بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
3722

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
شما در پاسخ به سؤال 48 (3385) در پاسخ به این که: «آیا ما به ارادة حضرت امام ذیل شخصیت ایشان قرارمی‌گیریم یا خیر؟»، فرمودید: «در ذیل شخصیت امام قرارگرفتن، از جنس قرارگرفتن ذیل شخصیت امام معصوم است در مرتبه‌ی نازله، و به همان اندازه انسان از تصرفات باطنی حضرت امام بهره‌مند می‌شود.». ما از این پاسخ شما چنین برداشت کردیم که معتقدید: این که ما ذیل شخصیت حضرت امام قراربگیریم، به اراده و تصرف حضرت امام است. در این رابطه اشکالاتی برای ما ایجادشد: اولاً این، غیر از معنای الگوگیری است؛ الگوگیری، اعم است از این که شخص الگو اصلاً متوجه الگوگرفتن دیگران باشد یا نباشد، و اراده کند شخص الگوگیرنده متأثیر بشود یا اراده نکند. پس آیا ذیل شخصیت قرارگرفتن، نوع خاصی الگوگیری است و نه مساوی با آن؟ یعنی آیا مدعای شما این است که: «ذیل شخصیت قرارگرفتن، یعنی آن شخصیت را الگوی خود قراردادن، و تأثیرات در شخص الگوگیرنده به ارادة شخص الگو باشد.»؟ ثانیاً دلیل مدعای شما چیست که: «میلیون‌ها نفر انسانی که در این عالم دارند برای اعتلای اسلام در جامعه و بلکه در عرصة جهانی تلاش می‌کنند، به ارادة حضرت امام دارند پیشرفت می‌کنند و فیض امام زمان از طریق ایشان جاری می‌شود.»؟ ثالثاً شاگردان آیت‌الله قاضی مثل آیت‌الله بهجت و یا حضرت علامه و برادرشان، حتی پس از مرگ استادشان، با او ارتباط داشته و مسائل و مشکلات‌شان را از این طریق حل می‌کرده‌اند و همچنان از تصرفات استادشان بهره می‌جسته‌اند، شما با چه دلیلی ادعامی‌کنید که این تصرفات آیت‌الله قاضی در آیت‌الله بهجت، از طریق حضرت امام است؟ رابعاً اگر ما شاگرد یکی از این عرفا مثلاً آیت‌الله بهجت بشویم و به اراده و تصرفات خاص او رشدکنیم، چطور شما ادعامی‌کنید که تصرفاتی که به ارادة استاد ماست، به ارادة حضرت امام است؟ خامساً آیا شما حضرت امام را واسطة فیض بین امام زمان و این عالم می‌دانید؟ یعنی آیا هر فیضی که قرار است به این عالم (لااقل در امور معنوی) برسد، حتماً از طریق حضرت امام می‌رسد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت امام اراده کرده‌اند تا نور انقلاب اسلامی را به همه برسانند حال اگر افراد به طریق صحیح به حضرت امام رجوع کردند از آن شخصیت بهره می‌گیرند مثل آن‌که همه از پیامبران بهره نگرفتند. شاگردان مرحوم قاضی برای بهره‌هایی که به مرحوم قاضی رسید می‌توانند در حیات و ممات آن مرحوم از او بهره بگیرند. در مورد امام هم اگر کسی بخواهد با حقیقت انقلاب اسلامی زندگی کند باید از امام بهره بگیرد. در مورد رجوع به حقیقت انقلاب اسلامی که نوری است از انوار حضرت حجت، شخصیت اشراقی امام واسطه‌اند. موفق باشید
56

(پلورالیسم)بازدید:

متن پرسش
بسمه تعالی سلام علیکم آیا آیاتی از قبیل 62و148 بقره ،15-113 آل عمران قول به درستی پلوراریسم را تقویت نمی کند . یا میتوان واژه اسلام را در آیه 19 آل عمران اشتراک معنوی گرفت و از آن پلوراریسم را نتیجه گرفت؟ اگر جواب منفی است این گونه آیات درصدد بیان چه مطالبی هستند
متن پاسخ

جواب: علیک السلام؛
خداوند در آیه 62 سوره بقره می‌فرماید: «إِنَّ الَّذِینَ آمَنُواْ وَالَّذِینَ هَادُواْ وَالنَّصَارَى وَالصَّابِئِینَ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ وَعَمِلَ صَالِحاً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ وَلاَ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلاَ هُمْ یَحْزَنُونَ» آن‌هایی که از هر قومی از آن‌هایی که به ظاهر ایمان آوردند، اعم از یهودی و نصاری و صابئین- مؤمنان به حضرت یحیی«علیه‌السلام»- هرکس حقیقتاً به خدا و قیامت ایمان بیاورد و عمل صالح، یعنی عملی مطابق دین الهی انجام دهد، اجر او نزد پروردگارش است و او را نه خوفی از آینده باید باشد و نه حزنی از گذشته.
علامه‌طباطبایی«رحمة‌الله‌علیه» می‌فرمایند: آیه فوق خطوط کلی ایمان را مطرح می‌کند ولی خطوط جزیی ایمان واقعیِ،را در آیات دیگر روشن می‌کند. پیام این آیه با توجه به سیاق، آن است که این نام‌های ظاهری ارزش ندارد، ملاک عبودیت و حقیقت ایمان است.
لذا در آیه 17 سوره حج می‌فرماید: «إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَالَّذِینَ هَادُوا وَالصَّابِئِینَ وَالنَّصَارَى وَالْمَجُوسَ وَالَّذِینَ أَشْرَکُوا إِنَّ اللَّهَ یَفْصِلُ بَیْنَهُمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ شَهِیدٌ» آن‌هایی که ایمان آوردند و یهودیان و صائبین و نصاری و مجوس و مشرکان، همه و همه روز قیامت بینشان حکم می‌شود و خداوند بر همه‌چیز شاهد و گواه است.
چنانچه ملاحظه می‌فرمایید در این آیه مشرکین و مجوس را هم آورده و می‌فرماید در قیامت تکلیف هرکس معلوم می‌شود.
آنچه باید مورد توجه قرار گیرد این‌که اگر کسی خلاف کرد جهنم می‌رود – چه مسلمان و چه غیر مسلمان – ولی در خوبی، باید علاوه بر عمل، فاعل هم خوب باشد. نمی‌گوید هرکس کار خوبی کرد به بهشت می‌رود، بلکه می‌گوید اگر کسی عمل صالح انجام داد و به خدا و قیامت نیز معتقد بود به بهشت می‌رود و ایمان را باید وحی تأیید کند و وَحیِ ناسخ که می‌فرماید بقیه‌ی کتاب‌های آسمانی دیگر رسالت هدایت ندارند، قرآن است. پس طبق آیات قرآن، مؤمن در حال حاضر کسی است که به قرآن ایمان آورده باشد و در ماه رمضان روزه بگیرد و رو به قبله نماز بخواند.
در آیه 148 سوره بقره می‌فرماید: «وَلِکُلٍّ وِجْهَةٌ هُوَ مُوَلِّیهَا فَاسْتَبِقُواْ الْخَیْرَاتِ أَیْنَ مَا تَکُونُواْ یَأْتِ بِکُمُ اللّهُ جَمِیعًا إِنَّ اللّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ» هر جمعیتی قبله‌ای دارد که رو به سوی آن دارد، به عبارت دیگر هرکدام از ملل دارای جهت خاص‌اند که به آن جهت روی می‌آورند، ولی شما خیر را انتخاب کنید و در آن سبقت بگیرید، هرکجا باشید خداوند با شماست و هیچ‌کس از زیر حسابرسی خدا خارج نیست، چرا که خداوند بر هرچیزی قادر است.
آیه 15 سوره آل عمران می‌فرماید: «قُلْ أَؤُنَبِّئُکُم بِخَیْرٍ مِّن ذَلِکُمْ لِلَّذِینَ اتَّقَوْا عِندَ رَبِّهِمْ جَنَّاتٌ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا وَأَزْوَاجٌ مُّطَهَّرَةٌ وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللّهِ وَاللّهُ بَصِیرٌ بِالْعِبَادِ» ای پیامبر به مردم بگو آیا از خیری بهتر از دنیا به شما خبر ندهم و آن این‌که برای اهل تقوا نزد پروردگارشان بهشت‌هایی است که در زیر آن‌ها نهرها جاری است که در آن جاودانه‌اند و ازواج مطهره و رضایت الهی همه برای اهل تقوا است و خدا به بندگانش بصیر است و نسبت به اعمال خوب و بد آن‌ها آگاهی دارد.
و در آیه 113 و 114 سوره آل‌عمران می‌فرماید: «لَیْسُواْ سَوَاء مِّنْ أَهْلِ الْکِتَابِ أُمَّةٌ قَآئِمَةٌ یَتْلُونَ آیَاتِ اللّهِ آنَاء اللَّیْلِ وَهُمْ یَسْجُدُونَ × یُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ وَیَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنکَرِ وَیُسَارِعُونَ فِی الْخَیْرَاتِ وَأُوْلَئِکَ مِنَ الصَّالِحِینَ» آن‌هایی از اهل کتاب که به آیات الهی کفر ورزیدند و پیامبران را به ناحق کشتند مساوی نیستند با اهل کتابی که امت قائم به حق هستند و وقتی با آیات الهی روبه‌رو شدند به آن ایمان آوردند و خود را به عبادات الهی سپردند و به خدا و قیامت مؤمن شدند و امر به معروف و نهی از منکر کردند و در خیرات سبقت گرفتند، این افراد از اهل کتاب که حالا به اسلام ایمان آوردند، از صالحین هستند.
با توجه به آیا فوق پلورالیسم به آن معنی که در یک زمان چند دین مورد پذیرش خدا باشد، مورد پذیرش قرآن نیست، به‌خصوص که قرآن صراحتاً کسانی که برای خداوند فرزند قائل باشند را کافر می‌دارند و می‌فرماید: «لَّقَدْ کَفَرَ الَّذِینَ قَآلُواْ إِنَّ اللّهَ هُوَ الْمَسِیحُ ابْنُ مَرْیَمَ» آن‌هایی که می‌گویند مسیح فرزند خدا است کافرند. و نیز در آیه 30 سوره توبه کفر یهود را با فرزندِ خدادانستن عُزیر مطرح می‌کند و می‌فرماید: «وَقَالَتِ الْیَهُودُ عُزَیْرٌ ابْنُ اللّهِ وَقَالَتْ النَّصَارَى الْمَسِیحُ ابْنُ اللّهِ ذَلِکَ قَوْلُهُم بِأَفْوَاهِهِمْ یُضَاهِؤُونَ قَوْلَ الَّذِینَ کَفَرُواْ مِن قَبْلُ قَاتَلَهُمُ اللّهُ أَنَّى یُؤْفَکُونَ» یهود می‌گوید عُزیر فرزند خدا است و نصاری می‌گویند مسیح فرزند خدا است، این‌ها حرف‌هایی است که بی‌دلیل می‌گویند شبیه قول کافران قبلی ، که یک بت را خدا و یک بت را پسر او می‌دانستند، خدا آن‌ها را بکشد تهمت را به کجا رساندند.
در آیه 150 سوره نساء صریحاً کفر اهل کتاب را مطرح می‌فرماید که به دلخواه خود بعضی از کتاب خدا را می‌پذیرند و بعضی را ردّ می‌کنند. می‌فرماید: «إِنَّ الَّذِینَ یَکْفُرُونَ بِاللّهِ وَرُسُلِهِ وَیُرِیدُونَ أَن یُفَرِّقُواْ بَیْنَ اللّهِ وَرُسُلِهِ وَیقُولُونَ نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَنَکْفُرُ بِبَعْضٍ وَیُرِیدُونَ أَن یَتَّخِذُواْ بَیْنَ ذَلِکَ سَبِیلاً» آیه؛ حقیقت کفر اهل کتاب را بیان می‌کند که چگونه بین خدا و رسولش تفرقه می‌اندازند و می‌خواهند راهی متوسط بین ایمان به خدا و کفر به رسول پیش گیرند. و در آیه بعد می‌فرماید: «أُوْلَئِکَ هُمُ الْکَافِرُونَ حَقًّا...» این‌ها به‌راستی کافرند. جالب است بدانید کسانی که در قبل تحت عنوان صراط‌های مستقیم، پلورالیسم دینی را دامن می‌زدند، اخیراً با طرح بشری‌بودن قرآن می‌گویند بعضی از آیات قرآن اندیشه‌های حضرت محمد«صلّی‌الله‌علیه‌وآله» است که تحت تأثیر اندیشه‌های غلط و خرافی زمان خود وارد قرآن کرده است.
به هر حال بحث این است که قرآن می‌گوید یهود و نصاری کافرند، اندیشه‌ی پلورالیسم می‌گوید: همه‌ی ادیان در یک زمان حق‌اند و هیچ دینی بر دین دیگر برتری ندارد، حال سؤال این است؛ می‌توان اندیشه‌ی پلورالیسم را به قرآن نسبت داد؟ موفق باشید

11948
متن پرسش
با اهدای سلام و دعای خیر حضور محترم استاد گرامی و با آرزوی سلامتی و توفیق روزافزون: همانطور که قبلا به استحضار رسید متناسب با سیر مطالعاتی گروههایی با عناوین «جوان و انتخاب بزرگ» ، «آشتی با خدا» ، «شرح ده نکته از معرفت نفس» ، «برهان صدیقین و حرکت جوهری» در شبکه اجتماعی تلگرام تشکیل شده که فایل های صوتی حضرتعالی به اشتراک گذاشته می شود و سایر دوستان استماع می نمایند و اگر سوالی داشتند در گروه ایی جداگانه به نام مباحثه با پاسخگویی حاج آقا کثیری که معرف حضورتان است به اشکالات و سوالات دوستان پاسخ می دهند که با اتمام گوش کردن در یگ گروه وارد گروه بعدی می شوند حال ما رسیدیم به حرکت جوهری نمی دانیم به کدام اولویت بپردازیم؟ یعنی به کدامیک از مباحث پایه که به توحید، معاد، نبوت و امامت تقسیم بندی فرموده اید بپردازیم یا نه بدون مطالعه مباحث پایه وارد تفسیر مباحث قرآنی و نهج االبلاغه شویم؟ ضمنا طرف مقابل ما در شبکه اجتماعی مشخص نمی کند که چه سن و سالی دارد یا در چه مقطعی تحصیلات دارد ولی این را می دانیم که طیف وسیعی از جوانان را شامل می شود. از این که اظهار لطف می فرمایید سپاسگزارم و آرزوی سلامتی و طول عمر برای حضرتعالی از خداوند منان داریم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به این‌که حضرت علامه طباطبایی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» جایگاه نبوت را در آبادانیِ معادِ بشری می‌دانند و معتقدند چنانچه بشر بفهمد معاد یعنی چه، متوجه می‌شود که انبیاء عظام در راستای آبادانیِ ابدیتِ انسان چه خدمت بزرگی کرده‌اند و لذا دامن پیامبر«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» را با تمام وجود می‌گیرد و امامت نیز که عملاً ادامه‌ی نبوت و تبیین آن است، روشن می‌شود. لذا پیشنهاد می‌شود در ابتدا «معاد» و سپس «نبوت» و «امامت» در منظر مخاطبین‌تان گشوده شود. موفق باشید

7951
متن پرسش
با سلام خدمت شمااستاد محترم بنده از شما درخواست کمک در موضوعی رو داشتم بنده سیر مطالعاتی شما رو تا حدی مطالعه کردم و فهمیدم باید تقوی پیشه کنم تا بتونم خدا رو در قلبم زنده کنم اما یک چندوقتی هست که گناه عجیبی مرا گرفتار کرده با این که در گذشته این عمل رو انجام نمیدادم اما الان کمرم روشکسته و اون نگاه کردن به فیلم های زشته از شما درخواست میکنم کمکم کنید و راهنماییم کنید چطور از این گناه دوری کنم با تشکر
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: اولاً: بدانید بنا است ایمان شما را در این ورطه امتحان کنند تا معلوم شود می‌توانید با توسل به حضرت حق از این ورطه از گناه نجات یابید و شیرینی ایمان را بر این نوع شیرینی‌های کثیف ترجیح دهید یا نه . ثانیاً: جواب سؤال شماره‌ی 4948 را مدّ نظر قرار دهید. موفق باشید
6595
متن پرسش
سلام علیکم سوالی داشتم وان اینکه اگر نظر رهبری وبزرگان دیگر براین اصل باشدکه(تا انجا که من متوجه شدم) کارعلمی بانوان در جامعه اگر بحث بروز انسانیت مطرح باشد اشکالی ندارد یعنی یک زن انسانیتش مطرح باشد ومرد هم همین طور،نه تنها اشکالی ندارد بلکه خوب است ..سوال من این جاست که پس چطور حدیث حضرت سیده نساء العالمین را بااین قضیه در کنار همدیگر بینیم که فرمودند بهترین چیز برای بانوان این است که نه مردی اورا ببیند ونه او مردی راببیند.. 1)شما تفسیر این حدیث را می دانید؟ ایا بطنی هم دارد؟ 2)فردی که در مباحث قرانی غور دارند بیان داشتند که این حدیث معنی احتیاط خیلی زیاد را می دهد یعنی نه اینکه طرف در خانه بماند بلکه باید احتیاط کند..پس طاهر حدیث چه می شود؟ 3)اگر بانویی مادر باشد متفکر هم باشد وفعالیت علمی داشته باشد که حضور درجامعه را می طلبد به این شرط که خودش را غرق در دنیا نکند وظایفش را نیز به خوبی ایفا کند نمی تواند به مقامات معنوی دست پیدا کند؟! وقتی که حدیث می فرماید _بهترین _زنان کسانی اند که.. تشکروالتماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: هنر فقیه و فقه آن است که جایگاه احادیث و اشاره‌ی احادیث و رسالت خبر را در مقایسه با آیات و روایات دیگر بررسی می‌کنند. مسلماً در آن شرایطی که باید تاریخی جدید از طریق اسلام شروع شود زهرای مرضیه«سلام‌اللّه‌علیها» وظایف زن را در کنار نظر به آیات قرآن تعیین کردند و هنوز که هنوز است این وظیفه یکی از اصلی‌ترین مبانی فهم جایگاه زن است ولی حضرت روح اللّه«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» که می‌خواهند نظامی بسازند که مدّ نظر حضرت زهرا و پدر و شوهر و فرزندان زهرا«علیهم‌السلام» است می‌فرماید: «ما مفتخریم‏ که بانوان ما و زنان پیر و جوان و خرد و کلان، در صحنه‏هاى فرهنگى و اقتصادى و نظامى حاضر، و همدوش مردان یا بهتر از آنان در راه تعالى اسلام و مقاصد قرآن کریم فعالیت دارند. و آنان که توان جنگ دارند در آموزش نظامى که براى دفاع از اسلام و کشور اسلامى از واجبات مهم است شرکت و از محرومیت‏هایى که توطئه‏ى دشمنان و ناآشنایى دوستان از احکام اسلام و قرآن بر آن‏ها بلکه بر اسلام و مسلمانان تحمیل نمودند، شجاعانه و متعهدانه خود را رهانده و از قید خرافاتى که دشمنان براى منافع خود به دست نادانان و بعضى از آخوندهاى بى‏اطلاع از مصالح مسلمین به وجود آورده بودند، خارج نموده ‏اند».چنانچه ملاحظه مى‏فرمایید از نظر دانشمند اسلامى و یک اسلام‏شناس واقعى مثل حضرت امام‏ خمینى «رحمةالله‏ علیه» اولًا؛ حضور فعال زنان در صحنه‏هاى فرهنگى و نظامى یک افتخار محسوب مى‏شود. ثانیاً؛ مقابله‏ ى زنان را در مقابل توطئه ‏هایى که مى‏خواهند آن‏ها را منزوى کنند یک کار بزرگ و ضرورى مى‏دانند.. موفق باشید
4278
متن پرسش
سلام علیکم استاد عزیز من خیلی به کار فرهنگی علاقه دارم و یه سری وقت ها یه طرح هایی به سرم می زند و روی آن فکر می کنم و ... البته چون مقام اجرایی ندارم کاری صورت نمی گیرد کار ندارم به هر حال غیر از کار فرهنگی برای توسعه دین انقلاب عظمت پیدا کردن معصومین علیهم السلام مقام معظم رهبری و و و فکر می کنم و طرح ها و پروژه هایی به ذهنم می رسه آیا چنین فکر هایی که در عمل به دلیل نداشتن بعد اجرایی تحقق پیدا نمی کند کار شیطان است؟ یا نه کار عقل است و خدا دوست می دارد ؟ سؤال دوم اینکه جواب اول را برایم مهم می کنداینکه این فکر و دغدغه فرهنگی برام ارزشمند بود و فکر می کردم که خیلی کار خوبی حتی صرف همین فکر کردن چراکه ممکن است در آینده بتوانم نفوذ اجرایی پیدا کنم اما اما یه روز با این تفکرم احساس بدی کردم قضیه این بود که بعد از ماجرایی این جمله درست یا نادرست در ذهنم شکل گرفت که «وقتی امام زمان(عج)تشریف بیارند دیگر تمام دنیا مسلمان می شند و مردم دیگر این ناهنجای های امروز را انجام نمیدهند ...» در آن لحظه گفتم چه دورانی؟ دیگه کارفرهنگی نمیشه کرد چه قدر ناخشه(جالب نیست) واین بودکه به نوعی فهمیدن خر پیداکردن کار من شده! و هدف را گم کردم با این شرح حال بازهم بدون اینکه اول هدف مد نظرم باشد بازهم چنین فکر هایی مثل تهیه طرح تحول حوزه ووو به ذهنم میرسه که به نظرم بدهم نیست ولی قضیه بالاست چه کار باید بکنم؟ با این طرح هایی ابتکاری چه کنم پرورشش بدم ؟ ولش کنم؟ یا ؟؟باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1-بالاخره روی طرح‌های خود فکر کنید و هر روز آن‌ها را پخته‌تر نمائید تا نسبت به شرایط موجود امکان عملیاتی‌شدن داشته باشد و بعد به مراکز مربوطه ارائه دهید 2- وقتی وجود مقدس حضرت مولایمان صاحب‌الزمان«عجل‌الله تعالی‌فرجه» ظهور کنند تازه زمینه‌ی کار فرهنگی با جهت‌گیری درست آن شروع می‌شود. پس اولاً: کارهای فرهنگی ما باید در راستای ایجاد زمینه برای ظهور حضرت باشد، مثل همین انقلاب اسلامی که زمینه‌ی ظهور حضرت است. ثانیاً: خود را برای سربازی حضرت به لطف الهی باید آماده کنید تا اهداف آن حضرت را با توانایی لازم عملیاتی کنیم. موفق باشید
10943
متن پرسش
سلام علیکم: 1. چرا استاد صمدی معتقدند سفره عالم ماده هیچگاه برچیده نمی شود و ماده برای هیچگاه از صحنه خارج نمی شود در حالی که آیه صریح قرآن از بیچیده شدن کرات و کوهها و جوشش دریاها سخن می گویید؟ 2. منظور استاد حسن زاده از اینکه می فرمایند اگر ظهور در زمان ما محقق نشد در زمان انسانهای دیگر که ممکن است صدها هزار سال دیگر باشند محقق می شود؟ 3. منظورشان از اینکه ما هزاران حضرت آدم (ع) داشته ایم چیست؟ 4. از زمان آدم ابوالبشر تا حال چقدر زمان تقویمی گذشته؟ 5. آیا انسان منحصر به کره زمین است و امام او هم در زمین است؟ 6. آیا امکان وجود مخلوقی دقیقا مثل انسان در غیر از کره زمین وجود دارد؟ 7. آیا امام زمان (عج) امام اجنه نیز هست؟ 8. منظور از دحو الارض به معنای علمی گسترش خلقت است؟ چرا با بودن انسان در کره زمین این همه مکان وسیع وجود دارد؟ فلسفه بزرگی این عالم چیست؟ 9. آیا امام خمینی را مشخصا محشور با حضرت رسول (ص) می دانید و آیا معتقد به کامل بودن سیر ایشان هستید؟ آیا واقعا با دلی آرام و قلبی... بودند؟ اینکه با نماز شب کسی چون حضرت زینب (س) که نشسته خواندند منافات دارد؟ زیارتتان قبول انشا الله.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- تجلیات وجودی همواره تا عالم ماده ادامه دارد هرچند این عالم با حرکت جوهری‌اش از قوه به فعل می‌آید و بالا می‌رود و باز عالم ماده با هویت مادی تجلی می‌کند 2- بالاخره ظهور محقق می‌شود 3- هر عالمی آدم خود را دارد و چون به فعلیت رسید عالم دیگری می‌آید با آدم خودش 4- نمی‌دانم 5- حجت الهی، حجت خدا برای همه‌ی مخلوقات است 6- نمی‌دانم 7- آری 8- دحو الأرض تجلی عالم مثال است به صورت مادون که همان عالم ماده است که از کعبه شروع شده 9- در مورد حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» نباید وارد جزئیات شد، مسلّم است که ایشان مطابق سیره‌ی رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» عمل کردند 10- آن موضوع مربوط به حضرت زینب«سلام‌اللّه‌علیها» است که اُسوه‌ی مقاومت بودند. موفق باشید
10923
متن پرسش
سلام علیکم استاد گرامی: با آرزوی قبولی طاعات و عزاداری های حضرت عالی و تشکر وافر بابت پاسخ گویی به سؤالات. به یاد می آورم که در یکی از مطالبی که از حضرت عالی خواندم، اشاره ای داشتید به نظریه بت های فرانسیس بیکن. منتها هر چه قدر فکر کردم به یاد نیاوردم کجا بود. می خواستم لطفا راهنمایی فرمایید که در کدام یک از آثار یا سخنرانی هایتان بوده. با تشکر فراوان و التماس دعا و آرزوی توفیقات روز افزون برایتان
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در جزوات «تاریخ فلسفه‌ی غرب» مطرح شده، در ضمن مطلب را در تاریخ فلسفه‌ی غرب از کاپلستون می‌توانید دنبال کنید. موفق باشید. بت‏هاى بیکن‏. یکى از معروف‏ترین قسمت‏هاى فلسفه بیکن‏، برشمردن چیزهایى است که خود او آن‏ها را «بُت‏» مى‏نامد و منظورش از آن‏ها عادت‏هاى بدِ فکر است که مردم را به اشتباه مى‏اندازد. او چهار بت، از این بت‏ها را مى‏شمرد: «بت‏هاى قبیله» آن عادت‏هایى است که غریزى بشر است ازآن جمله؛ خصوصاً این عادت را ذکر مى‏کند که «بشر از پدیده‏هاى طبیعى، نظمى بیش از آنچه واقعاً در آن‏ها موجود است انتظار دارد». در حالى‏که برعکسِ بیکن، در یک اعتقادِ دینى جهان، صنعِ قادر حکیمى است که هیچ خللى در آن نیست و اگر چنین تصور مى‏شود که نظم آن مطابق با زندگى ما نیست به این علت است که ما میل‏ها و هوس‏هایى را براى خود گزینش کرده‏ایم که خالق هستى، جهان را براى جوابگویى به آن هوس‏ها نیافریده است. و در این حالت کار حکیمانه آن است که ما خود را با صنعِ حکیمانه خداوند هماهنگ کنیم و نه برآن بر آشوبیم و بخواهیم با تغییرات ممتد، همه زندگى‏مان تغییر جهانْ بشود و تغییر جهان را زندگى بپنداریم و آرام‏آرام هدف اصلى زمینى بودنمان فراموشمان شود و این مسئله‏اى است که از دیدِ بیکن دور مانده است. «بت‏هاى غار» از دیگر بت‏ها که مى‏شمارد «بت‏هاى غار» است. حاصل گرفتارشدن به آن بت، این است که هرکس اشیاء را جز از طریق روزنه شخصى خود نمى‏نگرد و مثل غارنشینان افلاطون است و مى‏گوید: باید متوجه این نقص خود بشویم. تاریخ فلسفه غرب، ص: 118 «بت‏هاى بازارى» این بت با اشتباه از الفاظ و جملات ناشى مى‏شود، با کلمات مبهم زندگى کرده‏ایم بى آن‏که استعداد خود را در روشن‏کردن آن‏ها به‏کار بریم و لذا این کلمات ذهن و فکر ما را مغشوش مى‏کنند، ما از تقوى و از درستى و از زیبایى صحبت مى‏کنیم بدون آن‏که بدانیم این الفاظ داراى جوهر وجودى نمى باشند. «بت‏هاى تئاتر» مى‏گوید: دنیا یک تئاترى است و مردان بزرگ یکى پس از دیگرى وارد آن مى‏شوند و هرکدام نظر و عقیده‏اى دارند و مردم بدون آن‏که در مورد آن‏ها فکر کنند نظرات آن‏ها را تکرار مى‏کنند. مثل این‏همه موهوماتى که فیثاغورث و افلاطون ترویج کرده‏اند. بیکن مى‏گوید: باید مواظب اشتباهاتى شد که از طریق این بت‏ها و یا اشباح ذهنى به ما تحمیل مى‏شود و ما را در تحقیق صحیح مى‏لغزاند. در واقع بیکن اندیشه قدرت بیشتر در طبیعت را در بین مردم غرب رونق بخشید و بشر دوره جدید بر اساس همین فکر به‏وجود آمد لذا غرب از طریق استیلاى بر عالم و آدم به امکاناتى دست یافته که مى‏تواند با یک اشاره تمامى روى زمین را به آتش بکشد اما فلسفه بیکن متوجه نبود و نیست که کمال بشر در این قدرتمندى بر طبیعت نیست بشر مسلم به بمب هیدروژنى نیازمند نیست و ساختن آن هم در آزادى او اثرى ندارد.
10733

ابن عربیبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: نظر جنابعالی راجع به ابن عربی چیست؟؟؟ بنده نمی دانم چرا افرادی مثل آیت الله فیاض و آیت الله وحید و علامه مجلسی و حتی فیض کاشانی کاملا مخالف اویند. ولی کسانی مثل آیت الله قاضی و جوادی از او تعریف می کنن؟؟؟؟؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: به قول حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» سخنان محی‌الدین از مو باریک‌تراست. اگر کسی مثل حضرت امام به عمق سخنان محی‌الدین پی ببرد حیرت می‌کند، ولی اگر به ظاهر سخنان او نظر کنیم نمی توانیم آن سخنان را بپذیریم. موفق باشید
9916

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت استاد: دخترم 15 ساله است که خواستگار 22 ساله ای دارد از لحاظ خانوادگی خانواده معروف هستند. پسر دانشجوی رشته پرستاری سال دوم است. دلیل ازدواجش را آرامش فکر برای درس خواندن می داند و می گوید دوران خواستگاری را تا پایان تحصیلاتش و احیانا سربازی ادامه می دهد. آیا با توجه به سن دخترم و شرایط خواستگار و خانواده اش جواب مثبت دادن صحیح است؟ نمی خواهم استخاره کنم فقط در این مورد لازم دانستم مشورت کنم. در ضمن دخترم علاوه بر سنش که کم است می گوید محیط کارش مطمئن نیست و من باید هر روز یک جلوه ای برایش داسته باشم. محیط زندگی ما محیط مذهبی است و هنوز فرهنگ مانتو و بی حجابی در آن نفوذ نکره و دختران دریده و بی حیا نشده اند.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اصل کار، کار خوبی است ولی با کسانی که آن محیط و آن دو خانواده را می‌شناسند باید مشورت کنید.(در ضمن به عرض جنابعالی و سایر کاربران عزیزی که آدرس الکترونیک و یا ایمیل خود را ثبت نمی‌کنند می‌رسانیم که این سایت از آن‌جایی که بنا دارد سؤالاتی را در معرض دید کاربران قرار دهد که بیشتر در رابطه با معارف اسلامی و سلوک اخلاقی و یا مربوط به مبانی انقلاب اسلامی است، چنانچه ایمیل خود را ثبت نفرمایید از جواب‌دادن معذوریم). موفق باشید
8860

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: سایت یک اصلاح طلب معلوم الحال مطلب ذیل را نوشته لطفا نظرتان را بفرمایید: "رئیس حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی، مطلبی را درباره استفاده از لفظ «امام» برای رهبر معظم انقلاب اسلامی منتشر کرده است. به گزارش امید به نقل از پارسینه، محسن مومنی در صفحه گوگل‌ پلاس خود با اشاره به ترجمه فارسی کتاب «التجدید و الإجتهاد الفکری عند الإمام الخامنه ای» نوشته است: «ناشر فارسی کتاب در پایان مقدمه‌اش آورده: شایان یادآوری است نظر به اینکه حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در پاسخ به بعضی از اصحاب رسانه‌های داخلی، استفاده از واژه "امام" در برابر نامشان را اجازه نفرموده‌اند، در این کتاب فقط در ترجمه متن سخنان شخصیت‌ها "امام" تبدیل به "آیت‌الله" نشده است»".
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام‌علیکم: بنده در جریان نیستم که مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» واژه‌ی امام را برای خود منع کرده باشند. موفق باشید
6474
متن پرسش
سلام.حضرت استاد درنوشتارهای شما این گونه بر می آید که دشمن اصلی جریان اهل بیت (ع)در ابتدای اسلام جریان ابوسفیان ومعاویه می باشند دربسیاری از کتابهای شما نظیر راز شدای امام حسین در قتلگاه ویا کتب مربوط به انقلاب اسلامی وحضرت صدیقه طاهره(ع)این را ابراز داشته اید وفرموده اید که با یدحساب ابوبکر و عمر وعثمان را از معاویه جدا کرد! آیا این فرموده شما تاکتیکی است برای نزدیکی وتقریب بیش از پیش بین شیعه واهل سنت است چون آنها حساسیتی که به خلفا ی 3گانه دارند به معاویه ندارند واز این رو می خواید این دریچه دیالوگ ومفاهمه را باز کنید ویا نه واقعا به این که خلفا بازی خورده جریان اموی هستند را باور دارید ؟ این با برخی از روایات که خلفا را عامل اصلی ومقصر اول و اولین کافران به رسول(ص)می دانند منافات داردواین چنین است که نفرتی که شیعیان به خلیفه دوم واول دارند شاید به معاویه ندارند آیا این کینه ونفرت صدچندان به خلفا اول وثانی از روی احساس است و واقعیت امر چیز دیگری است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: حاصل مطالعات بنده در تاریخ اسلام همین‌طور است که شما از سخنان بنده برداشت کرده‌اید و این‌که ملاحظه می‌فرمایید اهل‌البیت«علیهم‌السلام» در عین انتقاد به خلفاء با آن‌ها مدارا می‌کردند را باید در همین موضوع دانست که به نظرم کتاب شریف «الغدیر» و یا کتاب‌های «امام شناسی» آیت‌اللّه طهرانی در این موارد کمک می‌کنند. ولی با این‌همه نباید از ظلم‌هایی که خلیفه‌ی دوم بدان اقدام کرد - هرچند از سر تحریک باشد- چشم پوشید. خطبه‌ی 162 نهج‌البلاغه نکاتی در راستای عدم غفلت از معاویه در مقایسه با خلفاء دارد. موفق باشید
5057
متن پرسش
با سللام خدمت استادگرامی 1_استاد محترم بند ه تاحدی باعواقب بد غیبت کردن وهم چنین گوش دادن غیبت آگاه هستم اما استاد محترم بنده وقتی با بزرگان فامیل برخورد می کنم بعضی ازآنها به غیبت کردن عادت کرده اندحال سوالم اینجاست که اگربا آنهاقطع رابطه کنم می ترسم که به طورکامل ازدین رویگردان شوندوازطرفی اگربا آنهارابطه داشته باشم ناچارم غیبت گوش کنم وظیفه ام جیست؟ 2_درمحله ما برخی مبلغین هستند که برای اینکه جوانان جذب دین بشوند رو به چرت و پرت گویی آورده اند نظر شما درمورد اینجور کارها چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- گوش‌دادن به غیبت غیر از آن است که غیبت به گوش شما بخورد. تا آن‌جا که برایتان ممکن است شما طالب شنیدن آن غیبت‌ها نباشید 2- دین یک حقیقت جدّی و گرم است، اگر با حرف‌های غیر جدّی بخواهیم دین را تبلیغ کنیم عملاً از دین چیزی باقی نمی‌ماند. موفق باشید
297

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و عرض ادب. با توجه به سخنان شما بی توجهی به علوم مهندسی چند وقتی است که مرا از کار و رشته تخصصی ام متنفر کرده است و با اکراه به کار خود ادامه می دهم و پروژه های کاری را پیش می برم به طوری که حتی در کسب درآمد من تاثیر شدید گذاشته است از یک طرف توجیهی می آید که همه این ها پوچ است و علم نیست و توی برزخ پاک می شود و برو بچسب به خواندن و درک مطالب دینی که خدا روزی عالم را تضمین کرده است و از طرف دیگر توجیهی است که باید برای رفاه خانواده ام تلاش کنم و نمی توانم سر این موضوع پا روی آنها بگذارم و بگم از این به بعد دیگر آن رفاه نسبی سابق را نخواهید داشت و با خود می گویم اگر علوم مهندسی خوب بود شما زمین شناسی را رها نمی کردید و به امورات دیگر بپردازید. مجددا از طرف دیگر می گویم پس این همه وقتی که صرف تحقیق کردم چه می شود این همه درس و علاقه ای که صرف شد چه؟ اصلا شاید من باید این راه را بروم که در دنیای اسلام چیزی را ابداع کنم که باعث قدرتمند شدن اسلام شود و ..... خلاصه جنگ سختی در درون من به راه افتاده است؟ لطفا جوابی برای سوالات بالا بدهید که بنده آنها را به عقل یا وهم خود بدهم با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی علیکم السلام اولا: همان طور که متوجه شده‌اید بالاخره ما باید یک کسب شرافت‌مندانه ای داشته باشیم و از این جهت به ما فرموده‌اند: کسب در آمد برای راحتی خانواده مثل مجاهده در راه خداست. ثانیا: ما فعلا در دوران گذار هستیم، یعنی باید سوار تکنولوژی غربی باشیم تا آرام، آرام بتوانیم آن‌چه مربوط به فرهنگ دینی است جایگزین آن نماییم. ثالثا: چه اشکال دارد که در کنار مطالعات معرفتی و دینی، کارتان را ادامه دهید و منتظر باشیدتا اگر خدا شرایطی فراهم کرد که تحقیقات شما در راستای ایجاد زمینه جهت تمدن اسلامی بود، آگاهانه وارد شرایط جدید گردید.انشاء الله موفق باشید
12501
متن پرسش
به نام خدا سلام: استاد محترم بنده دوران نوجوانی و اول جوانی را با غفلت تمام طی کردم و از خدا به شدت دور بودم و اصلی ترین دلیل آن مشغولیت به شهوت و مسائل جنسی بوده است اما از قبل از این ماه مبارک اراده محکم کرده ام که به همه این پوچی ها و آلودگی ها پشت کنم و به سوی محبوب واقعی سیر کنم اما برای اینکه دوباره به سمت این عهد پلید قبلی بازگشت نکنم چند سوال اساسی دارم که پاسخ آنها برای بنده به شدت حیاتی است لذا تمنا دارم با پاسخ مفصل و نه اجمالی بنده را در طی طریق حق یاری کنید جناب استاد خاضعانه تمنا دارم استدعا دارم خواهش دارم پاسخ هایتان کوتاه و مبهم نباشد. سوال اول: ملاک کبیره و صغیره بودن گناهان در شریعت چیست هر چند به گفته معصوم با اصرار صغیره نمی ماند و با استغفار کبیره نمی ماند اما به هر حال ملاک چیست که شریعت بعضی گناهان را کبیره و بعضی را صغیره می داند؟ سوال دوم: به نظر شما چرا شهید دستغیب گناه استمناء را کبیره می دانند این گناه کدام ملاک کبیره بودن را دارد؟ سوال سوم: چرا بنی بشر نسبت به گناهان جنسی حیا و عفت بیشتری نسبت به سایر گناهان دارد این امر فطری به چه علت است، مثلا اگر یک نفر از بنده بپرسد تا کنون غیبت کرده ای از جواب مثبت دادن زیاد خجالت به من دست نمی دهد اما اگر یک نفر بپرسد آیا تا کنون استمناء کرده ای، از جواب مثبت دادن به شدت حیا داریم ریشه این مسئله در عالم واقع چیست؟ سوال چهارم: بنده احساس می کنم گناهان جنسی مثل استمناء خیلی بیشتر از گناهان دیگر بنده را از خدا و معنویت دور می کند این را از عمق وجود حس کرده ام که وقتی این عمل شنیع را انجام می دهم حالاتی به بنده دست می دهد که حتی از معنویت متنفر می شوم اما سایر گناهان خیلی کمتر بنده را از راه حق دور می کند به نظر شما علت چیست؟ سوال پنجم: بنده این را به شدت حس کرده ام که وقتی شهوت بر بنده غالب می شود غضب نیز بر من غالب می شود ارتباط این دو چیست که با تسلط یکی دیگری نیز مسلط می شود. با تشکر از شما استاد عزیز به شدت التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- ملاک کبیره‌بودن و صغیره‌بودن گناهان از دو جهت است: یکی این‌که آن عمل جهت‌گیریِ الهی انسان را مختل می‌کند مثل شرک و یا به قتل‌رساندن انسان مؤمن. و دیگر این‌که روحیه‌ی عصیان در مقابل فرمان حضرت حق را در انسان شکل می‌دهد. در این مورد است که گفته می‌شود که هر گناه صغیره می‌تواند کبیره باشد. در صورتی‌که آن شخص با همان دید که آن گناه حکم خدا است و باید انجام ندهد، آن گناه را انجام دهد. 2- بر مبنای فوق مرحوم شهید دستغیب آن‌چنان می‌گوید که ملاحظه می‌کنید. 3- گناهان جنسی از آن جهت که وجه پنهان هرکسی است، روح و روحیه‌ی انسان مایل نیست که برای بقیه ظهور کند در حالی‌که غیبت، برای سایرین نحوه‌ای از ظهور دارد و لذا وَجه پنهانیِ آن نسبت به گناهان جنسی کم‌تر است. 4- از آن جهت که عمل استمناء یک نوع سقوط صریح در مقابل حکم خدا است، شخصِ مرتکب احساس می‌کند به حکم خداوند پشت کرده است و نمی‌توان این حالت که برای شما پیش می‌آید را برای عموم به همین شکل دانست ممکن است که کسی رباخواری و یا غیبت از مؤمن را عصیان مستقیم در مقابل حضرت حق بیابد و همان حالت را داشته باشد که شما در مورد آن گناه دارید. 5- معلوم است که وقتی انسان اجازه داد تا شهوت حرام بر او غلبه کند، راهِ ورود شیطان را در جان خود باز کرده است و شیطان یکی از صفات دیگر خود را که غضب است بر آن فرد گناهکار تحمیل می‌کند. موفق باشید

5893
متن پرسش
سلام چراعرفان همراه فقه به بیراهه نمی رود؟یاچرامیگویندعرفانی موردقبول است که به اصطلاح ازلوله فقه درآمده باشد؟ تفاوت عارف فقیه باسایرعرفادرچیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: فقه مسیری است که اگر کسی خواست به قرب الهی برسد تنها از آن طریق ممکن است زیرا خداوند در حدیث قدسی می فرماید: «إنّی احبّ أنْ اطاعَ مِن حیثُ ارید» دوست دارم همان‏طور که اراده کرده ‏ام اطاعت شوم.موفق باشید
5072
متن پرسش
با سلام کودکان و دیوانگان که می میرند، بعد از مرگ چه اتفاقی برای آنها میافتد؟ آنها به کجا میروند آیا به بهشت میروند یا جهنم؟ آیا برای ورود به بهشت یا جهنم آزمایش می‌شوند؟ آیا خیرات و قران و فاتحه پس از مرگ برای آنها تاثیری دارد؟ آیا صحت دارد که نوزادان مسلمان در قیامت شفاعت پدر و مادر خود را می کنند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: ملاصدرا در رابطه با قسمت اول سؤالتان بحث خوبی دارند و می‌گویند با توجه به این‌که هرکس در قیامت با خودش و با درجه‌ی وجودی خودش زندگی می‌کند، کودکان و مجانین نیز در مرتبه‌ی وجودی خودشان زندگی می‌کنند و این با توجه به این است که هرکس بهشت و جهنم خود را دارد هرچند در آن بهشت و جهنم با دیگران نیز در تماس است. آری خیرات به هر شکلی برای متوفی مؤثر است و نیز نوزاد مسلمان در قیامت پدر و مادر خود را شفاعت می‌کند. موفق باشید
3651

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسلام و درود حضور استاد عزیز استاد چندین روز است تا یادم به رهبری می افتد گریه ام می گیرد، یاد مظلومیتشان می افتم. امروز در راهپیمایی مدام یاد ایشان می افتادم و اشک می ریختم. استاد من چون روز تظاهرات در محکومیت اهانت به رسول اکرم صلی الله علیه و آله خیلی افتاب به سرم خورد و اذیت شدم قصد نداشتم امروز برم واسه 22بهمن راهپیمایی. اما وقتی رهبری بر حضور در راهپیمایی تاکید کردند با جان و دل رفتم. بهرحال حال غریبی است استاد. به نظر شما این حس خوب است؟راهنماست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: مبارکتان باد، خداوند یاد یکی از بهترین اولیاء خدا را در قلب شما انداخته. موفق باشید
571
متن پرسش
با سلام. حقیر دانشجوی سال دوم دانشگاه هستم. با بررسی هایی که انجام داده ام جز از نظر مالی که هیچ گونه استقلالی ندارم، از سایر جهات خود را برای ازدواج کردن آماده می بینم و نیز نیاز به این امر برای خودم شدیدا حس می کنم. اما در خانواده ما ازدواج در این سن خصوصا برای پسر اصلا مرسوم نیست و میدانم در صورت مطرج کردن این موضوع با مخالفت خانواده و آشنایان مواجه می شوم. حال از نظر شما با توجه به نیازی که در خود حس می کنم، باز هم باید صبر کنم تا لا اقل زمان تحصیل کارشناسیم تمام شود و بعد اقدام کنم و یا اینکه از هم اکنون این موضوع را با خانواده مطرح کنم و زمینه های آن را فراهم کنم. با تشکر از حسن توجهتان.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: اگر می‌توانید هزینه‌ی حداقلی زندگی با همسرتان را به‌دست آورید و یا خانواده را در حدّی می‌بینید که توان هزینه‌ی حداقل را دارند با آن‌ها در میان بگذارید. ولی اگر زمینه‌های فوق فراهم نیست با منصرف‌کردن ذهن از موضوع، فشارِ خود را به حداقل برسانید. موفق باشید
16923
متن پرسش
سلام علیکم: استاد بزرگوار اطلاع دارید که گستردگی فضای مجازی در بسیادی موارد حجاب های حیا را برمی دارد و گاها قبح اعمال ناپسند را زایل می کند، البته قبول دارم که با استفاده ی درست می توان چیزهای بهتری کاسب شد ولی ما و دوستانمان دراین باره دچار مشکل شدیم مثلا: بعصی از دوستان گاها بدون اجازه عکس های دسته جمعی ما را برای پروفایل خودشان می گذارند و وقتی ما اعتراض می کنیم، دلگیر می شوند در این مورد ما چه وظیف ای داریم؟ یا امروزه بین جوانان مذهبی، گذاشتن عکس شهدای مدافع حرم برای پروفایل شان یکجورهایی عادی شده و حتی لایک کردن عکس همین شهدا و مواردی از این قبیل که بسیار است و ما نمی دانیم چطور راهنمایی کنیم، استاد بی زحمت راهنمایی کنید. بنده می دانیم که شهدای عزیز جایگاه بالایی دارند و نزد خداوند به آلاءالهی متنعم اند و برایشان احترام قائل هستم اما می توان بدون اینکه با عکس آن ها ارتباط گرفت و حتی در ظاهر با لایک عکس آن ها و پروفایل گذاشتن آن به بندگی خدا رسید. خصوصا که مشاهده می کنیم افرادی که سنگ همین شهدا را به سینه می زنند در عمل دل افراد دیگر را خون می کنند و نطر بقیه را نسبت به مذهبی های دیگر عوض می کنند. یک مورد دیگر هم که برای بنده جای سوال بود اینکه در بسیاری از تشکل های دانشجویی خانم ها و آقایان با استفاده از همین فضای مجازی کارهایشان را پیش می برند و در واقع بدون آن کارها لنگ می ماند، در پرسشی فرمودید باعث کدورت قلب می شود اما وقتی کسی جز همین افراد برای پذیرش مسئولیت نباشد و تنها راه ارتباطی هم همین فصای مجازی باشد چاره چیست؟ ببخشید که طولانی شد ولی پرسش هایی هستند که نتوانستم برایشان جواب پیدا کنم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم نگاه‌کردن به عکس نامحرم که برای تبرّج و خودنمایی است قلب را مکدّر و و وَهم را رشد می‌دهد ولی موضوع استفاده‌کردن از فضای مجازی و کانال‌های موجود، چیزی نیست که در این شرایط بتوان آن را نادیده گرفت؛ می‌ماند که همان‌طور که در جواب سؤال شماره‌ی 16919 عرض شد، پیام‌های فرهنگی در این فضاها که ظرفیت چندانی از جهت عمق معانی ندارند؛ نباید فراموش شود و گمان کنیم می‌توانیم همه‌ی حرفمان را از این طریق بزنیم و همه‌ی حرف‌ها را نیز از همین طریقه‌ها بیابیم! موفق باشید

12988
متن پرسش
سلام: خسته نباشید استاد. بنده یک طلبه ام خیلی به شما علاقه دارم و شما را استاد خودم می دانم اگر لیاقت داشته باشم. تقریبا در همه امورم هم با شما مشورت دارم. چون آثار شما افق جدیدی به تفکر بنده باز کرد فقط یک مشکلی هست. من می خواهم همانطور که شما فرمودید سیر و سلوک را ذیل شخصیت امام (ره) آغاز کنم با نور انقلاب اسلامی. و فرمایشات آیت الله بهجت (ره) را هم می دانم در این مورد. سخنان شما را هم گوش دادم، ولی تا میایم شروع کنم با جدیت، با مطالعه احوال عرفا، می بینم که همه شان گفتند که باید استاد داشته باشی و گرنه بدبختی راه است و چه و چه... مثلا حافظ می گوید: ترک این مرحله بی همرهی خضر مکن ظلمات است بترس از خطر گمراهی یا جناب مولوی: هر که گیرد پیشه ای بی اوستا ریشخندی شد به شهر و روستا یا صحبت حتی خود امام (ره) که می فرمایند: بدون استاد شما ممکن است حجاب خود را بزرگ کنید و آنرا خدا پندارید. یا صحبت علامه طباطبایی و علامه حسن زاده و آیت الله جوادی در این رابطه ها... وقتی با این صحبتها روبرو می شوم افکارم متزلزل می شود. بین دو راهی قرار می گیرم و می ترسم که مبادا به هرکدام که بروم گمراه شوم. چون الان هم یافتن استاد کار مشکلی است بقول آیت الله جوادی حفظه الله: آنکه یافت می نشود آنم آرزوست از شما می خواهم در این مورد کمی راهنماییم کنید. من خیلی دوست دارم با سیر شما کاملا مأنوس باشم. ۲. آیا شما خود کسی را دیده اید که با همین روش سلوکی بدون استاد به جایی که باید رسیده باشد؟ این راهم اگر بگویید باعث دلگرمی بنده می شود. ببخشید طولانی شد. شاگردِ کوچکِ شما. التماس دعا. یاعلی (ع)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از یک طرف حضرت امام را مدّ نظر قرار دهید که چگونه توانستند راهی را در این تاریخ نشان جوانان دهند که به قول خودشان ره صد ساله را یک شبه طی کردند و از طرف دیگر سخن آیت‌الله بهجت را فراموش نکنید که معتقدند در این زمان افرادی مثل جناب‌عالی در هوشیاری و فهمی هستید که همان می‌تواند حکم استاد شما راداشته‌باشد. موفق باشید

11592
متن پرسش
سلام استاد: 1- منشاء اعتقاد و یقین به وجود واقعیات مادی خارج چیست؟ یا در کل منشاء یقین به وجود واقعیات خارج چه مادی و چه غیر مادی چیست؟ 2- آیا منشاء یقین به وجود واقعیات مادی در خارج با واقعیات غیر مادی و مجرد در خارج از نفس، متفاوت است؟ 3- آیا یقین به واقعیات مادی خارج، از بدیهیات است یا نیاز به استدلال دارد؟ 4- نفس چگونه به واقعیات مادی خارج یقین پیدا می کند و چگونه به واقعیات غیر مادی خارج یقین پیدا می کند؟ 5- آیا بدیهی بودن اصل واقعیت مستقل از ذهن مربوط به عالم مادی و غیر مادی است یا نه فقط مربوط به یکی از این دو عالم است؟ یقین به این اصل چگونه در نفس بوجود آمده است؟ لطفا خودتان پاسخ دهید و بنده را به کتاب ارجاع ندهید. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این سؤال‌ها را به طور مختصردر چند جواب تحت عنوان «شک» عرض کرده‌ام، جواب خود را در جواب آن سؤالات دنبال کنید. با توجه به این‌که برای جواب به این نوع سؤالات باید کتاب‌های متعددی خوانده شود پیشنهاد می‌کنم مجلدات شرح مبسوط منظومه از شهید مطهری را دنبال بفرمایید. موفق باشید

8856
متن پرسش
سلام: در پاسخ به سوال 8849 فرمودید درباره کتاب مقالات: بنده هم شرح مختصری بر آن کتاب‌ها داشته‌ام. گروه فرهنگی المیزان می‌تواند صوت آن مباحث را در اختیارتان قرار دهد. مشروط بر آن‌که مقدمات را گذرانده باشید. 1. بنده که به یکی از رفقا گفتم که در اصفهان پیگیری کنند نتونستند فایل صوتی آن را متاسفانه پیدا کنند (پارسال بود البته)- تو سیدی هاتون و نرم افزارهاتون هم نبود. 2. منظور از مقدمات گذراندن دقیقا چیست؟ ---------------------- 3. کتاب جدید و یرایش ج1 فرزندم این چنین... با صوت و ج1 و یرایش قبلی شما چه تفاوتی دارد؟ (چون نه تو سایت بود نه در کتابفروشی پیدا کردم) با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام‌علیکم: 1- گروه فرهنگی المیزان می‌توانند سی‌دی شرح مقالات را در اختیارتان بگذارند با شماره‌ی 09138780869 تماس بگیرید 2- حداقل باید مباحث ده نکته در معرفت نفس و برهان صدیقین را با شرح آن در سی‌دی مربوطه دنبال بفرمایید 3- جلد اول کتاب «فرزندم؛ این‌چنین باید بود» در ویرایش جدید مباحث را با عمق بیشتری دنبال کرده، هنوز به بازار نیامده، ولی در شرف است. موفق باشید
5307
متن پرسش
سلام استاد طاهرزاده. این نامه ویژه مطلبی خاص است و فوق العاده مهم است. این موضوع که می نویسم سال ها – با شدت ضعف متفاوت – درگیرش بوده ام.لطفا جواب را به ایمیل بدهید. جوانی هستم 22 سال اهل مشهد. عاشق رهبری هستم.تا آن جا که یادم هست با جان و دل به احمدی نژاد رای دادم و فکر کنم دعا می کردم روزی مثل ایشان شوم. - احمدی نژاد منهای آقای مشایی ای که برایم مجهول است - .چند وقتی است با آثاری از شما آشنا شده ام. و از غربی نگری متنفرم از فرزند تفکر غربی بودن و از همه مهمتر عمل به آن چه تفکر غربی می گوید.از اوایل دانشگاه دغدغه دینی کارکردن داشتم.رشته ی من مهندسی شهرسازی است - رشته ی من همان است که کاربری می دهد،تراکم تعیین می کند،خیابان می کشد،مبلمان شهری می کند و .. - و اگر خدا بخواهد از مهر همین امسال شاید ارشد در رشته ی برنامه ریزی شهری یا برنامه ریزی منطقه ای قبول شوم.براساس گفته ی چند نفر و شناخت برخی اطرافیانم در این رشته از محتوای خوبی برخوردار شده ام و درس نسبتا خیلی خوب بوده . خودم فکر می کنم تا حد خیلی خوبی به مباحث رشته ی خود آشنایی دارم و همین الان در این رشته و مجلات موجود به نظر می توانم با همین سطح به راحتی بسیاری مقاله بنویسم(البته با کمک اساتید و مقالات چند نفره).در تحلیل و فهم نظریات قدرت خوبی دارم. اما با این تفاصیل پی بردم – البته پی بردنش خیلی راحت است - که شهرسازی کشور ما تقریبا (یا دقیق ترش شاید این باشد: تماما) حاصل شهرسازی آمریکایی و انگلیسی و شاید غیره است.طرح های جامع شهری اساسا امریکایی و انگلیسی است و الان نگرش راهبردی که در رشته های مختلف شناخته شده است هم غربی است.(هر چند به نظر می رسد این نگرش ویژگی های مثبت زیادی دارد).اصلا رویکردهای ساماندهی و توسعه ی شهری جدید از انجمن نوشهرسازی آمریکا است مثل:رویکرد توسعه ی حمل و نقل محور(TOD) و دهکده های شهری(URBAN VILLAGE) و ... . اما شاید تاسف آورتر این است که در فضای مقالات ما هم مشاهده می شود که پس از توضیح این رویکرها کاربردی کردن آن ها مطرح است فرض کنید در مقاله مثلا این مطرح بشود که در شهر اصفهان در کنار کدام ایستگاه مترو مرکز TOD می توان زد. اصلا به شخصه من یکی ندیدم تی او دی در ایران با نقد مواجه شده باشد.انگار در شهرسازی ما، ما دربست در اختیار غربیم، دربست. البته شاید تی او دی درست باشد ولی مهم این است که بفهمیم درست است یا نه،اگر درست است چقدر درست است... اما تلاش هایی در خصوص شهرسازی اسلامی – ایرانی شده است ولی به نظر آنقدر ضعیف که استاد ما در پاسخ به سوالی می گفت برخی می گویند شهرسازی اسلامی – ایرانی و برخی می گویند ایرانی – اسلامی ،البته این می تواند از ضعف استاد ما باشد که دانشجوی دکترا هم هست.این یعنی دانشجوی دکترای شهرسازی این را هنوز تشخیص نداده که اول ایرانی بیاید یا اول اسلامی ..یعنی اینقدر این شهرسازی اسلامی – ایرانی غریبه و جا نیفتاده است. شاید بتوان پدر این شهرسازی را دکتر محمد نقی زاده دانست که ایشان رجوع زیاد به قرآن دارند و در کتاب ایشان نام جناب علامه طباطبایی مطرح می شود.ایشان در کتاب مبانی نظری خود از وحدت در کثرت،زیبایی و نظم و .. سخن می گویند... و البته این گونه نیست که واقعا تلاش نبوده و جدیدا در تبریز همایش سالانه در این خصوص برگزار می شود و مقاله می گیرد و ... . ولی در عمل و توسعه ی شهری شاید 100% غربی باشیم. جالب است بدانید که در تقریبا در همه ی شهرسازی ما اگر عکسی از فلان میدان در اروپا که مردم دور آن نشسته اند و بستنی می خورند و همه ساله در آن کارناوال فلان برگزار می شود گذاشته شود از آن به عنوان یک فضای شهری موفق نام برده خواهد شد و شهرسازان ایرانی باید این چنین فضایی را الگو قرار دهند. حال با توصیف خیلی اجمالی از شهرسازی موجود کشور و نسبت خود با این شهرسازی، می خواهم گام بردارم و در ذیل تفکر انقلاب اسلامی ، شهرسازی اسلامی کاربردی ارائه دهم،البته من مهم نیستم یعنی می خواهم یک کاری بکنم،عذاب وجدان راحتم نمی گذارد وقتی بدانم می توانستم کاری کنم و نکردم بعد شاید بتوان گفت واقعا چگونه دعای فرج بخوانم ؟! .آخر شهر جایی است که تاثیرات جدی بر زندگی دارد اصلا در بستر همان طبیعتی است که شما می گویید باید با آن تعامل کرد،من احساس می کنم می شود از شهرسازی تا حدی بستری برای توسعه ی کاربردی فرهنگ و عقاید ایجاد کرد. یعنی شهری ساخت در جهت زندگی بندگان خدا. نمی گویم شهر توان این دارد که بشود استاد کامل سخنگوی فلسفه ولی مسکنش که می تواند جایی برای تعالی سریع تر انسان باشد.کافی است تا با عنایت امام زمان – عجل الله تعالی فرجه - شهر بسازیم که اگر آرمان شهر نیست دشمن شهر هم نباشد و حداقل بعضی ویژگی های غلط را نداشته باشد،حداقل حداقل مسجدش درست مکان یابی شود... من با شناختم از شهرسازی می گویم می شود اگر حداقل حداقل نشود دیگر حداقل حداقل حداقل حداقل که می شود.. اما من نیاز به استاد دارم،نیاز به کسی دارم که اسلامی باشد،من خودم هم در راه اسلامی بودن قدم بر می دارم ولی شاید می توان سریع تر گام برداشت، باید سریع تر گام برداشت،شهرساز شدن در چند سال آسان است اما استاد طاهرزاده شدن،احمد رهدار شدن، جناب واسطی شدن به این زودی ها مگر با عنایت ویژه از بالا،نیست.حالا من تا حدی شهرساز شدم اما نیاز دارم به استاد اسلامی ،نیاز دارم به راهنمای تمدن شناس... کسی که حداقل بگوید برو فلان کتاب را بخوان بعد ببین این وحدت در کثرت که آقای نقی زاده مطرح می کنند کیفیتش چگونه است،اصلا تفکر آقای نقی زاده چقدر درست است و ... . کسی که بگوید فلان کار را در شهرسازی موجود بکنی عیبی ندارد الان خوب است.. به این راحتی ها دغدغه ام را کنار نمی گذارم، باور کنید می شود در این زمینه کار کرد.البته نمی خواهم آویزان شوم فقط حداقل به اندازه ی جوانی که سوال از ازدواج و عشقش به دختری دارد و با چشم گریان و دلی طوفان زده جلوی شما در خیابان ظاهر می شود کمکم کنید کافی است. حالا می خواهم یک نقشه ی راه اولیه بگیرم، مثل اینکه بگویید چه کتاب هایی را بخوانم،یا در مشهد به کدام جلسه مراجعه کنم، یا فوق العاده است که وقتی به من بدهید با کتاب های شهرسازی ام یکی دو جلسه یک ساعته به دیدارتان بیایم، طی الارض بلد نیستم ولی با همین ماشین غربی خودم را از مشهد می رسانم!. نمی دانم چگونه سخن بگویم که بدانید من بچه پر رو نیستم فقط کمک می خواهم... . اگر فکر می کردم در این زمینه نمی توانم کاری کنم جلو نمی آمدم... اگر نیاز به توضیح بیشتر است لطفا بفرمایید مطالب تکمیلی بفرستم. ببخشید مطلب طولانی بود.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین طور که می‌فرمایید می‌توان شهری ساخت که بستر زندگی را به سوی خداخواهی سوق دهد که اگر آرمان‌شهر نیست لا اقل جایگزینی‌های کاذب ایجاد نکند که انسان احساس کند خداخواهی‌اش به حاشیه رفته. اگر به طرز زیبایی ذهن‌ها به جای تصور حضور در پارک، تصور حضور در مسجد را داشته باشند و در تصور حضور در مسجد گم‌شده‌هایی را مدّ نظر بگیرد که حضور در پارک حجاب آن گمشده‌های معنوی باشد، چقدر جهت‌گیری انسان‌ها در زندگی شهری عوض می‌شود. بنده به‌خوبی خلأ وجود چنین شهری را احساس می‌کنم و می‌دانم نتوانسته‌ایم به مردم بفهمانیم مبلمان شهری وقتی براساس نگاه غربی تنظیم شود ما را به ایده‌آل‌های غربی متوجه می‌کند و به‌کلی از ورود به عالم قدس و ملکوت محروم می‌کند. ولی تا کلیات موضوع در انسان‌شناسی درست تبیین نشود چه کسی می‌پذیرد مبلمان شهری چه اندازه در جهت‌گیری دینی و غیر دینی موثر است. در کتاب «تمدن‌زایی شیعه» اصولی در این مورد عرض کرده‌ام. عنایت داشته باشید کاربردی‌کردنِ موضوعات به عهده‌ی امثال جنابعالی است و نگاه کلی‌دادن در این مورد وظیفه‌ی امثال ما است. اگر با همین دغدغه، مباحثی که عرض کرده‌ام را دنبال کنید آرام‌آرام قلب شما آماده می‌شود تا اشراقی در راستای طراحی شهری در شما ایجاد شود که روح انسان‌ها در آن شهر در هوای عبودیت سیر کند. ریزه کاری‌های زیادی در میان است. نیاز نیست ریز مطالب را برای امثال بنده ارائه دهید، وقتی توانستید از یک طرف روشن کنید چگونه شهرسازی غربی حجاب رجوع به عالم قدس است و چرا نمی‌توان در یک شهر کافه تریا و پارک داشت و باز جامعه از مسجد تغذیه‌ی معنوی بکند و وقتی توانستید از طرف دیگر روشن کنید مقصد انسان‌ها در این دنیا چیست و چرا مساجد از وظیفه‌ی خود باز مانده‌اند، آرام‌آرام نقطه‌های رجوع به شهرسازی اسلامی ماوراء نگاه غربی به مسجد و پارک شروع می‌شود. چه کسی باور می‌کند این نوع شهرسازی ریشه در روحیه‌ای دارد که معتقد به حکیمانه‌بودن نظام عالم نیست و به خود حق می‌دهد هرطور خواست در عالم و آدم تصرف کند؟ موفق باشید
3851
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم خدا قوت استاد ما در شهر بابل یک گروه هفت نفره الحمدلله تشکیل دادیم. و کتاب جوان و انتخاب بزرگ و آشتی با خدا و فرزندم این چنین باید بود را مطالعه کردیم.حدود دو سال طول کشید کلاس سیر ما معمولا یک هفته در میون منزل همدیگر ، تمام اعضاء، فرهنگی جز یک نفر حوزوی. حالا سوال بنده این که نا خود آگاه حدود سه ما ه کلاس کنسل شد و همه نگران از این موضوع هستیم و احساس پوچی و نگرانی مکنیم ولی الحمدلله دوباره بعد از سه ماه اولین جلسه برگزار شد ولی این بار کتاب مبانی معرفتی مهدویت را انتخاب کردیم.عیب جلسه ی ما اینکه مجبوریم پچه ها را همراه خودمون ببریم حدود پنچ پچه ی زیر هفت سال و پنچ دختر راهنمایی و دبیرستانی هم جمع ما هستند ؟کنترل کردن سخته آنها وسط مباحثه پیش ما میاین .... خلاصه اینکه سوالات را خوب بلد نیسیم جواب بدیم فقط مبحثی که خوشمون اومد و برایمان جالب بود برای همدیگر به نوبت که از قبل مثلا پنجاه صفحه انتخاب می کنیم را توضیح می دهیم . نظرتون در مورد این کار چیست ؟ و چه راهکاری بهتر سفارش میکنین؟ و نظر شما در مورد پچه هامون چیه؟ لطفا برای ما دعا کنید اسم جلسه ی ما (سیر مطالعاتی لب المیزان )
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- وجود بچه‌ها اگر حساسیت به خرج ندهید اشکال ندارد، البته بهتر است یک کسی باشد که در گوشه‌ای از منزل بچه‌ها را مشغول کند 2- کتاب «مبانی معرفتی مهدویت» نیاز به مقدماتی مثل «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین» دارد، سعی بفرمایید آن دو کتاب را با سی‌دی‌های مربوطه‌اش زودتر کار کنید. موفق باشید
نمایش چاپی