باسمه تعالی: سلام علیکم: در مباحثی که در رابطه ضررهای «زبان» شده، متذکر میشوند سخنگفتنِ پراکنده قلب را مشغول میکند و جمعکردن آن را برای انسان مشکل مینماید. ولی اگر سخنگفتن با برنامه و برای رعایت دستورات شرع باشد، منافاتی با «صمت» یعنی با سکوتِ برنامهدار ندارد. هنر یک انسان موحد آن است که به نور توحید به جایی برسد که کاری او را از کاری باز ندارد. به تعبیر آیت اللّه حسنزاده«حفظهاللّه»، دست در کار و دل با یار باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم بنیامیه و از جمله معاویه از این روایت به نفع خودشان استفاده کردهاند و مرحوم شهید مطهری هم این امر را متذکر شدهاند که معاویه به استناد این روایت، تلاش میکرد ضعفهای خلیفهی سوم را از ذهنها پاک کند. ولی اصل مطلب که امثال ابن حجر هیثمی در «الصوارم المهرقه» آورده است را میتوانیم در جای خود بپذیریم که توصیهای است تا مسلمانان را بعد از رحلتشان بیشتر در سیرههای مثبتی که داشتهاند، مدّ نظر بیاوریم. مثل اینکه در مورد آقای هاشمی بیشتر بر آن قسمت تأکید شود که ایشان مقابلهی مستقیم با رهبری نکرد. با اینکه به قول رهبری خنّاسهایی بودند که در این امر تلاش میکردند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! باید خوبیهای هر ملت و فرهنگی را گرفت و با حفظ هویت خود، از آنها استفاده کرد و متفکران دنیا ماورای سیاستمداران، ما را متوجهی این امر کرده و میکنند. مشکل در آنجا بهوجود میآید که کار در دست سیاستمدارانی بیفتد که تلاش دارند با اهداف صرفاً سیاسی و حزبی و گروهی فرهنگها را در اختیار خود بگیرند. و این تذکر مهمی است که کارلاشمیت به حیلهی لیبرالیسم میدهد که چگونه فرهنگ را در اختیار اهداف سیاسی قرار میدهد تا سودجویی و کینه به انسانها را پنهان نماید. و مشکل آقایان آن است که متوجهی تفاوت این دو موضوع نیستند که چگونه امروز همانطور که جنابعالی متوجهاید، سیاستمداران، مراکز فرهنگی و خیریهها را در اختیار میگیرند تا به اهداف گروهی و حزبی خود برسند نه آنکه اهداف انسانی مدّ نظر باشد، آنطور که همیشه در همهی فرهنگها با نظر به اهداف انسانی کارهایی شده و میشود. آیا ما امروز با دانشگاه آزادی روبهرو نیستیم که بعضی از هزینههای نامزدهای فتنهی 88 را پشتیبانی کرد؛ در حالیکه مردم ما به امید تحقق دانشگاهی غیر از دانشگاههای ساخته و پرداختهی دنیای مدرن اموال خود را وقف آن دانشگاه کردند؟! موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده موقعیت شما شبیه موقعیت سؤالکنندهی شمارهی 16617 میباشد، خوب است به جواب آن سؤال رجوع فرمایید. و عنایت داشته باشید که مسلّم فرزند جدید از رزق خالق خود بهرهمند خواهد شد، منتها با برنامهی خداوندِ عالم و نه برنامهی شما. حتی ممکن است با تعادلی که در زندگی شما پیش میآید، جایِ رزق او باز شود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: جوابهایی که به صورت علنی در معرض دیدِ کاربران قرار میگیرد، به جهت آن است که تصور میشود آن جوابها برای سایر کاربران نیز مفید خواهد بود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حرکت جوهری مسیر تبدیل مابالقوهی انسان است به مابالفعل، ولی جهتدادنِ آن با اختیار انسان است. اگر انسان نفس ناطقهی خود را درست هدایت کند إنشاءاللّه تا مقام سرّ و خفی میتواند جلو رود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید کتاب «صلوات بر پیامبر«صلواتاللّهعلیهوآله»؛ عامل قدسیشدنِ روح» بتواند جوابگوی سؤال جنابعالی باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فرقی ندارد زیرا «وجود» همواره ظهور دارد و حضرت حق چون وجودِ مطلق است تمام عالم وجود مظهر نور وجود حق خواهند بود. حضرت امام خمینی«رضواناللّهتعالیعلیه» در شرح سورهی حمد در تفسیر آیهی «اللّه نورالسموات و الأرض» نکات خوبی در این مورد فرمودهاند. ولی از آنجایی که تنها وجود مطلق خداست پس غیر وجود مطلق غیر خدا است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این روحیه خوب نیست، زیرا فضای قرارگرفتن در «خوف و رجاء» را از انسان میگیرد و یک نحوه تکلیفمعلومکردن برای خدا است و این هم شرط بندگی نیست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره همانطور که رهبر عزیز انقلاب فرمودند باید با صراحت روشن کرد که اینطور توهین به منتسبین پیامبر، تیزکردنِ شمشیر دشمن است و شیعیان مظلوم با عمل این شیعیان افراطی و ساخته و پرداختهی مراکز جاسوسی آمریکا و انگلیس شهید میشوند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره باید بتوانید از این شبهات رها شوید وگرنه در سکرات یقهی شما را میگیرد. با رفقایی که معرفت نفس را کار کردهاند شبهات خود را در میان بگذارید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این رابطه بحثی در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» که بر روی سایت است؛ شده، عیناً خدمتتان ارسال میدارم:
قرآن جهت امر ولايت جامعه در آيه ى 55 سوره ى مائده مى فرمايد: «انَّما وَلِيُّكُمُ اللهُ وَ رَسُولُهُ وَالَّذينَ امَنُوا الَّذينَ يُقيمُونَ الصَّلوة وَيُؤْتُونَ الزَّكوةَ و هُمْ راكِعُون» تنها و تنها ولى شما خدا و رسول او و آنهايى هستند كه ايمان آورده و نماز برپا مى دارند و در حالى كه در ركوع هستند، زكات مى دهند. اولًا: شيعه و سنى معترفند كه مصداق آيه حضرت على (ع) است. (حضرت آيت الله حسينى طهرانى در درسهاى 72 تا 75 كتاب «امام شناسى» جلد 5 به طور مفصل راجع به اين آيه بحث كرده اند). ثانياً: چنين كارى در اسلام، سنتى خاص نبوده كه فرد ديگر هم انجام داده باشد، و مستحب هم نيست. ثالثاً: كلمه ى «انَّما» حصر است، يعنى «فقط». پس معنى آيه چنين مى شود كه در همان راستاى ولايت خاص خداوند و رسول الله (ص)، آن فردى هم كه در ركوع زكات داد، «ولى» مسلمين است و فقط همين ها ولى مسلمين اند.
سؤال: آيا نبايد اميرالمؤمنين (ع) محو حق بودند و توجهى به سائل نمى كردند؟ و يا لااقل اگر خدا مى خواست ولايت ايشان را به مردم اطلاع دهد، در رابطه با آن وقتى كه تير را از پايشان درآوردند و ايشان متوجه نشدند، اين كار را مى كرد؟
جواب: اين مقام كه در عين حضور قلب با حق، هيچ چيز از ايشان پنهان نيست، فوق مقامى است كه فقط ناظر به حق است. اين مقام «صَحْو» يا بقاء بالله و هوشيارى بعد از «مَحْو» است. يعنى آنچنان غرق حق اند كه با چشم حق ناظر بر خلق اند، و لذا اين مقام بالاتر از مقام «محو» يا فناء فى الله است. اين مقام بقاء بعد از فنا است كه در روايات ما تحت عنوان قرب نوافل مشهور است كه خداوند مى فرمايد وقتى بنده ى من از طريق نوافل به من نزديك شد من چشم او مى شوم و از طريق من مى بيند و من گوش او مى شوم و از طريق من مى شنود.[1] و حضرت در اين مقام قرار داشتند.
سؤال: چرا خداوند در آيه ى مورد بحث فرمود: «الَّذينَ يُقيمُونَ الصَّلوة» يعنى به صيغه ى جمع آورد. اگر منظور فقط اميرالمؤمنين (ع) بود بايد به صيغه ى «مفرد» مى آورد؟
جواب: اين روش را خداوند در جاهاى ديگر كه مشخصاً مصداق آن يك فرد بوده نيز به كار برده است. مثل آيه ى مباهله كه صيغه را جمع آورد ولى پيامبر (ص) يك مصداق بيشتر براى آن نياوردند، يعنى به جاى انْفُسَكُمْ كه در آيه آمده و مى فرمايد: جانهايتان را جهت مباهله با مسيحيان نجران بياوريد، رسول خدا (ص)، فقط على (ع) را آوردند. و يا در آيه ى 8 سوره ى منافقون كه مى فرمايد: «يَقُولون لَئِنْ رَجَعْنا الَي الْمَدينةِ لَيُخْرِجَنَّ الْاعَزُّ مِنها الْاذَل» مى گويند چون به مدينه برگشتيم آن كس كه عزيز بود را خوار مى كنيم. در حالى كه گوينده ى اين سخن فقط عبدالله بنابَى بوده ولى قرآن فعل را به صورت جمع به كار مى برد.
زمخشرى از علماء اهل سنت در تفسير كشاف اين نوع سخن گفتن را صحيح دانسته و آيه ى مورد بحث را در شأن على (ع) مى داند. و فقهاى اهل سنت نيز حركت جزئى در نماز را جايز مى دانند و استناد مى كنند به حركت على (ع) در نماز در دادن انگشتر به سائل. موفق باشید
[1] ( 1)- به مصباح الشريعه، ص 11. فتوحات( 14 جلدى) جلد 3، ص 262 رجوع شود.