باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر اینها با هم فرق دارد؟! در حضور برزخی، انسان از گذشته و آینده آزاد میشود تا در آن فضا، درکی از نور عصمت اولیاء معصوم پیدا کند – مثل همانکه در قبر و برزخ مؤمنین با امامان معصوم ملاقات دارند – در فضای نور عصمت، تازه افق شخصیت انسان جهت اُنس با حضرت حق گشوده میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: قرآن مى فرمايد: «وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَني آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلى أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ قالُوا بَلى شَهِدْنا»[1] خدا آن گاه كه بنى آدم در پشت پدرانشان بودند از آنها اقرار به ربوبيتش گرفت و آنها تصديق كردند و بلى گفتند. بديهى است كه اين رويارويى و اخذ پيمان دلالت بر وجود انسان و ادراك او در نشئه هاى قبل از دنيا دارد. بنابراین هرکس با فطرت خود میتواند متوجه باشد چه کاری حق است و چه کاری باطل است و در واقع پیامبران متذکر همان چیزی هستند که فطرت انسانها بر اساس آن سرشته شده است. قرآن در تذكرى بسيار عميق و عالمانه مى فرمايد: «فَاقِمْ وَجْهَكَ لِلدّينِ حَنيفاً فِطْرَتَ اللَهِ الَّتِى فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْها لَا تَبْديلَ لِخَلْقِ اللهِ ذلِكَ الدّينُ الْقَيّمُ وَ لَكِنَّ اكْثَرَ النَاسِ لَايَعْلَمُونَ»[2] پس به پا خيز و جهت خود را در جهت دينِ حنيف قرار ده كه آن همان سرشت و فطرتى است كه خداوند انسانها را بر اساس آن خلق نموده، اين فطرت در بين انسانها يكسان است، اين دين و راه پايدارى است ولى اكثر مردم متوجه اين موضوع نيستند. درنتيجه به زندگى خيالى و كارهاى ناپايدار خود را مشغول مى كنند و با پوچى و بى ثمرى زندگى روبه رو مى شوند. انسان بايد به پا خيزد و جهتش را جهت پيامبران بزرگ قرار دهد. چون جهت آنها بر اساس دين خدايى است كه سرشت آدميان را نيز بر آن اساس سرشته اند. اينكه مى گويد سرشت انسانى به دست خدا سرشته شده يعنى گرايش «جان» انسان به سوى خداست. به عبارت ديگر بنيان «جانِ» انسانها الهى است. پس كسى كه به خدا رجوع كند به بنيان جان خودش رجوع كرده است و كسى كه از خدا دور شود از «جانِ» خودش دور شده است. موفق باشید
[1] ( 1)- سوره ى اعراف، آيه ى 172.
[2] ( 1)- سوره روم، آيه 30.
باسمه تعالی: سلام علیکم: قرآن میفرماید: «فإذا سویّته و نفخت فیه من روحی» یعنی وقتی آن بدن آماده شد پس از روح خود در آن دمیدم. بنابراین هرکس مطابق بدنی که دارد، روح در آن ظهور میکند و چون آن روح در نسبت به آن بدن برای انسان شکل میگیرد، آن روح مربوط به خود آن فرد خواهد بود. مثل آبی که در یک ظرف ریخته شود. در آن صورت با تغییر رنگِ آن آب در آن ظرف، بقیهی آبها تغییر نمیکند. آن روح نیز صِرفاً متعلق به آن بدن است. موفق باشید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: خوب است که در مقابل آن مباحثی که دنبال کردهاید، با همان حوصله روی مباحث اینطرفیها هم وقت بگذارید. مثل بحث «ده نکته در معرفت نفس» همراه با شرح صوتی آن و بحث «برهان صدیقین» با شرح صوتی آن، که هر دو بر روی سایت هست. بنده در مقایسه با نظریاتی که میفرمایید بهخوبی به این نتیجه رسیدهام که آن افراد آنطور که باید از عقل خود برای رسیدن به حقیقت استفاده نمیکنند و بیشتر گرفتار گمانها و توهّمات هستند. این گوی و این میدان؛ خودتان تجربه کنید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً برکات بحث قرآنی جهت تصمیمگیریهای کلان، بسیار بیشتر است. بهترین راه برای نتیجهگیری از مباحث قرآنی آن است که رفقا هرکدام دفتری را تهیه کنند و آیهی مربوطه را بنویسند و در زیر آن خلاصهی مباحث مطرحشده را یادداشت فرمایند و سپس در جلسهی هفتگی، یادداشتهای همدیگر را بررسی کنند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- فکر نمیکنم بتوان این دو موضوع را از هم جدا کرد زیرا اصل شریعت برای احیاء و رشد روحِ عبودیت است تا اُنس با حق در انسان شکل بگیرد. از طرفی پس از مدتی آن شریعت با تحریفاتی که پیدا میکند دیگر امکان ایجاد عبودیت را از دست میدهد و لذا شریعت بعدی را خداوند با کمالاتی بیشتر که امکانِ تحریف در آن کمتر باشد به بشر هدیه میکند 2- هرچه هست همانطور که امثال حضرت امام و آیت اللّه طباطبایی«رحمةاللّهعلیهما» معتقدند با تأکید بیش از حدّ بر روی فقه اصغر از فقه اوسط و فقه اکبر عقب افتادهایم و همین امر موجب میشود امام خود را که جامع آن سعه است؛ درست درک نکنیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همهی امید بنده آن است که فکر و ذهن مخاطبان خود را جهت فهم اندیشههای امثال آیت اللّه جوادی و حضرت علامه«رحمتاللّهعلیه» و نهایتاً حضرت امام«رضواناللّهتعالیعلیه» کرده باشم. به آثار آن بزرگان رجوع کنید، إنشاءاللّه خدا کمک میکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: گفت: «تو پای به راه در نه و هیچ مپرس/ خود راه بگویدت که چون باید کرد» شما شروع کنید، خداوند بر اساس وعدهای که دادهاست موانع را بر طرف میکند؛ فرمود «انّ الحسنات یذهبن السیئات» اعمال نیک آثار اعمال بد را از بین میبرد و بدیها را به مرور از جان شما میزداید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در قیامت، دیگر امکان عمل نیست. لذا شخصیتهایی که به جهت شرایط زندگیشان نهایت ارادهی خود را نتوانستهاند به فعلیت برسانند، امکان این کار برایشان در رجعت هست. به همین جهت میفرماید مؤمنین محض و کافرین محض که ارادههای نهایی کفر و ایمان را دارند، در رجعت برمیگردند تا آن ارادهها را صورتِ فعلیت بدهند و جبههی نهایی تقابل حق و باطل نیز، ظهور کامل نماید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در ابتدای کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» در رابطه با این موضوع به نحو رسایی بحث شده است. کتاب بر روی سایت است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم اگر بعد از مطالعهی کتاب «ده نکته» و شرح صوتی آن به شرح کتاب معاد رجوع فرمایید، موضوع مورد سؤال بهخوبی برایتان حلّ میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. غزالی در رابطه با اینکه چرا شیوخ عرفا در جلسهی سماع عرفانی شرکت میکنند، میگوید: سماع، آنچنان را آنچنانتر میکند. یعنی افرادی که در وجوه روحانی خود استقرار داشته باشند با حضور در جلسهی سماع آن حالت شدت مییابد که به نظر بنده برای شیعیان این حالت به نحو احسن در زیارت اولیاء معصوم «علیهمالسلام» شکل میگیرد ۲. مولوی میگوید: «عشقها گر زین سرا گر زان سر است / عاقبت ما را بدان سر رهبر است» یعنی اگر عشق، عشق باشد و در راستای زیباییهای محبوب جلو رود و نه در دام شهوترانیها، در هر صورت جان را به سوی محبوب مطلق میکشاند ۳. در جواب آن سؤال اینطور عرض شد: باسمه تعالی: سلام علیکم: باید انسان احساس کند آن کتاب و یا آن جلسه، جوابِ طلب حقیقی اوست و به نحوی او میتواند از آن طریق تغذیه شود. موفق باشید
بسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در کتاب «ماه رجب؛ ماه یگانه شدن با خدا» در این مورد شد مبنی بر اینکه وقتی نظر اجمالی به حضرت حق داریم، و با توجه به آنکه اسم «اللّه» جامع همهی کمالات است، اسم «ربّ» را اظهار نمیکنیم. ولی چنانچه بخواهیم در عین نظر به حضرت حق، با نظر تفصیلی به وَجهِ ربوبی آن نظر کنیم، اسم ربّ را پیرو اسمِ اللّه میآوریم. در رابطه با اسماء الهی، خوب است به کتاب «اسماء حسنا؛ دریچههای نظر به حق» رجوع فرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: جوانان آخرالزمان در بین اهل قیامت چون گوهری درخشان میدرخشند از آن جهت که توانستهاند در آن شرایط ظلمانی ایمان خود را حفظ کنند. در حالیکه نگهداشتن ایمان در آن شرایط از نگهداشتن آتش در کف دست سختتر است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- آری! آری! 2- آری! و در همین رابطه کتاب «عقل و ادب ادامهی انقلاب اسلامی در این تاریخ» تدوین شده است. این که به موقعیت خودمان در تاریخ نظر دارید خوب است .موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که تعقل و تفکر در دین، شرط دینداری است و لذا در روایت از حضرت امام رضا«علیهالسلام» داریم: «لَيْسَ الْعِبَادَةُ كَثْرَةَ الصَّلَاةِ وَ الصَّوْمِ إِنَّمَا الْعِبَادَةُ التَّفَكُّرُ فِي أَمْرِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَل». عبادت، زیادیِ نماز و روزه نیست. عبادت، تفکرِ در امر الهی است. در این رابطه عین سؤال و جواب یکی از کاربران را به شمارهی 16146 خدمتتان ارسال میدارم. سلام علیکم استاد: بنده مدتی است دچار این توهم شده ام که همه ی انسان ها بهشتی اند. آنهایی هم که به ظاهر اهل مراعات شرعی نیستند جاهل قاصر هستند زیرا هنوز توفیق الهی شامل حالشان نشده تا به مسیر بیایند، حتی داعشی های آدمکش را نیز جوری می بینم که برای رضای خدا خود را منفجر می کند. بخودم می گویم اگر از بچگی این جور از لحاظ روانی روی من هم کار کرده بودند من هم الان مانند انان بودم. به خودم می گویم این بندگان خدا و انسان های به ظاهر غیرمذهبی و یا کسانی که در غرب غرق گناه هستند، هنوز طعم و لذت انس با خدا را نچشیده اند پس حرجی بر آنان نیست، بدبخت منم که به اندازه ی که می دانم عمل نمی کنم. خلاصه همه رو اهل نجات می بینم چون فکر می کنم هنوز یقظه و انتباه برای آنان روی نداده. استاد لطفا کمکم کنید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: قرآن مى فرمايد: «وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَني آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلى أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ قالُوا بَلى شَهِدْنا»[1] خدا آن گاه كه بنى آدم در پشت پدرانشان بودند از آنها اقرار به ربوبيتش گرفت و آنها تصديق كردند و بلى گفتند. بديهى است كه اين رويارويى و اخذ پيمان دلالت بر وجود انسان و ادراك او در نشئه هاى قبل از دنيا دارد. بنابراین هرکس با فطرت خود میتواند متوجه باشد چه کاری حق است و چه کاری باطل است و در واقع پیامبران متذکر همان چیزی هستند که فطرت انسانها بر اساس آن سرشته شده است. قرآن در تذكرى بسيار عميق و عالمانه مى فرمايد: «فَاقِمْ وَجْهَكَ لِلدّينِ حَنيفاً فِطْرَتَ اللَهِ الَّتِى فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْها لَا تَبْديلَ لِخَلْقِ اللهِ ذلِكَ الدّينُ الْقَيّمُ وَ لَكِنَّ اكْثَرَ النَاسِ لَايَعْلَمُونَ»[2] پس به پا خيز و جهت خود را در جهت دينِ حنيف قرار ده كه آن همان سرشت و فطرتى است كه خداوند انسانها را بر اساس آن خلق نموده، اين فطرت در بين انسانها يكسان است، اين دين و راه پايدارى است ولى اكثر مردم متوجه اين موضوع نيستند. درنتيجه به زندگى خيالى و كارهاى ناپايدار خود را مشغول مى كنند و با پوچى و بى ثمرى زندگى روبه رو مى شوند. انسان بايد به پا خيزد و جهتش را جهت پيامبران بزرگ قرار دهد. چون جهت آنها بر اساس دين خدايى است كه سرشت آدميان را نيز بر آن اساس سرشته اند. اينكه مى گويد سرشت انسانى به دست خدا سرشته شده يعنى گرايش «جان» انسان به سوى خداست. به عبارت ديگر بنيان «جانِ» انسانها الهى است. پس كسى كه به خدا رجوع كند به بنيان جان خودش رجوع كرده است و كسى كه از خدا دور شود از «جانِ» خودش دور شده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً این آدمها زیبایی را در همهی ابعاد نمیشناسند و متوجه نیستند آنچه در نظام طبیعی از طریق حضرت حق شکل گرفته است، همان زیباییِ واقعی برای هرکسی است مگر آنکه نفس او به طور غیر عادی با موانعی روبهرو شده باشد که نتواند بدن خود را شکل دهد؛ مثل موجودات ناقصالخلقه. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر بتوانید لااقل از طریق حوزه، ادبیات عرب و تا حدّی فقه را دنبال کنید و سپس به حکمت و عرفان و قرآن و حدیث بپردازید؛ بهتر است. موفق باشید
