بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
24219
متن پرسش
سلام استاد: می توان گفت باور یا ایمان یعنی درک و آگاهی و فهم عقلی است که مورد تصدیق قلب قرار می گیرد. یعنی قلب با تزکیه و اعمال صالح در راستای نفی منیت و در جهت بندگی خدا کم کم مفاهیم دین را تصدیق می کند و به باور دینی می رسیم. حالا سوالم این است که می شود قلب بدون درک عقلی به باور برسد؟ شاید این حالت یقین باشد؟ و اگر چنین باشد قلب چکار باید بکند آیا همان کارهای قبل را با درجه و کیفیت بالاتر؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بله ممکن است. چنانچه انسان بر اساس اشارات دینی قلب خود را مطابق دستورات دین زنده نگه دارد عملاً عقل او نیز منور می شود. موفق باشید

24218
متن پرسش
سلام علیکم: شخصی از جنابعالی پرسیده بود مردم میخوان غذا بخورن من میرم دهنشون را مهر می کنم و شما بهش گفتید معلمی و زود اذان میگی. بنده خواب دیده بودم امام زمان (عج) دیدم به من چشمک زد من شروع کردم به دعا و گفتم خدایا ظهور امام زمان نزدیک بگردان من را هم از یاران حضرت قرار بده حضرت دستش را بالا آورد و گفت الهی امین. میشه بزرگواری کنید پدری کنید خدا وکیلی نظرتون رو بگید. آیا امکانش هست یار امام بشم؟ ببخشید جواب را به ایمیل شخصی ندید همینجا لطفا جواب بدین. ایمیل شخصی برام ارسال نمیشه.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد به جواب سوال شماره ی ۲۴۲۱۷ رجوع فرمایید. موفق باشید

24217
متن پرسش
سلام علیکم: اصولا خواب های صادقه چیست؟ خواب صادقه حجت است؟
متن پاسخ

رباسمه تعالی: سلام علیکم: خواب صادقه یعنی خوابی که بعداً انسان ها با آن روبه رو می شوند و اساساً هیچ خوابی حجت نیست مگر آنکه خود فرد از آن اشاراتی برای خودش بگیرد. در این مورد خوب است به کتاب ده نکته در معرفت نفس رجوع فرمایید. موفق باشید

24216
متن پرسش
سلام استاد شب‌های قدرتان ذوالقدر حیرت شکوه شعرش قاسم است گویی جبرائیل بر لسانش ناطق است برقعی ناز بر رخش آویخته است بازگیرد گوشه‌اش نور صاعق است نمی‌دانم در این اشعار شکوه علی را می‌بینم یا شکوه این علی‌گو را! آخر چه طور ممکن است؟ http://magifa.com/video/52085989
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: من که از کار آقای برقعی در حیرتم. به قول خودش گویا تا اذنی برای گفتن نباشد چنین شعرگفتن به ظهور نمی آید. آیا قصه ی حسان ابن ثابت نیست که پیامبر به او فرمودند جناب جبرائیل در این اشعار به تو می کند. در راستای ارات به مولایمان علی(ع) چگونه ارادتم را به این شاعری که گویا آن حضرت را با زلالی قابل احساس در مقابلمان می گشاید تقدیم نکنم؟ موفق باشید

24214
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام الله علیکم: استاد من در حین خواندن سوره حمد معانی زیر به ذهنم خطور می کند. چنانچه ایرادی در آن وجود دارد بفرمایید. با سپاس به نام الله که رحمت رحمانیه اش موجب بسط وجود است و رحمت رحیمیه اش موجب بسط کمال وجود. (ظهر الوجود به بسم الله الرحمن الرحیم) حمد و سپاس از برای خداوندی است که خود هم حامد است و هم محمود. او که رب همه عوالم است. عوالمی که به رحمت رحمانیه اش بوجود آمده و به رحمت رحیمیه اش بسوی کمال در حرکت اند. او که در قیامت ندا می دهد «لمن الملک الیوم» و در سکوت و حیرت جمیع مخلوقات ندا می رسد «لله الواحد القهار» ما تمامی مخلوقات همه عوالم، فقط عبد و بنده تو هستیم و چون بنده ایم ، فقط از تو استمداد می طلبیم. تا ما را به قرب خود بخوانی. همان تقربی که به منعم علیهم عطا فرمودی. نه در وضعیت غضب شدگان و نه حالت گمشدگان.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: راه خوبی است و نوعی گشودگی است به سوی معانی عالیه ی سوره ی حمد تا زمینه ای شود برای آنچه ان شاءالله پیش می آید. موفق باشید

24213
متن پرسش
سلام: مگر نه اینکه جنین بدن و صورت مناسب با خود و آینده خود را میسازد و شکل می دهد؟ پس چرا در جوشن کبیر آمده است «یا من یصور فی الارحام ما یشا؟»
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اینطور در نظر بگیرید که همان وقت که جنین بدن و صورت مناسب خود را شکل می دهد مطابق خواست و اراده ی الهی است بر ان مبنا که در قرآن داریم: «وَمَا تَشَاءُونَ إِلَّا أَن يَشَاءَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ». موفق باشید

24212
متن پرسش
سلام علیکم استاد عزیز: در کتاب ده نکته از معرفت نفس (نکته اول)، مطرح شد که: در هنگام خواب در عین اینکه خداوند نفس انسان را تمام و کمال گرفته تدبیر بدن توسط نفس از بین نمی رود. و نکته مهم تر اینکه فرمودید: اینکه ما خودمان را در بدن احساس می کنیم نه به این جهت است که ما در بدن ایم، بلکه به خاطر این است که ما نظر به تن داریم. سوال اینکه: اگر ما اساساً در بدن حضور نداریم و فقط متوجه بدن هستیم یعنی نظرمان به بدن است، پس این توفی و گرفتن، به معنای انصراف توجه نفس از بدن است. نه خارج شدن نفس از بدن چون اساسا داخل در آن نبوده که خارج شود. اما در انتهای صوت شماره یک تدریس، درضمن سوالی که از شما پرسیده شد درباره معلولیت یک عضو از بدن، شما فرمودید که به دلیل آن است که نفس از آن قسمت از بدن خارج گردیده. (در حالی که فرمودید داخل در بدن نیست) مگر اینکه منظور شریفتان این باشد که توجه نفس از آن قسمت از بدن خارج گردیده. سوال دیگر اینکه: اگر توجه نفس از چیزی منصرف شد آیا می‌توان توجه آن را باز هم به آن شئ برگرداند؟ مثلا رفع معلولیت. و اساسا چه می شود که نفس توجه خود را از عضوی منصرف می کند. بدون آنکه انسان قصد آن را کند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان طور که متوجه شده اید خارج شدن نفس از بدن به معنای انصراف از آن است. اری به همین جهت اگر زمینه ی تدبیر عضو معلول شده فراهم شود نفس تدبیر خود را اعمال می کند. موفق باشید

24211
متن پرسش
سلام علیکم: آیا اینکه انسان کل مصلحت خود را به خداوند بسپارد به این اعتقاد که خداوند عالم و عادل و حکیم است و نسبت به مصالح انسان آگاه‌تر است و صرفا با خداوند بجای دعا؛ مناجات کند اشکالی دارد؟ آیا از فیوضات دعا خود را محروم کرده؟ توجیه ما اینست که چه بخواهیم اگر لازم باشد که قطعا خداوند داده و اگر لازم نباشد خلاف مصلحت ماست و نباید بخواهیم. استدعا دارم کامل راهنمایی بفرمایید. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ظرفیت انسان از طریق دعا آماده می شود تا حضرت پروردگار مناسب آن ظرفیت با بنده ی خود برخورد کند. موفق باشید

24210
متن پرسش
سلام علیکم: اینکه می‌فرمایند شب قدر تشکیکی است به چه معناست؟ اگر فرض کنیم حتی شبش مشخص باشد مثلاً شب بیست و سوم. اینکه در هر کشوری این شب متفاوت است نزول قرآن و «خیر من الف شهر» متعدد می‌شود؟ لطفاً در صورت امکان مشروح بفرمایید. التماس دعا.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تشکیکی بودن شب قدر یک بحث است به همان معنایی که شب ۲۳ را بیشتر به شب قدر نزدیک می دانند. ولی بحث شب قدر هر کشور بحث دیگری است که سالهای قبل عرایضی در این مورد شد. نهایتش آن که هر کشوری بر اساس افق خود، شب قدر خود را دارد. مثل آنکه روز و شب خود را دارد. موفق باشید

24209
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام الله علیکم حضرت استاد در ص 33 کتاب مقام نوری حضرت فاطمه سلام الله علیها مرقوم داشته اید: در واقع راه رسيدن به قرب الهي، از طريق اسماء الهي است... انسان‌های کامل در مقامی هستند که جان خود را با اذکار دینی تغذيه می‌كنند و زنده نگه می‌دارند و شما نیز در ذیل وجود مقدس آن‌ها می‌توانید قلب خود را با اذکار الهی تغذیه کنید. ... حقیقت ما فقط قلب ما است، حال اگر قلب ما با نظر به سیره‌ی حضرت زهرا سلام الله علیها به حقیقت آن حضرت نزديك شود چگونه با «تسبیح» و «تقدیس» و «تهلیل» و «تحمید» جان می‌گیرد و نورانی می‌گردد. زندگیِ حقیقی در این دنیا تغذيه‌ی قلب است با تجلی جلوات انوار اسماء الهي. در چنین مسیری سعی کنید در حين اقامه‌ی نماز، خود را در برزخ احساس كنيد و با گفتن اذكار نماز، عملاً اراده‌تان اين باشد كه به حضرت حق رجوع کرده‌اید برای تجلّي اسماء الهي، که بر قلبتان تجلی کند. استاد لطفا راهنمایی بفرمایید که: چگونه باید خود را در برزخ احساس کنیم؟ چه باید بکنیم تا اذکار تسبیحات اربعه بر قلب ما تجلی کند؟ با سپاس از سعه صدرتان.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده با دنبال کردن مباحث (ده نکته در معرفت نفس) و (برهان صدیقین) همراه با صوت شرح آن دو, ره گشوده می شود. موفق باشید

24208
متن پرسش
جناب استاد سلام شما در کتاب آشتی با خدا از طریق آشتی با خود راستین در قسمت جایگاه نفس نامحدود انسان در هستی فرمودید که: نفس نه تنها از عالم ماده بلکه از عالم ملائکه هم وسیعتر است و نه تنها به زمان و مکان محدود نیست بلکه فوق زمان و مکان است و از همه مراتب عالم وجود برتر است،این بدان معنا نیست که انسان همه جا باشد، بلکه به این معنی است که زمان و مکان برای نفس معنی نمیدهد. بنده معنی این نامحدود را نمیفهمم،حتما منظور نامحدود وجودی نیست چون نفس مخلوق است و مخلوق بودن محدودیت وجودی دارد و وجود نامحدود مطلق خداست، پس نامحدودی نفس در کجاست و چگونه است که به معنی وجودی نیست و طبق گفته خودتان بدان معنا نیست که نفس همه جا باشد،منظور از این نام محدود چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: زمان و  مکان خاص برای آن مطرح نیست. در این مورد خوب است به کتاب (چگونه فعلیت یافتن باورهای دینی) رجوع فرمایید. موفق باشید

 

24207
متن پرسش
سلام علیکم ناظر به سوال 24200 : منظورتان از برخورد درست با موضوع چیست ؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: معلوم است برخوردی که دین خدا در مقابل ما قرار داده است برخورد درستی است. موفق باشید

24206
متن پرسش
با سلام استاد طاهرزاده عزیز طاعات و عبادات شما مقبول حق سوال : اینجانب تازه عقد کردیم و خانمم شاغل هست و در یکی از خبرگزاری های تهران مشغول کار است ! اینجانب هر چقدر اصرار می کنم که در اینده باید از شغلت استعفا بدهی مطلقا قبول نمی کند می گوید به کارم علاقه دارم و نیز هر وقت بچه دارشدیم بچه را به مهدکودک می گذاریم و ... اینجانب آثار و کتاب های شما را دنبال می کنم و چند بار کتاب زن انگونه باید باشد شما را بهش دادم بخواند اما قبول نمی کند اصلا برای کتاب های دینی ارزشی قائل نیست ! استاد چکار کنم ! ایا با این وضعیت می شود خانواده توحیدی تشکیل داد؟ من با خانومم فامیل هستم و شغلم کارگری است اما حاضرم سختی بکشم و کار کنم اما زنم شاغل نباشد ولی ایشان قبول نمی کنند می گویند خرج و مخارج بالاست ! اصلا حرف گوش نمی کند بعضا به فکر طلاق می افتم چون تحملش را ندارم که زنم شاغل باشد استاد این چه بلایی است خدا نصیبم کرده است در زندگی احساس شکست می کنم چکار کنم ! لطفا راهنمایی ام فرمایید با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شما چرا حساس هستید؟ در کتاب (زن ...) این نیست که زن فعالیت های اجتماعی نداشته باشد. در حالی که امروز اکثر کارهای خانه در بیرون خانه انجام می شود و ماندن بدون دلیل زن در خانه در حالی که کار مفیدی برای او نباشد موجب افسردگی آن می شود. باید سعی کنید همدیگر را درک نمایید. مگر می شود وقتی خانمی دارای فرزند بود و بتواند در خانه بماند و فرزند خود را تربیت کند مایل به کار در بیرون خانه باشد در حالی که نیاز عاطفی فرزندش فقط با مادر و انس طولانی با او برطرف می شود و خود مادر نیز نیاز دارد تا با انس طولانی با فرزندش خود را معنا کند. موفق باشید

24205
متن پرسش
سم الله الرحمن الرحیم استاد گرامی با سلام: درراستای سوال 23999 و اینکه فهمیدم با تقوا ، خداوند هر علمی را به بنده تعلیم میدهد. حالا سوالم این است فرضا در رابطه با حل مشکل ریاضی عقل از نور قلب نیرو میگیرد و مسله را حل میکند و یا اینکه نه خود قلب مستقیم به حل ریاضی میرسد . باتشکر از حوصله وصبرتان که وقت شریفتان را در اختیار ما میگذارید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید آن علمی که مورد نظر دین است علم کشف حقایق است در حالی که ریاضیات, نظر به کمیت های عالم ماده دارد هرچند می توان با تفکر ریاضی متوجه نظم ریاضی گونه عالم شد. موفق باشید

24204
متن پرسش
استاد گرامی سلام: احتراما در خصوص پرسش و پاسخ شماره ۱۹۶۲۰ به شرح زیر: سلام علیکم: منظور ابن عربی از این عبارات چیست؟ جناب حضرت شیخ اکبر محیی الدین بن عربی در باب هفتاد و یک کتاب مستطاب فتوحات مکیه که در مورد روزه و بیان اسرار آن است می فرمایند: مردمان در لیلة القدر اختلاف دارند - یعنی در زمانش - برخی از آنها قائلند که در تمام سال می‌گردد، و من هم به همین قائلم، زیرا من آن را در شعبان و در ربیع و ماه رمضان دیدم و بیشتر آن را در رمضان و در دهه آخر دیدم و یک‌بار هم در دهه دوم از رمضان در غیر شب وتر و نیز در وتر (شبهای فرد) از آن دیدم، من یقین دارم که آن در سال می گردد یعنی در وتر و شفع (زوج) از ماهی که تو در آن می‌بینی. باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! اولاً: شب قدر تشکیکی است و بعضی از شب‌های قدر دارای شدت بیشتری است. ثانیاً: همان‌طور که در روایت شیعه هست آن شب در شب‌های تمامِ سال پنهان شده است. ولی ظاهراً برای شیعیان همان سه شب، تعیّنِ بیشتری دارد. موفق باشید " استاد عزیز اگر امکان دارد توضیح بیشتری بفرماییذ ۱. منظورشیخ از اینکه می گوید من آن را دیدم چیست؟ ۲. در وتر و شفع (زوج) از ماهی که تو در آن می‌بینی یعنی چه؟ ۳. اگر در شب های ماه مبارک موفق به احیای شب های قدر نشدیم مثلا خوابمان برد دستور العمل جبران وجود دارد؟ ۴. اگر مطلب دیگری در این خصوص هست که من نپرسیدم عنایت بفرمایید. با تشکر و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شب قدری که ابن‌عربی بدان نایل شده، روحِ شب قدر است که در اجسام زمان‌های مختلف به ظهور می‌آید و عارف عموماً به نحوی آن را در زمان‌ها و مکان‌های مختلف احساس می‌کند. آن جوابی که عرض شد شب قدر تشکیکی است؛ نیز در این مورد می‌تواند کمک کند.

دیدن شب قدر، دیدن قلبی و احساس قلبی است می‌فرماید گاهی شب قدر در شبِ روزی است که آن روز، زوج نیست و فرد است و یا برعکس. در مورد غفلت از احیای شب قدر، روزِ قدر را با عبادات پاس بدارید، إن‌شاءاللّه جبران می‌شود. در مورد شب قدر بحث بسیار است، «خودْ راه بگویدت که چون باید کرد». موفق باشید

24202
متن پرسش
استاد سلام یک سوال ذهن بنده را درگیر کرده: نفس یا همان روح چگونه است، آیا شکل یا ظاهری دارد؟ در جسم است یا بر جسم است، به دلیل وجود نفوس متعدد پس نفس محدود است، آیا نفس نسبت به بدن همانند شبح هست و اگر مومن باشد همانند نوری محدود که بر جسم خودش تسلط دارد و یا محیط بر جسم خودش است می‌باشد و یا اگر کافر باشد همانند تاریکی محدود که بر جسم خودش تسلط دارد و یا محیط بر جسم خودش محیط هست می باشد؟ آیا جنس نفس از نور یا ظلمت با توجه به ایمان آن می‌باشد که هرچه این نفس با ایمان تر و نزدیکتر به منبع نور الهی باشد وجود نوری اش شدیدتر و لاجرم بر وسعت بیشتری محیط می تواند شود. حتی بر نفوس دیگر مانند زمانی که عرفا از اعمال و افکار دیگران در زمان مقتضی خبر داشتند، و اگر هم نفس از جنس ظلمت باشد تسلطش فقط در حد جسم خود می‌باشد چون وجودش ضعیف می باشد، آیا واقعا نفس عرفا به دلیل وصل بودن شدید به منبع نور الهی وسعتی بیشتر از نفوس دیگر دارد که حتی بر نفوس دیگر هم در شرایط خاص و خود خواسته محیط می شود، و علوم آنها و ادراکات آنها را به صورت حضوری می‌توانند درک کنند و یا این حرف غلط است و فقط نفس عرفا شدت وجودی در راستای اتصال به عالم غیب دارد و اصلا نمی‌تواند بر نفوس دیگر محیط شود و فقط افکار و یا اعمال انجام شده آنها از طریق عالم غیب به آنها خبر داده می شود؟ لطفا توضیح واضح دهید و قضیه را برای بنده روشن کنید. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مطالعه‌ی کتاب «ده نکته در معرفت نفس» همراه با شرح صوتی آن می‌تواند شروع خوبی باشد. سعی بفرمایید مطالبی که در بحث‌ها دنبال می‌کنید را بچشید تا این سؤال‌ها برایتان پیش نیاید. نظری هم به جواب سؤال شماره‌ی ۲۴۱۹۸ بیندازید. موفق باشید

24201
متن پرسش
سلام: بر اثر غفلت ها، اشتباهاتی داشته ام که بعضاً منجر به آبروریزی در محل و منطقه شده، و اکنون فکر بی آبرویی خیلی اذیتم می کند. چه باید کرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آبروی انسان در دست خدا است. و از طرفی اوست که مقلب‌القلوب است و قلب‌های افراد را نسبت به شما تغییر می‌دهد. موفق باشید

24200
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام استاد: در شرف ازدواج هستم. می ترسم ازدواج کنم اسیر عشق شوم و از عشق حقیقی باز بمانم. خیلی می ترسم استاد. ما طعم عشق خدا را نچشیدیم به خاطر همین حالا که عشق غیر وسط آمده هرچه برای خدا به سینه می زدیم از یادمان رفته. استاد من فهمیده ام که نیاز به آرامش دارم و هیچ چیز جز خدا آرامم نمی کند ولی عاشق خدا هم نیستم که خواطر و دیگر محبت ها را دور کنم. اگر ازدواج خوب است پس چرا ما را از عشق خدا دور می کند. استاد راهی برای دل ناآراممان بدهید. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آن مودّت و رحمتی که بین زن و مرد در اثر ازدواج پیش می‌اید به خودی خود می‌تواند مسیر گشوده‌شدن دلدادگیِ به حق شود. اگر با موضوع درست برخورد شود. موفق باشید

24199
متن پرسش
سلام علیکم استاد: چرا توَفّی هنگام خواب، بدون سختی و درد است؛ اما توفی هنگام مرگ با درد و رنج است؟ اگر جواب اینست که: چون در خواب، نفس هنوز تدبیر بدن را در اختیار دارد ولی هنگام مرگ آن تدبیر هم از بین می رود؛ دو سوال بوجود می آید: یک اینکه چگونه نفس با اینکه خارج از بدن شده، بدن را تدبیر می کند؟ و دو اینکه : در هنگام مرگ برای اولیاء الهی که دردی وجود ندارد، دلیل چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم باید بعد از گوش‌سپردن به صوت‌های شرح کتاب «ده نکته» و سپس مباحث «معاد» آرام‌آرام جواب سؤال‌های خود را بگیرید. زیرا اگر بنده هم بخواهم این سؤال‌ها را جواب بدهم، باید همان دو کتاب را در این‌جا بنویسم که مقدور نیست. موفق باشید

24198
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحيم سلام الله عليكم: طاعات و عباداتتان قبول درگاه الهي. استاد شما الحمدلله موفق هستيد. براي ما هم دعا كنيد تا مسير سير الي الله را به درستي و موفقيت طي كنيم. كتاب رمضان دريچه رؤيت شما را مطالعه كردم. بسيار سودمند و موثر بود. اجر شما با خداوند مهربان. در اينكه نگاه ما به خداوند عالم با معرفت بيشتر تغيير مي كند شكي نيست. من مي خواهم بدانم كه حس ما نسبت به خداوند هم به همان نسبت تغيير مي كند؟ و اينكه ما خداوند را در وجودمان، يا قلبمان احساس مي كنيم، همان رؤيت است كه اولياي خدا از آن ياد مي كنند؟ اينكه ما در مناجات هاي گوناگون بخصوص در ماه مبارك رمضان منقلب مي شويم و احساس نزديكي بيشتر به پروردگار عالميان داريم، همان رؤيت است؟ البته شما در كتاب هم مرقوم داشته ايد كه بيش از اين نمي توانيد توضيح دهيد و اگر كسي نفهميد مشكل از خودش است. در اينكه من سراپا مشكل هستم شكي ندارم ولي ايكاش نشانه اي مي داشتم تا بفهمم آيا در مسير هستم؟ يا راه درست است؟ آب در هاون نمي كوبم؟ راه نزديكتري وجود دارد؟ مي‌دانم كه اصل سلوك مراقبه است. من براي مراقبه بيشتر به غير از واجبات و محرمات چه بايد بكنم؟ آيا درست است كه بدون استاد هرچه را كه از مطالعه در كتابها فهميدم به آن عمل كنم؟ دستم به دامنتان. التماس دعا
متن پاسخ

 

 باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر سیر مطالعاتی سایت دنبال شود إن‌شاءاللّه مطالبی که مایلید برایتان روشن شود، روشن خواهد شد. ولی به گفته‌ی آیت اللّه حسن‌زاده:

رباید دلبر از تو دل ولی آهسته آهسته

مراد تو شود حاصل ولی آهسته آهسته

سخن دارم ز استادم نخواهد رفت از یادم

که گفتا حل شود مشکل ولی آهسته آهسته

تحمل کن که سنگ بی بهایی در دل کوهی

شود لعل بسی قابل ولی آهسته آهسته

مزن از ناامیدی دم که آنطفل دبستانی

 شود دانشور کامل ولی آهسته آهسته

بنور دانش و تقوی شود گمگشتگانی را

به حق آوردن از باطل ولی آهسته آهسته

همای عشق ما را بُرده با خود در بر دلبر

ازین منزل بآن منزل ولی آهسته آهسته

که باید ناخدا کشتی در امواج دریا را

 کشاند جانب ساحل ولی آهسته آهسته

بدامن دامن دُر ثمین دیدگانم شد

سرشک رحمتش نازل ولی آهسته آهسته

سحرگاهی دل آگاهی چه مینالید از حسرت

 که آه از عمر بیحاصل ولی آهسته آهسته

حضورش قوت سبحان نطقم را ربود از من

شده سبحان من با قل ولی آهسته آهسته

شراب عشق را بنگر که هر خلوت نشینی را

 کند رسوای هر محفل ولی آهسته آهسته

خرامان بگذرد از خطّه ایران غزلهایم

بهند و سند کشد محمل ولی آهسته آهسته

بلطف پیر میخانه (م)حسن بگرفت پیمانه

 بامیدش شده نائل ولی آهسته آهسته

موفق باشید

24196
متن پرسش
جناب استاد سلام: بنده به فلسفه اسلامی علاقه مند شده ام و یه جورایی معتاد فلسفه شده ام به گونه ای که اگر یک روز مطلب جدیدی یاد نگیرم احساس کمبود می کنم، شاید خیلی از افراد دیگر هم مانند بنده باشند و حال بنده را داشته باشند، بنده در حد مختصر و در حد نیاز از فلسفه بهره برده ام، اما بنده تشنه فلسفه اسلامی شده ام و طلبه هم نیستم که دسترسی به کلاس فلسفه داشته باشم، بنده نمیخواهم سرخود و شخصا بدون استاد فلسفه را به صورت حرفه ای مطالعه کنم چون احتمال انحراف هست، آیا جایی و یا موسسه ی فلسفه ای وجود دارد که از صفر تا صد فلسفه اسلامی را با استاد آموزش دهند، لطفا جایی را به بنده معرفی کنید و یا راهی جلوی پای بنده بگذارید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مؤسسه‌ای با این خصوصیات نمی‌شناسم. سیر مطالعاتی سایت که از شرح «ده نکته» و سپس کتاب «از برهان تا عرفان» شروع می‌شود و بعد با شرح کتاب «معاد» ادامه می‌یابد، با توجه به این که ذوق حاکم در این مباحث، صدرایی است؛ فکر می‌کنم بد نباشد. موفق باشید

سلام علیکم خدا قوت و نصرت دهد غرض از مزاحمت این سئوال ۲۴۱۹۶, پرسش کننده محترم در مورد کلاس آموزشی فلسفه است می خواستم عرض کنم که ایشان می توانند به آدرس زیر مراجعه کنند.

https://philosophyar.net/category/maarefat-clusters/

24195
متن پرسش
سلام محضر استاد طاهرزاده: استاد آیا لازمه فهم و شروع فلسفه اسلامی، مباحث معرفت نفس هست؟ یا لازمه فهم و شروع معرفت نفس، فلسفه اسلامی است؟ کدام مقدم است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده معرفت نفس راهی است که اگر انسان فلسفه را هم دنبال نکند، به خودی خود معرفت‌بخش است. موفق باشید

24193
متن پرسش
سلام بر استاد بزرگوار امیداورم که طاعات و عباداتتون مقبول درگاه حضرت حق واقع باشه استاد چند وقتی است مطالب سایت از جمله کتابهای شما رو دنبال می کنم: شرح ده نکته از معرفت نفس، انسان از تنگنای بدن تا فراخنای قرب الهی، عالم انسان دینی، چگونگی فعیلت یافتن باورهای دینی، آشتی با خدا، معاد، اسما حسنی، هنر مردن، جن، شیطان و جادوگر، ادب خیال و عقل و قلب، برهان و حرکت جوهری ...قبل از کتابهای شما هم از کتاب های علامه طباطبایی می خواندم مثل مجموعه رسائل (رساله الولایه و ...)! با توجه به آموزه های شما مثلا هرگاه به درخت نگاه می کنم در نظر خودم میارم که با اسم حی با تعین و نسبت خاص مواجه هستم و هر چیزی رو که می بینم در نظر خودم میارم که با وجود طرفم و حق در صحنه است البته شهودی برای من نیست چون این مطالب رو خوندم و به قول شما نتونستم بیابم فقط سعی می کنم که دنیا رو اینطور ببینم که شما و علامه طباطبایی (ره) و بقیه علما فرمودن حالا با توجه به مطالب فوق سوالی دارم. با تفکر در این مسائل در میابیم ما همه مراتبی از وجود هستیم و جز وجود چیزی در صحنه نیست! وقتی مسئله رو اینجوری می بینم کلا سردرگم میشم چرا که خوب ها (حق) مراتبی از وجود هستند و بدها (باطل) هم مراتبی از وجود هستن! چون هر دو از مراتب وجود هستن و در اصل یک چیز هستند آیا می شود گفت که خوب ها مساوی بدها هستند؟ در اینصورت جنگ بین حق و باطل چی هستش؟ در این صورت خودم رو هم مراتبی از وجود می بینم، به فکر که مشغول میشم برای چند لحظه ای حتی بنده و خدا هر دو یکی میشن اینجا دیگه نمیتونم مراتب رو هم تصور کنم و شدت و ضعفی در وجود نمی بینم و همه یکی هستند. امیدوارم که دیوانه نشده باشم. خداوند به شما اجر فراوان کرامت کنه وقتی سوال و جواب های سایت رو میخونم شگفت زده میشم که به تمام سوالات با حوصله جواب میدید. کاش ما هم اصفهان بودیم و در درسهای شما مستقیما شرکت می کردیم. التماس دعا دارم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آری! در نسبت با «وجود»، کثرت‌ها همه مظاهر وجوداند و بدین لحاظ جز وجود در میان نیست تا بحث مخلوقات خوب و بد در میان باشد. ولی وقتی مخلوقات را در مقایسه با همدیگر و در نسبت با خودمان می‌نگریم، معلوم است بعضی خوب و بعضی بد خواهند بود. ۲. نباید بین تکوین و تشریع خلط شود، بحث حق و باطل، امری تشریعی است تا ما در نسبت با آن‌ها مرتبه‌ی وجودی خود را شدت بخشیم. موفق باشید

24192
متن پرسش
سلام علیکم: ببخشید سوال ۲۴۱۵۱ را پاسخ دادین؟ بنده پیدا نکردم. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌طور جواب داده شد: ۲۴۱۵۱. باسمه تعالی: سلام علیکم: راهنمایی بنده آن است که در این موارد باید سکوت کرد مگر این‌که مطمئن باشیم وظیفه‌ی ما تذکر است. موفق باشید

24191
متن پرسش
سلام استاد عزیز. خدا پشت و پناهتان. ۱. لطفا بفرمایید نفس چگونه بدن خود را می سازد وقتی جسمانیه الحدوث است و بعد از چهار ماهگی جسم تازه دارای روح می شود؟ ۲. استاد بزرگوار بنده به لطف خدا با آثار شما و حضرت امام (ره) خیلی خوب ارتباط برقرار کرده و به جانم می نشیند و بهره می برم ولی همچین استفاده ای رو از آثار علامه حسن زاده عزیز کمتر می برم انگار رزقم نیست. استاد چرا حضرت امام (ره) در بین آثار گرانسنگشان معرفت النفس دیده نمی شود و به طور مفصل و مجزا مثل علامه به آن نپرداختند؟ (مباحث معرفت النفس شما را با سی دی گوش دادم و بهره بردم به نظرتون لزومی داره به صورت مبسوطی که حضرت علامه تاکید دارن این مبحث رو دنبال کنیم؟). متشکرم. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. نطفه‌ی انسان از همان ابتدا روح دارد ولی در ابتدا، روحِ انسان بالفعل نباتی و بالقوه انسان است و آن وجهِ نباتی‌اش بدن خود را می‌سازد و از چهارماهگی روح، به جهتِ قوه‌ی انسانی‌اش شدت می‌یابد و روح انسانی می‌شود و بدن او مسیر انسانیت‌اش را طی می‌کند. ۲. حضرت امام در تعلیقات‌شان بر اسفار، بحثِ معرفت نفس را مبسوطاً مطرح کرده‌اند و بنا بر توصیه‌ی ایشان بنده جلد ۸ و ۹ اسفار را ترجمه کردم. فکر می‌کنم اگر کتاب «معاد» را همراه با شرح صوتی آن دنبال بفرمایید نسبت به مباحث معرفت نفس کامل‌تر خواهید شد. موفق باشید

نمایش چاپی