باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده سعهی صدر خوبی از طرف جناب آقای وکیلی به ظهور آمد و آقای عبدالکریمی بر خلاف ادعاهایشان بیشتر گرفتار مفهومات خود بودند که هیچ گشایشی را بر نمیتابیدند، لذا ملاحظه کردید در آخر مناظره، جناب آقای وکیلی را متهم کردند که متوقف در منطق ارسطویاند؛ که البته این نوعی فرار از مطلب است. جناب آقای وکیلی از ایشان خواستند مبانی خود را در انتقاد به متفکران مشخص کنید، و ایشان عملاً گفته و یا ناگفته خواستند بگویند مبانی خود من هستم. اگر غیر از این است باز جنابعالی آن مناظره را استماع فرمایید. بنده از جناب آقای وکیلی که قهرمانانه وارد این میدان شدند، تشکر میکنم. البته بنده با توجه به صحبتهایی که آقای عبدالکریمی میکنند و بعضاً هم دلسوزانه است؛ آنچنان گرفتار مفاهیم و محفوظات خود هستند که هیچ چیز و هیچکس را نمیتوانند ببینند. و نمیدانم نیهیلیسم جز این است؟! و آیا آنهایی که در گردونهی تفکر آقای عبدالکریمی گرفتار شدند تا از نیهیلیسم فرار کنند، به عمیقترین شکلِ آن گرفتارنشدند؟ به طوری که انسان در گرداب پوچی و بیثمری و بریدن از همهچیز فرو میافتد، هرچند که ممکن است آقای عبدالکریمی نادانسته پای در این راه گذاشته باشند. این را از آن جهت عرض میکنم که بعضاً جسته و گریخته در بعضی از صحبتهایشان بویی از غمِ غربت بشر میآید. ولی به قول مولوی:
آه زندانی این دام بسی بشنیدیم حال مرغی که رهیده است از این دام بگو
آقای عبدالکریمی چرا جوانان را به سوی تاریخی رهنمون نمیباشند که حاج قاسمها پروریده است؟ امید است آن مناظره هشدارباشی باشد که با مناظره کاری حل نمیشود باید در بستری از تاریخ قدسیِ انقلاب اسلامی همه تلاش کنیم برای رسیدن به راهی که خداوند امروز به ما عطا فرموده است.
اهمیت نگاه هایدگر آن است که اگزیستانس طرف مقابل را خطاب قرار میدهد که انسان در چشماندازی وجودی، حضوری را که در جهان دارد احساس کند و نوعی همسخنی ظهور کند و هر کدام آینهی دیگری شوند، و این در مناظره به چشم نمیخورد. در حالیکه جناب آقای وکیلی چنین تلاشی داشتند.
آقای عبدالکریمی بعضاً در جاهای دیگر ورودهای خوبی داشتند، مثل انتقادی که به آقایان دکتر ملکیان و دکتر عبدالکریم سروش داشتند، و یا صحبتی که در رابطه با فلسفهی اسلامی در دانشگاه اصفهان انجام دادند، ولی مسئلهی اصلی جوانانِ ما حضور تاریخی مهمی است که امثال دکتر فردید متوجهی آن شد و انقلاب اسلامی راهی جهت آن حضور یافت تا انسانها در معرض عطایای الهی قرار گیرند، و سخنان سال گذشتهی آقای عبدالکریمی در دانشگاه تبریز در مقایسه بین انقلاب فرانسه و روسیه و ایران به شدت از این نحوه بصیرت خالی بود.
بنده نمیدانم آقای دکتر عبدالکریمی بالاخره بنا دارند چه کمکی به مخاطبان خود بکنند؟ مثلاً در نظر بگیرید جلسات اخیر ایشان تحت عنوان «ایران به منزلهی یک پرابلماتیک» با همهی مسائل رنگارنگی که تحت عنوان مسائل ما مطرح میکنند، آیا کوچکترین راهکاری برای مخاطبان ارائه میدهند؟ آیا همان انتقاداتی که به روشنفکران دارند، که انتقادات بهجایی است؛ در مورد خود ایشان صادق نیست؟ از آن جهت که هیچ راهکارِ بومی که با خِردِ قومی و فرهنگ دینی ما همراه باشد، در کلمات ایشان یافت نمیشود؟ ای کاش آنهایی که به سخن ایشان گوش فرا می دهند، دائم از خود بپرسند پس باید چهکار کرد؟ اینجاست که بنده معتقدم اگر اینهمه انرژی صرف نمایاندن راهی بود که حضرت امام خمینی «رضواناللّهتعالیعلیه» به میان آوردند و آوینیها آن را گزارش کردند؛ میشد مخاطبان ایشان از سرگردانیها که گرفتارش هستند و بعضاً به قول خودشان در پوچیِ دوران میسوزند، نجات مییافتند.
موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به اینکه پیامبر خدا«صلواتاللّهعلیهوآله» میفرمایند: «الْمَعِدَةُ بَيْتُ كُلِّ دَاءٍ وَ الْحِمْيَةُ رَأْسُ كُلِّ دَوَاءٍ وَ أَعْطِ كُلَّ نَفْسٍ مَا عَوَّدَتْهَا» یعنی معده خانهی تمام دردها است و پرهیز صحیح سرآمد هر نوع دارویی است و به هر نفسی هر آنچه را که عادت کرده، بدهید. (بحار الانوار، علامه مجلسی، ج62، ص290). ملاحظه میفرمایید که در آخر روایت تأکید دارد بر آن که باید همانطور که هرکس خود را عادت داده، عمل کند و لذا نمیشود یک قاعده برای همه تنظیم کرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ملاک، عبودیت است. چیزی که مانع عبودیت ما نشود که شریعت معین کرده است، مباح است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره در این زمان و در این نوع زندگیها، بیماریهایی پیش میآید که دنیایِ جدید آن را ایجاد کرده و طبّ جدید آن را میشناسد و نمیتوان به چنین طبیبانی رجوع ننمود. آری! در این که متأسفانه هزینهی پزشکی گران است، بحث دیگری است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اطلاعات خاص تخصصی در این مورد ندارم، فقط ذکر خیر ایشان را شنیدم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: چندان معنا نمیدهد بگوییم علم و وجود مساوق هم هستند. بلکه آنچه میتوان گفت مساوقتِ وجود با وحدت است. آری! وجود مطلق که عین کمال است، عین علم و حیات نیز هست از آن جهت که علم و حیات، کمال است. و موضوع رابطهی علم و اراده موضوع دیگری است که هر ارادهای مسبوق به علم است تا ما تصور علمیِ چیزی را نداشته باشیم، ارادهای نسبت به آن نمیکنیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر افشای موضوع، موجبِ تشییع فاحشه شود، رضایت طرف حجت انجام چنین عمل را به شورای نگهبان نمیدهد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی طرف در تجربهی 40 سال فرورفتن در غفلت و گناه را داشت و حال به خود آمد؛ معلوم است که زمینههایی داشته که حضرت حق دست او را گرفته و به همین جهت میتواند رهِ صدساله را یکشبه طی کند! و لذا خداوند به همان معنایی که میفرماید: «انّ اللّه یحب المتقین» میفرماید: «انّ اللّه یحب التّوابین». موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بعضاً مرحوم ملا احمد نراقی در موضوع «عدل» به تقسیمبندی ارسطویی استناد میکنند که ما نباید به این قسمتهای کتاب کاری داشته باشیم ولی وجوه دیگر آن که به کمک روایات مباحث خود را مطرح میکنند، نکات ارزشمندی دارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: سعی کنید در فضای معرفتی همان استادی که مطالب را از ایشان میگیرید، جواب سؤالات خود را به مرور بهدست آورید. این نوع سخنان مربوط به فضای علمی همان استاد است. نخواهید که کس دیگری شرح دهد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر دل کسی در صحنهای از صحنههای عالَم وجود حاضر باشد همهی حقیقت او در آن صحنه حاضر است و از بهرههای معنوی خاص آن صحنه برخوردار میشود به همان معنایی که گفته شده: «گردر یمنی چو با منی پیش منی/ گرپیش منی چو بی منی در یمنی». موفق باشید
12767- باسمه تعالی: سلام علیکم: «امکان» برای هر موجودی، ذاتیِ آن موجود است به همین جهت در فلسفه گفته میشود ممکنالوجودبودنِ موجودات ذاتیِ آنها است و خطاب حضرت حق که به موجودی میفرماید بشو و میشود؛ خطاب به جنبهی امکانی موجود است که در علم خدا هست و لذا «طلب» ذاتیِ ما است، نه آنکه حضرت حق آن را ایجاد کند، بلکه او طلب را جواب میدهد و اینکه میفرماید اگر نافرمانی کنید شما را میبرم، نظر به جنبهی اختیار انسان دارد که اگر مطابق نظام اَحسن عمل نکند، نظام احسن ظرفیت کارهایی که ندارد را برنمیتابد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: چیزی در یاد ندارم. فکر میکنم اگر در کتابهای تاریخ وقایع سالهای 40 هجری را دنبال کنید، جواب خود را پیدا میکنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب «داستان راستان» از شهید مطهری و کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» و کتاب «چه نیازی به نبی». با اینهمه بنده با این ردهی سنی سر و کار چندانی ندارم که بتوانم خدمتتان راهنمایی لازم را بکنم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که علامه میفرمایند آیات مذکور نمیخواهد مخلّدبودن در آتش را برای آن افراد اظهار نماید. ولی این بدین معنا نیست که حضرت علامه در عدم مخلّدبودن در عذاب برای بعضی از اهل نار، همنظر با ابنعربی باشد. بلکه بالعکس، ایشان معتقدند بعضی از اهل نار نهتنها تا ابد در جهنم هستند، بلکه تا ابد معذّب به عذابِ آزاردهنده میشوند، نه آنکه عذاب تبدیل به «عذب» شود بلکه مثل یک انسان به تعبیر ایشان مالیخولیایی همواره خودش در خودش گرفتار فشار و عذاب است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: تفسیر قَیّم المیزان حقیقتاً از بهترین متون برای اُنس با حقایق قرآنی است، میماند که اگر با مقدمات لازم به آن رجوع شود، ارتباطِ بهتری با آن برقرار میشود. لذا پیشنهاد بنده آن است که ابتدا سیر مطالعاتی که بر روی سایت هست را دنبال کنید تا خود به خود در فهمِ مطالب تفسیر المیزان راحتتر جلو بروید و به وقتش قبل از رجوع به المیزان، جزوهی «روش کار با تفسیر المیزان» را که بر روی سایت هست را مطالعه فرمایید. موفق باشید
