است با بصیرت و زمان‌شناسیِ خاصِ این زمانه، با ورود در این نهضت، از مشکلاتِ پیش‌آمده عبور کنیم، آن‌هم تنها با امامت نایب الإمام حضرت آیت اللّه خامنه‌ای «حفظه‌اللّه» و لا غیر. موفق باشید

23554

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و عرض ارادت محضر استاد طاهرزاده: بحثی در مورد روایت «إِنَّ الْعَبْدَ إِذَا اخْتَارَهُ اللَّهُ لِأُمُورِ عِبَادِهِ» شده است. من نظرات استاد را خواندم برایم جالب بود. با توجه به اینکه اصلِ این مطلب که «خداوند به کسی که در راه خدا سعی کند حکمت و مصونیت می دهد در روایات معتبر دیگری ثابت است» چه لزومی دارد از روایتی که در مقام بیانِ فاصله انسان معصوم و غیر معصوم است برداشت ضمنی داشته باشیم؟ مضافا بر اینکه: ۱. اذا اختاره الله چگونه می تواند منتخب با واسطه ی مردم را هم (خبرگان) در بر بگیرد. ۲. تاییدات الهی در زندگی روزمره ی همه ی انسان ها اتفاق می افتد و نیازی به تفویض جایگاه ولایت نیست تا این اتفاق بیفتد. ۳. در آخر منصوبین ائمه که والی می شدند چرا این قدر تخلف داشتند مثل ابن عباس، زیاد، شلمغانی و ... .
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. و ۲. همچنان که در جواب بعضی از کاربران که قبلاً همین موضوع را مطرح کردند، عرض شد متن روایت عمومیت دارد که البته مصداق کامل آن امامان معصوم‌اند. ۳. بحث در مورد شخصی است که خدا برای امور بندگانش انتخاب می‌کند و می‌پروراند و نه کسانی که ائمه به خاطر مصالحِ خاص انتخاب می‌نمایند. موفق باشید

23036
متن پرسش
با سلام: وقتی می گوییم «من» به چه چیز اشاره داریم؟ اگر اشاره به تن باشد که درست نیست چون می گوییم «جسم من» یعنی جسم را به من اضافه می کنیم. اگر اشاره به روح باشد باز هم درست نیست چون می گوییم «روح من» و باز روح را به من اضافه می کنیم. آیا این «من» چیزی فراتر از روح و جسم است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در علم حضوری مثل علم حصولی، قضایای دارای موضوع و محمول در میان نیست، بلکه موضوع، همان محمول است که به اصطلاح گفته می‌شود: «قیاساتها معها». موفق باشید

22296
متن پرسش
با سلام خدمت شما: با توجه به پرسش ۲۲۲۸۷ در رابطه با تدبیر نفس جنین، اینکه ما داریم که از ۴ ماهگی روح در جنین دمیده می شود یعنی قبل از ۴ ماهگی چه کسی این اعضا را شکل می داده و تدبیر می کرده؟ اصلا چرا از همان اول تشکیل جنین زوح در آن دمیده نمی شود؟ چطور این مساله با «هو الذی یصورکم فالارحام کیف یشاء» قابل جمع است؟ سپاسگزارم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در ابتدا، نفس ناطقه‌ی مادر است که نطفه را تدبیر می‌کند تا به مرتبه‌ی حالت گیاهی برسد که در این صورت، جنین با نفسِ نباتیِ بالفعل که بالقوه انسان است تدبیر می‌شود تا به نفسِ حیوانیِ بالفعل که بالقوه انسان است می‌رسد. ظاهراً این مرحله، مرحله‌ی چهارماهگی است و عملاً جنین در این مرحله حکم یک انسان را دارد. موفق باشید

22017
متن پرسش
سلام: با توجه به این که شما کثرت گرایی را نفی می‌کنید و کثرت اطلاعات را نفی می‌کنید، و را بد می‌دانید و راه بیراهه رفتن، که لازمه‌اش پر‌خوانی‌ها هم نفی می‌شود، سوالی داشتم؛ اینکه شما در صوت‌ها و کتاب‌هایتان به کتاب‌های مختلف اشاره‌ می‌کنید، نشانه از آن ندارد که اطلاعات کثیری دارید؟ آیا باید این کثرت اطلاعات را به دست آورد و بعد از آن گذر کرد؟ یا این که باید ابتدا مبنا را درست کرد و بعد اطلاعات کثیر کسب کرد؟ یا اصلا جایگاهی ندارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره ما مسائلی داریم که باید از طریق مطالعه آن مسائل را حل کرد نه این‌که هر کتابی به دست‌مان آمد را بخوانیم. موفق باشید

21884
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام خدمت استاد عزیز: جناب استاد در اواخر دعای شریف «مشلول» هفت مرتبه آمده است «به به به به به به به» منظور کدام یک از اسما ء الله است؟ اساسا آیا ذات حضرت حق که لا اسم له و لا رسم له است مخاطب مناجات انسان قرار می گیرد؟ با تشکر و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که پس از آن‌که حضرت حق را به رحیمیت و جلال و اکرام خطاب کردید، از حضرت حق می‌خواهید که به نور اسم جلال و اکرامش و به نور اسم رحیم و رحمانش و به نور الوهیتش و به کلّ همه‌ی اسمائی که خود را به آن خوانده است، آن‌چه که شایسته‌ی اوست را بر ما إعمال نماید. یعنی همه‌ی آن اسماء را برمی‌گرداند به «فافعل بی ما انت اهله» 2- آن‌جا که گفته می‌شود «لا حدّ لهُ و لا رسم له» مربوط به تعریف ذات الهی است. در حالی‌که ما به حکم «و له الاسماء الحسنی فدعوه بها» دعوت شده‌ایم که به اسماء الهی و مظاهر آن اسماء نظر کنیم و او را به اسمائش که محل تجلیات انوار اوست، بخوانیم. موفق باشید

21858

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و خدا قوت: ۱. ببخشید اگر فردی تصمیم بگیرد گناه نکند و به جایگاه بالا انسانی به اذن خدا برسد، چون استاد در کار نیست یکدفعه یک اتفاقی بیفته و یا چشمش به غیب باز بشه، اون فرد از ترس دچار جنون نمیشه؟ چون ما بعضی جاها شنیدیم ترسناک هستش در واقع شنیدن کی بود مانند دیدن. البته اگر خدا بخواد هدف ما این باشه که تمام راه اونور رو همین جا بریم تا مرحله قیامت یعنی موت قبل فوت. ۲. به نظرتون این انقلاب اسلامی با توجه به توطئه گران داخلی به هدفش یعنی انقلاب حضرت مهدی متصل میشه یا کشور دیگری همچون یمن این افتخار نصیبش میشه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- اگر انسان مسیر کسب معارف را درست طی کند، به مرور وارد عالم نور و معنویت خواهد شد و جا نمی‌خورد 2- در هر حال این انقلاب اسلامی است که می‌تواند بستر ظهور حضرت مهدی«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه‌الشریف» شود. موفق باشید

21537
متن پرسش
با سلام: من مشکلم اینه که هر کاری که انجام میدم ناخوداگاه مدام ته قلبم به دنبال تحسین دیگران هستم. قلبم خیلی تمایل به ریا و جلب توجه دیگران داره. خیلی این اخلاق و احساسم باعث میشه از دست خودم ناراحت باشم. ذکر و آیه خاصی پیشنهاد می کنید که باعث زیاد شدن تواضع و فروتنی قلب باشه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به فرمایش آیت اللّه بهجت، آمدنِ چنین خطوراتی از اختیارات ما نیست، ولی دنبال‌کردنِ آن از اختیار ما است. باید آن را دنبال نکنید تا به مرور ضعیف شود. هر اندازه با مطالعه و عبادات، روح توحیدی خود را رشد دهید، آن خطورات از قدرت می‌افتد. موفق باشید

20763
متن پرسش
با عرض سلام و ادب خدمت جنابعالی: مرحوم شهید مطهری در کتاب «انسان کامل» بیان می کند مولوی با آن عظمتی که دارد در برابر ابن عربی چیزی نیست؟ به نظرم این سخن استاد مطهری افراطی است از طرفی ایشان می گوید مولوی حالت شاگردی نزد صدرالدین قونی را داشته و از طریق او با افکار ابن عربی آشنا شده است. در حالی که باید به این نکته توجه داشت که این صدرالدین قونی است که بعد از فوت ابن عربی به قونیه میاید و می توان تصور کرد با این کار قصد داشته تا حدی جای خالی ابن عربی را برای خود پرکند و از مشاهدات مولوی بهرمند شود البته مشکلی نیست که مولوی هم از او بهرمند شده باشد ولی نمی توان گفت به عنوان شاگرد و احترام متقابلی که قونی به مولوی می گذارد موید این مطلب است.
متن پاسخ

سمه تعالی: سلام علیکم: اساساً دستگاه عرفانی ابن عربی و مولوی دو دستگاهِ عرفانی متفاوت است که هرکدام در جای خود ارزش دارند و این‌طور نیست که یکی در ذیل دیگری قرار داشته باشد. موفق باشید

19592

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام بر استاد عزیز: باز هم در رابطه با سوال 19567 درست است وقت شما بسیار کم است ولی خواهشمندم لطف بیشتری بفرمایید. این درست است که بگوییم قیامت باطن این دنیاست و حیات دنیا ظاهری دارد که ما الان می بینیم و باطنی که در سیر وجودی به آن می رسیم انسان با مرگ به باطن عالم می رسد و قیامت او اتفاق می افتد و عالم دنیا انتهایی ندارد و همچنان بشر به زاد و ولد و زندگی دنیا تا بی نهایت ادامه می دهد که ممکن است این کره خاک را ترک کند و به سیارات بهتر برود و خلاصه زندگی دنیا را پایانی نیست و قیامت باطن همین زندگی بی نهایت است یا نه باید گفت چند سال دیگر که مقدارش را نمی دانیم یک مرتبه زلزله ای هولناک وجود عالم را دگرگون می کند و زندگی محدود به همین کره خاکی می شود و بساط دنیا جمع می شود. به زبان بهتر سوالم را بپرسم: به نظر شما تعداد انسانها به بی نهایت می رسد یا نه در یک عدد خاص تمام می شود؟ همین سوال خلاصه را بفرمایید من جوابم را می گیرم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی‌دانم تعداد انسان‌ها چه اندازه بشود، بی‌نهایت حساب می‌گردد! همان‌طور که در حرکت جوهری روشن شد، بحث بر سر آن است که هرگاه قوه‌های ذات عالمِ ماده به فعلیت رسید، عالَم، قیامت می‌شود و دیگر ما با عالَمِ دیگری روبه‌روئیم. موفق باشید

19246

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: استاد محترم. بنده و جمعی از دوستان چند سالی هست که با افکار و کتب شما آشنایی داریم و شما را قبول داریم و یکی از ویژگی های شما را عالم به زمانه بودن و داشتن موضع سیاسی می دانیم. لذا خواهشمند است در زمینه انتخابات ریاست جمهوری ما را راهنمایی بفرمائید و در صورت امکان نظر خود را درباره حجت الاسلام رئیسی بفرمائید. با تشکر. یا حق
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم کار را به عهده‌ی «جمنا» بگذاریم، انسان‌های قابل اعتمادی جهت تصمیم‌گیری نهایی می‌باشند. موفق باشید

نمایش چاپی