بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
19051
متن پرسش
سلام: من شروع کرده بودم به روزه ۵ شنبه اول و آخر و ۴شنبه وسط خیلی حال خوبی داشتم بعضی وقت ها. ولی یه روز که روزه بودم شهوت به سختی برم هجوم آورد و احساس خیلی بدی بهم دست داد که قابل توصیف نیست و دیگه روزه نگرفتم در ضمن بدنم هم ضعیف است و بعضی وقتها که روزه بودم مقداری کمر درد می گرفتم چه کنم استاد ادامه بدم این روش رو یا قطع کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر بتوانید کاری بکنید که نفس، روزه را بشناسد خوب است و آن از طریق روزه‌داری در ماه به همان شکل که می‌دانید، محقق می‌شود. موفق باشید

18932

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: به نظر شما چطور باید با لجبازی ها بر خورد کرد؟ چطور با کسانی که خود را علامه می دانند ولی فلسفه و عرفان را قبول ندارند برخورد کرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: یک انسان حکیم هرگز خود را درگیر این جدال‌ها و مراءها نمی‌کند؛ خوب است که در این رابطه به توصیه‌ی امیرالمومنین به فرزندشان نسبت به ترک مراء که در کتاب «فرزندم این‌چنین باید بود» آمده‌است رجوع فرمایید. موفق باشید

18803

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم استاد عزیزم: 1. آیا هر موضوع علمی را که شروع کردیم بهتر این است که تا آخرش تحقیق کنیم بعد ورود به مبحث دیگری کنیم یا چه توصیه ای می فرمایید؟ 2. مدتی است که با همچین مسئله ای در گیرم که نکند من بزرگ شدم عالم و عارف کامل نباشم لذا برای خودم دعا کردم این به فکر خود بودن اشکالی دارد آیا گم شدن در آینده نیست؟ 3. بنده نوجوان هستم و هنوز 18 ساله نشده ام در این شرایطی که قرار داریم مساجدی هستند که نیاز به مسئول جلسه دارند بنده هم بحمد الله اهل سیر هستم و اهل شوخی و بازی و... نیستم اگر عالم من با عالم این بچه ها نخوره از آن طرف هم باید این ها را کسی هدایت کند که فردا گمراه کننده نشوند دوست دارم هدایت شوند ولی ان شاءالله خودتان بهتر می دانید که بچه های امروزی غالبا چگونه اند. اگر بچه هایی باشند که اهل شوخی وقت سوزی و بازی احیانا حرف بد و کار بد و... من با این حال آیا اخلاقا بهتر است مسئول شوم یا نه؟ آیا این عذاب نیست که کسی که معنویتی دارد گرفتار عده ای شود که او را در ک نمی کنند و گرفتار بی عالمی هستند (اگرغافل باشند البته)؟ از آن طرف مسئول جلسه باید تلاش فراوان کند جان بکند و... شاید 70 درصد کار مسئول جلسه در بیرون جلسه است من اگر بروم بشوم پس مطالعات خودم چه می شود هم درس هم مطالعه هم جلسه! استاد آیا اگر مسئول جلسه نشدم کار بدی کردم امام زمان (عج) ناراحت می شوند؟ باید روی خودم در این سنی که دارم وقت بگذارم پس جامعه چه؟ بچه های مدرسه و دم کوچه و مسجد و شهر را چه کسی هدایت کند قحط الرجال است! یا روی جامعه وقت بگذاریم پس شخصیت علمی و فکری و خلوت و...چه؟ در ضمن کسی که مسئول شد چه بسا باب مکروهات زیادی را مرتکب شود روحیه عرفانی به درد جلسه نمی خوره! آیا روحیه شاد و... نداشتن من دلیل محکمی هست که مسئول نشوم؟ آیا اخلاقا مجاز است من به خاطر این امر مکروهات را مرتکب شویم؟ استاد عزیز جوری جواب دهید که از سرگردانی، کاملا نجات یابم و مجبور به پرسش های دیگر نباشم. ممنون و متشکرم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- آری! ولی با تفکر اجتهادی، ولی نه در حدّ حفظ‌شدن و حفظ‌کردن 2- خیر! خیلی هم خوب است 3- روی این فکر کنید که اگر بشود مسئول نباشید ولی در خدمت موضوعات فرهنگی آن گروه قرار داشته باشید، بهتر است 4- اگر این پیشنهاد عملی نیست، لااقل در مسئولیت خود وقت‌تان را تقسیم کنید که سایر کارها و مطالعات زمین نماند و همه‌ی فکر و ذهن‌تان مسئولیت‌تان شود. موفق باشید

18758

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام خدمت شما استاد عزيز: بنده میدونم شما وقتتون خیلی پره، و مشاوره نمیدید، و فقط در مورد معارف پاسخ میدید، ولی من به اندازه چند سوال به کمک شما نیاز دارم من همون موضوعه حوزه رو با شما مطرح كردم و قبلش هم درباره بودن يه طلبه حرف زدم كه ايشون از لحاظ معنوي به من كمك زيادي كردند اگر يادتون باشه (سلام خدمت استاد من دختري هجده ساله هستم كه با پسري طلبه آشنا شدم كه از لحاظ معنويات هم خيلييييي بالاتر از بنده بودن اون موقع اصلا هدف و آرزوي من پزشكي بود و اعتقادات خاصي نداشتم پوچ و بي هدف، ايشون اول بصورت مشاور بنده بودن يعني سوالات ديني خود را مي پرسيدم بعد كاري كردن كه به دين علاقه پيدا كنم به خدا به پيغمبر به خيليييييي مسائل اصلا من حجاب درستي هم نداشتم اصلا خدا برام محور نبود ولي بعد از صحبت ايشون خدا محور قرار گرفت خدا رو شناختم هدفه خودمو شناختم راه زندگيم عوض شد. بعد ايشون ميخواستن تشريف بيارن خواستگاري براي آشناي بهتر اما به دلايلي من گفتم بزاريد دوره دبيرستانم را پايان بپزيرم بعد تشريف بياوريد. بعد الان من تصميم گرفتم بيام حوزه، اخلاقم، بينشم، رفتارم، حجاااابم بشدت تغيير كرد. اصلا تو وادي قرار گرفتم كه بي نظيره اما ايشون كه واقعااااا طلبه بسيار خوبي هستن كم كم داشت يه رابطه مجازي ايجاد ميشد بعد ايشون استادشون فرمودند كه اين ريسمان شيطاني را ترك كنيد و ايشون گفت كه اين كار شيطان بوده اين طرز آشناي درست نيس اصلا علاقه بايد بعد عقد ايجاد بشه شيطان بطور ماهرانه اي ما رو گول زده و ...من حالم خيلي بد شد ايشون گفت بزاريد اين رابطه قطع بشه يعني بايد بشه چون هر ازدواجي كه بر اين مبنا باشه فايده اي نداره و نبايد با دروغ و كلك از اين حرفا باشه و اينقدر قشنگ براي من اين موضوعو شرح دادن كه من ديدم واقعا ازدواج از اين طريق فايده اي نداره بعد اين رابطه قطع شده تا تابستون كه ايشون بخوان بيان خواستگاري به نظر شما استاد همچين ازدواجي خوبه؟ ما ميدونيم بد شروع کرديم ولي به اشتباهممون پي برديم نظر شما چي هست؟ اگر از طريق شرعي و قانوني و بدون اطلاع بنده باشه خوبه؟ و اون رابطه اي كه ايجاد شده بود رو چطور جبران كنيم؟ توبه بايد بكنيم؟ چه عملي انجام بديم كه اون گناه از بين بره؟ اين سوال بنده بودش كه شما گفتيد اين راهي براي كسب ديانت بوده مگر مي شود خدا در ميان نبوده باشه و شما به نور بندگي منور شده باشيد بعد از هزاران مشكلي كه پشت سر گذاشتم تونستم خانوادمو راضي كنم برم حوزه فقط سوالاتي داشتم درباره آقاي طلبه اي كه زندگي بنده رو عوض كردن ايشون در شهر تهران ساكن هستند و بنده در اهواز، بنده به ايشون علاقه ي بسيار زيادي پيدا كردم بخاطر تفكر و بينش و أفكار زيباي كه داشتن چند تا سوال دارم ازتون: ١. آيا بخاطر ارتباط قبلي كه الان اون گونه نيست و قطع شده و فهميديم اون گونه ارتباط و آشناي اشتباهه و ما گول شيطان را خورديم و الان در صدد آنيم كه جبران كنيم بازم ازدواج اشتباهه؟ حتي ما به خداوند توكل كرديم و نتيجه كار م به او سپريم ٢. صحبت كردن در مورد هماهنگي ازدواج و جلو اوندن بطور خيلي سنگين و مختصر مشكلي دارد اگر دارد قطع كنيم؟ ٣. چطوري آنها پيش قدم بشوند؟ ٤. بگويند چگونه من را شناختن؟ اگر بگويند به من مشاوره مي دادن ديدگاه بدي نداره؟ البته ميدونم حرف مردم اهميت چنداني ندارم اما خب همان پدر و مادر هم مهمه و راهي به ما پيشنهاد كنيد كه بتونيم بدون كلك و دروغ كاري رو انجام بديم چون اصلا صلاح نميدونم خود بنده بخواهم زندگيمو اينطور شروع كنم و مي دانم خود خدا هم خوشش نمي آيد 5. اينكه شهر ديگه هستيم مشكلي دارد؟ از لحاظ شرعي مشكل ساز مي شود؟ ٦. ما همدیگه رو دوست داريم و اين دوري مخصوصا براي من سخت تره چون ايشون طلبه هستن و ايمان قوي تري دارن. فكر كنم برای ايشون راحت تر باشه ولي براي من سخته. اما دوست هم ندارم کاري خلاف رضاي خدا انجام بدم يعني نظر خدا هم خيلي براي من اهميت داره اگر بدونم خداوند هم راضي نيست نميتونم زندگيو شروع كنم. ٧. تقريبا هم اعتقادات نزديكي داريم چون تقريبا تمام اعتقادات من رو خود ايشون ساختن بهتر ميتونم حرفاشونو درك كنم و بفهمم و اگر با كس ديگري ازدواج كنم احساس مي كنم به مشكل بخورم بخاطر اينكه اون نفري كه بخوام ازدواج كنم اعتقادات خاص خودش را هم دارم منم اعتقاداتم بصورت ديگري شكل گرفته خودم احساس مي كنم زندگي موفق تري خواهم داشت با ايشون و تمام سختي هاي الان هم فقط بخاطر رضاي خدا دارم تحمل مي كنم و خداوند هم خيلي كمك كردن آرامش بم دادن كه قبلا نداشتم. استاد نظر شما براي من خيلي مهمه ما بر مبناي حرف شما ميخوايم تصميم بگيريم تو رو خدا ما رو راهنماي كنيد و بهترين مشاوري كه من مي شناسم كه ميتوند كمك كنه شما هستيد ببخشيد وقتتونو گرفتم و سرتون درد آوردم. ممنونم اگر كمك كنيد حرف شما آينده ما رو ميسازه بالاخره شما صلاح بهتر ميدونيد كيس هاي مختلفي. ديديد. من فكر مي كنم بتونم با ايشون به درجات بالاتري از معنويات برسم و به خدام نزديك تر بشم چون ايشون هم تفكرشون خيلي شبيه به شماس بازم ممنون كه وقت ميزاريد. به كمكمتون نياز دارم. يا علي شبتون خوش. لطفا اين سوال هم در سايتتون قرار ندهيد. ممنونم. هميشه دعا گوي شما هستم بخاطر خدمتي كه به ما جوان ها مي كنيد و وقت مي زاريد سوالامو پاسخ مي ديد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قبلاً به سؤال‌تان این‌طور جواب داده شد: باسمه تعالی: سلام علیکم: (شخصی) نه؛ خیلی حساس نباشید بالاخره رابطه‌ای جهت پیداکردن راهِ دیانت بوده و مگر می‌شود خداوند در این رابطه، در میان نبوده باشد و شما به نورِ بندگی او منوّر شده باشید؟! موفق باشید

16576
متن پرسش
سلام: در جلسه هفتم کتاب «آشتی با خدا» قسمت چگونگی نیل به مقام نبوت آورده اید که (پیامبر 20 سال در غار حرا جهت آزاد شدن از دنیا و اتصال به حقایق خدا تزکیه می‌کردند و این در حالی است که هنوز پیامبر نبودند و پاداششان این بود که بعد از 20 سال وحی بر ایشان نازل شد و به نبوت رسیدند تازه آنگاه تحمل آن برایشان بسیار سنگین بود) این مطلب را چگونه با بحث خلقت نوری پیامبر (ص) و اینکه بر عوالم دیگر نیز پیامبر (ص) بوده اند و خلاصه معارفی که در جامعه کبیره می خوانیم تطبیق می دهید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» عرض شده که باید بین نفس ناطقه‌ی حضرت رسول«صلوات‌اللّه‌علیه‌واله» با مقام نوری آن حضرت تفاوت قائل شد. آن‌که نماز می‌خواند و اشک می‌ریزد و روزه می‌گیرد، مقامِ نفس ناطقه‌ی حضرت است تا حضرت در این مقام، با مقامِ نوری خود متحد بمانند و نبوت نیز مربوط به نفس ناطقه‌ی حضرت می‌باشد. موفق باشید

16296
متن پرسش
سلام: چند تا سوال دارم: 1. چرا بعضی ها اصلا با معنویات سروکار ندارند ولی اصلا احساس پوچی نمی کنند ولی اگه ما مدتی بی اهمیت بشیم زندگی برایمان جهنم می شود. ۰۲ این سوال را در قالب مثال بیان می کنم: اگر کتاب حکایت زمستان را که خاطرات یک اسیر است خوانده باشید متوجه شجاعت این فرد می شوید، سوال من است که آیا این فرد اصلا نمی ترسیده، یعنی ذاتا مثل امام خمینی (ره) طعم ترس را نچشیده بوده یا نه می ترسیده ولی با توکل بر خدا وارد میدان و عمل می شده؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- نمی‌توان چنین برداشتی را کرد. زیرا این افراد سعی می‌کنند کمتر به بنیاد وجودی خود که فریادش از دست کارهای این‌ها بلند است، رجوع کنند و لذا در بین این بی‌خیالی‌ها، غم عمیقی را در خود دارند 2- نور انقلاب اسلامی در آن فضا کار خود را می‌کند، نه‌تنها آن مرد بزرگ یعنی جناب آقای «حسین مردی» آن‌چنان رسالت تاریخی خود را به صحنه آورد که حتی خانم معصومه‌ی آباد در کتاب «من زنده‌ام» غوغای تاریخی خود را همراه با دیگر خواهران اسیر، ظهور داد. و این قصه‌ی هر آن کسی است که در زیر سایه‌ی انقلاب اسلامی در مقابل استکبار به صحنه بیاید. چنین کسی حتی اگر در زندگی شخصی از یک موش و سوسک هم بترسد، به نور ولایت ولیّ امر مسلمین در صحنه‌ی تاریخی آن می‌کند که آن 23 نوجوان در کتاب «آن 23 نفر» به نمایش گذاشتند. موفق باشید 

12743

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد بزرگوار جناب طاهرزاده: خوشحال می شوم راجع به دمیده شدن نور علم بیشتر توضیح داده و از کلی گویی بپرهیزید. راستی شما در توفیق یقظه ای که داشتید کدامیک از بزرگوار ها را در عالم خواب زیارت کردید؟ آخر بنده از زبان جناب سعدی شنیده ام که خفته را خفته کی کند بیدار، با این اوصاف عامل بیداری شما چه کسی بوده است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده تنها یک معلم معارف هستم و آنچه را که برای سعادت خود و دیگران مفید می‌دانم در اختیار عزیزان قرار می‌دهم. امیدوارم که خداوند از بنده قبول فرماید و از سر کرم خود آبادانی آخرت را از من دریغ ندارد. موفق باشید

7636
متن پرسش
با سلام میدانیم که ملکوت هرچیز امرکن فیکون و ایجاد هرچیزی است که تدریج بردار نیست.با این حساب عالم ماده که عالمی زمان مند و دارای حرکت جوهری است،ملکوتش برزخ و قیامت است؟با این حساب ملکوت هرچیزی بدست خداست،در مورد عالم ماده به چه صورت است؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: همین‌طور است که می‌فرمایید و لذا ملکوت عالم ماده آن جنبه‌ی وجودی آن عالم است که به صورت حرکت و تبدیل قوه به فعل ظاهر شده، زیرا ملکوت هرچیز جنبه‌ی ثبات آن است. موفق باشید
6556
متن پرسش
سلام.حضرت استاد با توجه به این که در علم ژنتیک نطفه ای را پرورش می دهند وتبدیل به انسان می کنند خیلی ها به این عقیده نزدیک شده اند که پس حقیقتی به نام حیات وجود نداردکه از جانب خدا در جنین دمیده می شود ومیگویند وقتی می توانیم تمام سازوکار جنین وتبدیل آن به نوزاد را توجیه علمی وتجربی کنیم چه دلیلی است که به خرافه وغیرماده وعالم غیب اعتقاد داشته باشیم .می گویند این نطفه همان مواد مغذی می باشد که درطبیعت به صورت پراکنده ودر زن ومرد به صورت ترکیبی وجود دارد واز طرفی سیر تکاملی طبیعت گاهی اقتضای گیاه گاهی حیوان وگاهی انسان می کند واین چرخه با مرگ هرکدام ادامه دارد وتبدیل به مواد اولیه طبیعت می شوند وبعد باز ازخاک شروع می شود بعد گیاه بعد حیوان ودرانتها انسان شکل می گیرد. واز طرفی مسئله بغرنج تر میشود که غرب ادعا می کند که در مسیر تکامل تکنولوژی هوش مصنوعی انسان هایی را خلق می کند که تمامی احساسات بشری را دارا باشد واین از انجا سرچشمه می گیرد که تمام حقیقت وکارآمدی وکنترل بدن را مربوط به مغز می دانند ومی خواهند با شبیه سازی آن نشان دهند که انسان هم یک پدیده ای است که اقتضای طبیعت آن را به وجود آورده ومانند تنه ی درختی که اقتضای طبیعت آن را به وجود آورده وامروزه بشر می تواند نسخه ی غیر طبیعی واز یک مسیر آزمایشگاهی شبیه تنه ی درخت وچوب را بسازد انسان را هم می تواند از یک مسیر ازمایشگاهی وبا دور زدن طبیعت بسازد.به نظرم مباحث معرفت النفس و دارای روح بودن بشر در قرونی که صحبت از هوش مصنوعی وعلم ژنتیک نبود خیلی راحت وبا فطرت پاک همه قبول می کردند غیر معاند!اما امروزه این گونه نیست قشر وسیعی از دانشجویان کشورخودمان براین باورند که اصل آنان مغز آنان است وروح خرافه ای باقی مانده از زمان نادانی بشر که هرچه را نمیدانست وعلتش را نمدانست آن را به عالمی غیر ماده وغیب مربوط می کرد .حضرت استاد به نظرم دیگر داستان پی نوکیو را برای سرگرمی نگاه نمی کنند بلکه به عنوان ارمانی دیرین که بشر به آن می اندیشید وامروزه به آن رسیده می بینند بشری که بتواند مثل خود را بسازد! به نظرم غرب وعلم غربی با هدایت شیاطین نوک پیکان خود را به سمت انکار عالم غیب گرفته است ومیداند با این کار میتواند تمامی آن چه را مدنظر دارد به یک باره بدست آورد شایسته است بزرگان واندیشمندان معتقد در این زمینه خیلی تلاش کنند وبه نوعی نگذارند غرب در این میراث واصلی ترین میراث عالم دینی که غیب و ماورای ماده باشد تشکیک کند. ممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در هرحال وقتی انسان به خود آید و متوجه شود ماوراء این بدن، خودی را احساس می‌کند که همه‌ی احساسات را به آن خود نسبت می‌دهد مجبور است وارد این اندیشه شود که وجهی از او در صحنه است که غیر از تن اوست، همانی که تن را با همه‌ی مکانیسم‌اش احساس می‌کند، هرطور هم که توجیه کند باز با خودش طوری روبه‌رو است که به خودش علم دارد و همیشه با خودش می‌باشد چه بدن داشته باشد و چه بدن نداشته باشد، حال با چنین خودی که بی‌بدن هم خودش است چگونه به‌سر ببرد؟ با خاطری مغشوش از عالم کثرت یا با خاطری یگانه با علم وحدت؟ شریعت آمده است تا انسان بتواند با خدا به‌سر ببرد که عین وحدانیت است چه بدن داشته باشد و چه نه. مگر بنا است کسی که خود را به خوابی زده است را هم بیدار کنیم؟ موفق باشید
5679
متن پرسش
سلام.علت بایکوت خبری شما چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: اصل‌اش را اثبات کن تا بماند علتش‌. مگر یک معلمی که یک گوشه‌ای مشغول امورات خویش است باید روی آنتن خبری باشد؟ مگر بنده تشکیلات خاصی را دنبال می‌کنم که دوست داشته باشم در میدان باشم؟ امیدوارم بتوانم همچون موری در کنار خرمن انقلاب در راستای پایداری آن و حسن عاقبت خودم دانه‌ای را جابجا کنم. موفق باشید
24405

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و عرض ادب: ۱. استاد عزیز در یک سایت مذهبی پرسش و پاسخ در جواب سوالی راجع به برزخ نوشته بود که دو دسته برزخ دارن انسانهای خیلی خوب و انسانهای خیلی بد و انسانهای متوسط در حالتی مثل خواب و بی حسی به سر می برند در برزخ... آیا این حرف درست است؟ ۲. شما در تایید فرمایشتون مبنی بر اینکه بهشت و جهنم از درون انسان نشأت می گیرد به آیه « تطلع علی الافئده» استناد می فرمایید ولی ظاهر آیه به این معناست که عذاب قلبها را احاطه می کند نه اینکه از قلبها ناشی شود (کلمه «علی» آمده و «من» بکار نرفته) لطفا راهنمایی بفرمایید. متشکرم و التماس دعا.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در هر حال چون نفس ناطقه مجرد است و هرگز نابود نمی‌شود بعد از انتقال از بدن به هرحال در برزخ خود زندگی می‌کند. ۲. در این مورد خوب است که به تفسیر آیت اللّه جوادی رجوع شود از آن جهت که بعضاً «علی» اشاره به وجه متعالی و در برگرفتگی می‌دهد و این در درون انسان رخ می دهد. موفق باشید

23847
متن پرسش
با سلام: جناب استاد درباره بودا سوالی که مطرح است این است که بودا خیلی خوب متوجه حقیقت عالم ماده می شود که عالم ماده چون عین تغییر است دل بستن به آن باعث رنج می شود و باید از طریق آن هشت دستور از تعلق به عالم ماده نجات یافت ولی مشکل این است که هیچ متذکر عالم غیر متغیر نمی شود حتی مطلب در بودیسم طوری مطح می شود که روان انسان و روح او هم متغیر است و این سوال که اگر حقیقت انسان غیر از عالم ماده نباشد پس چه چیزی می خواهد خود را از عالم ماده نجات دهد و اگر غیر عالم ماده متغیر عالم ثابتی نباشد پس چگونه انسان می خواهد خود را نجات دهد. اصلا به این سوالها هیچ پاسخی داده نمی شود و خیلی مشکل است باور کرد کسی در سطح بودا متوجه این حقایق نباشد یعنی یک حلقه گمشده بزرگی در تفکر منسوب به بوداست.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که جناب بودا در فرهنگ خاص خود سخن می‌گوید که ابداً آن فرهنگ، فرهنگ فلسفی که عالَم را به ماده و مجرد تقسیم می‌کند، نیست. به تعبیری می‌توان گفت او از اگزیستانسِ انسان سخن می‌گوید، شبیه چیزی که هایدگر در «دازاین» اشاره می‌کند. موفق باشید

23040
متن پرسش
سلام استاد محترم: آیا مطالعه کتب معرفت دینی که شما نوشته اید به خودی خود نوعی سیر و سلوک در عالم معنویات است؟ یا باید توام با عمل مثلا خواندن دعاها و ... باشد؟ با تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در بستر رعایت شریعت الهی، معارف دینی موجب عمق‌بخشیدن و تأثیر بیشتر دستورات دین می‌شود و معنای سلوک در همین رابطه است که انسان کاری بکند تا دستورات دین تأثیر بیشتر بر شخصیتش بگذارد و معلوم است که در بستر رعایت دستورات الهی، جایگاه نماز و دعا بسیار مهم است. موفق باشید

22812
متن پرسش
سلام علیکم خدمت استاد عزیز: بنده تازه به کانالتون پیوستم و کتاباتون را میخونم. خداوند فرموده روزیه همه ی بنده هام رو میدم، پس چطوره که این همه ادم از گرسنگی میمیرن، یا اگه نمیرن هم با بی ابرویی زندگی میکنن. چندی پیش چند تا از دوستای من ازدواج کردن و گفتن خدا روزی رسونه، ولی الان درس و علم رو ول کرده، فقط دنبال کاره، البته زندگیش بد نیست ولی تقریبا درس رو بعد چند سال بیخیال شد. آیا با این وضعیت منم که وضعیت مالیم به شدت خرابه، با این وضعیت اقتصادی، ازدواج کنم تا به گناه نیافتم، پس درس و ابروم چی میشه. ممنون از راهنماییتون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: موضوع رزق، عرض عریضی دارد. آری! بالاخره خداوند برای هر مخلوقی راهی برای رسیدن به رزقش مقرر کرده. عمده آن است که با آرزوهای دنیایی و غفلت از وظایف شرعی، آن راه را گم نکنیم و به بیراهه برویم. وقتی آن راه تا حدّی خود را نشان داد، ازدواج‌کردن هم جا دارد. در صداقت و تواضع است که راه گشوده می‌شود. موفق باشید

21842
متن پرسش
سلام استاد گرانقدر: با روایاتی مثل این که امام حسین (ع) شیر از مادر نخورده اند و با زبان مبارک پیامبر سیراب می شدند و یا حضرت زهرا (س) که پریود ماهیانه نداشته اند و یا روایتی که هنگام خاکسپاری حضرت زهرا (س) دستان پیامبر (ص) از قبر بیرون می آید و امثال این روایات که در متون تشیع زیاد است که با عقل مان جور در نمی آید چطور باید برخورد کنیم؟ التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید مورد اول و دوم بیشتر جنبه‌ی تأویلی دارد. یعنی می‌خواهند بگویند در واقع، حضرت امام حسین «علیه‌السلام» با نور مبارک پیامبر سیراب می‌شدند و یا در مورد حضرت زهرا «سلام‌اللّه‌علیها» می‌خواهند بگویند طهارت آن حضرت تا حدّ جسم، سریان داشته است، نه آن‌که آن حضرت از حالت طبیعی که یک زن باید داشته باشد، بیرون باشند. ولی در مورد سوم، چه اشکال دارد که دستان مبارک پیامبر خدا «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» از عالم برزخ در عالم ناسوت ظهور کند و بدن مبارک زهرای مرضیه «سلام‌اللّه‌علیها» را برای قراردادن در قبر بگیرند. موفق باشید

21522

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: بنده چند وقتی هست در اقامه نماز کاهل شده ام و خیلی وقت ها نماز نمی خوانم و در ضمن می دانم این نمازهایی که نمی خوانم را بدهکارم و بالاخره باید بخوانم و می دانم که اگر الان بمیرم در جهنم عذاب خواهم دید و همچنین درک می کنم که نوعی مرض در نفس من به وجود آمده که نخواندن نماز برای من سهل و آسان شده، این مرض را می فهم اما دلیل به وجود آمدنش را نمی دانم، لطفا به بنده بفرمایید چطور این مرض نفسانی را درمان کنم و از این حالت خلاص بشوم؟ راه و روشی روشن جلوی پای بنده بگذارید، با تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد بنده آن است که با تقویت معارف الهیه این مشکل رفع می‌شود. پیشنهاد اولیه‌ی بنده مطالعه‌ی کتاب «ده نکته در معرفت نفس» همراه با شرح صوتی آن است. هر دو بر روی سایت هست. موفق باشید

21515

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: ببخشید از اینکه وقت گرانبهایتان را می گیرم. دو سوال هست که مدتهاست ذهنم را مشغول کرده می دانم که در راستای پرسش و پاسخ های شما نیست ولی این از مشکلات ماست که فرد قابل اعتمادی را برای پاسخ سوالاتمان پیدا نمی کنیم. ١. چه حکمتی دارد که زنها باید در ماه، ٧-١٠ روز از نماز و روزه و عبادات محروم شوند. ما که هنوز به حقیقت نماز و عبادات نرسیده ایم ولی اگر کسی حقیقت نماز را درک کرده باشد چطور می تواند تحمل کند که نماز نخواند؟ در این مورد چه تفاوتی بین زن و مرد هست؟ بعضی اوقات واقعا ناراحت کننده است که موقعیتهای مکانی و زمانی را که در سال یک بار توفیق داریم مثلا شبهای قدر، اعتکاف، زیارت و... را از دست می دهیم. ٢. مگر خواندن صیغه عقد بین دختر و پسر منجر نمی شود تا حقیقت رحم که در عرش است در بین آنها تجلی کند تا به همدیگر محرم شوند پس اجازه پدر در این حقیقت چه نقشی دارد؟ آیا اگر اجازه پدر نباشد این حقیقت و این محرمیت ایجاد نمی شود؟ آیا مربوط به مسائل اجتماعی و شرایط جامعه است؟ به طوری که آقای مکارم شیرازی فتوا داده اند که دختران بالای سی سال نیازی به اجازه پدر ندارند. اصلا سن در این حقیقت چه نقشی دارد؟ وقتی دو دختر در شرایط یکسان هستند با این تفاوت که یکی پدر دارد و دیگری ندارد، چطور است که برای او که پدر ندارد حقیقت ایجاد می شود ولی برای دیگری نه؟ به دنبال حکم فقهی آن نیستم ولی در این مورد در یک سرگردانی هستم که امیدوارم جواب شما مرا از این سرگردانی نجات دهد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- خداوند از ما بندگی خود را می‌خواهد، حال چه با نمازخواندن و چه با نمازنخواندن 2- فکر می‌کنم با رعایت ادب، ارتباط با عالم عرش در آن خانواده بهتر محقق شود و به همین جهت بین مراجع تفاوت نظر هست که اگر آن‌جایی که باید اذن پدر گرفته شود، از آن عدول گردد عقد باطل است، یا بدون باطل‌بودنِ عقد، گناهی صورت گرفته. موفق باشید

21498
متن پرسش
استاد عزیز سلام: ۱. چرا وقتی تصمیم بر نزدیکتر شدن به دین می گیریم و می خواهیم در مسیر ایجاد عالم دینی قدم برداریم، یک سری شک و شبهات که قبل از اینکه در مسیر عالم دینی قرار بگیریم نداشتیم در ما بوجود می آید؟ آیا این شکها از نفس ماست به واسطه صفت رذیله سوءظن یا از تلقینات شیاطین است جهت عقب نشینی ما برای اینکه عالم دینی نداشته باشیم و فقط به ظاهر دین اکتفا کنیم؟ ۲. راه حل چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید هم تذکر فرشته باشد تا با عمق بیشتری دین را دنبال کنید. راه حلّ مشکل، تعمق‌بخشیدن به عقاید است و بنده «معرفت نفس» را پیشنهاد می‌کنم. موفق باشید

21439
متن پرسش
با سلام: با توجه به اینکه عین ثابته هر فرد در علم باری تعالی است و اصلا ما قبل از تولدی وجودی نداشتیم تا بخواهیم اختیاری داشته باشیم مقصودتان از مطالبی که در پاسخ سولات سایت آمده است را در نمی یابم همچنین اینکه پدر و مادر را فرد انتخاب کرده است در صورتیکه بداهتا انسان می یابد که در انتخاب همسر مختارست و به نظر من دور از ذهن است که انسان ها قبل از تولد تقریبا نیمی زن بودن را انتخاب کنند و نیمی مرد و نیز در صورت تزاحم انتخابها تکلیف چه می شود؟ مثلا در فلان تاریخ که حملی صورت می گیرد دو نفر آن والدین را انتخاب کرده باشند بنظر حقیر واقع اینست که هیچ انتخابی قبل از تولد در کار نیست. خداوند خود جبرا افراد را می آفریند پس از آن اختیار دارند و چون نظام احسن است پستی و بلندی هایی وجود خواهد داشت برخی عقب مانده و برخی نابغه اند و قس علی هذا و الا اگر انتخابی در کار بود قطعا همه بهترین ها را انتخاب می کردند و دلیلی نبود فی المثل کودن بودن را انتخاب کنند زیر چرخ آفرینش برخی باید له شوند والا نظامی شکل نمی گیرد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث این موضوع مفصل است. به این آیه فکر کن که می‌فرماید: « قالَ رَبُّنَا الَّذي أَعْطى‏ كُلَّ شَيْ‏ءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدى‏ (50)/طه) یعنی پروردگار ما به هر شیئ خلقتِ او را می‌دهد. یعنی خلقتی برای هر شیئ هست و خداوند همان را به آن شیئ می‌دهد. و نیز به این آیه فکر کن که می‌فرماید: « إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَيْئاً أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ (82)/یس) یعنی امر او چنین است که چون خواست چیزی را خلق کند، به آن چیز خطاب می‌کند که بشو و می‌شود. یعنی آن شیئ امر حضرت پرودگار را می‌شنود و می‌پذیرد. از طرفی علم خداوند به ما قبل از تولد ما حکایت از وجودِ امکانی ما دارد و امکان، در موجودی که چند بُعدی است مثل انسان، خود به خود یعنی در همان ذات اولیه‌اش دارای اختیار است. موفق باشید

21075
متن پرسش
با سلام: حضرتعالی مقدمه اول را سوفسطایی نبودن فرد می دانید لکن به نظر می رسد مشکل سوفسطاییان معرفت شناسانه است نه هستی شناسانه بنابرین آنها در اینکه لااقل خودشان وجود دارند یا این گزاره که وجودی هست و اینگونه نیست که عدم مطلق بر سراسر عالم حاکم باشد تردیدی شاید نداشته باشند، بنابرین برهان انفسی که نمی دانم تقریری از صدیقین است یا نه برای سوفسطایی هم کاربرد دارد و آن اینست که من وجود دارم (یا وجودی هست) این وجود یا عین وجود است یا وابسته به او من عین وجود نیستم پس عین وجودی موجودست حتی اگر فرد سوفسطایی ادعا کند که خود عین وجود یا خدا است باز به مقصود خود که می خواستیم اثبات کنم عین وجودی هست رسیدم منتها او در مصداق اشتباه کرده که باید با متذکر شدن نقصهایش عین وجود نبودنش را ثابت نمود بنابراین حتی در این مورد خاص هم اختلاف کبروی نخواهد بود و صغروی است پس به نظر می رسد این برهان برای همه حتی شکاک ترین افراد هم تام است و نیازی نیست در مقدمه برهان صدیقین سوفسطایی نبودن ذکر شود کما اینکه در تقریر علامه نیز ذکر نشده و حتی سفسطه را نیز با تقریرشان دفع می کنند و هذه هى الواقعیةُ الّتى ندفعُ بها السفسطةُ یا باید پذیرفت که هیچ نیست یا اگر پذیرفتیم که اندک موجودی فارغ از ماهیت اش وجود دارد گریزی از پذیرش عین وجود نداریم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌اید همین اندازه که شما با برهانِ انفسی موضوع «بودن» را مدّ نظر قرار دهید، عملاً باب «کافی است که سوفسطایی نباشیم» به میان آورده‌ایم. فکر می‌کنم در تقریر علامه از برهان صدیقین در اصول فلسفه، علامه با همین جمله، برهان صدیقین را شروع کرده‌اند که کافی است سوفسطایی نباشیم. موفق باشید

20386

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و ادب و احترام: ضمن تشكر از زحمات استاد و آرزوي توفيق روزافزون براي ايشان سوالي از محضرشان داشتم كه ممنون ميشم جواب بفرمايند: استاد بزرگوار تفاوت تجافي در دعاي «اللهم تجافي عن دار الغرور» با كمال انقطاع در «الهي هب لي كمال الانقطاع اليك» دقيقا فرق تجافي با كمال انقطاع چيه؟ اگر اين دو كلمه نسبت به هم شدت و ضعف دارن چرا حضرات معصومين در هر دو جا درجه بالاتر رو درخواست نميكنن؟ و اينكه منبع مطالعاتي مي خواستم دراين زمينه. ممنونم استاد
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: موضوع «تجافی عن دار الغرور» با نظر به پهلوگرفتن از دنیا مطرح است. ولی انقطاع به سوی حق با نظر به حضرت حق در میان است و طلبِ انقطاعی که موجب فناء در عزّ قدس حضرت حق گردد. موفق باشید

19774
متن پرسش
مرا ببخشید که بغض نوشته هایم را اینجا اشک می ریزم. حرفها دارم در این سینه ی چون کوه سنگین شده. کوهی از درد بر دلم جا خوش کرده َست. واژه ها هم واژه های قدیم ... جور دیگری به صاحب کلام دل می دادند. حالا باید ناز واژه را کشید آوردش در زبان آنوقت همان واژه ی خائن دو روز بعد سر از قلم ِمزدوری در می آورد که تمام رشته ی کلام را نرسیده، پاره می کن . بگذریم ... بگذار از معامله ی انقلاب برایت بگویم. از اینکه من، جوان ِامروز ِانقلاب چه سنگین معامله را باخته َم. آنجا من که همه چیزم را فدا کردم، عوض َش یک مشت درد در دامانم ریخته َند ... معامله آنجا جالب می شود که بدانی هر آنکس که بیشتر داد، دردمند تر شد ... گویا امروز ِ انقلاب اصرار دارد ابعاد دیگر فقرم را به رخ َم بکشد. در به درم . در به در ِچاه ِزمان! چاهی که در آن هرچه درد ِمحبوس شده در سینه را فریاد کنم. شاید چاه هم میراث ِپدرمان علی ست. تو گویی زخم های دیروز ِحسین بن علی صدای ِدردهای امروز ِماست آنجا که زخم بر زخم بوسه می زد، درد بر درد شکوفه کرد ... «من المومنین رجال صدقوا ما عاهدو الله علیه فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر» کسی چه می داند؟! شاید قضای نحب ِانقلاب به ادای انتظارش رسیده َست. و من که میان قضا و ادای آن رسیده َم ما فی ذمه ی کدام نماز ِانقلابی َم را امروز باید به جا بیاورم؟ این بار ِکدامین ِ تاریخ ِگمنام َست که هنوز نیامده وزن َش را بر جنین ِضعیفی چون من بی خبر از همه جا، انداخته َست؟ و این سوال ِامروز ِمن َست از هر آنکس که بر بلندای انقلاب به تماشای افق های دور دست، خیره نشسته َست: «ما امروز کجای انقلاب ایستاده ایم؟! ما امروز کجا ایستاده ایم؟!» حقیقتا که می داند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌جا جایی است که کم‌تر کسی می‌تواند حقیقت تاریخی آن را درک کند. این‌جا دورانِ فترت است. این‌جا جایی نیست که عقلایی که با انقلاب اسلامی معامله‌ی دنیایی و شهرت کردند، بتوانند بمانند. این‌جا جایِ عاشقانی است که در آخرین قطره‌های سخن خونین خود فرمودند: «مگر بيش‏ از اين است كه فرزندان عزيز اسلامِ ناب محمدى در سراسر جهان بر چوبه‏ هاى دار مى‏ روند؟ مگر بيش‏ از اين است كه زنان و فرزندان خردسال حزب الله در جهان به اسارت گرفته مى‏ شوند؟ بگذار دنياى پست ماديت با ما چنين كند ولى ما به وظيفه‏ ى اسلامى خود عمل كنيم.»[1] و حرف بنده بیش از این یک کلمه نیست که تا ما با حضرت روح اللّه«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» و این سخن آتشین‌اش زندگی می‌کنیم، زنده‌ایم و لاغیر. موفق باشید

 


[1] - امام خمينى« رضوان الله تعالى عليه»، در تاريخ 8/ 1/ 68.

19699
متن پرسش
سلام محضر مبارک استاد عزیزم: استادجان! اشعار حاج میثم عجب داستانی شده! استاد عزیز جضرتعالی در پیام کاربر عزیزی که با آن یادداشت حقیر موافق و هم نظر بود، فرمودید که دولت باید روحیه ای نقد پذیری را بالا ببرد! استاد عزیزم ما هم معتقدیم که دولت باید این چنین باشد! استاد عزیزم ما هم مضامین اشعار دکتر مطیعی را می پذیریم و عین گفتمان امام و رهبری می دانیم! اما معتقدیم آن سبک، آن شیوه جز تفرقه، تشنج، سوء استفاده و دیگر آفت ها دست آوردی ندارد. استاد بنده از شاگردان حضرتعالی هستم اما نمی دانم چرا در این مورد اقناع نشدم!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: زیبایی کار به همین است که هر دو طرف فکر کنیم. تا وقتی بنده در سخن‌گفتن احساس امنیت می‌کنم که امیدوار باشم رفقای ما نسبت به بنده حالت مریدی نداشته باشند و همواره نحوه‌های متفاوت تفکر را در نسبت به عرایض بنده بیدار نگه دارند. در این رابطه است که هنوز بنده معتقدم طرفداران دولت باید نحوه‌ای از رویکرد را برای خود تعریف کنند تا این نوع شعارها به طور مستقیم موجب نقد آن‌ها قرار نگیرد زیرا شعارهایی است که اساس انقلاب بر آن‌ها بنا شده است. البته باید بین بدنه‌ی دولت و بعضی از طرفداران ایشان که عملاً بنا دارند دولت را به مواضع افراطی بکشند، تفکیک قائل شد. موفق باشید

19400
متن پرسش
سلام استاد: دو تا سوال خواهشا به همش جواب بفرمایید، تشکر. ۱. فرمودین نفس ناطقه به جهت جنبه مثال مقام عالی و دانی وجود رو پیوند زد، جنبه مثالی منظورتون چیه؟ ۲. در طول مباحثتون همیشه یه جاهایی بی این نکته اشاره می کنید که فلان کار رو بدون واسطه ملائکه انجام میده، از قبض روح الی کارهای دیگه، این به جهت اینه که شدت وجودی اون فرد حتی از ملائکه بالاتر رفته؟ اگه بله چرا حتی بعضی از ائمه و انبیا رو خود عزراییل قبض روح کرده ولی شما فرمودین بعضیا خود خدا میاد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- جنبه‌ی مثالی نفس ناطقه مرتبه‌ای است از مراتب آن بین عالم عقل و عالم ماده 2- همیشه دو وجه در میان است، وجه ارتباط خدا با مخلوق که بی‌واسطه است و حضرت حق می‌فرمایند: «إنّی قریب». و وجه رجوع مخلوق به خداوند که عموماً با واسطه انجام می‌شود مگر در مقام معراجی محمدی«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله». در این مورد خوب است به کتاب «مبانی معرفتی مهدویت» رجوع فرمایید. موفق باشید    

18645
متن پرسش
سلام: خدا قوت و روز خوش. دهه فجر را تبریک عرض می کنم. سوال بر اساس مطلب پاراگراف بعدی، نگاشته شده: این که آقا می فرمایند«وحدت نیاز»، این یعنی چه؟ چطور بر این اساس می شود با کمونیست هم بست و نگذاشت فاصله بیافتد؟ این غیر از یک تاکتیک برای غلبه به دشمن مشترک هست؟ صدر انقلاب انواع فکر ها برای غلبه به شاه وارد میدان شدند. اما بعد از انقلاب، هر دفعه بخشی از آنها از جامعه تصفیه شد و از قطار انقلاب پیاده شد هزینه هایی متوجه انقلاب گشت. با این وجود این نوع وحدت چه توجیهی داره؟ لطفا ذیل بحث عقل و ادب ادامه انقلاب، پاسخ بفرمایید. مطلب یاد شده در فوق: آیت الله خامنه ای: سزاوار نیست دین، بین من و تو جدایی بیندازد. بر اساس آنچه در کتاب شرح اسم از گفتگوی میان آیت الله خامنه ای و یک زندانی کمونیست در سال 1354 آمده است، آیت الله خامنه ای خطاب به آن کمونیست می گوید: «ملاک اتحاد ملت‌ها»، «وحدت دینی» نیست، بلکه «وحدت نیاز» است؛ و آنچه که اکنون ما را به یکدیگر نسبت می‌دهد همین «وحدت نیاز» است. مصائب‌مان یکی است و سرنوشت‌مان نیز نامعلوم. سزاوار نیست دین، بین من و تو جدایی بیندازد." منبع: http://l1l.ir/czg
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی در بستر انقلاب اسلامی خود را تعریف کرده‌باشیم و با ملاک‌های انقلاب اسلامی در این تاریخ، خود را نشان دهیم، دیگر با هرکس می‌توان تعامل کرد، ولی نه به معنای آن‌که مبانی خود را تغییر دهیم، بلکه بر اساس مبانی خود. و لذا ملاحظه می‌کنید که تعامل ما با روسیه با حفظ هویتی است که جبهه‌ی مقاومت در منطقه برای خود شکل داده است. در این‌جا دیگر ما در جاده‌ای که روسیه برای خود تعریف کرده است، قرار نمی‌گیریم. در این فضا که روحِ ضد استکباری بر آن حاکم است اگر با کشور دیگری هم تعامل داشته باشیم، عملاً او را از اردوگاهِ استکبار فاصله می‌دهیم. موفق باشید

نمایش چاپی