بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
13199

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: استاد در زمینه فلسفه عشق به چه کتاب یا سخنرانی مراجعه کنیم که مفید باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: انشااللّه با دنبال‌کردن کتاب «مبانی نظری و عملی حب اهل البیت» همراه با شرح صوتی آن، جواب خود را خواهید گرفت. موفق باشید

13096
متن پرسش
سلام استاد: منی که میدونم گاهی در کارهایی که انجام می دهم ریا هست و اخلاص نیست و میدونم که وقتی نماز یا توسلی که دارم معرفتی نیست اما دلم می خواهد که این عیب ها رو باهاش بجنگم، خوب تا وقتی که به این اخلاص نرسیدم تکلیف چیه؟ چطور به این اخلاص برسم و اصلا بی ادبی نیست که در مقابل پروردگار اظهار علاقه ای بکنیم و هدایت بطلبیم؟ یعنی در قلب اخلاصی نیست اما زبونن بخواهیم این دروغ به ذات اقدس اللهی نمیشه؟ و چطور به اعمالمون امید نبندیم و مطمئن نباشیم به آنها؟ یعنی همان عجب. ممنون که سریع پاسخ می دهید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آدم حسابی! مگر اخلاص چیزی است که یک‌شبه به‌دست آید؟! به قول خواجه سعید ابوالخیر: «تو آمد رفته رفته/ رفت من، آهسته‌آهسته». آرام‌آرام خداوند خود را و تأثیرات مطلق خود را به ما نشان می‌دهد و ما نیز به لطف الهی آرام‌آرام خود را کم‌تر می‌بینیم و او را بیشتر. موفق باشید

12634
متن پرسش
سلام علیکم: استاد در آیه 19 سوره محمد خطاب به پیامبر آمده: پس بدان كه هيچ خدايى جز اللَّه نيست. از گناه خود و از گناه مردان و زنان مؤمن آمرزش بخواه. خدا مى‏داند كه روز به كجا مى‏رويد و شب به كجا مى‏آراميد. (19) مگر پیامبر معصوم نبوده اند چرا به صراحت آمده برای گناه خود استغفار کن. لطفا توضیح بفرمایید؟ التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: استغفار رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» همان‌طور که خودشان می‌فرمایند استغفار از گناه نیست، استغفار از آن است که قلبشان مکدّر نشود. از رسول ختمى صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم روايت شده كه فرمودند: «لَيُغانُ عَلى‏ قَلبى وَ انّى لَاسْتَغفِرُ اللَّه فى كُلِّ يَومٍ سَبْعينَ مَرَّة» گاه بر دلم غبارى مى‏نشيند و من هر روز هفتاد بار از خدا آمرزش مى‏خواهم. شايد رؤيت حق در كثرت را كدورتْ حساب مى‏فرمودند. موفق باشید

6160
متن پرسش
سلام علیکم بنده صوت معرفت نفس را گوش کردم (همان ده یازده جلسه را)احساس میکنم مباحث باید خیلی مبسوط تر باشدومن از آن بی خبرم..یعنی چه صوت ویا کتاب دیگری را پیشنهاد می فرمایید برای عمق واحاطه بیشتر در بحث معرفت نفس از آنجا که فرمودید فقه اکبر است پس باید وقت زیادی برایش صرف کنیم تاان شاالله برایمان ملکه شود . التماس دعا .وفقکم الله
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بعد از ده نکته در معرفت نفس، خوب است برهان صدیقین با شرح آن کار شود و سپس مباحث معاد را با شرح آن دنبال بفرمایید تا خویشتن پنهان را مطالعه کنیدکه إن‌شاءاللّه با لایه‌های عمیق‌تر نفس مرتبط می‌شوید. موفق باشید
2093
متن پرسش
سلام علیکم 1- در کتاب معرفت النفس گفتید که زن و مرد بودن مربوط به تن است نه من پس تفاوتهای انها مثل احساساتی بودن زن اقتدار مرد و نیازهای روحی متفاوت آنها مربوط به کجاست؟2-هنگام خواب گاهی انسان اراده میکند که بخوابد و خوابش میبرد پس این چه جان گرفتنی است؟3-نظر کردن یعنی چه؟ و فرقش با نگاه کردن چیست؟4-فرق عقل عملی و عقل نظری چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: 1ـ از آن‌جایی که هر کس بدون بدنش خودش است و بدن انسان زن یا مرد است،‌ پس زن و مرد بودن مربوط به بدن است اما این بدین معنی نیست که روح او گرایشی به زن بودن و یا مرد بودن نداشته. از آن‌جایی که روح او بدنی را برای خود شکل داده که یا زن و یا مرد است پس از این جهت نمی‌توان گفت که روح زن و مرد نسبت به هر بدنی بی‌تفاوت است که در کتاب «خویشتن پنهان» به این نکته اشاره شده. 2ـ انسان اراده می‌کند که بخوابد و دراز می‌کشد تا زمینه‌ی خوابیدن را فراهم کند و از این به بعد نفس انسان از طریق عالم بالا جذب می‌شود، زیرا اگر در این حالت هم اراده‌ای داشته باشد، هنوز بیدار است. 3ـ نظر کردن در این نوع مباحث مربوط به توجه قلب است به موضوعاتی که به صورت وجودی می‌خواهیم مورد توجه قراردهیم. 4ـ عقل نظری توجه به هست‌ها و نیست‌ها دارد و عقل عملی نظر به باید‌ها ونباید‌ها دارد. مفصل آن‌را باید در کتاب‌های فلسفی بخوانید. موفق باشید.
1812

توسلبازدید:

متن پرسش
با سلام. استاد گرانمایه سوال من این است که در روایات داریم هنگامی که ابراهیم علیه السلام را در آتش گذاردند جبرئیل بر ایشان نازل شد و پرسید خوواسته ای داری وابراهیم(ع) فرمود از تو نه. استاد ما در روایات داریم که برای خواسته هامان توسل به ائمه کنیم و ایشان راشفیع قرار دهیم اگر این درست است چرا ابراهیمنبی خواسته اش را به جبرئیل نگفت؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام نظر به واسطه‌ها به عنوان وسایلی مستقل شرط توحید نیست، ولی اگر خداوند واسطه‌هایی را جهت امور ما قرار داده نه‌تنها باید از آن‌ها استفاده کرد، بلکه واجب است از آن استفاده نماییم همان‌طور که به تعبیر حضرت علامه طباطبایی«رحمة‌الله‌علیه»؛ برای حضرت یوسف«علیه‌السلام» واجب بود که به آن زندانی که آزاد می‌شود بفرماید به پادشاه متذکر شود که او بدون دلیل زندانی شده است. شاید حضرت ابراهیم«علیه‌السلام» در آن مرحله که به قلب خود رجوع می‌کردند یک نحوه استقلال در توسل به جناب جبرائیل«علیه‌السلام» را در خود احساس می‌کردند و قلب خود را از آن حالت منصرف نمودند و متوجه خدا کردند ولی خداوند در قرآن می‌فرماید: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسیلَةَ وَ جاهِدُوا فی‏ سَبیلِهِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ»(سوره‌ی مائده، آیه‌ی 35) جهت رسیدن به مقام قرب الهی وسیله‌ی مناسب را پیدا کنید. و در روایت داریم که آن وسیله‌ی مناسب ائمه«علیهم‌السلام» هستند. موفق باشید
848

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام.می خواستم بدانم فلسفه ی غیبت چیست و همچنین فلسفه ی ظهور
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: به کتاب «جایگاه واسطه‌ی فیض در هستی» رجوع فرمایید. موفق باشید
23991
متن پرسش
با سلام: در جایی از برهان صدیقین می خوانیم که: «صفاتي مثل امكان و حاجت و معلوليت كه به وجود نسبت داده مي شود به جهت اصل و حقيقت وجود نيست، بلكه به جهت نقص هايي است كه خارج از اصل و حقيقت وجود است». منظور از نقص های که خارج از اصل و حقیقت وجود است چیست؟! در حالی که به سبب تشکیکی بودن وجود، شدت و ضعفش از خودش است نه اینکه امر عدمی از بیرون در آن وارد شده باشد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: امکان، ذاتیِ ممکن‌الوجود است که نسبت به وجود، لا اقتضاء است و معلولیت نیز نسبت به علت معنا دارد و ذات وجود، خارج از معلولیت است. موفق باشید

22713
متن پرسش
سلام علیکم: کتاب عالم انسان دینی مطالعه شد و در سراسر مطالعه کتاب خدا را بدلیل آشنایی با شما و کتاب هایتان شکر می کردم چرا که جواب بسیاری از سوالات چندین ساله خود را در این کتاب یافتم. به جمله ای در کتاب برخورد کردم که برای خودم بعلت نداشتن آن بسیار افسوس خوردم و از شما برای رسیدن به آن کمک می خواهم. در اواخر کتاب نوشته بودین که در اثر ارتباط و همنشینی با شخصیتی مثل علامه طباطبایی می توان متوجه عالم ایشان شد و به آن راه یافت. شما به بنده بگویید من چگونه استاد پیدا کنم؟ اصلا بارها به خود می گویم که مثلا افرادی مثل علامه مطهری و علامه جوادی و ... چه نیازی به جلسات خصوصی با علامه طباطبایی داشتند چرا هیچ استادی پیدا نمی شود که برای چون منی که از همه چیز دور افتاده ام کمک حالی باشد؟ چرا نسل جوان امروزی نمی تواند با همچین علمایی ارتباط پیدا کند؟ بنده احساس می کنم در طی این مسیر تنهای تنهایم و اینطور تا ابد نمی توانم به کمال برسم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همنشینی بیش از آن‌که جسمی باشد، روحی است. به همین جهت مولوی می‌گوید: «هرکه را روی به بهبود نبود / دیدن روی رسول سود نبود» و برعکس، اویس قرنی همنشین پیامبر بود در حالی‌که هیچ‌وقت ملاقات حضوری با حضرت ختمی مرتبت «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» نداشت. امروز همنشینی با رهبری عزیز و با شهداء، راه‌های ناگشوده را در مقابل ما می‌گشاید. موفق باشید

22395
متن پرسش
سلام علیکم: پیشاپیش از توجه شما ممنونم. طلبه هستم. و ضمنا غالب کتاب های خودشناسی و غرب شناسی شما را مطالعه کرده ام. قدیم در اینستاگرام عضو بودم و به علت آسیب های روحی و معنوی ای که احساس می کردم آنجا را ترک کردم. اما جدیدا نگاهی کردم دیدم بسیاری از اقوام ما در شبکه مجازیِ اینستاگرام عضو هستند و آنجا مسحورِ صفحاتِ غفلت زا. با توجه به دور بودن بنده از اقوام (به علت تحصیل در شهر دیگر و همچنین کم شدن روابط فامیلی در حد سالی یک یا دو بار) و با توجه به تهاجمات شدید فرهنگی، برایم این ترس ایجاد شد که نکند وظیفه ام حضور در اینستاگرام باشد و این جدا شدن من از جمعِ ولو مجازی فامیل موجب شود که در این بمباران تبیغاتی بی دینی عقاید آن ها به ناکجا آباد کشیده شود و من مدیون شوم که چرا تبلیغات مثبتی در آنجا نکرده ام. علی ای حال ضمنِ آگاهی از ظرفِ آلوده ی اینستاگرام و محدودیت های باطنی این شبکه مدتی پیش مجدد در آن عضو شدم. اما گرچه نیتم الهی بود و با آگاهی و دقت وارد آن شدم لکن باز هم از آسیب های آن مصون نیستم، حضور قلبم دچار خدشه شده است و صفای باطنی ام کم شده. قبلا (نه همیشه) که غالب اوقات حضورِ خاص و نورانیتی را حس می کردم و با مسائل طبیعی دنیا ارتباط قلبی بر قرار می کردم. مثلا تا گل یا درختی را می دیدم (نه به صورت ذهنی) که قلبم حی بودن و زیبا بودن آن و وجه تجلی گونه ی آن را لمس می کرد و احساس خوبی به من دست می داد. اما الان تا چنین صحنه ای را می بینم منتقل می شوم به اینکه از آن عکس بگیرم و این موضوع را که گل جلوه ای از جمال الهی است را برای بقیه ی بازگو کنم تا آنها را به امور معنوی توجه بدهم! از حضورِ قلبی رسیده ام به خودنمایی و حرافی برای مردم و توجه ذهنی به اینکه «گل تجلی جمال الهی است.» مدتی تلاش کردم که این رفتار را تصحیح کنم و دچارش نشوم اما گویا باطنِ سرطانی و غیرعادیِ این تکنولوژی قوی تر از توانِ روحی من است و حس می کنم چیزهایی در روابط سنتی است که در این ابزار مدرن نیست. خلاصه حسابی در کلافگی و اذیت هستم، از طرفی ترسِ از وظیفه و تکلیف در قبال دیگران، از طرفی دور شدن از ارتباط با خدا... به نظر شما چه باید بکنم؟ آیا وظیفه در بودنِ در اینستاگرام است ولو اگر حضور قلبم کم شود و حرکتم در ذکر خدا ضعیف شود؟ یا بروم؟ آیا اینجا مصداقِ آن گفته ی حضرت علی علیه السلام نیست که: «بنا ندارم برای اصلاح امرِ شما مردم، خودم را فاسد کنم»؟ ممنون. التماس دعا.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر کنم بتوانیم با در نظر به حضور تاریخی انقلاب و با توجه به آن نوری که از طریق انقلاب اسلامی شهداء را فراگرفت؛ به جای ترکِ این شبکه‌های مجازی، با خودآگاهیِ لازم از آن‌ها عبور کنیم و بر آن‌ها سلطه پیدا نماییم و رسالت خود را نسبت به آن‌ها در خنثی‌کردنِ اثر آن‌ها قرار دهیم. که البته کار آسانی نیست، شبیهِ در آتش‌رفتنِ حضرت ابراهیم «علیه‌السلام» است و رسواکردن و خنثی‌نمودنِ آتش نمرودی. آری! «در تو نمرودی است در آتش مرو / ور روی، تو ، اولْ ابراهیم شو». انقلاب اسلامی با پروریدن بزرگانی همچون چمران‌ها و صیادها، ابراهیم‌هایی را پروریده است و این نسل، از نسلِ چمران‌ها و باکری‌ها و خرازی‌ها و آوینی‌ها هستند، چرا تو نباشی!! موفق باشید   

22108

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: زمان خوندن «رساله الولایه» علامه در سیر مطالعاتی کی است؟ احساس نیاز کردم ولی نمیدونم شروع کنم یا نه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بعد از مطالعه‌ی کتاب «معاد» و شرح آن می‌توان سراغ کتاب «رسالة الولایه» و شرحِ 11 جلسه‌ای آن رفت. موفق باشید

21784
متن پرسش
سلام: نفخه صور اول همه اهل دنیا رو به برزخ میبره تا سیرشون شروع بشه ولی برای شخصی که هزاران سال قبلش در دنیا مرده بوده و چه بسا بطور کامل از وجود خود فانی شده باشد به چه درد می خورد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به گفته‌ی ملاصدرا برای عده‌ای نفخه‌ی اول با انواع ریاضت‌هایی که می‌کشند، در همین دنیا اتفاق می‌افتد و عملاً در همین دنیا در قیامت خواهند بود. چنان‌که رسول خدا «صلوات‌‌اللّه‌علیه‌وآله» می‌فرمایند: «الأن قیامتی قائم». موفق باشید

20252

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: سوالی داشتم در خصوص دعای عرفه که شما هم در کتاب «آنگاه که فعالیت های فرهنگی پوچ می شود» قسمت پایانی آن را بطور خلاصه شرح دادید. گفته می شود که این قسمت از دعا از حضرت سیدالشهدا نیست و از ابن عطاء الله السكندرى است. این لینک http://www.ebnearabi.com/510/%D8%B0%DB%8C%D9%84-%D8%AF%D8%B9%D8%A7%DB%8C-%D8%B9%D8%B1%D9%81%D9%87-%D8%A7%D8%B2-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86-%D8%B9%D9%84%DB%8C%D9%87-%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85-%DB%8C.html و همچنین این مطلب را علامه طهرانی در کتاب الله شناسی آورده است. http://motaghin.com/fa_booksPage_9047.aspx?gid=280#_Toc68615179 برای من این مطلب بسیار عجیب بود. طبق همان نقلی هم که خودتان از آیت الله جوادی داشتید که صدور بعضی کلمات از غیر معصوم محال است. خواستم ببینم توضیح و نظر شما چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: علمای ما در رابطه با سند روایات اخلاقی و ادعیه‌ای که دارای محتوای بلند بوده‌اند، حساسیتی نشان نمی‌دادند زیرا آن‌قدر محتوای آن بلند است که کسی شک نمی‌کرده از غیر معصوم صادر شود و به همین جهت، بیشتر سینه به سینه نقل می‌شده است مثل مناجات شعبانیه که آن نیز با محتوایی که حقیقتاً قرآن صاعد است، سلسله سندی برایش نقل شده، إلاّ این‌که همه می‌دانستند از امیرالمؤمنین«علیه‌السلام» بوده است. حتی خود قرآن، مگر سلسله سند دارد؟! جز این است که سینه به سینه محفوظ مانده است. موفق باشید

19874
متن پرسش
سلام علیکم: دو سوال در مورد تفسیر المیزان داشتم: 1. مجموعه فایل های صوتی شما را کی باید گوش کنم قبل از نتیجه گیری علامه در انتهای آیه یا با دید شما وارد آن سوره شوم؟ در همین باب تفسیر علامه مطهری هم که شرحی بر المیزان زده اند نیز آمده من ماندم اول اینها را بخوانم و بعد با پس زمینه وارد المیزان شوم یا بدون آن؟ 2. نحوه نت برداری المیزان به طور ذوقی بهتر نیست که به صورت زیر باشد. اول آیه، بعد ترجمه مناسب از جامع التفاسیر، بعد تفسیر خود علامه
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده اگر ابتدا نظر علامه از هر سوره را با دقت مطالعه کنید و سپس صوت مربوط به شرح آن سوره را دنبال بفرمایید بهتر است. در جریان شرح مرحوم شهید مطهری نیستم. موفق باشید

19779

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: با توجه به اينكه در روايات اشاره شده كه اجمال در طلب رزق داشته باشيد و قدري و اندكي سعي كنيد، از طرفي گفته شده كه فرد براي وسعت دادن به اهل و عيال خود تلاش بيشتري كند چقدر اجر و ثواب دارد، خب روايت اولي مي فرمايد نيازي نيست خود را به تكلف و زحمت بيندازيد و دومي به طور غير مستقيم اشاره مي كند كه براي وسعت دادن به زن و فرزند خود را به زحمت بينداز. اين دو روايت چطور قايل جمع اند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تلاشی که در روایت دوم می‌فرماید در مقابل تنبلی است و نه برای حرص بیشتر. موفق باشید

19729

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیزم: در مورد خصوصیاتی که یاوران خاص امام زمان (عج) یعنی همان 313 نفر که در آیات و روایات واردشده سوال دارم! سئوالم این است که آیا این 313 نفر با دیگر بزرگان و عارفان تاریخ تفاوت دارند یعنی این 313 تن بالاترین و بهترین عارفان و عالمان تاریخ هستند و هر عارفی که جزء این 313 تن نباشد، درجه ای پایین تر دارند؟ اساسا تفاوت این 313 تن با دیگر بزرگان تاریخ در چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مثل تفاوت حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» با سایر علماء، همه خوب‌اند ولی تاریخِ حضرت مهدی «عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» با آن 313 نفر شروع می‌شود. موفق باشید

19700
متن پرسش
سلام استاد عزیز: در رابطه با رد برهان وجوب و امکان توسط کانت جواب های موجود نتونست منو قانع کنه و یا اینکه خوب متوجه و فهم بشم. اگر امکان داره راهنمایی بفرمایید. ممنونم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اساساً کانت هر گونه برهان عقلی را برای اثبات هر موضوعی قابل اعتماد نمی‌داند زیرا در نقد عقلِ محض چیزی را اصیل می‌داند که به نحوی بین نومن و فنومن رابطه برقرار کند. علت این امر هم آن است که او تحت تأثیر هیوم، ادراکاتِ حسی را اصیل می‌داند منتها سعی می‌کند گرفتار شکاکیت هیومی نشود و با طرح مفاهیم استعلایی، مفاهیمی مثل علیّت را که هیوم منکر است در جایگاه فنومن‌ها قرار می‌دهد. موفق باشید

 

19261
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم گاهی پچ پچ ها شنیده می شوند اما فریادها هرگز! من از شنیدن صدایی سخن می گویم که تریبون ِ آن پلاسکو بود و روایتش ایثار. صدای آنان که روحشان زخمی ست. زخم هایی که در قساوت ِمدرنیته بر پیکره ی روحشان نشسته است. باید جای ما باشید، تنها چند روزی را جای ما نفس بکشید، جای ما قدم بردارید و زندگی کنید تا عمق ِ دردهای ما بر دلتان بنشیند آن وقت از منظر چشمان ما به نظاره نشینید تحلیل های پی در پی را. سخن من فارغ از هرگونه دربستی ِسیاسی دو کلام رنج نامه است. رنجی که ما از بی هویتی مان کشیده ایم. رنج سفر از خود به خود. رنج میان دو راه بودن. رنج نه این بودن نه آن بودن. رنج طلوع ِانسان انقلابی در پس ِسیاهی مدرن. اصرارهای شما وقتی برای ما لقمه می گیرید بسیار دیدنی ست. نه لقمه ی احمدی نژادی به ما می ساخت نه لقمه ی رئیسی سان وقتی اکنون سیاست ِشما حرکت اجتماعی ِما را سخت و پیچیده می کند. کمی آرامتر. بگذارید ما تازه به دوران رسیده ها کمر راست کنیم و در پس ِآوارهای پلاسکوی سفر تاریخی مان، هویتی در سایه سار انقلاب برای خودمان دست و پا کنیم. ما خسته تر از آنی هستیم که در کشمکش سیاست های شما بتوانیم در انقلاب تاب بیاوریم. شاید راز دو قطبی همین باشد، همین که شما یک طرف باشید و ما خستگان در مقابل ِشما. نه ما در انقلاب هویتی یافته ایم و نه شما در مدرنیته شکسته اید. راه آمده مان جداست اما انقلاب بشارت ِپیش روی ماست. بشارت خدا بر ما که این چنین منت نهاد و ولی خدا را بر احوال ما خستگان بیش از دیگران آگاه ساخت.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حق را در هرجا و در هر آینه‌ای به همان اندازه که رُخ نموده، باید شناخت و به آن دل داد. و اگر حضرت محبوب را منحصر به آینه‌ی خود کردیم، عملاً او به‌کلّی از قلب ما محو می‌شود، به همان معنایی که حضرت حق فرمود: «يا أَيُّهَا الَّذينَ أُوتُوا الْكِتابَ آمِنُوا بِما نَزَّلْنا مُصَدِّقاً لِما مَعَكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَطْمِسَ وُجُوهاً فَنَرُدَّها عَلى‏ أَدْبارِها» (47)/ نساء) ای کسانی‌که به شما کتاب خدا داده شده است، به آن‌چه ما نازل کردیم و شما آن را از طریق خود می‌توانید تصدیق کنید ایمان بیاورید قبل از آن‌که چهره‌های جان که تا دیروز به سوی حق بود، محو شود و به گذشته‌ی غیر توحیدی‌تان برگردید. موفق باشید

18730
متن پرسش
سلام علیکم: آیا می توان گفت همه اسماء خدا قبل از اینکه به دنیا برسند جمالیند اما به اقتضای طهور اسم رب الهی در دنیا اسماء جلالی هم به تبع اسماء جمال ظهور می کنند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خیر. حضرت حق به جهت علوّ ذاتش در مقام جلال است و به جهت تجلیات انوارش در مقام جمال است. موفق باشید

18590
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام خدمت استاد عزیز و فرزانه حفظه الله: در شرح حدیث نورانیت جمله ای قریب به این مضمون فرمودید: «هر کس هنوز برای منافع خودش بیشتر جوش می زند تا دیگران اصلا در رحمت خدا وارد نشده است.» منظور حضرتعالی برایم روشن نشد. به طور طبیعی و بر اساس تکلیفی که خدا مشخص فرموده و حب ذات آدمی هرکس به فکر است خودش را نجات دهد و آنچه هم برای دیگران انجام می دهد بر اساس وظیفه و باز هم در نهایت برای خودش است. چنانچه امیرالمومنین علیه السلام در نامه خویش به امام مجتبی علیه السلام می فرماید: «... آن بود که تمام فکر و ذکرم معطوف به خودم باشد و لحظه ای چشم از خودم بر ندارم و به دیگری نسپارم فهمیدم بیش از آنکه مسئول مردمان باشم وظیفه دار خود هستم» حتی خداوند در سوره مبارکه حدید رهبانیتی که اهل کتاب برای خویش وضع کردند را تقبیح نمی فرماید. اگر هم منظور شما در مسایل دنیایی است به طور طبیعی در وهله اول هر کسی وظیفه دارد زندگی معمولی خویش و نفقه خوارانش راسامان دهد و این وظیفه واجبی است که خداوند بر عهده اش نهاده است و مسلما اول جوش می زند خود و خانواده اش را از دیگران بی نیاز کند و محتاج کسی نباشد تا بتواند در مرحله بعد اگر وسعش رسید در خدمت به ضعفا و فقرا تلاش کند از توضیحات شما کمال تشکر را دارم. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً اگر کسی بخواهد حقیقتاً به فکر خودش باشد باید بیشتر به فکر بقیه باشد تا شخصیتش گسترش یابد در آن حدّ که خداوند به پیامبرش می‌فرماید نزدیک است خود را از این‌که مردم ایمان نمی‌آورند، تلف کنی. آری! از آن جهت که مسئولیت خانواده به عهده‌ی انسان است وظیفه‌ی خاصی نسبت به آن‌ها در مقایسه با غیر دارد ولی این به معنای خودبینی و خودخواهی نیست، بلکه این مسئولیت‌پذیریِ انسان را می‌رساند. موفق باشید

17584

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
در آیه «8» هود چرا کلمه «امت» با کلمه «معدوده» توصیف شده است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آیه‌ی مذکور می‌فرماید اگر عذاب را از آن‌ها در مدتی محدود برداریم می‌گویند چه باعث آن شد و لذا واژه‌ی «معدود» در این‌جا به معنای محدود است. موفق باشید

17042
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرانقدر: نظر جنابعالی راجع به منطق جدید چیست؟ و آن را نیاز می دانید یا خیر؟ تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: منطق ارسطویی در محدوده‌ی تفکرات حصولی جوابگو و لازم است ولی در تفکراتِ حضوری و عقلِ تاریخی نیاز به دستگاه‌های دیگری داریم، به‌خصوص منطق دیالکتیک. موفق باشید

16901
متن پرسش
سلام استاد: عرض ارادت و خداقوت وقتی می گوییم در عالم برزخ زمان وجود ندارد، و یا می گوییم در خواب زمان وجود ندارد، وقتی مثلا ما در برزخ راه برویم و یک قدم جلو بگذاریم این خودش ایجاد زمان نمی کند؟ یعنی قدمی که ما گذاشتیم گذشته شد، و الان دوباره حال است، و قدمی هم می توانیم برداریم که آینده می شود. مباحث معاد را کار کرده ام، ولی کامل حل نشده. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالي: سلام عليكم: در نسبت افعال، اگر در عین عملی عملِ دیگر از منظر ما خارج نشود، عملاً گذشته و حال در نزد ما است. بدین معنا ما همیشه در «حال» زندگی می‌کنیم و قدمِ گذشته در همین زمان حال، حاضر است و لذا نمی‌توان نوعِ زمانی که ما در دنیا داریم که قبلیت و بعدیت دارد را در برزخ داشته باشیم. موفق باشید

16184
متن پرسش
سلام علیکم: استاد گرامی حقیر سوالی درباره ی حضرت یونس (ع) دارم و آن این است که چرا حضرت یونس (ع) بعداز مدتی از دعوت قوم خود از هدایت آنها خسته شده و آنها را ترک می کند حال سوال اینجاست که مگر پیامبران خدا از عصمت برخوردار نیستند پس چرا 1. حضرت بدون فرمان خدا قومش را ترک کرد؟ 2. اگر این کار حضرت از روی نافرمانی خدا نبوده می توان آن را به ترک اولی نسبت داد و اگر ترک اولی بوده با عصمت پیامبر در تناقض نیست؟ 3. آیا حضرت با ترک قومش از جانب خدا مجازات شد و توسط نهنگ خورده شد؟ 4. چرا حضرت تعبیر «انی کنت من الظالمین» را بکار می برد آیا این عبارت به معنای خطای حضرت و عدم عصمت ایشان نبوده است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: : واژه‏ ى ظلم به معنى «تعدى و تجاوز از حد» است كه همیشه مرادف با گناه نيست، و اين چنين نبود كه خداوند به حضرت يونس (ع) دستورى داده باشند و حضرت خلاف آن را عمل نموده باشند. بلكه خداوند مى‏ فرمايد: «چرا بدون آن‏كه دستور رفتن بگيرى، رفتى» و خداوند همين مسأله را در مورد پيامبرِ خود سخت مى‏ گيرد و حضرت يونس (ع) هم به جهت آن روح لطيفى كه داشتند، در شكم ماهى متوجه اين نكته شدند و عرض كردند: «سُبْحانَكَ انّي كُنْتُ مِنَ الظّالِمين» و خداوند مى‏فرمايد: «فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَ نَجَّيناهُ مِن الغَم» يعنى همين‏كه متوجه شد، آثار اين كار را از او رفع نموديم. پس غفلت نكنيم كه تخلفى صورت نگرفته، بلكه چون بدون دستور خدا قوم خود را ترك كرد خداوند به آن حضرت سخت گرفت. و این موجبِ نفی عصمت نمی‌شود. نفی عصمت با ترک دستور الهی محقق می‌گردد. موفق باشید

15287
متن پرسش
سلام استاد: در جلسه پیش در شرح جامع السعادات فرمودید: هرکسی خودش جای خودش است و بستر خود را داراست و.... با توجه به صحبت شما، استاد اگر کسی انتخاب هایش و رویکردش به شدت عرفانی شود و تمامی اعمال را با همان رویکرد به فعلیت برساند و وارد عالَم عرفان شود، این بسترش بیشتر می شود؟ ظرف وجودی اش بیشتر می شود؟ به میزان بستر معنویتش افزوده می شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که می‌فرمایید. عنصر صبر، غوغا می‌کند. فرمود: «وَ إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ ذلِكَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ»(186/آل‌عمران). موفق باشید

نمایش چاپی