بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
2136
متن پرسش
سلام.نظر شما راجع به زیگموند فروید،بنیان گذار روان تحلیل گری چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: در این مورد صاحب نظر نیستم. موفق باشید
855

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
ضمن عرض سلام و ادب چندی پیش در پاسخ به بنده فرمودید برای خود برنامه ای داشته باشم. این حقیر یک برنامه برای آمادگی برای ماه مبارک رمضان بعدی برای خود چیده ام. در ابتدا موفق بودم اما با زیادتر شدن درسم تا حدی این برنامه لطمه خورد. لطفا اصول مهم و بنیادینی که باید در این برنامه برای خود لحاظ کنم را بفرمایید. سوال دوم بنده این است که بنده بسیار به اهل البیت علاقه مندم و گاها از شدت شوق به حضرات نمی توانم کتابی در موردشان بخوانم چون با نگاه به تیتر مطالب قلبم پاره پاره می شود جناب استادٰ ولی متاسفانه نمی دانم چرا حضرات معصومین به من نظری نداشته و بنده را به امتحانات و بلیات سخت دچار نمی کنند. جناب استادٰ آیا سختی های معمولی که با عبور از آنها فراموششان می کنیم هم ٰ بلا محسوب می شوند؟ آیا عذاب وجدان ٰ بلا حساب می شود؟ آیا باز شدن عیب ها یمان بلا محسوب می شود؟‌چگونه می توان از سنت استدراج خداوند رهایی یافت؟ جناب استاد سوال سوم بنده این است که شیطان مْلک وجود مرا تسخیر کرده و اختیارم را از من و در واقع از امام گرفته است. مدتی با او دست به یقه شدم اما بدجور این سرزمین را قصب کرده لذا نیازمندم تا امام بیاید و من را ذبح کند چون هیچ چاره دیگری نیست اما امام نمی آید لابد می داند من ظرفیت ندارم. چه کنم که بیاید؟ جناب استاد باید بگویم که اصلا به کسب معرفت نمی رسم و دچار خلا تئوریک هستم برای تقوا داشتن و احساس می کنم که تقوایم کم شده و نمی دانم بر چه اساسی قبلا با تقوا تر بودم.
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: گفت: «در دور خویش یک دو قدح درکش و برو... یعنی طمع مدار وصال مدام را» بنا را بر آن بگذارید که در معرفت نسبت به خدا و معاد و نبی‌الله«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» و ائمه‌»علیهم‌السلام» قدم‌های خوبی بردارید و در اخلاق اصولی را در جان خود شکل دهید مثل اصولی که امیرالمؤمنین«علیه‌السلام» در نامه‌ی 31 نهج‌البلاغه به امام حسن«علیه‌السلام» توصیه می‌کنند. در مورد قسمت دوم سؤال؛ بگذار هرطور خدا می‌خواهد بنده‌پروری کند «که خواجه خود روش بنده‌پروری داند». در مورد قسمت سوم سؤال نیز حرف بنده آن است که از در خانه‌ی اهل‌البیت«علیهم‌السلام» جای دیگر نرو خودشان به وقتش راه می‌گشایند، فرموده‌اند: «مَنْ جَدَّ وَجَد» آن‌کس که تلاش کند می‌یابد هرچند صدسال طول بکشد زیرا مجاهدان کعبه «مَنْ جاهَدوا فینا» به بشارت «لَنَهْدِیَنَّهُم سُبُلنا» مسرورند. موفق باشید
20391
متن پرسش
عرض سلام و تهیت: ۱. چرا حضرت زینب سلام الله علیها در آن لحظه فرمودند اللهم تقبل منا، اگر ما رایت الا جمیلا بود و مدیریت کامل امام معصوم در کربلا، کلام حضرت زینب چه معنا و تناسبی داشت؟ ۲. دلیل گل کردن شهید حججی و اینکه در دنیا توسط خدا مطرح شد چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- به هر حال یک موضوع آن است که حضرت زینب کبری «سلام‌اللّه‌علیها» متوجه زیبایی کاری می‌شوند که در مسیر الهی جلو رفته است و موضوع دیگر آن است که تقاضا می‌کنند خداوند آن عمل را بپذیرد تا رشد کند و جهان‌گیر شود 2- در عین صفا و خلوص شهید حججی ظاهراً خدا می‌خواهد از طریق این شهید شایسته، سرآغازِ دیگری از انقلاب اسلامی را بنمایاند. به قول معروف؛ این راهی است که از «سر» گرفتیم و این اولِ کلام است ما از این به بعد باید با چشمی دقیق‌تر انقلاب را بنگریم با همان چشمی که شهید حججی عزیز افق‌های دور انقلاب را نگریست و خواست ما نیز از آن افق چشم برنداریم. موفق باشید

18151
متن پرسش
سلام استاد: بنده نکاتی در مورد فیلم «یتیم خانه ی ایرا» به ذهنم رسید که احساس کردم شاید مطرح کردنش سودی داشته باشد. پیشاپیش معذرت خواهی می کنم اگر خواندن این مطلب باعث تلف شدن وقت گرانبهای جنابعالی و سایر کاربران می شود. از نظر بنده، این فیلم سه پیام اصلی داشت: ۱. استعمار ملت ها را تضعیف می کند و بعد این ملت های ضعیف شده را تحقیر می کند و بعد از احساس حقارت آنها سوء استفاده کرده و باز آنها را ضعیف تر می کند و ... ۲. سرنوشت ملتی که علمدار نداشته باشد، خواری و حقارت و نابودی ست. ۳. درک احساس ضرورت و اصرار رهبری عزیز به مطالعه ی تاریخ معاصر و از جمله اسناد لانه ی جاسوسی آمریکا. تاریخی که اگر خوانده نشود، شاید صد سال دیگر به اندازه ی خبر همین نسل کشی صد سال پیش، تعجب برانگیز و دور از ذهن باشد. یک نکته ی مثبت این فیلم این بود که انسان حین تماشای فیلم احساس می کرد که کارگردان در شخصیت پردازی رعایت نهایت صداقت رو کرده است. از طرفی شخصیت های فیلم هر یک نماد قشری از جامعه ی کنونی ما نیز هستند. از جمله: ۱. آخوند غیر انگلیسی (آخوند غیر وابسته) : آخوندی که به فکر مردم بود ولی نمی توانست یک علمدار باشد. چون در اوج قحطی و بدبختی مردم، اینقدر حالش خوب بود که حتی قلیانش به راه باشد، در حالی که اغلب مردم از شدت گرسنگی و بیماری نفسشان بالا نمی آمد. آخوندی که وقت عبور از بین مردم، مردم را با شدت و حتی تحقیر کنار می زدند تا ایشان رد شود. دلسوز مردم بود ولی نه از جنس مردم و نه در بین مردم. (الان هم از این روحانی ها و مذهبی ها الحمدلله کم نداریم) ۲. آخوند انگلیسی: فیلم به خوبی نشان می دهد که افراد وابسته (چه وابسته به انگلیس و چه وابسته به دنیا و پست و مقام و رفاه و ثروت) اینقدر ضعیف هستند که حتی تاب تحمل سوال و انتقاد یک شاگرد نوجوان خود را ندارند. تاب روبه روشدن و هم نشین شدن با افراد غیر وابسته را ندارند. و شاید علت اینکه برخی از مقامات و مسئولین کمتر در بین مردم و به خصوص جوانان حاضر می شوند هم، همین است. ۳. شخصیت اصلی داستان: نماد شجاعت و مسئولیت پذیری و عاطفه و مهربانی و شجاعت و شجاعت و شجاعت و.... و انسانیت. بهترین تاثیر این فیلم برای شخص بنده این بود که یادآوری کرد که ما درون خود گوهرهایی فراموش شده داریم. گوهر شجاعت. گوهر دوری از منفعت طلبی ها و مصلحت اندیشی های شیطانی. گوهر احساس مسئولیت در قبال دیگران. ما (بنده و امثال بنده) شجاع نیستیم‌. نسبت به خیلی از مسائل بیخیال و بی تفاوت هستیم. حتی در موارد جزئی. نمی گویم شجاعت رفتن به جنگ را نداریم (که نداریم)، حتی شجاعت انتقاد و مطالبه گری را هم از دست داده ایم. یه مثال کوچیک بزنم: بنده شخصا هر بار که به مطب دکتری مراجعه می کنم و بعد از صرف وقت و هزینه، خانم دکتر قبل از اینکه صحبت های بنده تمام شود و قبل از توضیح درست نسخه، زنگی رو به صدا درمی آورد به این معنی که نفر بعدی وارد شود، به خودم قول می دهم که دفعه ی بعد یادآوری کنم که دکتر وظیفه دارد حداقل ده دقیقه وقت به هر بیمار اختصاص دهد. ولی دفعه ی بعد باز بیخیال می شوم. یا هر بار که احساس می کنم که فلان استاد یا سخنران اگر فلان نکته رو رعایت کند تاثیر حرفش بیشتر می شود یا اصلا فلان حرفش درست نیست، باز حوصله نمی کنم که در برگه ای یا پیامکی مطرح کنم. و .... و صدها مثال کوچک و بزرگ دیگر. بدتر اینکه ما گاهی این سستی و بیخیالی و ترس را با عناوین مذهبی و مودبانه کادوپیچ و تزیین می کنیم. بنده وقتی شخصیت اول فیلم را می دیدم حسرت می خوردم. چون من شخصا تا کنون در زندگی برای هیچ چیز ارزشمندی نجنگیده ام. نه با خودم‌، نه با دوستانم و نه با دشمنانم. تمام شدن مصلحت اندیشی بزدلانه و منفعت طلبی خودخواهانه را نباید از مقامات سیاسی و اقتصادی و کلا از اون بالا انتظار داشت و نباید منتظر آنها بود‌. باید از خودمان و از توده ی مردم شروع کنیم. نکته ی دیگر شخصیت اصلی فیلم، مهربانی او بود. در جایی از فیلم موهایش را میتراشد تا بچه های یتیم خانه کمتر از تراشیده شدن موهایشان ناراحت باشند. در آن بحران و فاجعه، حواسش فقط به غذای بچه ها نیست. حواسش به دل بچه ها هم هست. ما غالبا در کارها و برنامه های جدی، راه را بر عواطف می بندیم. چه کاری مهم تر از اینکه حواسمان به دل همدیگر و به شادی و غم همدیگر باشد؟ ۴. همسر شخصیت اصلی: از نظر بنده مهمترین شاخصه ی او، احساس عزت از تحت ولایت همسر خود زندگی کردن بود. به یاد صحبت جنابعالی در تاسوعای امسال افتادم با این مضمون که «اگر زن های ما فضیلت ندارند به این دلیل است که مردهای ما بی فضیلت شده اند، بسیاری از زن ها به اینکه تحت ولایت همسر خود زندگی کنند و دنباله رو او باشند عشق می ورزند، فقط کافی ست شایستگی ولی بودن را در مرد خود ببینند.» ویژگی دیگر این زن، شجاعت زنانه ی او بود. (البته زنی که کنترل یک روستای طاعون زده را در دست گرفته بود هم نماد دیگری از شجاعت زنانه بود.) شجاعتی که بیشتر از شجاعت مردانه با بغض و گریه کردن و نفرین کردن و حتی آه و ناله کردن همراه است و کمتر با سلاح و اسب و جنگ و... ولی شجاعتی ست که از دل می جوشد و با صبر ظهور می کند. و شجاعتی ست کارساز و راه گشا و انسان ساز. ۵. پسر شخصیت اصلی (فضل الله ): پرسشگر، حق جو، مهربان و به تبعیت از پدر و مادر شجاع. فیلم در این شخصیت نپذیرفتن حرف غیر حق و غیر مستدل و فکر کردن را از همان سنین نوجوانی نشان می دهد. در حالی که متاسفانه الان در محیط های به خصوص آموزشی و خانوادگی سکوت و تایید کردن هر حرفی به خصوص حرف معلم و استاد و بزرگتر نشانه ی ادب محسوب می شود و نوجوان هر چه بی سوال تر و بی انتقادتر باشد، مودب تر شناخته می شود. ۷. آقای دکتر: وطن پرستی شریف ولی ناامید و محافظه کار و ترسو. کسی که باخت را پیش از تمام شدن بازی قبول کرده است. شاید اگر الان زنده بود به نظریه ی معامله ی با کدخدا اعتقاد داشت. ۸. برادر شخصیت اصلی: یک آدم کش و وطن فروش محترم و روشنفکر. و شیک پوش و دست به قلم. کسانی که از جهل مردم برای خود نام و نان میخرند و خود را مالک مردم و ولی نعمت مردم می دانند. امروز هم تعدادشان کم نیست. کسانی که دستی در فرهنگ دارند تا مردم را جاهل نگه دارند، دستی در سیاست دارند تا از قدرت به ثروت برسند و دستی در اقتصاد دارند تا نگذارند کسی وارد حلقه ی خونخوار آنها بشود.تعجب برانگیزتر اینکه با همه ی جنایات و خباثت هایشان، چون شیک می پوشند و شیک حرف می زنند و مرکب های شیک سوار می شوند و در خانه های شیک زندگی می کنند در نزد مردم جاهل نگه داشته شده، محترم ترند از فقیری که فقط فقیر است. و این یک مسئله ی هولناک است که مردم بوی تعفن این آدم ها را هیچ وقت و در هیچ جای تاریخ خوب درک نکرده اند تا آنها را در خانه های شیک شان زنده به گور کنند. 9. فردی که آذوقه را انبار می کرد و به انگلیسی ها می فروخت: امروز هم کم نیستند. یا به اسم کاسبان تحریم یا کاسبان برجام، یا دلال نفت یا مافیای ارز یا قاچاقچیان دارو و...‌‌. اگر در برزخ هر انسان گناهکاری به صورت حیوانی که خصلت های شبیه او داشته مجسم می شود، نمی دانم این افراد که امروز به جز آذوقه، دین و اعتقاد و عفت و خون مردم خود را به شیاطین می فروشند، به شکل چه حیوانی محشور می شوند؟ مگر ما حیوانی به این پستی داریم؟ جایی در فیلم اشاره می کند که خانواده ی این فرد در انگلستان زندگی می کنند. از طرفی می داند مصیبت ملت گریبان خانواده اش رو نمی گیرد و از طرفی در مواقع حساس خانواده اش در دست انگلیسی ها گروگان است. شاید اگر آقازاده های مملکت ما هم بیشتر در داخل ایران زندگی کنند و درس بخوانند، پدران محترمشان، هم بیشتر به فکر رفع مشکلات جامعه خواهند بود و هم شجاع تر خواهند بود.۱۰.دختر شخصیت اصلی و نامزدش: عشق و ازدواج در سنین اولیه ی جوانی و حتی سنین نوجوانی. راه حلی پر از محاسن و البته فراموش شده. ۱۱. افراد انگلیسی: شیاطینی با برنامه، وظیفه شناس و مغرور که در رسیدن به اهداف خود از هیچ پستی و وحشی گری ابایی ندارند. تلاش و انگیزه ی غبطه برانگیزی برای رسیدن به اهداف نامقدس و ضد انسانی خود دارند که گویا ما یک درصد آن را برای اهداف مقدس و انسانی خود نداریم. کینه و خشمی که با دیدن این فیلم از انگلیسی ها در دل بنده ایجاد شد، توصیف نشدنی ست. در آخر یک پیشنهاد دارم: بعد از اتمام اکران فیلم، در فضای مجازی یک قراری بزاریم و در یک روز مشخص از سراسر کشور به تهران، جلوی سفارت انگلستان برویم. آتش زدن و .... در کار نباشه. فقط عکس ها و بنرهایی از فیلم دستمون باشه و پلاکاردهایی با مضامینی مثل: اگر هزار سال هم بگذرد، از شما انتقام می گیریم. یا اگر هزار سال هم بگذرد، خباثت های شما را فراموش نمی کنیم. و....‌ این کار به نظر بنده چند حسن دارد: ۱. کمی آتش دلمان خنک می شود. ۲. به ظالمان کوچک و بزرگ گوشزد می کنیم که ظلم فراموش شدنی نیست. ۳. بدون صرف هزینه ی مادی، فیلم شهرت بین المللی پیدا می کند.۴. به فیلم سازان جشنواره ای این پیام را می رساند که مردمی هستند که فارغ از نظر به اصطلاح روشنفکران و داوران جشنواره ها و .‌‌.. خودشان تصمیم می گیرند چه فیلمی را تحسین کنند. حتی اگر آن فیلم در بدترین سالن ها و بدترین سانس ها نمایش داده شود. ۵.به فیلم سازان جوان این پیام و نوید را می دهد که می توان با یک فیلم جریانی فراتر از مدل پوشش و ... به راه انداخت. نظر جنابعالی چیست؟ ببخشید خیلی طولانی شد. ممنون. التماس دعا.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نکات خوب و ارزنده‌ای را نسبت به فیلم «یتیم‌خانه‌ی ایران» مدّ نظر قرار داده‌اید. عنایت داشته باشید که نویسنده و کارگردان محترم سعی دارد دو دیدگاه از دو نوع روحانیت را نسبت به نحوه‌ی برخورد با استعمار، متذکر شود و این‌که آن روحانی مبارز و مردمی را در آن صحنه به آن شکل که در حال تهیه‌ی قلیان است؛ نشان می‌دهد می‌خواهد بیننده را اولاً: متوجه کند که روحانیت مرعوب حتی رئیس نظمیه‌ی وقت نمی‌شود و لذا آتش‌گردانِ قلیان را به او می‌دهد که بچرخاند. کاری که مرحوم مدرس«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» می‌کرده تا عوامل رضاخانی را تحقیر کند. ثانیاً: کارگردان و نویسنده خواسته است از آن طریق نشان دهد حتی در چنین بحران‌هایی باز روحانیت هستند که مرجع نیروهای امنیتی خواهند بود. در هر صورت عموماً این نوع فیلم‌ها ابعاد نهفته‌ی غیر مستقیمی دارند که باید مدّ نظر قرار گیرد. موفق باشید

17600
متن پرسش
با سلام خدمت استاد ارجمند: لازم به ذکر است که بنده از شاگردانتان نیستم و با میاحث شما آشناییتی ندارم و لطف می کنید اگر پاسخ مرا به صورت عمومی دهید: مهمترین سوال بنده اینست که رهبری در یک سری مسائل چرا قاطعانه و محکم وارد نمی شود زیاد شنیدم که می گویند باید مردم بخواهند و تا مردم به آن بصیرت نرسند رهبری نمی تواند کار کند یا جلوتر از مردم حرکت کند. ولی اصلا نمی توانم این پاسخ را هضم کنم و اصلا من مطمئنم اگر رهبری در یک سری مسائل وارد شوند مردم واقعا خوشحال می شوند که حداقل یک نفر در این جامعه به فکر مردم است و پشتشان است. مثلا در همین حقوق های نجومی درست است که صحبت کردند به مسئولین گفتند پیگیری کنید اینها را و... ولی وقتی مسئولین کوتاهی کردند رهبری آیا نباید کاری کند؟ مگر اینها پول بیت المالی نیست که امام علی (ع) اینقدر رویش حساس بود که به ایشان می گفتند حکومتت پایدار نمی ماند و جنگ و اینها می شود اگر بخواهی بیت المال را مساوی تقسیم کنی می فرمودند بشود. یا اینکه حضرت علی (ع) وقتی می فمند یکی از کارگزاران اقتصادی ایشان اختلاس و خیانتی کرده می گویند که سریع عزلش کنید، حبسش کنید و در نماز جمعه 35 ضربه شلاق بزنید. خب چرا رهبری اینقدر قاطع و محکم و سریع عمل نمی کنند و رهبری در سخنرانی اخیرشان با دانشجویان گفتند که البته اگر یک جایی حس شود که اصل نظام در خطر است رهبری مستقیما وارد می شود. سوال من این است مگر آرمان های نظام جزء اصل نطام نیست؟ مگر عدالت جزء آرمان های نظام نیست؟ چرا پس مستقیما وارد نمی شوند؟ من با سیاست های خارجی رهبری بسیار موافقم ولی آن قاطعیت در سیاست های خارجی ایشان را در سیاست داخلی شان نمی بینم. مگر در قانون اساسی نیامده که رهبری وظیفه نظارت بر سه قوه را دارند خب این چه نظارتی می شود که این همه مشکل در قوه ها وجود دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر نمی‌کنم مقام معظم رهبری موضوعات را پیگیری نکنند، می‌ماند که ایشان در این شرایط متوجه‌ی مشکلاتِ زیرساختی و تاریخی ما هستند و برای برگرداندن امور، به مسیر اصلی، حکمت و حوصله‌ی لازم به به‌کار می‌برند تا تشنجی ایجاد نشود و برای آبادکردن دهی، شهری خراب نگردد. موفق باشید

17061
متن پرسش

با سلام خدمت استاد بزرگوار چند تا سوال از محضرتان داشتم: 1. موضع شاه در مقابل مسئله نقد غرب چه بود؟ اینکه گفته می شود شاه با این مسئله مشکلی نداشت درست است؟ اگر درست است علت آن چه بود؟ 2. چرا عمده کسانی که در مسیر غرب شناسی فردیدی قرار می گیرند از انقلاب و فضای حماسی آن دور می شوند و به نوعی روشنفکری منفعل و البته منتقد تبدیل می شوند؟ آیا این دستگاه غرب شناسی مشکل دارد یا مشکل از جای دیگری است؟ 3. چه خصوصیتی در غرب شناسی فلسفی نهفته است که هر کس که به آن دل می دهد از درون دچار یک حرارت و شوریدگی عجیبی شده و وجودش دچار تلاطم و بی قراری می شود؟ 4. آیا امکان دارد به لحاظ ثبوتی حرف های اندیشمندان غربی مطابق با حقیقت باشد؟ آیا در عالم اثبات واقع هم شده است؟ با توجه به اینکه برخی قائلند کفار و غیر شیعه هیچ گاه حرف حقی ندارند و اگر هم حرف حقی بر زبانشان جاری می شود از شیعه به عاریت رفته است. ممنون.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: گفت: «تو پای به راه در نِهْ و هیچ مپرس / خودْ راه بگویدت چون باید کرد». از نوع سؤالاتتان برمی‌آید که چندان در جریان غرب‌شناسی آن‌طور که باید و شاید نیستید. پیشنهاد اولیه‌ی بنده آن است که از طریق کتاب‌های مرحوم شهید آوینی، معنای درست و رویکردِ صحیحی که ما در نسبت انقلاب اسلامی باید در غرب‌شناسی داشته باشیم، به‌دست آورید و سپس باز به سؤالات خود بنگرید، در آن صورت موضوع فرق خواهد کرد. آن‌هایی که می‌گویند نیاز نیست به غیرِ شیعه رجوع کرد؛ باید متذکر این سخن علی«علیه‌السلام» باشند که حضرت می‌فرمایند: «اطْلُبُوا الْعِلْمَ وَ لَوْ بِالصِّینِ وَ هُوَ عِلْمُ مَعْرِفَةِ النَّفْسِ وَ فِیهِ مَعْرِفَةُ الرَّبِّ عَزَّ وَ جَل» در این حدیث حضرت می فرمایند مراد از علمی که باید در چین به دنبال آن بود علم معرفت النفس است که سبب معرفت خداوند عزوجل می شود. "من عرف نفسه عرف ربه". مراد از چین احتمالا کنایه از دوری باشد. موفق باشید

15936
متن پرسش
سلام استاد عزیز: با توجه به حدیث جنود عقل و جهل امام خمینی (ره)، فرق بین کبر و عجب در چیست؟ چون بعضی مواقع خود شخص هم متوجه نیست که دچار عجب شده است. برای رفع آنها چه باید کرد؟ لطفا به اختصار بیان بفرمایید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: «عجب» زیرمجموعه‌ی کبر است. اگر انسان متوجه نور توحید افعالی بشود، و همه‌چیز را از خدا بداند کمالی برای خودش به صورت استقلالی قائل نمی‌باشد و در همین رابطه، توفیقاتی را هم که به‌دست می‌آورد از خدا می‌‌داند و برای رهایی از «عجب» به خود می‌گوید: «هر عنایت که داری ای درویش / هدیه‌ی حق بدان، نه کرده‌ی خویش». موفق باشید

15091
متن پرسش
بسمه تعالی سلام: اگر قیامت همین الان است و پیامبر (ص) می فرماید «الان قیامتی قائم» آیا می شود گفت که بعضی ها برزخ ندارند و وقتی رحلت کردند در قیامتند چون طبق قاعده ما می شویم قیامت نه می رویم قیامت، و برزخ هم برای این بود که ما را پاک کنند حال کسی که پاک پاک است پس باید وقتی رحلت کرد قیامتی شود نه برزخی؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است. یعنی امثال ملاصدراها از آثارشان پیدا است که در همین دنیا، برزخ خود را طی کرده‌اند و به تجرد قیامتی رسیده‌اند. به همین جهت قرآن می‌‌فرماید: «وَ نُفِخَ فِي الصُّورِ فَصَعِقَ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ إِلاَّ مَنْ شاءَ اللَّهُ ثُمَّ نُفِخَ فيهِ أُخْرى‏ فَإِذا هُمْ قِيامٌ يَنْظُرُونَ» (68/ زمر). در این آیه روشن می‌کند که عده‌ای فوق نفخه‌ی صور هستند و نفخه‌ی صور به آن‌ها برخورد نمی‌کند تا به قیامت‌شان منتقل کند، زیرا در قیامت هستند. که در روایت، مصداق کامل این نوع افراد را اهل‌البیت«علیهم‌السلام» می‌داند. موفق باشید

14865
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: همانطوریکه مستحضرید در متون دینی احادیثی دال بر «اول ما خلق الله العقل»، «نور نبیک یا جابر» و ... وارد شده و عرفا آن را به عنوان اول ماصدر، حقیقت محمدیه (ص)، عقل اول و... لحاظ فرموده اند. همچنین از دو فیض اقدس و مقدس ذکر به میان آمده، آنچه ذهن اینجانب را به خود مشغول ساخته این است که بالاخره انسان کامل وجود منبسط یا فیض مقدس است؟ در حالیکه می دانیم فیض مقدس و وجود منبسط، فیض است و حکمی ندارد با سنگ سنگ و با دره دره است ... یا اینکه انسان کامل مظهری کامل و آئینه ایی تمام برای این وجود منبسط و فیض یگانه الهی است؟ آیا انسان در قوس نزول مظهر امر یگانه الهی و فیض منبسط و باطن آن فیض اقدس است که در قوس صعود با آن (عقل کل) متحد و بلکه بالاتر از آن گام می نهد؟ از طرفی برخی روایات اشاره دارد که عقل یک موجود ذی شعور (و یک ملک با ویژگی خاصی) می باشد .... این چگونه با تطبیق عرفا که انسان را صادر اول دانسته و در توجیهی بین حکمت و عرفان سعی در یکی دانستن این دو مقام دارند قابل توجیه است؟ حائز اهمیت است که بدانیم در تعابیر عرفا به صراحت آمده که انسان مظهر ذات و صفات و افعال خداست، مستحضر هستید که ذات و صفات ذاتی خداوند نامحدود بوده و بقول استاد فرزانه علامه جوادی آملی (حریم ممنوعه است) و ایشان تاکید می نمایند که مظهریت برای انسان و نیز سایر موجودات از محدوده ی فعل و اسمای فعلی خداوند سبحان آغاز می شود که این موضوع در ظاهر کلام عرفا لحاظ نشده است ... مطلب بعدی اینکه خلقت ارواح قبل از ابدان را چگونه تبیین می فرمائید و این با نظریه ملاصدرا براحتی قابل جمع نیست. آیا وقت آن نرسیده که بجای توجیه حقیقت با نظریه بزرگانی و اعاظمی مانند ملاصدرا و یا عرفا بر اساس آموزه های عمیق ولایی و معرفتی به نقد این نظرات نیز پرداخت و صرفا در بررسی این متون به عنوان شارح طی طریق ننموده بلکه نوع آوری، نقد صحیح و نظریه پردازی عالمانه و منصفانه نیز داشته باشیم، البته از تلاش و زحمات حضرتعالی که کم و بیش با آثار کلامی و مبنانی شما مانوس هستم کمال تشکر را دارم. استدعا دارم حوصله فرموده پاسخهای این حقیر و ارادتمند خویش را به تفکیک و حتی الامکان تفصیلی مرحمت فرمائید. با تشکر طول عمر با برکت و موفقیت روزافزون حضرتعالی را از خداوند سبحان و امام برحق ثامن الحجج (ع) که از مجاورین آن سرور هستم، مسئلت می نمایم. ومن الله التوفیق سید رضا نوعی (حکیم)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- فیض مقدس از آن جهت که مظهر تامّ اسماء و صفات الهی است، با انسان کامل منطبق است که محلِ «علّم آدم الاسماء کلّها» است. و انسان کامل از آن جهت که خلیفة اللّه است در مقام فیض منبسط نیز می‌باشد به همان معنایی که در کنار هر مخلوقی حاضر است و هر مخلوقی در ذات خود رسول اللّه را می‌شناسد 2- صادره‌ی اول از جهتی فیض مقدس است که به جهت قربِ مطلق، همه‌ی کمالات حضرت حق را به‌جز واجب‌الوجودبودن داراست و بدین معنا می‌توان در اصطلاح فلسفی «عقل کلّ» گفت. و از آن جهت که فیض مقدس در مقام واسطه‌ی فیض الهی است و به عنوان انسان کامل دارای قوا می‌باشد، می‌توانیم فرشته‌ای را مظهر آن عقل کلّ نامید و مطابق حدیث «حقیقت نوری اهل‌البیت» فرشتگان به نور امامان معصوم«علیهم‌السلام» تهلیل و تقدیس خداوند می‌کنند و در عالَم، نقش‌آفرینی می‌نمایند 3- این‌که گفته می‌شود انسان کامل مظهر ذات و صفات الهی است، نظر به توحید ذاتی دارند که هر وجودی را مظهر وجود حق می‌دانند همچنان‌که در توحید صفاتی، هر صفاتی را مظهر صفات الهی می‌دانند 4- حوزه‌ی فلسفه‌ی صدرایی در آن حدّ نیست که موضوع خلقت ارواح قبل از ابدان را به میان آورد ولی معارفی را مطرح می‌کند که شما می‌توانید آن روایات را تصدیق کنید و یا حدّ اقل بعید ندانید. زیرا خلقت ارواح قبل از ابدان در عین ثابته‌ی مخلوقات مطرح است و حرکت جوهری ملاصدرا در بحث «النفس جسمانیة الحدوث...» می‌تواند روشن کند تجلیّات فیض الهی برای تبدیل قوه به فعل در مرحله‌ای، تجلیِ آن روح است که قبل از بدن خلق شده 5- با نظر به معارف صدرایی و عرفان محی‌الدین، انسان بهتر متوجه‌ی حقّانیت علوم اولیاء معصوم می‌شود و زبان تبیین آن علوم نیز بهتر فراهم می‌گردد مثل کاری که حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» در کتاب «مصباح‌الهدایه» انجام داده‌اند. موفق باشید  

14862
متن پرسش
بسمه تعالی سلام: چگونه باید متوجه شویم وظیفه مان در این برهه تاریخی چیست؟ برای یک خانم متاهل تشخیص این وظیفه راحت تر است اول همسرداری، دوم تربیت فرزند و بعد چیزهای دیگر،اما دختران مجرد چه؟ استاد می خواهم در تاریخ زمانم باشم، می خواهم در راستای جریان سازی تمدن نوین اسلامی گامی برداشته باشم اما نمی دانم چگونه و با انجام چه کاری؟ بنده 24 ساله مجرد هستم، لیسانس روانشناسی گرفتم اما خواندن آن درسها اذیتم می کرد احساس می کردم دارم بیهوده انرژیم را تلف می کنم، خودم را مشغول مباحث شما (جلسات و کتب شما) کرده ام، دانشجوی حوزه علوم اسلامی دانشگاهیان دانشگاه اصفهان هستم، از جلسات اساتیدی همچون حاج آقا ...و ... استفاده می کنم، می خواستم به حوزه بروم که با مخالفت خانواده رو به رو بودم، ان شاء الله تا جایی که بشود اهل اتلاف وقت نیستم، زیاد از حد نمی خوابم، تلویزیون را خیلی محدود تماشا می کنم، با انجام همین کارها و مراقبت از نفس در تاریخ زمانه ام هستم؟ بنده بر خلاف جو اطرافم با انقلاب و رهبری شهدا انس دارم به لطف و هبه الهی (خصوصی) التماس دعای زیاد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نحوه‌ی حضور در این تاریخ در ابتدا آن است که زمانه‌ی خود را درست درک کنیم و در فضایی که در آن افراط و تفریط نیست، آن‌چه به عنوان وظیفه پیش آمد، عمل نماییم. در متن انجام چنین وظیفه‌ای خداوند آن‌چه را مصلحت دید در مقابل ما می‌گشاید. عمده خوب‌عمل‌کردن به وظیفه است حتی اگر وظیفه‌ی امثال شما فعلاً، عمیق‌عمل‌کردن باشد. موفق باشید

14068

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: استاد کسی از طلبه ها بود که عاشق آیت الله شجاعی است و بیشتر آثارشان را خوانده و مقالات را یک دور خوانده بود. بنده با اجازه تان شرح مقالات را به او دادم. بسیار مشتاق بود. اگر صلاح نمی دانید بگویم گوش ندهد. (اگر بگویم گوش می دهد).
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آن رفیق، عاشق خوب کسی شده است. إن‌شاءاللّه شرح بنده، «آن‌چنان را آنچنان‌تر» می‌کند. موفق باشید

14022

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: استاد شما در زمینه صحیفه سجادیه اثری ندارید یا بنده ندیدم؟ بجز دعای مکارم الاخلاق؟ اگر بخواهیم قوی کار کنیم چه شرحی را با آن بخوانیم؟ کتاب شهود و شناخت خوب است؟ آیت الله جوادی هم به آن مقدمه نوشته اند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: علاوه بر شرح دعای «مکارم الاخلاق»، عرایضی نیز در شرح مناجات «تائبین» شده است که به صورت جزوه در اختیار عزیزان می‌باشد. شرح عربیِ سید علی‌خان حسینی تحت عنوان «ریاض السالکین» مطالب خوبی دارد. موفق باشید

12155
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: «ثانیا ملکه عصمت یک فضیلت و شرافت علمیه اختیاریه بوده، و از صفات نفوس پیامبرانست که بر همین اساس موجب کرامت و شرافت آنها شده است؛ و آنان را از سایر افراد امت متمایز نموده است عیناً مانند ملکه طبّ و ریاضی و هیئت که طبیب بدن را از سایر افراد متمایز، و ریاضی دان و اخترشناس را از سایر افراد مشخص می نمایند؛ با این تفاوت که ملکه ی عصمت، ملکه ی وصول به واقع و متن حقیقت و علم حضوری نسبت به اشیاء و وصول به واقعیت خارجی می باشد که البته چون در متن خارج گناه معنی ندارد گناه و خطا در پیامبران نیز معنی ندارد.» متن مذکور قسمتی از جلد اول کتاب امام شناسی حسینی تهرانی می باشد. لطفا توضیحی درباره این قمست بفرمایید که: «ملکه ی عصمت، ملکه ی وصول به واقع و متن حقیقت و علم حضوری نسبت به اشیاء و وصول به واقعیت خارجی می باشد که البته چون در متن خارج گناه معنی ندارد گناه و خطا در پیامبران نیز معنی ندارد.» با تشکر
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: مثل آن‌که شما هرگز تصور خوردن آتش گداخته را نمی‌کنید، معصوم به جهت نور علم حضوری‌اش نسبت به گناه هرگز نه به گناه مبادرت می‌کند و نه تصور عمل به آن را در خود می‌پروراند، و از آن‌جایی که گناه یک امر وَهمی است برای معصوم که علم‌اش به واقعیات است گناه‌کردن واقع نمی‌شود. موفق باشید

11887

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: آیا مطرح کردن مسائل معرفت النفس و مسائل براهین صدیقین و حرکت جوهری و مسائل مربوط به معاد در رده های سنی دوره دبیرستان در حلقه های صالحین بسیج را مجاز می دانید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حرکت جوهری نیاز نیست ولی سایر مباحث را می‌توانند بگیرند. موفق باشید

9742
متن پرسش
با سلام و تهیت خدمت عالم عزیز مکرم بنده نواز: جسارتا بنده بعد از شنیدن ماجرای سحر شدن بدن پیامبر (ص) توسط یک یهودی کمی متعجب شدم. فکر می کردم با توجه به این که جسم پیامبر کاملا تحت تدبیر روح قدسی ایشان است امکان نفوذ سحر و جادو در بدن ایشان هم نباشد. اما بعد از کمی تأمل دریافتم که با توجه به این که سحر و جادو با تکیه بر منابع شرور مثل اجنه و شیطان و نقایص ذاتی نشئه دنیا بر موجودات تأثیر می گذارند و از آن جا که بدن انسان و پیامبر (ص) نیز از همین نشئه خاکی و قهرا متصف به نقایص آن است پس بدن معصوم و غیر معصوم در امکان تأثر از سحر و جادو و دیگر شرور یکسان باشد. البته از طرف دیگر هم می دانیم که جسم انسان تحت تدبیر روح است و روح قدسی معصوم می تواند بدن ایشان را نیز از بسیاری از آفات حفظ کند هر چند این اطلاق ندارد چون به هر حال تعلق جسم به روح موقت و دارای شدت و ضعف است حتی برای معصومین. پس آیا می توان نتیجه گرفت که به علت همین نقیصه ذاتی است که سحر و جادو می تواند در بدن حتی معصومین نفوذ کند چه آن که بیماری و دیگر شرور دنیایی نیز بر بدن شریف ایشان تأثیر می گذارد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: آن نوع بیماری ها که به جهت عدم تعادل روح باشد در معصومین«علیهم السلام» نمی تواند وجود داشته باشد. ولی آن نوع بیماری که به جهت عوامل خارجی یا ناتوانی جسم باشد می توانند بدن معصومین را نیز تحت تأثیر قرار دهند و ساحر چون از طریق متأثرکردن خیال کار خود را انجام می دهند از آن جایی که خیال معصومین سراسر پاک و نورانی است، هرگز تحت تأثیر ساحران قرار نمی گیرد تا آن ها بتوانند معصومین را از این طریق بیمار کنند لذا روایاتی که بحث مسحورشدن اولیاء معصوم را به میان می کشد قابل اعتناء نیست. موفق باشید
6826
متن پرسش
سلام علیکم استاد من یکبار فایلهای شرح معرفت نفس و آشتی با خدا را گوش کردم . الان هم دارم روی کتاب از برهان تا عرفان کار میکنم و طبق برنامه ای که دارم سپس میخواهم روی کتاب خویشتن پنهان کار کنم و سپس فایلهای صوتی معاد را گوش کنم و پس از آن تفسیر و تشریح مجموعه مقالات استاد شجاعی را تهیه کنم. حال دو سوال داشتم اول اینکه من مباحث فلسفی شما را به راحتی متوجه میشوم وچندماه پیش رفتم دی وی دی رحیق مختوم (شرح اسفار آیت الله جوادی ) را تهیه کردم ولی هیچی نمیفهمم.میخواستم بپرسم برای آموختن فلسفه همین مباحث شما کافیست یا باید مطالب دیگر بزرگان را هم بخوانم؟ و برای اینکه رحیق مختوم را متوجه بشوم باید ازقبل فلسفه مشاء و اشراق را یاد داشته باشم یا اینکه علوم دیگری نیاز است برای اینکه بتوان شرح اسفار آیت االله جوادی و یا شرح فصوص الحکم را متوجه شد ؟ اگر نیاز است میتوانید سیر مطالعاتی دروس پیش نیاز اسفار و فصوص را برایم بگویید سوال دوم اینکه شما هر سه جلد مجموعه مقالات استاد شجاعی را شرح داده اید یا فقط جلد اول آن را ؟ سوال سوم : شما در کتابی در خصوص عالم دینی فرموده بودید.حال من برای این عالم دینی خودم مباحث و سیر مطالعاتی شما را انتخاب کردم .آیا باید وارد عالم دیگر علما هم شد یا فقط روی آثار شما کار کنم؟ سوال چهارم : نمیدانم چرا وقتی مباحث دکتر دینانی( مباحث مربوط به عرفا و حکما) را دنبال میکنم دل ام یاری نمیکند و پای رفتن اش لنگ میزند و گاهی هم برایش حجاب پیش می آید اما با مباحث شما چنین قضیه ای رخ نمیدهد و حتی در شرخ نامه ی 31 نهج البلاغه آنقدر این دل پای رفتن گرفته بود که از رفتن باز نمی ایستاد و از هرچه عارف و حکیم از مولوی بگیر تا حافظ از صدرا بگیر تا ابن سینا بی نیاز شده بود و الطاف ربوبی را در حد بضاعت خود حس میکرد .با این حال پیگیری آثار استاد دینانی لازم است یا خیر ؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در صورتی که با ادبیات عرب آشنا باشید و با مقدماتی که طی کرده‌اید و بدایة‌الحکمة را نیز کار کرده باشید، اگر متن اسفار را جلوی روی خود قرار دهید و با شرح استاد مطالب را دنبال کنید إن‌شاءاللّه متوجه نکات ظریف اسفار می‌شوید. 2- بنده هرسه جلسه را شرح داده‌ام 3- آثار بنده باید مقدمه‌ای باشد تا بتوانید با آثار علمائی مثل حضرت امام و شهید مطهری و علامه طباطبایی و آیت‌اللّه جوادی و آیت‌اللّه حسن‌زاده و امثال این‌ بزرگان مأنوس گردید 4- این یک قاعده است که روح‌ها مشرب‌های متفاوتی دارند. بحث در مورد آقای دکتر دینانی نیست که ایشان برای ما بسیار محترم‌اند، ولی شما باید ببینید با کدام مشرب می‌توانید تشنگی خود را سیراب کنید. خدا را شکر که از چشمه‌ی آل‌اللّه«علیهم‌السلام» که در نامه‌ی 31 مطرح است، احساس سیرابی می‌کنید. موفق باشید
3991
متن پرسش
باسلام.چراخدای متعال بدون واسطه بابندگان ارتباط برقرارنکردند؟یعنی چراهمه ی عقول راقدسی نکردندتابتوان مستقیما ارتباط داشت؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عقل‌ها باید خودشان رشد کنند تا آماده‌ی اُنس با خدا شوند، اگر خداوند عقل‌ها را بدون تلاش انسان ها قدسی کند که دیگر کمالی برای انسان‌ها نیست. موفق باشید
2255

جامعه سازیبازدید:

متن پرسش
سلام جامعه سازی، در نگاه استاد چیست؟ شکل دادن گروه ها و جامع تخصصی در نگاه استاد، چه اصول و راهبردهایی را می طلبد؟ برای پاسخ گرفتن در مورد سوالهای فوق چه منابع دیگری برای مطالعه وجود دارد؟ معرفی نمایید با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: شاید جواب سوال خود را در کتاب «تمدن زایی شیعه» پیدا کنید. موفق باشید.
1803
متن پرسش
سلام استاد درآیه 48سوره نمل خداوندمحل زندگی قوم صالح راباکلمه مدینه مشخص کرده است. مگرمدینه به جایی نمی گویند که ازلحاظ تقوای مردمان آن دیارآباد باشدپس چرادراین آیه از مدینه به جای قریه استفاده کرده است درحالی که قوم صالح افراد فاسدی بودند؟(طبق تفاسیر قریه به جایی می گویندکه مردمان آن دیار بی ایمان باشندهرچندآن شهر به لحاظ ظاهر آباد باشد؟یادرآی 67سوره حجر درباره قوم لوط نیز از واژه مدینه استفاده کرده است چرا؟ لطفا توضیح دهید ممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام طبق همین آیات که ملاحظه می‌فرمایید، نمی‌توان این تعریف را برای مدینه تعمیم داد که همیشه به معنای محل که مدینه زندگی افراد با ایمان است. موفق باشید
1582

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام در جلسه ی سلوک ذیل اندیشه امام خمینی این هقته فرمودید پیامبر ارکم فرموده هرکسی صورتی صورتگری کند در روز قیامت می گویند در این صورت به دم و اگر نتوانست به جهنم می رود سوال من این است که در مناسبتها و کارهای مختلفی مجبور به طراحی پوستر و یا بنر با کامپیوتر هستیم آیا این هم همان صورت گری می باشد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: در روایت داریم عن ابی‌العباس، عن ابی‌عبدالله قال: «سَاَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ‌الله عَزَّ وَجَلَّ (یَعْمَلوُنَ لَهُ ما یَشاءُ مِنْ مَحاریبَ وَ تَماثیل)، مَا الَّتماثیلُ الَّتی کانوُا یَعْمَلوُنَ؟ قالَ وَ اللهِ ما هِیَ التَّماثیلُ الَّتی تَشَبَّهَ النّاسَ وَلکِنْ تَماثیلُ الشَّجَرِ وَ نَحْوه». راوی می‌گوید: از امام صادق در مورد آیه‌ای که خداوند فرمود، سوال کردم؛ (جنّیان برای حضـرت سلیمـان هرچه می‌خواست از محراب‌هـا و پیکرهـا می‌ساختند) آن تماثیـل که جنیان می‌ساختند چه بوده ؟ حضرت فرمودند: والله پیکرهایی شبیه انسان نبوده بلکه تماثیلِ درخت و امثال آن بوده است. پس مواردی که می‌فرمایید شامل صورتگری نمی‌شود. موفق باشید
619

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
ba salam khedmate ostad taherzade soale man in ast keh dar sharayete konoony vazifeheye man be onvane yek dokhtare mosalman chist? aya tahsil dar yek reshteye mohandesi dar sharayete feliye daneshgahha ,manye bandegie maneh? ba tashakor .eltemase doa...
متن پاسخ
علیکم السلام باسمه تعالی هدف اصلی حیات زمینی ما بندگی خداوند است تا راهی به حقیقت محض و کمال مطلق بر جان خود بگشاییم، منتها بستر بندگی برای هرکس فرق می‌کند. ببینید خداوند چه چیزی پیش می‌آورد، اگر بندگی در بستر خانه‌داری و همسرداری را پیش آورد، از آن استقبال کنید و اگر بندگی در بستر فعالیت‌های دانشگاهی را پیش آورد، از آن استقبال کنید. در هر حال: «در تمام کارها چندین مکوش ..... جز به کاری که بُوَد در دین مکوش» موفق باشید
20830
متن پرسش
سلام: سالهای گذشته در جوانی شدیدا درگیر بازیهای کامپیوتری بودم همینطور بازی می کردم و همینطور از خدا می خواستم من را رهایی بخشد و در نهایت با لطف خدا و آشنایی با شما ترک کردم و همه دم و دستگاه رو فروختم. اخیرا در حالی که دوران جوانی دارد به انتها می رسد با این موبایلهای لعنتی و دنیای بی نهایت برنامه و بازی و خبر حس می کنم دارم درگیر می شوم به طوری که هنگام مسجد آمدن به جای اینکه از درون و عالم غیب برایم گشودگی ایجاد شود با روشن‌کردن صفحه موبایل این گشودگی ایجاد می شود!! اگر روزی خدایی ناکرده موبایلم را فراموش کنم همراهم جایی ببرم احساس می کنم حبس شده ام. چطور می شود رها شد؟ جز اینکه خدا باید این چیزها را در نظر بنده پوچ و پست جلوه دهد؟ ما چکار می توانیم انجام دهیم جز دعا و عمل به دستورات دین؟ ببخشید زیاد شد. متشکرم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به خودتان برنامه بدهید. بنا به فرمايش آیت اللّه جوادی: «همه‏ جا نرو، همه چيز نخور، همه چيز نگو و همه چيز نبين، تا حق با نور عزت و بقايش بر زندگى شما تجلى كند و همان طور كه حق باقى است شما هم به بقاء حق باقى شويد». در این رابطه بنا نیست ما هرچه می‌توانیم در موبایل‌ها دنبال کنیم، آن‌ها را دنبال نماییم. موفق باشید

19778
متن پرسش
با سلام و تشکر از شما استاد عزیز: می بخشید پاسخم را به ایمیلم ارسال فرموده بودید مطالعه کردم ولی متاسفانه متوجه نشدم به پاسخ سوال دیگری نیز بنده را ارجاع دادید که بر روی سایت نبود. سوالم در مورد عالم ذر بود حالا اگر صلاح می دانید فقط بفرمایید ما در عالم ذر اختیار داشته ایم یا نه؟ بسیار ممنون. التماس دعا.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌که قرآن می‌فرماید خداوند از همه‌ی فرزندان آدم پرسید «الست بربّکم؟» و آن‌ها جواب دادند: «بلی شهدنا»؛ خبر از آن می‌دهد که انسان در آن عالم مختار بوده است. موفق باشید 

16855
متن پرسش
سلام وارادت، استاد فاضل با توجه به اینکه سعادت و شقاوت هر فرد به عین ثابته او بستگی دارد. اختیار انسان چه می شود؟ عین ثابته هر فرد با اختیار او سازگار نیست؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در نوشته‌هایی که در رابطه با «عین ثابته» عرض شده، متذکر شده‌ایم که ذاتِ انسان عین اختیار است و خودش، کیفیت عین ثابته‌ی خود را انتخاب می‌کند و این انتخاب همیشه با اوست و می‌تواند هرلحظه انتخاب دیگری بکند که ادامه‌ی آن انتخاب اولیه نباشد. موفق باشید

16400
متن پرسش
سلام: مگر نمی گویند سیر کمالی انسان حد یقف ندارد، پس مرحله ی توحید که خواجه عبدالله انصاری آن را آخرین مرحله کمال می داند یا تقسیم بندی دیگر عرفا چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: توحید، مرز نیست. توحید یعنی فنایِ عبد در ربّ. و این حدّ یقف ندارد. موفق باشید

نمایش چاپی