باسمه تعالی: سلام علیکم: هرکس مطابق اعیان ثابته و اختیارِ قبل از خلقتش در این دنیا، با همان انتخاب اولیهاش، شخصیت خود را شکل میدهد و حضرت حق بر همان اساس مسیر او را برایش تعیین میکند. عزیزانی مثل حضرت علی اصغر و جناب رقیه«سلاماللّهعلیهما» مسیری را انتخاب کردند و خداوند آن مسیر را برای آنها شکل داد و عظمت آنها به جهت انتخاب چنین مسیری است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر صورت باید جهت کلّی که رجوع به حق است، فراموش نشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: علم نور است هرکجای آن را بگیرید همانجا ابتدا و انتهای آن است. به همین جهت همینکه شروع میکنید امیدواری در درون شما شکل میگیرد. در مورد توحید هم متوجه باشید در این مسیر آرامارام به نگاه توحیدی بیش از پیش نزدیک و نزدیکتر میشوید. گفت: «تو پای به راه در نِه و هیچ مپرس / خودْ راه بگویدت که چون باید کرد».. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عالمان بزرگ غرب را میشناختند و با توجه به آن، آن را نقد میکردند. منظور آقای دکتر داوری این است که برگشت به تاریخ گذشته به بهانهی نقد غرب یک نوع سلفیگری را به دنبال دارد. باید از غرب عبور کرد، نه آنکه به گذشته برگشت که بحث آن بسیار حساس و مفصل است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده همینطور است. باید با توجه به نسبت آنها با آن شهید بزرگوار، آنها را از خود دانست. موفق باشید
تعالی: سلام علیکم: بیخیال این بحثها باش!!! المیزان را بچسب. خواب و ماب را ول کن!!! موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هیچوجه نمیتوان گفت آن بودائی و یا آن مسیحی در این زمانه انسانی است دوزخی! به اندازهای که به دنبال حقیقت باشد، با حقیقت روبهرو میشود و تا ابد با آن زندگی میکند. آری! آن نوع تولد و زندگی را خودش انتخاب کرده و میخواهد در همان بستر با حقیقت روبهرو شود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. واقعاً اسلام میتواند بستری را فراهم کند تا تمام نیازهای منطقی جامعهی بشری مرتفع گردد. شاید منظور آیت اللّه مکارم آن باشد که آنچه فعلاً تحت عنوان طبّ اسلامی مطرح است، نمیتواند طبّ اسلامی قلمداد شود. زیرا آنطور که باید و شاید مطالب ائمه «علیهمالسلام» در مورد طبّ به ما نرسیده است وگرنه حتماً اسلام بهترین راهکارها را جهت درمان بیماریها دارد به همان معنایی که رسول الله(صلی الله علیه وآله وسلم میفرمایند: «المِعدَة بیت کلِّ داءٍ، وَ الحَمِئَة رَاس کلِّ دَواءٍ» معده مرکز و خانه هر دردى است، و پرهیز و اجتناب (از غذاهاى نامناسب و زیاد خوری) اساس و راس هر داروى شفابخش است.
۲. وقتی در تفکر و تفقه اسلامی ممحّض شوید بهراحتی متوجه خواهید شد چه نسبتی باید با امور مستحدثه برقرار کنید.
۳. خداوند به ما قدرت تشخیص حق از باطل را به کمک عقل و فطرت داده است کافی است ما از این دو عطیهی الهی استفاده کنیم. معلوم است که خداوند نمیخواهد ما گمراه باشیم پس اگر ما مطابق عقل بر موضوعات وارد شدیم و فطرت خود را نیز به صحنه آوردیم، دیگر جایی برای شک و تردید نمیماند که نکند گرفتار وَهم باشیم. عقل و فطرت که ما را گرفتار وَهم نمی کند.
۴. اختلاف علماء ریشه در تفاوت در تشخیص اولویتها دارد و این چیزی نیست که مشکلی ایجاد کند. نهایتش آن است که مثلاً آیت اللّه گلپایگانی نمیتوانند مثل آیت اللّه نوری همدانی با امام همراهی کنند، ولی مقابله که نخواهند کرد.
۵. باید با جدیّت تمام مطالعهی دروس خود را دنبال کنید تا ببینید کدام امر برایتان پیش میآید همان برای شما اولویت محسوب میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید از خود مأیوس بود وقتی هنوز با عباداتمان، روحِ استکباری به روح تواضع و بندگی تبدیل نشود و در مقابل فرمان خدا که فرمود به آدم سجده کنیم، بگوییم ما بهتر از آنیم وگرنه اگر خودِ بندگی در محضر پروردگار برایمان زیبا باشد، چرا نباید به رحمت پروردگار امیدوار بود؟ 2- خداوند نظامی را ایجاد کرده است که انسانها در بستر آن نظام میتوانند خود را معنا ببخشند و یا گرفتار پوچی و بیمعنایی شوند و اساساً اختیار به معنای آنکه ما نظام عالَم را بهوجود آوریم، مطرح نیست، ما در نظام الهی هستیم و نه بر نظام عالم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: چیزی به یاد ندارم که اساتیدِ فوق در رابطه با تکامل برزخی گفته باشند. آنچه مطرح است همان «الیوم یوم العمل و غداً یوم الحساب» است. میماند که بعضی از گناهان در حدّ عذاب برزخی از شخص پاک میشود که این به یک معنا، تکاملِ برزخی است و آیت اللّه شجاعی در کتاب «معاد یا بازگشت به سوی خدا» در این مورد نکاتی داشتهاند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد مرتدّ بالفطره مثل کسروی و سلمان رشدی، موضوع با تبادلِ نظر علمی فرق میکند. در اینجا بحث توطئه برای زیر سؤالبردنِ اصل اسلام است در قرآن داریم که: یهود برای ضربهزدن به اسلام، بعضیها مأمور میشدند که صبح اعلام کنند ما مسلمان شدهایم و بعد عصرهنگام بگویند تحقیق کردیم متوجه شدیم اسلام دین حقیقی نیست و دروغ است. و قرآن دستور داده است با این توطئهگران که در مقابل حق و حقیقت نقشه میکشند، برخورد شود. چون اینها دشمن حقیقتاند. در حالیکه اگر صِرف تحقیق بود خداوند در سورهی توبه میفرماید: «به آنها اجازه دهید وارد جامعهی اسلامی شوند، تحقیق کنند و بعد در حفاظت مسلمین برگردند به قبیلهی خود و هرطور خواستند تصمیم بگیرند». در مورد سؤال شما نیز قضیه از این قرار است که واقعاً اگر کسی در نظام اسلامی متولد شده است و اهل تحقیق است و در مورد اسلام تحقیق کرده است، جایی برای آن میماند که اعلام کند اسلام دروغ است و بخواهد به دین دیگری گرایش پیدا کند؟ یا عملاً این یک توطئه است در زیر پوشش تحقیق. و این غیر از آن است که بنده و جنابعالی بدون آنکه نسبت به اسلام کافر شویم، در رابطه با بقیهی ادیان تحقیق نماییم. در این رابطه خوب است به جواب سؤالهای شمارهی 8622 و 11671 و 13674 رجوع فرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: برهان نظم به گفتهی شهید مطهری بیشتر یک تذکر روحانی است تا اثبات وجود خدا و یا یگانگی او. با اینهمه نظم هماهنگ عالم و انداموارِ او حکایت از حضور یک ارادهی مطلق میکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی رجوع به امام معصوم قلبی شد، رابطهی انسان با امام تشکیکی خواهد بود و لذا با تمام انوار امام در مرتبهی نازله مرتبط میشود و قصهی «واصل» و «تابع» به میان میآید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی به رحمت حضرت حق امیدوار باشیم و او را رازق بدانیم، هر فرزندی دریچهی افزایش رزق بیشتر خانواده خواهد شد، حتی بیشتر از رزقی که خودش نیاز دارد. از طرفی اگر با ملاکهای بومی زندگی کنیم و نه با ملاکهای غربی، همان محل زندگی ما بهترین محل و همان مدرسهی نزدیک خانهی ما بهترین مدرسه برای فرزندمان و برای پرورش او خواهد بود. اگر به جهت توهمات خود زندگیها را گرفتار انواع مشکلات کردهایم، این چه ربطی به تعداد فرزندان دارد؟! موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: دو موضوع را نباید با همدیگر خلط کرد. در موضوع برخورد با بنی قریضه، جناب حجت الاسلام والمسلمین دکتر مصطفی صادقی کتابی تحت عنوان «پیامبر» نوشتهاند و دلایل خوبی آوردهاند که قضیه ابداً در این حدّ و اندازهها نبودهاست بلکه یهود برای مظلوم نمایی خود به این شکل موضوع را مطرح میکند. آری این طبیعی است که اگر خیانتی صورت بگیرد که منجر به تحدید کلّ نظام باشد حکم خیانت قتل است ولی نه به آن صورت که هفتصد نفر ازیهود در آن صحنه به قتل رسیدهباشند ولی در مورد قتل منافقین در زندان بعد از عملیات عنایت داشته باشید که در حملهی منافقین بعد از قبول قطعنامه اسنادی بهدست آمد که معلوم شد بنا بوده میلیونها از مردم توسط همان اعضاءشان که در زندان بودهاند و به عنوان اعضاء دولت منافقین مسئولیت میپذیرفتند، قتل عام شوند. در این صورت اعضاء منافقین در زندان حکم محارب را پیدا میکردند و لذا اگر کسی از اعضاء منافقین چه در زندان و چه بیرون زندان مدافع کار منافقین میبود، محارب است و حکم محارب اعدام است. موفق باشید