باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد چیزی ندارم، شاید جزوهی «روش کار با تفسیر المیزان» بتواند در سایر امور نیز کمک کند. در ضمن قسمت دوم کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» هم نکاتی دارد. در سیر مطالعاتی که بر روی سایت هست عملاً کاربر متوجه روش معرفت النفسی میگردد زیرا در روش معرفت النفسی انسان در آینهی خود هم خودش را مییابد هم نظر به حقایق عالم میتواند بیندازد. پس بهتر است بگوییم در روش معرفت النفسی، روش با موضوع یکی است ولی در علوم حصولی این دو از هم جدا است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتش نظردادن در این مورد کار آسانی نیست. به نظر میرسد خوب بود آن نامه لیّنتر نوشته میشد، بهخصوص که گویا آیت اللّه شبیری در جریان افراد آن جلسه نبودهاند. از اینکه ممکن است خواسته باشند پدرانه با این افراد برخورد کنند، نیز نباید غافل بود. واللّه اعلم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: علوم انسانی در فرهنگ ما معنای خاص خود را دارد و با آنچه غرب در علوم انسانی مد نظر دارد متفاوت است. ما از علوم انسانی انتظار افق گشایی داریم و غرب از علوم انسانی انتظار کنترل بحرانهایی را دارد که مدرنیته ایجاد کردهاست لذا ما نظر به اسماء الهی و تجلّیات آن را برای خود، علوم انسانی میدانیم و از این جهت هنر مقدس به عنوان مظهر حقایق عالم راهگشاست ولی موضوعاتی مثل ریاضی و فیزیک در اینجا جایی ندارد. به نظرم اگر بحث «عقل تکنیکی» را که بر روی سایت هست دنبال بفرمایید بد نباشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر میکنم عنایت دارید روش تفقه و اجتهاد در متون دینی آن است که بتوانیم آیات و روایات را در کلیات آن بنگریم به همان معنایی که ائمه میفرمایند: «علینا بإلقاء الاصول و علیکم بالتفریع». و اساساً کار مجتهد آن است که نظر به کلیت آیات و روایات کند و از مصداق به اصطلاح «جَرْی» نماید. در این رابطه بود که عرض شد به صدر روایت نظر شود. حال اگر پادشاه ظالمی بخواهد از این روایت سوء استفاده کند، از ارزش روایت کاسته نمیشود. حضرت رضا«علیهالسلام» ابتدا به امر کلی اشاره میکنند و سپس مصداق اتمِ آن را معلوم مینمایند و این بدان معنا نیست که ما باید آن بحث را متوقف بر مصداق کنیم. این روش در سرتاسر تفسیر ارزشمند المیزان بهچشم میخورد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حیف نیست که انسان در راستای احترام به همسرش هم که شده به خانوادهی همسرش احترام بگذارد و آنها را دوست داشته باشد و از برکات این ارتباط که یکی از آنها سعهی صدر است، بهرهمند شود؟! موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده و همهی زوّار و خدّام دعاگوی امثال شما هستند. قضیهی طرفی که دیر به نماز جماعت رسول خدا«صلواتاللّهعلیهوآله» را شنیدهاید؛ که وقتی به مسجد رسید که دید نماز تمام شده و نمازگزاران در حالِ خارجشدن از مسجدند، یکمرتبه از عمق جانش ندا کرد: «آخ». یکی از نمازگزاران که اهل معنا بود گفت حاضرم ثواب نمازهایم از آنِ تو باشد و ثوابِ آخِ تو برای من. امیدوارم ثواب «آخ»ِ جنابعالی برای ما و شما باشد و ثواب پیادهروی ما نیز. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: از اینکه در کنار نگاه وجودیِ صدرایی متوجهی نگاه هایدگر هستید، بسیار خوب است و در همین رابطه بنده بعد از 11 جلسه بحث در شرح کتاب «رسالة الولایه» از علامه طباطبایی، 6 جلسه با نظر به نگاه هایدگر به بحث «برکات نظر در نسبت بین «وجودِ نفس» با «صِرفُالوجود» پرداختم. اما اینکه بحثِ دوگانهی «وجود» بین ما و سایر موجودات را مطرح میفرمایید باید عنایت داشته باشید ما از طریق معرفت نفس به روش رساله الولایه، متوجه اتصال وجود خود به حضرت حق میشویم. ولی در نگاه وجودی با نظر به اصالت وجود، «وجود» را یک حقیقت گستردهای مییابیم که تمام ماهیات مظاهر آن خواهد بود و احاطهی نگاه وجود به موجودات، نمیگذارد تا ما به ماهیات اصالت دهیم.
در مورد «بدایة الحکمه» در هر حال باید با آن فکر آشنا شد و جایگاه آن را شناخت، بهخصوص که با استاد خوبی مثل آقای امینینژاد مرتبط هستید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر جز این است که ما یک خودِ حقیقی داریم که فطرت ما نمایندهی آن است و با اُنس با خدا تغذیه میشود و یک خودِ غیر حقیقی داریم که نفس امّارهی ما نمایندهی آن است؟ هرکس هر اندازه سعی کند مطابق گرایشهای فطریاش عمل کند، بیشتر به خودِ حقیقیاش نزدیک میشود به همان معنایی که فرمود: «در زمین دیگران خانه مکن / کارِ خود کن، کارِ بیگانه مکن. کیست بیگانه، تنِ خاکی تو / کز برای اوست غمناکی تو»». موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این نکتهی بسیار مهمی است منتها همین موضوع را باید به روش هنرمندانه به صحنه آورد تا به صورت مستقیم نباشد و این، کار هر کسی نیست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: خیر. این مربوط به سخن کانت است و از طرفی مشکل کلیسا و مسیحیت است که در «برهان نظم» متوقفاند. در حالیکه در فلسفهی اسلامی با طرح برهان «امکان و وجوب» و «برهان صدیقین» بهخوبی میتوان وجود خدا را اثبات نمود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ممکن است این نوع کارها جهت مصلحت جامعه اشکال نداشته باشد، ولی مشخص است که روش مقام معظم رهبری در رابطه با آقای هاشمی چنین نیست. ملاحظه کردید که ایشان در آن نماز جمعهی بعد از فتنهی 88 چگونه علناً اظهار فرمودند من در موارد متعدد با آقای هاشمی اختلاف نظر دارم. و یا در صحبت اخیرشان که با فرماندهان سپاه داشتند به طور مستقیم مقابل سخن آقای هاشمی که نیاز به نیروی نظامی را کماهمیت جلوه داده بود؛ سخن خود را اظهار کردند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: امکانِ ذاتی، مثل ذهن انسان که قبل از داشتن صور ذهنی، صرفاً در حدّ امکان است و در ذات خود میتواند صورتهای مختلف را بپذیرد و از قوه به فعل درآید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- فرق نمیکند. فرهنگ غربی در هر حال اصالت را به روش و ابزار میدهد، نه به خصلتِ رجوع به حقیقت 2- در تمدن اسلامی، اصالت به حقیقت داده میشود و در حدّی که رابطهی انسان با حقّ به هم نخورد، از ابزارها استفاده میگردد و در نتیجه معاشقهی انسان با طبیعت محفوظ میماند در حالیکه انسان غربی معنای خود را در مصرف محصولات تکنولوژی شکل داده است، آنهم به هر قیمتی که باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این موارد خوب است مباحثی را که در شرح کتاب «مصباح الهدایه» شده است دنبال بفرمایید. صوت آن بر روی سایت هست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در این مورد در کتاب «خویشتن پنهان» شده است، مبنی بر اینکه بالاخره تقدیر انسان مطابق انتخابهایش رقم میخورد، هرچند از نظر طبیعی زمینه برای تبدیل قوههایش به فعل، هنوز در صحنه باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: خداوند عموماً در امور، صبر ما را امتحان میکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: افرادی که با آن مرحوم روبهرو شدهاند مثل آیت اللّه مکارم شیرازی هنوز زندهاند و موضوع، چیزی نیست که قابل انکار یا تحریف باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- نظر جنابعالی را به جواب سؤال شمارهی 13639 جلب مینمایم 2- همینکه انسان خود را در مسیر تعالیم الهی قرار دهد و فهم خود را با شریعت الهی تطبیق دهد، از نفس امّاره به سوی فطرت سیر کرده 3- وقتی انسان کار را شروع کرد، یکییکی ضعفهای او جهت رفع آن ضعفها ظهور میکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی حضرت رسول «صلواتاللّهعلیهوآله» در حدیث غدیر که مورد اعتماد اکثر علمای اهل سنت است ما را در کنار کتاب خدا به عترت خود ارجاع میدهند و وقتی قرآن طهارت خاص را برای اهلالبیت «علیهمالسلام» قائل است و آیهی «مودت ذی القربی» میخواهد ما به اهلالبیت رجوع کنیم، چگونه میتوان گفت روایات شیعه از قرآن و پیامبر جدا است؟ مضافاً آنکه اولین کتاب روایی اهل سنت در زمان منصور دوانقی و به دستور او توسط احمد حنبل تحت عنوان «مواطات» در رقابت با کتب شیعه که در آن زمان مطرح بود، نوشته شده و از این جهت کتب شیعه در جمعآوریِ روایات پیامبر «صلواتاللّهعلیهوآله» تقدم دارد. موفق باشید
