بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
20102
متن پرسش
با عرض سلام و ادب: استاد گرامی با توجه به اینکه در این چند ساله خیلی ها جزء شهدای مدافع حرم بودند و در عین حال گمنام و ناشناخته اند. اما اسارت و شهادت شهید محسن حججی چه رمزی و رازی داشت که توانست اقیانوس وجود عاشقان حسینی را این گونه طوفانی کند. با تشکر فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شهید محسن حججی همان‌طور که در وصیت‌نامه‌اش مطرح می‌کند، می‌خواسته است مؤثر باشد و خداوند نیز دعای او را طوری اجابت نمود که حقیقتاً بسیاری از معادلات را در فهم حضور انقلاب اسلامی در این تاریخ و در سوریه جلوه‌ی خاصی بخشید، گویا جوانان ما از طریق شهید حججی راهِ گمشده‌ی خود را در این ظلمات یافتند. موفق باشید 

19683

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: در بحث سوره واقعه فرمودید مقام حور مقام بالائیست که به مقربین داده می شود که حتی بالاتر از نیت آنهاست. و وقتی خداوند بخواهد به بهترین وجه از مقربین احوال بپرسد بصورت حور تجلی می کند و... حال با چنین توصیفاتی دو سوال دارم: ۱. اگر این مقام مخصوص مقربین و معصومین هست پس تکلیف غیر مقربین چه می شود؟ و آیا شاهد قرآنی هست که برای غیر مقربین حور وجود دارد؟ ۲.با توجه به این مقام حور چرا علامه طباطبائی در آن قضیه ای که نقل می کند بین نماز حوری را دیدم و نهایتا به او محل نگذاشتم و او رفت به آن حور اعتنا نکردند؟ مگر اعمال دنیا غیر از این است که به یکی از بالاترین تجلیات خدا دست پیدا کنیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1ـ در همان بحث روش شد که اصحاب یمین منوّر به تجلّی «وَ فُرُشٍ مَرْفُوعَةٍ (34) إِنَّا أَنْشَأْناهُنَّ إِنْشاءً (35) فَجَعَلْناهُنَّ أَبْكاراً (36) عُرُباً أَتْراباً (37)» هستند. 2ـ امثال علامه طباطبایی ها که از جمله‌ی اصحاب یمین هستند آن نوع حوری که مربوط به مقرّبین است را نخواهند داشت و تعبیر حوری که در آن گزارش آمده‌است از جمله‌ی همان جمال زیبایی است که برای اصحاب یمین ظهور می‌کند. موفق باشید

19501
متن پرسش
استاد عزیز سلام: استاد من از عبادت لذت نمی برم مثلا الان حدود 10 ساله نماز اول وقت میخونم. نافله ها رو میخونم (وایل با اداب کامل ولی الان چند ساله نشسته یا در حال راه رفتن). اوایل روزی یه جز قران می خوندم و الان نیم جز میخونم. حدود دو سال زیارت عاشورا با صد لعن و سلام میخوندم. احساس می کنم این مستحبات مناجات با خدا رو در من خیلی کم کرد و من فقط بر اساس عادت همین جوری انجامشون میدم (بی توجه). هر جا سر کار میرم نمیتونم دوام بیارم اصلا نمیتونم این محیط ها و آدما رو تو محیط کار تحمل کنم. تصمیم گرفتم دیگه این مستحبات رو انجام ندم شاید این مستحبات یه غرور پنهانی در من به وجود آورده که من از این عبادات لذت نمی برم و آدما رو نمیتونم تحمل کنم. فکرم مشغول اینه که یه کاری پیدا کنم تا خرج زن و بچه ام رو در بیارم تا دیگران و خانوادم نگن پدرش کار میکنه و من مفت می خورم. نظر شما چیه در مورد اینکه دیگه این مستحبات رو نمیخوام انجام بدم.
متن پاسخ

بباسمه تعالی: سلام علیکم: در هر حال، افراط و تفریط در هر کاری خوب نیست. سعی کنید مثل سایر متدینین عمل نمایید و در عین حال، فعالیت‌های اجتماعی و اقتصادی داشته باشید. مؤمن باید اهل الفت با دیگران باشد. عرایضی در شرح «دعای مکارم» شده است خوب است به آن رجوع فرمایید. – در قسمت صوتِ سایت، و یا در قسمت جلسات هفتگی جلسه‌ی روز دوشنبه آن‌ها را می‌توانید بیابید-. در این تاریخ، ارادت به رهبری به‌عنوان عقلِ ولیّ الهی در این تاریخ، نورِ لازم را به عبادات و حرکات شما می‌دهد. متوجه باشید که آن‌چه دیندار را به نتیجه می‌رساند تنها انجام تکلیف نیست، بلکه زندگی در هوایِ حقیقت است و دغدغه‌ی زندگیِ بقیه‌ را داشتن. موفق باشید

18024

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: نظرتون راجع به متن دکتر داوری چیست؟ نقد دکتر داوری اردکانی به شهید آوینی وقتي انسان انقلاب را مي بيند، فكر مي كند در انقلاب كارها آسان مي شود. من هم در آن زمان مثل شهيد آويني فكر مي كردم كه غلبه بر جهان نهيليست، زمان غلبه بر نهيليست به زودي فرا مي رسد. ولي تجربه نشان مي دهد اين جهان با اين كه در پايان راه است، چندان قدرت دارد كه به آساني از پاي درنمي آيد و با مسائلي كه خودش ساخته و خودش سلطان آن مسائل است از پاي درنمي آيد. جهان تكنيك با وسايل تكنيك از پاي درنمي آيد. يعني هيچ قدرتي نمي تواند جهان تكنيك را با وسايل تكنيك (كه وسايل تكنيك با جهان تكنيك فرق دارد) در هم بشكند. انقلاب روحي و معنوي چيز ديگري است. حالا اگر انقلاب روحي و معنوي در جهان چنان بسط پيدا كند كه مردمان ديگري شويم، آزاد از تكنيك و آزاد از سلطه تكنيك، در اين صورت، انقلاب بسط مي يابد. اين جهان از پاي درمي آيد. با سياست مي شود با آمريكا و اسراييل مبارزه كرد. مي شود با امپرياليسم و استعمار مبارزه كرد، اما با سياست نمي شود نهيليسم و نيست انگاري را مغلوب كرد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مرحوم شهید آوینی که در نگاه به غرب شاگرد دکتر داوری است، همان سخن دکتر داوری را مدّ نظر دارد و اگر در حال حاضر در قید حیات بود، به همان معنایی که دکتر داوری متذکر این تاریخ است، متذکر می‌شد. موفق باشید

17897
متن پرسش
میانه رو شدن در سیاست های داخلی به چه معناست؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: میانه‌روِ واقعی یعنی کسی که بدون افراط و تفریط، جامعه و تاریخ خود را بشناسد و در عین حال از حقوق خود در مقابل نظام استکباری دفاع کند. پس در حال حاضر میانه‌روِ واقعي حضرت آیت اللّه خامنه‌ای«حفظه‌اللّه» است که فرمودند من دیپلمات نیستم، انقلابی‌ام. موفق باشید

17179

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد بزرگوار: این که حضرتعالی در جزوات مختلف متذکر می شوید باید برای نظام سازی مشکلات را از ریشه یافت و با قانون یا بخش نامه کاستی ها و نقص ها، حل نمی شود و مکر را دیدم تاکید دارید بر این که نظام «آموزشی» ما باید اصلاح گردد، لطف بفرمایید که به طور مشخص و جامع چه رکنی یا ارکانی از نظام آموزشی حل شود؟ چون حقیقتا بنده در حال تحقیق و تعقیب حل این مسئله هستیم تا نظام آموزشی اصلاح شده ای را در قالب کوچک اجرایی کنیم. مضاف بر این که فرمودید نظام «قضایی» ما هم باید اصلاح شود در این موضوع هم نکات لازم و جامع را بفرمایید؟ شایان ذکر است که اگر جزوه یا نوشتاری در این موارد اشاره شده از خودتان یا دیگران هست معرفی نمایید. حلال بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است که به مباحث «متن خوانی» کتاب «خرد سیاسی زمان توسعه نیافتگی» که بر روی سایت هست رجوع فرمایید. موفق باشید

17068

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسمه تعالی با سلام: استاد بنده درباره ی نامگذاری فرزندم با نام «آلاء» از شما سوال پرسیده بودم. شما فرمودید: «این اسم به معنی نشانه است. و از آن‌جایی که اسم باید به چیزی اشاره داشته باشد، نمی‌دانم خودِ نشانه، به چه چیزی اشاره دارد.» . ضمن تشکر سوال من این است که در تفاسیر لغت نامه ها درباره ی این کلمه در قرآن، معنی آن «نعمت ها و نیکی ها» آمده است. یعنی نشانه به این موضوع ها می تواند باشد؟ آیا در این صورت اسم مناسبی هست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال اگر بتوانید لقبی برای او بگذارید که متعیَّن به یک اسوه و مصداق باشد، او بیشتر، معنای خود را در اسم خود احساس می‌کند و شما بعداً بیشتر خوشحال خواهید بود. موفق باشید

16446

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: استاد آیا تمام اشکالاتی که به نظریات ملاصدرا اعم از النفس جسمانیت الحدوث.. و حرکت جوهری و... وارد کرده اند، پاسخ گرفته و رفع شده و کلا اشکالاتش وارد نبوده؟ لطفا کمی توضیح دهید. ممنون
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر از طرف صاحبانِ تفکر اشکالاتی به سخنان استدلالی و فلسفی جناب صدرالمتألهین شده است که حکایت از تفکرِ برتر مستشکل باشد؟ بحث حوزه های متفاوت فلسفی بحث دیگری است و این به معنای درست بودن یکی و غلط بودن دیگری نیست. موفق باشید

14497

بدون عنوان*بازدید:

متن پرسش
سلام: نظرتان در مورد كتابهاي مرحوم محمد علي صالحي غفاري چبست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی‌شناسم. موفق باشید

14445
متن پرسش
با سلام حضرت استاد: 1. ما با نگاه به ظواهر اشیاء مادی با یک نحوه تعقل کمالاتی مانند علم و قدرت و زیبایی را از شئ خاصی انتزاع می کنیم مثلا از گل زیبایی و لطافت و دیگر کمالات را می فهمیم آیا این کمالاتی که به تعقل آمده همان وجه الهی اون شی هست؟ 2. آیا می شود گفت که ما با تعقل و کشف این صفات درون شئ در واقع به باطن شئ نظر کرده ایم و کمالات اسمائی حق را در آن دیده ایم؟ 3. آیا می توانیم بگوییم این شئ تجلی اون صفاتی که عرض کردم هست و در واقع همون صفاته که در این قالب متجلی شده؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1 و 2- این‌طور که شما می‌فرمایید عقل، وجهِ الهی را می‌فهمد و این غیر از کاری است که قلب با وَجهِ الهی روبه‌رو و مأنوس می‌گردد 3- همین‌طور است. موفق باشید

13761
متن پرسش
سلام بر استاد بزرگوار: سوالاتی پیرامون 10 تکته داشتم که خدمتتان عارض می شوم: 1. چرا می فرمایید وقتی مریض می شویم روح مریض می شود و تن تحت حکومت میکروب قرار می گیرد. 2. شما در جواب کسی که عرض کرد چرا من را به مغز نسبت ندهیم فرمودید شما می گویید مغز من پس یک منی هست و یک مغزی و باید مغایرت بین مدرک و مدرک وحود داشته باشد و حال آنکه این مغز من که می گوییم بالمسامحه است و در و این همان مغز است. 3. آیا می توانید عقلا ثابت کنید که دیوانه ها هم نفسشان کامل است و فقط ارتباطش با بدن مختل شده؟ 4. شما در جواب سوال کسی که عرض کرد چرا پیغمبر اکرم با جنبه حقیقی شخص در عالم خواب رو به رو نشدند فرمودید که حقیقتا اینها انسان نبودند و این جنبه غیر انسانی شان بود و حال آنکه حیوانات مظهر تجلی الهی اند و اگر این گونه، افراد گنه کار نشان داده می شوند به خاطر این است که از طریق این شکل به پستی شان پی برند نه اینکه حقیقتا میمون باشند و باز سوال آن بزرگوار تکرار گردد (ادامه سوالات معرفت النفس را ان شاء الله دفعه دیگر به عرضتان می رسانم) 5. می خواهم مقاله ای پیرامون انسان از دیدگاه اسلام یا عام ترش مثلا حق بنویسم می توانید جناب عالی چند کتاب یا مقاله معرفی کنید (غیر از آشتی با خدا و ده نکته که خوانده ام)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در بحث معرفت نفس در کتاب «خویشتن پنهان» روشن شد که چرا بدن‌های مختلف در مقابل میکروب‌ها یک عکس‌العمل نشان نمی‌دهند و چنان‌چه روح انسان در شدت وجودی بیشتر باشد، بر تأثیر میکروب‌ها غلبه می‌کند 2- بالاخره این ادراک را اگر کسی نپذیرد، عملاً به هیچ ادراکی از ادراکات خود نمی‌تواند اعتماد کند و گرفتار یک نوع سوفسطایی‌گری می‌شود 3- همین‌که می‌توان در بسیاری موارد دیوانگان را به کمک درمان بدن‌شان درمان کرد، نشان می‌دهد که مشکل آن‌ها در عدم ارتباط صحیح بین جسم و روح است و این‌که جسم نمی‌تواند آن‌چه که روح اراده می‌کند را، صورتِ عمل بپوشاند. شاید کتاب «انسان از تنگنای بدن تا فراخنای قرب الهی» در این مورد بتواند کمک کند. موفق باشید

12809
متن پرسش
با سلام :ما که مسلمان حقیقی نیستیم یعنی کلی گناه تو پرونده هامونه نقشمون وقتی امام زمان (عج) ظهور کنه چیه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آقا امام زمان«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» به‌خوبی می‌دانند که جوانان عزیز ما گرفتار ظلمات آخرالزمان‌اند به همین جهت اعمال غیر شرعی خود را گناه می‌دانند و لذا به دیده‌ی مثبت به آن‌ها نگاه می‌کنند. بشرى كه در ديدار، غربزده است هرگز نمى‏تواند زمان باقى را بيابد تا به شوق زمان باقى، خود را از زمان فانى آزاد كند، گرفتار زمان يا گرفتار مكر ليل‏ و نهار است غرب مى‏كوشد وقت شيطانى خود را به همه ملل سرايت دهد تا متون مقدس را با وقت غربى بخوانند و اين فاجعه دوران ما است و موجب شده تا از متون دينى بهره كافى نبريم. اگر ملاحظه مى‏ شود جوانان امروز به دنبال حال و حضور هستند، به جهت آن است كه در عمق فطرت خود نور زمان باقى و «وقت» را مى‏ شناسند و متأسفانه مصداق آن را با بى‏ غمى‏ هاى ليبراليسم و يا فرقه‏ هاى صوفى‏ زده الكى‏ خوشِ حاصل ليبراليسم، اشتباه گرفته و به همين جهت اگر با عالَم بقيةاللهى آشنا شوند به سوى آن سرعت مى‏ گيرند. قرآن در سوره‏ ى سباء مكالمه‏ ى بين مستكبرين و مستضعفان را در قيامت در محضر خداوند مطرح مى‏كند كه چگونه مستضعفانى كه تحت تأثير مستكبران به گناه افتادند مى‏گويند: اگر شما نبوديد ما مؤمن مى‏شديم و مستكبران مى‏گويند: مگر ما مانع شما شديم وقتى هدايت الهى به‏ سوى شما آمد؟ معلوم است كه خودتان انسان‏هاى مجرمى بوديد. مستضعفان در جواب مى‏ گويند: *«... بَلْ مَكْرُ اللَّيْلِ وَ النَّهارِ إِذْ تَأْمُرُونَنا أَنْ نَكْفُرَ بِاللَّه ...»* ولى مكر ليل‏ و نهار و فضايى كه در آن زمان ساختند و دستورات و تشويقاتى كه در امر كفر داشتيد كار ما را به آن‏جا كشاند كه نتوانيم راه هدايت را انتخاب كنيم. اين آيه ما را متوجه مى‏ كند كه چگونه بعضاً روح زمانه قدرت انتخاب را سخت مى‏ كند و چگونه شباهت مردم به زمانه شان از شباهت آن‏ها به پدرانشان بيشتر است. از این دید عرض می‌کنم اگر با نگاه امام زمان به جوانان نگاه شود، در عین آن‌که گناه آن‌ها را تأیید نمی‌کنیم، ولی به‌راحتی هم آن‌ها را گناهکار نمی‌دانیم. موفق باشید

 


* سوره‏ ى سبأ، آيه‏ ى 33.

8386
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام خدمت استاد عزیز تا چه اندازه باید در شب خوابید تا به کمال انسان ضرر نزند ما نیم ساعت زودتر از اذان نمی توانیم بیدار شویم با این صحبت ایت الله قاضی می گوید اگر می توانی شب را نخواب آیا مقدور است ؟ این که انسان را نابود و مریض الحال می کند
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: ما فعلا در حد خودمان بایدعمل کنیم تا انشاءالله تجلیات الهی ظهور کند و گستره‌ی عمل را احساس کنیم. موفق باشید
8247
متن پرسش
باسمه تعالی: جناب آقای طاهرزاده در سایت بسیج مدرسه معصومیه، مقاله‌ی زیر در معرض طلاب قرار گرفته. آیا این نوع ورود و خروج را نسبت به دولت صلاح می‌دانید؟ اشرافیتِ دولتی بر علیه جمهوریت دینی دولتی که یاد آورد اشرافیت مسلکی را مردم به اشرافیت رأی ندادند سجاد چاره دان؛پژوهشگر علوم اسلامی رابطه اشرافیت و اسرافکاری یکی از رذایل اخلاقی که فرد و جامعه را به سوی تباهی و مشکلات عدیده می کشاند اسراف است. اسراف عبارت از تجاوز از حدود الهی و گذشتن از خطوط قرمزی است که احکام الهی آنها را تعیین کرده اند. در اینجا بطور اجمال به رابطه اشرافیت و اسرافکاری اشاراتی می کنیم . ● اشرافیت خاستگاه اسراف به نظر می رسد که نوعی رابطه تنگاتنگ میان اشرافیت (ملا و سرمایه داری اترافی) و اسرافکاری وجود دارد . به این معنا که اشرافیگری منش و خصلت اسرافکاری را پدید می آورد و آدمی را از رفتارهای هنجاری به سوی نابهنجاری می کشاند بلکه چنان که قرآن در تعریف اسراف بیان می کند، اشرافیت، آدمی را به سوی فساد سوق داده و از اصلاحیات و اصلاح گری باز می دارد. بر این اساس کسانی که به خوی اشرافیت مبتلا و دچار می شوند، انسان های ضد اصلاحی و مفسدانی هستند که با هرگونه کمال یابی آفرید ه های زمینی از انسان و غیر انسان مخالفت می کنند. رفتارهای ایشان جز فساد و تباهی برای زمین و زمینی ها چیزی به ارمغان نمی آورد و خود و دیگری را به سوی نیستی و هلاکت سوق می دهند. تحلیل قرآن از ایجاد بسیاری از پدیده های زیانبار در زمین این است که این امور دستاوردهای بشری است که عامل مهم چنین رفتار و کردار زیانبار را می بایست در خلق و خوی زشت بشر یافت که برخاسته از کفر وشرک و نفاق است و در رفتارهای فردی و جمعی به شکل خود برتربینی و غرور و تکبر و یا استکبار و اسراف و مانند آن ظهور و بروز می کند. اشرافیت به سبب آن که خود عاملی مهم در ایجاد غرور و تکبر است و چنان که قرآن بیان می دارد آدمی هرگاه استغنا و خود را بی نیاز جست طغیان می ورزد و از حد اعتدال و مرزهای قانونی و فطری بیرون می رود، می توان گفت که اشرافیت استغنایی چیزی جز فساد و تباهی و مخالفت و در نهایت مبارزه با اصلاحات و اصلاح گری به دنبال ندارد. قرآن به مومنان سفارش می کند که از کار و روش و فرمان مسرفان پیروی نکنند ؛ زیرا مسرفان کسانی هستند که در زمین فساد می کنند و اصلاحاتی را انجام نمی دهند. (شعراء آیات ۱۵۱ و۱۵۲) هر چند که در این آیه ریشه اسراف و خاستگاه آن بیان نشده است ولی هرگاه به مطالعه و تحلیل قرآن از زمینه های اسراف توجه شود، دانسته می شود که ریشه و خاستگاه هرگونه اسراف و تجاوز و تعدی و مانند آن را می بایست در اموری چون رفاه دانست که در دست اشرافیت متکبر و مغرور است. خداوند در آیه ۱۲یونس در تحلیل ریشه ها و خاستگاه اسراف گری می فرماید: زمانی که خداوند هرگونه امور ضروری و زیانبار را از کسی بردارد و او را در رفاه و آسایش قرار دهد او رفتار اسرافی در پیش می گیرد و خدا و رستاخیز را فراموش می کند. تحلیل آیه از خاستگاه پدیده اسراف کاری در انسان، این است که انسان در هنگام نیاز و وجود ضرر و زیان به خداوند پناه می برد و فشارها و تنگناهای مختلف او را وادار می سازد که به سوی خدا رفته و دست نیاز به سوی آن بی نیاز دراز کند ولی هرگاه خود را از فشار و تنگناها و گرفتاری ها رها شده یافت، خدا را فراموش می کند و از سر بی نیازی و افزایش آسایش و رفاه، دست به اسراف می زند و این گونه است که اعمال اسرافی مسرفان برای ایشان به عنوان کارهای پسندیده زینت داده می شود و در دام استدراج می افتند. ● موارد اسراف اسراف در اصطلاح قرآنی برخلاف آن چه در فرهنگ ایرانی معنا یافته محدود و منحصر به امور خوردنی ها و نوشیدنی ها نیست و به سخن دیگر منحصر در امور اقتصادی نمی باشد، بلکه از دایره گسترده ای برخودار می باشد و همه امور زندگی بشر در حوزه های اعتقادی و فرهنگی و رفتارهای اقتصادی و سیاسی و نظامی و امور دیگر را در بر می گیرد. اما چه چیزی سبب شده که در فرهنگ ایرانی اسراف تنها در حوزه اقتصادی شناخته و تعریف و محدود شود ، شاید بتوان تکرار آیه: کلوا و اشربوا و لا تسرفوا (اعراف آیه ۳۱) باشد که ورد زبان توده مردم است و در هر کوی و برزنی به سبب ساختار زیبا و کوتاه و روان و شعرگونه اش مصطلح شده و بر زبان رانده می شود. با این همه می بایست توجه داشت که اسراف در کاربردها و فرهنگ قرآنی شامل امور بینشی و اعتقادی و اخلاقی و فرهنگی و سیاسی و رفتاری و نگرشی می شود. از این روست که خداوند ادعای دروغین نبوت (غافر آیه ۲۸)، تکذیب پیامبران (یس آیه ۱۴ و۱۹)، تکذیب قرآن (زخرف آیه ۵)، شرک (غافر آیه ۴۲ و ۴۳)، خودکامگی و استبداد (یونس آیه ۸۳ و دخان آیه ۳۰ و ۳۱)، زیاده روی در آشامیدنی ها، خوردنی ها، زینت ها (اعراف ۳۱) وقصاص (اسراء آیه ۳۳) و حتی در انفاق و بخشش اموال در راه خدا (انعام آیه ۱۴۱ و اسراء آیه ۲۹) و رفتارهای نابهنجار جنسی (ذاریات آیه ۳۲ و۳۴) را از مصادیق و موارد بارز و آشکار اسراف بر می شمارد و از انجام آن باز می دارد و مرتکبان این گونه اعمال را تهدید به عذاب سخت و خواری در دنیا و آخرت می کند. بر این اساس می توان گفت که اشرافیت رفاه زده و مترف به سبب خاستگاه و زمینه های اقتضایی پدیداری اسراف در ایشان، کسانی هستند که به این گونه بینش و نگرش و رفتارهای زشت و فساد انگیز گرایش دارند ودر نهایت اشرافیت، موجبات تباهی خود و دیگران را فراهم می آورد. به سخن دیگر اشرافیت و رفاه زدگی اترافی موجب اسراف می شود و آنان نه تنها نسبت به اصول عقلی و عقلایی (اخلاق ها و آداب و سنت های هنجاری) بی اعتنا بوده و از آن تجاوز و تعدی می کنند بلکه انسان هایی هستند که نسبت به آموزه های وحیانی بی اعتنایی کرده و یا به تکذیب و حتی مبارزه و مخالفت با آن می پردازند و در رفتارهای عملی در زندگی فردی و اجتماعی خویش در خوراک و پوشاک و امور جنسی و مانند آن اسراف را پیشه خویش می سازند و راه اتراف و تبذیر را در زندگی خویش هموار می کنند و حقوق فردی و اجتماعی دیگران را زیر پا می گذارند و حتی دست به قتل و کشتار کسانی می زنند که منادی ایشان به سوی حق و حقیقت و توحید و آموزه های اخلاقی و وحیانی می شوند.(غافر آیه ۲۸) اینان به سبب همین اشرافیت و استغناجویی و احساس خطرناک بی نیازی از خدا و دیگران، انسان های با منش خودپسندی و تکبر و تفاخر هستند و کارهایشان برایشان زیبا و پسندیده جلوه می کند و حتی اطرافیان آنها رفتارهای زشت شان را رفتاری پسندیده جلوه می دهند و رفتارها و کردارهای ناپسند و نابهنجار ایشان را توجیه می کنند. (یونس آیه ۱۲) خود برتربینی و بی نیازی آنان را به خودکامگی و استبداد می کشاند و در زندگی اجتماعی به دیگران ظلم و ستم روا می دارند و خود را برهمگان برتر می شمارند.(یونس آیه ۸۳ و دخان آیات ۳۰ و ۳۱) به هر حال اسراف که در فرهنگ قرآنی به معنای هرگونه تجاوز از حدود و مرزها و خطوط تعادلی در هر کاری است (مفردات راغب اصفهانی ذیل واژه سرف) دارای خاستگاهی چون اشرافیت و آسایش اترافی و رفاه زدگی است. انسان های رفاه زده و اشراف بی نیاز از خدا، در هرکاری از کارهای خویش چون امور اقتصادی و فرهنگی وسیاسی و حتی بینشی و نگرشی و اعتقادی راه اسراف را می پیمایند و به سبب غرور و بی نیازی خویش خدا را بنده نیستند و در زمین فساد می کنند و آن را گسترش می دهند و جلوی اصلاحات را نیز می گیرند. (یونس آیه ۱۲) ● ویژگی های اشراف چنان که گفته شد مراد از اشراف و اشرافیت در این نوشتار، مترفان و ملا هستند؛ هر چند در ادبیات و فرهنگ عربی اشراف جمع شریف به معنای بزرگ قدر و اصیل و پاک نژاد و مانند آن می باشد (لغت نامه دهخدا) ولی در فرهنگ ایرانی مفهوم خاصی از اشرافیت فهمیده می شود که با واژگان عربی ملا و مترف و مانند آن هم معنا و مفهوم می باشند. در این نوشتار منظور از اشراف کسانی هستند که به سبب توانایی اقتصادی و سرمایه زیاد و شگفت انگیز و نیز قدرت و امکانات مادی فراوان دارای رفتاری اسراف گونه هستند. از نظر قرآن اشرافیت به معنای پیش گفته (ملا و مترف) انسان های مرتجع و واپس گرا در برابر اصلاحات سازنده (زخرف آیه ۲۳)، افراطی و اسرافکار (کهف آیه ۲۸)، بدخلق و درشت خوی (قلم آیه ۱۰ تا ۱۴)، کراهت از حق و حقیقت (مومنون آیه ۶۴ و ۷۰) استکبار در رفتارهای اجتماعی و سیاسی (یونس آیه ۷۵ و مومنون آیه ۴۵ و ۴۶) افسادگری (اعراف آیه ۱۰۳) تهمت (اعراف آیه ۱۰۸ و ۱۰۹ و ۱۲۷) ظلم و ستم (اعراف آیه ۱۰۳) جرم گرایی (هود آیات ۲۵ تا ۳۵) افراط کاری (کهف آیه ۲۸)، جاه طلبی (بقره آیه ۲۴۶ و ۲۴۷) غرور و تفاخر (کهف و انکار حق (اعراف آیه ۶۶ تا ۹۰) کوردلی (اعراف آیه ۵۹ و ۶۴) هستند. نتیجه چنین منش و خلق و خوی چیزی جز ارزش گذاری های نادرست و غلط (بقره آیه ۲۴۶ و۲۴۷) امتیاز طلبی و زیاده خواهی (زخرف آیه ۳۱) حسادت نسبت به دیگران (ص آیه ۶ و ۸) تهدید نسبت به اصلاح گران و اصلاح طلبان (اعراف آیه ۸۸) فریبکاری و توطئه نسبت به مردم و جامعه (مومنون آیه ۲۳ و ۳۴) واسراف گری و هر چیزی که در حوزه تجاوز و تعدی و ظلم و ستم می باشد ، نخواهد بود. از این روست که می توان گفت اشرافیت به معنای پیش گفته خاستگاه و سر منشاء بسیاری از فسادها و تباهی ها و مشکلات فردی و اجتماعی است که به بخشی از آن در این جا اشاره شده است، یکی از مهم ترین خاستگاه های اسراف (به مفهوم قرآنی) همین اشرافیت پیش گفته است. اشرافیت و جمهوریت تقابل ناهمگون انقلابی که می بینید هست حاصل پرپرشدن لاله های سرخ انقلاب روح الله است.حاصل یا رب یارب مقربان کوی لقای الهی است. خاطره ای از امام خمینی-رضوان الله تعالی علیه- بگویم: دو خاطره از ساده زیستی امام خمینی(ره) آیت الله مسلم ملکوتی از شاگردان قدیمی حضرت امام بودند که توفیق درک محضر ایشان را در ایران و نجف داشته اند. ایشان که از نزدیک با بیت حضرت امام در نجف مرتبط بوده، درباره خانه امام در نجف و ساده زیستی ایشان دو خاطره خواندنی تعریف نموده است: «این منزل در شارع الرّسول قرار داشت و آقای شیخ نصر الله [خلخالی] آن را اجاره و تهیه کرده بود. این منزل دو طبقه داشت و در هر طبقه دو اتاق که مساحت هر کدام دوازده متر بود، وجود داشت. یکی از اتاق ها مخروبه بود و قابل استفاده نبود و چون آشپزخانه اش کوچک بود، ظروف و چراغ غذا را در حیاط می گذاشتند. هنگام ورود امام به نجف، یکی از اطاق ها برای امام اختصاص یافت. ... حضرت امام به مدت 15 سال در این خانه اجاره ای مانند سایر طلاب معمولی زندگی کرد. بارها نزدیکان خواستند یک کولر بر یکی از اتاق ها نصب کنند، اما امام با لحن شدید فرمود: "شما دست به یکی کردید تا مرا جهنمی کنید." و مانع از این کار شد. تا اینکه پس از چند سال، دیگر به اصرار زیاد برخی اعاظم قبول کردند یک پنکه در آن گذاشته شود. اتاق بیرونی حضرت امام با زیلوهای فرسوده پوشیده شده بود. یک وقت برخی نزدیکان عرض می کنند: "این ها مناسب منزل شما نیست اجازه بدهید آنها را تعویض کنیم." امام در جواب می فرماید: "مگر منزل صدر اعظم است؟!" و اجازه تعویض نمی دهد.» (خاطرات آیت الله مسلم ملکوتی، چاپ مرکز اسناد انقلاب اسلامی، صفحه 185) در زمان ریاست جمهوری مقام معظم رهبری ایشان غذای بسیار ساده می خوردند و عنوان می کردند گوشت ‏گرم تابحال از بازار نخریده‌ام و مانند مردم گوشت یخی با کالابرگ تهیه می‌کنم ضمن اینکه فرش ‏دستباف موجود هم جهیزیه خانم من است که البته نخ‌نما شده است.(آیت الله مصباح یزدی) نمی شود در کلامتان امام گفت و در عملتان امام را از صفحه برنامه هایتان حذف کرد...نمی شود امام را از عینک اشرافیت تحلیل نمود...نمی شود ساده زیستی امام امت را در کوچه های سیاه و سرد اشرافیت از یادها و خاطره ها زدود...امام را امامی دیگر ظهور نموده است...ساده زیستی روح الله میراثی بود حضرت سید علی ماه خامنه ای یمان به ارث برده است...در خیابان فلسطین تهران بوی سادگی و بی پیرایشی «ولیّ» به مشام جمهوریت می آید.اشرافیتی که در دولت دیده می شود ظهور سازندگی بدون در نظر گرفتن مستضعفین است... کاخ سعدآباد را می گویم،آنجایی که جمهوریت به فراموشی سپرده می شود...آنجایی که یاد نمی آورد مادر شهید را...آنجایی که «کیشی» دیگر است اما در دل تهران مدرنیته معمار...کاخی که بوی خدا نمی دهد برای جمهوریت دینی...کاخی در برابر حسینه روح الله است...کاخی که دیپلماسی خمینی را نادیده گرفت...کاخ که می رفت و می رود که «جغرافیای معرفتی روح الله» را در کوچه پس کوچه های انفعال دیپلماسی با اندکی لبخند پیران و کفتاران خارجه غرب به مزایده گذارد...آری کاخ یاد می اورد پلمب هسته ای را...یاد می آورد ظهور دیپلماسی انفعالی را....یاد می آورد 2 سال عقبگرد هسته ای را...یاد می آورد خشنودی صهیونی را...نمی شود از امام گفت و به کلام و آرمان امام پشت کرد... پاس می داریم خون شهدا را...پاس می داریم کلام روح الله را...پاس می داریم دیپلماسی سید علی را...پاس می داریم عدالت مهدوی را...پاس می داریم قلم فرسایی آوینی را...پاس می داریم یتیم های محلی را...خزانه امنیت خالی است...خزانه اقتصادی خالی است...خزانه فرهنگی خالی است...خزانه امریکا سرشار از دلارهای زیبایست!!! اشرافیت قاتل جمهوریت دینی است...اشرافیت یعنی ماشین های لوکس...اشرافیت یعنی شوی دختران بزک کرده در کاخ سعدآباد...اشرافیت یعنی با ادب دانست مستر اوباما...اشرافیت یعنی خوشگذرانی در کیش...در منطقه آزاد...آزادِ آزادِ آزاد...آزادی از «ساده زیستی ولیّ»...آزادی از درد جمهوریت...آزادی از همه چیز حتی خدا... منبع:سایت بسیج مدرسه معصومیه
متن پاسخ
- باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به این‌که رهبری عزیز در سخنان اول فروردین از کانون‌ها و نیروهای متعهد به انقلاب خواستند بدون تخریب دولت انتقاد‌های خود را داشته باشند و این تذکر رهبری حاکی از آن است که حداقل در بدنه‌ی دولت جریان‌هایی نفوذ دارند که نمی‌توان گفت نسبت به اصل نظام اسلامی تعهدی دارند، وظیفه‌ی هرکسی هست که با تذکرات و انتقادات اجازه ندهد سخنان آن افراد فضای انقلاب اسلامی را برای جوانان مکدّر کند و لذا انتقاد وقتی در راستای نکته‌ی فوق‌الذکر باشد نه‌تنها لازم بلکه واجب است. فراموش نکنید که از زهرای مرضیه«سلام‌اللّه‌علیها» بگیرید و زحمات آن انسان متعهد تا تحمل سختی‌های آنچنانی علی مرتضی«علیه‌السلام» و خون‌های ریخته‌شده‌ی شهداء و آه و سوز همسران و مادران شهداء همه برای آن است که این انقلاب در مسیر اهداف الهی خود جلو برود و نمی‌توان ناظر بعضی از سخنان افرادی بود که گویا تا حدّ مستعمره‌شدن ایران اسلامی در ذیل کثیف‌ترین تمدن تاریخ راضی هستند. حدّاقل نتیجه‌ی این نوع انتقادات آن است که دولت محترم نسبت خود را با این‌گونه افکار و افراد مشخص می‌کند وگرنه همه‌ی ما سخت باید مواظب باشیم دولت اسلامی تضعیف نشود. و دولت نیز باید مواظب باشد در جاده‌ای قرارش ندهند که آن جاده به آرمان‌های انقلاب اسلامی منتهی نشود. موفق باشید
2656

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی.اینجانب قصد ازدواج نموده ام و فرد خاصی مدنظرم می باشد اگر امکان دارد برایم استخاره بزنید آیا رضایت خداوند در این انتخاب هست؟آیا مصلحت اینجانب هست؟از شما برای این امر خطیر و فراهم شدن شرایط و رفع موانع التماس دعا دارم .ان شاالله مساله همگان در این زمینه به زیبایی حل شود.متشکرم.پیشاپیش شهادت امام محمد تقی علیه السلام را تسلیت عرض می نمایم و پس از آن سالروز ازدواج حضرت علی علیه السلام و حضرت زهرا سلام الله علیها را تبریک.خدانگهدار.من الله توفیق.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: ( در خانه برای کسی استخاره نمی‌کنم. موفق باشید
1760
متن پرسش
با سلام از نظر فلسفه ماده یا جماد چیست؟ادراک واگاهی چیست؟چرا ماده اگاهی و ادراک ندارد؟ ایا قبل از انفجار بزرگ ماده وجود داشته است؟چرا ماده اولیه جهان نمیتواند بدون خالق باشد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام جنابعالی در این سؤال از بنده خواسته‌اید یک دوره فلسفه برایتان بگویم که حق بدهید چنین امکانی در این‌جا نیست. پیشنهاد می‌کنم ابتدا کتاب «ده نکته از معرفت نفس» با سی‌دی‌های مربوطه را کار کنید تا تصور صحیحی نسبت به ماده و مجرد برایتان پیدا شود. در مورد تئوری انفجار بزرگ نباید جدّی باشید چون صرفاً یک تئوری است، اما این‌که چرا ماده‌ی اولیه نمی‌تواند بدون خالق باشد بحثی است که در برهان صدیقین باید دنبال کنید و این‌که در آن صورت لازم می‌آید ماده‌ی اولیه عین هستی باشد و عین هستی خصوصیاتی دارد که ماده‌ی اولیه به جهت محدودیت‌هایش نمی‌تواند عین هستی باشد. موفق باشید
1531

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و خسته نباشید:همسر بنده فردی معتقد و مذهبی است منتهی گاهی در مباحث مربوط به تفکرات غربزدگی و زندگی امروزی صحبتهایی می کنند که برای من سوال پیش میاید. از جمله اینکه ایشان می گویند: در قدیم اسم فرزندانشان را اگر مثلا غلامعلی می گذاشتد منظورشان این بود که فرزندشان غلام امام علی است،اما امروزه که امیر علی یا امیر محمد می گذارند صحیح نیست چون اسم علی و محمد مافوق است و اصل با آنها است نه اینکه مثلا فرزند من امیر و فرمانده علی یا محمد باشد.بسیار متشکرم.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: دقت خوبی است ولی شاید آن‌هایی که اسم فرزندشان را امیرعلی می‌گذارند منظورشان تقدّم صفت علی«علیه‌السلام» است بر اسم آن حضرت. موفق باشید
778

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و خسته نباشید و آرزوی توفیقات روزافزون از درگاه حضرت حق برای شما. استاد گرامی چند سوال از حضورتان داشتم: 1- استاد با توجه به اینکه شب قدر در ایران مثلا با عربستان و یا جاهای دیگر زمانش فرق دارد، شب قدر که ملائکه نازل می شوند و ... کدام است ؟ آن شب که ما قدر میگیریم یا آن شب که در مثلا عربستان میگیرند؟ 2- با توجه به سخنرانیهای حضرتعالی به این نتیجه میرسیم که ائمه معصومین علیهم السلام ناظر بر اعمال و رفتار ما هستند، اگر این گونه است چرا در روایات آمده اعمال شیعیان دوشنبه و پنج شنبه به ائمه علیهم السلام ارائه می شود. مگر ایشان همیشه ناظر بر اعمال نیستند. 3- آیا همه ائمه بر اعمال ما ناظر هستند و یا فقط امام زمام عج الله تعالی فرجه الشریف؟ با تشکر
متن پاسخ
همان‌طور که صبح مردم ایران مربوط به خودشان است و باید در صبح خودشان نمازشان را بخوانند، و فقط در زمانی که برای آن‌ها بین طلوع فجر تا طلوع شمس است نماز صبح‌شان قبول است، شب قدر مردم ایران نیز مربوط به خودشان است و در شب قدر خودشان ملائکه و روح بر قلبشان نازل می‌شود و افق آن سال را برای آن‌ها می‌گشاید. نظر ائمه«علیهم‌السلام» در روز دوشنبه و پنج‌شنبه نظر خاص است و در سایر اوقات نظر عام، مثل آن‌که ماه رمضان شهرالله گفته می‌شود در حالی‌که همه‌ی ماه‌ها ماه خدا است ولی در این ماه رابطه‌ای خاص بین مخلوقات با خالقشان برقرار است. در روز دوشنبه و پنج‌شنبه حضرت با نظر خاص به اعمال شیعیان نظر دارند تا اگر شرایط ارتقاء خود را فراهم کرده‌اند آن‌ها را به لطف خاصی برسانند. همه‌ی ائمه«علیهم‌السلام» ناظر اعمال‌اند، اما به قول حافظ: «امروز امیر در میخانه تویی، تو» مسئولیت اصلی امور شیعیان امروز به عهده‌ی وجود اقدس حضرت صاحب‌الزمان«عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» است و ایشان مسئول اصلاح امور جهت حاکمیت نهایی حق در عالم هستند. موفق باشید
21497
متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیز: درباره برائت از کفار سوال داشتم می خواستم لزوم گفتن شعارهای «مرگ بر آمریکا» و امثال آن و همچنین آتش زدن و پا گذاشتن روی پرچم را برای من ریشه یابی کنید چرا که بنده با ایمان کامل به حفط روحیه اسکتبارستیزی هنوز توجیه خوبی برای این کار (یعنی گفتن شعار مرگ بر...) ندارم. لطفا شروع و مبنای آن در ابتدای انقلاب و همپنین در صورت وجود نمونه در دوران ائمه را بیان کنید. با تشکر خدا نگهدار
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم مرگ بر آمریکا به عنوان نمادِ مقابله با استکبار، شبیه آیه‌ی «تَبَّتْ يَدا أَبي‏ لَهَبٍ وَ تَبَّ» و یا آیه‌ی «إِنَّ الَّذينَ يَكْتُمُونَ ما أَنْزَلْنا مِنَ الْبَيِّناتِ وَ الْهُدى‏ مِنْ بَعْدِ ما بَيَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِي الْكِتابِ أُولئِكَ يَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَ يَلْعَنُهُمُ اللاَّعِنُونَ» (159)/بقره) باشد که در اولی می‌فرماید: دستِ قدرت ابی‌لهب بریده باد و در دومی می‌گوید: آن‌هایی که حقیقت را پنهان می‌کنند، همان‌هایی هستند که خدا آن‌ها را لعنت می‌کند و لعنت‌کنندگان نیز آن‌ها را لعنت می‌نمایند. موفق باشید   

20461
متن پرسش
با عرض سلام و خدا قوت خدمت جنابعالی: از رابعه نقل شده شبی پیامبر را در خواب دیدم گفت رابعه مرا دوست داری؟ گفتم ای رسول خدا چه کسی است که شما را دوست ندارد ولی آنقدر محبت حق مرا فراگرفته که جایی برای دوستی غیر نمانده. آقا آیا این مطلب می تواند درست باشد؟ چون محبت پیامبر (ص) محبت غیر نیست.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خیر. اگر رابعه، رابعه‌ی عارفی است که ما می‌شناسیم خوب می‌داند که تنها در مظهریت اولیاء معصوم می‌توان به خدا نظر کرد و محبت خود را شعله‌ور نمود به همان معنا که در حدیث قدسی داریم: «كُنْتُ كَنْزاً مَخْفِيّاً، فَاحْبَبْتُ انْ اعْرَفَ، فَخَلَقْتُ الْخَلْقَ لَاُعْرَف»؛[1] من گنجى پنهان بودم، دوست داشتم تا شناخته شوم، پس خلق را خلق كردم كه شناخته شوم. یعنی خداوند با مظاهرش برای ما ظهور می‌کند و عالی‌ترین مظهر او، انسان‌های معصوم‌اند و از طریق آن‌ها راهِ محبت واقعی به خداوند گشوده می‌شود. موفق باشید  


[1] - مصباح‏الشريعه، ترجمه عبدالرزاق گيلانى، ص 108.

19625

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیز: بنده پیش تر در مورد کنترل خیال و وهمیات از حضرتعالی پرسش نمودم و جنابعالی هم در جهت رفع آن ها فرمودیدکه کتاب ادب خیال و عقل و قلب را مورد مطالعه و مداقه قرار دهم، واقعیتش بنده پیش از این که حضرتعالی چنین پیشنهادی بدید دو بار این کتاب را مطالعه کرده بودم، اما استاد عزیز الان می خواهم سوالم را دقیق و جزئی بپرسم. استاد عزیز با توجه به این که هر انسانی که خیال خودش را تربیت نکرده باشد طبیعتا در معرض هزاران خیال پوچ و پست قرار می گیرد، اما به طور خیلی خاص این حقیر که واقعا وقتی انسان های پیرامونم را نگاه می کنم و دقت می کنم کمتر این وهمیه به سراغشان می آید و اگر هم می آید خیلی اذیتشان نمی کند این است که بنده شدیدا خیالم پرواز می کند به سمت خیالات و تصورات افراد پیرامونم مثلا وقتی که در جمعی صحبت می کنم به جای این که خیال و فکرخودم را جمع و متمرکز کنم که حرفی که می زنم مورد رضایت الهی و درست باشد، سریعا ذهنم می رود به سمت مخاطب که الان که من دارم حرف می زنم اون در مورد من چی فکر می کند! و این خیال خیلی پوچ و آزار دهند اصلا اجازه نمی دهدکه صحبت کنم! استاد عزیزم نمی دانم چقدر این حالت را درک می کنید ولی واقعا خیلی سخت و آزاردهنده شده! به خدا خیلی توکل کردم و شدیدا هم به ائمه هدی (ع) متوسل می شوم برای رفع این خیال باطل. استاد عزیزم چرا باید بنده چنین حالتی داشته باشم؟ واقعا چرا باید به این شدت وحدت باشه!؟ علت شدید بودن این خیال به بنده بفرمایید؟ تا ان شاءالله برای رفعش به لطف دعای های شما استاد عزیزم و عنایات ائمه معصومین مرتفع می شود. سپاس وافر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب مذکور، راه‌کارِ مهم «ذهنِ خود را مشغول کن، تا تو را مشغول نکند» یک دنیا دستورالعمل در پی خواهد داشت از جمله کار با تفسیر المیزان به همان روشی که در جزوه‌ی «روش کار با تفسیر المیزان» عرض شده. و دیگر موضوع اصلاح نفس است که هرکس باید به نوعی به آن بپردازد. مثل آن‌که جنابعالی با دنبال‌نکردنِ خطورات، آرام‌آرام به نتیجه‌ی لازم در اصلاح نفس خواهید رسید. موفق باشید

19218
متن پرسش
سلام جناب استاد: سوالی داشتم از محضرتون: در دعای ماه رجب می خوانیم: «أَعْطِنِی بِمَسْأَلَتِی إِیَّاکَ جَمِیعَ خَیْرِ الدُّنْیَا وَ جَمِیعَ خَیْرِ الْآخِرَةِ وَ اصْرِفْ عَنِّی بِمَسْأَلَتِی إِیَّاکَ جَمِیعَ شَرِّ الدُّنْیَا وَ شَرِّ الْآخِرَةِ"» چرا در فراز دوم این دعا، لفظ جمیع برای شر آخرت تکرار نشده است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مرحوم آیت اللّه ملکی تبریزی در کتاب ارزشمند «المراقبات» در علت این امر می‌فرمایند: شرّ از آن جهت که عدمی است و در آخرت این موضوع روشن می‌شود، کثرت‌بردار نیست تا گفته شود «جمیع شرّ الآخره». موفق باشید

19077
متن پرسش
سلام: عیدتون مبارک استاد من رابطم با خدا قطع شده، به شدت از دستش عصبانی هستم، ناراضی از بدنی که به من داده (جثه کوچک) ، ناراضی از وضع مالی (فقر - عدم داشتن خانه و ماشین) ناراضی از پدر و مادر (عدم انجام حداقل وظیفه پدری و مادری و اغلب موارد ضربه به پیشرفت فرزند) ناراضی از خودم به خاطر اشتباه در انتخاب رشته و بن بست در درس خواندن، احساس می کنم بهم ظلم شده، تنفر، عصبانیت، افسردگی هم شده محصول این نارضایتی، عدم داشتن شغل و در نتیجه عدم ازدواج، پاک گیج گیجم..... استاد لطفا این سوالات برام جواب دهید 1. آیا من این شرایط را قبل ورود به این دنیا برای خودم انتخاب کردم یا خدا؟ اگر من چرا حداقل انتخاب کردم نه حداکثر؟ 2. چگونه رابطه ام را با خدا دوباره برقرار کنم در شرایطی که بسیار ناراضیم؟ یه راه حل عملی - یه کتابی، یه عملی که زندگیمو تغییر بده، اوضاع همینطور پیش بره احتمالا آخرتم هم از بین میره.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- این‌که انسان‌ها چرا چنین اختیارهایی را قبل از تولد می‌کنند، مربوط به خودشان است. ولی این‌که با همان اختیار می‌توانند کنار بیایند و زندگی را طوری تعریف کنند که همان زندگی، بسترِ کمال برای آن‌ها باشد، باز به اختیار خودشان است 2- به نظرم خوب است سری به کتاب «آشتی با خدا» که بر روی سایت هست بزنید و از اول تا آخر آن را مطالعه کنید. موفق باشید

17849
متن پرسش
با سلام و آرزوی سلامتی: در مورد تفاوتهایی که در رابطه با خانواده و فرزندان شهدا در جامعه هست توضیح بدهید که از تایم کاری مرخصی گرفته و تحصبل می کنند، با سهمیه استخدام می شوند، با سهمیه به دانشگاه می روند، حق بیمه و مالیات از فیش حقوقی آنها کسر نمی شود و... که به جهت مطول شدن ادامه نمی دهم. اصل مطلب: زمانی که طلحه و زبیر (طلحه الخیر و سیف الاسلام. به فرموده پیغمبر اکرم(ص)) به نزد حضرت امیر رفتند به طمع عمارت بصره و ....همه شنیده ایم که حضرتش شمعی را خاموش کردند که اسراف در بیت المال نشود و تلویحا" به آن دو نفر بفهماند که آنجا جایی نیست که مزد شمشیر و جانبازی در راه خدا به پول و مقام معاوضه شود چرا که معامله با خدا کرده اند و خداوند رحمان خود خریدار است در این معامله. که آنها هم نفهمیدند و تا آخر رفتند تا جنگ جمل و عاقبت به خیر نشدند. چرا در زمان ما این تفاوتها که باعث کدورت است اعمال می شود؟ و مگر می شود کار و جهاد آخرتی را با دنیا پاداش داد که اگر می شد علی اعلا انجام می داد. مگر اینگونه نیست که دستگیری هر افتاده ای در جامعه اسلامی وظیفه حکومت است؟ از اینکه سوالم شاید خیلی مودبانه نباشد این کوچکترین شاگرد خود را ببخشید. آرزوی سلامتی و طول عمر برایتان دارم. و همچنین دیدار روی مبارکتان. ان شاءلله.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به این صورت‌ها که می‌فرمایید نیست. منتها نظام اسلامی سعی دارد در آن حد که فقدان پدر در یک خانواده مشکلاتی را ایجاد می‌کند، در حدّ بسیار کم جبران کند. مگر در زمان امیرالمؤمنین«علیه‌السلام» حضرت برای شهداء از بیت المال مستمری تعیین نکرده بودند؟ حتماً در جریان این موضوع هستید که مرحوم شهید مطهری در کتاب «داستان راستان» آن را آورده.

بسم اللّه الرّحم الرّحیم: زن بيچاره، مشك آب را به دوش كشيده بود و نفس نفس زنان به سوى خانه اش مى رفت. مردى ناشناس به او برخورد و مشك را از او گرفت و خودش به دوش كشيد. كودكان خردسال زن، چشم به در دوخته منتظر آمدن مادر بودند. در خانه باز شد. كودكان معصوم ديدند مرد ناشناسى همراه مادرشان به خانه آمد و مشك آب را به عوض مادرشان به دوش ‍گرفته است. مرد ناشناس مشك را به زمين گذاشت و از زن پرسيد: خوب معلوم است كه مردى ندارى كه خودت آبكشى مى كنى، چطور شده كه بى كس مانده اى ؟ شوهرم سرباز بود. على بن ابيطالب او را به يكى از مرزها فرستاد و در آنجا كشته شد. اكنون منم و چند طفل خردسال.
مرد ناشناس بيش از اين حرفى نزد. سر را به زير انداخت و خداحافظى كرد و رفت، ولى در آن روز آنى از فكر آن زن و بچه هايش بيرون نمى رفت. شب را نتوانست راحت بخوابد. صبح زود، زنبيلى برداشت و مقدارى آذوقه از گوشت و آرد و خرما در آن ريخت و يكسره به طرف خانه ديروزى رفت و در زد. كيستى؟ همان بنده خداى ديروزى هستم كه مشك آب را آوردم، حالا مقدارى غذا براى بچه ها آورده ام. خدا از تو راضى شود و بين ما و على بن ابيطالب هم خدا خودش حكم كند! در باز گشت و مرد ناشناس داخل خانه شد، بعد گفت: دلم مى خواهد ثوابى كرده باشم، اگر اجازه بدهى، خمير كردن و پختن نان، يا نگهدارى اطفال را من به عهده بگيرم. بسيار خوب! ولى من بهتر مى توانم خمير كنم و نان بپزم، تو بچه ها را نگاه دار تا من از پختن نان فارغ شوم. زن رفت دنبال خمير كردن. مرد ناشناس فورا مقدارى گوشت كه خود آورده بود كباب كرد و با خرما، با دست خود به بچه ها خورانيد. به دهان هركدام كه لقمه اى مى گذاشت مى گفت: فرزندم ! على بن ابيطالب را حلال كن، اگر در كار شما كوتاهى كرده است. خمير آماده شد. زن صدا زد: بنده خدا همان تنور را آتش كن. مرد ناشناس رفت و تنور را آتش كرد. شعله هاى آتش زبانه كشيد و چهره خويش را نزديك آتش آورد و با خود مى گفت: حرارت آتش را بچش، اين است كيفر آن كس كه در كار يتيمان و بيوه زنان كوتاهى مى كند. در همين حال بود كه زنى از همسايگان به آن خانه سر كشيد و مرد ناشناس ‍ را شناخت، به زن صاحب خانه گفت: واى به حالت! اين مرد را كه كمك گرفته اى نمى شناسى ؟! اين اميرالمؤمنين على بن ابيطالب است. زن بيچاره جلو آمد و گفت: اى هزار خجلت و شرمسارى از براى من، من از تو معذرت مى خواهم. نه، من از تو معذرت مى خواهم كه در كار تو كوتاهى كردم (بحارالانوار، ج ۷ (باب ۱۰۳) ص ۵۹۷). موفق باشید

17407

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: اخیرا ، جزوه ی وظایف و نحوه ی سلوک طلبه عصر انقلاب را مطالعه کرده ام ؛ لطفا راهنمایی کنید که ما طلاب ، باید با چه دیدی و چگونه به صحبت ها و بیانات مقام معظم رهبری (حفظه الله تعالی) بنگریم و چگونه با بیانات ایشان مرتبط باشیم ، تا خط فکری ما ، با خط فکری ایشان ، هماهنگ شود و ان شاء الله بتوانیم به تقویت و پیشرفت انقلاب ، به احسن وجه کمک کنیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کافی است با دقت و بدون پیش‌فرض‌های گروهی، مطالب ایشان را مدّ نظر قرار دهید. به خودی خود آن مطالب، افقِ فهم را گشوده می‌گرداند. موفق باشید

نمایش چاپی