بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
16226

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: وقتی استدراج رخ می دهد و سقوط حاصل می گردد، چگونه بایست خسارت های بسیار را جبران نمود؟ بنده در خود توانی برای بازگشت نمی بینم چه باید کنم؟ ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: توبه و عزم بر ادامه‌ندادنِ گناه، راهِ بسیار کارسازی است. موفق باشید

15367
متن پرسش
سلام: آزادی ارجح است یا عدالت؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آزادی. موفق باشید

14819
متن پرسش
سلام علیکم: وقت شما بخیر لطفا راهنمایی کامل بفرمایید چرا بعد از 10سال تلاش در علم و عبادت حالات گذشته 10 سال پیش تکرار می شود حتی گناهان 10 سال پیش؟ از اینکه راهنمایی می فرمایید از شما تشکر و سپاسگذار هستم بزرگواری بفرمایید و دوستان را مورد دعای خیر قرار دهید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عموماً همین‌طورها است و اگر حالا سراغتان نیاید، در پیری که توان برخورد کم‌تری دارید، سراغ‌تان می‌آید و خدا نکند که در برزخ سراغ‌مان بیاید که دیگر امکان بازخوانی و اراده‌ی مجدد برای عبور از آن نیست. موفق باشید    

8689
متن پرسش
با سلام: در جواب سوالی فرموده اید: "آدم به جهت آدمیت‌اش به شجره نزدیک شد نه از جنبه‌ی نبوتش که مافوق دنیا و مافیها است." چطور آدمیت و نبوت که دو جنبه متفاوتند و به ظاهر متضادند (چون فرموده اید که جنبه نبوت از دنیا و مافیها بالاتر است) در یک شخص واحد جمع میشود و او شخصیت واحدی دارد؟ واقعا مساله پیچیده ای است.
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: مثل آن‌که فطرت و غریزه در یک نفر جمع می‌شود و یا خدا می‌فرماید: «فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها» که فجور و تقوای نفس را در نفس ناطقه‌ی انسان جمع کرد. موفق باشید
7358
متن پرسش
سلام علیکم: جناب حجة الاسلام والمسلمین آقای طاهر زاده ،١- در عصر کنونی که چشمها از جمال دل ربای و آینه تمام نمای صفات حق ، (( حضرت حجة عج )) محروم هست، چگونه می توانیم باحضرت ارتباط علمی،قلبی وحسی ، بدون مفهوم انتزاعی،ذهنی ویامفهوم عقلی داشته باشیم؟ تا اعمال عبادیمان ومحبت مان به خدای محبوب مان واقعی وحقیقی باشد تا دچار بی ثمری و سردرگمی نشویم٠ " وما منا توفیقی الا بالله "
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اولاً: عنایت داشته باشید این عنوان که در اول سؤال مرقوم فرمودید برای من زیاد است. من معلم مکلایی هستم ارادتمند شما. ثانیاً: عمده آن است که با نظر وجودی بر مولایمان که واسطه‌ی فیض بین ارض و سماء است نظر کنیم و مظاهر اراده‌ی او را به‌خصوص رهبری عزیز و انقلاب اسلامی را مدّ نظر قرار دهیم تا با نور وجود حضرت صاحب‌الأمر«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» ارتباط قلبی داشته باشیم. پیشنهاد می‌کنم هر وقت دعای «اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّک اَلْحُجَة بْنِ الحَسن» را می‌خوانید وجهی از قلب‌تان به رهبری باشد که خدایا این مرد را کمک کن تا زمین و زمان رام او باشند که نایب حضرت صاحب الأمر«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» است. موفق باشید
1574

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و ادب خدمت جنابعالی در مورد نزول وحی بر پیامبر در منابع تاریخی اینگونه نوشته شده است که وقتی جبرئیل بر پیامبر نازل شد و به او گفت تو پیامبر از جانب خدایی و من جبرئیلم پیامبر به نزد حضرت خدیجه سلام الله علیها امد در حالیکه هنوز مطمئن نبود ان کس که دیده است واقعا جبرئیل باشد تا اینکه حضرت خدیجه او را دلداری داد و پیش ورقه بن نوفل پسر عموی خود رفت و او هم گفت اگر این مطالب که میگویی درست باشد او پیغمبر است باز هم رسول خدا صلوات الله علیه و علی اله ارام نگرفت تا اینکه خدیجه فرمود دفعه بعد که جبرئیل امد مرا خبر کن پیامبر او را خبر کرد خدیجه موهای خود را مکشوف نمود و از پیامبر پرسید ایا حالا او را می بینی فرمود نه گفت پس او فرشته است نه شیطان . هر چند که در منابع مختلف تفاوتهایی در جزئیات هست ولی قدر مشترک انها این است که حضرت خدیجه بیشتر از پیامبر مطمئن بوده است که جبرئیل بر او نازل شده است. و با توجه به اینکه در دستورات عرفانی می گویند سالک در اول سلوک خود مخصوصا نباید به مکاشفات اطمینان حاصل نماید مگر اینکه بر استاد کاملی عرضه کند یا قرینه مطمئنی از قران و روایات داشته باشد و با عنایت به اینکه مساله وحی بسیار مهم است واقعا پیامبر چگونه به نزول جبرئیل اطمینان پیدا نمود؟ البته در همان منابع میگویند در اثر تکرار نزول به این امر مطمئن شد. و ایا این تردید اولیه که در منابع تاریخی امده است قابل پذیرش میباشد؟ خواهشمند است در مورد نزول وحی و حفظ پیامبر از تصرفات خیال و شیطان توضیح بفرمایید و اگر در این زمینه کتابی مورد نظرتان می باشد معرفی نمایید.. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: خداوند نورش را در قلب شما مستدام بدارد. شهود سالک خودش، خودش را معرفی می‌کند و سالک در شهود خود با صورتی همراه با معانی و حقیقت روبه‌رو است. به گفته‌ی علماء بزرگ این نوع خبرها به‌کلی جعلی است و یک تهمت به رسول خدا«صلواه‌الها‌علیه‌وآله» می‌باشد. آنچنان نور وحی جان رسول خدا«صلواة‌الهو‌علیه‌وآله» را پُر کرد که حضرت همه‌ی حقیقت را در جان خود احساس کردند، جایی برای حقیقت دیگری نمانده بود که بخواهند از طریق آن به حقیقت وحی بنگرد، خودِ حقیقت نزد آن حضرت بود. مثل نور بدیهیات که در شما هست، آیا از کسی می‌پرسید چرا جمع نقیضین محال است؟ موفق باشید
1489

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام لطفا توضیح دهید که چگونه حفظ قران راهی برای تدبر در ایات است{بنابر بیانات رهبر معظم انقلاب}
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: شاید منظورشان آن باشد که وقتی انسان آیات را حفظ باشد با رجوع به تفاسیر زمینه‌ی تدبّر در آیات بهتر فراهم است. ولی ایشان مکرراً حافظان قرآن را به درک مفاهیم توصیه کرده‌اند. موفق باشید
1223

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با آرزوی قبولی طاعات و عبادات استاد فرزانه،1)نسبت بین خودبینی و سایر رذائل اخلاقی چیست؟ 2)آیا اینکه می گویند مادر بتها بت نفس است به این معنا است که هر کسی که خود بینی دارد تمام رذائل اخلاقی را دارد؟3)آیامی توان گفت اگر کسی حتی یک رذیله اخلاقی داشته باشد پس این شخص دارای خود بینی است و بنابراین همه رذائل اخلاقی را دارد؟با تشکر از زحمات شما استاد عزیز ، التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: به نظرم به نکته‌ی خوبی رسیده‌اند و حقیقتاً اگر کسی همه‌ی خوبی‌ها را از خدا بداند و متوجه باشد هر کمالی که در او هست لطف الهی است، نظر او تماماً به خدا می‌افتد و زمینه‌ی تجلی فضائل دیگر در او فراهم می‌شود. گفت: «تا علم و فضل بینی بی‌معرفت نشینی..... یک نکته‌ات بگویم، خود را مبین که رستی». موفق باشید
23644
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام استاد محترم: ببخشید مانند قبل جهت برطرف کردن جهل خود نسبت به قضیه ای مصدع اوقات شدم. ببخشید دلم گآهی می گیرد که همسالان من الان اکثرا یا معلم یا مهندس یا استاد شده اند اما من به علت گره های وجودی که بیشتر به خاطر شرایط خانوادگی درگیر آنها بودم ده سال عقب افتادم ولی خدا را شاهد می گیرم که از ۱۵ تا الان که ۳۰ سال دارم عمر خود را به امورات بیهوده مشعول نکردم و دایما با مطالعه و گوش دادن به سخنرانی بزرگان در پی نجات خود بودم تا اینکه لحظه به لحظه خداوند متعال لطف در حق این رو سیاه کرد و راه را نشانم داد. امسال سال رهایی من از بندهایی استرس و اضطراب و ناراحتی و افراط و تفریط های بی جا بود. امسال سال رسیدن به ساحل آرامش وجودی خودم بود و این را قبلا در خواب نشانم دادند و اکنون که با شما سخن می گویم با توسل پی در پی به امام زمان (عج) و دست عنایت ایشان به تعادل نسبی رسیدم و حتی صحبت کردن من که فردی پرگو بودم و خوابیدن و خوراک من تنظیم گردیده و به راحتی همه در تحت کنترل است فقط باید غفلت نکنم. اما مشکلی در زمینه کنترل خیال دارم. چند وقتی است هر سخنی درباره خود می گویم یا فکر می کنم در خواب می بینم با این تفاوت که کاملا برعکس گدشته کاملا در خواب آگاهانه تصاویر یا صحنه های بعدی را خودم انتخاب می کنم مثلا اینکه الان نتیجه این نزاع یا درگیری به کجا بینجامد انگار شده ام کارگردان تصاویر خیالی ذهنم. البته این خواب ها مرا آزار نمی دهد ولی ناراحت می شوم خوابی که می تواند مایه برکت برای راه انسان شود به گفته پیامبر اکرم چرا باید اینچنین بی محتوا باشد. البته بنده در طول روز بیشتر وقت خود را یا به مطالعه درسی و عیره درسی و گوش دادن به سخنرانی یا به خدمت به همسر و فرزندان و یا با قرآن سپری می کنم و حتی هنگام پیاده روی و شستن ظروف ذکر می گویم، اصلا حدود دو ماه است فیلم ندیدم ولی نمی دانم منشا این خواب ها کجاست؟ خواهشمندم بفرمایید: ۱. کی این تصاویر که از کودکی تا بحال جمع آوری شده پایان می گیرد آیا اختیارا می رود یا باید مراقبتی صورت گیرد؟ ۲. آنچه که فهمیدم تمام تصاویر از کودکی تا به حال در قوه خیال انسان موجود است خوب چگونه از شر این تصاویر رها شویم که خوابهای رحمانی ببینیم و از طرفی خدای نکرده بعد از مرگ درگیر چنین خیالات بی ارزشی نگردیم و بتوانیم به حقایق برسیم؟ اصلا آیا تصاویر از کودکی باید پاک شود و یا کشف حقایق با همین تصاویر برای ما صورت می گیرد؟ خوب مفاهیم مجرد لابد تصویر می خواهد؟ ۳. استاد گرامی شما را از پدر عزیزتر برای خود می دانم با اینکه از فرمایشات زیبا و عمیق شما استفاده می کنم اما با توجه به سیری که داشتم و قبلا هم از احوالات خود برای شما نوشتم تذکری که مخصوص خودم باشد و دایم چراغ راهم باشد می فرمایید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: گفت: «در جهانِ جنگ این شادی بس است / که بر آری بر عدو هر دم شکست». بنا نیست از خیالاتی که سراغ ما می‌آیند، فرار کنیم. باید بتوانیم در رویارویی با آن‌ها به افق دیگری بیندیشیم، به همان معنایی که فرمودند: «رنج، راحت شد چو شد مطلب بزرگ / گَردِ گَله توتیای چشم گرگ». مثل آن‌که با تحریم‌های آمریکا، ملت باید به نوعی دیگر از زندگی بیندیشند که ماوراء این تحریم‌هاست. موفق باشید

21452
متن پرسش
۲- بنده اتفاقی کتاب «آشتی با خدا» ی استاد طاهر زاده را خواندم، شور و شعفی از فهم بعضی حقایق به بنده دست داد. از طریق آن کتاب «۱۰نکته از معرفت نفس» و بعد «خویشتن پنهان» و الان نیز کتاب «آنگاه که فعالیتهای فرهنگی پوچ می شود.» را به پایان رساندم. شاید بتوان گفت به طور تئوری کاملا انسان فهم شده ام که من بنده با تن بنده متفاوت است و حقیقت روح است. ولی در به در از این کتاب به آن کتاب دنبال یک سیر و سلوک عملی از استاد بودم و هستم تا این شور و شعف را توشه راه کنم ولی متاسفانه تا کنون به طور جامع چیزی نیافتم و شاید مدتی هم مصداق «بدان امید که قصری بنا کنی روزی / به تیشه کلبه آباد خود مکن ویران» شدم و به جای جلو رفتن یا حتی در جا زدن، یک عقب گرد نصیبم گشت. خلاصه می خواستم بدانم که آیا از این تعداد کتبی که استاد عزیز به رشته تحریر درآورده اند (که اجرشان با خداوند متعال باد)، کتابی هست که راه عملی را شفاف و پله پله بفرماید یا اینکه همه از نوع دانستنی هستند. (منتها از نوع دیگرش)؟ هر چند که علم به عمل هم خود علم است ولی علم فلسفی عملی که استاد در بعضی از جاهای کتبشان ارائه دادند (مانند فلسفه روزه و زمان ها و مکان های خاص) انسان را بیشتر ترغیب به عمل می کند تا صرفا علمی که جهت اطلاع رسانی باشد) با تشکر. التماس دعا. یا علی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عمل صحیح همان دستورات شرع است. معارف الهی کیفیت عبادات شرعی را شدت می‌بخشد و تأثیر آن را زیاد می‌کند. در راستای معرفت‌بخشی به عبادات کتاب «معاد، بازگشت به جدّی‌ترین زندگی» را همراه با شرح صوتی آن پیشنهاد می‌کنم. کتاب بر روی سایت هست. موفق باشید

21142
متن پرسش
سلام: استاد درباره ی سوال 21108 آیا اونجایی که دولت کم کاری میکنه یا با مفسدان هم دستی میکنه وظیفه ی رهبری نیست که دخالت کنن و عدالت رو اجرا کنن؟ استاد آیا واقعن توی ایران هیچ کس پیدا نمیشه که اصلح تر از صادق لاریجانی برای مقام ریاست قوه قضائیه باشه تا بتونه قوه رو جمع و جور کنه و سرو سامون بده؟ چون حقیقتا خودتونم میدونین که تقریبا به راحتی میشه قسم خورد که تمام دادگستریهای ایران از وجود یک یا چند قاضی ی فاسد رنج میبره که ضربه ای که قاضی های فاسد به نظام وارد میکنن برابری میکنه با ضربه ی تمام دشمنان داخلی خارجی و این که این سخن از کیست که : ای مردم اگه از خدا روی برگردونین خدا هم فاسدترین هاتونو میزاره مسئول تون (امورتون رو به فاسدترینهاتون میسپاره) آیا آیه ی قرآن نیست؟ خدا قوت. ایمیلم یه کم مشکل داره اگه ممکنه روی سایت بزارین. بازم ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خودتان را جای رهبری بگذارید و این‌که ایشان می‌خواهند یک کشتی را از این دریای طوفانیِ زمانه به ساحل نجات برسانند، در حالی‌که نباید برای آبادکردنِ یک دهکده، شهری را خراب کرد. ما در حال ساختن تمدنی هستیم در وسعت تاریخیِ امروزمان، و این با حوصله و حکمت ممکن می‌شود. بعضی از رفقای بنده که در جریان نظام قضائی کشور هستند می‌فرمایند آقای لاریجانی تلاش‌های خوبی در امر اصلاح آن قوه داشته‌اند، هرچند ضعف‌های آن قوه هم نباید نادیده گرفته شود. موفق باشید

19923

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد محترم: من به ایمیلم مراجعه کردم جواب سوالم رو نداده بودید. شماره سوالم ۱۹۹۱۴.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌طور جواب داده شده بود:  19914- باسمه تعالی: سلام علیکم: در دو حوزه باید تلاش بفرمایید: یکی آن‌که خیال خود را مشغول کنید تا خیالات شما، شما را مشغول نکند و به اشاراتِ غیر قابل پذیرش شما را بکشاند که در این رابطه بعد از مطالعه‌ی کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» مباحث معرفت نفسی را از کتاب «ده نکته در معرفت نفس» همراه با شرح صوتی آن دنبال شود و ورزش هم فراموش نگردد. و در حوزه‌ی دوم در حین نوع فعالیت اول، به روان‌پزشک نیز رجوع شود. موفق باشید

19718

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: ببخشید مزاحمتان می شوم. در این ایام به شدت احساس کردم که احتیاج به یک استاد اخلاق واقعی دارم. فقط نمی دانم از کجا شروع کنم و چه کتبی بخوانم. و با توجه به اینکه فقط نوجوانی پانزده ساله هستم نمی دانم با چه استادی شروع کنم که هم متوجه صحبت هایشان بشوم و هم واقعا رشد کنم. چند وقتی هم معراج السعاده را اجمالی می خواندم ولی دوستی به بنده گفت که کتاب سنگینی است و برای شما زود است به نظر خودم درست می گفت ولی بنده نیاز دارم به کتاب و استادی که هم رشد کنم و هم صحبت هایشان را متوجه بشوم. چون در شهر مقدس قم هم زندگی می کنیم از نظر داشتن اساتید خوب اخلاق موقعیت خوبی داریم. لطف کنید کتاب و اساتید اخلاقی خوبی معرفی کنید تا بتوانم از آنها استفاده کنم. خیلی ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سعی بفرمایید با معارفی مثل «معرفت نفس» شخصیت علمی اخلاقی خود را شکل دهید. پیشنهاد ما بعد از کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» کتاب «ده نکته در معرفت نفس» همراه با شرح 10 جلسه‌ای آن است. کتاب و صوت مربوطه بر روی سایت هست. موفق باشید

19100
متن پرسش
عنوان موضوع : در مبحث حدوث یا قدم عالم ، چه جایی برای تکفیر فلاسفه توسط غزالی مانده بود و چگونه صدرالمتالهین آن را جواب داد؟ سوال : با عرض سلام و تشكر فراوان – مشائيون كه عالم را قديم زماني مي دانستند، در عين حال آن را حادث ذاتي هم مي دانستند پس چه جاي تكفيري براي امثال امام محمد غزالي باقي بود؟ اشراقيون هم كه عالم را متأخر از خداوند مي دانستند. يعني اگر عالم آغاز زماني نداشت ولي آغاز علي داشت. با اين وجود چه لزومي داشت كه جناب صدرالمتالهين بخواهد حدوث زماني عالم را اثبات كند؟ سوال بعد: اثبات حدوث زماني عالم كه صدرالمتالهين طرح كرد چه تفاوت و مزيتي بر ديدگاه متكلمين داشت كه با آن توانست فلاسفه را از تكفير تبرئه كند؟ در جایی این سوال را پرسیدم به این جواب قناعت کردند که «حکمت صدرايي ، نظر متکلمين را مبني برتساوي حدوث ذاتي با قديم ِ زماني را تبديل به تغاير اين دو از هم نمود. و تفکيک بين اين دو را تعريف و تبيين نمود.» ولی منظور را درست نفهمیدم - پيشاپيش از پاسخ شما سپاسگذارم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید در تاریخ فلسفه نتوان به این شکل‌ها یک نوع تقابل را دنبال کنیم. جناب صدرالمتألهین موضوع حدوث و قدم را به شکلی دقیق‌تر به این صورت مطرح می‌کند؛ وقتى براساس برهان حركت جوهرى مشخص شد كه زمان، بُعدى از عالم مادّه است و خارج از عالم مادّه، زمان معنى ندارد، نتيجه مى‏ گيريم كه با خلق عالم مادّه، زمان به وجود مى ‏آيد، يعنى همين كه جهان مادّه هست، زمان هست؛ نه ‏اين‏كه اوّل زمان بوده و بعداً جهان مادّه در آن زمان به وجود آمده؛ پس اين‏طور نيست كه عالم مادّه در يكى از مراحل زمان به ‏وجود آمده باشد و يا عالم مادّه از اوّل، همين كه زمان بوده، در كنار آن زمان به‏ وجود آمده و تصور كنيم عالم مادّه يا «حادث زمانى» باشد و در زمان حادث شده باشد و يا «قديم زمانى» باشد، و از ابتداى زمان به ‏وجود آمده باشد. زيرا زمان، موجود مستقلّى نيست كه جهان، در آن و يا همراه آن به ‏وجود آمده باشد، بلكه طبق حركت جوهرى «جهان مادّه» هر لحظه به‏ وجود مى ‏آيد و «زمان» هم پيرو آن، لحظه ‏به ‏لحظه موجود مى ‏شود. پس مى ‏توان گفت: جهان مادّه هر لحظه حادث است و زمانِ مخصوص به آن نيز هر لحظه حادث است. پس كلّ عالم مادّه در بى‏ زمان و بى ‏مكان ايجاد شده است، يعنى همان‏طورى‏كه عالم مادّه در زمانى ايجاد نشده، بلكه همراهِ به ‏وجود آمدن خود، زمان خود را هم به ‏وجود آورده است، همان‏طور كه در مكانى ايجاد نشده، بلكه خودش همان مكان است، و همين كه به‏ وجود آمد، مكان و زمان معنى پيدا كرد. موفق باشید

18985
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام خدمت استاد عزیز حفظه الله: باشد دویست ساله نشوید ولی خدا حالا حالا ها سایه شما را بر سر ما مستدام دارد و به ما توفیق استفاده از فیوضیاتی که به شما می رسد را عنایت بفرماید. 1. جناب استاد با توجه به این که هر غدایی را نباید خورد غذاها و چایی و شیرینی هایی که در مساجد و مجالس اهل البیت علیهم السلام می دهند را چه کنیم؟ نخوریم یا راهی برای دفع اثر وضعی آنها وجود دارد؟ نمی دانم مستند است یا نه شخصی می گفت آیت الله بهجت رحمه الله علیه فرموده اند چایی سید الشهداء را بخورید. 2. اخیرا شبه ای از یکی از علما ء مطرح کرده اند که لیله الر غائب در متون شیعه سندیت ندارد آیا صحیح است؟ با تشکر و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خداوند دعای جنابعالی را در حق بنده و خودتان و همه‌ی مسلمین مستجاب گرداند 1- عنایت داشته باشید که ما در جامعه‌ی اسلامی باید دیانت هرکسی را حمل بر صحت کنیم، مگر آن‌که نسبت به فسق او آگاهی پیدا نماییم و در این رابطه چرا چیزی که در مسجد از طرف مؤمنین به ما تعارف می‌شود را حمل بر حلیّت آن ننماییم؟ 2- اساساً دستورات عبادی مثل دستورات فقهی نیست که علمای ما تلاش کرده باشند سلسله‌ی سند آن رعایت شود، بلکه جامعه‌ی اسلامی سینه به سینه آن را به نسل‌های بعد منتقل می‌کنند و اگر کار من‌درآوری بود هیچ‌وقت پایدار نمی‌ماند به‌خصوص که علمای بزرگ به حکم اجماع، چنین دستوراتی را تأیید کرده‌اند. خداوند توفیق رعایت اعمال «لیلة الرغائب» را به همه‌ی ما بدهد در آن حدّ که آسمان‌ها با زینتِ معنوی خود، شکوفه‌های معارف بر قلب ما بگشایند تا ماه رجب ماه دوری از گناهانی شود که آینده ما با آن‌ها روبه‌رو می‌شویم. موفق باشید

18443
متن پرسش
با سلام و خسته نباشید: در ذیل پاسخ 18430 سوالاتی داشتم: 1. استاد اشخاص متفاوت هستند و نحوه ارزیابی و به کارگیری عقل و نحوه پذیرش ادله آنها نیز متفاوت است شاید از نظر عده ای ملاک توحید باشد ولی ما نباید از منظر خودمان و نحوه تفکر خود به افراد بنگریم این مسلم است که (هیچ عاقلی از چیز برتر به چیز پایین‌تری عدول نمی‌کند) ولی شاید کسی چیز دیگری را برتر تشخیص داده است (هرچند اشتباه و با جهل مرکب) جاهل قاصر در اینجاها معنا پیدا می کند. پس نباید اینگونه بپنداریم که هرکس ملاکش توحید نباشد یا دین و مکتب دیگری را انتخاب کرده است عاقل نیست یا از این طریق توطئه‌ای را به صحنه آورده است ایا با این حرف موافق هستید؟ 2. بنده جناب ملکیان را به عنوان مثالی عرض کردم و حرفم کلی بود حرفم این بود که آیا کسی که تحقیق کند و به نتیجه برسد فلان مکتب حق است و پایبند آن مکتب شود و پس از چندی بفهمد دلایل آن مکتب ضعیف است و مکتب دیگری قوی تر است و به آن بپیوندد آیا به راحتی می توان گفت که وی دم دمی مزاج و متشتت است؟ 3. استاد آیا به راحتی می توان گفت فلانی پیرو نفس اماره است؟! چگونه می توان فهمید که قضیه، نفس اماره است نه تحقیق عالمانه؟!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- خیر! زیرا اگر کسی متوجه‌ی خالق عالم و آن حقیقت یگانه نشده باشد، عقلی برایش پیش نمی‌آید که به دیگر نکات عقلی بپردازد 2- بالاخره باید هر اندیشه‌ای را بر اساس توحید ارزیابی کرد 3- نباید به راحتی هرکس را پیرو نفس امّاره دانست، ولی هرکس خودش باید مواظب باشد که هر ادعایی را به عنوان تعقل و تفکر پیش نیاورد. موفق باشید

18242

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و خسته نباشيد: سوالي داشتم در باب اينكه جايي خوندم نوشته شده بود معلولين كساني كه در بدن آنها آفت و نقصي باشد در روايت أمده از معامله با آنها نهي شده، چون درونشان ظلمت و كدورتي وجود دارد! من قراره با شخصي ازدواج كنم كه معلول است ولي برادرم اين روايت را آورده از كتاب و مي گويد به اين دليل صحيح نيست. من از شما راهنمايي مي خواهم براي اينكه اين روايت به اين معناست كه أفراد معلول نبايد ازدواج كنند!؟؟؟ يا يه راهي براي من بگذاريد چون من نمي توانم قلب اين آدم رو بخاطر اين شرايط بشكنم. شما بگوييد من با برادرم كه بخاطر اين روايت جوابش منفي است رو چطور قانع كنم؟ با تشكر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هرگز نباید به ظاهر این روایات توجه کرد. عموماً جنبه‌ی تأویلی و باطنی دارند. انسان معلول، جسمش معلول است و اگر کسی به نیت کمک به او زندگی را با او شروع کند، برکات خاص خود را خواهد داشت. موفق باشید

16195
متن پرسش
سلام: یکی از دوستان لوح فشرده کتاب ها و برخی سخنرانی های شما را خریداری کرده است. آیا دیگران و من می توانیم آن را روی سیستم خود نصب کنیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هیچ اشکالی ندارد که آن لوح فشرده را بر روی سیستم‌های دیگر نیز نصب نمایید و یا «رایت» کنید و به رفقایتان دهید. البته اگر آن‌چه تهیه شده است فروش رود، در ورژنِ بعدی، کتاب‌ها و جزوات جدید قرار خواهد گرفت. موفق باشید

13892
متن پرسش
در مورد حرکت جوهری می دانیم که حرکتی هست که در جوهر جسم به صورت اشتدادی و تکاملی هست.. آیا میتونیم بر این اساس این طور بگیم که این حرکت جوهری به تدریج موجب قدرت عقلانی انسان در دوره های زمانی بعد از خلقت انسان میشه و تکامل عقلی زیر سر حرکت جوهری هست و اگر در زمان ظهور عقول مردم کامل شده قابل توجیه با حرکت جوهری باشه؟ و آیا میتونیم بر اساس حرکت در جوهر قائل به تکامل انواع بشیم؟ که البته با توجه به بحث وحدت صنع این نوع از تکامل به تدریج و مطابق قوانین ماده صورت میگیره؟ به این معنا که یکی از لوازم این بحث قدرت عقلانی و جسمانی مردم در زمان ظهور باشه؟ یا در روایات می بینیم که ائمه دارای سایه نیستند قابل توجیه با این مسئله باشه که در اثر حرکت جوهری اولیا به نوعی لطافت در جسم رسیدن که البته عامل سرعت بخشیدن و جهت دهی به حرکت در جوهر ریاضت های شرعیه باشه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید حرکت جوهری تنها در عالم ماده معنا دارد و تکامل عقلی مربوط به سلوک نفس ناطقه است در صورتی‌که حجاب‌های بین خود و عالم را برطرف کنیم به همین جهت می‌بینید در عین این‌که همه‌ی انسان‌ها مشمول حرکت جوهری از نظر ابعاد مادی هستند، تکامل عقلی پیدا نمی‌کنند 2- حرکت جوهری وقتی مربوط به ذات عالم ماده بود دیگر برای قسمت خاصی از عالم مثل انواع موجودات زنده کمالی را در بر ندارد. تکامل انواع بر فرض صحت که بسیار بعید است، مربوط به تجلیات صوَر مختلف است در زمینه‌ی مادی مستعد 3- در زمان ظهور نیز با رفع حجب، کمالات خاصی به عالم می‌رسد در حالی‌که حرکت جوهری عالم ماده تا آخر با هویت مادی عالم ادامه دارد نه آن‌که مثلاً اگر پنجاه در صد قوه‌های عالم تبایل به فعل شد عالم ماده پنجاه درصد از هویت مادی خارج شود. موفق باشید

11279

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و خسته نباشید: می خواستم ببینم اینکه در روایات غیرت زن نامطلوب شمرده شده چه مصداقی دارد؟ آیا یک زن از اینکه همسرش برای درمان پیش چند خانم بسیار بسیار بد حجاب و آرایش غلیظ و ناخنهای بلند و لاک زده برود که گاهی باید بدن او را هم لمس کنند ناراحت باشد مصداق غیرت مذموم است؟ آیا اصلا یک زن مومن می تواند نسبت به چنین شرایطی بی احساس باشد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: امثال این مورد، از مصادیق غیرت مذموم نیست، اتفاقاً غیرت اسلامی اقتضا می‌کند که انسان مسلمان نسبت به چنین شرایطی سخت حساس باشد. قضیه‌ی غیرت مذموم‌ در مورد شرایطی است که مرد امکان آن را داشته باشد تا زن دیگری را در زیر سایه‌ی زندگی خود قرار دهد. موفق باشید
8585

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: آیا «لقد عهدنا الی آدم من قبل فنسی و لم نجد له عزما» به صورت تکوینی در همه هست؟ اگر هست عزمی که در انبیاء اولوالعزم (ع) و در ائمه (ع) دیده میشود چه میشود؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: وجه تکوینی همه یکسان است چون همه از آدمیت برخوردارند و همه بر روی زمین آمده‌اند، تفاوت در شخصیت تشریعی آن‌ها است. موفق باشید
8464
متن پرسش
سلام بر استاد گرامی (با توجه به فرمایشات شما دو سوال داشتم) 1.وقتی به تعریف رهبانیت توجه می کنیم مصداقهای مختلفی دارد مثل ترک بعضی لذتهای حلال و غیره . ولی در مورد یکی از مصداقها سوال داشتم و آن گوشه نشینی است ما بعضی عبادات را به صورت فردی انجام می دهیم مثل قرآن خواندن در منزل و خیلی اعمال دیگر که به تنهایی در منزل انجام می دهیم ایا این مصداق رهبانیت است؟ 2. فرمودید خدا به اندازه ای که ما عبد هستیم رب است ولی اگر کسی عبد نباشد خدا هم رب او نیست منظور شما همان ربوبیت خاص است؟ وگرنه خداوند حتی کافران را هم ربوبیت می کند درست است؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: خیر، این نوع اعمال رهبانیت نیست. رهبانیت آن است که انسان به‌کلی از جمع مؤمنین فاصله بگیرد 2- آری اگر ما عبودیت خود را به او عرضه کنیم و نشان دهیم در مقابل حضرتش هیچ نیستیم او امورات ما را به عهده می‌گیرد و از هدایت‌های لازمه دریغ نمی‌کنند. موفق باشید
1305

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد بزرگوارم در مورد روایاتی که مسائلی را قبل از خلقت انسان مطرح می فرماید سوال داشتم که مثلا می فرماید از قطره ای از درختی در بهشت مومن خلق شده است واینکه طینت مومن وکافر با هم متفاوت است به چه معنی است وسوال دیگرم اینکه همین گونه روایات در مورد حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها داریم که خداوند قبل از خلقت ایشان را امتحان کرده است(البته در مورد امتحان مومنین هم روایاتی داریم) این امتحان در عالمی که اصلا عالم تکلیف نبوده تا با امتحان خوب یا بد بودن افراد معلوم شود یعنی چه وجه اختیاری در آن عالم بوده که بر اساس خوب امتحان دادن ویا صابر بودن در امتحان الهی مقام ایشان اینقدر با عظمت شده ویا بر اساس خوب امتحان دادن مومنین هم مقامات عالی به آنها داده شده است؟ با تشکر بسیار از استاد عزیز
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام 1- این نوع روایات نظر به موضوعات باطنی دارد به این معنا که وقتی می‌گوید: مؤمن از قطره‌ای از درختی در بهشت خلق شده، نظر به جسم او ندارد بلکه به جنبه‌ی ایمانی او نظر دارد که آن ایمان جلوه‌ای از قطره‌‌ی درختی است که در بهشت هست و یا طینت مؤمن به معنی زمینه‌ی شخصیتی اوست که مسلّم چون جلوه‌ای از نور اهل بیت«علیهم‌السلام» به جان او خورده شخصیت ایمانی او را ساخته ولی نه به آن معنا که از اول این طور بوده بلکه نظر به شخصیت ایمانی مؤمن دارد که مربوط به انتخاب‌های اوست. 2- شخصیت هرکس و انتخاب‌هایی که در دنیا می‌کند، قبل از خلقت در علم خداوند هست و خداوند بر اساس علم خود می‌داند حضرت زهرا(س) توان انجام چنین مسئولیت بزرگ را دارند که در مقابل حیله‌ی سقیفه‌سازان خود را نبازند و در مقابل آن‌هایی که به ظاهر اصحاب پیامبرند ایستادگی کنند. موفق باشید
23813
متن پرسش
با سلام خدمت استاد: ۱. در مورد سیل های اتفاق افتاده در کشور چه عنوانی می شود روی آن گذاشت؟ آیا مربوط به عوامل انسانی و بی تدبیری است (مربوط به عوامل مهندسی و..) می شود و یا مربوط به گناهان سرزده از انسان است؟ ۲. آیا عنوان بلا یا عذاب را می شود روی این سیل ها گذاشت؟ تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. می‌توان بر روی هر دوی آن فکر کرد. بالاخره حرصِ بشر برای تصرف بیشتر در طبیعت، بی‌اثر نبوده است ۲. شاید عنوان تذکر بتوان به این حوادث داد زیرا حدود ۶۰ سال پیش که بنده ۷ سال سن بیشتر نداشتم همین وقایع پیش می‌آمد ولی زندگی‌ها طوری شکل گرفته بود که این‌همه در معرض طبیعت و در مقابل طبیعت قرار نداشتیم. با این‌همه شاید در دلِ این تذکر، بنا است انسان‌ها در خدمت یکدیگر خود را امتحان کنند. موفق باشید

23439
متن پرسش
سلام علیکم: ۱. در شرح رساله الولایه فرمودید که علت و معلول یک حقیقت بیشتر نیست. یعنی معلول همان حقیقت است به صورت محدود و علت همان حقیقت است به صورت نامحدود. و هر چه آدم بتواند محدودیت ها و مشغولیت ها را کنار بزند به آن حقیقت خود که همان علت است یعنی خدا نزدیک می شود. حال سوال اینست که اگر بشر بتواند تمام محدودیتها را کنار بزند و به فنای ذاتی برسد آیا در آن مرحله خود را خدا می داند؟ پس این وسط علم به وجود خود که «من هستم» چه می شود؟ سوال دوم اینست که ما کاری به این نداریم که به آن مرحله می رسیم یا نه، آیا همین الان با توجه به تعریف علت و معلول حقیقی می توان گفت که من خدای محدود شده هستم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. مگر می‌شود در موطنِ معلولیت همه‌ی محدودیت‌ها کنار برود؟ چون ذاتِ موجود عین معلولیت است. پیشنهاد می‌شود بحث «برهان صدیقین» مطالعه گردد ۲. خدا عین نامحدودیت است پس هر محدودی، غیرِ خدا است. موفق باشید

نمایش چاپی