بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
13253
متن پرسش
سلام علیکم: در مورد سوال ۱۳۲۱۳ پیرامون این جریانی که دارد شکل می گیرد توضیح می دهید؟ آیا ما هم می توانیم بخشی از این جریان باشیم؟ چطور؟ با تشکر التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جریانی که در ذیل انقلاب اسلامی در حال شکل‌گیری است، جریانی است که از یک‌طرف متوجه نقص‌های زندگی غربی است و از طرف دیگر نظر به تحقق زندگی معنوی دارد و همین‌که جنابعالی خود را در اردوگاه انقلاب اسلامی و در ذیل ولایت مقام معظم رهبری قرار دهید و در این فضا عمل کنید، در این تاریخ زندگی کرده‌اید. موفق باشید

12322
متن پرسش
سلام: می خواستم ببینم دلیل عدم استجابت بعضی از دعاها، با وجود طلب مکرر و تشنه گونه ی آن چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در روایات داریم بعضاً خداوند صلاح نمی‌بیند که دعای بنده‌اش را اجابت کند، حال یا دوست دارد او خداخدا نماید و اُنس خود را با پروردگارش ادامه دهد یا جواب دعای او را برای قیامت آن بنده حفظ می‌کند. گفت: «تو بندگی چو گدایان به شرط مزد نکن / که خواجه خود صفت بنده‌پروری داند». موفق باشید

12120
متن پرسش
با سلام خدمت استاد بزرگوار: استاد سوالی در خصوص حج تمتع داشتم. در شرایط فعلی که عربستان ناجوانمردانه دست به کشتار مردم یمن زده و از ارسال ضروری ترین کمکها به مردم یمن نیز جلوگیری می کند آیا حج تمتع را باید انجام داد؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در ترک حج تمتع تنها عدم استطاعت شرط است و این‌که به نحوی نتوانیم برویم و یا ولیّ فقیه حکم به تحریم آن بکنند. منتظر باشید ببینیم مقام معظم رهبری یا مراجع بزرگ چه نظری دارند. موفق باشید

10950
متن پرسش
سلام علیکم: استاد من دارم سیر مطالعاتی شما رو دنبال می کنم. من تفسیر المیزان ندارم ولی دارم مباحث قرآنی و تفسیر شما رو گوش میدم به نظرتون این گوش دادن کافیه یا حتما باید به تفسیر المیزان هم رجوع کنم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بعد از مدتی سعی کنید با تفسیر المیزان مأنوس شوید به روشی که در جزوه‌ی «چگونگی کار با المیزان» پیشنهاد شده. موفق باشید
10189
متن پرسش
سلام علیکم: تصور کسانی که معرفت النفس کار نکرده اند و عوام مردم نسبت به خدا چگونه است و خداوند با این افراد چگونه رفتار می کند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: خداوند همه را با فطرت الهی خلق کرده هرکس به اندازه‌ای که بر عهد فطری خود پایدار باشد به همان اندازه حق و حقیقت را می‌شناسد. موضوعاتی مثل معرفت نفس می‌تواند متذکر فطرت انسان‌ها باشد تا عهد الهی خود را زنده نگه دارند. موفق باشید
4939
متن پرسش
در سؤال قبل از شما پرسیدم که: «آن شخصی که کروی‌بودن زمین را حدس زد، یک استدلال‌های خفی‌ای پشت حدسش بوده. آیا آن استدلال‌ها، آن حدس را از حدس‌بودن خارج نمی‌کند؟» و شما پذیرفتید که خارج نمی‌کند. آیا می‌توان این سه نتیجه را گرفت؟ اولاً حدس هم خارج از مقدمات مفهومی نیست. مقدمات مفهومی در این مثال، همین است که اولاً یا نور کج شده یا زمین باید منحنی باشد، ثانیاً نور کج نمی‌شود و ثالثاً همة سطح زمین باید یکسان باشد. ثانیاً حدس، در علم حصولی هم راه دارد. و ثالثاً این مطلب کلیت ندارد که: «آنچه بدون مقدمات و استدلال به دست می‌آید، پس باید معلوم به علم حضوری باشد.»؛ چرا که یک مثال نقضش همین حدس در علوم حصولی است که استدلال آشکاری ندارد، و (اگر اشکال بشود که: «بالاخره استدلال خفی دارد» در پاسخ می‌گوییم که:) یک مثال نقض دیگرش امور حسی است که مثلاً کسی از دیدن خورشید پی به وجود آن می‌برد ولی وجود خورشید نزدش حاضر نیست تا معلوم حضوری‌اش باشد. آیا این سه نکته صحیح است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: حدس حالت اشراقی دارد و می‌تواند مقدمات علم حصولی باشد. موفق باشید
1691
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی (لطفا به طور خصوصی پاسخ دهید) در مورد کارهای فرهنگی سوالی داشتم که اگر ما می خواهیم کار فرهنگی کنیم باید بدانیم کار فرهنگی یعنی گسترش معنویت؛ گسترش گزاره های دینی، تبدیل گزاره های دینی به رفتار دینی که این امر در مسجد اتفاق می افتد و با مدرنیته در تناقض اند اما جوانان ما عمدتا از اوقات فراغت استفاده درستی نمی کنند و زندگی روزمره آنها با مدرنیته گره خورده و عمدتا اوقات فراغت آنهابه بطالت گذرانده می شود؛ چگونه می توان آنها را به سمت مسجد ترغیب کرد؟ آیا استفاده از ابزار مدرن ،جشن ها،اردوها و فیلم و ... برای جذب قابل استفاده اند؟ روشی که شما برای جذب ،سامان دهی و ماندگار کردن جوانان و نوجوانان پیشنهاد میکنید چیست؟ آیا باید از همان ابتدا از سیر های معرفتی استفاده کرد یا باید این سیر ها به صورت تدریج وارد کار شوند؟ با کسانی که علاقهایبه سیر ها ندارند چکار کنیم؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام اگر جهت‌گیری به سوی عبور از غرب باشد و نظر به معاد و حاکمیت اسلام باشد و نه حاکمیت ارزش‌های غربی، استفاده از ابزارهای مدرن خوب است. ولی قصه‌ی آن آقایی نشود که رفت آب بیاورده، آب بردش. روش بنده معرفت نفس است با رویکرد به معاد، مثل کاری که در کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» انجام شده. موفق باشید
1502

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام بنده بحمدلله مطالعات دینی خوبی دارم و فهم درستی نسبت به رابطه‌ی دین و انقلاب و نهضت امام خمینی(ره)دارم اما به دلایلی نتوانسته ام به حوزه بروم و یا مدرک دانشگاهی بگیرم آیا داشتن فهم دینی بس نیست؟اینکه آقا فرمودند یک بسیجی باید در تحصیل هم از همه جلوتر باشد شامل نوع کار بنده می‌شود؟ به این معنی است که بنده اشتباه کرده ام؟بنده حفظ محور نیستم بلکه مفهوم رو میگیرم.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: إن‌شاءالله می‌شود عمده آن است که بتوانید به عنوان سرباز انقلاب اسلامی، جایگاه تاریخی انقلاب را بشناسید و در دفاع از آن تلاش کنید. موفق باشید
1386

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد عزیز در یکی از مباحث شما فرمودید که روایتی که می فرماید اصحاب پیامبر جبرئیل علیه السلام را دیدند به معنی این است که در مقام خیال آنها جبرئیل علیه السلام تمثل پیدا کردند می خواهم ببینم درست فهمیدم یا نه واصلا حقیقت مطلب به چه شکل است. بسیار ممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: موطن ملائکه عالم ملکوت است که به تعبیر فلسفی به آن عالم مثال یا عالم خیال منفصل می‌گویند. رسول خدا«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» جبرائیل«علیه‌السلام» را در موطن ملکوت یا خیال منفصل ملاقات می‌کنند، حال چنانچه در نفس ناطقه‌ی اصحاب تصرف کنند ان‌ها نیز می‌توانند در آن موطن جبرائیل را ملاقات کنند و تنها آن‌هایی جبرائیل«علیه‌السلام» را می‌بینند که در نفس آن‌ها تصرف شده، البته این مانع از آن نیست که جبرائیل«علیه‌السلام» آنقدر نازل شود که در موطن عالم ارض ظهور یابد، در آن صورت هرکس می‌تواند او را ملاقات کند. در موضوع مورد بحث شرایط طوری بود که فقط تعدادی از اصحاب حضرت جبرائیل«علیه‌السلام» را می‌دیدند. موفق باشید
1321

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام لطفا این که یک دانشجوی فلسفه چگونه بتواندنیاز روزش رابشناسدومتناسب باآن پایان نامه یامقاله بنویسدواصلا چطورنسبت خودرابامفهومات بعضا گنگ فلسفی بفهمد،توضیح دهید درضمن بنده به پیشنهاددوستم بحث چگونه فعالیتهای فرهنگی پوچ می شود شمارا پیگیری کردم روحیام به سلسله بحثهای شمانزدیک بود راستش ازوجود وماهیت خسته شدم دلم میخاد موضوعات فلسفی اخلاقی کارکنم منتها درفیلسوفش مرددم اصلاتوفیلسوفان اسلامی کسی هم پیدامیشه که ازکارکردهای اجتماعی دین ،اززبان دین ازمعناوسبک زندگی درجهان معاصر یادرزمان مربوط به خودش حرف زده باشه؟ تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام با دقت در نوشته‌های حضرت امام«رضوان‌الله‌علیه» روشن می‌شود که مکتب ملاصدرا توان تمدن‌سازی دارد و زندگی امروز بشر را معنا و جهت می‌دهد و حضرت امام«رضوان‌الله‌علیه» با چنین تفکری انقلاب کردند و نظام‌سازی نمودند و تأکید رهبری بر فلسفه‌ی صدرایی نیز در همین راستا باید باشد. موفق باشید
1189

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد طاهرزاده اینجانب بعد خواندن جزوه سلوک زیر اندیشه امام خمینی (ره)سوالاتی برای من پیش امده 1: در جزوه امام (ره) را یک استاد جامع میدانید وهر فکری که زیر نظر این فکر نیاید کامل نمیدانید البته قبول این که امام یک شخصیت کامل در همه جنبه ها هستند ولی چرا شما که خودتان این همه تاکید بر تفکر علامه طباطبایی به خصوص المیزان ایشان که آن را برای سیر تفکر کامل می دانید یا مثلا تفکر آیت الله جوادی را که خودتان ازمطالب ایشان استفاده میکنید ولی این همه تاکید حتما دلیلی دارد این هم میدانیم چون این علما تفکر صدرایی دارند یک حرف را میزنند ؟2:ایا با مطلب این جزوه وکتابی که در مورد امام دارید این را میفرمایید که دیگر مثل امام نمیاید وما باید برای همیشه تفکر ایشان را ادامه دهیم ومقام تفصیل تفکر ایشان را ادامه دهیم ( این حرف در مورد علامه با آیتالله جوادی و0000 سوال است ) و طلبه های ما دیگر امام شدن یا دیگر علما را فراموش کنند مثل حکمت متعالیه که تمام حرف در فلسفه را زده است ؟ چه در این جزوه ومفصلا در کتاب حقیقت نوری میفرمایید که کسانی از عالم غیب شهوداتی میکنند وبقیه تفصیل میدهند ومیفرمایید هر دو در یک مقام هستند چون تفصیل دهنده با ید مانند شود کننده باشد نمیشود گفت مقام شهود کننده بیشتر است مثلا علمای که مثال میزنید مقام قلبی بیشتری داشته که این مطالب را درک کرده وان تفصیل دهنده در مقام پاینتری بوده مثل امام که در جزوه میا ورید ممنون
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی 1ـ در صورتی اندیشه‌ی حضرت علامه طباطبایی «رحمةالهل‌علیه» و آیت الهف جوادی «حفظه‌الهه» به انسان‌ها کمک می‌کند که در ذیل اندیشه‌ی حضرت امام از آن بزرگواران استفاده کنیم زیرا جهت گیری کلی را حضرت امام «رضوان‌الهت‌علیه» به میان آورده‌اند. 2ـ آن‌چه معلوم است این است که خداوند در این زمانه و برای هدایت جامعه به سوی اسلام حضرت امام «رضوان‌الهی‌علیه» را پرورانده‌است تا این‌که زمانه تغییر کند و انسانی مناسب آن زمانه خداوند پرورش دهد. همان‌طور که می‌فرمایید جهت تفصیل همه جانبه‌ی اندیشه‌ی امام باید انسانی هم‌چون مقام معظم رهبری «حفظه‌الها» پروریده شده باشد که امام را به طور کامل درک کنند، ولی اگر انسان‌هایی باشند که در ذیل تفکر امام قرارگیرند در حد نازل‌تر می‌توانند تفصیل دهنده‌ی شخصیت حضرت امام خمینی «رضوان‌الهه‌علیه» باشند مثل میثم تمار برای حضرت علی «علیه‌السلام» که از یک طرف در ذیل توحید محمدی قرار دارد و از طرف دیگر در ذیل تفصیل توحید علوی از توحید سخن می گوید و آن را شرح می دهد. موفق باشید
823

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام، 1- اصولا دعا کردن برای افزایش رزق با ثابت بودن رزق حلال و مقرر شده منافاتی ندارد؟ دعاهای بسیاری نیز از ائمه برای افزایش روزی موجود است. 2- در حدیثی از پیامبر(ص) نقل کرده اید که انسان تا آخرین لقمه رزق مقرر شده را نخورد از دنیا نخواهد رفت. آیا اگر در صورتیکه با اعمال بد خود باعث دفع روزی شویم باز هم این اتفاق ذکر شده در حدیث خواهد افتاد یا اینکه آن قسمت از روی مقرر به روزی بد و حرام به ما خواهد رسید. 3- اگر با ندانم کاری و اشتباه فردی (مانند تنبلی کردن) در برهه ای از زمان باعث شدیم رزقی از دست ما برود (مثلا در دانشگاه خوبی قبول نشدیم) آیا این قسمت از رزق برای همیشه از کف ما رفته است و یا در صورت جبران و انجام کار خیر و یا همان دعاها یا کارهایی که موجب افزایش روزی می شود به ما در آینده باز می گردد؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: 1- دعاکردن موجب وسعت رزق می‌شود از آن جهت که انسان گرفتار رزق نشود تا از بندگی خدا باز بماند. 2- ظاهراً رزق‌ها مقسوم است و گناهان موجب سخت‌شدن رزق می‌شود و نه دفع رزق. 3- از آن‌جایی که قرآن می‌فرماید: « یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیِّئاتِهِمْ حَسَنات‏» خداوند گناهان آنان را به حسنات مبدّل مى‏کند. باید امیدوار بود که با رجوع به خدوند، حضرت رب‌العالمین شرایط جبران مافات را فراهم ‌کند. موفق باشید
23470
متن پرسش
سلام علیکم: استاد عزیز اگر امکانش هست یک گزارش مفصل و تحلیلی از جلسه تان با رهبری را بیان بفرمایید؟ محور سخنانتان چه بود و رهبری چه فرمودند؟ ممنونم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: رهبر معظم انقلاب«حفظه‌اللّه» با توجه به بصیرتی که دارند، بنا را بر این گذاشته‌اند در شب‌های طولانی زمستان با عده‌ای از نخبگان فکری و فرهنگی بعضاً جلسه‌ای داشته باشند تا از یک طرف، بررسی کنند در موضوعات مختلف چه بر اندیشه‌ی آن‌ها می‌گذرد و از طرف دیگر، نخبگان نیز در آن موضوعات، سخنان رهبری را بی‌پرده‌تر بشنوند.

جلسه‌ی اخیر در رابطه با کسانی بود که در موضوع «تمدن اسلامی» قلم زده بودند و هر کدام 5 دقیقه فرصت داشتند تا خلاصه‌ی نگاه خود را در آن موضوع ارائه دهند. پس از حدود دو ساعت، ایشان نکاتی بدین مضمون فرمودند:

اولاً: فرمودند که بعد از این جلسه سجده‌ی شکری به‌جا می‌آورم به جهت دقت و فعالیت آقایان. ثانیاً: پیشنهاد کردند مواظب باشید در مباحث نظری، غرق نشوید. باید این مباحث، ناظر به عمل باشد و تشکلی به‌جود آورید تا با همفکری و نقد و بررسی، بحث‌ها همسان گردد و همدیگر را تکمیل کند.

سپس نکته‌ی بسیار مهمی را در رابطه با به‌کاربردنِ واژه‌ی «تمدن اسلامی» به میان آوردند مبنی بر آن‌که وقتی بحث تمدن اسلامی به میان می‌اید، بدین‌معناست که انقلاب اسلامی از سطح یک امرِ سیاسی بالاتر است و بناست پس از دولت اسلامی و جامعه‌ی اسلامی، تمدنی بشری و جهانی مدّ نظرها قرار بگیرد و بدین لحاظ، انقلاب اسلامی با طرح تمدن اسلامی بنا دارد از آرمان‌های خود عقب‌نشینی نکند. و نمونه‌هایی آوردند از کشورهایی که انقلاب سیاسی انجام دادند ولی چون بیش از اهداف سیاسی را دنبال نکردند، عملاً بهره‌ای از انقلاب خود نبردند.

فرمودند: جامعه‌ی اسلامی چنان‌چه محقق شود؛ نقطه‌ی شروع تمدن اسلامی است و به طور طبیعی آن تمدن منتشر می‌شود و این‌طور نیست که ما بخواهیم غرب را نابود کنیم، بلکه کافی است جامعه‌ی اسلامی را با همّتِ هرچه‌بیشتر محقق نماییم. مثال جمله‌ی سید قطب را زدند که فرموده بود به ما برای تبلیغ اسلام، یک ده را بدهند تا آن را اسلامی بسازیم و در آن صورت، اسلام خودْ فراگیر می‌شود.

در آخر تأکید فرمودند بر این‌که باید تمدن اسلامی را به دنیای اسلام و مردم، قابل فهم کنیم، تمدنی که بنای آن «توحید» و «عبودیت» و «کرامت انسانی» و «سبک زندگی» است و در این مورد باید کارهای نظری به صورت قوی و فاخر صورت گیرد تا جوامع نخبگانی تحت تأثیر آن قرار گیرند در عین عمل، که این نکته‌ی اخیر، نیاز به دولتی دارد که اجزای آن به اسلام ایمان داشته باشند و انگیزه‌ی تحقق دولت اسلامی در آن‌ها موجود باشد. اشاره فرمودند به آیه‌ی 97 سوره نحل که می‌فرماید: «مَنْ عَمِلَ صَالِحاً مَن ذَکَر أَوْ أُنثَی وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیینَّهُ حَیاةً طَیبَةً وَلَنَجْزِینَّهُمْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا کَانُواْ یعْمَلُونَ»؛ هر کس، از مرد یا زن، کار شایسته کند و مؤمن باشد، قطعاً او را با زندگی پاکیزه ای، حیات می بخشیم و مسلماً به آنان بهتر از آنچه انجام می دادند، پاداش خواهیم داد. خواستند بگویند وقتی حیات طیبه را در مقابل مردم قرار دهیم، حتماً ذهن مردم را از رُعبِ به غرب و گرایش به آن تخلیه کرده‌ایم. فرمودند: ما هنوز ذهن مردم خود را از رعب به غرب به معنای مهم‌دانستنِ آن خالی نکرده‌ایم. این بود آن‌چه بنده در محضر رهبر انقلاب در رابطه با نگاه تمدنی به انقلاب، یافتم. موفق باشید

22174

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و احترام محضر استاد فاضل و گرامی: اگر یک خانم که علاقمند به مباحث معرفتی از جمله کتاب نفیس خویشتن پنهان است، موافقید جهت بهتر فهمیدن مطالب این کتاب ارزشمند یک استاد مرد نامحرم باتقوا داشته باشد، نظر حضرتعالی چیست؟ حدود اخلاقی و عرفانی این ارتباط باید چطوری باشد؟ آیا در تاریخ، زنان عارف یا باتقوایی داشته‌ایم که یکی از علل موفقیت‌شان داشتن استاد مرد بوده؟ کلاس هم به صورت خصوصی بوده باشد. (فقط استاد و شاگرد تنها باشند و کسی دیگر نباشد؟) اینکه در فقه می‌گویند زن و مرد نامحرم ارتباط نزدیک نداشته باشند و یا هر دو با هم در یک اتاق نباشند را شما چگونه تحلیل می‌فرمایید؟ لطفا مستند بفرمایید تا بتوانم آن را به دیگران هم اعلام کنم. حقیر استقاده وافری از مباحث صوتی و کتبی شما داشته‌ام. التماس دعا.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر حال باید شرایط طوری نباشد که خلوت دو نامحرم پیش آید. در مورد حاجیه‌خانم امین داریم که استادها در منزل ایشان می‌رفتند و به ایشان درس می‌دادند، ولی شرایط طوری نبوده است که حالت خلوت با نامحرم پیدا کند. موفق باشید

19498

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: مسجد ما واقع در یکی از محله های خمینی شهر یک خانه قرآن دارد که وظیفه آن آموزش روخوانی و تجوید به بچه های ابتدایی و راهنمایی است. برای آموزش مفاهیم قرآن و انس با قرآن چه برنامه ای باید برای آن ها ریخته شود؟ از کجا باید شروع کنیم؟ و چه چیزی باید به آن ها آموزش بدهیم؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مسیر روخوانی قرآن، آن‌جایی که به داستانی رسیدید خوب است که آن را شرح دهید و یا اگر به آیه‌‌ای اخلاقی و یا معرفتی رسیدید در حدّ حوصله‌ی مخاطبین تذکری به آ‌ن‌ها بدهید تا گمان نکنند آن‌چه می‌خوانند صرفاً برای عبادت باشد و از تدبّر لازم فاصله بگیرند. موفق باشید

19127
متن پرسش
حالا که می نویسم خودم هم نمی دانم مخاطبم کیست ... فقط همین را می دانم که بعد از این چند سال دلم باز هم تایتانیک خواست. می دانم تایتانیک آرامم می کند. تایتانیک لذت نقد به من می دهد، تایتانیک دلم را می بَرَد. خسته شدم از دروغ، از فریب! پنج سال اسم آنچه را بعدها فهمیدم مدرنیته می گویند، بوسیدم و کنار گذاشتم. پنج سال زجر کشیدم، فحش خوردم، کنار گذاشته شدم، فرصت هایم را یکی یکی از دست دادم و به دامان کسانی پناه بردم که گمان کردم راه رهایی مرا بلدند. تاریخ فلسفه خوانده ام، رمان خوانده ام، فیلم مستهجن دیده ام، آواره ی خیابانهای ... بوده ام، صدای قه قه های دخترانه مان پر بود در فضا، در لجنزار خودم کسی بودم! من در سکولارترین ِخودم زندگی کردم! فاکنر، پائولو، آندره ژید و کافکا مونس خلوت هایم بودند، حالا پنج سال گذشته است. پنج سال پشت کردم به تمام شان. حالا فهمیدم من لذت نقد می خواستم، کمی هویت می خواستم. خسته شدم از دروغ و ریا! از نیرینگ و فریب! از سوالهای بی جواب! از این همه تناقض و دورویی ... شاید صداقت برای من کافی بود! برادرم راه دیگری رفت، راه ترقی را در فرنگ جست و رها کرد. سوئد را، ایتالیا و آمریکا را شاید جای بهتری دید. او به آمریکا سفر کرد و من به فکه رفتم! او اکنون در مدرنیته ی خویش مردیست برای خود و من در انقلاب دیگران بی سهم ترین مانده ام! شأن منه گمگشته چه بود؟! کمرم زیر این بار شکست. آوینی چهره ی محبوب من است. او که پاسخ های مرا خوب می دانست چرا که راه طی شده ی مرا طی کرده بود اما چه کنم زمان ما را از هم دور ساخت! من به کدامین سو می روم؟! ظهور موعود؟! مرا بیش از این صبری نیست، بریده ام! به خودم نمی توانم دروغ بگویم. در انقلاب جای زن را ندیدم. گویی مردانگی برای همراهی انقلابی میسرتر است. انقلاب جایی برای دختری همچون من نداشت، صدای ما صدای دیگری ست، نفسهامان نفس های دیگری ست، ما لذت های دیگری چشیده ایم. ما جور دیگری ناجوریم. می گویند شأن ما بی شأنی ست. من ِ لعنتی شأن نمی خواستم اما جسم نحیف دورانم را توان حمل این همه تضاد نیست، خسته ام، خسته همچون بیابان نوردی که به یک کلبه پناه آورده و از شدت تشنگی و بیچارگی حتی رمق در زدن ندارد، امیدم را دیگر امیدی نیست، راه گذشته ام را به باد دادم، در اعتبار گذشته ام بی اعتبارم و اکنون راه پیشرویم بسته است، صادقانه پیش آمدم اما نمی دانستم دروغ ِاین راه سیلی بدی به من می زند و نمی دانستم روزی آنهایی را که انقلابی یافتم دیگر پاسخی برای من ندارند. شاید مدرنیته مرا نمک گیر کرده است، گرسنگی این راه مرا به نمک ِ او حواله داد. با ناامیدی به راهیان نور رفتم و به دل لعنتی ام گفتم آنجا، آنجا همه چیز خوب می شود، تحمل کن! تحمل، اما همه چیز بدتر شد، همه چیز، آنجا دروغ چهره ی دیگرش را به من نشان داد! گناه من چیست که گذشته ام مرا بیشتر می فهمد. من در این غربت ذره ذره جان می دهم و ایکاش کسی را می یافتم مرا از این غربت تلخ و کشنده نجات می داد. گمان بردم انقلاب جواب روح سرگردان من است، در گذشته خود را برده ای می دیدم اما نمی دانستم مسیر امروز روزی خودش با دستهای خودش مرا می فرستد به راه پنج سال قبل، نمی دانستم روزی خواهد رسید که خودم را به حساب بکشم و بگویم: چه غلطی کردی با دست خودت؟! اینجا هم همان بردگی ست، اینجا راه حریت بسته است، حر که باشی چوب می خوری، حر که باشی تو را می گذارند در زمره ی شفیتگان غرب . حال آنکه من از همان جا گریخته ام. انقلاب شما مردانه است، انقلاب شما برای همرنگ های خودتان است، ما بیچاره ها، باید از دور نظاره گر شما باشیم و مدام حسرت بخوریم که چرا این گونه شد عاقبت کار ما. دنیای آباد خویش را رها کردم و حالا دنیا و آخرتی سوخته می بینم که از دور به من پوزخند می زنند. ناجوری ام بدجوری ناجور تر شده، می ترسم برگردم و خرابکاری ام بیشتر از این شود. کباب می گندد اما نان فقط خشک می شود! حالا از گندیدن می ترسم. تشنه ام، آب می خواهم، بی خانمان ِ امروز منم، جای ماندنم دیگر نیست.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر تاریخِ بی‌خبری قصه‌ی کوچکی است که به‌جز امثال حضرت روح اللّه از جهتی و امثال شهید اهل قلم از جهت دیگر آن را توانِ درک‌کردن باشد؟! دوران، سیاهی‌اش را به همه نشان نمی‌دهد و اگر هم نشان دهد، راهِ عبور در چنین ظلماتی سختْ ناپیداست مثل ناپیدایی تشعشع نور در بین انبوه درختان جنگلی سیاه. می‌گویی به راهیان نور حوالتت داده‌اند؛ و عجب جایی است جایی که دروغِ دوران را در مقابل راست‌قامت‌ترین راستانِ این تاریخ در خود مزمزه کرده‌ای، چه قبض و بسطی است حالت رویارویی با عزیزترین عزیزانِ جان ما که بر خاک فرو رفته‌اند، این تنِ علم‌الهدی نیست که در هویزه ابتدا از پای نشست و سپس به زیر خاک رفت، ولی این خاک، خاک نیست، راهِ گشوده‌ای است در جنگل سیاه این دوران. این همان تشعشع نوری است که تمام عمر می‌توان با آن زندگی کرد.

این گناه تو نیست که گذشته‌ات را بیشتر می‌فهمی، این گناه هرکسی است که بخواهد از عهدِ نفس امّاره به سوی عهدِ نفس لوّامه گذر کند. مگر آب گل‌آلودِ دوران گذشته، این پایِ ما را رها می‌کند؟ که گفت:

آب گِل خواهد که بر دریا رود

گِل گرفته پای او را می‌کشد

آیا راهی برای رسیدن به نفس مطمئنه جز جنگ بین نفس امّاره و مطمئنه می‌شناسی؟! نجات از این غربتِ تلخ را جز انقلاب روح‌اللّهی که روحم فدای او باد، نیافتم. ولی این انقلابِ سیاست‌بازان نیست. در این راه است که اگر هزار بار زمین بخوری و هزاران بار پایت بشکند، باز باید لنگان لنگان هم که شده است همین راه را ادامه دهی. فقط باید به خودت بگویی:

 بیا باز امشب ای دل در بکوبیم

بیا این بار محکم‌تر بکوبیم

از کدام بی‌راهه رفته‌ای که می‌گویی امروزت می‌خواهد تو را به پنج‌سالِ قبل برگرداند؟! راه، بی‌راهه بوده است یا در جنگ بین عهدِ قبلی و عهدِ جدید در قبض و بسط در حالِ دست و پا زدنی؟! و این سخن دیگری است که باید در موردش گفت:

اگر دیر آمدم مجروح بودم

اسیر قبض و بسط روح بودم

نه انقلاب محمد «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» انقلابِ مردان بود و نه انقلاب حضرت روح اللّه«روحی فداه» انقلابِ مردان است. اگر فاطمه و زینب «سلام‌اللّه‌علیهما» نداشتیم، آری. و اگر رهبر ما چِگوارا بود، آری. ولی حضور فاطمه «سلام‌اللّه‌علیها» در جبهه‌ها مگر فراموش‌شدنی است؟ مگر پهلوی شکسته‌ی بسیجیان ما در عملیات‌های «یا فاطمه‌ی زهرا» سند حضور آن حضرت نیست؟!! مگر قصه‌ی فرماندهی آن حضرت را از زبان آن سردار بزرگ یعنی شهید برونسی نشنیدی؟!!

من، راه را در این دورانِ فترت و سرگردانی، پیداکردنِ خدایی می‌دانم که در این تاریخ ظهور کرده است که این، خدایِ کتاب‌ها و سخنرانی‌ها نیست. از «هستی و زمانِ» هایدگر متوجه شده‌ام که هستی را در زمان که امروز، همان تاریخِ ما است باید جستجو کرد، هرچند می‌دانم این واژه را یعنی این تاریخ را یعنی این آینه‌ی حضورِ «کلّ یومٍ هو فی شأن» را روحِ مدرنیته می‌بلعد مثل بلعیدنِ جرقه‌ها توسط ظلمات. اما اگر بر این راه ویران، صبر پیشه کنی، صدای «بَشِّرالصابرین» گوش‌هایمان را حتماً می‌نوازد. و اگر آن مرد الهی در «اسفار اربعه‌»ی خود گزارش نداد «المعرفة بذر المشاهده»، یعنی اگر با معارف الهیه به‌سر بردی مسلّم با مصداق‌های آن مفهوم روبه‌رو خواهی شد و این معجزه‌ی صبر است. صبری که باید بین عهدِ قدیمی که می‌شناسیم و می‌خواهیم از آن عبور کنیم، و عهدِ جدیدی که هنوز رُخ ننمایانده است، تجربه نماییم. که گفت:

 پرده‌های دیده را داروی صبر                    هم بسوزد هم بسازد شرح صدر

آینة دل چون شود صافی و پاک               نقش‌ها بینی برون از آب و خاک

هم ببینی نقش و هم نقاش را                     فرش دولت را و هم فراش را

موفق باشید  

18334
متن پرسش
سلام اسناد عزیز: استاد پیرو سوال 18312 وقتی اجتهاد یک مجتهد آخرش شد لیبرالیسم آیا به عنوان یک مجتهد قابل احترامه؟ اگه مجتهد هم باشه مجتهد در لیبرالیسمه نه اسلام. پس به هیچ عنوان تفکر و اعمال هاشمی قابل دفاع نیست حداقل شما نرمالیزاسیون نکنید که مثلا هاشمی یه تفکری داشته و متفاوت با تفکر انقلابیه. من حرفم اینه مگه همین تفکر منجر به کشته شدن پیامبرا و امامان نشده؟ پس این تفکر شیطانیه پس باید نابود بشه. البته طریقه پیام حضرت آقا رو من کاملا قبول دارم و مطابق روش اهل بیته و متناسب با زمان و بصیرت مردم. ولی شما چرا این طوری موضع می گیرید؟ آیا موضع صریح شما ضرری به اسلام میزنه؟ یا اصلا من اشتباه می کنم و متوجه حرفای شما نشدم؟ تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده معتقدم اسلام پیامبر این سعه و وسعت را دارد که امثال آقای هاشمی را ما بیرون از اسلام ندانیم و گمان کنیم نگاه ایشان به اسلام، منجر به کشته‌شدن پیامبر و امامان شده است. این مثل آن است که اسلامِ امویان را با اسلامِ خلفا یکی بدانیم، در حالی‌که مولایمان علی«علیه‌السلام» با اسلام خلفا کنار آمدند ولی با اسلامِ معاویه هرگز کنار نیامدند.  موفق باشید   

17437
متن پرسش
باسمه تعالی سلام علیکم: استاد گرامی سوالی برای بنده و سایر دوستان بدین منوال پیش آمده که چنانچه در قصه های انبیا آمده که انبیای قبل اهل عبادت و نماز بوده اند با توجه به اینکه قرآن بر پیامبر اکرم (ص) نازل شده است و نماز هم دارای حمد و سوره ای است که در این کتاب آسمانی وجود دارد به عنوان مثال داستان حضرت شیث آمده، اهل نماز بودند این نماز آیا همان نمازی است که در سیره حضرت محمد (ص) آمده؟ اگر نه چگونه بوده است؟ چون این سوال برای خیلی از دوستان پیش می آید. سپاسگزارم بابت اینکه پاسخ می فرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چون در قرآن می‌فرماید«لِكُلٍّ جَعَلْنا مِنْكُمْ شِرْعَةً وَ مِنْهاجاً» مناسک و عبادت هر قومی مربوط به خود آن قوم است؛ معلوم می‌شود که اقوام گذشته این نوع نمازهای پنجگانه را نداشته‌اند. موفق باشید

16292

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: استاد عزیز این حقیر از نوشته ها و گفته های شما اینگونه فهمیده ام که انسان در هر زمان باید وظیفه خودش را بفهمد و طبق آن عمل کند و نتیجه را به خداوند واگذار کند. حال می خواستم بپرسم به نظر شما در زمان کنونی وظیفه یک دانشجو که وارد رشته مهندسی شده و در حال اتمام تحصیل است و در یک نگاه به خود متوجه می شود که تا به حال متاسفانه نه به خوبی درس خوانده و نه اندوخته ای برای آخرت خود دارد چیست؟ و چگونه می تواند جبران مافات کرده و در مسیر قرار گیرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر دو حوزه که کوتاهی شده است، خوب است در زیر سایه‌ی انقلاب اسلامی و نایب امام عصر«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» بازبینی نمایید، إن‌شاءاللّه به تعادل لازم خواهید رسید. موفق باشید

15358
متن پرسش

با سلام و احترام: برخی از بزرگان عرفان می گویند در زمان دهه های قبل از انقلاب حدود 20 نفر استاد کامل مکمل نفوس داشتیم در حالی که در حال حاضر فقط علامه حسن زاده را داریم. نظر حضرتعالی در این مورد چیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌طور نیست. بحمداللّه در حال حاضر در داشتن اولیاءِ ره‌رفته، بسیار وضع‌مان خوب است منتها در هر تاریخی، شکل سلوک إلی اللّه فرق می‌کند. ما هنوز باور نکرده‌ایم که سالکانِ امروز، چمران‌ها و باکری‌ها و خرازی‌ها هستند و متوجه نیستیم که امثال سردار قاسم سلیمانی‌ها و خانم مرضیه‌ی دبّاغ‌ها؛ راه‌های صدساله را یک‌شبه طی کرده‌اند. باید بدانیم معنای «ولیّ شناسی» که وارد این تاریخ شده است، معنایِ دیگری است که نباید آن را در گذشته جستجو کرد. موفق باشید

15018

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: یک سوال از خدمتتان داشتم لطفا راهنمایی فرمایید. امروزه با افرادی برخورد داریم چه از نزدیکان و چه از دوران، که در زندگیشان کار می کنند و نماز هم گاهی اوقات می خوانند و تمام و دیگر هیچ.... وقتی کنار آنها هستی جز غیبت، دروغ، تهمت، فحاشی، گله از خدا و روزگار، تقصیرات خود را گردن دیگران انداختن، بی احترامی به دیگران، چشم چرانی، بی اعتنایی کامل به حقوق دیگران و..... چیز دیگری نمی بینی و با صحبت با آنان برای تغییر در رفتارشان، رفتارشان را متناسب و در خور جامعه امروز می دانند، رفتار غیر این را اصلا قبول ندارند و.... یعنی باور کنید انواع مکتب های الحادی غرب و.... را به راحتی می توان در برخی رفتارها دید. از شما خواهش می کنم بفرمایید که جایگاه این افراد چگونه است؟ فقط نماز هر از چند گاهی و کار چقدر ما را به مقصدمان می رساند؟ هر چند می دانم نماز بالاخره دستگیری و کمک می کند، ایا به نظر شما نماز خواندن بی اعتقاد به ربوبیت خدا و شیعه بودن و نه شناختی، حتی اصول اصلی امامان چه جایگاهی دارد؟ خواهشا راهنمایی فرمایید. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این بنده‌های خدا گرفتار لیل و ونهارِ زمانه‌اند. باید با آن‌ها مدارا کرد تا إن‌شاءاللّه در بستر انقلاب اسلامی، جهتِ یمینی آن‌ها بر جنبه‌ی مشئمه‌ی آن‌ها غالب شود. موفق باشید

14094
متن پرسش
با سلام: شرمنده استاد عزیز در پاسخ 14063 بنده متوجه نشدم چه فرمایشی کردین. یعنی الان حوزه ما مبلغ پرور هست ولی مبلغ ها اجتهاد ندارن؟ بنده سوالم این بود کسی که قصد داره مبلغ خوبی بشه باید در چه زمینه هایی اجتهاد داشته باشه؟ مثلا اجتهاد در طهارت نیاز هست؟ شما بیان کردین مبلغ هم باید مجتهد باشه. لطف بفرمایین کمی بیشتر توضیح بدین. ممنون. نظر شما در مورد سفیران هدایت چه هست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سفیران هدایت به عنوان یک کار اضطراری کار خوبی است ولی یک مبلغ خوب باید چندین سال درس خارج رفته باشد تا با مبانی فتواهای مراجع آشنا گردد و در این رابطه بتواند به افراد کمک کند. موفق باشید

13451
متن پرسش
سلام علیکم استاد: یکی از معضلات زندگی بنده ضعیف بودن توکل و توسل است که خیلی توی این دو موضوع ضعیف هستم الان هم از شما درخواست دارم که کمکم کنید این دو تا رو قوی کنم. اگه از ابتدا و صفر شروع کنید ممنون میشم. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توحید مطرح در نهج‌البلاغه سعی کنید هرچه بیشتر خدا را وارد زندگی خود کنید تا در ذیل نور توحید، انتخاب‌های اساسی داشته باشید. موفق باشید

11892
متن پرسش
سلام: با چه کتبی می توان سلوک کرد. عملی و قلبی. لطفا سیر مطالعاتی بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سیر مطالعاتی روی سایت خوب است. موفق باشید

11821
متن پرسش
سلام استاد: من با مطالعه کتاب «خویشتن پنهان» به این نتیجه رسیدم که خداوند در تمام مخلوقاتش حضور کامل و تمام دارد، اما با اسما مختلف ظهور می کند. حال این سوال برایم پیش آمده موجوداتی مثل مار و سوسک یا سگ و از این قبیل که منفورند چطور می توان تصور کرد که خدا تماما در آنها حضور دارد؟ و با کدام اسم خداوند ظهور یافتن؟ و سوال دیگر آنکه در مورد شیطان حضور خدا در او چگونه است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت حق وجود همه‌ی مخلوقات را به آن‌ها داده و هر موجودی بنا به ظرفیت خود و محدودیتی که دارد از آن وجود استفاده می‌کند. پس از جهت وجودی باید وجود موجودات را به خدا نسبت داد و نه از جهت نقص و محدودیت که مفصل این بحث را می‌توانید در کتاب «عدل الهی» از مرحوم شهید مطهری دنبال بفرمایید. موفق باشید

نمایش چاپی