بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
14346

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: در مباحثتون، اینطوری گفته بودید که درجه شیطان، وهم و خیالات است و می تواند با وهم انسان اتحاد پیدا کند و او را وسوسه کند و اگر کسی به درجه عقل رسید دیگر شیطان به او دسترسی نخواهد داشت. سوال من این است که در قضیه حضرت ابراهیم (ع) ،موقعی که با حضرت اسماعیل (ع) به قربانگاه می رفتند و شیطان با حضرت ابراهیم (ع) سخن گفت و او را از این کار نهی می کرد، آیا حضرت ابراهیم به درجه عقل نرسیده بود؟ منظور از عقل اینجا، عالم عقل است یا درجه فهم عقلی؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت ابراهیم«علیه‌السلام» چون به درجه‌ی عقل کامل رسیده بودند، وقتی شیطان به خیال ایشان ورود پیدا کرد و در خارج از ذهن نیز ممثل شد؛ متوجه شیطنت او شدند. وگرنه اگر مقام ایشان در حدّ خیال متوقف بود تحت تأثیر شیطان قرار می‌گرفتند. موفق باشید

14021
متن پرسش
سلام: استاد آنهایی که می فرمایند کتب شهید مطهری اعلی الله مقامه الشریف را بخوانید، و تاکید دارند مثل خود حضرت آقا. خب اگر ما کتب علامه طباطبایی و شما و علامه حسن زاده و استاد جوادی و امثالهم را بخوانیم باز هم شهید مطهری لازم است؟ چرا؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شهید مطهری به‌عنوان یک متفکر اسلامی که در تاریخ معاصر در موضوعات خاص این زمان سخن گفته و یا قلم زده‌اند، همیشه برای رشد اندیشه‌ی اسلامی مفید خواهند بود و این‌طور نیست که آثار یک اندیشمند جایِ آثار اندیشمند دیگر را بگیرد. موفق باشید

12918
متن پرسش
به نام خدا با سلام و عرض ادب خدمت استاد بزرگوار: احتراماً، آیا معنای تسبیح که در کلام الله به آن اشاره شده است را می توان اینگونه تعبیر کرد که: ظهور اسمی خاص از خداوند در موجودات را تسبیح می گویند. مثلاً یک گل با ظهور اسم جمیل و لطیف و حی مخاطب را متوجه خالق آن یعنی الله می کند که این ظهور توسط گل را خداوند تسبیح نامیده است. با تشکر و تقدیم احترام
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در تسبیح نظر به حقیقت حق است بدون هرگونه محدودیت، و هر موجودی در عین نظر به کمالات خود، متوجه‌ی کمال بی‌نهایت حضرت حق می‌گردد و لذا در عین تسبیح، تحمید کرده است. یعنی اولاً: کمالاتی را مدّ نظر دارد که از طرف حق جاری و ساری شده است، در ثانی؛ آن کمالات به صورت بی‌نهایت مربوط به حق می‌شود. به همین جهت داریم «یسبح بحمده» موفق باشید

12718
متن پرسش
سلام: سوالم در مورد رساله الولایه است. چرا زندگی قبل دنیایی (قبل تولد) را شما یک حقیقت می دانید دلیل حقیقی بودن این زندگی و زندگی بعد دنیا چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اقرار به ربوبیت حضرت حق در عهد الست که در آیه‌ی 173 سوره‌ی اعراف بدان اشاره دارد، دلیل بر زندگی قبل از دنیایی هرکس است و معاد و ابدیت روح دلیل بر زندگی بعد از دنیایی او است. موفق باشید

9087
متن پرسش
استاد عزیز سلام: سوالی رو که دریاره ی آقای صادق زیباکلام فرستادم و بی جواب گذاشتید و فرمودید: اجازه بدید بنده سوالای معرفتی رو جواب بدم ... سوال من بی ارتباط با موضوع نیست از این جهت که من درباره ی غربشناسی یخورده مطالعه کرده ام حتی گزینش تکنولوژی از دریچه بینش توحیدی رو هم مطالعه کرده ام و الان هم علل تزلزل غرب رو شروع کرده ام ولی صحبتهای آقای زیباکلام مثه سیل روی من آوار شد واسه همین از محضرتون درباره ی مبنای تفکری ایشون سوال پرسیدم. با تشکر از شما
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب‌های «گزینش تکنولوژی» و یا «علل تزلزل غرب» بحث در مبانی فلسفی و معرفتی غرب است و سخنان آقای صادق زیباکلام مربوط به موضوعات سیاسی غرب می‌باشد. وقتی یک انسان موحد مبانی غرب را سوبژکتیویته بداند نسبتی با غرب نمی‌تواند در خود احساس کند. موفق باشید
9044
متن پرسش
سیر و سلوک فقط ذیل نور امام به نتیجه میرسد و هر راهی غیر از آن بیراهه است. حضرت ابراهیم (ع) به امامت رساندند و گفت آیا به ذریه ام تعلق میگیرد که خدا جواب داد به ذریه ی ظالمت خیر. آیا ابراهیم (ع) از حضور ائمه (ع) در همه شئون موجودات با خبر نبودند که این سوال را کردند؟ یا اینکه وجود این مقام در بین ذریه ایشان یکنوع افتخار محسوب میشود؟ مگر نه اینکه امامت مقامی است که آن مقام در نشئه همه ی موجودات هست و قبل از آنکه آن موجود موجود باشد نور امامت حضور دارد، پس اینکه حضرت ابراهیم (ع) نمیدانند این مقام کجا و در چه کسانی ظهور میابد چه معنایی میدهد؟ ضمن اینکه مگر در این مقام دنیای فرد برایش مهم است که سریعا میپرسد «ذریه ام»... اگر نه اینکه دغدغه ی این مقام فقط هدایت است و بنظر میرسد شایسته ی این مقام و این نور سوالی جامع تر از این باشد؟!
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در ابتداى امر چهار احتمال‏ براى ظالم بودن افراد مى‏رود: 1- کسانى که تمام عمر ظالم باشند. 2- کسانى که تمام عمر پاک باشند. 3- کسانى که اول عمر ظالم و در آخر عمر پاک باشند. 4- کسانى که اول عمر پاک و آخر عمر گناهکار باشند. بعد مى‏فرمایند: شأن حضرت ابراهیم«علیه‌السلام» اجلّ از آن است که امامت را از خدا براى قسم اول و چهارم بخواهد. پس تقاضاى حضرت مى‏ماند براى دو گروه دیگر که حضرت ممکن است از آن دو سؤال کند و خداوند مى‏فرماید: از آن دو - یعنى آن‏هایى که تمام عمر پاک باشند و کسانى که اول عمر ظالم و در آخر عمر پاک باشند - عهد خود را به ظالمین از آن دو نمى‏دهم. پس مى‏ماند آن‏هایى که همواره در عصمت بوده‏اند و این‏ها مى‏توانند مقام امامت را داشته باشند. بر این اساس ما مى‏گوییم امامان از ابتداى عمر تا آخر عمر معصوم هستند. موفق باشید
8603
متن پرسش
سلام یکی از کاربرا سوال کرده بود که احساس میکنه زمان براش خیلی زود سپری میشه و شما پیشنهاد کرده بودید که عالم انسان دینی رو مطالعه کنه می خواستم بدونم احساس زود سپری شدن وقت چه ربطی به این کتاب شما داره چون من این کتاب رو مطالعه کردم و ربطی بین این دو موضوع ندیدم و سوال بعدی اینه که چرا بعضی ها این احساس زود سپری شدن روزها رو دارن و بعضی ها ندارن این ریشه در چی داره؟ تشکر
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: 1- در کتاب «عالم انسان دینی» متوجه می‌شوید که می‌توان در عالم حضوری ماوراء گذشته و آینده داشت که همان حضور در «حال» است و از آن طرف در آن کتاب متذکر روح غربی می‌شوید که انسان بین بی‌خیالی از یک طرف و بین گرفتارشدن در گذشته و آینده مانده است. این‌توجه به این دو نکته انسان را به تعادل می‌آورد 2- بعضاً این حالت به جهت غلبه‌ی وجه تجرد است و بعضاً به جهت بی‌خیال‌بودن. اولی را باید نگهبانی کرد و دومی را باید تصحیح نمود. موفق باشید
8011
متن پرسش
استاد بزرگوارم سلام علیکم استاد اگر ائمه در مقام انسان کامل بالفعل هستند پس باید بدن شان نیز حرکت جوهری اش به اتمام رسیده باشد آیا این گونه است ؟ پس اگر این گونه باشد نیاز به خوردن و خوابیدن و نوشیدن ندارند پس شهوتی هم نباید در میان باشد همچنین اگر بدن ائمه یک بدن کامل باشد نباید خصوصیات دنیایی داشته باشد در حالی که در سیره ی ائمه هم یک زندگی عادی می بینیم و هم گاهی که از ایشان از حقیقتشان سوال می شود چیز هایی نشان می دهند که غیر حالت معمول است با این وصف آیا بدن دنیایی ائمه نه کامل به معنی مجرد است و نه دنیایی مثل بقیه بلکه یک نوع سومی در کار است؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: عنایت داشته باشید که از جهت جسم و نفس ناطقه بین ائمه«علیهم‌السلام» و سایر افراد تفاوتی نیست. تفاوت در نور عظمت است که آن ذوات مقدس با آن ارتباط دارند و سعی می‌کنند خود را مطابق آن نور عظمت قرار دهند و موفقیتشان در همین موضوع است و نفس ناطقه‌ی آن‌ها با هماهنگی کامل با نور عظمت به کمال خود می‌رسد حضرت صادق (ع) در آن رابطه فرمودند: «إنّ اللهَ خَلَقَنا مِنْ نورِ عَظَمَتِه» خداوند ما را از نور عظمت خود آفرید. تفاوت در آن است که آن کمال و آن عصمت را به آن‌ها داده‌اند و در عین داشتن غضب و شهوت خود را در ذیل نور عظمت در عصمت نگه داشته‌اند و حفظ خود در این مقام در عین وجود غضب و شهوت، موجب تکامل برای نفس ناطقه‌ی آن‌ها خواهد شد زیرا توانسته‌اند پس از سال‌ها باقی‌ماندن در عصمت، عصمت را ملکه‌ی نفس ناطقه‌ی خود گردانند و خوردن و زندگی‌کردن آن‌ها برای تحقق چنین مقصودی است. موفق باشید
7738
متن پرسش
سلام علیکم چه کار کنیم که بتوانیم به جای نظر به غیر حق به حق نظر کنیم؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: وقتی خدا را همه‌کاره بدانید غیر حق جایی ندارد تا به آن به صورت استقلالی توجه شود. موفق باشید
7312

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
دختری هفت ساله دارم که د ر یک سال ودو ماهگی به علت بسته شدن نرمی سر جراحی شد البته تمامی حرکاتش با تاخیر بود از گردن گرفتن تا "راه رفتن حالا صحبت می کند اما تمرکز خوبی ندارد کار درمانی وگفتار درمانی میبر م از دی ماه پارسال تاکنون سه بار تشنج کرده برسیهای پزشکی نشان داده که مشکل مغزی ندارد دکتر هم چیز خاصی نمی گوید می گوید تشنج باید با دارو کنترل شود حالا دارو مصرف میکندکم کاری تیرویید هم داردرنگ صورتش سفید وموهای خرمایی داردلاغر است استخوانهای ضعیفی دارد مرا راهنمایی کنید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: شما در حدّی که به زحمت نیفتید وظیفه‌ی خود را انجام دهید و بقیه را به خدا بسپارید و خیلی ذهن خود را مشغول موضوع نکنید. موفق باشید
7297
متن پرسش
با سلام خدمت استاد یک سوال دارم که چرا در قران حروف مقطعه داریم یعنی ایا اینها مگر رموزی بین خدا و رسول (ص) نیست پس چرا در کتابی اورده شود که برای همه ی انسان هاست یعنی از این حروف مقطعه انسان ها می توانند استفاده کنند و این که اصلا به درد انسان ها می خورد یا نه چون معمولا در تفاسیر هم دیده ایم به این ایات و تفسیرش کاری نمی گیرند پس بنا به این دلیل که خدا کار بی حکمت نمی کند اوردن این ایات در قران چه حکمتی می تواند داشته باشد با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: علامه طباطبایی«رحمه‌اللّه‌علیه» در تفسیر سوره‌ی شوری نکاتی فرموده‌اند که حاکی از آن است که حروف مقطعه یکی از ابعاد معجزه‌ی قرآن است. بد نیست سری به آن‌جا بزنید. موفق باشید
6078
متن پرسش
سلام علیکم دو سوال داشتم1.در ولادت ها و شهادت های ایمه که زمینه بهره برداری از نور ان ذوات معصوم فراهم تر است ایا بهتر ان است که با قرایت صفحاتی از قران که به امام هدیه می شود نظر خاص ان حضرات را به قلب خود جلب کنیم و یا انکه در چنین مواقعی زیارت معصوم یا قرایت زیارت جامعه کبیره افضل تر است⸮ می دانم که هر دو خوب است اما می خواهم بدانم شما در چننین مواقعی چه می کنید2.گاهی برای به جا اوردن نافله ظهر یا عصر انگاه که امام جماعت در حال اذان و اقامه است و حتی انگاه که حمدو سوره را قرایت می کند بنده در نمازم سوال این است که ایا افضل نیست که انجام نافله های این دو نماز را به بعد از انها منتقل کنم و در هنگام اذان و اقامه به استماع انها بپردازم هر چند با این کار وقت مخصوص نافله فوت می شود یاعلی
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- به نظرم قرائت زیارت جامعه‌ی کبیره و از آن طریق نظر به امام انداختن بهتر است تا نور امام بر قلب ما تجلی کند 2-البته جواب این سؤال را در رساله‌ی مرجع تقلیدتان می‌توانید پیدا کنید عموماً اجازه می‌دهند نافله‌ی عصر را بعد از نماز عصر بخوانید ولی نافله‌ی ظهر را نمی‌شود بعد از نماز عصر خواند مگر به صورت قضا. در هر صورت مسئله‌ای است که باید از مرجع تقلیدتان بپرسید. موفق باشید
3300
متن پرسش
سلام استاد. من به مدت سه سال است که به علت مشکل جسمی و بیم خطرسازی روزه، نمی توانم روزه بگیرم. البته یکی دو روز از ماه رمضان را گرفته ام اما بسیار اذیت شدم، استاد این دو سه سال حس می کنم آنگونه که باید نمی توانم با خدا مرتبط شوم. عجیب جای خالی روزه را در زندگیم حس می کنم. البته اکنون که رمضان در تابستان است بسیار سخت شده، احتمالا اگر در زمستان بگیرم کمی راحت تر بشود گرفتولی در کل به علت تک کلیه بودن و سابقه سنگ سازی خانوادگی بیم ضرر وجود دارد. استادمن که نمی توانم از این فیض عظمای روزه بهره ببرم چه عملی را جایگزین آن کنم؟چه بکنم تا لطافت روحم برگردد؟حالاکه از روزه محرومم می فهمم که چقدر روزه در بندگی مثل کاتالیزور عمل می کند.حال که محرومم چه کنم؟ممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: ملاک ما بندگی خدا است، همان دینی که روزه را برای عده‌ای در ماه رمضان واجب کرده برای عده‌ای حرام کرده. بی‌خودی نگران این موضوع نباشید. لطافت روح را با رعایت اموری که حضرت سجاد«علیه‌السلام» در دعای عزیز مکارم‌الاخلاق متذکر شده‌اند به‌دست آورید. موفق باشید
1338

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و تشکر میخواستم در مورد بیمه خودرو چه شخص ثالث و چه بدنه بپرسم که آیا بیمه کردن خودرو در تضاد با توکل نیست و یا لااقل نوعی وهم شیطان نمی باشد؟ البته بیمه ثالث که اجبار قانونی برای استفاده از خودرو است ولی بیمه بدنه که برای تامین هزینه های تصادف و سرقت و ... است چگونه می باشد.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: اگر بیمه‌ی شخص ثالث اجباری نبود بنده هرگز به اختیار خود ماشین خود را بیمه نمی‌کردم چه رسد به بیمه‌ی بدنه و غیره... این‌ها بر روی توهمات ما حساب بازکرده‌اند. بحث آن طولانی است بگذریم. موفق باشید.
721

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باتوجه به مطالبی که در جلسات 4شنبه ها مطرح میکنید رویکرد ما نسبیت به حفظ قران کریم چگونه باید باشد؟ایا نیاز است این کار برای طلبه؟چه منافعی دارد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی، علیکم السلام ما در ابتدای امر مأمور به تدبّر در قرآن هستیم تا ساختار معرفتی خود را از قرآن بگیریم، ولی اگر بتوانیم در کنار تدبّر در قرآن آیات را حفظ کنیم مسلّم با قرآن مأنوس‌تر خواهیم بود به شرطی که از مطالعه‌ی دروس خود کم نگذارید و بتوانید درس را ملکه‌ی ذهن خود بنمایید. اری ارائه‌ی معارف قرآنی با طرح آیات تأثیر بیشتری در شنونده دارد. موفق باشید
26197
متن پرسش
به نام خدا با سلام: استاد درباره علامه طباطبایی و انقلاب مطالبی مطرح است که انگار علامه نظری به انقلاب نداشتند اول اینکه مشهور است ایشان در رای به جمهوری اسلامی شرکت نکردند و دختر ایشان در پاسخ به این سوال می گوید من سرم شلوغ بود نمی دانم. دوم این که جمله معروف ایشان در زمان تسلیت شهادت داماد ایشان نقل شده که فرمودند: این انقلاب یک شهید واقعی داشت و آن هم اسلام بود که مظلومانه شهید شد گرچه نوه ایشان این سخن را با استناد به این که خانواده نمی گذاشتند خبرهای بد به ایشان برسد به علت کسالت نمی پذیرد. اما آقای کدیور به طو ر مبسوط قضیه را شرح داده که علامه در ییلاق طباطبایی ذوالمجد قمی برای استراحت بودند در اولیل پائیز شصت. کسانی که کنار ایشان بودند و حلقه تاویل نام گرفته بودند را نام برده و گفته غیر از یک نفر بقیه زنده هستند و جمله را از قول آقای سید مصطفی مححق داماد نقل می کند. استاد محمد رضا حکیمی هم در کتاب عقلانیت جعفری جمله علامه را آورده است از طرف دیگر نوه علامه فرزند شهید قدوسی در توضیح می گوید علامه در امور سیاسی زاویه آشکار و روشن با امام خمینی داشتند. که به نظر می رسد کار خراب تر شد. مسئله ولایت فقیه و حکومت اسلامی مشرب فلسفی نیست که بگوییم مثلا یکی مشرب صدرایی دارد دیگر سینوی، بی اعتنایی علامه به یک همچین مسئله مهمی نشان از عدم اعتقاد دارد وگرنه مگر می شود موضوع نظر امام زمان باشد و برپایی احکام اسلام و علامه معتقد باشد ولی اینگونه عمل کند. آنچه قضیه را جدی تر می کند صحبتهای استاد پناهیان است که می گوید علامه کجا و امام کجا؟! و گرچه سعی می کند حرمت علامه را با عباراتی حفظ کند اما به وضوح از عدم درک حقیقت امام و انقلاب توسط علامه سخن می گوید (صحبتهای ایشان در آپارات موجود است) حال استاد گرامی من فعلا کاری به این مطلب که انقلاب چقدر مهم است ندارم مشخصا می خواهم بدانم آیا با مطالب و نقل قولها و و عدم تائید توسط علامه با این که در طول سالیان قبل از انقلاب کارهای امام را می دید و حتی پس از انقلاب هم زنده بود و نه تنها هیچ حمایتی واضحی از ایشان نمی بینیم بلکه موارد نقض هم مشاهده می شود. آیا علامه نگاه تائیدی به انقلاب نداشتند؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در جریان آنچه فرمودید هستم. عده‌ای مثل اقای کدیور کاملاً بنا دارند طوری مسئله را مطرح کنند که در کتاب «حکومت ولایی» مطرح کرده‌اند و منکر ولایت فقیه هستند. ولی عده‌ای قبول دارند که علامه معتقد به ولایت فقیه و حاکمیت اسلام بودند، ولی تصورشان آن بود که در دنیای جدید نمی‌شود با انقلاب، کار کرد. در این‌جا نزدیک به آقای دکتر سید حسین نصر و آقای شایگان و به یک معنا، کربن می‌باشند. ولی المیزان گواه است که ایشان سختْ معتقد به نفیِ استکبار بوده‌اند و شاگردان ایشان، همه در همین جبهه در انقلاب حاضرند و رهبر معظم انقلاب نیز در یکی از خطبه‌های نماز جمعه‌شان که در آبان‌ماه یعنی در سالگرد علامه، ایراد شد فرمودند از وقتی با المیزان آشنا شدم، بیشتر توانستم وارد انقلاب بشوم. و بنده نیز خودم چون بعد از انقلاب به مطالعه‌ی تفسیر المیزان پرداختم، غبطه می‌خوردم ای کاش قبل از انقلاب به مطالعه‌ی آن پرداخته بودم تا بهتر از آنچه انجام شد، در انقلاب حاضر می‌شدم. موفق باشید

23044
متن پرسش
باسمه تعالی استاد طاهرزاده سلام علیکم فیلم سخنرانی حجت الاسلام دکتر سید محسن میرباقری در مورد مرحوم مولوی (ره) را خدمتتان ارسال می کنم توسط آقای نظری متاسفانه ایشان گفته کتاب مولوی را کنار قرآن نگذارید و با انبر بگیرید لطفا گوش بدهید و نظرتان را اعلام کنید قبلا از بذل عنایت شما تشکر و قدردانی می نمایم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در جریان فرمایشات ایشان هستم. مقام معظم رهبرى «حفظه ‏الله ‏تعالى» در جلسه ‏اى كه با شعرا داشتند فرمودند: مثنوى همان طور كه مولوى مى‏ گويد: «هُوَ اصولُ اصولِ اصولِ الْدّين»[1] و گفتند مرحوم مطهرى هم با من هم عقيده بود.

 


[1] ( 1)- مقام معظم رهبرى« حفظه ‏الله‏ تعالى» در ديدار با شعراء در سال 1387- مولوى در ديباچه‏ ى دفتر اول مى‏ گويد: هذا كِتابُ الْمَثنَوى، وَ هُوَ اصولُ اصولِ اصولِ الْدّين، فى كَشْفِ أَسْرارِ الْوصولِ وَ الْيقين

22402

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: استاد ببخشید من مدتی است که میخوام در مورد منظومه و مبانی فکری امام خامنه ای حفظه الله مطالعه کنم و به گونه ای وارد عالم او بشم ولی مشکلی که دارم اینه که نمی دانم چطور و چگونه و از کجا شروع کنم. لذا خواهشمندم در این زمینه بنده و خیلی افراد دیگه رو که میدونم این سوال و دغدغه رو دارن راهنمایی بفرمایید. با تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چیزی در این مورد نمی‌دانم شاید اگر با دقت و پشتکار سخنان ایشان را دنبال کنید، اصول تفکر ایشان که به نظر بنده اشاراتِ حضرت صاحب‌الامر «عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» به قلب ایشان است؛ را به‌دست می‌اورید. موفق باشید

22196
متن پرسش
سلام خدمت استاد ارجمند: طاعات و عبادات‌تان قبول باشه. خدمت‌تان سوالی داشتم؛ اینکه این حال خوش معنوی که در ماه مبارک نصیب آدمی می‌شود و این حس و حالی که برای عبادت پیدا می‌کند که آن را وام‌دار روزه و ماه رمضان هستیم، حال که ماه رمضان در حال تمام شدن هست چگونه حفظ کنیم؟ چگونه این حال خوش را برای خود در بعد از رمضان که نه روزه هست و نه این وقت خاص ماه مبارک حفظ کنیم؟ از الان که هنوز یک هفته دیگر از این ماه عزیز باقی است استرس تمام شدنش را گرفته‌ام و دوست ندارم که تمام شود، احساس می‌کنم تمام زندگی‌ام در این ماه خلاصه شده و با تمام شدن آن من هم دو باره می‌میرم. حس وقتی را دارم که قرار است از زیارت حرم ائمه به خانه برگردم. واقعا نمی‌دانم چه کنم کلافه و سردرگم هستم لطفا راهنمایی بفرمایید که چگونه این حس را حفظ کنم یا چه چیزی را جای‌گزین روزه و ماه رمضان کنم؟ دلیل اینکه این درخواست را از شما دارم فقط به خاطر این است که این حس با توجهی که کتاب شما به من داد به وجود آمده است و اطمینان دارم که کسی که می‌تواند این حس را در قالب کتاب منتقل کند می‌تواند راه کار حفظ آن را هم بگوید. کتاب «رمضان دریچه رویت»
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در ماه رمضان افق را می‌گشایند تا عزمی برای همه‌ی طول زندگی در ما ایجاد شود و در راستای آن افق، زندگی خود را شکل دهیم.

سعی کنید برنامه‌ای برای خود بریزید که در روح و روان خود نگهبان حالی باشید که به سراغ شما آمده است. معلوم است که از این جهت می‌گویند: «کز بهشت آدم، به یک تقصیر بیرون می‌کنند». موضوع، گناه‌کردن نیست بلکه موضوع، در کوتاهی‌های ما است با یک غضب بی‌جا، با یک غیبت.

مطالعه‌ی کتاب «فرزندم؛ این‌چنین باید بود» باید بد نباشد. در ضمن بر روی سه روز روزه‌داری در ماه هم فکر کنید که مثل روزه‌داری در کلّ سال است. موفق باشید 

21731
متن پرسش
سلام علیکم: ۴ سال پیش تحول جدی در زندگیم بوجود اومد و خدا عنایت کرد و من را با راه دین آشنا کرد اون موقع توبه کردم و در مسیر اسلام گام برداشتم. اما الان بعد از ۴ سال می بینم مملو از رذایل اخلاقی هستم هرچی سعی می کنم و دوباره شروع می کنم و چله می گیرم و تا ترک گناه کنم به نتیجه نمی رسم اوایل خیلی روندم خوب بود اما الان یه حالت خاصی برام پیش اومده حتی خیلی مسائل برام عادی شده. حاج آقا خسته شدم ۷ روزه از ماه رجب گذشته و من هیچ کاری نکردم. بلکه دیروز یه گناه کبیره بد هم کردم. یه راهی جلوی پام بگذارید. رشته ام فلسفه و کلام اسلامی هست و مطالعاتی هم در خصوص اخلاق و اسما و... هم داشته ام اما این همه نظری خوندنی که برجان تاثیر نگذاره چه فایده.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره راه مشخص است و باید با هزاران مانع هم که پیش می‌آید ما نسبت به راهی که باید در آن وارد شویم و پایداری کنیم، مصر باشیم. شیطان تلاش می‌کند با گناه‌آلودکردنِ ما، ما را از ورود در راهِ دیانت و پایداری بر آن مأیوس کند. عمده عزمی است که باید داشته باشیم حتی اگر بنا است صدبار توبه کنیم. موفق باشید

21042

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: استاد می خواستم نظر شما را در مورد نهضت نهج البلاغه خوانی بدانم؟ آیا بهتر نیست که ابتدا کار هایی در زمینه ی روش تفکر و جلساتی در راستای پاسخ گویی به سوال تفکر چیست برگذار گردد تا کمک کند که شاید تفکری واقع شود که آنگاه بتوان با خطبه ای از نهج البلاعه چند سال زندگی کرد و در آن عمیق شد که اگر تفکری واقع نشود فرق ما با آن ها که در زمان امیرالمومنین پای خطب حضرت امیر بودند و شنیدند اما هیچگاه همراه این سخنان نشدند چیست؟ به علاوه این که این صورت نهج البلاعه خواندن به صورت فردی هم امکان پذیر است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: روحیه و ذوق افراد متفاوت است. بعضی‌ها با همین روش و اُنس طولانی با نهج‌البلاغه گمشده‌ی خود را می‌یابند. موفق باشید

20788
متن پرسش
با سلام خدمت استاد: در کتاب آشتی با خدا، چنین گفته شده که انسان ممکن است از طریق ارتباط اصل «خود» با اصل «وجود» عالم، معارفی بر قلبش نازل شود که نه می داند آن را چگونه بگوید و نه می داند که آن حقیقت چقدر صحیح است. پس چگونه می توان متوجه شد که واقعا معارف بوده یا صرفاً توهمات باطل، که نظیر این مشتبه شدن ها را دیده ایم. (نظیر داستان همان شخص که به آقای قاضی مراجعه کرده بود و آقای قاضی ردش کرده بود و او به خیالش ذر نجف به محضر امام زمان رسیده بود) اصلاً مگر گفته نمی شود که معارف حضوری، خطا ناپذیر هستند؟ آیا این معارف غیر حضوری هستند؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بعضی از کشف‌ها ممکن است آلوده به نفسانیتِ سالک باشد و به قول خواجه عبداللّه انصاری از رسومِ خلقی او ریشه گرفته باشد و به همین جهت باید هر کشفی را با کشف انسان‌های معصوم محک زد. موفق باشید

20735
متن پرسش
با سلام: حقیر درین که حضرت محمدی پا به گیتی نهاده باشند در تردیدم و وجود تاریخی ایشان برایم ثابت نیست آیا از منابعی که غیر مسلمانان در صدر اسلام نوشته باشند اسنادی در اثبات وجود ایشان در دست است چون بنظر می رسد که قدیمی ترین منابع تاریخ طبری و ... باشد که همه توسط مسلمانان نوشته شده و ممکن است توطئه ای در کار باشد و صحبت های سفین محمد کالیش در نفی وجود حضرت محمد صحت داشته باشد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در موضوع پدیده‌های تاریخی، مسئله‌ی تواتر در میان است وگرنه هیچ پدیده‌ی تاریخی را نمی‌توان با اطمینان پذیرفت حتی وجود نادرشاه و شاه عباس را. از این جهت گفته می‌شود امور تاریخی را عقل، از جهتِ تواتر می‌پذیرد. بدین معنا که ممکن نیست چنین موضوعات مهمی را عده‌ای با تبانی بتوانند به تاریخ تحمیل کنند. زیرا بالاخره معلوم می‌شود. موفق باشید

20556
متن پرسش
سلام: در نشست اربعین روایتی ذگر کردید که زیارت امام حسین (ع) از خون صد شهید یا هزار شهید بالاتر است. و دلایل رو هم بیان کردید. حال در زمانی که جهاد واجب نیست اگر کسی با معرفت و رویکرد صحیح به زیارت امام حسین برود با خود می گوید چه کاریه که برم جهاد که هم جان خودم رو بدم و هم نتیجه کمتری داشته باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌که امام باقر (ع) می‌فرمایند: ‏«لَوْ يَعْلَمُ النَّاسُ مَا فِي زِيَارَةِ قَبْرِ الْحُسَيْنِu مِنَ الْفَضْلِ لَمَاتُوا شَوْقا»، اگر مردم مى‏ دانستند كه در زيارت قبر حضرت حسين بن على «عليهم االسّلام» چه فضل و ثوابى است، حتماً از شوق و ذوق قالب تهى مى‏ كردند زیرا در تاریخی خود را حاضر می‌کردند که خدا در آن ظهور دارد. (كامل الزيارات، ص: 142) و در ادامه برای آن‌که ما را متوجه‌ی فتح تاریخی کنند حرکت شهدای بدر را مطرح می‌کنند که منشاء تاریخ اسلام شد. می‌فرمایند: «وَ أَجْرَ أَلْفِ شَهِيدٍ مِنْ شُهَدَاءِ بَدْر». این روایت با نظر به عمل کسی است که در هرکاری در زمانه‌ی خود به عنوان سرباز اسلام، دارِ خود را بر دوش گرفته است و بنابراین هرگز شامل آن چیزی نمی‌شود که می‌فرمایید. موفق باشید

20113
متن پرسش
سلام علیکم: ظاهرا آیت الله تبریزیان به تاثیر جن در بیماریها خیلی می پردازند. این همه تاثیر می تواند درست باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید بهتر است به جای تأثیر جنّ در بیماری‌ها، واژه‌ی «وهم» و «واهمه» را به‌کار بریم. زیرا جنّ و شیطان از طریق قوه‌ی واهمه وساوس خود را انجام می‌دهد و عملاً موضوع وَهم و وسوسه در میان است نه آن‌که موجودی به نام جنّ با ماهیتِ شخصی خودش نقش‌آفرین باشد. موفق باشید

نمایش چاپی