باسمه تعالی: سلام علیکم: 1س از کتاب «امام خمینی و سلوک در تقدیر توحیدی زمانه» که موارد عینیِ مشخصی را میتوانید از آن استخراج کنید؛ به شرح صوتی مقدمهی کتاب «عقل و ادب ادامهی انقلاب اسلامی در این تاریخ» بپردازید. فکر میکنم نکاتی را بتوانید از آن بهدست آوردید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اخیراً عرایضی در این رابطه در تبیین آیات 188 تا 194 سورهی آلعمران در خدمت عزیزان شده است. عمده آن است که در تحلیلهای سیاسی با چشم توحیدی و حضور حضرت حق در همهی عالم، حادثهها را تحلیل کنیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: متوجهی نکتهی خوبی شدهاید. متأسفانه مذهبیهای ما تابع قانونِ «همه یا هیچاند». لذا جهتگیری کلّی دولت نهم و دهم را که در رابطه با اهداف انقلاب مثبت بود و مقام معظم رهبری بدان تأکید داشتند؛ متوجه نبودند. به امید عبرتگیری از گذشته، هم برای آقای احمدینژاد و هم برای نیروهای مذهبی انقلابی. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر ما خلق نمیشدیم از جهت حضرت حق چیزی نمیشد، ولی از آنجایی که حضرت حق سمیع است و تقاضای پدیدارشدنِ ما را میشنود، طلبِ ما را بیجواب نگذاشت. و در همین رابطه حضرت موسی«علیهالسلام» در مقابل فرعون، همراه با برادرشان حضرت هارون، در معرفی خداوند میفرمایند: «رَبُّنَا الَّذي أَعْطى كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدى»(50)/ طه) پروردگار ما آن کسی است که خلقت هرچیزی را به آن چیز میدهد و سپس هدایتش میکند. ملاحظه میکنید که در این آیه روشن میکند که هرچیزی، خلقت خاص خود را دارد و خداوند آن خلقت را که آن چیز، طالب است به آن میدهد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً همینطور است و رویکرد به نماز به همین دلیل است که جان را در رجوع إلی اللّه با انوار حضرت حق تغذیه کنیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مقام معظم رهبری در ملاقاتی که چند دوره پیش با فقهای مجلس خبرگان داشتند، موضوع بصیرت را به درک جایگاهِ تاریخی واقعهای که در آن هستیم ربط دادند و در این رابطه میتوان فهمید اگر در صدر اسلام یاران پیامبر و امام متوجه جایگاه اسلام در آن تاریخ بودهاند، عملاً اقدام آنها بدون آنکه لازم باشد به طور مستقیم از امام اجازه بگیرند، مطابق روحِ زمانه است که امامِ آن زمانه شخصیت اصلی آن میباشد و این با آنجایی که باید عملاً به طور مستقیم از امام پیروی کنند قابل جمع است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: قرآن میفرماید چون این نوع افراد میل به گناه دارند، حق را نمیپذیرند وگرنه حق روشن است. میفرماید: «بَلْ يُريدُ الْإِنْسانُ لِيَفْجُرَ أَمامَهُ» قیامت/ (5) بلکه انسان اراده کرده است تا در آیندهای که در زندگی دنیایی در پیش دارد، به فجور و گناه ادامه دهد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: گفت: «چه خوش صید دلم کردی / بنازم چشم مستت را» حقیقتاً نوشیدن این دو جرعه که رسول خدا«صلواتاللّهعلیهوآله» متذکر شدند، چقدر کارساز است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به نظر میآید تا آنجا که ممکن است شأن همسر یک طلبه بودن، به ظهورآوردنِ نماد حجابِ برتر باشد و این نوعی رسالت برای او به حساب میآید. ۲. نمیدانیم نحوهی پوشش آن حضرت چه بوده، ولی همهی شواهد حکایت از آن دارد که آن حضرت، نمادِ حجاب کاملی بودند که زن در آن دوران باید داشته باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- متوجهی مسئلهی مهم اُنس با حضرت ربّ العالمین باشید تا نقش تخریبیِ گناه معلوم شود 2- به نظر بنده نباید به این چیزها توجه کرد تا خود به خود از صحنهی خیال و روانِ شما عبور کند. پیشنهاد میشود کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» را که بر روی سایت هست مطالعه فرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! «جانا سخن از زبان ما میگویی» وقتی مینویسی «به نظرم من با توده زیستن ما را بهتر بهعمل می آورد». موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حتی با نظر به عقیدهی آیت اللّه خویی که ولایت فقیه را بر مبنایِ امور حسبیّه میدانند و آن را واجب کفایی میشمارند، اگر فقیهی حاکم باشد سایر فقها نسبت به امر حکومتی، معزول خواهند بود. مثل آنکه شما با متوفایی روبهرو شوید که کسی متکفل کفن و دفن او نیست، در آن لحظه بر شما واجب است که اقدام به کفن و دفن او کنید و اگر شما مشغول این کار شدید نهتنها از عهدهی سایرین این امر ساقط میشود، حتی دخالت هم نباید بدون اذن شما در آن امر داشته باشند. و از این جهت گفته میشود وقتی فقیهی بر جامعه حکومت میکند دخالت هر فقیه دیگری در امر حکومت بدون اذن فقیه حاکم نحوهای بر بغیِ بر حاکمیت خواهد بود. و اساساً مقلّدین آن فقیه باید بدانند که آن فقیه، حوزهی مقلَدبودنش در چه جایگاهی است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: علم قبل از عمل، مانع عمل همراه با اختیار نیست. مثل آنکه خداوند از قبل میداند که شما امروز این عمل را با اختیار خود انجام میدهید. بحث این نکته در جزوهی جبر و اختیار که بر روی سایت هست، شده. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است که میفرمایید. جسمانیبودن منحصر به مادیبودن نیست مثل جسمانیبودن صور ذهنی. در این مورد میتوانید به جزوهی «چگونگی حیات بدن اخروی» که بر روی سایت هست رجوع فرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- منظور علامه طباطبایی از آن جمله آن است که خداوند چنین بستری را تکویناً فراهم کرد ولی شیطان خودش با انتخاب خود شیطان شد. عیناً در مقابل این امر، طهارت تکوینیِ اهلالبیت «علیهمالسلام» را دارید که آن طهارت تکوینی، انتخاب را از آنها نمیگیرد و آنها هستند که باید آن را حفظ کنند 2- وقتی گفته میشود حکمی ارشادی است، یعنی آثار آن به طور مستقیم به خودِ طرف برمیگردد مثل آنکه به کودکی بگوییم نزدیک بخاری نشود، وگرنه میسوزد 3- شیطان کاری کرد که بنیانش بدی شد و اراده کرد و قسم خورد که بندگان خدا را گمراه کند. و به این معنا میتوان گفت بنیانِ او عصیان است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: سعی کنید کنار این عبادات، معارف خود را رشد دهید. زیرا در روایات، مکرر تأکید شده است عبادات به اندازهی عقل مردم پذیرفته و قبول میشود. یعنی هرآنچه ما در معارف الهی رشد کرده باشیم، عباداتمان برایمان نتیجهبخش خواهد بود. به همین جهت به فرمایش آیت اللّه ملکی تبریزی شیطان در انجام عبادات خیلی سر به سر ما نمیگذارد ولی در تدبّر و تفکر نسبت به حقایق، تا میتواند مانع میشود. خوب است سری به کتاب «آشتی با خدا» که بر روی سایت هست، بزنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: رهبر نظام اسلامی به عنوان زعیم یک جامعه تلاش دارد مردم را به آن نوع آگاهی برساند که خودشان دوستدار عدالت باشند، به جای اینکه برای هرکس پلیسی قرار دهند. باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که قرآن قیام به قسط و عدالت را در زیر دستورات الهی به عهدهی مردم گذاشته است. در سورهی حدید آیهی 25 می فرماید: «لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَأَنزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ مَن يَنصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ». به راستى پيامبران خود را با بیّنات روانه كرديم و با آنها كتاب و میزان را فرود آورديم تا مردم به قسط برخيزند و حدید را كه در آن سختی زیاد و سودهایی برای مردم است نازل کردیم تا خدا معلوم بدارد چه كسى او و پيامبرانش را به غیب يارى مى كند، آرى خدا نيرومندِ شكست ناپذير است. می فرماید: «لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا» یعنی ارسال رسول با تدبیر الهی بوده و می گوید «ما» فرستادیم تا نظر را متوجه خداوند و کارگزاران الهی کند. اینان رسولان را فرستادند تا آنها به جای خدای نامحدود بتوانند عمل کنند. «بِالْبَيِّنَاتِ» با چیزی رسولان را فرستادیم که هم خودش روشن است و هم روشنی بخش و روشنگر است و طرف مقابل هم از این سخنان بهره می برد زیرا تنها برای خودِ رسول روشن نبوده، قدرت روشنگری هم دارد و طرف مقابل که با آن بیّنات روبهرو شود مطالب زیادی برایش روشن می شود - حتی معجزات هم نمونه هایی از بیّناتاند- و این شیوه عمومی کسانی است که صاحب رسالت اند، چه انبیاء یا جانشینان آنها و شیوه هایی که این بزرگان از آن استفاده می کنند امور بیّن اند و از همه راههای بیّن استفاده می کردند.
گویی پیامبران وارد فضای تاریکی شده اند که انسانها در آن فضا خودشان را هم نمی بینند و نمی شناسند و پیامبران آمده اند تا با بیّناتِ خود، تعریف جدیدی از خود بیابند تا شرایط تغییر کند و از تاریخ جاهلیت که نه در آن ابدیت برای انسان مطرح بود و نه استعداد رسیدن به قرب الهی برای انسان معنا داشت، به تاریخ دیگری وارد شوند که دستور عمل های خاص خود را دارد لذا می فرماید: «أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْكِتابَ وَ الْميزانَ» با پیامبران کتاب و میزان نازل کردیم تا آنهایی که در کنار پیامبران قرار می گیرند از آن بهره مند شوند. بحث «اِنزال» را به میان می آورد که پایینآوردن است نه یاددادن به پیامبر، زیرا این دستورات، باطنی معنوی دارند و نازل شده اند تا برای مردم قابل فهم باشد. «میزان»، آن قدرت تشخیصی است که چگونه از کتاب و دستورات الهی استفاده کنیم و این هم با پیامبران نازل می شود و در رابطه با میزان، انسانها وزن هر دستوری را تشخیص میدهند تا آنجا که اگر دو دستور معارضِ همدیگر شدند می فهمند وزن و اهمیت هرکدام چه قدر است و کدام را باید بر کدام حاکم کرد. چنین تشخیصی با پیامبران نازل می شود و هر آن کس که در کنار پیامبران قرار گیرد از چنین توانایی بهره مند می شود و گرفتار تحجر نمی گردد.[1] در ادامه میفرماید: «لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ» برای آن که مردم جهت اقامهی قسط بهپا خیزند. هدف اولِ ارسال رسولان قیام به قسط است تا مردم خودشان بهپا خیزند نه آنکه پیامبران به هر قیمتی اقامهی قسط کنند، اگر مردم خواستند خودشان قیام کنند و درگیر موضوع شوند تا اولاً: جبهه مقابل خود را بشناسند. ثانیاً: بدانند برای اقامه قسط باید خود هزینه کنند و پیامبران شرایط چنین انتخابی را فراهم نمودند و آنها را از انتخابهای خطا آزاد کردند و موفقیت در این امر مربوط به مردم است که اقدام بکنند یا نکنند. پس وقتی در روایت داریم: «ارتَّد الناس بعد رسول الله الا ثلاثه»[2] بعد از رسول خدا (ص) همه به نحوی منحرف شدند مگر سه نفر، باید بگوییم مردم کوتاهی کردند یا رسول خدا؟ در حالیکه رساندن کتاب و میزان به عهدهی پیامبران بود و قیام به قسط به عهدهی مردم میباشد.
مردم باید تلاش کنند خود را در تاریخی که شروع شده شکل دهند و این جا است که مافوق عدالت، آزادی به میان می آید و نباید با هر شیوهای به اهداف خود رسید و آزادی انسانها را زیر پا گذاشت و به همین جهت علی (ع) حاضر نیستند مثل معاویه با زیر پاگذاردن آزادی مردم، عمل کنند و به هر قیمتی به اهداف خود برسند.
در معنای «قسط» باید متوجه ضد آن یعنی «جُور» شد که به معنای دادن حقِ یکی به دیگری است هر چند خودش هم راضی باشد[3] پس قسط یعنی حق کسی را دادن و دین آمده تا حقوق در همه جا و در همه چیز رعایت شود. هدف در حرکت انبیاء آن است که مردم به شعوری برسند که حقوق هر چیزی و هر کسی رعایت شود و در این راستا به پا خیزند تا مقسِط شوند و قاسط مقابل این هدف قرار دارد و تلاش دارد این اتفاق نیفتد - مثل معاویه -. در ادامه میفرماید: «وَأَنزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ وَ مَنَافِعُ لِلنَّاسِ» و حدید را فرو فرستادیم که در آن سختی زیادی هست و منافعی برای مردم دارد. در چنین شرایطی که مقسطین یک طرف ایستاده اند و قاسطین در طرف دیگر، دستوراتی با شدّت و حِدّتی خاص نازل شده که منجر به قتال و مبارزه می شود[4] که در آن سختی شدیدی هست. بعد از آمدن بیّنات، در مقابل آدمهایی که حق برایشان روشن شده و جلو فهم خود ایستاده، برخوردهای شدید در میان می آید. نمونه نزول برخورد شدید دستوری است که میفرماید: «جاهِدِ الْكُفَّارَ وَ الْمُنافِقينَ» که به رسول خدا (ص) دستور داده با کفار و منافقین مقابله کند، این به معنای آن نبود که حضرت با منافقین جنگ کنند، بلکه به معنای همان برخورد سختی است که حضرت با آنها داشتند و این شدت و حدّت نیز نازل شده و ریشهی الهی دارد.
اگر آن برخوردهای سخت انجام شود، منافعی نیز برای مردم دارد و مردم در انتخاب خود گرفتار راهی نیستند که دشمنان دین در مقابل آنها شکل داده اند و نمی گذارند مردم به آنچه فهمیدند و اعتقاد دارند عمل کنند.
هدف از ارسال رسولان را یکی قیام مردم به قسط مطرح کرد و دیگر «وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ مَن يَنصُرُهُ وَ رُسُلَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزيز» با توجه به واژهی «عَلِمَ» که هم به معنای دانستن است و هم به معنای نشانه گذاری، می توان در معنای آیه گفت: رسولان را با آن لوازم فرستادیم تا خداوند نشانه بگذارد که چه کسی او و رسولاناش را بالغیب یاری می کند، یعنی وقتی رسول در صحنه نیست و با رحلت خود غایب شده است، اینان آن مؤمنین واقعی هستند که به شخصیتها حتی به شخصیت رسول هم بند نیستند و در غیبت رسول هم او را با پیروی از سنت اش یاری می کنند. اینان آنهایی اند که خداوند نشانه های خاصی برایشان قائل است و تأکید بر اهمیت مؤمنین آخرالزمان نیز در این راستا می تواند باشد و این که فرمود خدا را یاری کنید از جهت ضعف خداوند نیست زیرا که او قوی و عزیز است، بلکه برای آن است که بندگان زندگی را با آزادی برای خود شکل دهند.
خلفا و جانشینان واقعی رسولان همان شأنی را دارا می باشند که رسولان دارا هستند و در این رابطه وقتی به حضرت صادق (ع) بنگریم می بینیم که چگونه وظیفه خود می دانسته اند به هر شیوه ممکن و در زوایای مختلف ارائه بیّنات کنند و شما با امامی روبروئید که می خواهد مردم را از تاریکی ها نجات دهد و با کودتا در مقابل حاکمان این مشکل حل نمی شود بلکه با تربیت شاگردان و گسیل آنها به اقصا نقاط جهان اسلام این ممکن محقق میگردد. موفق باشید
[1] - در این مورد به کتاب «درسهایی از انقلاب» از مرحوم صفایی حائری رجوع شود.
[2] - رياض الأبرار في مناقب الأئمة الأطهار، ج3، ص: 121
[3] - بعضی از یاران علی (ع) در ابتدای حاکمیت آن حضرت از حضرت خواستند حقوق آنها را به امثال مروان حکم بدهند تا از فتنه دست بردارند و حضرت فرمود آیا نصرت و پیروزی را با جور به دست آورم؟
[4] - هر چیزی که دارای شدت و حِّدت است، حدید می گویند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: چیز مدونی غیر از آنچه مرحوم شهید مطهری فرمودهاند و آن نکاتی که در جزوهی «معارف 1» بنده عرض کردم؛ در نظر ندارم. جزوه بر روی سایت هست. موفق باشید