بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
7491

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام حضور مدیریت سایت در صورت مقدور لطفا زمینه ایی فراهم کنید که تراک های صوتی موجود در سایت را بتوان همچون دروس تفسیرِ سایت آیت الله جوادی بدون دانلود در خود سایت پخش کرد.باتشکر
متن پاسخ
مسئول محترم سایت
7054
متن پرسش
سلام علیکم استاد.تو مشهد وهابیت داره گسترش پیدا میکنه . تبلیغ در خصوص فاطمیه و وجریان سقیفه تا چه حد لازمه ؟ به نظر شما موجب اختلاف بین اهل سنت وشیعه نمیشه ؟ میخوام تو مسجد مباحثی پیرامون کتاب بصیرت حضرت فاطمه را انجام بدهم اما میترسم بین شیعه و اهل سنت اختلاف بیفته .ولی با توجه به اینکه تو مشهد داره وهابیت گسترش پیدا میکنه . دانش آموزان اول دبستان در مشهد امسال طبق آمار آموزش پرورش پنجاه درصد اهل سنت بوده اند و این وحشتناکه . از طرفی هم رهبری گفتند وحدت حفظ شود . استاد چه کنیم ؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر در مسجد شیعه و سنی با هم هستند فعلاً باید از نقاط مشترک صحبت کرد ولی در مسجدی که مسجد شیعیان است و شیعیان تشریف دارند بدون مباحث افراطی ،بازخوانی تاریخی که در صدر اسلام گذشت آن هم بنا به اسنادی که مربوط به اهل سنت است موجب روشن شدن راه شعیان می شود. موفق باشید
4307
متن پرسش
باسلام استاد گرامی چرا سوالات بنده را پاسخ نمی گویید؟، بی صبرانه منتظر آراء جنابتان هستم با تشکر 1392/1/24
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بدون استثناء سؤالات عزیزان را جواب می‌دهم. یا ایمیل شما مشکل دارد یا حوصله‌ی دنبال‌کردن سؤالات را در لیست سؤالات ندارید. تنها سؤالاتی را جواب نمی‌دهم که در آن توهین هست و یا منجر به تأیید سخنی می‌شود که در حقانیت آن شک دارم. موفق باشید
3778

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسمه تعالی. . .سلام علیکم استاد عزیز. . .بعد از فرمایشات نورافشان و راهگشای رهبری عزیز امام خامنه ای حفظه الله تعالی. . .منتظر ماندیم این سوال از شما پرسیده شود که تحلیل شما از سخنان رهبری چیست،البته قسمتی که مربوط به اتفاقات آن روز بود،آیا همان تحلیل قبلی شما که در سوال 3583 هست،یا اضافه بر اون چیزی به نظرتان میرسد،غرض از پرسیدن این سوال،گاهیست امثال شما استاد گرامی با بیان یک بند فرمایش،تحلیل جامعه ای ارائه میدهید که راهگشای ماست در بقیه اتفاقات. . .در صورتی که نیاز به صحبت هست مشتاقانه منتظریم. . .موفق باشید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در جواب سؤال یکی از کاربران محترم در سؤال 3745 تحت عنوان فصل‌الخطاب‌بودن رهبری در سعادت دنیا و آخرت عرایضی داشته‌ام امید است برای جنابعالی راه‌گشا باشد. موفق باشید
3517
متن پرسش
سلام /خسته نباشید/نظرکشورهای غربی درباره ی جهان پس از مرگ چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: لائیک‌های آن‌ها که منکر جهان پس از مرگ‌اند، موحدین آن‌ها مثل ما معتقد به جهان پس از مرگ‌اند منتها در عمقی که معارف اسلامی موضوع را مطرح کرده است در آن جا یافت نمی‌شود. موفق باشید
2617
متن پرسش
سلام ایامی توان بچه هایی که ناخواسته از زن وشوهر مشروع متولد می شوند یک نوع روزی خداوند دانست ؟نظردین درباره ی این گونه تولد ها چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: بنده در این موارد نمی‌توانم نظر بدهم. موفق باشید
1776
متن پرسش
با عرض سلام و ادب و احترام و ضمن تشکر از روش و تواضع بسیار ارزشمند استاد در وقت گذاری در جواب به سوال ها - استاد احساس ما این است بعضی از سوال ها را بسیار مفصل و صبورانه جواب می دهید ولی برخی را بسیار کوتاه و سرد آیا شما به جهت ارتباط روحی با شخص و ناامید بودن از آن شخص در عمل به راهکارتان سرد به آن جواب می دهید یا غیر از این است - ضمنا ما سوالات زیادی در شناخت ابعاد شخصیتی و ... شما در ذهنمان بوجود می آید آیا در سایت سوال بپرسیم بی احترامی و تضییع وقت جنابعالی محسوب می شود - آیا رجوع به بزرگان مثل آیت ا... جوادی (حفظ ا..) جهت نصیحت یا از جهت اینکه به حرف آنها بیشتر یقین حاص میشه در جواب سوال ها تضییع وقت آنها و بی احترامی به آنها محسوب میشه - ممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام 1- حقیقت این است که تشخیص بنده آن است که بعضی سؤالات در حدّ سؤال و جوابی نیست که بتوان در این قسمت طرح کرد و جواب داد.
1407

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
به نام خدا و با سلام چگونه می توان نسبت به کلیه لذات مادی و پوچ ، مقاومت کرد و از آنها عبور کرد ، به طوریکه امکان فریب خوردن از آن لذات دیگر ممکن نباشد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: وقتی متوجه باشیم ما برای غرق‌شدن در لذّات دنیوی خلق نشده‌ایم، باید با ملکوت عالم مرتبط شویم و آلوده‌شدن به لذات ما را از ارتباط با عالم غیب و معنویت محروم می‌کند، إن‌شاءالله مقاومت‌تان شروع می‌شود. دائم ملکوتی‌شدن را به خود تذکر دهید. مطالعه سیره علماء دین کار ساز است . موفق باشید
1016

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم می خواستم بدونم که اگر فردی در رشته ای در دانشگاه تحصیل کتد اما شغلی که در آینده انتخاب می کند هیچ ربطی به رشته تحصیلی اش نداشته باشد، آنوقت آن علومی که در آن رشته فرا گرفته مصداق «علم لا ینفع» میشود؟(بنده به شغل معلمی عشق می ورزم و هم اکنون هم در مدرسه مشغول تدریس عربی هستم ولی این مساله هیچ ربطی به رشته دانشگاهیم ندارد.)
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی احتمالاً تجربیاتی که با آموزش آن علم به‌دست آورده‌اید در انتخاب‌های بعدی‌تان در راهنمایی دانش‌آموزان مؤثر خواهد بود. موفق باشید
808

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسلام خدمت استاد بزرگوار استاد،سوال من در زمینه ی سیر مطالعاتی می باشد.الان چند مدتی هست که سیر مطالعاتی شما رو دنبال می کنم.واز 10نکته از معرفت النفس شروع کرده ام و بعد از اون آشتی با خدا وهمین طور طبق سیر پیشنهادی دارم می رم جلو.والان چند مدتی هم هست که باسی دی های استادی آشنا شدیم که از شاگردان علامه حسن زاده آملی می باشند، به اسم آیت الله صمدی آملی که ایشون هم اکثراًاینطور که من فهمیدم شرح کتاب های علامه حسن زاده رو می گویند. حال سوال من اینجاست.من در سلسله بحث های شما فهمیدم که بهترین راه، راه معرفت النفس می باشد ،که در اینجا ما با معلوم زنده در ارتباطیم و.......آن بحث های عالی که داشتید.حال 1-در این سیر مطالعاتی شما بعد از کتاب های خودتان،برای به عمق رسیدن در این موضوع ما را متوجه جلد8و9اسفار می کنید،خوب استاد سوال من این است که آیا نمی شود بعد از سیر پیشنهادی شما ما وارد کتاب های علامه حسن زاده شویم(با شرح استاد صمدی) وبعد وارد اسفار؟یا اینکه این خودش راه دیگریست؟واصولاً شما شرح استاد صمدی را بر آثارعلامه چگونه می دانید؟ 2-استاد ما می خواهیم در این سیر به تفسیر المیزان برسیم،می خواستم ببینم تفسیر المیزان هم آیا در همین سیر معرفت النفسی قرار دارد،یا اینکه خودش راه دیگریست؟وآیا بهتر نیست بعد از سیردرکتب شما وعلامه حسن زاده وجلد8و9اسفار وارد المیزان شویم؟ موفق باشید.انشاءالله
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: 1- به نظر بنده خوب است که با مباحث جناب حجت‌الاسلام و المسلمین آقای صمدی آشنا شوید و از دریای سراسر گوهر علم آیت‌الله‌حسن‌زاده«حفظه‌الله» بهره‌مند گردید. 2- بدون نیاز به جلد 8 و 9 اسفار و با مبحث کتاب معاد آماده می‌شوید که با المیزان مرتبط شوید و اندیشه‌ی خود را به یک جامعیت معنوی برسانید و در این امر آثار حضرت علامه حسن‌زاده«حفظه‌الله» مددرسان خوبی است. موفق باشید
29294

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و صلوات بر محمد و آل محمد و عرض سلام و احترام و ارادت خدمت استاد طاهرزاده عزیز از آنجا که نزدیک ایام آغاز امامت مولایمان امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) هستیم، سوالی پیرامون مباحث مهدویت داشتم. اخیرا کلیپی از سخنان استاد محمد شجاعی در تلویزیون پخش شد، پیرامون عظمت انقلاب امام خمینی و شهدای راهش و تطبیق برخی روایات و اشاره به سخنان امام ذیل آنها فرمودند، سوالات و نکاتی در ذیل عرض می‌شود که از شما استاد عزیز تمنا دارم برایمان تبیین دقیق‌تر بفرمایید. (پیشاپش از طولانی بودن متن طلب عفو دارم) لینک کلیپ کاملترشان ازکانال خود استاد شجاعی: eitaa.com/ostad_shojae/14865 aparat.com/v/0t276 youtu.be/AIFlxoQZSVA *** سوالات و نکات بنده: ۱. در روایات پیرامون وقایع پیش از ظهور، اساساً در موضوع تطبیق آنها بر مصادیق چه باید کرد؟ روایاتی که ضمن آنها در روایاتی هم به قیام مردمی در مشرق، و عالمی از قم، و قومی همراه او دارای قوت ایمان قلبی «کالزبر الحدید» و قدرت نظامی «اولی بأس شدید» هستند که مقدمات ظهور امام زمان (ارواحنا فداه) را فراهم می‌کنند. اساساً اگر امکان تطبیق بر مصادیق نباشد، اصل صدور این روایات و اصرار اهل بیت (علیهم السلام) بر آگاه‌سازی شیعیان امری لغو می‌شود. از طرفی هم بیان «تطبیق قطعی» که از سوی مردم و برخی عالمان بخصوص از عصر صفویه شده، و منجر به نتیجه مطابق آن تطبیق ها نشده، موجب کمرنگ شدن توجه به امکان ظهور و ایجاد یأس و نا امیدی بخاطر محقق نشدن پیش بینی های تطبیقی خواهد شد. لذا بنظر می‌رسد باید راهی بینابین داشت، نه تطبیق را تعطیل کرد، و نه بطور تطبیق قطعی بیان کرد، بلکه «تطبیق ظنی» برای «ایجاد آمادگی و هشیاری» می‌تواند غرض این بیانات معصومین (علیهم السلام) باشد. کما اینکه طبق مبانی دقیق، با حرکت انفسی و اجتماعی ما و هم عالم شدنمان با امام و نزدیک شدن وجودیمان به امام، ظهور نزدیک می‌شود. به یک واسطه از عالمی زنده که مشرف به محضر امام شده بودند، شنیدم که امام زمان علیه السلام بعد از اینکه درخواستی از ایشان را اجابت فرموده بودند به ایشان فرمودند (نقل به مضمون): «تمام امور زندگی شما شیعیان به دست ماست (که از نعمت های الهی بهرمند شوید و در برابر بلایا محفوظ بمانید)، اما یک امر من امام هم دست شیعیانم هست و آن ظهور من است». هرقدر ما خود را برای امام خالص کنیم و به امام نزدیک شویم، ظهور امام هم نزدیک می‌شود. ۲. آیا با وجود مشکلات اقتصادی و فشارهای معیشتی مردم، تحمل شنیدن و فهمیدن این نحو تطبیق های ظنی روایات بر انقلاب و قیام امام و شهدا را (برای فهم حرکت تاریخی مان) در میان مردم موجود می‌دانید؟ آیا وقت بیان هست؟ آیا زمانه زمانه شنیدن و فهمیدن شده است؟ آیا جامعه ما ممتحن به ایمان شده تا ظرفیت و تحمل امر صعب مستصعب ظهور نور معصومین را در مقدمات ظهورشان بنماید؟ رهبری عزیز در اوایل انقلاب (سال ۱۳۶۱) هم میخواستن برخی از این حرفهای بظاهر مگو در روایات شریفه را که تطبيق ظنی (نه تطبیق قطعی) با انقلاب اسلامی و امام روح الله (ره) دارد، در خطبه های نماز جمعه بخوانند و همین‌که چندبار خواستن بخوانند و نشده بود حس کردند هنوز ظرفیت تحمل عمومی این حقایق نیست. اما آیا امروز چنین ظرفیتی در تحمل عمومی آنها فراهم شده است؟ بیان خاطره رهبری: «یک کتابی است به نام «کشف المحجوب» یک نفر از آقایان که با این کتاب آشنا بود، آمد به ما گفت: صفحه چند این کتاب را بیاور، یک روایتی هست آن را بخوان. ما باز کردیم، دیدیم عجب روایتی است. روایتش این بود که پیغمبر اکرم به اصحاب خودش خبر می داد که در #آینده کسانی می آیند که این طورند، که از جمله این بود که «تُحابّوا بروح اللّه» به روح خدا با یکدیگر تحبب می جویند، همدیگر را دوست می دارند، به برکت روح خدا «تُحابوا بروح الله» ما از این خیلی خوشمان آمد و گفتیم که برویم سر نماز جمعه این را بخوانیم. یک هفته که یادم رفت کتابش را ببرم. یک هفته کتابش را بردم، بردم بالا، خطبه تمام شد. یک وقت دیدم که خطبه تمام شده، کتاب دست من است، نخواندم. بعد هم دیگر همین طور نخواندیم، نخواندیم، تا اینکه دیگر از نماز جمعگی هم افتادیم. این حدیث خیلی حدیث جالبی است. بردم حديث را خدمت امام یک وقتی، برای خود امام هم حدیث را خواندم. البته ایشان نه رد کردند، نه اثبات کردند که معنایش این است؛ همین طور گوش کردند و یک تبسمی کردند. «حابوا بروح الله» به هر حال اینجا هم که «و أیّدهم بروحٍ منه» خدا به روحی از خودش آنها را تأیید می کند. خب، امام ما هم روح اللّه است دیگر؛ مصداق روح اللّه است، اسمش هم روح اللّه است.» منبع: کتاب عبد صالح خدا /نشر صهبا/ ص156. (1361/4/12) متن حدیث در کشف المحجوب (باب14 فصل فی "الولی"، ص: 243 و 244) : «قال رسول اللّه (صلّى اللّه علیه و سلم) : «إن من عباد اللّه لعبادا یغبطهم الأنبیاء و الشهداء قیل: من هم یا رسول اللّه، صفهم لنا لعلنا نحبهم؟. قال ص : "قوم تحابوا بروح اللّه من غیر أموال و لا أنساب وجوههم نور على منابر من نور لا یخافون إذا خاف الناس و لا یحزنون إذا حزن النا"، ثم تلا الآیة: " أَلا إِنَّ أَوْلِیاءَ اللَّهِ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ‏ " » ۳. برخی روایات مشابه را خدمتتان تقدیم می‌کنم، ممنون می‌شوم اگر توضیح و بیانی در فهم این دست روایات و تطبیق ظنی آنها بر انقلاب اسلامی و قیام امام خمینی و شهدای عزیز دارید بیان بفرمایید: قلب‌هایی از این امت، ارتباط اشراقی با ظهور آن حقیقتِ اسم اعظم الهی در نور محمّدیین می یابند، که با «وحدت کلمه» در قلوبشان، یک «قلب مجتمع» (مدینه حصینه)، و «متمرکز بر توحید ولایت محمّدیین (ع) و با ایمانی امتحان شده» (عَبْدٌ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ لِلْإِيمَانِ)، و محکم مانند پاره های آهن (کالزبر الحدید) برای ظهور آن حقیقتِ صعب و مستصعب باشند، و همانا قیام انقلاب اسلامی در پرتو حرکت امام و شهدا برای به ظهور رساندن تامّ آن «نــور اسم اعظم محمّدیین ع» در «ظهور امام زمان» (ارواحنا فداه) است. آن قوم با قلب‌های مجتمع و محکم در روایات، به ظن قوی، همان شیعیان مشرقی و اهل اشراق شعاع خالص امام زمان هستند که با محبتشان به روح الله پیشگامان اظهار نور عرشی اسم اعظم الهی در حاکمیت ولایت محمّدیین بر عالم گشته اند: + «إِنَّ حَدِيثَ آلِ مُحَمَّدٍ صَعْبٌ مُسْتَصْعَبٌ ثَقِيلٌ مُقَنَّعٌ أَجْرَدُ ذَكْوَانُ لَا يَحْتَمِلُهُ إِلَّا مَلَكٌ مُقَرَّبٌ أَوْ نَبِيٌّ مُرْسَلٌ أَوْ عَبْدٌ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ لِلْإِيمَانِ أَوْ مَدِينَةٌ حَصِينَةٌ فَإِذَا قَامَ قَائِمُنَا نَطَقَ وَ صَدَّقَهُ الْقُرْآنُ». (بحار الانوار، ج 2 ص191) + «إِنَّ حَدِيثَنَا صَعْبٌ مُسْتَصْعَبٌ لَا يَحْتَمِلُهُ إِلَّا مَلَكٌ مُقَرَّبٌ أَوْ نَبِيٌّ مُرْسَلٌ أَوْ عَبْدٌ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ لِلْإِيمَانِ أَوْ مَدِينَةٌ حَصِينَةٌ قَالَ عَمْرٌو فَقُلْتُ لِشُعَيْبٍ يَا أَبَا الْحَسَنِ وَ أَيُّ شَيْ‏ءٍ الْمَدِينَةُ الْحَصِينَةُ قَالَ فَقَالَ سَأَلْتُ الصَّادِقَ ع عَنْهَا فَقَالَ لِي الْقَلْبُ الْمُجْتَمِعُ». (بحار الانوار، ج 2 ص183) + «رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ قُمَّ يَدْعُو النَّاسَ إِلَى الْحَقِّ يَجْتَمِعُ مَعَهُ قَوْمٌ كَزُبَرِ الْحَدِيدِ لَا تُزِلُّهُمُ الرِّيَاحُ الْعَوَاصِفُ وَ لَا يَمَلُّونَ مِنَ الْحَرَبِ وَ لَا يَجْبُنُونَ وَ عَلَى اللَّهِ يَتَوَكَّلُونَ وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ». (بحار الانوار، ج57 ص216) + «إِذَا قَامَ قَائِمُنَا أَذْهَبَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَنْ شِیعَتِنَا الْعَاهَهَ وَ جَعَلَ قُلُوبَهُمْ کزُبَرِ الْحَدِیدِ وَ جَعَلَ قُوَّهَ الرَّجُلِ مِنْهُمْ قُوَّهَ أَرْبَعِینَ رَجُلًا وَ یَکونُونَ حُکامَ الْأَرْضِ وَ سَنَامَهَا». (بحار الانوار، ج52 ص317) + «إنَّ عَنْ یَمِینِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَوْ عَنْ یَمِینِ الْعَرْشِ قَوْماً مِنَّا عَلَی مَنَابِرَ مِنْ نُورٍ وُجُوهُهُمْ مِنْ نُورٍ وَ ثِیَابُهُمْ مِنْ نُورٍ تَغْشَی وُجُوهُهُمْ أَبْصَارَ النَّاظِرِینَ دُونَهُمْ ... هُمْ قَوْمٌ تَحَابُّوا بِرَوْحِ اللَّهِ عَلَی غَیْرِ أَنْسَابٍ وَ لَا أَمْوَالٍ أُولَئِکَ شِیعَتُکَ وَ أَنْتَ إِمَامُهُمْ یَا عَلِیُ» . (بحار الانوار، ج65 ص139) + «يَخْرُجُ أُنَاسٌ مِنَ الْمَشْرِقِ فَيُوطِئُونَ لِلْمَهْدِيِّ يَعْنِي سُلْطَانَه‏» / «كَأَنِّي بِقَوْمٍ قَدْ خَرَجُوا بِالْمَشْرِقِ يَطْلُبُونَ الْحَقَّ فَلَا يُعْطَوْنَهُ ثُمَّ يَطْلُبُونَهُ فَلَا يُعْطَوْنَهُ فَإِذَا رَأَوْا ذَلِكَ وَضَعُوا سُيُوفَهُمْ عَلَى عَوَاتِقِهِمْ فَيُعْطَوْنَ مَا سَأَلُوهُ فَلَا يَقْبَلُونَهُ حَتَّى يَقُومُوا وَ لَا يَدْفَعُونَهَا إِلَّا إِلَى صَاحِبِكُمْ قَتْلَاهُمْ شُهَدَاءُ أَمَا إِنِّي لَوْ أَدْرَكْتُ ذَلِكَ لَاسْتَبْقَيْتُ نَفْسِي لِصَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ». (بحار الانوار، ج51 ص87 و ج52 ص243) + فی قول الله عز و جل: « وَ قَضَیْنٰا إِلیٰ بَنِی إِسْرٰائِیلَ فِی الْکِتٰابِ لَتُفْسِدُنَّ فِی الْأَرْضِ مَرَّتَیْنِ»، قال: قتل أمیر المؤمنین و طعن الحسن بن علی (علیهما السلام)، «وَ لَتَعْلُنَّ عُلُوًّا کَبِیراً» قال: قتل الحسین (علیه السلام)، « فَإِذٰا جٰاءَ وَعْدُ أُولاٰهُمٰا» قال: إذا جاء نصر دم الحسین (علیه السلام)، «بَعَثْنٰا عَلَیْکُمْ عِبٰاداً لَنٰا أُولِی بَأْسٍ شَدِیدٍ - فَجٰاسُوا خِلاٰلَ الدِّیٰارِ»، قال: " قوْمٌ يَبْعَثُهُمُ اللَّهُ قَبْلَ خُرُوجِ الْقَائِمِ (علیه السلام) فَلَا يَدَعُونَ وَتْراً لآِلِ مُحَمَّدٍ إِلَّا أَخَذُوه"، «وَ کٰانَ وَعْداً مَفْعُولاً»، خُرُوجُ الْقَائِمِ (علیه السلام). ترجمه حدیث آخر: خداوند متعال در قرآن کریم می‌فرماید: "ما به بنی اسرائیل در کتاب آسمانی اعلام کردیم که دوبار در زمین فساد خواهید کرد" (اسراء، ۴)، این دو فساد در قتل علی بن ابی طالب (علیه السلام) و کشتن و نیزه باران کردن پیکر حسن (علیه السلام) می باشد، و خداوند می‌فرماید: "و سرکشی بزرگی خواهید نمود" (اسراء، ۴) و آن قتل حسین (علیه السلام) است، و خداوند تعالی می‌فرماید:" هنگامی که نخستین وعده فرا رسد" (اسراء، ۵)، آن وعده آمدن نصرت بر خونخواه حسین (عجل الله) است، و حق تعالی می فرماید: "آنگاه گروهی از بندگان پیکار جوی خود را بر ضد شما برمی‌انگیزیم تا (شما را سخت در هم کوبند) درون خانه ها را جستجو کنند" ، همانا آنها (اولی بأس شدید) قومی هستند که خداوند آنها را قبل از خروج قائم (علیه السلام) برمی‌انگیزاند و هیچ خونی از اهل بیت ریخته نشده مگر این که تقاص آن را می‌گیرند، «وَ كانَ وَعْداًمَفْعُولًا» که وعده قطعی پروردگار در خروج قائم (عجل الله) است. (اصول كافي ج‏۸ ص۲۰۶، تفسیر المیزان ج۱۵ ص۴۳، تفسیر العیاشی ج۲ ص۲۸۱، تفسیر الصافی ج۱ ص۹۵۹) این قوم (اولی بأس شدید) که انتقام قتل اهل البیت (علیهم السلام) را از صهیونیست (یهودی و وهابی) می‌گیرند و بر اسرائیل می‌شورند و فلسطین را فتح می‌کنند و وعده الهی در تورات و قرآن را بر خذلان صهیونیسم یهود، محقق می‌کنند، در تصریح از امام صادق (علیه السلام) ذیل همان آیات سوره اسراء، حضرت ۳ بار با تاکید و قسم می‌فرمایند که «بخدا قسم این قوم "اهل قم" هستند» [و اهل قم، یعنی هر مؤمن دلبسته به انقلاب اسلامی که به رهبری امام خمینی در قیام قم (رجل من اهل قم یدعو الناس الی الحق) اقتدا کرده است] : «وروی بعض أصحابنا قال: کنت عند أبی عبداللّه جالساً إذ قرأ هذه الآیة « فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ أُولاَهُمَا بَعَثْنَا عَلَیْکُمْ عِبَاداً لَنَا أُولی بَأْسٍ شَدِیدٍ فَجَاسُوا خِلاَلَ الدِّیَارِ وَکَانَ وَعْداً مَّفْعُولاً » [اسراء، ۵]، فقلنا: جعلنا فداک من هؤلاء؟ فقال الصادق (علیه السلام) ثلاث مرات: «هُمْ وَ اللَّهِ أَهْلُ قُمَّ» (بحارالأنوار ج۵۷، ص۲۱۶ ؛ از تاریخ قم ص۱۰۰) ان شاء الله ما بتوانیم ادامه دهندگان راه امام و شهدا و مجاهدین به نتیجه رساننده انقلاب با اتصالش به قیام قائم (علیه السلام) باشیم. ضمن تشکر از شما استاد طاهرزاده عزیز و مخاطبین گرامی، پیشاپیش از بذل توجه و عنایت شما در تبیین موضوع کمال تشکر و سپاس را دارم. والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته. عصر جمعه 2 آبان 99.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: . آنچه بنده در موارد مذکور می‌توانم عرض کنم همین اندازه است که به گفته‌ی خودتان می‌توان به عنوان یک امر ظنّی تلقی نمود و بیشتر به ذوق گوینده مربوط است. موفق باشید

23913

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: استاد بنده طلبه هستم. ۱. آیا طلبه باید حتما تا اجتهاد درس بخواند؟ ۲. طلبه اگر می خواهد دین شناس و دین فهم باشد باید حتما مجتهد شود؟ ۳. وظیفه ی مجتهد چیست؟ آیا وظیفه ی مجتهد فقط این است که احکام را استخراج کند؟ اینکه بگوید چه چیزی حرام است و چه چیزی حلال است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید در زمانی از مجتهد دین، انتظار داشتند فقط احکام فروع دین را برای مردم روشن کنند. ولی امروز انتظار مردم از روحانیت و طلاب آن است که جوابگویِ همه‌ی نیازهای معرفتی و دینی آن‌ها باشند. به نظر می‌آید همین مسیر اجتهاد که طلبه طی می‌کند، خوب باشد، ولی با رویکردِ درک همه‌ی ابعاد انسان. بهترین راه همان است که طلبه تا اجتهاد مرسوم جلو برود و در آن فضا به سایر ابعاد دین نیز بپردازد. موفق باشید

21920
متن پرسش
سلام استاد جان وقتتون به خیر: استاد من الان دانشجوی ترم ۴ فیزیک هستم و هدفم در زندگی بندگی الله است و اینکه به رفع ظلم از عالم و نزدیک شدن ظهور امامم فکر می کنم. در این راستا هدفم بر این است که به قدرت مند شدن کشورمون و حل بسیاری از مسائل کشورمون و جامعه اسلامی به کمک الله و توفیق الهی بپردازم. دردم این است کلیات را خوب می دانم اما به این شیوه ای که دارم با دانشگاه پیش می روم امیدی ندارم. من قبل از قبولی در دانشگاه توانایی و اعتماد به نفس بالایی داشتم و همیشه از بهترین شاگردانی که متفاوت بودن در مسائلی که به آن فکر می کردن و آدم خلاقی بودم و همیشه ارتباط برقرار کردن با دیگران برایم سخت بوده هر چند توانایی استدلال بالایی دارم و مسائل ذهنی بچه ها را می توانم حل کنم و سوالاتشان را پاسخ دهم و قانعشان کنم و توانایی فهم بالایی دارم و به شدت کنجکاو هستم و درون گرا و عمیق و نگاهم به دنیا فلسفی است اما مطالعه فلسفی زیادی نداشتم اما الان از زمانی که به دانشگاه آمده ام تفاوت زیاد فکری من با دیگر دوستان بر خلاف گذشته باعث کم شدن اعتماد به نفسم شده و این مسئله که حرف هایم برای گوششان سنگین است و استاد مرا خانم فلسفه می نامد و می خواهم از عمیق ترین مسائل سوال بپرسم و برخورد بی حوصله دیگران و اکثرا قانع کننده نبودن پاسخ اساتید باعث پس رفت من شده و احساس می کنم باید در کنار دانشگاه مطالعه فلسفه و تاریخ داشته باشم اما اصلا فرصتش را ندارم و چون آدم شدیدا پژوهشگری هستم و دوست دارم برم پی جواب سوال هایم و تحقیق را دوست دارم شرایط و قوانین دانشگاه و محیطی که آدم ها اکثرا پی علم نیستن مرا هم تحت تاثیر قرار داده. به شیوه ای که برایم دانشگاه تعیین کرده پیش رفتن سخت است و هر چه بیشتر جلو می روم احساساتم را بیشتر سرکوب می کنم و سعی می کنم تسلیم جبر دانشگاه شوم زمان ما متاسفانه تمام وقت در خدمت دانشگاه است و اجازه فکر کردن به مسائل دیگر را به ما نمی دهد دانشگاه دارد روحیه مرا تغییر می دهد و من دارم احساس غیر مفید بودن و بیهودگی و افسردگی می کنم. البته بگویم در دوران مدرسه هم از خیلی از قوانین سرپیچی می کردم و کاری که دوست داشتم را انجام می دادم چون شاگرد خوبی بودم مرا به حال خودم رها می کردن اما اینجا هر چه میدوم به کارهایی که خودم می خواهم انجام دهم نمی رسم و فقط اون مسیر خشک و بدون هیجان و با دانشجوهای ناامید و غرغرو از شرایط حاکم سر می کنم طوری که دیگر مرا از آن مسائلی که به آن ها فکر می کردم دور کرده و مسائل پیشه پا افتاده ای که دانشجویان را درگیر خودش کرده مرا شدیدا آزار می دهد و از این جهت باعث می شود باز من هم به این مسائل فکر کنم و ذهنم را به هم می ریزد. دوستانم از آرمان گرایی دور شده اند و هر روز بر ناامیدیشان از دانشگاه و توانایی خودشان بیشتر می شود و اذیت شدن دیگران همیشه در زندگی مرا به شدت آزار داده و نمی توانم به مسایلشان فکر نکنم و دارم از علاقه هایم دور می شوم و آرمان هایم را رها می کنم چون توانایی همراهی با آن را دیگر در خودم نمی بینم. قبل از دانشگاه می دیدم ولی حالا نه احساس عقب افتادن در مسیری که پیش گرفته بودم می کنم و اینکه دارم وقت خودم را تلف می کنم راهم را گم کرده ام. احتیاج به استراحت طولانی دارم و یک جای آرام و ساکت. از بس این دو سال در عجله و ناارامی زندگی کردم خسته شدم. همیشه داریم از کم بودن زمان رنج می بریم و این خیلی ناامید کننده است. و اینکه هی عقب بیفتی و همیشه سعی در جبران عقب افتادگی ها داشته باشی به جای پیشرفت باعث شده فرصت تفکر روی مطالب درس داده شده نداشته باشیم و من آدمی نیستم که مطالب رو حفظ کنم عادت دارم مسائل رو حل کنم و خودم اثبات کنم و فرمول های اصلی را فقط حفظ می کنم و عاشق تفکرم اما چون فرصتمان خیلی محدود است و زمان های هدر رفته بسیار دیگر علمی را نمی توانم بپذیرم و وجودم آن را پس می زند چون من مانند حجابی می شود برایم در برابر حقیقت دیگر نمی توانم این وضعیتی را که دچارش شده ام را تحمل کنم. و بگویم قبلا مکاشفاتی داشتم و رهایی از جسم را تجربه کرده ام من نمی توانم با این همه مادیات کنار بیایم از معنویات دور شده ام و شدیدا روی روحیه من تاثیر گذاشته است. من به عالم اسرار علاقه مندم اما زمان و توانی برای این کار ندارم و شده آرزویی در ذهنم. غفلتم زیاد شده و یاد الله مرا عصبی می کند. از خودم و راهی که در پیش گرفتم من دیگر احساس پیشرفتی با این سیستمی که خیلی در هم برایتان توصیف کردم نمی بینم هر چه تلاش می کنم نمی توانم با آن هماهنگ شوم اما نمی خواهم دانشگاه را ترک کنم تصمیم دارم یک ترم مرخصی بگیرم و به مطالعه بیشتر بپردازم. و مسئله مهمی که به آن فکر می کنم و به نتیجه ای نمی رسم ترک دانشگاه است. آیا در رشد علمی من تاثیر منفی ای می گذارد یا می شود بدون تحصیلات دانشگاهی به درجات بالای علمی رسید و این همه وقت آدم هدر نره. من به دانشگاه تا الان احساس نیاز نکردم و نمی دانم اگر تصمیم بگیرم خودم آموزش خودم را به عهده بگیرم (با مطالعه دروس پیشنهاد شده اساتید و آموزش مجازی و کمک گرفتن از راه دور از اساتید و ...) بهتر است یا گرفتن یک ترم مرخصی و دوباره آمدن برای ادامه تحصیل با سیستم دانشگاه؟ امروز دکتر گلشنی به دانشگاه ما (صنعتی اصفهان) آمدن و در مورد فلسفه علم و ... صحبت کردند. مطالب بسیار جامع و روشن کننده بود و شرایط سخت امروز جامعه مان و در بیراهه بودن فعلی دانشگاهایمان را برایمان توضیح دادند و مسائلی که مرا بسیار جذب کرد مربوط به دورانی بود که علم در دست اسلام و مسلمانان بود و چه شد که ما عقب افتادیم. می خواهم آن مسیر را دنبال کنم نمی خواهم مقلد غرب و یا این وضع فعلی جامعه باشم می خواهم جریان ساز باشم. نمی دانم الان این دانشگاه با این همه بی کیفیتی و مسائل حاشیه ای بسیار و چه کمکی به من می تواند در رشد علمی بکند و حس می کنم از دانشگاه باید بروم و خودم مطالعه ام را شروع کنم. و یک موضوع دیگه، من سوالاتم خیلی برایم مهم هستن و این کمبود وقت باعث شده نتوانم به آنها اهمیت دهم و آسیبی که به من زده نمی توانم در حقیقت سیر کنم و دچار تخیل غیر ارادی شده ام. می خواهم خوب درس بخوانم تا روح علم را به خوبی بشناسم اما این طور که دارم پیش می روم نمی شود. استاد می شود لطفا کمکم کنید؟ شدیدا به راهنمایی هاتون احتیاج دارم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده خوب است که موضوع را از همین آخر و با نظر به شخصیت جامع دکتر گلشنی شروع کنیم. ایشان هم مطمئناً همان دغدغه‌هایی را داشته‌اند که شما دارید. منتهی با وسعت و حوصله‌ای که به خرج دادند از گردنه‌های روبه‌روی خود عبور کردند. اولاّ: سعی نمودند نظام آموزشی موجود در آموزش عالی را در زمان دانشجویی خود چه در ایران و چه در آمریکا، خوب تجربه کنند ثانیاً: آینده را هم‌چنان در مقابل خود گشوده نگه داشتند و لذا در عین فهم خوبی که از فیزیک به‌دست آوردند، وارد تفکر معنوی شدند. هنر ایشان حوصله و وسعت و آرامش ایشان است. فکر می‌کنم شما هم می‌توانید با حوصله، اولاً: بدون ترک دانشگاه یا مرخصی‌گرفتن، همین دانشگاه و همین دانشجویان را تجربه کنید. ثانیاً: چندان نگران کمبود وقت نباشید. به مرور زمانِ مطالعه در امور دیگر برایتان پیش می‌آید. ثالثاً: سعی کنید دانشجویان را خوب درک نمایید که چرا گرفتار روزمرّه‌گی شده‌اند. حقیقت آن است که وقتی انسان شخصیت خود را محدود به دنیا کرد، آینده برایش تیره و تار می‌شود به همان شکلی که امروز، تمدن غربی بدان گرفتار است و لذا نمی‌تواند درست عمل کند. باید به مرور روشن شود ما با انقلاب اسلامی با آینده‌ای روبه‌رو می‌شویم که نه در آن تیرگی دنیای مدرن هست و نه تیرگی آن‌چه که امروز جامعه‌ی ما بدان گرفتار است، بلکه آینده‌ای گشوده در مقابل ما قرار دارد. موفق باشید 

20158

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: 1. حضرتعالی کتاب اوپانیشدها را طبق کدام ترجمه مطالعه نمودید؟ 2. آیا از شروح و تفاسیری در این زمینه استفاده نمودید؟ 3. اگر میسر است با توجه به نکات عمیقی که در این کتاب است چند جلسه ای به شرح آن کتاب اختصاص دهید. خداوند بر توفیقات حضرتعالی بیفزاید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آن‌چنان در اختیارداشتم مربوط به قبل از انقلاب بود. احتمالاً در حال حاضر ترجمه‌ها و شروح بهتری به میان آمده است. به نظر بنده اگر ما عرفانِ خود را دنبال کنیم و بعد به اُپانیشادها رجوع نماییم متوجه می‌شویم نوعی هم‌زبانی بین ما و آن‌ها هست. موفق باشید

18378

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیز: برای بالفعل شدن باور ها و دوری از جسم و ماده آیا نظر به خود مجردمان مفید تر است یا نظر به خدا؟ اگر این دو برای فردی که تجردش ضعیف است قابل جمع نباشد را عرض می کنم و الا بله بعد مجرد عین اتصال است. 2. استاد عزیز چه کنیم که مباحث معرفت النفس آقای صمدی را و بعضی از مباحث شما را بفهمیم؟ خدا به علمتان بیفزاید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- از خود مجردمان باید شروع کرد و علامه‌ی طباطبایی در این راستا کتاب «رسالة‌الولایه» را تنظیم کرده‌اند 2- بعد از «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین» و «معاد» با شرح صوتی آن‌ها، مباحث جناب آقای صمدی آملی هم برایتان روشن می‌شود. موفق باشید

17461
متن پرسش
با سلام خدمت استاد ارجمند: در کتبی که راجع به موفقیت و راه های رسیدن به موفقیت (منظور موفقیت دنیایی است) همواره گفته می شود که انسان در رسیدن به اهداف دنیایی اش هیچ محدودیتی ندارد و ارده ی انسان کاملا بدونه محدودیت است، کافی است برنامه داشته باشد و در راستای برنامه اش تلاش کرده و از موانع پیش رویش گذر کند تا به اهداف خود برسد حتی اگر هزار بار شکست خورد بدونه آنکه از هدف خویش منصرف شود باز ادامه بدهد تا بالاخره موفق شود. حال با توجه به معارف اسلامی و دینی ما جایگاه این تفکر چیست؟ و آیا واقعا خداوند انسان ها و به خصوص مومنان را در رسیدن به اهداف دنیایی آزاد و مختار گذارده است تا به هر مقدار از دنیا که خواستند دست یابند یا که بر اساس مقدرات خداوند مانند رزق محدودیتد هایی در اراده و اختیار انسان در مقام ها و موفقیت های دنیایی وجود دارد و سرنوشت دنیایی (میزان مال و ثروت) انسان ها و بخصوص مومنین کاملا بدست آنها نیست و بر اساس خیر و صلاح اخروی آنها سرنوشت دنیایی برای آنها مقدر گردیده است (مثلا شخصی که کارمند دولت می شود و حقوق بگیر است سرنوشت دنیایی او کلا چنین بوده و تلاش و برنامه ریزی و پشتکار و بکارگیری هوش و استعداد و زحمت نمی توانند از او فرد ثروتمند تری بسازد چون خداوند نمی خواهد ثروت و مال دنیا هر چند که از طریق حلال و با زحمت بدست می آید مانع سعادت اخروی او شود و بدین سبب موانع بسیاری در سر راهش قرار می دهد که منصرف گردد و تلاش بیهوده نکرده و به همان مقدار از مال دنیا که دارد قناعت کند و بدین سبب است که عده ایی همواره تلاش و تکاپوی کسب بیشترین مال از دنیا ناکامند)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «جایگاه رزق در هستی» روایاتی در مقابل شما قرار می‌گیرد که متوجه می‌شوید اساساً ما نباید به حرص خود دامن بزنیم وگرنه دنیا و آخرت خود را از دست می‌دهیم. خوب است که سری به آن کتاب بزنید. موفق باشید

17378

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: گاهی بر من غمی عارض می شود و ساعاتی طول می کشد و حال آنکه دلیلش را نمی دانم، آیا این طبیعی است یا اشکالی در من هست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نباید مشکلی در میان باشد. خوب است که کتاب «مقالات» آیت اللّه شجاعی را به عنوان یک راه‌کارِ اساسی دنبال فرمایید. در ضمن کتاب «فرزندم؛ این‌چنین باید بود» که بر روی سایت است از مولایمان علی«علیه‌السلام» راه‌هایی بس ارزشمند در مقابل انسان می‌گشاید. موفق باشید

17128
متن پرسش
سلام استاد عزیز: اولین بار است که با حضرتعالی مکاتبه می کنم. در پاسخ به سوال شماره 17115 ، به آن عزیز پرسشگر فرمودید که «...اگر راه نوری اُنس خدا را در پیش گیرید و با حضرت حق مأنوس شوید، این چراها همه، چون گردی بر هوا می‌رود...» ؛ حال سوال حقیر این است که این «راه نوری انس با خدا» چیست و چگونه است؟ خواهشا شرحی مفصل عنایت بفرمایید. تشکر و سپاس فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شرح مفصل نمی‌خواهد! اولیاء الهی«علیهم‌السلام» این راه را با حدیث «من عرف نفسه فقد عرفه ربّه» در مقابل ما گشوده‌اند و بنده در همین رابطه کتاب «ده نکته در معرفت نفس» و 10 جلسه شرح صوتی آن که هر دو بر روی سایت هست را، خدمتتان پیشنهاد می‌کنم. موفق باشید

16072
متن پرسش
با سلام: جناب استاد در مباحث حمد امام در بحث تجلی ذات بر ذات و تجلی صفات، من مطلب شما رو اینطور دریافت کردم تا چقدر درست متوجه شدم؟ در بحث تجلی ذات بر ذات که وجود موجودات به ظهور میاد و تجلی ذات بر صفات که کمالات موجودات نمایان میشه، در واقع موضوع از این قرار هست که خداوند در هر دو این تجلیات در واقع ظهور و تجلی فعلی و ایجادی نمیکنه بلکه تجلی حق که در عرفان مطرحه تجلی به معنای تجلی انفعالی و از باب نگاه و توجه حق به خود حق هست «حالا این تعبیر انفعالی از بنده هست» یه موقع ما چیزی رو ایجاد می کنیم به اضافه اشراقی و به انشاء نفس یه موقع خیر فقط توجه می کنیم به آنچه که بود و برای ما در خفاء بود و برای ما ظاهر میشه مثل یک مطلب علمی که از قبل میدونستیم و بعد فقط بهش توجه می کنیم و برامون ظاهر میشه. ظهور در عرفان از سنخ معنای دومه یعنی خلقت به این معناست که حق تعالی فقط به خودش نگاه میکنه که تمام وجود و کمالات و امکان ممکنات در خودش مندمج هست و برای حق به تفصیل میاد. درست مثل موقعی که ما به عقل و خیالمون توجه می کنیم در واقع ایجاد نکردیم، شوون و مراتب خودمون رو بلکه فقط برای ما ظاهر شد آنچه که بود. بنظرم فقط این طوری اگر بگیریم اضافه ای بر ذات پیش نمیاد. مساله دوم این که عرفا صحبت از فنای ذاتی میکنن این حرف به این معناست که همه ما در مرتبه احدیت هم اکنون فانی هستیم و فانی هستیم یعنی تمام ذات و صفات ما «خود اوست» و ما فقط امکان هستیم همین. و امکان هم لاشئ است چیزی نیست. و سمع و بصر و دیگر صفات ما صفات و اسماء حق هست. به قدر امکان ما. پس چرا دنیا و گل و گیاه و درخت و ... به اعتبار ماهیتشون می بینیم؟ این همون معنای هبوط از بهشت هست که انسان ذاتا باید دنیا ببیند و خود را در دنیا احساس کند تا حجاب ها را کنار زده و جایگاه واقعی خود را مشاهده کند. و انسان وقتی به ذات حق نگاه میکنه در حالی که خودش فانی در ذاته در واقع ماهیات رو انتزاع میکنه و کنه ذات رو هیچ کس نمیبینه. حالا مگه ما هستیم که نگاه هم بکنیم؟ ما به حق هستیم یعنی خود حق است که از دریچه امکان ما به خودش نگاه میکنه. جایگاه دنیا و دیگر عوالم کجاست؟ همه فانی در ذات حق اند و مقام ذات طوری است که که هنگامی که به ذات نگریسته می شود عقل و مثال و طبیعت برای بیننده رویت می شود بیننده هم انسانی است که فانی در ذات است. از باب تشبیه معقول به محسوس شاید بشه گفت چیزی شبیه مانند وقتی که به شئ نگاه عقلی می کنیم معقولات ثانیه فلسفی رو انتزاع می کنیم. و گرنه واقعا مثال و عقل و دنیا یک حقیقته که به چشم ما 3 طور دیده میشه. خلاصه این که یک حقیقت شخصیه در صحنه عالم هست و ما فانی در اوییم و کثرات ماهوی و وجودی همه و همه برداشت و ظهور او بر ماست. و ما هم فقط امکانیم و امکان چیزی نیست پس عوالم همه ظهور او بر خودشه.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- حرف درستی است ولی واژه‌ی انفعال، واژه‌ی رسایی نیست زیرا حضرت حق در خود و به خود می‌نگرد و عملاً چیزی در میان نمی‌آید که موجب انفعال آن مقام گردد 2- ما تا در حق، فانی نباشیم دنیا و ماهیات برایمان معنا دارد تا آن‌جایی که سالک به چشمِ حق ببیند و حتی از دیدن این نوع دیدن نیز خلاصی یابد آن‌طور که جناب خواجه عبداللّه انصاری آن پیرِ ره‌رفته در «منازل السائرین» در منزل توحید متذکر آن است. موفق باشید

15788
متن پرسش
با سلام خدمت جنابعالی: نگاهی به انقلاب اسلامی داشتم که می خواستم اشکالاتش را بدانم. انقلاب وصف دو چیز می تواند باشد. گاهی انقلاب وصف فکر و نوع نگاه به هستی است، در این معنا انقلاب اسلامی یعنی بشر دیگر خودش را مستقل از خدا و آنچه مربوط به اوست نپندارد. گاهی هم انقلاب اسلامی وصف نظام سیاسی است به گونه ای که مسلمین حاکم باشند و تا حدودی ساختارهای سیاسی متناسب با خواست الهی تغییر کند. انقلاب نگاه مقدم بر انقلاب در نظام سیاسی است و اساسا اولی شرط دومی است. حال اگر دومی بدون اولی پدید آمده باشد (دقیق تر اینکه قدم در این راه گذاشته شود)، نتیجه جز آشفتگی بیشتر نخواهد بود، زیرا همان نظم نسبی حاکم هم از بین می رود و نظم دیگری جای آن را نمی گیرد. به نظر حقیر انقلاب اسلامی موجود، بیش از اینکه تحول در نگاه و دل باشد، یک تحول سیاسی بود. در واقع ظلم بشرمداری به ظلم ساحت سیاست فروکاهیده شد و طبعا تقابلی که برای برداشتن ظلم صورت گرفت، تقابل با ساحتی از ساحت های ظلم حقیقی بود. البته شاید بنده با موسسان اصلی انقلاب و نگاه آن ها آشنا نیستم و بدین خاطر اینگونه قضاوت می کنم، اما آنچه اکنون می بینیم همین است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اصل حرف، حرفِ درستی است و حقیقتاً هم مردم شیعه با حضور حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» با مقدم‌داشتنِ وجه قدسی انقلاب از وجه سیاسی آن، پای به میدان گذاشته‌اند و هنوز هم در همان فضا هستند. این سیاسیون هستند که بعضاً یا از اول از وجه قدسی انقلاب غفلت داشتند، یا بعداً تغییر موضع دادند. موفق باشید 

15271

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد گرامی: خواستم بپرسم نظر جنابعالی در مورد اظهارنظرهای حاج آقای نقویان در باب مسئله ی نحوه ی تبعیت از رهبری چیست؟ اگر در جریان باشید، (به نظر بنده) مخلص کلام ایشون این بود که نباید بدون اندیشه و بررسی کردن، از بیانات ایشون تبعیت کنیم و اونهایی رو که میگن باید بدون چون و چرا سخنان ایشون رو بپذیریم، دروغ گویانی سودجو دانست که از این روش، بهره ها برده اند. نظر ایشون این بود که ما فقط از 14 معصوم میتونیم بدون چون و چرا پیروی کنیم. جالب اینه که کلیپ مربوط به سخنرانی ایشون رو، سایت رهبری نشر داده بود. با تشکر از صبر و حوصله ی شما استاد بزرگوار.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وجهِ مثبت این سخن می‌تواند این باشد که با تعقل و تفکر بر روی سخنان مقام معظم رهبری، جامعه به رشد و شکوفایی می‌رسد. در حالی‌که اگر تبعیت بدون تعقل باشد، آن رشد و شکوفایی حاصل نمی‌شود. موفق باشید

14938

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد عزیز و گرامی: خداوند ان شاء الله شما را برای ما حفظ کند. ما را ببخشید که اذیتتان می کنیم. سوالم در مورد این کتب بود: جایگاهشان چیست و کی باید خوانده شوند: ۱. شوارق الالهام. لاهیجی ۲. نهایت الدرایه. کمپانی ۳. رساله وجود رابط آقا علی حکیم ۴. کشف المراد ممنون. التماس دعا.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم با بودن کتاب‌هایی مثل «بدایة الحکمه» و «نهایة الحکمه» و کتاب «شرح مبسوط منظومه» شهید مطهری، نیاز نیست به طور مستقیم به آن کتاب‌ها رجوع شود مگر برای یک تحقیق خاصّ. موفق باشید

14501

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسمه تعالی با سلام خدمت استاد: 1. چگونه باید ما به عقل بالفعل برسیم؟ 2. آیا خواندن کتب شما همراه با کتب امام مشکل دارد؟ 3. خواندن تفسیر المیزان الان که ما کتاب چه نیازی به نبی را می خوانیم مشکلی دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در همین مسیرها با مجهزشدن به عقاید حقه و اخلاق فاضله کار جلو می‌رود. تفسیر المیزان را بعد از مباحثی مثل «ده نکته در معرفت نفس » و «برهان صدیقین» و کتاب «معاد» شروع کنید. موفق باشید

13522
متن پرسش
سلام استاد گرامی: من حدود 10 سال است که با مشکلی اعتقادی دست و پنجه نرم می کنم و می دانم که همه ی مشکلات فراوان دیگری که برای من به وجود آمده ریشه در این مشکل دارد. ملتمسانه و عاجزانه درخواست کمک دارم: خدای من بسیار حقیر و کوچک شده است. به طوری که اصلا لایق عبادت نیست. اصلا برای من وجود ندارد. خودم می دانم که این تصورات غلط است و به درگاهش شکایت کرده ام التماس کرده ام به ائمه پناه برده ام کلاس های رساله توحیدیه و تدبر در قرآن و تفسیر رفته ام ولی حل نشده است. من آدم باهوشی هستم. دانشجو هستم و فعال اجتماعی. منظور اینکه هر کاری فکر کنید کرده ام. ولی این مشکل حل نشده است. مدتی حتی ترک نماز کردم ولی الان واجبات سرجاست. امام حسین (ع) از خدا برای من بالاتر است. به خدا من می دانم این اشتباه است ولی با هیچ توضیح و تفسیری من به معرفت الهی نمی رسم. اصلا انگار جلوی فهم من گرفته شده مدتی به خودم می گویم اعمالت را درست انجام بده نماز شب بخوان شاید درست شد. من هشت ماه مدام زیارت عاشورا با صد لعن و سلام و نماز و علقمه خواندم. به خدا دیگر از این شرایط می ترسم. مدام سست می شوم. شما را به همان کسی که می پرستید من را کمک کنید. من مصداق یتیم در قرآنم. فامالیتیم فلا تقهر....
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر جز این است که هر کمال و زیبایی و بزرگی که در عالَم هست همه مظاهر انوار اسماء الهی‌اند؟! و اگر بهشت شیرین است، بهشت‌آفرین شیرین‌تر است. حال چرا ما در این فضا حاضر نشویم که با هر مظهر کمالی که می‌بینیم به حقیقت آن کمال یعنی آن یگانه‌ی مطلق منتقل نشویم؟ و عبادات خود را در راستای رفع حجاب منیّت خود برای اُنس بیشتر با حضرت حق قرار ندهیم؟ پیشنهاد بنده آن است که 11 جلسه‌ی شرح «رسالة الولایة» حضرت علامه طباطبایی را که بر روی سایت هست، با حوصله و پشتکار دنبال کنید. موفق باشید

13492
متن پرسش
سلام: همه در جامعه ما وجود بحران را کم و بیش قبول دارند. شما ریشه این بحران را کجا می دانید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حداقل از بیست‌سال پیش بنده پیش‌بینی این نوع بحران‌های فرهنگی و اقتصادی را می‌کردم آن وقتی که دولت سازندگی به جای ورود هرچه بیشتر به بستر توحید و آموزه‌های دینی، امید خود را به روش‌های غربی بست. و مطمئن باشید هیچ راهی جز برگشت به آموزه‌های دینی به قرائت حضرت روح اللّه«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» در این تاریخ به همان روشی که مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» تأکید می‌کنند و نهیب می‌زنند از تحریف شخصیت امام، راه دیگری نیست. موفق باشید

نمایش چاپی