بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
17268

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و خسته نباشید خدمت استاد گرامی: دلیل اینکه گفته شده است که وجود پیامبر اکرم صلی الله علیه واله و سلم چه زنده باشد و چه زنده نباشد مورد منفعت انسانها است در چیست؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» مطالبی گفته شده است، به‌خصوص در فصل اول کتاب. خوب است به آن کتاب که بر روی سایت هست، رجوع فرمایید. موفق باشید

16171

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: وظیفه ی پدر و مادر در قبال فرزند 18 ساله ی کاهل نماز پسر چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شما وظیفه‌ی چندانی نسبت به او به عهده ندارید. نهایتاً چون این نوجوانان در حال حاضر گرفتار تبلیغات دشمن‌اند، در حدّ تذکر و دلسوزی و بدون دعوا و قهر، با آن‌ها برخورد کنید. موفق باشید

15735

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و ارادت: استاد فاضل و گرانقدر، نظر حضرتعالی نسبت به تبلیغ دین در فضای مجازی چیست؟ تبلیغ به صورت حضوری بهتر است یا در فضای مجازی؟ برخی معتقدند تبلیغ در فضای مجازی تاثیرگذاری آن کم است و بهتر است تبلیغ فقط به صورت حضوری باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر دو لازم است ولی تبلیغ حضوری، بهتر است. موفق باشید

14807
متن پرسش
سلام استاد: اینکه گفتید بوعلی گفته مَثَلِ علی (ع) در بین اصحاب پیامبر (ص)، مَثَلِ معقول در بین محسوس است یعنی چه؟ به نظر کاملا درست نیست اگر دقیق نگاه کنیم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حرف جناب بوعلی در فضای تفکر فلسفی، حرف بسیار دقیقی است از آن جهت که می‌خواهد بگوید وجود مقدس علی«علیه‌السلام» نسبت به بقیه اصحاب مثلِ عقل در بدن است که در صورتی انسان درست از بدن خود استفاده می‌کند که به عقل رجوع داشته باشد. موفق باشید.

14562

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام خدمت استاد عزیز: جناب استاد آیا شما شخصیت آیت الله صمدی را برای استفاده از مباحث ایشان تایید می فرمایید منظورم در مقام مقایسه با دیگر اساتید نیست بلکه خود ایشان را بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده آثار ایشان را مفید و قابل استفاده می‌دانم. موفق باشید

14092
متن پرسش
گفته شده است که عصمت از ابتدای تولد به امام معصوم از طرف خدا عطا شده است و هنر امام این است که این عصمت را تا آخر عمر حفظ کند و به عبارت دیگر تمام کمالاتی که امام معصوم باید داشته باشد از ابتدای تولد به صورت بالفعل دارد. اشکال به این حرف این است که این سخن با مبانی فلسفی و عقلی مخالف است زیرا طبق مبانی فلسفی نفس وقتی به بدن تعلق گرفت از ابزار بدن استفاده می کند تا از قوه به فعل برسد و اصلا عالم ماده عالم قوه و فعل است و قوه و قابلیت لازمه عالم ماده است پس چگونه می گویید که نفس امام معصوم در عالم ماده به بدن مبارکش تعلق می گیرد و در عین حال نسبت به هیچ کمالی حالت بالقوه ندارد؟ از سوی دیگر تعلیم پیامبر (ص) به امام علی (ع) را چگونه توجیه می کنید زیرا اگر امام معصوم تمام کمالات را داشته باشد تعلیم واقعی صورت نمی گیرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که اگر فطرت انسان از ابتدا بالفعل باشد تمام کارهایش مطابق عقل و فطرت انجام می‌گیرد و مواظب است از حکم عقل و فطرت عدول نکند، اگر انسان‌هایی را خدا انتخاب کند تا برای بشر حجت باشند، از همان ابتدا آن‌ها را منوّر به «نور عظمت الهی» می‌کند. پیشنهاد می‌شود در این مورد با حوصله‌ی کامل کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» خوانده شود. کتاب بر روی سایت هست. موفق باشید

13960
متن پرسش
سلام علیکم: لطفا اول متن زیر را مطالعه کنید سپس بنده سوال خود را در انتهای متن از شما می پرسم: بر همۀ ما فرض است که خود را خدمتگزار حجّت خدا در زمين، حضرت بقية¬الله بدانيم و براي او کار کنيم. اين والاترين طريق خدمتگزاري به دستگاه خداوند است. اما تذکّر به اين نکته لازم است که در اين راه، هرگونه مني و مايي، نفساني و شيطاني است. گروه به راه انداختن، رأيت بلند کردن، حضرت را مال خود و متعلّق به خود و در فکر فرقۀ خود و نامهربان ديدن با ديگران، مدّعي ارتباط خاص با حضرت شدن و خود را محل عنايت ايشان دانستن، بانگ برداشتن به اينکه حضرت ما را قبول دارد و از اين قبيل کارها، همه و همه، کارهايي بچه‌گانه است، فريب دادن جوان‌ها (که به تعبير روايات يتيم‌اند، چون پدرشان امام زمان در غيبت است) و بازي کردن با مردم درست نيست. به‌طورکلي، دسته و گروه به راه انداختن و مردم را به آن دعوت کردن، مصداق اين آيه است: « فَتَقَطَّعُوا أَمْرَهُمْ بَيْنَهُمْ زُبُراً كُلُّ حِزْبٍ بِما لَدَيْهِمْ فَرِحُونَ» (حقيقت را ميان خود تکه‌تکه کردند و هر گروهي به آن چيزي خشنود است که اعتقاد اوست). گروه گرايي و تشکيلات، با مقصد دين منافات دارد که رها کردن انسان‌ها از حدود و قيودِ بشرساخت (ساخت بشر) است. جمع شدن عدّه اي آدم ناقص دور هم، مقدمۀ شکل گيري خودخواهي جمعي است و نتيجه‌اش مسخ تدريجي اعضاء است که در آخر، به از دست دادن قدرت نقّادي و انصاف منجر مي شود. داشتن احساس بر حق بودن و افراط در آن، اساس اخلاق تشکيلاتي است. ازاين‌رو، اسارت در دام غير معصوم پيش مي‌آيد که به شکل خزنده و تدريجي، به شرک در ولايت معصوم ختم مي شود: « اتَّخَذُوا أَحْبارَهُمْ وَ رُهْبانَهُمْ أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّه» (بزرگان و رؤساي خود را بجاي خدا پرستيدند). همچنين هر تشکيلاتي براي بقا ناچار است که روي اختلافاتش با ديگران تأکيد کند و اين، موجب تفرّق و کثرت گرايي بيش از پيش ميان جمعيت مسلمانان، بلکه مؤمنان مي‌شود و فاصله گرفتن از کلمه سواء را موجب مي‌شود که قرآن به آن دعوت کرده و حتي يهود و نصارا را به آن فراخوانده است و با روح دين ناسازگار است: «قُلْ يا أَهْلَ الْكِتابِ تَعالَوْا إِلى‏ كَلِمَةٍ سَواءٍ بَيْنَنا وَ بَيْنَكُمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللَّهَ وَ لا نُشْرِكَ بِهِ شَيْئاً وَ لا يَتَّخِذَ بَعْضُنا بَعْضاً أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ» (بگو اي اهل کتاب، به سوي کلمه اي بياييد که ميان ما و شما مشترک است و آن اينکه جز خدا را نپرستيم و برايش شريک قرار ندهيم و بعضي از ما بعضي را ارباب نگيرد. پس اگر نپذيرفتند، بگوييد شاهد باشيد که ما تسليم اين امر هستيم. علامه طباطبايي اين آيه را خلاصه تعاليم قرآن مي‌دانستند). و اين تشکيلات بعضاً باعث مي‌شود که در اثر استحالۀ تشکيلاتي، خير مطلق به شر مطلق تبديل شود؛ مسئله‌اي که فهم آن علم و فضل چنداني لازم ندارد و کمي فراست و شعور مي خواهد. معرفت ساده و بسيط فطري در پيچ و خم تشکيلات، به ايدئولوژي پيچيده اي تبديل مي شود که معمولاً، براي حفظ آن بايد از نقّادان و در نتيجه، از بدنۀ جامعه آن را مخفي کرد و نوآموزانِ تشکيلات را نيز اندک اندک و قطره قطره با آن آشنا کرد تا در گذر زمان روحشان رنگ بگيرد و فکرشان خاموش شود و قدرت مخالفت پيدا نکنند. از آفات ديگر تشکيلات ديني تبديل معرفت عمل گرا به انديشه اي کلامي و نظري است که منبعث از فقدان آشنايي فريفتگان تشکيلات با نمونه ها و الگوهاي عملي تربيت ديني است. در تشکيلات، نظام ارزشي، تقوا و علم ملاک نيست، بلکه خدمت بيشتر به تشکيلات ملاک است. علت جذب افراد به تشکيلات نيافتن مبنا و روشي جامع براي زندگي، به علاوۀ نياز عاطفي به گروه مرجع براي تأييدطلبي و احراز هويت است که علت اولي، جهل به قرآن و علت دومي، نقص در توحيد است. و آنچه به اين هر دو دامن مي زند، بي ارتباطي با اولياي خداست. اصولاً، اگر کسي به صاحب نَفَسي دست يابد، مفتون بساط گروه‌ها، احزاب و دسته‌ها نمي شود تا به‌جاي صرف زندگي اش در سلوک الهي، آن‌ را در راه خدمت به منافع تشکيلات يا دنياي رؤساي آن صرف کند و زمان کسب علم و فضيلت را به دنبال نخودسياه و در پي کسب آفرين و تشويق آنان تباه کند. خلاصۀ کلام: از اين آفات رستن، معمولاً غير ممکن است و ثمرۀ آن انسان‌هايي است کوچک، تعالي‌نيافته و خردشده در پس افکار مرجع فکري. بنابراين، بايد مراقب بود که علوم الهي را وسيلۀ مني و مايي قرار نداد و خود و بندگان خدا را معطّل نکرد. به نظر شما این یک آسیب شناسی واقع بینانه از کار تشکیلاتی نیست؟ اصلا جایگاه عرفان در ساخت تمدن اسلامی کجاست؟ اصلا چطور میشه توحید رو در تشکیلان بصورت جزئی وارد کرد؟ اصلا در تشکیلات بدون داشتن مومن و ولی خدایی میشه به سمت توحید رفت؟ جایگاه مسلک عرفانی به عنوان گفتمان غالب در تشکیلاتی به وسعت یک تمدن اسلامی کجاست؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: حرف خوبی است و این یکی از آفات تشکل ها است ولی این ربطی به تمدن اسلامی ندارد که می‌خواهد جامعه‌ای ایجاد کند تا حکم خدا در مناسبات فردی و اجتماعی جاری باشد و عرفان نیز چیزی جز توحید عمیق نیست همان توحیدی که علی«علیه‌السلام» در نهج‌البلاغه متذکر آن هستند و برای جامعه‌ی اسلامی مفید است. موفق باشید

13171
متن پرسش
با سلام: استاد عزیز 1. آیا گناه مرد در دوران بارداری همسرش روی جنین تاثیر می گذارد؟ و یا ممکن هست که تبعات گناه پدر گریبان جنین را بگیرد؟ مثلا باعث ایجاد ایراد در سلامت جنین در دوران بارداری و یا مستعد بودن بیشتر فرزند بعد تولد برای انحراف مخصوصا در آن زمینه ای که پدر در دوران بارداری مادر به آن مبتلا بوده؟ آیا فقط اخلاق و اعمال و رفتار مادر روی جنین تاثیر می گذارد؟ 2. آیا می توان در دوران بارداری دعا کرد و نماز مستحبی خواند و در کل اعمال مستحبی انجام داد و ثوابش را هدیه کرد به فرزند و یا از خدا خواست که قسمتی از ثواب را برای فرزند ذخیره کند و یا از طرف فرزند (جنین) نماز بخوانیم و اعمال مستحبی انجام دهیم و ثوابش را از طرف فرزند (جنین) هدیه کنیم به امام زمان (عج)؟ 3. برای اینکه فرزندمان بعد از تولد متمایل شود به سمت دین و علوم دینی و در نهایت حوزه چه باید کرد؟ 4. آیا گذاشتن اسم های ایرانی مانند پارسا و سپهر برای پسر شایسته است؟ آیا شایسته است اسم ترکیبی مانند محمد پارسا و.... برای فرزند انتخاب کرد؟ چگونه اسمی برای فرزند شیعه مناسب و شایسته است؟ با سپاس فراوان التماس دعا صلوات
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در تمام موارد نقش پدر و مادر زمینه است که در اصطلاح به آن «علت معدّه» می‌گویند و به تعبیر حضرت آیت اللّه حائری شیرازی در کتاب ارزشمند «تعلیم و تربیت اسلامی» همه‌ی این‌ها مافِی‌الشَّرایط است و اگر آن فرد بخواهد خوبی‌ها را انتخاب کند، مقدماتی که والدین از نظر اخلاقی و روحی فراهم می‌کنند، کمک او می‌کند. 2- شاید بتوان در اعمال مستحبی از خدا خواست ثواب آن را برای فرزند ذخیره کند 3- با رعایت دستورات دین توسط والدین، چون انسان‌ها فطرت متمایل به توحید دارند رویهم‌رفته فرزند را متمایل به دین می‌کند. 4- به نظر بنده بهترین اسامی برای فرزندان اسامی اهل‌البیت می‌باشد. موفق باشید

11002

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسمه تعالی سلام علیکم: بنده مقلد یکی از مراجع هستم ولی حب مقام معظم رهبری روز به روز در قلبم بیشتر می شود لطفا در این باب بنده را راهنمایی بفرمایید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در مسئله‌ی تقلید در امور فردی، نظر آن مجتهدی که اعلم می‌دانید دنبال کنید و در حکم حکومتی، همه تابع حکم رهبری هستیم. بنده در عین احترام وافر به همه‌ی مراجعی که جامعه‌ی مدرسین مورد تأیید قرار داده‌اند در جمع‌بندی مرجع تقلید خود را آیت‌اللّه خامنه‌ای«حفظه‌اللّه» انتخاب کرده‌ام. موفق باشید
10322

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: دیده میشه که بعضا کاربران را به روانپزشک ارجاع می دهید. آیا آنها را قبول دارید؟ یا افرادی خاص از آنها با رویکردی خاص را قبول دارید؟ چون هرچه می کشیم از همین روانپزشکان خیال پرداز است.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت بفرمایید روان‌پزشک غیر از روان‌شناس است. روان‌پزشک بر اساس تأثیر داروهایی که مطابق روش تجربی تأثیر می‌کنند مداوا می‌کند و در صورتی که روان انسان به جهت اختلال هورمون‌ها به شدت به زحمت افتاده چاره‌ای نیست مگر آن‌که با مصرف دارو خود را درمان کند. موفق باشید
7864

حقیقت عقلبازدید:

متن پرسش
با سلام ...حقیقت عقل کدام است ؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: عقل استعدادی است در رابطه با انتزاع مفاهیم کلی و هر کس در خود به صورت وجودی احساس می‌کند و به همین جهت تعریف بردار نیست. موفق باشید
7475

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و درود بیکران کاشکی پرسش و پاسخ ها را برای دانلود می گذاشتید تا در بی اینترنتی هم بتوانیم از پاسخ های استاد استفاده می نمودیم. سپاس
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم:این درخواست کاربران گرامی بناهست که درسایت جدید اعمال شود.
7369
متن پرسش
سلام علیکم در کتاب امام و مقام تعلیم ملائکه فرموده اید:ارتباطی بین نفس ناطقه پیامبر و اسم علیم(جبرئیل) و مقام نوری پیامبر در وحی برقرار میشود.آیا منظور این است که پیامبر به واسطه رجوع به حقیقت نوری خودشان به اسم علیم الهی رجوع میکنند و وحی را دریافت میکنند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: وَحی توسط حضرت جبرائیل«علیه‌السلام» بر نفس ناطقه‌ی رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» نازل می‌شود تا به تشریع الهی عالم شوند، ولی حقیقت نوری آن حضرت فوق جبرائیل است و علم در آن مقام نیز حقیقت شریعت است. تشریع، تفصیل آن حقیقت می‌باشد. موفق باشید
7187
متن پرسش
سلام علیکم استاد . خسته نباشید سوال اول :‌درخت خود به عنوان نازل ترین مرتبه از وجود است که همان عالم ماده است . پس درخت مرتبه ای از وجود است ولی نوع نازله ی آن . علم هم مرتبه ای از وجود است با شدت و ضعف های مختلف . هر دو از مقوله ی وجود است .پس چرا میتوان گفت این انسان از آن انسان عالم تر است ولی نمیتوان گفت این درخت از آن درخت درخت تر است . مگر هر دو از مقوله ی وجود نیستند ؟ سوال دوم : اگر درخت مرتبه ای از وجود باشد به نا عالم ماده پس صندلی هم مرتبه ای از وجود است به نام عالم ماده . پس صندلی هم نازله ی وجود است .حال چگونه میتوان گفت صندلی ماهیت است ؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: شما در سؤال اول وقتی نظر به ماهیت می‌کنید دیگر نمی‌توانید بحث شدت و ضعف را در میان بکشید. در سؤال دوم از بحث ماهیات نیز پایین‌تر آمده‌اید و بحث اعتباریات را به میان کشیده‌اید. چون صندلی به عنوان صندلی نسبت به زندگی ما اعتباری است و در خارج واقعیتی به نام صندلی نداریم، ما به چند تکه چوب یا آهن عنوان صندلی‌بودن داده‌ایم، در حالی‌که برای صورتِ درخت حقیقت ماورائی قائل هستیم و ماهیتی است که در علم خدا صورت امکانی داشته مشخص داشته. موفق باشید
6875
متن پرسش
سلام علیکم پیرو سوال 4549 یکی از اصول اساسی مدیریت غرب بحث سازماندهی است. در سازماندهی، وظایف و اختیارات و مسئولیتهای واحدها و پستها مشخص و نحوه هماهنگی و ارتباط بین آنها مشخص می شود (سیدمهدی الوانی، مدیریت عمومی، ص 95) یکی از اجزا اصلی سازماندهی تخصص گرایی است. تخصص گرایی به گروهبندی دقیق وظایفی که به وسیله یک فرد انجام می شود بر می گردد. (استیفن رابینز ترجمه الوانی و دانایی فر، تئوری سازمان، ص 82) البته همانطور که استحضار دارید این تخصصی شدن در حوزه وظایف است و با تخصصی شدن علوم متفاوت است. سوال بنده از حضرتعالی اینست که ریشه تخصص گرایی به این سبک که در مدیریت غربی مطرح است در تمدن غرب چیست؟ نظر اسلام در این مورد چگونه است؟ اگر لطف بفرمایید و به صورت مبسوط پاسخ دهید ممنون می شوم.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در امور عقیدتی و دینی همه باید رجوع الی اللّه داشته باشند و استعدادهای مختلف روش‌های مختلفی را اقتضا می‌کند ولی تغییری در هدف ایجاد نمی‌کند. معلوم است که در امور دنیایی باید سازماندهی داشت و به طور طبیعی تخصص‌گرایی به میان می‌آید حال چه رویکرد ما تمدن غربی باشد و چه تمدن اسلامی. موضوع چیزی نیست که نیاز به بحث مبسوط داشته باشد، مگر در چگونگی سازماندهی و تخصص‌گرایی که در رابطه با هدفی که در این امور دنبال می‌شود متفاوت است. شاید کتاب «تمدن‌زایی شیعه» نکاتی در این مورد در اختیارتان بگذارد. موفق باشید
6845
متن پرسش
سلام علیکم حضرت امام صائق در حدیث عنوات بصری می فرمایند و لا یدبر العبد لنفسه تدبیرا منظور از اینکه بنده تدبیر برای خود نکند چیست؟ چون انسان باید اموراتش را با عقل و تدبیر انجام دهد متشکرم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در شرح حدیث «عنوان بصری» عرایضی در این فراز داشته‌ام حاکی از آن که انسان می‌تواند در یک جهت‌گیری صحیح امورات خود را به خدا واگذارد. مثل کاری که حضرت امام در رابطه با انقلاب انجام دادند. موفق باشید
6833
متن پرسش
با سلام چرا فرموده اید مذاکرات ژنو را جام زهر نمیدانم؟این مذاکرات جز ذلت مسلمانان در برابر کفار سود دیگری هم داشت؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: البته آن را فتح الفتوح هم نمی‌دانم. در عین آن‌که روح حاکم بر مذاکرات و سند نهایی را نمی‌پسندم ولی فراموش نکنید نظام اسلامی در این مذاکرات توانست خود را در جهانی که غرب برای خود تعریف کرده بود تثبیت کند. خدا کند مذاکره‌کنندگان متوجه هویت تاریخی انقلاب اسلامی باشند و با این منظر مذاکره را ادامه دهند. موفق باشید
1973
متن پرسش
بسمه تعالی با عرض سلام و خدا قوت خدمت جنابعالی در دعای بعد از زیارت عاشورا که در حق دشمنان ان نفرینهای عظیم میشود باید چه کسانی را در نظر گرفت چون دشمنان شخصی را نمیتوان مشمول این نفرینها نمود؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: استکبار را و دشمنان داخلی و خارجی نظام اسلامی را باید مدّ نظر داشت. موفق باشید
1598

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسلام خدمت استاد عزیز و آرزوی بندگی تام برای شما و خودمان که شما متذکر آن به ما می شوید، چند سوال از محضرتان داشتم:1- در جواب سوال 1352 فرمودید که چادر می تواند رنگ غیر مشکی داشته باشد اما هیچ قیدی هم برای ان مطرح نکردیدولی مگر حجاب برای این نیست که هیچ جلب توجه از طرف زن برای دیگران نباشد تا سلامت روح فرد و جامعه تامین شده و عبودیت افراد ثمر بگیرد حال رنگ غیر مشکلی خصوصا رنگهای زننده و حتی بگویید سفید قطعا جلب توجه می کنند و حتی اگر حجاب هم کامل باشد همین رنگها باعث مفسده خواهد شد. 2-شما در یک بحث می گویید که باید انسانهای عالم دار شناخت و به آثار آنها رجوع کرد اما در برنامه گره در مورد افرادی مثل هایدیگر گفتید که گل را از هر جا که بود باید چید و نکات خوب سخنانشان را گرفت حال سوال این است که نسبت اخذ مطالب خوب باید چقدر باشد ما چقدر می توانیم مطمئن باشیم که اگر به امید اخذ مطالب خوب هایدیگر وارد اثار ایشان شویم و بعد فضای ذهنی ایشان که بالفرض اشتباه باشد روی ذهن ما اثر نگذارد؟ خلاصه اینکه درست متوجه نشدم که به سمت انسانهای عالم دار برویم یا اینکه از همه کس مطلب بشنویم و بخوانیم و خوبش را اخذ کنیم؟ ملاک این تفکیک چیست؟ به چه نسبتی باید روی آن وقت گذاشت؟ 3-نسبت دشمن شناسی و خود شناسی چقدر است در مباحث شما که می گویید باید هم خودو انقلاب و اسلام را خوب شناخت و هم خوب غرب را شناخت اما واقعا چقدر لازم است به غرب بپردازیم ایا اگر بیشتر به خود بپردازیم بهتر نیست یعنی به منابع دینی که اگر تا اخر عمر هم کار کنیم باز هم تمام نمی شود بپردازیم خود به خود نمی توان به مقابله با غرب رفت؟ البته قبول دارم که شناخت جبهه مقابل ما را در رویارویی با آنها کمک می کند اما بهتر نیست بجای اینکه با انها اینگونه درگیر شویم جوانان را خوب به اسلام آشنایی دهیم تا خودشان هر وقت هر نوع تفکر شیطانی و غربی را دیدند بشناسند و مبارزه کنند؟ التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: 1- همین‌طور که می‌فرمایید حجاب باید موجب جلب توجه نشود، حال چه رنگ آن مشکی باشند و چه نباشد 2- وقتی انسان عالَم دینی خود را شناخت و متوجه شد مسیری را شروع کرده که بنا است آزاد از زمان و مکان، او را تا ملکوت سیر دهد، از هر اندیشه‌ای که او را در این راستا کمک کند استقبال می‌کند، حال یا به او کمک می‌کند تا از توهمات فرهنگ مدرنیته آزاد شود و یا به او کمک می‌کند تا در مسیر إلی الله سرعت گیرد. اندیشه‌ی هایدگر در عبور از توهمات فرهنگ مدرنیته می‌تواند کمک کند 3- برای سلوک شخصی با رجوع به انوار الهی و اسماء حسنای خداوند در بستر شریعت محمدی«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» نیازی به غرب‌شناسی نداریم ولی اگر بخواهیم افراد جامعه را متذکر دین و دینداری کنیم باید آن ها را ازضعف افکاری که تحت تأثیر غرب دارند آگاه کنیم. موفق باشید
1360

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسمه تعالی خواهش میکنم شما را به جان مادرتان حضرت فاطمه(س) برسد به دست معظم له خطاب به حضرت مهدی(عج): گر چه از دست و پا فتادستم عهد و پیمان خویش نشکستم گر چه عضوی نمانده در بدنم عضوی از عاشقان تو هستم یک نفس مانده در تنم آقا تا نفس هست با شما هستم بنده ................ سرباز ولایت و امامت ولی عصر (عج) از شهرستان ساری این نامه را می نگارم. دانشجوی ترم سوم دانشگاه آزاد اسلامی هستم . هر چند این دانشگاه آزاد است ولی از اسلامی بودن آن هیچ خبری نیست. بر خلاف همه جا که پر شده از این حرف که آقایان مزاحم خانم ها می شوند‘ ولی در این دانشگاه در80درصد مواقع برعکس است ‘هر چند در جامعه هم همینطور است. در این دانشگاه دختر ها و پسرها به دنبال موقعیت هستند که یا با هم صحبت کنند یا دست به اعمال خلاف شرع بزنند. بنده چون یک کمی از نظر مفهومی درس ها را بیشتر می فهمم دانشجویان به بنده پیشنهاد می دهند که به آنها درس بدهم و در قبال درس دادن بنده‘ آنها به جای دستمزد یک دختر فاحشه را برای من می اورند و با کمال بی ادبی می گویند که این تو و این دختر‘ هر کاری می خواهی بکن. حضرت آقا در این دانشگاه دختر ها و پسر ها برای خود کارت ویزیت درست کرده و شماره خود را بین همدیگر پخش می کنند. چند ماه پیش در خانه یکی از دوستان بودیم (هر چند به آن فرد دوست نمیتوان گفت)و مشغول سرگرمی و شوخی بودیم که دیدم دو خانم وارد اتاق شده و خود را برهنه کرده و .............. و بنده با مشاهده این صحنه به بهانه دزدگیر ماشین از اتاق خارج شده و هنگام خروج با هجمه تمسخر آقایان مواجه شدم. همه جا بنده را به خاطر بسیجی بودن مسخره می کنند و بعضی اوقات هنگام نماز بنده را موقع رکوع و سجود تمسخر فیزیکی میکنند و باعث بطلان نماز می شوند. چرا راه دور برویم چند وقت پیش دختر خانمی به کنار بنده آمد و با کمال بی ادبی و صراحت می گوید که یک شارژ ایرانسل به او بدهم و خانم در قبال شارژ هر کاری که خواستم را انجام بدهد.(حتی زناع) الان در حدود 3 ماه است که به دنبال راه حلی برای این مشکل هستم و به نظر بنده تنها راه آن ازدواج است. بنده جوانی هستم در اواخر 19سالگی. هم دانشجو هستم و هم در بازار مشغول کاسبی هستم.از نظر مالی هیچ مشکلی ندارم.از نظر مسکن هیچ مشکلی ندارم(از خود یک واحد خانه دارم). بنده به دختر خانمی علاقه دارم ولی نمی توانم از روی حیاء برای پدرم این مسئله را بیان کنم. این طور که از حرف های پدر و مادرم بیان می شود آنها می گویند که تا زیر 30 سالگی نباید ازدواج کنم. مگر رسول الله(ص) نمی گوید که هر کس ازدواج کند نصف دینش در امان است. مگر حضرت صادق (ع) نمی گوید که هر کس از ترس فقر ازدواج نکند به لطف خداوند بد گمان شده است. البته بنده ازدواج را از دید جنسی نگاه نمی کنم بلکه ازدواج را یک امر الهی و سنت رسول الله(ص) می دانم. بنده معتقدم که کسانی که ازدواج را از دید جنسی نگاه می کنند انسان های کوتاه فکر هستند. ازدواج که فقط در بعد جنسی نیست بلکه انسان را وارد عرصه جدیدی می کند و باعث افزایش احساس محبت مسئولیت و امنیت می شود. از طرف دیگر بنده نمی خواهم با تاخیر در ازدواج باعث شوم که کاری کنم که با آبروی خانواده بازی شود. از ته دل واقعا دوست دارم که ازدواج کنم و تشکیل خانواده بدهم و دوست دارم که خودم را در این جامعه گرگ صفت حفظ کنم. حضرت آقا این نوشته ها چکیده اتفاقاتی بود که برایم افتاد. بنده از نظر مالی و مسکن مشکلی ندارم . به نظر حضرت عالی با این دلایل‘ ازدواج بنده در این برهه زمانی کار خوبی است یا خیر؟ این نامه صرفا جهت مشورت با حضرت عالی بوده و بنده فقط منتظر جواب مدیر و مدبرانه جنابعالی هستم.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: وقتی انسان از نظر مالی شرایط ازدواج را دارد و خطر به گناه‌افتادن برایش هست، لازم است ازدواج کند و بدون رودربایستی موضوع را با خانواده در میان بگذارید. موفق باشید 1361- سلام علیکم .استاد شما در کتاب "ادب عقل و خیال و قلب" فرمودید همه ابعادخود را رشد دهید و یکی ازاین ابعاد را درس خواندن معرفی کردید بعنوان بعدتجربی و همچننین دوران دانشجویی را بهترین دوران برای بالفعل کردن بالقوه ها.دررشته مهندسی تحصیل میکنم و تمام تلاشم اینه که معارف دینی را هم در کناردرس کارکنم اما احساس میکنم خوندن این درس ها واقعا بیفایده ست و به نوعی نمیتواند مرا در "عالم دین نگه دارد .و اینکه اصلا محیط بگونه ای نیست که دانشجو ها بتوانند باهم معارف دین را کار کنند در این محیط که همه درگیر کثرت ها هستند و من نیز به نوعی چگونه ازکثرتها آزاد شویم؟چگونه از این افکار که تمام ذهنم را درگیر کرده آزاد شوم و با یک هدف متعالی درس خواندن را ادامه دهم؟با تشکر.
1133

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام وتبریک اعیاد شعبانیه .دانشجوی رشته ی فیزیک ام دو سال دیگه می خواهم برای کارشناسی ارشد امتحان بدهم راستش می خوام ببینم اولا استعداد فیزیک را دارم ؟ثانیا اصلا ملاک های تشخیص استعداد چیه؟
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی بنده در این امر صاحب‌نظر نیستم. موفق باشید
849

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام. 1- دعا برای سلامتی امام زمان(ع) به چه معناست؟ مگر ممکن است برای حضرت مشکلی پیش آید که در سرنوشت ظهور تاثیر گذار باشد؟ 2- آیا منتظر ظهور بودن قبل از دیدن 5 نشانه حتمی ظهور با معناست؟ یعنی قبل از دیدن سفیانی، نفس زکیه و ... آیا باز هم می توان مثلا جمعه این هفته منتظر ظهور آقا باشیم؟ 3- آیا حضرت منتظر 313 نفر یار هستند تا ظهور کنند؟ در بسیاری از منابر یا روضه ها گفته می شود در بین این همه شیعه 313 نفر آدم خیلی مومن هنوز یکجا پیدا نشده و گرنه حضرت ظهور می کردنند. این تفکر درست است؟ 4- آیا مصداق سازی شخصیت هایی مثل سید خراسانی، سید یمانی، سفیانی و ... با افرادی که الان در قید حیاتند به مصلحت است؟ بسیاری بر این باورند که گسترش این مصادیق و تطابق سازی ها ممکن است باعث بدا شود. نظر شما چیست؟ 5- اصولا بدا در حوزه آخرالزمان و ظهور ممکن است در چه مواردی رخ دهد و چه مواردی مبرا از بدا هستند؟ 6- اخیرا جریاناتی در کشور به راه افتاده است که کلیه نظام های غربی و حاکمان و پادشاهان آنها را بلا استثنا ماسون یا شیطان پرست اثبات می کنند (حتی پاپ و پادشاهان برخی از کشورهای اطراف) و می گویند آنها تحت الامر شخص ابلیس هستند. مستندی هم به نام مستند ظهور (که ساخته چند جوان مسلمان آمریکایی است) گفته آنها را تصدیق می کند. می خواستم بدانم آیا این تفکر بدبینانه است یا واقع بینانه و آیا باید به اشاعه آن به عنوان یک وظیفه کمک کرد و یا اینکه تنها خودمان اطلاعات آنها را تحلیل یا نگه داری کنیم؟ 7- آیا پیشرفت های علمی دول غربی را می توان با شیطان یا سحر مرتبط دانست؟ (مانند علوم پیشرفته فراعنه مصر) یا اینکه این مسائل فقط نتیجه زحمات خودشان است؟ و آیا اصلا شیطان یا ساحر می تواند انسان را به سمت فلان اختراع راهنمایی کند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: 1- شاید این نوع دعاها جهت سلامتی در ظهور باشد و بهتر انجام‌شدن ظهور. 2- بسیاری از نشانه‌های ظهور تأویل‌پذیر و بداءپذیرند. یعنی هم ممکن است به معنی باطنی رجوع داشته باشد و هم ممکن است شرایط تاریخی طوری تغییر کند که نیاز به آن نشانه‌ها نباشد. موضوع در کتاب «جایگاه واسطه‌ی فیض در هستی» تا اندازه‌ای روشن شده 3- اگر 313 نفر انسان تاریخ‌ساز در صحنه‌ باشند زمینه‌ی ظهور و هم‌زبانی با حضرت فراهم می‌شود 4- مصداق‌سازی به هیچ‌وجه کار درستی نیست، مگر با احتمالات می‌توان زندگی کرد؟ 5- در کتاب مذکور نکاتی در این مورد عرض شده و آقای مصطفی صادقی در کتاب «تحلیل تاریخی نشانه‌های ظهور» به طور مفصل و عالمانه بحث کرده‌اند 6- حقیقت آن است که حاکمیت موجود جهان در اختیار ابلیس است حال مستند مذکور نمونه‌هایی را ارائه داده ولی ریشه‌یابی موضوع را باید در مباحث غرب‌شناسی جستجو کرد. جواب قسمت هفتم سؤال شما نیز با پیگیری مباحث غرب‌شناسی داده می‌شود که مبنای این نوع اختراعات و تکنولوژی، تفکری بوده است که می‌خواسته عالم و طبیعت را هماهنگ هوس انسان‌ها کنند، در حالی‌که وظیفه‌ی انسان آن بود که هماهنگ با عالم به قرب الهی برسد. موفق باشید
20137
متن پرسش
سلام علیکم استاد عزیز: ۱. می خواستم نظر شریفتان را در مورد بیانات رهبری که در ذیل آمده بیان کنید. خبرگزاری فارس: مقام معظم رهبری در بازدید از صدا و سیما و در جمع اهالی موسیقی در سال 1375 با بیان اینکه هنر موسیقی تلفیقی از دانش، اندیشه و فطرت خدادادی است می‌فرمایند: در غرب موسیقی‌هایی که گاهی یک ملت را نجات داده کم نبوده است. به گزارش خبرگزاری فارس در آستانه برگزاری نخستین جشنواره شعر و موسیقی ضدآمریکایی طبس مروری بر سخنان مقام معظم رهبری در بازدید از صدا و سیما و در جمع اهالی موسیقی در سال 1375 منتشر شد. آنچه در زیر می‌آید این سخنان است. * هنر موسیقی تلفیقی از دانش، اندیشه و فطرت خدادادی آنان که در امر نوازندگی یا خوانندگی فعال بودند اظهار داشتند که طبق فطرت و ذوقی سلیم، نظم منطقی را در کار معمول می‌داشته، و قواعد را رعایت می‌کرده‌اند. هفت دستگاه اصلی موسیقی و دستگاه‌های فرعی آن، که تنها مربوط به موسیقی ایرانی نیست، بلکه در همه آهنگ‌های جهان وجود دارد، به گونه‌ای تکوین یافته که هر صدایی شما دربیاورید، در یکی از آن دستگاه‌ها هست. بدین ترتیب می‌توان نتیجه گرفت هنر موسیقی، تلفیقی از دانش، اندیشه و فطرت خدادادی است؛ که مظهر فطرت خدادادی، در درجه اول، حنجره انسان‌ها، و در درجه دوم، سازهایی است که به دست انسان‌ها ساخته شده است. پس می‌بینید که پایه، پایه الهی است. اولین نتیجه‌ای که می شود گرفت آن است که ما این هنر را، در راه خدا مصرف کنیم. * تعالی موسیقی ما از دوران جوانی خودمان حرف‌های برخی از اهالی هنر را می‌شنیدیم که روشنفکر مآبانه و واقعاً بی­ پایه و اساس، مبتنی به این نکته بود که «ما هنر را در راه فکر و پیش‌بینی و سیاست، به کار نمی‌بندیم». آنها که ادعاهایی چنین داشتند، هنرشان - اعم از شعر و دیگر فنون - بیش از سایرین در خدمت سیاست‌ها قرار می‌گرفت. قصد ورود به چنین بحث‌هایی را ندارم. اما می‌خواهم بگویم هر کاری که متکی به اراده انسان است، باید برای هدفی انجام گیرد. هرچه هدف متعالی‌تر باشد، آن کار یا هنر ارزشمندتر می‌شود. متأسفانه هدف موسیقی در شرق، در حد تعالی خود موسیقی نبوده است. * در غرب موسیقی‌هایی که گاهی یک ملت را نجات داده کم نبوده است درست است که در غرب، موسیقی رقص و لهو و سایر موسیقی‌های منحط وجود دارد، اما در همان نقطه از جهان، از دیرباز موسیقی‌های آموزنده و معنادار هم بوده است؛ موسیقی‌ای که برای گوش سپردن به آن، انسان عارف واقف خردمند، می‌تواند بلیت تهیه کند، در سالن اجرای کنسرت بنشیند و ساعتی از آن لذت ببرد. در غرب موسیقی‌هایی که گاهی یک ملت را نجات داده و گاهی یک مجموعه فکری را به سمت صحیحی هدایت کرده، کم نبوده است. غرب برخوردار از چنین ویژگی‌ای نیز بوده، و هست. * موسیقی لهوی حرام در شرقی که راجع به آن گفتم (یعنی در محدوده جغرافیایی مورد اشاره) متأسفانه موسیقی از چنین اعتبار و جایگاهی برخوردار نبوده است. موسیقی در اینجا عبارت از آهنگ‌ها و آلات و ادوات لهو بوده؛ که فقها از آن، به «موسیقی لهوی حرام» تعبیر کرده‌اند. فرض بفرمایید فلان خلیفه، شبی دچار بی‌خوابی می‌شده است. موسیقی­دان با آن خصوصیاتی که گفتم «اهل خرد و قریحه و ذوق است»، بایستی خود را می‌شکست، پای تخت خلیفه می‌نشست، تا خلیفه از حالت افسردگی بیرون می‌آمد! این وضعیت موسیقی در بارگاه خلفا و امرای عرب بود. عین همین قضیه، در مورد سلاطین ایران هم صدق می‌کند. پادشاهانی که اهل موسیقی لهو بوده و دربارهای موسیقی طلب داشته‌اند، کم نیستند. که از آن جمله می‌توان به دربار قاجار و پادشاهان آن سلسله اشاره کرد. توجه می‌کنید که موسیقی در خدمت چه جریان­ها و کسانی بوده است؟! اینکه می‌بینید در کلمات فقها، موسیقی، مقوله‌ای حرام و ممنوع و دست نزدنی و نزدیک نشدنی است، به همین خاطر است. * موسیقی که هدف متعالی داشته باشد پاک و مقدس است حرف من با موسیقی‌دان‌ها این است که موسیقی را به سمت معنا و هدف‌های متعالی ببرید؛ هدف‌هایی فراتر از هدف عیاشی؛ فلان عاشق کذایی که بهمان معشوقه کذایی‌تر را دوست می‌داشته، و چون مورد بی اعتنایی وی قرار گرفته و دلش شکسته است، می‌خواهد پای فلان ساز بنشیند، و در اثر آهنگ و ترانه سوزناک، اشکی از ره فراق بریزد! چنین هدفی در استعمال موسیقی ارزشمند نیست. چه ارزشی دارد که به خواهش دل یک نفر بسازند و بخوانند و بنوازند، و آن اندیشه ریاضی و محاسبه علمی و منطقی را - که اعتبار موسیقی است - چنین خوار و ذلیل کنند؟! ارزش و هدف و تعالی در موسیقی، این نیست. موسیقی متعالی، موسیقی‌ای است که برای هدف متعالی باشد. اگر چنین باشد، آن وقت می‌شود موسیقی را پاک و مقدس نامید. * وجود کلام، از محسنات موسیقی ماست موسیقی را باید به سمت هدف متعالی بکشانید. این را هم فراموش نکنید که، کلام، از محسنات موسیقی ماست. اصلاً نقطه قوت در موسیقی فارسی و عربی، وجود کلام به صورت اغلبی است. یعنی غالباً چنین بوده که موسیقی با کلام همراه می‌شده است. مسلماً کلام، بر جهت‌گیری کار مجموعه شما، تأثیر می‌گذارد. درخواست من از شما آقایان موسیقی‌دان‌ها و افرادی که در این زمینه بسیار مهم صاحب نظر و هنر هستید، این است که احساس مسئولیت کنید، و موسیقی را نجات دهید. * موسیقی را هدف­دار کنید بعضی از موسیقی­دان‌های سنتی اصیل و ریشه‌دار، گاهی می‌گویند که «موسیقی قبل از انقلاب دچار ابتذال شده بود؛ ولی در دوران انقلاب الحمدالله، آن ابتذال از بین رفت». من این را نمی‌خواهم بگویم. من تقسیم دیگری را می‌خواهم مطرح کنم. چون تنها به اینکه آن ابتذال‌ها از بین برود، قانع نیستم. بلکه می‌گویم در همین موسیقی غیرمبتذل سنتی عالمانه هم، شما وظیفه دارید جهت‌گیری درست ایجاد کنید. توقع من از شما، هدف­دارکردن موسیقی است. به دنبال مسائلی چنین، در وادی موسیقی باشید. موسیقی باید در این جهت برود و صدا و سیما، موظف‌ترین و مسئول‌ترین مرکز برای این کار است. اینکه از صدا و سیما اسم می‌برم، بدین معنا نیست که وزارت ارشاد را فراموش کنیم. وزارت ارشاد هم جزو موظف‌ترین­هاست. اما شما جزو متعهدترین و موظف‌ترین­ها هستید. پس، به سراغ این کار بروید. ۲. آیا در بین فقهای قدیم و جدید کسی مانند این نظر را گفته است؟ ۳. آیا الان ایشان از این نظر عدول کرده اند و نظرشان تغییر کرده؟ خیلی ممنون از لطفتان.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در این مورد نه‌تنها صاحب‌نظر نیستم، حتی استعدادی که به موسیقی جذب شوم نیز، در من نیست. ولی می‌دانم که حقیقتاً موسیقی قدرت عجیبی در میان‌آوردنِ ابعادی از انسان را دارد در آن حدّ که جناب فارابی با نوعی از موسیقی در یک جلسه، همه را به خندیدنِ بی‌قرار می‌کشاند و در همان جلسه با نوع دیگری از موسیقی همه را به خواب می‌برد. آیا واقعاً ملت ما چنین مبنایی را برای متأثرشدن از موسیقی دارا هستند یا نه، نمی‌دانم؟! شاید چیزی مثل شعر جای موسیقی را تا حدّی گرفته است و شاید آرام‌آرام روح توحیدی انقلاب اسلامی نوعی از موسیقی را به صحنه آورد که انسان تحت تأثیر آن، رازهای نهفته‌ در انقلاب را که زبانِ دیگری نمی‌تواند ظاهر کند، به میان آورد. می‌گویند سمفونی‌های بتهون چنین توانایی‌هایی دارد و هگل در تقسیم هنر نسبت به ظهور بواطن عالم، کم‌ترین ارزش را برای معماری و بالاترین ارزش را برای نقاشی و موسیقی می‌گذارد. واللّه اعلم. در مورد نگاه فقهی به این موضوع، مطابق آن‌چه اخیراً بعضی از فضلای حوزه مطرح می‌کنند، احتمالاً باید حوزه‌ی موسیقی و زیباشناسی را در موضوعات حُسن و قبح عقلی و ذاتی قرار داد و نه در موضوعاتِ مربوط به فقه. و مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» شاید با توجه به این امر، نظرات خود را به میان آورده‌اند. موفق باشید 

17877
متن پرسش
با سلام: استاد عزیز، با توجه به اینکه در این عالم دنیا تزاحم است و اگر مثلا دو سیب داشته باشیم و سه نفر انسان باشند اینجا داشتن سیب برای یک نفر برای داشتن دیگری تزاحم ایجاد می کند، و جنگ و نزاع ایجاد می شود، آیا این ویژگی تزاحم در عالم خیال هم وجود دارد؟ و با توجه به ویژگی بهشت که تزاحم نیست پس آیا بهشت موعود در عالم عقل است؟ لطفا راهنمایی فرمایید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عالم برزخ و قیامت دارای درجه‌ی وجودی شدیدتری هستند و بدین لحاظ صورت‌ها در آن‌جا محدودیت‌های عالم ماده را ندارد. موفق باشید

17716

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله با عرض سلام و احترام: دو سوال از محضر استاد طاهرزاده داشتم. 1. آیا این صحت دارد که تفسیر قرآن کریم از جناب ملاصدرا، اثر ایشان نیست و مربوط به جناب قاشانی است؟ 2. با توجه به «النفس جسمانیه الحدوث و روحانیه البقا» که مربوط به حدوث جسمانی نفس است، چگونه می توان عالم ذر و نیز آیه «الست بربکم، قالوا بلی» (که وجود نفس همه انسانها، قبل از خلقت جسمانی) را که توجیه نمود؟ با سپاس فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- آن‌چه هست تفسیری است که مشهور است به تفسیر محی‌الدین، که از جناب عبدالرزاق کاشانی است. ولی اساساً سیاق تفاسیر جناب ملاصدرا هیچ‌گونه ترکیبی با سخنان کاشانی ندارد 2- در مورد قسمت دوم سؤال به جواب سؤال شماره‌ی 17708 رجوع فرمایید. موفق باشید

نمایش چاپی