باسمه تعالی: سلام علیکم: عقل به خودی خود برای تشخیص حقیقت کافی نیست بلکه اگر انسان حقیقتاً اراده کرده باشد که مطابق فطرت خود حقیقت را بیابد، عقل به او کمک میکند و به همین جهت امیرالمؤمنین«علیهالسلام» میفرمایند: «كَمْ مِنْ عَقْلٍ أَسِيرٍ تَحْتَ هَوَى أَمِيرٍ»[1] چه بسيار عقلهايى كه زير فرمان هوس اسير هستند. و در همین رابطه قرآن در آيهى 46 سورهى حج مىفرمايد: «أَفَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَتَكُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ يَعْقِلُونَ بِهَا أَوْ آذَانٌ يَسْمَعُونَ بِهَا» آيا منكران حقيقتِ نبوى در زمين سير نكرده اند و سرنوشت منكران نبوت را ملاحظه نكرده اند تا در اثر آن سير، قلبهايى پيدا كنند كه به كمك آن قلب، تعقل كنند و گوشهايى به دست آورند كه به كمك آنها حق را بشنوند؟ بنابراین اگر عقلی در ذیل قلب قرار گیرد، درست قضاوت میکند و این عقل چنانچه به قرآن و روایت رجوع کند، مطلوب خود را در بین آن دو نور مقدس مییابد. موفق باشید
[1] ( 1)- نهج البلاغه، حكمت 211.
باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر صورت ابتدا باید صدقات را به فقرای مؤمنی که میشناسید رد کنید و چنانچه نمیشناسید به مراکزی مثل کمیتهی امداد بدهید. چه خوب است که همانطور عمل کنید که میکنید یعنی به نیت مولایمان حضرت صاحبالأمر صدقات خود را رد کنید تا در واقع در ذیل شخصیت آن امام عمل کرده باشید و در حالیکه عمل امام پذیرفته است عمل شما نیز پذیرفته میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به مشکلات فنی ایجاد شده که منجر به حذف تمامی فایل های نوشتاری سایت گردید انشالله تا یک هفته دیگراکثریت فایل های کتب وجزوات اصلاح خواهدشد.مدیریت سایت
باسمه تعالی: سلام علیکم: چیز عجیبی که در آقای نصیری به چشم میخورد آن است که از یک طرف نظر به دکتر فردید به عنوان فیلسوفی که نسبت به فلسفهی غرب آگاهی لازم را دارد؛ نگاهش مثبت است. ولی در نظر به فلسفهی صدرایی که حتی خود آقای فردید معتقد است نگاهی است پسفردایی، و بر خود عهد میکند که آن را بازخوانی کند؛ بیتوجه و بیالتفات است. در حالیکه اگر متوجهی مواجههی تاریخی جناب صدرا با مستشرقینی شویم که در آن زمان به اصفهان میآمدند و دائم دکارت دکارت میکردند و فلسفهی دکارت را به عنوان تاریخِ جدید غرب به رُخ میکشیدند؛ تأمل کنیم متوجه میشویم جناب صدرالمتألهین فلسفهی حکمت متعالیه و اصالت وجود را در مواجهه در آن زمان و زمانه و آن تاریخی که گشوده شده است، به میان آورد تا با اصالت وجود، خطرِ دوگانگیِ سوبژه و اُبژه در جملهی «من فکر میکنم پس هستم» را نهتنها متذکر بلکه راهِ عبور آن را به میان آورد و «وجود» آنچنان مدّ نظر قرار بگیرد که حتی فاعلِ شناسا در آغوش تجلیّات و نفحات وجود باشد و موضوعِ در دستی به مشکلِ فرا دستی تبدیل نشود و بشر از ایدهآلیسمی که بعد از کانت با هگل به اوج خود رسید را زودتر از دغدغهی هایدگر متوجه شود. و البته این بدین معنا نیست که بنده نگاه هایدگر به وجود را با نگاهِ صدرا به وجود منطبق بدانم، ولی سختْ معتقدم اگر بعد از سفر به سوی فلسفهی غرب بهخصوص بعد از کانت و هگل، به هایدگر و گادامر، به حکمت صدراییِ خود برگردیم متوجهی استعدادهایی خواهیم شد که بهخوبی ما را در این تاریخ تغذیه میکند و تفکری که سختْ برای این زمانه بدان نیاز داریم را به ما عطا مینماید. مشکل آقای نصیری در بدفهمیدنِ حکمت صدرایی است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به نظرم کتاب «هنر عشقورزیدن» از اریکفروم بوده باشد. ۲. در این موارد خوب است کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» را مطالعه فرمایید. در ضمن عنایت داشته باشید به گفتهی امیرالمؤمنین «علیهالسلام» قلبها بعضاً در حالت اقبال نسبت به حقایق، و بعضاً در حالت ادبار و قبض نسبت به حقایق میباشند. که در این حالت دوم باید صبر پیشه کرد. ۳. چرا نباید انسان از خانه بیرون نیاید؟ آری! بیدلیل و بیجا نباید با نامحرم اختلاط کرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به اعتبار آنکه مردم از آن بهرهی کافی نمیبرند و چهرهی اسلام آنطور که شایسته است، نمیدرخشد؛ حضرت نگرانند ولی نگران آنکه جریان مقابل بتواند اسلام را دفع کند، نبودند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً اگر کسی بخواهد حقیقتاً به فکر خودش باشد باید بیشتر به فکر بقیه باشد تا شخصیتش گسترش یابد در آن حدّ که خداوند به پیامبرش میفرماید نزدیک است خود را از اینکه مردم ایمان نمیآورند، تلف کنی. آری! از آن جهت که مسئولیت خانواده به عهدهی انسان است وظیفهی خاصی نسبت به آنها در مقایسه با غیر دارد ولی این به معنای خودبینی و خودخواهی نیست، بلکه این مسئولیتپذیریِ انسان را میرساند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: وَهم از آن جهت که رجوع به هر میلی دارد که جنبهی حقانی ندارد، یک «کلّ» است. زیرا روح واحدی است در مقابل توحید – هرچند در ذات خود به حقیقت واحدی رجوع ندارد - در فضای این روحِ واحد، موضعگیریهای مختلفی نسبت به امور از آن سر میزند. مثل آنکه غضبیه را تبدیل به خصومت با اولیاء مینماید به جای تبرّی از شیطان. و یا عشق را تبدیل به شهوترانیِ صِرف مینماید و تعالی را به کبر تبدیل مینماید. اینها سُبُلِ رجوع به وهم است و غرب از این جهت یک روحِ واحد است و نمیتوان آن را به صورت جزءجزء نگریست مگر از آن جهت که بتوانیم به سیرهی رسول خدا«صلواتاللّهعلیهواله» شیطان تاریخیِ خود را مسلمان کنیم و در راستای اهداف توحیدی و ضد استکباری از عقلِ تکنیکی استفاده نماییم، مشروط بر اینکه آن را ذیل توحید قرار دهیم. کاری که شهید شهریاریها و مقدمها انجام دادند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نایب امام زمان«عجلاللّهتعالیفرجه» منعکسکنندهی روح استکبارستیزی آن حضرت میباشند و ایشان هم که به خوبی این کار را انجام میدهند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده خودم جواب سؤالها را میدهم و در جواب سؤال مذکور عرض شد: باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده علم تعبیر خواب ندارم. هرچه هست تنها در محدودهی وظیفهی شرعی حرکت کنید و متذکر شعر مولوی باشید که میفرماید: «همچو موری اندر این خرمن خوشم / که فزون از خویش، باری میکشم». احتمالاً ایمیلتان مشکل دارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نگران نباشید. سعی بفرمایید با وقار تمام به آنچه رسیدهاید، عمل کنید و از درگیریِ عقیدتی با افراد حذر نمایید، مگر آنکه زمینهی پذیرش سخن حق را در طرف مقابل بیابید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فدای شما شوم که چه دلسوزانه متذکر نکات اساسی شدهاید! آری! آنچه از طریق کتاب میتوان ظهور داد، هرگز از طریق سؤال و جواب نمیتوان ارائه کرد و همینطور که به درستی فرمودهاید این عادت خطرناکی است که افراد بخواهند با پرسش و پاسخها جواب نیاز عمیق معرفتی خود را بدهند. ولی فراموش نشود که ما در مقطعی قرار داریم که باید فرهنگسازی کنیم و از طریق جوابدادن به سؤالها، افقی که افراد در پیش رو دارند را متذکر شویم. از طرفی در آخرین کتابی که تحت عنوان «امام خميني«رضواناللّهتعاليعليه» و سلوک در تقدير توحيدي زمانه» در قسمت آخر کتاب تحت عنوان «انقلاب اسلامی و وظيفهای که در پيش رو داريم» عرایضی برای تفکر درازمدت، خدمت عزیزان شده است با این فکر که إنشاءاللّه عزیزانِ طالبِ مسائل عمیق معرفتی بتوانند مدتی تغذیه شوند. و کتابی نیز در تبیین همان مطالب در دست تهیه هست که إنشاءاللّه عرضه خواهد شد. این جدای از مباحث قرآنی و شرح نگاه عرفانیِ حضرت امام خمینی است که نیاز امروز جامعهی ما است. موفق باشید
