بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
19580
متن پرسش
با سلام و احترام خدمت استاد عزیز: در ده نکته از معرفت نفس فهمیدیم که حقیقت انسان من اوست و تن ابزار ، و چیستی من همان هست اوست و مجرد زمان و مکان ندارد و من نظر به تن دارد و در برهان صدیقین فهمیدیم که یک وجود در صحنه هست آن هم خداست و هر چه هست تجلی عین وجود است که تجلی کرده و این عالم هم پایین ترین مرتبه وجود است از همان تجلی. و خدا گفته شد که همه جا هست و به تمامه هست مثل من در بدن که همه جاست و گاهی در بینایی گاهی در شنوایی و غیره ظهور و تجلی می کند و باز روشن شد که خدا همه جا حضور دارد و ظهورات متفاوت دارد مثل همان من. سوال من این است که از آنجایی که تمام هستی تجلی حضرت حق است و بود ما و هستی همان ربطمان به خداست و همان طور که خدا اراده کرده و این هستی را تجلی کرده و مرتب فیض می رساند و اگر اراده کند فیض قطع شود تمام این ممکن الوجودات نیست می شوند مطلب اینجاست که آیا کل این عوالم از مجردات گرفته تا این پایین ترین مرتبه عالم ماده فعلی، همه در اراده خدا اتفاق می افتد؟ یا مطلب بطور دیگریست چون خدا تجرد شدید دارد و دانستیم که خدا شبیه هیچ چیزی نیست مثل من انسان که فقط هست حال اگر ما ارداده چیزی کنیم بدون نیاز به جا در ذهنمان محیاست آن هم به اراده خدا ولی خدا چگونه تجلی می کند در اراده خودش آخر خودش که ثابت است و حرکت ندارد این عوالم نیاز به حرکت دارند تا به ثبات برسند خلاصه این مطلب چگونه جمع می گردد این هستی در چه حالتی اتفاق می افتد آیا جز در اراده خداست؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید متوجه‌ی نسبت وجود عالم با خدا شد و این‌که وجود عالم، عین ربط به حضرت حق است و بودن عالم همان ربط به حق‌بودن است. در این حالت است که این فرض مطرح می‌شود که اگر رابطه قطع شود، بودنِ عالم یعنی وجود آن دیگر محقق نیست. حال آیا عالم در وضعیتی قرار می‌گیرد که از طرف حضرت حق و بر اساس سنن ثابت او اراده‌ی دیگری محقق شود یا نه، واللّه اعلم. موفق باشید

19501
متن پرسش
استاد عزیز سلام: استاد من از عبادت لذت نمی برم مثلا الان حدود 10 ساله نماز اول وقت میخونم. نافله ها رو میخونم (وایل با اداب کامل ولی الان چند ساله نشسته یا در حال راه رفتن). اوایل روزی یه جز قران می خوندم و الان نیم جز میخونم. حدود دو سال زیارت عاشورا با صد لعن و سلام میخوندم. احساس می کنم این مستحبات مناجات با خدا رو در من خیلی کم کرد و من فقط بر اساس عادت همین جوری انجامشون میدم (بی توجه). هر جا سر کار میرم نمیتونم دوام بیارم اصلا نمیتونم این محیط ها و آدما رو تو محیط کار تحمل کنم. تصمیم گرفتم دیگه این مستحبات رو انجام ندم شاید این مستحبات یه غرور پنهانی در من به وجود آورده که من از این عبادات لذت نمی برم و آدما رو نمیتونم تحمل کنم. فکرم مشغول اینه که یه کاری پیدا کنم تا خرج زن و بچه ام رو در بیارم تا دیگران و خانوادم نگن پدرش کار میکنه و من مفت می خورم. نظر شما چیه در مورد اینکه دیگه این مستحبات رو نمیخوام انجام بدم.
متن پاسخ

بباسمه تعالی: سلام علیکم: در هر حال، افراط و تفریط در هر کاری خوب نیست. سعی کنید مثل سایر متدینین عمل نمایید و در عین حال، فعالیت‌های اجتماعی و اقتصادی داشته باشید. مؤمن باید اهل الفت با دیگران باشد. عرایضی در شرح «دعای مکارم» شده است خوب است به آن رجوع فرمایید. – در قسمت صوتِ سایت، و یا در قسمت جلسات هفتگی جلسه‌ی روز دوشنبه آن‌ها را می‌توانید بیابید-. در این تاریخ، ارادت به رهبری به‌عنوان عقلِ ولیّ الهی در این تاریخ، نورِ لازم را به عبادات و حرکات شما می‌دهد. متوجه باشید که آن‌چه دیندار را به نتیجه می‌رساند تنها انجام تکلیف نیست، بلکه زندگی در هوایِ حقیقت است و دغدغه‌ی زندگیِ بقیه‌ را داشتن. موفق باشید

19432
متن پرسش
سلام علیکم: استاد درد و دلی بود که شاید مطرح کردنش با شما برایم میسر بود شاید از این جهت که شما ادبیات این سخن را درک می کنید (همراهی با شهدا در ادامه ی مسیر انقلاب) در سوره ی انفال آمده است که خداوند خطاب به پیامبرش می فرماید: «ان یخدعوک فان حسبک الله هو الذی آیدک بنصره و بالمومنین» خیلی زیباست که می فرماید پیامبر الله همان خدایی است که تو را با نصرتش و با مومنین یاری می دهد این وعده الهی است به قلب پیامبر عزیز و عظیم الشانمان که ما امروز در مسیر انقلاب در ادامه ی همان خطاب و در مسیر همان نصرت داریم گام می نهیم مگر غیر از این است که امروز این خطاب در این تاریخ بر قلب امام مان نازل شد و خداوند او را با شهیدانمان یاری فرمود مگر غیر از این است؟ و الان در حال حاضر این رهبر عزیزمان است که داعیه دار این ندای الهی است و جوانان انقلابی امروز لبیک گوی این دعوتند و خداوند از همین جوانان قلب هایی را برای نصرت این رهبر عزیز تجهیز کرده است. اگر رهبر عزیز تر از جانمان می فرماید عزیزان من خرمشهرها در پیش است برای این است که قلبش را زمزمه ها و آواهای قرآنی پر کرده است که بر قلب رسول خدا (صلی الله علیه و آله )‌ نازل شده است، بشارت های از جنس بشارت هایی که در تاریخ نمونه اش را از ائمه (علیهم السلام) شینده ایم و دیده ایم و امروز داریم از قلب عالمی می شنویم که در ادامه همان مسیر و مسیر و روش و سنت است. عالمی آگاه و بصیر به زمانه که در وصفش حضرت امام صادق (علیه الاسم) فرمودند: لا تهجم علیه اللوابس حضرت آقا فرمودن عزیزان من خرمشهر ها در پیش است اما این جهد ویرانی های آن جنگ را ندارد ولی سختی های بیش تر ی دارد، این کدام نگاه است که ما را از نگاه های ساده و سطحی مرسوم دولت ها فرار می برد و این کدام اندیشه و افق است که پیش روی ما باز است تا ما خودمان را با انقلاب و جریان ها و دولت ها به گونه ای دیگر تعریف کنیم و باز خوانی کنیم، رهبری به این ساحت توجه دارند که انقلابیون باید خودشان را با متن انقلاب بازخوانی کنند نه جریان های سیاسی و نه دولت ها، ما در ادامه ی مسیر شهدا و در مسیر جهاد کبیر با دولت ها معنا نمی شویم بلکه نظر به دولت ها و جریان های سیاسی ما را متوقف می کند، بلکه در ادامه ی این مسیر مائیم که دولت ها را می سازیم اما با عبور از جریان ها و سیاست زدگی های مرسوم و نظر به دولت ها، یادمان نرود که ما با فرهنگ ناب محمدی و در مسیر مبارزه برای اعتلای دین و در جهت حفظ و تحکیم پرچم دین شناخته شدیم و این را از طریق این نظام ممکن دیدیم و یافتیم و این همان مسیری بود که شهدای ما پیشاهنگان آن بودند و امروز حفظ و ادامه ی آن با ماست، تاریخ گواه است که مبارزه و حرکت شهدای ما در آن تاریخ متوقف و اسیر نگاه ها و جناح های سیاسی روز نشد و از حرکت در مسیر اصلی انقلاب باز نماند اگر چه در برهه ای از تاریخ کند شد اما باز نماند و به راهش و به شکوفایی اش ادامه داد چناجه شهدای ما با دولت بنی صدر از پا نیفتادند تازه ایستادند و از آن عبور کردند و متوقف در این دولت نشدند و در انتظار حرکت انقلابی خویش صبوری کردند و فرج را در نگاه و افق امام راحل یافتند چیزی که امروز کمتر به آن توجه می شود! غصه ی امروز ما غصه ی بر مسند نشینی دولت ها نیست، غصه ی ما جا ماندن از راهی است که شهدای ما بر دوش کشیدند و امام آن را برای ما ترسیم کرد، ما معطل دولت ها نمی مانیم همانگونه که شهیدانمان نماندند، امروز ما انقلاب را با تگاه به افق زعیم الهی مان ادامه می دهیم و می دانیم که هر آن کس که در این مسیر ما را همراهی نکند دوامی نخواهد داشت زیرا ذات و ماهیت و اساس این افق و این مسیر حق و حقیقت است و به فرموده ی آیت الله جوادی آملی باطل در مسیر حق و حقیقت رسوا می شود و طرد و مطرود است و اساسا جایگاهی ندارد و این دولت های هستند که اگر خواهان ماندگاری اندیشه شان در انقلاب هستند باید خودشان را با این افق تعریف و بازخوانی کنند همان افقی که حضرت آقا در حرم امام در 14 خرداد در جهت خطر انحراف از خط امام فرمودند. پس باید ببینیم نگرانی مان امروز بر چه پایه ایست؟ امروز ما محتاج افقی هستیم فراتر از جناح ها و نگاه های سیاسی، امروز ادامه ی ما و نسل ما در گرو همراهی مسیری است که شهیدانمان پیمودند مسیری که لحظه ای دست از مبارزه و مقاومت بر نداشتند چه آن روز که بنی صدر فرمانده کل قوا بود و چه آن روز که امام عزیز و دیدیم که در این انتظار انقلابی شان نصرت خدا را و حذف و طرد بنی صدر را، ما ادامه را در همراهی با این عزیزان می بینیم که در جریانات و مسائل مختلف تاریخ شان دل به امام عزیز دادند و از نگاه و افق توحیدی زعیم دین شان جدا نشدند و راحت به او دل سپردند. امروز هم حرکت تاریخ ما در گرو نظر به زعیم الهی است، نه گرفتار شدن به دولت هاست و نه به بی تفاوت شدن به آن، بلکه راه آن عبور است آن هم به همراهی با شهدا با نظر به افق زعیم الهی. این بار به دوش ماست و ما باید تکلیفمان را با خودمان بدانیم و خودمان را در تاریخ بیابیم همان مسیری که شهدا یافتند و حضرت آقا فرمدند با این ستارگان (شهدا) می توان آن را پیدا کرد اشاره به این مطلب است. امروز در شناخت مسیر اگر اشتباه کنیم به تاریخمان بد کردیم به خودمان ظلم کردیم. باید در نگاه عالمان دین راه را یافت و با رهروان را همراه شد با همان صالحانی که آقا فرمودند شهدا جزو همان صالحانند باید همراه شد. باید از خود بپرسیم قبل از انقلاب که دولت دست شاه بود مگر مردم معطل دولت ها شدند و مگر در دولت ها متوقف شدند؟ آن روز مردم دل به امام سپرده بودند و امروز هم حماسه های بزرگ را که می بینیم نشان از همین دل سپردگی است. یاد جمله ی شهیدان افتادم که می گفتند: این راه رفتنی است حتی بدون سر حتی بدون دست حتی بدون پا. استاد از اینکه وقت عزیزتان را گرفتم واقعا عذر خواهم و همچنین وقت کسانی که این مطلب ناچیز بنده را می خوانند ببخشید مطالبی که شاید درست هم نباشد و با شما در میان گذاشتم تا شما هم ما را به اشتبامان متذکر کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که متوجه‌اید حضور در تاریخی غیر از تاریخ مدرنیته که همه‌ی عالم را فراگرفته است، با تنگناهایی روبه‌روست. و همین‌طور که گفته‌اید انقلابیون باید خود را با متن چنین انقلابی معنا کنند، نه با جریان‌های سیاسی و نه با دولت‌ها، وگرنه ناخواسته متوقف می‌شوند. آری! درست می‌فرمایید که غم ما باید، غمِ جاماندن از راهی باشد که شهداء در مقابل ما گشودند، نه غمِ بر مسندنشینی این دولت و آن دولت. غمِ جاماندن از افقی که زعیم الهی ما در مقابل ما گشود که آن راه، فراتر از نگاه جریان‌های سیاسی است. همان‌طور که به قول شما مردم ما برای تحقق انقلاب فهمیدند از چه راهی کار را شروع کنند تا در یک عزم عمومی، خود را ماورای حاکمیت دوران در امور اجرایی حاضر کند و این‌جاست که بنا به فرمایش رهبری مطالبات مردم آن‌چنان متعالی می‌شود که یقیناً به دولتی نظر خواهند کرد که هم‌ترازِ اهداف مقدس انقلاب اسلامی است. بنده چیزی به سخن شما نیفزودم و همین اندازه متوجه هستم چه عالم زیبایی است عالمِ فهم تاریخی انقلاب اسلامی در قرائت شهدا. موفق باشید 

18331
متن پرسش
با سلام: استاد عزیز اینکه فرمودید علم خداوند به آنچه واقع می شود، است و چون علم او اشتباه نمی شود پس آن حتما واقع می شود و بر اساس حکمت و علم خود تقدیر ما را می داند و ترتیب می دهد برای رسیدن به بهترین سرنوشت، پس در اینجا گویی افعال من تقدیر مرا رقم می زند، پس اینکه شما می فرمایید تقدیر ثابت است آیا می توانیم بگوییم که چون افعال ما ثابت و شخصیت درون من که افعالم از آن سر می زند ثابت است پس تقدیری ثابت داریم؟ یا فقط سر قدر است که ثابت و تقدیر ما با عوض شدن افعالمان عوض می شود؟ با تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد انسان با توجه به اختیاری که دارد، هیچ‌چیز ثابت نیست، حتی سرِّ قَدَر او که انتخابِ بنیادین او می‌باشد و شخصیت خود را آن‌گونه برای خود انتخاب کرده است، باز جای تغییر هست. آن‌چه ثابت است سنت‌های الهی است که ما نمی‌توانیم تغییر دهیم. سرّ قَدَر به این معنا قابل تغییر نمی‌باشد. موفق باشید

18146
متن پرسش
با سلام و عرض ادب خدمت استاد گرامی: بنده حقیر از دو ماه قبل از طریق سایتتان با شما آشنا شدم و یک سری از کتاب هایتان را مطالعه کردم خصوصا کتابهایی که در مورد آقا صاحب الزمان روحی ارواحنا له الفدا نوشته بودید را خواندم بسیار مطالب مفید و عالی بود که در کتابهایی دیگری نه دیده بودم و نه شنیده ام خداوند متعال شما را در راه احیای اسلام ناب محمدی یاری فرمایید. بنده حقیر با یکی از دوستانم 12 سال قبل از دانشگاه فارغ التحصیل شده و تقریبا 11سال قبل با یکی از اولیا الله آشنا شده و شاگردی وی را می کنم وی ساکن گرگان و بنده ساکن کرمان می باشم. البته از سه سال قبل به دلیل بوجود آمدن یکسری مشکلات رابطه ما با وی قطع شده است ولی ما هنوز با شاگرد ارشد وی در کرمان در ارتباط هستیم وی شاگرد آیت الله کشمیری رضوان الله علیه بوده و روش وی در سیر و سلوک بصورت چله ای ذکر و توسل به اهلبیت و مراقبه است ولی از دو سال قبل حالات روحی ام عوض شده، حال ذکر گفتن و قرآن خواندن را ندارم ولی توفیق نماز شب و گاهی مواقع زیارات اهل بیت (ع) و دعا و قرآن می خوانم و یک احساس خستگی مفرطی درخودم احساس می کنم و سرم خیلی سنگین است و بی حوصله شده ام. اوایل فکر می کردم مشکل جسمانی دارم ولی با مراجعه به پزشکان متخصص دیدم که از لحاظ جسمانی اصلا مشکلی ندارم با اساتید هم صحبت کردم به نتیجه ای نرسیدم. گاهی اوقات فکر می کنم که این به خاطر ذکرهای سنگینی است که گفته ام و این باعث خستگی شدید روحم شده است و روح دیگه کشش نداره، چون وقتی می خواهم عبادت کنم و یا ذکر بگویم قلبم می گیره و اعصابم بهم می ریزد. و از اینکه نمی توانم با خداوند متعال رابطه بگیرم و از اینکه چندین سال راه خدا را دارم می روم و شناختی از خداوند متعال ندارم و برای آخرت دستم خالیه یا به قول شما به عالم دینی یا غیب وارد نشده سخت آشفته و پریشانم چه چیز بدتر از اینکه انسان نتواند یاد خدا کند این دوری از خداوند نیست؟ از عبادت نکردنم پریشانم از قران نخواندنم بسیار ناراحتم. کارم شده غصه و غم خوردن از اینکه چرا من این جوری هستم، نکنه نفسم دستم را از دامان حق کوتاه کنه خیلی مضطربم جوری که زخم معده گرفته ام و از لحاظ جسمانی نیز مریض شده ام و از طرفی هم خودم را دلداری می دهم که هر کسی در راه خدا یک نوع ابتلائات و سختی ها دارد که ابتلائات و سختی های من هم از این نوع است (البته ناگفته نماند که بنده به توفیق اهل بیت علیهم السلام هیچ نوع کم وکمبودی در زندگی دنیوی ام ندارم و فقط غصه من به همین دلیل است) و این ابتلائات و سختی ها هم قسمتی از سیر و سلوک است و انسان تو این سختی ها رشد می کند و پخته می شود و خداوند هیچ موقع بنده اش را رها نکرده و نمی کند، حالا نمی دانم چکار کنم و مشکل کارم از کجاست؟ تمام سعیم را هم در بندگی خداوند می کنم. لطفا در این خصوص راهنمایی فرمایید آیا مشکل از بنده است یا نه. من الله توفیق. نگاه پر مهر و محبت زهرای مرضیه سلام الله علیها بدرقه عمر و زندگیتان باد. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مشرب و ذوق انسان‌ها در سلوک الی الله متفاوت است. امید داشته باشید از طریق سلوک ِ وجودی - عقلی مثل تأمل در مباحث معرفت نفس، که روش سلوکی حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» بوده است، خود را جلو ببرید. پیشنهاد می‌شود در راستایِ این نوع سلوک، کتاب «ده نکته در معرفت نفس» و بحث «برهان صدیقین» و کتاب «معاد» را همراه با شرح صوتی آن با حوصله‌ی تمام دنبال فرمایید و سپس کتاب «خویشتن پنهان» را مطالعه کنید. کتاب‌ها و شرح‌های صوتی بر روی سایت هست. موفق باشید

 

18021
متن پرسش
سلام علیکم: آیا درباره ی مباحث اربعین می شود این جور نگاه کرد که نقش ملت عراق مثل نقشی است که انصار در صدر اسلام ایفا کردند و بقیه ی ملت ها حکم مهاجرین را دارند و با تجزیه و تحلیل روحیات هر گروه بایدها و نبایدهایی برای خود مشخص کنیم و خلاصه تشخیص وظیفه و بهترین عملکرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده حرف خوبی است و حقیقتاً مردم عراق به خوبی نقش انصار را ایفاء می‌کنند، خدا کند زوّار هم نقش مهاجرین را درست ایفاء نمایند. موفق باشید

17961

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: استاد عزیز در مورد اینکه جامعه برای ظهور آقا امام زمان (عج) باید خوب بشود یا بد آیا این توضیح درست است کهاز نظر شرایط خارجی و اجتماعی و... شرایط بسیار خطرناک و بد می شود اما این شرایط بد بیرونی باعث می شود که انسانهایی که سرمایه ی وجودی خود را هنوز از دست نداده اند با قرار گرفتن در شرایط بد بیرونی به اوج تنفر از بدی رسیده و از درون اتصال به امام زمان (عج) رسیده و اینجا فهم و ظرفیت ظهور آقا فراهم آمده حداقل کمی درک وجود امام زمان میسر شده و آقا ظهور می کنند در اینجا، آیا در زمان ظهور پیامبران قبلی هم اینگونه بوده؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: رویهمرفته همین‌طور است. به تعبیر حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» ملتی که منتظر مصلح است خود باید صالح باشد. موفق باشید

17957

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: در راستای سوال ١٧٨۴٩ خواستم مطلبی عرض کنم. فردی که امتیازات و سهمیه های ناچیز فرزندان شهدا را که از کودکی با چه محرومیت هایی بزرگ شده اند را تبعیض قلمداد می کند آیا از تبعیض هایی که در همه جای کشور وجود دارد خبر دارد؟ من یک نمونه عرض می کنم خودتان قضاوت کنید. بنده وقتی وارد دانشگاه اصفهان شدم متوجه شدم چند تا از همکلاسی ها که پدرشان هیئت علمی دانشگاه هستند، با اینکه در لیست قبولی ها، دانشگاه زابل آن هم شبانه قبول شده بودند به راحتی بدون هیچ مشکلی که دانشجویان انتقالی با آن مواجه می شوند، از همان روز اول با ما سر کلاس دانشگاه نشستند و ما فقط چون شماره دانشجویی آنها متفاوت بود متوجه شدیم که انتقالی هستند. یعنی فرزندان هیئت علمی فقط کافیه اسمشان در لیست قبولی باشد، هر کجا و هر دانشگاهی باشد فرقی ندارد چون به راحتی وارد دانشگاه پدر خواهند شد. و اگر هم شبانه قبول شده باشند نصف شهریه را پرداخت می کنند و این حتی برای فرزند کارمندان دانشگاه هم هست. در حالی که این افراد غالبا در ناز و نعمت بزرگ شده اند و همان طور که گفتم برای ورود به دانشگاه و شهریه مشکلی نخواهند داشت. چند سالی هم هست که پردیس های دانشگاهی ایجاد شده اند که نورچشمی ها بدون عبور از کانال کنکور فقط با صرف هزینه می توانند وارد دانشگاه بشوند. آیا اینها تبعیض نیست؟ و حتما در بخش های دیگه هم همچین مواردی وجود دارد. این فقط یک نمونه بود. هرچند همیشه بوده و هست که مردم اینگونه با نیش و کنایه خانواده شهدا و جانبازان را تکریم می کنند، چه آن موقع که می گفتند برای یخچال و تلویزیون جان خود را کف دست می گیرند و به جبهه می روند و بعد که از خجالت خانواده هاشون درآمدند و می آیند و چه الان که شده اند سوهان روح مدافعین حرم و خانواده آنها که برای پول به استقبال داعش می روند. التماس دعا.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده هم در کلیات از موضوع دفاع می‌کنم تا جبران محرومیت‌های این خانواده‌ها بشود، نه آن‌که نظام کاری کند که آن خانواده‌ها، تافته‌ای جدابافته شوند. موفق باشید

17068

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسمه تعالی با سلام: استاد بنده درباره ی نامگذاری فرزندم با نام «آلاء» از شما سوال پرسیده بودم. شما فرمودید: «این اسم به معنی نشانه است. و از آن‌جایی که اسم باید به چیزی اشاره داشته باشد، نمی‌دانم خودِ نشانه، به چه چیزی اشاره دارد.» . ضمن تشکر سوال من این است که در تفاسیر لغت نامه ها درباره ی این کلمه در قرآن، معنی آن «نعمت ها و نیکی ها» آمده است. یعنی نشانه به این موضوع ها می تواند باشد؟ آیا در این صورت اسم مناسبی هست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال اگر بتوانید لقبی برای او بگذارید که متعیَّن به یک اسوه و مصداق باشد، او بیشتر، معنای خود را در اسم خود احساس می‌کند و شما بعداً بیشتر خوشحال خواهید بود. موفق باشید

15450
متن پرسش
با سلام: در تفسیر المیزان پیمان الست به طوری تبیین شده که این برداشت رو من ازش داشتم، آیا صحیحه؟ وجود هر کدام از ما با وجود این که در زندگی این دنیایی از ماده شکل میگیره اما وجود وسیع بلکه لایتناهی در عالم دیگری داشته و در اون عالم دارای حیات و شعور و ادراکی حضوری و کامل بوده و همون وجود تجلی میکنه و وجود دنیایی انسان حاصل تجلی اون وجوده، با این حساب انسان دارای مراتبی ماورای وجود دنیاییش هست که البته تمام مراتب هم یک حقیقت هست کما اینکه هم اکنون نیز آن وجه از وجود ما در اون عالم الهی حاضر هست. سوال 2. بنده گمان می کنم برخی از انسان ها تجلی اسم جلال هستن و برخی تجلی اسماء جمال. آنهایی که تجلی اسماء جلالی هستن در روایات تعبیر به سجیین شده و آنهایی ک تجلی اسماء جمالی هستن علیین اند و هر کدام به اصل خودشون برمی گردند بعد از دنیا که برخی بازگشت به اسم جلال و برخی جمال دارن اسم جلال جهنم و جمال بهشت هست. کل شئ یرجع الی اصله هم اشاره به همین معنا داره اینطور نیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در موضوع «عهد الست» نظر به حقیقت انسان می‌شود و نه تک‌تک افراد و به همین جهت همه‌ی انسان‌ها اقرار به ربوبیت پروردگارشان کردند 2- این موضوع که می‌فرمایید به این راحتی‌ها نیست، به‌خصوص که با موضوع اول در تضاد قرار می‌گیرد. همه‌ی انسان‌ها محل تجلی همه‌ی اسماء هستند. منتها خودشان با اختیار خود، نشان می‌دهند چه نوع حضوری را برای خود انتخاب کنند و از این جهت اهل سجّین و یا اهل ماء عذب قرار گیرند. موفق باشید

14628

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: بنده علاقه زیادی به بحث معاد دارم کتابهای معادشناسی علامه طهرانی؛ کتاب معاد و شرح آن؛ معاد آیه الله شجاعی را مطالعه کرده ام. لطفا منابع جهت مطالعه بیشتر معرفی نمایید. (اگر سیر مطالعاتی در این زمینه بفرمایید که چه بهتر چون بنا دارم حالا حالا ها معاد کار کنم) با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می کنم اگر کتاب «معاد ، بازگشت به جدی ترین زندگی» را همراه با 75 جلسه شرح صوتی آن دنبال بفرمایید تا حدّی با عمق نگاه معاد صدرایی آشنا می شوید. متن کتاب بر روی سایت هست. موفق باشید

9912
متن پرسش
سلام علیکم: نظر جناب عالی در مورد سخنان زیر که آقای وحید جلیلی فرمودند و مربوط به یک نوع غرب زدگی منتها از نوع متفاوتش است، چیست؟ «کار ژورنالیست فقط این نیست که حرف بزند و بگوید من رسالتم را انجام دادم، بلکه باید پیگیر سوژه‌اش باشد تا سوژه محقق و تبدیل به خبر شود. نیروهای فرهنگی ما در شناخت اولویت‌ها دچار مشکل شده‌اند و از ظرفیت فرهنگی خودمان غافل مانده‌اند. امروز مشکل ما این شده است که همه می‌خواهیم آسیب‌شناسی کنیم، ولی پای کار که می‌رسد هیچ کس حاضر نیست کوچک‌ترین قدمی بردارد. امروز نیروی فرهنگی ما در فلان روستا، تمام فرقه‌های شیطان پرستی را حفظ است، اما شهدای روستایشان را نمی‌شناسد. اولویت‌ها را اشتباه گرفته‌ایم. اگر شما پیرو رهبری هستید و رهبری اولویت‌ها را مشخص می‌کند، رهبری کجا فرموده‌اند دنبال شیطان پرستی باشید؟ همین رهبری با آن همه مشغله چقدر مطالعه دارند و چقدر کتاب می‌خوانند، حالا از نیروی فرهنگی ما بپرسید سالی چند عنوان کتاب می‌خواند؟ ما دچار غرب زدگی حزب اللهی شده‌ایم؛ غرب زده حزب اللهی هم رو به غرب ایستاده است؛ فقط تفاوتش در این است که به جای تحسین کردن، به غرب فحش می‌دهد و نقطه اشتراکشان در این است که از ظرفیت‌های فرهنگی خودمان روبرگردانده‌اند. حل مشکل فرهنگی کشور، مسئله‌ای زمان بر نیست بلکه نیاز به تحولی کیفی داریم. عرصه‌های فراوانی برای تولید محتوا داریم و نیاز به یک نهضت فراگیر تولید محتوا داریم. تا زمانی که فعالان فرهنگی ما به این ظرفیت‌ها نگاه نداشته باشند و متوجه استطاعت فرهنگی خودمان نباشند، هیچ اتفاقی نخواهد افتاد.»
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این حرف بسیار ارزشمندی است. حقیقتاً ما هنوز در عالَم انقلاب اسلامی زندگی نمی‌کنیم و حساسیت‌هایی که باید در راستای تحقق اهداف انقلاب اسلامی داشته باشیم را برجسته نکرده‌ایم. هنوز باورهایی مطابق فرهنگ حضرت امام«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» در جامعه‌ی خود پدید نیاورده‌ایم. هنوز جایگاه قدسی انقلاب اسلامی را نمی‌شناسیم. هنوز به تمدن اسلامی فکر نکرده‌ایم. همین‌طور که آن عزیز می‌فرماید: «عرصه‌های فراوانی برای تولید محتوا داریم». بنده روش «معرفت نفس» را اساسی می‌دانم. موفق باشید
8407
متن پرسش
بسمه تعالی. . .سلام علیکم استاد عزیز. . .3 سوال دارم. . .1-آشنایی با مباحث معاد دارم،یکسالی است در حال مطالعه ام...پیرمردی اهل دین داری در اقوام از آن انقلابی های معمولی را در اواخر عمر مشاهده کردم که نماز خواندن را به نحوی از یاد برده بود،در ایام نماز فقط به ما نگاه میکرد،انگار نمیفهمید چه شده،ایشان سرطان داشت...آیا وقتی بمیرد ملکات نماز را با توجه به سختی های سکرات دیگر نخواهد داشت؟. . .2- راز حمایت رهبری عزیز و گرانقدر حضرت امام خامنه ای از حمایت از کارو تلاش در امر تکنولوژی و صنعت و از آن طرف تعابیر بسیار تند از فرهنگ غربی به کار بردن در چیست؟. . .موفق باشید.
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: 1- چون بعد از سکرات ملکاتش سراغش می‌آید إن‌شاءاللّه مشکلی نخواهد داشت 2- قبلاً به طور نسبتاً مفصل عرایضی داشته‌ام. در آرشیو قسمت سؤالات که تحت عنوان مدرنیته بر روی سایت هست می‌توانید دنبال کنید. عرض بنده در آن‌جا آن است که رهبری بصیر و عزیز ما به جای نظر به تکنولوژی، نظر به علم دارند و سعی می‌کنند علم به کشور برگردد و در آن صورت می‌توان به مرورجهت علم را به سوی اهداف مقدس نظام مدیریت کرد. برعکسِ دولت سازندگی که تأکید بر تکنولوژی غربی داشت و به طور نسبتاً مفصل در کتاب «گزینش تکنولوژی» عرض کرده‌ام که تکنولوژی جهت خود را دارد و فرهنگ خود را به همراه می‌آورد. موفق باشید
5454
متن پرسش
با سلام نظر شما راجع به اقای دکتر حسن عباسی چیست هم چنین مقام فلسفی ایت الله مصباح بیش تر است یا ایت الله جوادی هم چنین می خواستم راجع به مبانی ولایت فقیه و رابطه بین سیاست و دیانت قوی شوم چه کتابی را بخوانم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- مقایسه‌ی افراد چیزی نیست که نیاز باشد وارد آن شوید سعی کنید از هرکس در آن حدّی که شما را به حضرت حق نزدیک می‌کند استفاده کنید 2- بنده عرایضی در شرح سخنان حضرت رضا«علیه‌السلام» در کتاب « امام و امامت در تکوین و تشریع.» داشته‌ام، إن‌شاءاللّه مفید خواهد بود و در مورد ولایت فقیه کتاب‌های زیادی هست کتاب «ولایت در قرآن» از آیت‌اللّه جوادی خوب است. آیت اللّه مصباح نیز مطالب خوبی در این مورد دارند. موفق باشید
3721

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
آیا این جمله درست است که: «عقل نظری، «هست»ها را درک می‌کند و عقل عملی، «باید»ها را.»؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: خوب است. موفق باشید
1031

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام وظیفه کنونی ما به عنوان یک دانشجو یا طلبه نسبت به مردم مظلوم لیبی وبحرین چیست؟
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی به نظرم وظیفه‌ی ما پشتیبانی از همان کاری است که نظام اسلامی انجام می‌دهد. موفق باشید
21721
متن پرسش
سلام استاد: من جوان ۲۱ ساله‌ای هستم پر از تضاد و نفاق ساختاری. در جامعه فردی مذهبی و انقلابی محسوب می شوم، اما پس از فرار از شلوغی زمانه وقتی با خودحقیقی ام رو به رو میشوم پر از ابهامم، پر از شک و سوالم نسبت به انقلاب و اتفافات زمانه ام. استاد کار به اینجا ختم‌ نمی شود، این تضادها مرا از زندگی نا امید کرده است، تقریبا حوصله هیچ کاری ندارم و به شدت منفعل شده ام. مشکلاتم با مطالعه درست نشده است. بعضی وقتها به لقمه ام شک می کنم که نکند خدایی نکرده این همه حال بد و نفاق ناشی از لقمه حرام باشد. استاد، با زیارت ائمه انرژی می گیرم اما به هفته نمی کشد که روزمرگی مرا با خود می برد، انگار نه انگار از زیارت امام معصوم برگشته ام و دوباره گناه روی گناه. استاد از روزمرگی، روز را شب کردن و شب را روز کردن می ترسم، می ترسم مثل پدرهایم زندگی کنم اما عزم و انگیزه ای برای زندگی متفاوت ندارم. می دانم که تنها راه برون رفت از ظلمت زمانه شهادت طلبی است اما استاد نمی توانم خودم را فریب دهم، در عمق وجودم چنین طلبی ندارم. هنوز ظاهرم برایم اهمیت دارد و در قید و بند ظاهر و زیبایی گرفتارم. چرا به چنین روزی افتاده ام؟ از کجا باید شروع کنم؟ خودم را فریب بدهم و ادا در بیاورم یا به ندای وجودیم گوش دهم؟ استاد عزیز در یک کلام آشفته ام و آشفتگی ام حتی در پرسشم هم هویداست.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنا نشد که وقتی در راه قرار گرفتیم انتظار داشته باشیم از همان ابتدا به انتها خواهیم رسید. بحمداللّه اولین قدم آن است که متوجه باشیم با آن‌که اصل ذات‌مان آسمانی است، سختْ خاک‌آلود و ناسوتی شده‌ایم و قدم دوم آن است که پای در راه گذاریم و قدم‌قدم با نفس امّاره تکلیف‌مان را روشن کنیم. نه باید مأیوس بود و نه مغرور. مولایمان علی «علیه‌السلام» خطاب به فرزندشان امام حسن «علیه‌السلام» آن را گفتند که مربوط به همه‌ی جوانان است. نامه‌ی آن حضرت به فرزندشان نقشه‌ی راه است، به‌خصوص در این دنیایی که سختْ ظلمانی است. در این رابطه پیشنهادم آن است که کتاب «فرزندم؛ این‌چنین باید بود» را نه‌تنها بخوانید، که در جان خود «یافت» کنید. آفتاب طلوع خواهد کرد و چراغ را خاموش خواهیم نمود. موفق باشید

21300
متن پرسش
با سلام خدمت استاد: با توجه به سئوالی که قبلا از جنابعالی دررابطه با تطبیق بین مقام نوری اهل بیت در حدیث و بحث تعین اول و یا مقام احدیت پرسیده بودم، پاسخ اینگونه فرموده بودید که احدیت شأنی از شئون حق تعالی است ولی مقام نوری اهل بیت مقام مخلوقیت است و ربطی به هم ندارد، سئوال دیگر با توجه به پاسخ شما و مطالعه ای که در کتاب مبانی عرفان نظری آقای یزدان پناه داشتم به ذهنم رسید و آن اینکه مقام نوری ائمه با مقام احدیت یا تعین اول ربطی به هم ندارند چرا در بحث های عرفان نظری از مقام تعین اول تحت عنوان مقام محمدی یا مقام اَو ادنی یا تامه کبری نامبرده می شود و بحث شب معراج پیامبر که همان رسیدن پیامبر به مقام او ادنی است در حدیث مطرح است؟ آیا می شود گفت در بحث سیر نزولی مقام اول مخلوق در مقام مخلوقیت مطرح است و در سیر صعود همین اول مخلوق به مقام احدیت نائل می شود. توضیح بفرمائید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور که عرض شد باطنِ نبوت مقام واحدیت است و باطنِ مقام واحدیت، مقامِ احدیت است. و نبوتی که حضرت محمد «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» حامل آن هستند مظهر مقام واحدیت که مقامِ جامع اسماء الهی است، می‌باشد. در این رابطه مقامِ «واحدیت» و «احدیت» از شئون الهی است، ولی وقتی بحث حاملیتِ نبوت و امامت در میان آید، بحث مخلوقیت به میان می‌آید و موضوعِ «اوّل ما خلق اللّه» مطرح می‌شود که به نظر بنده حضرت امام «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» در کتاب شریف «مصباح الهدایه» به صورت جامع، موضوع را مطرح کرده‌اند که خوب است به آن کتاب رجوع شود و بنده هم شرح صوتی آن را داشته‌ام و می‌توانید به آن شرح نیز رجوع کنید. موفق باشید

21265
متن پرسش
بسم الله سلام با توجه به اینکه حضرت حق در این عالم با اسم مرید و مختار در انسان تجلی کرده است سوال پیش می آید که این تجلی پس از مرگ هم ادامه خواهد داشت در صورت تداوم، انتخابهای پس از مرگ به چه شیوه و در چه حیطه ایست و آیا ثواب و عقاب نسبت به آن انتخابها صورت می گیرد و اگر پس از مرگ اختیاری نیست یا صرفا بر اساس اختیارهایی که در دنیا داشتیم زندگی می کنیم این زندگی قهری ولو در بهشت باشیم چه لذتی دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اسم مرید و مختار خداوند در تمام مراتب هستی جاری است و عالَم را در بقای خودش محفوظ می‌دارد. انسان در بهشت، در مقام لقاء است به همان معنایی که فرمود: «سوار چون که به منزل رسد پیاده شود» همه‌ی تلاش‌ها برای آن بود که به این‌جا برسیم، از این به بعد نگران باید باشیم نکند این حالت تغییر کند. موفق باشید

21125
متن پرسش
سلام علیکم: خدا قوت. چند صباحی است که ذهنم در گیر و دار مسئله ای است که حتی ادبیات بیان کردن دقیق آن مسئله را هم ندارم. سعی می کنم با نوشتن عبارات مفاهیم را به خوبی منتقل کنم. وقتی با جامعه مواجه می شوم یک سری روزمرگی های افراطی را از افراد می بینم که اینقدر درگیر و دار مناسبات اکنون خودشان شده اند که انگار هدف از بودنشان همین است و لاغیر. گاهی اوقات با دیدن این احوالات و رفتار ها هدف از بودنم را گم می کنم. در این دوره که غرب همه اعمال ما را تحت کنترل خودش قرار داده و از فلسفه تا بازی سازی را می چیند، چگونه می توان به عالمی غیر از توسعه و تجدد چشم داشت؟! شما فرمودید که نگاهمان به افراد به گونه ای باشد که آنان را اسیر دنیای تجدد بدانیم نه مجرمان آن. این فرمایش شما واقعا راهگشاست. ولی در این عصر و زمانه چگونه می توان اسیران را به اسیر بودنشان تذکر داد؟! گاهی اوقات تنها عبارتی که می توانم به کار برم این است که «دم تمدن غرب گرم!». چقدر خوب توانستند ما را متوجه سرگرمی و بطالت هایی کنند که دور شویم از آنچه که باید باشیم. نمی دانم اصلا در این شرایط وظیفه ای که باید سنگینی اش را روی دوشم احساس کنم چیست!؟ نمی دانم چطور می توان عقلانیتی را دراین زمانه به صحنه آورد که بتوان کنشی فعالانه و تاریخ ساز داشت!! البته ممکن است هنوز در این شرایط سنگینی بار را احساس نکرده ام و وظیفه اصلی را فهم نکرده ام و صرفا فقط حرف هایی می زنم که شنیدم. (صحبت های بنده بیشتر ناظر به بانوان سرزمینم است، لطفا با توجه به این قید، جوابی را برای باز کردن این کلاف سر در گم ذهنی بنده بفرمایید.)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر یک طرف شیطان است که در فرهنگ غربی انسان‌ها را گرفتار انواع خیالات می‌کند، در یک طرف دیگر هم اراده‌ی الهی است که قلب‌ها را متوجه‌ی بی‌ثمری آن فکر و فرهنگ می‌گرداند و ما وقتی خود را در گفتار و رفتار در جبهه‌ای قرار دادیم که نماد توجه به بی‌ثمری غرب بود؛ خود به خود رخنه‌ی لازم را در آن فکر و فرهنگ ایجاد کرده‌ایم و عبور از غرب، ظهور می‌کند و چیزی نمی‌گذرد که همین بانوان این سرزمین که شما می‌گویید، نیز متوجه‌ی بی‌معناییِ کار خود می‌شوند. موفق باشید

21050

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام محضر استاد: با توجه به رجوعی که اخیرا به قرآن مجید داشتم و در سوال 21036 متذکر شدم بنظرم آیه 86 کهف لب کلام ما شکاکان است «حَتَّي إِذا بَلَغَ مَغْرِبَ الشَّمْسِ وَجَدَها تَغْرُبُ في‏ عَيْنٍ حَمِئَةٍ» کلمه وجدها با جان و دلم چه ها که نمی کند اگر چه ذی القرنین خورشید را در حال غروب در چشمه ای گل آلود می دید لکن واقعیت، چرخش زمین به دور خورشید است ببین تفاوت ره از کجاست تا بکجا چه چیزهای بسیار دیگری که هر فردی وجدها ولی ... باری قرآن را ماسوای این نگاه شکاکانه جالب دیدم و قصد مطالعه دارم. لکن در آثار شما مطالعه قرآن را همراه تفسیر بخصوص المیزان توصیه کردید لکن من حسب آیه «و لقد یسرنا القران للذکر فهل من مدکر» رجوع زلالانه به خود قرآن را بیشتر ترجیح می دهم. البته سابق قصد مطالعه المیزان را داشتم ولی چون آن زمانها برخورد خشک عقلانی داشتم (بر خلاف الان که عقل در محاق محض است) چندان نتوانستم ادامه بدهم البته چندی پیش هم که المیزان را مروری می کردم در بحثی که ذیل آیات 1 تا 5 بقره داشتند و پاسخ هایی که در ابطال سوفسطاییان دارند متوجه شدم درین بحث ظاهرا قدرتمند حاضر نشدند و لااقل پاسخهایی حقیر در مکفی نبودن بحث ایشان دارم و می توانم از موضع آن بزرگان دفاع کنم باری این ضعف المیزان از رغبت من به تداوم مطالعه آن کاسته است از طرفی شروع تردید من از آنجا بود که ابتدا به دنبال کردن اختلاف فتاوای فقها علاقه داشتم و این در آن دوران بود که مذهبی بودم و خیلی مسائل فقهی را دوست داشتم و عمده سوالاتم در آن مورد بود بعد دیدم فقها در برخی مسائل اصولی نیز اختلاف دارند مثلا یکی از آنها ولایت تکوینی ائمه را قبول نداشت دیگری رجعت و الا ماشاءالله ازین اختلافها کما اینکه امام راحل می فرمایند کتابهاى فقهاى بزرگوار اسلام پر است از اختلاف نظرها و سلیقه‏ ها و برداشتها در زمینه‏ هاى مختلف نظامى، فرهنگى و سیاسى و اقتصادى و عبادى، تا آنجا که در مسائلى که ادعاى اجماع شده است قول و یا اقوال مخالف وجود دارد و حتى در مسائل اجماعى هم ممکن است قول خلاف پیدا شود، از اختلاف اخباری ها و اصولی ها بگذریم - این اختلافها باعث شد بذر شکاکیت در وجودم کاشته شود. باری اگر باز در این رجوع به قرآن بخواهم به تفاسیر علما با آن همه اختلاف رجوع کنم به همان مشکلات قبلی دچار می شوم بنابرین ترجیحم رجوع زلالانه به قرآنست چه مفسران با آن ذهن های انباشته از اقوال یونانیان و عرفای بعضا متاثر از بوداییان معلوم نیست چه تحمیلهای که به این چشمه پاک نکردند حکمت ایمانیان ما را بسست.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور که ملاحظه می‌فرمایید زبان قرآن، زبانی است در خطاب به بنیادِ بشرِ آخرالزمانی به همان معنایی که حضرت سجاد «علیه‌السلام» مى‏ فرمايند: «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ عَلِمَ أَنَّهُ يَكُونُ فِي آخِرِ الزَّمَانِ أَقْوَامٌ مُتَعَمِّقُونَ‏ فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَى قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ وَ الْآيَاتِ مِنْ سُورَةِ الْحَدِيدِ إِلَى قَوْلِهِ وَ هُوَ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُور»[1] خداوند مى‏ دانست در آخرالزمان اقوام متعمّقى مى‏ آيند كه براى آن‏ها سوره توحيد و شش آيه اول سوره حديد را نازل كرد. اين خبر نشان مى‏ دهد براى فهم سوره‏ ى توحيد و شش آيه‏ ى اول سوره‏ ى حديد نياز به روح آخرالزمانى است. موفق باشید

 


[1] ( 1)- الكافى، ج 1، ص 91.

20933

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: یه روایتی خوندم که پیامبر فلان دستور رو داد، مثلا قصاص مردان توسط زنان و بعد از نزول آیه 34 سوره نساء این دستور لغو شد. مگه میشه؟ پیامبر دستوری داد که حق نبود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قرآن یک بار به صورت اجمالی و کلی بر پیامبر نازل شد و در این رابطه حضرت کلیّات مطلب را می‌دانستند و مطابق آن دستور می‌دادند و سپس طی 23 سال به صورت تفصیلی نازل شد و حکم هر چیزی به صورت جزئی مشخص گردید. موفق باشید

20160
متن پرسش
سلام و ارادت؛ استاد فاضل و حکیم در مورد 1. شیوه های کاربردی فرهنگ سازی و برجسته سازی واقعه غدیر (جهان اسلام، کودک و نوجوان) 2. غدیر از دیروز تا امروز (بررسی تطبیقی حوادث تاریخ غدیر با تاریخ امروز مانند عهد شکنی ها، تحریف واقعیتها، تحریف اهداف، جریانات انحرافی) تحقیق دارم و می خواهم مقاله بنویسم، لطفا از آثارتان منبع معرفی فرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مطلب را در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» ص 103 و کتاب «انقلاب اسلامی؛ بازگشت به عهد قدسی» صفحات 34 و 91 و 94 و 98 و کتاب «انقلاب اسلامی؛ برون‌رفت از عالَم غربی» ص 49 و کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» ص 176 و کتاب «دعای ندبه؛ زندگی در فردایی نورانی» ص 48 دنبال فرمایید و سپس مناسب روح و روحیه‌ی مخاطب با او در میان بگذارید. موفق باشید

20092

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: سوال های 20050 و 20049 مشکل شرعی داشتند که استاد جواب ندادند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به صورت زیر جواب داده شده بود:

20049: سلام:
۱) برای رسیدن به یقظه چه کار باید کرد؟
۲) به فرض به یقظه برسیم و برای ابد خود برنامه بریزیم برای اینکه طبق برنامه عمل کنیم و منظم باشیم خلافش عمل نکنیم باید چه کارکرد؟
۳) التماس دعا. یا علی. (سینا)

20049- باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید جلد اول کتاب «مقالات» آیت اللّه شجاعی در این مورد کمک بکند. موفق باشید

20050- سلام:
رای مردم در نظر شما چه جایگاهی دارد؟ در جواب شما به سوال ۱۹۹۰۹دیدم که می فرمایید مبنای عمل دولت باید کار حق و درست باشد و نه رای عموم مردم. خب این حرف تا حدی درست است و تا حدی غلط. مقداری که درست است اینه که دولت نباید کار خلاف اسلام انجام بده ولو اینکه رای عموم باشد ولی غلطش این حرف این جاست که از میان کار های درست دولت میتوند کار احسن را انتخواب نکند و بنابر رای مردم کار درستی که به خوبی اون کار احسن نیست را انتخاب کند. به نظرتون زیادی بر این آقایون سخت نگرفتید؟ منظورم شخص شما نیست. این فرمایش امام که میزان رای ملت است را قبول دارید یا نه. التماس دعا (سینا)

20050- باسمه تعالی: سلام علیکم: طبق مبنای امام، میزان رأی مردم است ولی در بستر شریعت الهی و حکومت اللّه. حال در این فضا ما نباید یک قرائت از شریعت الهی را ملاک ارزیابیِ فعالیت‌های دیگران قرار دهیم. موفق باشید

19320

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: استاد بزرگوار! اعیاد شعبان را خدمت تان تبریک میگم. می خواستم بپرسم که چطور میشه یا چطور ممکن هست که فردی به زیارت حرم ائمه هدی (علیهم السلام) نائل بشود ولی باعث ناراحتی زائران آن آستان بشه! استاد برای من واقعا قابل درک نیست که چرا باید کسی به خودش جرات بده و به کیف و وسایل یکی دیگه تعرض کنه و پول و مدارک زائر را ببره آن هم دقیقا تو حرم پیش روی ساحت آن معصوم!؟ آیا این امتحانی برای زائران هست؟ یا برای آن افرادی؟ یا نادانی افراد است؟ یا نظر معصوم است؟ چرا باید افراد همچین جراتی به خودشون بدند؟ چرا بین زائرانی که به زیارت نائل می شوند همچین افرادی هم طلبیده میشند؟ در جوار حرم حضرت معصومه (سلام الله علیها) دعاگوی شما و دوستان هستیم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به گفته‌ی آیت اللّه بروجردی این‌ها گرگ‌هایی هستند در لباس میش، تا میش‌ها همواره متوجه گرگ‌ها حتی در حرم امامان معصوم باشند. زیرا: «ای بسا ابلیسِ آدم‌روی است». موفق باشید

نمایش چاپی