بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
18390

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: فرمودین کار قوه وهم صورت دادن به معانی و‌ حقایقه. یه جا هم هست که کارش درک معانی جزئیه‌ است. این دو چطور با هم جمع میشن؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر دو یکی است. زیرا قوه‌ی واهمه معانی و حقایق را جزیی و مصداقی می‌کند. موفق باشید

18237

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و عرض ادب: قبله دین کجاست؟ دین انسان را به کجا می برد؟ محصول و ثمره انسان کامل چیست؟ ثمره دینداری چیست؟ نتیجه عبودیت چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سؤالات وسیعی است که برای جواب آن خوب است ابتدا کتاب «آشتی با خدا» را که بر روی سایت هست، مطالعه فرمایید. موفق باشید

17026
متن پرسش
با عرض سلام: استاد بزرگوار آیا انقلاب اسلامی ایران تا ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف باقی می‌ماند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: إن‌شاءاللّه که می‌ماند. تکامل راه توحیدی انقلاب اسلامی به ظهور آن حضرت است. بالاخره خداوند می‌فرماید: «وَ أَنَّ اللَّهَ لا يُضيعُ أَجْرَ الْمُؤْمِنينَ (171)/ آل‌عمران». مسلّم زحمات امثال شهداء و حضرت امام با ظهور وجود مقدس حضرت ولی عصر«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» ضایع نمی‌گردد. موفق باشید

14629

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: چگونه بفهمیم که الان فاصله ی ما تا آن «نفخت فیه من روحی» و آن روح دمیده شده چقدر است؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به اندازه ی حدّ عبودیت ما است زیرا مقام اصلی روح، به عنوان عالی ترین فرشته در مقام عبودیت کامل است. موفق باشید

14302
متن پرسش
سلام: چرا خداوند در این دنیا هیچ دخالتی ندارد در حالی که پیش از این با انسان های زیادی که پیامبر نام گرفتند سخن گفته و ما چگونه باید به وجودش پی ببریم؟ سوال دوم اینکه: اتفاقهایی که در زندگی ما رخ می دهد را می توانیم به خدا نسبت دهیم؟ چه خوب و چه بد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خداوند به عالی‌ترین شکل از طریق قرآن با ما سخن گفته است و کافی است که ما در قرآن تدبر کنیم و نیوشای سخن او باشیم  2- مسلّم اگر برگی هم از درختی فرو افتد در مدیریت حضرت حق است ولی نه به آن معنا که انسان‌ها نقشی در سرنوشت خود نداشته باشند و جبر پیش آید. موفق باشید

13144
متن پرسش
سلام علیکم: استاد خواستم بپرسم چیکار کنیم که بر توبه خود بمونیم؟ به حتم مشکل خیلی از جوان های ما و از جمله خود من اینه که بر توبه خود استواز نیستیم و هر بار که توبه می کنیم باز توبه رو می شکنیم. دلیل اصلی هم اینه که اشتباهاتی که در گذشته انجام داده ایم و فکر اونها خیلی وسوسه کننده است لذا هر بار به دام می افتیم. لطفا راهنمایی بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور که می‌دانید زندگی وقتی جهت ایمانی بگیرد این قبض و بسط رخ می‌نمایاند به طوری‌که نه می‌توانیم با نظر به اشارات فطرت از صفای روحانیِ حیات معنوی دل بکنیم و نه می‌توانیم نفس امّاره را که این‌چنین خود را به ما نزدیک کرده است از خود جدا بنگریم. این جنگ بین این دو همچنان ادامه دارد تا آن‌جایی که متوجه صبر بر طاعت الهی شده و هر روز بیشتر از روز قبل نسبت به کشش‌های نفس امّاره بی‌تفاوت شویم. در آن صورت است که سروش «بشّر الصّابرین» به جان انسان می‌خورد و ندا سر می‌دهد: «مژده بده! مژده بده! یار پسندید مرا / سایه‌ی او گشتم و او، بُرد به خورشید مرا . جان دل و دیده منم، گریه‌ی خندیده منم/ یارِ پسندیده منم، یار پسندید مرا . هر سحر از کاخ کرم، چون که فرو می‌نگرم /بانگ لک‌الحمد رسد، از مه و ناهید مرا . چون سر زلفش نکشم، سر ز هوای رخ او / باش که صد صبح دمد، زین شب امید مرا . پرتو بی‌پیرهنم، جان رها کرده تنم / تا نشوم سایه‌ی خود، باز نبینید مرا. موفق باشید

12204
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد گرامی: در سوال بنده فرموده بودید "مثل آن‌که شما هرگز تصور خوردن آتش گداخته را نمی‌کنید". مشکل من در اکثر مواقع همین ناتوانی در تصور چنین چیزهایی است. برای این‌که بتوانم بیشتر به خودم تلنگر بزنم سعی می‌کنم هفته ای روزی را به زیارت اهل قبور اختصاص دهم اوایل از این‌که روزی من را هم چه بخواهم و چه نخواهم به قبرستان رهسپار خواهند کرد وحشت داشتم، اما متأسفانه همین وحشت هم در همان هفته‌ی اول دفن شد و شاید هم بگویم خوشبختانه! آخر استاد عزیز من زیادی به خدا خوشبین هستم. به نظر شما این زیادی خوشبین‌بودن دردسر برایم درست نمی‌کند؟! راستش وقتی گناهی مرتکب می‌شوم بیشتر از این‌که جهنم را بتوانم تصور کنم در مواجهه با گناه، از خدا خجالت می‌کشم که نتوانستم عاشق صادقی برایش باشم. خدای من در سراسر زندگیم بیشتر از استحقاقم به من لطف داشته اما «قُتِلَ الْإِنْسانُ ما أَكْفَرَه»‏، همیشه بوده شکرش را به جا نیاورده باشم. همین ناشکری به نظرم نشان می‌دهد که باید بتوانم تصورِ خوردن آتش گداخته را داشته باشم. به نظر شما من مشکل دارم یا من مشکل ندارم؟! باتشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: گفت: از این‌که در محضر حق خود را احساس می‌کنی و در این رابطه در ارتکاب گناه از خدا خجالت می‌کشی، مبارکت باد «عاشق شده‌ای ای دل، سودات مبارک باد /  از جا و مکان رستی، آن جات مبارک باد. // از هر دو جهان بگذر تنها زن و تنها خور / تا ملک ملک گویند تنهات مبارک باد. // ای پیش رو مردی امروز تو برخوردی/ ای زاهد فردایی فردات مبارک باد. // کفرت همگی دین شد تلخت همه شیرین شد/ حلوا شده کلی حلوات مبارک باد». موفق باشید

11315
متن پرسش
سلام و رحمت الله با توجه به بیانات امام خامنه ای پیرامون سینما، چگونه تحول در علوم انسانی منجر به تحول در سینما می شود؟ و با این فرض آیا سینمای انقلاب اسلامی ممکن است یا خیر؟ ممنون و متشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی نگاه به عالَم و آدم الهی شد با همان نگاه می‌توان سینمایی ساخت که متذکر وجه الهی انسان‌ها باشد، ولی به سینما نمی‌توان اکتفا کرد، حقایقی هست که اظهار آن در توانِ دوربین نیست. موفق باشید
6679
متن پرسش
سلام.استاد آیا فرشتگان هم جسم متناسب باخود دارند مانند نفس ناطقه که در هیچ عالمی بدون بدن نیست ودرهرعالم بدن مناسب با خود را دارد با این که خود مجرد است.واگر جسم دارند جنس آن از چیست؟ممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: موقعیت فرشتگانم به عنوان مظاهر اسماء الهی شبیه موقعیت قوای نفس‌اند، که در هر موطنی به آن موطن ظهور دارند. مثل آن‌که قوه‌ی بینایی در چشم به بینایی ظهور دارد در حالی‌که نفس ناطقه به خودی خود یک چیز است ولی قوای نفس به نفس است که در اعضاء ظاهر می‌شوند و فرشتتگان نیز در مواطن مختلف ظهور خاص خود را دارند. موفق باشید
32089
متن پرسش

سلام علیکم: پیرامون پاسخ شما درباره امید دانا از منظر شما که مداما به حمایت این هتاک از مقام رهبری اشاره می‌کنید باید گفت که دقیقن نگاهی مانند مسیحیان به این مقوله دارید که با حمایت از رهبری گناه گذشته و حال و آینده فرد به مانند مسیحیان با ایمان به حضرت عیسی بخشوده می‌شود. از نگاه شهید حاج قاسم سلیمانی فرمودید، من ندیدم در جایی که شهید حاج قاسم چنین منظری نسبت به لات مجازی ای که بر سر موضع گذشته خود مانده و به آن هم افتخار می‌کند. نسبت تحجر به بنده زدید که بیشتر لایق شخص خودتان هست که از مبانی اسلام قدم پس کشیده و به تفکر مسیحیت رسیده اید اگر قرار نیست پشت امید دانای ناصبی نماز بخوانیم حمایت از او هم لازم نیست. افرادی که از نظام فاصله گرفته اند نتیجه اعمال شما و امثال شماست که لباس روحانیت بر تن دارید و خارج موازین اسلامی و شیعه، پاسخی غیر واقع میدهید نه بنده که بی ادعا هستم. امید دانای ناصبی و تند روی ذرتشتی نان چاپلوسی و هتاکی خود را می‌خورد شما چطور؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده افتخار داشتن لباس روحانیت به تن ندارم ولی اجازه بدهید که در این مورد با شما تفاوت نظر داشته باشم. در این مورد عرایضی شده است که عینا خدمتتان ارسال می شود. موفق باشید

 جایگاه تمدن نوین اسلامی در این تاریخ

باسمه تعالی

در طلیعه‌ی حضور تاریخی هستیم که از یک طرف در افق خود نظر به تمدن اسلامی داریم و در جستجوی مبانی الهیاتی آن باید بود و از طرف دیگر در جهانی باید حاضر بود که در مواجهه با تمدن غربی است و در صدد گشودن راهی هستیم که در عین حضور تمدنی در این تاریخ از هویت قدسی خود، غفلت ننماییم و نیز در جهان خود جایگاه سایر افکار و ادیان و عقاید روشن گردد تا آن‌ها نیز تکلیف خود را با تمدنی که تحت عنوان تمدن نوین اسلامی در پیش است، روشن بدانند. با توجه به چنین نکاتی نظر عزیزان را به موارد زیر جلب می‌نمایم:

۱. اسلام به عنوان یک حقیقت فراتاریخی، مطابق طلب انسان‌ها و آمادگی روحی آن‌ها در هر تاریخی برای آن‌ها به ظهور می‌آید. وقتی بشر روحِ تمدنی داشته باشد و خود را جهانی احساس کند، جواب آن روح را مطابق آیه‌ی «يَسْئَلُهُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ كُلَّ يَوْمٍ هُوَ في‏ شَأْنٍ» (الرّحمن/29) خواهد داد و خداوند با جلوه‌ی آن اسماء حسنایی که مناسب آن روزگاران است، بشر را تغذیه می‌کند، از آن جهت که در وصفِ جهانی‌بودنِ اسلام فرمود: «وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلاَّ كَافَّةً لِلنَّاسِ بَشيراً وَ نَذيراً»(سبأ/28) و در دل همین حضور جهانی است که ما را دعوت به ارتباط با حضرت پروردگار در فضای اجتماعی و جمعی می‌کند و می‌فرماید: «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَميعاً وَ لا تَفَرَّقُوا»(آل‌عمران/103) و ملاحظه دارید که روی «جمیعاً» تأکید شده است تا به تحقق جامعه‌ی دینی توجه شود.

۲. بشر امروز خود را جهانی می‌یابد و به همین اندازه می‌خواهد در جهان حاضر باشد و قرآن نیز او را با چنین حضوری همراهی می‌کند. امام خمينى «رضوان‏اللّه‌تعالی‌‏عليه» در پيام‏ استقامت‏، در همین راستا مى‏فرمايند: «راستى اگر مسلمانان مسائل خود را به صورت جدى با جهانخواران حل نكنند و لااقل خود را به مرز قدرت بزرگ جهان نرسانند آسوده خواهند بود؟» زیرا در جهانی حاضر هستیم که قدرت‌های بزرگ با روحیه‌ی تمامیت‌خواهی‌شان همه‌ی ملت‌ها را ذیل تمدن خود می‌خواهند و ضرورت قدرتی بزرگ که همه‌ی مناسبات را با فرهنگ خود تعریف کند، امری است که حکایت از واقع‌بینی و زمان‌شناسی حضرت امام «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» دارد، وگرنه هویت اسلامیِ جهان اسلام به فراموشی می‌رود.

۲. اگر تمدن، بسط دانش و فکر و فرهنگی است که توان انسجام عقلانی و درونی در حوزه های مختلف که مربوط به انسان است را، دارا می‌باشد، می‌توان گفت آنچه امروزه در ایران اسلامیِ شیعیِ حاضر در انقلاب اسلامی واقع شده، شرایط تحقق یک تمدن را در خود فراهم کرده و این مشروط بر آن است که از فرآیندی‌بودنِ تمدن‌ها در تاریخ غفلت نشود.[1]

۴. تمدنی که در پیش رو خواهیم داشت، مسلّم تمدنی است که در مواجهه با تمدن غربی به ظهور می‌آید، تا از طرفی از ضعف‌های آن تمدن مبرّا باشد و از طرف دیگر خوبی‌های آن را بسط دهد، و لذا هرگز نباید بحث تقابل تمدن‌ها در میان باشد از آن جهت که هر تمدنی، روحی است تاریخی و خردی است که بشر را در هر دورانی در برمی‌گیرد و از این جهت بین خرد مدرن و فرهنگ غربی باید تفکیک کرد.

۵. خرد جدید، خردی است تاریخی و مربوط به جغرافیای خاصی نیست، تقدیری است تا انسان از تک ساحتی قرون وسطا که خدا را در مفاهیم بلند جستجو می‌کرد، خدا را در همه‌جا بیابد و طبیعت نیز آینه انکشاف حقیقت باشد و بدین لحاظ از نظر تاریخی خرد جدید می‌تواند قدمی به جلو باشد.[2]

 با توجه به امر فوق بنا بر این است که خرد جدید را بفهمیم که مبتنی بر نظام معرفتی خاص خود می‌باشد که چندان شبیه و نزدیک به زیستِ جهان گذشته‌ی ما نیست و به یک معنا  در آن خرد جدید نحوه‌ا‌ی از جهانی‌شدنِ بشر به میان آمده است.

۶. رهبر معظم انقلاب «حفظه‌اللّه» در توصیف حضرت امام خمینی «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» نسبت به مواجهه‌ی ایشان با خردِ مدرن می‌فرمایند: «یک نمونه‌ی دیگر از این تحوّل - در حضرت امام- در نگاه به دین و مسائل دینی، پافشاری بر تعبّد بود، در عین نگاه نوگرایانه به مسائل؛ یعنی امام، یک فقیه نوگرا، یک روحانی نوگرا بود؛ به مسائل با چشم نوگرایانه نگاه می‌کرد؛ در عین حال به شدّت پابند به تعبّد.» (14/3/99)

۷. انقلاب اسلامی به عنوان یک موجود زنده مانند خودِ اسلام، مراحلی دارد، مثل آن‌که در قرآن داریم: «الْيَوْمَ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّباتُ وَ طَعامُ الَّذينَ أُوتُوا الْكِتابَ حِلٌّ لَكُمْ وَ طَعامُكُمْ حِلٌّ لَهُمْ وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ الْمُؤْمِناتِ وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ الَّذينَ أُوتُوا الْكِتابَ مِنْ قَبْلِكُم‏» (مائده/5) و این بدان معناست که وقتی شرایط، تاریخی تغییر کند نحوه‌ی حضور اسلام بین ملل و جوامع نیز تغییر می‌کند در آن حدّ که تا دیروز ازدواج با زنان اهل کتاب را ممنوع کرده بود و امروز ازدواج با آن‌ها را بدون آن‌که لازم باشد مسلمان شوند، اجازه می‌دهد. زیرا سیطره‌ی فرهنگیِ اسلام پس از یازده سال آن‌چنان قدرتمند شده است که نه‌تنها هضم فرهنگ یهود و نصارا نمی‌شود، بلکه آن‌ها را در خود هضم می‌کند بدون آن‌که نیاز باشد آن‌ها دین خود را تغییر دهند.

۸. رهبر معظم انقلاب«حفظه‌اللّه» در پیام خود به امام جمعه‌ی هرمزگان می‌فرمایند: «... تقویت جریان انقلابی و جوانان مؤمن و روی گشاده و دست مهربان با عموم طبقات، توصیه‌ی مؤکد اینجانب است.» (26 تیرماه 98). ملاحظه می‌فرمایید که انقلاب در شرایطی قرار دارد که علاوه بر نظر به جریان انقلابی و جوانان مؤمن، به عموم مردم که جدای از جریان انقلابی و جوانان مؤمن هستند، رویی گشاده و دست مهربانانه دراز می‌کند تا آن‌ها را در برگیرد، زیرا بحمداللّه در شرایط تاریخیِ گشوده‌ای حاضر شده است تا بقیه را نیز از آنِ خود کند.

۹. خردِ جدید با نظر به جهانی‌شدن انسان، به یک معنا هجرت از اخلاق فردی به اخلاق اجتماعی است و دغدغه‌ی اصلاح اجتماع را به جای تأکید بر اصلاح فرد به میان می‌آورد و ما با انقلاب اسلامی و تأکید بر ساختن اجتماع دینی با دغدغه‌های خاصی روبه‌رو هستیم، شبیه دغدغه‌های هگل و هایدگر در ساختن اجتماعی که در عین مدرن بودن، مذهبی باشد. هگل با روبه‌روشدن با تاریخ و خرد مدرن سعی دارد با مدّ نظر قراردادن خرد مدرن، راه کارهای حفظ هویت دینی را پایه‌ریزی کند و در این رابطه قانون را به جای اخلاق می‌گذارد، با این رویکرد که انسان مدرن با رعایتِ قانون احساس کند کاری اخلاقی انجام می‌دهد.

۱۰. تنگ‌نظری در هرجایی باشد، به‌خصوص در جریان مذهبی‌ها، ریشه در متوقف‌شدن آن‌ها در مفاهیمِ دینی دارد و برعکس، انسان‌ها با نظر به حقایق قدسی سعه‌ی صدر پیدا می‌کنند. رهبر معظم انقلاب «حفظه‌اللّه» در خاطرات خود می‌فرمایند:

«یکی از کمونیست‌ها را به سلول ما آوردند، در حالی‌که بنده در حال نماز بودم چون لباس سفیدی را به صورت عمامه به سر داشتم و به جای عبا یک پتو به دوشم بود، هرکس مرا در تاریکیِ سلول می‌دید تصور می‌کرد من لباس روحانی به تن دارم. همین‌که آن فرد با بنده روبه‌رو شد چهره‌اش در هم رفت و غمگین و افسرده به گوشه‌ی سلول خزید. من به او نزدیک شدم و کوشیدم با او نیز مانند سایر زندانیان جدیدالورود رفتار کنم و افسردگی‌اش را بزدایم. به او گفتم: شما گرسنه‌اید یا تشنه؟ اما اخم از چهره‌اش کنار نرفت، با دست به مالش‌دادن شانه‌ها و سر و گردنش پرداختم، سعی کرد از پاسخ‌دادن به هر سؤالی خودداری کند. من عادت داشتم مقداری از غذای افطار را نگه دارم، به او نان و قدری مربا دادم، حاضر نشد بخورد. بالاخره به زور به او غذا خوراندم و آب نوشاندم چون می‌دانستم پس از دستگیری‌اش غذایی نخورده و چه بسا کتک هم خورده باشد. قدری چهره‌اش باز شد. جهت مراعات او نماز عشای خود را به تأخیر انداختم. صحبت با او را ادامه دادم. چون گمان می‌کرد من می‌خواهم او را به صفوف اسلام‌گرایان جذب کنم، سرش را بلند کرد و با لحنی خشک گفت: اجازه دهید اعتراف کنم من به هیچ دینی عقیده ندارم. فهمیدم که چه در ذهنش گذشته، دنبال جمله‌ای مناسب ذهنیت و منطق و شرایط او می‌گشتم. گفتم: سوکارنو رئیس جمهور اندونزی در کنفرانس باندونگ گفت: ملاکِ اتحاد ملت‌های عقب‌مانده، نه وحدت دینی و نه وحدت تاریخی و فرهنگی و امثال آن، بلکه وحدتِ نیاز است. مسائل، یکی است و سرنوشت، نامعلوم، و دین نباید میان من و شما جدایی بیندازد. انتظار این پاسخ را از من نداشت. دیدم تغییر در چهره‌اش آشکار شد، خیلی هم باز شد و با ما گرم گرفت. بعد به او گفتم: شما استراحت کن و ما نماز می‌خوانیم.»[3] ما در ادامه‌ی انقلاب و حضور تاریخی خود در این زمانه نیاز به چنین سعه‌ی صدری داریم تا بدون آن‌که بخواهیم جهان را مسلمان کنیم، جهان از آنِ ما باشد. مثل مردم غزّه که در موردشان گفته‌اند شیعیانی‌اند که دست‌بسته نماز می‌خوانند، زیرا عقل و قلب‌شان شیعه است.

۱۱. نظر به اسمای الهی و مظاهر آن و عبور از مفاهیم، عاملی است تا انسان با حقایق اسماء در آینه‌ی مخلوقات روبه‌رو شود. قرآن در آیات 36 و 37 سوره‌ی جاثیه می‌فرماید: «فَلِلَّهِ الْحَمْدُ رَبِّ السَّماواتِ وَ رَبِّ الْأَرْضِ رَبِّ الْعالَمينَ & وَ لَهُ الْكِبْرِياءُ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ الْعَزيزُ الْحَكيمُ» این یعنی کمالات الهی که مورد حمد قرار می‌گیرند و کبریایی او را در همین آینه‌های مخلوقات که در زمین و آسمان هستند بنگریم و در همین مخلوقات با حقیقت مأنوس شویم.

۱۲. قرآن در رابطه با تحمل سایر ملل و سایر افکار، به پیامبر خدا «صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله» می‌فرماید: «قُلْ لِلَّذينَ آمَنُوا يَغْفِرُوا لِلَّذينَ لا يَرْجُونَ أَيَّامَ اللَّهِ»(جاثیه/14) ای پیامبر! به مؤمنین بگو نسبت به آن‌هایی که امیدی به ایّام اللّه ندارند، اغماض داشته باشد و به آن‌ها گیر ندهد. و این حکایت از آن دارد با آن‌هایی که مانند مسلمانان به برزخ و قیامت و یا به ایّام اللّهِ حاکمیت حق در جهان امیدوار نیستند، باید اغماض نمود.

۱۳. قرآن اهل کتاب را به جای دعوت به اسلام، به توحید دعوت می‌فرماید و می‌گوید: «قُلْ يا أَهْلَ الْكِتابِ تَعالَوْا إِلى‏ كَلِمَةٍ سَواءٍ بَيْنَنا وَ بَيْنَكُمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللَّهَ وَ لا نُشْرِكَ بِهِ شَيْئاً» و در راستای پذیرش حضور متدینینِ اهل کتاب می‌فرماید: «لَيْسُوا سَواءً مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ أُمَّةٌ قائِمَةٌ يَتْلُونَ آياتِ اللَّهِ آناءَ اللَّيْلِ وَ هُمْ يَسْجُدُونَ & يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ يُسارِعُونَ فِي الْخَيْراتِ وَ أُولئِكَ مِنَ الصَّالِحينَ»(آل‌عمران/113 و 114). و نیز در سوره‌ی نساء آیه‌ی 162 می‌فرماید: «لكِنِ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ مِنْهُمْ وَ الْمُؤْمِنُونَ يُؤْمِنُونَ بِما أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ وَ الْمُقيمينَ الصَّلاةَ وَ الْمُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ الْمُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ أُولئِكَ سَنُؤْتيهِمْ أَجْراً عَظيماً».

 آیات فوق همه حکایت از آن دارد که اسلام بنا دارد در سعه‌ی توحیدی با سایر ملل به گفتگو بنشیند.

۱۴. در مورد اهل سنت از امام صادق «علیه‌السلام» داریم: «إِنَّ لِلْجَنَّةِ ثَمَانِيَةَ أَبْوَابٍ بَابٌ يَدْخُلُ مِنْهُ النَّبِيُّونَ وَ الصِّدِّيقُونَ وَ بَابٌ يَدْخُلُ مِنْهُ الشُّهَدَاءُ وَ الصَّالِحُونَ وَ خَمْسَةُ أَبْوَابٍ يَدْخُلُ مِنْهَا شِيعَتُنَا وَ مُحِبُّونَا فَلَا أَزَالُ وَاقِفاً عَلَى الصِّرَاطِ أَدْعُو وَ أَقُولُ رَبِّ سَلِّمْ شِيعَتِي وَ مُحِبِّي وَ أَنْصَارِي وَ مَنْ تَوَلَّانِي فِي دَارِ الدُّنْيَا فَإِذَا النِّدَاءُ مِنْ بُطْنَانِ الْعَرْشِ قَدْ أُجِيبَتْ دَعْوَتُكَ وَ شُفِّعْتَ فِي شِيعَتِكَ وَ يُشَفَّعُ كُلُّ رَجُلٍ مِنْ شِيعَتِي وَ مَنْ تَوَلَّانِي وَ نَصَرَنِي وَ حَارَبَ مَنْ حَارَبَنِي بِفِعْلٍ أَوْ قَوْلٍ فِي سَبْعِينَ أَلْفَ مِنْ جِيرَانِهِ وَ أَقْرِبَائِهِ وَ بَابٌ يَدْخُلُ مِنْهُ سَائِرُ الْمُسْلِمِينَ مِمَّنْ شَهِدَ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ لَمْ يَكُنْ فِي قَلْبِهِ مِقْدَارُ ذَرَّةٍ مِنْ بُغْضِنَا أَهْلَ الْبَيْت‏»(الخصال، ج‏2، ص: 408) بهشت هشت در دارد؛ يك‌ در از آنِ پيغمبران و صديقان است، يك در از آنِ شهيدان و صالحان است، و از پنج در شيعيان و صديقان ما داخل مي‌شوند، من پيوسته بر سر صراط ايستاده و درخواست مي‌كنم؛ پروردگارا! شيعيان و دوستان و ياران مرا و كسانى كه مرا در دنيا به ولايت شناخته ‏اند، سالم دار. يك بار آوازى از شكم عرش مي‌رسد كه‏ درخواست تو پذيرفته شد، شفاعت تو درباره شيعيانت قبول شد، هر تن از شيعيان من و كسانى كه ولايت مرا پذيرفته و مرا به گفتار يا كردار يارى كرده و با دشمنانم جنگيده‏اند، هفتادهزار تن از همسايگان و خويشان خود را مي‌توانند شفاعت كرد؛ از يك درِ ديگر مسلمانان ديگرى كه خدا را به يگانگى شناخته و ذره‏ اى دشمنى ما خاندان در دلشان نيست وارد مي‌شوند.

راوی از ابی‌جعفر «علیه‌السلام» سؤال می‌کند وضع موحدین که اقرار به نبوت حضرت محمد «صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله» دارند ولی اهل گناه هستند و امامی ندارند و ولایت را نمی‌شناسند، پس از مرگ چگونه است؟ حضرت فرمودند: «أَمَّا هَؤُلَاءِ فَإِنَّهُمْ فِي حُفَرِهِمْ لَا يَخْرُجُونَ مِنْهَا فَمَنْ كَانَ لَهُ عَمَلٌ صَالِحٌ وَ لَمْ يَظْهَرْ مِنْهُ عَدَاوَةٌ فَإِنَّهُ يُخَدُّ لَهُ خَدّاً إِلَى الْجَنَّةِ الَّتِي خَلَقَهَا اللَّهُ بِالْمَغْرِبِ فَيَدْخُلُ عَلَيْهِ الرَّوْحُ فِي حُفْرَتِهِ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ حَتَّى يَلْقَى اللَّهَ فَيُحَاسِبَهُ بِحَسَنَاتِهِ وَ سَيِّئَاتِهِ فَإِمَّا إِلَى الْجَنَّةِ وَ إِمَّا إِلَى النَّارِ فَهَؤُلَاءِ الْمَوْقُوفُونَ لِأَمْرِ اللَّهِ»(بحارالأنوار، ج‏69، ص: 158). امام «عليه‌السّلام» فرمودند: آن‌ها در قبرهاى خود خواهند ماند و از آن‌جا بيرون نخواهند گرديد، هركدام از آن‌ها كه كارهاى نيك انجام داده باشند و عداوت و عنادى از آن‏ها ظاهر نشده باشد از قبر او راهى به طرف بهشتى كه خداوند در مغرب آفريده است باز مى‏ گردد و تا قیامت روح و بشارت به قبر او مى‏‌رسد، تا روز قيامت برپا شود، در آن هنگام در پيشگاه عدل خداوندى حاضر مى‌‏گردد و به حساب كار او مى‌‏رسند و خوبى‏ها و بدي‌هاى او را در نظر مى‏‌گيرند، در اين‌جا يا به طرف بهشت مى‌‏روند و يا به طرف دوزخ رهسپار مى‌‏شوند، وضع اين‌ها بستگى به امر خداوند دارد.

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

در ضمن کلیپی در فضای مجازی هست که آقای امید دانا اعتراف می‌کند که از خودم شرمنده هستم از آن جهت که امام خمینی را درست نشناختم. بد نیست سری هم به آن کلیپ بزنید. موفق باشید

 

24516
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی و تسلیت خدمت شما: حاجی گاهی دیده میشه نزدیک راهپیمایی ۲۲ بهمن که میشه یا بعد از یک عملیات غرور آفرین رزمندگان اسلام تلویزیون اقدام به مصاحبه با زنان و دختران بی حجاب می کند به این منظور که این افراد انقلاب را قبول دارند. حال بحث در این است که گرچه این مطلب درست باشد اما خود این کار به بی حجاب نشان می دهد که انقلاب وضع حجاب من را قبول دارد و به بیحجابها این پیام را می دهد که با این حجاب ما مشکل ندارند. حالا آیا این کار درست است یا خیر و نشان دادن کلیپ های این نوع گزارش در میان زنان محجبه و بسیجی ها درست است؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: انقلاب اسلامی بر اساس اسلام بر موضوعات نظر دارد، اسلامی که دارای ابعاد مختلف فقه اکبر و فقه اوسط و فقه اصغر است. بسیاری از مردم ما در عین آن‌که مسلمان هستند بعضاً مقیّد به احکام فقه اصغر نمی‌باشند و لذا نباید تصور شود که اینان به‌کلّی از اسلام بیرون می‌باشد. موفق باشید

24050
متن پرسش
جناب استاد سلام: در سوال ۲۴۰۴۷ فرمودید که: سلام علیکم: حکما و فیلسوفان مکرر متذکر این امر شده‌اند. پس چرا برخی علوم تجربی را غیر یقینی دانسته اند؟ فکر کنم آیت الله مصباح هم علوم تجربی را غیر یقینی می دانند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همه‌ی حکما علوم تجربی را غیرِ یقینی می‌دانند. به گفته‌ی ابن‌سینا، علوم تجربی «ظنون متراکمه» است یعنی به هر حال ما تجربه‌های مکرری را انجام می‌دهیم و بر اساس قاعده‌ی «حکم‌الامثال فی ما یجوز و لا یجوز واحد» به بقیه‌ی آن‌چه تجربه نکرده‌ایم، سرایت می‌دهیم. آری! آن حکم، یقینی است، ولی تجربه‌ی ما در هر حال بر اساس تکرارها به‌دست آمده است و این فرق می‌کند با آن نوع یقین عقلی که با استدلال حاصل می‌شود. موفق باشید

23802
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد عزیز جناب آقای طاهرزاده: بنده در زمینه ی سیر و سلوک، کتب مرحوم آیت الله محمد شجاعی را مطالعه کردم و از سخنرانی های صوتی ایشان استفاده می کنم. انصافا ایشان خیلی عالی گفته و نوشته اند. بسیار لذت می برم از خواندن آثارشان و گوش دادن اصوات شان. به وجد می آیم. دو تا سوال از محضرتون داشتم: ۱. بنظر شما استاد عزیز، با عمل به تک تک گفته ها و نوشته های ایشان خصوصا سه جلد کتاب مقالات شان به همراه شرح صوتیِ شما بر این کتاب، چقدر می شود در سلوک الی الله موفق شد؟ ۲. با عمل به تک تک دستورات ایشان می توان تا سرحدّ مکاشفات رسید؟ البته می دانم که هدف از سلوک الی الله رسیدن به مکاشفه نیست و نباید هدف این باشد ولی این را از این جهت پرسیدم که چون بعضی ها می گویند اگر می خواهید در عوالم غیبیه به روی شما باز شود باید حتما استادی داشته باشید و با کتاب و صوت و...نمیشه سیر و سلوک کرد. و این اندکی دل سردی می آورد. خواستم نظر شما بزرگوار را بدانم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آری به خصوص جلد اول نکات بسیار دقیقی را در این مورد در اختیار شما می‌گذارد. ۲. آری می‌شود. تو پای به راه در نِه و هیچ مپرس / خود راه بگویدت که چون باید کرد

موفق باشید

23204

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: در قسمتی از صلوات روز جمعه آمده «والسلام علیهم و علی ارواحهم و اجسادهم و رحمه الله و برکاته» مگر نه اینکه انسان خودش هست که همان روح می باشد و ابزارش که همان جسد است؟ پس این قسمت اول که نوشته والسلام علیهم منظور چیست که روح و جسد را هم به آن نسبت داده؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌اید این تفصیلِ بعد از اجمال است. یعنی به همان اعتبار که سلام بر شخصیت آن‌ها می‌کنیم، سلام بر روح و جسم آن‌ها می‌نماییم. موفق باشید

23020

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: خدا قوت خداوند در آیه ۲۰ سوره مبارکه حشر کلمه «اصحاب النار و اصحاب الجنه» را بکار می برد. بنظر میرسه که معنی اون بشه یاران نار و جنت. اما در کتابی دیدم تعبیر «ساکنان اتش» و «یاران بهشت» بکار برده و اولش این طور حلاجی کردم که فرق است بین ساکن و یار! از اول قرار نبود جهنمی، جهنمی باشد بلکه او خود غافل شد و وارد جهنم شده و حالا هم که وارد شده یار جهنم نیست که ساکن آن است و بعد ها شاید وارد بهشت شود! اما یار بهشت از اول بهشتی بوده! این را با خود گفتم و رفتم سراغ پاورقی آن مطلب که آدرس (حشر ۲۰) را داد اما دیدم در قران مجید برای نار و جنت هر دو یک تعبیرِ اصحاب بکار رفته و به المیزان حضرت علامه طباطبایی (ره) رجوع کردم و مطلب خاصی ذیل این آیه در این موضعی که گفتم نبود! نظرتان چیست ایات یا روایات موثقی درباره تایید تفکر بنده وجود دارد؟ یا فکر اشتباهیست؟ خیلی ممنونم. استاد ما که شخصی دعات می کنیم شما رو نمیدونم. ارادتمند. یا علی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هرچه هست معنای «اصحاب» یعنی کسانی که در مصاحبت و همراهیِ امری هستند و به همین جهت می‌توان گفت اصحاب نار و اصحاب جنّت، آن‌هایی‌اند که همراه بهشت و جهنم می‌باشند حال یا آن همراهی برای اهل نار، ابدی است و یا پس از مدتی از آن راحت می‌شوند. موفق باشید

22614
متن پرسش
درود بر جناب طاهرزاده: با توجه به اینکه دست ما از معرفت به ذات خدا کوتاه است و ماییم و جلوه های حق مطلبی را در تفسیر حمد مرحوم امام دیدم که فرمودند: «خدای تبارک و تعالی ... اجل از این است که ما حتی جلوه اش را هم (بتوانیم) بفهمیم چه طوري است. حتی جلوه اش هم مجهول است.» بنابرین اگر دست ما از معرفت به ذات و جلوه های آن کوتاه است و در عالم هم به جز ذات و جلوه های حضرت حق چیزی موجود نیست پس به نظر می رسد باید به شکاکیت پناه برد به نظر می رسد اینجاست که عرفان و سوفسطایی گری به هم می پیوندند.
متن پاسخ

سمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به سخنان حضرت امام در حدیث دوازدهم «چهل حدیث» که می‌فرماید: «افضل العباده إدمان التفکر فی اللّه و فی آلائه» باید منظور حضرت امام را این‌طور فهمید که به کنه درکِ تجلیات نمی‌توان رسید، اما «آن‌قدر هست که بانک جرسی می‌اید» که این خود، راهِ گشوده‌ای به سوی حضرت حق است. موفق باشید

22286
متن پرسش
به نام خدا با سلام خدمت استاد عزیز: در رابطه با پاسخ سوال 22263 مطلب روشن نشد. شما می فرمائید امکان ذاتی یک شی است «و الذاتی ما لا یعلل» خوب در دل جمله شما وجود شی خوابیده است یعنی شئ که وجود دارد ذاتی آن ما لا یعلل است و دارای قدرت و علم و انتخاب است از طرفی اصالت با وجود است و ماهیات و صفات آنها به تبع وجود مطرح می شوند. .امکان یک مفهوم است. امکان یعنی این که موجود است واجب نیست و می شود که نباشد صفتی است که ما از موجود غیر واجب انتزاع می کنیم امکان به خودی خود حقیتی خارجی و عینی نیست که تازه انتخاب هم داشته باشد. در بحث اعیان ثابته آیا آن شئ وجود دارد یا نه؟ اگر نه، دیگر معنی نمی دهد آنچه وجود ندارد انتخاب داشته باشد. اگر آری آیا آن وجود مستقل از خداست یا نه؟ پر واضح است که مستقل نمی تواند باشد پس می ماند فقط و فقط علم خدا، چرا که شئ هنوز وجود خارجی ندارد و این خداست که بر اساس علم و حکمتش موجودات را متفاوت می آفریند درست است ذاتی شی مالا یعلل است یعنی خدا یک وجود جدا به شئ نمی دهد و بعد ذاتیات آن را هم جدا بدهد بلکه نفس وجود دادن همان ذاتیات را دادن است، پس خدا بر اساس علمش وجود می دهد و موجودات متفاوت پا به عرصه وجود می گذارند و قبل از آن شئ وجود مستقل خارجی ندارد که تازه بخواهد با علم و آگاهی انتخاب کند که مثلا من می خواهم در اصفهان و از فلان پدر و مادر بوجود بیایم. با تشکر و التماس دعا. ایمیلم خراب است لطفا در سایت.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: «امکان» به خودیِ خود یک مفهوم است که در تجزیه و تحلیل فکری می‌توان متوجه‌ی معنا و لوازم آن مفهوم شد و همان‌طور که متوجه‌اید به صورت «عین ثابته» در علمِ خدا است و خدا علم دارد که این معنا چه اقتضائاتی دارد و مطابق آن اقتضائاتِ ذاتی آن شیئ، آن شیئ را خلق می‌کند. تعجب می‌کنم که رفقا بحثی این‌چنین دقیق و ظریفی را می‌خواهند با چند سؤال و جواب متوجه شوند!!!! موفق باشید

22281
متن پرسش
سلام استاد گرامی: برای حضور قلب در نماز چاره ای نداشتم جز تصور کردن خدا در بالا یا همه اطراف که دارد مرا نظاره می کند. بالفرض این کار را کنیم و تمرکز هم پیدا کنیم باز بی فایده است چرا که این خدای ذهنی و موهوم است که پرستش می کنیم نه خود خدا. استاد چه می شود کرد که خود خدا را بپرستیم فارغ از تصورات ذهنی و خیالی؟ آیا می شود حالا که خدا را قبول داریم (بحثی نیست) ولی چون به هیج وجه نه قابل دیدن است نه قابل تصور و ادراک است اصلاً او را پرستش نکنیم که با این نحو پرستش، خدا را نعوذ بالله داریم تا سطح خیال کوچک می کنیم؟! «الله اکبر»
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پرستش خدا به معنای به‌میان‌آوردنِ عبودیت‌مان در مقابل ربوبیت حق است و در این رابطه می‌توان مظاهر ربوبیت او را مدّ نظر داشت و نه ذات حضرت حق را. به همین جهت در روایت داریم که حضرت صادق«علیه‌السلام» می‌فرمایند در عبادات خود یکی از ائمه را مدّ نظر بیاورید. موفق باشید

21779
متن پرسش
با تقدیم سلام و احترام: ۱. بنده بعد از لیسانس وارد حوزه شدم. استادم اصرار داشتندکه ارشد شیمی بگیرم اما نتوانستم جمع کنم. از طرفی دایم تاکید روی ارشد و دکترا دارند ولو فلسفه و کلام باشد. من مانده ام بین عمیق شدنی که به دنبالش هستم و ارشد خواندن جناب استاد، بنده ترجیح می دهم کنار هر کتابم کتابها و مجلات زیادی را بررسی کنم اما این قضیه ارشد نمی گذارد. اشکالی دارد آزادانه فقط حوزه بخوانیم؟ استادم معتقد به اینند که اگر دکترا نگیرم در جامعه مدرک زده دستم بسته است برای تبلیغ. ۲. به خاطر حسادت دوستانم و نقشه هایشان به برنامه هایم ضربه خورد. استادم دایم این اشتباه مرا متذکر می شوند مگر خدا جبار نیست؟ ایشان معتقدند برخی اشتباهات غیر قابل جبرانند اما من معتقدم حتی اگر همه عمر به غفلت بگذرد و بماند یکسال حضرت حق می توانند شخص را ذوالفنون کنند. ضمن اینکه خواب دیدم در ضربه دوستان عنایتی هست. اینکه استادم می فرمایند یک اشتباهاتی غیر قابل جبران هست درست است ولی آیا خیلی از اشتباهات دنیوی ما از نوع غیر قابل جبران است؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- به نظر می‌آید آن‌چه گوش‌ها را نسبت به ما شنوا خواهد کرد، اندیشه‌ورزی است و نه مدرک 2- نه! قرآن فرموده است: «إِلَّا مَنْ تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ عَمَلًا صَالِحًا فأولئکَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا» (فرقان/70) مگر آن کسانی که از گناه توبه کنند و عمل صالح به جای آرند، پس خدا گناهان آنها را بدل به حسنات گرداند، و خداوند بسیار آمرزنده و مهربان است. این یعنی آن‌که همه‌چیز قابل جبران است. موفق باشید

21471
متن پرسش
با سلام: جمله ای از شهید باقری نقل است که خطاب به رزمندگان می گوید: «نکند خدای نکرده جنگیدن را به عنوان یک حرفه نگاه کنیم.» چند روزه که این جمله منو به خودش مشغول کرده. آخه کار حرفه ای و تخصص که خوبه! اگه بد باشه اونوقت خیلی از تلاش های ما تو زندگی بد میشه چون دنبال تخصص هستیم. حالا یا تخصص تو صنعت، یا تو فن، یا هنر، حتی تخصص تو برخی علوم حوزوی و... نظر شما چیه؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: منظور آن شهید بزرگوار آن است که جنگیدن با دشمنان نظام اسلامی یک وظیفه‌ی الهی است، نه آن‌که بخواهد با این جمله تخصصی‌جنگیدن را نفی کند. موفق باشید

21458
متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیزم: حضرتعالی معتقد هستید که برای نیل به اهداف عالی انقلاب بایستی افرادی ظهور کنند که ذیل شخصیت امام (ره) سلوک فردی و اجتماعی کنند و آن هم از نوع «اشراقی» یعنی هر تفکری که دارند و تصمیمی که اتخاذ می کنند «الهام» الهی باشد. اولا بفرمایید برداشت این حقیر صحیح است؟ و پاسخی که برام خیلی مهم است اینه که فرض کنید بنده می خواهم در مورد تغییر ساختار اجرایی کشور از نیم ریاستی و نیم پارلمانی که هم اکنون در کشور مستقر هست را ارزیابی و بررسی کنم، سئوال بنده اینجا است که من باید تفکر و تحقیق کنم و نظر خود را ارائه بدم مثل بسیاری از متفکران و محققان؟! یا خیر بایستی با نماز شب و قرب الهی قلب خود را آماده کنم تا بهترین ایده و کارآمدترین آن ساختار سیاسی کشور بر قلب این حقیر تجلی بیابد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده برداشت جنابعالی، برداشت درستی است. آری! ابتدا باید روحی که انقلاب اسلامی به عنوان نور خدا در این تاریخ از طریق حضرت امام آورده است را بشناسیم و این نیاز به سلوک دارد، ولی نظر به افقی که امام در سیره و سخن خود مدّ نظرها قرار داده‌اند. حال که متوجه‌ی روح تاریخی انقلاب شدیم در بستر آن نگاه، به هرکاری دست می‌زنیم، کارِ بیرون از تاریخ انجام نداده‌ایم. مثل نحوه‌ی اعمالی که مقام معظم رهبری دارند. آری! می‌شود هم نظام پارلمانی داشت، هم نظام ریاستی داشت، ولی عمده آن است که جهت‌گیری‌ها درست باشد، وگرنه هیچ‌کدام از این نظام‌ها به خودی خود نمی‌تواند مثمر ثمر گردد. موفق باشید 

21130
متن پرسش
سلام استاد: مطمئنا همانطوری که انسان وارد برزخ میشه همه عالم ماده هم از آن مرحله باید گذر کنند ورود بقیه به آن عالم و عبور از آن چطوره؟ چه حیوانات چه نباتات و چه جامدات و همه عالم ماده.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: با نفخه‌ی اول، عالم دنیا از حضورِ دنیایی خود می‌میرد و به حضورِ برزخی زنده می‌شود و در نفخه‌ی دوم، از حضورِ برزخی می‌میرد و به حضور قیامتی زنده می‌شود و لذا فرمود: «ثُمَّ نُفِخَ فیهِ اُخْری فَاِذاهُمْ قِیامٌ یَنْظُرُونَ»(زمر/68). موفق باشید

20445
متن پرسش
به نام خدا سلام علیکم و رحمه الله: آیا عمل جناب مسلم بین عقیل رحمه الله را در عدم قتل عبید الله ابن زیاد امری صحیح می دانید؟ در کل آیا ترور در اسلام مضموم است؟ اگر هست چرا بعض علما حکم بر ترور شخص کافری یا مرتدی می دهند؟ با تشکر. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً همان‌طور که آیت اللّه کمره‌ای در جلد چهارم کتاب شریف «عنصر شجاعت» می‌فرمایند جناب هانی بن عروه به جناب مسلم می‌گویند دوست ندارند آن قتل در خانه‌ی ایشان انجام شود، در حالی‌که عبیداللّه مهمان ایشان به حساب می‌آمده است. چرا که جناب حجت‌الاسلام و المسلمین آقای مصطفی صادقی در کتاب «پیامبر» دلایلی می‌آورند که خود رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» دستور «فتک» را می‌داده‌اند. موفق باشید

19686

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: استاد عزیز در مورد این جمله می خواستم نظر شما را بدانم که در جایی مطالعه می کردم که بزرگترین عارف سده های اخیر آیت الله قاضی می باشند که زمانی که می خواستند دختر ایشان را در کنار ایشان دفن کنند مشاهده کردند که بدن ایشان بعد از این همه سال هنوز سالم بوده. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا که نه؟ حضرت امام فرموده بودند «قاضی کوه توحید است». موفق باشید

18901

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد گرامی: با توجه به این که به ایام انتخابات نزدیک می شویم یکی از سوالاتی که به ذهن طلاب می رسد این است که ما نسبت به این رویداد چه وظیفه ای داریم؟ اصلا حدود و ثغور حضور طلاب در عرصه فعالیت های سیاسی چه چیزهایی هستند؟ حضور یک طلبه در عرصه فعالیت های سیاسی با سایر اقشار جامعه چه تفاوتی دارد؟ آیا این صحیح است که یک طلبه از یک نامزد خاص حمایت و برای او تبلیغ کند؟ به رفتارهای سیاسی موجود طلاب چه نقدهایی وارد است؟ از بذل توجه استاد بسیار سپاسگذارم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ابتدا باید ببینیم آن شخص کاندیدا شده چه اندازه ارزش تبلیغ کردن برایش به اهداف انقلاب اسلامی ما را نزدیک می‌کند. با این همه، کسانی که فعالیت فرهنگی دارند تا آن‌جا که ممکن است نباید در جبهه بندی‌های سیاسی وارد شوند. بالاخره بگذارید ببینیم نیروهای «جمنا» فرد قابل اطمینانی را معرفی می‌کنند یا نه. موفق باشید

نمایش چاپی