بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
14799
متن پرسش
با سلام: من در مباحث اعتقادی با عقل و احساس به توحید و معاد و نبوت رسیدم، ولی پس از مدتی به وجود عقل و احساس و درستی تشخیصشان در مورد هر مسیله من جمله همین مباحث اعتقادی شک کردم لطفا در این زمینه راهنمایی کنید. و بفرمایید اگر بخواهم اصول دین را از پایه درست کنم چه راهی را پیشنهاد می کنید؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شک نکرده‌اید. این لازمه‌ی سیر عقلی به سیر قلبی است. شما حکم عقل را در این موارد در جان خود کافی نمی‌دانید. زیرا در نسبت با عقاید، باید قلب به یقین برسد و لذا انسان در این مسیر وقتی هنوز به حیات قبلی نرسیده است خود را نسبت به باورهای عقلی قانع نمی‌یابد ولی با صبر و تقوا، باورهای عقلی به قلبی تبدیل می‌شود. موفق باشید

14429

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام عليکم: از اينکه جواب سوالم را فرموديد سپاسگزارم. يک دوره قرآن را گذراندم همراه با تفاسير شاخص از ابتدايي ترين آنها تا عرفاني ترين تا چند روز آينده ختم مي شود. حالا قصد دارم بصورت موضوعی کليد کلمات رمزی کار کنم چه مي فرماييد؟ در ضمن کتابهای شما را تمامی مطالعه کردم عالی بودند بخصوص نماز غفيله و عاشورا مطالعه ديگری که داشتم شامل عربی منطق بدايه و نهايه منظومه اشارات اسفار و کتابهايی از اين دست عرفان هم مطالعه داشته ام دوره معرفت نفس را هم گذراندم. الان علاوه بر قرآن نهج الباغه هم مي خوانم تحصيلاتم کارشناسی ارشد بيوشمی هست تمام مطالعات اخيرم فقط فقط برای فهم انفسی قرآن بعدش نهج الباغه و ادعيه است. مي خواهم قرآن وجودم را بخوانم و در نهايت خدا خدا خدا فنا و بقا ياريم کنيد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید «مقالات» آیت اللّه شجاعی«رحمة‌اللّه‌علیه» در این مورد کمک کند. شرح «منازل‌السائرین» استاد یزدان‌پناه هم کارساز است. موفق باشید

14061
متن پرسش
سلام: استاد چگونه مثنوی و دیوان شمس را مطالعه کنم تا خوب جانم آن را حس کند؟ بخوانم و جلو بروم؟ حفظ کنم؟ نمی دانم چگونه مطالعه کنم. چون حجمش هم زیاد است. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: برای شرح مثنوی لااقل شرح آقای کریم زمانی هست. دیوان شمس را نمی‌دانم چگونه باید به معنای واقعی‌اش پیدا کرد. در دستیابی به این پرنده‌ی گریزپا که به صورت عشق، همواره در پرواز است، خودم هم مانده‌ام. اگر راهی و یا چاهی سراغ دارید به من نیز خبر دهید. موفق باشید

13368

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: خسته نباشید. لطفا با دقت پاسخ داده شود چون ترتیب مباحث دقیق و منطقی است و نتیجه سه سال تحقیق در این رابطه است. البته بحث خود نشان دادن هم نیست. ۱. شما فرمودید: آیت الله بهجت رحمت الله چون فرمودند استاد شما علم شماست، ولی از کجا باید فهمید که منظور ایشان این بوده که (تا آخر می شود بی استاد بود). دلالت جمله های ایشان به نداشتن استاد عرفان تا آخر، کجاست؟ به واقع برایم حل نشده است. لطفا استدلال بفرمایید. ۲. از کجا معلوم ایشان به عموم نگفته اند؟ همانطور که استادشان مرحوم قاضی (ره) فرمودند: هرکس نماز اول وقت بخواند و به مقامات نرسد مرا لعن کند. درحالی که هم شما می دانید هم بنده حقیر که فقط با نماز اول وقت صرفا نمی شود به مقامات عالیه رسید و منظور ایشان این بوده که برای عموم مردم شروع رسیدن به مقامات عالیه با همین کافیست و باب این می شود که برسند. ولی خودش که کافی نیست. خب ایشان هم منظورشان همین می تواند باشد که برای عموم بفرمایند. الان کسانی هستند که نماز خواندن و ترک محرمات کامل و انجام واجبات به طور کامل، و حتی بالاتر از آن انجام بعضی مستحبات بسیار دقیق و پر ثواب که موجب رفع حجب است هم کاملا برایشان ملکه شده ولی طبق قراین و شواهد هیچگونه پیشرفتی نکرده اند و با معاشرت با آنها می فهمیم که رفع حجبی برایشان نشده، درحالی که طبق صحبت آقای بهجت (ره) باید به جایی می رسیدند و حداقل یک فتح بابی می شد برایشان. شواهد بسیار است. درست است که شما فرمودید ترک محرمات یه سری کارها را خودبخود به همراه دارد ولی خب این افراد این کارها را هم انجام داده اند ولی نتیجه خاصی نگرفته اند. مثلا عقایدشان را با ملاصدرا اصلاح کردند. و حتی بالاتر از آن بعضی را می شناسم که فصوص کار کرده اند ولی باز هم حجاب و حتی حجاب بدتر از گذشته که دیگر تند تند حرف دیگران را رد می کنند و به حرف کسی گوش نمی دهند. پس مشخص بفرمایید که آیت الله بهجت به عموم نفرمودند. یکی از اساتید معروف اخلاق که مدت زیادی با آیت الله بهجت حشر و نشر داشته و بسیار از ایشان سوال پرسیده و کتب بسیار معتبری هم دارند و اجازه تربیت هم دارند، فرمودند: آیت الله بهجت به ما فرمودند مرد راه نمی بینم وگرنه شاگرد می گیرم. بله ممکن است بگویید از کجا معلوم این قضیه راست باشد. من شما را ارجاع می دهم به مستند حدیث سرو که بسیار معتبر است. که در آن مستند یک نفر را نشان می دهند که می فرمایند (من دنبال استاد بودم و مضطر بودم، و با توسل خدا آیت الله بهجت را سر راهم قرار داد و ایشان مرا اجابت کرد) حضرت استاد اینها نزدیکان آیت الله بهجت هستند. شیخ علی بهجت هم که پسر ایشان است می فرمایند: ایشان شاگرد خصوصی داشتند ولی بسیار کم. حال شما این را جواب بدهید تا در سوالات بعدی، من نقد دلایل دیگر شما را هم بنویسم. منظورم (تفسیر سوره حمد امام، شهدا ، و...) التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هرحال بنده در حدّ خود عرایضی داشته‌ام. شما خودتان فکر کنید بهترین راه کدام است و همان راه را بروید. این موضوعات موضوعاتی نیست که نیاز به بحث داشته باشد. موفق باشید

12640

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام عليکم: استاد عزيز آن خطبه اى که حضرت امير (ع) بر خوارج خواند و چند هزار نفر از آنها جدا شدند آيا موجود است وکدام خطبه است؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چیزی در یاد ندارم. فکر می‌کنم اگر در کتاب‌های تاریخ وقایع سال‌های 40 هجری را دنبال کنید، جواب خود را پیدا می‌کنید. موفق باشید

9605
متن پرسش
سلام علیکم: استاد خسته نباشید. سوالی در خصوص یقین داشتم. جایی در دروس تان مثالی در باب یقین زده بودید که اگر خاطرتان باشد داستان عارفی بود که گاوی را پیدا می کند و می کشد و می خورد و هنگامی که صاحب گاو پیدا می شود کار به محکمه ی داوود نبی (ع) می رسد و .... و داستان دیگری در خصوص اینکه به رسول الله (ص) فرمودند حواریون بر آب راه می رفتند و رسول الله فرمودند اگر یقین بیشتری هم داشتند در هوا راه می رفتند. حدیثی هم آیت الله جوادی آملی نقل کردند که وقتی جناب ابوذر در حال تبعید بودند به حضرت امیر (ع) عرض کردند من عقیده ای دارم و آن این است که اگر من در جایی باشم که زمین اش از مس باشد و هیچ گیاهی نروید و از آسمان هیچ آبی نبارد خداوند روزی بنده اش را می رساند که سپس حضرت امیر (ع) او را تحسین می کنند (البته متن دقیق حدیث یادم نیست). خب این نشان از درجه ی یقین عارف می دهد. حال بنده دنبال مثالهایی اینگونه هستم اما فقط در خصوص اهل البیت (ع). مثلا تا به حال شده که امام بر اساس یقین خود کاری را انجام داده باشند و صحبتی از مأمور به ظاهر بودن و بحث عقل نباشد چون اگر دقت کرده باشید هر جا صحبت از یقین و مراتب آن می آید به قول عرفا پای استدلالیان چوبین بود. یا اینکه عقل گوید جز این شش جهت هیچ راه نیست / عشق گوید که راه هست و ما رفته ایم بارها. البته منظور بنده کشف و مکاشفه و کرامت نبود. چون فرق اهل کرامت و اهل توحید را متوجه هستم. فقط دنبال حدیث یا نقلی از امام می گردم که امام (ع) با توجه به یقین خود حرفی را زده باشد یا حکمی کرده باشد و یا بر اساس یقین خود کاری را انجام داده باشد. می دانید آخر برای خودم از این قضایا تا حدود کمی اتفاق افتاده. مثلا مسأله ای رخ داده است. عقل با هزار تا استدلال می گوید اینطوری کن یا اونطوری کن. اما در همین حین قلب که به لطف الهی کمی به نور یقین منّور شده است چیزی می گوید که از زمین تا آسمان با استدلالهای عقل متفاوت است و وقتی به حرف قلب گوش می کنم همیشه نتیجه داده است و حتی حس خوبی از حضور هم گاهی حاصل میشود. یا مثلا مشکلی پیش می آید که احساس می کنم حضور و توجه بنده را نسبت به حضرت احدیت رو به نزول می برد از آن طرف هم عقل مدام استدلال می کند و به این تنزّل حضور بنده کمک می کند در همان حال وقتی به ندای قلب گوش می کنم هم دوباره احساس حضور می کنم و هم گوئی گره ای بزرگ را از قلب بنده باز کرده اند. البته این ندای قلب منظور قلبی است که تا حدودی به فضل الهی به درجات پایین یقین رسیده است و با احساس و هیجان و... تفاوت دارد. از طرفی هم بنده چون چنین حالاتی را تا به حال در احادیث نخوانده بودم می خواستم ببینم شما می توانید کمکم کنید. این را هم می دانم که اهل البیت (ع) مأمور به ظاهر بودند تا بتوانند دین را بطور جامع و عمومی بیان کنند ولی گاهی اوقات با اصحاب خاص چیزهایی را در میان می گذاشتند.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی‌دانم چگونه شده که با مواردی روبه‌روئید که عقل و قلب در یک راستا نیستند. مثلاً قلب تصدیق می‌کند که خدا مردم غزه را - اگر با مقاومت به خدا اعتماد کنند- تنها نمی‌گذارد و عقل هم می‌فهمد این یک تصدیق درستی است یا عقل می‌گوید نظام عالَم اَحسن است و هیچ‌چیزی لغو نیست و قلب هم در این موارد با هزاران شاهد آن را تصدیق می‌کند و قرآن هم در این مورد می‌فرماید: «لَهُمْ قُلُوبٌ یَعْقِلُونَ بِها» آن‌ها را قلبی است که به کمک آن تعقل می‌کنند. عرض بنده آن است که باید مواظب باشید عقل و قلب در دو مسیر نروند. مقام معظم رهبری فرمودند شاخصه‌ی مکتب حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» عقلانیت و معنویت است. موفق باشید
8596
متن پرسش
سلام علیکم. آیا تمام علوم جدید مانند فیزیک و شیمی کشف رابطه هاست؟ آیا درست است که شهید آوینی گفتند که علم جدید اصلا انسان را به حقیقت عالم نزدیک نمی کند و متدولوِِژی است و با غایت تصرف و تمتع بیش تر در طبیعت بوجود آمده است؟ و آیا درست است که اگر انسان جدید از این غایت (تصرف در طبیعت) دست بردارد این علوم هم ارزش خود را از دست خواهند داد و به یک جمله خبری صرف که بی فایده است تبدیل خواهند شد. نظرتان چیست؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: حرف بسیار درستی است ولی باید با نظر به مقدمات لازم آن را فهمید تا از فردا تصمیم نگیریم دیگر فیزیک و شیمی را کنار بگذاریم و از این موضوع غافل شویم که امروز ما در دل همین نسبت‌ها زندگی می‌کنیم. هنر ما خودآگاهی باید باشد و از افقی بالاتر غافل نباشیم. شاید کتاب «گزینش تکنولوژی» کمک کند. موفق باشید
8431
متن پرسش
سلام و عرض ارادات سلام مومن باید در حالت خوف ورجا باشد خواستم بپرسم این موردی که عرض می کنم مصداق حالت خوف و رجا هست؟ همانطور که در روایات داریم هر کس یک روز ماه رجب را روزه بگیرد گناهانش آمرزیده می شود و یا داریم که در پایان ماه رمضان رهایی از اتش است و روایات دیگر که صراحتا از آمرزش گناهان بحاطر عملی اشاره شده است حال اگر شخصی به ان روایات تکیه اعتماد کند و گناهان خود را بخشیده بداند از حالت خوف و رجا خارج شده است؟ 2- همانطور که این هفته فرمودید در روابات داریم که هرکس 100 مرتبه لا اله الا الله در ماه رجب بگوید خداوند 100 شهر در بهشت برایش ایجاد می کند به نظر می رسد که این شامل کسی است که لا اله الا الله واقعی بگوید مثل اهل البیت ولی برای دیگران چه؟ آیا 100 شهر با درجه کمالی پایین تری هست یا که نه مثلا 10 شهر؟ . البته این سوال به عنوان نمونه بود سوال کلی این است که در روایات داریم که اگر کسی فلان عمل را انجام دهد اجرش این گونه است . این اجر در مورد همه صادق است؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: 1- به فرمایش آیت‌اللّه ملکی تبریزی : درست است که این اعمال ظاهراً ساده است ولی چون همه توفیق آن را پیدا نمی‌کنند پس حقیقتاً باید امیدوار بود در ازاء همین اعمال کم، آن پاداش را بدهند. ولی هرگز این‌طور نیست که مؤمن بصیر به این نتیجه برسد که حق آن عمل را اداء کرده است و لذا نه ناامید است و نه مغرور 2- فکر می‌کنم نظر به جنبه‌ی نهایی آن اعمال و اذکار دارند ولی اگر رویکرد ها درست باشد بالاخره پاداش آن اعمال را به صورت نازله به انسان می‌دهند. موفق باشید
7610

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با عرض سلا م چند سوال در باره ذکر داشتم لطفا هر کدام را جداگانه پاسخ فرمایید 1- ایا بهتر است در طول روز یک ذکر را زیاد تکرار کنیم و یا چنر ذکر را بگوییم مثلا آیا بهتر است 1000 بار صلوات بفرستیم ویا بهتر است مثلا 100 بار صلوات 100با ر تهلیل 100 بار تکبیر وهمین طور تسبیح ودیگر ذکر ها را بگوییم 2- در حین رانندگی به مباحث معرفتی گوش می دهم و ذکرهم می گوییم آیا درست است و فایده دارد و یا با ید با توجه به مباحث گوش دهم و یا با توجه بیشتر ذکر را بگو یم3- علامه حسن زاده روایتی را در کتاب نور علی نور آورده که از غرر روایات می داند که امام صادق علیه السلام فرمود در تعجبم از کسی که از چهار چیز بیم دارد چگونه به چهار چیز پناه نمی برد که موضوع ترس واندوه و مورد مکر و حیله واقع شدن و طالب دنیا بودن را مطرح می کند و به عنوام نمونه می فرماید در شگفتم از کسی که اندوهگین است چگونه به ذکر لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین پناه نمی برد فانی سمعت الله عزوجل یقول بعقبها و نجیناه من الغم و کذلک ننجی المومنین و یا عجبت لمن اراد الدنیا و زینتها کیف لا یفزع الی قوله ما شاء الله لا قوه الا بالله فانی سمعت الله عزوجل یقول بعقبها ان ترن انا اقل منک ما لا و ولدا فعسی ربی ان یوتین خیرا من جنتک و عسی موجبه حال سوالم این است که این اذکار به چه صورت است آیا عدد خاصی و زمان خاصی دارد و یا به طور مکرر در طول روز باید تکرار کرد دوم این که چرا امام فرموده است فانی سمعت الله عزوجل و نفرموده قال الله تعالی و سوال آخر اگر کسی ذکر ماشالله ..... را بگوید تا از دنیا و نعمتهایش بهرهمند تر شود و هم برای خود و خانواده استفاده کند و هم با انفاق و دیگر امور خیر به خدا تقرب یابد مانع تکامل آدمی می شود با کمال تشکر خداوند به شما جزای خیر را بدهد
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: 1- هر دو کار خوب است بستگی به حال و حضور خودتان دارد که با کدام ذکر جلو می‌روید ولی این سه ذکر به اضافه‌ی سبحان‌اللّه خوب است که در روز فراموش نشود 2- خوب است 3- نظر قلب و زبان به این اذکار در حدّی که قلب متذکر باشد کافی است. شاید نیاز نباشد به تعداد خاص گفته شود مگر آن‌که بخواهید به خودتان برنامه بدهید که آن هم خوب است. می‌فرمایید چرا می‌فرمایند: «سمعتُ اللّه عزوجل»؟ فدایشان شوم این ذوات مقدس با گوش مبارک قلب‌شان قرآن را شنیده‌اند. چرا نگویند «سمعتُ». به نظرم نه‌تنها اشکال ندارد خوب هم هست که انسان از خدا طلب نعمت‌های دنیایی را برای آخرت خود بکند. سعی کنید این سؤالات را با دادن آدرس ایمیل بفرمایید که اگر برای سایرین مفید نیست در معرض دید عموم قرار نگیرد. موفق باشید
7225
متن پرسش
سلام استاد.من خانم هستم .نمیدونم باید چکارکنم ...لیسانسمو توبهترین دانشگاه گرفتم اما امسال ارشد ندادم چون واقعا تردید دارم چی بخونم ..خدا رضایت دارد که من فلسفه تعلیم تربیت بخوانم یا جامعه شناسی ویا هررشته علوم انسانی..؟ضرورت را چگونه باید اینجا معنی کرد؟؟ ی خانم با رعایت همه جوانب ایمان میتونه هم ازلحاظ علمی توجامعه وزنه باشه هم غیب آسمان و زمین براش روشن باشه وبه بندگیش ضربه نخوره؟ا
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این رشته‌هایی که نام بردید همه می‌توانند با رویکر اسلامی مفید باشند. عمده آن است که از خود معنای دیگری بالاتر از این رشته‌ها داشته باشید و با توکل به خدا سعی کنید در راهی وارد شوید که حجاب‌های بین خود و خدا را یکی بعد از دیگری پشت سر بگذارید. اولین قدم در این راه توکل است. یعنی کار را به خدا بسپارید و مطابق وظیفه عمل کنید. موفق باشید
6417
متن پرسش
با سلام با توجه به تفسیر انفسی حضرت امام از کوه که آنرا به انانیت تفسیر کرده اند و یا تفاسیر انفسی از این دست،آیا حمل آیه بر معنای واقعی جبل که وجود کوهی است که حضرت موسی در آنجا تجلی حضرت حق را دیدند اشکالی دارد؟اگر واقعا به معنای کوه گرفته شود چرا از دیدن تجلی کوه بیهوش شدند یا شاید هم از دنیا رفتند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: هر تفسیر انفسی باید در عین نظر به ظاهر آیه به جبنه دیگر آیه تظر داشته باشد. بدین معنا که نور حق بر کوه تجلی کرد و حضرت موسی«علیه‌السلام» منتقل شدند به تجلی حق به درون خود و به اصطلاح مدهوش شدند. موفق باشید
5272
متن پرسش
با سلام و احترام در سوره شعرا فرعون به مردم مصر می گوید: لعلنا نتبع السحره ان کانوا هم الغالبون. بعد که ساحران شکست می خورند و به موسی علیه السلام می گروند ، فرعون می گوید : انه الکبیرکم الذی علمکم اسحر. سئوال: چرا یکنفر از فرعون نپرسید که اگر قرار است ما از ساحران پیروی کنیم و موسی هم که نشان داد بر همه ی ساحران برتری دارد و تو هم که موسی را ساحر می نامی چرا نباید از او پیروی کرد؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر فکر کردید فرعون آدم حسابی است که بتوان با او روی حساب حرف زد. ملاحظه می‌کنید که سریعاً تهمت را شروع می‌کند که اصلاً این نقشه‌ای بین حضرت موسی«علیه‌السلام» و ساحران بوده. موفق باشید
4647
متن پرسش
سلام استاد عزیز. بنده طلبه ای هستم که علاوه بر دروس حوزوی بسیار علاقه به موسیقی دارم هم در زمینه ی قرائت قرآن و هم موسیقی با ساز ویولون،و میل دارم با ویولون کار کنم و از آنجایی که رهبر معظم اشکال نمی دانند می خواستم بدانم چگونه وارد این عرصه شوم که از انحرافات آن در امان بمانم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: چون در سیره‌ی امامان معصوم«علیهم‌السلام» هیچ نظری به موسیقی نبوده فکر می‌کنم از مسیری که باید طی کنید عقب می‌افتید. موفق باشید
1591

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسمه تعالی سلام در موردحفظ کرامت انسانی ونقش آن درمعناداری زندگی درحال نوشتن مقاله ای هستم.لطفاراهنماییهای لازم برای بهترنوشتن مقاله که مدنظرتون هست رابیان فرمایید.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: کتاب «کرامت انسان» از آیت‌الله جوادی آملی«حفظه‌الله» مطالب ارزنده‌ای دارد. از طریق همان کتاب می‌توانید جهت تفسیر آیاتی که آقا اشاره می‌کنند به المیزان رجوع کنید. موفق باشید
1186

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بنام خدالطفاتعبیر خواب زیر رابرایم کاملا شرح دهید: خواب دیدم خدمت آیت الله ناصری بودم وجمعی از مردم هم حضور داشتند وپذیرایی می کردم بعد مردم کم کم از آن مجلس می رفتند آقای ناصری حرکاتی انجام می دادند که به ظاهر متعارف نبود و به همن دلیل مردم متراکم می شدند بعد من با خودم گفتم در دوره آخر الزمان این حرکات را مردم تشخیص نمی دهند وفکر می کنند کار بدی است بعد من در خدمت آقا ماندم وشروع به قرائت زیارت عاشورا کردم ودر تفکرم بود که تا آخر با آقا ایستاده ام واز آن جمع تنها کسی که تا آخر ایستاد من بودم وظاهرا دیگران آقای ناصری را زودتر ترک کردند در بین این زمان هم شامی از بیت آقای ناصری آوردند وما خوردیم
متن پاسخ
بسمه تعالی . سلام علیکم .با عرض معذرت بنده علم تعبیر خواب ندارم.موفق باشید
1085

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز انسانها همواره در برخورد با وقایع مختلف چه این وقایع در خارج صورت گیرد چه در پیش خودمان (نه لزوما در ذهن در واقع منظور امور انفسی است که به آن علم حضوی دارم)به نحوی عمل میکنند که این برخورد تا حدود زیادی ناشی از عقاید (آن چه به آن علم حضوری داریم ودر برخورد با خارج به آن رجوع میکنیم)انهاست .واگر زبان آن را داشته باشیم میتوان انرا به اجمال به دیگری در ساحت حصول رساند (من نوشته های ملا صدرا را از این سنخ میبینم زیرا علی رغم بیان در ساحت عقل قابلیت رجوع به امری نفسانی در خود{علم حضوری} را میتوان درانها یافت).ایا در امام روح الله میتوان این نحوه برخورد را یافت؟بنده دنبال نوشته هایی از امامم که جنبه خود نگاری وتحلیل حالات درونی را داشته باشد که بتواند ما در تحلیل سیر الی الحق یاری کند.ممکن است این امور ناظر به امر خارجی بیان شود (صحیفه)اما ما را از بالا نشان بدهد. {چقدر باید بیقرار بود ؟چقدر ازاین بیقراری حق است؟چقدر باید حیران بود ؟چقدر ازآن ربط به عالم ما ونسبت آن با عالم خارج دارد؟هر نوشته ی دیگری غیر از امام نیز که در این امر ما را یاری میدهد طالبیم}
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی به نظر بنده همین‌طور که در مورد ملاصدرا«رحمة‌الهم‌علیه» می‌فرمایید، تمام نوشته‌های امام چنین است که گزارشی است از حقایقی که با قلبشان درک کرده‌اند و سپس به زبان عقل و نقل ارائه فرموده‌اند، علاوه بر کتب حضرت امام و علاوه بر المیزان نوشته‌های حضرت ایت‌الهل حسن‌زاده، فصوص محی‌الدین و مثنوی مولوی و کتب شهید آوینی از این نوع است. موفق باشید
1082

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم می خواستم بپرسم چرا کتاب معرفت نفس که شرح مجلدی از اسفار است سالهاست چاپ نمی گردد ؟ می خواستم بپرسم آیا اجازه است بنده این کتاب را از روی کتاب دوستم که متعلق به آن زمان است کپی نمایم ؟ با تشکر
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی به نظر می‌رسد با مباحث ده نکته از معرفت نفس و کتاب معاد از آن کتاب بی‌نیاز شوید ولی در هر حال جنابعالی اجازه دارید از آن کتاب کپی‌برداری کنید. موفق باشید
932

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام.برای حفظ روحیه ونشاط برای انجام کارهاووظایف باید افق نگاه ماکجا باشد؟هدف مابرای اینده چه باشد؟چه کنیم که نگران اینده خود نباشیم؟(طلبه جوان ایرانی)
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی به نظرم کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» جواب سؤال شما را می‌دهد زیرا در آن کتاب از یک طرف بر روی انتخاب بزرگ انسان در جوانی که همان نظر به ابدیت است، تکیه شده و از طرف دیگر روشن شده که آن انتخاب مطابق با نفس ناطقه‌ی ما است که حقیقتی است پایدار و مثال حضرت امام خمینی«رضوان‌الله‌علیه» زده شده است که چرا حتی در دوران کهولت آنچنان با نشاط بودند. موفق باشید
922

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام.یکی از دوستان سابقم به من خیانت کرده.اکنون با یادآوری خاطره او و اسم او بی اختیار آتش می گیرم و لعنت بر زبانم جاری می شود.من این غضب را توجیه میکنم که غضب و لعنت بر مطلق شر و خیانت است...با این حال احساس تیرگی میکنم...آیا این در برزخ من تاثیر سویی دارد؟ چه کار کنم از شر او و خاطره اش رها شوم؟ نمی خواهم او را ببخشم... آیا راهی جز بخشش وجود دارد که من از شر خاطره او در دنیا و آخرت رها شوم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: حتماً این کینه در برزخ مزاحم شماست، مدتی دعای مکارم‌الأخلاق را که در آخر مفاتیح‌الجنان هست با تأمل در معانی آن بخوانید. موفق باشید
23209
متن پرسش
باسمه تعالی. سلام علیکم. سوال حقیر ناظر به درک علمای هر زمانی از حساسیتهای زمان خودشان است. آیا حظور جناب استاد رحیم پور ازغدی بعد از مدتها در تریبون نماز جمعه و انتقاد به جمود درونی در کشور چه در حوزه و چه در دانشگاه و چه در امامت جمعه و جماعات و چه در مراجع تقلید و مسئولین و.... چرا برای دیگر علمای کشور سنگین باشد؟ حق چیست؟ حق کیست؟ اون طرفیها نماز می خوانند!! و این طرفیها هم اقامه نماز همچنین! آن از استکبار می گوید و این هم همینطور! آن از امریکا می گوید و این هم ایضآ اما او از حوزه می گوید این اما می گوید نگو! این از ضعف درونی سیستم می گوید او می گوید نگو! او دنبال رفع ضعف در درون می گردد این می گوید ضعف در درون نداریم و در خارج از نظام است. این عمار؟ این مقداد؟ این حق؟ عمامه راست می گوید یا کت و شلوار و مقامی نزدیک به اجنهاد؟ والله اعلم!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر این حقیر جناب استاد رحیم‌پور ازغدی چون در صحنه هستند اولاً: اشکالات را خوب‌تر از امثال بنده تشخیص می‌دهند. ثانیاً: راهِ حل‌ها را به‌خوبی می‌دانند که باید با روحیه‌ی انقلابی بسیاری امور را متحول کرد. در حالی‌که اگر کسی فقط مشکل را بداند و نداند چگونه می‌توان آن را رفع کرد، جرأت این نوع انتقاد در او ظهور نمی‌کند. سوابق ایشان حکایت از آن دارد که ایشان علم‌شان را در خدمت عمل مطابق آن علم قرار داده‌اند. موفق باشید     

21561

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: لطفا بفرمائید که منظور از «اعیان ثابته» چیست؟ لطفا توضیح دهید. با تشکر فراوان.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد به کتاب «مبانی و اصول عرفان نظری» استاد یزدان پناه مراجعه فرمایید. موفق باشید

19403

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و خدا قوت خدمت شما عزیز دل: حقیر چند سال بود که گمشده ای داشتم که حقیقت بود بارقه ای باعث شد که تا حدودی دریافت کنم و احساسی باعث شد که سراغ کتاب فصوص بروم با اینکه هیچ بنیه ای علمی در مسایل این کتاب نداشتم اما وقتی می خواندم کانه مطالبش را می فهمیدم و با وجودم و ادراکاتم هم سنخ بود با اینکه نه اهل عبادات شاقه بودم و نه اهل ریاضات مرسومه اما اکنون تمام موجودات را عین آن حقیقت لا یتناهی می بینم و به قدر معلومش ایمان دارم و هرچه پیش می روم تحیر اندر تحیر است حضرت شما چه تشریح می فرمایید. قبلا از سعه صدر شما کمال تشکر را دارم و چه بگویم جز لا هو الا هو.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شرح‌هایی مثل شرح «بابا رکنا» از فصوص الحکم که اخیراً به بازار آمده و شرح «خوارزمی» می‌تواند در این امر کمک‌کار باشد. به نظر بنده سیر مطالعاتی در سایت به عنوان مقدمه کمک می‌کند. موفق باشید

18937
متن پرسش
با سلام و خسته نباشید: ببخشید استاد یک سوال برام پیش اومده. اینکه مرتاض ها و اهل عرفان های غیر اسلامی که عرفان های کاذب هسند و مدیتیشن و امثال اینا دارند؛ آیا اینها می توانند همانند عرفای مسلمان مراتب وجود را با مدیتیشن و ریاضت و تمرکز و... طی کنند و مثلا به درجات توحیدی و شهودات توحیدی برسند؟ اگر نه پس نهایت صعود و بالا رفتن اینها تا چه حد است؟ عالم مثال یا عقل؟ آخه استاد یه جایی میخوندم که بعضی از این افراد تجربیات عرفانی خودشونو گفته بودن که در حالت خلسه و تمرکز و... روح از بدنمون جدا شد و میتونستیم در اسمون بریم و... یا اینکه یکیشون گفته بود که یکی از تجربیاتم این بود که روحم را که از بدنم جدا شده بود انقدر شفاف و پاک و زلال و... دیدم و احساس فرح و بهجتی و... داشتم و امثال این حالات که بر اساس مطالب مندرج در رساله لب اللباب علامه طهرانی، گویا حالات این افراد مثل حالات سالکین مسلمان در عالم عقل است که تجرد روحی و... را احساس میکنن. استاد واقعا این افراد به عالم عقل میتونن برسن؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در جاهای دیگر بحث شده‌است که توانایی مرتاضان به جهت تقویت نفس ناطقه است و نظر به قوای نفس ناطقه در حالی که روش عرفا عبور از خود و رجوع به حق است؛ به همین جهت مرتاض با همه‌ی تمرکزی که دارد از حوزه‌ی خود و اوهام خود خارج نمی‌شود و رجوعی به حضرت حق و اسماء الهی ندارد و این تفاوت اساسی بین عارف و مرتاض و امثال آنان است. موفق باشید

18069
متن پرسش
با سلام خدمت مبارک استاد عزیزم: استاد چندین سئوال مرتبط از محضر مبارک دارم: 1. این که جنابعالی در آثار گوهر بارتان فرمودید که ما تا نگاه وجودی به عالم و آدم نداشته باشیم که طبعا بعد از این، نگاه ما به حقیقی ترین موجود یعنی انسان کامل می افتد و ما مردم از این نگاه بسیار دور هستم و به زعم جنابعالی این مسئله از تنگناهای تاریخی ما تلقی می شود، پس با این اوصاف حالا حالا ها نباید انتظار ظهور تام امام زمان روحی له الفدا را بکشیم، درست عرض کردم؟ 2. عموم مردم آیا قبل از ظهور امام زمان روحی له الفدا باید به آن قرب خاص الهی نائل گردند تا ظهور تام تحقق یابد یا صرف شناخت مقام نوری امام زمان روحی له الفدا و شعور یافتن به این که این زندگی، زندگی حقیقی نیست و باید طالب زندگی دیگری باشند کفایت می کند؟ 3. بنده خیلی وقت ها که فکر می کنم، میگم ما ان شاءالله خدا توفیق بدهد بتونیم در آینده نزدیک نظام آموزشی که سرشار از ارائه مباحث معرفتی عمیق هست را بسازیم ولی میگم برای آن دسته از مردم که دیگر دانش آموز یا دانشجو نیستند را چکار کنیم؟ به نظر مبارک شما تغییر جهت گیری و نگاه مردم چقدر با سخنرانی ها درست می شود؟ ابزار چقدر تعیین کننده هست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- به این نکته فکر کنید که مقدار زیادی از مشکلات روحی و فکری جامعه با ظهور مولایمان«روحی و ارواحنا لتراب مقدمه فداه» حل می‌شود و به همین جهت در خطاب به آن حضرت اظهار می‌شود: «ای لقاء تو جواب هر سؤال / مشکل از تو حل شود بی‌قیل و قال» 2- همین‌که مردم به این نوع خودآگاهی برسند که حقیقت در جای دیگری است و انتظار واقعی شروع شود، امید ظهور بیشتر می‌گردد 3- خیلی امیداوار باشید، مردم مشکل چندانی ندارند.  موفق باشید

18018
متن پرسش
سلام استاد: خدا قوت: در مورد اینکه هابیل و قابیل با خواهران خود ازدواج نکرده اند برای ادامه نسل بشر تا زنا صورت نگیرد روایت هست که خداوند جن یا ملک یا نسناسی برای حمل نطفه اینان خلق نموده است حال سوال بنده این است که آیا ما فرزندان جن یا نسناس یا ملک هم هستیم یا فقط فرزندان آدم و حواییم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اخیراً در اولین جلسه‌ی بحث در مورد سوره‌ی نساء عرض شد که به گفته‌ی علامه‌ی طباطبایی حکم ازدواج با خواهر و برادر بعداً آمده و فرزندان آدم با همدیگر ازدواج کردند. در این مورد خوب است که به تفسیر اولین آیه‌ی سوره‌ی نساء در المیزان رجوع شود. موفق باشید

نمایش چاپی