بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
15970
متن پرسش
باسمه تعالی با سلام و تبریک اعیاد شعبانیه: استاد بزرگوار بنده حدود 5 سال است خدا توفیق نماز شب را بهم داده در این مدت شاید چند باری نتوانستم آن هم به دلایلی که در خانه نبودم و مسافر بودم و یا موارد این چنینی. اما چند وقتی است با وجود خواندن آن شوقی در من نیست، گریه ای، انسی. گاهی فکر می کنم این عادت شده باشد. از طرفی نسبت به دنیا هم بی علاقه شده ام انگار اصلا در دنیا نیستم. آیا این نحوه ای تجرد است و برای استمرار ایمان باید چکاری انجام داد؟ بنده هم چنینین نافله صبح و نافله مغرب و عشا را هم بجا می آورم. خواهش می کنم به عنوان پدری رئوف و مهربان بنده را رهنمایی کنید و برایم دعا کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قرآن به ما می‌فرماید: «تتقوا و تصبروا» یعنی اگر در مسیر رعایت تقوا همچنان پایداری کنید، چه در موقعی که حال، حالِ خوشی است و چه در موقعی که آن‌چنان نیست، در نهایت به نتایجی خواهید رسید که تصور آن را هم نمی‌کردید. خداوند در همه‌ی این احوالات می‌خواهد صبر و پایداری ما را امتحان کند. موفق باشید

15765

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: ارادت دارم. اینکه شیخ عباس قمی شاگرد آقای قاضی بوده کجا اومده؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به یاد ندارم که کجا دیده‌ام. ولی همین‌قدر اطلاع دارم که مرحوم شیخ عباس قمی در جریان دستورات آیت اللّه قاضی بوده‌اند هرچند که جناب شیخ عباس، بیشتر با روایات به‌سر می‌بردند و ظاهراً خیلی به عرفا نزدیک نبودند. موفق باشید

15732
متن پرسش
با سلام و درود فراوان: استاد محترم بنده در مبانی حکمت متعالیه چندی است که تحقیقاتی به لطف الهی دارم اما در مبنای اصالت وجود که آقای جوادی بیان میکنن ایشون ماهیات رو به طور کلی در خارج از ذهن نفی میکنن. چند تا از سوالات رو هم که پرسیده شده بود در سایت خوندم اما همچنان در یک شک و دودلی هستم. آیا ایشون ماهیات به معنای اشیائی که با حواس ظاهر دیده و درک میشه رو در خارج از ذهن نفی میکنن؟ چون حواس ظاهر ما فقط با ماهیات مرتبطه و دوم اینکه اگه قائل به این باشیم که هیچ مصداقی از مفاهیم ماهوی در خارج نیست، مثل شکل و رنگ و اندازه و ... پس جهان خارج از ذهن ما مجرد هست چون خواص ماده رو نداره کما اینکه ماده هم خودش از سنخ ماهیت هست، آیا اینطور قائل هستید و یا هستند؟ و سوال سوم آیا در عرفان همونطور که خدا مجرد هست جلوه اون هم مجرد هست و تمام تشکیکی که در هویت این جلوه قائل هستن همه مجرده یا این جلوه مرتبه عقل و مثال و ماده هم درش مطرحه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی نظر به «وجود» باشد، ماهیاتْ حدّ وجود خواهند بود و نه چیزی مستقل. و حضرت استاد متأله، ما را متوجه این امر می‌کنند. 3- در نگاه عرفانی «یک فروغ رخ ساقی است که در جام افتاد» لذا در آن نگاه بحث مجرد و ماده مطرح نیست این واژه‌ها مربوط به تفکر فلسفی است. موفق باشید

14683
متن پرسش
جناب استاد طاهرزاده سلام علیکم: احترامآ در کتاب ده نکته برداشت من این بود که هرکس یک من دارد که نه زن است نه مرد نه پیر است نه جوان نه گذشته دارد نه آینده ولی در مقدمه شرح غزلیات حافظ با توجه به شعر مولانا برای هر کس چندین من بیان شده. لطفآ بفرمایید این اشکال چگونه است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حال، آن «من» که نه زن است و نه مرد، در حقیقت خود دارای مراتب است و هراندازه انسان با رفع تعلقات دنیایی، مجردتر شود در ابعاد باطنی‌ترِ خود مستقر می‌گردد. موفق باشید

14480
متن پرسش
سلام: 1. جلسه دوشنبه که دعای مکارم بود تمام شده است؟ تا آخر شرح فرمودید دعای مکارم را؟ 2. استاد این قسمت کمی برایم گنگ بود اگر می شود توضیح می دهید؟ ممنون: «مخاطبِ حافظ ساقی است و سخن را با او آغاز می‌کند زیرا اوست که «میّ» می‌دهد و مست می‌کند ولی نه «میّ انگوری» که نتواند مشکلات عالم را حل کند بلکه میّ‌ای که ساقی همچنان ادامه دهد و آن را بگرداند تا منقطع نشود، مثل حرکت دوری که بر عکس حرکت افقی و مستقیم که پایان‌ناپذیر است.» منظور از می و ساقی مستی چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1ـ بلی 2ـ در مسیر محبت، مبشّرِ رجوع به حق را «ساقی» گویند و شعفی که در مسیر محبت به حق ارائه می‌گردد «میّ» نامیده می‌شود. حضرت امام در این رابطه می‌فرمایند:

14068

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: استاد کسی از طلبه ها بود که عاشق آیت الله شجاعی است و بیشتر آثارشان را خوانده و مقالات را یک دور خوانده بود. بنده با اجازه تان شرح مقالات را به او دادم. بسیار مشتاق بود. اگر صلاح نمی دانید بگویم گوش ندهد. (اگر بگویم گوش می دهد).
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آن رفیق، عاشق خوب کسی شده است. إن‌شاءاللّه شرح بنده، «آن‌چنان را آنچنان‌تر» می‌کند. موفق باشید

7747
متن پرسش
حدودا دو ماه پیش سوالی شخصی درباره درگیری بین بنده و عمویم خدمتتان ارسال شد. سوال را که فرستادم فهمیدم ایمیل را اشتباه فرستادم. بلافاصله ایمیل را اصلاح و دوباره سوال را فرستادم ولی تاکنون خبری از جواب سوال نشده. لطفا اگر جوابی داده شده آن را دوباره به ایمیل بنده ارسال نمایید
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: سیستم ما طوری نیست که بتوانیم بدانیم سؤال چه بوده و یا ایمیل قبلی چیست. کثرت سؤالات چنین امکانی را از ما می‌گیرد. موفق باشید
6500
متن پرسش
سلام استاد گرامی با مطالعه پیش گویی های دقیق آلبرت پایک فریماسون معروف امریکایی قرن نوزدهم و همپنین پروتکل های دانشوران صهیون که تحولات عمده یک قرن اخیر را با دقت زیادی پیش بینی و در واقع طراحی کرده اند و پس از تأمل در این که تمام این پیش گویی ها و برنامه ریزی ها غیر از وقوع انقلاب اسلامی با دقت عجیبی تحقق پیدا کرده یک سوال فلسفی به ذهنم متبادر شد. میدانیم که سرنوشت انسان در این دنیا در جدال بین عقل و وهم، و القائات رحمانی و شیطانی شکل می گیرد. همچنین متناظر با این دو قوه، دو طایفه از بشریت داریم: انبیاء (ائمه حق) و ائمه کفر. انبیاء نیز خبر از آینده می دادند. و شاهد هستیم که ائمه کفر (در این جا رهبران فراماسونری و صهیونیزم) نیز با دقت زیادی تحولات آینده را پیش گویی و برنامه ریزی کرده اند. اما با توجه به این که شیاطین انس و ائمه کفر به عالم عقل دسترسی ندارند آیا میتوانیم این گونه نتیجه بگیریم که علت تحقق بسیاری از پیش بینی های آن ها این است که آن ها توانسته اند سرنوشت بشریت را تحت حاکمیت جنود وهم و جهل رقم بزنند و مادامی که بشریت تحت تأثیر وهم است نمی تواند از توطئه های آن ها بگریزد؟ جالب این جا است که علی رغم این که در یک قرن اخیر محققین غربی بسیاری بوده اند که از این توطئه آگاه شده اند منتها هیچ کس در غرب تا حالا نتوانسته جلوی موفقیت توطئه های آن ها را بگیرند و تنها انقلاب اسلامی موفق به چنین مهمی شد. نتیجه این که از این منظر تاریخی نیز این حقیقت اثبات می شود که انقلاب اسلامی به وسیله عقل قدسی هدایت شده و به وجود آمده و از آن جا که این شیاطین به عالم عقل دسترسی ندارند نتوانسته اند وقوع این پدیده مبارک و شیطان شکن را پیش بینی کنند. متشکرم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: خارج ازآن‌که بپذیریم پیش‌بینی‌های اصحاب شیطان درست است یا نه ، مبنای سخن شما و نتیجه‌ای که گرفته‌اید یک مبنای کلیدی و یک نتیجه‌گیری ارزنده‌ای است که هرکس هرچوبی می‌خورد چه از شیطان و چه از ظالمان، چوب وَهم خود را می‌خورد. موفق باشید
3413

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسمه تعالی. . .سلام علیکم استاد عزیز. . .پیرو سوال 3330،همان تفاوت نگاه علامه جوادی آملی با علامه مصباح؛بحث بنده این دو عالم بزرگورا اصلا نبود،اتفاقا با مطالعه آثار این عزیزان بسیار با ولایت فقیه ارتباط برقرار میکنیم،حتی در کتاب حماسه و عرفان علامه جوادی آملی بسیار توانستیم تحلیل های سیاسی اشتباه خودمون رو درست کنیم،ایشون قطعا اهل سیاستند،منظور ما بعضی از علما هستند که تا الان از ایشان موضع ندیدم در قبال بعضی موارد سیاسی جزئی،مثلا علامه عزیز حسن زاده،یا آیت الله وحید،آیا مثلا اگر این عزیزان در قضیه فتنه،مثل علامه جوادی آملی که اون فایل صوتی ازشون منتشر شد یا علامه مصباح عمل میکردن بهتر نبود؟. . .2- راستی بنده کارمند هستم،باز هم مطالعه سیاست با اون شدت یعنی شاید در حد 4 ساعت زیاده؟. . .موفق باشید استاد و عذر خواهی برای وقت گیری از جنابعالی.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: 1- چکار داریم ما توی کوک علماء برویم. بنده در خدمت آیت‌الله حسن‌زاده بوده‌ام و ایشان را از خیلی‌ها سیاستمدارتر دیدم البته با زبان مخصوص به خودشان. آیت‌الله وحید را هم نمی‌دانم. 2- در هرحال باید از مطالعه‌ی معارف الهی و فهم قرآن باز نمانید. موفق باشید
3200
متن پرسش
ضمن عرض سلام خدمت استاد گرامی. می خواستم نظر مبارکتان را در مورد سفر به کربلا از طریق کاروانهایی که زیر نظر سازمان حج و زیارت نیستند جویا شوم. با توجه به اینکه سفر با این کاروان ها خطر جانی برای زائرین به دنبال دارد، آیا زائر خود ضامن صدمات جانی احتمالی به خودش است؟ یا اینکه نباید به خطرات احتمالی اهمیت داد؟ با آرزوی عمر با برکت برای حضرتعالی. التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: با توجه به این‌که شرکت شمسا ضعف‌هایی دارد و عملاً آن‌طور که شایسته است جهت زیارت کامل به زائر کمک نمی‌کند بعضی از بزرگان به صورت آزاد و مطابق قوانین نظام اسلامی مبادرت به سفر می‌کنند، نمی‌توان گفت این کار خلاف مقررات است، اشکال در برنامه‌ریزی شرکت انحصاری شمسا است و لذا حج و زیارت اصفهان مدت‌ها است تلاش می‌کند بیرون از شرکت شمسا خودش برنامه‌ریزی کند و تا حدّی هم اقداماتی انجام داده. موفق باشید
2837

ممکن الوجودبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم استاد عزیز شما فرمودید ممکن الوجود هم میتواند باشد هم نباشد وخداوند بود او را به او میدهد ولی خصوصیاتش ذاتی خود ممکن هست که خداوند به او میدهد ولی اینجا برایمان سوال هست خصوصیات ممکن طبق برهان علت و معلول خداوند به او داده یا اینکه ذاتیش هست یک اصل هست که باید بپذیریم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: طبق برهان علت و معلول، خداوند علت وجود شیئ است و ممکن الوجود را وجود می دهد. به تعبیر قرآن «اعطاء خَلقَه» خلق آن را به آن می دهد. موفق باشید
1727
متن پرسش
سلام علیکم و رحمه الله استاد چگونه میتوان هدف ار خلقت انسان را برای کسی که حتی وجود روح را منکر میشود بدون قرآن اثبات کرد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام در علم کلام بحثی تحت عنوان حکمت الهی هست که متکفل همین امر است که سوال فرموده اید و ما نیز در جلسات اول تا سوم کتاب «آشتی با خدا» مباحثی را طرح کرده‌ایم. سایت «مذهب دات کام» در رابطه با تبیین آفرینش انسان از زاویه‌ی حکمت الهی نکات ارزشمندی مطرح کرده است به آنجا رجوع بفرمائید. موفق باشید
1162

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت استاد گرامی ببخشید استاد بحث انتخاب خریدن لوازم زندگی از جمله همین ماشین لباسشویی یک سوالی ذهن من رو درگیر کرده و اینه که در صورتی که خانمی بخواد کارکنه و به وظایف همسری و مادری هم برسه در این شرایط داشتن ماشین لباسشویی باعث ایجاد وقت آزاد میشه که باعث میشه کار کردن مانع انجام وظایف اصلیش نشه به دلیل همون وقتی که ایجاد شده .حال نکته ای که مطرح میشه اینه که خانم باید کارش را رها کند و به این وظایف مثل لباس شستن و اینا برسد که نیازی به خریدن اینجور لوازم نباشه یا این که این شرایطی است که خریدن این لوازم مشکلی ایجاد نمیکنه و کارش را هم ادامه بده؟ با تشکر از لطفتون
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی در حال حاضر آیا از استفاده از وسایلی مثل لباسشویی گریزی هست؟ موفق باشید
1137

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام جوانی ۲۸ ساله هستم در دوران دبیرستان با معنویت وسیروسلوک آشنا شدم ولی در یک لح ظه پایم لیز خورد وگناهی مرتکب شدم بعر ازآن همیشه احساساتم با خدا در دوران بود گاهی خوب گاهی بد وناامید می شدم تا اینکه شبی بیدار شدم دیدم هیج حسی به خدا ومعنویت ندارم هیچ بلکه نوعی بغض وکینه نسبت به این مسایل دارم از خدا می ترسیدم انگار باری به انداره صد تن برروی دوشم بود همیشه خودم را نوعی پیر حشس می کردم که توانائی انجام هیچ کاری را ندارم از اینکه این حس را داشتم پریشان بودم به اعضای خانواده هم بد بودم ذره ذره نسبت به معنویت دور می شدم از قرار گرفتن در جمع های مذهبی بیزار بودم در موقع شنیدن روضه احساس سرور می کردم نوعی حق به دشمنان خدا می دادم این حالت در من بود تا چند ماه پس از چند ماه وضعم بهتر شد ولی نوعی سنگینی را حس می کردم نمی توانستم سمت خدا برم اگرحس معنوی خوبی به من دست می داد سریع بیخیال می شدم انگار قلبم گنجایش نداشت همیشه می خواستم چیزی در قلبم باشد که آرام شوم همیشه دننبال عشق زمینی بودم که در تمامی موارد شکست خوردم حدود سه سال پیش دختری دیدم که فکر کردم به خواسته ام رسیدم روز به روز خودم را در زیراشعه او میدیدم فکر جدائی و دوست نداشتن او برایم مساوی مرگ بود وهست با اینکه ما رابطه ای نداشتیم ولی این علاقه ولذت در من بود با این که حدود یکسال است که ندیدمش ولی مهرش از دلم بیرون نرفته مهر اورا با هیچ چیز عوض نمی کنم وانگار پرده ای روی قلبم کشیدن نمی زارن به چیز دیگه ای فکر کنم خودم هم ناامید شدم از اینکه بتوانم بیخیال شم می گم چون من مهر اورا به همه چیز ترجیح دادم خدا مرا تنبیه می کنه برخی اوقات چنان منو مسحور میکنه که انگار قفل شدم دیگه هیچ علاقه ای به عبادات ندارم از خودم ناامیدم وبر همین اسا دست به هر کار ی می زنم ولی بعد پشیمان می شوم من در مانده ام کسی نیست مرایاری کند چون توسل نمی توانم بکنم نسبت به همه ناامیدم وهمش دنیال راه فرارم ولی متاسفانه راهی نیست این مزه ای که از علاقه به آن شخص بردم زیر زبانم مانده ونمی توانم دست بکشم همیشه تا به سختی می فتم به سراغ افکار می روم انگار یکی مرا به سوی آتش هل می ده میگین کسی که از سلوک برگشته چاره نداره تمام بد بختی من اینه که به نظرم نتونستم جای اونو تو قلبم پرکنم ومدام از پی همه چیز می روم
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی کتاب «چگونگی ادب خیال و عقل و قلب» را مطالعه کنید. متن کتاب روی سایت لب المیزان هست. إن‌شاءالله وقتی خیال خود را مدیریت کردید، عهد قلبی شما به خدا برمی‌گردد. موفق باشید
1030

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم 1- آیا قبض معنوی همیشه نتیجه گناهان است یا این حالت می تواند نوعی ابتلاء و امتحان هم باشد؟ 2- آیا اولیاء و معصومین نیز دچار قبض معنوی می شوند؟ اگر دچار این حالت می شوند، آیا باز هم در همان حال از مناجات لذت می برند؟ 3- آیا زمانی که از مناجات و اعمال مستحبی لذت نمی بریم، عمل کردن به آنها خوب است؟ آیا انجام مستحبات مثل نماز شب در عین لذت نبردن حوب است؟ آیا باعث عادت نمی شود؟ 4- چگونه می توان همواره در حال بسط معنوی به سر برد و همواره از مناجات لذت برد؟ آیا اصلا این حالتِ دائمی از لحاظ عملی امکان پذیر است(با توجه به حدیثی از امیر المومنین که به اقبال و ادبار قلوب اشاره دارند)؟ 5- فرق عادت با ملکه شدن اعمال حسنه چیست؟چون در هر دو انجام اعمال حسنه برای انسان آسان می شود ولی یکی خوب است و دیگری قبیح(فسنیسره للیسری) با تشکر
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی 1- ابداً این طور نیست که قبض‌های معنوی همیشه به جهت گناهان باشد. 2- به‌جز معصوم«علیهم‌السلام» بقیه دارای قبض هستند منتها چون مبادی آن را می‌شناسند در آن حالت هم خواهند گفت: «در بلا هم می‌چشم الطاف او.... مات اویم، مات اویم، مات او». 3- رویهم‌رفته نباید مستحباتی که در برنامه‌ی خود قرار داده‌ایم مثل نماز شب در حین قبض ترک کنیم، ولی اصرار هم بر انجام همه‌ی آن‌ها نداشته باشیم که قلب خسته شود. به طوری که حضرت علی«علیه‌السلام» می‌فرمایند: « لِکُلِّ إِقْبَالٍ إِدْبَارٌ » هر اقبال و رو آوردنى را ادبار و پشت گردانیدنى باشد. اگر هم عادت شود وقتی قلب به صحنه آمد همان عادت در زمره‌ی اعمال معنوی قرار می‌گیرند. 4- فکر نمی‌کنم باید چنین انتظاری را داشته باشیم ولی مواظب باشیم خودمان با دامن‌زدن به آرزوهای دنیایی و غضب و کبر، عامل قبض نباشیم. 5- در ملکات انسان با همان حضوری که عملی را در قبل انجام می‌داده، ادامه می‌دهد ولی در عادت صورت عمل هست ولی حضور در آن عمل نیست. موفق باشید
1013

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم باسلام لطفا توضیحاتی در مورد ضعف ها و اشکالات بحث های سنت گرایان و به خصوص خود آقای گنون،چه در بحث های سلبی و نقد ایشان به غرب و چه بحث های ایجابی ایشان توضیحاتی را بفرمایید.
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی اکثر مطالب کتاب «علل تزلزل تمدن غرب» شرح اندیشه‌ی مرحوم رنه‌گنون است. موفق باشید
20893
متن پرسش
به نام خدا سلام جناب استاد عزیز: آیا به کتاب مصباح الشریعه به همراه شرح جناب آقای مصطفوی می توان به عنوان یک دوره سیر و سلوک عملی نگاه کرد؟ با تشکر و التماس دعا.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب خوبی است ولی با توجه به این‌که تنظیم آن توسط غیر معصوم بوده و او تنها شواهدی برای سخن خود از معصوم آورده است؛ نمی‌تواند به خودی خود یک کتاب سلوکی باشد. موفق باشید

20687
متن پرسش
بسمه تعالی با سلام خدمت استاد عزیز: طلبه پایه نهم هستم چند وقتی است دنبال نوشتن مقاله ای در باب تببین چیستی قوای نفس ناطقه بودم که به روایتی از امیر المومنین علیه السلام برخوردم که در جواب سوال کمیل (معرفت نفس) فرمودند: نفس چهار مرتبه دارد نامیه نباتیه، حسیه حیوانیه، ناطقه قدسیه، کلیه الهیه، برای هر نفس پنج قوه و دو اثر نقل می کنند، قوای نفس ناطقه را اینطور ذکر می کنند: علم، فکر، ذکر، حلم، نباهه. می خواستم کمی درباره این پنج قوه نفس ناطقه (علم،فکر، ذکر، حلم، نباهه) توضیح و راهنمایی بفرمایید و اینکه چرا فقط این پنج تا را بعنوان قوای نفس ناطقه نقل فرمودن؟ علت اینکه در باب معرفت نفس این نوع خاص تقسیم بندی از نظر حکما کمتر مطرح شده، چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حکما بیشتر به جنبه‌ی وجودیِ نفس ناطقه نظر دارند ولی در روایات مثل روایت فوق، نظر به حالاتِ نفس ناطقه می‌شود و هر مرتبه از نفس ناطقه، یک نفس به حساب می‌آید. مثل آن‌که مرتبه‌ی نموّ آن را، نفسِ نامیه و مرتبه‌ی احساس آن را، نفس حیوانیه و مرتبه‌ی فطری آن را، قدسیه و مرتبه‌ی عقلانی آن را، کلیه می‌گویند. و مبتنی بر این تقسیم‌بندی، متذکر قوای آن می‌شوند. موفق باشید  

16283

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: استاد یک راهنمایی از شما می خواستم. با توجه به اینکه به ماه رمضان نزدیک شدیم، برای جلسه قرآن محله که معمولا خانمهایی با سطح معلومات مختلفی حضور دارند از تحصیلات ابتدایی تا دانشگاهی ولی خانم های بسیار مشتاقی هستند. در طی سالهای گذشته موضوعات مختلفی گفته شده براشون. اما امسال بیشتر می خواستیم از کتاب ها و مباحث شما استفاده کنیم، شما چه پیشنهادی از میان کتاب های خودتون دارید. من فکر کردم شاید مباحث شما در شرح حدیث ای اباذر مفید باشد. لطفا پاسخ به ایمیل فقط ارسال شود.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: بعد از تذکر اجمالی نسبت به معرفت نفس تا نکته‌ی هشتم، خوب است با توجه به نکاتی که در کتاب «جایگاه جنّ و شیطان و جادوگر» مطرح است، نکاتی را با آن مخاطبان در میان بگذارید. موفق باشید

15918

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: من چندی از کتابهای شما و بخشی از تفسیر المیزان را مطالعه کرده ام. آیا منظور از اینکه ملائکه اعمال ما را می نویسند، ملکه شدن اعمال برای ماست؟ ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نکته‌ی خوبی است. با این تأکید که ملکات به شکل حضوری، شخصیت انسان را در بر می‌گیرد. موفق باشید

15303
متن پرسش
سلام علیکم: آیا آثاری که برای گفتن اذکاری مثلا ذکر لا حول و لا قوه الا بالله (حوقله) یا صلوات و یا یونسیه گفته اند حتما اثر می کند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همه‌ی دستورات دین بستگی به آمادگی روحِ ما از یک طرف و مصلحتی که خداوند برای ما مقدّر کرده است از طرف دیگر دارد. به همین جهت قرآن بعد از دستوراتی که به ما می‌دهد می‌فرماید: «لعلکم» یعنی امید است که آن نتایج حاصل شود. و لذا اگر در این دنیا هم مصلحت نباشد که آن نتایج حاصل شود، جانِ ما در قیامت با آن نتایج روبه‌رو خواهد شد. موفق باشید

15260

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: خسته نباشید ان شاءالله تعالی. غرض از مزاحمت: خداوند به بنده توفیقی عنایت کرد تا بدانم دو رذیله را در خود دارم. یکی منیت. و دیگری کمی نفاق. به معنی الاعم. حال از حضرت استاد خواستارم: 1. راهنمایی عملی ای بفرمایید. 2. در مباحث اخلاقی شما. کدام صوتها را بگردم تا این دو رذیله را توضیح داده باشید؟ 3. حال که خدا عنایتی کرد و بنده را متوجه این دو ساخت. در رفع زودتر اینها هم راه را می گشاید؟ التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سال‌ها باید برنامه‌ریزی کرد تا آرام‌ارام از این رذایل آزاد شویم. ابتدا باید بدانیم ما با منیت و نفاق خود، حجابِ تجلی حق می‌شویم. لذا سعی بر آن باشد که کمتر خود را مطرح کنیم، به هر معنایی که ممکن است. موفق باشید

15074

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام آقا جان: من یه سواله که خیلی وقته زهنم رو مشغول کرده. این که چرا از امام زمان (عج) خیلی کم در تلویزیون گفته میشه، از شرایط ظهور و چجوری خودمون رو برای امام زمان (عج) آماده کنیم؟ تلویزیون وسیله ای است که همه دسترسی بهش دارن، با زدن یه شبکه برای امام زمان (عج) یا اهل بیت (ع) آیا برای این نظام بهتر نیست که نظام طرف صاحب اصلیش بره نه طرف غیر از اسلام؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم مردِ این کار که بتواند به زبان این تاریخ و ذیل نگاه حضرت روح اللّه«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» موضوع را طرح کند؛ نداشته باشند. موفق باشید

13824
متن پرسش
بسمه تعالی استاد طاهرزاده عزیز سلام علیکم: استاد از وقتی بحث معرفت نفس را گرفته ام به حقیقت بحث نفس مغرور گردیده ام و حالات عجیبی برایم حادث شده است... 1. یکی اینکه بعضی توانایی های نفسم ظهور پیدا کرده است که نمي دانم اتفاق خوبی هست يا نه؟ 2. من قوه متصوره بنظر خودم فوق العاده ای دارم یعنی تصویر حرف ها و گفته و نوشته ها را به عينه می بینم حتی این زمان که مشغول نوشتن این پیام هستم جمال حضرتعالی در پيش چشمم هست و... و اين موضوع برايم آزار دهنده شده است طوری که نمی توانم بین حقایق قلبم و تصوراتم تمیز بدهم، چه کنم؟ همین امر مشکلات زیادی برایم ایجاد کرده و وقتی موضوع حضور در معرفت نفس مطرح می شود حضور یافتن بسیار سخت شده طوری که می دانم که ماسوالله اصلا وجود ندارد ولی تصاویر برایم ایجاد تکثر کرده است، طوری که نه خدا را می بینم و نه غیر خدا برایم مهم است... در برزخی عجیب گیر افتاده ام! ببخشید بابت پرحرفي همیشگی ام. خدا عاقبت ما و شما را ختم بخیر بگرداند. یا علی مدد
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که در کتاب «هدف خیال و عقل و قلب» عرض شد این صورت‌ها به خودی خود چیز بدی نیستند. إن‌شاءاللّه عکس مه‌رویان بستان خدا می‌باشند. مهم آن است که از طریق این کثرات با همه‌ی زیبایی‌های قدسی‌اش ما آینه‌ای بسازیم جهت نظر به آن حقیقت وَحدانی. موفق باشید  

13493
متن پرسش
با سلام: با توجه به جواب سوال 13477 فرمودید: إن‌شاءاللّه در کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» جواب خود را می‌یابید. متن کتاب بر روی سایت هست. موفق باشید بنده کتاب مورد نظر را خوانده ام چیزی که در کتاب و جان کلام کتاب از نظر بنده بود داشتن برنامه مخصوصا برنامه مطالعاتی و سیر مطالعاتی معرفتی دینی به خصوص در زمینه معرفت النفس است که با این کار به قوای نفس مخصوصا وهم جهت می دهیم و قوای نفس را در جهت معرفت الهی به کار می گیریم یا به قولی به جای اینکه وهم ما را به خود مشغول کند ما وهم را در سمت و سوی کسب معرفت النفس مشغول می کنیم و خود برنامه شویم. به نظر بنده این راه پیشنهادی در کتاب وقتی موثر است که فرد دارای ذهنی آرام باشد در این صورت این فرد که تشنه معارف هم هست با یک برنامه منظم و پیوسته با سیر مطالعاتی جنابعالی به جاهای خوبی خواهد رسید، اما وقتی فردی دچار افکار مزاحم و سمج و آزار دهنده باشد پس ذهنی نا آرام و نامنظم دارد که همان مشکل ذهنی به او اجازه برنامه ریزی و حرکت مستمر بر طبق برنامه را نمی دهد. لطفا ابتدا روش جدا شدن ذهن از این افکار مزاحم و حذف این افکار را که اجازه نمی دهد برنامه داشته باشیم و بر طبق برنامه پیش برویم بفرمایید تا ذهن آرام شود و بتوانیم در مرحله بعد برویم به سراغ برنامه ریزی و سیر مطالعاتی منظم.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: مطالب کتاب را به‌خوبی متوجه‌اید. با اصرار بر این‌که نگذاریم خطورات ذهنی به ما برنامه دهند، کار آرام‌آرام درست می‌شود و افکار ما هراندازه هم سمج باشد از فعالیت می‌افتد. این تنها راه عبور از افکار مزاحم است. به یک پشتکار و حوصله نیاز دارد. موفق باشید

نمایش چاپی