باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنان که مقام معظم رهبری «حفظهاللّه» در نشست اخیری که با مجلس خبرگان داشتند و فرمودند باید دولت را تقویت کرد و دولت هم باید شبانهروز تلاش کند؛ باید کار را و رفع مشکلات را از همین دولت مطالبه کرد. هرچند به نظر میآید روحیه و توان ادارهی این کشور انقلابی را در چنین تاریخی که هر روز دشمنان مشکلی برای آن ایجاد میکنند، را نداشته باشد. عمده آن است که حداقل مردم بدانند این جریان با این نحوه افکارِ رفاهطلبانه برای ادارهی این کشور مفید نیستند و گویا در برجِ عاجهای خود درکی از واقعیاتهای جامعه ندارند که نمونهی روشناش را در روزهای اخیر ملاحظه کردید که چگونه خواستند پول مردم را در ایران از آنها بگیرند و در سر مرز و یا در داخل کشور عراق به آنها دینار تحویل بدهند که به نظر بنده هر کودک دبستانی که اندکفهمی از شرایط داشت میفهمید که این کار غیر عملی است. مشکلی که بهوجود آورد آن بود که عدهای تنها پولی که برای سفر اربعینی خود به بانکها سپردند تا در مرز تحویل بگیرند و نتوانستند، از ادامهی سفر محروم شدند و از سر مرز با چشمانی گریان، خود و زن و فرزندشان به ایران برگشتند. این است قصهی دولتی که با واقعیات ما آشنا نیست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید تا حدّی کتاب «ارشاد» شیخ مفید و یا «منتهیالآمال» شیخ عباس قمی کمک کند. إنشاءاللّه بنا است رفقا از جناب استاد غنوی تقاضا کنند مباحثشان را با طرح سیرهی امام هادی و امام عسگری«علیهماالسلام» کامل کنند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عین حرکت یعنی وجودی که در مرتبهی نازلهی وجود است و با تجلیات ممتد از عالم بالا به عالم بالاتر سیر میکند لذا به قیامت خود که برگشت به مرتبهی بالاتر نایل میشود و به خودی خود وجودی مستقل ندارد تا در عین حرکت بودن خود همچنان باقی بماند بلکه با افاضهی دائمی است که این حرکت باقی است و لذا در ازای همین افاضهی دائمی از قوه به فعل و از عالم ماده به عالم تجرد سیر میکند. موفق باشید
باسمه تعالی. سلام علیکم: گفت «ای برادر عقل یک دم با خود آر/ دم به دم در تو خزان است و بهار»
آری فطرت انسانها خداگرایی لازم را همراه با معرفت فطری دارد ولی همواره با ادامهی عبادات است که بعضا این فطرت ظهور میکند و آرام آرام به فعلیّت لازم میرسد؛ به همین جهت شریعت الهی با توجه به چنین احوالاتی که ما انسانها داریم عبادات ما را میپذیرد در عین اینکه همهی آنها با حضور قلب همراه نیست زیرا در کلیت، آن عبادات جوابگویی به فطرت است و آنچه در نهایت پیش میآید برایند آن رجوعی است که در طول زندگی نسبت به حضرت پروردگار برای انسان پیش میآید و به همین جهت نباید آن عباداتی که به ظاهر با حضور قلب همراه نیست را بی بها دانست هر چند که باید تلاش کرد شرایط غفلت نسبت به حضور قلب را به حد اقل رساند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم در مسیر خودسازی است که این رذائل از بین میرود و یا تأثیر آنها کم میشود. مطالعهی کتاب «فرزندم؛ اینچنین باید بود» و کتاب «شرح حدیث جنود عقل و جهل» که مربوط به حضرت امام است و بنده آن را شرح دادهام، توصیه میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1ـ مطمئن باشید در شرایط حاضر اگر اجناس خارجی وارد ابتدای زندگی شود آن زندگی برکت نخواهد داشت و آه کارگرانی که بیکار میشوند آن خانواده را گرفتار میکند. از طرفی تجربهی ما نشان دادهاست که حقیقتا اجناس ایرانی جوابگوی نیازهای ما بوده و مشکل خاصی برای ما به وجود نیاوردهاست. 2ـ حرفش را هم نزنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: طلب عفو و استغفار، وجوه مختلفی دارد در آن حدّ که حتی فرمودهاند: «وجودک ذنب لایقاس به ذنب»؛ هستی تو گناهی است که هیچ گناهی به پایهاش نمیرسد. لذا بسیاری موارد، استغفار و طلب عفو در راستای آن است که خداوند حجابی که مانع بین ما و اوست را برطرف نماید که این از اصیلترین نحوهی استغفار است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که در جواب 21186 عرض شد در برزخ و قیامت همان روح است که مبتنی بر عقاید و اخلاق، صورت پیدا میکند پس دوگانگی بین روح و بدن نیست و عقاید ما به معاد جسمانی بر همین اساس است که عقاید و اخلاق صورت پیدا میکنند حال چه با بدن و چه با اطراف بدن که باز از درون انسان یعنی از عقاید و اخلاقش اطراف هرکس را احاطه میکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که حساس شدهاید نمیدانیم قضیهی دایناسورها به چه نحو و در کجاها بوده؟ و آیا مانع حضور حجج الهی بوداهاند یا نه؟ از طرفی شاید موضوع «لَوْ لَا الحُجّه لَساخَتِ الْارض باهلِها»؛ اگر حجت الهى نبود زمين نابود مى شد، داراى مفهوم وسيعى است، يعنى همين حالا نيز اگر مديريت حضرت نبود جهان شديداً گرفتار بحرانهاى غير قابل تحملى بود. به عبارت ديگر اين طور نيست كه حجت خدا آن بالا نشسته و منتظر زمان ظهورشان باشند بلكه در جاى جاى زمان در تصميم گيرىهاى مردم براساس ظرفيت زمانه نقش دارند، و اگر ظرفيت زمانه از آن چه فعلًا هست بيشتر مى شد و ظهور آن حضرت محقق مى شد، نقش حضرت هم فوق العاده مى گشت. 2- مسلّم اولین انسان بر روی زمین پیامبر بوده که همان حضرت آدم «علیهالسلام» است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی انسان اصالت را به میلِ خود داد، عملاً نحوهای از سکولاریسم و ماتریالیسم به میان میاید. بدین معنا که هرجا میلش کشید، از دین استفاده میکند و در امور اجتماعی راضی به حضور دین نیست. و به گفتهی رهبری اگر حوزه هم نسبت به انقلاب اسلامی حساس نباشد، از جهتی گرفتار سکولاریته شده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: روح انقلاب اسلامی نفحهای الهی است جهت عبور از استکبار، استکباری که حجاب توحید است و این روح بر قلب حضرت امام خمینی «رضواناللّهتعالیعلیه» اشراق شد و رهنمودهای ایشان موجب شد تا بنده و امثال بنده در نقد فلسفهی غرب و تفکر غربی به نوشتههای امثال دکتر داوری و هایدگر رجوع نماییم که عملاً تفصیل رهنمودهای حضرت امام بود. این حضرت امام بودند که در ابتدا، ما را متوجهی ظلمات غرب کردند. در این رابطه معتقدم اگر نیروهای انقلاب نتوانند زبان فلسفیِ فرهنگی که حضرت روح اللّه به صحنه آوردند را، به میان آورند؛ عملاً مسئولیت خود را نسبت به انقلاب اسلامی درست انجام ندادهاند. در آخر گفتگوی خود را با یکی از اساتید تفکر غرب خدمتتان ارسال میدارم. موفق باشید
سؤال: به نظر شما، کدام فلسفه می تواند مرا را به امام خمینی نزدیک و شبیه کند؟ کدام فلسفه می تواند مرا تا ابتدای راه نجات ببرد؟ کدام فلسفه دست مرا در دست خمینی می تواند بگذارد؟
جواب: با سلام: شما خودتان میدانید که خردمندانِ هر تاریخ کسانیاند که متوجهی ظرفیت زمانهی خود میباشند، ظرفیتی که در زمانی دیگر غایب میشود[1] و تفاوت «شهادت» با «انتحار» در همین جا است. در انتحار، احساساتی کور و بیآینده در میان است ولی در شهادت، خردمندی خاصی در راستایِ فهم ظرفیت تاریخی به میان آمده است و به همین جهت شهادت، تاریخساز است. زیرا شهید، خردمندترین انسان روزگار خود میباشد و بیش از همه به مسائل روزگار خود فکر کرده است. از این جهت آن صوت را برای جنابعالی ارسال داشتم، چون میدانستم در فهم تفکر تاریخی به کمک میآیید و قصهی آن روز که عرض کردم باید با ملکوتِ هگل مرتبط شد، عطش فهم کشف تاریخیِ خودمان را باید به کمک آن معلم بزرگ به همان معنایی که هایدگر از او تعلیم گرفت و ابتدا خواست «وجود» را در «زمان» بیابد و هگل افقِ عمیقتری را در مقابل او گذاشت که آن آینه، تاریخ است و نه «زمان». زیرا با نظر به «زمان» هنوز در چمبرهی مفاهیم گرفتاریم. وای! اگر ما با ادعایِ فهمِ هگل و هایدگر، فهمِ تاریخی را از آنِ خود نکنیم و در این روز و روزگار، در راستای جستجوی «وجود» به چیزی جز آینهی انقلاب اسلامی نظر داشته باشیم. آیا وقت آن نیست که از طریق انقلاب اسلامی، تفکر را، آری تفکر در «وجود» را به خود و جامعهی خود برگردانیم؟
میگویی: به نظر شما، کدام فلسفه می تواند مرا را به امام خمینی نزدیک و شبیه کند؟ کدام فلسفه می تواند مرا تا ابتدای راه نجات ببرد؟ کدام فلسفه دست مرا در دست خمینی می تواند بگذارد؟ به من بگو: فلسفه را که رجوع به «وجود» است باید در کجا جستجو کرد تا مثل بعضیها، تازه نخواهیم هگل و هایدگر را در یک غالب متافیزیکی جدید قرائت کنیم؟
درکِ آیندهی تاریخی که همان نظر به بیکرانهی وجودی است که در مقابل ما گشوده شده است، با درکِ ظرفیتی رخ میدهد که خداوند برای آن ملت تقدیر کرده، اگرچه هنوز همهی ملت متوجهی آن نباشند ولی با اقدامی مناسب، عالمِ انسانیِ خاص آن ملت ظهور میکند و آن ملت بر خلاف باور نظام سلطه جای خود را در آن تاریخ باز مییابد و این نکته، هم در کربلا معلوم شد و هم در دفاع مقدس و هم در دفاع از حرم حضرت زینب کبری«سلامالله علیها». آیا در جای دیگری باید تفکر را و یا بگو فلسفهای که از آنِ امروزِ تاریخ ما است، باید جستجو نماییم؟
آنچه آیندهنگری و تدبیر را به یک ملت برمیگرداند توانایی برای قدمگذاشتن در راه آینده است و این با شناخت ظرفیت تاریخی پیش میآید. در این مسیر، نه خوشبینیِ بیجا کار را جلو میبرد و نه بدبینیِ بیدلیل. تنها با درکِ درست امکاناتی که خداوند در مقابل آن ملت قرار داده کار جلو میرود که آن امکانات مخصوص آن ملت و مربوط به تقدیر تاریخیِ آن ملت است و شهدا در طول تاریخ هرکدام متوجهی چنین تقدیری در تاریخ خود هستند و از این جهت نه کار را آسان میدانند و نه غیر ممکن، هرچند آن تقدیر به قیمت شهادت آنها محقق شود.
بنده از دکتر داوری بزرگ استفادههای فراوانی بردهام و او بود که معنای فهم هایدگری را به بنده آموزش داد، ولی معلم من، یعنی معلم تفکر این دوران، روح اللّه خمینی است. کافی است که به اشارات او نظر کنیم در آن حال، آینهای که آینهی نظر به «وجود» است، در مقابل ما گشوده میشود. به همین جهت معتقدم سؤال و جواب بین ما و شما در حدّ تذکر معنای حقیقی گفتمان را به ما برمیگرداند، بدون آنکه بخواهیم برای همدیگر استدلال بتراشیم. دوران، دورانِ تذکر و اشارت است به چیزی که میخواهد اسیر متافیزیک منجمدِ سردِ آزاردهنده نباشد.
[1]- این همان غفلتی است که امثال توابین بعد از نهضت کربلا داشتند که دیگر آن ظرفیت که شهدا کربلا متوجه آن بودند برای آنها غایب شد و عملا به اسم شهادت، دست به خودکشی زدند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: شرح آقای یزدانپناه را دنبال بفرمایید. مکان: فلکه شهدا، خ کاوه، بعد ترمینال بابلدشت، کوچه شهید مقارزاده، ساختمان سها (سرای هنر و اندیشه). موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: چندان نمیتوان به این خطکشیها اصالت داد. ملاک ما در این تاریخ، اصالتدادن به انقلاب اسلامی و تقابل آن با استکبار و رهنمودهای مقام معظم رهبری«حفظهاللّه» است به عنوان عقل حجت خدا، از آن جهت که ایشان نایب ولیّ الهی است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده همینطور است. زیرا شجرهی ملعونه مصداق بنیامیه و کلمهی طیبه مصداق اهلالبیت«علیهمالسلام» است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که روایت میفرماید نباید به آنچه در دست مردم است طمع نمود. به این معنا که بخواهیم آنها از آنِ شما باشد و عملاً از آنچه خدا به شما داده است ناراضی باشید. این غیر از آن است که اگر چیزی به شما تعارف کردند آن را رد کنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید آنچه در امور معنوی از حضرت حق به ما رسیده و بر اساس استعداد ما در مقابل ما گشوده شده است، باید راضی بود و در همان راه جلو رفت، نه آنکه بخواهیم در راههایی قدم بگذاریم که استعداد آن برای ما گشوده نشده است. و از این جهت نباید چنین حرصی را دامن زد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم در عین رعایت فعالیتهای ظاهری، اگر در امور فرهنگی عمق لازم شکل نگیرد، پس از مدتی بر خلاف آنچه تصور داشتهایم با مسائلی روبهرو میگردیم که مطلوب ما نیست. در این رابطه عرایضی در آخر کتاب «عقل و ادب ادامهی انقلاب اسلامی در این تاریخ» تحت عنوان «چگونگي حضور تاريخي کانونهاي فرهنگي در انقلاب اسلامي» شده است. کتاب بر روی سایت هست. خوب است به آن بحث رجوع فرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: جناب ملاصدرا به صورت پراکنده نکات بسیار خوبی در آثارش دارد، ولی جناب غزالی در «احیای العلوم» به طور مشخص تحت همین عنوان مطالب خوبی را مطرح کرده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ما بِإزایِ معقولات ثانیه در خارج موجود است و ذهن، آنها را به صورت مفهوم در خود دارد و از خارج انتزاع کرده است و لذا آن مفاهیم، ذهنیِ صِرف نیست، بلکه اشاره به خارج دارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ابداً اینطور نبود. ولی صدام به قول خودش متوجه بود که مردم عراق از ایران در حالِ الگوگرفتن هستند و خواست با حمله به ایران، الگو را بزند. موفق باشید