بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
16549
متن پرسش
استاد بزرگوار دلیل اینکه به سوال 16472 و 16520 که بنده فرستاده بودم جواب ندادید چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اشکال در آدرس الکترونیکی جنابعالی است. سؤالات مذکور جواب داده شده است. موفق باشید

15702

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و آرزوی سلامتی برای استاد عزیز: استاد کسانی را در این مملکت می بینیم که سال های زیادی خدماتی انجام داده اند اما امروزه و در پیری بر عکس همه ی صحبت هایشان را می گویند!! خلاصه چگونه مي‌شود که کساني سال‌هاي زيادي راه‌ صحيحي رفتند و خدماتي کردند اما در پیری منحرف شدند؟ ما چه کنيم که اين‌گونه نشويم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چقدر خوب است که انسان امور خود را به خدا واگذارد تا خداوند در گردنه‌های زندگی او را حفظ کند. موفق باشید

15676
متن پرسش
بر فرض انجام توبه نصوح و قبولی آن از سوی خداوند، آیا اثرات ظلمانی گناه بر نفس باقی می ماند؟ چگونه می توان این اثرات را از بین برد؟ خیلی از بزرگان می گویند این نفس هیچگاه مانند اول نمی شود و مثال کاغذ و مداد و پاک کن را می زنند که شاید صفحه نفس را با پاک کن توبه پاک کردید ولی اثر مداد گناه باقی خواهد ماند. آیا این مثال درست است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» می‌فرمایند: «التَّائِبُ مِنَ الذَّنْبِ كَمَنْ لَا ذَنْبَ لَه‏»؛ اگر کسی از گناهی توبه کرد، مثل آن است که آن گناه را نکرده است. پس نباید به این حرف‌ها توجه کرد. موفق باشید

7551
متن پرسش
سلام علیکم با توجه به اینکه زمان را با عالم ماده حساب میکنیم،عالم ماده قدیم است یا حادث؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: عالم ماده، قدیم زمانی و حادث ذاتی است. موفق باشید
6635
متن پرسش
سلام علیکم " استاد من شنیدم که اما خمینی فرموده اند که میتوان هم در محکمات و هم در متشابهات قرآن را تفسیر کرد . اصلا این رو گفتن ؟ و یعنی چی ؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی‌دانم گفته‌اند یا نه ولی مسلّم دانشمندی مثل ایشان به‌خوبی توان چنین کاری را دارند. زیرا همواره هم محکمات قرآن نیاز به تفسیر دارد و هم متشابهات آن و در همین راستا قرآن ما را دعوت به تدبّر در آیات کرده است. محکماتی مثل «جاهدوا الکفار» تفسیر می‌خواهد که چگونه با کفار جهاد کنیم، مصداق امروزی‌اش چیست؟ این‌ها را می‌گویند تدبّر در قرآن. متشابهات که جای خود، چون مفسر است که می‌تواند متشابهات را به کمک محکمات تفسیر کند. موفق باشید
28178
متن پرسش
سلام علیکم: آقای مهدی نصیری در کتاب اخیرشون بنام عصر حیرت، مطالبی مطرح شده است بصورت ویژه تمدن سازی پیش از ظهور حضرت ولیعصر (عج) و در عصر فعلی که مدرنیته حاضرست را بلند پروازی و امری غیر لازم و حتی هزینه زا برای انقلاب و نظام می‌دانند. ایشان بعلت غیبت و عدم دسترسی به امام معصوم و ولایت او بصورت ظاهری و عمومی همچنین اختلاف فقها و مجتهدان در استنباط احکام شرعی، مباحث کلامی و فقهی و احادیثی را بصورت زیادی می آورند و آنها را دلایلی بر عدم لزوم و تکلیف مومنین برای بنای تمدنی پیش از عصر ظهور می‌دانند و معتقدند عصر غیبت، عصر فروبستگی و حیرانی و محدویت مومنین است و البته معتقدند اقدام امام برای انقلاب یک اقدام درست جهت حفظ کیان دین بود ولی به معنای لزوم تمدن سازی نیست بلکه باید تا حد ممکن یکسری اصلاح گری در حد توان انجام داد و تمدن سازی و تلاش برای ساخت تمدن را یک اقدام غیر ضروری و هزینه زا برای انقلاب می‌دانند که به مقبولیت عمومی نظام و انقلاب ضربه می‌زند و باید تا حد ممکن تساهل داشت و در سطح خانواده ها هم اگر اختلافاتی پیش می آید و گرایشهای مدرن و نه چندان مقیدانه به شرع دیده شد، با آنها مدارا کرد و برایشان دعا کرد و تسامح را پیش گرفت و عقلانیت حکم می‌کند باید فعلا از ابزارهای مفید و تجارب بشری جهان برای تقویت کارآمدی استفاده کرد و منتظر وضع موعود ماند و رویاهای بزرگ را رها کرد. البته ایشان مدرنیته را هم مشکل دیگر می‌دانند که شوره زاری تمدنی ایجاد کرده است و مانعی برای برقراری جامعه وحدانی است و نیازها و ساحاتی که بسیاریشان کاذب است را برای بشر ایجاد کرده که دین برای آنها برنامه نمی‌تواند بریزد و البته به نظر آقای نصیری لازم هم نیست دین برای آنها حرفی بزند چون نیازهای دست ساخت مبانی معرفتی و سیاسی مدرنیته است و خودش یک شوره زار تمدنی است و بعید است بتوان در این فضا با ابزار و نیازهایی که مبدا آن مدرنیته است، بتوان شریعت را بصورت جامع در تمام زیرنظام ها و ابعاد و ساحت ها و فضاهای زندگی کنونی بشر پیاده کرد. من خودم بشدت منتقد این دیدگاه عصر حیرت آقای نصیری هستم و شاید نوعی دیگر از قبض و بسط شریعت آقای سروش باشد البته با این تفاوت که آقای سروش ذات دین را دارای این محدودیت می‌داند ولی آقای نصیری، عصر غیبت و عصر مدرنیته را باعث ایجاد محدودیتهایی می‌دانند. خواستم از حضرتعالی بعنوان استاد خود و شخصی که دغدغه مند در عرصه تمدن نوین اسلامی-انقلابی هستید و در تبیین اندیشه حضرت آقا (حفظه الله) در راستای تمدن نوین اسلامی هستید این مطلب را بپرسم و درخواست کنم لطفا نظرتان را در این باب و این مباحث عصر حیرت آقای نصیری، بفرمایید. با تشکر و عرض ارادت فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: رویهم رفته در جریان نگاه آقای نصیری هستم. مصاحبه‌ی ایشان و آقای علیزاده را هم دیدم. نگاه ایشان، نگاه یک شخص نیست، نگاه آنهایی است که در رابطه با شریعت الهی معتقد به تدبّر در متون دینی و تفکر نسبت به آن‌ها نیستند. بیشتر عقل خود را تعطیل می‌کنند و به سوی دین می‌روند. و مخالفت ایشان با فلسفه و عرفان از این جنس است و حتماً چنین نتایجی را به همراه دارد خیلی شبیه توصیه‌ای است که می‌گوید: «چراغ خرد خاموش کن». و عملاً نوعی بریدگی در مقابل تمدن غربی برای ایشان پیش آمده است، ولی با ادبیاتی که در آن ادبیات، حرف‌های خوبی زده می‌شود که مثلاً ما نباید با مخالفان تندی می‌کردیم و یا تندی بکنیم. ولی این سخنان، با زیربنایی که امثال مقام معظم رهبری می‌گویند، فرق دارد. زیرا رهبری برای سعه‌ی انقلاب اسلامی و تمدن اسلامی چنین راه‌کاری دارند که لازم است. موفق باشید  

26162
متن پرسش
با سلام: استاد عزیز واقعا این حوادث اخیر گیجمان کرده است. آیا دشمن ما آنقدر زرنگ و دقیق است که بتواند چنین حوادثی مثل سقوط هؤاپیما را برنامه ریزی کند یا خودمان اشتباهاتی می کنیم و دشمن سریع روی آن ها سوار می‌شود؟ اگر اشتباه خودمان است نسبتش با اراده الهی چیست؟ چرا در پی آن پیروزی شیرین حضور ملت و شکست هژمونی غرب چنین باید شود؟ یعنی خداوند متعال از طریق این حوادث چه پیامی می خواهد به ما برساند؟ آیا فقط امتحان است؟ یا عدم اعتماد به قدرت خود؟ یا... ممنون از راهگشای های همیشگی تان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در جواب سؤال‌های شماره‌ی ۲۶۱۵۳ و ۲۶۱۵۵ شد. به نظر می‌آید باید مردم ما با هیمن تجربه‌ها آماده‌ی حضور در تاریخی بس بزرگ‌تر شوند. تاریخی که مسلّم آمریکا از ابرقدرتیِ خود افول کرده و انقلاب اسلامی در این جهان، حرف برای نجات بشر دارد. موفق باشید

23751
متن پرسش
سلام: استاد تاکید دارند جسم مادی کلا از بین رفتنی است و رابطه پدر فرزندی صرفا محدود به جسم است. در این رابطه دو موضوع به نظر ناهماهنگ است: ۱. اینکه برخی خصوصیات روحی و اخلاقی ارثی است و معمولا از پدر و مادر به انسان می رسد. این خصوصیات ربطی به جسم ندارند. اخلاقی و روحی روانی هستند. مثل نوع دوستی یا خونسردی یا ... ۲. چرا پس ائمه همگی از نسل پیامبر و پدر و فرزندی است اگر رابطه پدر فرزندی فقط جسمی باشد چه اصراری است که امام بعدی حتما فرزند یا برادر امام قبلی باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در تفسیر المیزان در رابطه با آیه‌ی «فَإِذَا نُفِخَ فِي الصُّورِ فَلَا أَنسَابَ بَيْنَهُمْ يَوْمَئِذٍ وَ لَا يَتَسَاءَلُون» (مومنون 101) نکاتی در این مورد دارند و بر این نکته می‌توان تکیه کرد که حقیقت انسان غیر از بدن او و نسبت بدنی است که با والدین دارد لذا هر روحی بدنی را انتخاب می‌کند که مناسب روح او است. موفق باشید

23523

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد عزیز: آیا این که برخی می گویند همه ائمه از کانال حضرت زهرا (س) فیض می گیرند و حضرت زهرا (س) از امیرالمؤمنین (ع) و حضرت علی (ع) از آقا رسول الله (ص) صحیحه؟ یعنی در هر زمانی واسطه اول فیض در عالم وجود مبارک پیامبر صلی الله علیه و آله است بعد امیرالمومنین (ع) و بعد حضرت زهرا (س) و سپس امام هر زمان؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر نمی‌کنم لازم باشد این‌طور بحث شود. در هر زمانی واسطه‌ی فیض، امام زمانِ آن زمان هستند. موفق باشید

23419

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: در شرح رساله الولایه در بحث اعتباریات چند سوال برایم پیش آمده: ۱) در جایی فرمودید که مالک و مملوک است که مالکیت را محقق می کند یعنی مالکیت اعتباری است که ریشه در دو حقیقت مالک و مملوک دارد همچنین رکوع و سجود است که نماز را محقق می کند. (یعنی نماز اعتباری است که ریشه در رکوع و سجود دارد) البته نتیجه داخل پرانتز را با توجه به قاعده گفته های خودتان گرفتم. در جایی دیگر گفتید که نماز اعتباری است که ریشه در دو حقیقت قبل از دنیا و بعد از دنیا دارد. الان اینجا تناقضی به وجود آمده: گفته اول فرمودید که حقیقت نماز رکوع و سجود است ولی در گفته دوم فرمودید که حقیقت نماز قبل و بعد از دنیاست. خواهش می کنم توضیح بفرمایید. ۲) آیا هر اعتباری ریشه در دو حقیقت دارد؟ مثلا نمی شود که ریشه در یک حقیقت یا سه حقیقت داشته باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. با نظر به خود نماز که حضرت ربّ العالمین آن را برای به ثمررساندن عبودیت انسان‌ها اعتبار کرده، رکوع و سجود است که نماز را نماز می‌کند و با این نظر، رکوع و سجودْ حقیقتِ نماز می‌شود ولی این موضوع، اعتباری‌بودنِ نماز را که مُعتبِر آن حضرت حق است، نفی نمی‌کند. ۲. اعتبارات قدسی ریشه در نفس‌الأمر یا حقیقت دارد حال حقیقت آن یکی باشد یا بیشتر، بستگی به نسبت آن دارد که به چه چیز نظر می‌کند. موفق باشید

23335
متن پرسش
سلام علیکم: ببخشید این که ما از قبل، زندگی خود را در آن عالم انتخاب کرده‌ایم؛ اساس انتخاب ما چه بوده است؟ مگر اساس بندگی نبوده! و شرایط یکسان؟ چه می شود که یکی انتخاب می کند داعشی باشد و یکی شیعه؟ آیا این همان انتخاب هم اکنون ما است که خودمان انتخاب می کنیم که بر اساس شرایط چه کنیم و شخصیت خود را می سازیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مثل همین امروز در دنیا هم، انسان‌ها با تصور و برداشتی که از خود و از امکان‌های خود دارند، انتخاب می‌کنند. همیشه همین‌طور بوده است در عین این‌که همیشه دارای فطرت الهی و توحیدی بوده و هستند. موفق باشید

23334

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید به استاد: سوال بنده در خصوص مساله حجاب است که عمل به این مهمی را چرا ما نه در اصول دین و نه در فروع دین داریم؟ و تحت عنوان ضروری دین نام می برند و در جواب کسانی که به اصل آن خرده می گیرند به چند آیه از قرآن اشاره می کنند در حالیکه اگر حداقل جزءفروع دین شمرده می شد مساله حل بود علت چیست؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حجاب مانند نماز جزء احکام است و نه جزء اصول دین که مربوط به مبانیِ عقیدتی انسان‌ها است. موفق باشید

23316
متن پرسش
با سلام و عرض ادب خدمت استاد ارجمند: لطفا بفرمایید چگونه و با چه استدلالی باید مواجه شویم با نوجوانان و جوانانی که عدالت خداوند را زیر سوال می برند با این توجیه که این همه قتل و خونریزی و جنایت در دنیا اتفاق می افتد؟ اگر مسئله اختیار انسان هم مطرح شود برایشان قابل پذیرش نیست جنایات امثال داعشی ها و سعودی ها در قبال زنان و کودکان و ... بی دفاع سوریه و یمن و ...
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر حال ابتدا باید انسان متوجه‌ی حکمت حضرت ربّ العالمین شود تا در بستر حکمت خالق هستی، رازِ این نوع مشکلات را جستجو کند و عملاً به توحید و بصیرتش افزوده شود وگرنه اگر نتواند متوجه‌ی حکمت الهی بگردد، همواره در این سرگردانی خواهد ماند. موفق باشید

23155
متن پرسش
با سلام: از آنجا که هستی تجلی اسماء الهی است و انسان کامل ترین تجلی حق در بین موجودات است صفات وجودی او نیز پرتویی از اسماء الهی است. مسلما متوجه ی تفاوت ها هستم. مثل این که علم انسان نسبت به علم باری انفعالی است و علم حق فعلی است و سبب خلق هستی است و به همین نسبت صفت قدرت، رحمت و ... و صفات رذیله هم چون در اصل عدم صفات وجودیه اند (مثلا جهل عدم علم است) پس گویی بی صفتی اند. در این بین به اسمائی برمی خوریم که از سنخ صفات دوم نیستند اما از طرفی گویی به کاربردنشان در حق باری تعالی بی معنی است، اما ویژگی هایی از صفات دسته ی اول را نیز دارند، مثل ادب که به قول مولانا توفیقی اند. «از خدا جوییم توفیق ادب / بی ادب محروم ماند از لطف رب» نمی توانم بگویم صفت خداوند نیست و صرفا برخاسته از حدود و ماهیات ماست چون اگر وجودی است باید نمونه ی اعلای آن را داشته باشیم و از طرفی اتصاف حق به ادب گویی خودش بی ادبی است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر کنم می‌توانید ادب را برگردانید به رعایتِ استحقاق‌ها و شئونات، و بدین لحاظ صفتی باشد برای حضرت حق که انسان نیز می‌تواند ذیل انوار آن صفت، مؤدب به ادب الهی گردد و از حضرت حق توفیق چنین ادبی را طلب کند همان‌طور که جناب مولوی چنین کرده است. موفق باشید

22486

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: در حال خواندن کتاب انسان 250 ساله از رهبری هستم، سه سوال تا وسطای کتاب برایم پیش آمده: مهمترین سوال این است که در قسمت امیرالمومنین علیه السلام، رهبری گفته اند که امام در جریان سقیفه قیام نکرد به چند دلیل و یکی از دلایل را این بیان می کنند که انحراف انقدر زیاد نبود که حضرت بخواد قیام کند!!!! من گمان می کردم اون جریان بزرگترین انحراف تاریخ است و از این گفته اقا خیلی تعجب کردم. دوم اینکه آقا در جایی از این کتاب فرمودند در بین پسران زبیر مصعب مرید امام علی علیه السلام بود و مرد خوبی بود. مختار رو که مصعب کشت، پس مختار بد بوده؟ مصعب که با برادرش نحسش بیعت کرد چطور آدم خوبی بوده؟ سوال آخر اینکه آقا فرمودند امام حسن علیه السلام در جنگ با ایران حضور داشتند. در صورتی که یک روایت این را نقل کرده و خیلی هم روایت ضعیفی است، و چطور است امام علی علیه السلام در جنگ های خودش خیلی حسنین علیهما السلام رو در خطر نمی اندازه، اما در جنگ با ایران خودش در خانه می نشیند و امام حسن علیه السلام رو می فرستند؟ یه سخنرانی سه ساعته از آقای رائفی پور شنیدم، ایشون خیلی علمی از روایات ثابت کردند که ائمه در جنگ با ایران نبودن و امام علی علیه السلام اصلا اون جنگ ها رو قبول نداشته اند. برای هر سوال اگر مایل بودید میتونم صفحه ای که گفته آقا رو نقل کردم پیدا کنم براتون بفرستم. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم در آن فضای تاریخی با توجه به آمادگی جریان‌هایی که حقیقتاً اسلام را نپذیرفتند؛ اصلاً صلاح نبود که حضرت امیرالمؤمنین «علیه‌السلام» با سقیفه به مقابله برخیزند 2- مصعب در مراحل مختلف شخصیت مختلفی از خود نشان داده، به‌خصوص که تصور او نسبت به مختار، تصوری نیست که بعضی از شیعیان از مختار دارند. 3- بنده تحقیق کاملی نسبت به حضور یا عدم حضور حضرت امام حسن «علیه‌السلام» در فتح ایران ندارم. موفق باشید

20922

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: در بحث روانشناسی ما شاهد این هستیم که استاد روانشناس سرکلاس وقتی از تغییر جنسیت صحبت می کند آن را صرفا یک گرایش و یک نیاز عادی در انسان هایی معرفی می کند که این کشش نسبت به رفتار های جنس مخالف در او هست و این را کاملا عادی می دانند و رفتار جامعه را از بسته بودن ذهن معرفی می کند و آن را یک حق انسانی معرفی می کنند حداقل در مورد اساتید بنده اینگونه هست. نظرتون رو لطف بفرمایید در مورد این موضوع. استاد من یه مدتی کتب جنابعالی رو کار می کردم در حد چند کتاب نخست اما بعد از مدتی جذب فلسفه و فلسفه اسلامی شدم و اون زمان اختصاص داده شده رو با فلسفه جایگزین کردم خواستم راهنمایی کنین بنده رو که آیا اون روند قدمی رو ادامه بدم و به خودشناسی و سایر مباحث بپردازم یا روند فلسفه را که تازه شروع کرده ام ادامه بدم؟ خودم حس کردم مطالعات قبلی به عنوان یک پایه و اساس احتیاج دارم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- خداوند میل به جنس مخالف را در انسان قرار داد جهت بقای نسل، و لذت‌بردن، فرعِ آن است و موضوع گرایش به تغییر جنسیت به دلایل واهی مثل این‌که از جنس دیگر لذت می‌برد، کافی نیست برای به رسمیت‌شناختن آن الااین‌که واقعاً از نظر فیزیولوژیک مانعی در میان باشد که مانع ظهور جنسیتِ واقعی طرف شده است که موضوع آن متفاوت است 2- به نظرم مقدمات فلسفی حداقل در حدّ «بدایة الحکمه» کار را جلو می‌برد. موفق باشید

20392
متن پرسش
با سلام: در مورد «خود» انسان گفته می شود که از ماهیت مبراست و فقط هستی دارد. آیا وجودی که از ماهیت مبراست و هستی محض است، همان وجود مطلق نیست؟ یعنی «خود» انسان کمال مطلق است؟ پس نقایص وجودی ما از کجاست؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: «وجود» در عین تشکیکی‌بودن از ماهیت مبراست چه وجودِ نازله باشد و چه وجود عالیه. موفق باشید

19970

معاد جسمانیبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: معاد جسمانی برای همه عالم ماده است نه فقط انسان، درسته؟ اگر بله فرق معاد انسان و جسم تکاملی انسان با بقیه عالم ماده در چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: معاد جسمانی بدین معنا است که عقاید و اخلاق و اعمال ما در قیامت، صورت و جسم پیدا می‌کند و این ربطی به جسمانی‌بودنِ عالَم قیامت ندارد! موفق باشید

19748
متن پرسش
سلام استاد: وقتتون بخیر. خدا قوت. استاد طبق بحث برهان صدیقین همه موجودات تجلی حضرت حق اند، پس تجلی همه حضرت حق هستند اما در نهایت ضعف. حالا فرق انسان و حیوان فقط در میزان شدت و ضعف‌شون هست یا در انسان چیزهایی هست که در بقیه موجودات نیست؟ اگر بله پس اون فرق‌ها چی هستند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان از نظر درجه‌ی وجود در درجه‌ی وجودیِ شدیدتری قرار دارد و همین امر موجب می‌شود که خصوصیات خاصی برای انسان پیش آید. موفق باشید

15159
متن پرسش
با سلام خدمت جناب استاد و تشکر از توجه شما به سوالات سوالی دارم؛ حضرتعالی آیا اقتصاد مقاومتی را یک تاکتیک اقتصادی در واکنش به مسائل امروز اقتصادی کشور می دانید و یا اساسا مولفه های فرهنگی و تمدنی برای اقتصاد مقاومتی قائلید؟ اگر به گفتمانی و تمدنی بودن اقتصاد مقاومتی قائلید لطفا مولفه های این نگاه تمدنی را بفرمایید. تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سال‌های قبل در کتاب «گزینش تکنولوژی...» عرض شد ظرفیت این عالم در حدّ قناعت بشر است وگرنه چنان‌چه انسان‌ها گرفتار اسراف از منابع طبیعت شوند، عالَم بر آن‌ها می‌شورد. اقتصاد مقاومتی شرطِ حیات متعالی در این عالم است. در اقتصاد مقاومتی می‌توان به همان اندازه‌ای که خداوند مواهب خود را در طبیعت در اختیار ما گذاشته است، قانع بود و با نوعی از سادگی در زندگی از بحران‌های جهانِ موجود نجات یافت. بنابراین مؤلفه‌ی اصلی اقتصاد مقاومتی از یک طرف، رعایت طبیعت است که با آن تعامل شود، و از طرف دیگر رعایت سادگی است. موفق باشید    مؤلفه‌های اقتصاد مقاومتی

15094
متن پرسش
بسمه تعالی سلام: شما در بحث هدف حیات فرمودید ملائکه ای که مورد خطاب سجده قرار گرفته اند در مقام اسم تقدیس و تسبیح بودند حال از آن طرف می فرمایید ابلیس به این مقام اختیارا رسیده بود. سوال اینجاست که هم ابلیس و هم ملائکه در یک مقامند، از طرفی قرآن می فرماید شیطان از کافران بود و کفرش به مقام انسان بود و مانع سجده او شد. خوب شیطان که دفعتا کافر نشد مثلا بگوییم در مقام تسبیح و تقدیس بود حالا دفعتا کافر به مقام انسان شد، پس معلوم است نقصی در شخصیت خود داشته است حالا بروز داده است. اگر نقایصی داشته پس مگر می شود با نقصهایی و عیبهایی مثل کبر و کفر به مقامات عالیه ی مثل اسم تقدیس و تسبیح هم رسید اگر نقایصی نداشته و ظرفیت ابلیس همان اسم تسبیح و تقدیس بود، خوب حالا ظرفیتش را پر کرده است اختیارا نه، و به مقام خود رسیده؟ و دیگر نقصی نداشته؟ پس حتما باید سجده کند ولی حالا سجده نکرده پس معلوم است مشکلی دارد، در حالی که جنابعالی در بحثهای خود فرمودید قابل باید قابل فیض بشود تا فیض عالی را دریافت کند، حالا شیطان به مقام ملائکه رسیده پس قابلیت آن را داشته، و به حق خود که این دو اسم است رسیده است، پس ظاهرا باید مشکلی نداشته باشد. لطفا این تعارض را با توضیح در ذهن ما حل کنید. آیا می شود ابلیس را با مصادیق انسانی که مقاماتی در عالم داشته اند مثل بلعم باعورا و برحیصای عابد مقایسه کنیم و بگوییم می شود به مقاماتی رسید و در عین حال نقص های در شخصیت داشت ؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جنّ و انس از نظر ظرفیت می‌توانند به توحید کامل برسند. شیطان در ابتدایِ امر، مقدسی بود که به توحید کامل نرسیده بود و با ظهور آدم به عنوان حامل همه‌ی اسماء نتوانست نظر به همه‌ی اسماء بکند و ظرفیت خود را کامل نماید. مثل همان «بلعم باعورایی» که می‌فرمایید. موفق باشید

13766

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: کدام کتاب از آقای داریوش شایگان را برای شروع مناسب می دانید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به طور پراکنده نگاهی به نوشته‌های آقای شایگان داشته‌ام ولی تسلطی بر کتاب‌های ایشان ندارم که بخواهم نظر بدهم. موفق باشید

12717
متن پرسش
سلام استاد: عید فطر بر شما مبارک. من زیاد دچار شبهه و سوالات بیهوده می شوم که حس می کنم فقط عمر مرا تلف می کند و مطمئنم نوعی حیله از طرف شیطان ملعون برای بازداشتن من و امثال من و همه کسانی که دوست دارند عالم دینی داشته باشند است، لطفا مرا از راهنمایی حکیمانه خود بی نصیب نفرمایید و به بنده بگویید چه کار کنم که از این حیله و دام خلاص شوم و مطیع محض خدا و قرآن و چهارده معصوم و اولیاءالهی بشم، لطفا راهی به بنده نشان دهید که از شبهه و سوال زیاد خلاص شوم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قبلاً نیز در جواب سؤالات کاربران عرض شد، باید تلاش کنید تا در یک دستگاه فکری قرار گیرید و بتوانید بسیاری از شبهات خود را جواب دهید. بنده مباحث معرفت نفس و برهان صدیقین را پیشنهاد می‌کنم. موفق باشید

6537

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم در شرح دعای مکارم جلسه 24 که در صفحه اول قرار داده اید استاد فرمودند که مقاله زن اصلی ترین عنصر انقلاب اسلامی هم مقاله وهم فایل سخنرانی در مشهد داشته اند اما متاسفانه نتوانستم این مقاله و فایل صوتی را پیدا کنم اگر امکان دارد راهنمایی بفرمایید یا اینکه لینکش را در صفحه اول بگذاریدباتشکر فراوان والتماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: مقاله‌ی زن؛ گمشده‌ی اصلی انقلاب اسلامی در سوال6275 هست. إن‌شاءاللّه مسئول محترم سایت دنبال می‌کنند تا صوت جلسه‌ی مشهد را نیز بر روی سایت بگذارند. موفق باشید
6477

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام اگر می شود فایل صوتی درس گفتارها در مدرسه فیضیه رو در سایت بزارید؟ باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسئول محترم سایت
نمایش چاپی