بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
9871
متن پرسش
سلام علیکم استاد گرامی: سؤالی به ذهن بنده رسیده در رابطه با اخلاق جنسی در عرفان که برای آن مبتنی بر بصیرت‌های معرفت نفس و عرفان ابن عربی پاسخی یافته‌ام که می‌خواستم به تأیید حضرت عالی برسانم. در گذشته برای بنده عجیب بود که با توجه به مهذب بودن کامل ائمه معصومین (ع) و اولیاء الهی آن ها این قدر در بحث روابط با نامحرم احتیاط می‌کنند. به عنوان مثال در روایات آمده که حضرت علی (ع) با آن مقام زهد و عصمت ملکوتی در خیابان به زنان جوان سلام نمی‌کردند که مبادا به گناه بیفتند. از طرف دیگر از عرفای کامل مثل آیت‌الله بهجت که مطمئنا مراتب تخلیه و تحلیه و فراتر از آن را به طور کامل طی کرده‌اند و کنترل عجیبی نیز بر خیال و هوس‌های خود دارند نقل است که ایشان حتی به بدن برهنه‌ی عروسک نگاه نمی‌کردند مبادا که وسوسه شوند! در قرآن کریم نیز آمده که حضرت یوسف (ع) در مواجهه با زلیخا اگر «برهان ربّه» نبود لغزیده بود! برای بنده مدت‌ها این همه ترس و احتیاط و یا علی الظاهر به ذهن ناقص من متزلزل بودن این قله‌های انسانیت در برابر جلوه‌های جنس مخالف عجیب می‌نمود. تا این که اخیرا شاید بنا بر نگاه ابن عربی به زنان و تجربه‌ی شخصی خودم نکته‌ای به ذهنم رسید که شاید پاسخ این مسئله باشد. این که وقتی انسان به وحدت شهود می‌رسد و تمام هستی را آیات حق می‌بیند آن طور که با کوچک‌ترین نشانه‌ای مجذوب حق می‌شود و به اصطلاح قدرت سیر و انتقال سریع بین آیات و اسماء می‌یابد، آنگاه مواجهه با زنان آن طور که ابن عربی آنان را بالاترین جلوه‌ی جمالی الهی در ملک می‌داند ممکن است آن‌ها را چنان شیفته ظهور جمال الهی در مرآت زنان کند که یک لحظه در اثر غلبه‌ی نفس مسوله (که اسماء حق را در مرآت وهم و خیال حصر و نازل می‌کند و بدین ترتیب منشأ تمام گناهان می‌شود) یک آن نتوانند بین آن مرآت و اصل اسم تفکیک کنند و در نتیجه به سمت آن صورت و جلوه متمایل شوند و همین باعث گناه شود یعنی ادراک جمال بی‌صورت حق که در آن صورت جسمی ظهور کرده یک آن امر را بر ولی یا عارف مشتبه کند و خیال او را به سمت آن صورت برانگیزد به جای اصل اسم. اگر تحلیل بالا درست باشد یعنی نفس مسوله در عارف قوی‌تر باشد آنگاه نظر جناب صدرا که نگاه به زیبارویان از کودکان و حتی جنس مخالف را با نظر عقلی و قلبی برای عارف مجاز می‌شمارد باید مورد تأمل قرار گیرد. می‌خواستم در مورد تحلیل و گمانه‌ی بالا نظر حضرت عالی را جویا شوم. آیا نتیجه‌گیری من صحیح است که نفس مسوله در هنگام مشاهده‌ی زنان در عارف فریباتر و خطرناک‌تر از انسان‌های معمولی که به ندرت قادر به نظر عقلی و قلبی به جمال زنان هستند عمل می‌کند؟ و آیا بر همین مبنا نظر جناب صدرا که ظاهر آن مخالف نظر شریعت نیز هست رد نمی‌شود؟ تا باز به این نتیجه برسیم که زنده باد شریعت محمدی که ورای جهدهای عقلی و سلوکی حکماء و عرفاء تا چه ظرائف و دقایقی را مد نظر قرار داده؟ با تشکر از حسن امتنان استاد فرهیخته
متن پاسخ
سمه تعالی: سلام علیکم. بر روی قدرت انتقال جنس زن هم فکر کنید که چگونه اگر انسان احتیاط نکند خداوند استعدادی در زنان گذاشته که مرد را به امور جنسی منتقل می‌کنند و باید سالک عارف جهت باقی‌ماندن در فضای اتصال و شهود، مواظب باشد با نامحرم مرتبط نباشد. ولی بحث ملاصدرا سختْ تخصصی است و اگر کسی از ابتدا تا انتهای سخن او را دنبال کند هرگز مباحث جنسی به ذهنش نمی‌اید. بحث شمایل محبوب همراه با عشق عفیف که ملاصدرا می گوید، غیر از صورت جنسی و میل نفس امّاره است. موفق باشید
6163
متن پرسش
سلام استاد. در بیاناتتون در جاهای مختلف می فرمایید آفرینش تجلی حضرت حق است و اسماء الهی و....استاد پس خس و خاشاک و مواد آلوده و ...چه جایگاهی دارند؟ چه نسبتی با خدا دارند؟آیا اینها هم مظهر اسمی هستند؟بببخشید این سوالی است که مدتهاست داشتم.ممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که قرآن می‌فرماید: «وَ ما خَلَقْنَا السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَیْنَهُما إِلاَّ بِالْحَق‏» ما آسمان و زمین و آنچه در بین آن‌ها هست را خلق نکردیم مگر به حق. پس هرچیز از آن جهت که مربوط به خدا است حق است و بدی بعضی از پدیده‌ها از جهت نقص خودشان است و یا نسبت به ما بداند.برای بررسی بیشتر مباحث مربوط به برهان صدیقین را دنبال بفرمائید. موفق باشید
89
متن پرسش
با عرض سلام بنده با مطالعۀ کتاب «فرهنگ مدرنیته و توهم» نتوانستم تفاوت دید شما را با «فرهنگستان علوم اسلامی» درک کنم. فقط شما در قسمتی اشاره فرمودید که : آینده فکری ما در جهان اسلام متعلق به فلسفه ‏ملاصدرا «رحمة‌الله‌علیه» و در نهایت متعلق به تفکر معتقد به مهدویت ‏است‏... فلسفه ی ملاصدرا (رحمة الله علیه) از دید فرهنگستان علوم اسلامی، فلسفه ی «شدن» نیست، و به همین علت نمی تواند (برداشت بنده:) برای تمدن اسلامی ابزار سازی کند. در ثانی فلسفه ی ایشان، فلسفه ی اسلامی نیست، بلکه تحت تاثیر فرهنگ اسلام قرار گرفته و به آن نزدیک شده. و مباحث دیگری که باید مطلع باشید ... اگر امکان دارد نظر خود را در مورد تفکرات «فرهنگستان علوم اسلامی» اعلام کنید. خیلی ممنون.
متن پاسخ

جواب: علیک السلام؛
بنده فکر می‌کنم عزیزان فرهنگستان اگر عمیق‌تر فلسفه‌ی صدرایی را مطالعه کنند متوجه می‌شوند فلسفه‌ی «شدن» یکی از ابعاد حکمت متعالیه است. چون وقتی مکتبی اصالت را به «وجود» داد، دیگر نظر به «وجود» دارد از آن‌جهت که در خارج هست و عملاً دیگر از حدّ مفهوم پا را جلوتر گذاشته، نکته‌ی دیگر نگاه هیدگر به غرب است که اگر دوستان فرهنگستان به اندیشه‌های این دانشمند بزرگ نیز عنایت بفرمایند و متوجه نگاه وجودی این متفکر بزرگ در نقد غرب بشوند، می‌پذیرند که حرف آن‌ها در گستره‌ی بیشتری در جهان مطرح است و با بهره‌گیری از اندیشه‌های دیگران بهتر می‌توان کار را جلو برد. در جلسه اول «تمدن‌زایی شیعه» موضوع فوق، بیشتر شرح داده شده.
موفق باشید

10870
متن پرسش
سلام: زیارتتون قبول. یادش بخیر چند سال قبل روزی سعادت پیدا کردیم و با زیارت شما شدیم زائر حرم آقا ان شاالله. سوال اول: استاد میخوام ازتون درباره تفکر بپرسم. مدتی است بخصوص با وجود اینترنت و گروههای اجتماعی و مشارکت در گروهها که البته همه هم مذهبی هستند یا در قالب صحبتهای دوستانه فرصت مطالعه تفکر و خیلی کارهای خوب از من گرفته شده. بارها قصد دوری ازین ابزارها رو گرفتم و همه ناموفق بوده. حتی در دوران دوری ازین ابزارها هم توفیقی برای کارهای مفید مثل قرآن خواندن یا مطالعه نداشتم. انگار دست و دلم پیش نمیره و بیخود موبایل دستم میگیرم. میدونم که وقتم داره تلف میشه. چطوری غلبه کنم؟ نور زندگیم کم شده، شوق مناجاتم، کیفیت نمازهام و...همه کم شدن. چه کنم؟ سوال دوم: از وقتی ساکن تهران شدیم و از کلاسهای هفتگی شما و سخنرانی های هفتگی آقای معمار منتظرین فاصله گرفتم روحم کسل شده و ذهنم پر از افکار بیهوده، نیاز به تذکر دارم. به نظرتون چه کتابی یا چه سخنرانی رو ازتون گوش کنم یا بخوانم تا حالم جا بیاد؟ سوال سوم: رهبر عزیزمون که فرمودن فلسفه رو باید از کودکی به فرزندانمون بیاموزیم، چطوری باید چنین کنیم؟ وظیفه ما والدین چیه؟ آیا شما در این زمینه مطالب آماده ای دارید؟ ممنونم. التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: جای شما و همه‌ی دوستان حقیقتاً خالی بود 1- با توجه به آنچه در کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» عرض شد باید به خودتان برنامه بدهید و همچنان روی برنامه مقاومت کنید تا شخصیت جدیدی برایتان ظهور کند 2- می‌توانید همان مباحث را به‌خصوص مباحث جلسات شنبه را از روی سایت دنبال کنید تا فضای حضورتان محفوظ بماند و در انتخاب کارها به کمک‌تان آید 3- فکر می کنم مباحث معرفت نفس مثل بحث «من کو؟» در کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» خوب باشد. موفق باشید
9473
متن پرسش
ضمن سلام و احترام: در پاسخ سوال 9182 توصیه ی بسیار مفید 1) ورزش و 2) تقویت معارف توحیدی را در جواب شخصی که از وسواس گلایه کرده بودند فرمودید. این ترم که درس فقه داشتم متوجه شدم به لحاظ شرعی حرامه که شخصی که احتمال به وسواس میده یک سری از اعمال عبادی رو مجدد انجام بده یا یک سری کارهای مربوط به پاک و نجسی و آب کشی مجدد رو انجام بده. پیشنهاد می دم که این رو هم اضافه کنید که آدم های وسواسی اولین اشتباهی که در وسواس خود دچار می شن بی قید شدن نسبت به احکام شریعت در رابطه با اسراف و تکرار عبادات و برخی اعمال دیگر هست. ببخشید استاد دخالت کردم. و دومین اشتباه آن ها تعطیلی عقلشان و غلبه ی وهم بر اونهاست. که خود اسراف آب و ابطال وقت برای شستشوهای مکرر و نیز عدم خواندن نماز در اول وقت - به دلیل اینکه افراد وسواسی غالبا اول وقت نماز تا نیمه ی وقت مشغول طهارت و مقدمات نماز هستند - سبب کم عقلی می شه و بر غلبه ی وهم می افزاید. و نیز این رو اضافه بفرمایید که راه درمان وسواس پس از ورزش و کسب معارف حقه، اولا پایبندی به عدم تکرار عبادات و عدم شستشوی مجدد طبق احکام شرعی است و ثانیا بی توجهی به وسوسه ی شیطان که اگر شیطان چند بار ببینه آدم وسواسی به وسوسه ی او اهمیت نمیده، برای بار بعد دیگه انسان رو وسوسه نمی کنه و وقتی انسان از وسواس رها شد به گذشته ی خودش می خنده و احساس رهایی و آزادی می کنه. بازم ببخشید که حقیر دخالت کردم. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که می‌فرمایید. موفق باشید
6140
متن پرسش
سلام.درادامه سوال وجواب های 6100_حضرت استاد اگر می بینید که هنوز با چند سوال درباره این موضوع وجواب های حضرت عالی بازهم شروع به سوال کردن می کنم یک دلیلش این است که واقعا جواب سوالات را نگرفته م وهنوز فکر می کنم ازبرخی مسائل ساده رد می شویم.حضرت استاد ابتدا باید عرض کنم که ما متوجه نگاه کلی شما ذیل دغدغه تمدن سازی شیعه می باشیم ولی در همین کلیت باید عنایت داشته باشید که افرادی می توانند با روش های مخرب و وسیله نادرست این دغدغه ومسیر را به انحراف بکشندشما فرمودید در این کلیت باید نظر به کلیت آقای مصباح داشته باشید.حضرت استاد در این که ایشان دغدغه مورد نظر شما را دارند وبه مبانی انقلاب پایبندند شک نمی کنیم ولی باید دید آیا می توان باصرف دغدغه هر روشی را برگزید .آیا می توان برای این که شما به عنوان یک مجتهد وبه تشخیص خودتان یک فرد را عامل فاجعه وانحراف در اسلام وانقلاب اسلامی بدانید برای اینکه از شر اوراحت شویم هر تهمتی را بزنیم تا عوام از او دور شوند ؟آیا تمدن اسلامی که مد نظر شما است وسیله ای نیست که رشد اخلاقی درآن هدف است؟اگر ما در این امور روزمره وجزیی نتوانیم آنچه را اسلام واخلاق اسلام برآن حکم می کند را ظاهر کنیم اگر آن تمدن هم شکل بگیرد مطمئنا تمدن اسلامی شیعی مطلوب نیست !حضرت استاد نمی توان برای یک هدف برتر به زعم ونظر یک مجتهد یک نفس پاک مسلمان وشیعه را (حتی کافر وملحد برای تبیین این موضوع رجوع به فرمایش رهبری من باب موضوع اخلاق وسیاست که به عنوان کلیپ قول سدید مطرح است رجوع کنید)نابود کنیم واو را به بدترین صفات بخوانیم!حضرت استادجوابی که ما از شما درباره اظهارات آقای مصباح انتظار داشتیم اظهار این مطلب بود واتفاقا بعد می‌توانستید جایگاه ایشان را در آن کلیت را هم متذکر شوید.آن موقع بود که ما با جان و دل می پذیرفتیم . ولی شما با اصرار بر روی جایگاه کلّی ایشان به‌کل منکر عملکرد بد ایشان در انتخاب روش و وسیله شدید وآن تمجیدهای نابحق را درمورد ایشان بیان داشتید که خوشبختانه در جواب6100 کمی تعدیل شد. با عرض پوزش. حضرت استاد شما آن صحبت‌هایی را که ایشان ابراز داشتند را با خطبه حضرت زهرا سلام الله علیها شبیه دانستید.آیا نعوذبالله آن حضرت تهمت می زدند و دروغ می گفتند و واقعیت را دگرگون می کردند یا حقیقت را تبیین می کردند! به نظرم در اینجا به جایگاه خطبه‌ی حضرت ظلم شد. نمی‌خواهم وارد جزییات جوابیه شما شوم ولی آنجایی که واژه‌ی طلسم را تبیین کردید و شائبه‌ی بدفهمی را مطرح فرمودید می‌خواهم عرضی را متذکرشوم. وآن این‌که آیا بهتر نیست واژگان را به نحو صحیح آن به کارببریم .آخر بعد از آن‌همه سیاه جلوه‌نشان‌دادن چهره‌ی آقای احمدی نژاد و تمجید و تأیید آقای مصباح و بعد آوردن واژه‌ی طلسم چه چیزی را به ذهن مخاطب متبادر می‌کند؟ واگر هم تحت تاثیر قرارگرفتن شدید باشد هم باید دید در مشی و اعتقاد جناب دکتر احمدی نژاد(حفظه الله ) چه تغییری ایجاد شده.آیا می توان صرف این‌که یک شخصی به یکی اعتماد و علاقه دارد و نظرات ایشان را در مواردی پخته‌تر از خودشان می‌داند تکیه کند باید آن را حمل بر طلسم کرد؟ آیا رییس جمهور مملکت حق ندارد به یکی اعتماد کند ودیگران به خاطر بی تقوایی وحسادت خودشان که از این مطلب خشنود نیستند را باید بصیرت و تیزبینی آنان نامید؟ به نظرم در این دیدگاه یک تفکر قیّم‌مآبانه نسبت به دو دولت احمدی نژاد وجود داشت وکسانی می پنداشتند که خودشان احمدی نژاد را روی کار آوردند(وجایگاه مهندسی حضرت بقیه الله (عج)را نادیده گرفتند) و دچار نوعی غرور و کبر شدند و انتظار داشتند که احمدی نژاد با ساز آنها برقصد که احمدی نژاد نشان داد جز آنچه حق می‌داند انجام نمی‌دهد و اهل سازش و نرمش در برابر مستکبرین داخلی نیست. و متاسفانه آن جبهه که ابتدا خود را حامی ایشان نشان می‌دادند با خنجری که از پشت زدند بیش از 2 سال فضای رادیکال و تشنج و حاشیه‌سازی در کشور به پا کردند که اگر هرکسی جز احمدی نژاد بود عطای این مسئولیت را به لقایش می بخشید و جا خالی می‌کرد ولی ایشان بود که با معجزه توانست این 2 سال پایانی را با افتخار به پایان برساند . و آیا این تنهایی احمدی نژاد و مظلومیتش در بین خواص راست و چپ و پایداری این را به شما نشان نمی دهد که برای عدالت باید تاوان داد و احمدی نژاد هم به واقع می دانست و این هزینه را پرداخت که اجرش با حضرت بهار(عج) می باشد و جز او کسی لایق اجرت‌دادن نیست. ببخشید که کمی در پایان عرائضم احساساتی شدم واین را حمل بر غمی بدانید که در سینه از این موضوع دارم و درد و دلی با استاد خویش . انَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِیلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِینَ (خداوند انحراف ومنحرف را خوب می‌شناسد) ومن الله توفیق.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً عرایضی که در جواب سؤال شماره‌ی 6136 داشتم را ملاحظه نفرموده‌اید، با این وصف همین‌طور که متوجه شده‌اید در نگاهی که باید به نظام‌سازی و تمدن‌سازی داشت تا از این طریق به‌واقع از ظلمات غلیظ تمدن غربی نجات پیدا کرد، در آن نگاه باید از خود بپرسیم آفاتی که مانع تحقق این هدف بزرگ می‌شود چیست؟ شیعیانِ ابوسفیان و شعیان علی«علیه‌السلام» هر دو نماز می‌خواندند ولی شیعیان ابوسفیان با حفظ تمدن جاهلیت و امویان نماز می‌خواندند و اراده‌ای در راستای تحقق نظامی که نسبت‌ها و ارتباطات اجتماعی سیاسی را اسلام تعیین کند نداشتند، ولی شیعیان علی«علیه‌السلام» که متوجه پیام غدیر و نقش تمدن‌سازی آن بودند، مواظب بودند اختلاف‌هایی که امویان مأمور ایجاد آنند تا زمینه‌ی نظام‌سازی اسلامی فراهم نشود، انگیزه‌ی حرکت آن‌ها نگردد، در حدّی که حضرت سیدالشهداء«علیه‌السلام» در روز عاشورا نیز تلاش می‌کنند دوگانگی جبهه‌ای که عبیداللّه ایجاد کرده نسبت به جبهه‌ی امام حسین«علیه‌السلام»، تغییر کند. آنچه تأکید بنده است و در زمان دولت آقای احمدی‌نژاد نیز بر آن تأکید می‌کردم آن است که مواظب باشیم در جبهه‌ای که همه معتقد به نظام‌سازی هستند شکاف و شقاق ایجاد نشود و همواره ریشه‌ی اختلاف‌هایی که بین خودی ها هست را از بیرون بدانیم، از دشمنانی که سخن‌ها را از جایگاه خود بیرون می‌آورند و طوری تفسیر می‌کنند که خودشان به نتیجه ای که می خواهند برسند. نمی‌دانم عین سخنان آیت‌اللّه مصباح را در مواردی که می‌فرمایند خودتان گوش داده‌اید یا نه؟ بنده خودم گوش داده ام و حقیقتاً نظرم آن است که در عین آن‌که انتقاد می‌کنند ولی احتیاط لازم را هم می‌فرمایند و باز این بدین‌معنی نیست که بنده در بعضی موارد در روش با ایشان موافق باشم ولی دلواپسی ایشان را از آنچه در دولت دهم پیش آمد را درک می‌کنم که چگونه متوجه شده‌اند چه ضرر بزرگی جهت ادامه‌ی انقلاب به ما خورد. اگر این مسئله روشن می‌شد و اگر مواظب باشیم سخنان ایشان توسط عده‌ای مصادره به مطلوب نشود، شاید سخن بنده که عرض کردم اعتراض ایشان از جنس هوشیاری زهرای مرضیه«سلام‌اللّه‌علیها» در درک انحراف بود، مورد پذیرش قرار گیرد و نمی‌فرمودید عده‌ای به جهت بی‌تقوایی و حسادتشان از اعتماد آقای احمدی‌نژاد به آقای مشائی خشنود نیستند. می‌فرمائید عده‌ای قیّم‌مآبانه انتظار داشتند آقای احمدی‌نژاد به ساز آن ها برقصد! چرا نمی فرمائید عده ای که دلسوزِ نظام و ارزش های آن بودند انتظار داشتند آقای احمدی‌نژادِ دولت نهم ادامه پیدا کند؟ چرا به این قسمت فکر نکنیم و علت این تغییر را جستجو ننمائیم؟. تمام عرض بنده در این است که ابتدا باید در این موضوع فکر کرد آیا آقای احمدی‌نژاد دولت دهم همان احمدی‌نژاد دولت نهم است؟ اگر نه، علت آن را جستجو کنیم تا ریشه‌ی سوز آیت‌اللّه مصباح‌ها معلوم شود و اختلاف فوق‌العاده و بی‌دلیلی که در بین نیروهای انقلاب پیش آمده از بین برود و ما در بستر نظام‌سازی مناسب اهداف جمهوری اسلامی قرار گیریم. بیایید به این فکر کنیم که تاریخ جدیدی در شُرف ظهور است و با بصیرتی خاص می‌توان در آن وارد شد، در بصیرتی که جایگاه اختلاف بین خودی‌ها معلوم شود که ریشه‌ی بیرونی دارد و ما به عقلی نیاز داریم که بتواند ماوراء این حرف‌ها، وارد آن تاریخ شویم. شما کمی به موضوعی که عرض می‌کنم بنگرید تا شاید از اجمال به تفصیل آییم و راه گشوده شود، راهی بس طولانی و با برکت. موفق باشید
471

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام به استاد عزیز 1) چه شد که عمر سعد , عمر سعد شد و نتوانست بین یک خوب بزرگ و یک بد بزرگ انتخاب کند و آیا این شکاف بزرگ که ما امروز بین این دو گزینه می بینیم در نظر عمر سعد نیز وجود داشت؟ 2) بنده علاقه دارم که وقتی کتاب خوبی را می خوانم آن را به دوستانم هم امانت بدهم اما اول از همه آن کسانی به ذهنم می آیند که یا امانت دار نیستند یا بعضا باید چندین بار به آن ها بگویم تا آن کتاب را پس بدهند در این مواقع چه باید بکنم ؟ 3) در ذهن من با توجه به صحبت های شما و آیات قرآن کریم این گونه جای افتاده که در طول تاریخ کفار با خالقیت خداوند مشکلی نداشته اند بلکه با ربوبیت او مشکل داشته اند پس چگونه است که امروز بر سر وجود خداوند تشکیک می کنند؟
متن پاسخ
علیکم السلام باسمه تعالی 1- هرکس در عین داشتن فطرت الهی دارای نفس امّاره است، اگر به فطرت خود پشت کند دیگر بزرگی گناهِ خود را نمی‌بیند. 2- بنده هم مثل شما به این مشکل افتاده‌ام. ظاهراً در این مورد بایدخیلی دست و دل باز نبود و یا از قید کتابی که به کسی می‌دهید باید بگذرید. 3- عموماً شک در وجود خدا یک امر نوظهوری است به جهت فرهنگ مدرنیته و هرچه بیشتر حسی‌شدن انسان‌ها و در همین افرادهم انکار خدا خیلی جدّی نیست، خدا را انکار می‌کنند تا مقیّد به شریعت الهی نباشند. موفق باشید
11718
متن پرسش
سلام استاد گرامی: در بحث فعلیت یافتن باورها در بحثی فرمودید که زبان مقدر می کند. آیا یعنی اگر من بگویم که من قبول نمی شوم در عدم قبولی من تاثیر دارد؟ اگر چنین است در موارد مثبت من آن را دائم تکرار کنم مثلا بگویم من در کنکور قبول می شوم من قبول می شوم من خوشبختم من اسمم در قرعه کشی در می آید و غیره آیا تاثیر دارد؟ 2- آیا درجه قرب امثال امام که انقلاب کردند با شخصی که درجه عرفان به اندازه امام بود ولی مسیر بندگی خود را در خفا گذرانده یعنی فهیده که نمی تواند مثلا مسئولیتی بگیرد نه اینکه کوتاهی کرده باشد. آیا در جه قرب مساوی است؟ اگر مساوی نیست و امام بالاتر ست پس کسی که خداوند به او توانایی اداره و مدیریت نداده نمی تواند خشنود باشد چرا که کمالی را از دست داده و دائما باید ناراحت باشد که مثلا چرا من نشدم چرا مردم به من اقبال نکردند چرا و...
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- آری زبان مقدِّر است ولی در حدّ علّت مُعِدّه، یعنی اگر سایر زمینه‌ها فراهم باشد زبان بستر تحقق آن می‌شود 2- ملاک تنها انجام وظیفه است، هرکس در آن حوزه‌ای که قرار دارد باید وظیفه‌اش را انجام دهد و بس! موفق باشید

291

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و قبولی طاعات لطفا بفرمایید برای رفع مشکلات عدیده در زندگی چکار کنیم.دیگر از همه جا نا امید شده ایم.هر چند لطف خدا و ائمه را شامل حال خود می دانیم. اما مشکلات بزرگی در خانواده ما است که بعضی وقتها به نظر غیر قابل حل می رسد. در اطراف خود دیده ام افرادی را که ایمانی ندارند اما براحتی مسائل شان حل می گردد اما در مقابل ما دچار مسائل زیادی هستیم که تا کنون حل نگردیده .در ضمن تو را خدا نگویید مورد ازمایش الهی قرار دارید . اخر ما که جزء افراد خاص نیستیم.تمنا می کنم بنده را راهنمایی فرمایید. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی علیکم السلام شما یک نفر انسان بزرگ را به من نشان دهید که در مقابل مشکلات زندگی ؛خود را باخته است و با صبر درست و پنجه نرم کردن با مشکلات به جایی نرسیده. به قول مولوی: گر به هر زخمی تو پر کینه شوی ....... پس کجا بی صیقل آیینه شوی همیشه با وضو باشید، صله رحم و احترام به بزرگان را پیشه کنید. انشاءالله آثار رحمت خدا ظاهر می‌شود. موفق باشید
252

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام، از نظر شما فرد باید به چه ابعادی از رشد (روحی، جسمی، علمی، فرهنگی...) رسیده باشد تا آماده ی ازدواج باشد؟ لطفاً جواب خود را قدری مفصل، و مجزا برای دختر و پسر بازگو کنید.
متن پاسخ
باسمه تعالی علیک السلام: به نظرم جوابی مفصل‌تر از کتاب «زن؛ آن‌گونه که باید باشد» نیاز نیست. که با خواندن کتاب روی‌هم‌رفته جواب بسیاری از سؤالاتتان داده خواهد شد. با این‌همه همین‌که یک مسلمان احساس کرد نیاز به جنس مخالف دارد و امکان ازدواج برای او فراهم است، نباید آن را به تأخیر بیندازد، خداوند به صورت باطنی هدایت‌های لازم را می‌کند. موفق باشید
22948

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد گرامی: از سال 85 تا کنون از مباحث شما استفاده کردم، البته بارها بینش فاصله افتاده، به لطف خدا اواخر بحث جنود عقل و جهل هستم. ولی حقیقت امر اینه که اصلا دیگه تمایل به ادامه مباحث به جز مباحث تفسیر قرآن و نهج البلاغه ندارم. فقط و فقط دوست دارم در این زمینه ها ادامه بدم به نظر شما این خیلی بده؟ احساس می کنم برای ادامه زندگیم همین مباحث اخلاقی جنود عقل و جهل کافیه و مابقی عمرم رو فقط با قرآن و نهج البلاغه سپری کنم و در نهایت ذکر بگم و مباحث جنود عقل را در زندگیم پیاده کنم. الان از این طرز تفکر کمی نگرانم. لطفا راهنماییم کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این رویکرد، تو را مبارک باد. این بهترین هدیه‌ی خداست که به انسان عطا می‌کند. موفق باشید

 

6066
متن پرسش
باسلام با اینکه شیوه شما معرفت نفساست و بعضی هم دنبال می کنند خب همه علما می گویند انجام واجبات ترک محرمات اولین قدم است ولی شمامی فرمایید معرفت نفس،به نظر بنده آیا این خوب نیست که انسان چندسال وقتش را صرف کند تا انجام واجبات وترک محرمات برایش ملکه شود بعد سراغ معرفت نفس بیاید؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: ما باید همواره در مسیر فقه اکبر یعنی اعتقادات و فقه اوسط یعنی اخلاق و فقه اصغر یعنی احکام خود را رشد دهیم و معرفت نفس مربوط به فقه اکبر است. موفق باشید
702
متن پرسش
با سلام و ادب و احترام خدمت حضرتعالی یکی از دوستان من مشکلی را با من مطرح نمود بهتر دیدم جهت پاسخ با شما در میان بگذارم . دوست من که دختری 28 ساله و مجرد است بسیار متدین و معتقد و از ذریه سادات و دارای تحصیلات عالیه می باشد بیان می کرد اخیرا وقتی با مردی حتی در حد یک تلفن کوتاه صحبت می نماید (صحبتهای ضروری ) از این کار لذت می برد و دوست دارد بیشتر با او صحبت کند و این امر او را بسیار ناراحت و نگران نموده است و می ترسد دچار گناه و مشکلات دیگر شود. به نظر شما چگونه می تواند از این مشکل نجات یابد. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی، علیک السلام: بالاخره انسان را در این دنیا آورده‌اند و در کنار فطرت الهی، نفس امّاره قرار داده‌اند تا با پشت‌کردن به میل نفس امّاره بهشت را برای خود بگشاید. به گفته‌ی قرآن: «وَأَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَنَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوَى»(سوره‌ی نازعات، آیه‌ی 40)آن‌کس که نسبت به مقام پروردگار خود خوف داشته باشد و نفس خود را از هوس‌ها نهی کند، «فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِیَ الْمَأْوَى»(آیه‌ی 41) بهشت مأوا و جایگاه اوست. گفت: «تا خون نکنی دیده و دل پنجه سال.... از قال تو را راه ننمایند به حال» باید دیده و دل و میل را خون کرد و به ساز آن ها نرقصید تا احوالات معنوی به جای ادعاها بنشیند. موفق باشید
16085
متن پرسش
سلام استاد بزرگوار: 1. تفاوت بین (ندا، دعا، نجوا، تقاضا) در چیست؟ کدام یک بالاتر است و در نهایت قرب الهی است؟ 2. آیا می توان گفت نجوا بالاتر از دعا و دعا بالاتر از ندا است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم «نجوا» بالاتر از دعا و ندا که از راه دور است، می‌باشد. و شاید تقاضا به عنوان یک مفهوم کلی شامل آن سه بشود. موفق باشید

11644
متن پرسش
سلام: ببخشید که دوباره سوال می کنم، طبق سوال 11632 مگر در خواب ما نمی توانیم صحبت کنیم و یا گفتمان کنیم حالا هم همینطور است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ولی کسی در خواب شک ندارد که خواب است یا بیدار! اگر کسی در این دنیا فکر کند در خواب است، که مثل بیدارها سؤال نمی‌کند. از این جهت عرض شد وقتی یک کسی بگوید ممکن است من در حال حاضر در خواب باشم معنا ندارد که گفتمانی صورت گیرد. به همین جهت گفته اند در فضای سوفسطائی گری امکان مفاهمه وجود ندارد. موفق باشید

8587
متن پرسش
با سلام: تفاوت جایگاه تعبیر «فی الارض» در دو آیه «یا داوود انا جعلناک خلیفه فی الارض» با «انی جاعل فی الارض خلیفه» بیانگر چه مطلبی است؟ آیا میتوان نتیجه گرفت که داوود فقط در زمین خلیفه است ولی در آیه دوم منظور خلیفه بودن در آسمان و زمین است؟ اگر امکان دارد پاسخ خود را توضیح دهید.
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: اگر بنا است پیامبران در زمین خلیفه‌ی بالفعل خداوند باشند که به او خبر می‌دهند ما تو را در زمین خلیفه قرار دادیم و مصداق آن خلیفه‌ای هستی که همواره در زمین قرار می‌دهیم. موفق باشید
5868
متن پرسش
سلام من یک نوجوان 17 سالم استاد من تا حالا خدا بهم 3 بار توفیق داده برم کربلا ولی هر بار که رفتم اون حالی که باید در حرم حضرت علی پیدا میکردم رو پیدا نکردم من حضرت علی رو قبول دارم مثل همه ی مردم ولی مثلا اگه 2 ساعت در حرم بشینم خسته میشم ولی کربلا لحظه شماری میکردم تا برم حرم امام حسین من ماه رمضان جلساتی رو هم رفتم که درباره حضرت علی بود ولی اون ها هم موثر نبود حالا ب نظرتون منی که ادعای شیعه بودن امام علی رو دارم باید چکار کنم ؟؟؟ اگر کتابی هم هست که میتونه بهم کمک کنه معرفی کنید ممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: همه‌ی اولیاء نور واحدند حال نور امام حسین«علیه‌السلام» بر پنجره‌ی جان شما تجلی کرده مبارک‌تان باشد، إن‌شاءاللّه به نور حضرت سیدالشهداء«علیه‌السلام» متوجه تجلی نور مولی‌الموحدین«علیه‌السلام» می‌شوید. خدا را شکر کنید که در همه‌ی امور حقانیت علی«علیه‌السلام» را تصدیق می‌کنید. پیشنهاد می‌کنم کتاب «فرزندم؛ این‌چنین باید بود» (شرح نامه‌ی 31 نهج‌البلاغه) که مولایمان به امام حسن«علیه‌السلام» نوشته‌اند را مطالعه کنید. موفق باشید
2993
متن پرسش
سلام علیکم،خدا قوت-نظر استاد درمورد آثار دکترشریعتی چیست ؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: مرحوم شریعتی سوز دین داشت، خدماتی هم کرد، اشکالاتی هم داشت ولی مغرض نبود. ولی فکر نمی کنم کتاب های او در حال حاظر مفید باشد.موفق باشید
59
متن پرسش
با سلام وخسته نباشی. آیا خواندن کتب نویسندگان خارجی مثل اینشتین ویا گاموف و.. می تواند مانع از دریافت معارف الهی شود.ودر ترجمه ی فارسی این کتب مطلبی مغایر با دین ناب ما وجود دارد که ممکن باشد با درک آن ما از دین تخلف کنیم.
متن پاسخ

جواب: اندیشمندان بزرگ دنیا بعضاً دریافت‌های خوبی دارند که موجب افزایش بصیرت انسان می‌شود ولی نباید انتظار داشت مطالب آن ها مغایر معارف الهی نباشد. شما معارف ناب الهی را از دین اسلام که تنها دینِ منسوخ نشده‌ی عالم است بگیرید و از آن طرف دریافت‌های دانشمندان بزرگ دنیا را در کتاب‌هایشان دنبال کنید. موفق باشید

14453
متن پرسش
سلام: معمولا شاید حدود 90 درصد از مذهبی ها حضرت آیت الله جوادی را با شهره ی علمیشان می شناسند. این قضیه موجب شده این شخصیت جامع منقول و معقول و مشهود فقط به دوتای اول شناخته شود. استاد اگر می شود کمی در مورد شخصیت عرفانی جناب استاد جوادی آملی حفظه الله تعالی به بنده و دیگر کاربران سایت توضیح بفرمایید. مطمئنا این سوال بسیاری از کاربران خواهد بود. یا حداقل برایشان مفید خواهد بود. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شخصیتِ فوق‌العاده حِکمی و عرفانیِ ایشان را باید در لابه‌لای آثار ایشان مثل مقدماتی که بر کتاب‌های «رحیق مختوم» دارند؛ می‌توان جستجو کرد. حضرت ایشان، بسیار در نشان‌دادنِ احوالات عرفانی خود از ترس آن‌که شخصیت علمی و تمدن‌سازِ ایشان به حاشیه رود؛ احتیاط می‌کنند و از این جهت بسیار مکتوم‌اند. موفق باشید

423

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
چرا آهنگ گوش دادن حرام است؟ پس ما چه سرگرمی داشته باشیم؟ همه اش که نمی شود روضه و نوحه گوش کنیم.
متن پاسخ
علیکم السلام باسمه تعالی اولاً: بنا به فتوای فقها به‌خصوص مقام معظم رهبری«حفظه‌الله‌تعالی» گوش‌دادن موسیقی به‌طور مطلق حرام نیست، بلکه آن موسیقی که موجب فتنه و فحشاء شود حرام است. ثانیاً: مؤمن به مقامی می‌رسد که هرچیزی او را از حضور در محضر حق باز دارد، برای او غیر قابل تحمل است و لذا اهل سلوک سخت از اعمالی همچون استماع موسیقی حذر می‌کنند چون می‌دانند که موسیقی با تحریک خیال آن‌ها را از سیر قلبی محروم می‌کند. موفق باشید
305

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام، در مورد اینکه جناب علامه در مورد قیومیت مار بر زن اشتباه کردند چند تا سوال داشتم اول اینکه مساله به این سادگی‌ نیست که بگیم علامه اشتباه کردند،چون این اشتباه به خانه نشین کردن نیمی از از اجتماع می‌‌انجامد و خوب ما خودمون بهتر میدونیم که علامه چه قدر روی این مسائل حساس بودن،و نمی‌شه گفت که علامه همین طوری این اشتباه رو کردن. ما هم قرار شد بنا بر بحثی‌ که در سوره فجر کردین کاری به قبول داشتن خود جناب علامه نداشته باشیم و با عقل خودمون اون فرضیه‌هایی‌ که علامه به این نتیجه میرسن رو بسنجیم و به اون نتیجه برسیم،چرا علامه برا این تتیجگیریشون هیچ دلیلی‌ نمیارن، شاید جای دیگه اشاره کردن که من نمیدونم لطفا راهنمایی کنید. یه مساله دیگه اینکه پس خدا آیا کمک نمی‌کنه که ادم هم چین اشتباهی‌ نکنه؟ممکنه بگین که کمک خدا اینه که یک نفر امروز مانند آیه لله جوادی میان و درست میفهمند ولی‌ خوب از کجا معلوم که یک نفر بعد از ایشون نیاد و یک چیز دیگه‌ای بگه درسته که نمی‌شه با وجود چند اشتباه در یک مجموعه از کل آن محروم شد که احادیث ما هم همگی‌ درست نیستند ولی‌ واقعا چه معیاری باید باشه که ادم بفهمه که این درسته یا غلط بالاخره ادم با یه اعتمادی میره سراغ تفسیر، فرض کنین یه حاج آقایی یک عمر رفته و بر اساس این تفسیر برا مردم گفته که ای مردم زن بر مرد قیم نیست و خودش هم این سختگیری‌ها رو با زن و بچه اش کرده الان فهمیده که نه اینطوریام نیست خوب تکلیف این بابا چیه؟ خوب اینم خودش می‌شه یه جور قرأت متفاوت از دین. و سوال دیگه من این بود که کسی‌ که به توحید میرسه و زشتی کار رو میبینه چطور دیگه اشتباه می‌کنه؟
متن پاسخ
باسمه تعالی علیکم السلام همان‌طور که متوجه‌اید اهل توحید وارد نور می‌شوند و نور الهی موجب می‌شود که آن‌ها حق را از باطل تشخیص دهند و بنده علامه طباطبایی و امثال ایشان را این‌طور می‌بینم که با نور الهی موضوعات را می‌نگرند و آیات را تفسیر می‌کنند و لذا تفاوت نظر چنین بزرگانی در اَدق و دقیق‌بودن نظرات آن‌ها است که یکی را خدا در موضوعی دقیق‌تر می‌کند و لذا این‌طور نیست که نظر دقیق نسبت به نظر اَدق باطل باشد تا بگوییم یکی درست می‌گوید و دیگری اشتباه. مثل نور که دارای شدت و ضعف است ولی این‌طور نیست که نور ضعیف واقعیات را نشان ندهد. همچنان‌که در قرآن در سوره‌ی حشر آیه‌ی 5 می‌فرماید: با این‌که بعضی مؤمنین نظرشان آن بود که نخل‌های یهودیان را قطع کنیم تا امیدشان قطع شود و از مدینه بروند و بعضی دیگر می‌گفتند این‌ها بالاخره می‌روند نخل‌ها را قطع نکنید تا برای مسلمانان بماند، خداوند می‌فرماید هر دو کاری که انجام شد به اذن الهی بود و نتیجه آن شد که فاسقان یعنی یهودیان که عهد خود را با پیامبر«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» شکستند خوار و ذلیل شوند. عرض بنده آن است که عموماً علماء توحید هرکدام جلوه‌ای از حقیقت را برروی ما می‌گشایند و به هرکدام عمل کنیم راه توحید را پیموده‌ایم. موفق باشید
10532
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: در بحث برهان صدیقین علامه معروف به برهان واقعیت و برهان صدرا بر اساس فقز ذاتی معلول آنگاه که روشن شد که تنها یک وجود و یک واقعیت می تواند در عالم باشد و موجودات متکثر اصلا وجود نیستند بلکه ظواهر وجودند چراکه تشکیک در اصل وجود نیست بلکه در ظواهر آن است چند سوال پیش می آید که مرا مشغول کرده و نتوانستم از زاویه نگاه اصاله الوجود آن را حل کنم. 1- اگر تنها خدا در عالم است پس دلیل علم حضوری ما به خود و اینکه یقیین داریم که هستیم چیست؟ بر اساس برهان اگر بگوییم این ظهور علم الهی است و در حقیقت علم خدا به خودش است آیا به این نتیجه نمی رسیم که ما همان خدا هستیم به نازله؟ و آیا این منجر به شرک نمی شود؟ 2 - ما اگر وجود بین باشیم و همه چیز را تنها ظواهر وجود ببینیم موارد بسیاری وجود دارد که شریعت نظر ما را به ماهیت می اندازد مانند تفاوت بین رفتار با پدر و مادر و استاد با غیر یا تفاوت رفتار کافر با مومن آنجا که می فرماید و «بالوالدین احسانا» یا می فرماید «اشداء علی الکفار رحماء بینهم». آنگاه با این تفاوت ها چکار کنیم؟ 3- چگونه بپذیریم که تنها خدا در صحنه است (اگرچه از نظر برهانی کاملا پذیرفته ایم) درحالی که قرآن می فرماید جن و انس را خلق نکردیم الا لیعبدون و می دانیم که عبادت امری دو طرفه است و یک عبد می خواهد و یک معبود. آیا این خود خداست که خود را ستایش و عبادت می کند؟ پس آنگاه دلیل پاداش و عقوبت اعمال را چکار کنیم؟ 4- همانطور که اگر بگوییم اختیار ما ظهور اسم مختار خداست پس عبادت ما چرا به پای ما نوشته می شود؟ 5- بسیاری از دستورات شریعت برپایه روابط اجتماعی است و نظر به ماهیت موجودات دارد و حیثیت های اعتباری را برای آنها قائل می شود و در این صورت چگونه بازهم تنها خدا را در عالم ببینیم. 6- اگر که تنها خدا در صحنه است و براساس توحید افعالی فعل ما ظهور فعل الهی است چرا به پای ما نوشته می شود؟ مگر نه اینکه رسول گرامی اسلام (ص) فرمودند آیا می پنداری که انسانی خود توانسته 40 سال خود را چنین امین و درستکار نگاه دارد؟ (الاحتجاج طبرسی) و تاکید می کنند که خداوند مرا حفظ کرده. این مشابه فرمایش قرآن در مورد حضرت یوسف است. پس من هم اگر خطایی دارم آیا خدا نخواسته درستکار باشم؟ چراکه جز خداوند در صحنه نیست. 7- چگونه ممکن است که بودن و شدن یک چیز متفاوت باشد؟ وقتی که عالم تنها مظهر اسماء الله است و وجود در هر رتبه ای بود خود را می یابد؟ 8- اگر رابطه فعل و اختیار ما با خدا رابطه ی طولی است چگونه ممکن است اراده ما با اراده الهی دوگانه شود تا ما بخواهیم اراده خود را با اراده الهی یگانه کنیم؟ 9- وقتی پذیرفتیم ظهور مختار، مختار است و فهمیدیم که آن مختار باید در همه مراتب هستی دارای ظهور اختیارش باشد و نیز پذیرفتیم در همه مراتب عالم حضور دارد پس چرا در یک مرتبه قوه است و در یک مرتبه فعلیت محض. او که اکنون در همه مراتب عالم حضور و ظهور دارد چه نیازی به بازگشت و معاد دارد؟ 10- استاد عزیز از زمانی که به قطع رسیدم که تنها خدا در صحنه است در اینکه کیستم و اینجا چکار می کنم؟ اصلا هستم یا نیستم؟ چرا شریعت؟ چرا عبادت؟ در چگونگی ارتباط با جامعه و طبیعت دچار یک سردرگمی شدم. از یک سو از دیدی که به جهان خلقت پیدا کردم شگفت زده شدم و لذت می برم که می بینم هیچ جا نیست که تنها باشم و خدا نباشد چرا که حالا خدایی که همیشه می پرسیدم کجاست را از طریق ظهوراتش دائما می بینم و از یک سو سوالات بالا دائما در ذهنم مرور می شود. لطفا راهنمایی فرمایید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- بحث وحدت شخصی وجود که روشن می‌کند اصالتاً خدا است که دارای حضور مطلق است و بقیه‌ی مخلوقات مظاهر انوار الهی هستند، منکر امکان ذاتی مخلوقات نیست زیرا ممکن‌الوجود در ذات خود ممکن‌الوجود است و حضرت حق به ممکن‌الوجود وجود می‌دهد و آن ممکن‌الوجود از جهت وجود مظهر کمالات وجود مطلق است، ولی محدودیت ممکن الوجود از خودش می‌باشد. آری وقتی ما در علم حضوری به خودمان علم داریم به اعتبار تجلی وجود مطلق در وجود امکانی ما، متوجه حضور تجلیات آن وجود مطلق در محدوده‌‌ای که ما هستیم می‌شویم نه آن‌که آن وجود در آن محدوده خدا باشد، بلکه خدا وجود مطلق است و وجود ما تجلیات آن وجود مطلق می‌باشد. 2- بنابراین ماهیّات به معنای موجوداتی که هرکدام وجود مستقل داشته باشند معنا ندارند ولی از این جهت که هرکدام امکان خاص خود را دارند معنا دارد و به همین جهت در قرآن داریم «إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَیْئاً أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُون‏» امر خدا آن است که اگر خواست چیزی را ایجاد کند مانند آن است که به آن بگوید بشو و می‌شود. پس در علم خدا ماهیت آن شیئ و امکان خاص‌اش بود ولی وجود نداشت و خدا به آن وجود داد و در این رابطه ما با کثرت مخلوقات روبه‌رو هستیم. 3- عبادت جنّ و انس جهت به فعلیت‌رساندن جنبه‌ی امکانی‌شان است، آری شما زمینه‌ و استعداد آن را دارید که محل تجلیات انوار بیشتر الهی شوید با عبادات زمینه‌ی طلب تکوینی خود را فراهم می‌کنید و نور الهی به جان شما می‌تابد. 4 و 5 – اختیار به عنوان یکی از لوازم وجود امکانی ما ذاتی ما است. ممکن‌الوجودی که جهت به فعلیت‌رساندن خود وجوه مختلف‌اش در صحنه است و مثل سنگ و درخت نیست که یک وجه داشته باشد، در معرض ترجیحِ به فعلیت‌رساندن این وجه یا آن وجه قرار می‌گیرد و انتخاب او ظهور می‌کند و لذا هر وجهی را انتخاب کرد چون امکان انتخاب وجه دیگری هم برای او بود آن انتخاب مربوط به خودش می‌شود. 6- وقتی ما آماده شدیم که حضرت حق انوار هدایت و تربیت خود را بر ما متجلّی کند، آیا اَدب و واقع‌بینی این نیست که متوجه لطف الهی شویم؟ ولی این بدین معنا نیست که نظر به اختیار خود جهت آماده‌کردن زمینه‌ی آن تربیت نداشته باشیم. 7- در علم کلام بحث می‌کنند که خداوند اختیار ما را اراده کرده و نه فعل ما را و روشن می‌کنند چون اختیار عین انجام فعل و ترک آن است، پس آن فعل مربوط به انسان می‌شود زیرا امکان ترک آن را نیز خداوند به او داده بود. 9- فکر می‌کنم با مرورِ نکاتی که عرض شد این مسئله هم حل می‌شود. 10- عظمت تفکر توحیدی آن است که بتوانیم بین حق و نحوه‌ی حضور او در عالم جمع کنیم که به آن وحدت در عین کثرت و کثرت در عین وحدت می‌گویند که إن‌شاءاللّه به مرور برایتان روشن می‌شود. موفق باشید
32

ادیانبازدید:

متن پرسش
بسمه تعالی سلام علیکم آقای دکتر نصر در بعضی از آثار خود از جمله در جستجوی امر قدسی بیان می کند که لازم نیست بودایی مسیحی شود یا یهودی مسلمان بلکه همه این ادیان راهی به حقیقت دارند و باید میراث خود را حفظ نمایند و اینکه ما اصرار داشته باشیم همه مسلمان شوند نه لازم است نه صحیح(البته به این مضمون). ایرادی به این حرف وارد است به این صورت که این حرف زمانی درست است که تمام این ادیان و مکاتب دارای یک انسان کاملی که جامع اسماء و صفات الهی باشد ،باشند و به وسیله آن کامل بتوانند در تمام ابعاد خود به کمال برسند طبق فرمایش شما در سوره ق . ولی اگر ما معتقد باشیم که در هر زمانی فقط یک نفر دارای چنین مقامی است و آن کامل هم به شریعت خاصی منتسب است پس لازم می آید تمام انسانها متوجه آن کامل شوند و به شریعت مورد رضای او روی آورند.به نظر جنابعالی این حرف تا چه حد درست است ؟
متن پاسخ
جواب: به نظر این‌جانب فرمایش شما درست است. بنده در شرح کتاب «فرهنگ مدرنیته و توهّم» در جلسه‌ای که پاورقی صفحه 114 را بحث کردم و بحث خرد جاودان مطرح شد، عرایضی در تأیید سخن جنابعالی داشته‌ام که چرا با عنوان خرد جاودان نمی‌توان تمام مناسبات جهان بشری را تحت حاکمیت انسان کامل یعنی حضرت مهدی«عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» در آورد، مگر آن‌که خرد جاودان را طوری معنی کنیم که همه‌ی حکمت‌های خالده را سیر به سوی حاکمیت انسان کامل بدانیم.
11519

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: استاد عزیز در جوابی که شما به سوال 11499 من جواب خودم را نگرفتم هر کتاب یا صوتی را هم مراجعه کردم این مبحث عصمت معصومین رو هر کسی تفسیر به رای می کند سخنرانی شما هم گوش دادم اما همچنان این موضوع برام مبهمه لطفا راهنمایی بفرمایید؟ خدا إن شاءالله شما را برای ما حفظ کند ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم:  بنده عرایضی در شرح آیه‌ی 33 سوره‌ی احزاب داشتم، امیدوارم اگر آن بحث را دنبال کنید جواب خود را بگیرید. موفق باشید

نمایش چاپی