بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
8579
متن پرسش
با سلام: چرا لفظ «جاعل» و «خلیفه الله» در «انی جاعل فی الارض خلیفه» به «خالق» و «بشرا» در سوره ص: «انی خالق بشرا من طین» تغییر یافته است؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: در سوره‌ی «صاد» نظر به بشر دارد به اعتبار صورت ظاهری آن و این‌که از جنس گِل است. موفق باشید
8537
متن پرسش
با عرض سلام و ادب خدمت جنابعالی در سوره بقره که می فرماید هیزم جهنم مردم و سنگ هست منظور از سنگ چیست؟ با تشکر از جنابعالی
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: خدا در آیه‌ی 24 سوره‌ی بقره می‌فرماید:«فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتی‏ وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ أُعِدَّتْ لِلْکافِرینَ» بترسید از آتشی که عامل شعله‌ورشدنش، خودِ انسان است و تعلقات دنیای مادی او، که برای کافران آماده شده. وَقود نار، خودِ انسان است و تعلقات او که از درونش شعله می‌کشد چون خود انسان آن را افروخته است. این آیه به زیبایی تمام ماهیت آتش جهنم را روشن می‌کند. موفق باشید
7760

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم. تا الان شده است در و دیوار و کلا عالم ماده باشما حرف بزنند؟ نه اینکه حرف بزنند.نمی دانم چگونه بگویم... درست است یانه؟توهم است یا عقل؟اما به نظر خودم توهم نیست. سوال دوم:کتب شما را بخوانم یا شهید مطهری یا کتب دیگه را؟کتب شما را تا چندتایی خوتنده ام.اما شما ذیل حکمت متعالیه صحبت میکنید.اما ما که فلسفه نخوانده ایم.البته از برهان را خواندم.اما برخی میگویند نخوان نظر شما چیست؟در کل بهترین سیر چیست؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: از کتاب‌های شهید مطهری و آیت‌اللّه جوادی غافل نشوید. ذهن شما را منظم و عقل شما را منوّر می‌کند. موفق باشید
1443

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام سوالم از خدمتتون این است که چطور می شه انسان در برابر کارهایی که انجام می ده خودش رو نبینه و به این نتیجه برسه که فقط خداوند در میان هست مگر این طور نیست که این انسانه که با اختیار خودش تصمیم می گیره و کاری رو انجام می ده و اگر با اختیار خودش نیست این سوال پیش می آد که پس چرا انسان ها متفاوت اند چرا بعضی ها خوب و بعضی ها بد هستند خب خدا به همه به یک نظر نگاه می کرد پس حتمن چیزی در درون و وجود هر کسی هست که مطابق با اون مسیرش رو طی می کنه و با دیگران متفاوت می شه و کار خوبی یا بدی رو انجام می ده پس چطور می شه به اون دیدی که عرفا داشتند رسید و عجب و تکبر ناشی از کاره ای بودن خود رو از بین برد؟ ممنون موید باشید
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: عرفا نیز با اختیار و انتخاب خودشان اعمال الهی خود را انجام می‌دهند ولی متوجه‌اند ابتدا توفیق الهی در صحنه بوده و اگر آن توفیق نبود موفق به آن اعمال نمی‌شدند، همین‌طور که برای غیر مؤمنین آن توفیق بود ولی استفاده نکردند. پس شعور عرفا در توجه به آن توفیق است که اگر نبود موفق به آن عمل نمی‌شدند، نه این‌که منکر اختیار خودشان باشند. از این جهت می‌گویند: هر عنایت که داری ای درویش.... هدیه‌ی حق بدان نه کرده‌ی خویش». موفق باشید
1253

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید بعضی از اسما در جوشن کبیر چندین بار دقیقا تکرار شدند تفاوت در چیست که ما آنها را جدا میشماریم و میگیم 1001 اسم خدا در جوشن کبیر آمده؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: احتمالاً آن اسم در آن مجموعه معنی دیگری می‌دهد. اگر نمونه آورده بودید بهتر می‌شد بحث کنیم. موفق باشید
26155
متن پرسش
سلام خدمت استاد: به هر صورت کشته شدن عده ای در هواپیمای اوکراینی به دست ما نمی گذارد که من راحت باشم. راستی این افراد چه تقصیر و گناهی داشتند که باید با اشتباه یک نفر چنین سرنوشتی پیدا کنند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این موارد باید مواظب بود دو موضوع از همدیگر جدا شود. یکی تقدیری که هرکس برایش رقم خورده است و دیگر خطایی که انجام می‌گیرد. آیه‌ی ۸ سوره‌ی جمعه می‌فرماید: «إِنَّ الْمَوْتَ الَّذِی تَفِرُّونَ مِنْهُ فَإِنَّهُ مُلاقِیکُمْ» آن مرگی که شما از آن فرار می‌کنید، شما را حتماً ملاقات می‌کند و از آن فرار ممکن نیست.

حضرت صادق «علیه‌السلام» می‌فرمایند: «تَعُدُّ السِّنِینَ ثُمَّ تَعُدُّ الشُّهُورَ ثُمَّ تَعُدُّ الْأَیَّامَ ثُمَّ تَعُدُّ السَّاعَاتِ ثُمَّ تَعُدُّ النَّفَسَ فَإِذا جاءَ أَجَلُهُمْ لا یَسْتَأْخِرُونَ ساعَةً وَ لا یَسْتَقْدِمُونَ» سال‌ها را می‌شمرند، سال‌ها که به سر رسید ماه‌ها را می‌شمرند، ماه‌ها که تمام شد روزها را می‌شمرند، روزها که تمام شد ساعت‌ها را می‌شمرند و بالأخره نفس‌ها را می‌شمرند تا عمر مقدّر به سر آید و فرشته‌ی مرگ، روح آدمی را قبض کند. و در همین رابطه خداوند می‌فرماید: «فَإِذا جاءَ أَجَلُهُمْ لا یَسْتَأْخِرُونَ ساعَةً وَ لا یَسْتَقْدِمُونَ» چون اجل انسان‌ها فرا رسید، نه ساعتی آن اجل عقب و یا جلو می‌افتد.

پس در مورد تقدیری که این افراد داشتند باید به نکته‌ی فوق توجه داشت. مثل این‌که اگر بناست عده‌ای در این روز و این ساعت به تقدیر خود برسند، به نحوی همه‌ی آن‌ها در اتوبوسی جای می‌گیرند که آن اتوبوس بناست با خطای راننده در درّه‌ای سقوط کند.

و اما این‌که این مرگ باید به دست آن راننده انجام بگیرد؛ بحث دیگری است که خداوند بخواهد آن راننده را نیز به هر دلیلی نیز تنبیه نماید. و در این‌جا نباید با نظر به تقدیرِ کشته‌شدگان، از خطای راننده غفلت شود. در مورد خطایی که نیز در کشته‌شدن مسافران آن هواپیما پیش آمد؛ باید فکر کرد که خداوند بنا دارد چه چیزی را به ما نشان دهد؟ آیا می‌توان گفت در این شرایط که موقعیت‌مان چندان حساس نیست، به دست ما باید این خطا انجام شود تا در شرایطی حساس‌تر و موقعیتی بس بزرگ‌تر خود را تصحیح کرده باشیم؟ واللّه اعلم. موفق باشید

 

22708
متن پرسش
سلام بر استاد گرامی: عزاداری ها قبول. سوالی از محضرتان داشتم. ذیل جلد ششم اسفار بعد از اثبات برهان صدیقین توسط ملاصدرا، علامه طباطبایی (ره) حاشیه ای دارند، که مضمون را اینطور برداشت کردم که: مبنا را بدیهیات هم که قرار دهیم، باز هم قبل از آن بدیهی حق در میان است، نه بدیهی، یعنی اگر بگوییم اجتماع نقیضین محال است، اگر کسی پرسید حقا محال است یا باطلا، می گوییم حقا، پس حقیّت حق را قبل از آن بدیهیات پذیرفته ایم. آنطور که ظاهر است و بنده استقرا کردم، علامه این نگاه را از فرهنگ کلی قرآن می دانند و اگر طبق این نظر علامه طباطبایی به موضوعات بنگریم، پس در واقع برای بصیران عالم حتی نفس هم نمی تواند بدیهی ترین باشد، بلکه خود حضرت حق بدیهی ترین بدیهیات می باشد و «بک عرفتک» اینجا معنا میابد. آیا برداشتم صحیح است؟ التماس دعای فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید بتوان حق را این‌جا به معنای آن‌چه واقعاً محقق و واقع است در نظر بگیریم. لذا دیگر اجتماع نقیضین علمی نیست که پذیرفته باشیم، بلکه یافتی است از حقیقت که در مقابلش تصوری نیست که آن تصور باطل باشد بلکه صرفاً حق است و لاغیر. واللّه اعلم. موفق باشید

22704
متن پرسش
سلام خدمت اساد گرانقدر: با آرزوی توفیقات روز افزون برای حضرتعالی درباره اتحادی روحانی بین شیعیان و امام‌شان سوالی خدمتتان مطرح شد که پاسخ جامعی ارائه فرمودید در ذهن خودم مواردی ابهام وجود داشت خواستم مطرح کنم: ۱. آیا احادیثی که درباره زیارت بعضی امامزادگان بیان می شود (در اینجا) أما اِنّك لو زُرتَ قبر عبدالعظيم عندكم، لكُنتَ كمن زار الحسين تحت ذیل همین موضوع اتحاد روحانی قرار می گیرد؟ ۲. آیا بحث خلیفه اللهی انسان و سجده به انسان کامل نیز از جنس همین موضوع است؟ (البته در این صورت بجای الینا تعودون --الیه راجعون مطرح خواهد بود) یا قضیه در اینجا متفاوت است؟ ۳. بحث مقام دست نایافتنی امام معصوم علیه السلام (طبق روایات حتی برای ما قابل تصور هم نیست) با بحث اتحاد روحانی چگونه قابل جمع است؟ ۴. مورد آخر هم اینکه، مواردی که مطرح گشت بحث ماورای عالم طبیعت و عالم تخیل است و استدلال چندان در آن راهی ندارد بلکه جنبه اصلی بحث و آنچه که در این فضا اعتبار دارد خبر دهی یک چشم روشن و یک عقل روشن است. استدلال و شاهد آوردن احادیث فرع قضیه است. با آرزوی توفیقات روز افزون برای حضرتعالی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: امام‌زادگان مظهر انوار پیامبر و ائمه «علیهم‌السلام» هستند و به همین جهت وقتی به زیارت آن‌ها می‌رویم ابتدا به رسول خدا «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» سلام می‌دهیم یعنی ابتدا آن حضرت را زیارت کرده‌ایم.

از طرفی وقتی می‌فرمایند شیعیان از اضافه‌ی طینت ما هستند یعنی از حیطه‌ی حضور ما در محضر حق جدا نیستند ولی اصلِ «واصل و تابع» در جای خودش محفوظ است نه این‌که گمان کنیم اتحاد با امام یعنی در عرض مقام آن‌ها قرار می‌گیریم، بلکه به معنای آن است که در حیطه‌ی حضوری که آن‌ها نسبت به حضرت حق دارند، شیعیان نیز در همان حیطه و فضا به حق رجوع می‌کنند. موفق باشید    

22687
متن پرسش
باسمه تعالی. سلام علیکم: گویند که بیابان هم باشی حسین یادت می کند مانند بیابان کربلا. گویند که هیچ عزایی در شعبان نیست و هیچ تولدی در محرم یعنی که ریشه تمام شادی ها و غمها در حسین است. اما ای کسی که این دردنامه را می خوانی همراهت کربلا هم راهی شدم اما دریغ از تغییر کردن سیر عقیده را از با بسم الله تا تا تمت در سیرتان خواندم نهج البلاغه را هم خواندم المیزان را هم اما نشد که بشود از درونم بندگی نابی تراوش کند کجای کار می لنگد انگار رازی از بندگی نکردنمان وجود دارد که شما از گفتنش حیا می کنید!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: روزگار، روزگارِ سیطره‌ی نیهیلیسم است. باید مسئله‌ی زمانه را شناخت و در راستای عبور از آن به خدا رجوع کرد. آری! مهم آن است که ما از خدا چه می‌خواهیم. وقتی متوجه‌ی این مسئله شدیم که اسلام در مظهریت انقلاب اسلامی بنا دارد ما را از ظلمات زمانه رجوع بدهد، نحوه‌ی رجوع ما به حضرت شیدالشهداء«علیه‌السلام» ظهور می‌کند و راه ما به سوی آن حضرت گشوده می‌گردد. موفق باشید

22352

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام خدمت استاد عزیز: در کتاب شریف اصول کافی در باب معاف شدگان از بلا روایاتی آمده است از جمله حضرت باقر علیه السلام می فرمایند همانا خداوند بندگانی خاصی دارد که از بلا آنها را نگه دارد پس در عافیت آنان را زنده بدارد و در عافیت روزی شان بدهد و در عافیت بمیراند و در عافیت مبعوثشان کند و در عافیت در بهشت آنان را سکونت دهد. ۱. اینها چه کسانی هستند؟ ۲. چرا خداوند با اینها اینچنین رفتار می کند؟ ۳. آیا می شود ما جز اینان شویم اگر آری چه باید بکنیم؟ با تشکر از استاد عزیز و التماس دعا. لطفا جواب در سایت.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید منظور کسانی‌اند که خداوند می‌خواهد از طریق آن‌ها نور خود را به صورت خاص در زندگی بشر ظاهر نماید. امید است با عزمی که می‌کنید تا در راستای سربازی امام عصر «عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» قرار گیرید؛ همواره در عافیت باشید. موفق باشید

21225

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام خدمت استاد: نظر شما درباره روش مقابله ی شهید نواب صفوی با طاغوت چیست و تفاوت روش ایشان با روش مرحوم امام را چطور می بینید؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: تلاش آن مرحوم، آن بود که تا آن‌جا که می‌تواند جلوی فساد در نظام شاهنشاهی را بگیرد. و این غیر روش حضرت امام است که تلاش کردند نظام دیگری را به میان آورند. موفق باشید

20923
متن پرسش
استاد عزیزم سلام: یکی از شاگردان تان هستم. البته با یک واسطه. مدتی است فوق العاده ذهنم را درگیر کرده است. اوایل مسائل بنیادین خیلی درگیرم می کرد مثل اصل وجود خدا و ... می دانید، رفتار و گفتار خیلی از آنها که منتسب به دین بودند به دلم نمی نشست. همانند مسئله ای چون قتل که با وجودم سازگار نبود، این تنها مشکل خودم نبود. می توان گفت ۹۹ درصد جامعه به همین مشکلات گرفتار اند که من هم جز آنها بودم. بعضا حرف ها و دستور العمل های شخصیت های لیبرال و تمدن مدرن بهتر به دلم می نشست و جریان منتسب به توحید را وجدم قبول نمی کرد. چه از حرف هایی که از عرفان می زدند و طوری لیدر های خود را معرفی می کردند که چون کاهنان معابد از آنها و هر چه منتسب به آنها بود بدم می آمد. تنها چیز خوب شان اصل خود توحید بود. آن هم نه تمام توصیفاتی که از توحید ارائه می کردند. ائمه را هم جوری توصیف می کردند که انسان با مقایسه ی با ملحدان، ملحدان را به خد نزدیک تر می یافت. اما هیچ گاه کامل دلم با جریان مدرن و امانیسم پاک نمی شد تا اینکه بالاخره به درس های معرفت النفس و برهان صدیقین شما رسیدم. گویا آن وقت محبوب حقیقی خود را یافتم. دیگر سر از پا نمی شناختم. بنده که تا مدت ها به فردی لیبرال شناخته می شدم، زیبایی توحید تمام جذابیت لیبرالیسم را برد. حال سالها می گذرد. تا مسئله ی تمدن نیز رسیدم و خیلی خوب بسیاری از اهدافم مشخص شد در زندگی و هویتی پیدا کردم. اما هنوز در ارتباط با جریان خودی و رجوع به منابع زدگی هایی برایم حاصل می شود که گاهی آنقدر سخت است که این ظن به ذهنم می رسد که همه چیز را کنتر بگذارم و همان زندگی قبلی خودم بهتر بود، اما در این مواقع همه چیز را کنار می گذارم و با دلم پیش مبدا عالم می روم و مستقیم بدون در نظر گرفتن همه ی حرف هایی که می زنند پیش خودش می روم و خیلی خودمانی با او صحبت می کنم. آخر گاهی برخی برداشت ها آنقدر سنگین است که انسان می ترسد حتی با او صحبت کند. فکر می کند بنده هایش مهربان تر از اویند. آنوقت تکیه ام را می گذارم بر وجود خودم. آنوقت می بینم که نه آنها غلط بود ولی باز نمی توانم درست برخی برداشت ها را درست هضم کنم. رفتار برخی از بزرگان را آنطور که دیگران می گویند اصلا درک نمی کنم اما با خودشان مستقیم که مرتبط می شوم اصلا شخصیت دیگری از آنها می بینم. مثلا تا مدتی پیش از علامه حسن زاده اصلا تصور خوبی نداشتم تا آنکه تعدادی از صوت هایشان را گوش کردم. فوق العاده بودند. یا مثلا علامه طباطبایی. تا آنکه با آثارشان مستقیما ارتباط گرفتم. خیلی فرق می کردند. تعریف دیگران همانند کاهنان بود و ارتباط مستقیم همچون آب زلال. یک بار هم با علامه مصباح ارتباط مستقیمی داشتم. خیلی خودمانی. خیلی عالی بود. اما نمی توانم خیلی چیز ها را درست درک کنم. مثلا یکی در مسائل اجتماعی، در ارتباط با دیگران و‌ مسئله ی عذاب و گناه، اینکه می بینم خوب همه تقریبا گناه کم و زیاد دارند اما اینکه آیا وارد عذاب می شوند؟ اینکه مغضوب خدایند؟ و اینکه نباید با مغضوب خدا انس گرفت؟ همه چیز می پاشد. از خانواده کمی ترس دارم. و هزاران مشکل از این دست. سر کلاس های معارف هم عمده ی دوستانم از آنطور خدا برایشان با دین معرفی شده که الحاد را بهتر می دانند. نه اینکه مسائل برایشان حل شده باشد و طغیان کنند. خوب بعضا با نگاهی که به دین دارند حق را به آنها می دهم. هفته ی پیش هم یکی از دوستانم چون نتوانست درست مشکلات فکری خود را در ارتباط با خدا حل کند در حمام خوابگاه خودکشی کرد. می دانید این مشکلات دارد خفه مان می کند و هیچ کس را هم نداریم. تنها چیزی که داریم در نهایت عمق دلمان تکیه به وجودی است مهربان که بعضا با آنچه از خدا برداشت می شود خیلی متفاوت است. این سردرگمی ها و این مشکلات دارد خفه ام می کند. و هیچ کس را جز همان مهربان ندارم.می دانید بعضی وقت ها حتی نمی توانم به قرآن هم رجوع کنم چون آنچه برداشت می کنم خیلی بد است. اگر می شود کمکم کنید. ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم:چرا باید از روح و روحیه‌ای که نمی‌خواهد با بازی‌های زمانه خود را فریب دهد؛ گله‌مند باشید؟ نهیبی که در درون شما هست، نهیبی است به سوی سعادت ولی همین راهی را که شروع کرده‌اید را آرام‌آرام ادامه دهید، مطمئن باشیدآن زمانی که گذرتان به روایات و آیات افتاد صدبرابرِ زمانی که با آثار مستقیم آن عالمان بزرگ روبه‌رو شدید، روحیه می‌گیرید و متوجه می‌شوید معنایِ خلقت شما چه اندازه دقیق و حساب‌شده و حکیمانه و عالمانه بوده است. فراموش نکنید بعضی از این مطالب که فعلاً شما از آن‌ها سرخورده‌اید، مربوط به تاریخِ خودش بوده است و در آن زمان، معنای خوبی داشته است. اشکال ما در آن است که متوجه نیستیم تفکر، تاریخی است هرچند متون مقدس، ماوراء تاریخ است. موفق باشید

18541

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بمسمه تعالی با سلام خدمت حضرت استاد و آرزوی سلامتی: حاج آقا سه تا در خواست داشتم ممنون می شوم رهنمایی بفرمایید. مطلب اول: حقیر تازه طلبه شدم (24 ساله مجرد هستم و بعد از کارشناسی توفیق شد آمدم حوزه) خیلی دوست داشتم نصیحتی و موعظه ای در ابتدای راه حقیر را بفرمایید که ان شاء الله به آن عمل خواهم کرد. مطلب دوم: حقیر گناهان زیادی دارم و نمی دانم با آنها چه کار کنم و کلا نمی دانم از کجا شروع کنم که به بهترین جه خودم را اصلاح کرده باشم لطفا راهنمایی فرمایید که چگونه چنین اصلاحی را انجام بدهم و از کجا شروع کنم؟ مطلب سوم: می خواستم نظر حضرت عالی را در مورد تنوع اساتید اخلاقی که وجود دارد بپرسم از کجا متوجه شوم که چه سبکی برای من مناسب است؟ (مثلا مکتب سلوکی علامه طباطبایی و آقای بهاالدینی و...) با تشکر بابت زحمات فروان و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- اگر ادبیات عرب را در سال‌های اولیه محکم و بدون حاشیه‌رفتنِ در امور دیگر بخوانید بعداً پشیمان نمی‌شوید 2- همین‌که در فضای زندگیِ طلبگی مرتکب آن گناهان نشوید، نه‌تنها مزه‌ی آن گناهان می‌رود، بلکه از آن‌ها متنفر نیز خواهید شد 3- این به ذوق خودتان بستگی دارد که با کدام‌یک از اساتید، بیشتر متذکر می‌شوید. موفق باشید

18297
متن پرسش
سلام استاد: در مورد اعمال ما که موجب اجر یا عذاب می شود، ملاک عمل ماست یا اراده به تنهایی و بدون بالفعل شدن کافی است؟ چون خیلی از لفظ اراده استفاده می کنید مخصوصا در بحث نقش اعمال در قبر، برام سوال پیش‌ اومد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر کدام در جای خود. بعضاً همان اراده، عمل محسوب می‌شود و بعضاً تا آن اراده به عمل تبدیل نشود، موجب اجر و ثواب نمی‌گردد. مرحوم ملامهدی نراقی در کتاب «جامع‌السعادات» مفصلاً در این مورد بحث کرده‌اند. موفق باشید

17612
متن پرسش
با سلام: انسان چون حیوان و فرشته نیست و انسان است در زندگی رنج می کشد چون باید با اختیار خود کاری را انجام دهد با توجه به این نکته سوال اینجاست که پس چرا انسان باید در زندگی رنج بکشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: زیرا انسان در بین دو بُعد «میل به فجور» و «میل به تقوا» یکی را باید انتخاب کند. موفق باشید

17413
متن پرسش
سلام علیکم استاد بزرگوار: در مورد بحث برهان صدیقین قبل از طرح وحدت شخصی بحث این بود که هر وجودی بسیط و واحد است و ماهیات حدود عدمی وجود هستند. آیا معنی این حرف اینه که در عالم خارج از ذهن هر موجودی یک وجود بسیط و واحد داره که اون وجه خارجی شئ هست. و ماهیات اعتباری و غیر موجود در خارج هست. پس مثلا ما که انسان رو بصورت شکل و حجم و مقدار خاص مشاهده می کنیم واقعیت خارجی این نیست. بلکه طوری است ک در مواجهه با اون وجود، اینها بر ذهن تجلی میکنه. لطفا با بله یا خیر هم جواب دهید. متشکرم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی با نگاهِ وجودی به اشیاء نظر کنیم اصالت را به وجود آن‌ها می دهیم و این‌که «وجود» از طریق ماهیات، ظهور خاص پیدا کرده است. لذا گفته می‌شود ماهیات، حدّ وجودند. موفق باشید

17215

عُجب چرا؟بازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: بنده دچار گرفتاری شدم که کلافه ام کرده، زمانی که وظایف شرعی ام را تا حد خودم کامل انجام میدم و چند تا مستحبات هم باهاش همراه می کنم گرفتار عجب میشم و جنبه این لطف خدا را ندارم. زمانی که گرفتار این عجبم کم کم از آن عالم معنوی خارج میشم و گرفتار گناه با قصور در واجبات میشم!!! موندم چکار کنم از هر طرف گرفتار گناهانی هستم که هر کدام از دیگری بدتر است و به این مطلب هم آگاهم. لطفا راهنمایی بفرمایید چه کنم؟ حداقل راه مقابله با عجب چیست؟ با اینکه زمانی که در عجب هستم می دانم و به خودم تذکر می دهم که تو هیچی نیست ولی بازم کار خودشو میکنه!!! ممنون می شوم راهنمایی بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌که متوجه‌اید که: «هر عنایت که داری ای درویش/ هدیه‌ی رب بود نه کرده‌ی خویش» جایی برای عُجب نمی‌ماند. مگر تجربه نکرده‌اید آن وقت که لطف خدا از ما گرفته شود چگونه از هر توفیقی باز می‌مانید؟ موفق باشید

16889

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و رحمت خدا بر شما باد: حضرت استاد مشرف اند که فضای مجازی روابط میان نامحرمان را بی مرز کرده. در این فضا تعامل با نامحرمان چگونه باید باشد؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چه فرقی می‌کند؟ در هر صورت ارتباط با نامحرم موجب کدورت قلب و محجوب‌شدن نسبت به حضرت حق می‌گردد و انسان با دست خالی به قیامت می‌رود و گرفتار عذاب‌های خاص قیامت می‌شود. موفق باشید

16744

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: استاد عزیز در داستان حضرت ابراهیم (ع) و اینکه فرشتگان پیش آن حضرت آمدند تا مژده ی فرزند را به آنها بدهند، در اینجا همسر ایشان هم که صحبت فرشتگان را درک کردند آیا نشان از مقام بالای همسر حضرت ابراهیم است؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: لازم نیست. شاید فرشتگان تا آن‌ اندازه نزول کرده باشند که با قوایِ عادی، محسوس باشند. موفق باشید

15361
متن پرسش
سلام و احترام: استاد و حکیم فاضل؛ بنابر تشکیک وجود عرفانی و اینکه ذات خدا قابل فهم نیست، در راز و نیاز با خدا به چه حقیقتی توجه شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنا به تشکیک وجود، حقیقت وجود از همه‌ی مراتب وجود به جهت شدتی که دارد، به ما نزدیک‌تر است و ما در راز و نیازها با او مرتبط‌ایم. باید سعی کنیم با رفع حجاب‌ها، این نزدیکی را احساس نماییم. موفق باشید

15188

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد عزیز: پیرو پرسش یکی از کاربران گرامی مبنی بر این که هر زمان که تعداد یاران خاص حضرت مهدی روحی فداه به حد نصاب برسد! حضرت ان شاءالله ظهور خواهند نمود! حضرتعالی فرمودید که ما نیازمند 313 یار به مانند امامین خمینی و خامنه ای هستیم. حال سوال حقیراین است که واقعا ما از تاریخ ظهور اسلام تا به الان یا اصلا از آن زمان هم نه قرون بعد از آن ما به این تعداد مورد نیاز نداشتیم؟ و سوال مهم تر این که مگر غیر از این که اگر هر عالم و سالکی که به هر درجه ی نایل می گردد، هدیه ی الهی است یعنی این همه انسان وارسته ی که متمسک و دوستدار امام زمان هستند از خداوند متعال نخواستند که «خصوصیات لازم» برای یاری امام زمان را به آنها هدیه دهد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چه زمانی در تاریخ سراغ دارید که 313 نفر مثل حضرت امام خمینی در یک زمان جمع شده باشند؟! مگر آن‌که در آینده منتظر چنین شرایطی باشیم. موفق باشید

14870
متن پرسش
با عرض سلام خدمت شما استاد گرامی: 1. چرا شخصی مثل محمد نوری زاده که در گذشته ظاهرا حامی نظام و رهبری بوده در زمان حال متاسفانه ضد نظام و رهبری شده؟ 2. آیا این شخص همانند سروش از همان ابتدا نسبت به اصول انقلاب و اسلام شکاک بوده و حقیقتا اعتقاد نداشته و اگر هم از نظام و رهبری حمایت می کرده نوعی تظاهر و ریا بوده که اکنون این جهل و ریا باعث شده به این وادی گمراهی افتاده و خود خبر نداشته باشد؟ 3. علت اصلی و نفسانی این تغییر و سقوط چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ریشه‌ی این تغییرات را باید در نوع رفتاری که این افراد در زندگی خود دارند و بر آن اساس به انقلاب اسلامی رجوع کرده‌اند، پیدا کرد. انقلاب اسلامی بر محور ایمان و عمل صالح شکل گرفته و جلو می‌رود. لذا هرکس با هر انگیزه‌ی دیگری به انقلاب اسلامی رجوع کند بعد از مدتی امکان ادامه‌ی آن برایش نیست. موفق باشید   

11171

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام حضرت استاد: سپاس بسیار بابت پاسخ ها. زیرکی از خواص کدامیک از قوا می باشد؟ عاقله؟ می توان گفت که آنان که فهم فلسفی عالی دارند عموما زیرکند مثل فلاسفه بزرگ؟ و به نظر می رسد که یکی از مراتب این قوه است. آیت الله بهجهت(ره)فرموده اند که زیرکی خدادادی است. که ما میان زیرکان شخصیت عظیمی چون حضرت امام را داریم که در ذهن انسان این میزان زیرکی نمی گنجد.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: خداوند به هرکس استعدادهایی را می‌دهد تا او آن استعداد‌ها را در مسیر بندگی خداوند مصرف کند و عقل و زیرکی به آن معنایی که یک نوع هوشیاری است لطف خدا است. موفق باشید
9350

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: در روایت داریم که اگر کاری بدون بسم الله شروع شود ابتر است اگر کسی جهت باطنی قلبش رضایت خداوند باشد. هرچند بسم الله نگوید عملش از ابتر بودن خارج است؟ 2. فرموده اند دعای بدون صلوات بالا نمی رود اگر کسی جهت قلبش به سوی محمد و آل محمد باشد هرچند صلوات را به زیان نیاورد دعایش بالا می رود؟ از حضرتعالی التماس دعا داریم.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در بسم اللّه‌الرحمن الرّحیم نظر به اسم اللّه است که منشأ همه‌ی کمالات می‌باشد و با شروع هر کار به نور اسم اللّه نظر به ظهور نور حضرت اللّه در امور خود داریم و لذا کارمان ابتر نخواهد بود و این تنافی با نظر به رضایت حضرت حق ندارد. 2- در صلوات نظر به کامل‌ترین انسان‌ها می‌کنید که بهترین رابطه را با خدا دارند و در زیر سایه‌ی رابطه‌ی کامل‌ترین انسان‌ها، با دعا، رابطه‌ی خود را با خدا برقرار می‌نمایید و معلوم است که این دعا بالا می‌رود. موفق باشید
8794
متن پرسش
سلام علیکم در قرآن داریم «وَأَسِرُّوا قَوْلَکُمْ أَوِ اجْهَرُوا بِهِ إِنَّهُ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ» حدیثی از امام حسین (ع) دیدم که فرموده اند اعمال امت من هر صبحگاه بر خدا عرضه می شود. خداوند که هر لحظه از ما آگاه است چرا اعمال ما به خداوند عرضه می شود؟ متشکرم
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: همان طور که حضرت حق در مقام ذات به خود علم دارد ولی عالم را خلق کرد تا اسماء و صفات خود را در آینه‌ی مخلوقات به‌خصوص در آینه‌ی انسان کامل بنگرد و آن اجمال به تفصیل در آید. حضرت حق در هر صبح‌گاه نظر خاص تفصیلی به اعمال انسان‌ها می‌اندازد و در هر دوشنبه و پنج‌شنبه با تفصیل بیشتر. موفق باشید
نمایش چاپی