بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
17958
متن پرسش
با سلام و احترام خدمت استاد گرامی: حدیثی از امام رضا (ع) شنیدم که فرموده اند خداوند به یکی از پیامبرانش وحی کرد، رضایتم را در اطاعتم قرار دادم و اگر از کسی راضی شدم، نعمتم را بر او افزون کنم و پایانی برای نعمت من متصور نیست و از طرفی اگر کسی مورد خشم من قرار گیرد، او را لعنت می‌کنم و آثار لعنت من تا هفت نسل او را شامل خواهد شد. حال سوالم اینست که با توجه به اینکه آثار وضعی گناهان حتی با استغفار و توبه برطرف نمی شود 1. آیا این شمول لعنت تا هفت نسل بعد، از آثار وضعی گناهان است؟ 2. آیا راهی برای افراد پشیمان هست که از تاثیر گناهان گذشته خود در نسلشان جلوگیری کنند؟ 3. آیا کلمه رحیم که بعد از کلمه غفور در قرآن آمده نظر به درخواست از خدا جهت برطرف کردن آثار وضعی گناهان دارد؟ با عرض معذرت از تصدیع اوقات و آرزوی توفیق روزافزون برای جنابعالی.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1-  در آن روایت خواسته‌اند شدت خشم خداوند را متذکر شوند ولی در هرحال به حکم «کلّ نفسٍ بما کسبت رهینة» هرکس در زندگی خود در رهن اعمال خود است 2- همین‌که طرف توبه کند، آثار وضعی گناه او نیز از بین می‌رود 3- حرف خوبی است به‌خصوص که می‌فرماید بعد از غفران، به جهت رحیمیتش آن بنده را به خود نزدیک می‌کند. موفق باشید

17544
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید و تسلیت ایام عزاداری سید الشهدا (ع): متاسفانه توسط تریبون های متعلق به جریان شیعه ی انگلیسی، مدتی است که هجمه هایی علیه انقلاب و نظام شکل گرفته است. یکی از رایج ترین هجمه ها، به بحث آزادی سیاسی و عفو منافقین و مشرکین توسط پیامبر (ص) پس از فتح مکه است. بنده در چند سخنرانی و به صورت جسته و گریخته شنیده ام که اینطور نبوده که پیامبر (ص) و حضرت علی (ع) در حکومتشان همیشه منافقین را مورد عفو قرار دهند و در صورت محاربه و اقدام نظامی علیه حکومت، برخوردهای شدیدی با ایشان می شده است. منتها دنبال سند روایی موثق برای این حرف هستم. تشکر می کنم اگر چند واقعه ی تاریخی در رابطه ی با اعدام سران منافقین و مشرکین توسط پیامبر (ص) و حضرت عی (ع) را با ذکر منبع روایت بیان بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: موضوع قتل منافقین بعد از عملیات مرصاد، به جهت محارب‌بودنِ آن‌ها بود نه آن‌که به صرفِ منافق‌بودن‌شان با آن‌ها برخورد شد. در این مورد خوب است به جواب سؤال شماره‌ی  4202 رجوع فرمایید. موفق باشید

17526
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: احتراماً به اطلاع می رساند در صورت توفیق الهی برای اینجانب از اول صفر تا اربعین به مدت 20 روز خادم زائرین اربعین حسینی در نزدیکی های کربلا خواهم بود، درخواست بنده این است که در صورت صلاحدید لطفاً به آدرس ایمیل بنده جملاتی در حد یک پاراگراف در خصوص اربعین ارسال فرمایید: بنا بر این است که جملات شما در خصوص اربعین به دو زبان عربی و انگلیسی ترجمه شود و در حدود 10000 عدد به صورت بسته فرهنگی بین زائرین توزیع شود. در صورتی که از انجام این کار رضایت داشتید بدلیل اینکه ما قدری در انجام کار محدودیت زمانی داریم خوشحال می شویم که زودتر از فرمایشات شما بهره مند شویم. لازم به ذکر است هیچگونه نامی از شما و یا هیچ کس دیگری در این کار برده نمی شود و فقط نیت این است که گروه ما در حماسه اربعین بتوانیم خادم خوبی باشیم . ان شاء ا... با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شايد بتوانيد از اين جملات، نكاتي را برگيريد: 1- زائر اربعینی حسین «علیه‌السلام» به انسان مصلحی تبدیل می‌شود که عزم تغییر تاریخ را در خود می‌یابد.

2- اربعین در این تاریخ، زمانِ سست‌شدن عهد انسان با فرهنگ سکولاریته است.

3- با حضور در رخدادِ اربعین، راهِ آینده‌ی جهان در مقابل ما گشوده می‌شود.

4- در پاسداشتِ اربعین روشن می‌کنیم هر حرکت توحیدی پس از اربعینِ خاص خود، تازه شکوفا می‌شود.

5- بدون درک زمانه هیچ قدمی به سوی آینده‌ی خود نمی‌توان برداشت و رخدادِ اربعین در این تاریخ، آن زمان و زمانه‌ای است که  با قرارگرفتن در آن و خودآگاهی نسبت به آن، می‌توانیم سرنوشت خود را از بند غرب آزاد کنیم.

6- راز اصلی تحقق کربلا آن طور که اصحاب حضرت اباعبداللّه«علیه‌السلام» نسبت به امام‌شان عمل کردند در حُبّ نهفته است. اگر بخواهیم صحنه‌ای را نشان دهیم که توصیه‌ی قرآنیِ «قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى‏»[1] از طریق اصحاب امام به خوبی عمل شد، کربلا بود و اگر بخواهیم صحنه‌ای را نشان دهیم که برکات این توصیه به نمایش آمد، آن صحنه، صحنه‌ی کربلا است. از طریق این حُبّ بود که اصحاب امام حسین«علیه‌السلام» توانستند از صراط دنیا که ظهور صراط آخرت است بگذرند، به همان معنایی که رسول خدا«صلی‌اللّه‌علیه‌وآله»  فرمودند: «مَعرِفَةُ آلِ مُحَمَّدٍ«صلی‌اللّه‌علیه‌واله»: بَراءَةٌ مِنَ النّارِ، وَ حُبُّ‏ آلِ مُحَمَّدٍ«صلی‌اللّه‌علیه‌واله» جَوازٌ عَلَى الصِّراطِ، وَ الوِلايَةُ لِآلِ مُحَمَّدٍ«صلی‌اللّه‌علیه‌واله»: أمانٌ مِنَ العَذابِ».

اگر بخواهیم به لایه‌ای نهادین از لایه‌های کربلا آگاهی پیدا کنیم باید آن لایه نهادین را در حُبّی پیدا کرد که اصحاب حضرت اباعبداللّه«علیه‌السلام» نسبت به آن حضرت به‌دست آورده بودند، در آن حدّ که مبادی میل محبوب خود را به مبادی میل خوب ترجیح می‌دادند به همان معنایی که در محضر مبارک آن امام اظهار می‌داشتند: «إنّی سِلمٌ لِمَن سالَمکم وَ حربٌ لِمَن حارَبکُم». این شعار به این معنا است که ما شما خانواده را ماوراء آن‌چه خودمان از خود سراغ داریم، پذیرفته‌ایم و از حرکات و تلاش‌های کسانی که امروز در رخداد اربعینی این تاریخ شرکت می‌کنند معلوم می‌شود که همه در جستجوی آن نوع ارتباطی هستند که اصحاب امام با امام‌شان برقرار کرده بودند زیرا اینان نیز متوجه شده‌اند عصر و زمان امروزشان همان عصر و زمان امام حسین«علیه‌السلام» و اصحاب آن حضرت است و لذا زائران آن حضرت و خدمه‌ی محترم آن حضرت در نهایت ایثار نسبت به همدیگر قرار گرفته‌اند. زیرا همه متوجه‌اند در کربلا به دنبال رسالتی می باشند که در این تاریخ به دوش‌شان گذاشته شده و این با حُبّ امام حسین«علیه‌السلام» و وابستگانِ به آن حضرت به نتیجه می‌رسد.

راز کششی که شیعه به کربلا دارد و تلاش دارد کربلا را کشف کند، در حُبّ به امام«علیه‌السلام» نهفته است. امامی که در کربلا به جای همه‌ی بشریت به صحنه آمده تا انسان، حقیقت خود را گُم نکند.

برای کشف کربلا، آری برای کشف کربلا باید به شعوری دست یافت که تنها با حُبّ ظهور می‌کند. امام حسین«علیه‌السلام» برای طلوع آن حُبّ هر آن‌چه از دست‌شان برمی‌آمد انجام دادند تا ما در کربلا به تماشای تابلوی ایثار و محبت بنشینیم تا حقیقتاً وارد منزل دینداری شده باشیم به همان معنایی که حضرت باقر«علیه‌السلام» مى‏ فرمايند: «هَلِ‏ الدِّينُ‏ إِلَّا الْحُبُّ» مگر دين جز محبّت چيز ديگرى هست؟ تا آن‏جا كه مى‏ فرمايند : «الدِّينُ هُوَ الْحُبُّ وَ الْحُبُّ هُوَ الدِّين» ؛[2] دين محبّت است و محبّت همان دين مى ‏باشد.

کربلا به معنی زندگی در مرزهای دلنواز عشق به حسین (ع) و تنفر از طاغوت است تنفر از طاغوت در هر جلوه‌ای و در هر زمانی که می‌خواهد باشد، این یعنی زندگی و زندگی‌کردن و کربلا را از خود دانستن و در کربلا امر سرمدی را به تماشا نشستن و امر الهی را به شفاف‌ترین شکل در قول و فعل امام دیدن، تا در هیچ زمانی یزید مدار حق و باطل نباشد.  موفق باشید    


[1] - سوره‌ی شوری، آیه‌ی 23

[2] - بحارالأنوار، ج 66، ص 238.

15677
متن پرسش
آیا می شود شخصی به کلام (اصول عقاید)، شریعت (فقه ) و اخلاق، اهتمام کافی بورزد و رشد کند ولی بی نیاز از عرفان باشد؟ در این صورت نقش عرفان و سیر و سلوک در تکامل انسان چیست؟ آیا ورود به عرفان عملی ضرورت دارد؟ مخصوص خواص است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرفان؛ نگاه ما را به شریعت اعم از عقاید و فقه و اخلاق عمیق می‌کند و نیاز روح انسان است، به‌خصوص در این دوران که ظلمات، عالَم را گرفته، باید با عمق بیشتری از شریعت در مقابل آن ایستادگی کرد. موفق باشید

14898
متن پرسش
با سلام: با توجه به فرمایشتان در مورد اینکه مثلا آتش در خارج می سوزاند و در ذهن نمی سوزاند و خاصیت آتش از وجود آن است پس آتش ذهنی وجودش چگونه است؟ آیا درجه وجودش کمتر است یا وجود ندارد؟ همینطور درباره ی بدی ها و رذایل و زشتی ها آیا فقط ذهنی هستند و وجود ندارند؟ لطفا کمی توضیح فرمایید. و حمل عرش توسط فرشتگان به چه معناست؟ در کتاب «معرفت نفس والحشر» نفهمیدم. و اینکه شخصی می گفت آتش جهنم سوزندگی بالاتر دارد و بی نور است این نور داشتن یا نداشتن آتش جهنم چگونه است؟ ممنون.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: عرض شد که اصل این مباحث را باید در «بدایة‌الحکمه» دنبال کنید چون آن‌جا روشن می‌شود وجود ذهنی تأثیر وجودیِ خود را دارد که آن، ایجادِ علم است و از این جهت با وجود خارجی متفاوت است. در حالی‌که از نظر صورت و ماهیت هر دو یکی است. پس تأثیر، از وجود است و نه از ماهیت. موفق باشید

14149
متن پرسش
با عرض سلام و ادب و احترام خدمت شما استاد معزز و محترم: این حقیر کتاب جایگاه رزق در زندگی انسان را دو بار و دقیقا" (در حد بضاعت کم خویش) مطالعه نمودم اما آنچنان که باید به ذهنم ننشست، با توجه با این حقیقت که گفته اند: تنبلی یکی از کهنه ترین میراث بشریت است و تلاشی پی گیر و مجدانه می طلبد تا بر این مشکل فایق آییم و از طرفی در کتاب حضرت عالی به نحوی تلاش را غیر موثر جلوه داده بود. چگونگی حل این مطلب برای این حقیر ناسفته ماند. در صورت وقت و امکان جواب بفرمایید و در غیر هر دو صورت دوستدار شما خواهم بود. یا علی.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور که متوجه‌اید هرگز نباید کسی به بهانه‌ی آن‌که رزق، مقسوم است و از اول تعیین شده؛ تلاشی جهت کسب رزق نکند. زیرا اولاً: در بسیاری موارد رزقِ مقسوم او را منوط به تلاش او کرده‌اند. ثانیاً: اگر تلاش لازم را جهت کسب رزق نکند بر فرض هم که رزق او به او برسد، همراه با عزّت نفس نخواهد بود. از همه مهم‌تر وظیفه‌ای خداوند در مسیر کسب رزق برای ما نسبت به مردم تعیین کرده است تا راه محبّت به حق از طریق محیت به خلق در مقابل ما گشوده شود. موفق باشید

14143
متن پرسش
سلام: آیا در تمدن های سابق در بخش آموزش چیزی به نام امتحان که دارای نمره باشد وجود داشته است؟ آیا نظام نمره ای مربوط به تمدن جدید که به جهان نگاه کمی دارد است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم به این شکل که عموماً شایستگی‌ها در حدّ امتحان و نمره باشد، مطرح نبوده است. ولی فضای ظهور شایستگی‌ها به طور همه‌جانبه و حکیمانه مطرح بوده است. موفق باشید

13838

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
آیا آیه 71 سوره «ص»: «انی خالق بشر من طین» با آیه 11 سوره شوری «لیس کمثله شیئ» تناقض دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همانی که شبیه هیچ مخلوقی نیست، خالق بشر از خاک می‌باشد. موفق باشید

13796

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و احترام: خواهشمند است جهت انجام پياده روي با شور و شعور در اربعين، درباره آداب ظاهري و افق فكري و روحي در حين پياده روي و حتي قبل از شروع سفر نكاتي را متذكر ما شويد. با سپاس
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نکات خوبی در این رابطه در سایت «رجانیوز» مطرح شده است. بنده نیز عرایضی از قبل در سایت «لُبّ‌المیزان» داشته‌ام و إن‌شاءاللّه نکاتی نیز در آینده متذکر خواهم شد. موفق باشید

12569
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام خدمت استاد گرامی و عرض قبولی طاعات حضرتعالی در پاسخ به سؤال بنده به شماره 12536 فرمودید نفس ناطقه محل اصلی علم است نه بدن (طبیعتا منظور سؤال بنده و نیز جواب حضرتعالی علم حصولی است). از طرف دیگر در کتاب «آشتی با خدا» و نیز «آنگاه که فعالیت های فرهنگی پوچ می شود» فرموده اید در مواقف مرگ علم (حصولی) انسان از بین می رود. از طرف سوم می دانیم که مفاهیم (اعم از اولیه و ثانویه) دارای وجود ذهنی هستند. پس حظّی از وجود دارند. حال طبق این سه گزاره، اگر دانسته های انسان جزو ادراکات نفسانی است و از طرف دیگر حظّی از وجود دارد (اعم از اینکه منشأ اعتبارش حقیقی باشد یا اعتباری) چگونه می شود که پس از مرگ از بین می رود؟ ممنون از حضرتعالی و من الله التوفیق
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پس از مرگ ما با حقایقی مرتبط هستیم که «وجودی» می باشند زیرا پس از مرگ دیگر قلب ما و افئده‌ی ما در میان است، چیزی به نام حسّ و فکر که منجر به وجود مفاهیم ذهنی می‌شود، در میان نیست! موفق باشید

11883

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: سوالی از مدیریت سایت داشتم: چرا در قسمت دانلود کتاب «فرزندم این چنین باید بود» هم برای جلد یک و هم برای جلد دو ؛ جلد دو بارگذاری شده است؟ با تشکر
متن پاسخ

به نام خدا

باسلام

به جواب سوالات 11803 و 11831 مراجعه فرمایید.

با تشکر. مدیریت سایت

9583
متن پرسش
با سلام: شما در سوره حدید فرمودید که خداوند آینده من را می داند، این را قبول داریم و قبول که خدا اراده و اختیار را جبری من کرده است اما سوال: این حادثه ای که رخ می دهد مثلا طلاق پدر و مادر و یا اعتیاد و یا دعوای اعصاب خرد کن آنها و اذیت و آزار فرزندان یا هر مسئله ای که در زندگی رخ می دهد در دست خدا هست یا نه؟ همانطور که خودتان فرمودید خدا فقط می داند و خدا فقط اختیار داده است، خب ناخودآگاه چون در همین حد است باز دست خدا بسته است و مرا نگران می کند و نمی گذارد توکل کنم، چون می گویم که خدا اختیار داده است و هر کس هم در این دنیا می تواند هر کار که خواست بکند خب آنها اختیار می کنند که مرا بکشند و یا ضربه به من بزنند خب خدا هم که همه را آزاد گذاشته و کاری هم نمی کند چون امتحان می خواهد بکند، پس من نمی توانم باز به این خدا توکل کنم چون من باز هم دائم نگرانم که نکند که دوستم به من ضربه بزند و حق مرا بخورد خب خدا او را در ظلم کردن و نکردن آزاد گذاشته پس اگر ظلم کردن را انتخاب کرد خدا هم می گذارد که هر کاری خواست بکند خب با این وجود توکل چه معنایی می تواند داشته باشد او که ضرر خودش را آخرش به من می زند؟ و سوال دوم: 2. اینکه همه شرایط دست خداست و خدا به وجود آورده است این هم بی معنا می شود، بله از آن جهت که اختیار داده، باعث به وجود آمدن این شرایط هم می تواند غیر مستقیم باشد، اما از آن جهت که من دارم این کار را می کنم و شرایط را به وجود آوردم خب این دیگر کار خدا نیست، پس به چه معنا است که شرایط در قبضه خداست؟ آیا فقط به معنای علم داشتن به آن است که علم داشتن تنها، دست خدا را می بندد و این خیلی کم است که فقط بداند و نتواند هیچ کار دیگری بکند، خب با اعتقاد یهودیان باز خیلی فرقی نکرد؟ (البته اگر فقط بخواهیم دنیایی نگاه کنیم و قائل هم به ثواب و عقاب آخرتی نباشیم) با تشکر از جواب شما
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: خداوند در عین آن‌که اختیار به انسان‌ها داد، به اختیار انسان‌ها علم دارد و ربوبیت خود را در دل علم به اختیار انسان‌ها انجام می‌دهد و لذا اگر فرمود: «إِنَّ اللَّهَ یُدافِعُ عَنِ الَّذینَ آمَنُوا» پس اگر انسان‌ها با اختیار خود بخواهند آبروی مؤمنی را ببرند او با ربوبیت خود مدافع آبروی آن مؤمن می‌شود. و اساساً اختیار انسان‌ها در آن حدّی است که خداوند در نظام اَحسن‌اش به آن‌ها اجازه می‌دهد و وقتی مخلوق در تمام ابعاد وجودی در قبضه‌ی خداوند است آن استقلالی که منجر به دست‌بسته‌شدن خدا باشد، پیش نمی‌آید. موفق باشید
8755
متن پرسش
سلام علیکم. در نکته هفتم از معرفت نفس بحثی را مطرح کردید با این عنوان که بدن ما نور دارد و نور مجردات به الله است. خواستم بپرسم این چه نوری است؟ اصلا چه لزومی بود مفهومی بنام نور (حیات) در اینجا مطرح شود؟ چون در بحث های قبلی به خوبی تبیین شده بود که نفس مجرد ما همش همه جا هست و بدن در قبضه دارد و همین طور خداوند مجرد محض است و ... دیگر نور واسه چی مطرح شد؟ برای توضیح بیشتر نور اگر جزوه یا مطلبی سراغ داری لطفا معرفی کنید. 2_ اینکه جبرائیل به پیامبر (ص) گفت، ما ملائک وارد خانه ای که مجسمه و سگ در آن باشد وارد نمیشویم، خواستم بپرسم علتش چیست که فرشته وارد خانه ای که در آن مجسمه هست نمیشود؟ آیا عروسک و اسباب بازی ها هم جزو این مجمسمه ها حساب میشوند؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: 1- در یک نگاه حضوری شما حیات و علم و اراده و قدرت را به صورت نور می‌بینید. به این جهت خواستیم توجه شما به جنبه‌ی حضوریِ حیات بیفتد. 2- بالاخره این کشفی است که برای رسول خدا«صلواة‌اللّه‌علیه‌وآله» پیش آمده و به ما خبر داده‌اند. شاید قضیه‌ی روایت از آن جهت است که هر عکس و مجسمه‌ای طلب روح می‌کند، در حالی‌که ما به آن روح نداده‌ایم و تنها شکل داده‌ایم و به همان صورت و شکلی که موجود دارای حیات است وارد زندگی کرده‌ایم و در قیامت آن صورت ذهنی طلب روح می‌کند و ما به زحمت می‌افتیم. بعضی از فقها عروسک و اسباب‌بازی را استثناء می‌کنند، ولی احتیاط آن است که به حدّاقل ممکن اکتفا کنیم. موفق باشید
8387
متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیز با توجه به اینکه هم استاد مطهری و هم حضرتعالی دارای کتابهای مختلفی هم از لحاظ تعداد و هم از لحاظ تنوع موضوعی دارید و هم اینکه فرصت برای مطالعه کم است و هم اینکه رهبری فرمودند مبنای فکری نظام جمهوری اسلامی آثار شهید مطهری است و نیز با توجه به اینکه آثار استادمطهری بیشتر با رویکرد اسلام شناسی و ساخته شدن بنیان های فکری بر اساس معارف اسلامی است و آثار حضرتعالی بیشتر با رویکرد تربیتی و تهذیبی اخلاقی ضمن معرفتی هستند، با توجه به فرصت کم چگونه اولویت بندی کنیم؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: توصیه‌ی بنده این است که در هر صورت اولویت را به کتاب‌های آن استاد بزرگ بدهید مگر در جاهایی که احساس می‌کنید نیاز است به کتاب‌های دیگری هم رجوع شود. موفق باشید
6825
متن پرسش
پرسش: ما چند جوان دانشجو هستیم که نسبت به مسئله امر به معروف و نهی از منکر دغدغه داریم با علم به شرایط و مراحل امر به معروف و نهی از منکر پنج شنبه و جمعه های اخر هفته چند نفری به پارک روبروی خوابگاه میرویم و نسبت به حجاب زنان نهی از منکر میکنیم به این صورت: لطفا حجابتون رو رعایت کنید یا اگر مردی همراه اون خانم بود میگوییم :به خانم بگویید حجابشون رو رعایت کنن سوال: 1- اینکه میرویم تا نهی از منکر کنیم که قاعدتا یعنی میدانم اینجا گناه میشود میروم اگر دیدم گناهی را نهی از منکر کنم، این رفتن درست است؟ 2- ایا بر مرد جوان مجرد واجب است که خانم بد حجابی را نهی از منکر کند؟ یا باید فقط توسط خانم ها انجام گیرد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلَم در هیچ شرایطی نباید امر به معروف و نهی از منکر تعطیل شود منتها باید شرایط تذکر و تأثیر آن فراهم باشد و اگر شرایط فراهم نیست باید ما تلاش های فرهنگی آن شرایط را فراهم نمود تا افراد بدانند ما از سر دلسوزی به آن ها تذکر می دهیم و به سعادت آن ها فکر می کنیم و گمان نکنند می خواهیم چیزی به آن ها تحمیل کنیم. موفق باشید
5436

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام.تهمت و تخریب و افترا بدستن به مومن از نظر عرفان برهان و قرآن چقدر در تنزل وجودی انسان موثر است.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بسیار زیاد، وقتی حق افراد نادیده گرفته شود حضرت حق از انسان رخ برمی‌گرداند. موفق باشید
4661
متن پرسش
در مناجات شعبانیه داریم که: «الهی لم‌یکن لی حولٌ فاَنتقِلَ به عن معصیتک إلا فی وقتٍ أیقَظتَنی لمحبَّتک». آیا منظور از «محبت» در این جمله، همان محبتی است که قلب به علم حضوری درک می‌کند؟ یعنی طبق این جمله یا طبق تجارب شخصی، آیا علم حضوری به حضور خداوند در هستی، باعث شرم از او و ترک معاصی می‌شود؟ یا منظور این است که خاطرة حصولیِ علم حضوری به حضور خداوند است که باعث ترک معاصی می‌شود؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان به طور فطری گرایش و محبت به کمال مطلق دارد لذا همین‌که توانست به آن محبت فطری نظرکند و محبّت به حضرت حق در او پرتو بیفشاند، دیگر از معصیت بدش می‌آید چون با تمام وجود احساس می‌کند چگونه معصیت موجب محروم‌شدن از آن محبت می‌شود. موفق باشید
1562

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام خدا قوت خانمی ... ساله و متاهلم.کلاسهای شما را دنبال میکنم و در کنار آن مباحثاتی با خواهران داریم.احساس خوبی داشتم.اما مدتی است دیگر نمیتوانم با آن مباحث و حتی با هیچ مبحث دیگری انس بگیرم.مدام در ذهنم می آید که افوض امری الی الله یا لا حول و لا قوه الا بالله اما اثری ندارد.دارم دچار افسردگی میشوم.بچه دار نمیشوم و مدام در ذهنم اندیشه های گناه پرسه میزند.از خودم بشدت نا امید شدم.قرآن میخوان دائم الوضو هستم،چهله برای زیارت عاشورا و دعای عهد و ... میگیرم.گاها نماز شب میخوانم اما اثری نمیکند.حال مناجات خالصانه ازم گرفته شده.نشاطی که در منزل داشتم داره روز بروز کم‌رنگ‌تر میشه.لطفا به لطف خدا راهنماییم کنید.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: به فرمایش آیت‌الله حسن‌زاده«حفظه‌الله» گدای سمجی باشید، ان‌قدر رجوع به حق را ادامه دهید تا إن‌شاءالله قلب‌تان به گشایش لازم برسد. آیت‌الله قاضی به نایب‌شان مرحوم شیخ عباس قوچانی فرموده بودند در آخر عمر که تنهای تنها شدی گشایش‌ات ظهور می‌کند. شاید خداوند می‌خواهد با بچه‌دارنشدنتان راه دیگری در جلوی شما باز کند، ذهنتان را مشغول نکنید بر این که چرا بچه‌دار نمی‌شوید. کسی که خدا دارد چیزی کم ندارد. موفق باشید
1262

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و تبریک عید سعید فطر می خواستم بدانم که چگونه ترس ناشی از وهم را از ترس ناشی از عقل تمییز دهیم مثلا شخصی به خاطر ناامنی هایی که در جامعه اتفاق می افتد از رفتن به جامعه احساس خطر می کند و گوشه نشینی اختیار می کند قطعا این ترس ترس ناشی از وهم است ولی یک سری مواردی پیش می آید که واقعا شخص نمی تواند تشخیص دهد ترس عقلی است یا وهمی لطفا راهنمایی بفرمایید با تشکر التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: به نظرم با عقل شریعت و با نظر به وظایفی که دین بر عهده‌ی ما گذاشته بتوان جلو رفت و در امور احتمالی هم به خدا توکل کنیم و به طور طبیعی زندگی نماییم و عقلای قوم را ملاک اعمال خود قرار دهیم. موفق باشید
966

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد گرامی ببخشید استاد من مدتی هست که احساس می کنم دچار وسواس شدم یعنی نمیدونم شایدم وسواس نباشه.مثلا وقتی وضو میگیرم همش فکر میکنم اشتباه گرفتم و حداقل باید دو بار بگیرم تا خیالم راحت شه.آخه هر چقدر با دین بیشتر آشنا میشم حیفم میاد که از دست بدم فرصتو و وضوی اشتباه بگیرم.برای نماز هم همینجور شدم دو سه بار باید نماز مثلا مغربو بخونم تا خیالم راحت شه.آخه وقتی یاد این حرف شما میفتم که" میخواید سریع نماز بخونید که بعدش چه کار کنید "باعث میشه بیشتر ترغیب بشم به دوباره خوندن نماز.و میترسم که نمازم از دست بره.برای همین چندین بار میخونم.نمیدونم این وسواس از شیطان است یا نه.لطفا راهنماییم بفرمایید با تشکر فراوان
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی چنانچه وضو و نمازی که می‌خوانید مطابق دستوری است که فقهای گرامی گفته‌اند و از نظر فقهی اشکالی به آن نیست حق ندارید آن وضو و نماز را باطل بپندارید و دوباره وضو بگیرید و یا دوباره نماز بخوانید، شما با این کار ادعا دارید فقها را قبول ندارید. آری! سعی کنید همان وضو و نماز را با طمأنینه انجام دهید و معلوم است که ما نمی‌توانیم در تمام طول وضو و نماز حضور قلب داشته باشیم و خداوند هم با توجه به همین ناتوانایی‌هایی که در ما می‌بیند از سر رحمت با ما برخورد می‌کند. موفق باشید
23471
متن پرسش
سلام: یک روحانی بالای منبر گفت برادر آیت الله سیستانی توانسته ۹۹ اسم الهی که در قرآن می باشد رو در بیاورد و جمع آوری کند کاری که آیت الله طباطبائی در المیزان نتوانست انجام دهد. و تصمیم گرفت آن را منتشر کند که پیرمردی از مشهد آمد و فرمود امام رضا در خواب به وی گفته آن اسماء سر الهی هستند و نباید منتشر شود که نشد. حال سوال بنده این این است که این اسماء چه اسمائی است که نباید منتشر شود و اگر قرار نیست شخصی متوجه شود چرا در قرآن امده؟
متن پاسخ

تعالی: سلام علیکم: بی‌خیال این بحث‌ها باش!!! المیزان را بچسب. خواب و ماب را ول کن!!! موفق باشید

22586
متن پرسش
سلام عليكم: بدليل حرمتی که برای شما قائل هستم دوست ندارم بحثی که تحت عنوان احمد الحسن راه افتاده را ادامه دهم ولی از طرف دیگر شبهه بزرگی با خواندن پاسخ های شما به آن دو نفر برایم پیش آمده. ظاهرا شما می فرمایید با توجه به انقلابی که در دست ماست همان کاری که قرار است با ظهور امام دوازدهم انجام بگیرد، با عنایات ایشان و از طریق انقلاب در حال انجام است و دیگر نیاز فیزیکی به ظهور امام وجود ندارد! درست فهمیدم استاد؟ اگر اینطور نیست (که نیست) پس حتما یک سلسله اتفاقاتی که منجر به ظهور خواهد شد انجام خواهد گرفت که مثلا خروج یمانی و بعضی اتفاقات دیگر از مقدمات آن اتفاق اصلی است و پس از آن وعده حتمی خدا اتفاق خواهد افتاد. درست است؟ خب حالا که بقیه احمق و کودن و نادان هستند، شما که استاد بزرگواری هستید بفرمایید آن سلسله اتفاقات در چه صورتی مورد قبول و حقیقی خواهند بود و افراد مدعی یزید و داعشی نیستند؟ بالاخره قرار هست افرادی تحت عنوان یمانی یا اصلا خود حضرت بیایند و خود را معرفی کنند یا نه؟ همین اتفاق دقیقا چگونه بوقوع خواهد پیوست؟ مثلا قرار است آنها خدمت رهبر عزیز، آقای خامنه ای برسند و خود را معرفی کنند و پس از تایید ایشان دعوت خود را آغاز کنند؟ خواهش می کنم دقیق جواب دهید و بحث کلی و انتزاعی را کنار بگذارید، بالاخره قرار است عده ای احمق و ابله هدایت شوند (به خواست خدا) و این امر با چند خط جواب کلی اتفاق نمی افتد! خواهش می کنم دقیق و سلسله وار جواب دهید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آقای مصطفی صادقی در کتاب «تحلیل تاریخی نشانه های ظهور» نکات محققانه‌ی دقیقی دارند: این کتاب پژوهشی است نقادانه درباره منابع و روایات مربوط به نشانه های ظهور امام زمان(عج). در مقدمه این کتاب آمده است: آمدن مهدی موعود به عنوان منجی بشریت در متون اسلامی با نشانه هایی قرین بوده است تا منتظران ظهور با دیدن آنها به حقانیت مدعی نجات بخش پی برده و با آمادگی به استقبال او بشتابند، اما در گذر زمان دسته ای از آدمیان به انگیزه های مذهبی و یا سودجویی سیاسی به نشانه سازی هایی دست زدند تا در پرتو آن حرکت خویش را زمینه ساز ظهور و یا خویشتن را به عنوان موعود آخر الزمان جای بزنند. این علائم به مرور زمان در اندیشه برخی امری مسلم تلقی و موجب رهزنی هایی شده است. این کتاب کوشیده است اخبار و روایات مجعول و غیر مجعول نشانه های ظهور را از هم تمییز دهد و آفات و آسیب های تحریف و جعل این قبیل اخبار و روایات را بررسی کند. 

مصطفی صادقی نگارنده این کتاب به تجزیه و تحلیل منابع اصلی مسئله غیبت و ظهور امام زمان پرداخته و ضمن مرور نشانه های ظهور به بررسی صحت و سقم مندرجات آنها پرداخته است. بررسی اخبار و روایات مربوط به قتل نفس زکیه، خروج سفیانی، قیام سید حسنی و سید خراسانی و روایاتی مانند طلوع خورشید از سمت مغرب از اصلی ترین پی گیری های این کتاب محسوب می شود. نگارنده این کتاب همچنین درصدد ارائه نظریه های جدید و ایجاد چشم اندازی نو در این عرصه بوده و از منابع مهم و کهن نیز سود برده است. 

«تحلیل تاریخی نشانه‌های ظهور» اثری تحلیلی تاریخی از «مصطفی صادقی» که در پژوهشکده تاریخ و سیره اهل بیت پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی آماده گردیده است، جزو معدود محموعه هایی است که به بررسی و نقد روایات نشانه های ظهور می‌پردازد. آمدن مهدی موعود (ع) به عنوان منجی بشر، در متون اسلامی با نشانه‌هایی قرین شده است تا منتظران ظهور با دیدن آن‌ها به حقانیت مدعی نجات‌بخشی پی برده و با آمادگی به استقبال او بشتابند؛ اما در گذر زمان، دسته ای از آدمیان به انگیزه‌های مذهبی یا سودجویی سیاسی، به نشانه‌سازی هایی دست زدند تا در پرتو آن، حرکت خویش را زمینه ساز ظهور یا خویشتن را به عنوان موعود آخرالزمان جای زنند. این علائم به مرور ایام در اندیشه برخی، امری مسلم تلقی، و موجب رهزنی هایی شده است و به جا می‌نماید این نشانه‌ها، با معیارهای علمی به ترازوی نقد گرفته شوند. کتاب تحلیل تاریخی نشانه‌های ظهور در پی چنین هدفی شکل گرفته و به بررسی نشانه‌های مشهوری می‌پردازد که در تاریخ اسلام رخ داده یا مورد بهره‌برداری قرار گرفته است. از دیدگاه مؤلف برخی نشانه‌ها در حقیقت علامت ظهور به شمار نمی‌آیند. کتاب از انتشارات «پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی» در قم می‌باشد. موفق باشید

20501
متن پرسش
استاد عزیزم سلام علیکم و رحمه الله: بنده نظری دارم، آن این است که اینکه مرثیه خوان ها حضرت زهرا (س) را در مسئله عاشورا مضطر می دانند این غلط است. شما ببینید یک مادر شهید معمولی مثل مادر شهید حججی چنان راست قامت و استوار در مقابل پیکر تکه تکه شده پسرش قد علم می کند و آه هم نمی کشد حال چطور می توانیم بگوییم زهرای مرضیه، کوه معرفت، بانوی دو عالم برای حسین اش زاری می کرده. نه براستی این اشک ها برای مردم عالم است که پست اند و فاصله ها با حسین دارند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: غم حضرت زهرا «سلام‌اللّه‌علیها» از آن جهت است که چرا امت اسلام به چنین انحرافی دچار شدند، نه آن‌که گمان کنیم که آن حضرت به جهت آن‌که تصور می‌کنند عالَم از دستِ خدا بیرون رفته است؛ مضطرند. موفق باشید

19403

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و خدا قوت خدمت شما عزیز دل: حقیر چند سال بود که گمشده ای داشتم که حقیقت بود بارقه ای باعث شد که تا حدودی دریافت کنم و احساسی باعث شد که سراغ کتاب فصوص بروم با اینکه هیچ بنیه ای علمی در مسایل این کتاب نداشتم اما وقتی می خواندم کانه مطالبش را می فهمیدم و با وجودم و ادراکاتم هم سنخ بود با اینکه نه اهل عبادات شاقه بودم و نه اهل ریاضات مرسومه اما اکنون تمام موجودات را عین آن حقیقت لا یتناهی می بینم و به قدر معلومش ایمان دارم و هرچه پیش می روم تحیر اندر تحیر است حضرت شما چه تشریح می فرمایید. قبلا از سعه صدر شما کمال تشکر را دارم و چه بگویم جز لا هو الا هو.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شرح‌هایی مثل شرح «بابا رکنا» از فصوص الحکم که اخیراً به بازار آمده و شرح «خوارزمی» می‌تواند در این امر کمک‌کار باشد. به نظر بنده سیر مطالعاتی در سایت به عنوان مقدمه کمک می‌کند. موفق باشید

18653
متن پرسش
با سلام: حاج آقا ما چه طوری میتونیم از فکر و مفهوم وجود آزاد بشیم؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این موارد نفسِ سؤال‌کردن موجب حجاب خواهد شد. مگر شما وقتی می‌خواهید به نور نگاه کنید سؤال می‌کنید چطوری نگاه کنم؟! گفت: «گر نپرسی زودتر کشفت شود / مرغِ صبر از جمله پران‌تر بود». موفق باشید

نمایش چاپی