بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
973

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد،دانشجوی رشته فیزیکم.چطور میشه بین رشته تحصیلیم به خصوص بحث "عدم قطعیت شرودینگر" و "حرکت جوهری" ارتباط برقرار کرد؟به نظرتون لازمه جرقه ای در این مورد زده بشه؟خود شما در این مورد کار کردید؟ استاد بعضی اساتید ما در مورد حرکت جوهری چیزی نمیدونن و درخواست کمک از اونا در این مورد بی فایدس.
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی به نظرم با دقت در حرکت ذاتی عالم می‌توان به یک معنی عدم قطعیت شرودینگر را تبیین کرد، بدون آن‌که گرفتار نسبیت فلسفی شویم. چون در حرکت جوهری بحث بر سر آن است که یکی از مراتب وجود یعنی عالم ماده عین حرکت است و عین حرکت یعنی چیزی که هیچ ثباتی ندارد و در عین حال در عین حرکت‌بودن ثابت است. اطلاعی ندارم که کسی از نگاه فلسفه‌ی صدرایی اندیشه‌ی شرودینگر را تبیین کرده باشد، اگر این کار بشود می‌توان جایگاه بحث عدم قطعیت را درست تبیین کرد. موفق باشید
529

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم در مورد حضرت زکریا که در پیری دعا کردند و خداوند حضرت یحیی را به ایشان هدیه فرمودند، آیا ایشان قبل از آن برای طلب فرزند دعا نکرده بودند؟ اگر قبلا دعا نکرده بودند، چرا نکرده بودند؟ و اگر قبلا دعا کرده بودند، چرا مستجاب نشده بود؟ والسلام
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: قرآن در آیات 3 تا 5 سوره‌ی مریم«سلام‌الله‌علیها» می‌فرماید: حضرت زکریا خدا را از درون می‌خواند که خدایا مرا پیری فرا گرفته بدون آن‌که همسرم امکان وضع حمل داشته باشد، پس خدایا کسی را از مسیر فوق طبیعی به من ببخش. که نشان می‌دهد در دعای خود امیدی به مسیر طبیعی نداشتند. این نشان می‌دهد تا قبل از این دعا فکر می‌کردند از مسیر طبیعی مسئله حل است ولی وقتی دیدند برای حضرت مریم«سلام‌الله‌علیها» از طریق غیر طبیعی مائده‌ی بهشتی آمد نظرشان به مسیر غیر طبیعی جلب شد و بر آن اساس دعا کردند و خدا هم از آن مسیر حضرت یحیی«علیه‌السلام» را به ایشان داد تا آیتی از حضور خدا ماوراء امور طبیعی باشد. موفق باشید
20580
متن پرسش
بسمه تعالی بازخوانی هویت دینی و ملی محضر شریف استاد سلام علیکم: (استدعا دارم این سوال را با دقت بیشتری مطالعه بفرمایید) خداوند متعال 1400 سال پیش ارسال وحی برای بشریت را متوقف کرد. در کتب درسی به ما گفتند علت این امر به بلوغ فکری رسیدن بشریت بوده است، ولی چند سال پیش بود که رهبر انقلاب در روز عید مبعث صحبت از جاهلیت مدرن به میان آوردند. حال سوالم این است که همان طور که برای مقابله با جاهلیت قدیم نیاز به حضور نبوت بود، آیا برای مقابله با جاهلیت مدرن نیاز به نبوت نیست؟ چرا باید ارسال وحی به بشر متوقف شود در حالی که در صدها سال اخیر این همه چالش عجیب برای بشریت شکل گرفته است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مشکل جاهلیت مدرن، نداشتن معارف وَحیانی نیست، مشکل، غفلت از آن معارف است و غفلت از اخلاقی است مبتنی بر آن معارف باید باشد و به همین جهت دست ما برای عبور از این جاهلیت خالی نیست تا منتظر وحی الهی باشیم. موفق باشید

18805
متن پرسش
سلام استاد بزرگوار: خواهشمندم جواب سؤالم رو خصوصی بفرستید. نوشته ای که براتون می فرستم حاصل 5 سال تجربه در شبکه های اجتماعیه که البته خوشبختانه یا بدبختانه اگر تجربه انس با تلویزیون رو از اوایل کودکی تا چندی پیش در نظر بگیرید تجربه ی چندین و چند سالست. خیلی از روزها فکر می کردم تا بتونم این نوشته رو بنویسم. حتی با رفقا خیلی بحث می کردیم و این نتایج تقریبا مربوط به سال سومیه که بنده به طور جدی در شبکه های اجتماعی کار می کردم. ولی نمیتونستم در موردش بنویسم چون نه با اصول نوشتم آشنا بودم و نه زبان مخصوص به این نوشتار به قلبم میومد. تا حدود چند وقت پیش بدون این که ذره ای فکر کنم شاکله ی اصلی این نوشتار به ذهنم میومد و نوشتم و بعد کمی به اون اضافه کردم که البته این موضوع با پی نوشت آخر منافاتی نداره. می خواستم نظرتون رو در موردش بدونم: هوالمحبوب استیقاظ بررسی فضای مجازی علی رغم باور عده کثیری که آن را تک جنبه ای می انگارند، به نظر حقیر دارای دو جنبه است: 1. جنبه ذاتی آن 2. جنبه ی فعلی و تحمیلی آن یعنی جنبه ای که خواه نا خواه در آن واقع شده ایم و باید از آن گذر کنیم. جنبه ثانویه فضای مجازی موضوع این نوشتار نیست. موضوع این نوشتار در مورد جنبه اولیه آن است: جنبه ذاتی فضای مجازی نیز بر خلاف باور عده ی کثیری مثل چاقو نیست. اینکه ما بینگاریم فضای مجازی مانند چاقویی است که گاه در دست پزشک قرار می گیرد و گاه در دست قاتل، به قول بزرگی یک دروغی آرامش بخش است. بهتر این است که بگوییم نظریه چاقو!!! به فرض صحت مربوط به جنبه دوم است. ذات فضای مجازی برای «سیر دادن» انسان به سوی «مجاز» است. ابداع فضای مجازی در راستای تحقق نظریه بهشت زمینی است که غرب برای آینده خود ترسیم کرده بود. غرب به دنبال بهشت است. بهشتی زمینی. و یقینا بهشتی که جاودانگی در آن نباشد بهشت نیست فلذا جاودانگی جزو اصلی آن است و اگر جاودانگی را نمی توان به دست آورد فعلا «احساس» آن کافی است. ذات فضای مجازی سیر دادن انسان از واقعیت به سوی مجاز است. هر چه این سیر بیشتر باشد، دور شدن انسان از واقعیت بیشتر است. این سیر تا جایی ادامه می یابد و انسان جاودانه خواه را با خود می کشد که دیگر او «واقعیتی» نمی شناسد. در این سیر همه چیز «مجاز» است ولی به «اسم واقعیت». «وهم» است به اسم «حقیقت». «وهم» دروغگوست و بزرگترین دروغ او «معرفی خودش» است. او خود را واقعیت و حقیقت معرفی می کند و انسان نیز در سیر خود در این فضای وهمی فریفته اوست... در این دنیا همه چیز دروغی است. حتی جذابیت، دنیای مجازی بیش از آنکه جذاب باشد خود را جذاب معرفی می کند و چه فریبی از این بالاتر؟ انسان بیمار می شود. بیماری که یا نمی داند بیمار است و یا اگر بداند نمی داند دقیقا دردش چیست و یا اگر بداند دچار «استیقاظ» می شود. استیقاظ یعنی طلب یقظه، طلب بیداری. استیقاظ نوعی بیماری شبیه استسقاست. همانطور که در استسقا بیمار طلب آب می کند ولی هیچ گاه سیراب نمی شود در استیقاظ نیز طلب بیداری می کند ولی هیچگاه بیدار نمی شود. استیقاظ طلب بیداری است، طلب واقعیت است. واقعیت گمشده، انسان مسیطر فضای مجازی هرچه سعی کند که از این فضا دور شود بیشتر در آن غرق می شود. گوید او چندان که افزون می دوی / از مراد دل جداتر می شوی و این خواسته غرب است. این همان رمان «دنیای شگفت انگیز نو» است. چقدر زیبا هاکسلی این نانوشته را بر جبین تمدن غرب دید و برای ما نوشت. نیل پستمن نیز شاید به تبعیت از او هنگامی که تلویزیون در آمریکا جایگزین دستگاه چاپ شده بود این نکته را تذکر داد. فضای مجازی اطلاعات را به کالا تبدیل می کند. بی ارزش می کند. دیگر اخبار دردناک انسان را به درد نمی آورد و اخبار لذت بخش لذت حقیقی را به انسان هدیه نمی دهد. انسان در این عالم بدون لمس واقعیت یک گل زیبا با دیدن عکس آن لذت می برد و وقتی با گل حقیقی روبرو شد دیگر لذتی حقیقی در کار نیست و اگر باشد بسیار نازل تر از لذت حقیقی است. لذت حقیقی آنجایی است که من با هیچ گل مجازی خو نگرفته باشم و فقط گل دیده باشم نه عکس آن. ولی انسانی که در این دایره ی وهم آلود سرگردان است لذت حقیقی نمی برد و متوجه نمی شود که لذت نبرده. وقتی هم با حادثه دردناکی مثل پلاسکو مواجه می شود بدون احساس درد گوشی خود را بیرون می آورد تا فیلم بگیرد برای پست اینستاگرامش. انسان در این عالم از طبیعت لذت نمی برد. آن را از خود نمی داند و طبیعت نیز با وی سخن نمی گوید. طبیعت بیگانه است پس اگر آن را نابود کند در درون خود هیچ عذاب وجدانی متحمل نمی شود. انسان در این عالم با خانواده اش بیگانه است. نمی تواند با خانواده خود انس بگیرد. محبت چنین انسانی مفتضحانه است پس به راحتی حاضر است همسر خویش را طلاق دهد و به سراغ دیگری برود. انسان در این عالم تنهای تنهای تنهاست. دل او هرزه گرد شده و با همین هرزه گردی هر دم به کاری مشغول است. فضای مجازی همه چیز را از معنا تهی می کند. لذت، ترس، شجاعت، عشق و محبت و همه و همه را، جتی همین نوشته را هم عده ای - اگر آن را تا آخر بخوانند - بعد از تصور در ذهن خود بدون اندیشه رها می کنند و به سراغ پست بعدی خواهند رفت و در این حالت اگر خیلی آدم مهربانی باشند یک لایک نثار بنده می کنند تا دلم را نشکنند. در فضای مجازی عمق معنا ندارد. همه چیز ظاهری است فلذا بحث های عمیق به طرز فاجعه باری به ابتذال و استهجان کشیده می شوند. این به افتضاح کشیده شدن بسته به میزان غلبه مجاز در آن فضا شدت و ضعف پیدا می کند پس طبیعتا در رادیو کمتر و در شبکه های اجتماعی بسیار بیشتر است. این تهی شدن از معنا اولین تهدیدش متوجه خود انسان است. تهی شدن انسان از معنا یقینا منجر به پوچ انگاری وی خواهد شد و پوچ انگاری نیز انسان را افسرده می کند. افسردگی و پوچ انگاری کمترین نتیجه ی استیقاظ هستند و نیز استیقاظ کمترین نتیجه ی افسردگی و پوچ انگاری است. اینکه بینی خسته و افسرده ای / زان بود که ترک سرور کرده ای دور می بینی سراب و میدوی / عاشق آن بینش خود می شوی آنچه تو گنجش توهم کرده ای / از توهم گنج را گم کرده ای سیر به مجاز انسان را معتاد می کند. تخدیر می کند. بدین معنا که اول انسان را دچار هیجان و لذت کاذب و نشئگی می کند و بعد که این حالت از بین رفت و خمار شد بلافاصله با همان دروغ قبلی دوباره او را نشئه می کند تا مبادا وجدان او بیدار شود و به هر چه دروغ است پشت کند. در چنین عالمی همه چیز دروغ است ولی برای انسان همه چیز واقعیت جلوه می کند. عالم انسان تحت سیطره تمدن غرب به خودی خود مجازی هست. او به اشیاء از دریچه ی نفس اماره می نگرد. درست مثل انسانی که عینکی دودی بر چشم زده و همه چیز را دودی می بیند. چنین انسانی یقینا با ظاهر اشیاء نیز بیگانه است چه برسد به باطن آنها. اثبات اینها کار مشکلی است ولی با اندکی تفکر در اعماق خویش کاملا می توان آن را حس کرد. در این عالم حرف از «ایمان» زدن یعنی حرف مفت، در عالم انسان غربی به راحتی می توان غیب را انکار کرد. باور کنید اصلا کار سختی نیست. اگر انسانی این چنین باشد و سپس حرف از ایمان به غیب به میان آورد باید تعجب کرد و باید از او پرسید کدام غیب؟ انسانی که در این عالم «زیست» و «تنفس» می کند و بعد ادعای ایمان دارد به عقیده ی من باید به ایمان او شک کرد. جایگاه ایمان حقیقی در حقیقت، قلب انسان است، در حالی که جایگاه ایمان انسان مسیطر غرب در بهترین حالت «ذهن» اوست. انسان مسیطر غرب در توهم خویش ایمان دارد و «وهم »چه ادعاها که ندارد، او «ذهن» خود را و در واقع «خود» را مبدأ عالم می انگارد و در عین حال حرف از ایمان می زند، پس با این توصیفات فضای مجازی سیر از مجاز به مجاز است بلکه از مجاز سفلی به مجاز علیا، اینها همه اش تراوشات «ذهنِ» من است و قطعا من نیز در این گرداب شیطانی گیر افتاده ام. چرا که به روش غربی به نقد غرب پرداخته ام. مسئله این است که من اگر بخواهم آنگونه که مشهورات زمانه مرا به آن دعوت می کند فکر نکنم چه باید بکنم؟ داشتن همین مسئله درون من یعنی استیقاظ، من طلب یقظه می کنم و در این گرداب دست و پا می زنم ولی گرداب کار خود را خوب بلد است. استیقاظ یعنی همین حس حضوری فلاکت دوران ما، و انقلاب اسلامی رایحه نوید دهنده ایست برای رهایی انسان از این لحظات دلتنگی اگر قدر آن را بدانیم. جنس انقلاب اسلامی استیقاظ (طلب بیداری) است ولی نه بدان معنا که قبلا ذکر کردیم. استیقاظ در انقلاب اسلامی دیگر بیماری نیست زیرا به رهبری کسی به ثمر نشست که قلب او به مبدأ لا یزال هستی متصل بود فلذا بن بستی در پیش راه خود نمی بیند و به بیماری بدل نمی شود. پس گویا راه چاره مشخص شد. در پایان باید گفت که ما باید تکلیف خود را با این انقلاب روشن کنیم. اگر کسی داعیه ی استیقاظ به معنای دوم - که معنای حقیقی آن است - دارد باید بین خود و این انقلاب و بنیانگذار آن - با وصفی که برای ایشان ذکر کردیم - نسبتی برقرار کند. چرا که او توانست استیقاظ به معنای حقیقی را به میدان آورد. پس باید از او بپرسیم که چگونه؟ و او پاسخ دهد. این پرسش و پاسخ مسئله ایست که نیاز به تفصیل دارد و در این نوشتار مجال آن نیست. پس اگر روزی - که اگر خدا بخواهد آن روز دور نیست - از توسعه نیافتگی و اکنون زدگی آزاد شدیم و مسأله خود را یافتیم و به عهد اسلامی خود آنچنان که هست و باید باشد بازگشتیم، در مقابل فضایی که ما را به مجاز سیر می دهد باید ابزاری بسازیم که با آن بتوان به سوی واقعیت و از واقعیت به واقعیت و بعد از آن به واقعیتِ همه واقعیت ها سیر کرد. البته اگر در آن زمان شأن ابزارسازی برای انسان قائل باشیم؟! والعاقبة للمتقین پی نوشت: 1. منظور از فضای مجازی در این نوشتار اعم از رادیو، تلویزیون، تلفن، ماهواره، شبکه های اجتماعی و... است. 2. در اینجا حقیقت و واقعیت مترادف بکار گرفته شده است. 3. برای آگاهی بیشتر از دیدگاه نیل پستمن نسبت به بی اعتبار شدن خبر و آگاهی با آمدن تلویزیون به کتاب وی با عنوان «زندگی در عیش، مردن در خوشی» با ترجمه دکتر سید صادق طباطبایی رجوع فرمایید. 4. سیر از واقعیت به واقعیت به معنای سیر از واقعیت نازل به واقعیت برتر است و این پیرو نظریه تشکیک وجود است. لفظ واقعیت از مباحث برهان صدیقین علامه طباطبایی به عاریت گرفته شده است. 5. بنده نیز به این تجربه رسیده ام که نوشتن انسان را به تفکر رهنمون می سازد فلذا نوشتم تا تفکر کنم. تفکر در اعماق خویش، بنده خود و جامعه ام را - و بخصوص خود را - دیدم و نوشتم. در تمام لایه های عمرم قدم زدم و نوشتم. پس شاید قلبا با دیگران همصدا باشم. و این همصدایی حکایت از درد مشترک دارد. این همصدایی دلیل بر تکراری بودن نیست. پس به بنده خرده نگیرید و از بنده توقع یک مقاله به سبک مشهور نداشته باشید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده این بصیرت که متذکر آن هستید یک حرف اساسی است. می‌ماند که ما در این تاریخ باید با توجه به چنین حجابِ غلیظی که فضای مجازی ایجاد کرده است، در آن فضا حاضر شویم و متذکر این امر باشیم؛ و یا به‌کلّی از آن فاصله بگیریم. مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» در صحبتی که در تاریخ 19/8/95 که با جبهه‌ی انقلاب فرهنگی داشتند؛ در جواب سؤالی که از ایشان شده بود، می‌فرمایند: «درباره‌ی استفاده و ورود به شبکه‌های اجتماعی و مجازیِ خارجی، ورود هوشمندانه به شبکه‌های اجتماعی و مجازی خارجی‌ها – که سؤال شده است – خوب است اما به شرطی که خودمان غرق نشویم و مثال آن غلام و آب جو نشود «شد غلامی که آب جوی آرد/  آب جوی آمد و غلام ببرد» ورودِ تهاجمی لازم است و گرفتن میدان از دست دشمن. موفق باشید

18618

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: استاد بنده دانشجوی داروسازی هستم. سوالی داشتم در مورد آینده این علم در طب تمدن نوین اسلامی. آیا باید روی این علم سرمایه گذاری کرد و بر آن مسلط شد برای تمدن نوین و دوره گذار یا طب نوین نیازی به دارو درمانی ندارد و داروسازی جایگاهی برای ساخت تمدن اسلامی ندارد؟ خیلی ممنون استاد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به این‌که ما در تاریخی زندگی می‌کنیم که نمی‌توان از توسعه چشم‌پوشی کرد. پس باید با آگاهیِ کامل از این علم به سوی چشم‌اندازی ماورای آن حرکت کرد، نه آن‌که آن را زیر پا بگذاریم. موفق باشید

 

18078
متن پرسش
سلام علیکم: آیا حقیقاً دین مبین اسلام و مذهب حقه تشیع با اصل فلسفه و فراگیری آن در این دو مورد یعنی مباحث اعتقادی و غیر اعتقادی‌ مخالف شدید بوده و آن را به شدت تحریم کرده و اینکه ما در روایاتمان داریم که فلسفه و اهلش را در حد کفر و ضلالت برده و اینکه عده از اعاظم فقهای فقید و حال حاضر نسبت به آن موضع گیری منفی و علی الخصوص موضع گیری خشم آلودی نسبت به فلسفه صدرایی و مسائل وحدت وجودش دارند؟ (لطفاً توضیح دهید)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: روایات مربوط به تقبیح فلسفه مربوط به زمانی است که معتزلیان مدعی فلسفه بوده‌اند و آموزه‌های اسلامی را با نگاه فلسفه‌ی یونانی بررسی می‌کردند و این غیر از روش فیلسوفان بزرگی است که از فارابی تا ملاصدرا به صحنه آمدند. این فیلسوفان سعی بر آن دارند که عقاید حقه‌ی الهی را عقلانی کنند که امروزه ما در کار بزرگانی مثل علامه‌ی طباطبایی و مرحوم شهید مطهری ملاحظه می‌کنیم. اینان حتی اگر آموزه‌ای از دین را در حدّ درک عقل فلسفی نیافتند، ضعف را از فلسفه می‌دانند و نه از دین. و این درست بر عکسِ روش معتزلیان است. موفق باشید   

17086
متن پرسش
سلام استاد: جمعی هستیم با حول و قوه الهی کار تشکیلاتی مردمی را شروع کرده ایم، بنا داریم کارگروههایی مثل «بایدها و نبایدها در فضای مجازی» «آمادگی جسمانی» مطالعه و مباحثه با رویکرد تمدنی تشکیل دهیم.برای فعال شدن شاخه مطالعه و مباحثه کتاب جوان و انتخاب بزرگ در نظر گرفته شده، در اولین جلسه از جزوه «نحوه مطالعه و ضرورتهای آن» مطالبی مطرح شد. طالب این نوشتار می تواند تا سالهای سال نسلها را تغذیه کرده و راه ارتباط با عقل فعال را برایمان بگشاید. برای پیدا کردن روح استمرار و خسته نشدن در مسیر مطالعه در زمانه امروز چه توصیه ای به جوانان بی رغبت به مطالعه دارید؟ اگر برای چگونگی رویکرد جلسات مباحثه با شروع کتاب جوان و انتخاب بزرگ به عنوان نویسنده کتاب پیامی دارید تا به استمرار کار کمک دهد با جان و دل آماده شنیدن آن هستیم. از همه کسانی که در فراهم کردن بستر برای ارتباط با شما نقش ایفا می کنند قدردانی می کنیم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که در بحث «نحوه‌ی مطالعه و ضرورت‌های آن» عرض شد انسان‌ها به همان اندازه‌ای که نیاز به تغذیه‌ی بدن خود دارند، مایل به تغذیه‌ی روح خود نیز هستند و اگر نیاز روحی خود را درست جواب ندهند، پس از یک مدتی با سرخوردگی و بی‌تفاوتی نسبت به مطالعه روبه‌رو می‌شوند. از این جهت است که جوانان ما باید متوجه ابعاد متعالی خود باشند و مباحث خودشناسی، گستره‌ی شخصیت انسانی را به او متذکر می‌شود تا خود را در محدوده‌های زندگی مدفون ننماید. موفق باشید

15845
متن پرسش
سلام استاد: یه تضادی برام پیش اومده از یک طرف عقلم بهم میگه انسان اگر خود را دوست داشته باشد به طرف زیبایی ها حرکت می کند و پرواز به سوی آسمان می کند و در واقع قدم اول برای دوست داشتن خدا دوست داشتن خود است و اگر انسانی خود را تحقیر کند آن وقت است که دست به هر اشتباه و گناهی می زند. کسی که خود را دوست دارد چون می داند زیباست هیچ وقت نسبت به مردم متکبر نمی شود چون نیازی ندارد و یا شیطانی که خود را زیبا نمی دانست از این که خدا مخلوقی بالاتر از او آفریده بود دست به طغیان زد. از سوی دیگر تو دعاها ما فقط ذکر بزرگی خدا و اهل البیت (ع) را انجام می دهیم و انگار من بنده خدا هیچ زیبایی ندارم (شاید مکر شیطان در من اثر کرده) و در محافل مذهبی ابدا و اصلا روی دوست داشتن خود تاکید نمی شود و فقط منبع نور دیده می شود. در حالی که اگر قدم اول یعنی زیبا دانستن خود انسان (همین که خدا ارزش قائل شده و من را آفریده و برایم راهنما گذاشته و ثانیه به ثانیه برایم برنامه ریزی می کند) تاکید بشه شاید انسان سرعت حرکتش به اوج زیبایی ها چند برابر هم بشود. این در حالی است که از خود گذشتن و خود را فراموش کردن تو حرفهای عرفا تاکید شده است. سوال دوم هم بپرسم استاد من بر خلاف تفکر شما که خوشبینی به مسئولین کشور دارید احساس می کنم بدجور دارن به کشور و مردم خیانت میکنن. مثلا تو حوزه شهر که یکم آشنایی دارم می دونم فروش تراکم به ضرر شهر و در واقع خیانت به آیندگان است ولی مدیران شهری که دین مداری شون گوش فلک را پر کرده رویه فعلی را ادامه میدن با این که بهتر از هرکس عاقبتش را میدونن. ربای بانک ها و روند غلط پروش بچه ها در آموزش و پرورش و... هم بگذریم. استاد پس نقش ولایت فقیه در این میان چیست؟ فقط باید صبر کرد تا مردم به میزان رشدی برسن تا بشود اصلاحی انجام داد؟ حذف ربا و تغییر تو روند آموزش و پروش و... اینقدر سخته که تو 40 سال از گذشت انقلاب نمیشه کاری کرد؟ تشکر....
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- تمام دستورات شرع مقدس و ادعیه‌ی مأثور با نظر به خلیفة اللهی انسان و اشرف مخلوقات‌بودنِ او مطرح است، به آن معنا که انسان متوجه‌ی کمالات و ظرفیت خود می‌باشد و با رعایت دستورات الهی آن کمالات را حفظ و رشد می‌دهد 2- بنده 20 سال پیش در مورد این مشکلات، عرایضی را مطرح کردم که صوت آن سخنان هنوز در خدمت عزیزان هست. عمده آن است که متوجه باشیم این مشکلات، مشکلاتِ تاریخی ما است و با تغییر فکر و فرهنگ مردم حل می‌شود و نه با دستور و بخش‌نامه. و عظمت رهبری عزیز انقلاب آن است که متوجه‌اند باید بسترهای فرهنگیِ لازم را جهت رفع این مشکلات فراهم کرد. موفق باشید

15759
متن پرسش
به نام خدا خدمت استاد عزیز سلام: لطف بفرمایید این حدیث شریف را توضیح دهید اذا احب الله عبدا لم یضره ذنب (پیامبر اکرم ص)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی خداوند بنده‌ای را به جهت نیّت‌های پاک و جهت‌گیری کلّی‌اش دوست داشت، حال اگر یک لغزش و گناهی از او سر بزند، آن گناه به او آن‌چنان ضرر نمی‌زند که از ادامه‌ی راه و رحمت الهی مأیوس شود. زیرا عموماً شیطان برای چنین انسان‌هایی از این نوع نقشه‌ها می‌کشد تا آن‌ها را مأیوس کند. روایت فوق شبیه همان روایتی است که رسول خدا (ص) مى‏ فرمايند: «حُبُ‏ عَلِيٍ‏ حَسَنَةٌ لَا يَضُرُّ مَعَهَا سَيِّئَةٌ وَ بُغْضُ عَلِيٍّ سَيِّئَةٌ لَا يَنْفَعُ مَعَهَا حَسَنَة»[1] دوستى على حسنه‏ اى است كه با داشتن آن، سيئه زيانى نمى‏ رساند و دشمنى على سيئه‏ اى است كه با وجود آن، حسنه سودى ندارد. موفق باشید

 


[1] ( 2)- نهج الحق و كشف الصدق، ص 259. كنوز الحقائق، طبع بولاق مصر، ص 53، 57، 67، ينابيع المودة، ص 19.

14197
متن پرسش
سلام علیکم: ضمن عرض تبریک حلول ماه ربیع و میلاد پیامبر (ص): استاد، مدتی است تعدادی از جوانان فامیل که قبلا اهل نماز و زیارت و... بودند. دچار شبهات بسیار خطرناکی شده اند. به طوری که حتی در آیات قرآن شبهه وارد کرده و حقیقت اهل بیت (ع)، زیارت و توسل به ایشان را قبول ندارند. به هر شکلی با ایشان صحبت می کنم و با استناد به آیات و روایات برایشان دلیل می آورم قبول نمی کنند. خواستم از محضر حضرتعالی خواهش کنم که بنده را در خصوص چگونگی اثبات حقیقت اهل بیت (ع) به آنها راهنمایی فرمایید. ضمن اینکه می گویند خدا فرموده که بدون تحقیق چیزی را قبول نکنید و به این بهانه همه چیز را زیر سئوال می برند. سپاسگزارم و ملتمس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر حال باید آن‌ها را با معارفی آشنا کرد که عقل و قلب‌شان نسبت به باورهای دینی قانع شود. روش معرفت نفسی علامه‌ طباطبایی«رحمة‌اللّه‌علیه» بسیار جوابگوست و سیر مطالعاتی سایت بر آن مبنا تنظیم شده است. موفق باشید

13046
متن پرسش
سلام استاد گرامی خسته نباشید. آن حجاب اکبری که در علم توحید هست انسان چگونه باید ار آن عبور کند؟ همین که انسان بداند حجاب در کجا و چگونه ظاهر می شود و مانع می شود کافیست؟ همین که انسان بداند این علم ها خود او نمی شود کافیست تا از کنار آن عبور کند؟ یک توضیحی بفرمایید. ممنون التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین نکته که می‌فرمایید خوب است. جایگاه حجاب‌های سلوکی را می‌توانید در شرح تفسیر سوره‌ی حمد حضرت امام«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» که بر روی سایت هست، دنبال فرمایید. موفق باشید

11945

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید: ابزار های شناحت چیست؟ آیا تفکر کار عقل است و یا نه تفکر کار قوه ای غیر از عقل است که آن قوه از عقل هم می تواند در مسیر تفکر استفاده کند و یا این نفس هست که به محض اراده بر تفکر از قوه عاقله و یا واهمه و یا خیال استفاده می کند عمل تفکر را انجام می دهد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حرف دوم درست است زیرا تمام ابزارهای شناخت از شئونات نفس ناطقه است. موفق باشید

9569

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
به نام حق و با سلام به استاد گرامی: در مقبره علامه مجلسی جمله ای از آیت الله بهجت رحمه الله علیه نوشته شده به این مضمون هنوز که هنوز است علامه مجلسی (محمد تقی- مجلسی پدر) بر مردم اصفهان ولایت دارد. این جمله به چه معنا است؟ آیا منظور ولایت تکوینی است و اگر هست دقیقا یعنی چه و آیا این یعنی توسل به ایشان؟ التماس دعا از استاد عزیزم دارم خدا بر توفیقات شما بیفزاید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید منظور حضور معنوی آن مرد الهی است که حقیقتاً هنوز اصفهان از برکات حضور ایشان برخوردار است. (در ضمن به عرض جنابعالی و سایر کاربران عزیزی که آدرس الکترونیک و یا ایمیل خود را ثبت نمی‌کنند می‌رسانیم که این سایت از آن‌جایی که بنا دارد سؤالاتی را در معرض دید کاربران قرار دهد که بیشتر در رابطه با معارف اسلامی و سلوک اخلاقی و یا مربوط به مبانی انقلاب اسلامی است، چنانچه ایمیل خود را ثبت نفرمایید از جواب‌دادن معذوریم) موفق باشید
8656

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: آیا بین تغییر قبله از بیت المقدس به کعبه و تولد امام علی(ع) در کعبه رابطه ای هست؟؟ آیا میشه گفت یک سرّی بین تولد امام علی (ع) و قبله قرار گرفتن کعبه وجود دارد؟ این را میدانم که این کعبه، باطنش برمیگردد به عرش الهی و با رفتن به مکه و نگاه کردن به کعبه باید منتقل بشیم به عرش الهی، حالا امام علی (ع) که مقام عقل کل را دارند و بالاترین درجه وجود هستند وقتی در این زمان ظهور کرد، کعبه که باطنش در عرش الهی است بشه قبله مسلین... ممنون میشم خودتون بیشتر توضیح دید یا اگه اشتباه میکنم بهم بگید. یاعلی مدد
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: ولیّ‌اللهی که با سایر پیامبران، سرّاً و با خاتم رسل، جهراً در میدان بوده و نفس و جان مقدس رسول خداست، اگر جایگاه تولدش کعبه نباشد کجا باشد؟ موفق باشید
8028
متن پرسش
سلام علیکم . استاد در صفحه 45 کتاب انسان از تنگنای بدن تا فراخنای قرب الهی فرموده بودید که نفس نباتی و نفس حیوانی پس از مرگ از بین میرود و تنها چیزی که می ماند نفس انسانی است . ولی استاد عده ای از افراد که از این دنیا رحلت میکنند نفس حیوانی آنها یعنی همان غضب و شهوت هم با آنهاست و نتوانستند از این نفوس حیوانی فارغ شوند . پس چگونه با توجه به گفته ی شما پس از مرگ اشان نفس حیوانی اشان از بین میرود .
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: انسان‌ها در هر شرایطی که در دنیا باشند – اعم از آن‌که نفس آن‌ها در نباتی‌بودن متوقف شده باشد یا در حیوانیت و یا انسانیت – چون این نوع شخصیت حاصل اراده‌های آن‌ها است، در قیامت باقی هستند. ولی گیاهان و حیوانات چون اراده‌های خاصی ندارند به صورت خاص در قیامت باقی نیستند، بلکه به صورت کلّی باقی‌اند. موفق باشید
7011
متن پرسش
سلام علیکم . استاد من سعی میکنم زندگی را بر اساس دست یافتن به توحید مثل توحید آقای قاضی تنظیم کنم.از طرفی هم توحید بدون ولایت میسور نیست . چطوری بفهمم وظیفه ی من جوان شیعه مهدی در سال 1392 و 2014 میلادی چیست ؟ این زمان آگاهی را چگونه کسب کنم؟ وظیفه ی فردی خود را چگونه پیدا کنم؟ کدام یک از کتابهایتان میتواند کمکم کند؟ سوال دوم اینکه میترسم در مسیر سیر و سلوک ام وارد مباحث اجتماعی سیاسی بشوم از نورم سلوک ام کاسته شود . چکار کنم این نورانیت از بین نرود ؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1ـ زمان شناسی و شناخت تقدیر زمانه بسیار مهم است و امروز در ذیل اسلام و اهل بیت«علیهم‌السلام» ، ولایت در ولی فقیه متعیّن است و بحمدالله خداوند راه را برای ما روشن کرده‌است. 2ـ وقتی در ذیل ولایت فقیه نسبت به مسائل اجتماعی و سیاسی حساس باشید این عین توحید است و قلبتان را صیقل می‌دهد و منور به غمی می ‌کند شبیه غم اهل بیت«علیهم‌السلام». موفق باشید
5256

سوره انعامبازدید:

متن پرسش
سلام هنوز سوره انعام فیلتره . لطفا رسیدگی کنند
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: قبلا نیز خدمت کاربر گرامی عرض کردیم که فایلهای این سوره روی سایت است ودانلود جلسات آن مشکلی ندارد.لطفا سیستم خود را بررسی کنید.
2527
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد بزرگوار در جلسات 27 و 28 تفسیر سوره اعراف فرمودید قطع دابر یک قوم به معنای بی تاریخ شدن و اضمحلال تدریجی آن است آیا می توان وضعیت فعلی گروهک منافقین را تفسیر و مصداقی روشن از این آیه دانست کسانی که بدست خود و به رغم اندیشه باطلشان با اتخاذ روش هایی نظیر ممنوعیت ازدواج سازمانی در حقیقت بدست خود ریشه نسل و آینده خود را قطع وهدم کردند . و به نظر میرسد آینده دوری نخواهد بود که به جز نام وننگی از انان در تاریخ چیزی باقی نخواهد ماند هب مانند اسلاف خود مانند اقوام هود لوط و...
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: نمونه‌ی خوبی را مورد توجه قرار داده اید. موفق باشید
23518
متن پرسش
با سلام: نظر جنابعالی در رابطه با این موضوع مهم یعنی رخدادهای ۲۲ بهمن‌ این سال‌ها که هر سال به شکلی خاص و با پیامی جدید به صحنه می‌آید، چیست؟ گویا انقلاب چیزهایی در درون دارد که هرسال، شمّه‌ای از آن را در ۲۲ بهمن‌ها رو می‌کند. بنده حیرانم که از یک طرف، همه‌چیز به ظاهر حکایت از آن می‌کند که مردم از دست انقلاب عصبانی‌اند و از طرف دیگر می‌بینیم ماورای سختی‌ها و حتی خیانت‌ها، نگاه دیگری به انقلاب دارند و به قول خودشان انقلاب‌شان را دوست دارند و برای حفظ آن حاضرند جان بدهند. استاد: قضیه چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در ذهنم هست که میشل‌فوکو آن فیلسوفِ پست‌مدرن گفته بود انقلاب اسلامی بزرگ‌ترین نقدِ ایده‌ی جامعه‌شناسی کلاسیک است که معتقد است فرهنگ‌ها در حالِ سکولارشدن هستند و «دین» در حالِ خارج‌شدن از تاریخ است.

به این فکر کنید که انقلاب اسلامی به مثابه‌ی رویدادی تاریخی از مسیر تاریخی و تقدیری دیگر روایت می‌کند که در کشاکش با مدرنیته، نگاهی دیگر را در تاریخ ما وارد کرد. ماهیت انقلاب اسلامی موجب رویداد نظریه‌ای شد که هنوز که هنوز است متفکران دنیای مدرن نسبت به آن سرگردانند.

انقلاب اسلامی نشان داد ما در عین آن‌که از جهتی ذیل تاریخ غربی هستیم، تاریخ متفاوتی را مدّ نظر داریم. ما با انقلاب اسلامی، خود را پیدا کردیم و از آن به بعد مسیری را ادامه می‌دهیم که بر خلاف مسیر تفکر کلیشه‌ای روشنفکران تحت تأثیر فرهنگ مدرنیته است.

انقلاب اسلامی به تفکر ما سر و سامان داد در حدّی که از معضله‌ی بی‌هویتی و بحران هویت، بیرون آمدیم. راهپیمایی‌های مکرر ۲۲ بهمن را شما در کدام انقلاب‌ها به این صورت دیده‌اید تا بنده از سخن خود منصرف شوم که می‌گویم انقلاب اسلامی، قدرت هویت‌بخشی دارد؟!

انقلاب اسلامی به اعتبار گشتِ تمدنی و نجات از انحطاط تاریخی که ما را گرفتار کرده بود، انقلاب کبیر این دوران است و بیشترین تراکم اجتماعی را دارا می‌باشد. رستاخیزی است جمعی، در پاسخِ به مسائل جامعه‌ی ایران به لحاظ این‌که مردم وضع جدیدی را فهم کرده‌اند. چرا روشنفکرانِ کلیشه‌ای هنوز متوجه‌ی نظریه‌ی شکست‌خورده‌ی خود نیستند و معتقدند ما داریم سکولار می‌شویم؟! نمی‌بینند اگر هنوز ظاهر بعضی افراد سکولار است، قلب‌ها چگونه به سوی ایمان رجوع نموده است.

مردم ما در انقلاب اسلامی، امکان غرب‌شناسی برایشان فراهم شد و فهمیدیم که غرب، چیزی است که در هر حال با ما فاصله دارد. انقلاب اسلامی با داد و ستد با غرب شکل گرفت، ولی از درونِ نحوه‌ای از تفکر پست‌مدرنیسم امکان اثبات حرکتی به ظهور آمد که باید برای زندگی، خدا را به مناسبات برگرداند و در بستر فرهنگ بومی خود با دنیای جدید و امکانات آن به داد و ستد نشست. موفق باشید 

21180
متن پرسش
سلام جناب استاد گرانقدر: وقتتون بخیر. می تونید راجع به تعطیلی عقل در برابر ولایت فقیه توضیح بدهید و دلیل اینکه چرا مکرر شاهد این موضوع هستیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ولیّ فقیه به عنوان زعیم جامعه، عقلِ برتر است و لذا عقل جزئی انسان اگر درست جلو برود، به جایی می‌رسد که در مقایسه با عقل زعیم، خود را هیچ می‌یابد و به عقل زعیم تعقل می‌کند. به همان معنایی که مولوی می‌گوید: «عقلِ عقل‌اند اولیاء و عقل‌ها **** بر مثال اشتران تا انتها». موفق باشید

21096
متن پرسش
سلام استاد عزیز: هر شخص قبل از بوجود آمدنش توسط خداوند بصورت علمی در ذات علیم خداوند بوده و علم مطلق خداوند مخلوق خداوند نیست بلکه عین ذاتش می باشد. سوال: آیا درست است که می گویند حقیقت هر موجود در علم خداوند بوده و خود هر حقیقت در حالی که هنوز به صورت علم در ذات علم مطلق خداوند می باشد قدرت اختیار داشته که برای خلقتش در آینده چه عاقبتی داشته باشد و چه تصمیماتی بگیرد و چه کار هایی انجام دهد؟ (که مانند اینکه یک نقشه ای برای خود طراحی کند) که اصطلاحا به آن قَدَر می گویند و خداوند با ارده اش موجود را با نقشه ای که برای خودش ترتیب داده بوجود آورد که اصطلاحا قضاء می گویند. اگر درست باشد پس چرا همه موجودات اعلی اهداف را انتخاب نکردند و چرا همه مقام پیامبری و اصطلاحا کمال تمام را برنگزیدند؟ و آیا فقط نفس انسان چنین اختیار کرده یا همه موجودات اعم از جمادات، نباتات، حیوانات، ملائکه و...
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر، وجهِ دوم درست می‌آید زیرا انسان در ذات خود انتخاب‌گر است و از همان اول آن‌چه را دوست دارد، انتخاب می‌کند، حال یا دوست‌داشتنش بر اساس نفس امّاره است و یا بر اساس نفس مطمئنه. مثل انتخاب‌هایی که در همین دنیا دارد، فرق نمی‌کند به هر صورت علت انتخاب‌هایش خودش می‌باشد. موفق باشید

19620
متن پرسش
سلام علیکم: منظور ابن عربی از این عبارات چیست؟ جناب حضرت شیخ اکبر محیی الدین بن عربی در باب هفتاد و یک کتاب مستطاب فتوحات مکیه که در مورد روزه و بیان اسرار آن است می فرمایند : مردمان در لیلة القدر اختلاف دارند - یعنی در زمانش - برخی از آنها قائلند که در تمام سال می‌گردد، و من هم به همین قائلم، زیرا من آن را در شعبان و در ربیع و ماه رمضان دیدم و بیشتر آن را در رمضان و در دهه آخر دیدم و یک‌بار هم در دهه دوم از رمضان در غیر شب وتر و نیز در وتر (شبهای فرد) از آن دیدم، من یقین دارم که آن در سال می گردد یعنی در وتر و شفع (زوج) از ماهی که تو در آن می‌بینی.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! اولاً: شب قدر تشکیکی است و بعضی از شب‌های قدر دارای شدت بیشتری است. ثانیاً: همان‌طور که در روایت شیعه هست آن شب در شب‌های تمامِ سال پنهان شده است. ولی ظاهراً برای شیعیان همان سه شب، تعیّنِ بیشتری دارد. موفق باشید 

19412

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام عليكم: آقاي طاهرزاده، بنده دو روز پيش خدمت شما، سؤالي ارسال كردم ولي متاسفانه پاسخي دريافت نكردم (spam إيميل رو هم چك كردم ولي ...) با تشكر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به این صورت جواب داده شد:

باسمه تعالی: سلام علیکم: اجر زحمات شما مسلّم محفوظ خواهد ماند. عرایضی شب گذشته در همین رابطه مطرح شده است که جهت اطلاع به آدرس: http://lobolmizan.ir/sound/1173#5090 (فایل شماره 19 با عنوان «ضعف ایمان و پذیرش داوری جهان استکبار») که در سایت، بخش جلسات هفتگی، قسمت صوت جلسات هفتگی، بخش سوره نساء، فایل شماره 19 قرار گرفته است، رجوع فرمایید. در ضمن در این مورد خوب است به سؤال و جواب شماره‌ی 19384 رجوع فرمایید موفق باشید

19312

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: می خواستم نظرتونو راجع به کوروش کبیر بدونم. من خیلی جدیدا می بینم راجع بهش حرف بد میزنن یا اینکه وجود نداشت و این حرفا. در صورتیکه آقای قرائتی تو تفسیر قرآنشون گفتن علامه طباطبایی گفتن ذوالقرنین همون کوروش کبیره.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: علامه طباطبایی در این رابطه به نظر «سِراحمدخانِ هندی» استناد می‌کنند. و در هر حال نمی‌توان به‌راحتی نسبت به نظر آن‌هایی که به اصل وجود کوروش شک کرده‌اند، بی‌توجه بود. موفق باشید

17216

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: بنده 22 سال دارم، در سن 15 سالگی آقای مکارم را به عنوان مرجع تقلید انتخاب کردم; اما انتخاب بنده بر اساس نظر دو نفر عادل عالم نبود و تنها از میان لیست ارائه شده حوزه علمیه بدون آگاهی ایشان را انتخاب کردم. یک نفر عالم عادل به پیشنهاد دادند که می توانم از آقای سیستانی یا خراسانی تقلید کنم و ایشان را اعلم می دانستند. در ویدئوهای منتشر شده از آقای خراسانی و صحبت های آقای سیستانی نیز بسیار بهره و لذت بردم و به دلم نشست. سوالی که دارم این است که آیا آقایان را برای تقلید اعلم می دانید؟ نظر شما برای بنده می تواند کمک دهنده باشد، چرا که بسیار از سخنرانی های شما بهره برده ام. اگر ضرورتی ندارد این مطلب را در سایت منتشر نکنید، چون بیشتر سوال بنده شخصی است. با تشکر فراوان.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمداللّه امروز فقهای اعلم جامع الشرایط از جمله همان عزیزانی که نام بردید، کم نداریم. بنده از آن جهت که نیز مرجع تقلید باید عالم به زمانه‌ی خویش باشد؛ حضرت آیت اللّه خامنه‌ای«حفظه‌اللّه» را انتخاب کرده‌ام که در فقه و فقاهت بنا به تشخیص فضای ترازِ اول حوزه، هیچ کمبودی نسبت به بقیه‌ی اعاظم ندارم؛ و از جهت بصیرت سیاسی، اعلم علماء هستند. موفق باشید

نمایش چاپی