باسمه تعالی: سلام علیکم: حرف خوبی است. زیرا بعضاً روح انسان طالب آن کار نیست و این غیر از تنبلی است. بالاخره روحها همیشه آمادهی نوشیدن هر الهامی نیستند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: چون می خواهید به حافظه بسپارید در حالی که اصلا نباید نگران این مسائل باشید بگذارید ملکات خودتان کار خود را بکنند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در شرح کتاب مذکور در رابطه با موضوع فوق عرض شد سیرهی اولیاء معصوم«علیهمالسلام» باید مدّ نظر باشد و در مورد حضرت مهدی«عجلاللّهتعالیفرجه» که عصارهی همهی اولیاء معصوم میباشند میتوان با نظر به سیرهی هریک از ائمه به حضرت صاحبالأمر«عجلاللّهتعالیفرجه» نظر داشت. موفق باشید
بباسمه تعالی: سلام علیکم: دعا از طرف انسان باید باشد ولی خداوند مقدّرات و مصالحی را برای بندهاش و جهان در نظر گرفته است که معلوم نیست آن دعا مصلحت باشد که مستجاب گردد. به همین جهت در روایت داریم: اگر دعایی در دنیا مستجاب نشد یا ثواب آن را به او میدهند و یا در قیامت اجابت میشود در این مورد می توانید به کتاب « فرزندم اینچنین باید بود » رجوع فرمائید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: هر دو درست است. آنجا که گفته میشود بین تن و نفس، دوگانگی نیست، بدینمعنا است که نفس از طریق بدن ظهور میکند و شما عملاً وقتی به تن انسان زندهای اشاره میکنید، با نفس روبهروئید و آنجایی که گفته میشود نفس، غیر از تن است، نظر به حقیقت نفس دارد خارج از آنکه به مظهریت بدن توجه شود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: إنشاءالله جواب جگر سوخته شما همان زندگی توحیدی است که به دنبال آن هستید و با نور حضرت اباعبدالله «علیهالسلام» شراب توحیدی مقربین را بر شما، نه آنکه بچشانند، بلکه مینوشانند تا در مستی و هستی، خود را احساس کنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! عهد دینی را تجدیدکردن و با آن روحیه در جوهر مدرنیته، تصرفنمودن، ارادهی مهمی است که حضرت روح اللّه «رضواناللّهتعالیعلیه» در مقابل ما گشودهاند. و این که میفرمایید باید نگرانِ تهاجم فرهنگی بود، حرف درستی است. زیرا تا مردم ما متوجهی حضور تاریخی خود نشدهاند، چنین مشکلی در میان است و به همین جهت باید بیش از پیش مردم را متوجهی حقیقتی کرد که در جانشان به ارادهی الهی برای حضور در این تاریخ نهفته است. عرایضی تحت عنوان «انقلاب اسلامی و جهان گمشده» شده است که چند نکتهی آن را جهت نظر به افقی که در پیش است؛ خدمتتان ارسال میدارم: موفق باشید
حیا و حریم
۳. نمونهای روشن از جهان گمشده را میتوان در غفلت از «حیاء» و «حریم» دانست. گوهر زندگیِ اصیل، «حیاء» و رعایت «حریم افراد» است. «حیاء»، موجب میشود تا انسانها از آشکارساختن و نمایش و برخوردهای تند پرهیز کنند و «حریم»، نگاهبان مرزها است. حریم، فقط نوعی جدایی نیست. هرچند هالهای را ایجاد میکند که مانع تجاوز دیگران باشد، ولی ضمن آنکه تمامیت آدمی را حفظ میکند، حریم دیگران را نیز نگه میدارد. زیرا اساساً در صورتی میتوان حریم داشت که برای حریمِ دیگران هم اهمیت قائل شد. حریم، طرفین را به هم میپیوندد، بدون آنکه در همشان آمیزد. آنها را با هم یکی میکند، بیآنکه به اختلاط بگرایند. آن صمیمیت، غیر از اختلاط و ترکیبی است که امروز در جهان مدرن باب شده است. این دو با هم تفاوت جوهری دارند. زیرا صمیمیت واقعی در صورتی میسر است که حریمها حفظ شود.
بازگشت به ادب ایرانی و همدلی اسلامی
۴. حریم، شهوات را به «عواطف» و خواستها را به «تمنّا» و توقعات را به «تفاهم» تبدیل میکند. حریم، فقط در روابط اجتماعی مصداق نمییابد بلکه میتوان جوهر آن را در نحوهی همزیستی مرد و زن، در تنظیم فضای خانه، در تقسیم فضای شهر، در لباس پوشیدن، در عفتِ کلام و در تعارف و تواضع جستجو کرد، با نحوهای از سازش و سکوت و بردباری.
حریم، حافظ خلوت فرد است و بستری است برای شکفتگیِ ذهنی، فضایی است که امکان سیر در حالات درون را به انسان میدهد و همانطور که امروز با روح غربی، محیط زیست در معرض نابودی است، خلوت درونی انسانها هم در معرض آلودگی است. زیرا حریمی که حافظ محیط ذهنی است مورد اصابت قرار گرفته و به اعتباری دیگر گمشده است.
حریم، عامل مؤثر در ایجاد هماهنگی ناشی از طلب یگانگی با مبدء هستی و طبیعت و اجتماع انسانها است. هماهنگی در صورتی میسر است که هیچچیز از مقام خود فرو نیفتد و جای دیگری را نگیرد و اختلاط پدید نیاید و موقعی که همهچیز در جای خود است، تصرف، تعدّی و رقابت از میان میرود و در غرب این نوع هماهنگی به هم خورده و تبدیل به نظام مدنی شده و برخوردها و اجتماعها در قالب ساعت ملاقات و قرار قبلی شکل گرفته و ساعت، حاکم بر روابط عمومی شده است و آنچه نوعی رابطهی عاطفی بود، به ارتباط قانونی و فرمولهای خشک آداب تبدیل شد. در نتیجه طبقهبندیهایی که از این راه بهوجود آمد دیگرحریم نبود، فاصله بود و مرزهای جدایی به صورت قراردادهای قانون بر ما تحمیل گشت و از آن طرف آن صمیمیتِ مقدس مبدل به آمیزشی شد که دیگر نه مرزی میشناسد و نه حریمی و بعضاً این نوع به ظاهر صمیمیت چه اندازه به خشونت مبدل میشود. با حضور در فرهنگ غربی، به نام انتقاد نهتنها چیزی برای هم باقی نمیگذاریم و زخمهای التیامناپذیری بر روان همدیگر وارد میکنیم، بلکه با خشونتهای مشمئزکننده، بیادبی را به نهایت میرسانیم، زیرا در ادب غربی فقط رعایت اصول اجتماعی و مدنی، ادب به حساب میآید و این غیر از آن فروتنی است که مجال شکفتگی به دیگران میدهد. ادب غربی، زائیدهی همکاری قانونی است و ادب ایرانیاسلامی، پروردهی همدلی و همدمی است. انقلاب اسلامی، مسیر برگشت به ادب ایرانی و همدلی اسلامی است.
حیاء؛ بازتابی از «راز»
۵. حالتی که حریم را آشکار میکند و جان میبخشد، «حیاء» است. حیاء احساسی آمیخته با «راز» است. حیاء میپوشاند و میگشاید و از نمایش میپرهیزد. حیاء، نحوهی بروز حریم است و به یک اعتبار کاشف است و به یک اعتبار حاجب.
جامعهای که افراد آن آراسته به «حریم» و «حیاء» باشند، جامعهای است گشوده به راز. حیاء، بازتابی است از وجهِ رازآمیز عالم در حریم ارتباطات اجتماعی.
زنی که پوشش لازم به تن دارد و بدون شتابزدگی، خرامان راه میرود، ضمن آنکه خود را پوشانده، به حرکاتش دو چندان معنا میدهد. زیرا آن نوع پوشیدگی در حین دفع، نوعی به ظهورآوردنِ حیاء و وقار و رعایت حریمها نیز هست. به همین جهت در جامعهای که حریم واقعی باشد، حیاء نیز هست.
در حریمِ میان زن و شوهر، در سکوتی که استاد را به طالب دانش پیوند میدهد، در فروتنی میان دوستان، در احترام فرزند به والدین، نوعی محوشدن است در برابر دیگری، مثل محوشدن مادهی تابلوی نقاشی در صورتهای تابلو، از آن جهت که آن رنگ از آن به بعد خود را در کلیّت تابلوی نقاشیشده احساس میکند. و اینها همه در فضای تمدنی خاصی صورت میگرفته که امروز از منظر ما پنهان شده و تنها امیدی که برای برگشت آن جهان گمشده در میان است، به تحققرسیدن اهداف انقلاب اسلامی است.
باسمه تعالی: سلام علیکم: دو بحث در میان است یکی در موضوع آن سؤال که جواب همان است که داده شده. ولی بحثِ دیگر در مورد قسمت دوم سؤال است که به یک معنا بلاتشبیه، بحثِ بد و بدتر است که حکم آن معلوم است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حجاب به عنوان یک قانونِ رسمی کشور جمهوری اسلامی مطرح است و این غیر از تکلیف شرعی و وجوب الهی است که از این جهت مثل سایر واجبات الهی، اختیار با خود مردم است. مثل نمازخواندن که اختیار با مردم است و از این جهت اقلِ حجاب هم وقتی به معنای حجاب باشد، در رعایت قانون کافی است میماند که آیا این نوع حجابها که عین بیحجابی است را شرع میپذیرد؟ مسلّم که نه. موفق باشید
تحلیل سیاسی، فرهنگی با رویکرد «نقد درون گفتمانی» بخش سوم «آقای میثم مطیعی عزیز و دوست داشتنی، استدعا داریم پرونده درخشان خود را لکه دار نکنید‼️ هر چند که بنده از ارادتمندان و دوستداران جناب مطیعی به دلیل مدیحه سرایی ها و مرثیه سرایی های که با مضامین انقلابی همراه است، می باشم!! اما مع الاسف اشعاری که در عید فطر خواندید کام ما را تلخ کرد!! هر چند بنده اطمینان دارم که از سر دلسوزی خواندید! و علی رغم کانال ها و سایت های که شما را به عقده گشایی یا ابوکینه متهم نمودند!! اما برای همگان روشن هست که این چنین نیست!!! آقای مطیعی عزیز!! شما دیروز در مقابل رئیس جمهوری این گونه شعر سرودید که حدود 24 میلیون مردم به وی اقبال داشتند، و هرکدام از آن ها به دلایل غلط یا صحیح به جناب روحانی رأی دادند، و ما نیروهای انقلاب سعی کنیم که با همین افراد دست در دست هم برای فائق آمدن بر معضلات و بن بست ها یکپارچه بشیم! آقای مطیعی عزیز!! کلیت مضامین اشعار دیروز شما را می پذيرم و مورد تأیید هست! اما استحضار داشته باشید که شما با مردمی مواجه هستید، که این لحن و سبکی را که انتخاب کردید را به عقده گشایی یا تندروی متهم می کنند، نه این که مثل دوستان مان حماسی بودن اشعار را استنتاج نمایند!! بنده گمان می کنم سرودن و خواندن چنین اشعاری جزء صدمه به «اتحاد» کشور و ملت که دست آورد چندانی ندارد، امیدوارم که حضرتعالی به عنوان یکی از مداحان نزدیک به بیت رهبری از این پس دقت بیشتری به خرج دهید!!! لذا بهتر هست انتقادهای خویش را از مجاری صحیح به گوش دستگاه های نظارتی برسانیم!» سلام استاد عزیزنظر جنابعالی در مورد یادداشت فوق چیست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ما در جایگاه تاریخی خاصی قرار داریم که هویت نهضت خود را از طریق شعارهایمان دائماً باید زنده نگه داریم مثل شعارهای اصحاب امام حسین«علیهالسلام» در روز عاشورا در مقابل جبههی کفر و استبداد یزیدی. در این حال اگر بخواهیم از این کلیّتِ حضور خود دست بشوییم، از «خود» دست شستهایم. همچنانکه رهبری عزیز با شعار «من انقلابی هستم» مواظب بودند فضای مذاکرهی دیپلماتها هویت ما را شکل ندهد. آیا میتوان در آن حالت به بهانهی آنکه دولت در حال مذاکرهی دیپلماسی است، هویت خود را نادیده بگیریم؟ حتی در اینجا بحث شعر و شاعری هم نیست تا کسی بگوید اشعار ضعیف یا قوی بود، قصّهی حماسه است و حماسیزیستن و زندهبودن، که امروز معنای زندگی در حماسی زندگیکردن است. دولت هم باید معنای خود را در عمقِ تعلقش به همین نحوه شعارها، خود را ادامه دهد. پس مسئله مافوق نظر به موضوعات جزئی است تا بگوییم چه کسی بدش میاید و چه کسی خوشش میآید. همه نیاز دارند که در فضای چنین روحیهی حماسی، خود را معنا کنند. مثل آنکه ما با پرتاب موشکهای خود به مقر تروریستها، خود را معنا کردهایم و مثل فرانسه و انگلستان، گرفتار پیداکردنِ فرد تروریست نشدیم. مگر در آنجا همه در جبههی حماسی واحد مشخص نکردند ما از جنس دیگری هستیم؟ اینجا نیز ما همه و یکصدا روشن کردیم «چه هستیم» و «چه باید باید باشیم». موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در جریان نیستم. ولی مگر مشکل ما امروز، این حرفهاست؟ در تاریخی که دشمنان اسلام هزاران شبهه مطرح کردهاند که تنها باید با استدلالهای عقلی و فلسفی در مقابل آنها ایستاد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: گاهى ممكن است «بدن»، آمادگى فرمان پذيرى از نفس را داشته باشد ولى خود انسان كارى كند كه «بدن»، شرايط فرمان پذيرى از روح را از دست بدهد و «نفس» با روبهروشدن با آن شرايط، از «بدن» منصرف شود. به عنوان نمونه در جريان بیهوشى، ماده اى را به «بدن» تزريق مى كنند تا به طور مصنوعى شرايطى ايجاد كنند كه تحت آن شرايط، «بدن» آمادگى فرمان پذيرى از «نفس» را نداشته باشد. اينجا هم «نفس» از «بدن» منصرف مى شود، پيداست كه اين جريان با خواب تفاوت دارد. تفاوت اين دو در آن است كه خواب، عكس العمل طبيعى «بدن» است، اما انصراف «نفس» از «بدن» در بیهوشى، مصنوعى و تحميل شده به بدن است. بیهوش بودن فرد تا موقعى ادامه دارد كه ماده تزريق شده، در «بدنِ» او وجود داشته باشد. معمولًا موادى كه براى بیهوش كردن، به «بدن» تزريق مى كنند گازهايى هستند كه به مايع تبديل شده اند و لذا پس از چند ساعت آن مواد از محيط بدن دفع مى شوند و بدن توان فرمانپذيرى توسط نفس را پيدا مى كند و فرد به هوش مى آيد.
از نمونههايى كه گواه است تن انسان در حقيقت انسان دخالت ندارد نكتهاى است كه در هنگام بيهوش شدن انسان روشن مىگردد. چون در عمل بيهوشكردن، دارويى را به بدن تزريق مىكنند تا نفس ناطقه از تدبير كامل بدن در زمان مشخص و محدودى منصرف شود و در نتيجه انسان در اثر زخمها و برشهايى كه جرّاح ايجاد مىكند دردى احساس نكند. از اين طريق معلوم مىشود احساس درد مثل هر ادراك ديگرى، مربوط به نفس است. عمل بيهوشى نشان مىدهد آنكه درد را احساس مىكند بدن نيست وگرنه بايد در هنگام بيهوشى، بدن دردِ ناشى از جراحى را احساس كند ولى چون با تزريق داروى بيهوشى توجه كاملِ نفسِ انسان به بدن را از بين بردهاند، نفس انسان آنچه را بر بدن مىگذرد احساس نمىنمايد.
براى بيهوشى از موادى استفاده مىكنند كه زمينهى تدبيرِ نفس را مشكل مىكند، در بىحسّى موضعى نيز ارتباط نفس را با قسمتى از تن كه محل جرّاحى است به طور موقت قطع مىكنند تا نفس نتواند نسبت به جرّاحى اعضاء حساسيت نشان دهد. سعى مىكنند مادهاى به بدن تزريق كنند كه پس از مدتى نه چندان طولانى آرامآرام از بدن دفع بشود، تا نفس دوباره زمينهى تدبيرِ بدن را بيابد و كار خود را ادامه دهد. البته كار بسيار حساسى است زيرا اگر دارو از حدّ معمول بيشتر تزريق شود ممكن است نفس براى هميشه از بدن منصرف شود و بيمار ديگر به هوش نيايد، به همين جهت افراد سالخورده را بيهوش نمىكنند زيرا نفس ناطقه در افراد سالخورده آمادگى بيشترى جهت انصراف كامل از بدن را دارد.[1] موفق باشید
[1] ( 1)- در گذشته با گاز« اتر» و امثال آن بيهوش مىكردند كه درصد چشمگيرى از بيهوشىها به مرگ مىانجاميد، چون آنچنان با استنشاق آن گاز به نفس فشار مىآمد كه ديگر به بدن بر نمىگشت.
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در ادامهی چلهی ترک گناه نسبت به آنچه غیبت نامیدهاید، حساس نباشید و چله را ادامه دهید مگر آنکه اراده در غیبتکردن و بیآبروکردنِ شخص داشته باشید که دیگر چله نمیشود 2- امیرالمؤمنین«علیهالسلام» میفرمایند: «عَلَيْكُمْ بِهَذَا السَّوَادِ الْأَعْظَم» یعنی شبیه آنچه عموم مؤمنین عمل میکنند، عمل کنید و خود را تافتهی جدابافته ندانید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- خیر! بحثی در کتاب «جایگاه واسطهی فیض» در این رابطه شده است 2- باید جایگاه سخن عرفایی امثال عبدالکریم جیلی را فهمید. او میخواهد بگوید بعضاً کسانی هستند که در معارف به درجات خوبی رسیدهاند ولی در عمل به ملکات خوبی نایل نشدهاند، لذا از این جهت تا مدتی در جهنماند تا آن ملکات از آنها زدوده شود و بعد در درجاتی از بهشت قرار میگیرند که بالاتر از بهشت افراد معمولی است. موفق باشید
با سلام: پیرو سوال ٢٨٢٩٢ استاد مگر به گفته رهبری ما الان در جنگ اقتصادی نیستیم مگر طبق این کلیپ مردم را دعوت به مشارکت نکردند https://www.aparat.com/v/a4xCB/%D8%AA%D9%88%D8%B5%DB%8C%D9%87_%D8%B1%D9%87%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D9%86%D9%82%D9%84%D8%A7%D8%A8_%D8%A8%D9%87_%D8%B3%D8%B1%D9%85%D8%A7%DB%8C%D9%87%26zwnj%3B%DA%AF%D8%B0%D8%A7%D8%B1%DB%8C_%D9%85%D8%B1%D8%AF%D9%85_%D8%AF%D8%B1_%D8%A8%D9%88%D8%B1%D8%B3 خوب چرا افرادی مثل حسن عباسی نظر دیگری دارند و بورس رو قمار میدانند یعنی الان مراجع ما نمیدانند بورس قماره یا حلال؟ اگر میدانند که در فتواها گفتند ایراد نداره حتی رهبری هم حکم به حلال داده البته گفتند سهام حرام نخرین مثل سهام کارخانه شراب سازی و .... که در سوالات قبلی مفصل گفتیم. این کلیپ از آقای حسن عباسی نظرش چیز دیگریست و قمار میداند https://www.aparat.com/v/qYBMN/%D8%A8%D9%88%D8%B1%D8%B3_%D9%87%D9%85_%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D9%87_%DB%8C%D9%88%D8%A7%D8%B4%DA%A9%DB%8C_%D8%AF%D9%8E%D8%B1_%D9%85%DB%8C%D8%B1%D9%87..._%28_%D8%AD%D8%B3%D9%86_%D8%B9%D8%A8%D8%A7%D8%B3%DB%8C_%29 یا این کلیپ نمیدانم چه بگویم: https://www.aparat.com/v/gANTO/%D8%A8%D9%88%D8%B1%D8%B3_%D9%87%D9%85%D8%A7%D9%86_%D9%82%D9%85%D8%A7%D8%B1%D9%87_%D9%88_%D8%AD%D8%B1%D8%A7%D9%85%D9%87_%7C_%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D8%AF_%D8%B9%D8%A8%D8%A7%D8%B3%DB%8C اگه حرف رهبر رو قبول دارن چرا تکلیف معلوم نیست؟ از یه طرف هم سردار شهید قاسم سلیمانی میگه قسم میخوره که یکی از راههای عاقبت بخیری گوش دادن به دهان رهبریست یعنی هر چه رهبر گفت اینها چطوری جمع میشه؟ من سنگ بورس رو به سینه نمیزنم فردا صبح رهبر بگه حرامه میکشم بیرون حالا دنیا سودم داشته باشه فرقی برام نداره. این عقیدمه ولی الان که جنگ اقتصادیه و تمام بورس دنیا خورده زمین و بورس ایران تو اوج رفته خودش افتخار نیست؟ خودش پیروزی نیست؟ جایی دیدم این نوشته بود راجع به قمار. بورس نیز همین طور است. مطلق خرید و فروش سهام که حرام نمیشود. کِی تا به حال شراکت حرام اعلام شده است؟ صرف این که قیمت سهام بالا یا پایین میرود نیز مصداق «قمار» نمیباشد. در هر سرمایهگذاری، گاهی افزایش سرمایه ایجاد میشود و گاهی کاهش و البته هر تجارتی ریسک دارد و ریسک نیز به معنای قمار نیست. اما در قمار، چند نفر پول یا سایر داراییهای خود را وسط میآورند و سر آنها بازی میکنند و هر کس برنده شد، اموال دیگران را صاحب و مالک میشود. لذا اگر کسی با سهامش قمار کند، قمار و حرام میشود. یا اگر سهام به شکل قمار عرضه شوند و به شکل قمار به مالکیت درآیند، حرام میشوند الان طبق اخبار در ماه گذشته ١٣ میلیون کد بورسی ایجاد شده و وارد بورس شده خوب همه از همین مردمند که آمدند شرکت کنند الان با این کلیپ ها شبهه ایجاد میشه که رهبری سفارش به شرکت تو فعالیتهای اقتصادی میکنن ولی هسته و مرکز قمار تو ایرانه و مردم رفتن توش و خودشون قمارخونه درست کردند و میگن قمار خوب نیست این شبه شده الان دید تغییر کرده، استاد مگه رهبری نفرمودند آقای احمدی نژاد صلاح نیست بیاد انتحابات ولی آمد خوب چه شد جز اینه که تو انتخابات ١۴٠٠ دید مردم دو تا شده اند عده ای میگن هر چه فکر میکرده باید حرف رهبر رو اولویت قرار میداد و گوش میکرد عده ای دیگر یه برداشت دیگر و طرفداری خوب من که دارم این سولات رو میپرسم خوب نمیدانم که میپرسم باید از اعلم تر پرسید تا راه مشخص شود حالا من بیام خودم افراط تفریط کنم و خودسرانه عمل کنم این که نمیشود استاد عزیز من یقین دارم باور بفرمایید الان اعلم ترین مرجع رهبر بزرگواره چرا؟ دلایل خودم اولا مرجع که نباید فقط فقه بداند و خلاص باید علاوه بر آنها بر سیاست و مسائل پیرامون کشور و دنیا آگاهی داشته باشد که رهبر دارد. دوما وقتی دیگر شیعیان کشورهای دیگر مثل عراق رهبر رو مرجع خود کردند و قبول دارند خاک به سر منه شیعه که تو کشورم نفهممش و قبولش نداشته باشم. سوم استاد عزیز الان الم و پرچم اسلام در این غیبت مولا دست کسی نیست جز رهبر چرا نخام ببینم؟ چهارم کدام حرف رو زده که به صلاح ما نبوده یا کدام حرفش به ضرر مملکت بوده هیچ جا گفت نرید برجام رفتند چه شد و...؟ خلاصه دلایل زیاد دارم جاش نیست وقت شما رو بگیرم، حالا هم همینطور. خوب استاد برای این عقل ناقص من بگویید آیا افراط و تفریط تا حالا به دین ضربه نزده؟ مثلا رهبر میگه این زمانه قمه نزنین باعث وهن دین و بدنامی اباعبدالله میشه هرچند نیتتان امام حسینه ولی رهبر پیچش مو را میبیند نه مو، حالا افراط کنیم و بگیم نه خوب کجا ضرر میشه بلاخره رهبر دارن کلی میبینند نه سطحی. بگذریم. آیا این سخنان آقای عباسی تند روی نیست؟ منطقی فکر میکنیم اگه سیستم بورس قماره و قمارخانه راه افتاده چرا خود رهبر بورس رو جمع نمیکنه چرا دعوت به مشارکت میکنه؟ چرا مراجع نمیگن بورس ایران قماره و تعطیل بشه چرا فتوا به حلال دادن؟ اگر هم قمار نیست چرا اجازه میدن بعضیها این جور تو مجامع نظر بدن؟ استاد بیشتر این سخنان تو جاهایی مثل دانشگاه صورت میگیره همه هم که قدرت تجزیه تحلیل ندارن گوشه ای از کلام رو میگیرند و قضاوت درست یا نادرست میشه فندانسیون یه پایه فکری که یا از بیخ غلط ریخته میشه یا درست بالاخره کار پیچیده میشه این مسائل باعث دوگانگی میشه شما تصور کن یکی بنا به حرف رهبر تصمیم داره بجا سپردن پول به بانک و گرفتن سود ربوی بخاد بره سهام یه کارخانه رو بخره و مشارکت کنه تا هم کارگران آن کارخانه بیکار نشوند و کارخانه روی پابمونه هم پولاش رو راکت نخوابانده باشه لااقل کاری مفید بشه و یه سودی هم ببره بعد برادر همون بیاد بگه من کلیپ دیدم تو رفتی تو قمارخونه قمار میکنی. این میشه اول اختلاف نظر دو تا برادر و بره تا مردم و جامعه، خلاصه استاد جریان چیه؟ حرف حاج قاسم درسته و هر چی رهبر گفت یا این کلیپ ها؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده سخنان آقای دکتر عباسی را نشنیدهام ولی حرف جنابعالی در مورد مقام معظم رهبری، کاملاً حق است و واقعاً اگر همهی ما به چنین بصیرتی برسیم که خداوند راههای کلی و راهبردی را از طریق ایشان برای ما روشن کرده است و مطابق رهنمودهای ایشان جلو برویم، بسیاری از تنگناهای تاریخی که روشنفکران تلاش دارند از طریق عقل مدرن رفع نمایند، رفع میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. عموماً نظر بزرگان نسبت به آیت اللّه سعادتپرور مثبت است و ایشان منشأ خدمات خوبی شدهاند. ۲. نمیدانم. ولی حتماً باید مثبت باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: جواب سؤالهای شمارهی ۲۵۶۰۴ و ۲۵۶۱۱ نکاتی را برای رفقا متذکر میشود. متوجه باشید که بالاخره وضع مصرف بنزین ما اگر همچنان ادامه پیدا میکرد، سالهای آینده باید بنزین وارد میکردیم، در حالیکه با نخریدنِ بنزین ما، دلاری برای واردکردن بنزین نداشتیم. چاره ای نبود که چنین تصمیمی گرفته میشد. در روش، چندان موفق نبودیم. آقای دکتر سعداللّه زارعی در کیهان امروز نکتهای تحت عنوان «غائلهی مغلوب» داشتهاند. عین متن خدمتتان ارسال میشود: موفق باشید
غائله مغلوب (یادداشت روز) اغتشاشات اخیر کشور پس از آنکه دولت نرخهای جدید بنزین را اعلام کرد که از افزایش بین ۵۰ تا ۳۰۰ درصد خبر میداد، دارای نکات فراوانی است و بررسی آنها میتواند در شرایط و وضعیت ایران مؤثر باشد. حجم خسارتها و آسیبهایی که وارد شد و اقدامات جدیدی که از سوی دشمنان کشور و مردم به اجرا گذاشته شد، موضعگیری نسبتاً متفاوت برخی جریانات و افراد داخلی و در نهایت نحوه مدیریت نظام برای کاهش خسارتها و آسیبها از جمله مواردی هستند که باید مورد بررسی قرار گیرند: ۱. میزان مصرف بنزین در کشور و هزینههای «بسیار سنگینی» که از این ناحیه بر بودجه عمومی- ارزی و ریالی- دولت وارد میکرد، به گونهای بود که تغییر جدی و اساسی در آن را ضروری مینمود. مصرف روزانه حدود ۱۰۰ میلیون لیتر بنزین در کشور که روندی رو به افزایش هم نشان میداد، حدود ۵۰۰ میلیارد تومان در روز و حدود ۱۸۲۵ هزار میلیارد تومان در سال بود. در این میان یک چهارم این مبلغ از شهروندان گرفته میشد و بقیه از جیب همه مردم میرفت و به واسطه فشاری که بر بودجه دولت وارد میکرد، دولت را مستأصل کرده بود. در این میان نه این حجم مصرف قابل قبول بود و نه حجم یارانهای که بابت آن هزینه میشد. در این بین منطق دولت این بود که با اصلاح نسبی قیمت بنزین میتوانم زمینه انجام خدماتی که به آن متعهد هستم، فراهم کنم و هم میتوانم با صادرات بنزین ناشی از کاهش مصرف، بخش قابل توجهی از نیاز ارزیام را تأمین کنم، ضمن آنکه متعهد میشوم که این افزایش نرخ بنزین روی سایر کالاها و از جمله فراوردههای دیگر نفتی اثرنگذارد. این منطق بطور طبیعی در جلسه مشترک سران قوا به تصویب رسید که از یک سو دربردارنده منافع مردم و از سوی دیگر تأمین کننده نیاز دولت بود. در این بین، دولت محترم به گمان اینکه با مطرح شدن پیش از اقدام افزایش قیمت بنزین قادر به مهار آثار روانی آن بر بازار نیست و با واکنش تند اجتماعی هم پیش از اعلام نهایی مواجه شده و برای کنار گذاشتن جمعبندی تحت فشار شدید قرار گرفته و تصمیم را با تزلزل مواجه میگرداند، رویه «کتمان» و سپس «غافلگیری» را در پیش گرفت! این جمعبندی مردان دولت هر چند چندان بلاوجه هم نبود، اما از دقت و همه جانبهنگری هم بهرهای نداشت. چرا که از یک سو ذات جمهوری اسلامی، ذات بیان است نه کتمان و در طول این سالها، نظام با بیان صادقانه توانسته است بسیاری از مسایل را با کمک مردم حل کند که اگر غیر از این بود، نوعاً قادر به حل آنها نبود. از سوی دیگر تصمیم به این مهمی که تقریباً زندگی همه مردم را در شئون مختلف- و نه فقط حمل و نقل- تحت تأثیر قرار میداد و در واقع طرف اصلی ماجرا مردم بودند، در عمل نمیتوانست بدون متقاعد کردن آنان به اجرا گذاشته شود. براین اساس اعلام تصمیم دولت در روز جمعه با بهت عمومی و اعتراض و نگرانی شدید مردم مواجه گردید و فضا را برای شکلگیری اعتراضات فراهم کرد و کاملاً پیشبینی میشد که دشمنان ایران که در جریان مسایل دی ماه ۱۳۹۶ نتوانسته بودند برنامه خود در شکلدهی به اغتشاشات عمومی در ایران را به جایی برسانند و از این رو ناگزیر به شکلدهی گروههای آموزش دیده و مسلح روی آورده و در این حدود دو سال بطور جدی کارکرده بودند، از این فرصت استفاده کنند. ترکیب اعتراضات طبیعی مردم و برنامه منسجم دشمن برای به دست گرفتن اوضاع کار را سخت میکرد و در دو روز اول تخریب زیادی را پدید آورد و میزان تلفات را به نسبت رویدادهای مشابه افزایش داد.
کمی بعد با موضعگیری روز شنبه رهبر معظم انقلاب اسلامی- دامت برکاته- مردم از اغتشاشگران تروریست فاصله گرفتند و کار نیروهای انتظامی و امنیتی برای مهار حرکت تروریستها آسان گردید. در این میان تعداد زیادی از آنان توسط سه دستگاه مسئول کشور دستگیر شدند و در واقع ضمن سوار شدن بر روند اوضاع توانستند سرمایههای هنگفت آمریکا و... را برباد بدهند.
۲. حوادث چندی درکشور پدید آمده بود که خبر از برنامهریزی سرویسهای اطلاعاتی در ایران میداد. دراین چند سال بعضی از گروهکهایی که واقعا به آخر خط رسیده و مضمحل شده بودند، بازسازی شدند که یک نمونه آن حادثه حمله تروریستی به مجلس شورای اسلامی و حادثه دیگر آن قضایای سال پیش یکی از خیابانهای فرعی منطقه پاسداران تهران بود. بعضی گروهکهای تروریستی هم نوپدید بودند که از سوی بعضی از رژیمهای فاسد عربی مدیریت میشدند. روند حرکت آنان در هفتهای که پشت سر گذاشتیم نشان داد که این ظرفیت سازماندهی شده، یک جا به خدمت گرفته شدهاند و حوادث روی داده در متن این اغتشاشات نشان میدهد که ماجرا به نیروهای کف آشوبها محدود نبوده است. استفاده از سلاحهای گرم و سرد در این آشوبها یک راهبرد بود که از سوی کسانی که در ساختمانهای اطراف نقاط آشوب بهوسیله تک تیراندازها پشتیبانی میشدند تعداد قابل توجهی از کشتهها نه از جلو بلکه از عقب و در فاصله نسبتا دور مورد اصابت گلوله قرار گرفتهاند و این نشان میدهد، در این صحنه «کشتهسازی» و به هم ریختن اعصاب مردم و نیروهای انتظامی و امنیتی بهعنوان راهی برای گسترش اغتشاش و منفعل کردن نیروهای مسئول مدنظر بوده است.
تلاش برای گسترش تخریب، یک روی مسئله بوده است. بستن اتوبانها و راههای اصلی در استانهایی که درگیر این آشوبها بودند، حمله به بانکها و سایر مراکز خدمات عمومی و کشاندن دامنه تخریب به خانههای مردم برای عمق بخشیدن به اغتشاشات و ناامید کردن مردم و بهخصوص نیروهای مدافع امنیت صورت گرفت. البته در این میان بعضی از طراحیهای سران خارجی تروریسم مثل حمله به زیرساختهای مخابراتی در شیراز و اصفهان که لااقل ۲۰ استان کشور را پوشش مخابراتی میدادند و نیز حمله به انبار اصلی مایحتاج عمومی کشور که مواد غذایی، دارویی و... سالانه کشور نگهداری میکرد، با رشادت نیروهای مدافع امنیت کشور ناکام گذاشته شد.
در نهایت در روزهای اول هفته گذشته، ما شاهد «دوئل امنیتی» نیروهای انقلاب و معاندان داخلی و خارجی بودیم که غلبه سریع و شوقانگیز نیروهای انتظامی و امنیتی بر برنامهریزی و ساماندهی پیچیده دشمنان و معاندان نشان داد، ایران و جمهوری اسلامی علیرغم مواجه بودن با توطئههای پیچیده، از اقتدار بسیار بالایی برخوردار است. در این میان یک نکته مهم که از چشم ناظران پنهان ماند، اقتدار ایران در حفظ ارتباطات داخلی بین بانکی و... بود که دشمن را وادار به اعتراف کرد. آمریکاییها و... گمان میکردند ایران در مواجهه با اینترنت با بنبست مواجه است چراکه اگر آن را باز بگذارد، خدمت بسیار ویژهای به مخالفان و اجرای برنامههای دشمنان خود کرده است و اگر اینترنت را مسدود نماید ارائه خدمات بانکی و... آن بهم میریزد و کشور مختل میگردد که خود این به معنای تن دادن به سطحی از فروپاشی است. اینها توجه نداشتند که در طول این سالها ایران در کنار اینترنت به یک زیرساخت مخابراتی در داخل رسیده و میتواند سیستمهای حساس خود را روی آن سوار کرده و از آسیبهای قطع اینترنت مصون بماند. این سبب عصبانیت شدید آمریکا، اروپا و... گردید و در عین حال یک درس هم برای کشور بود که برای بومیسازی اینترنت عمومی نیز وارد عمل گردد. ۳. یکی از جنبههای مهم و قابل تحلیل در مقوله افزایش قیمت بنزین و حوادث پس از آن، موضعگیری امام خامنهای «دامت برکاته» بود و البته مثل بسیاری از موارد دیگر، گذشت زمان عمق این موضعگیری را بیش از حالا نشان خواهد داد.
مواضع رهبر معظم انقلاب اسلامی در دوره حضرت امام خمینی - قدس سره- و در دوره حضرت امام خامنهای -دامت برکاته- همیشه دو جنبه را پوشش داده است؛ یک جنبه آن «ایدئولوژیک» بوده به این معنا که معظملهما بهعنوان سنگربان نظام فکری اسلام و اصول آن در مواجهه با رخدادها بودهاند و جنبه دیگر آن «مصالح» مردم بوده است که نوعاً در قاعده «عدالت اجتماعی» جلوهگر بوده است. مردم نیز همواره از معظملهما همین دو انتظار را داشتهاند و مقتضای رهبری توأمان دینی و دنیوی مردم هم جز این نیست. در این صحنه، رهبری با هدررفت سرمایه ملی از یک سو و برنامه ارائه شده از سوی دولت و سپس سران سه قوه برای مهار این معظل مواجه بود. در عین حال کاملاً پیدا بود که اجرای برنامه دولت ولو بهصورت موقت فشار سنگینی را بر مردم وارد میکند و دفاع از چنین برنامهای برای رهبری «هزینه» جدی دارد و البته حفظ وجاهت رهبری بزرگترین سرمایه کشور و پشتوانه اداره آن میباشد و یک واجب بزرگ به حساب میآید و بر این اساس حضرت امام میفرمودند «پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به کشور شما آسیبی وارد نشود».
با توجه به حساسیت بالای این موضوع، بعضیها توصیههایی داشتند که این توصیهها در نهایت ناظر به جداشدن حساب رهبری از حساب این تصمیمگیری بود. در این صحنه رهبری معظم انقلاب اسلامی با چند گزینه مواجه بودند؛ مخالفت با طرح دولت و مصوبه سران قوا، سکوت در مقابل طرح، گرفتن موضعی دوپهلو که مسئولیت را متوجه او نکند، اما امر دادن کاملا مسئولیت به سران قوا و کنار کشیدن از صف قوا و در نهایت اعلام صریح پشتیبانی از تصمیم دولت و سران قوا به نحو مشروط که رهبر معظم انقلاب، راه پنجم را انتخاب کردند. درخصوص تحلیل این موضوع باید به نکتههایی توجه کرد:
- واقعیت این است که ادامه روند کنونی هدررفت سرمایه ملی به مصلحت کشور نیست و رهبری نظام نمیتواند نسبت به آن بیتوجه باشد و در اینجا ترجیح حفظ وجاحت بر مصلحت کشور معنا و مفهومی ندارد و در قاموس رهبر معظم انقلاب نیست کما اینکه چنین چیزی در قاموس حضرت امام- روحی لهالفداه- هم نبود؛
- پیامدهای سنگین طرح دولت بهگونهای نبود که بدون حمایت قاطع رهبر معظم از آن، به جایی برسد. مسلماً بدون پشتیبانی رهبری، حتی اگر دولت طرح را اعلام و شروع به اجرا میکرد، قادر به ادامه راه نبود و طرح به شکست میانجامید و خسارت هنگفت هدررفت سرمایه کشور استمرار مییافت؛
- در صورتی که رهبری از طرح اصلاح نرخ بنزین به صورتی که ذکر آن رفت، حمایت نمیکرد هم مردم و هم مسئولین دچار دودستگی شدید میشدند. با عدم حمایت رهبری حتماً پدیدههایی در مجلس شکل میگرفت که در روزهای اول در قالب استعفای برخی از نمایندگان و ارائه طرح استیضاح رئیسمجلس و استیضاح رئیسجمهور از سوی برخی دیگر شکل هم گرفت و این سبب بگو مگوی زیاد میان مسئولین کشور میگردید. از سوی دیگر عدم موضعگیری صریح رهبری در حمایت از طرح، بخش زیادی از مردم ارادتمند ایشان را که فقط به یک جنبه ماجرا توجه داشتند هم به صحنه اعتراضات میکشاند و طرح اصلاح قیمت بنزین عملاً از بین میرفت و از آن پس این دولت جرأت نمیکرد در هیچ زمینه اصلاحی دیگر که کشور به آن نیاز داشت، پا پیش بگذارد و این یعنی عملاً کشور قفل میشد! موضعگیری صریح رهبری سبب شد ضمن حفظ وحدت درونی نظام، وحدت مردم نیز تأمین شود و دولت هم فرصت پیدا کند تا برای جنبههای نگرانکننده طرح افزایش قیمت بنزین فکر کند این در حالی بود که برخی از خناسان آماده بودند تا پس از مخالفت رهبری بر طبل بسته بودن دست دولت بکوبند و فریاد وا دولتا سر دهند.
در واقع موضعگیری صریح رهبری سبب شد تا از یک سو، دولت بحران ناشی از تصمیم اخیر- که از جنبههایی قابل نقد هم هست- پشت سر بگذارد و خود را برای بخش دوم ماجرا که مدیریت قیمتهاست آماده کند.-
موضعگیری رهبری سبب جدا افتادن اعتراضات طبیعی مردم از توطئههای بسیار پیچیده خارجی گردید. سخنان روز شنبه رهبری تکلیف دو دسته را معین کرد یکی تکلیف مردم در جداکردن صف خود از معارضین و هوشیاری آنان و دوم تکلیف نیروهای انتظامی و امنیتی در تردید نکردن در مواجهه با طراحی پیچیده دشمن. و از این رو بود که این توطئه در زمان بسیار کوتاهی مهار گردید و حجم خسارات- که دشمن تخریب حداکثری را مدنظر داشت- به شدت کاهش پیدا کرد.
رهبری در این صحنه به وظیفه خود به درستی عمل کرد و خدا خوداو را محافظت میفرماید. سعدالله زارعی
باسمه تعالی: سلام علیکم: احساسات بدون بصیرت، کار دستِ کوفیان داد. بصیرت حقیقی در این تاریخ، شناختِ جایگاه انقلاب اسلامی است. فکر میکنم دنبالکردن جلسات چهارشنبه تحت عنوان «انقلاب اسلامی و وظیفهای که پیش روی ما است» و اخیراً دو جلسهی آن بحث شده، در این مورد بتواند کمک کند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است که میفرمایید. واقعاً صبر بر طاعت و عبادت، نوعی روح اعمال را رشد میدهد که حاصل آن شامل همهی عبادات قبلی میشود و این از برکت صبر در عبادات است، چه در حالتِ قبض و چه در حالت بسط. موفق باشید
