بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
23937
متن پرسش
با عرض سلام و تبریک به مناسبت اعیاد ماه اعظیم شعبان استاد عزیز به نظر حضرتعالی ما بحث های معرفت النفس و نهج البلاغه را همچنان ادامه دهیم یا بحث رمضان را از قبل شهر مبارک رمضان شروع کنیم برای آمادگی قلب برای این ماه مبارک؟ و علاوه بر کتاب خودتان، چه کتاب هایی را قبل این ماه توصیه می فرمایید؟ با تشکر فروان و آرزوی فزونی توفیقات جنابتان. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. مباحث مربوط به ماه رمضان باعث می‌شود تا إن‌شاءاللّه قلب با آمادگیِ بیشتری از فیوضات ماه رمضان بهره‌مند شود. ۲. کتاب «مراقبات» آیت اللّه ملکی در این مورد کتاب خوبی است و همجنین کتاب «اسرار عبادات» از آیت اللّه جوادی . موفق باشید

23935
متن پرسش
با سلام خدمت استاد: بنده عقیده ایی دارم و آن اینست که نباید مستقیما به قرآن رجوع کنم و قرآن را به قصد فهم و استدلال شخصی خودم مورد به سیستم فکریم عرضه دارم چرا که بیم کج تابی و کج فهمی دارم و می گویم نکند با قرآن برخورد ناشیانه و غیر فنی بکنم (همانند خوارج آن زمان و خوارج معاصر!!) و لذا بیشتر گمراه باشم و راه درست را چنین می یابم که با واسطه ی استاتیدی هم چون شما به قرآن رجوع کنم و فهم معانی را از کارکشتگان قرآنی بگیرم و حتی به خاطر ارتباطم با شما در خود نیازی به رجوع مستقیم به تفسیر المیزان هم حس نمی کنم چون شما را در این زمینه متخصص می بینم. و بالکل تا کنون توفیق مطالعه ی مستقیم قرآن را از خود دریغ کرده ام این عقیده ی من درست است؟ اگر ناقص است چه بکنم و دستورالعملتان چیست ؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تفسیری مثل تفسیر «المیزان» بعد از دنبال‌کردن شرح صوتیِ چند سوره که بنده عرض کرده‌ام، می‌تواند شما را با دریایی از معارف روبه‌رو کند. در ثانی: به نظر بنده خوب است سوره‌هایی که تفسیر آن‌ها را می‌دانید از قرآن و با قرائت آن سوره‌ها، وسیله‌ای به عنوان تذکر استفاده نمایید. موفق باشید

23932
متن پرسش
سلام و عرض ادب خدمت استاد بزرگوار: در صفحه ۱۸۹ کتاب «فرزندم این چنین باید بود» جلد یک از بودا صحبت به میان آمده است، بنده در حاشیه برسی زندگی و آثار معصومین علیهم السلام در مورد شخصیت های معنوی هم تحقیقاتی دارم، می خواستم از شما کمک بگیرم که کتابی رو معرفی کنید که شخصیت و انديشه های واقعی بودا رو بیان کرده باشه چون معتقدم بودا تا حدی تحریف شده. چه کتابی رو معرفی می فرمایید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قبلاً کتاب‌هایی جسته و گریخته در مورد بودا مطالعه کرده‌ام از جمله کتاب  «فروغ خاور» ؛ زندگی ، آئین و رهبانیت بودا، ترجمه‌ی آقای بدرالدین کتابی. ولی فکر می‌کنم امروزه کتاب‌های بهتری تهیده شده است که البته بنده از آن‌ها اطلاعی ندارم. موفق باشید

23931
متن پرسش
سلام: خدا رو شاکرم که دوباره پس از روزهای فراق به وصل دعوتم کرده. سال ۹۳ بود که معجزه شد و من به خودم دعوت شدم. حدود ۳ سال با مباحث استادی پیش رفتم، نماز قضا داشتم و روزه قضا، شرط ورودم به جلسات خصوصی و شاگرد شدنم برطرف کردن همین ظلمت ها بود. همین که نمازهایم تمام شدند، کلاسمون رو از طرف یکی از نهاد های امنیتی تعطیل کردن، تازه داشتم خواب های خوب میدیدم و و تعبیر خوابم بشارت بود که میتونم استاد و مصداق پیدا کنم. ولی کلاس و استاد تعطیل شد. خدا می داند که چه عذابی کشیدم و دارم می کشم. شما هم چهرتون شبیه استادم هست و هم حرفهاتون. ایرادی که به استاد ما گرفتن این بود که ایشون طلبه نبود و درس حوزه نخونده بود. بسیار دلبسته ایشون و کلام ایشون و فضای حاکم بر جلسات ایشون هستم. (البته دلبستگی ام از جنس معناست نه ماده، (که ان شاءالله همین باشد که خودم فکر می کنم)) آیا این دلبستگی خوب است یا نه؟ آیا شما راهی می شناسید برای دوباره برگزار شدن جلساتمون؟ خدا می داند که چقدر دلتنگم. فقط دوست دارم یا زیارت باشم و یا معراج خودمون دوباره شروع بشه و با همسفرای خودم همراه بشم. خیلی دارم اذیت میشم. مباحثی که مطرح می کنید عالی هستن الحمدلله ولی من در به در دنبال گنجی هستم که بهم اعطا شده بود. شما این حالتم رو اصلا تایید می کنید یا نه؟ الهی که شهادت هم روزی شما و هم روزی من بشه. موفق باشید و سربلند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال از رحمت واسعه‌ی الهی غافل نباشید. به رحمتی که در این تاریخ مقابل بشر از طریق انقلاب اسلامی گشوده شده است، فکر کنید. پیشنهاد بنده آن است که اولاً: کتاب «من زنده‌ام» را مطالعه فرمایید. ثانیاً: با اُنس با شهداء، راهِ سلوکی خود را در این تاریخ پیدا کنید. عرایضی در یادمان هویزه شده، خوب است که به صوت و متن آن رجوع فرمایید. موفق باشید

23929
متن پرسش
سلام علیکم استاد عزیز: تکلیف ما در مورد وسایل (خوراکی و کالا) که اقوامی که اهل رعایت نیستتد (خمس و زکات و .. نمی دهند) می آورند چیست؟ آیا این فکر سوء ظن نسبت به مومن است؟ و مراقبت نسبت به غذای حلال تا چه اندازه برای سالک ضروری است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ما که نمی‌دانیم آن‌چه می‌آورند مشمول خمس هست یا نه. در این مورد نباید وسواس به خرج داد. موفق باشید

23928
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام استاد: ببخشید چند سوال دارم که عقل خودم از جواب عاجز شده خیلی وقت است روی اینها مانده ام. ۱. مگر منشا هر خوبی خداوند نیست؟ و منشا هر بدی شیطان و نفس اماره خوب پس چرا آقای ..... فرمود ممکن است گاهی که برای نماز شب برمیخیزی به کمک شیطان باشد اگر مثلا تو صفت رذیله ای داشته باشی و این حرف در فضای مجازی پر شد، خوب اگر اینچنین باشد خود من دچار وسواس شده ام که هر شب که بیدار می شوم وسوسه شیطان است یا صدای خداوند که بنده را ندا می کند برای عبادت؟ خوب اینکه با آن روایت تعارض دارد که می فرماید ملائکه هر شب بندگان را صدا می زنند برای نماز شب؟! و با این مطلب که اراده الهی بر همه چیز حاکم است حتی بر وسوسه شیطان؟ و اینکه فرضا آدم بد باشد، بد اخلاق باشد مگر با عملی غیر از نماز اول وقت یا نماز شب هست که انسان در آن از خداوند طلب اخلاق حسن کند؟ و یا شخصی چنان بوسیله نماز شب تکبر بگیرد که اعمال بد خود را نبیند، خوب مگر آن عمل بد اجازه می دهد این اهل نماز شب باقی بماند؟ چرا سنت خداوند را (مبنی بر منشا هر خوبی خداوند است) را به این راحتی در اذهان تغییر می دهند که عمل خوب ترک شود به بهانه وسوسه شیطان بودن؟ یا دیدم کسانی که می گویند من نماز شب نمی خوانم چون فلان رذیله را دارم. ۲. می دانم ما همه قلب ایم و لطیف و زره ای داریم از عقل که این جسم لطیف را در بر گرفته تا به مقصد برسد و آسیب نبیند در برابر وسوسه های خناسان و شبهات گوناگون، خوب حالا من پذیرفته ام که با عقل خودم به دنبال جواب سوالات متعددی بگردم که دایما در وجودم شکل می گیرد فهمیدم راه رشد من همین است که در دنیای پر از واجب و حرام به طهارت جوارح برسی و در دنیای پر از اخلاق رذیله و حسنه به صورت مثالی زیبا برسی و در دنیای پر از تعارضات عقلانی به عدالت برسی و گریزی نیست. خوب این قلب بیچاره باید با صلاح عقل دایم در حال جنگ باشد با تضادها تا دم مرگ، اما چه کنیم که در حال جنگ توجه به مبدا هستی، ذات باری تعالی از دست نرود؟ در نماز فهمیدم که باید زره از تن به در کرد و سلاح ها را انداخت تا وجودش را حس کنی و وجودش را حس می کنم، پر می گشایم و پرواز می کنم اما اینکه بعد از نماز دوباره این بنده بیچاره و مفلوک می ماند و آن همه لشکر اعدا وا عصفاه. که نمی تواند توجه خود را حفط کند و غفلت او را فرا می گیرد از جان جانانش چگونه تمرین کنم وقتی در بین بندگان هستم نیز با خدا باشم؟ مدتی به خود می گفتم اینها را جلوات خداوند فرض کن ولی نمی شود اگر چنین کنم هیچ یک از بدی های آنها را نمی بینم و آن وقت از امر به معروف و نهی از منکر و... یادم می رود و اصلا مگر می شود در بندگانی که حق در وجود آنها تجلی نکرده خدا را دید؟! چگونه در این دنیا باشیم ولی لذت ببریم؟ منظورم آن لذت جز خدا ندیدن است. ۳. پاسخ سوال ۸۸۳ را ندادید اگر نخواستند جواب دهید که انتخاب با شماست ولی اگر به ایمیل پاسخ گفتید، چیزی دریافت نکردم؟ ممنونم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. منظور آن است که اگر کسی مطابق هوسش نماز خواند یا قصدی غیر الهی داشت، متوجه باشد پای شیطان در میان است، نه این‌که مؤمنین که بر اساس رعایت دستورات الهی و به قصد عبودیت نماز می‌خوانند، بی‌دلیل گمان کنند پای شیطان در میان است. ابداً! ۲. همان‌طور که به خوبی متوجه شده‌اید عقل انسان کمک می‌کند تا انسان راه را درست برود و گرفتار خرافه نگردد، ولی از آن به بعد این قلب است که کار را جلو می‌برد و همواره همان حضور قلب در عبادات در امورات زندگی ما را همراهی می‌کند. ۳. جواب سؤال مذکور این‌طور داده شد:  ۲۳۸۸۳. باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی جسم ضعیف شود این مشکلات پیش می‌آید و تعادل بین جسم و روح به هم می‌خورد. زیر نظر پزشک، خودتان را به طور کامل از نظر بدن تقویت کنید و از عبادات خود بکاهید، فعلاً فقط در حدّ انجام واجبات، تا بدن به جایگاه خود برگردد. موفق باشید

23926
متن پرسش
بسمه تعالی با سلام و تحیات. اگر روح انسان حالت پیش نگری نسبت به آینده دارد و در اثر کثرت جراحات وارده نا امید می شود و انصراف از بدن را انتخاب می کند (مرگ به جهت یأس از کمال) پس علت طول عمر برخی از طواغیت و فساق چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنان‌که قبلاً عرض شده، ادامه‌ی حیات این افراد برای به فعلیت‌رسیدنِ ابعاد حیوانی آن‌ها است. در این مورد خوب است به شرحِ صوتی کتاب «ده نکته در معرفت نفس» و به متن کتاب «خویشتن پنهان» رجوع فرمایید. موفق باشید

23925
متن پرسش
سلام: خوشحالم ازین که با کتابهای شما آشنا شدم. کتب زن و کتاب عقل و ادب شما رو در حال خواندن هستم.یه مشکلی در حال حاضر دارم. این که اول و آخر ما خداست. تمام ما خداست. خوب و بد پیش خداییم. هدف ما بندگی کردن در عین گذر از امتحانات دنیاست تا ثابت کنیم عاشق خدا بودن رو پذیرفتم. ولی اون ارتباط قلبی که مدنظرمه نمیتونم بگیرم. احتمالا به دلیل دل مشغولی هایی هست که به آنها عادت کرده ام. لذات و عشق های انسانی و عشق الهی را با آنها قیاس می کنم شاید فکر می کنم آنها را از دست خواهم داد. هنوز نمی توانم حس هایم را آن طور که باید در محضر خدا قرار دهم. چه کنم؟ روزه کمک می کند؟ نماز شب؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. عجله نکنید. «معرفت نفس» و «برهان صدیقین» را در نظر داشته باشید. ۲. در مورد نماز شب، به جواب سؤال شماره‌ی ۲۳۹۰۳ نظری بیندازید. موفق باشید

23924
متن پرسش
سلام معلم عزیزم: سخنی با مخاطبین داشتم اگر اجازه بفرمایید. راستش بنده یکی از چیز هایی که بر خودم فرض می دانم، رجوع به قسمت پرسش و پاسخ های سایت هست و واقعا برایم مانند سفره ی پر برکتی هست و بابت آن از شما و تمامی زحمت کشان سایت لب المیزان تشکر و قدردانی می کنم. و از همین جا به همه حقیقت جویان و تشنگان دوست پیشنهاد می کنم از این پرسش و پاسخ ها غافل نشوند، در ضمن از افرادی هم که سوال میپرسن تقاضا دارم بیشتر با مبانی حضرت استاد طاهرزاده مأنوس باشن که برکات فوق تصوری دارد از جمله اینکه به جواب خیلی از سوالاتشان خواهند رسید و همچنین این پرسش و پاسخ های سایت رو هم زیاد مطالعه کنند تا دریچه هایی در عقل و قلبشان به لطف الهی گشوده شود و حتی نیازی خیلی به پرسش پیدا نکنند ان‌شاءالله. چون انصافا برای بنده که مطالعه می کنم خیلی سخت هست و بهم فشار میاد وقتی می بینم از استاد بزرگوار سوالات تکراری می پرسند، گرچه استاد با صبوری صد باره جواب می دهند ولی خواهشا حساب وقت استاد و مسائل دیگر را هم باید کرد. یکی از برکات فوق العاده مباحث جناب استاد طاهرزاده حقیقتا درک مبانی فلسفی و عرفانی و زمینه فهم عمیق معارف دین می باشد برای پیر و جوان، بخصوص جوانانی که از الان می خواهند پای در راه عبودیت و صراط مستقیم بگذارند و نه تخصص کافی دارند و نه استاد خاص و مطمئن. و باز از دیگر برکاتی که انس با آثار جناب استاد بزرگوار دارد، بخصوص سه بحث خودشناسی و خداشناسی و معادشناسی با شرح های صوتی ایشان، پیدا شدن قوه درک مبانی بزرگانی همچون حضرت امام و حضرت علامه طباطبایی و شاگردان این دو اسطوره علم و معنا رحمت الله علیهما هست. خداوند به همگان توفیق عنایت کند!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: توصیه‌ی کاربری اندیشمند به کاربران عزیز سایت «لبّ المیزان». به‌خصوص اگر رفقا از قسمت آرشیو سؤالات که موضوعات مختلف را دسته‌بندی کرده است و هرکس بنا به ذوق و مسائل خود می‌تواند به آن قسمت رجوع فرماید؛ غفلت نکنند. موفق باشید

23923
متن پرسش
سلام علیکم: نظر استاد رو در مورد آقای شفتی (مسجد سید) خواستم بدونم. برای حاجتی نزد ایشان رفتم، به مدت ۱۵ روز گفتن ۱۴۰۰۰ صلوات بفرست و مبلغ ۵۹۰۰۰ تومان دریافت کردند گفتند برای جدشان که در مسجد سید دفن هستند. همچنین دست بر سر بنده گذاشتن و دعایی قرایت کردند. اما تا کنون نتیجه ای ندیدم. کمی ذهنیت بنده نسبت به ایشون بد شده. خواستم نظر استاد رو بدونم در رابطه با ایشون؟ متشکرم. التماس دعای فرج و خیر. یا علی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم راه‌های بهتری برای رفع حوائج هست. مثل عباداتِ زیبا و زیارت ائمه «علیهم‌السلام» و کمک به فقرای نزدیکان و قناعت و صبر. موفق باشید

23921
متن پرسش
سلام استاد عزیز: وقت بخیر بنده دبیر جامعه شناسیم و به مباحث تاریخی و دینی و فسلفی و... و همچنین رشته خودم علاقمندم و کلا دوست دارم زندگیم رو صرف اینا بکنم و از طرف دیگه خانواده و بقیه بهم فشار میارن که تو این اوضاع اقتصادی چرا کار دوم نمی کنی و تو کار تجارت نمیری همراه پدرت که جندین ساله تو کار تجارته. لطفا راهنماییم کنید بچسبم به تجارت و پول یا به آرزوها و علایق خودم همراه با بخور و نمیر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم اگر گرفتار اجاره‌نشینی نیستید، حقوق معلمی برای یک زندگیِ ساده و تلاش برای عمق‌بخشیدن به معارف، کافی باشد. نباید خود را گرفتار نیازهای اضافی کرد. موفق باشید

23920
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام و عرض ادب و ارادت: بنده ساکن تهران هستم. با توجه به معضل کشف حجاب عمدی و خصوصا رواج مدل پوششهای بسیار مغایر با حیا و عفت عمومی- خصوصا طرحی که امسال مد کرده اند و مایه شرمساری است - ما نگرانیم که اگر بی تفاوت باشیم مانند برخی امتهای پیشین به عذاب الهی دچار شویم. از طرفی چون برخی از این خانمها برای همین رواج فساد اجتماعی آموزش دیده اند وقتی نهی از منکر می کنیم- ولو با زبان بسیار نرم - با موجی از فحاشی و پرخاش روبرو می شویم که در بعضی موارد به تهدید کشیدن حجاب از سرمان و ...منجر می شود. حتی بعضی موارد حمله می کنند برای درگیری فیزیکی که مورد اخیر آن برای دوست بنده پیش آمد که طرف مقابل سر ایشان را گرفته بود و وسط بازار تجریش جلوی چشم مردم چندبار به دیوار کوبیده بود و فرزندشان را هم داخل شیشه ویترین یک مغازه هول داده بود که مردم به نجات دوستم از دست او اقدام کردند. سوالم اینست که امکان دارد راه حلی پیش روی ما بگذارید؟ چه باید بکنیم ؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم این موارد که می‌فرمایید که از سر عناد و یا مأموریت، تجاهر به بی‌حجابی می‌کنند، اموری است که نظام باید وارد شود. رهبر معظم انقلاب سال‌های قبل در مورد امر به معروف فرمودند افراد در آن حدّ باید وارد شوند که منجز به درگیری نشود. مطمئن باشید این‌ها نفس‌های آخرشان را می‌کشند. به خوبی احساس کرده‌اند آن فرهنگی که اینان می‌خواستند در کنار آن هویتی را دنبال کنند، با ظهور شخصیت هایی مثل ترامپ، به سختی به نفس‌نفس افتاده‌اند و معلوم است که تلاش مذبوحانه خبر از آن می‌دهد که متوجه‌اند تاریخ خمینی آن فرهنگ را به مقتل‌گاه برده است. موفق باشید

23918
متن پرسش
ای عجبا من چه منم؟ عرض سلام و ادب و احترام: بیست و هفت سال سن دارم و در تمام روزهای عمرم فقط یک روز مصداق مصراع من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم می رود شدم در تشییع جنازه ی شهید یحیی براتی. استاد اطمینانی خدا انداخت به دلم در شهید شدن میدونم یک روز شهید میشم و فکر می کنم حدود پنج تا شش سال دیگه شاید کمتر و شاید بیشتر. یه سوالی دارم و یه پاسخ ناب اسلامی میخوام. توصیه ی شما به غیر از دنبال کردن مباحث و در میان گذاشتن آن با دیگران در کتب شما و دیگر کتب که در صددش بوده ام و هستم و خواهم بود چیست در استفاده ی بهینه از عمر جهت ترقی هرچه بیشتر و بیشتر روحی و معنوی، در کل استاد آخرین مقامی که تو این دنیا میشه بهش رسید چیه؟ تعریف من از زندگی این بود که کمال نقطه نداره چون خداوند نامحدوده و ما همواره باید به سمت بهتر شدن در حرکت باشیم ولی تو کتابهای عرفانی یک بار می بینم نوشته مقام رضا بالاترینه یک بار مقام فنا و... اگر هیچ و حتی یک درصد هم وقت شریفتان گرفته نمی شود پاسختان را برایم ایمیل کنید. پاسگزارم استاد گرانقدر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید به «حبّ» فکر کرد و خود را از هر آن‌چه ما را از «دوست‌داشتن» محروم می کند، آزاد نمود. در جلسه‌ی ۹۵ شرح کتاب «جامع‌السعادات» بحثی تحت عنوان «محبت به خدا مبنای محبت به خلق» به آدرس زیر شده است. خوب است که صوت آن جلسه را استماع فرمائید. موفق باشید

 http://lobolmizan.ir/sound/1148#7493  

23917
متن پرسش
با سلام: جناب استاد این بحث با دیگری و مطالب امانوئل انسان را یاد شعر معروف سعدی که بنی آدم اعضای یک پیکرند / که در آفرینش همه از یک گوهرند/ تو کز محنت دیگران بی غمی / نشاید که نامت نهند آدمی / می اندازد و آن نکته ای که شهید مطهری بیان می کند که اصل این شعر از حدیث پیامبر است که می فرماید مومنین چنین اند یعنی در پرتو ایمان می توان درک از دیگری داشت
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که می‌فرمایید. به همین جهت ما می‌توانیم با آن‌هایی که متوجه شده‌اند در دنیای جدید باید «دیگری» را نیز مدّ نظر قرار داد؛ هم‌سخن و هم‌نگاه گردیم. موفق باشید

23916
متن پرسش
سلام: بسم الله الرحمن الرحیم اول: هرچیزی که غیر او جل علا باشد حادث و مخلوق اوست. دوم: اسماء و صفات او غیر او هستند. (توحید صدوق باب نامهای خداوند و فرق آنها با نامهای مخلوقین حدیث شماره ۶) سوم: او نامها را آفرید و خلق نمود تا وسیله ای باشند بین او و مخلوقانش. (قران کریم سوره ی مائده آیه ی ۳۵  توحید صدوق باب نامهای خداوند و فرق آنها با نامهای مخلوقین حدیث شماره ۷) چهارم: ائمه معصومین او را به نامهایش قسم داده اند و از او بواسطه ی نامهایش حاجت طلبیده اند. (در دعاهای روزانه بعد از نماز می خوانیم «اسئلک باسمک العظیم الاعظم ....» امام علی (ع) در دعای کمیل می فرماید: ۱. «و باسمائک اللذی ملئت ارکان کل شیئ» ۲. «اسئلک بحقک و قدسک و اعظم صفاتک و اسمائک ان تعجل اوقاتی من اللیل و....» پنجم: امیرالمومنین در خطبه ی اول نهج می فرمایند: «اول الدین معرفته و... و کمال الاخلاص نفی الصفات عنه کمال اخلاص» این است که صفات او را از او نفی کنیم یعنی او منزه از این صفات است. حال سوال این است که اگر اسماء او غیر اویند و اگر مخلوق اویند و اگر آنها را آفرید تا واسطه باشند بین او و مخلوقاتش و اگر در لسان ائمه می بینیم از او بواسطه ی اسمائش حاجت طلبیده اند و اگر کمال اخلاص این است که او را از صفات منزه دانسته و صفات را از او نفی کنیم پس این اسمها چه هستند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. از آیه‌ی ۳۵ سوره‌ی مائده چیزی در رابطه با اسماء الهی نیافتم. ۲. اسماء الهی در تعبیرات مختلف به صورت‌های متفاوت مطرح شده. باید از فضای آیه و روایت متوجه شد که به چه معنایی اشاره شده است. آری! همان‌ طوری که شارحین نهج‌البلاغه در آن فرازِ خطبه‌ی اول فرمودند، صفاتی که عارضِ ذات حق باشد را، باید از حضرت حق نفی کرد و گرفتار نگاه معتزلیان نبود که ذات را غیرِ صفات می‌دانند. ولی صفاتی که عین ذات حضرت حق هستند را نباید از حضرت حق نفی نمود. مثل آن‌که گفته می‌شود «هو السمیع»؛ در این‌جا نظر به ذات حضرت حق است به اعتبارِ ظهور حضرت حق به جلوه‌ی سمیع‌بودن. این صفات، مخلوقِ حق نیستند، بلکه همان حق است با آن جلوه‌ی خاص. موفق باشید     

23915
متن پرسش
سلام الله علیکم گلایه ای داشتیم از شما استاد بزرگوار. چرا تحلیل پرباری از بیانیه گام دوم رهبر انقلاب که از نکات معرفتی ناظر به شرایط حاضر انقلاب اسلامی مملو باشد تا ما به کنه و بنه این خطاب رهبری پی ببریم نداشتید؟ چرا جوانها در گام دوم نقش ویژه ای دارند و چرا اینها هستند که بار انقلاب را برمی دارند؟ یا وقت نکردید یا عجله کردید. خودتان می دانید از بیش از چهل تحلیلی که کارشناسان داشتند و در سایت خود آقا قرار داده شده، اکثریت قریب به اتفاقشان آبکی است. منتظر اقدام شما هستیم استاد. تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در همان چهارشنبه‌ای که بیانات حضرت آقا از رادیو اعلام شد؛ تمام جلسه‌ی عصر آن روز را که در مسجد قمربنی‌هاشم «علیه‌السلام» تشکیل می‌شد، به شرحِ روح کلّی بیانیه اختصاص دادیم و از آن به بعد در موقعیت‌های مختلف، متذکر بعضی از اشارات آن بوده‌ایم. به نظر بنده باید آن بیانیه، دائماً در مقابل ما باشد و همواره به هر بهانه‌ای متذکر وجهی از وجوه آن بشویم. هرگز این‌چنین نیست که بحثی از آن بشود و تمام‌شده تلقی گردد. آن بیانیه، راهِ چهل‌سالِ آینده‌ی ما است. راه را باید قدم به قدم طی کرد و در قدمی متذکر اصالت آن راه، بود. موفق باشید    

23913
متن پرسش
سلام علیکم: استاد بنده طلبه هستم. ۱. آیا طلبه باید حتما تا اجتهاد درس بخواند؟ ۲. طلبه اگر می خواهد دین شناس و دین فهم باشد باید حتما مجتهد شود؟ ۳. وظیفه ی مجتهد چیست؟ آیا وظیفه ی مجتهد فقط این است که احکام را استخراج کند؟ اینکه بگوید چه چیزی حرام است و چه چیزی حلال است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید در زمانی از مجتهد دین، انتظار داشتند فقط احکام فروع دین را برای مردم روشن کنند. ولی امروز انتظار مردم از روحانیت و طلاب آن است که جوابگویِ همه‌ی نیازهای معرفتی و دینی آن‌ها باشند. به نظر می‌آید همین مسیر اجتهاد که طلبه طی می‌کند، خوب باشد، ولی با رویکردِ درک همه‌ی ابعاد انسان. بهترین راه همان است که طلبه تا اجتهاد مرسوم جلو برود و در آن فضا به سایر ابعاد دین نیز بپردازد. موفق باشید

23912
متن پرسش
سلام استاد: وقت بخیر. استاد من اونقدر حسن ظن به خدا دارم که اصلا تو فاز خوف نمیرم همش رجا. میدونم که باید ۵۰ ۵۰ باشه ولی نمیدونم چکنم. مثلا داشتم جزوه حج میخوندم دیدم نوشتن موقع لبیک حضرت چنان گریه کردن که از هوش رفتن (چیزی به این مضمون) دلیلش رو گفتن اینه که نکنه ندا بشنوم لا لبیک... ولی من اصلا این حس رو ندارم همش میگم خدا میبخشه مخصوصا اگر لطف کنه و از خطا دورم کنه که دیگه حتما میگم منو میبخشه و خوفی ندارم! ممکنه بفرمائید ایراد کارم کجاست و چطور اصلاح کنم؟ ممنونم. عاقبتتون بخیر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نباید نگران بود. بالاخره این رجائی که سراغ شما آمده است، موجب عصیان که نمی‌شود بلکه امید به خدا را زیاد می‌کند. موفق باشید

23911
متن پرسش
با سلام و عرض ادب. ۱. عذر می خواهم سوالی کردم در مورد ارزش حیاتی رزق برای حضرت مریم سلام الله علیها و فرموده بودید و درخواست توضیح بیشتر داشتم که توی سایت نیومد و فکرکنم آدرس ایمیل را اشتباه داده بودم لطفا مجدد لطف بفرمایید توضیح دهید. ۲. لطفا بفرمایید در دعای توقیع ماه رجب در فرازی که می فرماید «لافرق بینک و بینها الا انهم عبادک و خلقک» چرا در کلمه «بینها» از ضمیر «هم» استفاده نکرده است؟ ممنونم التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. این‌طور جواب داده شد:

  ۱-۲۳۸۷۸- باسمه تعالی: سلام علیکم: رزق غیبی مشخص است، توضیح بیشتر نمی‌خواهد. مگر نداریم که بعضی از ارزاق، برای اولیاء الهی از بهشت می‌آید؟ موفق باشید

۲. شاید نظر به مجموعه‌ی معارفی دارد که نزد ائمه «علیهم‌السلام» است. موفق باشید

23908
متن پرسش
سلام استاد عزیز: ۱. غم غربتی که در غروب ها یا بعد از سفر خصوصا زیارتی یا معنوی برای انسان پیش می آید‌ به چه علت است؟ ۲. در این مواقع چطور باید قلب را آرام کرد؟ آیا باید به آن بی محل بود؟ ۳. این حالت در سیر و سلوک و منازل عرفانی چه جایگاهی دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید در این موارد به راهِ گشوده‌ای که خداوند در مقابل ما قرار می‌دهد، باید فکر کرد. موفق باشید

23907
متن پرسش
سلام: سوالی را پرسیده بودم که جوابش برایم نیامد، دوباره می فرستم نظرتون در مورد این مطلب که از استاد حکیمی نقل شده را بیان کنید: «ملاصدرا هم از کتاب اسفار اربعه استغفار کرد» علامه محمدرضا حکیمی در گفت‌گو با سالنامه شرق: «ارزش دین به دو چیز است؛ تربیت و معرفت که جامع آن حکمت است و حکمت از طریق غیر وحی محال است. آنها که فلسفه را به حکمت برگرداندند آگاهانه یا ناخودآگاه خیانت کردند. حکمت علم استوار است و خاص قرآن. خود ملاصدرا اواخر عمر کتاب کوچکی دارد به نام «الحکمه العرشیه» که آن را پس از اسفار نوشته است. او در آن از اسفار نام برده و از این اثر فوق‌العاده و ستودنی خویش استغفار می‌کند و می‌گوید: خدایا در کتاب مطالبی است که به دین و سنت پیامبر ضرر می‌رساند. جمله او خبریه است نه شرطیه. نمی گوید اگر در کتاب مشکلی بود من استغفار می‌کنم، می‌گوید چنین چیزی هست و استغفار می‌کنم.»
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در جواب سؤال شماره‌ی ۲۳۸۳۲ جواب داده شد. موفق باشید

23905
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت شما استاد گرانقدر: بنده دچار ترس احتماعی هستم و در تعاملات دچار استرس و اضطراب می شوم البته بیشتر هنگام صحبت کردن و ارایه دادن مطلبی در جمع اینطور است. در بحث و مرافعات هم کناره گیری می کنم و ضعیف عمل می کنم. با توجه به اینکه دانشجو هستم و با این مسایل بیشتر درگیر هستم خیلی اذیتم میکنه. خواستم بدونم ریشه این مسئله در کجاست و برای رفع آن چه باید کرد و چه مسیری را به بنده پیشنهاد می کنید. (اگر کتاب یا موضوعی را مناسب می دانید لطفا راهنمایی کنید). با تشکر فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی در هر موضوعی، حق را شناختید مطابق حقی که می‌شناسید وارد می‌شوید. سعی کنید با مطالعه‌ی تفسیر قرآن – اگر می‌توانید تفسیر المیزان، وگرنه تفسیر نمونه- با حق از طریق قرآن آشنا شوید. موفق باشید

23904
متن پرسش
به نام خدا سلام خدمت استاد طاهرزاده استاد عزیز، دانشجوی دوره کارشناسی ارشد رشته فلسفه و کلام اسلامی هستم. خواستم اگر وقت تان اجازه می دهد درباره موضوع پایان نامه ای که مدتی ست در حوالی آن فکر می کنم عنایتی بفرمایید. موضوع پایان نامه جایگاه عصمت و مبانی آن در مشرب های فلسفی است، در برابر ائمه (علیهم السلام) و این موضوع واقعا احساس می کنم روح و وجودم به تنهایی نمی تواند جوابگو باشد، همینطور نمی خواهم کار تحقیقی بی ارزشی داشته باشم، گوش جان می سپارم به عنایات و توصیه های شما استاد عزیز و بزرگوار، و آرزوی سلامتی و رشد روز افرون شما را از خدای متعال و معصومین (علیهم السلام) خواستارم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده همان‌طور که مکرر در جواب‌های سؤال‌های کاربران محترم عرض کرده‌ام، روحیه‌ی ورود به پایان‌نامه‌ها را ندارم. شاید کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» که بر روی سایت هست، به کارتان بیاید. موفق باشید 

23903
متن پرسش
سلام استاد گرامی، عمری است با مباحث شما انس دارم و بارها سعی کرده ام در مسیر اخلاق و سیر و سلوک قرار گیرم، بحمدلله چند سالی است توفیق نماز شب پیدا کرده ام لیکن دو مشکل جدی دارم. اول اینکه: هیچ حظی از نماز شب نمی برم و الان بصورت عادت برایم درآمده است چون در هنگام انجام این عبادت اصلا حال تمرکز ندارم و از طرفی هیچ لذتی هم نصیبم نمی شود، گاهی شبها می خواهم نماز شب را ترک کنم و نخوانم ولی اینکار را هم نمی توانم انجام دهم چون در این فرصت شب اصلا خوابم نمی برد و فیزیولوژی بدنم عادت به بیداری حداقل نیم ساعت قبل از اذان صبح را دارد و به این صورت نماز شب می خوانم. دوم اینکه: با وجود گذشت ایام جوانی ام و قرار گرفتن در ایام میانسالی (حدود 45 سال) متاسفانه مدتی است در گیر تمایلات نفسانی و یا بهتر بگویم مسایل شهوانی شده ام، الان به حالت پوچی رسیده ام از یک طرف نماز شب می خوانم و بقول معروف در متدینین سری در سرها در جامعه دارم و از طرفی امیالی که مناسب سنین جوانی است به من حمله کرده است، این تناقضات را چگونه برطرف کنم؟ گیر افتاده ام؟ به خودم نهیب می زنم که عمرت و عباداتت بر باد رفته است، تقریبا همه کتابهای شما را خوانده و سخنرانی هایتان را گوش داده ام، جهت یاد گرفتن چیزی تقریبا کم ندارم، ولی مانده ام، اولا دعایم کنید بصورت ویژه، ثانیا با جمله ای قلب مرده ام را دوباره وعظی بفرمایید. ثالثا نماز شب بی لذتم را چه کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. نماز شب را با این نیت ادامه دهید که به صورت تکوینی، نوعی هماهنگی با روح حضرت محمد «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» برایتان به‌وجود می‌آید، هرچند ممکن است در این دنیا و در ساحتی که هستید آن را احساس نکنید، ولی با همان نیّتِ هماهنگی با رسول خدا «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» آن را انجام دهید. ۲. این‌که گفته‌اند همسر انسان موجب عفت انسان می‌گردد، جهت همین موضوع میل جنسی است که در این موارد سراغ انسان می‌آید و پیامبر خدا «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» می‌فرمایند هر آن‌چه در بقیه‌ سراغ دارید، در همسر خودت هست. موفق باشید  

23902
متن پرسش
سلام علیکم: وقتتون بخیر. نظرتون راجع به این متن چیست؟ به اقرار اهل نظر، بزرگترین چالش قرن ۲۱ درک «دیگری» است. این درک دیگری مستلزم عشق به «دیگری» و تغییر در درک ما از «خود» است. و این دقیقاً همان چیزی است که امانوئل لویناس، از برجسته ترین فیلسوفان اخلاق و آوانگارد قرن بیستم، در فلسفه‌ی «دگربودگی» خود به دنبالش است. هنر لویناس در این است که «دیگری» را در مرکز توجهات قرار داد و به آن ارزشی اخلاقی-دینی بخشید. به این اعتبار فلسفه‌ی او را فلسفه‌ی «دگربودگی» نامیده‌اند. در فلسفه‌ی دگربودگی لویناس، «دیگری» هر چیز یا کسی غیر از «من» است و خدا نیز در چنین تفکری «دیگری» است. لویناس می‌گوید: «اگر به سوی دیگری حرکت کنید این حرکت شما به کمال مطلق و «او» ختم می‌شود. «او» نامتناهی است و راه رسیدن به او نیز بی کران است. اما این راه بی پایان بدان معنا نیست که هرگز به او نمی‌رسید بلکه با قدم اولی که در مسیر «دیگری» بر می‌دارید «او» را حس می‌کنید و می‌توانید نشانه‌های خدا را در «چهره‌ی دیگری» ببینید». در اینجاست که به اهمیت «اخلاق دیگری» در اندیشه و الهیات فلسفی لویناس پی می‌بریم. لویناس برخلاف فیلسوفان دین است که خدا را «درونی» توصیف می‌کنند. خدای لویناس خدایی «بیرونی» و نامتناهی است و این ایده‌ی نامتناهی در غیریت دیگری متجلی می‌شود. لویناس می‌گوید: «تا وقتی «من» هستیم، در تنهایی خود محدود می‌شویم، اما همین که نگران دیگری شدیم و به دیگری عشق ورزیدیم نامتناهی و بیکران می‌شویم و به سوی «او» حرکت می‌کنیم. تا زمانی که دلواپس دیگری هستیم و احترام به دیگری و مسؤولیت در قبال دیگری داریم اخلاق در ما زنده خواهد بود و تا زمانی که «دیگری» در ما زنده است می‌توانیم بگوییم «منِ اخلاقی» در ما حیات دارد.» فلسفه‌ی دگربودگی «امانوئل لویناس» به قلم: «ژرار بانسوسا و دومنیک ژانیکو» برگردان «لیدا فخری»
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده با آثار آقای «لویناس» آشنایی دارم و برای ایشان ارزش خاصی قائلم و در مباحث اخلاقی نیز از ایشان استفاده می‌کنم. اخیراً آقای دکتر اصغر مصلح کتابی تحت عنوان «با دیگری» نوشته‌اند و بنده نکات مهمی که به نظرم از آن کتاب می‌آمده است را، با ذکر صفحه‌ی آن مطالب یادداشت کرده‌ام. آن را خدمتتان ارسال می‌کنم. موفق باشید

۳. ایستادن میان فرهنگ‌ها در مقابل دنیای معاصر از مهم‌ترین افق‌هایی است که به روی تفکر گشوده شده است.

۳. همه‌ی فرهنگ‌ها باید فرا رَوی از داشته‌های خود و ایستادن در «میانه» را تمرین کنند.

۵. بسیاری از مردم از رویارویی با «دیگر» دوری می‌کنند ولی با دیگری تنها راه هم‌زیستی خردمندانه، درک عمیق دیگری و وقوف به محدودیت‌های خویش و در پیش‌گرفتن منش گفتگو است.

۹. بسیاری از مشکلات انسانی راه حلی جز تغییر نگاه به «دیگری» ندارد.

۱۱. هر کوششی برای حذف دیگری به خشونتی مضاعف منتهی می‌شود. باید در صدد یافتن الگوی مناسب زیستن با دیگری باشیم.

۱۴. بیش از هرچیز باید قرارگرفتن در کنار دیگری را پذیرفت.

۳۴. به نظر یونگ، حیاتِ روح وابسته به روابط میان انسانی است. هیچ تفردی بدون ارتباط با شخصِ دیگری حاصل نمی‌شود... آدمِ بی ارتباط، کامل نیست، زیرا فقط از طریق روح و روان می‌توان کامل شد و روح و روان هم بدون وجه دیگرش نمی‌تواند هستی داشته باشد... ما همواره به نقد خود نیاز داریم و این بدون دیگری ممکن نیست... اروپا این بزرگ‌ترین مسئله‌ی ما، فقط هنگامی برایم درک‌پذیر است که می‌بینم منِ اروپایی در چه جاهایی با جهان سازگار نیستم.

۳۵. یونگ معتقد است سفیدها با سرشان فکر می‌کنند و سرخ‌پوستان با دل‌شان.

۳۹. امروز نمی‌توان «حقیقت» ناب خاص خود را، بدون احساس حضور «دیگری» یافت. نقش «دیگری» و تأثیر تفاوت او با «من» در همه‌ی اندیشه‌ها و دریافت‌ها و قضاوت‌ها آشکار است. گویی دورانِ زیستنِ فارغ از حضور «دیگری» به پایان رسیده است.

۴۱. آن‌چه در میدان نسبتِ با «دیگری» و در عرصه‌ی «باهم زیستن» اهمیت دارد، نتایج ملموس اعتقاد به حقیقت است. به همین جهت باید توان تفکیک حقیقت مورد اعتقاد و حقیقتِ ساری در زندگی و رانه‌ی رفتار «من» را داشت. در عرصه‌ی «زیستن با دیگری» آن‌چه اهمیت دارد، حقیقتِ جاری و ساری در زندگی است.

۴۵. با پیدایش تکنیک نسبت انسان با وجود و طبیعت دگرگون شده است. یا به بیانی دقیق‌تر، با تغییر نسبت انسان با وجود و طبیعت است که تکنیک پدید می‌اید. به گفته‌ی هایدگر: با تکنیک، مناسبات انسانی نیز دگرگون شده است.

۵۶. هیچ قومی نیست که بر اساس ویژگی‌های خود، خود را برتر از دیگران نداند. به گفته‌ی سرخ‌پوستان؛ خدا اولین مجسمه‌ی آدم را نپخته بیرون آورد و نژاد سفید شد و سپس بر آن روح دمید، دومین مجسمه را که خوب پخته شده بود بیرون آورد و نژاد بیرون آورد و نژاد سرخ بود و سپس بر آن روح دمید و خدا محو تماشای نژاد سرخ شد و فراموش کرد مجسمه‌ی سوم را بیرون آورد و وقتی بیرون آورد سوخته بود و به آن روح دمید و نژاد سیاه شد.

۵۹. با گسترش تمدن مدرن و گسترش علم و تکنولوژی شناخت انسان‌ها از شناخت دور به شناخت نزدیک تبدیل شد.

.  هایدگر می‌تواند راه گفتگو با فلسفه‌ی اروپایی را به متفکران غیر غربی بیاموزد.

کار دشوار گشودن راه گفتگو است. در این گفتگو هیچ جدلی رُخ نمی‌دهد.

رویکردی مشترک برای نزدیکی به یکدیگر

تفکر حاصل‌گونه‌ای سلوک روحی و معنوی است و نحوه‌ای دریافت از طریق تجربه‌ی درونی است.

آینده‌ی آمریکا آینده‌ی جهان است. وضعیت فردا را هم اکنون در آمریکا می‌توان دید.

هم‌زیستی همه‌ی سرزمین‌ها در دنیایی موزائیک‌وار

صلح میان ملت‌ها بدون صلح میان ادیان ممکن نیست.

توان ایستادن میان فرهنگ خویش و دیگر فرهنگ‌ها از طریق عرفان ممکن است از آن جهت که عرفان پیوستگی ریشه‌ای با فرهنگ خویش را حفظ می‌کند و راه درک سایر فرهنگ‌ها را هم می‌گشاید.

با انکار تمدنی در مواجهه با تمدن غربی، عملاً در بستر روح تمامیت‌خواه تمدن غربی قرار می‌گیریم که در مقابل خود هیچ فکر و اندیشه‌ای را به رسمیت نمی‌شناسند. در حالی‌که آن‌چه در زمان معاصر اهمیت دارد، جستجوی راه‌های همگرایی فراتر از تک فرهنگ‌ها است که این نیاز شرایط امروزین کره‌ی زمین است.

درگذشته مردم هر فرهنگ به تفاوت‌های خود وابسته‌اند و آن را عین حقیقت و هویت درستی می‌دانستند. ولی امروز ما به وجود تفاوت‌ها خود آگاه شده‌ایم و آن‌ها را پاس می‌داریم و آیه‌ی « إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ» طوری دیگر می‌فهمیم و موضوع «دیگری» را جدّی می‌گیریم و به تفاوت‌ها احترام می‌گذاریم و خودمحورانه نسبت به دیگری نمی‌اندیشیم.

به گفته‌ی شایگان: مدرنیته به ناچار به محوری تبدیل شده که همه‌ی بینش‌ها حتی آن‌هایی که به مشروعیت آن معترض‌اند، حول آن می‌چرخند. (با دیگری- ص 488). و بدین لحاظ در فضای با دیگران‌زیستن دیگر هر فرهنگی نمی‌تواند راه ویژه‌ی خود را در پیش گیرد.

 

نمایش چاپی