باسمه تعالی: سلام علیکم: در این موارد باید با دقت نظر و با نظر به رویکرد نهایی هر سایتی با آن برخورد نمود. آری! آن نوع سایتی که همانطور که شما میفرمایید عمل میکند، بدیهی است که باید به همان شکل جواب داد. ولی اگر سایتی صِرفاً به عنوان سرگرمی و تفنن کارهای خود را جلو میبرد، نمیتوان آن را متهم به دریچهی نفوذ استکبار نمود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم:همینطور است. زیرا هر اندازه توحید به معنای واقعی آن خوبتر معنا شود، جایگاه اولیاء معصوم«علیهمالسلام» که حقیقت قرآن به قلب آنها اشراق میشده، معلوم میگردد، و لذا اسلام را در محدودهی فقه متوقف نمیکردند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در آن روایاتی که مدّ نظر دارید، بحث حقیقت ولایت الهیه مطرح است که مظهر آن، حضرت علی«علیهالسلام» میباشند و از این جهت در روایات داریم: «يَا عَلِي! كُنْتَ مَعَ الْانْبِيَاءِ سِرّاً وَ مَعِيَ جَهْراً»؛[1] اى على! تو با بقيه انبياء در باطن و سرّ آنها بودى و براى من در ظاهر هستى و در كنار من، و يا مى فرمايند: «لِكُلِّ نَبِيٍّ صَاحِبُ سِرٍّ وَ صَاحِبُ سِرّي عَلِيِ بْنِ ابي طالِب»؛[2] براى هر پيامبرى صاحب سرّى است و صاحب سرّ من على بن ابى طالب است. در این رابطه عرایضی در کتاب «حقیقت نوری اهلالبیت«علیهمالسلام» شده است و مفصلتر آن را محیالدین در فصّ شیثیّهی فصوصالحکم بحث میکند. موفق باشید
[1] ( 2)- القطره من بحار مناقب النبى و العتره، ج 1 ص 188.
[2] ( 3)- ينابيع الموده، ص 235.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده همینطور است که میفرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: جناب حافظ در سیر و سلوک خود به مقام اُنس با حق میرسد که اِنس در زیر سایهی انوار الهی و محلّ آرامش خواجه است و تجلیّات مقام اُنس او به زیباترین شکل که در گل ارغوان ظهور کرده، او را آرامش میدهد 2- کتاب «جمال آفتاب» یکی از شروح دیوان حافظ است ولی حافظ گستردهتر از آن است که در یک شرح متوقف گردد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: برای شرح مثنوی لااقل شرح آقای کریم زمانی هست. دیوان شمس را نمیدانم چگونه باید به معنای واقعیاش پیدا کرد. در دستیابی به این پرندهی گریزپا که به صورت عشق، همواره در پرواز است، خودم هم ماندهام. اگر راهی و یا چاهی سراغ دارید به من نیز خبر دهید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نکات بسیار ارزشمندی را شهید مطهری در آن مجموعهی مختصر بیان کردهاند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- بنده هم اینطور فکر میکنم 2- نمیدانم، شاید منظور آن باشد که در آن حالت هم باید با خدا بود 3- عرایضی در این رابطه در کتاب «زن؛ آنگونه که باید باشد» با نظر به آیات و روایات مربوطه شده است مبنی بر آنکه در این روایات منظور از زن، شهوت است و نه صِرف جنس زن 4- «بلا» به معنای عسر و سختی که دروازهی آسانی است مورد توجه اولیاء الهی بوده است به همان معنایی که قرآن میفرماید: «إنّ مع العسر یسرا» ولی به معنای آنچه مانعِ کمال است، هرگز مورد توجه و طلب نبوده است. مثل بلای بنیامیه برای اسلام. موفق باشید
با سلام خدمت استاد بزرگوار چند تا سوال از محضرتان داشتم: 1. موضع شاه در مقابل مسئله نقد غرب چه بود؟ اینکه گفته می شود شاه با این مسئله مشکلی نداشت درست است؟ اگر درست است علت آن چه بود؟ 2. چرا عمده کسانی که در مسیر غرب شناسی فردیدی قرار می گیرند از انقلاب و فضای حماسی آن دور می شوند و به نوعی روشنفکری منفعل و البته منتقد تبدیل می شوند؟ آیا این دستگاه غرب شناسی مشکل دارد یا مشکل از جای دیگری است؟ 3. چه خصوصیتی در غرب شناسی فلسفی نهفته است که هر کس که به آن دل می دهد از درون دچار یک حرارت و شوریدگی عجیبی شده و وجودش دچار تلاطم و بی قراری می شود؟ 4. آیا امکان دارد به لحاظ ثبوتی حرف های اندیشمندان غربی مطابق با حقیقت باشد؟ آیا در عالم اثبات واقع هم شده است؟ با توجه به اینکه برخی قائلند کفار و غیر شیعه هیچ گاه حرف حقی ندارند و اگر هم حرف حقی بر زبانشان جاری می شود از شیعه به عاریت رفته است. ممنون.
باسمه تعالی: سلام علیکم: گفت: «تو پای به راه در نِهْ و هیچ مپرس / خودْ راه بگویدت چون باید کرد». از نوع سؤالاتتان برمیآید که چندان در جریان غربشناسی آنطور که باید و شاید نیستید. پیشنهاد اولیهی بنده آن است که از طریق کتابهای مرحوم شهید آوینی، معنای درست و رویکردِ صحیحی که ما در نسبت انقلاب اسلامی باید در غربشناسی داشته باشیم، بهدست آورید و سپس باز به سؤالات خود بنگرید، در آن صورت موضوع فرق خواهد کرد. آنهایی که میگویند نیاز نیست به غیرِ شیعه رجوع کرد؛ باید متذکر این سخن علی«علیهالسلام» باشند که حضرت میفرمایند: «اطْلُبُوا الْعِلْمَ وَ لَوْ بِالصِّینِ وَ هُوَ عِلْمُ مَعْرِفَةِ النَّفْسِ وَ فِیهِ مَعْرِفَةُ الرَّبِّ عَزَّ وَ جَل» در این حدیث حضرت می فرمایند مراد از علمی که باید در چین به دنبال آن بود علم معرفت النفس است که سبب معرفت خداوند عزوجل می شود. "من عرف نفسه عرف ربه". مراد از چین احتمالا کنایه از دوری باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: «عجب» زیرمجموعهی کبر است. اگر انسان متوجه نور توحید افعالی بشود، و همهچیز را از خدا بداند کمالی برای خودش به صورت استقلالی قائل نمیباشد و در همین رابطه، توفیقاتی را هم که بهدست میآورد از خدا میداند و برای رهایی از «عجب» به خود میگوید: «هر عنایت که داری ای درویش / هدیهی حق بدان، نه کردهی خویش». موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نفس ناطقهی انسان توانایی آن را دارد که صورتهایی را در درون خود بسازد، چه آن صورتها ریشه در محسوسات او داشته باشد و چه در عقاید او. و لذا به اقتضای معاد جسمانی، در برزخ و قیامت انسان با صورتهای عقاید و اعمالش روبهروست در آن حدّ که وقتی از یکی از آن صورتها میپرسد «مَن اَنتِ»؟ جواب میدهد: «اَنا رأیکَ الحسن الذی کُنت علیه». یعنی من عقیدهی نیکوی تو هستم که در دنیا بر آن بودی. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نحوهی حضور در این تاریخ در ابتدا آن است که زمانهی خود را درست درک کنیم و در فضایی که در آن افراط و تفریط نیست، آنچه به عنوان وظیفه پیش آمد، عمل نماییم. در متن انجام چنین وظیفهای خداوند آنچه را مصلحت دید در مقابل ما میگشاید. عمده خوبعملکردن به وظیفه است حتی اگر وظیفهی امثال شما فعلاً، عمیقعملکردن باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ما نباید مشغول عیب دیگران شویم. آنها هم مثل شما سعی دارند رذائل خود را از خود دور کنند و مثل من و شما هنوز گرفتار آن هستند، پس باید طوری به آنها نگاه کرد که از آن رذائل رستهاند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: علاوه بر شرح دعای «مکارم الاخلاق»، عرایضی نیز در شرح مناجات «تائبین» شده است که به صورت جزوه در اختیار عزیزان میباشد. شرح عربیِ سید علیخان حسینی تحت عنوان «ریاض السالکین» مطالب خوبی دارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: دکتر داوری همیشه سعی دارد اشاراتی را مدّ نظر ما قرار دهد که در دل آن اشارات، ما خودمان راه را پیدا کنیم. و در جمعبندی بنده عرض کردم در این تاریخ با نظر به شخصیت اشراقی حضرت امام، تفکر به تاریخ ما برمیگردد، زیرا ما در سابقهی دینی خود باید به دنبال تفکر باشیم و عقل دینی برای ما امکان تفکر را فراهم میکند. موفق باشید
