بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
13274

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام: با توجه به تاکیدی که در مورد صله ارحام هست آیا می شود در زمانه فعلی این کار را انجام نداد یا به حداقل رساند؟ چون بخشی از اقوام من شدیدا دنیا زده اند و همیشه بحث های دنیایی و مادی می شود و تکراری. و ثانیا چون زندگی مرفه ای دارند تا به دیدار آنها می روم خودم هم تحت تاثیر قرار می گیرم و شرایط روحیم خراب می شود.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هرحال قطع رحم حرام است، در عین احترام به آن‌ها و نشان‌دادن ناراحتی‌هایتان به جهت اعمال خلاف شرع، می‌توانید «کج‌دار و مریز» رفتار کنید ولی نمی‌توانید اعلان عدم ارتباط نمایید. موفق باشید

13151
متن پرسش
باسمه تعالی با سلام و عرض خسته نباشید در پاسخ به سوال 13112 جایگاه کتاب ها را در هندسه فکری مشخص فرمودید. حقیر با استفاده از این بحث و مطالبی که در سایت وجود داشت به سیری که در ادامه می آید رسیدم می خواستم بدانم آیا مقصود شما را درست دریافت کردم؟ و اگر کتابی پس و پیش است جاگاه درست آن کجاست ؟ با تشکر. خواهشمندم راهنمایی بفرمایید. عناوین کلی: مباحث معرفت نفس، مباحث سلوکی و اخلاقی، رجوع به حق و نظربه اسماءالهی، اهل بیت (ع) مظهر کامل اسماء الهی و رجوع به حضرت مهدی (عج)، انقلاب اسلامی و نفی تمدن غرب نفس: «معرفت نفس و حشر» «خویشتن پنهان» «انسان از تنگنای بدن تا فراخنای قرب الهی» «آشتی با خدا از طریق آشتی با خود راستین» «ده نکته از معرفت نفس» مباحث سلوکی و اخلاقی: «ادب خيال، عقل و قلب» «هنر مُردن» «جایگاه رزق انسان در هستی» «فرزندم این‌چنین باید بود/ جلد 1 و 2» «روزه؛ دریچه‌ای به عالم معنا» «رمضان؛ دریچه‌ی رؤیت» «ماه رجب؛ ماه یگانه ‌شدن با خدا» «صلوات بر پيامبر(صلی الله علیه وآله)؛ عامل قدسي ‌شدن روح») رجوع به حق و نظر به اسماءالهی: «از برهان تا عرفان» «آن‌گاه که فعاليت‌هاي فرهنگي پوچ مي‌شود» و «اسماء حسنا؛ دريچه‌ها‌ي نظر به حق» اهل بیت (ع) مظهر کامل اسماءالهی و رجوع به حضرت مهدی (عج): «مباني نظري و روش‌هاي عملي حبّ اهل‌البيت (علیهم السلام)» «حقیقت نوری اهل البیت (علیهم السلام)» «امام و مقام تعلیم به ملائکه» «امام و امامت در تکوین و تشریع» «فاطمه سلام الله علیها مظهر عبوديت» «مقام ليلة‌القدري حضرت فاطمه (سلام الله علیها)» «مباني معرفتي مهدويت» و «جايگاه واسطه‌ي فيض در هستي» و «بصيرت و انتظار فرج» و «عوامل ورود به عالم بقيت اللهي» و «آخرالزمان، شرايط ظهور باطني‌ترين بُعد هستي» «دعای ندبه؛ زندگی در فردایی نورانی» «زیارت آل یس، نظر به مقصد جان هر انسان» «فلسفه‌ی حضور تاریخی حضرت حجت عج الله تعالی فرجه») انقلاب اسلامی و نفی تمدن غرب «گزينش تکنولوژي از دريچه‌ي بينش توحيدي» «فرهنگ مدرنيته و توهم» و و «علل تزلزل تمدن غرب» «تمدن‌زايي شيعه» «خطر مادی‌شدن دین» «عالَم انسان ديني» «کربلا؛ مبارزه با پوچي‌ها» و «زن؛ آن‌گونه که بايد باشد» «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی (رضوان‌الله‌تعالی‌‌علیه)» «امام خمینی(رضوان‌الله‌تعالی‌‌علیه) و سلوک در تقدیر توحیدی زمانه» «انقلاب اسلامی؛ بازگشت به عهد قدسی» «جایگاه إشراقی انقلاب اسلامی در فضای مدرنیسم» «امام‌خميني(رضوان‌الله‌تعالی‌‌علیه) و خودآگاهي تاريخي» «انقلاب اسلامی؛ برون‌رفت از عالَم غربی» نتوانستم جایگاه این کتاب ها را پیدا کنم: «هدف حيات زميني آدم» «چگونگی فعلیت‌یافتن باورهای دینی»، همراه با سی‌دی کتاب «جایگاه جنّ، شیطان و جادوگر در عالم» «معاد؛ بازگشت به جدّی‌ترین زندگی» همراه با سی‌دی «زيارت عاشورا؛ اتحادي روحاني با امام‌حسين (سلام الله علیه)» «بصیرت حضرت فاطمه (سلام الله علیها)» «راز شادی امام حسین سلام الله علیه در قتلگاه» «جایگاه تاریخی حادثه‌ها و هنر اصحاب کربلا در فهم آن» «جوان و انتخاب بزرگ»
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کار خوبی کرده‌اید ولی در هر حال اولاً بعضی کتاب‌ها مثلاً برای ماه رمضان باید رجوع شود و یا بعضی از آن‌ها یک دستورالعمل روحی درازمدت است. مثل نامه‌ی 31 که باید بعد از معرفتی مختصر به توحید و معاد دست به دامن آن زد و در مدتی طولانی با آن مأنوس بود و از همه مهم‌تر مباحث قرآنی است که یک روحانیت فعّال و به روز را در ما شکل می‌دهد. موفق باشید

10384
متن پرسش
سلام حضرت استاد: خسته نباشید. چرا خود دیدن حضرت سلیمان باعث کج شدن تاجشان می شود ولی ما نه؟ همه جای قرآن حق فریاد می زنند که جواب ظلم داده می شود عجب ما هم قطعا حجاب ما می شود و مانع دریافت فیض به شرط توبه نکردن البته، به این خاطر نیست که تاج برای بدن مثل روح است برای جسم تاج به اذن حق کج می شود تا انحراف البته در سطح انسان کامل را نشان دهد و چون ایشان به منزله روح برای جهان هستند خود دیدن ایشان هم باعث کج شدن کلاه می شود چون تدبیر عالم بانیابت از حق دست ایشان است همان گونه که وقتی روح ما بیمار می شود جسم ما هم بیمار می شود و بیماری جسم علامت بیماری روح است. خودبینی ما باعث تاثیر قابل رویت در اطرافمان نمی شود چون ما واسطه فیض به عالم ماده نیستیم. درست است استاد؟ 2- اگر ظالم از ظلمش توبه کند ولی عذرخواهی از مظلوم نکند و مظلوم هم بگوید خدایا اگر توبه هم کند من نمی بخشم مگر در صورت عذرخواهی، آیا خدا ندیده ظلم ظالم را می گیرد خواست مظلوم را به صرف توبه ظالم؟ که به نظر با عدل سازگار نیست.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- حرف خوبی است. آری چون آن اولیاء الهی همه‌ی تصرفاتشان در راستای رجوع به انوار الهی صورت می‌گیرد اگر کوچک‌ترین خللی در رجوع آن‌ها ایجاد شود به همان اندازه در تصرفاتشان خلل ایجاد می‌شود. البته: «کار نیکان را قیاس از خود مگیر» آن بزرگان رابطه‌ی خاصی با خدا دارند که مربوط به خودشان است 2- یکی از لوازم توبه، عذرخواهی از مظلوم است و جبران حق النّاس. موفق باشید
10020
متن پرسش
با عرض سلام: می خواستم بپرسم مخاطب یا مخاطبین در سلام آخر نماز یعنی (السلام علیکم و رحمه الله و برکاته) کیستند و ما به چه کسانی سلام می دهیم؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: نماز معراج مؤمن است، چون مؤمن از بین مردم به سوی حضرت حق عروج کرد پس از برگشت به آن‌ها سلام می‌دهد و مصافحه می‌کند که همان دست‌دادن باشد. موفق باشید
8363

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام.من پامنبری مجازی شماهستم.متاسفانه تهران هستم وتوان درک منبرتان را دراصفهان ندارم.لطف کنیددرتهران فردی مثل خودتان یا سطح بالاتر بهم معرفی کنی.لطفا بهم ایمیل کنید.اگرادرس وزمان مشخصی برای جلساتشان هست هم دارندبفرمایید.تشکر
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: در این مورد باید با جناب آقای حجت‌الإسلام نجات‌بخش تماس بگیرید. شماره‌ی ایشان 09133057948 می‌باشد. موفق باشید
2825
متن پرسش
سلام علیکم.علم ائمه(سلام الله علیهم) به چه اموری تعلق میگیرد؟اموری که در حوزه ی تعالی بخشیدن به زندگی انسان و وظایف آنان است؟ائمه به ژنتیک فیزیک موسیقی مهندسی الکترونیک و... نیز علم دارند؟و یا باید داشته باشند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: وقتی حقیقت عالم و آدم در نزد ائمه«علیهم‌السلام» است، به جنبه‌ی وجودی هر موجودی علم دارند. اگر علم ژنتیک و فیزیک و موسیقی به جنبه‌ی وجودی پدیده‌ها نظر دارند، ائمه دارای آن علم هستند ولی اگر موضوع مورد بحث یک موضوع وَهمی است، معلوم است که حقیقتی در میان نیست که علم به آن معنا داشته باشد. در موضوع علوم تجربی باید بین آنچه تجربه می‌شود و بین آن‌که دانشمندان از تجربه نتیجه می‌گیرند تفکیک کرد. آنچه مورد بحث است و خطا در آن راه دارد قسمت دوم است که در جلسات آخر کتاب «تمدن‌زایی شیعه» به آن پرداخته شده است. موفق باشید
1462

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
1.باسلام طریقه دسترسی به جواب سوالم چگونه است؟ 2.من نمی دانم چرا زود عصبانی میشوم به خصوص وقتی با پدر ومادرم صحبت میکنم.وقتی هم با کسی بحث میکنم خیلی از ناراجت کردن آنها ناراحت میشوم و گریه میکنم.به خصوص اگرپدرومادرم باشند.چند سال است که از خداوند میخواهم فرجی کند وراهی پیش روی من گذارد.و به من کمک کندولی دعایم مستجاب نشده است و وضعیتبدتر می شود من که همیشه ازامید و لطف خداوند برای دیگران می گویم حالا به جایی رسیده که به خاطر این مسئله از خداوند درخواست مرگ کردم که باعث رنجش دیگران نشوم چراخداوند دعایم را مستجاب نمی کند.من راضی به ناراحتی کسی نیستم و خیلی هم دلسوزم.بیشتراز بقیه خودم ناراحت میشوم ولی برای من گناه رنجش دیگران مهم است.امیدوارم به من یاری رسانید.اگر با ذکری اخلاقم بهتر میشوم و صبورتر میشوم لطفا بیان کنید.ممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: پیشنهاد می‌کنم حدیث «یابن الجندب» که دستورالعمل حضرت صادق«علیه‌السلام» است به عبدالله بن جندب را دنبال کنید. بنده نیز این حدیث را شرح داده‌ام شاید برایتان مفید باشد. اصل را بر آن بگذارید که باید در ذیل دستورالعمل ائمه«علیهم‌السلام» خود را تربیت کنید، به صرف خواستن مشکل حل نمی‌شود. موفق باشید
1413

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
آیاراهی هست که انسان به صورت عادی دربرابر مشیت خداوند صبر داشته باش ؟من خواهری دارم که به دلیل اشکال در اندان تناسلی اش نمی تواند بچه دار شود وهمچنین به خاطر همین مشکل قدش بلند شده است ، ازدواج هم نکرده است وهمین موضوع باعث ایجاد مشکلاتی در نحوه عملکردش شده است اگر ممکن استد حداقل برای کاهش تنش وخودخوری خواهرم راه حلی به من نشان دهید .باتشکر.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: اگر متوجه باشیم خداوند مهربان‌تر از آن است که بخواهد انسان‌ها را از لطف خود محروم کند متوجه می‌شویم اگر از جهتی محروم هستیم راه ظریف دیگری را برای رسیدن به لطفی دقیق‌تر جلوی ما گشوده و خواهرتان باید متوجه باشد با ارتباط با عالم معنویت و تدبّر در معارف الهی به آنچنان برکاتی می‌رسد که نه‌تنها آن محرومیت را محرومیت نمی‌دانست بلکه اقرار می‌کند: «اگر با دیگرانش بود میلی... چرا ظرف مرا بشکست لیلی». موفق باشید
21921

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: در اواخر دعای سمات می گوید والعن فلابن فلان. سوال بنده اینست که در تاریخ و مکانی که زندگی می کنیم خیلی کم پیش می آید که شخصی باشد که لایق گذاشتن اسمش بجای فلان بن فلان باشد. مگر اینکه دشمن به معنای واقعی یعنی دشمن اسلام مثلا ترامپ!! و یا شخصی که واقعا قصد صدمه زدن به ما راداشته باشد. حال در چنین موقعیتی که کسی نیست به جای فلابن فلان چه بگوییم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: منظور از فلان بن فلان بیش از آن‌که شخص مورد نظر باشد؛ شخصیت منظور بوده است. مثل آن‌که امروز، شما سران استکبار را لعنت کنید که به معنای لعنت به جریان استکبار است و با لعنت به آن‌ها از خدا می‌خواهید آن‌ها را رسوا کند تا مردم به آن ها امید نداشته باشند، چیزی که بحمداللّه تا اندازه‌ای در این سال‌ها پیش آمده است. موفق باشید

17893
متن پرسش
با سلام: استاد عزیز، مسئله برده داری و مطالعه در این قضیه مرا وارد به پرسشی سخت نمود، اینکه خداوند با چه ملاکی، عده ای را چنان سیاه آفرید و رنج هایی به آن سنگینی که واقعا تصورش هم برای آدم سخت است بر دوش آنان نهاد؟ و از طرفی عده ای دیگر را سفید، تقدیر نمود و در ناز و نعمت و بر تخت سروی آفرید؟ ملاک خدا چه بود؟ ملاک قدر های الهی چیست؟ اگر بگویید اعیان ثابته آنان از خدا چنین طلبی داشتند می پرسم، آنها با چه ملاکی و با چه سطحی از آگاهی و چرا رنج می خواهند و عده ای دیگر ناز و نعمت می خواهند؟ آیا به اختیار می خواهند یا به اجبار می خواهند؟ لطفا پاسخ مشروح بفرمایید و حتی الامکان، به منبعی ارجاعم ندهید چون به خاطر شرایطم، وقت خواندن کتاب های قطور را ندارم. به خاطر جسارتم مرا ببخشید. التماس دعا. یا علی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در نظام ارزشیِ حضرت حق، سیاه و سفید معنا ندارد. قرآن در این رابطه می‌فرماید: «يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَ أُنْثى‏ وَ جَعَلْناكُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَليمٌ خَبيرٌ» (13)/حجرات) در نتیجه فرقی بین سیاه و سفید نگذاشته. مشکل امروز تاریخ جهان، مشکل سیطره‌ی ارزش‌های غربی است. در حالی‌که در اسلام مقداد و بلالِ سیاه‌پوست با سلمان سفیدپوست، همه در یک ارزش از درجه‌ی انسانی هستند. می‌ماند که شرایط جغرافیایی خصوصیات خاصی به بدن‌های اقلیم‌های مختلف می‌دهد که این ربطی به وجه انسانی آن‌ها ندارد. موفق باشید

16704
متن پرسش
به نام خدا با سلام خدمت جناب استاد: آیا روح انسانهای معمولی هم مانند روح امامان معصوم، قبل از اینکه در ابن کره خاکی بیایند، قبلا خلق شده بودند؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پيامبر گرامى اسلام صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏ آله ‏وسلم مى‏ فرمايند: «خَلَقَ اللَّهُ الْأَرْوَاحَ قَبْلَ الْأَجْسَادِ بِأَلْفَيْ عَامٍ» خداوند ارواح را دو هزار سال پيش از بدنها آفريد. و در همین رابطه است که بحث تعهد عهدِ الست و اقرار به ربوبیت حضرت حق مطرح است. موفق باشید

16366

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: روایت است که اگر جوانی به خواستگاری دختر شما آمد و ایمان و اخلاق او را پسندیدید به او دختر دهید که اگر نکنید فساد بزرگی در جامعه پدیدار می شود. حال سوال این است که اگر ایمان و اخلاق جوانی را پسندیدیم اما او شغل و درآمدی نداشت، مثلا دانشجو بود و سربازی نرفته بود آن وقت چه؟ آیا باز هم توصیه اهل بیت (ع) این است که دختر خود را به او بدهیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فضای روایت با این فرض است که  خواستگار امکان رفع نیازهای اولیه‌ی همسرش را داشته، حتی با جمع‌آوریِ هیزم. حال اگر امروز هم خواستگاران در عین داشتن ایمان و اخلاق خوب، چنین غیرتی را دارا باشند باید چنین افرادی را ردّ نکرد. موفق باشید

15019
متن پرسش
با عرض سلام: ظاهرا داعش مبانی معرفتی قوی برای خود دارند و از همان ابتدا، دیگران را به کشتن و تجاوز و ... دعوت نمی کنند. بلکه با معنویات آنها را جذب خود می کنند. یکی از کانال های همسرداری داعش را دیدم از همسرداری ماها معنوی تر بود... سوالم این است که اگر جوانی به خاطر فطرتش جذب داعش شود و به خاطر تجربیات معنوی به آن ایمان قلبی پیدا کند، آن وقت به کشت و کشتارها و تجاوزهای داعش که می رسد دچار یک تناقضی در خودش بشود ولی اینقدر تجربیات معنوی اش غلبه داشته باشد که نتواند داعش را کنار بگذارد، آن وقت در قیامت چه معامله ای با وی می شود؟ سوال دوم این است که اگر کسی به مواردی داعش گونه در دینی که به آن معتقد است و سالها معنویت آن را چشیده برخورد کند که آن مواردِ داعش گونه از محکمات دینش باشند به این معنی که اکثریت مؤمنان و غالب بزرگان و علمای دینش آن را تأیید کنند و قائل به شک در آن نباشند، آن شخص چه برخوردی باید با دینش داشته باشد؟ باتشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر دو حال که می‌فرمایید، این افراد چون عقل و فطرت را تا آخر برای خود اصل نگرفته‌اند؛ عملاً به دین خدا پشت کرده‌اند و در قیامت به سخت‌ترین بلاها دچار می‌شوند. به فرمایش آیت اللّه جوادی بنا است با همان عقل و فطرتی که حقّانیت دین را پذیرفتیم، تا آخر به حکم عقل و فطرت وفادار باشیم. و لذا آن‌جایی که چیزی از شریعت برداشت شود که با عقل و فطرت نخواند، آن را نباید سخن شریعت الهی بدانیم. موفق باشید

14297
متن پرسش
سلام: 1- بنده استدلالی بر فرموده امیرالمومنین (ع) می کنم که فرمودند نگاه نکنیم چه کسی می گوید ببینیم چه می گوید. بنده اعتقاد دارم حرف درست را باید گرفت و استفاده درست کرد. و این را تفکر اسلامی می دانم. ولی کسی از طلاب می گوید درسته که علی (ع) آن جمله را فرمودند ولی در قرآن هم داریم: «فسئلوا اهل الذکر» این طلبه می گوید اهل ذکر یعنی علما. نه آقای رائفی ... حال در این بحث علمی ما حق با کیست؟ منظورم اینست حرف اسلام در این زمینه چیست با در نظر گرفتن حدیث و قرآن کنار هم؟ 2. کتب آقای طائب و مباحثشان در زمینه تبار انحراف و محار انحراف که در مورد وقایع پشت پرده زمان پیامبر است قابل استناد است؟ 3. آیا پیامبر شهید شدند؟ ظاهرا علامه حلی شیخ طوسی و... هم بر این باورند. التماس دعا...
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- چرا این دو نکته را نتوانیم جمع کنیم؟ بدین شکل که اگر مطلبی را می‌خواهیم بدانیم از اهل ذکر – که بنا به روایات، اهل‌البیت هستند – بپرسیم و از آن طرف هر سخن حقی که هرجایی و هرشخصی گفته شد، جدای از گوینده‌ی آن به اعتبار حق‌بودن آن، آن را بپذیریم و تصدیق کنیم 2- بنده کتاب مذکور را مطالعه نکرده‌ام 3- بنا به روایتی که می‌فرماید: ما خانواده یا مقتول، یا مسموم می‌شویم؛ می‌توان همان نظر شهیدشدنِ حضرت را پذیرفت. موفق باشید

14147

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: خسته نباشید. اشعار جناب حافظ و جناب مولوی را محمد علی فروغی تنظیم کرده است بیشترش را. همانطور که مطلع هستید آقای فروغی یک ماسون بوده. با این حساب ما نباید بترسیم که مبادا این اشعار تحریف شده باشند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به منابع اصلی که از قبل در اختیار مجامع علمی بوده است نقش آقای محمدعلی فروغی بیشتر تصحیح متون بوده و نه تصرف در آن‌ها. موفق باشید

13436
متن پرسش
با عرض سلام و احترام و تبریک عید سعید غدیر خدمت استاد گرامی: سوال بنده در مورد دایره ولایت ولی فقیه مطابق با نظریه ولایت فقیه خود مرحوم امام هست. یعنی بر طبق نظر مرحوم امام، تا کجا امر و گفته ولی وقیه واجب الاطاعه هست؟ مرز بین اموری که اصطلاحا ارشادی هستند با اموری که مولوی هستند کجاست؟ فی المثل اگر رهبری قبل از انتخابات بگویند که به کاندیدایی ما نیاز داری که فلان ویژگی ها را داشته باشد؛ آیا ما شرعا موظفیم مطابق با نظر و معیار ایشان کاندیدای خود را انتخاب کنیم و یا اینکه این امور جزو حیطه منطقه الفراغ به حساب می آید؟ یا مثلا وقتی که رهبری می گوید مهمترین معروف، نظام سازی است؛ آیا حرف ایشان که قاعدتا تبعات عملی هم دارد؛ پذیرشش برای ما الزامی هست یا نه؟ به طور خلاصه لطفا معیار و شاخصی برای تمییز گفته هایی که از جانب ولی فقیه بیان می شود و اطاعتش بر ما واجب است با گفته هایی که شرعا اطاعت از آنها و پذیرشش بر ما لازم نیست؛ ارائه بفرمایید. ترجیحا مطابق با نظریه ولایت فقیه امام. و یا قانون اساسی. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از آن‌جایی که ولیّ فقیه حکم خدا و رسول را می‌گوید، پذیرش حکم او بدون قید و شرط لازم است. ولی همان‌طور که می‌فرمایید بعضاً حکم ایشان ارشادی است، یعنی طوری سخن نمی‌گویند که عدم تبعیت از ایشان به معنای مقابله با حکم ایشان باشد. از این گذشته بعضاً سخنانی دارند که نسبت به افراد مختلف، متفاوت است. مثل همین نظام‌سازی که می‌فرمایید. برای یک صنعت‌گر یک‌نوع تکلیف می‌آورد، و برای یک روحانی، یک نوع دیگر. حتی یک سخن ممکن است برای یک نفر انجامش، واجب باشد ولی برای کس دیگر واجب نباشد. به همین جهت نمی‌توان به طور مشخص روشن کرد کدام سخن واجب‌الاطاعه است و کدام سخن واجب الاطاعه نیست. به اصطلاح گفته می‌شود حوزه‌ی سخن جایگاه سخن را تعیین می‌کند. موفق باشید

12793
متن پرسش
معرفت به امام مقدم بر معرفت به خداست؟
متن پاسخ

- باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که در دعا داریم: «الَّلهُمَّ عَرِّفني‏ نَفسَكَ فَانَّكَ ان لَم تُعَرِّفني نَفسَكَ لَم اعرِف رَسُولَكَ اللَّهُمَّ عَرِّفني‏ رَسولَك فَانَّكَ ان لَم تُعَرِّفني رَسُولَك لَم اعرِف حُجَّتَك اللَّهُمَّ عَرِّفني‏ حُجَّتَكَ فَانَّكَ ان لَم تُعَرِّفني حُجَّتَكَ ضَلَلتُ عَن ديني»[1]پروردگارا خودت را به من بشناسان، زيرا اگر تو را نشناسم رسول تو را نخواهم شناخت. پروردگارا پيامبرت را به من بشناسان، چرا كه اگر پيامبرت را نشناسم حجت تو را نخواهم شناخت. پروردگارا حجت خود را به من بشناسان كه اگر حجت تو را نشناسم در دين خود گمراه مى‏شوم. پس ابتدا باید خدا را شناخت ولی برای رجوع به خداوند باید امام را ابتدا به عنوان الگوی متعالی در نظر داشت. موفق باشید

 


[1] ( 1)- اصول كافى، ج 1، ص 237.

12677
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید بنده دبیر دینی و عربی و قرآن هستم و با پیروی از حدیث «من عرف نفسه فقد عرف ربه» سعی کردم برای تدریس ابتدا خودم معرفت صحیح کسب کنم و سپس از آنچه می فهمم برای دانش آموزان عرضه کنم و به دلیل دوری مکانی از اساتید دینی از طریق یکی از دوستان که خداوند خیرش دهد با بیان علاقه ام به معرفت نفس و ارسال چند سی دی معرفت نفس و معاد از دور با شما استاد گرامی آشنا و قلبا خوشحال شدم که گم شده خودم را یافتم که می تواند بنده را در مسیر سلوک الی الله اگر لیاقت داشته باشم راهنمایی کند. کم کم با سایت المیزان آشنا شدم و با دانلود نوشتار و گفتار های حضرت عالی و مطالعه و استماع واقعا افقی جدید در افکارم ایجاد شد و هم اکنون نیز بر اساس سیر مطالعاتی که ارائه فرمودید بهره می برم. و هم اکنون بعد از مطالعه برهان صدیقین و حرکت جوهری سوالی ذهنم را به خود مشغول کرده در صورت امکان استدعا دارم پاسخ بفرمایید. آیا عالم ماده و هر آنچه که می بینینم و در این دنیا با آنها روبروییم از وجود مادی خودمان تا کل عالم طبیعت بر اساس حرکتی که دارند عدمند و وجود خارجی ندارند و سایه اند و آنچه وجود دارد عالم غیب است که در باطن عالم است و همانند خیمه شب بازی ما از عالم غیب داریم کنترل می شویم و به حرکت در آییم و آنچه در عالم ماده دیده می شود سایه یا به فرمایش معصوم همانند تصویر در آیینه است و اگر چنین است چطور عالم ماده ای که وجود خارجی ندارد با فعلیت مجرد می شود؟ با تقدیر و تشکر از شما و کلا گروه فرهنگی المیزان که نوشتار و گفتارهایی بسیار سودمند برای مشتاقان سلسله مباحث معرفتی قرار داده اند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که در برهان صدیقین متوجه شدید معلول، هویت استقلالی ندارد بلکه هویت آن تعلقی است و به این معنا گفته می‌شود عالَم ماده وجودِ سایه‌ای دارد و این به معنای دروغ‌بودنِ عالَم ماده نیست بلکه بدین معنا است که وَجه استقلالی برای آن قائل نباشیم و نقش اصلی را برای مراتب عالیه‌ی وجود بدانیم و موضوع خیمه‌شب‌بازی هم دیگر در میان نیست بلکه بحث ظاهر و مظهر است که یکی مظهر دیگری است و عالَم ماده به معنای مظهر عالَم برتر با حرکت جوهری خود همچنان شدت می‌یابد و به فعلیت برتری می‌رسد. موفق باشید

12174
متن پرسش
سلام: متاسفانه علیرغم گذشت 40 سال از عمرم تا کنون نتوانسته ام بر خودم مسلط بوده خودم تعیین کننده اعمال و رفتارم باشم تو رو خدا بگید من چه کار باید بکنم دیگه از دست خودم به ستوه آمده ام من دنبال یه زندگی متعالی هستم اما طبعم منو به طرف روزمرگی می کشونه خواهش می کنم من رو راهنمایی کرده دستم رو بگیرید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: یک برنامه‌ی مطالعاتی که شامل مباحث معرفتی و اخلاقی است به خودتان بدهید. چهل‌سالگی زمان حساسی است، فرصت آخرین تصمیمات است وگرنه بعد از آن ملکات دوران گذشته به شما غلبه می‌کند. بر روی سیر مطالعاتی روی سایت فکر کنید إن‌شاءاللّه مفید خواهد بود. موفق باشید

12070
متن پرسش
با سلام و عرض خدا قوت: در کتاب معرفت نفس داریم که نفس برای ادارک اشیا خارجی صورتهای مانوس به خود ایجاد می کند. خوب آیا وقتی نفس مثلا شکل یا بوی چیزی را ادارک می کنند این ادرک را با آنچه در بیرون هست می توانیم بگویم حتما ارتباط مستقیم دارد ولی آیا می توانیم بگویم همان طورکه به وجود خود یقین داریم بیابیم که این ادراک ما درست همان شئ است که در خارج هست؟ بله آقا ما وجود درد را حس می کنیم و منکر آن یا خود شئ نیستیم بلکه ادارک تام و تمام شیئ را مورد سوال داریم. آیا شئ خارجی با ادارک ما تطابق تام دارد یا خیر؟ همیشه دعاگوی شما هستم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی نفس را مجرد دانستیم و متوجه حضور و احاطه‌ی آن نسبت به همه‌‌ی آن‌چیزهایی بدانیم که در معرض نفس قرار می‌گیرد چرا نسبت ادراک و احساسی که نفس ناطقه نسبت به اشیاء دارد در شک باشیم و خود را در این موضوع متوقف کنیم و سیر خود را برای ادراک موضوعات بعدی ادامه ندهیم؟ موفق باشید

10812
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: ما تو کانون مسجد یه گروه مطالعاتی تشکیل دادیم و می خواهیم تاریخ 14 معصوم رو همراه با تحلیل هاش رو اجرا کنیم شما چه کتاب هایی رو برای ما پیشنهاد می کنید؟ 2- چه توصیه هایی برای بهتر برگزار شدنش دارید؟ متوسط سنی ما هم 20 و 21 است. لطفا ایمیل کنید ممنون از لطفتون
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- کار خوبی است شاید در ابتدای امر، کتاب‌های جناب آقای پیشوایی و مرحوم اشتهاردی خوب باشد و از همه مهم‌تر کتاب «انسان 250 ساله» است که مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» سخنرانی کرده‌اند 2- سعی کنید مطالب را در کم‌ترین زمان ارائه دهید – مثلاً نیم‌ساعت یا کم‌تر - و در دل آن از تذکر نسبت به مقام امامت غافل نباشید. بحثی در رابطه با آیه‌ی مباهله در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» شده تذکر خوبی است. موفق باشید
10579
متن پرسش
سلام: مراجع کنونی سفارش اکیدی بر حفظ و ترویج عزاداری های سنتی دارند. و این در حالی است که خود این عزاداری های سنتی دارای قدمتی ۲۰۰، ۳۰۰ ساله هستند و معدودی از آنها به دوره معصومین باز می گردند. پس اگر در چند صد سال پیش می توانسته اند شیوه های عزاداری ابداء کنند، چرا ما الان نتوانیم این کار را بکنیم و اسرار بر حفظ عزاداری های سنتی را به کنار بزنیم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: منظور آن عزیزان این است که وقتی توانسته‌ایم با روح تاریخی خود شکل‌هایی از عزاداری را شکل دهیم که بسیار حکیمانه شکل داده شده، بدون دلیل و با کارهایی که بیشتر تحت تأثیر روحیه‌ی غرب‌زدگی ما است به آن نوع عزاداری‌های حکیمانه پشت نکنیم. موفق باشید
10068

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: در تکمیل سوال شماره 10056 متن زیر را از کتاب «انسان 250 ساله» صفحه 124 چهار خط آخر پاراگراف دوم (حتی همانهایی که بعد به کربلا آمدند و همراه امام حسین (ع) جنگیدند، در زمان جناب مسلم، کاری که باید می کردند، نکردند. کوتاهی کردند، و الا مسلم آن طور نمی شد. باید قضیه را تمام می کردند که نکردند. خب این نکردنها، موجب شد که حادثه کربلا پیش آید.) در ضمن به نظر رسید که شما در جواب دادن این سوال متوجه نشدید که سوال کننده، این سخن را از قول رهبری نوشته اند. وگرنه نباید می فرمودید «این طور که میفرمایید نیست.» ببخشید حلال کنید. التماس دعا.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرض بنده آن بود که آن عزیز درست منظور مقام معظم رهبری را نگرفته‌اند و گمان کرده‌اند آقا می‌فرمایند اصحاب کوفی امام حسین«علیه‌السلام» در دفاع جناب مسلم بن عقیل کوتاهی نمودند. عرض کردم این طور نیست، آری آن‌ها در کوفه با نقشه‌ی عبیداللّه غافلگیر شدند و نفهمیدند باید چه کار کنند و معنای سخن رهبری عزیز که می‌فرمایند: «کاری که باید می‌کردند، نکردند» در این رابطه است. موفق باشید
9263

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بنام خدا و با سلام خدمت استاد گرامی: چقدر نیاز به فراگیری علوم قرآنی داریم؟ آیا در فهم عمیق قرآن موثرند؟ (مانند تجوید، دانش قرائات قرآنی، شان نزول آیات قرآن، بلاغت آیات قرآن، تاریخ‌گذاری قرآن)
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر بخواهیم جدّی‌تر وارد قرآن شویم نباید از این علوم بیگانه باشیم به‌خصوص که مفسران محترم بعضاً با توجه به این علوم نظر خود را مطرح می‌کنند. موفق باشید
8222

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و عرض ادب خدمت استاد ارجمندم جناب آقای اصغر طاهرزاده. چندی پیش مطلبی را فردی به نام «م.م» که دکترای الهیات و علوم قرآنی و حدیث دارد درباره روضه حضرت زهرا (س) برایم کامنت گذاشتند که بعد از خواندن آن سوالاتی برایم مطرح شد که خواستم جواب آن را از شما بپرسم. ابتدا سخن ایشان را برایتان مستقیم بیان می کنم: انبوهی از کتابهای قدیم شیعه و سنی تصریح دارند که گروهی از حامیان خلافت ابوبکر ، از جمله عمر بن خطاب پس از وفات پیامبر(ص) به خانه علی(ع) حمله ور شدند و تهدید کردند که علی(ع) باید از خانه بیرون آمده ، برای بیعت با ابوبکر بشتابد وگرنه خانه ی ایشان را با ساکنانش به آتش خواهند کشید! در آنجا شخصی گفت: در این خانه دختر پیامبر (ص) نیز حضور دارد. اما عمر پاسخ داد: «حتی اگر فاطمه (س) در این خانه باشد فرقی نمی کند». روایات اشاره دارند که مهاجمان هیزم و آتش آوردند تا جدی بودن تهدید خود را نشان دهند. در قریب به اتفاق روایات ، گفته نشده که «آتش زدن در خانه امیرالمؤمنین(ع)» در مقام عمل نیز تحقق یافته بلکه آنچه قطعی است اینست که مهاجمان «تهدید به آتش زدن» را بر زبان آورده ، آتش را نیز حاضر کرده اند تا جایی که گویا دود به درون خانه امیرالمومنین(ع) راه یافته است. درباره چگونگی پایان یافتن ماجرا نیز روایتهای متفاوت و متعارضی وجود دارد. برخی از روایات می گویند از میان کسانی که در خانه تحصن سیاسی کرده بودند ، زبیر بیرون آمد و با مهاجمان درگیر شد که شمشیرش را به سنگ زدند و شکستند. اینکه شخص امیرالمؤمنین (ع) نیز دست به شمشیر دراز کرده باشند صرفا در چند روایت ضعیف نقل شده و اثبات آن دشوار است. جزئیات درگیری ها و بگومگوها بین دو طرف بسیار متعارض و متنوع نقل شده ولی اکثر این روایات دلالت دارند که مهاجمان در نهایت علی(ع) را با خود برده اند. قاعدتا بردن امیرالمؤمنین(ع) با وضع توهین آمیزی بوده و با ایشان همانند یک متهم رفتار کرده اند اما وقوع درگیری مسلحانه بین ایشان و مهاجمان در هیچ روایت معتبری ذکر نشده است. گویا ایشان نیز مثل هر مخالف سیاسی که نیروهای امنیتی برای دستگیری او به خانه اش هجوم می برند با آنان رفته اند و مقاومت جدی نشان داده اند. با این حال دستگیری توهین آمیز امیرالمؤمنین(ع) ، در نهایت سودی برای مهاجمان نداشت زیرا علی(ع) زیر فشار تهدید و در اثر حمله مهاجمان با کسی بیعت نکردند. تا اینجا مسأله هجوم به خانه فاطمه(س) و تهدید به آتش زدن خانه همراه با ساکنانش و دستگیر کردن توهین آمیز امیرالمؤمنین (ع) از اموری است که علمای شیعه از آغاز تاکنون درباره اش اتفاق نظر داشته و دارند و حتی در منابع اهل سنت نیز جسته و گریخته مورد اشاره یا تصریح قرار گرفته است و جای تردید ندارد. بی تردید توهین به امیرمؤمنان علیه الصلاة و السلام و تهدید به آتش زدن خانه ی اهل بیت پیامبر(ص) کاری نیست که بتوان آن را توجیه کرد یا سرپوشی بر آن گذاشت. همه ما به عنوان شیعیان امیرالمؤمنین(ع) بطور طبیعی در هر عرصه ای که آن حضرت در یک جبهه و دیگران در جبهه دیگری قرار گیرند در کنار مولایمان قرار می گیریم و بی تردید از آن حضرت دفاع می کنیم. دسته دوم روایات روایاتی در منابع قدیم وجود دارد که می گوید در اثر ضربه یا لگد قنفذ یا مغیره به بازو یا بدن حضرت زهرا(ع) ، آن حضرت آسیب دیده اند و حضرت محسن سقط شده است. این روایات گرچه در منابع هزار سال پیش نیز یافت می شود اما علمای ما در همان زمان نیز درباره میزان صحت این روایتها اختلاف نظر داشتند. برخی از علمای قرن 4 و 5 مثل ثقة الاسلام کلینی (صاحب کتاب مشهور کافی) و شیخ مفید (دانشمند برجسته شیعه) اعتقادی به صحت این روایات نداشتند. از سوی دیگر بزرگانی مانند شیخ صدوق و ابن قولویه قمی که هر دو از علمای قرن 4 هستند ، صحت روایت مربوط به شهادت حضرت محسن و حضرت زهرا (س) را محتمل می دانستند و دو روایت را درباره این موضوع –البته با سند ضعیف- نقل کرده اند. بنابراین علمای بزرگ حدیث و کلام شیعه تا حدود سال 500 هـ درباره این روایت که حضرت زهرا(س) مورد ضرب و جرح بدنی قرار گرفته اند و به همین علت شهید شده اند اختلاف نظر داشتند. در قرنهای بعدی به تدریج در اثر عوامل مختلف تاریخی و اجتماعی – از جمله غلبه رویکرد اخباری بر علمای شیعه در عصر صفوی - علما به این سمت گرایش پیدا کردند که ماجرای ضرب و جرح بدنی حضرت زهرا(س) را قطعی تلقی کنند. به نظر می رسد سید بن طاوس در قرن هفتم در تثبیت و تقویت این دیدگاه نقش بارزی داشته و پس از ایشان نیز این روند ادامه یافت تا در عصر صفوی که با غلبه رویکرد اخباری در محافل علمی و حدیثی ، تقریبا اجماع بر صحت این روایات تحقق یافت. » ایشان همچنین قضیه میخ در «مسمار» که به سینه حضرت اصابت می کنند را کاملا ساختگی می دانند و معتقدند این روضه صد سال است که درست شده. خواستم بپرسم که آیا واقعا مرحوم کلینی درباره روایات مذکور اظهار تردید کرده اند و حقیقتا ماجرا در و دیوار و قرار گرفتن حضرت در آن وضعیت و مصیبتهای وارد بر حضرت (س) قطعی تاریخی نیست و اینها از زمان ابن طاووس وارد روضه ها شده است؟ ممنون می شوم که بنده را از این شبهه بیرون بیاورید.
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: این یک سخن تحقیقی و عالمانه است و بنده با این حساسیت مطالب را دنبال نکرده‌ام. آنچه در کتاب «بصیرت فاطمه«سلام‌اللّه‌علیها» پس از بررسی روایات آورده‌ام، اثبات اصل ماجرا است. ولی وقتی ابن‌ابی‌الحدید معتزلی، محسن را نیز به عنوان یکی از فرزندان علی«علیه‌السلام» نام می‌برد که به آن صورت سقط شده و با توجه به روحیه‌ی ابن‌ابی‌الحدید که در آوردن سخن دقت دارد باید موضوع را منتفی ندانست. عنایت داشته باشید ما در شرایط تاریخى سخت آن زمان انتظار نداریم مورخینِ اهل سنت آنچه را که نسبت به فاطمه علیهاالسلام واقع شده بالصراحه بنویسند، ولى به همان اندازه ناقص هم که اشاره کرده‏اند خواننده را متوجه اصل قضیه مى‏نماید. به عنوان مثال: ابن‏ابى‏الحدید در ج 1 ص 134 و ج 2 ص 19 شرح نهج‏البلاغه پس از ذکر سند مى‏گوید: ابابکر به دنبال على فرستاد و از او بیعت خواست و على بیعت نکرد، و با عمر شعله‏اى از آتش بود، فاطمه عمر را در درب خانه خود دید و گفت: «یَابْنَ‏الْخَطّاب! اتُراکَ مُحَرِّقاً عَلى بابى؟ قالَ نعم، و ذلک اقوى فیما جاءَ بِهِ ابُوکَ وَ جاءَ عَلِى فَبایَعَ» یعنى؛ اى پسر خطّاب! مى‏بینم که مى‏خواهى خانه مرا آتش بزنى؟ گفت: و این آتش‏زدن در آنچه پدر تو آورده استوارتر است، و على آمد و بیعت کرد. و نیز ابراهیم بن‏سعید ثقفى با طرح سند روایت مى‏گوید: «واللهِ مَا بایِعَ عَلِى حَتّى رَآى الدُّخانَ‏ قَدْ دَخَلَ بَیْتِه» یعنى؛ به خدا سوگند على بیعت نکرد مگر این‏که دید دود داخل خانه شد (امام‏شناسى از آیت‏الله‏حسینى تهرانى ج 10 ص 395). و نیز عبدالفتّاح عبدالمقصود در ج 1 کتاب امام على علیه السلام ص 343 مى‏نویسد: فاطمه به سلمى گفت: «بستر مرا در وسط خانه بگستران» و در ادامه گفت: «در این ساعت روح از بدنم مفارقت مى‏کند، شستشو کرده‏ام، دیگر کسى بازوى مرا برهنه نسازد». موفق باشید
نمایش چاپی