بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
24035
متن پرسش
سلام علیکم: لطفا در خصوص هدایت ایصالی راهنمایی بفرمایید. با توجه به اینکه این نوع هدایت با هدایت پاداشی و افزایشی فرق دارد، چرا خداوند بعضی را خود به مقصد می رساند. در خطبه ۵۰ نهج البلاغه حضرت می فرمایند «ینجو الذین سبقت» بعضی را خداوند از قبل نجات را برایشان رقم زده. چرا از قبل؟ قبل یعنی چه دوره ای؟ این اشخاص چه ویژگی دارند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد باید فکر کرد که «هرکسی را بهر کاری ساختند / میل آن اندر دلش انداختند». حضرت على (ع) در همين رابطه در مورد پیامبر «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» مى ‏فرمايند: «... وَ لَقَدْ قَرَنَ اللهُ بِهِ (ص) مِنْ لَدُنْ انْ كانَ فَطيماً اعْظَمَ مَلَكٍ مِنْ مَلائِكَتِهِ يَسْلُكُ بِهِ طَريقَ الْمَكارِم و مَحاسِنَ اخلاقِ العالَمِ، لَيْلَهُ وَ نهارَهُ»[1] از همان لحظه ‏اى كه پيامبر (ص) را از شير گرفتند، خداوند بزرگ‏ترين فرشته‏ ى خود را مأمور تربيت آن حضرت كرد تا شب و روز، او را به راه‏هاى بزرگوارى و راستى و اخلاق نيكو راهنمايى كند. موفق باشید

 


[1] - نهج البلاغه، خطبه‏ ى 193.( خطبه قاصعه- 234).

23079

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: استاد عزیز. صابری هستم. مسئول کتابسرای حکمت که قبلا خدمتتان می رسیدم. یک سوال در باره آقای غفاری از شاگردان آیت الله سعادت پرور رحمه الله دارم. ظاهرا ایشان به مرحله شوریدگی رسیده اند که همچون سید حسن مسقطی شاگرد بزرگ آقای قاضی که حوزه علمیه نجف تاب آن شوریدگی را نداشت و منجر به آوارگی و این شهر به آن شهر شدن ایشان شد. آیا تصور بنده صحیح است یا نه مطلب همان است که بعضی شاگردان دیگر آقای سعادت پرور می گویند و ایشان را تخطئه می کنند. اگر مصلحت نمی دانید پاسخ این سوال در معرض دید عموم قرار گیرد لطفا پاسخ را برای شخص بنده مرحمت فرمایید. خیلی ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده نسبت به جزئیات شخصیت ایشان اطلاعات کمی دارم و همان‌طور که در جواب سؤالات قبلی عرض شد بیشتر، ذکر خیر ایشان را دارم. موفق باشید

22710

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و ادب: پدری 47 ساله هستم که سه دختر دارم. دختر اولم 17.5 ساله و در مدرسه تیزهوشان تحصیل می کند. مدتی است در اعتقادات مذهبی سست شده و با اینکه ما خانواده مذهبی بوده و هستیم و البته نه سختگیر اما مقید به دستورات شرعی. دخترم چادری است و همیشه در مسابقات نهج البلاغه و ... مقام مسابقات دانش آموزی هم کسب کرده ولی مدتهاست نزدیک یکسال سوالات و شبهات زیاد اعتقادی درباره خلقت و هدف زندگی و عدالت خدا و بهشت و جهنم و .. دارد و جوابهای ما بر اساس کتب شهید مطهری و کتابهای شما و ... را به هیچ عنوان قبول نمی کند و ذهنیت خیلی منفی نسبت به خدا پیدا کرده و مدتی است می گوید وقتی خدا را دوست ندارم چرا نماز بخوانم و ... برخورد ما با ایشان چگونه باید باشد لطفا راهنمایی بفرمایید. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خوب است که مطالعه‌ی کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» را با او در میان بگذارید امید است که متوجه شود بحث دوست‌داشتن و دوست‌نداشتنِ خدا در میان نیست، بحثِ رجوع به خدای علیمِ حکیمِ قدیری است که در رجوع به چنین خدایی در راستای انوار او به ما کمک می‌شود. موفق باشید

21799
متن پرسش
با سلام و عرض ادب: 1. لطفا بفرمایید انسان از کجا بفهمد خدا از او راضی است؟ اصلا درست است که انسان همچین فکر و دغدغه ای داشته باشد یا جسارت است؟ 2. عذر میخام استاد چرا بعضی از علمای بزرگ و صاحب اندیشه های عمیق با مولوی و عرفانش و شاگردانش مشکل دارند؟ آیا به خاطر فضاها و ساحت های مختلف اندیشه است نظیر تفاوت اباذر و سلمان علیهم الرحمه یا حضرت موسی و حضرت خضر سلام الله علیهم یا به دلیل بد فهمی دین و بد سلیقه ای و ... ممنون. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- ما باید در حدّ وظیفه تلاش کنیم و همیشه این دغدغه برایمان هست که آیا خدا از اعمال ما راضی می‌باشد یا نه؟ و البته نباید ناامید بود 2- به نظرم نکته‌ی خوبی را مطرح کرده‌اید، واقعاً اگر کسی امثال مولوی را درست بفهمد نمی‌تواند با آن مخالف باشد. مقام معظم رهبری می‌فرمایند: «مثنوى؛ که خودش می‌گوید: و هو اصول اصول اصول الدین. واقعاً اعتقاد من هم همین است.» موفق باشید

21616
متن پرسش
سلام علیکم استاد: ضمن تبریک میلاد بانوی دو عالم خانم فاطمه زهرا علیهاسلام سوالی درباره آیه ۲ سوره ملک داشتم. استاد مگر موت، امری عدمی نیست؟ پس چطور خداوند با آن بصورت امر وجودی برخورد می کند و آفرینش آن را به خود منتسب می کند؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌که قرآن می‌فرماید: «خلق الموت و الحیاة» یعنی خداوند با گرفتن حیات، عملاً موت را خلق کرده، نه آن‌که لازم باشد موت، امرِ وجودی قلمداد شود. موفق باشید

21471
متن پرسش
با سلام: جمله ای از شهید باقری نقل است که خطاب به رزمندگان می گوید: «نکند خدای نکرده جنگیدن را به عنوان یک حرفه نگاه کنیم.» چند روزه که این جمله منو به خودش مشغول کرده. آخه کار حرفه ای و تخصص که خوبه! اگه بد باشه اونوقت خیلی از تلاش های ما تو زندگی بد میشه چون دنبال تخصص هستیم. حالا یا تخصص تو صنعت، یا تو فن، یا هنر، حتی تخصص تو برخی علوم حوزوی و... نظر شما چیه؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: منظور آن شهید بزرگوار آن است که جنگیدن با دشمنان نظام اسلامی یک وظیفه‌ی الهی است، نه آن‌که بخواهد با این جمله تخصصی‌جنگیدن را نفی کند. موفق باشید

21272
متن پرسش
با سلام و احترام: صریح با شما درمیون میذارم که امروز حداقل تو دانشگاهی که من چندین ترم‌ هست زندگی می کنم، بسیاری از دختر های خدا پیغمبر دوست و حتی حزب اللهی نگاهشون به ازدواج خاص شده. الان تقریبا هیچ دختری دلش نمیخواد که با فیلترینگ سنتی خانواده انتخاب بشه. بلکه دوست داره بیرون از این فضا و تو گیر و دار اتفاقات خوب و بد غیر از دنیای فامیل و آشنا، و تو اون جمع و مجموعه ها و نقاطی که فکر می کنند پسرهای متناسب خودشون هم حضور دارند، حاضر بشند تا بتونن تو انتخاب شدنشون موثر باشند و یا حتی بالاتر؛ خود دختر ها انتخاب کنند. به نظر میرسه تمام این اتفاق ها بدون هیچ نقشه و برنامه ریزی و تا حد زیادی ناخودآگاه اتفاق میفته. این احساس فراگیر تو نسلی که من باهاش درگیرم از کجا نشات گرفته؟ باید چطور با این روحیه غالب روبرو شد؟ انقلاب اسلامی چطور باید با این نوع ارتباطات و تغییر ارزش انتخاب های خانواده محور برخورد کنه؟ از طرفی شکاف تفاهم بین نسل والدین و نسلِ در شرفِ ازدواج، غیر قابل انکاره و روز به روز و نسل به نسل این شکاف داره به سمت نقطه کور و ناخوش آیندی عمیق تر میشه و احساس نسل جدید برای اصل قرار ندادن فیلتر خانواده، از جهتی حقانیت داره. چه آینده ای برای این روند متصور هستید؟ و در آخر اینکه امثال من که دائم سعی میکنه اتفاقات رو تجزیه تحلیل کنه و از کنار به پشت حادثه ها توجه کنه چه نوع برخوردی اولا با رفقایی که دچار این نگاه شدند و ثانیا با انتخاب خودش داشته باشه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور که متوجه‌اید بخواهیم و نخواهیم وسعت زندگیِ شهری امکان آن نوع خواستگاریِ سنتی را به مشکل انداخته است. می‌ماند که اگر محیط سالمی در میان باشد آن‌طور که شما آن را وصف می‌کنید؛ یعنی رابطه‌ها از بستر سنت دینی خارج نباشد، باید بتوانیم چیزی را جایگزین آن نوع خواستگاری سنتی کرد که نه، حریم‌ها بشکند و نه، کار به بن‌بست برسد. می‌ماند که آن چیز چگونه باید باشد و چه تعریفی باید برایش کرد، که اولاً: دختران بدانند چه کسی به خواستگاری آن‌ها می‌آیند. ثانیاً: پسران بدانند این نوع خواستگاری جدید و پیشنهاد ازدواج، چیزِ خطایی نسبت به سنت گذشته نیست. و این چیزی است که باید نسبت به آن فکر کرد. موفق باشید

21067
متن پرسش
سلام: خسته نباشید. جنابعالی در کتاب زیارت عاشورا فرمودید که بهتري راه تهذیب نفس بکاء بر سید الشهدا است و از طرفی هم در دعای ندبه فرمودید که راه رسیدن به دیگر معصومین فقط امام زمان (عج) است. نسبت معرفت امام زمان با کربلا چیست؟ آیا می توان با بکاء بر سیدالشهدا به امام زمان رسید؟ و چه ارتباطی با هم دارند؟ جای بکاء بر سیدالشهدا در معادله سلوکی بر مبنای رسیدن به معرفت امام زمان چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فدای حسینی شوم که ما را متوجه‌ی آینده‌ای کرد که مهدی«علیه‌السلام» در افق آن قرار دارد. اشک برای حسین«علیه‌السلام» ما را به فهمِ حضور و ظهور حضرت مهدی«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» می‌رساند. موفق باشید

19859
متن پرسش
سلام استاد بزرگوار: وقتتون بخیر و خوشی، استاد بنده در زمینه معنوی خیلی توقع زیادی از زندگی خودم دارم و افسرده میشم اگر فکر کنم که سرانجام عمرم بشه سیاهی لشکر بهشت، استاد نه اینکه بنده ذخیره معنوی خاصی دارم یا بنده خوبی باشم نه اما من فقط به فضل و کرم خداوند طمع دارم که جزو بنده های واقعی اش بشم، اما به این فکر می کنم که اگر برای همه امکان پیشرفت معنوی و بنده شدن بوده و هست پس چرا فقط یه شیخ حسین قلی همدانی داریم، یه آیت الله قاضی، یه علامه طباطبایی و یه آیت الله بهجت داریم، بعد نامید میشم و پیش خودم میگم شاید منم نهایت یه آدم خوبی بشم نه یه بنده واقعی. تنها دلخوشیم همینه که بشم اونی که خدام میخواد و ترسم هم از نشدن هست، استاد یعنی میشه بنده به این خواسته ام برسم و دور از انتظار نباشه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: گفت:

آن‌قدر ای دل که توانی بکوش

گرچه بهشتش نه به کوشش دهند

مائیم و راهِ گشوده‌ی شریعت و خدایی کریم و مهربان، همو که علامه‌ی طباطبایی را، علامه‌ی طباطبایی کرد، می‌داند که با ما چه کند. از ما صداقت و از او کرامت. موفق باشید

18679

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد عزیز: این که حضرتعالی می فرمایید یاوران خاص حضرت ولیعصر علیه السلام، حضرت امام رضوان الله تعالی و مقام معظم رهبری حفظه الله تعالی هستند دو سئوال از محضر مبارک دارم: 1. بنده استنباط کردم که چون این دو بزرگوار نسبت خودشان را با انقلاب سربازی قرار دادند و خود را وقف این انقلاب کردند این چنین متمایز و ممتاز از سایر علما شدند و به یاوری خاص نائل گشتند، آیا استنباط این حقیر را می پذیرید؟ 2. پس آیا می توانیم بگوییم شخصیتی مثل شهید بهشتی که هم سرباز انقلاب بودند و هم برخوردار از مقام عالیه عرفانی بودند (همچنانی که در تفسیر سوره احزاب اشاره داشتید) یار و یاور خاص امام زمان روحی له الفدا می باشند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- حرف خوبی است ولی سایر علماء نیز به سهم خود در خدمت منویات حضرت مهدی«علیه‌السلام» هستند 2- خدا آن مرد بزرگ را رحمت کند، چرا که نه؟ موفق باشید

18254

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد عزیز: استاد من حدود 8 تا از بچه های محله ی خودم رو جمع کردم همه زیر 17 سال هستن و یه هیئت قرآن درست کردم در کنار خوندن قرآن بهشون روایات مربوط به سبک زندگیه اسلامی تو همه ی زمینه ها و بخشی احکام میگم، به نظر شما چه جوری باهاشون رفتار کنم چه برنامه ای براشون بزارم بهتره و وظیفمه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کار خوبی است. با نظر به جواب سؤال شماره‌ی 18253 در موضوع معرفت نفس از طریق کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» غفلت نشود. موفق باشید

16086
متن پرسش
با سلام: در مورد رزق ازدواج که فرمودید کسانی که موفق نمی شوند ازدواج کنند یعنی رزقشان این بوده که ازدواج نکنند؟ اگر کسی اصرار داشته باشد با فرد خاصی ازدواج کند و دعاهایش همیشه در همین راستاست ولی تاکنون این امر اتفاق نیفتاده، یعنی مانع رسیدن رزق مقدرش به خودش شده؟ و خودش مقصر است؟ نمی شه دعا کرد که خداوند رزقش را این فرد قرار دهد؟ ببخشید که وقتتان را گرفتم.
متن پاسخ

بباسمه تعالی: سلام علیکم: دعا از طرف انسان باید باشد ولی خداوند مقدّرات و مصالحی را برای بنده‌اش و جهان در نظر گرفته است که معلوم نیست آن دعا مصلحت باشد که مستجاب گردد. به همین جهت در روایت داریم: اگر دعایی در دنیا مستجاب نشد یا ثواب آن را به او می‌دهند و یا در قیامت اجابت می‌شود در این مورد می توانید به کتاب « فرزندم اینچنین باید بود » رجوع فرمائید. موفق باشید

14853
متن پرسش
سلام استاد: نظر شما راجع به این خبر چیست؟ نفوذ ایران کجا و رژیم‌های پادشاهی عرب کجا؟ کشورهای عرب نمی‌توانند اشتباهات خود را گردن ایران بیندازند. به گزارش افکارخبر، روزنامه العرب چاپ لندن با درج این تحلیل نوشت: ایران توانسته وجود خود را به طور کامل به منطقه تحمیل کند. ایران طبق معمول با در پیش گرفتن سیاست، صبر و قدرت سمبلیک مذهبی در نهایت درصدد تحقق بخشیدن به دستاوردهای خویش است. ایران توانست یک عرب مانند محمدباقر صدر را جذب خود کند که علنا گفت «در (امام) خمینی ذوب شوید همچنان که وی در اسلام ذوب شده است.» اما اعراب یک شیعه عراقی را با پول خریداری کرده تا از عربستان ستایش کرده و به ایران دشنام دهد. هیچ‌کس نمی‌داند سود حاصل از این کار چیست. العرب می‌افزاید: صدام حسین هزاران تن از شعرا و نویسندگان مزدور را جمع می‌کرد تا به (امام)خمینی دشنام دهند. چه نتیجه‌ای به دست آمد؟ چرا ما بر تکرار اشتباه خود اصرار داریم؟ آیا بهتر نیست اندیشمندان شیعه عرب را جلب کنیم تا واقعیت‌ها را برای ما بازگو کنند؟ ایران بخش اندکی از سیاست را با اصول و اعتقادات بسیار درهم آمیخت در حالی که اعراب سیاست بسیاری را با بخش اندکی از اصول و اعتقادات درهم آمیختند. این روزنامه عرب زبان خاطر نشان می‌کند: تلاش عربستان برای ایجاد ائتلاف سنی بسیار عالی است اما عمان توافق هسته‌ای را به ایران تبریک گفت و وزیرخارجه عمان علنا گفت که کشورش درصدد ایجاد مشکلات با ایران نیست. کویت نیز دارای روابط قوی با تهران است. مصر نیز سرنوشت سوریه را نصب‌العین خود قرار داده و خواستار مشکل‌آفرینی با ایران نیست. دولت قطر نیز دارای سیاست شناخته شده است. ترکیه و ایران به عنوان دو قدرت تاریخی بزرگ منطقه با یکدیگر بر سر یک موضوع اساسی یعنی ایستادگی در برابر جاه‌طلبی کردها و پیشگیری از تشکیل یک کشور کرد توسط آنان با یکدیگر هم‌پیمان هستند. العرب همچنین نوشته است: باید اعتراف کنیم که روحانیون ما دارای جایگاه بسیار پایینی هستند. آنها با حقوق دولت زندگی خود را سپری می‌کنند و مانند ایران قداست و خمس و حوزه علمیه در اختیار ندارند. اعراب به شکل عجیبی ایران را مورد حمله قرار داده و می‌‌گویند انتخابات آنها سالم نیست در حالی که اعراب اصلا انتخابات ندارند. این روزنامه درباره کشورهای مرتجع می‌نویسد: ما وارد یک گردونه تاریک بی‌پایان شده‌ایم. نویسندگان عرب سالیان سال مردم عراق را بیم دادند که مرگ و خونریزی از مرزهای شرقی یعنی ایران به سمت شما خواهد آمد در حالی که ما هم‌اکنون شاهد آن هستیم که تانک‌های آمریکایی از سمت مرزهای غربی آمدند و محاصره و گرسنگی از سمت اعراب و داعش و القاعده از سمت غربی‌ها با مرگ و خونریزی به سمت عراق و عراقی‌ها رهسپار شدند. نویسنده خاطر نشان کرد: (امام) خمینی در یک آپارتمان ساده زندگی می‌کرد و بر روی زمین می‌نشست در حالی که مشهورترین رهبر شیعه طی هفت قرن گذشته به شمار می‌رفت و وقتی از دنیا رفت ایرانی‌ها برای او ضریح و زیارتگاه ساختند اما شاه و صدام در قصرهای آن‌چنانی زیستند اما در یک گور وحشتناک‌ جا گرفتند و در تنهایی جان دادند. پیام ماجرا این است که مجد شیعه زوال‌ناپذیر است و شیعیان همچنان در اندیشه احیای مرقدهای ائمه خود در قبرستان بقیع هستند و به اعتقادات خود متعهد و وفادار هستند و می‌گویند که مورد عنایت خداوند قرار دارند. سیدمحمدباقر صدر در تاریخ 1980/4/9 اعدام شد و در تاریخ 2003/4/9 بغداد سقوط کرد و حاکمیت اهل تسنن بر عراق پایان یافت. شیعیان می‌گویند این موضوع یک تصادف نیست بلکه حکمت الهی در آن نهفته است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر دلیل که این مقاله نوشته شده باشد، چه برای ترساندن آل سعود و هوشیاری بیشتر آن‌ها نسبت به خطر ایران، و چه اقرار به بعضی از حقایق. این سنت الهی است که ایران در این تاریخ با چنین مواضع توحیدی و حکیمانه‌اش در آینده حضوری فعّال خواهد داشت. موفق باشید 

14646
متن پرسش
سلام علیکم و رحمت الله: خطاب من به دوستان عزیز کاربر هست: عاجزانه از شما می‌خواهم سوالات واجب و مهم را از استاد بپرسید. اگر سوالات مهم و واجبی دارید از استاد بپرسید. متاسفانه برخی تا حوصله شان سر می رود سوال می پرسند. اگر شما سوالات معمولی و پیش پا افتاده و غیر واجب از استاد بپرسید باعث شده اید که (استاد به برخی از کاربران که سوالات بسیار واجب دارند نتواند پاسخ خوبی و تفصیلی ای بدهند {به خاطر وقت}. پس باعث این کار نشویم) برادر کوچک شما. یاعلی التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد خوبی است. از آن جهت که بتوان با سؤالات جدّی‌تر کاربران، با حوصله‌ی بیشتر روبه‌رو شد. موفق باشید

14634
متن پرسش
سلام عليکم: ممنونم که جواب سوال ها را مي دهيد. چگونه مي شود صورتهايی که بر اثر گناهان ايجاد شده به صورتهای نيکو تبديل کرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به این سخن خداوند اعتماد کنید که می فرماید: إِلاَّ مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ عَمَلاً صالِحاً فَأُوْلئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحيماً (70) فرقان. كسانى كه توبه كنند و ايمان آورند و عمل صالح انجام دهند، كه خداوند گناهان آنان را به حسنات مبدّل مى‏ كند؛ و خداوند همواره آمرزنده و مهربان بوده است! در این آیه مزده می دهد که اگر انسان در دینداریِ خود پایداری کند، سیئات او تبدیل به حسنات می شود. موفق باشید

7411

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم و رحمة الله و برکاته-خدا قوت استاد بزرگوار لطفا راهنماییم کنید که با یک پسر حدودا 16 ساله که هنوز در مرحله کودکی هست و نسبت به بسیاری از نصایح کم توجه میباشد،چطور بایست رفتار نمود؟ باتشکر-غفرالله لنا و لکم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این موارد بنده تخصص خاصی ندارم. فکر می‌کنم بیشتر باید با او مدارا کرد فقط بداند از این ببعد ترک واجبات برای او حرام است. موفق باشید
5672
متن پرسش
سلام استاد. معنای دقیق حلم چیست؟تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: علمی نورانی که موجب شود به سنت الهی اطمینان پیدا کنیم و وظیفه‌ی خود را در راستای آن اطمینان انجام دهیم. به همین جهت در بعضی از ادعیه مقابل حلم، جهل را قرار داده‌اند و عرضه می‌دارند: «.... وامنُن‏ .... بِحِلْمِکَ عَلَى جَهْلِی‏....» با حلم خود بر جهل من منت بگذار و مرا با نور حلم از جهل برهان. موفق باشید
1232

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
به نام خدا عرض سلام و ادب به محضر جناب استاد. 1)در صورت امکان تحلیلی درباره ی قضیه ی اخیر برکناری وزیر اطلاعات و حواشی پیرامون آن بفرمایید. 2)بیانات و هشدارهای اخیر حضرت آیت ا...مصباح یزدی"دامت برکاته"، پیرامون جریان انحرافی و ... را چگونه تحلیل می فرمایید؟(با در نظر گرفتن این دو مورد 1-تعاریف و تمجیدهای رهبری معظم"دام ظله" از ایشان 2-موضع گیری حضرت آقا"مدظله" در قبال دولت و حمایت نسبی)
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: فکر می‌کنم جواب شماره1230 تا حدی جواب جنابعالی را بدهد. معلوم است که در مورد برکناری وزیر اطلاعات چون مصلحت نبوده مقام معظم رهبری«حفظه‌الله» مستقیما وارد شدند ولی تحلیل‌هایی که پیرامون آن می‌شود جای تردید دارد. همچنان که خانه نشینی آقای احمدی‌نژاد ابهاماتی دارد که باید روشن شود ولی نمی‌توان آن کار را مستقیما مقابله با عمل رهبری در ابقاء وزیر اطلاعات دانست
24450
متن پرسش
سلام علیکم: می بخشید استاد! من دوست دارم یکی باشه که بش وابسته باشم (اونم هیچکس و بیشتر از من دوست نداشته باشه) تا احساس وجود داشتن پیدا کنم تا حس بودن پیدا کنم. البته یه بار یکی پیدا شد به اون وابسته بودم نه خدا رو حس می کردم نه امام زمان رو، این بده؟ اگه بده درمانش چیه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان نیاز دارد به دوست و برادرانی که با آن‌ها مأنوس باشد که در دین تحت عنوان «اِخوان ایمانی» مطرح است ولی باید سعی کرد کسی را دوست داشت که آینه‌ی نمایش زیبایی‌های الهی باشد. موفق باشید

24337
متن پرسش

سلام: الحمدلله به همراه تعدادی معلم انقلابی جوان اهل بحث و کتابخوانی می خوایم ان شاءالله یک دوره مقالات و کتب شهید آوینی رو مطالعه کنیم و هر هفته روی مطالب خوانده شده با هم تبادل نظر انجام بدیم. ان شاءالله. ولی هرچی دنبال سیر مطالعاتی کتب شهید آوینی می گردیم چیزی پیدا نمی کنیم. چون مقالات و کتب شهید در زمینه های مختلف اعم از هنر، غرب شناسی، انقلاب و ... هستند. لطفا راهنمایی بفرمایید که چگونه باید هر موضوع رو شروع کنیم و چه سیر و ترتیبی توی مطالعات داشته باشیم؟ اصلا از کدام موضوع شروع کنیم بهتره؟ با تشکر فراوان

متن پاسخ

 

24337- باسمه تعالی: سلام علیکم: از هر کجا که شروع کنید همان‌جا اول کار است. برکات خوبی حاصل می شود. رفقا کارهایی کرده اند از این قبیل:

عصر جدید

گزین گویه هایی از سید شهیدان اهل قلم

شهید سید مرتضی آوینی

۱. موعد سرنگونی فرارسیده است...

غرب ذاتی پارادوکسیکال دارد و این پارادوکس های پایانه ای، سرنوشت محتومی هستند که تمدن امروز به سوی آن راه می سپرده است. انفجار اطلاعات از همین ترمینال هایی است که تناقض نهفته در باطن تمدن امروز را آشکار خواهد کرد. وقتی حصارهای اطلاعاتی فرو بریزد مردم جهان خواهند دید که این دژ ظاهراً مستحکم بنیان هایی بسیار پوسیده دارد که به تلنگری فرو خواهد ریخت.  قدرت غرب، قدرتی بنیان گرفته بر جهل است و آگاهی های جمعی که انقلاب زا هستند به یکباره روی می آورند؛ همچون انفجار نور. شوروی نیز تا آن گاه که فصل فروپاشی اش آغاز نشده بود خود را قدرتمند و یکپارچه نشان می داد و غرب نیز آن را همچون دشمنی بزرگ در برابر خویش می انگاشت. تنها بعد از فروپاشی بود که باطن پوسیده و از هم گسیخته شوروی آشکار شد. اکنون در غرب، همه چیز با سال های دهه ۱۹۳۰ تفاوت یافته است. مردم با اضطرابی که از یک عدم اطمینان همگانی برمی آید به فردا می نگرند. آنها هر لحظه انتظار می کشند تا آن دژ اطلاعاتی که موجودیت سیاسی غرب بر آن بنیان گرفته است با یک انفجار مهیب فرو بریزد و آن روی پنهان تمدن آشکار شود. برای آنکه ردیف منظم آجرهایی که متکی بر یکدیگر هستند فرو ریزد، کافی است که همان آجر نخستین سرنگون شود. تمدن ها هم پیر می شوند و می میرند و از بطن ویرانه هاشان تمدنی دیگر سر بر می آورد. در آغاز، تمدن با یک اعتماد مطلق به قدرت خویش پا می گیرد و هنگامی که این احساس جای خود را به عدم اعتماد بخشید، باید دانست که موعد سرنگونی فرارسیده است. «انفجار اطلاعات»

۲. او این عالم را در درون خویش باز خواهد یافت...

تحولاتی که این روزها در کره زمین روی می دهد نوید عصر دیگری را می دهد که در آن ابوالهول از اریکه قدرت به زیر خواهد افتاد و غرب از هم فرو خواهد پاشید و تمدنی دیگر ، نه از شرق و نه از غرب ، که از خاورمیانه بر خواهد خاست. همین که دهکده جهانی آقای مک لوهان انکار شود و «وضع موجود» در خطر افتد به منفعت همه انقلابیونی است که عصر دیگری را انتظار می کشند. و مردم جهان هم اگر ترس از مرگ و عدم آرامش بر تفکر اتشان سایه نمی انداخت، در می یافتند که چقدر از وضع موجود خسته اند. کره زمین خسته است . بشر بعد از قرن ها زمین گرایی و خود پرستی احساس می کند که نیازمند عالم معنا است . او این عالم را در درون خویش باز خواهد یافت و به آن باز خواهد گشت، اما نه «بی رنج» بلکه «با رنجی بسیار» این دوران رنج اکنون سر رسیده است. «ايمان منجی جهان فردا»

۳. یک تحول انفسی به سوی قبله ای جدید...

روشنفکران سرگردان که دریافته اند منع مردم از راه دین تنها با ایجاد شک در بنیان های شریعت به قصد آشتی دادن دین مردمان با دنیای جدید و استحاله فرهنگ سنتی در فرهنگ غرب و انحلال عقل دینی در خرافه های علم نمای این روزگار میسّر است، در جست و جوی ترفندهایی برای عُرفی کردن احکام منطقی و اعتباری و اخلاقی غرب هستند، غافل که این تبدیل و تحول در فرهنگ متعارف، همواره سیری از درون به سوی بیرون دارد و تا یک رویکرد باطنی به تبع یک تحول انفسی به سوی قبله ای جدید ایجاد نشود، عُرف یک جامعه متحول نخواهد شد. پس اینان به تجدید نظری پروتستانتیستی در دین اسلام امید بسته اند، حال آنکه این عصر که باید آن را «عصر توبه انسان » نام نهاد، متناظر معکوس نهضتی است که در رُنسانس اتفاق افتاد. بشر یک بار دیگر – و این بار در سطح تمامی سیاره زمین – متوجه قبله معنویت شده است و این توجه به زودی همه معادلات و مناسبات را به هم خواهد ریخت و زمین از این وضع تعادل ناپایداری که در آن واقع شده است بیرون خواهد آمد. «آزادی قلم»

۴. زلزله ای که تمدن غرب را از بنیان ویران خواهد ساخت...

اضطرابی که بشر امروز را فرا گرفته است نشان از یک زلزله قریب الوقوع دارد، زلزله ای که تمدن غرب را از بنیان ویران خواهد ساخت و نسبت انسان را با خویشتن خویش و عالم دیگرگون خواهد کرد. از آنجا که تمدن امروز جهان را در تسخیر دارد، انقلاب فردا نیز یک واقعه جهانی خواهد بود و به یکباره همه عالم را خواهد بلعید. حتی اگر هیچ برهان دیگری در دست نداشتم، ظهور انقلاب اسلامی _ و بهتر بگویم، بعثت تاریخی انسان در وجود مردی چون حضرت امام خمینی(س) برای من کافی بود تا باور کنم که عصر تمدن غرب سپری شده است و تا آن وضع موعود که انسان در انتظار اوست فاصله ای چندان باقی نمانده است. حقیقت دین را باید نه در عوالم انتزاعی، که در وجود انسان هایی جست که به خلیفه اللهی مبعوث شده اند. فصل الخطاب با انسان کامل است و لا غیر.آغازی بر یک پایان

5 این تحول بار دیگر بشر را متوجه آسمان خواهد کرد...

عالم در گیر حادثه عظیم تحولی است که همه چیز را دگرگون خواهد کرد و این تحول، خلاف این دو قرن گذشته، نه از درون تکنو لوژی، که از عمق روح مجرد انسان بر خاسته است، استمرار این تحول هرگز موکول به آن نیست که تجربه تشکیل نظام حکومتی اسلام در  ایران به توفیق کامل بینجامد؛ این امری است که به مرزهای محدود نمی ماند و اگر رنسانس توجه بشر را از آسمان به زمین باز گرداند، این تحول بار دیگر بشر را متوجه آسمان خواهد کرد . این راهی است که انسان فردا خواهد پیمود و چه بخواهد چه نخواهد، لاییسم و اوما نیسم در همه صورت های آن محکوم به شکست هستند.پروسترویکای اسلامی وجود ندارد

6 فتلقی آدم من ربه کلمات فتاب علیه...

غرب نیز دوران تاریخی خویش را طی کرده است و اکنون رو به سوی اضمحلال و فروپاشی دارد . غرب و شرق سیاسی هر دو مظاهر تاریخی اومانیسم بوده اند و اکنون دوران اومانیسم به سر رسیده. رفع تباین ایدئولوژیک شرق و غرب سیاسی نیز از نشانه های تاریخی این حقیقت است. اکنون انسان بار دیگر از زمین و نفس خویش روی گردانده است و به عالم معنا و آسمان توجه یافته و این مستلزم انقلاب و تحولی دیگر است خلاف آنچه در رنسانس روی داد. انسان یک بار دیگر تولد یافته است و عصری دیگر آغاز شده و کره زمین پای در آخرین مرحله تاریخ پیش از پایان نهاده است. " فتلقی ادم من ربه کلمات فتاب علیه...." پروسترویکای اسلامی وجود ندارد

عصر تمدن غرب و سیطره روح سرمایه داری بر بشر به پایان رسیده و عالم در محاصره حقیقت است ....آدم فریب خورده و از بهشت حقیقت وجود خویش هبوط کرده ، اما دیگر توبه اش مقبول افتاده است و زود است که باز گردد: "فتلقی ادم من ربه کلمات فتاب علیه ." ...وفاق اجتماعي

 

7 خورشیدی تازه را در آسمان تاریخ...

انقلاب اسلامی ایران آغاز عصر جدیدی در كره‌ی زمین است كه دیر یا زود آثار تحقق آن را در جهان آینده خواهیم دید. این انقلاب صرفاً با وجه سیاسی تمدن غربی یعنی امپریالیسم رو در رو نیست. همان طور كه پیش از این عرض شد، مثل این سخن، مثل آن است كه بگوییم: «ما فقط با دندان‌های غول می‌جنگیم و به بقیه‌ی اعضایش كاری نداریم.» آیا می‌توان فقط با دندان‌های غول جنگید و با مغز آن كاری نداشت؟ انقلاب اسلامی ایران آغاز عصر فرهنگی جدیدی در عالم و سرمنشأ تحولی فرهنگی است كه در آینده بنیان همه چیز را، از اقتصاد و هنر گرفته تا سیاست و تمدن، زیر و رو خواهد كرد و طرحی نو در خواهد افكند. ریشه‌ی همه‌ی تحولات ظاهری فردی و اجتماعی در تحولات اعتقادی است و به‌همین علت است كه حقیر با یقین كامل و با اطمینانی اینچنین، درباره‌ی آینده‌ی جهان سخن می‌گویم، چرا كه اكنون امت مسلمان بار دیگر به پیمان نخستین خویش با آفریدگار جهان بازگشته است، به عهد الست:« ألست بربكم قالوا بلی» و این عهد الست، خورشیدی تازه را در آسمان تاریخ متولد ساخته است كه نور آن سراسر جهان را در خواهد نوردید و بنیان همه چیز را دیگرگون خواهد ساخت. ترقی یا تکامل؟

8 عصر توبه انسان در حیثیت کلی وجود آغاز شده است...

پیامبران بزرگ همواره در اعصار جاهلی مبعوث گشته اند واین نه فقط به آن علت است که در عصر جاهلیت ، بشر مستغرق در ظلمات بیش تر نیاز به هدایت دارد، بلکه به این علت است که در صیرورت تاریخی حیات بشر این قاعده کلی وجود دارد که انسان تا گرفتار عصری از جاهلیت نشود قابلیت هدایت نمی یابد و اصلآ حکمت وجود شیطان در قصه آفرییش آدم در همین جاست که اگر شیطان نمی بود که انسان را از بهشت حقیقت مثالی وجود خویش به زیر آورد ، او قابلیت «تلقی کلمات» و «توبه» پیدا نمی کرد. " انا لله و انا الیه راجعون " «دایره کاملی» است که عالم هستی را معنا می کند. تلاشی که این انسان بر مهبط خویش برای رجعت به حقیقت وجود خود می کند مجموع تحولات تاریخی است که از حجت اول تا حجت آخر روی می دهد.از رنسانس به این سو که آخرین عصر جاهلیت بشر آغاز شده، حیات تاریخی اقوام انسانی در سراسر سیاره به یکدیگر ارتباط پیدا کرده است تا بشر در حیثیت کلی خویش مصداق محقق بیابد و اگر تحولی روی می دهد برای همه بشریت یکجا اتفاق بیفتد. تعبیر «دهکده جهانی» نشان می دهد که آخر الزمان و عصر ظهور موعود رسیده است، چرا که آن تحول عظیم که بشر در انتظار آن است باید همه بشریت را شامل شود _که خواهد شد. در این آخرین عصر جاهلیت است که بشر در حیثیت کلی وجود خویش از آسمان معنویت هبوط خواهد کرد _ که کرده است _ و در همین عصر است که بشر در حیثیت کلی وجود خویش «توبه» خواهد کرد، که با پیروزی انقلاب اسلامی درایران _ که ام القرای معنوی سیاره زمین است _ این عصر نیز آغاز شده و می رود تا بالتمام همه زمین و همه بشریت را فراگیرد. .. عصر توبه انسان در حیثیت کلی وجود آغاز شده است و او می رود تا خود را باز یابد. آن که حقیقت را فراموش کند ، به مصداق "نسوا الله فانسیهم  انفسهم " خود را گم خواهد کرد و انسان امروز در یک رویکرد دیگر باره به حقیقت ، می رود تا خود را باز یابد.دولت پایدار حق

9 این سیاره به مرحله‏اى جدید از صیرورت خویش وارد شده...

عصر ما، عصر احیاء مجدّد اسلام و تمهید آن مقدّمات علمى و اجتماعى است كه مبناى تمدّن آینده بشریت در كره ارض قرار خواهد گرفت. براى ما مسلمانان، و خاصّه مسلمانان ایران، هیچ تردیدى در این زمینه وجود ندارد كه از این پس، تاریخ این سیاره به مرحله‏اى جدید از صیرورت خویش وارد شده كه مى‏توان آنرا «عصر توبه بشریت» نامید. این «توبه» كه آثار آن اكنون به روشنى در سراسر كره زمین تشخیص‏پذیر است، به سرعت به انحطاط تمدّن كنونى بشر كه ریشه در «استكبار شیطان» دارد خواهد انجامید و اهل زمین، اهلیت ولایت آل محمد(ص) را خواهند یافت و ظهور موعود اوّلین و آخرین را ادراك خواهند كرد ؛ چرا كه او عینِ ظهور و حضور است و این مائیم كه در غیبتیم و محجوب، و اینچنین بر ماست كه حجاب‏هاى ظلمت را به یكسو زنیم و اهلیتِ حضور بیابیم و زمینه‏هاى رجعت به مبانى اسلام را در همه ابعاد فراهم كنیم.رأى اكثریت

10 و او روایت تازه ای از چگونه بودن خویش باز خواهد گفت...

در اعصار جدید، وضع بشر در برابر جهان، یعنی « چگونه بودن »اش ، تغییر کرده است ...اکنون در سراسر جهان، همه ارواح منتظر دریافته اند که عصر تازه ای آغاز شده است. با این عصر تازه انسان تازه ای متولد خواهد شد – که شده است – و او روایت تازه ای از چگونه بودن خویش باز خواهد گفت... روح زمین عصر تازه ای را انتظار می برده است ...و انقلاب اسلامی طلیعه فردایی دیگر است؛ چشمه آب حیاتی است در دل این وادی ظلمات... انسان با تحولی که به تبع انقلاب معنوی اسلام در جهان ایجاد شده است وضع تازه ای در برابر هستی خواهد یافت. « من »، یعنی « کیفیت حضور انسان در عالم وجود » است که دیگرگون خواهد شد ...رمان و انقلاب اسلامی

11 هر دوره از تاریخ با عهد جدیدی آغاز می شود...

انسان در آغاز عصر تاریخی جدیدی است ... مشخصه اصلی انسان اختیار و آزادی اوست و همین اختیار است که تاریخ را بر اساس قواعدی ثابت و لایتغیر شکل می دهد. اگر انسان هایی که مأمور به ایجاد تحول در تاریخ هستند خود از معیارهای عصر خویش تبعیت کنند، دیگر هیچ تحولی در تاریخ اتفاق نخواهد افتاد. هر دوره از تاریخ با عهد جدیدی آغاز می شود که متضمن شکستن عهد پیشین است و لذا، در آغاز این تحول عظیم تاریخ، ما را نمی توان با توّهم امروزی بودن یا نبودن فریفت. اگر بنا بود ما معیارهای روز را بپذیریم، دیگر چه داعیه ای بود که خود را به رنج انقلاب و جنگ دچار کنیم؟ جنگ را بر ما تحمیل کردند تا این فکر تازه را به بند کشند و نتوانستند. روشنفکران و معاصر بودن

 

12 عصر آینده بلاشك از ‎آن اسلام است...

نظریه ترقی، تاریخ را در یك سیر ارتقایی خطی معنا می كند و بر این اساس، انسان این عصر را از همه اعصار گذشته كامل تر می بیند. آنها می گویند كه امروزه دیگر علم جانشین شریعت شده است و دانشمندان جانشین پیامبران، حال آنكه اصلاً تاریخ سیری « خطی» ندارد و صیرورت آن « ادواری» است... و همواره در پایان هر یك از دوران های جاهلی، انسان از طریق یك نهضت دینی به دورانی دیگر پا می گذارد كه عصر شكوفایی معنوی و روحانی است. ما اكنون در كشاكش یك چنین دوران انتقالی هستیم و عصر آینده بلاشك از ‎آن اسلام است. آیا شواهد تاریخی در سراسر جهان، و مخصوصاً در جهان اسلام، با صراحت این مدعا را تأیید نمی كنند؟ در جهان امروز كسی جز ما حرفی برای گفتن ندارد و این شجره نورسته مبارك انقلاب، تنها نهال سبزی است كه در این برهوت خشك و تشنه روییده است. این عصر جاهلی از همه آن اعصار جاهلی دیگر در تمامی قرون پلید تر است و شیطانی تر. عار و ثمود و فراعنه، اشراعیت و نژادپرستی یونان و روم باستان، بربریت مغول ها و... همه و همه در این دوران جمع آمده اند، اما با نقاب های موجه آداب دانی و تكنولوژی و رفاه و حقوق بشر... و الفاظی تهی از معنا، از همین نوع. و در این دار المجانین بزرگ، صاحبان عقل و دل دیوانه می نمایند و باید هم كه اینچنین باشد. ..و راستش اگر خدا با ما، و روح خدا در میان ما نبود، اكنون از انقلاب اسلامی هیچ چیز، حتی یاد و نام و خاطره ای نیز باقی نمانده بود. اما آن آتش بر ما گلستان شد... و از این بیش باز هم خواهند دید و خواهیم دید كه چگونه سخن ما كه آوای اصیل فطرت الهی انسان است، قلب ها را و فردای جهان را تسخیر خواهد كرد و علم عدالت را بر فراز این ظلم آباد بر خواهد افراشت.

فرزندان انقلاب در برابر عرصه هاي تجربه نشده سينما

 

13 عصر ما عصر تجدید میثاق با خداست...

عصر ما عصر تجدید میثاق با خداست... اگر خدا انسان را به خویش واگذارد ظلمیتی جاودان زمین را یکسره تسخیر خواهد کرد. اما در هر عصری کسی می آید از خیل منذران و هادیان، تا آن عهدی را که انسان در عمق باطن خویش با خدای دارد تازه کند؛ میثاق فطرت را. و اگر نبودند اینان، تاریخ شاهد است که بشر روی از بت پرستی هرگز بر نمی تافت. و کاش بتها تنها همان اصنام سنگی لات و هبل بودند؛ بت خود را می پرستید و متعلقات و نیازهای خود را ، شیطان را و هر فرعونی را که داعیه ی  «أنا ربکم الاعلی» سر دهد؛ آمریکا را ؛ اهوای کج افتاده ی نفس اماره را، و بت هایی دیگر راجلوه های رنگارنگ طاووس دنیا را، بی شمار....تاریخ دین تاریخ تجدید عهد فطرت است ، عهدی که میان ناس و رب الناس بسته شده و امام امت (ره) برای این تجدید میثاق آمده بود، برای شکستن بت ها و آزاد ساختن انسان از قید اغلالی که بر جسم و جانش غلبه یافته بود. تحول تاریخی عظیمی نیز که از وجود او در جهان ظهور یافت، تنها با تحولات و انقلاب هایی قابل قیاس است که از وجود انبیای اولوالعزم جلوه کرده است.امام امت و انقلاب اسلامی را اینچنین باید شناخت: از طریق معرفتی که با تامل در تاریخ حاصل می آید؛ تاریخ انبیاء و نه تواریخ رسمی.هنر ، تاریخ و میثاق ولایت

14 تنها تحولی که خارج از عهد فرهنگی رنسانس روی می دهد...

جهان امروز در دوران انتقال از یک عصر به عصری دیگر قرار دارد و تا آنگاه که این انتقال به انجام رسد دیگر روی ثبات را به خود نخواهد دید. این دوران با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران آغاز شده است و به این لحاظ، دهه شصت را باید اولین دهه از تجدید عهد محسوب داشت. غرب با شاخک های حسی خویش، فراتر از عوالم درک کامپیوتری، این حقیقت را در یافته است و بنابراین، می کوشد تا با اثبات سیادت خویش بر جهان راه را بر تصوراتی از این دست – که دوران تمدن غرب را پایان گرفته می دانند – ببندد. ... غرب با هر تحولی که منتهی به غایات او نگردد مخالفت خواهد کرد، اما میزان این مخالفت فی نفسه می تواند حکایتگر اهمیت مسئله حاضر در نگاه غرب باشد. بعد از چهار پنج قرن از رنسانس، انقلاب اسلامی ایران تنها تحولی است که خارج از عهد فرهنگی رنسانس روی می دهد، و لذا برای اَ حراری که حُریت را در استقلال از غرب می بینند، دهه شصت درخشانترین برهه تاریخ معاصر جهان است. بر همین قیاس، همه همت غرب نیز مصروف آن است که انقلاب اسلامی را در نظام گسترده و سیستماتیک فرهنگ خویش ببلعد. غرب انقلاب اسلامی را مبتنی بر تفکر سنتی ایران بعد از اسلام می بیند و لذا رودر رویی انقلاب را با خویش همچون مقابله « سنت و تجدد » یافته است و می داند که تهاجم خویش را باید متوجه نقاطی سازد که سنت و تجدد – به زعم او – به یکدیگر می رسند. يك هشدار

به کانال @gnoe_ir

سری بزنید صوت  میز گردی در باره اوینی در ان جا هست
موفق باشید

23747

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با عرض سلام: استاد محترم ببخشید، حقایقی به قلبم وارد شده که نمی دانم صحیح است یا از این عقل ناقص من نشات گرفته و ناقص است. انگار در قلبم متوجه حقیقتی شدم درباره علایم ظهور که برخی با کوته فکری نشسته اند و در پی تحقق آنند و برخی نیز در لباس محقق مهدویت بر روی منابر خبر از ظهور امام می دهند و بعد هم می گویند توقیت نمی کنیم ولی سفیانی کارش را شروع کرده، اوضاع اردن مشکوک است و... بسیار ناراحت شدم که افق دید مردم را معطوف به این موارد می کنند در حالی که امام خامنه ای دیروز در سخنرانی های خود راهبرد نظام را کاملا مشخص کردند؟ و اما آنچه به قلبم رسیده اینکه انگار در هر دوره ای ۳۱۳ نفر از بهترین افراد در شمار یاران ولی عصر قرار می گیرند و جوامع را از نور امام روشن می کنند و انگار هر بار این ۳۱۳ نفر هستند که باید به ظهور برسند تا امام را یاری کنند. چرا ما فرماندهی امام زمان را در حرکت داعش ندیدیم؟ چرا فرماندهی ایشان را در انقلاب ایران ندیدیم؟ چرا فرماندهی ایشان را در دفاع مقدس ندیدیم؟ خوب با این چشمان کور ما که منتظر علایم ظهور هستیم فرداها اگر حزب الله به فرماندهی کل قوا و دستور خود امام زمان اسراییل را نابود کند یا به فرماندهی کل قوا توسط نیروهای انصار الله عربستان را فتح کند باز باید بنشینیم و منتظر علایم باشیم؟ آیا صدای امام زمان در هر سحر ۲۳ ماه رمضان آسمان را پر نمی کند تا ۳۱۳ نفر هر دوره را جمع کند برای یاری اسلام؟ آیا این ما نیستیم که «صم بکم عمی فهم لا یعقلون» هستیم. آیا این تصور من علط است برای رمز بودن علایم تا اینکه آن علایم را در خود جستجو کنیم و به ظهور برسیم؟ اگر سخن این آقا صحیح است و امسال سال ظهور، چگونه باور کنیم مردمی که اکثرا دعای آنها در این عید را خودم با گوش خود می شنیدم که برای گرانی و ارزانی گوشت و پسته دعا می کردند نور مهدی را تحمل می کنند؟ نابود شدم، با گوش های خود می شنوم که آقا می فرماید از حواشی بپرهیزید و درباره نابودی تفکر لیبرالی و...تلاش کنید آنگاه مذهبی ها و انقلابی ها و بسیجی های ما دایما به نقد آقای فلان و فلان می پردازند و وقتی اعتراض می کنم، توجیه می کنند که سخن آقا کلی است، آقا نمی تواند حقایق را مکشوف کند، ما باید رفتار این سیاست مداران را تحلیل کنیم و دائما لعن می کنند و مسولین را خائن می نامند در حالی که به شدت از این رویه آنها بیزارم و معتقدم مسولین ما در خوابند، همانگونه که بسیاری از انقلابی های مدعی هم خوابند و در پی روشنگری درباره گرانی گوشت و ... هستند. چرا نمی فهمیم حق و باطل بالاخره خود را نشان می دهد و حجاب روزی از نفاق برداشته می شود ولی کار ما این پرده برداری نیست بلکه کار ما پرده برداشتن از حقایق عالم است، روشنگری برای شناساندن حقیقت وجودی امام است. چه در دانشگاه، چه حوزه، چه ارتش، چه سربازی و... خود من یکی از قربانیان هستم که سالها حرکتی نمی کردم و فقط در پی تحقق علایم ظهور بودم؟ نمی دانم با چنین جریاناتی تا پای جان برخورد کنم با اعتراض و ... و یا سکوت کنم که انگار این رسم عالم است که هر دوره ای گروهی بوسیله این علایم چنان غرق شوند تا مانند من بفهمند اینها امتحان الهی برای حرکت بشر به سمت عقل گرایی و کشف حقایق عالم است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حرف خوبی است. آری همان‌طور که رهبری فرمودند هر چه فریاد دارید بر سر آمریکا بزنید. بیشتر باید با مردم جاهل مدارا کرد. موفق باشید

23574
متن پرسش
سلام علیکم استاد: سخنانی که شما در مورد دکتر عباسی و دکتر داوری ذکر فرمودید به نظر حقیر فوق العاده مهم است و به هیچ وجه نباید راهبرد سکوت را در مورد امثال عباسی و دکتر داوری در پیش گرفت؛ چرا که در دهه پنجم انقلاب، باید طبقه ای از متفکرین جبهه انقلاب شکل بگیرد تا بتوانند رسالت های جهانی انقلاب را در روزگار بعد از مدافعان حرم و روزگار پساحججی، پسا سلیمانی و پسا فاطمیون تشریح کند و برای شکل گیری باید سوالات بسیاری پاسخ داده شود. به نظر حقیر مهمترین سوال برای متفکران گام دوم انقلاب این است که با متفکران شش دهه گذشته و گام انقلاب و گام اول چه باید کرد؟ البته بنده پاسخی ندارم و فقط طرح پرسش کردم و همیشه این سوال برای بنده مطرح بود که چگونه شهید مطهری از ستایش شریعتی به بیانیه «اسلام سرایی» نسبت به ایشان رسید. موضع شما هم که تایید صد درصدی دکتر شریعتی است و ... البته ما چگونگی استناد سخن خودتان به رهبری را متوجه نشدیم. به نظر حقیر آنچه شما نگران آن هستید رویکرد تکفیر نسبت به متفکرین گام های قبلی است و این سوال باز مطرح می شود که باید با اشتباهات بنیادین (حداقل از دید ما) برخی متفکرین چه باید کرد؟ بحث عصمت و عدم عصمت نیست که بفرمایید بله دکتر عباسی و دکتر داوری در زمینه فلان اشتباه کرده و بشر ممکن الخطا است. اشتباه بنیادین یعنی حمله به آیت الله مجلسی و یا نفی حوزه و یا نفی علوم انسانی اسلامی. به نظرم رویکرد شما و دکتر صافیان حداقل ناقص است و به اسم عدم تکفیر، خود به تکفیر خواهد انجامید. مشاهده بفرمایید دقیقا همین موضع جنابعالی نسبت به دکتر عباسی را آیت الله مکارم نسبت به آقای رحیم پور روا داشتند و این سوال در بین جریان انقلابی مطرح بود که بر فرض اشتباه آقای رحیم پور این نحوه جبهه گیری صحیح است؟ همین رویکرد را شهید مطهری و آیت الله مصباح نسبت به دکتر شریعتی داشتند و نکته تعجب برانگیز آن بوده که شهید مطهری به همراه دکتر بازرگان قصد داشتند بیانیه اسلام سرایی را علیه شریعتی صادر کنند. آیا نباید بیرون از رویکرد غریزی واقعا فهم عالمانه و حقیقی از روش مواجهه با متفکرین و منتقدین ارائه دهیم و در دهه پنجم و ششم از تمامی ظرفیت های داوری و عباسی در عین حال استفاده کنیم؟ مضافا بر اینکه نوع رویکرد امثال دکتر صافیان و دکتر داوری به ولایت فقیه یک تفکر خطرناک و قتلگاه انقلاب محسوب می شود و تمامی مشکلات از همین تفکر است. سوال آن است اینکه اقتصاددانی بگوید من خودم اقتصاددان هستم و اقتصاد مقاومتی را قبول ندارم و اجرا هم نکنند، دیپلمات های نظریه پرداز هم نظریه مقاومت را قبول نداشته باشد و ملت را به برجام و اینستکس حواله دهد و رییس فرهنگستان علوم هم نظریه علوم دینی را قبول ندارد و اجرا نکند ولی فقیه دقیقا چغندر است یا زردآلو؟ شما پاسخ ندادید فرق روحانی، سیف، ظریف و داوری در چیست؟ بحث بر سر آزاد اندیشی نیست، بحث آن است که چرا فردی که رییس فرهنگستان است و مسئول اجرایی است، می تواند حقوق از بیت المال را بگیرد و با کنایه پاسخ دهد که مگر آبمیوه است که علوم انسانی تولید کنیم؟ آیا نباید از دست چنین افرادی خون گریه کرد؟ سلمنا دکتر داوری خیلی می فهمند و معتقدند جامعه بر علوم انسانی مقدم است و این نظر صحیح است و ما طی پنجاه سال گذشته هیچ جامعه ی کوچکی حتی در زمان دفاع مقدس نداشتیم که روح دینی داشته باشد و راهپیمایی اربعین و ۲۲ بهمن همه کشک است و هیچ ربطی هم به روح دینی ندارد. آیا نمی شود یک سوال مطرح کرد که در فرهنگستان درباره ی ایجاد چنین جامعه ای چه کردند؟ این که دیگر تکفیر نیست؟ چرا این سوال ما را از حضرت استاد داوری سانسور و پایمال می کنید؟ با عرض معذرت خدمت استاد، فکر می کنم شما به دلیل عمق تفکر با روحیه ژورنالیستی آشنا نیستید که لزوما در مواجهه با رقیب حزبی نیست، این روحیه گاها در ادبیات آقای عباسی و آقای رحیم پور قابل مشاهده است؛ وقتی آقای رحیم پور می گوید: «یک حرف جدید در حوزه زده نشده است!» روحیه ژورنالیستی هنگامی برانگیخته می شود که شخص مقابل شما نسبت به همه سخنان کرخت و بی حس باشد، هرچه می گویی تغییر نمی کند و مجبور می شوی ژورنالیستی عمل کنی؛ همچنان که علت استفاده برخی عرفا و بزرگان از الفاظ می و مستی را این امر دانسته اند. به شخصه معتقدم افراد متفکر با رویکرد ژورنالیستی مثل عباسی و رحیم پور خود را قربانی جریان سازی و گفتمان سازی می کنند و باید تهمت افراطی گری و داعشی گری را به خود بپذیرند، ضمن آنکه محتوای سخنان عباسی و رحیم پور را تایید نمی پسندم. سخنان امثال دکتر صافیان به نظرم کاملا متفاوت با مبانی شما در رجوع به حضرت امام است و چقدر زشت است کسی علاقه مند به حضور تاریخی انقلاب باشد و هنوز بپرسد ما چگونه باید به ولی فقیه رجوع کنیم که تفکر باشد و نه تقلید؟ این دست تفکرات سمی بدتر از یک جمله ی ژورنالیستی یک متفکر است و باید برای آینده انقلاب نگران زهر این تفکرات بود. ببخشید وقت شما را گرفتم و شاید عجله کرده ام و هنوز زمانه ی فهم مطهری و شریعتی همراه با هم، مکارم و رحیم پور در کنار یکدیگر و عباسی و داوری در کنار هم نرسیده است و باید به سنت های زمانه خوشبین بود. تشکر و سپاس
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرض بنده در همان سؤال اول آن بود که انتقادکردن از امثال دکتر داوری باید محفوظ باشد. ولی نقد و انتقاد غیر از تکفیر است. حرکات و سخنان آقای عباسی اولاً فاخر و در شأن کسی نبود که جوانان ما باید به سوی او نظر داشته باشند. ثانیاً شخصی مقابل آقای عباسی است و آقای عباسی می‌خواهد او را نقد کند که فیلسوف فرهنگ است و نه یک شخصیتِ ژورنالیستی. از این مهم‌تر بنده معتقدم جریان مذهبی و حوزوی ما نیاز دارند دکتر داوری را ببینند و با او بیندیشند، نه آن‌که مقلد او باشند. سخنان آقای عباسی موجب تنفر به چنین دانشمندانی می‌شود و از این جهت سختْ باید نگران بود، زیرا با غفلت از امثال دکتر داوری «تفکر» می‌میرد. در حالی‌که وقتی «تفکر» زنده باشد اولین انتقاد یعنی انتقاد متفکرانه به امثال آقای داوری معنا پیدا می‌کند و این دیگر، تکفیر نیست، گفتگویی است متفکرانه، که جامعه‌ی ما امروز در این تاریخ سختْ به آن نیاز دارد و تفکر مبنایی بین انتقاد و تکفیر است. ای کاش امثال آقای عباسی به مخاطبان خود کمک می‌کردند تا قدرت تفکر به آن‌ها عطا شود. بنده بر اساس همین دغدغه بود که بحث «ما و آینده» را در آن مصاحبه به میان آوردم و رفقا به صورت جزوه تنظیم نمودند و بر وری سایت قرار دادند. فکر نمی‌کنید عده‌ای از نخبگانِ کشور که احتیاط می‌کنند به جریان اصول‌گرایی نزدیک شوند و ما آن‌ها را متهم به دوری از ولایت فقیه می‌دانیم، نگران این امر هستند که با قدرت‌گرفتنِ هرچه بیشتر جریان اصول‌گرایی، با قدرت‌گرفتنِ هرچه بیشتر امثال آقای عباسی روبه‌رو می‌شوند؟ بنده عده‌ای را می‌شناسم که ابداً با جناب آقای رئیسی مسئله نداشتند، ولی نگران تبعات حضور افرادی بودند که تفکر قبیله‌ای آن‌ها بر سعه‌ای که انقلاب اسلامی سختْ بدان نیازمند است؛ حاکم شود. موفق باشید 

23437

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام: ببخشید شما یعنی جناب آقای طاهرزاده شخصا جواب ها را تایپ می کنید؟ آیا کسی غیر از جنابعالی هم به سوالات پاسخ می دهد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده خودم به سؤال‌ها جواب می‌دهم ولی همسرم در تنظیم سؤالات و تایپ آن‌ها کمک می‌کند. موفق باشید

23204

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: در قسمتی از صلوات روز جمعه آمده «والسلام علیهم و علی ارواحهم و اجسادهم و رحمه الله و برکاته» مگر نه اینکه انسان خودش هست که همان روح می باشد و ابزارش که همان جسد است؟ پس این قسمت اول که نوشته والسلام علیهم منظور چیست که روح و جسد را هم به آن نسبت داده؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌اید این تفصیلِ بعد از اجمال است. یعنی به همان اعتبار که سلام بر شخصیت آن‌ها می‌کنیم، سلام بر روح و جسم آن‌ها می‌نماییم. موفق باشید

21779
متن پرسش
با تقدیم سلام و احترام: ۱. بنده بعد از لیسانس وارد حوزه شدم. استادم اصرار داشتندکه ارشد شیمی بگیرم اما نتوانستم جمع کنم. از طرفی دایم تاکید روی ارشد و دکترا دارند ولو فلسفه و کلام باشد. من مانده ام بین عمیق شدنی که به دنبالش هستم و ارشد خواندن جناب استاد، بنده ترجیح می دهم کنار هر کتابم کتابها و مجلات زیادی را بررسی کنم اما این قضیه ارشد نمی گذارد. اشکالی دارد آزادانه فقط حوزه بخوانیم؟ استادم معتقد به اینند که اگر دکترا نگیرم در جامعه مدرک زده دستم بسته است برای تبلیغ. ۲. به خاطر حسادت دوستانم و نقشه هایشان به برنامه هایم ضربه خورد. استادم دایم این اشتباه مرا متذکر می شوند مگر خدا جبار نیست؟ ایشان معتقدند برخی اشتباهات غیر قابل جبرانند اما من معتقدم حتی اگر همه عمر به غفلت بگذرد و بماند یکسال حضرت حق می توانند شخص را ذوالفنون کنند. ضمن اینکه خواب دیدم در ضربه دوستان عنایتی هست. اینکه استادم می فرمایند یک اشتباهاتی غیر قابل جبران هست درست است ولی آیا خیلی از اشتباهات دنیوی ما از نوع غیر قابل جبران است؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- به نظر می‌آید آن‌چه گوش‌ها را نسبت به ما شنوا خواهد کرد، اندیشه‌ورزی است و نه مدرک 2- نه! قرآن فرموده است: «إِلَّا مَنْ تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ عَمَلًا صَالِحًا فأولئکَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا» (فرقان/70) مگر آن کسانی که از گناه توبه کنند و عمل صالح به جای آرند، پس خدا گناهان آنها را بدل به حسنات گرداند، و خداوند بسیار آمرزنده و مهربان است. این یعنی آن‌که همه‌چیز قابل جبران است. موفق باشید

نمایش چاپی