باسمه تعالی: سلام علیکم: بهشتی که انشاءاللّه شما وارد آن میشوید، دیگر شیطان در آن نیست. پس غیر از بهشتی بود که حضرت آدم و حوّا در ابتدا در آن بودند 2- هبوط از آن بهشت بر روی زمین، خبر از آن میدهد که آن بهشت به معنای زمینی آن نبوده است. در این مورد به طور مفصل در کتاب «هدف حیات زمینی آدم» که بر روی سایت هست، صحبت شده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به آن معنا که انسانی فرهیخته که متوجه حقایق است و میداند در ما کمالاتی هست که از آن غافلیم، اگر به صورت تذکر ممتد ما را جلو ببرد، یک نحوه تلقین کرده است و از این جهت قابل پذیرش است و حضور در جلسات دینی جهت همین امر است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در «اسم اللّه» است و تأثیر آن اسم در رفعِ حوائج. و اینکه «اسم اللّه» به یک معنا همان اسم اعظم است و اگر کسی نظر به حضرت اللّه که مستجمعِ همهی اسماء میباشد، بکند عملاً نظر به اسم اعظم کرده، اسم اعظمی که جوابگویِ همهی حوائج ما است. حضرت امام خمینی«رضواناللّهتعالیعلیه» در شرح سورهی حمد نکاتی در این مورد فرمودهاند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نبیّ اللّه شریعت میآورد و امام، تبیینکنندهی آن شریعت است، هرچند از نظر مقام، هر دو نسبت به اُنس با حقیقت یکسان باشند ولی دارای دو مأموریتاند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در شرح کتاب «آنگاه که فعالیتهای فرهنگی پوچ میشود» عرایضی شده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مردم غرب آنچنان گرفتار حاکمیت ظلم و جور احزاب هستند که سالها طول میکشد که اولاً: نسبت به این ظلم، خودآگاهی پیدا کنند و ثانیاً: بدانند باید به اسلام رجوع شود. اکثراً به جهت نداشتن بصیرت لازم به یک نوع بوداییگری و یا صوفیگری رجوع میکنند. موفق باشید
با سلام و احترام: برخی از بزرگان عرفان می گویند در زمان دهه های قبل از انقلاب حدود 20 نفر استاد کامل مکمل نفوس داشتیم در حالی که در حال حاضر فقط علامه حسن زاده را داریم. نظر حضرتعالی در این مورد چیست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: اینطور نیست. بحمداللّه در حال حاضر در داشتن اولیاءِ رهرفته، بسیار وضعمان خوب است منتها در هر تاریخی، شکل سلوک إلی اللّه فرق میکند. ما هنوز باور نکردهایم که سالکانِ امروز، چمرانها و باکریها و خرازیها هستند و متوجه نیستیم که امثال سردار قاسم سلیمانیها و خانم مرضیهی دبّاغها؛ راههای صدساله را یکشبه طی کردهاند. باید بدانیم معنای «ولیّ شناسی» که وارد این تاریخ شده است، معنایِ دیگری است که نباید آن را در گذشته جستجو کرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: جزوهی «ریشههای انقلاب» برای شروع خوب است و در کنار آن رهنمودهای مقام معظم رهبری«حفظهاللّه» را با دقت دنبال بفرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بعد از حکمت اسلامی برای فهم روح نیهیلیسیم نزدیکشدن به افکار نیچه خوب است ولی طرح ترتیب مطالعهی کتابهای او را در تخصص خود نمیدانم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد باید مراجع عظام نظر خود را بفرمایند. ظاهراً فرمودهاند حج آنها کامل و قبول است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: رؤیای صادقه در مورد تجرد نفس یک شاهد است. اصل مطلب در آنجا ظهور میکند که هرکس خود را بدون بدن مییابد و لذا میفهمد که او غیر از بدنش است. به همین جهت این موضوع در طول تاریخ و برای همهی ملل یک موضوع پذیرفته شده است. آری! در رؤیای صادقه و غیر صادقه نکتهی اصلی نیز همین است که انسان بدون بدن خود را احساس میکند و میفهمد آن کسی که خود را احساس میکند، خودِ او است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در روایات داریم بعضاً خداوند صلاح نمیبیند که دعای بندهاش را اجابت کند، حال یا دوست دارد او خداخدا نماید و اُنس خود را با پروردگارش ادامه دهد یا جواب دعای او را برای قیامت آن بنده حفظ میکند. گفت: «تو بندگی چو گدایان به شرط مزد نکن / که خواجه خود صفت بندهپروری داند». موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: رهبر معظم انقلاب«حفظهاللّه» با توجه به بصیرتی که دارند، بنا را بر این گذاشتهاند در شبهای طولانی زمستان با عدهای از نخبگان فکری و فرهنگی بعضاً جلسهای داشته باشند تا از یک طرف، بررسی کنند در موضوعات مختلف چه بر اندیشهی آنها میگذرد و از طرف دیگر، نخبگان نیز در آن موضوعات، سخنان رهبری را بیپردهتر بشنوند.
جلسهی اخیر در رابطه با کسانی بود که در موضوع «تمدن اسلامی» قلم زده بودند و هر کدام 5 دقیقه فرصت داشتند تا خلاصهی نگاه خود را در آن موضوع ارائه دهند. پس از حدود دو ساعت، ایشان نکاتی بدین مضمون فرمودند:
اولاً: فرمودند که بعد از این جلسه سجدهی شکری بهجا میآورم به جهت دقت و فعالیت آقایان. ثانیاً: پیشنهاد کردند مواظب باشید در مباحث نظری، غرق نشوید. باید این مباحث، ناظر به عمل باشد و تشکلی بهجود آورید تا با همفکری و نقد و بررسی، بحثها همسان گردد و همدیگر را تکمیل کند.
سپس نکتهی بسیار مهمی را در رابطه با بهکاربردنِ واژهی «تمدن اسلامی» به میان آوردند مبنی بر آنکه وقتی بحث تمدن اسلامی به میان میاید، بدینمعناست که انقلاب اسلامی از سطح یک امرِ سیاسی بالاتر است و بناست پس از دولت اسلامی و جامعهی اسلامی، تمدنی بشری و جهانی مدّ نظرها قرار بگیرد و بدین لحاظ، انقلاب اسلامی با طرح تمدن اسلامی بنا دارد از آرمانهای خود عقبنشینی نکند. و نمونههایی آوردند از کشورهایی که انقلاب سیاسی انجام دادند ولی چون بیش از اهداف سیاسی را دنبال نکردند، عملاً بهرهای از انقلاب خود نبردند.
فرمودند: جامعهی اسلامی چنانچه محقق شود؛ نقطهی شروع تمدن اسلامی است و به طور طبیعی آن تمدن منتشر میشود و اینطور نیست که ما بخواهیم غرب را نابود کنیم، بلکه کافی است جامعهی اسلامی را با همّتِ هرچهبیشتر محقق نماییم. مثال جملهی سید قطب را زدند که فرموده بود به ما برای تبلیغ اسلام، یک ده را بدهند تا آن را اسلامی بسازیم و در آن صورت، اسلام خودْ فراگیر میشود.
در آخر تأکید فرمودند بر اینکه باید تمدن اسلامی را به دنیای اسلام و مردم، قابل فهم کنیم، تمدنی که بنای آن «توحید» و «عبودیت» و «کرامت انسانی» و «سبک زندگی» است و در این مورد باید کارهای نظری به صورت قوی و فاخر صورت گیرد تا جوامع نخبگانی تحت تأثیر آن قرار گیرند در عین عمل، که این نکتهی اخیر، نیاز به دولتی دارد که اجزای آن به اسلام ایمان داشته باشند و انگیزهی تحقق دولت اسلامی در آنها موجود باشد. اشاره فرمودند به آیهی 97 سوره نحل که میفرماید: «مَنْ عَمِلَ صَالِحاً مَن ذَکَر أَوْ أُنثَی وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیینَّهُ حَیاةً طَیبَةً وَلَنَجْزِینَّهُمْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا کَانُواْ یعْمَلُونَ»؛ هر کس، از مرد یا زن، کار شایسته کند و مؤمن باشد، قطعاً او را با زندگی پاکیزه ای، حیات می بخشیم و مسلماً به آنان بهتر از آنچه انجام می دادند، پاداش خواهیم داد. خواستند بگویند وقتی حیات طیبه را در مقابل مردم قرار دهیم، حتماً ذهن مردم را از رُعبِ به غرب و گرایش به آن تخلیه کردهایم. فرمودند: ما هنوز ذهن مردم خود را از رعب به غرب به معنای مهمدانستنِ آن خالی نکردهایم. این بود آنچه بنده در محضر رهبر انقلاب در رابطه با نگاه تمدنی به انقلاب، یافتم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در جریان فرمایشات ایشان هستم. مقام معظم رهبرى «حفظه الله تعالى» در جلسه اى كه با شعرا داشتند فرمودند: مثنوى همان طور كه مولوى مى گويد: «هُوَ اصولُ اصولِ اصولِ الْدّين»[1] و گفتند مرحوم مطهرى هم با من هم عقيده بود.
[1] ( 1)- مقام معظم رهبرى« حفظه الله تعالى» در ديدار با شعراء در سال 1387- مولوى در ديباچه ى دفتر اول مى گويد: هذا كِتابُ الْمَثنَوى، وَ هُوَ اصولُ اصولِ اصولِ الْدّين، فى كَشْفِ أَسْرارِ الْوصولِ وَ الْيقين
باسمه تعالی: سلام علیکم: حرف خوبی است. زیرا هر کمالی در عالم ظهور کند به نور حضرت محمد «صلواتاللّهعلیهو آله» است. به همین جهت شما در زیارت هر امامی که میروید، با نظر به نور حضرت، ابتدا میگویید: «السلام علیک یا رسول اللّه» پس در واقع هر امامی و از جمله امام مهدی «علیهمالسلام» نورِ رسول خدا هستند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- بالاخره شیطان که بیکار نیست، سعی میکند در عزم ما که به سوی راهِ صحیح است خلل وارد کند. بنابراین سعی کنید برنامهای که دارید رها ننمایید زیرا صبر در عمل است که عمل را ارزشمند و مفید میکند 2- فرمودهاند: «ره چنان رو که رهروان رفتند»، ملاک عملِ مرضیّ خداوند، علمای دین هستند 3- بالاخره مکروهات، کار را سختتر میکند ولی مثل حرام نیست که انسان بهکلّی به خدا پشت کرده باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر تاریخِ بیخبری قصهی کوچکی است که بهجز امثال حضرت روح اللّه از جهتی و امثال شهید اهل قلم از جهت دیگر آن را توانِ درککردن باشد؟! دوران، سیاهیاش را به همه نشان نمیدهد و اگر هم نشان دهد، راهِ عبور در چنین ظلماتی سختْ ناپیداست مثل ناپیدایی تشعشع نور در بین انبوه درختان جنگلی سیاه. میگویی به راهیان نور حوالتت دادهاند؛ و عجب جایی است جایی که دروغِ دوران را در مقابل راستقامتترین راستانِ این تاریخ در خود مزمزه کردهای، چه قبض و بسطی است حالت رویارویی با عزیزترین عزیزانِ جان ما که بر خاک فرو رفتهاند، این تنِ علمالهدی نیست که در هویزه ابتدا از پای نشست و سپس به زیر خاک رفت، ولی این خاک، خاک نیست، راهِ گشودهای است در جنگل سیاه این دوران. این همان تشعشع نوری است که تمام عمر میتوان با آن زندگی کرد.
این گناه تو نیست که گذشتهات را بیشتر میفهمی، این گناه هرکسی است که بخواهد از عهدِ نفس امّاره به سوی عهدِ نفس لوّامه گذر کند. مگر آب گلآلودِ دوران گذشته، این پایِ ما را رها میکند؟ که گفت:
آب گِل خواهد که بر دریا رود
گِل گرفته پای او را میکشد
آیا راهی برای رسیدن به نفس مطمئنه جز جنگ بین نفس امّاره و مطمئنه میشناسی؟! نجات از این غربتِ تلخ را جز انقلاب روحاللّهی که روحم فدای او باد، نیافتم. ولی این انقلابِ سیاستبازان نیست. در این راه است که اگر هزار بار زمین بخوری و هزاران بار پایت بشکند، باز باید لنگان لنگان هم که شده است همین راه را ادامه دهی. فقط باید به خودت بگویی:
بیا باز امشب ای دل در بکوبیم
بیا این بار محکمتر بکوبیم
از کدام بیراهه رفتهای که میگویی امروزت میخواهد تو را به پنجسالِ قبل برگرداند؟! راه، بیراهه بوده است یا در جنگ بین عهدِ قبلی و عهدِ جدید در قبض و بسط در حالِ دست و پا زدنی؟! و این سخن دیگری است که باید در موردش گفت:
اگر دیر آمدم مجروح بودم
اسیر قبض و بسط روح بودم
نه انقلاب محمد «صلواتاللّهعلیهوآله» انقلابِ مردان بود و نه انقلاب حضرت روح اللّه«روحی فداه» انقلابِ مردان است. اگر فاطمه و زینب «سلاماللّهعلیهما» نداشتیم، آری. و اگر رهبر ما چِگوارا بود، آری. ولی حضور فاطمه «سلاماللّهعلیها» در جبههها مگر فراموششدنی است؟ مگر پهلوی شکستهی بسیجیان ما در عملیاتهای «یا فاطمهی زهرا» سند حضور آن حضرت نیست؟!! مگر قصهی فرماندهی آن حضرت را از زبان آن سردار بزرگ یعنی شهید برونسی نشنیدی؟!!
من، راه را در این دورانِ فترت و سرگردانی، پیداکردنِ خدایی میدانم که در این تاریخ ظهور کرده است که این، خدایِ کتابها و سخنرانیها نیست. از «هستی و زمانِ» هایدگر متوجه شدهام که هستی را در زمان که امروز، همان تاریخِ ما است باید جستجو کرد، هرچند میدانم این واژه را یعنی این تاریخ را یعنی این آینهی حضورِ «کلّ یومٍ هو فی شأن» را روحِ مدرنیته میبلعد مثل بلعیدنِ جرقهها توسط ظلمات. اما اگر بر این راه ویران، صبر پیشه کنی، صدای «بَشِّرالصابرین» گوشهایمان را حتماً مینوازد. و اگر آن مرد الهی در «اسفار اربعه»ی خود گزارش نداد «المعرفة بذر المشاهده»، یعنی اگر با معارف الهیه بهسر بردی مسلّم با مصداقهای آن مفهوم روبهرو خواهی شد و این معجزهی صبر است. صبری که باید بین عهدِ قدیمی که میشناسیم و میخواهیم از آن عبور کنیم، و عهدِ جدیدی که هنوز رُخ ننمایانده است، تجربه نماییم. که گفت:
پردههای دیده را داروی صبر هم بسوزد هم بسازد شرح صدر
آینة دل چون شود صافی و پاک نقشها بینی برون از آب و خاک
هم ببینی نقش و هم نقاش را فرش دولت را و هم فراش را
موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که تفاوت سرعت عفریت جنی با آوردن تخت حضرت بلقیس توسط عاصف بن برخیا طبق آیات قرآن کاملا متفاوت است. آری! سرعت زیاد مربوط به عفریت جنی است و سرعت تکنیکی امروز نیز که شتاب و عجله است از همان جنس است. ولی جناب عاصف بن برخیا با سرعت زیاد آن تخت را نیاورد بلکه "قبل ان یرتد الیک طرفک" آورد یعنی در بی زمان و فوق معادلات مادی آن کار انجام شد و اتفاقا از همین قضیه می توان نتیجه گرفت که چرا در روایت داریم "العجله من الشیطان". موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: چنانچه در موقعیتی هستید که شرایط هجرت از آن محیط برایتان نیست، امیدوار باشید إنشاءاللّه خداوند شرایطی را در روح و روانتان ایجاد میکند که نهتنها تحت تأثیر آن محیط قرار نمیگیرید، بلکه عامل تذکر و توجه همکارانتان به حقایق نیز میشوید. موفق باشید
باسمه تعالي: سلام عليكم: اينطور نيست كه اين امور در مقابل ارادهي تكويني حضرت حق باشد بلكه در هر صورت مصالح پنهاني در ميان است. و هركس در تجربهي شخصي خود ميتواد اين موارد با نظر به مصالح حضرت حق دنبال كند. موفق باشيد
باسمه تعالی: سلام علیکم: انسانها اگر تعلق چندانی به دنیا نداشته باشند، در ابتدای سکرات خود با وجهِ تجردیشان روبهرو میشوند. در این حالت به هر مذهبی که باشند آن حالات و صورتهایی که برای آنها پیش میآید، شیرین است. ولی چون در برزخ، به درون خود کشیده میشود و با نکیر و منکر اعمال آنها بر اساس فطرت و شریعت بررسی میشود حقیقت هرکس برایش در نسبت به خدا معلوم میگردد که این حالت، حالتی نیست که افراد توانسته باشند گزارش بدهند. موفق باشید
