بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
1531

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و خسته نباشید:همسر بنده فردی معتقد و مذهبی است منتهی گاهی در مباحث مربوط به تفکرات غربزدگی و زندگی امروزی صحبتهایی می کنند که برای من سوال پیش میاید. از جمله اینکه ایشان می گویند: در قدیم اسم فرزندانشان را اگر مثلا غلامعلی می گذاشتد منظورشان این بود که فرزندشان غلام امام علی است،اما امروزه که امیر علی یا امیر محمد می گذارند صحیح نیست چون اسم علی و محمد مافوق است و اصل با آنها است نه اینکه مثلا فرزند من امیر و فرمانده علی یا محمد باشد.بسیار متشکرم.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: دقت خوبی است ولی شاید آن‌هایی که اسم فرزندشان را امیرعلی می‌گذارند منظورشان تقدّم صفت علی«علیه‌السلام» است بر اسم آن حضرت. موفق باشید
1378

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد عزیز.پوزش بابت مزاحمتها. خداوند در طول تاریخ مهمترین چیزی که از انسان خواسته، تزکیه نفس و تقوا بوده است، و اگر انسانی با شب زنده داری و طاعت و عبادت به آن هدف می رسید غالبا می توانست برای مرگ و جهان ابدی خیالش راحت باشد. در گذشته مشاغل پیچیده نبودند و با کمی آموزش میشد هر حرفه و صنعتی را یاد گرفت، لذا دغدغه انسانها در عرصه کار و اشتغال به مراتب کمتر از الان بوده است، گذشته ها، بیشترین دغدغه کسب روزی حلال بوده است ولی دغدغه انسان متعهد امروز علاوه بر کسب حلال، جلو افتادن از غرب در عرصه علم و فناوری نیز هست. در قرن حاضر شخصیت انسانها پیچیده شده و کار به سادگی گذشته ها نیست. خودم را مثال میزنم. حقیر شخصی فنی بوده و تحصیلات دانشگاهی داشته ام و هم اکنون در عرصه صنعت کشور مشغول به کار و فعالیت هستم. چنین به ذهنم می رسد که حقیر نمی توانم مثل انسان هزار سال پیش فقط به تقوا و تربیت نفس فکر کنم و با توجه به اینکه رهبر عزیز حفظه الله امسال را سال جهاد اقتصادی معرفی کرده اند، وظیفه من این است که در این بعد با توجه به تخصصم نیز کاری انجام دهم. از طرفی توان حقیر نیز ناچیز است و به دلیل سالهای متمادی کار فنی، دیگر تاب و توان کار کردن و تعمق در زمینه علم و فن و کار فنی و نو آوری و کمک به جهاد اقتصادی را به شکل قانع کننده ندارم. با توجه به توان و استعدادی هم که از خود سراغ دارم بعید می دانم بتوان در این عرصه کاری انجام دهم که جهاد به حساب آید. به همین دلایل دغدغه اخیر اینجانب این است که نمی دانم الان به وظیفه عمل کرده ام و اگر الان زمان مرگم فرا برسد، آیا با خشم و غضب پروردگار روبرو میشوم؟ از طرفی دیگر ورود به صنعت و کار و فن به شکلی که جهاد محسوب شود تمام وقت انسان را گرفته و ذهن و فکر را کامل مشغول می کند و خود بخود انسان، خدا و خود را به فراموشی سپرده و گرفتار غفلتی دیگر می شود. کما اینکه خیلی از افراد را سراغ دارم که چنین گرفتار شده اند. لطفا در این زمینه اگر راهنمایی سراغ دارید دریغ نفرمایید. چکار کنم که به سلامت راهی که در پیش گرفته ام مطمئن باشم؟ چه جوری میشه فهمید الان وظیفه چیست؟ و چه جوری میشه فهمید راهی که در پیش گرفته ام منو به صراط مستقیم راهنمایی میکنه؟ با تشکر فراوان
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: ما وقتی خود را در ذیل اسلام و پیامبر خدا و ائمه‌ی هدی«علیهم‌السلام» قرار دادیم و بر این مبنا نظر به ولیّ فقیه نمودیم، دیگر حکم سربازی را پیدا می‌کنیم که هروقت امری پیش آمد کوتاهی نمی‌کنیم. شما فعلاً هرچه پیش آمد و می‌توانید انجام دهید را بپذیرید، بقیه در دست خدا است. موفق باشید
22217
متن پرسش
سلام علیکم: ۱. استاد بزرگوار می خواستم ببینم امروز شان روحانیت چه ماشینی می باشد لطفا مصداق تعیین کنید؟ ۲. علت اینکه در سیره برخی از ائمه می بینیم که سوار بهترین اسب ها و مرکب ها می شدند چیست و آیا این جواز برای خریدن ماشینی مثل پژو و تندر برای روحانیت نمی شود؟ ۳. در خرید خودرو و خانه ما از کجا باید عرف مردم را تشخیص دهیم، مثلا امروز خیلی از طلاب ماشین ندارند آیا باید به آنها نظر کرد و ماشینی نخرید و همینطور خانه؟ مرز اینها چگونه است لطفا به ۳ سئوال بصورت مجزا پاسخی عنایت بفرمایید. ممنونم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- روحانیت باید نمونه‌ی زندگی صحیح در این زمانه باشند، زندگی که در آن افراط و تفریط نباشد، نه تحجر و نه تجددِ غرب‌زده 2- وسیله، برای رسیدن به هدف است، هرکس مطابق وظیفه‌ای که دارد باید وسایل مناسب آن را اگر می‌تواند تهیه کند. ولی اشرافیت یعنی برای فخرفروشی به وسایل نظرداشتن 3- عرفِ طلبه‌ی فعّال آن است که اگر می‌تواند وسیله‌ی مناسب زندگی‌اش را داشته باشد، نه این‌که بدون دلیل خود را به سختی بیندازد و کارهایش زمین بماند. موفق باشید

20736

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و خدا قوت: بنده به عنوان یک دهیار یک روستایی پس از حادثه کرمانشاه هم به ذهنم خطور کرد و هم پیشنهاد دادند که برای حوادث این چنینی با بودجه به صورت بلند مدت اقلامی مانند چادر و پتو نگهداری شود. احساس می کنم این کار با روحیه توکل و در زمان حال بودن نه در آینده منافات دارد، لطفا راهنمایی بفرمایید؟ نظر شما چیست؟ با توجه به اینکه از کتاب ها و سخنرانی های شما این برداشت می شود که با این چنین کار ها مخالفید با کارهایی از این قبیل که مانند بیمه ها رفتار کنیم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌اید در حدّ معقول این نوع پیش‌بینی‌ها منطقی می‌باشد. ولی اگر گرفتار احتمالاتِ بسیار بعید شویم به زحمت می‌افتیم و توکل در چنین اموری است تا بدانیم ما چندان همه‌کاره‌ی امور نیستیم. موفق باشید

20567
متن پرسش

سلام بر استاد بزرگوار: جناب استاد بهترین طلب در اربعین چیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: احساس حضوری که خداوند برای ما در این تاریخ تقدیر کرده است، نیاز اصلی و مهمِّ ما است. ما همان‌طور که در سُنن الهي قرار داريم، اگر از حضور خود در آن سنن آگاه شويم راهِ آينده نسبت به آن سنن در مقابل ما گشوده مي‌شود. به همين معنا ما در تاريخي هستيم که اربعين به صورتي خاص ظهور کرده که اگر از حضور خود در اين رخداد آگاه شويم، راهِ آينده‌ي تاريخ ما در مقابل ما گشوده خواهد شد و ديگر در توهّمات بشرِ غرب‌زده قدم نخواهيم زد.

رخداد تاریخی، یک نوع آشکارشدن است برای جان انسان، مثل فهمیدن‌های معمولی نیست، انسان در آن واقع می‌شود و اگر نسبت به آن خودآگاهی پیدا کند می‌تواند از آن تغذیه کند و با آن هماهنگ گردد، در آن صورت به داخل آن رخداد کشیده می‌شود و در آن حالت امری معنادار، اعتبار خود را بر آن فرد یا ملت‌ حاکم می‌گرداند و به آن ملت خطاب می‌کند و آن ملت آن معنا را از خود می‌کند و حاضر می‌شود با آن زندگی کند و به آن آری بگوید و آن را از خود کند.

ما در اربعینی که این سال‌ها ظهور کرده است، در داخل رخدادِ حقیقت این دوران قرار می‌گیریم قبل از آن‌که فکر کنیم چگونه باید به آن باور داشته باشیم. پیش‌فهمی است در امری معنادار و معنوی که در «سنت» رخ می‌نمایاند و در افق درونی انسان‌ها عالَمی را به آن‌ها عطا می‌کند و انسان‌ها در آن عالَم از خود، فهمی خاص پیدا می‌کنند. وظیفه‌ی ما جهت تفسیر این رخداد، توجه به پشتِ صحنه‌ی آن است تا بیرون از فرهنگ مدرنیته، فهم تازه‌ای از خود پیدا کنیم و وارد تاریخی اثرگذار شویم.

در پشت صحنه‌ی رخداد اربعین، آدمی به ندای بی‌صدای هستی گوش می‌دهد و با زبان، آن را آشکار می‌کند. زیرا حقیقت، صامت نیست و در هر دوران سخنی دارد و باید با گوش‌سپردن به آن، با زبانی مناسب، آن حقیقت را آشکار کرد. در این صورت است که انسان در عین داشتن سخنی اصیل، به معنای خود دست می‌یابد که آن معنا، ارتباط با حقیقت وجود است و پاسخ‌دادن به دعوت و ندای بی‌صدای حقیقت، وگرنه انسان‌ها همچنان در بی‌معنایی به‌سر می‌برند. در یک کلمه، ندایِ بی‌صدایی هست که در پیاده‌رویِ اربعین باید به آن گوش داد تا در برگشتن، زبانی مناسبِ تبیین آن صدا به میان آوریم. موفق باشید

18217

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: استاد عزیز اگر امکان داره قدری در مورد این جمله از اندیشمند خارجی که گفته «امکان ندارد که در یک لحظه مساوی دو چیز یکسان در ذهن دو نفر بیاید» من چندین کتابهای زیبای شما را خوانده ام. با تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: معلوم است که هرگونه تجلی مقدمه می‌شود برای تجلیِ دیگر. و از این جهت ممکن است مفهوم هر دو یکی باشد، ولی احساسی که انسان به آن اولی دارد مقدمه می‌شود برای احساس بعدی که متفاوت با آن احساس است هرچند از نظر معنا و مفهوم یکی باشد. موفق باشید

18109
متن پرسش
سلام علیکم: آیا ما برای وجود یافتن مان و نیز انسان شدنمان در بین موجودات و نیز اختیار داشتن مان در این دنیا ، مختار بوده ایم؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ما در راستایِ به فعلیت‌درآوردنِ بالقوه‌هایمان مختاریم. موفق باشید

17774

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
استاد گرامی سلام: در مکاتبات قبلی تاکید حضرتعالی مبنی بر محبت به قشر معترض به دین بود و به کلی همراهی با تفکرات آنها برای همراه شدن با آنان را رد فرمودید. دو سوال مطرح است: یک آنکه وقتی محبت می شود عده ای خیال می کنند آن فرد از ضعف شخصیتی برخوردار است و جواب عکس می دهد. دو آنکه به گمانم این قشر معترض اند چون می گویند ما مومنین اصلا به علاقه مندی های آنها توجه نداریم. مسئله آنها احترام به شخصیت و دارایی شان است و نه هیچ چیز دیگر. وقتی به ذهنیات آنها احترام گذاشته می شود آنها هم میل به گوش سپردن به حرف ما را می یابند. این تجربه شخصی بنده است. وقتی افراد مورد علاقه شان را تکریم می کنیم آنها تازه ما را به حساب می آورند و گرنه غیر این اصلا حرف وارد وجودشان نمی شود. این افرادی هم که ما می گوییم بی دین اند که همه زوایای شان بد که نیست.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این موارد دستورات اخلاقی که شریعت الهی در اختیار ما قرار داده، راه‌های مختلف برخورد را در مقابل ما قرار می‌دهد. پیشنهاد بنده آن است که سلسله مباحث شرح دعای «مکارم الاخلاق» را که در آرشیو صوت در سایت هست، دنبال فرمایید. موفق باشید

17226

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و وقت بخیر: می خواستم بدونم از چه سنی انسان باید شروع به کسب معارف و اطلاعات دینی بکنه آیا من که در حال حاضر بیست و هفت سال دارم اگر بخوام شروع کنم دیر نیست؟؟ با توجه به اینکه مجرد هستم می ترسم از اینکه دنبال کسب معرفتی برم و بعد از مدتی بخاطر مشغله ها دیگه نتونم اون رو دنبال کنم. نکته ی دیگه اینکه زمامی که خواستگاری میاد من خیلی سبک سنگین می کنم بخاطر همین مطالعه داشتن فرد و اینکه چقدر به کسب معارف دینی و معرفتی علاقمند هستند، ولی خیلی ها ایراد می گیرند و من رو سختگیر می دونند به عقیده ی دیگران این مسائل و علاقمندی ها بعدا با تلاش طرف مقابل ایجاد میشه، می خواستم نظر شما رو در این باره بدونم. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- کسب معارف الهی از آن جهت که باید قلبی شود هیچ‌وقت دیر نیست 2- در موارد پذیرش خواستگاری سخت نگیرید، همین‌که معتقد به حرام و حلال الهی باشد، کافی است. موفق باشید

14685

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و ارادت: استاد فرزانه آیا صحیح است که بگوییم من که طلبه هستم در هر روز باید حداقل 50 آیه قرآن و چند خط دعا بخوانم؟ در روز حداقل باید چند آیه قرآن و کدام دعا را باید بخوانم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کار درستی است. پیشنهاد بنده آن است که از اول قرآن شروع کنید و در مورد دعا، هر یک‌سال یکی از مناجات‌های «خمسه عشر» را داشته باشید. موفق باشید

14535

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: خوب هستید استاد؟ کتاب «توحید علمی و عینی» و کتاب «الله شناسی» و کتاب «رساله سیر و سلوک» بحر العلوم از علامه طهرانی را می شود بدون استاد خواند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر مقدمات لازم فراهم باشد هر سه کتاب، کتاب‌هایی ارزشمندی است. موفق باشید

14497

بدون عنوان*بازدید:

متن پرسش
سلام: نظرتان در مورد كتابهاي مرحوم محمد علي صالحي غفاري چبست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی‌شناسم. موفق باشید

13893
متن پرسش
سلام و خدا قوت: استاد ما باید فقه و اصول فقه را تا چه حد بخوانیم؟ باید لزوما اجتهاد داشته باشیم؟ یا صرف دانستن در حد سطح یک و دو کافی است. (در حد رسائل و مکاسب) آخر آنقدر علم هست که لازم است ما طلاب با آنها آشنا شویم که انسان می ترسد به آنها نرسد و وقت نکند. مثلا فلسفه و عرفان و دشمن شناسی و تاریخ و غرب شناسی و ادیان شناسی و.... اگر ما مثل علمای سلف بیشتر به فقه و اصول بپردازیم بقیه علوم می ماند. البته خداوند هم برکت می دهد به علم طلبه اگر نیتش خالص باشد؟ راهنمایی بفرمایید. ممنون التماس دعا
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر کسی بخواهد به عنوان صاحب‌نظر در موضوعات اسلامی به میان آید تا بتواند به متون لازم رجوع درستی داشته باشد، حداقل بایستی چندسالی تا درس خارج جلو رود و در این حالت است که اگر در فلسفه و عرفان و دشمن شناسی وارد شود می‌تواند درست برداشت کند و موضوع را درست ارائه دهد. موفق باشید

12782
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید: 1. استاد خیلی دوست دارم فقط از خدا خودش را بخواهم اما دوباره دعای متفاوتی را تکرار می کنم. یکی از دعاهام که زیاد تکرار می کنم اجابت نشده به همین خاطر دیگه نمی خواهم نه دعا کنم و ناخودآگاه از شنیدن معارف الهی دور شدم چرا؟ چون برای این سئوال جوابی ندارم از امامان بسیار شنیدم در رد نکردن گدا و اجابت خواسته مردمان کرامات ایشان حتی الان. حالا من یکی از آن انسان هایی ام که با شنیدن این اوصاف آمدم در خانه به توسل اما هیچ. چرا باید قبول کنم بقیه حرف هایی که می شنوم از معارف الهی چرا باید قبول کنم؟ من آدم بد اما ناامید کردن آدمای بد راه و رسم اهل البیت (ع) نیست. چرا قبول کنم رحمت العالمین غم و درخواست کمکم را می بینه بعد هیچی، این امر با این صفت نمی خونه وقتی این حرفا را نمی فهمم چرا باید قبول کنم؟ استاد از اینکه دیگه نمی تونم به احادیث و گفته ها اعتماد کنم در عذابم اما همه من را می پیچونند. صلاح نیست، آن امور استثناست، در بزم مقرب تر جام بلا بیشتر می دهند و... استاد دوست دارم به خدا نزدیک شم اما نمی خوام دیگه قدمی بردارم. قدم های که گفتند رفتم اما نتیجه را ندیدم احساس می کنم وقتی کسی جهنمیه این حرف ها مال بهشتی هاست نه مال آدمایی مثل من هر قدر صدا می کنم ذکر میگم انگار همه شنیده ها مال بقیست به من که می رسه استثنا می شود. استاد چرا؟ اصلا در عالم برای این سئوالا جوابی هست یا نه نیست یا برای من که یک آدم عادی ام نیست می دونم در عالم، هدایت و گمراهی من مهم نیست و گرنه حالم این نبود. گفتم شاید جوابی باشه و شما به من بدید استاد واقعا شما سوالها را می خونید و جواب می دید؟ همه متن ها را؟ ممنونم از وقتی که می گذارید با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده یعنی طاهرزاده همه‌ی متن را و گِله‌های شما را از حضرت پروردگار که در متن‌تان مطرح کرده‌اید، می‌خوانم و تعجب می‌کنم که چطور به مرحله‌ای نرسیده‌اید که آن‌چنان محو حق باشید که بدانید هرچه آن خسرو کند، شیرین کند و ندا سر دهید: «در بلا هم می‌چشم الطاف او/ مات اویم، مات اویم، مات او» در آن حدّ که به خود آیی و از خود بپرسی: «زیر دریا خوش بود یا روی او / لطف او بهتر بود یا قهر او؟». موفق باشید

8386
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام خدمت استاد عزیز تا چه اندازه باید در شب خوابید تا به کمال انسان ضرر نزند ما نیم ساعت زودتر از اذان نمی توانیم بیدار شویم با این صحبت ایت الله قاضی می گوید اگر می توانی شب را نخواب آیا مقدور است ؟ این که انسان را نابود و مریض الحال می کند
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: ما فعلا در حد خودمان بایدعمل کنیم تا انشاءالله تجلیات الهی ظهور کند و گستره‌ی عمل را احساس کنیم. موفق باشید
7708

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علبکم استاد گرامی درباره سوال 7686 که پرسیدم فرمایش شما متین ولی درست است که انقلاب ما چنین هدفی را دنبال می کند ولی چگونه ما چنین کسانی را اعمالشان را هبط دانیم . چون اولا این سوال پیش می آید که ایا انقلاب ما عین حاکمیت نظام اسلامی است؟2. ممکن است چنین افرادی متوجه نباشند انقلاب ما مصداق حاکمیت اسلام است ولی به اصل حاکمیت نظام اسلامی پیامبر ایمان دارند و خواهان ظهور امام زمان برای حاکمیت نظام اسلامی هستند . و با کافران خدا مخالفند
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: بحث بر سر آن هایی است که کوتاهی می‌کنند ولی آن‌هایی که در حدّ فهم خود عمل می‌کنند از مصداق آیات مطرح‌شده در سوره‌ی احزاب، بیرون‌اند. موفق باشید
7265

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم. امام زمان دستم را گرفتند.خدا راشکر مشکلم حل شد. سوال:آیا میتوانم بعد از کتب انسان شناسی کتب نبوت وامامت را یا کتب مهدویت را بخوانم؟منظورم این است که مبحث کربلا را بعدا بخوانم.درصورت امکان کدام را اول پیشنهاد میکنید؟ گفتم فراغ تا تاکی گفتا که تا تو هستی. ممنون.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بعد از ده نکته در معرفت نفس و برهان صدیقین که حتماً همراه با شرح آن مطالعه می‌فرمایید هم می‌توانید کتب نبوت و امامت را مطالعه فرمایید و هم مهدویت را. موفق باشید
6921

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام فلسفه واسطه گری ملایکه در عوالم وجود چیست؟(برهان صدیقین را خوانده ام)
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید جواب سؤال 6920 جوابِ این سؤال شما هم باشد. موفق باشید
6315
متن پرسش
سلام علیکم.تفاوت تعبیر سجده موجودات با تسبیح موجودات چیست؟هرکدام اشاره به چه مطلبی دارند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: لازمه‌ی تسبیح شعور علم است به خالق هستی و یکی از جلوات تسبیح، سجده است. موفق باشید
952

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسلام: مدتی است خداوند نور رفتن به حوزه و طلبه شدن را به دلم انداخته است و دلایل عقلی محکمی هم در این باب دارم اما مشکل اینجاست که دانشجو هستم و دو سال مانده به پایان کارشناسی واین سبب شده پدر و مادرم تا حدودی با این امر مخالفت کنند اما خودم این مسئله کاملا برایم حل شده و با اطمینان، هم به جهت خودم و هم به جهت نیاز مبرم جامعه ، سعادتم را در طلبگی میبینم اما خانواده مخالفت میکنند میخواستم بدانم رضایت والدین در اینجا چه جایگاهی دارد هم به لحاظ فقهی و هم به لحاظ برکت حرکت در این مسیر؟التماس دعا.
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی اگر این‌طور که می‌فرمایید دلتان در هوای رفتن به حوزه‌ی علمیه است به امید خدا کار را شروع کنید. علماء گرام می‌فرمایند حضور در حوزه‌ی علمیه جهت تبلیغ دین واجب کفایی است و از آن‌جایی که هنوز نیاز به طلبه داریم و تعداد موجود کفایت نمی‌کند اگر کسی بتواند وارد حوزه‌ شود پس برای او واجب عینی می‌شود و در وجوب عینی رضایت والدین شرط نیست و خطری جهت بی‌برکت‌شدن مسیر پیش نمی‌آید به‌خصوص که بعد از مدتی متوجه می‌شوند کار درستی بوده و خداوند قلب آن‌ها را نرم می‌کند، البته تا آن‌جا که ممکن است آن‌ها را توجیه کنید که آیا نمی‌خواهند از خانواده‌ی آن‌ها یک نفر سرباز امام زمان«عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» باشد؟ موفق باشید
23189
متن پرسش
سلام استاد عزیز: جسارت هست ولی دوست عزیزمون در سوال 23158 با عنوان «ما و نجات از سلطه‌ی واهمه» خوبه توجه کنند این مشکل برای ما هم غیرقابل تصور بود که حل بشه اما بصورت عجیبی با رعایت و توجه به دو تا نکته شد. یکی اینکه بقول یک روحانی بزرگواری قلاده شیطان رو نباید باز کرد یعنی شرایطی که امکان ارتکاب هست رو نباید فراهم کرد و دومی اینکه قرآن می فرماید که در این لحظات عمرا بتوانید از دست شیطان دربروید مگر اینکه به خدا پناه ببریو و خدا شما رو نجات بده. یعنی خود خدا در اون لحظه دخالت کنه و اتفاقا این جور مواقع آدم کاملا متوجه میشه که فضای دل و ذهن و... یهو عوض شد! و اصلا و ابدا این توفیق ترک گناه رو به خودش نسبت نده و با خودش نگه و تصور نکنه که «آره این گناه رو ترک کردم» بگه خدا نذاشت و خدا اون کار رو نکرد. ببخشید پرحرفی و جسارت شد. تجربه خودم بود در حالی که باور نمی کردم از شر چنین معصیتی بشه راحت شد ولی واقعا با دخالت و دادن فرمون به دست خدا شد! و میشه! ممنونم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! باید قلاده‌ی شیطان را باز نکرد تا میدان به دستِ وَهم و واهمه نیفتد و او آزادانه و بدون قلاده هرکاری دلش خواست با ذهن و روان ما انجام دهد! موفق باشید

23111
متن پرسش
سلام علیکم خدمت استاد: سوالات و شبهاتم راجع به عدل الهی، تمامی ندارد به طوری که روز به روز محبتم نسبت به خدا کمتر می شود. اگر امکان دارد مرا به جایی ارجاع ندهید و اگر جوابی دارید خودتان مستقیما جواب بدهید؛ البته این درخواست به دلیل تنبلی ام در رجوع نیست بلکه به خاطر این است که آن ارجاعات شما جوابگوی حقیر نیست. صوت های «عدل الهی» و «قضا و قدر» و صوت های «پوچی و اضطراب برای چه؟» و «برای چه خدا ما را خلق کرد؟» را کامل گوش کرده‌ام؛ همچنین جزوه و مباخث جبر و اختیار را هم مطالعه کرده ام ولی قانع نشدم. در تمام کتابها و مقالاتی که راجع به عدل الهی نوشته شده و در تمام صوت هایی که از شما گوش کرده ام، بحث فلسفه‌ی خلقت و ضرورت خلقت مطرح شده؛ در صورتی که شبهاتی که ما جوان را حیران و آشفته کرده، چیزهای دیگری است و آن بحثِ «چگونگی خلقت» است: ۱. شما می فرمایید که خداوند، حکیم است و حکمت، همان رعایت کردن رجحان هاست و حکیمی که می تواند بیافریند و می تواند نیافریند، می آفریند چون آفرینش رجحان دارد و ارزش در وجود است و خلقت، نه در نیستی و عدم. و اینکه نیافریدن برای خدایی که فیاض است، بخل است و خداوند هم بخیل نیست‌. تا این جا درست، ولی: چرا باید بار مسئولیت و سختی ها و رنج های انسانیت را بر دوش من بگذارد؛ او می توانست مرا یک فرشته خلق کند یا یک کبوتر، در این صورت دیگر این بار کمر شکن و این سختی ها بر دوشم نبود و چیزی هم از فیاض بودن و خالق بودن خدا کم نمی شد. خواهشاً بحث کمال را مطرح نکنید که گول زدن ما جوانان بی چاره است! کمالی که باید قبلش هزاران بلا و سختی و مکافات بکشی، دیگر کمال نیست بلکه عین عذاب است! اختیاری که ما را سرگردان و حیران کند و در آخر به عذاب قبر و جهنم بکشاند از صد تا جبر هم بدتر است. ما را جبر هم که شده سر به راه کن خیری ندیده ایم از این اختیار ها اگر خیلی ارحم الراحمین است و خلاصه خیلی ادعایش می شود، پس چرا ما را مستقیم به بهشت نبرد؟ آیا چیزی از خدا بودنش کم می شد؟ چیزی از خالق بودنش کم می شد؟ چیزی از فیاض بودنش کم می شد؟ چیزی از حکیم بودنش کم می شد؟ چرا ما را در این دنیا خلق کرد تا اینهمه سختی و رنج بکشیم؟ من بهشتی را که با سختی ها و رنج ها و بدبختی ها باید به دست آورم، نمی خواهم! همان جهنم برایم بهتر است تا اینکه دلخوش کنم که خدا کریم است در این ‌دنیا سختی و ذلت بکش و آن دنیا برو بهشت و از این حرفها. من این بهشت و این انسانیت خفت بار را نمی خواهم. احساس می کنم که مثل خداوند با خلقت انسان، مثل همان انسانی است که پرنده ای را در قفس می کند و جلویش هم گاهی آب و دانی می ریزد تا از دیدن آن لذت ببرد. ۲. خدایی که می داند این بنده ای که دارد خلقش می کند، عاقبتش جهنم است پس چرا او را خلق می کند اگر ادعا می کند که خیلی رحمن و رحیم است؟ خدا این همه دردسر به بشر داده تا خودش را ثابت کند و الا چرا باید بشری را خلق کند که خودش می داند ظلم ها به یکدیگر می کنند و اینهمه کشت و کشتار و این همه بدبختی و فقر و این همه خون و خون ریزی. ۳. چرا خداوند، عذابش برای ظالمان فقط مختص پیشینیان است؟ فرعون، قوم عاد و ثمود و لوط و... این همه ظلم های بزرگی که دارد صورت می گیرد از کودک کشی در یمن گرفته تا آتش زدن مسلمانان میانمار، آیا برای خدا کافی نیست تا عذابش را بر ظالمان نازل کند؟ می دانم جوابتان چیست! لابد می خواهید مثل همیشه پای انقلاب اسلامی را وسط بکشید و بگویید که عذاب خدا برای ظالمان، همین انقلاب اسلامی است! یا شاید می خواهید بگویید که آن ظالمان و مستکبرین عالم، بیایند و سیر مطالعاتی شما را بخواند و یا تفسیر المیزان بخوانند و معرفت النفس را شروع کنند! ظاهراً در آخرالزمان همه چیز وارونه گشته حتی سنت های الهی که از آن دم می زنید! چرا خدا به جای اینکه عذابش را بر عربستان کودک کش و یا بر نجومی بگیران و دزدان دولتی نازل کند، عذابش را بر مردم کرمانشاه و کپر نشینان سیستان نازل کرده است؟! ۴. در روایت هست که: «اگر شما گناه نمی کردید خداوند قومی را می آفرید تا گناه کنند و او ببخشاید» اگر گناه کردن ما موجب ظاهر شدن اسم غفار و اسم ستار خداست پس دیگر چرا ما گناه نکنیم؟ ۵. اختیار در جایی حکمت است که راه حق از باطل روشن باشد ولی شواهد نشان می دهد که تاریک ترین راه، راه دینداری است که انسان را به حیرت وا می دارد سپس به ناکجاآباد می کشاند. راه حقی که تاریک باشد و پر از شبهه ها، چه به درد من می خورد. لابد باید سیر مطالعاتی سایت را شروع کنیم! روزگار آشفته‌ی جهان نشان می‌دهد دهد که خداوند، جهان را به حال خودش رها کرده است! این همه فقیر و گرسنه در جهان است آن وقت شما کتاب جایگاه رزق انسان در هستی می نویسی! ۶. مگر خدا با انسان دشمنی دارد که می گوید: و لو شئنا لاتینا کل نفس هداها ولکن حق القول منی لاملان جهنم من الجنة و الناس اجمعین! ۷. انسانی که قوه‌ی شهوت و غضب در او هست، چرا خداوند باید قوانین هستی را طوری بچیند که با کوچکترین غفلت، یک عمر پشیمانی به بار آید مثل تصادفات رانندگی؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. شما که تا این‌جاها فکر کرده‌اید خوب است که نسبت به «امکان» که هر موجودی در ذات خود دارد فکر کنید و تحقق آن امکان که به خود انسان مربوط است. خداوند کسی را فرشته یا کبوتر نکرده است، بلکه ذات هرکس امکانِ انسان‌شدن یا فرشته‌شدن یا کبوترشدن است. خداوند به آن امکان، وجود می‌دهد. پس اگر ما را آن‌طور که شما می‌گویید از همان ابتدا به بهشت ببرد، در واقع جواب امکانِ ما را نداده است و ما را به بهشت نبرده. تنها با به فعلیت‌رسیدنِ امکانِ ما، ما به نتیجه‌ای که مربوط به خود ما است می‌رسیم.

۲. خداوند طلبِ ذاتی مخلوق را به او می‌دهد و بهشتی‌شدن و جهنمی‌شدن به عهده‌ی خود اوست که چگونه آن امکان و بالقوه‌گی را جهت دهد.

۳. به این نکته فکر کنید که همه‌ی مظلومان عالم اگر بدانند با این ظلم‌ها که می‌کشند، عملاً عامل دفع ظالم می‌گردند؛ آیا خود را سربازی نمی‌یابند که در جنگ به ظالم قرار گرفته باشند؟ آیا کودکانی که توسط فرعون کشته شدند عملاً سربازانی نبودند تا فرعونیت فرعون را نمایان کنند و انگیزه‌ی مبارزه‌ی بنی‌اسرائیل با او را به میان آورند؟ علی اصغر «علیه‌السلام» به همان اندازه برای نهضت کربلا نقش آفرین نبود؟ آیا آن جناب ضرر کردند که در کودکی مظلومانه شهید شدند؟ البته این موضوع، بحثِ مفصلی را می‌طلبد که جناب ابن‌عربی در فصّ «موسوی» فصوص الحکم به میان آورده است. ولی همین اندازه هم خوب است که در مورد این نکته فکر کنید.

۴. شاید با طرح روایت مذکور، خواسته‌اند متذکر این امر باشند که ما با گناه‌کردن مأیوس نشویم و با توبه به اسمِ غفّار حضرت ربّ العالمین رجوع داشته باشیم، وگرنه همه‌ی دین برای دوری از گناه است.

5- با آن‌همه آشفتگی که در این عالم هست، آیا اگر مسیر دینداری طی شود، در این عالم مأواهای متنوعی نیست که ما در آن قرار گیریم؟ امروز صبح بر سر مزار شهید مدافع حرم جناب جواد محمدی در گلزار شهدای دینان به همین فکر می‌کردم که چه اندازه مأواهای متنوعی خداوند در مقابل ما گشوده است. شهید محمدی‌ها در حیات خود همه‌ی تلاششان این بود تا متذکر حقیقتی شوند که در عالم گشوده شده است و به همین مسرور بودند که انسان‌ها را با آن حقیقت آشنا کنند. و عجیب است که با زائرِ مزارِ خود همان کار را می‌کنند که در حیات خود انجام می‌دادند. آیا این شهداء از این‌که چنین مأوایی برای انسان‌ها هستند، مسرور نمی‌باشند؟ و مثل همان زمان که در دنیا با هدایت انسان‌ها دلشاد بودند، با این نوع مأواشدن دلشاد نیستند؟

6- حضرت حق می‌فرماید این‌طور نیست که چیزی بر من حاکم باشد ولکن حقیقی‌ترین سنت آن است که با نظر به ابعاد منفیِ انسان‌ها، جهنم را با چنین انسان‌هایی سرریز کنم زیرا خواست خدا، خواستِ حکیمانه است و در راستای همان حکمت تصمیم می‌گیرد و عمل می‌کند.

7- به نظر بنده این‌طور نیست که خداوند با کوچک‌ترین غفلت همه‌چیز را تمام نماید. در تصادفات هم به این فکر کنید که تقدیر طرف او را به این‌جا کشانده است و زندگی او به انتها رسیده است. موفق باشید 

22929
متن پرسش
سلام علیکم خدمت استاد گرامی: پیشاپیش از اینکه برای پرسش بنده وقت می گذارید کمال تشکر را دارم. با توجه به اینکه همه موجودات (جند الله) هستند و دست و پا و اعضا ما هم لشکر خداست که بعضی وقتها مثلا جایی حاضر می شویم و طرف می گوید خدا ترا فرستاد. از این جهت که بنده به عنوان مخلوق لشکر خدا هستم که در خدمت مخلوقات دیگر قرار می گیرم. این را بعضی مواقع با تمام وجود حس کردم‌. سوالم این است پس آن موقع که گناه مرتکب می شوم قضیه چیه؟ بین لشکر خدا بودن و گناه نمیتونم ارتباط برقرار کنم. بخصوص با این حدیث که «الخیر فی ما وقع» یعنی انجام گناه که واقع میشه خیر است؟ به چه معنا؟ علی یارتان.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد ورود به این مباحث باید بین تکوین و تشریع تفاوت گذاشت. آری! از نظر تکوین همه‌چیز جنداللّه است، حتی شیطان لشکر خداست تا با وسوسه‌ی خود انسان‌ها بتوانند تکلیف خود را نسبت به وسوسه‌ی شیطان تعیین کنند. ولی از نظر تشریع، این انسان‌ها هستند که باید با اختیار خود نبست خود را با مخلوقات شکل دهند که مثلاً ما در رابطه با شیطان چه موضع‌گیری داشته باشیم تا با انتخاب خود شخصیت خود را شکل دهیم. موفق باشید 

21120
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز و گرامی: 1. می خواستم بپرسم آیا دیدن فیلم و سریال تنها برای سالک ابتدایی راه برای تمرکز و عدم غفلت از خداوند متعال ممنوع است یا کلا وقت تلف کردن و مضر است؟ اگر به قصد این که در ابتدا راه برای انحراف افکار از فکر گناه فیلم و سریال ببینیم آن هم کاملا فیلم های مناسب و سانسور شده باز هم غیر مجاز است؟ 2. بنده مشاهده کردم که شما در جواب یکی از سوالات گفته بودید نگاه به صورت نامحرم اگر بدون قصد ریبه باشد از نظر اکثر فقها مجاز است سوالم این است که اگر نامحرم آرایش کرده باشد نیز می توان در حین صحبت با او بدون قصد ریبه به صورت او نگاه کرد یا دیگر مجاز نیستیم؟ با تشکر و آرزوی موفقیت. و السلام علیکم و رحمةالله و برکاته
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- کسی که در ابتدای سلوک است بهتر است خود را مشغول چنین امور عادی نکند 2- فکر نمی‌کنم به عنوان روحی که می‌خواهد نظرش به حق باشد، با این نوع نگاه‌ها مکدّر نشود. بحث فقهی آن را فقها باید نظر بدهند. موفق باشید

21043
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت استاد بزرگوار: ببخشید استاد سوالی داشتم. من بارها و بارها کتاب آشتی با خدا رو خوندم و شروع کردم اما فقط تا فصل ۳ پیش رفتم. نمی دونم چرا شروع می کنم و باز رها می کنم. خودم خیلی ناراحتم. و اینکه چند تا از کتاب های شما رو هم مطالعه کردم مثل معاد و جوان و انتخاب بزرگ و روزه و ... و کاملا به مسائل معرفت نفس و تزکیه نفس و خودسازی علاقه مندم و سیره علمای بزرگ و شهدا رو بسیار دوست دارم. اما نمی دانم چرا همتی در من نیست تا شروع کنم. وقتی کتاب معاد رو خوندم کاملا اطلاع دارم از عالم برزخ و قیامت و شفاعت و اینها اما نمی دانم چرا به خودم نمیام. من خیلی دوست دارم که سیر داشته باشم و روز به روز بیشتر به خدا نزدیک بشم. استاد لطفا راهنمایی بفرمایید. واقعا دارم اذیت میشم. من ... ساله هستم و احساس می کنم بهترین دوران زندگیم داره به بطالت میگذره و به خودم نمیام. و استاد سوال دیگرم هم این است من متاهل هستم و خانه دار. چه کارهای مفیدی یک خانم خانه دار میتونه انجام بده تا وقتش تلف نشه؟ لطفا نظرتون درباره تلویزیون دیدن هم بگید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- آرزوهای بلند دنیایی و پرحرفی، همت عمل به وظایف را کم می‌کند. در صورتی‌که اگر در همین دوران جوانی بر مبنای معارف عالیه عبادت نکنیم و نور معارف را با عبادات به جان‌مان نچشانیم، بعد از چهل سالگی کم می‌آوریم و دیگر در اختیار خودمان نیستیم 2- زمینه‌ی ایجاد یک زندگی که همراه با آرامش و صفا و محبت و امیدواری باشد؛ به عهده‌ی شماست. در کنار چنین فضایی سیر مطالعاتی را دنبال کنید. از صله‌ی رحم و ارتباط با مؤمنین غفلت نشود. بالاخره بعضی از برنامه‌های تلویزیون مثل برنامه‌های شبکه‌ی افق می‌تواند مفید باشد ولی با انتخاب ما، و نه با انتخاب تلویزیون که همچنان بخواهیم برنامه‌ها و سریال‌های آن را دنبال کنیم! موفق باشید

نمایش چاپی