بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
5909
متن پرسش
هو با سلام این که حضرت فرمودند و شما هم در کتاب صلوات.... اورده اید کسی که صد صلوات بفرستد 30 حاجت دنیایی و 30 حاجت اخرتی و روایاتی از دست با اختلاف نقل به چه معنا است شخصی با توجه این روایات صلوات می فرستد و سعی می کند رعایت دین را بکند ولی به خواسته های خویش نمی رسد که خواسته هایی عیر معقول و افراطی هم نیست و کم کم بی اعتقاد به این روایات اگر بگویم صلاح او در این نیست پس مطرح کردن این روایات به چه معنا است طرف و ظایفش را انجام میدهد دعا هم می کند هر چه به صلاحش باشد روا می شود ایا این ذکر و این روایات چیز بیشتر و جدیدی می خواهد متذ کر شود
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: همان‌طور که در جواب سؤال شماره‌ی 5907 عرض کردم باید شرایط مقتضی فراهم باشد. از طرفی از کجا می‌فرمایید حوائج‌تان برآورده نشده؟ مگر نفرمودند: اگر تقوا پیشه کنید «یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِب‏» از طریقی که شما حساب نمی‌کردید به آن نتیجه‌ای که می‌خواسته‌اید رسیده‌اید. موفق باشید
5908
متن پرسش
سلام استاد .انسان برای تکامل خود باید چه کاری انجام دهد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: در ذیل شریعت الهی خود را مقید به بندگی خدا نمایید تا پله‌پله به قرب الهی نایل شوید. موفق باشید
1901

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید به تمام کسانیکه در این سایت مشغول فعالیت و نشر معارف دین و اسلام هستند و این معارف و سخنان شیرین استاد را در خدمت ما نسل جوان ها قرار می دهند . أجرتان با آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف . ((با عرض عذر خواهی بابت اینکه صفحه کلید این حقیر 4 حرفی را که در زبان عربی موجود نیست اما در فارسی هست را ندارد و آن 4 حرف به شکل ( ب . ک . ج ) نوشته شده است )) با سلام خدمت استاد عزیزتر از جانم استاد ما به شما افتخار می کنیم که جنین معارف عظیمی را در خدمت ما نسل جوان ها قرار می دهید که ره را کم نکنیم آن هم با بیانی شیوا و دلنشین که کمتر کسی می تواند اینکونه باشد ان شاءالله که خداوند طول عمر با برکت و توفیقات روزافزون نصیب شما بکرداند . استاد تقاضا دارم عنایت بفرمایید واین 2 صفحه را مطالعه کنید شرمنده از اینکه وقت عزیزتون را اشغال می کنم و وقت با ارزشتان را در اختیار این حقیر میکذارید . استاد طلبه ای هستم که به سال بنجم 5 حوزه مشغول هستم لذا در این 5 سال حوزه هیج کاری نکرده ام و هیج اقدامی انجام نداده ام از لحاظ درسی و علمی که خیلی ضعیف هستم و شاید الآن از طلاب سال اول حوزه هم ضعیف تر باشم و از لحاظ خدمت به جامعه هم که جون دستم خالی است کاری نکرده ام و در این 5 سال خدمتی هم نکرده ام نه مطالعات هدفمند و نه برنامه ای هدفمند و فقط این 5 سال را طی کرده ام و در دروس هم بیشتر و شاید هم همه اش به دنبال کسب نمره بوده ام . بعضا در طول این 5 سال برنامه ریزی هایی هم می کردم هم علمی و هم معنوی اما دریغ از عمل کردن و شاید هم نهایت عمل کردن 1 یا 2 هفته بوده . از لحاظ معنوی هم برنامه ریزی هایی هم می کردم برای خودم اما این را هم 2 الی 3 روز یا نهایت 1 هفته انجام و بعد رها می کردم . و از همان اوایل حوزه هم به مساءل معنوی و عرفانی بیشتر بهاء می دادم و هم بیشتر علاقه مند بودم و هم بیشتر دوست داشتم . و لذا در این ضمینه کتابهایی زیاد از بزرکان عرفاء و علماء مطالعه کرده ام و بعضا بعد از مطالعه ی این کتب مدتی برنامه ی عرفانی تنظیم می کردم اما باز هم همان مشکل . و لذا فکر می کردم که باید دنبال استاد اخلاق و عرفان و سیر و سلوک بود و لذا مدتی یا شاید سالیانی را هم با این فکر طی کرده و مشغول این کار بوده ام . و بعد هم که در این مساءل زدکی برایم بیش می آمد نه تنها مساءل عرفانی را رعایت نمی کردم بلکه دجار معصیت هم می شدم . لذا احساس می کنم در این 5 سال یا در حال افراط بوده ام یا تفریط . بعضا برنامه ی معنوی از این قبیل می ریختم : 40 شب نماز شب با 40 نماز جناب جعفر همراه دعای عهد و زیارت آل یس و خلوت و محاسبه و ... یا برنامه های دیکر اما باز هم همان مشکل ... . و یا برنامه ی علمی هم همینطور و هدف این بود که بتوانم خودم را برسانم و عقب موندکی هایم را جبران کنم و لذا مفید که نبود ضربه هم بیشتر می خوردم . و یا بعضا ماه های رمضان و شعبان و رجب یا ... هم که می رسید باز برنامه ی معنوی به همان صورت می ریختم که شاید دیکر بتوانم جبران کنم اما باز هم همان مشکل ... . (( در ضمن این مشکلاتی که ذکر میکنم بعضا هم هنوز کرفتارم . )) و الآن بعد 5 سال که می بینم تمام زندکی و این مدت طلبکی ام در این مساءل طی شده و با این مشکلات و حال دست خالی از همه جیز ... . و مدتی هم که با مباحث شما آشنا شدم و مبحث 10 نکته ی شما را 4 نکته اش را کار کردم و احساس کردم که دنیای جدیدی به رویم باز شده یا باز کردید که مشکلاتم برطرف شود اما باز مدتی در این فکرها بودم و باز هم همان مشکل ... . و لذا حدود 80 درصد کتاب های شما را خرید کردم بخاطر شیوه ی مباحث شما که متفاوت با بقیه بود و خیلی لذت می بردم و هم اکنون هم همینطور هستم حتی تا قبل از آشنایی با مباحث شما طرح مطالعه ی کتب شهید مطهری را در ذهن داشتم زیرا فکر می کردم خلأ علمی ام را بر طرف می کند اما وقتی با کتب شما آشنا شدم طرح کتب شهید را از ذهن باک کردم و سیر شما را جایکزین کردم اما خب فقط کتاب های شما را خریداری و فقط هر روز نکاهشان میکنم و هی امروز و فردا میکنم لذا الآن 5 سال کذشته . و الان هم نه کتاب های شما را می خوانم و نه کتب شهید را . و لذا الآن احساس یأس و نا امیدی دارم هم اینکه در مساءل معنوی 19 سال سن دارم و کاری نکرده ام و به جایی نرسیده ام و یا حتی قدمی هم بر نداشته ام و هم در مساءل علمی که احساس می کنم از طلاب سالهای اول هم ضعیف تر هستم . و لذا می بینم که دوستان و رفقا در هر 2 ضمینه کوی سبقت را ربوده اند و من مانده ام با این مشکلات . و الآن بعد از 5 سال حوزه احساس خلأ شدید می کنم . و لذا تقاضا دارم که راهنمایی بکنید که باید جه کنم , دیکه از این وضع خودم خسته شده ام و احساس نا امیدی به طلبکی دارم بخاطر هم مساءل علمی که اینطور عقب افتاده ام که حتی امکان مرور دروس رو هم در خودم نمی بینم بخاطر اینکه هر سالی دروس خودش رو داره و وقت خودش رو می طلبه و هم مساءل معنوی که در رأس امور است آن طور . و در حال حاضر هم همین مشکلات را دجار هستم ... لذاصمیمانه از شما که خود اینقدر باعث برکت برای ما و دیکران و اجتماع هستید و خود راه را بیموده اید هم علمی و هم بخصوص معنوی لذا تقاضا دارم که راهنمایی ام بکنید که باید جه کنم و از این وضع جکونه خارج یا خلاص شوم ... ان شاءالله خداوند تبارک و تعالی در وقت و عمرتان برکت قرار دهد تا هر جه بیشتر بتوانید به این دین و نظام و انقلاب و کشورمان خدمت کنید در سایه ی طول عمر با برکت و با عزت ان شاءالله . با تشکر که وقت با ارزشتان را در اختیار این حقیر قرار دادید . در بایان از مسءولین بزرکوار سایت درخواست میکنم اکه امکانش هست جواب این نامه را برایم ایمیل کنند با تشکر . velayat_88@yahoo.com
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: گفت: «رهرو آن نیست که گه تند و گهی خسته رود... رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود» اصل کار را بر دو چیز بگذارید 1- انجام واجبات 2- تأکید بر دروس رسمی طلبگی و سعی کنید با انجام این دو اصل خود را به تعادل برسانید. در چنین شرایطی نه‌تنها قاعده‌ی «إنّ الحسنات یذهبن السّیئات» برایتان جاری می‌شود،بلکه به لطف الهی قاعده‌ی « فَاولئِکَ یُبَدِّل‏ اللَّهُ‏ سَیِّئاتِهِمْ حَسَنات‏» در زندگی شما جاری می‌گردد. إن‌شاءالله. موفق باشید
751

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام اینجانب دانشجوی کارشناسی ارشد رشته فلسفه و کلام اسلامی با گرایش کلام می باشم.این موضوعات را برای تحقیق و احتمالا پایان نامه انتخاب کرده ام.یکی "بررسی در مورد رابطه تکوینی بین اعمال انسان و جزا و پاداش آنها" و "بررسی و تبیین این مطلب که بهشت و جهنم همین الان موجودند" و "بررسی واسطه فیض بودن اهل بیت علیهم السلام" از نظر عقلی و نقلی.می خواستم نظر شما را در مورد این موضوعات و این که کدام یک اولویت دارند بدانم و اینکه اگر موضوع بهتر و در اولویتی را سراغ دارید بفرمایید.و در هر صورت منابعی را اعم از فلسفی و کلامی و روایی و قرآنی برای این موضوعات معرفی بفرمایید. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: موضوع سوم خوب است وجای کار زیادی دارد و از مباحث حقیقت نوری اهل‌البیت«علیهم‌السلام» که به صورت نوشتاری در آمده می‌توانید استفاده کنید. موفق باشید
21681
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحيم با سلام خدمت استاد عزیز: جناب استاد با توجه به آیه 60 سوره غافر دعا عبادت خداوند است، از طرفی به طور مشخص حجم عظیمی از ادعیه معصومین علیه السلام مبتنی بر ترس از عذاب و شوق به به بهشت است تا جایی که این مطلب به صراحت در قرآن آیه 15 سوره انعام از قول پیامبر می فرماید: «قُلْ إِنِّی أَخَافُ إِنْ عَصَیْتُ رَبِّی عَذَابَ یَوْمٍ عَظِیمٍ» «بگو: من اگر نافرمانی خدای خود کنم از عذاب آن روز بزرگ سخت می ترسم.» خوب: 1. چرا عرفا می گویند عارف به جایی می رسد که دیگر از عذاب جهنم نمی ترسد یعنی از پیامبر و اهل البیت علیهم السلام بالاتر است؟ 2. چرا عملی که به خاطر ترس از عذاب یا فراق و شوق به بهشت یا وصال صورت می گیرد مورد ملامت قرار می گیرد و می فرمایند این اعمال از حظوظ نفسانیه خارج نیست و تصفیه از این دو عمل باید صورت گیرد و تصفیه از این دو مرتبه نزد اهل الله لازم است. پس چرا اهل البیت خود را تصیفیه ننمودند و اکثر دعاهای و مناجاتهای شخصی ایشان با خدا حول محور همین ها دور می زند. البته پر واضح است که اهل البیت مقامات بسیار بالاتری هم دارند ولی می بینیم با این حال از این دو موضوع هم خود را تصفیه ننمودند و تا پایان عمر مبارکشان اکثریت دعاهای ایشان از قبیل مناجات خمس عشر، دعای عرفه، ابوحمزه و...... درباره همین دو درخواست خوف و شوق است؟ 3. اساسا این که نفس به طور کلی حذف شود معقول نیست حتی آن هنگام که عارف می گوید من هیچ حظ نفسانی نمی خواهم باز هم این من و نفس اوست که چنین عبادتی را دوست دارد و از آن لذت می برد یعنی در آن هنگام که می گوید من هیچ حظ نفسانی نمی خواهم هیچ نخواستن مطلوب نفس است و از آن لذت می برد (لطفا به سوال 3 جداگانه پاسخ فرمائید) با تشکر و التماس دعا. لطفا جواب را در سایت بگذارید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عموما هر کدام از این جملات را می‌توان با نظر به شخصیت گویندگان آن معنا کرد. آری! لابه و زاری امام معصوم از عذاب، می‌تواند عذاب حرمان باشد که امیرالمؤمنین علیه السلام در دعای کمیل می‌فرمایند چگونه از نظر به رحمت تو خود را محروم بدانم. و مسلم همواره در همه‌ی مراتب نسبت نفس انسان با حضرت معبود در میان است حتی آن‌جایی که انسان می‌خواهد خود را به عنوان حجاب، نبیند در طلب آن است که خود را به حق ببیند که این معنی فانی از خود و باقی به حق است. موفق باشید

19664
متن پرسش
سلام علیکم: چرا ما برای امام حسین(ع) گریه و عزاداری می کنیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قبلاً بحثی در این مورد شده است که عیناً خدمتتان ارسال می‌شود.

بسم‌الله‌ الرّحمن ‌الرّحيم:

 قال الحسین (ع) : أ َنَا قَتِيلُ الْعَبْرَةِ لَا يَذْكُرُنِي مُؤْمِنٌ إِلَّا اسْتَعْبَر[1] من كشته‏ام براى اشك، مؤمن يادم نكند جز آنكه گريه‏اش گيرد

اشكي كه در شيعه هست با ناراحتي‌هاي عاطفي و احساساتي فرق اساسي دارد، اشك براي حسين(ع) عامل رابطه انسان است با مقاصد قدسي و لذا نه تنها شادي و نشاط را از شيعيان نمي‌گيرد، بلكه شادي و نشاط در زندگي شيعيان موج مي‌زند. ولي نبايد آن را با لذت‌گرايي يكي گرفت، زيرا تفاوت زيادي است بين آن شادي كه با پرهيزکاري همراه است و روح معنوي دارد با آنچه امروز در غرب هست كه لذت‌گرايي در آن مقصد و معبود شده است. در شيعه، شور زندگي با يادآوري غم غربت نسبت به عالم قدس همراه است و با فرهنگِ مرگ آگاهي راه خود را از قهقهه‌هاي اهل غفلت جدا كرده و سعي دارد خود را در فرحِ حضورِ با حق حفظ كند و اشك بر حسين(ع) نوعي طلب آن فرح است و آن‌هايي كه غم غربت در اين دنيا را مي‌شناسند مي‌فهمند حزن مقدس چه حلاوتي دارد و مواظب‌اند گرفتار لذت‌گرايي و خوش‌گذراني اهل دنيا نشوند و از ارتباط با حقايق وجودي عالم محروم گردند.

شیعه و غم و شادی و اشک

در زندگی شیعه شادی و طرب موج می‌زند، اما نباید آن را با لذت‌گرایی یکی گرفت، تفاوت زیادی است میان آن شادی که با پرهیزکاری همراه است و ویژگی معنوی دارد و آنچه امروز در فرهنگ غرب هست که در آن لذّت‌گرایی مقصد و معبود شده است.

در شیعه شور زندگی یا فرح، با یادآوری نوعی غمِ غربت نسبت به وطن معنوی، همراه است، که موجب حزن می‌گردد. این حالت از جمله حالاتی است که در اشعار عرفانی ما هویدا است و معلوم است که این حزن با ناراحتی عاطفی فرق بسیار دارد.

از آن‌جا که ما مرگ را در پیش داریم ناممکن است چون غافلان از غیب و قیامت از زندگی لذّت مستانه ببریم، و لذا فرهنگ شیعه در این «مرگ‌آگاهی» راه خود را از قهقهه‌های مستانه‌ی اهل غفلت جدا کرده است و با حزنی معنوی در فرحِ حضور است و متوجه است که ما در مقام موجوداتی معنوی با این عالم بیگانه‌ایم و یک نحوه باطن‌گرایی را دائماً مدّ نظر داریم.

آن‌هایی که غم غربت را می‌شناسند در دل حزن مقدس، فرح و حلاوتی می‌یابند که قابل مقایسه با شادی‌های اهل دنیا نمی‌باشد.

دیدگاه شیعه با پیروی از ائمه«علیهم‌السلام» این نکته را دائماً مدّ نظر دارد که این جهان ناقص‌تر از آن است که بتوان با نور حقیقت به طور کامل ارتباط پیدا کرد.

اگر این غم مقدس نبود عناصر شادی‌بخش افراطی بر زندگی تشیع غالب می‌شد و به مردمی تبدیل می‌شدند که بیشتر لذت‌گرا و خوش گذرانند.

حزن شیعه نیز به جهت احساس غم غربت یا حزن معنوی او است که خود را و بقیه را در این غم شریک می‌بیند و اگر این حزن معنوی نبود، خیلی زود فرح، شکل شادیِ بی‌محتوا به خود می‌گرفت و گرفتار لذّت‌جویی حسی می‌شد.

جایگاه عزاداری برای امام حسین«علیه‌السلام»

1- عزادران امام حسین«علیه‌السلام» با حضور در مراسم عزای آن حضرت، در واقع خویشتن را مصیبت‌زده و داغدارِ حادثه‌ی عاشورا می‌یابند، گریه سر می‌دهند و بی‌تاب می‌شوند.

2- در اشک برای حسین«علیه‌السلام» آرامشی ویژه و لذتی خاص هست متفاوت با غم‌ها و اشک‌های زندگی روزمرّه، غم معنویت، غم سوختن برای مظلوم، غمی است منشأ حرکت، و پویایی اجتماعی افراد را افزایش می‌دهد و به قلب و روح انسان نشاط همدلی با مظلوم را پدید می‌آورد و لذا از تکرار این غم و اشک ملول نمی‌شود.

3- مهر و محبت به امام معصوم در ژرفای احساسات و عواطف شیعیان آن حضرت جای دارد و با تلاش شیعیان این پیوندِ عمیق عاطفی هرسال تکرار می‌شود، آن‌هم تلاش برای پیوندی عمیق‌تر. و لذا رسول خدا«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» فرمودند: «إِنَّ لِقَتْلِ الْحُسَيْنِ حَرَارَةً فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ لَا تَبْرُدُ أَبَدا» [2] برای شهادت حسین«علیه‌السلام» در قلوب مؤمنین حرارتی است که هرگز خاموش و سرد نمی‌شود.

4- با توجهِ عاطفی به حضرت امام حسین«علیه‌السلام» سایر ابعاد شخصیت امام و اسلام مدّ نظر قرار می‌گیرد تا علاوه بر نظر به آزادگی و ظلم‌ستیزی و ایثار و حقیقت‌جویی که غذای جان انسان است، به مقام امامت نیز نظر ‌شود و آن دری می‌شود برای فهم معارف اسلامی از طریق روایات آن بزرگان، و فربه‌شدن در فضائلی چون صبر و حلم که زمینه‌ی نزدیکی به امامان معصوم می‌‌گردد و مرز تولّی و تبرّی که عامل نجات جامعه‌ی اسلامی است شکل می‌گیرد و معنویت به عنوان یک ارزش جا باز می‌کند.

5- گریه بر امام حسین«علیه‌السلام» از نوع گریه‌های نیمه‌شب‌ اولیاء الهی است که حسین«علیه‌السلام» توانست آن را برای عموم مردم عملی کند و خودِ آن حضرت به‌خوبی متوجه بودند که صحنه‌ی کربلا عامل چنین گریه‌هایی باید باشد تا زمینه‌ی اُنس قلب با حقایق فراهم شود و حجاب‌ها بین عبد و معبود رفع گردد. چرا که هرکس ناظر آن اندازه زیبایی وفاداری بین حسین«علیه‌السلام» و ابوالفضل عباس یا بین امام حسین«علیه‌السلام» و حرّ شود، از عمق فطرت گریه سر می‌دهد تا از اتصال به این زیبایی‌ها محروم نباشد و موجب پایداری بر عهد خود با حقیقت می‌شود و پیوندی جاودانه را که بین جان انسان است با دل‌ اولیاء الهی به صحنه می‌آورد.

بنا به فرمایش امام خمینی«رضوان‌الله‌علیه»؛ «هر مکتبی تا پایش سینه‌زن نباشد، تا پایش گریه‌کن نباشد، حفظ نمی‌شود. گریه‌کردن بر عزای امام حسین«علیه‌السلام»، زنده نگه‌داشتن نهضت و زنده نگه‌داشتن همین معنی است که یک جمعیتِ کمی در مقابل یک امپراتوری بزرگ ایستاد... آن‌ها از همین گریه‌ها می‌ترسند. برای این‌که این گریه‌ای است که گریه بر مظلوم است، فریاد مقابل ظالم است».

با لباس سیاه به تن‌کردن و سینه و گریه جمعی نهایت تعلق خاطر را نشان می‌دهد که تا چه اندازه به آرمان‌های شخص مظلوم وفادار است و نیز کودکان این جامعه را متوجه چنین تعلق خاطری می‌کند و با نمادهای کربلا و عاشورا آشنا می‌نماید.

رسول خدا(ص) فرمودند: «كُلُّ عَيْنٍ بَاكِيَةٌ يَوْمَ الْقِيَامَةِ- إِلَّا عَيْنٌ بَكَتْ عَلَى مُصَابِ الْحُسَيْن»‏[3] هر چشمى فرداى قيامت گريان است غير از چشمى كه در مصيبت حسين«علیه‌السلام» گريه كند.

روایت فوق خبر از عمق تأثیر اشک بر امام حسین«علیه‌السلام» در عمیق‌ترین ابعاد انسان می‌دهد که در قیامت ظاهر می‌شود.

آن‌کس که عاطفه‌ی خود را درست مدیریت کند و بخواهد بهترین مصداق را جهت تغذیه‌ی عواطف بیابد، می‌پذیرد اشک برای اباعبدالله«علیه‌السلام» موجب صیقل قلوب و گشادگی روح می‌شود و عامل رشد ایمان و حفظ آن از یک طرف ،و دوری از دنیا و صفات رذیله از طرف دیگر می‌شود.

اشک برای حسین«علیه‌السلام» نمونه‌ی به فعلیت‌رسیدن ایمان است، زیرا ایمانی که به پاک‌کردن قلب و زلال‌ساختن دل و دگرگونی آن منتهی نشود، ایمانِ فعلیت‌یافته نیست و نمی‌توان به وسیله‌ی آن ، انس با خدا را از یک طرف، و ایثار و فداکاری و جهاد از طرف دیگر به‌دست آورد.

اشک برای حسین«علیه‌السلام» موجب احیاء قلوب و آزادی عقل از اسارت هوس‌ها و غفلت ها است و در همین راستا حضرت رضا«علیه‌السلام» به «دعبل خزایی» می‌فرمودند: قصیده‌ی خود را در رابطه با شهادت حضرت سیدالشهداء«علیه‌السلام» بخواند و حضرت با تمام وجود اشک می‌ریختند و دو بیت نیز به آن اضافه نمودند.

«والسلام»


1 - أمالي الصدوق ص 137 المجلس الثامن و العشرون

2 - مستدرك‏الوسائل، ج 10، ص 318

3- بحار الأنوار، ج‏44، ص 293

19530
متن پرسش
با سلام و احترام و آرزوی قبولی طاعات اللهم بلغنا مقام الشهدا سوالی پرسیده بودم در خصوص پیوند اعضا که جنابعالی به سوالات 22 و 4219 و 9808 ارجاع فرمودید. برداشت بنده از مطالعه سوالات ارجاعی این بود که نظر جنابعالی این می باشد که بهتر است پیوند به دلیل اینکه باعث آزار روح می شود انجام نشود. سوالات یاد شده از جنبه مباحث معرفت نفس می باشد لکن سوال بنده از جنبه دیگر مطرح شده است لذا سوال مجددا ارسال می گردد خواهشمند است پاسخ بفرمایید: (با علم به اینکه روحمان در اثر پیوند آزار می بیند ولی حاضر باشیم آن را تحمل کنیم.) با سلام و آرزوی قبولی طاعات می خواستم کمی در مورد اهدای عضو افرادی که دچار مرگ مغزی شده اند صحبت بفرمایید. 1. آیا ثوابی بر آن مترتب است؟ بنظر می رسد شبیه آن است که انسان لباس های کهنه خود را که دیگر استفاده نمی کند به فقرا بدهد. 2. افرادی که در قید حیات هستند و یکی از کلیه های خود را می فروشند آیا ثوابی هم می برند؟ چون واقعا نمی توان برای عضو مبلغی مشخص نمود. 3. اگر در طول عمری که فرد پس از دریافت عضو پیدا می کند اعمال ثوابی انجام دهد و یا مرتکب گناه شود آیا اهداکننده هم در آن اعمال شریک است؟ بنده قصد دارم کارت اهدای عضو دریافت کنم تا پس از مرگ اعضایم اهدا شود ولی تردید دارم. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- بنده نمی‌دانم ما حق داریم چنین تصمیمی برای بدن خود بگیریم یا نه؟ به همین جهت است که نمی‌دانم ثوابی برای آن کار مترتب است یا نه؟ 2- در مورد فروش کلیه و یا هدیه‌دادنِ آن، چون رویهمرفته مشکل چندانی برای انسان پیش نمی‌اید، می‌توان گفت موجب کمک به بقیه شده و بی‌اجر و ثواب نیست 3- ثواب و عقاب مربوط به نیّت انسان است و ربطی به اعضای بدن او ندارد. موفق باشید 

18461

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم استاد عزیز: سخنراني آيت الله ناصري: آیت الله العظمی آقای بهجت رحمه الله نقل کردند که در مدرسة سید در نجف، تحصیل می‌کردیم. حدود 60 - 70 سال قبل از این، نابینایی بود که قرآن حفظ می‌کرد. به طلبه‌ها می‌گفت: «این قرآن را از فلان جا یک آیه بخوان تا من حفظ کنم» همین طور آیه به آیه، چندین جزء حفظ کرده بود. یک روز به آقای بهجت گفته بود: «آقا یک‌ آیه برای من بخوان تا حفظ کنم.» آقا یک آیه از او می‌پرسند که کجاست؟ می‌گوید: «فلان سوره فلان آیه.» آقا می‌فرمود برای امتحانش گفتم: «نه اینجا نیست.» گفتند: «قرآن را گرفت و گفت مگه کوری این آیه هست؛ اینجا نوشته است.» حقیقت، انسان را به اینجا می‌رساند. استاد این مطلب را در کانالشان زده بودند. سوالم اینجاست: یعنی آیت الله بهجت دروغ گفتند؟!!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: دروغ نمی‌گفتند، می‌خواستند او را امتحان کنند و متوجه‌ی نوری شوند که آن فرد نابینا منوّر به آن است. موفق باشید

17855
متن پرسش
سلام علیکم: در رابطه با بحث رضا در شرح جنود عقل سوالی داشتم. فرموده اید آدم راضی شکایت نمی کند پس «اشکو بثی و حزنی ال الله» حضرت یعقوب چه می شود؟ اگر همان که خدا خواسته بهترین است و باید دعا کنیم جایگاه دعا چه می شود؟ دعا فقط وظیفه بندگی است یا وقتی کسی دعا می کند و مستجاب می شود یعنی شرایط قبلی بهترین شرایط نبوده حالا بهتر شده؟ یا مطلب دیگری در میان است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت یعقوب«علیه‌السلام» طالب رؤیت پیامبری به نام حضرت یوسف«علیه‌السلام» بودند و این مخالف راضی‌بودن از تقدیر الهی نیست و اعتراض به خدا محسوب نمی‌شود، بلکه طلبِ کمال برتر به حساب می‌اید. در مورد دعا نیز قضیه از همین قرار است که نمی‌گوییم آن‌چه حضرت حق تقدیر کرده است خلاف حکمت و مصلحت ما است، بلکه با دعا؛ تقدیرِ برتری را برای خود رقم می‌زنیم. موفق باشید

16098
متن پرسش
سلام: آیا همسر ما که رزق ماست از قبل تعیین شده است یعنی اون کسی که باید همسر ما شود حتما همان می شود یا ممکن است غیر از آن هم اتفاق بیفتد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! آن‌چه مقدّر است و مصلحت ما است از قبل تعیین شده است زیرا در آیه‌ی 172 سوره‌ی اعراف می‌فرماید: همه‌ی فرزندان را حاضر کرده‌اند و از آن‌ها اقرار گرفته‌اند. این می‌رساند که از قبل معلوم بوده است که چه مردی با چه زنی ازدواج می‌کند و فرزند آن‌ها چه کسی خواهد بود. البته بعضاً اعمال خلاف منجر به آن می‌شود که ما در رسیدن به رزقِ مقسوم‌مان حتی اگر همسرمان باشد، به زحمت بیفتیم. موفق باشید

15580

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: به نظر استاد از مارکس و پوپر هم می توان چیز یاد گرفت؟ یا بنیان اندیشه شان ایرادات زیادی دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید افراد متفکر را با فکر، فهمید و مواظب بود جهت‌های سیاسی، ما را از فهم تفکر آن‌ها در حجاب نبرد. موفق باشید

14990
متن پرسش
سلام و درود: استاد فاضل و گرانقدر همانطور که مستحضرید در برخی یا بیشتر موارد باید جواب بدی فرد را با خوبی داد ولی برخی موارد باید جواب بدی فرد را با رعایت شرع و اخلاق داد و نباید سکوت کرد. لطفا بفرمایید در چه مواردی باید جواب فرد را باید محترمانه داد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عموماً مردم نمی‌دانند. لذا باید با آن‌ها مدارا کرد مگر با معاندین که دانسته بدی می‌کنند. موفق باشید

14681
متن پرسش
باسمه تعالی: با سلام و آرزوی سلامتی و توفیق روز افزون در ترویج معارف دینی، در مورد: «واسئل القریه» در جایی فرموده اید منظور سوال از خود قریه است نه از اهل آن چون اگر منظور اهل قریه بود می فرمود اهل قریه. اما در آیه 58 / اسرا می فرماید: هیچ قریه ای نیست مگر این که ما (اهل) آن را هلاک می کنیم... یا به عذابی سخت دچار می کنیم. از قرینه معذبوها بعد از مهلکوها می توان نتیجه گرفت که منظور از قریه اهل قریه است که عذاب می شوند. آیا «واسئل القریه» را هم نمی توان به همین سیاق تفسیر نمود.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این نتیجه‌ای که گرفته‌اید، نتیجه‌ی خوبی است ولی اگر بتوانید ابتدا از ظاهر آیه استفاده کنید و شاهدی برای عدول از ظاهر نباشد، بهتر است از ظاهر آیه استفاده کنیم مگر وقتی که می‌فرماید «قریه را هلاک کردیم» و شاهد لبی حکایت از آن دارد که هلاکت قریه به معنای هلاکت اهل آن است، از ظاهر عدول می‌کنیم و به آن شاهد نظر می‌نماییم إلاّ این‌که در هلاکت قریه نظرمان به انحطاط تمدن‌ها باشد که در آن صورت باز می‌توانیم به همان ظاهر اکتفا کنیم آن طور که به قول ایان‌باربر، نابودیِ تمدن‌ها مثل خرابی یک کاخ نیست، بلکه مثل خالی‌شدن آن کاخ است. موفق باشید

13991
متن پرسش
سلام و ارادت استاد فرزانه فردی که 40 سال گناهکار بوده و توبه کرده است دچار ناامیدی شده است وی فکر می کند وقت زیادی برای کسب فضایل اخلاقی و کسب علم ندارد و هر چقدر تلاش کند نمی تواند فاضل و مخلص شود. وی می گوید علما از 10 سالگی سیر و سلوک می کنند ولی من از 40 سالگی شروع کرده ام لذا وقتی برای سلوک نیست. راهکار بفرمایید. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: معارف الهی نور است با هر قسمت آن روبه‌رو شویم با همه‌ی آن روبه‌رو خواهیم شد، پس جای نگرانی نیست. موفق باشید

13466
متن پرسش
به اساس دین شک کرده و میگه عقل آیا اقتضا می کند که خرج کنیم بنزین بسوزونیم بریم خارج از شهر و برگردیم تا روزه مون را بتونیم بخوریم؟ این دینه؟ من بخاطر دفاع از دین گفتم ممکنه مراجع و فقها اشتباه کنن و روزه خوردن بدلیل مسافرت و سختی آن عقلانی ست اما 20کیلومتر رفتن و برگشتن و روزه خوردن را دین نگفته. نظر شما چیه؟ نمیشه برای کسی که خیلی پایبند نیست از «تعبد» حرف زد استاد. کجایی استاد؟!! أین؟ متی؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مسائل فروع دین ابتدا باید وجه عقاید و جایگاه بندگی افراد روشن شود تا جایگاه فروع دین در متن عقاید، خود را بنمایاند. آری! آن‌کسی که بندگی خود را درست بشناسد و متوجه باشد برای نفی خود و ظهور حق در قلب و روانش باید احکامی را بپذیرد، نگاه او به این نوع دستورات، نگاه دیگری است می‌فهمد که حضرت حق از طریق اطاعت ما از دستوراتش بر قلب ما جلوه می‌کند و لذا نگاه‌های کمّی و حسّی به موضوع ندارد. موفق باشید

13162
متن پرسش
به نام خدا با عرض سلام و ادب خدمت استاد بزرگوار احتراماً در دروس تفسیر سوره حمد امام (ره) فرمودید: هر موجودی دارای دو وجه است که یک وجه آن جنبه امکانی است که هیچ است و وجه موجود بودن آن اتصال به حضرت رب العالمین دارد. با توجه به این نکته که انسان با اذن الهی دارای قوه اختیار می باشد و اعمال چه در مسیر سعادت و چه در مسیر شقاوت، بدنی برزخی را می سازد که در عوالم بعد از دنیای ماده ظهور می کند، آیا این اعمال را می توان گفت که مستقلاً متعلق به انسان است یا خیر؟ و اگر دارای استقلال است، این استقلال در طول وحدت توحیدی در عالم برزخ و عالم قیامت است یا خیر؟ لطفا توضیح فرمائید. با تشکر و آرزوی سلامتی برای معظم له
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وجه امکانی انسان به این معنا است که می‌تواند در ذات خود ابعاد مختلفی را که دارد، از قوه به فعل آورد و بدین لحاظ اختیار در همان امکان ذاتی انسان نهفته است، برعکسِ موجوداتی که دارای ابعاد مختلف امکانی نیستند و به این لحاظ انتخاب و اختیار برایشان نیست. موفق باشید

12979
متن پرسش
سلام: طبق جواب سوال 12942 که فرمودید: «قبلاً عرایضی در این مورد شده است که چگونه انسان از طریق این‌گونه رذیله‌ها از سیر به سوی حق و حقیقت عقب می‌افتد. لذا وقتی همین موضوع را مدّ نظر قرار دهیم شوق چنین گناهانی در ما ضعیف شده و جای آن را شوق رجوع الی اللّه می‌گیرد.» این جواب شما خیلی کلی هست. سوال اینه که چگونه می توان اوج و کمال خسارتی را که از این رذائل به روح و جسم و دنیا و آخرت ما وارد می شود را با تمام وجود درک کرد که با این درک، غم و ترس از دست دادن لقاء الی الله باعث شود تن به این رذائل ندهیم؟ چگونه می توان لذت و امید سیر بسوی حق را تا آخر با این همه قبض و بسط روحی حفظ کرد به گونه ای که هیچ لذت زود گذری جای آن را نگیرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این را با رجوع به معارف الهی مثل معرفت نفس و معاد متوجه می‌شویم که جان انسان چه وسعتی دارد و به طور حضوری و قلبی تا کجاها می‌تواند سیر کند و بعد از آن است که می‌فهمید گناهان چگونه ما را از این حضورها محروم می‌کند. موفق باشید

8525
متن پرسش
سلام میشه یه مقدار در مورد این بیت توضیح بدید و معنی ش را بگید: خُنُک آن قُماربازی که بباخت هرچه بودش بنماند هیــــــــــچش الا هوس قمار ِ دیگر مولانا
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: سالک در مسیر تفویض الامر الی اللّه به جایی می‌رسد که تنها و تنها می‌خواهد هرچه خدا خواسته است را عمل کند در آن حدّ که از انانیت و منیّت او هیچ نماند. در این حال آنچنان به شعف می‌آید که هوس می‌کند همچنان میل‌های نفس را در زیر سایه‌ی جلب رضای خداوند، نفی کند. موفق باشید
8114

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد گرامی در وبلاگم مطلبی در نقد رشد قارچ گونه مجتمع های تجاری بزرگ در مشهد نوشتم. میخواستم بدانم انتقادهایی که مطرح کردم چه قدر از نظر حضرت عالی صحیح و منطقی است. پیشتر از توجه حضرت عالی متشکرم. التماس دعا http://nooreandishe.blog.ir/1393/01/25/masshad commercial complexes
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: بحمداللّه خیلی خوب متوجه ناپدیدشدن آفتاب حقیقت شرقی که در معماری خود نظر به ملکوت دارد شده‌اید. به امید ادامه‌ی این حساسیت جهت عبور از این شکوه های دروغین که تنها جوابگوی نفس امّاره‌ی انسان‌ها است. موفق باشید
7028

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم می خواستم بدونم کسی که می خواد کتابهای استاد حسن زاده املی(حفظه الله)را بخونه و تازه شروع کنه به حوندن چه مقدار اطلاعات دینی و حوزوی باید داشته باشه؟و ازکدوم کتاب ایشون شروع کنه؟متشکرم اجرتون با خدا.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در جریان سیر مطالعاتی کتاب های ایشان نیستم فکر نمی کنم ایشان از آسان به مشکل مطالب خود را تنظیم کرده باشند. موفق باشید
6913
متن پرسش
سلام علیکم راجع به سوال 6832 که فرمودید نظام برای همیشه از فتنه 88 راحت شد؛ می خواستم بگویم اگر این طور است پس چرا خیلی از اصحاب فتنه پست های کلیدی مملکت را در اختیار دارند؟ به خصوص با روی کار آمدن دولت جدید، انگار آنها روی کار آمدند. به نظر بنده آنها با یک برنامه ریزی پیچیده از شکست خود را رهانیدند و شاید... می خواستم نظر حضرتعالی را راجع به این نظر بدانم. باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: هنر نظام اسلامی آن بود که آن‌ها را وادار کرد از فتنه تبرّی بجویند و عملاً از آن هویت که به‌کلّی در مقابل نظام اسلامی بود فاصله بگیرند. حال یا به واقع جهت‌گیری دیگری را انتخاب کرده‌اند و در صدداند وارد خانواده‌ی نظام اسلامی با سلیقه‌ی خاص خود شوند، الحمداللّه. و یا این‌که تصور می‌کنند می‌توانند منافقانه وارد شوند و نظام را از هویت ضد استکباری و تمدن‌سازی در آورند، که این منجر می‌شود تا نظام با قدم‌هایی که در آینده برمی‌دارد از این نحوه حیله‌گران نیز راحت شود و با پاکی بیشتر جلو برود. البته رهبری عزیز«حفظه‌اللّه» در صدداند حالت اول محقق شود. موفق باشید
6750
متن پرسش
تفاوت نظریه شیعه و اهل سنت در رابطه با خصوصیات رهبر چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: شیعه معتقد است خداوند رهبری جامعه را با امام معصوم جلو می‌برد و در زمان غیبت آن رهبری از طریق رهنمودهای امامان معصوم با ولایت فقیه عملی می‌شود ولی متأسفانه اهل سنت به‌کلی معتقد به این امر نیستند که باید بعد از رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» رهبری جامعه به کمک انسان‌های معصوم صورت گیرد. موفق باشید
3320

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد ینده صابری هستم. با عرض معذرت از اینکه مصدع اوقات شریف می شوم، برای حل مشکلاتی که حضرتعالی کمابیش با آن آشنا هستید، شخصی که مدعی است با علم اعداد آشنایی مختصری دارد پیشنهاد داد که باید نام خود را عوض کنم. توضیح اینکه: این شخص بدون اینکه از وضع بنده هیچ اطلاعی داشته باشد و صرفا با شنیدن اینکه بنده مشکل دارم پس از برسیدن نام من و مادرم و با اندکی محاسبه تقریبا با دقت مشکل و نوع روحیه و نحوه تعامل بنده با دیگران را توصیف کرد. حتی نامهایی را که برای بنده مناسب است پیشنهاد داد از قبیل محی الدین، شکیبا، جلیل و عباس. این شخص با اطمینان می گفت این کار موجب عوض شدن وضعیت من می شود و شرط آن را اعلام عمومی و همراه ولیمه، چهل روز نماز صبح اول وقت همراه با ذکر صلوات، تسبیحات حضرت زهرا س و ذکر شریف یا باسط بیان کرد. البته بنده با توجه به اطلاعات مختصری که از معارف عقلی و عرفانی دارم نه می توانم وجود این علوم را رد کنم و نه به راحتی به ادعای این بنده خدا اطمینان کنم. به نظر حضرتعالی در قبال این پیشنهاد چه کار کنم؟ لطفا پاسخ را به طور خصوصی ارسال فرمایید. با تشکر. صابری
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: در هر صورت کار بی‌خودی است و بنده دلایل‌اش را در کتاب «جایگاه جن و شیطان و جادوگر» عرض کرده‌ام. همین‌که ما دست به کاری بزنیم که حجت شرعی برای آن نداریم بازی‌خورده‌ی شیطان هستیم. موفق باشید
1410

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام به محضر استاد شاید این متن کمی طولانی باشد ازاین بابت پوزش میخواهم .دانشجویی 22 ساله از مازندرانم که الان در یکی از دانشگاه های تهران مشغول تحصیلم الان حدود یک سال است که باسیر مطالعاتی شما اشنا شده وتقریبا در عمل هم موفق بوده ام از اول سعی کردم نماز رو درست کنم وبعد در خوردن غذا خیلی دقت کردم بعد هم شب زنداری ها رو شروع کردم وبعد خدا کمک در ماه رجب تونستم 25 روز را روزه بگیرم اما همه ی اینها زمانی که دا خل تهرانم مثلا وقتی تابستان رفتم خونه دیگه نتونستم ازنها رو تکرار کنم حتی خیلی از نمازهای صبحم قضا شد کنترل رو غذا نداشتم وهمه چیز از دست رفت تا اینکه دوباره امسال شروع شد باز خدا کمک دزباره شروع کردم دوباره کنترل روی غذا و زبان شروع کردم حتی دهه اول ذی الحجه رو روزه داشتم اما باز دوباره رفتم خونه همه چیز از دست رفت باز نتونستم خودم رو کنترل کنم خودتون هم میدونید این بالا پایینها خیلی ادم رو عقب میندازه نمیدونم اشکال از خودمه یا از فضای خونمونه فضای خونمون هم فضای مثبتی نیست بامن مقابله میکنن با طولانی کردن نماز هایم با روزه گرفتن با نرفتن به عروسی وچیز های دیگه . اقای طاهرزاده کمکم کنید که چطوری میتونم از این اشتباهات بیرون بیام اگه استاد اخلاقی رو هم تو تهران میشناسید به من معرفی کنید یا شماره ای از خودتزن به ما بدید تا ان شا الله ما بتونیم بهتر این راه رو ادامه بدیم باز هم عذرخواهی میکنم . برام زیاد دعا کنید.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: بنا را بر این بگذارید که به جامعیت برسید تا بر شرایط ‌های مختلفی که پیش می‌آید حکومت کنید. با این‌همه به خودتان سخت نگیرید و در شرایط خانه مطابق آن شرایط دینداری کنید نه مثل وقتی که در دانشگاه اختیار دست خودتان است و لازم است در خانه در امور مباح با بقیه هماهنگ باشید. موفق باشید
1285

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد میشود این قسمت از مقدمه کتاب هدف حیات را برایم توضیح تفصیلی بدهید {......سرمایه فکری تدوین شده توسط دانشمندان بز رگ اسلامی زمینه تدبردر قران وروایات را به خوبی فراهم میکند .........واکنون تاریخ مسئولیت بزرگی را بر عهده ما کذاشته.......}با توجه به مقدمه شماره 4 این برداشت میشود که فلسفه وحکمت چیزی برای جدید شدن ندارد اگر این چنین است الان ماچه وظیفه ای داریم که در اینده آیت الله جوادی یا علامه طباطائی زمان خود شویم
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام علمای بزرگ همیشه راه را نشان می‌دهند و در هر صورت ما هستیم که باید با تعقل و تفکر چگونه رفتن را بیابیم و حرکت کنیم بنده معتقدم اگر در ذیل تفکر حضرت امام«رضوان‌الله‌علیه» جلو برویم به نتایجی از تفکر می‌رسیم که هنوز متولد نشده. در این مورد می‌توانید به جزوه‌ی «سلوک در ذیل اندیشه‌ی امام خمینی«رضوان‌الله‌علیه»» رجوع فرمایید. موفق باشید
نمایش چاپی