باسمه تعالی: سلام علیکم: چون مسائل جنسی امور غریزی هستند و نه امور فطری، خلل در امورِ غریزی، آسیب اساسی به انسان نمیزند وقتی عیسیگونه بتوانیم زندگی را انتخاب کنیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مثل عبادت بعضی از صوفیها که بدون معرفت لازم، نتایجی در حدّ داشتن کرامت بهدست میآورند، بدون بهدستآوردن هرگونه فنایی و بدون زیرپاگذاردن کبر و استکبار خود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: برای شروع یک تمدن همهی این کارها بنا به توان و موقعیت هرکس باید انجام شود تا إنشاءاللّه شرایط برای یک کار اساسی فراهم گردد. چارهای نداریم که در کنار نظام آموزشی موجود، تلاشهایی بشود تا چشمها به جایی غیر از نظام آموزشی موجود دوخته شود. این همان معنای انتقال از تمدنی به تمدن دیگر است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: چون لذّت اصلی با انس با حقیقت حاصل میشود فرمودهاست «لذت قیامت از لذت جنسی بیشتر است». موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: منظور آن است که باید با نظر به آنچه خدا پیش میآورد به موضوع نظر کرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عقل فلسفی نظر به مفاهیم دارد که به طور نسبتاً مفصل در کتاب «آنگاه که فعالیتهای فرهنگی پوچ میشود» نسبت به آن سخن گفته شده است. در حالیکه عقلِ مدّ نظر اولیای الهی، نظر به نور عقلِ اول است. آری! عقل فلسفی وقتی از مفهومِ حقیقت خبر میدهد تازه ما میفهمیم که باید راه بیفتیم. سیمرغی در افق حاضر است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نکتهی خوبی را مدّ نظر دارید ولی عنایت داشته باشید صفات فعل هم از جهتی به صفات ذات برمیگردد، مثل همان خلاقیت و فیاضیت که به اسمِ جواد حضرت حق رجوع دارد. آری! خلاقیت حضرت حق در راستای مخلوقیتِ مخلوق ظهور میکند و از این جهت، صفتِ فعل الهی است و اگر این صفت برای خدا نباشد نقصی در ذات نخواهد بود، برعکس صفات ذات. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- میز به عنوان یک پدیدهی معین زمان و مکان است معنا نمیدهد که از زمان و مکان خارج شود 2- بحث حرکت جوهری را با دقت دنبال بفرمایید تا معنای قائمبودنِ جوهر به خود، برایتان روشن شود 3- هدهد در مقام تکوینی خود مثل همهی موجودات در مقام تسبیح الهی است منتها به نور حضرت سلیمان توانست آن را در عالم تشریع اظهار کند 4- در مورد «علمٌ من الکتاب» که حضرت آصفبنبرخیا منوّر به آن بودند؛ علمی است حضوری که عین قدرت است و با مبانی عالم ارض مرتبط است. در این رابطه میتوانید به عرایضی که در شرح آیهی 40 سورهی نمل شده، رجوع فرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور که متوجهاید روایت مذکور اشاره دارد که هیچکدام از اولیائ معصوم به مرگ طبیعی رحلت نکردهاند و مشهور است که یک زن یهودیه، پیامبر«صلواتاللّهعلیهوآله» را مسموم کرده است. جای تحقیق دارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: خود خداوند فرموده است «توّاب» است. لذا دلیل ندارد که ما وقتی از سر صدق به گناهانی که شریعت الهی متذکر شده است، پشت کرده باشیم، حضرت توّاب به ما نظر نیندازد؟! گفت: «تو مگو ما را به آن شه راه نیست / با کریمان کارها دشوار نیست». موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این دعا دعای حضرت صاحب الأمر«عجلاللّهتعالیفرجه» در زمان غیبت است و از طرفی در نظام عادلانهای که کسی نتواند به حق دیگری تجاوز کند، بنا به تقدیر الهی رزقها بعضاً در وسعت نیست و اهل ایمان با صبر و قناعت در چنین شرایطی امتحان میدهند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده هر دو مکالمه را خواندم و بحمدالله هر دو نگاه را، نگاه به سوی حقیقت دیدم. آری هم باید منطقی و عقلانی و آزاد فکر کرد و هم باید در ذیل آزاد اندیشی تعهدمان نسبت به حق و حقیقت موجب هویت بخشی به خودمان گردد، آزاد اندیشی لیبرالیته موجب بی هویتی انسان میگردد و به تعبیر اخیر حضرت امام خامنهای در چهارده خرداد ما را مشغول مفاهیم زیبایی میکند که صورت عملی و عملیاتی ندارد. در هر صورت باید در عین آزاد اندیشی تعهدمان نسبت به حقیقت فراموش نشود و این در فضای سخن شما به خوبی نمایان است.. موفق باشید
هر مرد شتر دار اویس قرنی نیست / هر شیشه ی گلرنگ عقیق یمنی نیست
هر سنگ و گلی گوهر نایاب نگردد / هر احمد و محمود رسول مدنی نیست
بر مرده دلان پند مده خویش نیازار / زیرا که ابوجهل مسلمان شدنی نیست
با مرد خدا پنجه میفکن تو چو نمرود / این جسمِ خلیل است که آتش زدنی نیست
خشنود نشو دشمن اگر کرد محبت / خندیدن جلاد ز شیرین سخنی نیست
جایی که برادر به برادر نکند رحم / بیگانه برای تو برادر شدنی نیست
صد بار اگر دایه به طفل تو دهد شیر/ غافل مشو ای دوست که مادر شدنی نیست # مولانا
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! همینطور است و با توجه به این امر: «خندیدن جلاد ز شیرین سخنی نیست» و بنا نیست ما در مذاکرات غیر مستقیم با جبهۀ استکبار امیدوار رفع مشکلات از طریق آنها باشیم، این عین سادگی است. قضیۀ ما در این مذاکرات غیر مستقیم، بیشتر نشاندادنِ شخصیت پنهانیِ جریان استکبار است تا همانطور که شهید آوینی عزیز متوجه شده است به جهان دیگری که جهان نظم استکباری نیست، فکر کنیم و به واقع «بیگانه برای تو برادر شدنی نیست». چه اندازه ساده و بیتاریخاند که گمان میکنند بناست استکبار با حفظ هویت استکباریاش تغییر کند. آری! همانطور که حضرت روح الله «رضواناللهتعالیعلیه» فرمودند: «با امریکا روابط ایجاد نخواهیم کرد، مگر این که آدم بشود و از ظلم کردن دست بردارد و از آن طرف دنیا نیاید در لبنان، و نخواهد دستش را به طرف خلیج فارس دراز کند. (ر.ک. صحیفه امام ج 19 ص 95) آیا این آمریکا در حال حاضر دستش را از آن طرف دنیا به سوی لبنان و به خلیج فارس دراز نکرده است؟ پس در واقع ما در این مذاکرۀ غیر مستقیم رسالت بزرگی را دنبال میکنیم و آن هرچه بیشترنشاندادنِ شخصیت پنهانیِ استکبار است و در این رابطه میتوان گفت که رهبر بصیر انقلاب مانع آن نوع مذاکره نشدهاند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: میتوان این را گفت. ولی فراموش نکنید که بحث در مورد «خاتم الاولیاء» بود و بقیه با نظر به مشکات خاتم الاولیاء میتوانند از تجلیات ذاتی بهرهمند شوند، وگرنه به مقام ولایت نایل نخواهند شد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث بر سر آن بود که اگر بدون اذن الهی قصد نفیِ انسانیت انسانها بشود و برای حیات آنها ارزشی قائل نباشیم، عملاً مقابل ربوبیت ربّ ایستادهایم. چرا که حضرت حق اگر میخواست خودش امکان زندگی به آنها را نمیداد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اساسا بالاتر بودن و پایینتر بودن برای چنین عارفانی معنا نمیدهد زیرا هر کدام در دستگاه خود در اوج هستند والبته هر کس مناسب ذوق خود میتواند به هر کدام که ذوق او اقتضا کرد رجوع نماید و آنچه را که یافت، پاس دارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: روح انسان محدود به بدن آن نیست. در این موارد میتوانید به کتاب «ده نکته در معرفت نفس» و «چگونگی فعلیتیافتن باورها» که همراه با شرح صوتی آن بر روی سایت هست، مراجعه فرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید بد نیست به یادداشتی که تحت عنوان «حیا و حریم» داشتهام نظر بیندازید از آن جهت که روشن شود فرهنگ اسلامی- ایرانی بنا دارد انسانها خود را در جاهای دیگری غیر از آنچه فرمودهاید جستجو کنند. متن آن یادداشت، ذیلاً خدمتتان ارسال میگردد. موفق باشید
حیا و حریم
نمونهای روشن از جهان گمشده را میتوان در غفلت از «حیاء» و «حریم» دانست. گوهر زندگیِ اصیل، «حیاء» و رعایت «حریم افراد» است. «حیاء»، موجب میشود تا انسانها از آشکارساختن و نمایش و برخوردهای تند پرهیز کنند و «حریم»، نگاهبان مرزها است. حریم، فقط نوعی جدایی نیست. هرچند هالهای را ایجاد میکند که مانع تجاوز دیگران باشد، ولی ضمن آنکه تمامیت آدمی را حفظ میکند، حریم دیگران را نیز نگه میدارد. زیرا اساساً در صورتی میتوان حریم داشت که برای حریمِ دیگران هم اهمیت قائل شد. حریم، طرفین را به هم میپیوندد، بدون آنکه در همشان آمیزد. آنها را با هم یکی میکند، بیآنکه به اختلاط بگرایند. آن صمیمیت، غیر از اختلاط و ترکیبی است که امروز در جهان مدرن باب شده است. این دو با هم تفاوت جوهری دارند. زیرا صمیمیت واقعی در صورتی میسر است که حریمها حفظ شود.
بازگشت به ادب ایرانی و همدلی اسلامی
4- حریم، شهوات را به «عواطف» و خواستها را به «تمنّا» و توقعات را به «تفاهم» تبدیل میکند. حریم، فقط در روابط اجتماعی مصداق نمییابد بلکه میتوان جوهر آن را در نحوهی همزیستی مرد و زن، در تنظیم فضای خانه، در تقسیم فضای شهر، در لباس پوشیدن، در عفتِ کلام و در تعارف و تواضع جستجو کرد، با نحوهای از سازش و سکوت و بردباری.
حریم، حافظ خلوت فرد است و بستری است برای شکفتگیِ ذهنی، فضایی است که امکان سیر در حالات درون را به انسان میدهد و همانطور که امروز با روح غربی، محیط زیست در معرض نابودی است، خلوت درونی انسانها هم در معرض آلودگی است. زیرا حریمی که حافظ محیط ذهنی است مورد اصابت قرار گرفته و به اعتباری دیگر گمشده است.
حریم، عامل مؤثر در ایجاد هماهنگی ناشی از طلب یگانگی با مبدء هستی و طبیعت و اجتماع انسانها است. هماهنگی در صورتی میسر است که هیچچیز از مقام خود فرو نیفتد و جای دیگری را نگیرد و اختلاط پدید نیاید و موقعی که همهچیز در جای خود است، تصرف، تعدّی و رقابت از میان میرود و در غرب این نوع هماهنگی به هم خورده و تبدیل به نظام مدنی شده و برخوردها و اجتماعها در قالب ساعت ملاقات و قرار قبلی شکل گرفته و ساعت، حاکم بر روابط عمومی شده است و آنچه نوعی رابطهی عاطفی بود، به ارتباط قانونی و فرمولهای خشک آداب تبدیل شد. در نتیجه طبقهبندیهایی که از این راه بهوجود آمد دیگرحریم نبود، فاصله بود و مرزهای جدایی به صورت قراردادهای قانون بر ما تحمیل گشت و از آن طرف آن صمیمیتِ مقدس مبدل به آمیزشی شد که دیگر نه مرزی میشناسد و نه حریمی و بعضاً این نوع به ظاهر صمیمیت چه اندازه به خشونت مبدل میشود. با حضور در فرهنگ غربی، به نام انتقاد نهتنها چیزی برای هم باقی نمیگذاریم و زخمهای التیامناپذیری بر روان همدیگر وارد میکنیم، بلکه با خشونتهای مشمئزکننده، بیادبی را به نهایت میرسانیم، زیرا در ادب غربی فقط رعایت اصول اجتماعی و مدنی، ادب به حساب میآید و این غیر از آن فروتنی است که مجال شکفتگی به دیگران میدهد. ادب غربی، زائیدهی همکاری قانونی است و ادب ایرانیاسلامی، پروردهی همدلی و همدمی است. انقلاب اسلامی، مسیر برگشت به ادب ایرانی و همدلی اسلامی است.
حیاء؛ بازتابی از «راز»
5- حالتی که حریم را آشکار میکند و جان میبخشد، «حیاء» است. حیاء احساسی آمیخته با «راز» است. حیاء میپوشاند و میگشاید و از نمایش میپرهیزد. حیاء، نحوهی بروز حریم است و به یک اعتبار کاشف است و به یک اعتبار حاجب.
جامعهای که افراد آن آراسته به «حریم» و «حیاء» باشند، جامعهای است گشوده به راز. حیاء، بازتابی است از وجهِ رازآمیز عالم در حریم ارتباطات اجتماعی.
زنی که پوشش لازم به تن دارد و بدون شتابزدگی، خرامان راه میرود، ضمن آنکه خود را پوشانده، به حرکاتش دو چندان معنا میدهد. زیرا آن نوع پوشیدگی در حین دفع، نوعی به ظهورآوردنِ حیاء و وقار و رعایت حریمها نیز هست. به همین جهت در جامعهای که حریم واقعی باشد، حیاء نیز هست.
در حریمِ میان زن و شوهر، در سکوتی که استاد را به طالب دانش پیوند میدهد، در فروتنی میان دوستان، در احترام فرزند به والدین، نوعی محوشدن است در برابر دیگری، مثل محوشدن مادهی تابلوی نقاشی در صورتهای تابلو، از آن جهت که آن رنگ از آن به بعد خود را در کلیّت تابلوی نقاشیشده احساس میکند. و اینها همه در فضای تمدنی خاصی صورت میگرفته که امروز از منظر ما پنهان شده و تنها امیدی که برای برگشت آن جهان گمشده در میان است، به تحققرسیدن اهداف انقلاب اسلامی است.
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است که میفرمایید. بحث آن در «حرکت جوهری» شده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در روایت داریم: «الف الف آدم قبل از آدمی که پدر ما باشد در عالَم خلق شده» و سیر بشری همچنان با پیامبران و تا ختم پیامبران ادامه یافته. ۲. به نظر بنده تذکر بیاشکال بود. آری! شاید بتوان بگوییم طب اسلامی از آن جهت که مطابق سنت طبیعیِ عالم به درمانِ انسانها میپردازد، طب سنتی به حساب میآید و از آن جهت که مبتنی بر روایات اسلامی است، طب اسلامی گفته میشود. میماند که آیا از روایات، درست استفاده میشود تا به پایِ اسلام بگذاریم؟ واللّه اعلم! موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در مورد منابع، شاید مباحث «معاد شناسی» آیت اللّه طهرانی را در کنار کار خود قرار دهید، خوب باشد. ۲. باید وجهِ نمادین و شارهایبودن آن تصاویر را مدّ نظر قرار دهید. مثل کاری که ما در مینیاتور انجام میدهیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مؤسسهای با این خصوصیات نمیشناسم. سیر مطالعاتی سایت که از شرح «ده نکته» و سپس کتاب «از برهان تا عرفان» شروع میشود و بعد با شرح کتاب «معاد» ادامه مییابد، با توجه به این که ذوق حاکم در این مباحث، صدرایی است؛ فکر میکنم بد نباشد. موفق باشید
سلام علیکم خدا قوت و نصرت دهد غرض از مزاحمت این سئوال ۲۴۱۹۶, پرسش کننده محترم در مورد کلاس آموزشی فلسفه است می خواستم عرض کنم که ایشان می توانند به آدرس زیر مراجعه کنند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. «هذا» اشاره به آن رزق غیبی دارد و چون برای آن ارزش حیاتی قائل بودند با ضمیر «هو» به آن اشاره کردند. ۲. در این مورد خوب است به کتاب «برهان صدیقین» که بر روی سایت هست، رجوع فرمایید. ۳. نمیدانم کدام یک از صحبتهای ایشان را میفرمایید. در مورد مخالفت ایشان با فلسفه، بنده با ایشان همراهی ندارم. موفق باشید
