بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
12049
متن پرسش
سلام: آیا ممکن است شبهات اعتقادی و فلسفی و حتی شک در بدیهی ترین چیزها که متاسفانه برخی در گذشته و شاید حال به آن دچار شده اند به دلیل مشکلات مغزی (مثلا بالا بودن سودا در مغز و یا تغییرات هورمونی در مغز) باشد و با رفع آن مشکل مغزی به یقین برسند و شکشان برطرف شود؟ یا نه شک در بدیهیات فقط مربوط به نفس می باشد و هیچ ربطی به مشکل مغزی و جسمی ندارد و باید با بی اعتنایی به شک در بدیهیات و یا اگر شک اعتقادی مذهبی باشد با تحقیق و استدلال به یقین رسید؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: جسم و روح رابطه‌ی متقابل دارند لذا انسان باید سعی کند از یک طرف جسم خود را در حالت تعادل قرار دهد و از طرف دیگر روح خود را از تعرضاتی مثل خطوراتی که او را گرفتار شک در بدیهیات می‌کند، حفظ کند تا به تعادل لازم برسد. فکر می‌کنم تدبّر در کتاب‌های شهید مطهری کمک کند. موفق باشید

10298

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: ببخشید استاد بنده نفسیر سوره مبارکه یوسف که در DVD شماره 9 جنابعالی است را می خواستم که در سایت موفق به دریافت آن نشدم چگونه می توانم به دست آورم؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: تماس با پخش آثار09136032342 موفق باشید.
9748

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: من دچار بلای بزرگی شده ام تا قبل از آشنا شدن با مسایل سلوکی و اخلاقی و حضوری ابتلایم به کبایر کمتر بود. در 1 سال گذشته که با آثار شما آشنا شدم هر چه سفت تر مراقبه و محاسبه می کنم کبایر بزرگتری انجام می دهم. مصداق این آیه شده ام که «و لا یزید الظالمین الا خسارا» از سالک بودن بشیمان شده و فکر کنم در غفلت باشم بهتر از ابتلا به کبایر باشد. در قرآن چندین نوع مرض برای قلب ذکر شده بفرمایید من دچار کدامشان شده ام؟ چون به شما دسترسی حضوری ندارم اعمال را عرضه می دارم جهت راهنمایی و دستور و تایید و تکذیبشان 1ربع برای نماز شب/ نافله صبح / برای تعقیبات ذکر حضرت زهرا / 7 بار حوقله / 11 بار توحید/ 19 بار بسم الله الرحمن الرحیم/ سلام مختصر به امام حسین (ع)/ یک حمد و 3 توحید هدیه به امام زمان (عج)/ یک فاتحه برای اموات خودم و شما 100 بار لا اله الا الله/ 3هزار بار صلوات / 4 قل/ نوافل در حد داشتن زمان / زیارت عاشورا گاهی / و لا غیر// فقر معنوی آزارم می دهد. در درون طلب داشتن تمام مستحبات را دارم اما در عمل هیچ ندارم بیشتر از اینکه عمل کنم فکرشان را می کنم. استاد در حال آماده کردن دل برای محرمم. اگر افتخار دهید و عنوان شاگرد را در موردم قبول کنید با یک خیال نورانی به طرف رفیقتان حسین و خدا قدم بر می دارم. قول می دهم هر دستوری بدهید همه را انجام دهم. می دانم به خاطر عمومی بودن سایت و خطر برداشتهایی افراط و تفریطی کلی باسخ می دهید اما در عین حال فقیر را هم دریابید. به خاطر تمام کبایر از خدا و اهل بیت و شما عذر می خواهم. اگر قبولم کنید از گناهان دست کشیده و با خدا معامله کرده و ثواب تمام اعمالم را به شما هدیه می کنم . به حق نبی فرق شکافته، بهلوی شکسته، جگر باره عطشان کربلا، دل زینب، سجده سجاد، و انتظار «م ح م د» مرا دعا کرده و درییابید عاقبتتان ختم به خیر. ضمنا از تلاوت هم غافلم با چه سوری مانوس شوم.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: قرآن می فرماید شیطان قسم خورده در مسیری که به سوی حق ختم می شود می نشیند و مانع سیر افراد می شود و انسان باید از همین جا که شیطان را در مقابل خود فعّال می یابد فکر کند باید با مقاومت کامل شیطان را مأیوس کند، همه ی کارهایی که می کنید خوب است، پس از مباحث معرفت نفس و معاد به فکر سلوک ذیل شخصیت حضرت امام باشید تا راه صدساله را همچون سرداران شهید یک شبه طی کنید و مفتخر به تصدیق قلبیِ رهنمودهای مقام معظم رهبری انقلاب گردید. موفق باشید
8750
متن پرسش
سلام: استاد شما در کتاب ده نکته از معرفت نفس ص 17 فرموده‌اید که: در هنگام بیهوشی که نفس از بدن خارج می شود دیگر آن پاره‌کردن‌های دکتر جراح، موجب آزار انسان نمی‌شود چون نفس که ادراکاتی مثل حس‌کردن و دیدن و شنیدن همه مربوط به اوست از بدن خارج شده است. اما استاد عزیز در بیهوشی‌های موضعی مانند سزارین که روح در بدن حاضر است و تنها مقداری از بدن بی حس شده اما باز هم پاره‌کردن‌های دکتر جراح موجب آزار انسان نمی‌شود پس از این چه نتیجه ای باید بگیریم؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: فرق نمی‌کند که نظر و توجه نفس از موضعی از بدن خارج شود یا از کلّ بدن. همه‌ی این‌ها نشان می‌دهد که بدن به تنهایی عامل حسّ و ادراک نیست. موفق باشید
8657

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم استاد گرامی و اوقات بخیر آیا خاطرتان هست که امام تفسیر عرفانی از رؤیت پرستش ستاره و ماه و خورشید به وسیله حضرت ابراهیم (ع) را کجا آورده اند؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: فکر کنم محیی الدین در فتوحات چنین بحثی را دارد. موفق باشید
8117
متن پرسش
باسلام خدمت استادعزیز بنده بر عکس خیلی ها که حرص مال نیامده را می خورند> من حرص مطالعه های نکرده را می خورم. یعنی احساس می کنم باید همه کتابهای حضرتعالی، شهید مطهری، استاد جوادی، استاد مصباح، استادصفایی حائری، شهید بهشتی، بیانات امام و رهبری، تفسیر قرآن و نهج البلاغه ، همه را هرچه زودتر بخوانم. ضمن اینکه در رشته علوم انسانی هم قصد ادامه تحصیل دارم. لذا از این همه مطالعه ای که روی دوش خود احساس میکنم واقعا غصه می خورم. مثلا وقتی کتابی را می خوانم، بعد از مدتی به شماره صفحه اش نگاه میکنک و با خود می گویم کی این تمام می شود تا بروم سر وقت کتاب بعدی. خلاصه خیلی از این مساله غصه می خورم. بفرمایید چه کنم تا هم غصه نخورم و هم به مطالعه همه جانبه دست پیدا کنم باتشکر
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: همین‌که وارد عالم مطالعه شوید و در این مورد عزم خود را جزم کنید إن‌شاءاللّه در حالتی قرار می‌گیرید که گویا در مرکز هستی قرار گرفته‌اید. در این رابطه به عنوان مقدمه اولاً: کتاب «عالَم انسان دینی» را مطالعه بفرمایید تا از این‌که خود را در مقابل جاده‌ای بلند می‌یابید آزادشوید ثانیاً: قسمت دوم کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» را که مربوط به چگونگی مطالعه است، دنبال بفرمایید. موفق باشید
7441
متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم سوالی که ذهنم رو مشغول کرده رو اگر میشه لطف کنین جواب بدین من دانشجو ام و هم اتاقی هایی دارم که اعتقادت معادشان بشدت خراب است البته با توجه به مبانی اعتقادی ای که از شما شنیده ام خیلی خراب است از این جهت میگویم که بعضی موارد اعتقادات خودم هم مشکل دارد و میترسم که اعتقاد ناصحیح در دلشان بکارم حال برای این که من بتوانم در مبانی اعتقادی این افراد تحولی ایجاد کنم نیاز به مباحثه دارم با این افراد اما بعد از مدتی به مجادله کشیده میشود همچنین گاهی احساس میکنم که این حرفا ها را برای غلبه بر ان ها می زنم اما چون خیلی میترسم بعد از مرگشان بدلیل اعتقاد نادرست عذاب بکشند بحث را ادامه می دهم که معمولا با مخالفت مواجه میشود این افراد حاضر هم نیستند که کتاب های شما را بخوانند یا سخنرانی گوش دهند به هر دلیل موجه یا غیر موجهی حالا من ولشان کنم یا نه نمی دانم باید چه کنم لطفا راهنمایی کنید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث «مراء» که متن آن نیز روی سایت هست تحت عنوان «علمی که مراء می‌آورد» را مطالعه بفرمایید تا در مباحث کار به مراء کشیده نشود. در حدّی که آمادگی دارند بحث معرفت نفس را برایشان مطرح کنید، اگر هم آمادگی نداشتند دیگر مسئولیتی نداریم. در هر حال نباید صمیمیت بین شما ها از بین برود. موفق باشید
6240

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
آیا می توان از این آیه که زنان پیامبر ام المومنین هستند و آیه ی دیگری که می گوید با آن ها نمی توان ازدواج کرد این برداشت را کرد که : ((زنان پیامبر همچون مادران مومنین هستند که (مثل مادر ) نمی توان با آن ها ازدواج کرد. یعنی ام المومنین بودن آن ها از این جهت است.)) ؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: یک موضوع فقهی است چون جوانب مختلف دارد. آری کسی نمی‌تواند بعد از رحلت رسول‌خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» با همسران آن‌ها ازدواج کند، ولی عرض کردم موضوع، موضوعی است فقهی. بنده در این مورد صاحب‌نظر نیستم. موفق باشید
5390

نگاه رهبریبازدید:

متن پرسش

سلام استاد عزیز ملاحظه بفرمایید که ما همچنان نسبت به مظلومیت آقای احمدی نژاد وظیفه داریم. به نظر حقیر از تاریخ بیرون افتادن سرنوشت آن هایی خواهد بود که سرباز تنهای ولایت را تمام شده بدانند و تلاشی در جهت روشن شدن حقایق این هشت سال نکنند. البته با اتمام دوره آقای احمدی نژاد روز به روز حقایقی رو میشود که بیش از پیش پرده از تزویر جریان چپ و راست برخواهد گرفت و آن روز که شرارت های این اصحاب زر و زور و تزویر رسوا شود جایگاه ولایت فقیه و سرباز راستینش احمدی نژاد بیش از پیش در اذهان ملت ارتقاء خواهد یافت و لوکره المشرکون! افشاگری های تکان دهنده آقای کوچک زاده از عمق عناد استکبار داخلی با ولی فقیه و آقای احمدی نژاد http://nocutpress.com/fa/news/1260/کوچک‌زاده-پشت-پرده-جریان-ضد-احمدی‌نژاد-و-ضد-ولایت-فقیه-یکی-است

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که می‌فرمایید با گذشت زمان خیلی چیزها روشن می‌شود و انقلاب با توانایی بالاتری جلو می‌رود ولی سعی کنید با نگاه رهبری نگاه کنید تا بعضی ازآن هایی که دشمن می شمارید دوست تلقی کنید. آقای احمدی نژاد را ملاک دوستی ها و دشمنی های خود با افراد قرار ندهید. موفق باشید

5140
متن پرسش
هدف از متن ذیل ارائه فکر و اعتقادم است تا به بیراه نروم امید وارم جواب مبصوتی از حضرتعالی داشته باشیم واقعیت آن است که نظام ما در دل تمدن غرب شکل گرفته بنابر این رهبر انقلاب نظامی تشکیل داد که هرچند در محتوا اسلامی بود اما در ساختار ظاهری با سازو کار مرسوم این تمدن همخوانی داشت که همان نظام رای گیری و پارلمانی بود نظام می بایست با این فرم پی تمدن اسلامی را می ریخت تا دوام بیاورد . این قالب تام و کامل نیست و نظام اسلامی وقتی توانست به دوران بلوغ حود برسد قاعدتا باید قالبی متناسب با ظرفیت جدیدش بریزد دمکراسی یک مفهوم متناقض است که هیچ جا پیاده نشده و اصل آن بر مبنای تفکر اومانیستی بنا شده و قابل تحقق نیست این مهفوم و مطالب رابطی به مقبولیت نظام ندارد
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این موضوع در مباحث دوران گذار بحث شده و بنده هم در کتاب «تمدن زایی شیعه» عرایضی داشتم. آری ما برای عبور از این شرایط باید واقعیت‌ها را نادیده نگیریم ولی هدف اصلی خود را نیز نباید فراموش کنیم که لازمه‌ی چنین نگاهی یک خردمندی بزرگی است که بنده در رهبر عزیز می‌بینم. موفق باشید
3473

اعمال تعبدیبازدید:

متن پرسش
چرا در سجده 7عضو قرار میگیرد و طواف 7شوط است؟ سر عدد 7چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: نمی‌دانم. ظاهراً موضوع تعبدی است. موفق باشید
3363
متن پرسش
ضمن عرض سلام و خدا قوت خدمت استاد ارجمند و شریف و عزیزانی که در گروه المیزان مشغول خدمت هستند. استاد گرامی بنده زمانی که قصد ورود به حوزه علمیه را داشتم 4 نفر را به عنوان الگو و هدف ایده آل در این راه انتخاب نمودم که همگی از راه تحصیل در حوزه علمیه به این جایگاه دست یافته اند. رهبر معظم انقلاب - استاد شهید مرتضی مطهری - استاد رحیم پور ازغدی و شما اما اکنون که سال دوم طلبگی من و در آستانه ورود به نیم سال دوم از این سال هستم متوجه شده ام بسیاری از دروسی که امروز در حوزه ها تدریس می شوند و قرار است که در 8 سال باقی مانده به آنها بپردازیم نمی توانند سطح علمی لازم را چنان چه مطلوب هدفم باشند فراهم آورند. برخی روندی کاملا فرسایشی داشته و برخی دیگر اصلا متناسب با نیازهای زمان نیستند. همه اینها به یک طرف و ضعف اساتید و محدودیت وقت هم برای پرداختن به این دروس در طرف دیگر. به علاوه ی نبود الگوهای خودساخته و شیوع برخی جریان های فکری در بین طلاب و روحانیون که واقعا موجب تاسف است.در کل آنکه نتوانستم آنقدر که انتظار داشتم طی این مدت که در حوزه هستم پیشرفت کنم چه در علم و چه در اخلاق. احساس کردم تا زمان بیش از این نگذشته در این مورد از شما راهکار بخواهم و ببینم می باید در این شرایط به چه چیزهایی بپردازم و به چه چیزهایی نپردازم؟ و به طور کلی چگونه باشم و چه انتخاب هایی داشته باشم تا بتوانم به الگوهایی که برای خود انتخاب نموده ام نزدیک شوم؟ شما چه برنامه ای را سفارش میکنید و . . . و آیا طی این مدت خود را از جمع دور کنم و به خودم بپردازم یا مانعی ندارد به بقیه هم در حد توان رسیدگی و کمک نمایم؟ با تشکر قبلی از محبت شما
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: دروس حوزه جنبه‌ی طریقیت دارد برای اهدافی که در نظر دارید بنابراین لازم است با حوصله و امید آن‌ها را طی کنید حال در این طریق هدفتان باید امام و علامه و رهبری باشد. این بزرگان از همین طریق به چنین کمالاتی رسیدند. عمده آن است که از همین حالا هدف خود را تعیین کنید و مطابق آن خود را مجهز نمایید. در کنار دروس رسمی، خواندن تاریخ اسلام و تفسیر قرآن چیز لازمی است، آرام‌آرام هدف مورد نظر شما، گرایش شما را به شکل خاص در می‌آورد. آری بالاخره اگر شرایط فراهم بود از کمک به بقیه غافل نشوید مشروط بر این‌که اصل را بر دروس خود بگذارید. موفق باشید
2205

روش امامانبازدید:

متن پرسش
با سلام.استاد در زمان امامان ما چرا مطالبی که بعنوان حدیث و روایات به مردم عرضه میشده توضیح داده نمیشده و امامان ما نظرشان بر این بوده که مردم باید بدون هیچ چون و چرایی آنها را بپذیرند چرا تفسیر نمیکرده اند مثلا همین احادیث نوری که بیان میکنند برای ابوذر و سلمان چرا تفسیری که شما برای آنها بیان میکنین ایشان ب رای ابوذر و سلمان که نااهل هم نبودند نمیکنند ؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: خودشان می‌فرمایند «إِنَّمَا عَلَیْنَا أَنْ نُلْقِیَ إِلَیْکُمُ الأُصُولَ وَ عَلَیْکُمْ أَنْ تُفَرِّعُوا» بر ما است که اصول را بگوییم و وظیفه‌ی شما است که آن را تبیین و تفریع کنید و این موجب رشد علمی در جامعه می‌شود و گرنه تحجر پیش می‌آید. این روش قرآن نیز هست که معارف عمیق را در یک سوره‌ی کوتاهی مثل سوره‌ی قل‌ هو الله احد گنجانده‌است. من فکر می‌کنم حدیث نوری را بر اساس فهم اباذر و سلمان فرموده‌اند و آن‌ها به خوبی منظور حضرت را فهمیده‌اند. مشکل، مشکل ما است که در فضای فرهنگ مدرنیته از فرهنگ فهم این معارف محروم شده‌ایم. چون جنبه ناسوتی ما بر جنبه ملکوتی مان غلبه پیدا کرده است. موفق باشید.
1996
متن پرسش

با سلام استاد عزیز چند وقتی دچار سردی و بی نشاطی در عبادات و ... شده ام و اعتکاف ،روزه گرفتن ، مطالعه و مباحثه کتاب های شما و تا حد ممکن دوری از گناه و ورزش رفتن آن را رفع نکرده است حضرتعالی چه راه حلی جهت مرتفع نمودن آن پیشنهاد می کنید . با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی؛ علیکم السلام: گفت: «ای برادر عقل یک دم با خود آر ... دمبدم در تو خزان است و بهار» در خزان صبر می‌کنیم تا بهارمان سر برسد. خیلی سر به سر خود نگذارید معلوم نیست آن عباداتی که در این شرایط می‌کنید از نظر بهره و نتیجه‌ کم‌تر از آن عباداتی باشد که در بهار قلب انجام می‌دهید. موفق باشید

765

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و تحییت خدمت استاد ارجمند فرق بین ولایت تکوینی و تشریعی چیست و ولی فقیه دارای کدامیک بوده و حدود آنها کدام است با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: ولایت تکوینی قدرت تصرف در عالم است و ولایت تشریعی حق ایجاد تکلیف بر انسان‌ها است و هر دو بالإصاله مربوط به خدا است و خداوند بالتّبع به پیامبران نیز داده و امامان نیز به إذن الهی دارای ولایت تکوینی هستند ولی تشریع به عهده‌ی آن‌ها نیست بلکه چون از باطن شریعت آگاهند احکام شریعت را تبیین می‌کنند که در این رابطه می‌توانید به تفسیر آیه‌ی 59 سوره‌ی نساء در المیزان رجوع کنید. ولی فقیه کارشناس کشف حکم خدا است از آنچه پیامبر«صلواة‌اله ‌علیه» آورده و امام تبیین فرموده و لذا نقش ایشان را می‌توان در راستای ولایت تشریعی دانست. موفق باشید
21560
متن پرسش
سلام علیکم: سوالاتی از محضرتان داشتم: ۱. در بحث «علم امام» در این موضوع که آیا ائمه اطهار (ع) آگاهانه آن جام زهری را که به ایشان می دادند می نوشیدند یا نه، اختلاف نظر است. بعضی می گویند که امام عالم به عمل خود بوده امام علم غیب تکلیف نمی آورد برخی هم چنین نظری ندارند، بفرمائید که نظر و دلیل نظر شما چیست؟ "در این موضوع نیاز است که جمع بین روایات گفته شود چرا که: از طرفی در روایات آمده که امام (ع) «علم ما کان و ما یکون و ما هو کائن» رو دارند، از طرفی در روایات دیگری آماده که امامان هرگاه اراده بر یادگیری کنند خدا به آنها می آموزد، از این طیف دوم روایات برداشت می شود که در آن حالت که امام می خواسته جام زهر را بنوشد یا اراده نکرده و یا از جانب خدا اجازه اراده نداشته برای آگاهی به زهر در جام، که در هر دو صورت برداشت می شود که امام به خواست خدا عالم به این فعل نبوده، حالا آخر جمع بین این روایات چه می شود؟ همان طور که گفتم علماء نظرات متفاوتی دارند اما بالاخره یک نظر درست. لطفا توضیح دهید. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحثی را در کتاب «مبانی نظر نبوت و امامت» داشته‌ایم؛ عیناً آن را خدمتتان ارسال می‌داریم.

حدود علم غيب امام‏

علم غيب امام به ميزانى است كه خدا بخواهد. راوى مى‏ گويد از امام صادق (ع) پرسيدم: آيا امام غيب مى ‏داند؟

«قَالَ: لَا وَ لَكِنْ إِذْ أَرَادَ أَنْ يَعْلَمَ الشَّيْ‏ءَ أَعْلَمَهُ اللَّهُ ذَلِك»[1]

حضرت فرمود: نه، ولى هرگاه بخواهد چيزى را بداند خدا آن را به او بياموزد.

با توجه به روايت فوق آنچنان نيست كه علم غيبى امام ذاتى باشد و امام بدون اذن الهى همواره از آن علم برخوردار باشد، بلكه هرچه حكمت خدا اقضاء كند كه امام بداند مى‏ داند. امام هم به عنوان انسانى كه تنها به بندگى خدا راضى است، خواست خدا را مى‏ پسندد. البته آنچه در هدايت مردم لازم است كه امامان بدانند، خداوند به ايشان مى‏دهد به همين جهت مى ‏فرمايند:

«بَلْ قُلُوبُنَا أَوْعِيَةٌ لِمَشِيَّةِ اللَّه»[2]

دل‏هاى ما ظروف مشيت و خواست الهى است و آنچه خدا مى‏ خواهد ما مى‏ خواهيم.

نكته ‏ى ديگر در مورد علم امام آن است كه گاهى امام بنا به مصلحتى در موضوعى اصلًا نظر به عوالم غيبى نمى‏ كنند و اظهار بى‏ اطلاعى مى ‏نمايند و سعى مى‏ نمايند از طريق عادى اقدام به تحقيق نمايند، پس اگر سؤال شود: اگر پيامبر و امامان (ع) علم غيب داشتند، چرا رفتارشان آنچنان عادى است كه گويا هيچ اطلاعى از غيب ندارند، آيا اگر واقعاً علم غيب داشتند نبايد خودشان را در معرض هلاكت قرار نمى‏ دادند؟ در جواب بايد گفت: قرار نيست امامان از علم غيبى كه خداوند در اختيار آن‏ها گذارده‏ تا بشريت را هدايت كنند، در زندگى عادى و به نفع شخصى خود استفاده كنند و نظام زندگى خود را از مجارى عادى خارج كنند. به همين جهت با اين‏كه منافقين را مى ‏شناختند با آن‏ها با حفظ ظاهر برخورد مى‏ كردند و يا در قضاوت هرگز از علم غيب استفاده نمى‏ كردند. از طرفى علم غيب، مسير حوادث را تغيير نمى ‏دهد بلكه علم به مسير حوادث است از طريقى كه واقع مى ‏شود. يعنى امام علم دارد كه فلان حادثه با چه عللى حادث مى‏ شود، در واقع علم غيب، علم به سلسله‏ ى زنجيره‏اى علل است كه اراده‏ ى خود فرد يكى از اجزاء اين سلسله است و علم به سلسله و زنجيره‏ ى علل مسير سلسله و زنجيره را تغيير نمى‏ دهد، امام پى مى ‏برند كه فلان حادثه به طور حتم در فلان زمان واقع مى‏ شود. علم به غيب، علم است به آنچه پيش خواهد آمد و اين علم، مسير حوادث را تغيير نمى‏ دهد و تكليفى هم نمى‏ آورد تا امام براى تغيير آن واقعه تلاش كنند زيرا آن علم، علم به نظام تكوينى و غيبى عالَم است، مى‏ بينند كه اين فرد به خاطر اعمالش طبق نظام تكوين سرنوشتش چنين مى‏ شود. زيرا علم‏ امام‏، علم است به آنچه در لوح محفوظ هست و حتمى‏الوقوع مى‏باشد و لذا آنچه حتمى‏ الوقوع است تكليف به آن تعلق نمى‏ گيرد. امرى را انسان در موردش تلاش مى ‏كند كه امكان شدن و نشدن دارد، پس علم‏ امام‏ ربطى به تكاليف خاصه او ندارد. و چون امام به مقام رضا به قضاى الهى رسيده، دوست دارد آنچه را خدا اراده كرده است واقع شود. لذا چون در قضاى الهى رانده شده كه مثلًا حضرت على (ع) به دست ابن‏ ملجم شهيد شود، امام جز اين مطلب را طلب نمى ‏كند، و اين غير از آن است كه انسان در شرايط عادى بايد از مهلكه خود را رها كند، چون اين مهلكه ‏ها را در نظام عالمِ تكليف، براى او ايجاد مى‏ كنند و او هم بايد با اراده و اختيار خود در رفع آن‏ها تلاش كند.[3] برعكسِ آن حقايق غيبى كه براى امام از طريق علم غيب مى‏ نمايانند و خبر از نظام حتمى و قضاى رانده شده به او مى‏ دهند تا در هدايت مردم به آن حقايق آگاهى كامل داشته باشد و هدايتش همه‏ جانبه باشد، نه اين‏كه اين علوم غيبى براى او تكليف و موضع‏گيرى شخصى در برداشته باشد.

سؤال: حدّ علم امام در علوم معمولى چقدر است؟ و امام چقدر از اين علوم معمولى را بايد دانا باشد؟

جواب: نصاب علم امام، كليه‏ ى علوم و معارف و احكامِ شريعت و مطالبى است كه براى زمامدارى و هدايت مردم لازم است و اصولًا مقام امام اقتضاء دارد كه هرگاه مصلحتى در ميان بود، هرچيزى را بخواهد برايش روشن شود.

از نمونه‏ ى اعمالى كه نشان مى‏ دهد پيامبر و ائمه (ع) مأمور به حكم به ظاهر بودند اين‏كه علامه ‏ى عسگرى مى ‏فرمايد: ابن ‏ملجم از اسكندريه با گروهى جهت تبريك و بيعت، خدمت اميرالمؤمنين (ع) رسيدند. حضرت به ابن‏ ملجم نگاه كردند و چون بيرون رفت فرمودند: «اريدُ حَياتَهُ وَ يُريدُ قَتْلي»[4] من مى‏ خواهم او زنده بماند و او مى‏ خواهد مرا به قتل برساند. عده‏ اى گفتند پس او را بكش. فرمودند: «اذاً قَتَلْتُ غَيرَ قاتِلي» در اين‏ صورت غير قاتل خود را كشته‏ ام.[5] ملاحظه مى‏ كنيد علم غيبى امام موجب تكليف خاص براى حضرت نشد تا اراده كنند ابن‏ ملجم را به قتل برسانند.


[1] ( 1)- تفسير نورالثقلين، ج 5، ص 633.

[2] ( 2)- بحارالأنوار، ج 52، ص 51.

[3] ( 1)- مثل آن‏جا كه امام على( ع) از سايه‏ى ديوار كج بلند شده و جاى ديگرى مى‏نشينند.

[4] ( 2)- ارشاد، ترجمه‏ى ساعدى، ص 16.

[5] ( 1)- در رابطه با علم غيبى امامان« بحارالانوار، ج 58، ص 138» به نقل از« بصائر الدّرجات» با سند متّصل خود از بعضى از اصحاب أميرالمؤمنين( ع) نقل كرده است كه: عبدالرّحمن‏بن‏ملجم مرادى با جماعتى از مسافرين و وافدين مصر در كوفه وارد شد و آن‏ها را محمّدبن‏أبى‏بكر فرستاده بود، و نامه‏ى معرّفى‏آن مسافرين و وافدين در دست عبدالرّحمن بود. چون آن حضرت نامه را قرائت مى‏كرد و مرورش به نام عبدالرّحمن‏بن‏ملجم افتاد، فرمود: تو عبدالرّحمانى؟ خدا لعنت كند عبدالرّحمن را! عرض كرد: بلى اى اميرمؤمنان! من عبدالرّحمن هستم! سوگند به خدا اى أميرمؤمنان من تو را دوست دارم! حضرت فرمود: سوگند به خدا كه مرا دوست ندارى! حضرت اين عبارت را سه بار تكرار كرد. ابن‏ملجم گفت: اى اميرمؤمنان! من سه بار سوگند مى‏خورم كه تو را دوست دارم؛ آيا تو هم سه مرتبه سوگند ياد مى‏كنى كه من تو را دوست ندارم؟ حضرت فرمود: واى بر تو! خداوند ارواح را دوهزارسال قبل از اجساد خلق كرده است، و قبل از خلق اجساد، ارواح را در هوا مسكن داده است. آن ارواحى كه در آنجا با هم آشنا بودند در دنيا هم با هم انس و الفت دارند، و آن ارواحى كه در آن‏جا از هم بيگانه بودند در اينجا هم اختلاف دارند؛ و روح من روح تو را اصلًا نمى‏شناسد! و چون ابن‏ملجم بيرون رفت حضرت فرمود: اگر دوست داريد قاتل مرا ببينيد، او را ببينيد. بعضى از مردم گفتند: آيا او را نمى‏كشى؟ يا آيا ما او را نكشيم؟ فرمود: سخن از اين كلام شما شگفت‏انگيزتر نيست؛ آيا شما مرا امر مى‏كنيد كه قاتل خود را بكشم؟

19338

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: 1. اگر بنده هم مباحثه ای ندارم که با او مباحثه کنم چه کنم که مقولات علمی ملکه شوند؟ ۲. آیا هر کتابی که خواندیم باید خلاصه نویسی اش کنیم؟ ۳. یک کتاب از شما بخوانم و یک کتاب از آیت الله جوادی این دو کتاب عالم بنده را به هم نمی زند چون باید شخصیت فکری شکل گیرد و باید یک استاد داشت لطفا به کتاب ادب خیال...ارجاع ندهید. جواب را سر سایت بفرستید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خلاصه‌نویسی جهت تبدیل موضوعات به ملکه، کار خوبی است. در ضمن عنایت بفرمایید عرایض امثال بنده در راستای تبیین و تفصیل سخنان بزرگانی چون امام و علامه طباطبایی و شاگردان ایشان می‌باشد و از این جهت موجب دوگانگی نخواهد شد. موفق باشید

19274
متن پرسش
سلام: وظیفه طلبه ها نسبت به انتخابات چیست؟ وظیفه تبلیغی ندارند؟ آیا مانند محرم و رمضان نباید درس را تعطیل کرد و به تبلیغ پرداخت؟ در این امر بحث را کمی روشن کنید ممنون می شوم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خوب است در شرایطی که منجر به مشاجره نشود، ضعف‌های دولت از آن جهت که مردم متوجه شوند دولت نسبت به اهداف اصلی انقلاب اسلامی متعهد نیست؛ برای مردم روشن شود. مثل صحبت اخیر مقام معظم رهبری که موضوع سند ۲۰۳۰ سازمان ملل و یونسکو را مطرح کردند که به‌کلّی نسبت به ارزش‌های نظام اسلامی نه‌تنها بیگانه، بلکه در تضاد است.  سند 2030 صریحاً می‌گوید هر نوع تربیت دینی خلاف حقوق بشر است/طبق این سند در مدارس ما همجنس‌بازان می‌توانند کلاس آموزشی داشته باشند. موفق باشید. رجوع شود به سخنان حسن رحیم‌پور ازغدی عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی در نشست بررسی تربیت و آموزش لیبرالی یا اسلامی در سند 2030  که به همت انجمن اسلامی دانشجویان مستقل دانشکده حقوق و علوم‌سیاسی دانشگاه تهران در تالار شیخ انصاری این دانشکده در تاریخ 23 اسفند 95 برگزار شد، http://www.mashreghnews.ir/news/701627/%D8%B3%D9%86%D8%AF-2030-%D8%B5%D8%B1%DB%8C%D8%AD%D8%A7-%D9%85%DB%8C-%DA%AF%D9%88%DB%8C%D8%AF-%D9%87%D8%B1-%D9%86%D9%88%D8%B9-%D8%AA%D8%B1%D8%A8%DB%8C%D8%AA-%D8%AF%DB%8C%D9%86%DB%8C-%D8%AE%D9%84%D8%A7%D9%81-%D8%AD%D9%82%D9%88%D9%82-%D8%A8%D8%B4%D8%B1-%D8%A7%D8%B3%D8%AA-%D8%B7%D8%A8%D9%82

17500

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسمه تعالی: سلام علیکم: استاد اگر کسی نعوذبالله به پیامبر (ص) فحاشی کند و کسی او را بکشد حکم قاتل پیش خدای متعال چیست؟ می دانم که می خواهید بفرمایید نباید کسی دست به اقدام شخصی بزند و نظم اجتماع را بهم بزند حقیر هم اینقدر غیرت و جرئت ندارم و مال این حرفها نیستم فقط می خواهم بدانم حساب و کتاب قاتل در نزد خدای متعال چیست؟ آیا خداوند با رحمتش با قاتل رفتار می کند یا با غضبش؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم حکم سبّ رسول اللّه«صلی‌اللّه‌علیه‌واله» قتل است ولی قواعد فقهی آن باید رعایت شود که متخصص آن بنده نیستم. موفق باشید

17455
متن پرسش
سلام استاد عزیز: به زعم بنده در این تاریخ کنونی ما نیاز حیاتی و اساسی داریم به افراد «عالم دار» برای گشودن تاریخ توحیدی و احیای عالم مردم به طور مشخص، اگر این حقیر تمام مباحث مطروحه جنابعالی را کاملا هم مسلط بشوم ولی عالم دار نباشم بعید بدانم که برای اسلام و انقلاب مثمر ثمر باشم. استاد با ادله قرآنی و روایی بفرمایید اثر گذاری افرادی که دارای عالم معنوی هستند با کسانی که نیستند چقدر هست؟ یک سئوال مهم دیگه این که به نظر حضرتعالی آیا در شرایط کنونی مردم بهتر نمی توانند با افراد غیر ملبس ارتباط معنوی حاصل کنند و نور بگیرند؟ سوال اخیر را حتما جواب بدهید. با سپاس
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هرجا قرآن دعوت به بندگی کرده است، دعوت به عالَمی کرده که همه‌ی انسان را در برمی‌گیرد. عالمی که همه‌ی حرکات انسان در حرام و حلال و مسحب و مکروه و مباح می‌گنجد. مشکل از جانب مردمی است که متوجه نیستند مقصود و مقصد شریعت، عالَم‌دارکردنِ انسان‌ها است نه آن‌که فقط بخواهد آن‌ها جهنم نروند 2- این‌طور نیست که مردم با همه‌ی تبلیغاتی که بر علیه روحانیت شده، در روان فرهنگی خود، از تاریخ معنوی خود که با روحانیت شکل گرفته، غافل باشند و سخنان روحانیون را به عنوان یک سخن عادی قلمداد کنند. موفق باشید

15558

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و احترام: «حنظله آنچنان در روحانیت امام غرق بود که جنگ و رعب و تنعمات این جهان نتوانست او را از امام جدا کند و هر دو در یک کوی در زمین کربلا خوابیدند تا دعای او که خواست پیوستگی او در بهشت با امام اش بیشتر از این جهان باشد و امام برای اجابت آن‌ دعا آمین گفت، محقق شود. زیرا او راز وحدت روح را می‌شناخت و معجزه‌ی اتحاد روان‌ها را تجربه کرده بود که چگونه اگر انسان از خودبینی و خودخواهی و خودپرستی رها شود زمینه‌ی حاصلخیزیِ روح او، راه او را به سمت روح‌های بزرگی چون حسین (ع) می‌کشاند.» منظورحضرتعالی از اتحاد روحانی با امام چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «چگونگی فعلیت‌یافتن باورها» عرایضی در این مورد شده است. خوب است به طور اساسی، سری به آن کتاب زده شود. موفق باشید

15461

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحيم سلام عليكم: چه ویژگی مشترکی بین افرادی که در حوزه علمیه موفق بوده اند وجود دارد؟ چه ویژگی هایی نشان دهنده وجود استعداد ورود به حوزه است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنان که در مباحث حوزه و دانشگاه عرض شده، علاوه بر استعداد لازم باید طلبه نسبت به شرایط تاریخی خود احساس مسئولیت کند. موفق باشید

15364
متن پرسش
سلام علیکم: مقدمه کتاب اداب الصلوه و شرح آن چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مباحث معرفت نفس در ده نکته و برهان صدیقین، مقدمه‌ی خوبی برای کتاب مذکور می‌باشد. و از طرفی خود کتاب اگر با دقت دنبال شود، مقدمه‌ی بسیاری از کمالات خواهد بود. موفق باشید

13630
متن پرسش
سلام استاد: میشه یه دعا قبل خواب، کاری، چیزی به من بگین که بتونم نماز صبح مو اول وقت بخونم و به موقع بیدار شم؟! خواهش می کنم. دیگه خسته شدم از این کرخی و خواب آلودگی همیشگی که اجازه نمیده کارامو به موقع انجام بدم! ممنونم ازتون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کم‌خوردن غذا در شب. بعد از نماز عشاء، نگاه را حفظ‌کردن و آیه‌ی 110 سوره‌ی کهف را قبل از خواب بخوانید که عبارت است از «فَمَنْ كانَ يَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلاً صالِحاً وَ لا يُشْرِكْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَداً». موفق باشید

9897
متن پرسش
با سلام: مبنای اینکه بشناسیم چه چیز و چه وسیله و عملی مدرنیته است یا خیر چیست؟ چون مسلم وسیله ای که صرفا ساخت غرب باشد مدرنیته نیست چون بسیاری از ساخت داخل هم بدتر از غرب است.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: غرب یعنی انقطاع از عالم قدس و امید به قدرت بشر بریده از خدا، حال هر کجا که این فکر باشد، غرب آن‌جا است. غرب جغرافیای که مطرح نیست. در کناب «علل تزلزل تمدن غرب» در این موارد عرایضی داشته‌ام. موفق باشید
نمایش چاپی