باسمه تعالی: سلام علیکم: در حالت اغماء و روبهروشدن با عالم غیب به آن معنا که حضرت جبرائیل انسان را قبض روح کند و مرگ او فرا برسد، نیست. آن حالتی که میفرمایید حالتی است که افراد با وجه مجرد خود روبهرو میشوند و اگر ادامه یابد و مرگ آنها را فرا گیرد به همان معنایی که عرض شد، تازه اولِ حساب و کتاب است و ظهور ملکین نکیر و منکر. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در مورد استاد، نظر کنید به سخن آیت اللّه بهجت که میفرمایند: «علم تو، استاد توست» . در این مورد در جزوهی «روش سلوکی آیت اللّه بهجت» که بر روی سایت هست، عرایضی شده است 2- به نظر بنده اگر کتابهایی که میفرمایید مطالعه شود، میتوانید با افکار جناب مولانا و آنچه بر روح و روان آن میگذرد، مرتبط شوید 3- همین مطالب که میفرمایید خوب است، البته که مباحث «ده نکته» و «برهان صدیقین» و «خویشتن پنهان» را به عنوان مقدمه فراموش نکردهاید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: با بزرگواری از لغو گذشتن، غیر از آن است که اشتباهات طرف مقابل را به او متذکر نشدن. آری! مراء و بحث و جدل است که فرمودهاند قلب را میمیراند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- وقتی جز حضرت حق، همهی مخلوقات از نظر وجودی تجلیّات انوار الهی هستند و هرچه هست وجوداتاند به صورتهای مختلف، اگر از آن جهت که وجود میباشند به مخلوقات نظر شود و وجود را تجلیِ وجود مطلق بدانیم که در ممکنالوجودها ظهور دارند، در منظر ما عالَم چیزی جز اسمای الهی نخواهند بود 2- قسمت دوم سؤال که مربوط به جناب ملاصدرا است، روشن نیست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: هر مکانی برای خود ارزش خود را دارد؛ از امامزادهها بگیر تا مقبرهی مرحوم مجلسی و یا تخت فولاد. 2- چیز مشخصی در ذهن ندارم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این بلایی است که توسط متحجرین به جان جهان اسلام افتاده است. در اهل سنت، وهّابیت هستند که هر فکری جز برداشت خود را تکفیر میکنند و در شیعه، تفکیکیها. مشکل آن است که این افراد اساساً قدرت فهم موضوعات عرفانی را ندارند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. حتماً در جریان هستید که این مباحث در بین روشنفکران که عموماً به دنبال فرار از زندگی دینی هستند، رونق و رواج دارد که به دلیل نشناختن جایگاه قدسی دین است و رجوع آنها به امثال آقای غروی در گذشته و آقای شبستری در حال حاضر، در این رابطه است و ریشهای در دلسپردن به فرهنگ غربی در آن دیده میشود. بنده عرایضی در نقد آراء آقایان سروش و شبستری در دو جزوهی جداگانه داشتهام که بر روی سایت هست. البته به شکلهای متفاوت اندیشهی این آقایان که سعی دارند دین را از حالتِ قدسی به حالتِ عرفی تبدیل کنند، مورد نقد قرار گرفته است که جای بحث آن اینجا نیست. ۲. معنای تعمق در روایت مذکور به معنای گیردادنِ بیجا است در حالیکه قرآن توصیه به تدبّر میکند پس معلوم است نمیخواهد مردم در حدّ دینِ عوام بمانند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نکات خوبی را متذکر شدهاید. به نظر بنده باید روحی در حوزهها حاکم باشد که در عین نظمی خاص که مربوط به حوزه است، در نظمِ ماکیاولیستی دنیای مدرن گرفتار نباشیم و باید به آن فکر کرد. متأسفانه در حال حاضر برای فرار از آن بینظمی که جنابعالی نیز متذکر آن هستید، یک راه را بیشتر نمیشناسیم و آن نظم دنیای مدرن است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر میکنم اگر بتوانید به نحوی در امور طلاب علوم دینی مطلب را خرج کنید نتیجهی بیشتری خواهید گرفت. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فراموش نفرمایید که ما در این تاریخ به جهت غلبهی روح مدرنیته گرفتار ظلمات غلیظی هستیم و نباید انتظار داشته باشید به راحتی و بدون صبر در اطاعت، از این ظلمات رها شویم. جزوهی «روش سلوکی آیت اللّه بهجت» بر روی سایت هست. به نظرم بد نیست نظری به آن بیندازید. آقای محمدعلی طاهری بیشتر قوهی واهمهی مخاطبین خود را تحریک میکنند نه آنکه انسانها را به توحید برسانند و از این جهت کار ایشان برای افراد مفید و سعادتبخش نیست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: از آنجایی که هنر، ظهورِ حالات روحانی یک قوم است، اعم از هنرِ یونانی یا رومی و یا هنر مدرن، روحی که منجر به معماری اسلامی شده خبر از هنر اسلامی میدهد. در این رابطه جناب آقای دکتر شهرام پازوکی سخنانی تحت عنوان هنر و هنرهای اسلامی دارد. اگر بتوانید بهدست آورید، تذکرات خوبی در آن هست. فراموش کردم آن صوت را از چه کانالی گرفتم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حضور تاریخی اسلام با حضور نبوت نبیّ اکرم «صلواتاللّهعلیهوآله» در عالم جای خود را باز کرد و بدین لحاظ خداوند به رسول خود فرمود: «لا تکلّف إلاّ نفسک» یعنی یک تنه هم که شده است، بایست تو مسئول کار خودت هستی. از این به بعد هست که بشریت باید نسبت خود را با نبوت مشخص کند که بهترین راه جهت این امر، امامت انسانهای معصوم است که بعد از نبوت، همچنان ادامه دارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: تشکیک در جایی مطرح است که نظر به مقولات وجودی مثل علم و حیات بشود. آنجا هم میگوییم فلانی انسانتر است، انسان را به معنای کمالات علمی مدّ نظر قرار میدهیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر کاری مثل کار شما، قوهی واهمه به میدان میاید و «نظر» را متوجه سودهای مادی میکند. راهکار آن نیست که از این کار فاصله بگیرید بلکه باید دائم متذکر خود باشید که در جهت حق و حقوق مظلومان قدم بردارید. در ضمن حقالزحمهی خود را نیز بگیرید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مقام نبوت حضرت، مقامِ تعلیم توسط حضرت جبرائیل است ولی مقام قرب وجودی و معراجی حضرت، فوقِ مقام ملائکة اللّه میباشد و در رابطه با مقام نبوت، آن خطاب صورت میگیرد که صورتِ تفصیلیِ مقام معراجی است و بر عکس مقامِ اجمالی است مثل نحوهی نزول قرآن در شب قدر به صورت اجمالی که غیر از نحوهی نزول قرآن طی 23 سال به صورت تفصیلی است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: خیر اینطور نیست. اینها مثل خود شیطان، در عین قائلبودن به خالقیتِ حق، چون همهی نگاهشان به منیّت و لذّات خودشان است، عصیانکردن را دوست دارند. مثل بیماری کچلی، که بیمار سر خود را خارش میدهد و در عین زخمکردن لذت میبرد و به بعد از این عمل فکر نمیکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: امام مهدی«عجلاللّهتعالیفرجه» مظهر رحمت الهیاند و لذا فقط با معاندینی که مانع ظهور توحید در عالم میشوند، مقابله میکنند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نمیدانم. شاید بتوان با نگاه تأویلی به این موضوع نگاه کرد که اگر نقره جان خود را که شفافیت پذیرش انوار الهی را دارد به موقع به کار نگیریم بعداً به حالتی در میآید که آن نوع شفافیت را ندارد، مثل مس. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در جریان این نوع سخنان هستم. البته چیزی نیست که طیّ یک سؤال و جواب بتوان در آن ورود کرد. آنچه مهم است بنا بر فرمایش آیت اللّه حسینی طهرانی، باید ببینیم در آن فضای خفقانی که با خلیفهی دوم بهوجود آمد، مورخین چه اندازه میتوانستند سخن بگویند. آیا بیش از طرحِ اشاراتی که تنها اهل فکر متوجهی قضیه شوند؟ به گفتهی ایشان: در مورد آتش زدن درِ خانه ى حضرت فاطمه (س) و آن برخورد عجيب با حضرت على (ع) علاوه بر متون شيعه، حتّى مورخين اهل سنّت كه سخت تحت فشار بودند نيز هرچند ناقص، واقعه را ذكر كرده اند. ابن ابى الحديد در شرح نهج البلاغه (ج 1، ص 134 و ج 2، ص 19) پس از ذكر سند مىگويد: ابابكر به دنبال على (ع) فرستاد و از او بيعت خواست، و على (ع) بيعت نكرد و با عمر شعله اى از آتش بود. فاطمه (س) عمر را در خانه خود ديد و گفت: «يَابْنَ الْخَطّاب! اراكَ مُحَرِّ قاً عَلَي بابي؟ قالَ: نَعَمْ، وَ ذلِكَ اقْوي فيما جاءَ بِهِ ابُوكِ وَ جاءَ عَلِيٌّ (ع) فَبايع»؛ اى پسر خطاب! مىبينم كه مىخواهى درِ خانه ى مرا آتش بزنى؟ گفت: آرى، و اين آتش زدن در آنچه پدر تو آورده، استوارتر است، و على (ع) آمد و بيعت كرد. با توجه به اينكه مورخين اهل سنّت عادتشان آن است كه در آنچه روايت مىكنند، از ذكر آنچه برايشان مشكل ايجاد مىكند خوددارى مىكنند و اگر متوجّه شوند در روايت تاريخى خود، عليه خلفاء روايت مىكنند از روايت خود دست مىكشند، بايد در چنين فضايى روايات آنها را بررسى كرد. چنانچه ابراهيم بن سعيد ثقفى با طرح سند روايت مىگويد: «وَاللهِ ما بايَعَ عَلِيٌّ حَتّي رَأي الدُّخان قَدْ دَخَلَ بَيْتِهِ»؛ يعنى به خدا سوگند على با ابابكر بيعت نكرد، مگر اينكه ديد دود داخل خانه شد. (امام شناسى، آيت الله حسينى تهرانى، ج 10، ص 395). و نيز عبدالفتّاح عبدالمقصود در ج 1 كتاب امام على عليه السلام ص 343 مىنويسد: فاطمه به سلمى گفت: «بستر مرا در وسط خانه بگستران» و در ادامه گفت: «در اين ساعت روح از بدنم مفارقت مىكند، شستشو كرده ام، ديگر كسى بازوى مرا برهنه نسازد». موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور که بعضی از بزرگان حوزه و دانشگاه متذکر شدهاند آقایان غفلت دارند که در زمان طاغوت چگونه حتی اجازهی کوچکترین حرکات مذهبی را با سختی برخورد میکردند و حالا در بستر انقلاب اسلامی که حاصل زحمات امام و رهبری و شهدای ولایی است اینچنین آزادانه دعوت به نحوهای از تقابل با نظام میکنند نظامی که همهی همتش احیای همان دینی است که ائمهی ما برای آن شهید شدهاند. تأسف ما از آن جهت است که چگونه فقه اصغر منهای فقه اکبر حالت همهجانبه به خود میگیرد و خود را عین دیانت میداند. در حالیکه وقتی فقه اصغر کاربرد لازم را دارد که مبتنی بر بصیرتی باشد که الهیات تاریخی یعنی زمانشناسی در میان باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی متوجهی تاریخی شدیم که در آن قرار داریم و مسائل ما در نسبت با آن تاریخ و تنگناها و گشودگیهای آن روشن شد؛ مییابیم که چه اندازه راحت میتوانیم با سخنان دینی ارتباط برقرار کنیم. امروزه همهی کتابها و شرحها از متون دینی برای آن است که آنها در شرایط تاریخیِ خودمان بیاوریم. اینهمه روایات مربوط به زمانشناسی در این رابطه است. موفق باشید
