بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
22460
متن پرسش
با سلام خدمت شما استاد گرامی: استاد عزیز با توجه به اوضاع کنونی جامعه و اینکه احساس می کنیم ان شا،الله به ظهور نزدیک می شویم، به نظرتون چطور باید خودمون را برای ظهور آماده کنیم و جوری باشیم که به درد امام زمان (عج) بخوریم؟ دنبال کردن چه مباحثی را اولویت میدونین و توصیه می فرمایید؟ سپاسگزارم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تنها و تنها با راهنمایی‌های نایب امام زمان «عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» می‌توانیم وظیفه‌مان را نسبت به مولایمان انجام دهیم. موفق باشید

22267

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیزم: استاد جان! نمی دانم آیا اقدامات دستگاه قضاء نسبت به آقای بقایی را کماکان دنبال می کنید، یا خیر! اجمالا عرض کنم که وضعیت جسمانی آقای بقایی به شدت وخیم هست! و کما فی سابق دستگاه قضاء نسبت به این مسئله بی تفاوت می باشد، اگر تصمیم قضایی را ناجوانمردانه و ظالمانه می دانید، پس چرا مقام معظم رهبری ورود پیدا نمی کنند؟ آقای طائب اخیرا فرمودند که مجازات آقای بقایی اعدام هست، نظر مبارکتان چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتش از پشت پرده خبر ندارم. ولی این برخوردها که به امثال آقای بقایی و آقای مشایی می‌شود برای بنده قابل حل نیست. حال، رهبری چه اقدامی باید بکنند که نحوه‌ای از جانبداری برای آقای بقایی و مشایی پیش نیاید، نمی دانم؟!! موفق باشید

21636
متن پرسش
سلام استاد: مسئله خلود در جهنم هم مسئله ای است که اگر با عقل انسانی بسنجیم عادلانه به نظر نمی رسد. خداوند انسانی آفریده با تمایلات و غرائز سرکش حیوانی و در او کشش و بینش ضعیفی به سمت خوبی ها هم قرار داده است. و با این حال، 95 % انسانها هم در جامعه غیر مسلمان، غیر شیعه، فاسد و ناسالم رشد می یابد و تربیت می شوند. در این انسان هوا و هوسهای نفسانی و غرائز حیوانی رشد می کند و فطرت انسانی او را هم غبار می گیرد. لذا به این ندای ضعیف فطرت، بی توجهی می کند؛ آن را به حساب نمی آورد و سرخوش زندگی می گردد و عمری در کفر و شرک سپری می کند. حالا این انسان واقعا چقدر گناه داشته که باید مخلد در جهنم بماند (و مجازاتهایی فوق تصور ما ببیند) آیا این عادلانه است؟ اگر منِ انسان باشم که این شخص را مجازات نمی کنم. و خداوند نسبت به بندگانش بخشنده تر از خود انسانها است. حالا چطور میشه این کار خدا را عادلانه خواند؟ مگر اینکه عدالت مورد نظر خداوند با عدالت مورد نظر ما متفاوت باشه و صرفا اشتراک لفظی داشته باشد. که در این صورت نیز این مشکل پیش میاد که ما وقتی میگیم خداوند عادل است، عدالت مورد نظر خودمان را در نظر داریم و خدا را به آن معنایی که خودمان می فهمیم، عادل می دانیم. اگر بگوییم مجازاتهای آخرت با مجازاتهای دنیایی متفاوت است و از سنخ اثر تکوینی اعمال است، دوباره می توان اشکال کرد که: مترتب کردن این آثار بر این اعمال، کار خداوند است یا غیر او؟ ترتب این آثار بر این اعمال نیز عادلانه نیست. چون فرض ما این است که قرار دادن این آثار بر این اعمال نیز کار خداوند است و خداوند هم قدرت تغییر آن را دارد. حالا چطور میشه خلود در جهنم را عادلانه دانست؟ روایتی در این زمینه است که می گوید: کافر بدان جهت مخلد در جهنم می ماند که اگر تا ابد در دنیا می ماند، تا ابد کفر می ورزید. اما مشکل این روایت این است که می توان گفت: هیچ انسانی نیست که اصلا قابل تغییر نباشد. اگر شما فاسد ترین آدم را هم از جامعه فاسد بردارید و سالها او را تحت تربیت و آموزش سالم قرار دهید و و روی فکر و اندیشه او کار کنید و او را در جامعه صد در صد سالم و مدینه فاضله قرار دهید، و تمام خواسته ها و نیازهای مشروع او را تامین کنید، قطعا تغییر خواهد کرد. پس قابل تغییر است. ثانیا: این شخص صد سال گناه کرده است، چرا باید گناه و مجازات اعمال ناکرده اش را بکشَد. (چون اگر بر فرض جاودانه می ماند، جاودانه کفر می ورزید) این عادلانه است؟ شاید مفاهیمی که ما در مورد خداوند به کار می بریم، از قبیل عدالت، رحمت، مغفرت و... با معانی عرفی و فهمی که انسانها از این مفاهیم دارند، متفاوت باشد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کسانی در آتش مخلداند که هویت خود را به‌کلّی از معنویت خالی کرده باشند. به همین جهت در روایت داریم: «لا تأکل النّار محلّ الایمان» یعنی کسی که ایمان به خدا داشته باشد، در هرحال آتش او را تماماً از بین نمی‌برد 2- با توجه به آیه‌‌ای که می‌فرماید: يَوْمَ تَجِدُ كُلُّ نَفْسٍ مَّا عَمِلَتْ مِنْ خَيْرٍ مُّحْضَرًا وَمَا عَمِلَتْ مِن سُوءٍ»(آل‌عمران/30)  در واقع عذابی از خارج بر کسی وارد نمی‌شود، بلکه هرکس آن‌چه را انجام داده است در پیشِ خود می‌یابد، حال اگر با هویت و فطرت او هماهنگی نداشت انسان در درون خود آتش می‌گیرد و با توجه به شرایط عالم قیامت، آن آتش از درون انسان به بیرون آمده و او را در برمی‌گیرد «فی عمدٍ ممّدده». این فرض را نمی‌توانم بپذیرم که اگر شرایط انسان از نظر تربیتی و رفاهی خوب باشد، آن انسان خوب خواهد بود؛ مواردِ نقض زیادی در این مورد داریم. حتی فرزند پیامبر مثل فرزند نوح «علیه السلام» می‌تواند خودش بدی را انتخاب کند. موفق باشید

21485

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: بانو امین رحمت الله علیه در کتابشان اسماء را ذکر و ترجمه کرده اند. برای خواندن اسماء باید یاء ندا را بیاوریم یا مقصود مطلق اسم بدون نداست؟ و اینکه در مورد اسمای الهی اگه میشه کتابی معرفی کنید که اسماء را با معنا بیان کرده باشه. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- عموماً باید با «ندا» اسماء الهی را مخاطب قرار داد، مگر آن‌که خودِ متن چنین اقتضایی نداشته باشد 2- کتاب «اسماء حسنا» از جناب ملاهادی سبزواری و کتاب «کامی از نام» شرح جوشن کبیر از سیدعلی نجفی خوب است. موفق باشید

21099
متن پرسش
سلام: در مفاهیم شما می خوانیم که انسان جهان کوچک است یعنی برزخ، باطن عالم ماده و عقل، باطن عالم برزخ و ... است و هرچه موجود مجرد به مراتب بالاتر نائل می شود جامع تر می شود یعنی من ما باطن تن ما است و.... یعنی سیر انسان از خود مادون به خود عالی است یعنی سیر از خود در خود به خود و این هم بدون تزکیه پیش نمی آید. حال سوال من این است که جنیان شرور که تزکیه ای نکرده اند و این مراتب را پشت سر نگذاشته اند چه طور پیش از تولد پیامبر وارد باطن عالم می شدند و می توانستند اخبار کسب کنند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آن‌جایی که جنیان صعود می‌کنند مراتب مثالیِ عالَم است و نه مراتب عقلی. و نوع خلقت آن‌ها طوری است که بدون تزکیه می‌توانند چنین حضوری در عالَم مثال و خیال داشته باشند و این به خودی خود برای آن‌ها کمال نیست، مثل کاری که مرتاض‌ها می‌کنند. آری! اگر انسان با نیّت عبور از عالم ماده و سیر به سوی حقیقت به عالَمِ مثال برسد و عالم مثال برای او آینه‌ی نمایش عالم عقل شود، برایش کمال خواهد بود. موفق باشید

20001
متن پرسش
سلام استاد عزیز: (یادداشت شما در مورد حرکت جوهری) خداوند عین وجود است و از عین وجود تنها وجود صادر می شود. وجود دارای شدت و ضعف هست و هر مرتبه خاصیت و صفت خاص خود را دارد. یکی از مراتب وجود عالم ماده هست که در ذات و وجود خود عین حرکت است و از خدا فقط وجود عالم ماده صادر می شود از این جهت لازم می آید که خدا عین وجود است. و همین طور که خدا وجود آب را می دهد و آن وجود در آن شرایط عین تری است و خدا به آب تری نداده تا نتیجه بگیریم که خودش باید عین تری باشد. چند سوال دارم: 1. اینکه وجود دارای شدت و ضعف هست چه طور باید فکر کنم که به ذهنم نیاد که این ضعف آیا به خدا بر نمی گردد. اشکال من چیه که این به ذهنم میاد؟ 2. اینکه خدا به آب وجود می دهد و وجود در آن شرایط عین تری است و خدا به آب تری نداده. سوالم اینه که منظور از شرایط چیه؟ ربطش با خدا چیه آیا ربطی داره؟ آیا تری هیچ ربطی با خدا نداره؟ اینکه وجود در عالم ماده ظهورات مختلفی داره اگه این ظهورات وجود خارجی دارن که دارن (و وهم نیست) چه جوری میتونیم بگیم که این عالم ماده خدا نیست. اگه میگین اینا ظهورات وجوده و غیر از وجوده خب من چه جوری این ظهورات رو تو ذهنم از خدا جدا کنم و ظهورات رو هیچ چی ببینم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- وقتی در «برهان صدیقین» ثابت می‌شود خدا عینِ وجود است، دیگر جایی نمی‌ماند که برای حضرت حق شدت و ضعف قائل باشیم. 2- وقتی متوجه شدیم که وجود دارای مراتب است پس خاصیت‌ها را که حاکی از محدودیت‌ها است، به مراتب وجود نسبت می‌دهیم، ولی کمالات را که مربوط به وجود است، به خدا ارتباط خواهد داشت. موفق باشید

19598

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: با توجه به اینکه ورزش باید با رویکرد حاکمیت روح بر بدن و امیال بدن صورت گیرد، حضرتعالی بصورت مصداقی چه ورزش هایی را پیشنهاد می کنید. 16 ساله ام.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به سایقه‌ی شکل‌گیری ورزش‌های رزمی مثل کاراته و تکواندو، به نظر می‌آید با چنین ورزش‌هایی بهتر بتوان روح را بر بدن حاکم نمود. موفق باشید

18858
متن پرسش
سلام علکیم: ببخشید سوالی در مورد جمنا شما قبلا چنین حرکاتی را منتسب به اصولگرایی حزبی می فرمودید و درست هم بود اما الان می فرمایید افراد قابل اعتمادی وارد میدان شده اند. واقعا این افراد که از موافق برجام تا مخالف برجام دور هم جمع شده اند وحدت گفتمانی را دنبال می کنند یا دنبال یک وحدت تاکتیکی هستند تا فقط در انتخابات پیروز شوند و خدا می داند بعدش هم دوباره سهم خواهی های حزبی چه بلایی را سر کشور بیاورد. لطفا کمی توضیح دهد که چگونه می فرمایید این حرکت درستی است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر نمی‌رسد آقایانی که جمنا را تشکیل داده‌اند مصداق آن نوعِ اصول‌گرایی حزبی باشد که رقیب خود را به هر شکلی نفی کند. آن‌چه فعلاً از طریق آقایان در صحنه است، حسیاسیت است نسبت به ارزش‌های انقلاب. موفق باشید

16140
متن پرسش
سلام: به نظر حضرتعالی گفتمان انقلاب در مواجهه با روشنفکران و جاهلین به دین باید چگونه باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید با حوصله سعی کرد در دهه‌ی چهارم انقلاب، مواضع حقِ انقلاب را روشن نمود و از خطاهای گذشته و حالِ خود یعنی از افراط و تفریط‌ هایی که شده است، دفاع نکرد. دفاع اصلی ما از جایگاه تاریخی انقلاب است که تقابل توحید با شرک و استکبار است. موفق باشید

15762
متن پرسش
سلام استاد: با توجه به روایت «إِنَّ الْعَبْدَ إِذَا اخْتَارَهُ اللَّهُ لِأُمُورِ عِبَادِهِ شَرَحَ صَدْرَهُ لِذَلِكَ وَ أَوْدَعَ قَلْبَهُ يَنَابِيعَ الْحِكْمَةِ وَ أَطْلَقَ عَلَى لِسَانِهِ فَلَمْ يَعْيَ بَعْدَهُ بِجَوَابٍ وَ لَمْ تَجِدْ فِيهِ غَيْرَ صَوَابٍ فَهُوَ مُوَفَّقُ مُسَدَّدٌ مُؤَيَّدٌ قَدْ أَمِنَ مِنَ الْخَطَإِ وَ الزَّلَلِ خَصَّهُ بِذَلِكَ لِيَكُونَ ذَلِكَ حُجَّةً عَلَى خَلْقِهِ شَاهِداً عَلَى عِبَادِه» هر چند صدر و ذیل روایت امام رضا (ع) درباره ائمه معصومین و دلیل عصمت آنهاست آیا می توان عمومات در روایت را شامل حاکم غیر معصوم دانست؟ می توان ولی فقیه را در هدایت گری معصوم دانست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنان‌که مستحضرید سیاق کلام به صورت عمومی آمده که چنان‌چه خداوند بنده‌ای را برای امور بندگانش اختیار کرد، به او توانایی‌های خاصی می‌بخشد و از این جهت نمی‌توان آن را منحصر به امام معصوم نمود، هرچند مصداق تامّ و تمام آن امام معصوم است. موفق باشید

12572
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد گرامی استاد کسی که تا حالا در غفلت بوده و رابطه همیشگی و خوبی با امام زمان و حضرت زهرا و امیر المؤمنین علیهم السلام نداشته و از آن طرف می گویند شب قدر شب رابطه با این بزرگواران است تا بتوان بهره کافی برد اگر کسی حضرت زهرا سلام الله علیها را درک نکرده باشد نمی تواند شب قدر را درک کند (حداقل تا حدی ) و الان هم زمان زیادی نداریم چه باید کرد در این فرصت کم تا بتوان واقعاً شب قدر را درک کنیم. چون در سالهای گذشته صرفاً از گریه و ناله و دعای شب قدر آن نتیجه ای که باید بگیریم نگرفته ایم و حالا می فهمیم که باید با درک حضرات شب قدر را درک کرد. استاد خواهشاً کمک فرمایید
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از آن جهت که زهرای مرضیه«سلام‌اللّه‌علیها» در همه‌ی حرکات و سکناتشان نمونه‌ی کامل بندگی و عبودیت‌اند، اگر کسی با نظر به آن حضرت و ارادت به سیره‌ی آن بزرگوار وارد شب قدر شود، آمادگی لازم را برای درک شب قدر پیدا کرده است و یک‌نوع سنخیت با حضرت صاحب‌الزمان«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» که در عین عبودیت، صاحبِ شب قدرند در او ایجاد شده است. بنابراین با امیدواری کامل و روحیه‌ی ارادت به زهرای مرضیه«سلام‌اللّه‌علیها» که آن روحیه، لطافت خاص خود را به همراه دارد وارد شب قدر شوید و مطمئن باشید با نور ملائکه‌ی الهی و روح که فوق ملائکه است، مبادی شخصیت شما متعالی می‌گردد. موفق باشید   

12141

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام حضرت استاد: وقت شما بخیر. اگر کتب دکتر داوری و شهید آوینی کار شود و بعد وارد اندیشه فلاسفه غرب شوم به همان شکل که شما در جزوه فرمودید بهتر است؟ 2- یک روز احساس کردم عالم محضر امام زمان (عج) است ولی با مسامحه آن را از دست دادم بعد در کتاب شما خواندم که این حالت مهم است دوباره تلاش کردم الان حالاتم تغییر بسیار کرده و روز به روز بیشتر می شود اما این حالت را ندارم البته نشست و برخاستم با ذکر امام زمان (عج)هست آیا این حالت برمی گردد؟ سپاس بسیار
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- همان روش خوب است 2- خداوند ابتدا نشان می‌دهد تا راه بیفتیم و در آخر خودتان آن را کسب می‌کنید. موفق باشید

11312
متن پرسش
سلام. جواب هایی که به سوالات میدهید قانع کننده نیست و بعضا ربطی به سوالات ندارد. لطفا اگر وقت ندارید یا خیلی نمیتوانید تفصیل دهید یک نفر کنار خود قرار دهید برای تفصیل اجمال گویی پاسخ ها.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بد نیست نمونه‌ای را ذکر بفرمایید. فراموش نکنید جواب‌دادن به یک سؤال غیر از درس‌دادن در زیر یک سؤال است. موفق باشید
10192

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام، سوالی که داشتم این بود: چطور می توانم کتاب (نکته هایی در اسما حسنی و قوای انسانی، نشر لب المیزان) را تهیه کنم؟ اینجانب ساکن قم هستم و خواستار خرید کتاب می باشم. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: با جناب آقای مهندس نظری تماس بگیرید (09136032342). موفق باشید
9688

تمدن غربیبازدید:

متن پرسش
به نام خدا با سلام: از انتقادهایی که به تمدن غرب و مدرنیته و به تبع آنها علوم انسانی می شود رویکرد کمی آنها و در عین حال بی توجهی به کیفیت گرایی است. منظور از کیفیت گرایی که در مقابل رویکرد کمی بیان می شود چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: تمدن غربی از آن جهت که در منظر خود اصالت را به ماده می‌دهد تنها در محدوده‌ی کمّیت‌ها حضور دارد و برنامه‌ریزی می‌کند بدون آن‌که متوجه ساحت کیفیت‌ها و عوالم معنوی باشد و در راستای غفلت از کیفیت‌ها است که با انواع بن‌بست‌ها در رویکرد مادی‌اش روبه‌رو می‌شود. موفق باشید
4063
متن پرسش
باعرض سلام گاهی اوقات در دلم با توجه به مبادی و مبانی معرفتی که از شما استاد بزرگوارم دریافت کردم توحیدی را احساس میکنم و توکل و آرامش خوبی را به من میدهد اما با خودم میگویم اینگونه نیست چون وقتی از فقهاو علما سوال می پرسم آنها اسباب را خیلی پررنگ تر می کنند و آن توکل و آرامش را از من صلب می کنند ، آیا به قلبم گوش دهم یا .... بنده منکر نقش اسباب نیستم اما اگر خدا نخواهد اسباب هم نقش ثابتی ندارند ... با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: سیره‌ی اولیاء معصوم«علیهم‌السلام» آن نبوده که از اسباب و وسایل استفاده نکنند، نگاه آن‌ها به ماوراء این وسایل بوده همان‌طور که ما در دفاع مقدس در حدّ توان خود از وسایل نظامی استفاده کردیم ولی نگاه حضرت امام«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» به لطف خدا بود و همان موجب پیروزی ما شد وگرنه اگر به وسایل نظامی خود چشم می‌دوختیم در مقایسه با وسایل نظامی دشمن، خود را می‌باختیم و عملاً شکست می‌خوردیم. در حدّ امکان از وسایل استفاده‌کردن سیره‌ی عقلا و مؤمنین است ولی امید را به وسایل دوختن سیره‌ی مشرکین است. موفق باشید
3711

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
منظور شما از این که «مبادی، بالاتر از فکر است.» کدامیک از گزینه‌های زیر است؟ الف) منظور از «مبادی» همان مقدمات استدلال است. و منظور از این که «این مبادی، بالاتر از تفکر است.»، این است که مقدمات، در رتبة قبل از استدلال قرار دارند. و منظور از «جهت‌دادن» هم همین است که بخشی از صحت استدلال متوقف است بر صحت مقدمات. ب) منظور از این مبادی، عالمِ انسان متفکر است و فضایی که در آن می‌اندیشد.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: هر دو. موفق باشید
24898

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و عرض ادب: دو سوال خدمتتون داشتم: ۱. با توجه به اینکه در مسأله هبوط حقیقت حضرت آدم به صورت شخصیت جزئی نازل شد آیا ابلیس هم که مخاطب فرمان هبوط پروردگار واقع شد هم حقیقتی داشت و نزولی در مورد او صورت گرفت؟ ۲. استاد عزیز درباره بحث ولایت فقیه گفته می شود که منظور از ولایت، ولایت زعامت است و از منظر حضرت امام (ره) و حضرت آقا و برخی دیگر از فقها تمام اختیارات حکومتی و زعامت مسلمین که رسول خدا صل الله علیه و آله و امامام معصوم علیهم السلام در اختیار داشتند در اختیار ولی فقیه زمان است. سوالم این است که چرا در کلام برخی بزرگان اینطور بیان می شود که ولی فقیه بر تمام شئون ما ولایت دارند و حتی اگر حکم به حرام بودن زن و شوهری بکنند حکمشان جاری و لازم الاجراست؟ خیلی ممنون و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به دلیل این‌که خداوند ضمیر جمع به کار برده است و می‌فرماید: «اهبطوا» باید همه‌ی آن‌ها از بهشت خارج شده باشند. ۲. به نوع نگاه آن‌ها به موضوع ولایت فقیه ربط دارد. به نظر می‌آید اگر ولایت فقیه را در جایگاه ولایتِ زعامتِ امور مسلمین در نظر بگیریم بهتر مورد قبول قرار می‌گیرد. موفق باشید

23858
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید: در آغاز ماه شعبان در مفاتیح الجنان حدیث در مورد فضیلت ماه شعبان و روز اول آن آمده که از شما در خواست دارم در صورت امکان به فهم این حدیث کمک کرده و توضیحی برای روشن تر شدن این حدیث داشته باشین تا ما هم بتونیم درک بهتری از امور حاکم بر عالم داشته باشیم. این حدیث از مولا امیر المومنین است که از کنار جمعی که در مورد قضا و قدر صحبت می کنند در مسجد عبور می کنند که به جهت طولانی بودن حدیث، متن حدیث که در لینک زیر هست رو خدمتتان ارسال می کنم. http://www.erfan.ir/mafatih103/خبری-شریف-در-فضیلت-روز-اول-شعبان-مشتمل-بر-فوائد-کثیره-کلیات-مفاتیح-الجنان-با-ترجمه-استاد-حسین-انصاریان با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که متوجه‌اید حضرت به آن گروه که باید با رجوع به حضرت پروردگار متوجه‌ی تجلیات انواری بگردند که در دل آن انوار مسئله‌ی قضا و قدر به شکل حضوری برایشان حل می‌شود؛ می‌فرمایند:

آیا ندانستید که خداى تعالى را بندگانى است، که آنان را از هراس ساکت نموده بى آنکه لال باشند، یا از سخن گفتن عاجز باشند، اینان هرگاه عظمت خدا را به خاطر مى آورند، زبانهای شان شکسته و دلهای شان از جا کنده می شود، و عقولشان از سر می رود، و دچار بهت و حیرت می گردند، این همه به خاطر بلنداى عزت و شوکت و بزرگداشت خداست! هرگاه از این حالت به خود آیند با کردارهاى پاکیزه به سوى خدا رو می کنند و وجود خود را در شمار ستمکاران و خطاکاران به حساب می آورند، درحالی که از تقصیر و کوتاهى پا کند، اینان براى خدا به کردار اندک راضى نمیشوند، و عمل زیاد را براى او بسیار نمیشمارند، پیوسته به کار شایسته و عمل نیک مشغولند، اینان چنانند که هرگاه به ایشان بنگرى، ترسان و هراسان و در بیم و اضطراب به عبادت ایستاده اند، اى گروه تازه کاران شما کجا و ایشان کجا، آیا ندانستید که داناترین مردم به «قدر» ساکت ترین ایشانند در سخن از آن، و نادان ترین مردم به «قدر» سخن گوترین آنانند نسبت به آن.

ملاحظه می‌کنید راه‌کاری که حضرت برای درک صحیح تقدیرات الهی پیشنهاد می‌کنند حضور در عبادات الهی است. زیرا در راستای عبادات به‌خصوص در ماه شعبان، تجلیاتی از شعبه‌های معرفتِ حضوری نصیب انسان می‌شود که جزئیات افکار به کلیات معارف متصل می‌گردد. موفق باشید  

 

23848
متن پرسش
سلام استاد روزتون بخیر: من در مورد حجاب سوالاتی داشتم. امیدوارم شما بتونید کمکم کنید. بنده حدود حجاب رو متوجه هستم و پوشش بنده در محیط بیرون چادر هست. بنده تفاوت بین خوش پوش بودن و خوش سلیقگی در پوشش و زیبا و آراسته بودن با جلب توجه نکردن را متوجه نمی‌شوم. می‌گویند نباید دوخت یا رنگ پوشش به گونه ای باشد که موجب جلب توجه نامحرم شود. اما بنده می‌گویم هر چیز زیبایی باعث جلب توجه می‌شود و بنده آدم خوش سلیقه‌ای هستم و سخت پسند و نمی‌توانم آن چیزی که زیبا نیست رو انتخاب کنم و یا بپوشم. و اغلب هم آن چیزهایی که بنده می‌پسندم گران قیمت و جنس خوب و خاص و ساده هستند. لطفا واضح‌تر بفرمایید که چه پوششی و چه جلب توجهی مذموم است. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده عرایضی در جواب سؤال‌ شماره‌ی ۱۶۶۴۸ بدین مضمون داشتم: مؤمن باید در عین رعایت حجاب با ظاهری آراسته در بین مردم ظاهر گردد و لذا داشتن روسری‌های رنگی چنان‌چه جلف و زننده نباشد، نه‌تنها نمی‌تواند اشکال داشته باشد بلکه یک نحوه خوش‌سلیقگی از خواهران مؤمن را تداعی می‌کند. در ضمن بد نیست به جواب سؤال‌ شماره‌ی ۱۱۳۳۱ و جواب شماره‌ی ۵۶۱۹ تحت عنوان «زن ایرانی زیبایی را در رنگ و طرح پوشش جستجو می کرد، نه در نمایش تن» رجوع فرمایید. موفق باشید

23512

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: نظر شما در مورد نظریه ایرانشهری که توسط دکتر سید جواد طباطبایی ارائه شده، و به طور کل تفکرات ایشان از جمله کتاب زوال اندیشه سیاسی در ایران چیست؟ با تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اشتباهاتی در سخنان ایشان هست که به نظرم با سلسله مباحث آقای دکتر پورحسن می‌توانید متوجه‌ی نقد اندیشه‌ی آقای سید جواد طباطبایی باشید. آدرس کانال آقای دکتر پورحسن @ghpourhasan_ir  می‌باشد. موفق باشید

22937

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: سوال مرا جواب ندادید. چرا؟ تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده این‌طور جواب دادم: 22917- باسمه تعالی: سلام علیکم: اهل اطلاع فرموده بودند همین‌ اندازه بدانید علت زندانی‌شدن ایشان سیاسی نیست. موفق باشید

22214

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم و رحمت الله استاد عزیز: طاعات و عبادات حضرتعالی قبول درگاه حق استاد جآن: «ذهن» چیست!؟ و ذهن در کلام معصوم سلام الله علیهم اجمعین به چه چیزی تعبیر شده است! آیا ذهن همان عقل است؟ نسبتی بین ذهن و مغز انسان وجود دارد؟ خدا حفظتون کنه التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تفکیک مراتب وجودی انسان به جسم و ذهن و عقل، از تقسیمات فلسفی است و به این شکل نباید در متون دینی موضوع را جستجو کرد. موفق باشید

22063

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: چطور میشه با اسماء خدا ارتباط برقرار کرد؟ مثلا اگر کسی بخواد با اسم علیم خداوند ارتباط برقرار کنه باید درس زیاد بخونه؟ اصلا چطور میشه با خوندن درس منظورم درس های فلسفی و... نیست به کمال رسید یا با اسم علیم خداوند ارتباط برقرار کرد؟ التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خداوند اسماء را به حقیقت انسانیت تعلیم کرده. بنابراین نمی‌توان گفت که انسان در فطرت خود از آن اسماء غافل است. کافی است با توجه به معنای آن اسماء، حضرت حق را بخواند مثل دعای سحر. موفق باشید

19601
متن پرسش
سلام استاد عزیز: نمی دانم چگونه بگویم و چگونه راز دل خود را افشا کنم که حرفم را گفته باشم؛ ای کاش به جای گفتن ناقصم، چشم نافذ و بینای شما بود تا اعماق دل مرا می دید و از زبان شما می شنیدم که چه شده است این دل شیدای من. که چه اتفاقی در حال رخ دادن است و چه باید بکنم. استاد عزیزتر از جان، دلم حیاتی جدید یافته است از جنس مرگ؛ مرگ را چنان حس می کنم که گویی در حال جان کندن هستم و با جان کندن در حال جدایی از دنیا. می دانم که می دانید چقدر لذت بخش است؛ این قدر لذت دارد که حاضر نیستم دنیایی را بگیریم و این حضور را به کسی بدهم. اما استاد وحشتناک نیز هست، گویا میان جلال و جمال در تکاپو هستم. حاضر نیستم جان خود را تقدیم کنم و حاضر هم نیستم مرا از این خواسته دور کنند. این قدر دنیا برایم کوچک شده است که هیچ چیز مرا قانع نمی کند که نگاه غفلت آمیز به این حیات بیفکنم و این قدر هراسانم از دنیای دیگر که زانوهایم یاری نمی کند قدم از قدم بردارم. گویی مرگ دقیقا کنار من نشسته است و به خود نهیب می زنم مگر صادق نیستی پس «فتمنوا الموت» اما نمی شود و لبیک نمی گویم. گویی پای بند چیزی هستم که هستم ولی اگر پای بند بوده ام پس چرا مرا وارد این حضور کرده اند؟ شک کردن به این حضور مترادف با شک کردن در وجود خودم شده است. چقدر مرگ شیرین است و چقدر هراسناک. نمی توانم استاد از زن و فرزند و عشق به جهاد دل بکنم و لبیکی بگویم و کامل وارد این جنت شوم. جایی نخوانده بودم و نشنیده بودم که عشق به جهاد هم حجاب می شود و گمان می کردم جهاد را با مرگ عجین است ولی استاد بیش از زن و فرزند پای بند جهاد شده ام. نمی توانم وارد شوم و می ترسم این حضور را بدون درک کمال و تمام از دست بدهم. باورم نمی شود این چنین ضعفی داشته ام و خبر نداشته ام؛ ای وای از تزیین و تسویل نفس. استاد عزیز، نکند بعد از قبول این حضور و قبول مرگی روح افزا، نتوانم در آن جهان پر ابهام قدمی بردارم؟ مگر بعد از مرگ توشه ای از دنیا نمی خواهند؟ توشه ای ندارم... آهِ مِنْ قِلَّةِ الزَّادِ، وَ طُولِ الطَّرِيقِ، وَ بُعْدِ السَّفَرِ، ... نکند در آنجا پایم در جایی بماند و از طی طریق بمانم؟ می ترسم استاد کسی دست مرا نگیرد و تا ابدیت در فراق یار بمانم. نکند به من تشر بزنند که با دست خالی آمده ای و ادعایی به بلندای عرش داری؟ ترس وجودم را می گیرد وقتی به آن سوی مرز دنیا می نگرم و بهجت تمامی ارکان وجودم را به شور می آورد وقتی خود این حضور را لمس می کنم؛ چنان که گویی زمزمه می کنند « مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُم مَّن قَضَى نَحْبَهُ وَ مِنْهُم مَّن يَنتَظِرُ» آه چقدر زمزمه ی شیرینی است ولی مگر می شود این زمزمه را کنار نهاد ولی چگونه عهد من خود مانع تصدیق من گشته است؟ چرا عهد خود بر جهاد را نمی گذارم و تصدیقی در خور آن انجام نمی دهم؟ ولی استاد هر چه می کنم نمی شود... وا مانده ام چه کنم این حضور غریب را؟ گویی هزاران سال است منتظر این لحظه بوده ام و حال جرات پریدن در آغوش آن را ندارم. باورم نمی شود این قدر ضعیف و حقیرم. گمان می کردم شهامتی صدها برابر داشته باشم ولی به عینه دیدم که هیچ ندارم. نه این که استاد گمان کنید به لطف و کرم حضرت دوست ایمان ندارم... ایمان دارم ... و شاید هم نداشته باشم. دیگر تمامی سخنان خودم را تکذیب می کنم و شاید این هم دروغ دیگری باشد و در عمق جانم خبری از ایمان نیست. اگر نروم و اگر این حضور را از دست بدهم هیچ گاه خودم را نخواهم بخشید. احساس می کنم که این حضور را آن چنان نگه نمی دارند که هر گاه خواستم تصمیم بگیرم ولی با علم به این حقیقت باز هم نمی توانم. استاد ای کاش عشق به جهاد نبود تا چنان تنگ تنگ در آغوشش می گرفتم که تمامی وجودم از حس داشتنش سیراب شود ولی نمی شود. می شود از خود گذشت ولی از شوق به جهاد نه؟ این چه حیاتی است که این قدر زیبایی دارد و این قدر ترس؟ گمان می کردم خوف فقط در این جهان است و هنگامی که به مرگ رسیدی دیگر ترسی نیست ولی گویا خوف عجین بشر است. ای کاش دستگیری داشتم از جنس اولیاء الله که مرا به مرکز این حضور پرتاپ می کرد و به جانم می فهماند «الا ان اولیاء الله لا خوف علیهم و لا هم یحزنون» چرا حضرت صاحب الزمان به بالین چنین شکسته بالی نمی آید؛ نمی توانم بی حضور آنها این چنین تصمیمی بگیرم. اصلا چرا همچون وجود حقیری را تا به این جا آورده اند؟ مگر می شود این چنین مسکینی را به این حضور دعوت کنند؟ اگر دعوت کرده اند چرا شهامت ورود را ندارم... این سرگردانی کشنده تر از نبودن حضور است؛ چقدر عشق آسان می نمود و چقدر مشکل در پیش رو دارد. گاهی اوقات شیطان وسوسه می کند که برگرد، راه از آنی که فکر می کردی سخت تر است و به خود امید می دهم که «ان الراحل الیک قریب المسافه» استاد به فریادم برسید. می خواهم وارد طریق شوم ولی نمی شود...چه کنم؟ مانده ام میان خودم و این حضور و نزدیک است که دیگری چیزی برای از دست دادن نداشته باشم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با جمع بین عقل و قلب، این حضور را به جامعیت برسانید تا اولاً: برایتان با استحکام لازم پایدار بماند، ثانیاً: وسعت یابد. توصیه‌ی بنده در این مورد شرح مبحث «ده نکته در معرفت نفس» و حمد حضرت امام است. از این جهت قلب، به جهت‌گیری خوبی می‌رسد. در این مورد سبک سلوکی حضرت امام که جمع بین عقل و قلب است، به‌خصوص در این تاریخ، بیشتر مؤثر می‌باشد. موفق باشید

نمایش چاپی