باسمه تعالی. سلام علیکم: مسلّم در آن حد که نحوهای از فخر فروشی یا خود نمایی به روش اهل دنیا باشد برای سیر روحانی انسان زحمت به وجود میآورد ولی نه آنچنان که تصور کنید از حالت عادی و فعالیتهای عرفی به اسم سلوک خود را محروم کنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همان طور که متوجه شدهاید مسلّم عقل دوران ما، عقلی است که بر مبنای انقلاب اسلامی تفکّر کند و نسبت هر کس را بر اساس هدفی که انقلاب اسلامی در نظر دارد تعیین نماید ولی آیا در بستر و سنّتی که انقلاب اسلامی تعیین میکند نمیتوان همان طور که سایر متفکّران رجوع میکنیم و مسألهی خود را در آنها به نحوی خاص مییابیم، به عالِمی که در فلسفه و عرفان و تفسیر متبحّر است رجوع کنیم و استفاده نماییم؟ موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر حال وقتی حقیقت انسان یعنی انسانیت، تشکیکی باشد و هر مقوله به تشکیکی وجهِ تامّی برایش محقق باشد؛ وجوهِ نازله در ذیل آن در میان خواهد بود و آن مراتب نازلهی انسانیت نیز در جای خود ارزش دارد. البته این غیر از وجهی است که در آیاتی مثل آیهی 113 سورهی نساء مطرح است که به رسول خود به جهت کاری که بر عهدهاش گذاشته، میفرماید: اگر فضل و رحمت الهی نبود نقشههای دشمنان تو را گمراه میکرد. ذیل رسول خدا«صلواتاللّهعلیهوآله» هر زعیمی که در راستای تحقق نظام اسلامی عمل کند از آن توفیقات خاص جهت امورات مردم برخوردار خواهد بود و مردم اگر به آن زعیم اعتماد کنند از رحمت خدا جهت زندگی اجتماعی و فردی بهرهمند خواهند شد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث بر سر حقی است که هر کدام دارند. ابتدا هر دوی آنها را از این نگرانی درآورید که خداوند برای هرکدام حقی قرار داده و شما حق هرکدام را در حدّ توان ادا میکنید، تا هیچکدام انتظار نداشته باشند به خاطر یکی، حق دیگری را نادیده بگیرید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- عقل انسان متوجه است که در اموراتش، عقلی برتر است که به آن باید رجوع کند که همان حکمت الهی است و عقل انسان متوجهی محدودیت خود میشود 2- اختیار انسان در راستای سنن و تقدیرات الهی است مثل آنکه اعمال شما در راستای جاذبهی زمین است نه آنکه گمان کنیم بتوانیم با اختیار خود مقابل جاذبهی زمین بایستیم، بلکه در متن همین تقدیر، اعمال خود را انجام میدهیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: از آیهی مذکور بهراحتی نمیتوان برداشت کرد زیرا بحث تبیین نبوت در میان است و میخواهد بفرماید آیا منکرانِ نبوت بر کیفیت خلقتِ شتر و سیری که دارد، نمینگرند که چگونه نظام الهی به نور ربوبیت ربّ آن را میپروراند تا متوجه شود در راستای همین سنت، خداوند به نور ربوبیت خود پیامبر میفرستد تا انسانِ مختار را در سیر کمالی خود قرار دهد. موفق باشید
استاد گرامی سلام: ما جامانده های از سفر کربلا در اربعین: ۱. آیا گناهی مرتکب شدیم که از این سفر پر فیض محروم شدیم؟ ۲. چطور از بیشترین فیض زیارت اربعین در عین عدم سفر به کربلا بهره ببریم؟ با سپاس
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- راضی به رضای الهی شوید 2- شنیدهام بناست در روز اربعین در شهر مقدس قم یک پیادهروی از حرم تا حرم به همان سبک انجام شود. خوب است که در آن شرکت کنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: سعی بر آن است همانطور که شما میفرمایید عمل شود. مگر آنکه یک هفته عاشورا بود و یک هفته نیز بنده مسافرت بودم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نسبت ذات به صفات، مثل نسبت ذات نفس ناطقه است نسبت به قوای نفس 2- عالم برزخ مجرد است و صور برزخی نیز مجرد میباشند و لازم نمیآید که موجودِ مجرد، شکل نداشته باشد، بلکه مکانمندی و زمانمندی به آن صورت که پدیدههای مادی را شامل میشود، در آنها نیست. عرایضی در شرح کتاب «ده نکته در معرفت نفس» در این مورد شده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- به نظر بنده کتاب «آداب الصلواة» مبانی معرفتی خوبی را با شما در میان میگذارد. شرحی که بنده نیز در رابطه با این کتاب داشتهام شاید کمککار باشد 2- در رابطه با شناخت جایگاه شخصیت امام، کتابهای «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی«رضواناللّهتعالیعلیه» و «امام خمینی و سلوک در تقدیر توحیدی زمانه» و کتاب «عقل و ادب ادامهی انقلاب اسلامی در این تاریخ» کمک میکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نکتهی خوبی را از آیهی مذکور را متذکر شدهاید و عموماً به همین نوع، موضوعات اشاره دارد. مثل فاکههی تجلی به مقام قلب، و فاکههی متجلی به مقام روح، که فوق قلب است. موفق باشید
باسمه تعالی با سلام: برای مطالعه آثار شهید آوینی ترتیب خاصی هست؟ کدام را اول بخوانیم: «مبانی توسعه و تمدن غرب»، «آغازی بر یک پایان»، «فردایی دیگر»
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر نمی کنم بتوان برای کتابهای آن شهید بزرگ سیری را مشخص کرد ولی از هرکجا که شروع کنید، گویا از همان جا باید شروع می کردید زیرا سخنان او قصه ی عهدی است که ما با حقیقت بسته ایم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: خطای ادرکات حسی را هم خود انسان میفهمد پس عملاً نفس ناطقهی انسان به صورت بدیهی متوجهی واقعیات هست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر ابتدا سعی کنید با دنبالکردنِ معارف الهی متوجه افقی شوید که روایات متذکر آن است، بهتر است و سپس به اصول کافی و تحفالعقول و روضهی کافی رجوع فرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم ظلمی که یزید به امام کرد از ظلمی که به شما شد، بیشتر بود. ولی امام متوجه بودند خداوند چگونه از طریق شهادت آن حضرت ظلم یزید را پاپیچِ جریان اُموی میکند، شما نیز به خدا اعتماد کنید زیرا بعضاً خداوند از طریق عکسالعمل ما نسبت به مسائل و مصائب، کارهای بزرگی انجام میدهند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: از پدرتان گلهمند نباشید، بالاخره همین عادت به نماز از خدمات ایشان به شما است. سعی کنید با نگاه عرفانی به ابعاد نماز شوق لازم را در خود ایجاد نمایید. کتاب «آداب الصلواة» از امام خمینی کمک میکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بعضی از جریانهای حماس از ابتدا هم این مشکل را داشتند. هنر بزرگ انقلاب اسلامی در این موارد آن است که موضوع فلسطین را از زاویهی دیگری مینگرد و چندان به سیاسیکاریهای بعضی از چهرههای سیاسی جریان فلسطین توجهی نمیکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در جریان آنچه فرمودید هستم. عدهای مثل اقای کدیور کاملاً بنا دارند طوری مسئله را مطرح کنند که در کتاب «حکومت ولایی» مطرح کردهاند و منکر ولایت فقیه هستند. ولی عدهای قبول دارند که علامه معتقد به ولایت فقیه و حاکمیت اسلام بودند، ولی تصورشان آن بود که در دنیای جدید نمیشود با انقلاب، کار کرد. در اینجا نزدیک به آقای دکتر سید حسین نصر و آقای شایگان و به یک معنا، کربن میباشند. ولی المیزان گواه است که ایشان سختْ معتقد به نفیِ استکبار بودهاند و شاگردان ایشان، همه در همین جبهه در انقلاب حاضرند و رهبر معظم انقلاب نیز در یکی از خطبههای نماز جمعهشان که در آبانماه یعنی در سالگرد علامه، ایراد شد فرمودند از وقتی با المیزان آشنا شدم، بیشتر توانستم وارد انقلاب بشوم. و بنده نیز خودم چون بعد از انقلاب به مطالعهی تفسیر المیزان پرداختم، غبطه میخوردم ای کاش قبل از انقلاب به مطالعهی آن پرداخته بودم تا بهتر از آنچه انجام شد، در انقلاب حاضر میشدم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نگاه بسیار خوبی در این نوشتار مطرح فرمودهاید. با اینهمه عنایت داشته باشید که بعضاً از خود جمله یا آیه و روایت میتوان فهمید با بهکاربردنِ هر کدام از این واژهها، گوینده به کجا اشاره دارد. بعضاً حتی «تفکر» بالاتر از «تعقل» بهکار میآید آنجایی که به پیامبر خدا «صلواتاللّهعلیهوآله» میفرماید: «لتبیّن للنّاس ما نُزل الیهم لعلهم یتفکرون» تفکر در اینجا یعنی توجه به ابعاد روحانی که خداوند در جان افراد نازل کرده. در هر حال نکات خوبی را مطرح کردهاید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: خدا میداند من نگران حضور انقلابی هستم که باید توسط نخبگان جامعه پشتیبانی شود. بنده تنها نظر آقای دکتر صافیان که از شاگردان آقای دکتر داوری است و سخت به انقلاب اسلامی علاقه دارند را؛ برای شما میفرستم تا ببینید چرا انسانی که علاقه به این انقلاب و حضور تاریخی آن دارد، باید از دست امثال آقای دکتر عباسی خون گریه کند. موفق باشید
اما درد و دلِ آقای دکتر صافیان در مورد عرایض بنده:
برادر بزرگوارم استاد طاهر زاده عزیز
شوی حمله به معلم تفکر دکتر داوری را دیدم. بر این شخص که اوصافش معلوم اهل نظر است حرجی نیست. به فضایی می اندیشم که امثال او را قدر می نهد و بر صدر می نشاند. به این باید اندیشید که چه شده است که در بین ما عده ای هرچه بی پروا سخن گویند مأجور ترند و میدان دار تر. مگر مثل دکتر داوری در تاریخ معاصرمان چند تن داریم که چنین قربانی اش می کنیم. مگر واقعا از فیلسوف و متفکر انتظار داریم که نظر خود را با ما تنظیم کند. فیلسوف ما باید از عباسی ها بپرسد که چگونه فکر کند و چه نظر بدهد؟ از آن بالاتر آیا متفکر باید نظر فکری و فلسفی خود را از رهبر دینی و سیاسی بپرسد؟ در این صورت به چه معنا متفکر خواهد بود؟ در مذهبی که تفکر ساعة خیر من سبعین سنه عباده شمرده می شود چگونه می توان بنام همان مذهب بزرگترین و بهترین سرمایه های فکری را به باد تکفیر و ناسزا گرفت؟ نتیجه این حملات شنیع و ناشی از تهی مغزی جز بسط بی فکری و نیست انگاری و اشاعه جو شخص پرستی و اطاعت کورکورانه چه خواهد بود؟ تفکر هرچه عمیق تر باشد همواره غریب بوده و خواهد بود. اما جامعه ای که نتواند دوست را از دشمن تمییز دهد و بویژه بنام دین همه را با تیغ تهمت و انگهای جاهلانه براند بر چه چیز تکیه خواهد کرد؟
سخنان سخیف این شخص چنانکه به درستی اشاره کرده اید قابلیت پاسخ گویی ندارد اما نگرانی از مجالی است که برای چنین رویه های ناصوابی ایحاد شده است. به نظرم باید بر چرایی آن اندیشید.
توفیق حضرت عالی مستدام باد.
و بد نیست باز نظر یکی از کاربران را نسبت به سخنان آقای عباسی و عرایض بنده بدانید که میفرماید:
۱. استاد سلام راستش من در عین اینکه نقدهای جدی به آقای عباسی دارم ایشون را بیرون از جبهه انقلاب نمی بینم. ۲. بعضی نقد های ایشون را مفید می دانم. ۳. اما به نظر من راه عبور از چنین فکری سکوت در مقابل اینها می باشد و علی بن یقطین وار در جبهه انقلاب کار کردن.
متاسفانه گوش بچه های حزب اللهی برای شنیدن این نوع ادبیات آماده تر است تا شنیدن سخنان جنابعالی ما باید بدون درگیر شدن صحبت خودمان را مطرح کنیم و طرح صحبت های خود ما نوعی جدل هم محسوب می شود به نظر می آید اگر ما درست طرح موضوع کنیم و چشم انداز بهتری را جلوی پای جوانان حزب اللهی قرار بدهیم بدون درگیری از این نوع نگاه ها عبور می کنیم. ۴. اگر بدانیم که همین تفکرات کمر دولت نهم و دهم را شکست (البته آقای احمدی نژاد هم ضعف هایی داشت) و قدرت اینها را فهم کنیم شاید به صورت مستقیم هیچگاه به مصاف این دوستان نمی رویم. ۵. شاید گفتن این نکته هم خالی از لطف نباشد که علامه فرمود مشروطه خواهی اگر هیچ نکته مثبتی نداشت حداقل عارف کشی و صوفی کشی را متوقف کرد همین را در مورد دولت شیخ حسن روحانی می توان گفت و این که این دولت هرچقدر پر عیب و پرنقص بود اما با آمدنش زهر چنین تفکراتی را گرفت و ما با دولت شیخ حسن از نهادینه شدن نوعی تکفیر در جامعه عبور کردیم. شاید علت این که رهبری با تمام نقص ها همچنان بر ماندن این دولت اصرار دارند را این می بینم که بسیاری از گروههایی که به اسم انقلاب در حال تکفیر بودن، قدرت اجتماعی آنها یا از بین رفت یا به شدت ضعیف شدند و نتوانستند به اصل انقلاب ضربه به زنند. (اگر آزادی را اصل انقلاب بدانیم آزادیی که نه تنها با اسلام مخالفت ندارد بلکه آن نوع از آزادی همان اسلام است).
باسمه تعالی: سلام علیکم: دیانتِ حقیقی دیانتی است که همراه با عقل و معنویت باشد. لذا به ما گفتهاند با توکل، زانوی اشتر ببند. یعنی در عین آنکه کار را به خدا واگذار میکنیم آنچه را هم که عقلا انجام میدهند و عقلانی است، انجام دهیم. موفق باشید
