بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
18383

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و ارادت: استاد ارجمند بیش از پانزده سال است از طلاب قم هستم. در فضای مجازی قصد انتشار مطالبی در موارد ذیل می باشم: ۱. نمونه های عینی کارآمدی انقلاب اسلامی (حکومت دینی): بیداری دینی و معنوی بشر معاصر ایجاد روحیه مقاومت و خودباوری به چالش کشیدن نگاه سکولاریستی استکبار ستیزی گسترش جنبش های عدالت خواهانه پیوند حکومت و مردم ارتقاء جایگاه ایران در منطقه و جهان و..... ۲. نمونه های عینی کارآمدی ولایت فقیه: در شکل گیری انقلاب دفاع مقدس رشد علمی و سازندگی کشور عبور از بحرانها و شکست توطئه ها حفظ ارزش ها و آرمان های انقلاب ایجاد وحدت نقش ولایت فقیه از زبان دشمنان و... این کار با هماهنگی حوزه علمه هست. صفحه شخصی من در فضای مجازی (گوگل پلاسم) امسال بیش از یک میلیون بازدید گننده داشته است. لطفا از آثارتان منابع معرفی شود، کتاب، جزوه و... سپاس بی نهایت از شما
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1س از کتاب «امام خمینی و سلوک در تقدیر توحیدی زمانه» که موارد عینیِ مشخصی را می‌توانید از آن استخراج کنید؛ به شرح صوتی مقدمه‌ی کتاب «عقل و ادب ادامه‌ی انقلاب اسلامی در این تاریخ» بپردازید. فکر می‌کنم نکاتی را بتوانید از آن به‌دست آوردید. موفق باشید

17462
متن پرسش
با سلام خدمت استاد: لطفا بفرمایید که جایگاه تحلیل های سیاسی در سلوک ما به سمت خدا چیست؟ و فعالیت های سیاسی چگونه باعث نزدیک تر شدن ما به خدا خواهد شد؟ و در این راستا شیوه ی صحیح کسب بینش سیاسی و فعالیت های سیاسی چگونه است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اخیراً عرایضی در این رابطه در تبیین آیات 188 تا 194 سوره‌ی آل‌عمران در خدمت عزیزان شده است. عمده آن است که در تحلیل‌های سیاسی با چشم توحیدی و حضور حضرت حق در همه‌ی عالم، حادثه‌ها را تحلیل کنیم. موفق باشید

16955

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم خسته نباشید: سؤال بنده این است که وقتی حضرت آیت الله خامنه ای از کسی یا چیزی تعریف می کنند واقعا اینطور است یا مصلحت اندیشی می کنند؟ مثلاً وقتی از دولت نهم و دهم - حتی بعد از انتخابات ریاست جمهوری دوزه یازدهم - در جاهای مختلف تعریف هایی از قبیل اینکه شما شعارهای انقلاب را در مجامع جهانی مطرح کردید و... می کردند از روی مصلحت اندیشی (برای اینکه آبروی دولت حفظ شود و...) بوده است یا اینکه واقعا اینچنین بوده است. اگر واقعا اینچنین بوده پس چرا او را اینقدر منکوب می کنند حتی بچه حزب اللهی های ما؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: متوجه‌ی نکته‌ی خوبی شده‌اید. متأسفانه مذهبی‌های ما تابع قانونِ «همه یا هیچ‌اند». لذا جهت‌گیری کلّی دولت نهم و دهم را که در رابطه با اهداف انقلاب مثبت بود و مقام معظم رهبری بدان تأکید داشتند؛ متوجه نبودند. به امید عبرت‌گیری از گذشته، هم برای آقای احمدی‌نژاد و هم برای نیروهای مذهبی انقلابی. موفق باشید   

15591
متن پرسش
استاد خدا ما رو خلق کرده که یه مدت تو دنیا زندگی کنیم و اصلاحا به تکامل برسیم و بعد بریم تو جهنم یا بهشت خوب برای چی؟ اگر ما خلق نمی شدیم چه اتفاقی می افتاد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر ما خلق نمی‌شدیم از جهت حضرت حق چیزی نمی‌شد، ولی از آن‌جایی که حضرت حق سمیع است و تقاضای پدیدارشدنِ ما را می‌شنود، طلبِ ما را بی‌جواب نگذاشت. و در همین رابطه حضرت موسی«علیه‌السلام» در مقابل فرعون، همراه با برادرشان حضرت هارون، در معرفی خداوند می‌فرمایند: «رَبُّنَا الَّذي أَعْطى‏ كُلَّ شَيْ‏ءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدى‏»(50)/ طه) پروردگار ما آن کسی است که خلقت هرچیزی را به آن چیز می‌دهد و سپس هدایتش می‌کند. ملاحظه می‌کنید که در این آیه روشن می‌کند که هرچیزی، خلقت خاص خود را دارد و خداوند آن خلقت را که آن چیز، طالب است به آن می‌دهد. موفق باشید 

14845
متن پرسش
سلام و ارادت: استاد گرانقدر و فاضل اینکه بخش باطنی انسان اگر درست تغذیه نشود، انسان دچار اضطراب می شود آیا به این معنی است که انسان باید هر روز غذای روحی خود را تامین کند؟ جسم انسان روزی 3 بار اگر غذا بهش نرسد اذیت می شود. آیا بخش قلبی انسان هم همینطور است که هر روزباید غذا بخورد؟ سپاس فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً همین‌طور است و رویکرد به نماز به همین دلیل است که جان را در رجوع إلی اللّه با انوار حضرت حق تغذیه کنیم. موفق باشید

14385
متن پرسش
سلام و خسته نباشید خدمت استاد گرامی: سوال من در مورد مفهوم بصیرت است و آن اینکه شنیده ام که می گویند بصیرت در اصل این است که بدانی در این زمان امامت از تو چه فعل و حرکتی را انتظار دارد و آن را بدون اینکه امام زمانت و یا ولی فقیه بگوید انجام دهی (در این بابت اشاره به داستان هایی از زندگی پیامبر اشاره می کنند که به دلیل اینکه به طور کامل نمی دانم از بیان منقوص آن خودداری می کنم) اما از طرف دیگر می توانم به داستان پشت در ماندن مادرمون زهرا (س) اشاره کنم که بیان می کنند به غیر از مولا علی (ع)، سلمان و مقداد و ابوذر و زبیر هم در خانه بوده اند، اما سلمان (با توجه به حدیث منا اهل البیت، باید کارش ملاک باشد) کاری انجام نمی دهد و منتظر دستور امامش است ولی زبیر دست به شمشیر می شود و الباقی داستان. از طرف دیگر می گویند در نماز جماعت نباید از امام جلو بیفتیم و این یعنی ولایت پذیری!! حال سوال من این است اگر بصیرت این است که منتظر حرف امام نمانی و فعل و خواسته اش را قبل از بیان انجام دهی پس چگونه می توان آن را با دو مطلب فوق (داستان و نماز جماعت) جمع کرد؟ و اگر هیچ کدام درست نیست پس بصیرت یعنی چه؟ شکر خدا به خاطر وجود نعمت هایی مثل شما. ان شا الله موجب فزونی خیر و برکت گردد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مقام معظم رهبری در ملاقاتی که چند دوره پیش با فقهای مجلس خبرگان داشتند، موضوع بصیرت را به درک جایگاهِ تاریخی واقعه‌ای که در آن هستیم ربط دادند و در این رابطه می‌توان فهمید اگر در صدر اسلام یاران پیامبر و امام متوجه جایگاه اسلام در آن تاریخ بوده‌اند، عملاً اقدام آن‌ها بدون آن‌که لازم باشد به طور مستقیم از امام اجازه بگیرند، مطابق روحِ زمانه است که امامِ آن زمانه شخصیت اصلی آن می‌باشد و این با آن‌جایی که باید عملاً به طور مستقیم از امام پیروی کنند قابل جمع است. موفق باشید

14344
متن پرسش
سلام علیکم: چرا برخی افراد بر کفر خود با وجود دلایل مبرهن و شفاف پافشاری می کنند و زیر بار حرف حق نمی روند؟ مگر عقل آنها همانند عقل ما نمی تواند حقایق را درک کند و به یقین برسد؟ چه مشکلی در درون آنها وجود دارد که بر روی کفر خود پافشاری می کنند و حتی تبلیغ هم می کنند و فکر می کنند حق با آنهاست؟ با سپاس
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قرآن می‌فرماید چون این نوع افراد میل به گناه دارند، حق را نمی‌پذیرند وگرنه حق روشن است. می‌فرماید: «بَلْ يُريدُ الْإِنْسانُ لِيَفْجُرَ أَمامَهُ» قیامت/ (5) بلکه انسان اراده کرده است تا در آینده‌ای که در زندگی دنیایی در پیش دارد، به فجور و گناه ادامه دهد. موفق باشید

14166
متن پرسش
سلام و ارادت: استاد فرزانه حضرت موسی علیه السلام از خداوند سوال کرد که رضایت تو در چیست؟ خداوند در پاسخ فرمودند: رضایَ فی کُرهِک. رضایت من آن زمانی است که تو در فشار هستی. چنین نگاهی به جهان اطراف، انسان را از هرگونه استرس، ناامیدی، افسردگی و جزع و فزع در مقابل ناملایمات رهانیده و به او یاری می رساند تا در کمال آرامش با فشارهای وارده مقابله کند. غضب از شدیدترین فشارهایی است که در دنیا دامنگیر انسان می گردد و دفع آن نیز از قوی ترین ابزار رساننده ما به ابدیتی آرام محسوب می گردد. گاهی انسان می تواند شرایط تحمل فشار را برای خود ایجاد کند. ریاضت های شرعی از قبیل روزه، تحجد و شب زنده داری، کنترل چشم و زبان و... در تزکیه نفس و قدرت یافتن روح بسیار موثرند. اما فشارها و مکروهاتی که ما در جذب آنها نقشی نداشتیم و به عنوان هدایای خداوند برای افزایش ظرفیت روح ما محسوب می شوند در درجه اهمیت بسیاربالاتری قراردارند. پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله می فرمایند: از بهترین راهها به سوی خدای عزوجل نوشیدن دو جرعه است: اول جرعه غیظی که بوسیله حلم آن را رد می کنی و دوم جرعه مصیبتی که بوسیله صبر آن را تحمل می نمایی. آیا با این مطلب موافقید؟ آیا موافقید که تحمل فشارهایی که ما در تولید آنها نقشی نداریم، در خودسازی تاثیر بیشتری دارند نسبت به فشارهایی که خود انسان آن را تولید می کند از جمله عبادات؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: گفت: «چه خوش صید دلم کردی / بنازم چشم مستت را» حقیقتاً نوشیدن این دو جرعه که رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» متذکر شدند، چقدر کارساز است. موفق باشید

8010
متن پرسش
سلام علیکم-ببخشید این دور منطقی نیست که شورای نگهبان کاندیداهای خبرگان را تایید میکنندوخود اعضای شورای نگهبان را هم رهبری تایید میکند وهمین خبرگان،دوباره رهبری را تایید میکنند؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: لازمه‌ی دور آن است که موضوع در قضیه ثابت و واحد باشد مثل آن‌که بگوییم A را B ایجاد می‌کند و همان B به خودی‌خود A را ایجاد نماید. ولی شورای نگهبان تنها مجتهدبودن کاندیدا را مشخص می‌کند و کاندیداها رهبری را تعیین می‌نمایند، نه آن‌که رهبری شورای نگهبان را تعیین کرده باشند تا شورای نگهبان رهبری را تعیین کنند. موفق باشید
7739
متن پرسش
سلام. اگه میشه یکم درمورد این جمله که بیان کردید توضیح بدید "دید که توحیدی شد ،روابط دیگه روابط ابزاری نیست " ممنون
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: یعنی در آن صورت هرچیزی و هرکسی را آینه‌ای و جلوه‌ای از ابزار الهی می‌نگریم. چون در نگاه توحیدی خداوند همه‌کاره‌ی امور است. موفق باشید
6748
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام خدمت استاد عزیز معنای این شعر حافظ چیست دلبرا بنده نوازیت که آمو خت بگو که من این ظن به رقیبان تو هرگز نبرم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: جناب حافظ در این شعر نظر به روح قدسی انسان کامل دارد که چگونه روح سالک را می‌پروراند و خارج از دستگاه انسان کامل هیچ بُعدی از ابعاد انسان آن‌طور که شایسته است رشد نمی‌یابد. موفق باشید
6579
متن پرسش
سلام علیکم 1-تکامل برزخی داریم؟ اگر بله با چه توجیه فلسفی ای. 2- ماهیت علم و آگاهی چیست؟آیا حضور شی یا صورت آن نزد عالم دلیل لازم است یا کافی؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- تکامل در برزخ در حدّ رفع حجاب است ولی این‌که در آن‌جا نیز اراده‌ای باشد که انسان بتواند شخصیت جدیدی برای خود شکل بدهد، نه 2- علم یا آگاهی یک موضوع وجودی است که تعریف‌بردار نیست، خودش در نزد شما خود را معنا می‌کند. حضور شیئ نزد ما همان علم ما است، در واقع صورت علمی شیئ نزد عالم است و نه چیز دیگر. پس همان صورت دلیل کافی علم ما است. موفق باشید
5502
متن پرسش
باسلام استاد عزیز خداقوت .1یک سالی هست که پرخوری افراطی گرفته ام نمی دانم فیزیکی است یا روحی.2از پدرم دل خوشی ندارم به امر خدای سبحان فقط تحملشان میکنم ایشان بددهان هستند وفحش می دهند وشخصیت مارا له نموده اند از کودکی تا به حال .ازمحبت بویی نبرده اند .3 ولی در کل پدر مادرم ازمن راضی هستند.3اینکه من عمرم را به بطالت میگذرانم تازه کارشناسی ام تمام شده ولی خودم می دانم عبد نیستم درکل میدانم اینها گناهان کوچکی نیست.خودم هم غصه میخورم ودرصدد ترک برمیایم موفق نمیشوم. در 13 سالگی ویا همان سال ها بود که خدامحبتش رابهم چشاند ..من خداخواه شدم..تااکنون که جوان هستم و توبه نموده ام از گذشته ها.در فامیل و آشنایان مرا مومن میپندارند چند وقتی است که من نسبت به وجود خداوند سبحان در حجابم انگار یعنی ایمانم را به خدا باد هوا میبینم یعنی من نعوذ بلله..به خود ذات اقدس اله قسم ،خجالت میکشم این کلمات را تایپ کنم ولی چه کنم اوضاع برایم سخت شده مینویسم،احساس میکنم دچار شک شده ام ایمان ندارم چه خاکی به سر بریزم استاد چه فکری میکردم جه شد من فکر وذکرم لقای خدابود نه حور وپری و قصر وکاخ بهشتی..این جه بلایی است به سرم آمده جه کسی جواب دل بیچاره ی مرا میدهد .در اصول کافی خودم خواندم که کسی خدمت معصوم رسیده بود و از این حالات داشت معصوم علیه السلام فرموده بودند وسوسه ی شیطان است .چرا اینگونه شده استاد ؟!خدای سبحان که میداند اورا نداشته باشم پریشانم بیچاره ام درمانده ومظطرم پس چرا مرا ازخودش در حجاب قرار داده هر آدم معمولی گناهگاری باتمام وجودش خدارا قبول دارد ولی منه مدعی مثل اون گناهکاره نیستم چرا استاد ؟!.منی که خدای سبحان ذات اقدسشون میدونند که عاشق مناجات و حرف زدن با ایشان بودم و هستم پس چرا اینطور شدم این حس چیه استاد ،من ایمانمو میخام استاد لطفا نگید منم دچار همون وسواس ها شدم ..اینا وسواس نیست حال من این حاله که گفتم .یعنی تا این درجه از پستی رسیده م که لایق ایمان به خدای تو کتاب های دانش آموز پنجم ابتدایی هم نیستم؟! یعنی تمام این سال ها که فکر میکردم در مسیر تقرب هستم داشتم خاک روی فطرتم میریختم ؟!!!!!!خدا ی سبحان از من بریده اند استاد؟!با خودم میگم اگه ایمان نداشتی گناه میکردی، درخلوت هم گناه میکردی کسی نفهمه، ولی نه !من سعی دارم گناه نکنم از گناه میترسم من عاشق مسجد وروضه وامام حسین علیه السلام و امام رضا علیه السلام وبقیه معصومین علیهم السلام هستم. من عبد نیستم یعنی هواپرستی ودنیا خواهی در من موج میزند ولی نمیدانم کجای کارم لنگ است که این بلاسرم آمده .خداوند خیرکثیر به شمابدهد ان شاالله.
متن پاسخ
- باسمه تعالی: سلام علیکم:گفتی نگویم من هم دچار این شک ها شده‌ام پس، اجازه بده از قول جناب حافظ بگویم که می‌گوید: «عقل می‌گفت که دل منزل و مأوای من است .... عشق خندید که یا جای تو یا جای من است». عزیز من فکر کردی اگر از نظر عقل مسائلت حل شد کار تمام است؟ بالاخره تا یک جایی عقل ما را می‌برد ولی بعد از مدّتی به جایی می‌رسید که می‌بینید هیچ چیز ندارید و آن ورود در وادی قلب است و از این‌جا باید چشم قلب را بینا کرد و با گوش قلب شنید و از خدا بخواهید چشم دلتان را باز کند و از مفهوم به حضور آیید. اهل سلوک مى‏فرمایند: یک هجرت «وسطى» داریم و یک هجرت «کبرى»، هجرت وسطى آن است که ما اخلاقمان را عوض کنیم و از صفات رذیله به سوى صفات فاضله‏ هجرت نماییم، و در نتیجه این هجرت انسان دیگر جهنمى نخواهد بود، چون از صفات جهنمیان فاصله مى‏گیرد، ولى در هجرت کبرى نه تنها اخلاق عوض مى‏گردد، بلکه منظرمان نیز عوض مى‏شود و لذا نه تنها جهنمى نخواهیم بود بلکه جهنم را هم مى‏بینیم. خداوند در همین رابطه مى‏فرماید: «کَلَّا لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْیَقِینِ. لَتَرَوُنَّ الْجَحِیمَ» نه چنین است که خود را گرفتار کثرات کنید، اگر به علم الیقین برسید، جهنم را مى‏بینید و علم به جهنم از حالت مفهومى به حالت عینى و شهودى در مى‏آید. ما براى ارتباط با حقایق عالم، علم یقینى مى‏خواهیم، تا از طریق نور علم‏الیقین به سوى عین الیقین سیرکنیم. قرآن مى فرماید: شما باید نسبت به حقایق عالم و از جمله معاد و بهشت و جهنم علمِ یقینى داشته باشید. یعنى اولًا: علم شما علم به حقایق باشد و نه علم به موضوعات واهى و اعتبارى، ثانیاً: آن علم، علمى باشدکه موجب ارتباط با حقایق گردد و به عبارت دیگر موجب ایجاد عین الیقین باشد که آن عبارت است از اتحاد وجودى با حقایق عالم. لذا بعد از آن که فرمود: «کَلَّا لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْیَقِینِ. لَتَرَوُنَّ الْجَحِیمَ»اگر علم یقین داشته باشید جهنم را مى بینید در ادامه مى فرماید: «ثُمَّ لَتَرَوُنَّهَا عَیْنَ الْیَقِینِ»سپس حتماً آن جهنم را به عین‏الیقین مى‏بینید، در این حالت نه تنها آتش جهنم را به عین الیقین مى‏بینید بلکه انجام هر گناهى موجب مى‏شود که خود را در آتش جهنم حس کنید، یک وقت انسان مى بینید که گناه‏کردن چقدر بد است، ولى یک وقت آتش انجام گناه را حس مى‏کند، که این حالت یک مرتبه بالاتر از «علم الیقین» است در همین رابطه مولوى مى گوید: خود هنر دان دیدن آتش عیان نى گپ «دَلّ عَلَى النّار دُخان» یعنى دود را دلیل بر آتش دانستن، هنر نیست، این یک گپ عادى است، هنر آن است که خودِ آتش را ببینى. باید چند قدم جلوتر بیایى و به جاى این که از معلول متوجه علت شوى، خود علت را ببینى، لذا گله مى‏کند که: جز به مصنوعى ندیدى صانعى بر قیاس اقترانى قانعى؟ مى‏فزاید در وسایط فلسفى از دلایل باز بر عکسش صفى‏ اگر فیلسوف با واسطه دلایل مى‏خواهد به حقایق پى برد، آن کس که دل خود را صاف کرد، با خود حقایق مرتبط مى‏شود. گر دخان او را دلیل آتش است بى‏دخان ما را در آن آتش خوش است‏ اگر عقل فلسفى از طریق دود با مفهوم آتش مرتبط مى‏شود، ما بى‏واسطه مفهوم با خود آتش مرتبط هستیم و نور و گرما مى‏گیریم. خود هنر دان دیدن آتش عیان نى گپ «دلّ على النّار دخان» «1» اگر ما برنامه‏هایمان را با حساب تنظیم کنیم و درصدد تربیت قلب برآییم و به هجرت کبرى فکر کنیم و حتى بعد از شصت‏سال هم نتیجه بگیریم، باز برنده این مسیر هستیم. هجرت کبرى همان است که در موردش فرمود: دردى که به افسانه شنیدم همه از خلق از علم به عین آمد و از گوش به آغوش‏ دیگر صِرف شنیدنِ خبرِ حقایق در میان نیست، بلکه در آغوش گرفتن آن‏ها پیش‏آمده است. یکى از رفقا براى کارهاى فرهنگى مى‏فرمود: «آقا یک برنامه آمپى‏سیلینى به ما بدهید که زود نتیجه بگیریم، این توصیه‏هاى شما ممکن است خیلى دراز مدت نتیجه بدهد». بنده به ایشان عرض کردم آیا مى‏خواهید بالأخره نتیجه بگیرید یا هرگز نتیجه نگیرید؟ چرا نگران آن نیستیم که با این برنامه‏هاى غیر اصولى هرگز نتیجه نگیریم؟ هیچ راهى نیست که بدون هجرت کبرى بتوانیم جهنم‏بین شویم. یک وقت است شما بنا دارید اخلاقتان خوب شود، این کار ارزشمندى است ولى آن چنان نیست که براى به‏دست آوردن آن لازم باشد به کلى ساحت و مرتبه خود را تغییر دهید، ولى یک وقت بناست با هجرت کبرى، وجودتان اصلًا خوبى شود و اساساً یک آدم دیگرى باشید با افق دیگر. به گفته مولوى: چون تو شیرین از شکر باشى، بُوَد کان شکر گاهى ز تو غایب شود چون شکر گردى ز بسیارى وفا پس شکر کى از شکر گردد جدا آرى؛ تا کى بخواهیم با شکر، شیرین باشیم و همواره محتاج شکر؟ باید شکر شد و همواره شیرین ماند. باید طورى شویم که در آن حالت عین رؤیت حق شویم. این همان نکته‏اى است که ملاصدرا «رحمةالله‏علیه» گفت باید از سنگى که طلا گرفته‏اند به سنگى تبدیل شویم که دیگر طلا شده است، در این حالت وارد «عین الیقین» مى‏شوید و یک نحوه اتحاد با حقایق عالم پیدا مى‏کنید. آرى؛ براى آن که سنگِ وجود شما طلا شود حوصله و صبر و استمرار نیاز است، و راه دیگرى نیست. در مراحل اولیه، نفس امّاره انسان مى‏خواهد به نامحرم نگاه کند، ولى چون آن را گناه مى‏داند، نگاه نمى‏کند ولى اگر بنا گذاشت سلوک قلبى خود را ادامه دهد به جایى مى‏رسد که اصلًا روحش از این گناه آزار مى‏بیند و سخت از این‏گونه اعمال متنفر است و روحش عین درک حقانیت دستورات دین مى‏شود.شما فکر کردی بیخودی بنده کتاب «آن‌گاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شود» را نوشتم و هفتاد و چند جلسه آن را شرح دادم؟ موفق باشید.
1374

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام واحترام.در ابتداء سوال تقاضا دارم در صورت امکان جواب این نامه را با توجه به کمی وقت و نزدیک بودن ماه محرم مسولین سایت زودتر به دستم برسانند. با تشکر سلام و رحمت خدا بر استاد عزیز. در شهر اهواز هیئتی داریم که با توجه به نزدیک شدن ماه محرم برنامه مفصلی انشالله برگزار خواهیم کرد.میخواستم راهنمایی بفرمایید برای عمق بخشیدم بیشتر به این مراسمات چه کارکنیم.هدف ما صرفا این نیست که هیئت شلوغ بشود و یک عده فقط سینه بزنن.می خواهم امام شناسی بشود و خط دهی.اما کاملا غیر محسوس ولی تاثیر گذار بدون افتادن به ورطه کارهای تکراری و پرهزینه بی نتیجه.کاری نو و جذاب،چون بیشتر شرکت کنندگان جوان هستند و منطقه بالانشینی است. با تشکر از استاد عزیز
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: بنده معتقدم در موضوع کربلا و محرم باید نگاه تحلیلی داشت و آنچه در کتاب «کربلا؛ مبارزه با پوچی‌ها» و کتاب «راز شادی امام حسین«علیه‌السلام» در قتلگاه» طرح شده است را بر همین مبنا نوشته‌ام. در ضمن مداحی‌های خوب و پر محتوا و سینه‌زنی هم لازم است تا از این جهت نیز از نهضت حضرت سیدالشهداء«علیه‌السلام» بهره‌مند شویم. موفق باشید
1291

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و خسته نباشید خدمت شما استاد گرامی، استاد سوالی از محضر شما داشتم، استاد من به امام خمینی رحمت الله ارادت دارم و وقتی آثارشان را میخوان لذت میبرم. اما آنچه سوال برانگیز است این که چطور امام با آن همه بزرگی که در آثارشان دیده می شود چطور در سال 67 در زندانهای ایران اعدامهای گسترده صورت گرفت. آیا هیچ راهی برای ارشاد اعدام شدگان وجود نداشته؟اصلا این اعدامها صحت دارد یاندارد؟ بهرحال اگر این اتفاق رخ داده باشد امام هم اطلاع داشته و موافق بوده اند. چگونه انسانی که آنقدر والا و عارف بوده اند به این مسئله راضی شده اند؟ دیگر اینکه در خصوص تجاوزاتی که به زنان مخالف حکومت در زندانها می شده است؛ چه توضیحی وجود دارد؟ببینید من واقفم که لازمه یک حاکم اسلامی جاذبه و دافع در موقع لزوم است اما گاهی در نظام اسلامی این دافعه به طور شدید مشاهده می شود و بنظر میرسد میشده با رافت بیشتری هم برخورد شود اما نشده. گاهی در برخورد با مخالفان دیده می شود خشونتهای بیش از حد شکنجه ها و تجاوزات و ... آیا در دوره امام علی هم همینطور بوده و حضرت هرکه را که با ایشان مخالف بود قلع و قمع میکرد؟ گاهی احساس میکنم اگر برخوردها در برخی موارد با رافت اسلامی بیشتری بود خیلی از مخالفین جهم جذب می شدند.سوال دومم در خصوص نحوه برخورد امام ره با آم مسئله مربوط به اوشین و الگوشدن و .. است، برخورد امام ره با آن مسئله قدری عجولانه و غیرمنطقی به نظر می رسد و آدم حس میکند ایشان اولین چیزی که بذهنشان رسیده است را به عنوان حکم صادر کرده اند. استاد گرامی لطفا در صورت امکان توضیحات کاملی بفرمائید چون دلم نمیخواهد چهره امام در ذهنم مخدوش بماند. راستش الان همه اینها را میگذارم به پای اینکه لابد من اطلاعات کاملی ندارم. اما نتیجه گیری کلی در ذهنم بستگی به پاسخ شما دارد. چون من حرفهای شما را قبول دارم. موید باشید.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام 1- در مورد اعدام طرفداران مجاهدین خلق در زندان‌ها به طور بسیار مختصر عرض کنم که مربوط به بعد از عملیات مرصاد بود که منافقان به پشتیبانی صدام بنا بود کشور ایران را به زعم خود فتح کنند و جهت این امر به هیچ‌کس رحم نکنند. پس از آن‌که عملیات آن‌ها به لطف الهی با شکست روبه‌رو شد از اسناد به‌دست آمده معلوم شد طرفداران تشکیلاتی آن‌ها در زندان‌ها بنا بوده از عناصر اصلی جهت آن کشتار باشند و از قبل آمادگی خود را اعلام کرده‌اند. در این راستا محارب محسوب می‌شوند و حضرت امام«رضوان‌الله‌علیه» دستور داده بودند چنانچه هنوز بر مواضع خود نسبت به طرفداری از مجاهدین خلق پابرجا هستند حکم محارب را برای آن‌ها جاری کنند و این دستور قرآن است که به پیامبر خدا«صلی‌الله‌علیه‌وآله» می‌فرماید حتی در مبارزه با این‌گونه افراد به اسیرشدن آن هم اکتفا نکنید بلکه در آیه‌ی 4 سوره‌ی محمد«صلی‌الله‌علیه‌وآله» می‌فرماید: «فَإِذا لَقِیتُمُ الَّذِینَ کَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقَابِ حَتَّى إِذَا أَثْخَنتُمُوهُمْ...» چون با کافران محارب روبه‌رو شدند گردن‌های آن‌ها را بزنند تا آن‌که بسیاری از آن‌ها کشته شوند. این حکم خدا است در مورد محارب و حضرت امام به عنوان یک فقیه عالم به احکام دین حکم خدا را اجراء کردند زیرا این‌جا جای رأفت اسلامی نیست چون مجاهدین خلق با نیت براندازی نظام اسلامی دست به اقدام زدند و به حرکات سیاسی اکتفا نکردند بلکه اقدام نظامی نمودند. 2- در مورد تجاوزاتی که شایع است مطمئن باشید روح نظام اسلامی چنین نیست و اگر هم تجاوزی صورت گرفته یا مأموری سر خود انجام داده و یا نفوذی‌هایی در بین مأموران بوده‌اند که خواسته‌اند نظام اسلامی را لکه‌دار کنند زیرا سیاست کلی نظام اسلامی چنین نیست. 3- در مورد جریان اوشین و پخش نظر آن خانم توسط رادیو حکم فقهی قضیه همان بود که آقا فرمودند می‌ماند که اگر واقعاً برنامه زنده بوده آن خبرنگار عامل حساب نمی‌شود بلکه مشاور به‌حساب می‌آید که حکم خود را دارد زیرا هرکس به همان اندازه که در ایجاد زمینه جهت توهین به ذوات مقدسه‌ی خانواده‌ی عصمت و طهارت نقش داشته باشد مقصر است. به این فکر کنید که حضرت امام«رضوان‌الله‌علیه» چگونه جهت تاریخ ما را از نظر به حاکمیت خانواده‌ی سلطنتی به سوی حاکمیت ولیّ فقیه تغییر دادند و چگونه خداوند قلب مبارک حضرت روح‌الله«رضوان‌الله‌علیه» را محل انوار خود قرار داد. موفق باشید
24275
متن پرسش
سلام استاد عزیز: به نظر شما خانم یک طلبه باید همیشه چادر بپوشه؟ وقتی تو فضای آزادتری بزرگ شده، میتونه بعضی مواقع کم، برای راحتی «بدون چادر» حجابشو حفظ کنه؟ ولی تو جمع های مذهبی از چادر استفاده کنه؟ سوال دوم اینکه حضرت زهرا چی می پوشیدن؟ خیلی چیزا به ایشون نسبت میدن مثل چادر سیاه که گفتین حرف مداحاس.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به نظر می‌آید تا آن‌جا که ممکن است شأن همسر یک طلبه بودن، به ظهورآوردنِ نماد حجابِ برتر باشد و این نوعی رسالت برای او به حساب می‌آید. ۲. نمی‌دانیم نحوه‌ی پوشش آن حضرت چه بوده، ولی همه‌ی شواهد حکایت از آن دارد که آن حضرت، نمادِ حجاب کاملی بودند که زن در آن دوران باید داشته باشد. موفق باشید

22516
متن پرسش
سلام: خدا قوت استاد. ۱. راستش استاد من همش تصمیم می گیرم دیگه گناه نکنم برای رسیدن به هدف والای انسانی، ولی دوباره با ضعف ضربه میخورم. ۲. راستش بعضی اوقات یک دفعه می بینم یک چیزی فکر کنین شبیه به نور تیره و یا روشن یکدفعه رد میشه تو خونه. احساس ترس به آدم دست میده. این حالت همش نیست البته و نه یکسره، احساس می کنم هر وقت گناه کنم اینطور میشه. استاد آیا این خطای دید هست و یا اجنه و یا چیز دیگر؟ (راستش تو کوچیکی سر کتاب برای من باز کرده بودن که این خبری من هر جا باشم جن ها هم باهاش هستن) هرچند عاقبت همه ما رو خدا می داند نه این دعانویس ها. التماس دعا. یا علی.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- متوجه‌ی مسئله‌ی مهم اُنس با حضرت ربّ العالمین باشید تا نقش تخریبیِ گناه معلوم شود 2- به نظر بنده نباید به این چیزها توجه کرد تا خود به خود از صحنه‌ی خیال و روانِ شما عبور کند. پیشنهاد می‌شود کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» را که بر روی سایت هست مطالعه فرمایید. موفق باشید

22122
متن پرسش
سلام و تحیت جناب استاد: نظر شما در مورد مدارس غیرانتفاعی خاص که پول بیشتری دریافت می‌کنند و برنامه های ویژه و ظاهرا مذهبی‌تر و درسی‌تری هم دارند، چیست؟ آیا این نوع مدارس، تا به حال راهگشا بوده اند؟ یک حسی به من می‌گوید مدرسه‌های غیر انتفاعی (به معنای «آیت الله هاشمیِ» کلمه) خودش یک پدیده مضرّ است و اگر ظواهر و مناسک مذهبی را هم به سر و روی آن بمالیم، چیزی عوض نمی‌شود. به نظرم من با توده زیستن ما را بهتر به‌ عمل می ‌آورد. نظر شما چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! «جانا سخن از زبان ما می‌گویی» وقتی می‌نویسی «به نظرم من با توده زیستن ما را بهتر به‌عمل می ‌آورد». موفق باشید

21901
متن پرسش
با عرض سلام: با توجه به سوال 21887 اینکه فرمودید سایر فقها حق ندارند حکم فقاهتی بدهند این حق را چه کسی تعیین می کند؟ جز اینکه آن فقیه طبق اجتهاد خودش باید به این نتیجه برسد که تبعیت از فقیه حاکم لازمست و الا اگر فقیهی قائل به ولایت آن فقیه حاکم نبود حکم فقیه حاکم چه التزامی برای او می آورد؟ اما اینکه برای مقلدین سایر مراجع حکم ولی فقیه نافذ باشد بنظر می رسد هرکس باید درین مسئله یا مجتهد باشد یا به مرجعش رجوع کند وقتی مرجع مثلا بیان می کند مالیات ندهید ما به نظر او عمل می کنیم و معذوریم. اینکه می فرمایید تعارض پیش می آید اینها ربطی به ما ندارد. اینها مسائلی است که خود ولی فقیه باید با سایر مراجع حل و فصل کند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حتی با نظر به عقیده‌ی آیت اللّه خویی که ولایت فقیه را بر مبنایِ امور حسبیّه می‌دانند و آن را واجب کفایی می‌شمارند، اگر فقیهی حاکم باشد سایر فقها نسبت به امر حکومتی، معزول خواهند بود. مثل آن‌که شما با متوفایی روبه‌رو شوید که کسی متکفل کفن و دفن او نیست، در آن لحظه بر شما واجب است که اقدام به کفن و دفن او کنید و اگر شما مشغول این کار شدید نه‌تنها از عهده‌ی سایرین این امر ساقط می‌شود، حتی دخالت هم نباید بدون اذن شما در آن امر داشته باشند. و از این جهت گفته می‌شود وقتی فقیهی بر جامعه حکومت می‌کند دخالت هر فقیه دیگری در امر حکومت بدون اذن فقیه حاکم نحوه‌ای بر بغیِ بر حاکمیت خواهد بود. و اساساً مقلّدین آن فقیه باید بدانند که آن فقیه، حوزه‌ی مقلَدبودنش در چه جایگاهی است. موفق باشید

21690
متن پرسش
سلام علیکم: در روایات داریم که حضرت علی علیه السلام پیش بینی کرده بود که به وسیله ابن ملجم لعنة الله علیه به شهادت می رسد، و همچنین در مورد عمر بن سعد لعنة الله علیه پیش بینی شده بود که در آینده از کسانی است که در شهادت امام حسین علیه السلام نقش دارد، اگر اینطور است پس نقش اختیار چه می شود؟ وقتی از قبل مشخص شده که ابن ملجم این کار را می کند و عمر سعد در شهادت امام زمانش نقش دارد. اگر اینطور باشد و از قبل مشخص شده باشد پس جهنم رفتن اینها چگونه است وقتی از قبل باید این کار صورت می گرفته؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: علم قبل از عمل، مانع عمل همراه با اختیار نیست. مثل آن‌که خداوند از قبل می‌داند که شما امروز این عمل را با اختیار خود انجام می‌دهید. بحث این نکته در جزوه‌ی جبر و اختیار که بر روی سایت هست، شده. موفق باشید

21653
متن پرسش
سلام استاد: در مورد قضيه معراج نبي. ارزش آن به جسماني بودن معراج (سفر) پیامبر است نه روحانی. که خود یک معجزه محسوب می شود. خب در اینصورت آيا پیامبر با جسم هم سنخ عالم بالاتر سفر کرده یا با جسم عالم ماده؟ حال اگر با جسم عالم ماده به عوالم بالاتر عروج کرده در حقیقت سنخیت جسم عالم ماده با عوالم بالا در تضاد است و نمی شود یک ماده در عالم مجردات قرار گیرد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که می‌فرمایید. جسمانی‌بودن منحصر به مادی‌بودن نیست مثل جسمانی‌بودن صور ذهنی. در این مورد می‌توانید به جزوه‌ی «چگونگی حیات بدن اخروی» که بر روی سایت هست رجوع فرمایید. موفق باشید

21331

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: سوالی داشتم خدمتتون. سوال: شما در بحث هدف زمینی آدم (ع) فرمودید که امتثال ملائکه برای سجده بر آدم و در مقابل آن تمرد شیطان از سجده همه اموری تکوینی بودند. سوالات: ۱. اگر وجود شیطان طوری بود که تکوینا مخالف وجود انسان بود پس چرا خداوند او را امر به سجده کرد چرا که این کار او از سر تشریع و اراده نبوده بلکه امری وجودی بوده است. علاوه بر این ظاهر آیات این را می رساند که شیطان تشریعا این کار را انجام نداد و نه تکوینا (۱۲/اعراف) زیرا خودش می گوید چون من از او برتر هستم سجده نکردم. او نگفت که من وجودا با او مخالف هستم. ۲. اگر این امر خداوند امری مولوی نباشد و همان طور که فرمودید عصیانی به دنبال نداشته باشد پس چگونه خداوند سبحان شیطان را مطرود از درگاه خود اعلام کرد، زیرا در این صورت او اصلا گناهی نکرده است؟ ۳. علاوه بر این شما فرمودید که شیطان بنیانا در مقام عصیان است، اگر چنین است پس چطور آن همه سال خداوند را عبادت کرد در حالی که بنیانا عصیان کار است‌، و اصلا آیا ممکن است خداوند موجودی را بنیانا عصیان کار خلق کند؟ با تشکر از وقتی که می گذارید. یا علی.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- منظور علامه طباطبایی از آن جمله آن است که خداوند چنین بستری را تکویناً فراهم کرد ولی شیطان خودش با انتخاب خود شیطان شد. عیناً در مقابل این امر، طهارت تکوینیِ اهل‌البیت «علیهم‌السلام» را دارید که آن طهارت تکوینی، انتخاب را از آن‌ها نمی‌گیرد و آن‌ها هستند که باید آن را حفظ کنند 2- وقتی گفته می‌شود حکمی ارشادی است، یعنی آثار آن به طور مستقیم به خودِ طرف برمی‌گردد مثل آن‌که به کودکی بگوییم نزدیک بخاری نشود، وگرنه می‌سوزد 3- شیطان کاری کرد که بنیانش بدی شد و اراده کرد و قسم خورد که بندگان خدا را گمراه کند. و به این معنا می‌توان گفت بنیانِ او عصیان است. موفق باشید

21302
متن پرسش
سلام و خدا قوت: بنده فردی هستم که همه نمازهایم را اول وقت به جامی آورم. هر روز قرآن می خوانم. مقید هم هستم. مداومت بر خواندن ادعیه و مخصوصا زیارت عاشورا هر روزه. اما به هم ریخته هستم. بی انگیزه ام. بی هدفم. روحیه و انگیزه فعالیت ندارم. متاسفانه هر چه نذر و دعا می کنم برای گشایش مشکلاتم وضع بدتر می شود و حداقل هیچ اتفاقی نمی افتد. به شدت کم آوردم. طاقتم تمام شده. کلا ناامید شدم. روشهای متفاوتی را تجربه کردم. اما فقط مسکن نهایت یک ماهه بوده! ظاهر موفق و شادی دارم. مداومت بر زیارت عاشورا دارم. معتقدم گشایش و هدایتم در دستان با کفایت حضرت اباعبدالله است. اما بعد سالها چله خواندن و مداومت بر خواندن عاشورا و رفتن به کربلا و حتی پیاده روی نتوانستم با امام ارتباط بگیرم و کسب فیض کنم. و از سردرگمی و بی انگیزگی هنوز رهایی نیافتم. اوضاعم پیچیده تر شده و بدتر اما بهتر نشده. اصلا نمی دانم چگونه بفهمم امام من را قبول کردن یا نه. کلا بهم ریخته و سردرگمم. گره هایی در زندگی دارم که گشایش ندارد. سالهاست نذر عاشورا انجام دادم و خواندم. نذری که هر کس با یک بار خواندن به گشایش می رسید اما من بعد از پنج سال خواندن، بی جواب و بلاتکلیفم!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سعی کنید کنار این عبادات، معارف خود را رشد دهید. زیرا در روایات، مکرر تأکید شده‌ است عبادات به اندازه‌ی عقل مردم پذیرفته و قبول می‌شود. یعنی هرآن‌چه ما در معارف الهی رشد کرده‌ باشیم، عبادات‌مان برایمان نتیجه‌بخش خواهد بود. به همین جهت به فرمایش آیت اللّه ملکی تبریزی شیطان در انجام عبادات خیلی سر به سر ما نمی‌گذارد ولی در تدبّر و تفکر نسبت به حقایق، تا می‌تواند مانع می‌شود. خوب است سری به کتاب «آشتی با خدا» که بر روی سایت هست، بزنید. موفق باشید

21253
متن پرسش
سلام علیکم: چرا رهبری انقلاب و مراجع تقلید از بی عدالتی در جامعه جلوگیری نمی کنند و فقط به تذکر دادن و بیانیه اکتفا می کنند؟ از زنجان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: رهبر نظام اسلامی به عنوان زعیم یک جامعه تلاش دارد مردم را به آن نوع آگاهی برساند که خودشان دوست‌دار عدالت باشند، به جای این‌که برای هرکس پلیسی قرار دهند. باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که قرآن قیام به قسط و عدالت را در زیر دستورات الهی به عهده‌ی مردم گذاشته است. در سوره‌ی حدید آیه‌ی 25 می‏ فرماید: «لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَأَنزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ مَن يَنصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ». به راستى پيامبران خود را با بیّنات روانه كرديم و با آن‌ها كتاب و میزان را فرود آورديم تا مردم به قسط برخيزند و حدید را كه در آن سختی زیاد و سودهایی برای مردم است نازل کردیم تا خدا معلوم بدارد چه كسى او و پيامبرانش را به غیب يارى مى‏ كند، آرى خدا نيرومندِ شكست ناپذير است. می ‏فرماید: «لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا» یعنی ارسال رسول با تدبیر الهی بوده و می‏ گوید «ما» فرستادیم تا نظر را متوجه خداوند و کارگزاران الهی کند. اینان رسولان را فرستادند تا آن‌ها به جای خدای نامحدود بتوانند عمل کنند. «بِالْبَيِّنَاتِ» با چیزی رسولان را فرستادیم که هم خودش روشن است و هم روشنی‏ بخش و روشنگر است و طرف مقابل هم از این سخنان بهره می ‏برد زیرا تنها برای خودِ رسول روشن نبوده، قدرت روشنگری هم دارد و طرف مقابل که با آن بیّنات روبه‌رو شود مطالب زیادی برایش روشن می ‏شود - حتی معجزات هم نمونه‏ هایی از بیّنات‌اند- و این شیوه عمومی کسانی است که صاحب رسالت‏ اند، چه انبیاء یا جانشینان آن‏ها و شیوه‏ هایی که این بزرگان از آن استفاده می ‏کنند امور بیّن ‏اند و از همه راه‏های بیّن استفاده می‏ کردند.   

گویی پیامبران وارد فضای تاریکی شده ‏اند که انسان‏ها در آن فضا خودشان را هم نمی ‏بینند و نمی ‏شناسند و پیامبران آمده ‏اند تا با بیّناتِ خود، تعریف جدیدی از خود بیابند تا شرایط تغییر کند و از تاریخ جاهلیت که نه در آن ابدیت برای انسان مطرح بود و نه استعداد رسیدن به قرب الهی برای انسان معنا داشت، به تاریخ دیگری وارد شوند که دستور عمل‏ های خاص خود را دارد لذا می‏ فرماید: «أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْكِتابَ وَ الْميزانَ» با پیامبران کتاب و میزان نازل کردیم تا آن‏هایی که در کنار پیامبران قرار می‏ گیرند از آن بهره ‏مند شوند. بحث «اِنزال» را به میان می ‏آورد که پایین‌آوردن است نه یاددادن به پیامبر، زیرا این دستورات، باطنی معنوی دارند و نازل شده ‏اند تا برای مردم قابل فهم باشد. «میزان»، آن قدرت تشخیصی است که چگونه از کتاب و دستورات الهی استفاده کنیم و این هم با پیامبران نازل می‏ شود و در رابطه با میزان، انسان‌ها وزن هر دستوری را تشخیص می‌دهند تا آن‌جا که اگر دو دستور معارضِ همدیگر شدند می‏ فهمند وزن و اهمیت هرکدام چه قدر است و کدام را باید بر کدام حاکم کرد. چنین تشخیصی با پیامبران نازل می‏ شود و هر آن کس که در کنار پیامبران قرار گیرد از چنین توانایی بهره ‏مند می‏ شود و گرفتار تحجر نمی ‏گردد.[1]  در ادامه می‌فرماید: «لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ» برای آن که مردم جهت اقامه‌ی قسط به‌پا خیزند. هدف اولِ ارسال رسولان قیام به قسط است تا مردم خودشان به‌پا خیزند نه آن‌که پیامبران به هر قیمتی اقامه‌ی قسط کنند، اگر مردم خواستند خودشان قیام کنند و درگیر موضوع شوند تا اولاً: جبهه مقابل خود را بشناسند. ثانیاً: بدانند برای اقامه قسط باید خود هزینه کنند و پیامبران شرایط چنین انتخابی را فراهم نمودند و آن‏ها را از انتخاب‏های خطا آزاد کردند و موفقیت در این امر مربوط به مردم است که اقدام بکنند یا نکنند. پس وقتی در روایت داریم: «ارتَّد الناس بعد رسول الله الا ثلاثه»[2] بعد از رسول خدا (ص) همه به نحوی منحرف شدند مگر سه نفر، باید بگوییم مردم کوتاهی کردند یا رسول خدا؟ در حالی‌که رساندن کتاب و میزان به عهده‌ی پیامبران بود و قیام به قسط به عهده‌ی مردم می‌باشد.

مردم باید تلاش کنند خود را در تاریخی که شروع شده شکل دهند و این جا است که مافوق عدالت، آزادی به میان می‏ آید و نباید با هر شیوه‏ای به اهداف خود رسید و آزادی انسان‏ها را زیر پا گذاشت و به همین جهت علی (ع) حاضر نیستند مثل معاویه با زیر پاگذاردن آزادی مردم، عمل کنند و به هر قیمتی به اهداف خود برسند.

در معنای «قسط» باید متوجه ضد آن یعنی «جُور» شد که به معنای دادن حقِ یکی به دیگری است هر چند خودش هم راضی باشد[3] پس قسط یعنی حق کسی را دادن و دین آمده تا حقوق در همه جا و در همه چیز رعایت شود. هدف در حرکت انبیاء آن است که مردم به شعوری برسند که حقوق هر چیزی و هر کسی رعایت شود و در این راستا به پا خیزند تا مقسِط شوند و قاسط مقابل این هدف قرار دارد و تلاش دارد این اتفاق نیفتد - مثل معاویه -. در ادامه می‌فرماید: «وَأَنزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ وَ مَنَافِعُ لِلنَّاسِ» و حدید را فرو فرستادیم که در آن سختی زیادی هست و منافعی برای مردم دارد.  در چنین شرایطی که مقسطین یک طرف ایستاده‏ اند و قاسطین در طرف دیگر، دستوراتی با شدّت و حِدّتی خاص نازل شده که منجر به قتال و مبارزه می ‏شود[4] که در آن سختی شدیدی هست. بعد از آمدن بیّنات، در مقابل آدم‏هایی که حق برای‏شان روشن شده و جلو فهم خود ایستاده، برخوردهای شدید در میان می ‏آید. نمونه نزول برخورد شدید دستوری است که می‌فرماید: «جاهِدِ الْكُفَّارَ وَ الْمُنافِقينَ» که به رسول خدا (ص) دستور داده با کفار و منافقین مقابله کند، این به معنای آن نبود که حضرت با منافقین جنگ کنند، بلکه به معنای همان برخورد سختی است که حضرت با آن‏ها داشتند و این شدت و حدّت نیز نازل شده و ریشه‌ی الهی دارد.

اگر آن برخوردهای سخت انجام شود، منافعی نیز برای مردم دارد و مردم در انتخاب خود گرفتار راهی نیستند که دشمنان دین در مقابل آن‏ها شکل داده ‏اند و نمی ‏گذارند مردم به آنچه فهمیدند و اعتقاد دارند عمل کنند.

هدف از ارسال رسولان را یکی قیام مردم به قسط مطرح کرد و دیگر «وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ مَن يَنصُرُهُ وَ رُسُلَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزيز» با توجه به واژه‌ی «عَلِمَ» که هم به معنای دانستن است و هم به معنای نشانه‏ گذاری، می‏ توان در معنای آیه گفت: رسولان را با آن لوازم فرستادیم تا خداوند نشانه بگذارد که چه کسی او و رسولان‏اش را بالغیب یاری می کند، یعنی وقتی رسول در صحنه نیست و با رحلت خود غایب شده است، اینان آن مؤمنین واقعی هستند که به شخصیت‏ها حتی به شخصیت رسول هم بند نیستند و در غیبت رسول هم او را با پیروی از سنت ‏اش یاری می‏ کنند. اینان آن‏هایی‏ اند که خداوند نشانه‏ های خاصی برایشان قائل است و تأکید بر اهمیت مؤمنین آخرالزمان نیز در این راستا می‏ تواند باشد و این که فرمود خدا را یاری کنید از جهت ضعف خداوند نیست زیرا که او قوی و عزیز است، بلکه برای آن است که بندگان زندگی را با آزادی برای خود شکل دهند.

خلفا و جانشینان واقعی رسولان همان شأنی را دارا می ‏باشند که رسولان دارا هستند و در این رابطه وقتی به حضرت صادق (ع) بنگریم می ‏بینیم که چگونه وظیفه خود می ‏دانسته ‏اند به هر شیوه ممکن و در زوایای مختلف ارائه بیّنات کنند و شما با امامی روبروئید که می‏ خواهد مردم را از تاریکی‏ ها نجات دهد و با کودتا در مقابل حاکمان این مشکل حل نمی‏ شود بلکه با تربیت شاگردان و گسیل آن‏ها به اقصا نقاط جهان اسلام این ممکن محقق می‌گردد. موفق باشید  


[1] - در این مورد به کتاب «درس‏هایی از انقلاب» از مرحوم صفایی حائری رجوع شود.

[2] - رياض الأبرار في مناقب الأئمة الأطهار، ج‏3، ص: 121

[3] - بعضی از یاران علی (ع) در ابتدای حاکمیت آن حضرت از حضرت خواستند حقوق آن‏ها را به امثال مروان حکم بدهند تا از فتنه دست بردارند و حضرت فرمود آیا نصرت و پیروزی را با جور به دست آورم؟

[4] - هر چیزی که دارای شدت و حِّدت است، حدید می‏ گویند.

 

20393

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و درود فراوان خدمت شما استاد گرامی: لطفا به بنده کتاب هایی در مورد عدل الهی معرفی بفرمایید. غیر از عدل شهید مطهری. متشکرم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چیز مدونی غیر از آن‌چه مرحوم شهید مطهری فرموده‌اند و آن نکاتی که در جزوه‌ی «معارف 1» بنده عرض کردم؛ در نظر ندارم. جزوه بر روی سایت هست. موفق باشید

نمایش چاپی