باسمه تعالی: سلام علیکم: شهید محسن حججی همانطور که در وصیتنامهاش مطرح میکند، میخواسته است مؤثر باشد و خداوند نیز دعای او را طوری اجابت نمود که حقیقتاً بسیاری از معادلات را در فهم حضور انقلاب اسلامی در این تاریخ و در سوریه جلوهی خاصی بخشید، گویا جوانان ما از طریق شهید حججی راهِ گمشدهی خود را در این ظلمات یافتند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1ـ در همان بحث روش شد که اصحاب یمین منوّر به تجلّی «وَ فُرُشٍ مَرْفُوعَةٍ (34) إِنَّا أَنْشَأْناهُنَّ إِنْشاءً (35) فَجَعَلْناهُنَّ أَبْكاراً (36) عُرُباً أَتْراباً (37)» هستند. 2ـ امثال علامه طباطبایی ها که از جملهی اصحاب یمین هستند آن نوع حوری که مربوط به مقرّبین است را نخواهند داشت و تعبیر حوری که در آن گزارش آمدهاست از جملهی همان جمال زیبایی است که برای اصحاب یمین ظهور میکند. موفق باشید
بباسمه تعالی: سلام علیکم: در هر حال، افراط و تفریط در هر کاری خوب نیست. سعی کنید مثل سایر متدینین عمل نمایید و در عین حال، فعالیتهای اجتماعی و اقتصادی داشته باشید. مؤمن باید اهل الفت با دیگران باشد. عرایضی در شرح «دعای مکارم» شده است خوب است به آن رجوع فرمایید. – در قسمت صوتِ سایت، و یا در قسمت جلسات هفتگی جلسهی روز دوشنبه آنها را میتوانید بیابید-. در این تاریخ، ارادت به رهبری بهعنوان عقلِ ولیّ الهی در این تاریخ، نورِ لازم را به عبادات و حرکات شما میدهد. متوجه باشید که آنچه دیندار را به نتیجه میرساند تنها انجام تکلیف نیست، بلکه زندگی در هوایِ حقیقت است و دغدغهی زندگیِ بقیه را داشتن. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مرحوم شهید آوینی که در نگاه به غرب شاگرد دکتر داوری است، همان سخن دکتر داوری را مدّ نظر دارد و اگر در حال حاضر در قید حیات بود، به همان معنایی که دکتر داوری متذکر این تاریخ است، متذکر میشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: میانهروِ واقعی یعنی کسی که بدون افراط و تفریط، جامعه و تاریخ خود را بشناسد و در عین حال از حقوق خود در مقابل نظام استکباری دفاع کند. پس در حال حاضر میانهروِ واقعي حضرت آیت اللّه خامنهای«حفظهاللّه» است که فرمودند من دیپلمات نیستم، انقلابیام. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است که به مباحث «متن خوانی» کتاب «خرد سیاسی زمان توسعه نیافتگی» که بر روی سایت هست رجوع فرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال اگر بتوانید لقبی برای او بگذارید که متعیَّن به یک اسوه و مصداق باشد، او بیشتر، معنای خود را در اسم خود احساس میکند و شما بعداً بیشتر خوشحال خواهید بود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر از طرف صاحبانِ تفکر اشکالاتی به سخنان استدلالی و فلسفی جناب صدرالمتألهین شده است که حکایت از تفکرِ برتر مستشکل باشد؟ بحث حوزه های متفاوت فلسفی بحث دیگری است و این به معنای درست بودن یکی و غلط بودن دیگری نیست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نمیشناسم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1 و 2- اینطور که شما میفرمایید عقل، وجهِ الهی را میفهمد و این غیر از کاری است که قلب با وَجهِ الهی روبهرو و مأنوس میگردد 3- همینطور است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در بحث معرفت نفس در کتاب «خویشتن پنهان» روشن شد که چرا بدنهای مختلف در مقابل میکروبها یک عکسالعمل نشان نمیدهند و چنانچه روح انسان در شدت وجودی بیشتر باشد، بر تأثیر میکروبها غلبه میکند 2- بالاخره این ادراک را اگر کسی نپذیرد، عملاً به هیچ ادراکی از ادراکات خود نمیتواند اعتماد کند و گرفتار یک نوع سوفسطاییگری میشود 3- همینکه میتوان در بسیاری موارد دیوانگان را به کمک درمان بدنشان درمان کرد، نشان میدهد که مشکل آنها در عدم ارتباط صحیح بین جسم و روح است و اینکه جسم نمیتواند آنچه که روح اراده میکند را، صورتِ عمل بپوشاند. شاید کتاب «انسان از تنگنای بدن تا فراخنای قرب الهی» در این مورد بتواند کمک کند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آقا امام زمان«عجلاللّهتعالیفرجه» بهخوبی میدانند که جوانان عزیز ما گرفتار ظلمات آخرالزماناند به همین جهت اعمال غیر شرعی خود را گناه میدانند و لذا به دیدهی مثبت به آنها نگاه میکنند. بشرى كه در ديدار، غربزده است هرگز نمىتواند زمان باقى را بيابد تا به شوق زمان باقى، خود را از زمان فانى آزاد كند، گرفتار زمان يا گرفتار مكر ليل و نهار است غرب مىكوشد وقت شيطانى خود را به همه ملل سرايت دهد تا متون مقدس را با وقت غربى بخوانند و اين فاجعه دوران ما است و موجب شده تا از متون دينى بهره كافى نبريم. اگر ملاحظه مى شود جوانان امروز به دنبال حال و حضور هستند، به جهت آن است كه در عمق فطرت خود نور زمان باقى و «وقت» را مى شناسند و متأسفانه مصداق آن را با بى غمى هاى ليبراليسم و يا فرقه هاى صوفى زده الكى خوشِ حاصل ليبراليسم، اشتباه گرفته و به همين جهت اگر با عالَم بقيةاللهى آشنا شوند به سوى آن سرعت مى گيرند. قرآن در سوره ى سباء مكالمه ى بين مستكبرين و مستضعفان را در قيامت در محضر خداوند مطرح مىكند كه چگونه مستضعفانى كه تحت تأثير مستكبران به گناه افتادند مىگويند: اگر شما نبوديد ما مؤمن مىشديم و مستكبران مىگويند: مگر ما مانع شما شديم وقتى هدايت الهى به سوى شما آمد؟ معلوم است كه خودتان انسانهاى مجرمى بوديد. مستضعفان در جواب مى گويند: *«... بَلْ مَكْرُ اللَّيْلِ وَ النَّهارِ إِذْ تَأْمُرُونَنا أَنْ نَكْفُرَ بِاللَّه ...»* ولى مكر ليل و نهار و فضايى كه در آن زمان ساختند و دستورات و تشويقاتى كه در امر كفر داشتيد كار ما را به آنجا كشاند كه نتوانيم راه هدايت را انتخاب كنيم. اين آيه ما را متوجه مى كند كه چگونه بعضاً روح زمانه قدرت انتخاب را سخت مى كند و چگونه شباهت مردم به زمانه شان از شباهت آنها به پدرانشان بيشتر است. از این دید عرض میکنم اگر با نگاه امام زمان به جوانان نگاه شود، در عین آنکه گناه آنها را تأیید نمیکنیم، ولی بهراحتی هم آنها را گناهکار نمیدانیم. موفق باشید
* سوره ى سبأ، آيه ى 33.
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر میکنم مرگ بر آمریکا به عنوان نمادِ مقابله با استکبار، شبیه آیهی «تَبَّتْ يَدا أَبي لَهَبٍ وَ تَبَّ» و یا آیهی «إِنَّ الَّذينَ يَكْتُمُونَ ما أَنْزَلْنا مِنَ الْبَيِّناتِ وَ الْهُدى مِنْ بَعْدِ ما بَيَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِي الْكِتابِ أُولئِكَ يَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَ يَلْعَنُهُمُ اللاَّعِنُونَ» (159)/بقره) باشد که در اولی میفرماید: دستِ قدرت ابیلهب بریده باد و در دومی میگوید: آنهایی که حقیقت را پنهان میکنند، همانهایی هستند که خدا آنها را لعنت میکند و لعنتکنندگان نیز آنها را لعنت مینمایند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: خیر. اگر رابعه، رابعهی عارفی است که ما میشناسیم خوب میداند که تنها در مظهریت اولیاء معصوم میتوان به خدا نظر کرد و محبت خود را شعلهور نمود به همان معنا که در حدیث قدسی داریم: «كُنْتُ كَنْزاً مَخْفِيّاً، فَاحْبَبْتُ انْ اعْرَفَ، فَخَلَقْتُ الْخَلْقَ لَاُعْرَف»؛[1] من گنجى پنهان بودم، دوست داشتم تا شناخته شوم، پس خلق را خلق كردم كه شناخته شوم. یعنی خداوند با مظاهرش برای ما ظهور میکند و عالیترین مظهر او، انسانهای معصوماند و از طریق آنها راهِ محبت واقعی به خداوند گشوده میشود. موفق باشید
[1] - مصباحالشريعه، ترجمه عبدالرزاق گيلانى، ص 108.
باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب مذکور، راهکارِ مهم «ذهنِ خود را مشغول کن، تا تو را مشغول نکند» یک دنیا دستورالعمل در پی خواهد داشت از جمله کار با تفسیر المیزان به همان روشی که در جزوهی «روش کار با تفسیر المیزان» عرض شده. و دیگر موضوع اصلاح نفس است که هرکس باید به نوعی به آن بپردازد. مثل آنکه جنابعالی با دنبالنکردنِ خطورات، آرامآرام به نتیجهی لازم در اصلاح نفس خواهید رسید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مرحوم آیت اللّه ملکی تبریزی در کتاب ارزشمند «المراقبات» در علت این امر میفرمایند: شرّ از آن جهت که عدمی است و در آخرت این موضوع روشن میشود، کثرتبردار نیست تا گفته شود «جمیع شرّ الآخره». موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- اینکه انسانها چرا چنین اختیارهایی را قبل از تولد میکنند، مربوط به خودشان است. ولی اینکه با همان اختیار میتوانند کنار بیایند و زندگی را طوری تعریف کنند که همان زندگی، بسترِ کمال برای آنها باشد، باز به اختیار خودشان است 2- به نظرم خوب است سری به کتاب «آشتی با خدا» که بر روی سایت هست بزنید و از اول تا آخر آن را مطالعه کنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به این صورتها که میفرمایید نیست. منتها نظام اسلامی سعی دارد در آن حد که فقدان پدر در یک خانواده مشکلاتی را ایجاد میکند، در حدّ بسیار کم جبران کند. مگر در زمان امیرالمؤمنین«علیهالسلام» حضرت برای شهداء از بیت المال مستمری تعیین نکرده بودند؟ حتماً در جریان این موضوع هستید که مرحوم شهید مطهری در کتاب «داستان راستان» آن را آورده.
بسم اللّه الرّحم الرّحیم: زن بيچاره، مشك آب را به دوش كشيده بود و نفس نفس زنان به سوى خانه اش مى رفت. مردى ناشناس به او برخورد و مشك را از او گرفت و خودش به دوش كشيد. كودكان خردسال زن، چشم به در دوخته منتظر آمدن مادر بودند. در خانه باز شد. كودكان معصوم ديدند مرد ناشناسى همراه مادرشان به خانه آمد و مشك آب را به عوض مادرشان به دوش گرفته است. مرد ناشناس مشك را به زمين گذاشت و از زن پرسيد: خوب معلوم است كه مردى ندارى كه خودت آبكشى مى كنى، چطور شده كه بى كس مانده اى ؟ شوهرم سرباز بود. على بن ابيطالب او را به يكى از مرزها فرستاد و در آنجا كشته شد. اكنون منم و چند طفل خردسال.
مرد ناشناس بيش از اين حرفى نزد. سر را به زير انداخت و خداحافظى كرد و رفت، ولى در آن روز آنى از فكر آن زن و بچه هايش بيرون نمى رفت. شب را نتوانست راحت بخوابد. صبح زود، زنبيلى برداشت و مقدارى آذوقه از گوشت و آرد و خرما در آن ريخت و يكسره به طرف خانه ديروزى رفت و در زد. كيستى؟ همان بنده خداى ديروزى هستم كه مشك آب را آوردم، حالا مقدارى غذا براى بچه ها آورده ام. خدا از تو راضى شود و بين ما و على بن ابيطالب هم خدا خودش حكم كند! در باز گشت و مرد ناشناس داخل خانه شد، بعد گفت: دلم مى خواهد ثوابى كرده باشم، اگر اجازه بدهى، خمير كردن و پختن نان، يا نگهدارى اطفال را من به عهده بگيرم. بسيار خوب! ولى من بهتر مى توانم خمير كنم و نان بپزم، تو بچه ها را نگاه دار تا من از پختن نان فارغ شوم. زن رفت دنبال خمير كردن. مرد ناشناس فورا مقدارى گوشت كه خود آورده بود كباب كرد و با خرما، با دست خود به بچه ها خورانيد. به دهان هركدام كه لقمه اى مى گذاشت مى گفت: فرزندم ! على بن ابيطالب را حلال كن، اگر در كار شما كوتاهى كرده است. خمير آماده شد. زن صدا زد: بنده خدا همان تنور را آتش كن. مرد ناشناس رفت و تنور را آتش كرد. شعله هاى آتش زبانه كشيد و چهره خويش را نزديك آتش آورد و با خود مى گفت: حرارت آتش را بچش، اين است كيفر آن كس كه در كار يتيمان و بيوه زنان كوتاهى مى كند. در همين حال بود كه زنى از همسايگان به آن خانه سر كشيد و مرد ناشناس را شناخت، به زن صاحب خانه گفت: واى به حالت! اين مرد را كه كمك گرفته اى نمى شناسى ؟! اين اميرالمؤمنين على بن ابيطالب است. زن بيچاره جلو آمد و گفت: اى هزار خجلت و شرمسارى از براى من، من از تو معذرت مى خواهم. نه، من از تو معذرت مى خواهم كه در كار تو كوتاهى كردم (بحارالانوار، ج ۷ (باب ۱۰۳) ص ۵۹۷). موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: کافی است با دقت و بدون پیشفرضهای گروهی، مطالب ایشان را مدّ نظر قرار دهید. به خودی خود آن مطالب، افقِ فهم را گشوده میگرداند. موفق باشید
