باسمه تعالی: سلام علیکم: نکات بسیار خوبی را مطرح کردهاید. بنده آنچه میدانم را به طور اختصار عرض میکنم و انتظار دارم خود رفقا فکر کنند.
۱. آن دو کتاب از آقای محمد منصور هاشمی را نمیشناسم، ولی نظر شما برایم مهم است اگر نظر و برداشت خود را بفرمایید.
۲. به نظر بنده مطالبی که دکتر داوری مطرح میکنند را به خوبی تقریر کردهاید. ولی نمیدانم چرا از آن مطالب برداشت کردهاید که انسان با مطالعهی نظرات ایشان یا نظرات هایدگر و گادامر، گرفتار نسبیگرایی میشود؛ در حالیکه حضور حقیقت به صورت های مختلف در متن تاریخ، نحوهای از حضور تشکیکی است و این، به هیچوجه آن نوع نسبیگرایی که منکر هرگونه حقیقت باشد نیست.
۳. در موضوع حضور سنتهای جاری در هستی و قرار گرفتن در آن سنتها، نشانهی عقلِ برتر انسان است و به یک معنا نظر به حقایق فراتاریخی است نه جبرِ تاریخ به آن معنا که انسان در تحقق شرایط زندگی خود دستبسته است و ما این را در آموزه های دینی خود بهخوبی متوجه هستیم.
۴. در مورد نسبت آقای عبدالکریمی و آقای دکتر داوری باید با دقت فراوان مطلب را دنبال کرد. نمیدانم در مورد نظر آقای دکتر داوری نسبت به کتاب «پایان تئولوژی» دقت فرمودید یا نه؟ که چگونه خیلی ظریف دکتر داوری اینطور شروع کرد که اولاً: آقای عبدالکریمی باید جواب آقای دکتر پورحسن را خودشان بدهند – دکتر پورحسن در انتقادی جانانه میگفت همان اشکالاتی که دکتر داوری به آقای مطهری در رابطه با تئولوژیکبودنِ افکار شهید مطهری دارد، به افکار دکتر شریعتی که آقای عبدالکریمی سختْ شیفتهی اوست؛ وارد است – و سپس دکتر داوری فرمود تئوس یعنی خدا، و هیچوقت خدا پایان نمییابد، و برای آنکه عملاً حرفْ دهانِ آقای عبدالکریمی گذاشته باشد، فرمود منظور اقای عبدالکریمی آن است که باید دینداری را به افراد و جوامع برگرداند نه آنکه دوران دینداری تمام شده است. در حالیکه آنچه بنده برداشت کردهام نظر آقای عبدالکریمی آن است که دوران دینداری تمام شده است؛ که بحث آن مفصل است. عرض بنده در هنر جناب اقای دکتر داوری است که چگونه همچون پیری مرشدگونه عمل میکند و امثال چنین ظرایفی در شخصیت آقای دکتر داوری إلی ماشاءاللّه است. مشهور است که آلکیبیاس در مورد سقراط میگوید: خدا بکشد سقراط را و وای اگر خدا خدا سقراط را بکشد. بنده در مورد دکتر داوری چنین شیفتگی را دارا میباشم.
5- میفرمایید راه دکتر داوری به تحقق تمدن اسلامی ختم نمیشود؛ نمیدانم به آخرین مقالهی ایشان در اسفند ۹۷ تحت عنوان «ایران پر از مشکل است، اما مسئله ندارد» توجه داشتهاید که در فرازی از آن مقاله میفرماید:
« ... در این میان سخن خوب دیگری هم به میان آمده است و آن سخن تمدن نوین اسلامی است. برای ساختن این تمدن قاعدتاً باید دین و مدرنیته را با هم جمع کرد و با اندیشیدن به طرح آینده لااقل به یاد تجدد آورد که دارد با افق های باز خداحافظی می کند ولی توجه داشته باشیم که بنای نظام الهی و قدسی جز با رسوخ در توحید و آزادی از تعلقات دنیای جدید و کسب ملکات فاضله و مکارم اخلاق، در عین آشنایی نزدیک با جهان جدید و آزادی از آن -که نمی دانیم چگونه ممکن است- متصوّر نمی شود. زندگی کردن میان دو جهان مشکل بزرگ ما و معمای تاریخ معاصر است ولی متأسفانه ما هم کمتر صبر داریم و نمی دانیم و نمی خواهیم بدانیم که راه تاریخ را باید با دردِ تفکر و جسارت در عمل گشود و پیمود. ما امروز به هر جا بخواهیم برویم باید از همین جا که ایستاده ایم آغاز کنیم...»
بنده عرایضی تحت عنوان «انقلاب اسلامی طلوع جهانی میان دو جهان» داشتهام که متن، و صوت آن را بر روی بنر سایت «لبالمیزان» میتوانید دنبال کنید.
6- عنایت داشته باشید که دکتر داوری استاد فلسفه است و نه یک معلم دینی؛ و لذا خارج از واژههای دینی سعی دارد در متن تفکر فلسفی سخن بگوید.
7- در موضوع ایدئولوژیککردن انقلاب اسلامی میتوان نقش سروشِ قبل از کتاب «دین فربهتر از ایدئولوژی» بسیار غلیظ دانست و البته معلوم است که این افراد پس از عدول از آن نگاه بنا دارند رقیب خود را متهم به عملی بکنند که خودشان بیتقصیر نیستند در آن حدّ که ملاحظه کردهاید دکتر احمد فردید را فقط به جرم انتقاد از دکتر سروش، نهتنها از حضور در دانشگاه ممنوع کردند، از هرگونه سخنرانی او را محروم نمودند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده مباحث و مطالب کتابهای «جوان و انتخاب بزرگ» و «چه نیازی به نبی» را اگر با آنها در میان بگذارید، خوب خواهد بود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر شما در این موارد باید امثال حضرت امام و علامه طباطباییها که عمری در این مسائل کار کردهاند، نظر بدهند؟ یا جناب آقای دکتر فیاض؟ موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید طرفهای مقابل گمان کنند جنابعالی با نحوهای از تحجر، چادر را پذیرفتهاید و در جایی که عقلاً میشود در عین داشتن حجاب، چادر نداشت را شما نمیتوانید فکر کنید؛ در حالیکه وقتی چیزی مستحب شد، بدین معناست که خداوند رخصت آن را داده است که انسان نسبت به عدم انجام آن فکر کند. طرف به آیت اللّه بهجت گفته بود 50 سال است نماز اول وقتم ترک نشده است، و ایشان فرموده بودند یعنی در حین این 50 سال، کاری مهمتر از نماز اول وقت برایت پیش نیامده است؟! موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در همهی مواردی که فرمودید اگر تفکر در میان باشد به راحتی رفقا متوجه زوایایی میشوند که بنده و امثال بنده متذکر آن نشدهاند. حتی در اصول عقاید اگر رویکردِ ما تقلیدی نباشد، چشماندازهای جدیدی ظهور میکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بیشتر با تجربه پیش آمده است آنهم برای مبتدی، نه برای افرادی که بعد از چهلسال شروع میکنند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: قضیه تا آخر همین است که گاهی انسان در «قبض» است و گاهی در «بسط». به گفتهی مولوی:
ای برادر عقل یکدم با خود آر
دمبدم در تو خزان است و بهار
عمده آن است که بدانیم در حال بسطِ بهاری شکر پیشه کنیم و در حالت بسطِ پاییزی صبر. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فیلسوف در اصطلاح فارابی یعنی کسی که با عقل کلّی مرتبط است، ولی نه به صورت علم حصولی و مفهومی و از این جهت مصداق تامّ و تمام فیلسوف، نبیّ اللّه خواهد بود. و این غیر از فیلسوفِ مصطلح است که با استدلال و مفاهیم سخن خود را میگوید و با حضور حضرت مهدی«عجلاللّهتعالیفرجهالشریف» آنچنان زمینهی ظهور حقایق فراهم میشود که نیاز به روشهای فیلسوفانه کم میگردد. ولی این غیر از علوم عقلی است که در جای خود همیشه مورد نظر بوده و هست. تفکر فلسفی یک نوع از عقل بهحساب میآید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: هر اندازه با رعایت شریعت الهی به عصمت از گناه نزدیک شویم، به همان اندازه مقام عصمت کل یعنی اولیاء الهی را راحتتر درک خواهیم کرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً آنقدر که مردم به خاطر جهنمنرفتن، تن به دستورات دین میدهند برای بهشترفتن این کار را نمیکنند و کتاب هدایت الهی نیز بر همین اساس انسانها را هدایت میکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! اسم، اعتباری است ولی در اعتباریات هم باید حقوق افراد رعایت شود. اعتباریات به این معنا است که اسم یکنفر اگر اسم بدی است او بد نمیباشد و بد نمیشود، ولی فرزند نسبت به والدین حقوقی دارد که از جمله نام نیک است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: جمعبندیِ مطالب فوق نهتنها نکات ظریفی در رابطه با وحدت شخصی وجود را با ما در میان میگذارد؛ بلکه نکات عرفانیِ بسیار ظریفی را در بر دارد که میتواند برای کاربران قابل استفاده باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: هرجا زمینهی تذکر باشد و تذکر ما را حمل بر دلسوزی بنمایند؛ چرا تذکر ندهیم؟ البته موضوع زنانی که مأموران مسیح علینژاد هستند، جدا است. آنها به جنگ اسلام آمدهاند و باید نظام اسلامی با آنها برخورد مناسب نماید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: با همهی این احوال، عنایت داشته باشید که آقای سروش اصالت را به عقلِ مدرن میدهد. طبیعی است که حضرت امام در مقابل شاه، انسانِ شجاع و پاکی بودند ولی آقای سروش در همین ماههای اخیر در جلسات 39 و 40 «دین در دنیای مدرن» مدعی است که 70 درصد قرآن مربوط به مسائل زمان پیامبر است و تحت تأثیر آن زمانه بیان شده است و توصیه به دینِ حدّ اقلی و رجوع به عقل بشری دارد، و این، راهی نیست که ملت ما در انقلاب اسلامی در تقابل با جبههی استکبار آن را دنبال میکنند. به همین جهت ممکن است سخنان اخیر آقای سروش برای بعضی گمراهکننده شود و فکر کنند ایشان در شخصیت گذشتهی خود تجدید نظر کرده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اصل ورود به این مباحث برکات خود را دارد و اینکه باید بیشتر به تشکیکِ در ظهور فکر کرد؛ بابِ خوبی از تفکر است. ولی اجزاء متنوع بحثی که مطرح کردهاید هرکدام باید در جای خود بحث شود. روح «اسفار» بر عکسِ روح «بدایة الحکمه» و «نهایة الحکمه» به این مباحث نزدیک است. و اساساً جناب صدرا طوری بحث تشکیک در وجود را به میان میآورند که «وجود» به عنوان یک حقیقت و نه به عنوان یک مفهوم در مقابل ما و در دیدگاه ما قرار میگیرد و اینجا است که موضوع ظهور و خفا که از جهتی عدم نیز در آن مطرح است، به میان میآید بهخصوص نکتهی بسیار ظریفی که در بحث «کثرت در عین وحدت و وحدت در عین کثرت» به میان میآورد. به هر صورت جای این نوع موضوعات در محافل علمی ما به یک معنا خالی است، ولی چیزی نیست که بتوان در حوزهی یک سؤال و جواب بدان پرداخت. به نظرم اگر بشود جلسهای با آقای دکتر امامیجمعه و یا جناب استاد إنشائی داشته باشید، خوب است.
به این موضوع فکر کنید که تقرر در مورد دازاینِ ما در این تاریخ چگونه است؟ به همان معنایی که باید پرسید تقرر در مورد وجود چگونه است. آیا جز این است که ما در تاریخ قرار داریم و وقایع تاریخیِ روشنیگاهِ دازاین ما در جنگل سیاه تاریخ است؟ مثل تقرر وجود در موجودات که موجب روشنی وجود موجودات از هدم میشود و نیستانگاری رخت برمیبندد و اُنس با موجودات محقق میشود.
موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که جریان نواصب یک جریان سیاسی برای مقابله با موجودیتِ اسلام بوده است. به همان معنایی که قرآن میفرماید: «وَ قالَتْ طائِفَةٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ آمِنُوا بِالَّذي أُنْزِلَ عَلَى الَّذينَ آمَنُوا وَجْهَ النَّهارِ وَ اكْفُرُوا آخِرَهُ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ» (72)/آلعمران) طایفهای از اهل کتاب با نقشه ابتدای روز ادعا میکنند ما ایمان آوردیم و بعد در آخر روز میگویند بررسی کردیم دیدیم دین اسلام چیزی ندارد و به صورتی مرموزانه به نقشهی خود شکل علمی میدهند مثل کاری که سلمان رشدی کرد که این عملاً مقابله با اسلام و موجدیت نظام اسلامی است و به عنوان یک نوع مبارزه با اسلام، این نقشه را میکشند و این غیر از آن است که یک کسی از سر عصبانیت یا از سر جهالت، نبوتِ نبیّ و یا حقانیت شریعت را منکر شود. این افراد حکمشان مسلّم حکمی نیست که برای امثال سلمان رشدی هست. آری! بودهاند کسانی که با توطئه سعی داشتند تشکیلات تشیع را در زمان ائمه به مشکل بیندازند و جریان وکالت را با خطر روبهرو کنند که امام دستور قتل آنها را میدادند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر حال باورهای دینی را نمیتوان به کسی تحمیل کرد. میماند که افراد در سنین کم اگر عادت کنند به ادای تکالیف دینی، وقتی خواستند مطابق باور خود آن اعمال را انجام دهند به زحمت نمیافتند. این یک امر پذیرفتهشده در روانشناسی است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در موضوع آزادی و احترام به حقوق افراد، بعضاً در مذهبیها ضعفهایی هست. ولی برعکسِ ادعاها و شعارهایی که اصلاحطلبان میدهند یک نحوه دیکتاتوری و خودخواهیِ شدیدی را بنده در آنها تجربه کردهام. تا آنجا که بنده جناب حجتالاسلام و المسلمین آقای دکتر رئیسی را میشناسم، ایشان انسان آزاده و آزادیخواه است و به نفع مردم بود اگر به ایشان رأی میدادند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ابتدا باید بدانید هراندازه تعریف صحیحی از معنای خود داشته باشیم نهتنها بهتر زندگی میکنیم، بلکه در احساس گستردهتری نسبت به خود هستیم. بعد از مطالعهی کتاب «ده نکته در معرفت نفس» همراه با شرح صوتی آن، کتاب «فرزندم؛ اینچنین باید بود» را در راستای درک معنای بیشتر از خود، دنبال بفرمایید خوب است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم:به خودتان یک برنامهی هفتگی بدهید و برای کارهای حاشیهای زندگی هم در آن برنامه جا باز کنید 2- ابتدا سیر مطالعاتی روی سایت 3- همان کتاب «آنگاه که فعالیتها...» 4- بعد از دوسال که گذشت رجوع به تفسیر المیزان با نظر به جزوهی «روش کار با تفسیر المیزان». موفق باشید
