باسمه تعالی: سلام علیکم: نبوت و رسالت، با حضرت محمد«صلواتاللّهعلیهوآله» به هر دو صورت ختم میشود. حال اینکه کدامیک از پیامبران قبلی تنها، نبیّ بودهاند و کدامیک رسول و نبیّ بودهاند، دست ما خالی است. تنها در آن حدّ که قرآن متذکر میشود که بعضی «نبیّا» و بعضی «رسولاً و نبیّا»، ما اطلاع داریم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر یاد خدا به معنای نظرِ قلب به حضرت حق باشد و با توجه به اینکه گناهکردن یعنی پشتکردن به حکم خدا، یادِ خدا با گناهکردن جمع نمیشود و آن یاد خدایی که میفرمایید، یادِ خدای واقعی نیست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- با توجه به اینکه هایدگر به دنبال «هستی» است چه در «زمان» و چه در «تاریخ». از این جهت اگزیستانسیالیست است ولی به سبک کی یرکگوریِ آن و نه به سبک سارتری 2- همینطور است ولی چون در بستر مفاهیم مشّایی کار را جلو برد، مکتبِ صدرایی آنطور که حقّ آن بود در تاریخ ما درخشش لازم را نیافت و از این جهت میتوان گفت ملاصدرا تازه در حالِ تولد است 3- به نظر بنده هگل نمیتواند از چنبرهی ایدهآلیستی که پارمنیدس شروع کرد و به کانت و مفاهیم استعلایی رسید، بیرون آید و از این جهت هنوز با تقلای بسیار عمیق و عالمانهای که هگل به بشریت هدیه کرده است، از متافیزیک بیرون نمیآید هرچند اگر کسی بخواهد در تفکر زمانهی خود جایی برای رجوع به «وجود» بیابد نمیتواند از ملکوتِ هگل غفلت کند 4- کتاب «شواهد الربوبیه» در کتابخانهی هایدگر موجود بوده ولی معلوم است که هایدگر به جای دیگری مینگرد که آنجا از کلافی که ملاصدرا با حاکمیت تفکر مفهومیِ مشّایی، بدان گرفتار است آزاد میباشد. نهایتاً میتوانست اگر کتاب آن کتاب را مطالعه کرده بود به ما توصیه کند در بستر تفکرِ صدرایی آنچه هایدگر به آن اشاره دارد به نحوی قابل فهم است کی را به نفع دیگری مصادره نماییم. موفق باشید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! کُلُهم نورٌ واحد، ولی در اربعین حتی در سالهای اخیر به آنهایی که به زیارت نجف و کاظمین و سامرا میروند میگویند زوّار حسین«علیهالسلام» و این معلوم است که در این تاریخ رویکردِ خاصی به امام حسین«علیهالسلام» شده است و إنشاءاللّه موجب دلگرمی حضرت مهدی«عجلاللّهتعالیفرجه» خواهد شد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر صورت خداوند انسان را بدون حجت رها نمیکند حتی در زمان میقات حضرت موسی«علیهالسلام»، جناب هارون«علیهالسلام» در میان آنها بود، مشکل آنها در پشتکردن به نایب پیامبرشان بود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این حرف درستی است که هرکس هر متنی را در افق معنایی خود میفهمد. ولی آیا میتوان گفت متن به کلی صامت است؟ و یا باید متوجه بود بالاخره آن متن به افقی اشاره دارد که انسان را با خود همدل میکند و از آن جهت آن را میپذیرد. توجه دلسوزانهای دارید، ولی حقیقت آن است که بنده تفکر دکتر داوری را برای عبور از غربزدگی از یکطرف، و عبور از بیفکری و تحجر از طرف دیگر، برای این تاریخ و این جامعه مفید میدانم. 20 سال است بنده با تفکر دکتر داوری مأنوس هستم و چهار دفترچهی 60 برگ و 100 برگ، حاصل یادداشتها و تأملات بنده بر روی سخنان این متفکر بزرگ است. خود او هم قبول دارد سخت سخن میگوید، ولی او به جای عبارت؛ اشارت دارد، و این نیاز زمانهی ما است تا بتوانیم از نگاه انتزاعی صرف آزاد شویم. نمیدانم چرا انتظار دارید داوری به عنوان یک فیلسوف مثل یک روحانی سخن بگوید؟! و نمیدانم چرا نگاه بنده به انقلاب را یک نگاه ایدئولوژیک فرض کردهاید؟! در حالیکه بنده انقلاب را تجلی نور وجود در این تاریخ میدانم و دفاع از آن را یکنوع اُنس با حق میشمارم و این غیر از رویکرد آنتولوژیک به انقلاب است. در هر صورت در این مورد حرف بسیار است. از سخن آقای دکتر داوری عدم جمع بین تفکر و عدل را درنیافتم و نیز او را بیتفاوت به ظلم نمیبینم، بهخصوص که سلوک شخصی او همه حکایت از دغدغهمندی نسبت به انقلاب و اسلام دارد. بعضی از عزیزان که متن دکتر داوری را خوانده بودند آن را بزرگ دانستهاند و بنده هم نیز فقط خواستم ذهنها را متوجهی آن مرد کنم، نه آنکه بخواهم نکاتی که موافق خوانش من است برجسته نمایم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر موجب فتنه میشود لازم نیست به خود فرد بگویید. صِرف استغفار کافی است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- به نظر من نگاه دومی که در قسمت اول سؤالتان مطرح فرمودید، نکتهی درستی است. چون حقیقتاً نفس ناطقه محل اصلی علم است و نه بدن، با این حال از زمینهبودنِ بدن نیز نباید غفلت کرد. 2- همینطور است که می فرمایید که بعضاً اگر محیط آلوده به میکروبهای زیادی باشد نفس میتواند در صورت توانایی از آن عبور کند. موفق باشید
