بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
21126

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
به نام خدا سلام و خدا قوت: نظر شما را در رابطه با شخصیت شناسی با روش ایناگرام می خواستم جویا شوم؟ لطفا توضیح دهید خوب است و یا خیر و آیا قابل استفاده هست یا ابدا نمی توان بر آن تکیه کرد؟ ممنونم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در عین آن‌که تخصصی در این مورد ندارم، اطمینانی هم به این نحوه ارزیابیِ انسان‌ها در من نیست. زیرا این احتمال را بدهید که با پیش‌فرض‌های قبلی، از انسان‌ها تصوری را در نظر بگیریم و سپس در جستجویِ آن تصور باشیم با این گمان که فکر می‌کنیم آن را یافته‌ایم، غافل از آن‌که آن را ساخته‌ایم. موفق باشید

20914

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و عرض ادب: لطفا بفرمایید نظر ملاصدرا در مورد زنها چگونه است؟ چندی پیش مطلبی شنیدم حاکی از اینکه ایشان زنان را حیواناتی در اختیار مردان می داند و جایگاه سخیفی برایشان قائل است بنده با توجه به مبانی ایشان نتوانستم باور کنم. لطفا شما راهنمایی بفرمایید. ممنون و التماس دعا.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قبلاً عرض شد: «ابداً این‌طور نیست. در این مورد خوب است به کتاب «سیر تحول مکتب فلسفی اصفهان از ابن سینا تا ملاصدرا» از آقای دکتر مهدی امامی جمعه رجوع شود. موفق باشید

19687
متن پرسش

تحلیل سیاسی، فرهنگی با رویکرد «نقد درون گفتمانی» بخش سوم «آقای میثم مطیعی عزیز و دوست داشتنی، استدعا داریم پرونده درخشان خود را لکه دار نکنید‼️ هر چند که بنده از ارادتمندان و دوستداران جناب مطیعی به دلیل مدیحه سرایی ها و مرثیه سرایی های که با مضامین انقلابی همراه است، می باشم!! اما مع الاسف اشعاری که در عید فطر خواندید کام ما را تلخ کرد!! هر چند بنده اطمینان دارم که از سر دلسوزی خواندید! و علی رغم کانال ها و سایت های که شما را به عقده گشایی یا ابوکینه متهم نمودند!! اما برای همگان روشن هست که این چنین نیست!!! آقای مطیعی عزیز!! شما دیروز در مقابل رئیس جمهوری این گونه شعر سرودید که حدود 24 میلیون مردم به وی اقبال داشتند، و هرکدام از آن ها به دلایل غلط یا صحیح به جناب روحانی رأی دادند، و ما نیروهای انقلاب سعی کنیم که با همین افراد دست در دست هم برای فائق آمدن بر معضلات و بن بست ها یکپارچه بشیم! آقای مطیعی عزیز!! کلیت مضامین اشعار دیروز شما را می پذيرم و مورد تأیید هست! اما استحضار داشته باشید که شما با مردمی مواجه هستید، که این لحن و سبکی را که انتخاب کردید را به عقده گشایی یا تندروی متهم می کنند، نه این که مثل دوستان مان حماسی بودن اشعار را استنتاج نمایند!! بنده گمان می کنم سرودن و خواندن چنین اشعاری جزء صدمه به «اتحاد» کشور و ملت که دست آورد چندانی ندارد، امیدوارم که حضرتعالی به عنوان یکی از مداحان نزدیک به بیت رهبری از این پس دقت بیشتری به خرج دهید!!! لذا بهتر هست انتقادهای خویش را از مجاری صحیح به گوش دستگاه های نظارتی برسانیم!» سلام استاد عزیزنظر جنابعالی در مورد یادداشت فوق چیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ما در جایگاه تاریخی خاصی قرار داریم که هویت نهضت خود را از طریق شعارهای‌مان دائماً باید زنده نگه داریم مثل شعارهای اصحاب امام حسین«علیه‌السلام» در روز عاشورا در مقابل جبهه‌ی کفر و استبداد یزیدی. در این حال اگر بخواهیم از این کلیّتِ حضور خود دست بشوییم، از «خود» دست شسته‌ایم. همچنان‌که رهبری عزیز با شعار «من انقلابی هستم» مواظب بودند فضای مذاکره‌ی دیپلمات‌ها هویت ما را شکل ندهد. آیا می‌توان در آن حالت به بهانه‌ی آن‌که دولت در حال مذاکره‌ی دیپلماسی است، هویت خود را نادیده بگیریم؟ حتی در این‌جا بحث شعر و شاعری هم نیست تا کسی بگوید اشعار ضعیف یا قوی بود، قصّه‌ی حماسه است و حماسی‌زیستن و زنده‌بودن، که امروز معنای زندگی در حماسی زندگی‌کردن است. دولت هم باید معنای خود را در عمقِ تعلقش به همین نحوه شعارها، خود را ادامه دهد. پس مسئله مافوق نظر به موضوعات جزئی است تا بگوییم چه کسی بدش می‌اید و چه کسی خوشش می‌آید. همه نیاز دارند که در فضای چنین روحیه‌ی حماسی، خود را معنا کنند. مثل آن‌که ما با پرتاب موشک‌های خود به مقر تروریست‌ها، خود را معنا کرده‌ایم و مثل فرانسه و انگلستان، گرفتار پیداکردنِ فرد تروریست نشدیم. مگر در آن‌جا همه در جبهه‌ی حماسی واحد مشخص نکردند ما از جنس دیگری هستیم؟ این‌جا نیز ما همه و یک‌صدا روشن کردیم «چه هستیم» و «چه باید باید باشیم». موفق باشید  

19136

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: استاد عزیز. نظر شما در مورد کتب آقای صمدی آملی چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر من خوب است. موفق باشید

18858
متن پرسش
سلام علکیم: ببخشید سوالی در مورد جمنا شما قبلا چنین حرکاتی را منتسب به اصولگرایی حزبی می فرمودید و درست هم بود اما الان می فرمایید افراد قابل اعتمادی وارد میدان شده اند. واقعا این افراد که از موافق برجام تا مخالف برجام دور هم جمع شده اند وحدت گفتمانی را دنبال می کنند یا دنبال یک وحدت تاکتیکی هستند تا فقط در انتخابات پیروز شوند و خدا می داند بعدش هم دوباره سهم خواهی های حزبی چه بلایی را سر کشور بیاورد. لطفا کمی توضیح دهد که چگونه می فرمایید این حرکت درستی است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر نمی‌رسد آقایانی که جمنا را تشکیل داده‌اند مصداق آن نوعِ اصول‌گرایی حزبی باشد که رقیب خود را به هر شکلی نفی کند. آن‌چه فعلاً از طریق آقایان در صحنه است، حسیاسیت است نسبت به ارزش‌های انقلاب. موفق باشید

17702
متن پرسش
سلام استاد: جواب سوال 17693 متناسب با بحث سوال نيست. نگارنده ميخواد بگه امام خميني قبل تحقق انقلاب يك وعده اي داده بعد اون يچيز ديگه از آب دراومد انقلاب. شبهه اي شبيه آنچه علي دشتي در 23 سال براي حضرت رسول مطرح ميكنه كه در موضع ضعف نبي خدا چجوري بوده و بعد اون در دوران اوج قدرت چجوري شده (به زعم خودش البته) ممنون ميشم اگر دقيق تر جواب بدين فارغ از كلي گويي. بنظرم بايد در اين مبحث به محكم و متشابه سخن امام توجه كرد و همچنين عدم تقطيع حرفا. نظر شما چيه؟ تشكر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم متوجه موضوع شدم. به همین جهت معتقدم یک تمدنی مثل انقلاب اسلامی وقتی بخواهد ظهور کند طی یک فرایندی ما از تمدن قبلی یعنی تمدن غرب عبور می‌کنیم. و این چیزی نیست که خلق‌الساعه واقع شود. و لذا آن‌چه را امروز در روبه‌روی خود داریم به ظهورآمدنِ عهدِ غربی ما است که شدت گرفته تا بلکه محفوظ بماند. ولی این تلاش غروب است که در عین آن‌که نورش گسترده است، ولی خبر از به‌انتهارسیدنش در میان است. موفق باشید

16502
متن پرسش
سلام: هدف نهایی خلقت انسان قرب الهیست و یا رسیدن به توحید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: توحید عبارت است از «عبور از کثرات و حاضر شدن در محضر حق» که این همان قرب الهی است. موفق باشید

16151

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض معذرت و عرض سلام: یعنی شما می فرمایید در این قضیه که روسی ها وارد بلاد اسلامی شدن هیچ مسئولیتی بر گردن ما نیست؟ بنده غیر از این سوال می خواستم بدونم استفاده از کفار اهل کتاب بر علیه مسلمانان طبق فقه ما صحیح هست؟ استفاده از کفار بر علیه کفار صحیح هست البته با شرایطی، ولی بنده هرچه جست و چو کردم متوجه نشدم استفاده از کفار اهل کتاب علیه مسلمانان صحیح باشه.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از آن جهت که روسیه بر اساس حضور قبلی که در بندر طرطوس در سوریه دارد و قراردادی با آن کشور از قبل داشته، موضوع فرق می‌کند با آن نوع تقسیم‌بندی‌هایی که ما در فقه خود داریم که در مقابل تجاوز کفار به بلاد مسلمین وظایفی را به عهده داریم. موفق باشید

14984

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: سوال در خصوص روش تحصیل در فلسفه و عرفان بصورت تخصصی داشتم. اما سوال اصلی این بود که برای تخصص و محقق شدن در فلسفه اسلامی و عرفان نظری میزان برداشت ما از علوم طبیعیات با تمام شاخه هایش اعم از علم الحیوان، علم النفس، علم النبات، علم المعادن، سماع طبیعی، کون و فساد، هیئت و ... و نیز نجوم اعم از قدیم و جدید و نیز مباحث فیزیک اعم از فیزیک کوانتوم و فیزیک کوانتیک، مباحث نسبیت عام و خاص در فیزیک و مبحث گرانش و .... چه مقدار باید مطالعه شود؟ اگر بنده را راهنمایی کنید متشکر می شوم. یا اگر اینکه شخصی دیگر را معرفی کنید یا کتاب یا سخنرانی و یا هرچیزی دیگری را به بنده معرفی کنید متشکر می شوم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: رویهم‌رفته باید این علوم را بدانیم ولی به صورت خاص، هر وقت لازم شد به هر کدام رجوع کنیم. بنده خودم بعضی از این علوم را نمی‌دانم که نظر دهم مثل علم المعادن و یا سماع طبیعی. موفق باشید

12971
متن پرسش
با سلام و عرض ادب: در مورد معرفت النفس در نکته اول خواندیم که فرمودید ما یک تن داریم و یک من. و آن را پذیرفتیم. اما در جایی دیگر از مطالب دیدیم که فرموده بودید (نقل به مضمون) بین تن و من دوگانگی وجود ندارد و هر کس دوگانه ببیند به دوگانگی عین و ذهن دچار است. (اگر مطلب را درست ذکر کرده باشم) لطفا این تناقض را برایمان برطرف کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر دو درست است. آن‌جا که گفته می‌شود بین تن و نفس، دوگانگی نیست، بدین‌معنا است که نفس از طریق بدن ظهور می‌کند و شما عملاً وقتی به تن انسان زنده‌ای اشاره می‌کنید، با نفس روبه‌روئید و آن‌جایی که گفته می‌شود نفس، غیر از تن است، نظر به حقیقت نفس دارد خارج از آن‌که به مظهریت بدن توجه شود. موفق باشید

12700
متن پرسش
عرض سلام و خسته نباشید: از حضورتان سوال داشتم که از نظر شما تعامل مطلوب حکومت اسلامی با جامعه ی بین المللی چگونه باید باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در عین تشنج‌زدایی و داشتن رابطه‌ی فرهنگی و نظر به تعامل بین فرهنگ‌ها باید مواظب بود وَجهِ استکباری جاری در فرهنگ غربی وجه انقلابی ما را بی‌رنگ نکند. در این مورد نظرات جناب آقای دکتر اصغر مصلح در رابطه با «فلسفه‌ی میان‌فرهنگی» قابل استفاده است. موفق باشید

10388

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: در برخی از مجالس عزاداری دیده می شود که هنگام سینه زنی، در کنار ذکر برخی از مصائب امام حسین (ع)، درباره مقام معظم رهبری نیز اشعاری خوانده شده و برای آن اشعار نیز سینه زنی می شود. نظر شما در این مورد چیست و آیا می شود درباره افراد دیگر نیز شعر خواند و سینه زنی کرد یا خیر؟؟؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید آن اشعار دیده شود که آیا باز رجوع‌اش به مقام منیع عاشورا است و مظاهر آن را نشان می‌دهد یا نه؟ کاری که ما در نسبت بین شهدای انقلاب اسلامی و شهدای کربلا می‌کنیم خوب است همان‌طور اگر نسبت بین شهداء با امام حسین«علیه‌السلام» را امروز در نسبت بین یاران انقلاب با مقام معظم رهبری بدانیم خوب است. موفق باشید
7991

مکتب تفکیکبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت استاد عزیز 1- می خواستم در مورد شخصیت شیخ حسن میلانی و نظریاتی که علیه فلسفه دارن را را از نظر شما بدانم. 2- ایشان تقریبا بزرگان ما را و انقلاب را نقد کرده اند از قبیل( شهید مطهری-علامه طباطبایی-امام خمینی و ......) آیا کار ایشان هدفی سیاسی دارد و یا فقط شبهه علمی دارند؟ 3- چرا به شبهات این مرد پاسخی درست و محکم دادن نمی شود؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: 1- بنده به ایشان گفتم یک ماه تشریف بیاورید تا به شما فلسفه و عرفان درس دهم و تصورات غلط شما را تصحیح کنم، بعداً در مورد فلسفه و عرفان نظر دهید، ولی نیامدند 2- هرچه هست روش ایشان عالمانه نیست 3- سایت آقای وکیلی در مشهد به طور مفصل این شبهات را جواب داده‌اند در سایت http://www.erfanvahekmat.ir/. موفق باشید
3711

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
منظور شما از این که «مبادی، بالاتر از فکر است.» کدامیک از گزینه‌های زیر است؟ الف) منظور از «مبادی» همان مقدمات استدلال است. و منظور از این که «این مبادی، بالاتر از تفکر است.»، این است که مقدمات، در رتبة قبل از استدلال قرار دارند. و منظور از «جهت‌دادن» هم همین است که بخشی از صحت استدلال متوقف است بر صحت مقدمات. ب) منظور از این مبادی، عالمِ انسان متفکر است و فضایی که در آن می‌اندیشد.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: هر دو. موفق باشید
31683
متن پرسش
سلام: ۱. اربعین امسال با توجه به مشکلات و محدودیت ها خیلی ها نمیتونن برن کربلا من جگرم داره آتیش میگره که نمیتونم برم. آیا امام حسین علیه السلام جواب این جگر سوخته من رو خواهد داد؟ ۲. دوست دارم زندگی توحیدی داشته باشم چه کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: إن‌شاءالله جواب جگر سوخته شما همان زندگی توحیدی است که به دنبال آن هستید و با نور حضرت اباعبدالله «علیه‌السلام» شراب توحیدی مقربین را بر شما، نه آن‌که بچشانند، بلکه می‌نوشانند تا در مستی و هستی، خود را احساس کنید. موفق باشید

29525

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت استاد گرامی و عزیز: صلواتی مخصوص قبرستان به شرح زیر به نقل از امام رضا علیه السلام مشاهده نمودم. از حضرت رضا (ع) روایت شده: هر کس داخل قبرستان مسلمین شود و این صلوات را یک مرتبه بخواند، خداوند متعال تا ۱۰ سال عذاب از اهل آن بردارد و اگر دو بار بخواند تا ۴۰ سال و اگر سه بار بخواند برای همیشه عذاب از آن قبرستان برداشته شود و هر کس بر سر قبر پدر و مادر خود بخواند چنان باشد که حقوق ایشان را ادا نموده است. اَللّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحمَّدٍ وَ آلِ مُحمَّدٍ ما دامَتِ الصَّلَواتِ وَ صَلِّ عَلَی مُحمَّدٍ وَ آلِ مُحمَّدٍ ما دامَتِ البَرَکاتِ وَ صَلِّ عَلَی مُحمَّدٍ وَ آلِ مُحمَّدٍ ما دامَتِ الرَّحمَةِ، اَللّهُمَّ صَلِّ عَلَی رُوحِ مُحمَّدٍ وَ آلِ مُحمَّدٍ فِی الاَرواحِ وَ صَلِّ عَلَی جَسَدِ مُحمَّدٍ وَ آلِ مُحمَّدٍ فِی الاَجسادِ وَ صَلِّ عَلَی قَبرِ مُحمَّدٍ وَ آلِ مُحمَّدٍ فِی القُبُورِ وَ صَلِّ عَلَی صُورَةِ مُحمَّدٍ وَ آلِ مُحمَّدٍ فِی الصُّوَرِ وَ صَلِّ عَلَی تُربَةِ مُحمَّدٍ وَ آلِ مُحمَّدٍ فِی التُّرابِ وَ صَلِّ عَلَی نُورِ مُحمَّدٍ وَ آلِ مُحمَّدٍ فِی الاَنوار بِرَحمَتِکَ یا اَرحَمَ الرّاحِمینْ. آیا چنین صلواتی سند صحیح دارد؟ و اگر صحیح هست، تفسیر شما از این صلوات چیست؟ التماس دعا. یا حق
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در جریان این روایت نیستم. آری! اگر اهل قبرستان با همین اذکار متذکر عظمت اهل‌البیت «علیهم‌السلام» باشند و همراه ما آن صلوات را تصدیق و تکرار کنند، إن‌شاءالله به نور اهل بیت منوّر می‌شوند. موفق باشید

27889

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: طاعات و عبادات مقبول درگاه حق. تو برنامه زندگی پس از زندگی با افرادی که فوت کردن و دوباره زنده شدن مصاحبه میکنن، حالا سوال من اینجاست که مگه تو قرآن نداریم که اصرار میکنن که من رو به دنیا برگردون تا کارهامو اصلاح کنم ولی خداوند می‌فرمایند که بهشون این اجازه داده نمیشه. پس چطور اونها برگشتن؟! یا اگه این مهلت داده میشه پس چرا فقط شامل حال بعضیا شده؟! آیا اونها از برزخ برگشتن؟! ملتمس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که قبلا عرض شده‌است، این افراد تنها با نحوه‌ی تجرد روح خود روبرو شده‌اند و اساسا به مرحله‌ی سکرات و نکیر و منکر و حضور در برزخ نرسیده‌اند که با اعمال خلاف خود روبرو شوند و تقاضا کنند «رب ارجعون لعلی اعمل صالحا» موفق باشید

24045

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام خدمت استاد بزرگوار: دختری مذهبی با روحیه انقلابی و پیشینه کار فرهنگی بودم که بعد از سخت گیری های زیاد بابت اینکه روحیه همسر باید به آدم بخورد و... ازدواج کردم. در زمان آشنایی با همسرم از صداقت ایشان و ایمانی که حس کردم دارند خوشم آمد و ازدواج کردم. با وجودی که می دانستم اهل کار فرهنگی نیستند ولی فکر می کردم اهمیتی ندارد الان از ازدواجم پشیمان نیستم و ایشان را خیلی هم دوست دارم ولی اینکه نسبت به اوضاع دیگران بی تفاوت است و کمک به دیگران را چه از لحاظ مادی چه معنوی، نه از پدر و مادرش، نه از اطرافیانش نیاموخته، نسبت به خمس و زکاتش بی خیال است و علی رغم اینکه زبانا بسیار شکر گزار است ولی در نماز و اعمال دینی اش اهمال می کند، پاداش هر کاری را از جنبه مادی می بیند و خیرش به کسی نمی رسد، دروغ و پارتی بازی می کند و در جوابم می گوید همه انجام می دهند و...خیلی اذیت می شوم. سه سال از زندگی مشترکمان می گذرد و صاحب فرزند پسری هم هستیم. من نگران تربیت و رشد بچه هم هستم می ترسم از اینکه غذای شبهه دار (از نظر خودم نه همسرم) می خوریم ولی نمی توانم بیش از این با همسرم از حلال و حرام و احکام دینی صحبت کنم چون بارها گفته ام و خواسته ام که دقت بیشتری کند ولی چون از بچگی این طور بار آمده باور ندارد و نمی خواهد باور کند می ترسم بیشتر بگویم بدتر شود. از معنویات خودم هم به شدن نگرانم و احساس خسران می کنم چون از ازدواج تا بچه دار شدن و ... روز به روز از فرصت ها و توفیق های عبادت و مناجاتم کاسته شد و دیگر مستحبات به خاطره تبدیل شدند. من به یار امام زمان شدن فکر می کردم و می کنم و ایشان به اندوختن مال بیشتر برای جا نماندن از قافله. لطفا راهنمایی کنید چگونه رفتار کنم و چطور با ایشان برخورد کنم که احکام دینی را جدی تر بگیرند و اینقدر خودخواه نباشند در واقع زبان مفاهمه با ایشان را به من یاد بدهید. ممنون می شوم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم شما در مواردی که به ایشان تذکر می‌دهید وظیفه‌ی خود را انجام داده‌اید و بیش از این در چنین موضوعاتی ریز نشوید. سعی کنید همین زندگی را مأوایی جهت اظهار شخصیت دینی و الهیِ خود قرار دهید. موفق باشید

23636

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
آقای صمدی می فرمایند خواب انسان نشسته است انسان اگر بخواهد شکارچی باشد باید نشسته بخوابد تا تمثل برایش اتفاق بیفتد ایشان می فرمایند آقای قاضی ۳۰ سال همینطور نشسته خوابیده نظر حضرتعالی در این مورد چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چیزی در این مورد نمی‌دانم و تا حال هم نشنیده‌ام. موفق باشید

23528

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: جایگاه علوم غربی و غیرایمانی در حرکت و زندگی انسان چیست‌؟ چه باید بشود که مطالعه ی علوم حصولی برای این انسان قدسی تبدیل به یک نور و ایمان بشود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عمده نیت و قصدی است که انسان در رابطه با علوم تجربی باید دنبال کند تا با قلبِ ایمانی و عقلی تکنیکی، شهریاری‌ها به میان آیند. موفق باشید

22872
متن پرسش
مرتبط و در ادامه سوال ۲۲۸۶۲ جناب استاد با عرض سلام و احترام و تشکر فراوان از پاسخ حضرتعالی؛ ببخشید که من درست متوجه نشدم: آیا در اینکه روح فرزند رحم من را انتخاب کند بنده نقش و اختیاری داشته و دارم (تقصیری از بنده سرزده که این اتفاق نیفتاده)؟ چه باید بکنم آیا دعا نمی تواند تقدیر را عوض کند؟ آنچه من فهمیدم: یعنی می فرمائید تقدیر بنده در بچه دار شدن نیست؟ به نظر حضرتعالی این اقدامات درمانی که عرض شد اصرار بیش از حد به حساب می آید؟ شرمنده ام از سوالات متعدد، پریشانی مرا ببخشید. با وجود آرزومندی، توفیق پیاده روی اربعین ندارم و از محضرتان بسیار ملتمس دعا هستم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ما و شما نمی‌دانیم آیا این رحم برای آن‌که روحی آن را انتخاب کند، هست یا نه؟ عمده آن است که در حدّ معمول به وسیله‌ی دعا و درمان، خود را آماده کنید تا اگر تقدیر بود که روحی مناسب این رحم که بخواهد مادرش شما باشید، آن را انتخاب کرد، هوالمطلوب. و اگر تقدیر چنین نبود، هوالمطلوب. به چه کار می‌آید فرزندی که خودش رحم مادرش را انتخاب نکرده است و ما بخواهیم او را با زور در رحمی جای دهیم! موفق باشید

21965

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
استاد عزیز سلام: پاسخ شما را کلمه به کلمه چندین بار و در فواصل زمانی متفاوت خواندم و نوشیدم، جوابی کافی در بابِ چرایی توجه به اشارات رهبری بود؛ اما ببخشید که دوباره مزاحم می شوم ولی شاید من سوال را خوب و درست نپرسیدم، پس خواهش می کنم بر من ببخشایید و از چگونگی‌های استفاده از اشارات رهبری بفرمایید. شاید بهتر است اینگونه بگویم که ما همانگونه که پای درس‌های شما از شرح کتب و برخورد با اندیشه بزرگانی همچون امام و علامه طباطبایی و دکتر فردید، دکتر داوری و .... نشسته‌ایم امروزه شدیدا محتاج شرح مفصل شما از اشارات رهبری داریم. بخصوص در اشارات رهبری برای سلوک فردی و سپس سلوک اجتماعی و اینکه از کجا و چگونه شروع کنیم. استفاده‌ای ولو به اندازه پیمانه‌ای از دریای اندیشه رهبری که حتی از سال‌های قبل انقلاب هم نور آن را می بینیم، امروز و بخصوص برای نسل جوان دهه هفتاد و هشتاد بسیار دور و بعید است. دست به دامان شما شده‌ایم و ما را یاری دهید. در پناه حضرت حق باشید
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم بد نیست سری به مباحثی که اخیراً خدمت رفقا شروع شده است تحت عنوان «گوش‌سپردن به ندایِ بی‌صدای انقلاب اسلامی» بزنید. مباحث بر روی سایت هست. موفق باشید

20922

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: در بحث روانشناسی ما شاهد این هستیم که استاد روانشناس سرکلاس وقتی از تغییر جنسیت صحبت می کند آن را صرفا یک گرایش و یک نیاز عادی در انسان هایی معرفی می کند که این کشش نسبت به رفتار های جنس مخالف در او هست و این را کاملا عادی می دانند و رفتار جامعه را از بسته بودن ذهن معرفی می کند و آن را یک حق انسانی معرفی می کنند حداقل در مورد اساتید بنده اینگونه هست. نظرتون رو لطف بفرمایید در مورد این موضوع. استاد من یه مدتی کتب جنابعالی رو کار می کردم در حد چند کتاب نخست اما بعد از مدتی جذب فلسفه و فلسفه اسلامی شدم و اون زمان اختصاص داده شده رو با فلسفه جایگزین کردم خواستم راهنمایی کنین بنده رو که آیا اون روند قدمی رو ادامه بدم و به خودشناسی و سایر مباحث بپردازم یا روند فلسفه را که تازه شروع کرده ام ادامه بدم؟ خودم حس کردم مطالعات قبلی به عنوان یک پایه و اساس احتیاج دارم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- خداوند میل به جنس مخالف را در انسان قرار داد جهت بقای نسل، و لذت‌بردن، فرعِ آن است و موضوع گرایش به تغییر جنسیت به دلایل واهی مثل این‌که از جنس دیگر لذت می‌برد، کافی نیست برای به رسمیت‌شناختن آن الااین‌که واقعاً از نظر فیزیولوژیک مانعی در میان باشد که مانع ظهور جنسیتِ واقعی طرف شده است که موضوع آن متفاوت است 2- به نظرم مقدمات فلسفی حداقل در حدّ «بدایة الحکمه» کار را جلو می‌برد. موفق باشید

19601
متن پرسش
سلام استاد عزیز: نمی دانم چگونه بگویم و چگونه راز دل خود را افشا کنم که حرفم را گفته باشم؛ ای کاش به جای گفتن ناقصم، چشم نافذ و بینای شما بود تا اعماق دل مرا می دید و از زبان شما می شنیدم که چه شده است این دل شیدای من. که چه اتفاقی در حال رخ دادن است و چه باید بکنم. استاد عزیزتر از جان، دلم حیاتی جدید یافته است از جنس مرگ؛ مرگ را چنان حس می کنم که گویی در حال جان کندن هستم و با جان کندن در حال جدایی از دنیا. می دانم که می دانید چقدر لذت بخش است؛ این قدر لذت دارد که حاضر نیستم دنیایی را بگیریم و این حضور را به کسی بدهم. اما استاد وحشتناک نیز هست، گویا میان جلال و جمال در تکاپو هستم. حاضر نیستم جان خود را تقدیم کنم و حاضر هم نیستم مرا از این خواسته دور کنند. این قدر دنیا برایم کوچک شده است که هیچ چیز مرا قانع نمی کند که نگاه غفلت آمیز به این حیات بیفکنم و این قدر هراسانم از دنیای دیگر که زانوهایم یاری نمی کند قدم از قدم بردارم. گویی مرگ دقیقا کنار من نشسته است و به خود نهیب می زنم مگر صادق نیستی پس «فتمنوا الموت» اما نمی شود و لبیک نمی گویم. گویی پای بند چیزی هستم که هستم ولی اگر پای بند بوده ام پس چرا مرا وارد این حضور کرده اند؟ شک کردن به این حضور مترادف با شک کردن در وجود خودم شده است. چقدر مرگ شیرین است و چقدر هراسناک. نمی توانم استاد از زن و فرزند و عشق به جهاد دل بکنم و لبیکی بگویم و کامل وارد این جنت شوم. جایی نخوانده بودم و نشنیده بودم که عشق به جهاد هم حجاب می شود و گمان می کردم جهاد را با مرگ عجین است ولی استاد بیش از زن و فرزند پای بند جهاد شده ام. نمی توانم وارد شوم و می ترسم این حضور را بدون درک کمال و تمام از دست بدهم. باورم نمی شود این چنین ضعفی داشته ام و خبر نداشته ام؛ ای وای از تزیین و تسویل نفس. استاد عزیز، نکند بعد از قبول این حضور و قبول مرگی روح افزا، نتوانم در آن جهان پر ابهام قدمی بردارم؟ مگر بعد از مرگ توشه ای از دنیا نمی خواهند؟ توشه ای ندارم... آهِ مِنْ قِلَّةِ الزَّادِ، وَ طُولِ الطَّرِيقِ، وَ بُعْدِ السَّفَرِ، ... نکند در آنجا پایم در جایی بماند و از طی طریق بمانم؟ می ترسم استاد کسی دست مرا نگیرد و تا ابدیت در فراق یار بمانم. نکند به من تشر بزنند که با دست خالی آمده ای و ادعایی به بلندای عرش داری؟ ترس وجودم را می گیرد وقتی به آن سوی مرز دنیا می نگرم و بهجت تمامی ارکان وجودم را به شور می آورد وقتی خود این حضور را لمس می کنم؛ چنان که گویی زمزمه می کنند « مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُم مَّن قَضَى نَحْبَهُ وَ مِنْهُم مَّن يَنتَظِرُ» آه چقدر زمزمه ی شیرینی است ولی مگر می شود این زمزمه را کنار نهاد ولی چگونه عهد من خود مانع تصدیق من گشته است؟ چرا عهد خود بر جهاد را نمی گذارم و تصدیقی در خور آن انجام نمی دهم؟ ولی استاد هر چه می کنم نمی شود... وا مانده ام چه کنم این حضور غریب را؟ گویی هزاران سال است منتظر این لحظه بوده ام و حال جرات پریدن در آغوش آن را ندارم. باورم نمی شود این قدر ضعیف و حقیرم. گمان می کردم شهامتی صدها برابر داشته باشم ولی به عینه دیدم که هیچ ندارم. نه این که استاد گمان کنید به لطف و کرم حضرت دوست ایمان ندارم... ایمان دارم ... و شاید هم نداشته باشم. دیگر تمامی سخنان خودم را تکذیب می کنم و شاید این هم دروغ دیگری باشد و در عمق جانم خبری از ایمان نیست. اگر نروم و اگر این حضور را از دست بدهم هیچ گاه خودم را نخواهم بخشید. احساس می کنم که این حضور را آن چنان نگه نمی دارند که هر گاه خواستم تصمیم بگیرم ولی با علم به این حقیقت باز هم نمی توانم. استاد ای کاش عشق به جهاد نبود تا چنان تنگ تنگ در آغوشش می گرفتم که تمامی وجودم از حس داشتنش سیراب شود ولی نمی شود. می شود از خود گذشت ولی از شوق به جهاد نه؟ این چه حیاتی است که این قدر زیبایی دارد و این قدر ترس؟ گمان می کردم خوف فقط در این جهان است و هنگامی که به مرگ رسیدی دیگر ترسی نیست ولی گویا خوف عجین بشر است. ای کاش دستگیری داشتم از جنس اولیاء الله که مرا به مرکز این حضور پرتاپ می کرد و به جانم می فهماند «الا ان اولیاء الله لا خوف علیهم و لا هم یحزنون» چرا حضرت صاحب الزمان به بالین چنین شکسته بالی نمی آید؛ نمی توانم بی حضور آنها این چنین تصمیمی بگیرم. اصلا چرا همچون وجود حقیری را تا به این جا آورده اند؟ مگر می شود این چنین مسکینی را به این حضور دعوت کنند؟ اگر دعوت کرده اند چرا شهامت ورود را ندارم... این سرگردانی کشنده تر از نبودن حضور است؛ چقدر عشق آسان می نمود و چقدر مشکل در پیش رو دارد. گاهی اوقات شیطان وسوسه می کند که برگرد، راه از آنی که فکر می کردی سخت تر است و به خود امید می دهم که «ان الراحل الیک قریب المسافه» استاد به فریادم برسید. می خواهم وارد طریق شوم ولی نمی شود...چه کنم؟ مانده ام میان خودم و این حضور و نزدیک است که دیگری چیزی برای از دست دادن نداشته باشم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با جمع بین عقل و قلب، این حضور را به جامعیت برسانید تا اولاً: برایتان با استحکام لازم پایدار بماند، ثانیاً: وسعت یابد. توصیه‌ی بنده در این مورد شرح مبحث «ده نکته در معرفت نفس» و حمد حضرت امام است. از این جهت قلب، به جهت‌گیری خوبی می‌رسد. در این مورد سبک سلوکی حضرت امام که جمع بین عقل و قلب است، به‌خصوص در این تاریخ، بیشتر مؤثر می‌باشد. موفق باشید

19444
متن پرسش
با سلام: اگه مداوم با زبان دعا کنم و از خداوند همسر بخواهم آیا ممکن است انجام گیرد با توجه به اینکه وقتش دیر شده. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ما موظف هستیم دعا کنیم و راهِ گشوده‌ی خدا را در مقابل خود هرگز بسته نپنداریم، ولی شاید تقدیر ما چیز دیگری باشد. لذا افقِ ارتباط با خداوند را محدود به یک یا چند آرزو نکنیم. موفق باشید

نمایش چاپی