باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. غزالی در رابطه با اینکه چرا شیوخ عرفا در جلسهی سماع عرفانی شرکت میکنند، میگوید: سماع، آنچنان را آنچنانتر میکند. یعنی افرادی که در وجوه روحانی خود استقرار داشته باشند با حضور در جلسهی سماع آن حالت شدت مییابد که به نظر بنده برای شیعیان این حالت به نحو احسن در زیارت اولیاء معصوم «علیهمالسلام» شکل میگیرد ۲. مولوی میگوید: «عشقها گر زین سرا گر زان سر است / عاقبت ما را بدان سر رهبر است» یعنی اگر عشق، عشق باشد و در راستای زیباییهای محبوب جلو رود و نه در دام شهوترانیها، در هر صورت جان را به سوی محبوب مطلق میکشاند ۳. در جواب آن سؤال اینطور عرض شد: باسمه تعالی: سلام علیکم: باید انسان احساس کند آن کتاب و یا آن جلسه، جوابِ طلب حقیقی اوست و به نحوی او میتواند از آن طریق تغذیه شود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فراموش نکنید مشکل ما نداشتن معارفی است که نظر به حقایق عالم دارد؛ لذا ابتدا باید متوجهی حقایق شد و اینکه ما در نسبت با آن حقایق چه جایگاهی میتوانیم داشتهباشیم. پیشنهاد من در این رابطه مطالعهی موضوعات زیر است:1ـ معرفت نفس. 2ـ کتاب «انقلاب اسلامی بازگشت به عهد قدسی». 3ـ برهان صدیقین. 4ـ سلوک ذیل شخصیت امام خمینی. در مورد اخلاق، خوب است که به شرح دعای مکارم الاخلاق فکر کنید.
باسمه تعالی سلام علیکم: گفت: : اگر که یار نداری چرا طلب نکنی / اگر به یار رسیدی چرا طرب نکنی
ما در تاریخی زندگی میکنیم که قصهی انتحار روشنفکران قرن نوزده سخن بزرگی با ما در میان گذاشته است. بنده از کتاب «فرجام نیچه» اثر «هارتموت لانگه» این را فهمیدم که چون هوشیارانی مثل نیچه یا حساسیتهایی که گوتهی جوان در آثار خود پیش میآورد، دیگر نمیشود آدمهای هوشیار را دعوت به زندگی کرد که عملاً نفسکشیدن است و بس. لذا یا باید آن حساسیت نورانی را به جایی برد که آنجا روشنیگاهی است در ظلماتِ دوران. و اگر از آن مأیوس شویم از آنجایی که نظام مدرن چنین انسانهایی را از هرگونه زندگی محروم میکند، یا باید تصمیم به جنون گرفت چون نیچه و هولدرلین، و یا باید به آن نوع خودکشیها دست زد که عدهای با آثار گوته دست زدند. امروز روشنیگاهِ ما با فلسفههای معمولی در مقابل ما خود را نمیگشاید. من هنوز حیران راهی هستم که شهدا در مقابل ما گشودند. خدا کند که این راه، معنیِ تاریخی خود را بنمایاند. آیا امثال شما میتوانند برای آنکه از غصه نمیرند، زبانِ راهی باشند که شهداء گشودند؟! میدانم که واژهی «راهِ شهداء» کمی حالت متافیزیکی و مُرده پیدا کرده است ولی واقعیتِ قضیه بهشدت زنده است، به همان معنایی که آن پیر فرزانه فرمود: «خدا می داند که راه و رسم شهادت کور شدنی نیست و این ملت ها و آیندگان هستند که به راه شهیدان اقتدا خواهند نمود.
همین تربت پاک شهیدان است که تا قیامت مزار عاشقان و عارفان و دلسوختگان و دارالشفای آزادگان خواهد بود.». چه کسی است که باید نشان دهد راه و رسمِ شهادت، کورشدنی نیست؟ راستی را حکیمانه خون دل خوردن و حجابهای این راهِ گشوده را متذکرشدن همان، «مداد العلماء افضلُ من دماء شهداء» نیست؟
موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر حال عنایت داشته باشید که بحث در رابطه با احساس وظیفهای است که خانمها نیز در این شرایط باید بدان نظر کنند وگرنه اگر بدون رضایت آنها در این موارد اقدام کنید، ابداً آن نتیجهای که به دنبال آن هستید، را به دست نخواهید آورد. البته خوب است که خانمها متوجه باشند که نیاز روحی آنها نیز در داشتن کودکی است که به عنوان نمک زندگی همواره در مقابل ما نشو و نمو داشته باشد. بسیاری از افسردگی خانمها به جهت غفلت از این مسئله است. در حالیکه هر کودکی رزق خود را به همراه میآورد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: با اینکه رعایت حرام و حلال الهی، همان ورود به سیر و سلوکِ حقیقی است، نظر جنابعالی را به جواب سؤال شمارهی 16428 جلب میکنم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که در مورد امام سجاد«علیهالسلام» میدانید؛ آن بیماری به ارادهی خاص الهی واقع شده بود تا وظیفهی جهاد از دوش حضرت برداشته شود. در مورد سایر اولیاء معصوم نیز باید قضیه از همین قرار باشد. البته این غیر از بیماریهایی است که در اثر عوامل خارجی مثل «زهر» پیش میآید. مفصلِ این نکته را در کتاب «خویشتن پنهان» میتوانید دنبال کنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این بحث مهمی است که محیالدین در فصّ یوسفی به میان آورده است و شاهد خود را روایت مشهور پیامبر خدا«صلواتاللّهعلیهوآله» قرار میدهد که حضرت میفرمایند: «النَّاسُ نِيَامٌ فَإِذَا مَاتُوا انْتَبَهُوا» مردم در حال حاضر در خواباند وقتى مردند، تازه بيدار مى شوند. بيدار مى شوند و مى بينند عالم اطرافشان طورى شده كه نسبت به دنيا برايشان يك نحوه بيدارى است. به همين جهت قرآن در رابطه با قيامت به شخص گناهكار مى فرمايد: «لَقَدْ كُنْتَ في غَفْلَةٍ مِنْ هذا فَكَشَفْنا عَنْكَ غِطاءَكَ فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَديدٌ» حقيقتا تو از اين عالم در غفلت بودى ما پرده را از مقابل تو عقب زديم و حالا چون چشمت تيزبين شده اينها را در اطراف خود مى بينى ولى در دنيا نديدى در حالىكه در دنيا هم اينها اطراف تو بود. محیالدین دنیا را نسبت به عالم بالا دارای وجود اصیل نمیداند، ولی نه اینکه آن را غیر واقعی بداند. سعی بفرمایید مطلب را در فصّ یوسفی دنبال فرمایید. موفق باشید
[1] ( 2)- بحار الأنوار، ج 50، ص 134.
[2] ( 3)- سورهى ق، آيهى 22.
باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت صادق«علیهالسلام» جهت توجه به موضوع فوق و اينكه اولًا: قلب انسان كاملًا با خدا آشنا است و خداوند در نزديكترين شرايط به انسان است. ثانياً: مىتواند با خدا روبهرو شود، ما را متوجه نكتهاى مىكنند كه خداوند در قرآن به آن اشاره فرموده است كه: «فَإِذَا رَكِبُوا فِي الْفُلْكِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ إِذَا هُمْ يُشْرِكُونَ»،[1] و هنگامى كه بر كشتى سوار مىشوند خدا را با تمام خلوص مىخوانند و چون آنها را به سوى خشكى رساند و نجاتشان داد، در همان حال شرك مىورزند. بعد از طرح اين آيه حضرت فرمودند: آنوقت كه فرد در دريا اميد به هيچچيز ندارد و به قدرتى لايزال متوسل مىشود «فَذَلِكَ الشَّيْءُ هُوَ اللَّهُ الْقَادِرُ عَلَى الْإِنْجَاءِ حَيْثُ لَا مُنْجِيَ وَ عَلَى الْإِغَاثَةِ حَيْثُ لَا مُغِيثَ»،[2] آن قدرت لايزال كه در آن حالت، آن فرد بدان متوسل مىشود همان خدايى است كه قادر بر نجات است، در آن موقعى كه هيچ نجات دهندهاى براى او نيست، و او فريادرس است، در شرايطى كه هيچ فريادرسى را در منظر خود نمىيابد. حديث مذكور؛ از بهترين نكتهها براى خدا يابى است. چون اولًا: ما را متوجه خدايى مىكند كه مافوق خداى مفهومى است و در آن شرايط خاص او را روبهروى خود مىيابيم، يعنى همان خدايى كه از طريق قلب بايد با آن مرتبط شد. ثانياً: اين خدا را انسان در وجود خود مىشناسد و احتياج نيست با كتاب و درس و مدرسه وجود او را براى خود اثبات كند. ثالثاً: و از همه مهمتر اينكه كافى است حجابهايى كه خود را براى ما نجاتدهنده و فريادرس مىنمايانند كنار رود، يكمرتبه قلب ما خود را با آن خدا روبهرو مىبيند. به همين جهت حضرت مىفرمايند: او خداى قادر بر نجات است آن موقعى كه هيچ نجاتدهندهاى نيست، «حَيثُ لا منجى». وقتى در منظر جان انسان مشخص شود كه هيچ نجاتدهندهاى نيست و همه آنچه ما به عنوان نجاتدهنده به صورت وَهمى و دروغين به آنها دل بسته بوديم، از منظر قلب كنار رفتهاند، و وقتى روشن شود همه آنچه ما به عنوان فريادرسِ خود به آنها دل بسته بوديم، از صحنه جان رخت بربستهاند، خداوند در عمق جان ما به عنوان فريادرس ظاهر مىگردد و ما با او روبهرو مىشويم. موفق باشید
[1] ( 1)- سوره عنكبوت، آيه 65.
[2] ( 1)- قَالَ رَجُلٌ لِلصَّادِقِ( ع) يا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ دُلَّنِى عَلَى اللَّهِ مَا هُوَ فَقَدْ أَكْثَرَ عَلَى الْمُجَادِلُونَ وَ حَيرُونِى فَقَالَ لَهُ يا عَبْدَ اللَّهِ هَلْ رَكِبْتَ سَفِينَة قَطُّ قَالَ: نَعَمْ قَالَ: فَهَلْ كُسِرَ بِكَ حَيثُ لَا سَفِينَة تُنْجِيكَ وَ لَا سِبَاحَة تُغْنِيكَ قَالَ: نَعَمْ قَالَ فَهَلْ تَعَلَّقَ قَلْبُكَ هُنَالِكَ أَنَّ شَيئاً مِنَ الْأَشْياءِ قَادِرٌ عَلَى يخَلِّصَكَ مِنْ وَرْطَتِكَ قَالَ: نَعَمْ قَالَ: الصَّادِقُ( ع) فَذَلِكَ الشَّىءُ هُوَ اللَّهُ الْقَادِرُ عَلَى الْإِنْجَاءِ حَيثُ لَا مُنْجِى وَ عَلَى الْإِغَاثَة حَيثُ لَا مُغِيثَ.« معانيالأخبار»، ص 4-« توحيد صدوق»، ص 231.« بحارالانوار»، ج 3، ص 41.
باسمه تعالی: سلام علیکم: در عین ارادت به آن بزرگواران، راهی برای دیدار آنها نمیشناسم در عین حال که باید مواظب بود مزاحم آنها نشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور که متوجهاید «غضب» فوقالعاده انسان را عقب میاندازد. توصیه میکنم کتاب «شرح حدیث جنود عقل و جهل» از حضرت امام خمینی«رضواناللّهتعالیعلیه» را از ابتدا تا انتها دنبال کنید. شرح صوتی اینجانب إنشاءاللّه کمک میکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: هر دوی مطالبی که فرمودهاید در جای خود درست است، زیرا انسان از طریق ریاضتها متوجه فقر ذاتی خود میشود. عمده آن معرفت اولیه است که بتوانیم از یک طرف متوجه تجرد نفس بشویم و از طرف دیگر تعلقِ وجودی نفس به حق را بشناسیم. موفق باشید